این مقاله 12 صفحه ای در قالب word همراه با پس زمینه صفحات و حاشیه صفحات بوده و قابل ویرایش میباشد و به معرفی کامل این رشته به همراه دروس دانشگاهی و بازار کار آن در ایران پرداخته است.
نتیجه 12 سال درس خواندن ورود به دانشگاه است که رشته ای را انتخاب کنیم و آینده شغلیمان را تضمین کنیم پس خیلی مهم است که قبل از انتخاب رشته در دانشگاه هر رشته را به طور کامل بشناسیم و ببینیم آیا مناسب ما است یا خیرچون انتخاب رشته مسیری در زندگی ما به وجود می آورد پس سعی کنیم که به بهترین صورت این مسیر انتخاب شود و این امر ممکن نیست مگر با شناخت کامل هر رشته در دانشگاه.
یکی از رشته های شاخه ریاضی و فیزیک رشته روانشناسی است که در زیر به شرح کامل این رشته از قبیل (تواناییهای لازم فرد برای موفق شدن در این رشته و درسهای این رشته در طول تحصیل و بازار شغلی این رشته )پرداخته ایم.
قسمت هایی از مقاله :
مقدمه :
تا 80 سال پیش روانشناسی را مطالعه روح و روان و روانشناس را فردی میدانستند که رویدادهای درونی، ذهنی و مغزی را مثل تصورات، خاطرات، افکار و احساسات مطالعه میکند.طبق این تعریف، روانشناسی شاخهای از ذهنیترین بخش دانش انسان؛ یعنی فلسفه بود. اما از اوