در این پژوهش رابطۀ بین اضطراب و تیپهای شخصیتی درون گرا و برون گرا مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور 50 نفر از بین دانشجویان دختر رشتۀ مشاوره و راهنمایی، ورودی 93 ، مقطع کارشناسی، دانشگاه پیام نور واحد آشخانه به عنوان گروه نمونه به روش تصادفی انتخاب گردید.
ابزار پژوهش در مورد اضطراب دانشجویان، پرسشنامۀ اضطراب کتل است و در مورد تیپهای شخصیتی دانشجویان، مقیاس درونگرایی- برونگرایی میشل گوکلن است.
یافته ها:فرضیۀ اصلی پژوهش این بود که بین تیپشخصیتی درونگرا و اضطراب رابطۀ مثبت معنی داری وجود دارد و با توجه به روش همبستگی پیرسون و آزمون توکی مشخص شد که بین تیپ شخصیتیدرونگرا و اضطراب رابطه مثبت معناداری وجود دارد و همچنین شخصیتهای برونگرا و میانگرا معمولاً دارای اضطراب خفیف و متوسط هستند و شخصیتهای درونگرا معمولاً دارای اضطراب شدید هستند. با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان از این نتایج در برنامههای مشاوره ای، مداخله ای و برنامههای پیشگیرانه بهره برد.
===========================================
نوع فایل: word
تعداد صفحات: 140 صفحه
حجم فایل: کمتر از 1 مگابایت
رشته تحصیلی: روانشناسی
مقطع تحصیلی: کارشناسی
توضیحات: این فایل قابلیت ویرایش دارد و آماده چاپ می باشد
===========================================
1-1- مقدمه :
از دیدگاه یونگ ( 1913 ) پدیدههای درونگرایی[1] و برونگرایی[2] دو جنبۀ مهم از شخصیت انسان را تشکیل میدهند. هنگامی که توجه به اشیاء یا امور خارج چنان شدید باشد که افعال ارادی و اعمال آدمی نتیجۀ ارزیابی ذهنی نباشد، بلکه معمول مناسبات امور و عوامل خارجی باشد، برونگرایی خوانده میشود.( سیاسی، علی اکبر، 1371)
افراد درونگرا، از لحاظ روانی دارای سرعت فعالیت مغزی بالاتر ازحد طبیعی هستند و این امر سبب میشود که افراد درونگرا به قوای محرکه[3]کمتر از حد طبیعی نیاز پیدا نمایند. افراد درونگرا ، دارای دیدگاه درونی و ذهنی هستند و آمادگی بیشتری را برای خود داری و تسلط بر نفس خویش از خود نشان میدهند. این افراد اوقات خود را به مطالعه و بیشتر در تنهایی سپری نموده و کمتر مایل به معاشرت با دیگران هستند.
از سوی دیگر، افراد برونگرا دارای دیگاه عینی و خارجی هستند و سرعت فعالیت مغزی آنها پایینتر از حد طبیعی است، و میزان تسلط آنها بر نفس خود نسبت به افراد درونگرا کمتر است. شخصیتهای برونگرا خوش مشرب و اجتماعی هستند و فعالیتهای هیجان انگیز را دوست دارند.
شخصیتهای درونگرا، احساساتشان را بیان نمیکنند و دوستان زیادی ندارند و همچنین ساکت و متفکر هستند.
از سوی دیگر، اضطراب در سراسر طبقه بندی بیماریهای روانی به چشم میخورد. این اختلال بالاترین حد رنج روانی است و غالباً با ترس که دارای پارهای از خصیصههای روان شناختی و فیزیولوژیکی است متشبه میشود. اضطراب بدون آنکه به منزلۀ انگیزش باشد، در بیشتر موارد نیروی ایجاد اغتشاش و فروریختگی سازمان رفتارهاست. ( پروفسور ژ.کُراز، ترجمۀ دکتر منصور و دادستان، 1381) اضطراب یک ترس درونی شده است از اینکه مبادا تجارب درد آور تکرار شوند. از دیدگاه فروید، اضطراب هستۀ مرکزی روان نژندی و علامت اخطاری به خود است.
بیان مسئله :بسیاری از افرادی که در معرض اضطرابهای مداوم قرار میگیرند ممکن است نسبت به زندگی دارای دیدگاه منفی شوند. ولی باید اعلام نمود که اضطراب در زندگی افراد به علت انتخابی است که آنها برای ادامۀ زندگی خویش انجام دادهاند و این انتخاب بنا به هر دلیلی ممکن است آنها را با مشکلات مواجه کرده باشد.
اما نکتۀ مهم این است که تمایل افراد به درونگرایی در زمان رویارویی با اضطرابهای ممتد این توانایی را به آنها میدهد که با تمرکز بیشتری به مشکل خود توجه نموده و نهایتاً در حل آن کوشش نموده و موفق شوند.
اضطراب زمانی مایۀ نگرانی بالینی میشود که به چنان سطح شدیدی رسیده باشد که توانایی عمل کردن در زندگی روزمره را مختل کند، به طوری که فرد دچار حالت ناسازگارانهای شده باشد که مشخصۀ آن واکنشهای جسمانی و روانی شدید است. این تجربیات شدید، غیر منطقی و توانکاه اساس اختلالهای اضطرابی[4] هستند که هر سال 19 درصد از آمریکاییها را مبتلا میسازد. ( هالجین و ویتبورن، ترجمۀ سید محمدی، 1385، ص 264 ) [5]
اگر درونگرایی و برونگرایی در حد کمال در افراد ظاهر شوند، دو شخصیت نا بهنجار را بوجود میآورند که اولی به صورت اختلال اسکیزوفرنی و دومی به صورت اختلال هیستری تظاهر خواهد نمود. تعداد این افراد البته بسیار کم است و اکثریت مردم میان این دو قطب نهایی جای دارند. عدهای نزدیکتر به قطب نهایی درونگرایی و گروهی نزدیکتر به قطب نهایی برونگرایی هستند، و عدۀ کثیری هم هر دو جنبۀ برونگرایی و درونگرایی را به صورت متعادل دارا میباشند یعنی به نوعی میانگرا هستند که اصلاح ambivert به آنها اطلاق میشود. (یونگ، 1913 به نقل از سیاسی، علی اکبر)
ضرورت و اهمیت پژوهش:زمانی که افراد به مدت نسبتاً طولانی در معرض اضطراب مزمن[6] قرار میگیرند، سیستمهای عصبی آنها به گونهای خود را تنظیم مینمایند که فرد به طور طبیعی در حالت بیداری، هوشیاری بیشتری را نسبت به وقایع اطراف خویش نشان میدهد. این امر سبب میشود که نیاز به محرک خارجی در آنها کمتر شده و تا زمانی که منبع اضطراب کشف و رفع نگردد به سوی درونگرایی متمایل میشوند. ( بنزیگر، 1999 ) بنابراین وجود اضطراب در افراد جامعه تأثیر بسزایی در میزان درونگرایی و برونگرایی آنها دارد. به گونهای که ممکن است یک فرد برونگرا در اثر شدت فشارهای وارده ناشی از اضطراب به تدریج به فردی درونگرا تبدیل شود و در صورتی که این فشار همچنان ادامه داشته باشد، ممکن است در افرادی که با مشاغل اجتماعی سروکار دارند و باید در تعامل دائم با جامعه باشند، سبب کاهش شدید کارآیی آنها شود.
دانلود پایان نامه آماده
پایان نامه رشته روانشناسی بررسی رابطه بین عزت نفس و افکار غیر منطقی در دانش آموزان دبیرستان دخترانه شهرستان نظر آباد با فرمت ورد وقابل ویرایش تعداد صفحات 110
چکیده:
پژوهش حاضر به دنبال بررسی رابطه بین عزت نفس و افکار غیر منطقی در دانش اموزان دبیرستانی دخترانه شهرستان نظراباد می باشد فرضیه هایی که به معرض ازمایش گذاشته شده اند عبارتند از:1-ایا بین عزت نفس و افکار غیر منطقی رابطه وجود دارد یا نه؟ 2-ایا بین عزت نفس با ضرورت تاثیر و حمایت از جانب دیگران وجود دارد یا نه؟ 3-ایا بین عزت نفس با انتظار بیش از حد از خود رابطه وجود دارد یا نه ؟4-ایا بین عزت نفس با تمایل به سرزنش رابطه وجود دارد یا نه؟5-ایا بین عزت نفس با واکنش به ناکامی رابطه وجود دارد یا نه؟6-ایا بین عزت نفس با بی مسولیتی عاطفی رابطه وجود دارد یا نه؟7-ایا بین عزت نفس با نگرانی بیش ازاندازه توام با اضطراب رابطه وجود دارد یا نه؟8-ایا بین عزت نفس بااجتناب از مشکلات رابطه وجود دارد یا نه؟9-ایا بین عزت نفس با وابستگی رابطه وجود دارد یا نه؟10-ایا بین عزت نفس با در ماندگی نسبت به تغییر رابطه وجود دارد یا نه؟11-ایا بین عزت نفس با کمال گرائی رابطه وجود دارد یا نه؟
گروه نمونه این پژوهش شامل 50نفر از دانش اموزان دبیرستانی دخترانه شهرستان نظر ابادکه به صورت تصادفی انتخاب شدند و روی انها پرسشنامه عزت نفس و باور های غیر منطقی انجام شد کهپس از ان از روش اماری ضریب همبستگی پیرامون استفاده شد که نتیجه به دست امده به شرح زیر می باشد :
در بررسی رابطه بین عزت نفس و تمایل به سرزنش در بین دانش اموزان رابطه وجود ندارد.
در بررسی رابطه بین عزت نفس و واکنش به ناکامی در بین دانش اموزان رابطه وجود ندارد .
در بررسی رابطه بین عزت نفس و اجتناب از مشکلات در بین دانش اموزان رابطه وجود ندارد .
در بررسی رابطه بین عزت نفس و وابستگی در بین دانش اموزان رابطه وجود ندارد.
در بررسی رابطه بین عزت نفس و درماندگی نسبت به تغییر در بین دانش اموزان رابطه وجود ندارد.
اما در 6فرضیه دیگر رابطه معنی دار وجود دارد که در فصل های بعدی گفته شده است .
مقدمه:
هر انسانی بر اساس ملاک ها و معیارهائی که در اختیار دارد ،همواره خود را مورد ارزیابی و قضاوت قرار می دهد و میزان کا رائی،موفقیت و ارزشمندی خویش را تعیین می نماید . مفاهیمی که در شکل گیری عزت نفس مهم به نظر می رسد عبارتند از: خود ،ادراک هر فرد از خود (شکل گیری تصویر بدن در ذهن)، مفهوم هر فرد از خود (رشد گرایش عاطفی و ارزشی نسبت به بدن و روان خود ، ارزشیابی خود .به موازات تغییر و تحولاتی که در جسم انسان صورت می گیرد روان او هم دستخوش تغییراتی می گردد در این مسیر خود که در مرکز ساختارروانی انسان قرار دارد و به عنوان منبع و مرجع فعالیت های فکری،عاطفی و رفتاری انسان ایفای نقش می کند ، شکل می گیرد ، جسم و روان انسان هر کدام از بخش های متفاوتی تشکیل شده است .تشخیص به موقع نیتزهای کودک و پاسخ به موقع و متعادل به انها در رشد اعتماد به نفس او بسیلر موثر است ، البته این نکته بسیار مهم است که نیازهای انسان در دورانهای مختلف دستخوش تنوع و تغییر می گردد (دکتر اسدالهی،موسوی 1376)در رابطه با افکار غیر منطقی ایس معتقد است که ریشه رفتار غیر انطباقی فرد را باید در ان جستجو کرد ،اضطراب و اختلالات عاطفی نتیجه طرز تفکر غیر منطقی و غیر عقلانی است انسان به وسیله اشیای خارجی مضطرب و اشفته نمی شود بلکه دیدگاه و تصویری که او از اشیا دارد موجب نگرانی و اضطرابش می شوند به نظرایس که از نظریه پردازان اختلالات می باشد افکار و عواطف کنشهای جداگانه ای نیستند از این رو تا زمانیکه تفکر فرد غیر منطقی و غیر عقلانی باشد عواطف فرد نیز مختل خواهد شد و انسان افکار غیر منطقی را به طور مدام برای خود تکرار میکند بنابراین جنبهای از صفات پایدار شخصیت را این باور ها تشکیل می دهند و همواره در رفتار و عواطف او متجلی می شوند .ابرت ایس بنیانگذار نظریه عقلانی –عاطفی معتقد است که اختلالات عاطفی ناشی از باورها واعتقادات غیر منطقی است . بتسون 1972،باور بخشی از تصورات همیشگی یاقضایای تلویحی در ارتبات بین انسان و محیط می دانند که ممکن است این قضایا درست یا نادرست باشد . (شفیع ابادی ، 1371)
طرح مسئله:
مسئله عزت نفس و مقوله خود ارزشمندی از اساسی ترین عوامل و رشد مطلوب شخصیت کودکان و نوجوانان است .برخورداری از اراده و اعتماد به نفس قوی ، قدرت تصمیم گیری و ابتکار ، خلاقیت و نو اوری ،سلامت فکری و بهداشت روانی ، رابطه مستقیمی با میزان و چگونگی عزت نفس و احساس خود ارزشمندی فرد دارد. امروزه در اصلاح و درمان بسیاری از اختلالات شخصیتی و رفتاری کودکان و نوجوانان نظیر کم روئی و گوشه گیری ، لجبازی و پرخاشگری و تنبلی و کندرویبه عنوان اولین یا مهمترین گام به ارزیابی و پرورش احساس عزت نفس ، تقویت اعتماد به نفس و مهارت های فردی و اجتماعی انان می پردازد.(بیابانگرد1373)
ارضای نیاز به عزت نفس به احساساتی از قبیل :اعتماد به نفس،ارزش ،قدرت ،لیاقت ،کفایت و مفید مثمر ثمر بودن در جهان منتهی خواهد شد . اما بی اعتنائی به نیازها موجب احساساتی از قبیل حقارت ، ضعف و درماندگی می شود این احساس ها به نوبه خود یا به وجود اورنده دلسردی و یاس اساسی خواهندشد ویا این که گرایش های روان را به وجود خواهند اورد . (بیابانگرد 1373)
تعدادی از صاحب نظران فرض می کنند که یکی از مهمترین راههایی که افراد اولویت هایشان را سازمان بدهند در ارتباط با هدف عالی حفظ عزت نفس است بر طبق این دیدگاه افراد جهت حفظ یک تصویر مثبت از خودشان ،هم در چشم دیگران و هم در چشم خودشان، تلاش می کنند. در روانشناسی بالینیمخدوش شدن عزت نفس مراجعان از اهمیت ویژه ای برخوردار است این امر ممکن است با تصدیقی که درمانگر مورد افسردگی یا عدم توانائی مراجع برای مقابله با ان دارد یا از طریق کمک درمانی صورت می گیرد . عزت نفس پایین همچنین به عنوان علامت اصلی افسردگی محسوب می شود منظور از اصلاح عزت نفس عمدتا ارزشیابی ذهنی است مبنی بر اینکه شخص با ارزش است بر عکس شخصی است بد،ناشایست،بی ارزش. بنابراین عزت نفس قسمت ارزشیابانه خود پنداری است اصطلاحی که دامنه وسیع تری داشته و شامل باورهایی در مورد جنبه های نسبتا خاص خویشتن همچون توانائی موسیقی، هویت و غیره به علاوه همه ارزشیابی هایی همچون پذیرش خود و عزت نفس می باشد (علی پور 1373)و با توجه به مطالب گفته شده و عنوان پژوهش ((بررسی رابطه بین افکار غیر منطقی و عزت نفس ))که می توان مسئله تحقیق را به صورت ذیل کرد
ایا بین افکار غیر منطقی و عزت نفس رابطه معنی داری وجود دارد.
دانلود پایان نامه آماده
دانلود پایان نامه رشته روانشناسی بررسی رابطه افسردگی انحرافات اجتماعی در بین دانشجویان رشته مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهربا فرمت ورد و قابل ویرایش تعداد صفحات 95
مقدمه:
نیازهای اختصاصی انسان که شرحش توسط اجتماع به وجود نیامده اند ، بلکه در صحن تحول و تکامل تاریخ زندگی بشر پدیدار گشته اند. اما چگونگی بروز و ظهور آن ها و چگونگی برآوردن آن ها کاملٲ ناشی از اجتماع است. هر اجتماعی مطابق مؤسسات و عوامل ویژه خود شکل خاصی به آن ها می دهد روان شناسان تاریخ طولانی بشر را چون آزمایشگاهی آموزنده مورد استفاده قرار می دهد و بر خلاف دیگر روان شناسان مانند فروید که شخصیت را سازنده اجتماع نمی داند بلکه به اعتقاد او این اجتماع که شخصیت ها را می سازد به عبارت دیگر اختلاف شخصیت ها ناشی از اختلافات اجتماعات بشری است، همه آدمیان نیازمند به رفع گرسنگی، به رفع تشنگی، به استراحت و خواب و... هستند، ولی در جامعه های مختلف این نیازها به وجوه مختلف برآورده می شوند، همچنین است مقابله با نیازهای دیگر آدمی، مثلٲ در یک جامعه ی سرمایه داری نیاز به همانندی یا ممکن است بدین طریق ارضاء شود که عضو آن جامعه به اندوختن ثروت و مال بپردازد تا بدین وسیله خود را ممتاز سازد، یا اینکه به عضویت شرکت بزرگی در آید تا وابستگی به آن شرکت سبب امتیاز او گردد. آدمی احاطه شده از امور متضادی است که یکی از امور متضاد این است که از اختیار آدمی بیرون است زندگی و مرگ است و گاهی توجه به این دو مقوله و در حد معقولی به آن فکر نکردن باعث مسائلی در زندگی انسان می شود که به عنوان اخلاق ضد اجتماعی به حساب می آید افرادی که دارای رفتار ضد اجتماعی هستند از نظر اضطراب مورد بررسی واقع شده اند که افراد سیکو پات نسبت به افراد بهنجار اضطراب کمتری داشته باشند و این پیش فرض فقط در حد کمی، ممکن است صادق باشد که گر چه افراد دارای انحرافات اجتماعی کمتر از سایر افراد نگران و دلواپس به نظر می رسند ولی تمام نشانه های بدنی و عضلانی را که معمولٲ در اضطراب وجود دارد مانند میزان ضربان قلب و تنگی نفس و ... هسته ی اصلی اختلال شخصیت در انحرافات اجتماعی دوری گزیدن از مردم، تجربه های جدید و حتی تجربه های قبلی است که این اختلالات غالباً ترکیبی است از یک ابزار ترس احمقانه با یک میل شدید برای مورد پذیرش و محبت واقع شدن افراد مبتلا به این اختلال تمایل زیادی برای روابط اجتماعی یا فعالیت های جدید دارند ، اما ممکن است به دلیل ترس از عدم قبول و مورد پذیرش واقع شدن، بی میلی خاصی برای روابط اجتماعی نشان دهند و در مقابل به انحراف کشیده شوند. (منصور – 1382)
بیان مسئله:
عناوین بسیاری در طول دوره های مختلف توسط محققان و صاحبنظران به افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی داده شده، اما نشانه های این اختلال به طور برجسته ای یکسان باقی مانده است، سرچشمه اختلال شخصیت ضد اجتماعی و ایجاد انحرافات اجتماعی در دوران کودکی است یعنی زمانی که نشانه های آن به صورت اعمالی مانند فرار از مدرسه، دروغ گویی مداوم، دزدی و دعوا جلوه گر می شود این اعمال غالبٲ تا بزرگسالی ادامه یافته، رفتارهایی از قبیل تهاجم به افراد و اموال آنان، قصور در پرداخت قرض ها و تعهدات مالی، تبهکاری و ارتکاب اعمال خلاف اخلاق و قانون را در بر می گیرد.ویژگی های عمده ی افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی عبارت است از نداشتن احساس شرم یا پشیمانی، شکست در عبرت گرفتن از تجربیات گذشته و ... بدین ترتیب در رفتار این افراد دور باطلی ملاحظه شده و این باور القا می شود که افراد دارای انحرافات اجتماعی و یا اختلال ضد اجتماعی از نظر عاطفه و هیجان دچار نارسایی بوده و فاقد وجدان اخلاقی که رفتار آنان را کنترل نماید هستند، علاوه بر مشاهدات بالینی، بررسی های آزمایشگاهی نیز بیانگر این واقعیت است که اعمال تنبیه بدنی در مورد افراد ضد اجتماعی به خصوص در پسران بی تٲثیر نیست نه اینکه در بین دختران این موضوع اصلٲ ؟؟؟ نشده بلکه اثر اینگونه اعمال می تواند و ممکن است در پسران بیشتر از دختران دیده شود.
دانلود پایان نامه آماده
دانلود پایان نامه رشته روانشناسی مقایسه رنگ قرمز و مشکی در عزت نفس دانش آموزان مقطع ابتدائی و راهنمای شهرستان ابهر با فرمت ورد و قابل ویرایش تعداد صفحات 97
چکیده:
هدف ازتحقیق حاضرمقایسه رنگ قرمزومشکی و عزت نفس دانش¬آموزان مقطع دانش¬آموزان ابتدایی وراهنمایی شهرستان ابهرکه فرضیه تحقیق عبارت است ازبین دانش¬آموزانی که تمایل به رنگ قرمز و مشکی دارند از لحاظ عزت نفس تفاوت معنی داری وجودداردکه جامعه مورد مطالعه عبارتنداز: دانش-آموزان دختر مقطع سوم راهنمایی و پنجم ابتدایی شهرستان ابهراست که طبق آمار بدست آمده از بین 5 مدرسه راهنمایی و دهها مدرسه ابتدایی که 120نفربه عنوان نمونه انتخاب گردیده ازمون عزت نفس کوپراسمیت بر روی آنها به شیوه گروهی اجرا گردیده است که جهت آزمون فرضیه تحقیق از روش اماری t متغیر مستقل استفاده گردیده که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که به جای دانش آموزان تمایل به رنگ قرمز و مشکی از لحاظ عزت نفس تفاوتی وجود ندارد. چون t محاسبه شده برابر906/1از t جدول 671/2با درجه ازادی 118درسطح معنی داری 5%کوچکتراست پس فرضیه خلاف ردشده است.
مقدمه:
قبل ازاین که دوباره خودپنداری هویت وعامل بودن بحث کنیم بد نیست قدری مکث کنیم وعقیده اساسی ای را که افراد زیادی به آن پای بند هستند به چالش بطلبیم یعنی بهترین راه برای افزایش دادن انگیزش دیگران این است که عزت نفس آنها ر ابالا ببریم اموزگاران کارفرمایان مربیان همواره بااشتیاق میگویند برای با انگیزه کردن دانش آموزان وکارمندان و ورزشکاران بایدعزت نفس آنها را بالابردکاری اینک که آنها از آنچه هستند احساس رضایت کنند بعد ببینندکه چه چیزهای شگفت اوری اشکارمی شودبالابردن عزت نفس هدف خوبی است هرچه باشدعزت نفس یاشادبودنهمبستگی مسبت داردامامشکل تقویت کردن عزت نفس به عنوان مداخله انگیزش این است که تقریبا هیچ یافته ای وجود نداردکه نشان دهدعزت نفس موجب چیزی میشودبلکه عزت نفس راکل موفقیت هاوشکست هابه وجودمی اوردوچیزی که باید بهبود یابد عزت نفس نیست بلکه بهبود مهارتهایی برای پرداختن به دنیااست(سگدیمن نقل شده درازار1994)به عبارت دیگردر رابطه عزت نفس با عملکرد خود عزت نفس متغییرعلنی نیست دراین رابطه دوپزوهشگرنتیجه گرفتندکه عزت نفس عمدتانتیجه متراکم موفقیت ها وشگفت هامرتبت باپیشرفت است و تاثیرمهمی برپیشرفت بعدی ندارد(هلک وون اکن19959)همین پزوهشگران به امتیاز مدل پرورش مهارت به عنوان بهترین روش برای ساختن خود پنداره قوی و انعطاف¬پذیری درکودکان دوره ابتدایی اشاره کردند. نکته مهم نهفته دراین نقل قول جهت تأثیر عینی بین عزت نفس و پیشرفت زایندگی عملکرد خود است. عزت نفس و پیشرفت همبستگی مثبت باهم دارند(بولس1999) اما بالا رفتن عزت نفس موجب بالارفتن پیشرفت نمی شود بلکه افزایش پیشرفت بالارفتن عزت نفس را بالامی اورد (بیرن1984و1986وهارتر1993)عزت نفسشان که زندگی چگونه می¬گذرد اما این منبع انگیزشی نسبت که به افراد امکان دهدکاری کنندکه زندگی خود پیش برود نتیجه میگیریم میگوییم شواهد وجود نداردکه نشان دهدتقویت کردن عزت نفس افراد عملکرد آنها را بهبود خواهد بخشید (بامینروهمکاران2003). افرادی که عزت نفس پایینی دارند از سطح بسیار بالایی اضطراب رنج میبرند مهمترین امتیاز عزت نفس بالا این است که خوددربرابرافسردگی واضطراب محافظت میکندبنابراین عزت نفس پایین افراد را در برابراضطراب آسیب پذیر میسازد اما چون عزت نفس پایین بدان است که به معنی آن نیست که سعی دربزرگ کردن عزت نفس خوب است درواقع عزت نفس بزرگ شده جنبه شیوه¬ای دارد افرادی که خودانگاره بزرگ شده¬ای دارند وقتی خودانگاره مطلوب آنها تهدید میشود(مارشال1386).
فهرست
عنوان صفحه
چکیده 1
فصل اول : کلیات تحقیق 2
مقدمه 3
بیان مساله 5
اهمیت و ضرورت تحقیق 6
هدف تحقیق 7
فرضیه تحقیق 8
فصل دوم : پیشینه و ادبیات 9
تاثیر سه رنگ اصلی در زندگی 10
توصیف رنگهای اصلی 12
رعایت اعتدال 15
نقش رنگها در بهبود بخشیدن به زندگی 15
سبز لیمویی 16
سبز کله اردکی 17
بنفش 18
نارنجی پررنگ 19
سیاه 20
رنگ قرمز 21
تاثیرات رنگها بر شخصیت کودکان 22
واکنش عمومی نسبت به رنگ 24
صورتی 25
زرد 26
آبی 27
قهوه ای 28
فهرست
عنوان صفحه
تحقیقات پروفسورلوشر در مورد تاثیر رنگها بر شخصیت 29
تاثیر باور نکردنی رنگ ها بر آرامش انسان 33
مسئله عزت نفس 36
خود پنداره 40
طرحواره های خود 41
خودهای ممکن 45
ناهمخوانی شناختی 50
نظریه ادارک خویشتن 52
هویت 54
نقش ها 55
اتکا به تجربه خویش 57
رویکردی منحصر به فرد به مشاوره 60
خودو گرایش به سمت شکوفایی 62
شرایط ارزش 63
ناهمخوانی 64
آزمون های روان شناختی 65
پژوهش در نظریه راجرز 66
پژوهش در نظریه راجرز 67
ارزیابی درمان فرد مدار 68
رشد خود در کودکی 69
توجه مثبت 70
سئوال هایی در مورد ماهیت انسان 73
درمان فرد مدار 74
گروهای رویارویی 75
فهرست
عنوان صفحه
تحقیقات انجام شده 77
تحقیقات انجام شده 78
فصل سوم : روش تحقیق 80
جامعه آماری 81
روش نمونه گیری 82
روش آماری مربوط به فرضیه ها 84
فصل چهارم : یافته ها و تجزیه و تحلیل داده 85
جدول 1-4 86
یافته ها و تجزیه و تحلیل داده ها 88
جدول 2-4 89
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری 90
بحث و نتیجه گیری 91
پیشنهادات 93
محدودیت ها 94
منابع و ماخذ 95
ضمائم
دانلود پایان نامه آماده
دانلود پایان نامه رشته روانشناسی بررسی رابطه بین موسیقی و دقت در دانشجویان دخترو پسر دوره کارشناسی دانشگاه تهران با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 237
چکیده
در پژوهش حاضر که به بررسی رابطه بین موسیقی و دقت در دانشجویان دختر دوره کارشناسی دانشگاه تهران مرکز رشته روان شناسی شهر تهران در سال تحصیلی 1387 پرداخته شد ، جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی روان شناسی دانشگاه تهران مرکزی در سال تحصیلی 88 – 1387 می باشد که از این گروه تعداد 50 نفر بعنوان نمونه آماری با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند که برای 25 نفر از این گروه موسیقی اجرا شده و برای 25 نفر اجرا نشده است و روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی است . ابزار مورد استفاده آزمون تولوز پیه رون می باشد که با استفاده از روشهای آماری به بررسی داده ها پرداخته ، در نهایت نتایج ذیل استخراج شده است : بین دو گروه آزمودنی آزمایش و گواه از نظر میزان دقت تفاوت معناداری وجود ندارد بنابراین می توان نتیجه گرفت شنیدن موسیقی آرام بخش بدلیل عدم کنترل عوامل مزاحم و .......... نتوانسته بر افزایش دقت آزمودنی تأثیر داشته باشد .
مقدمه
برای مواجهه شدن با سوالات بی شمار این جهان درهایی از رنج های بی شمارش راهی جز رشد هوشیارانه ای برای پیمودن نیست . این هوشیاری ، آن نوع هوشیاری است که از خلال رویا شدن حس زیبا شناسی و ادراک آن حاصل می شود و تداوم می یابد . این هوشیاری روح شناخت زیبائی های این جهان را در زبان موسیقی ، زبان رقص ( ریتم حرکت) و زبان شعر که به بیانی مهربان ترین و شاید عاشقانه ترین پیام های خلقت می باشند ، بازشناسی می کند و آنها را بعنوان فرزندان هنر به قالب هویت می کشاند و پیام آنها را به زبان رنگ – شکل – طراحی – نقاشی و نور و .......... تفسیر نموده و با نهادو درون انسان و هستی پیوند می دهد و معنا می کند ( کنگره هنر درمانی ، 1385 ) هنر این چشمه زاینده که آب حیات از آن می جوشد ، دارای ارزش جاودانگی و بخشیدن حیات ابدی است . هر کس بخواهد حیات جاودانه بیابد باید در آن وارد شود و شستشو کند . تمام کائنات و عالم خلقت غرق در دریای هنرند و با صدا و رقص و حرکت ، سجود خود را در برابر سازندة خود بجا آورده و نماز می گذارند .
موسیقی
موسیقی نیازی فیزیولوژیک ، ذهنی ، احساسی ، اجتماعی ، فرهنگی در زندگی انسان است و از این طریق نیازهای ریشه ای گسترده در تار و پود زندگی بشر پیدا کرده است . موسیقی رابطه زیستی و فیزیولوژیک با مغز آدمی دارد . ریتم ، محرک بیولوژیک و ملودی لذّت خوشی و خیال انگیزی است . به این دلیل کوچکترین کنش ریتمیک و نوای موزون روح و جسم را بر می انگیزد . از آغاز نوزادی بدون آن که آموزشی در کار باشد توجه به ریتم وملودی وجود و مغز به هماهنگی ، نظم و سازماندهی اصرار و گرایش دارد و موسیقی جلوه و تشابهی از این هماهنگی است . موسیقی نیازی شناختی است . با توجه به موسیقی دنیایی از زیبائی ها ، رمز و راز صوت ها ، هماهنگی ها و وحدت اجزا و ارضای خیال انگیزی ها گشوده می شود و ذهن از ورود به تصورهای تازه ،الهام و خلق افکار جدید لذّت می برد . اندیشه ها و افکاری که در ذات دانش موسیقی وجود دارد وبا کنجکاوی بشر اندکی از آن کشف شده و دانش گسترده موسیقی امروزی را بوجود آورده است .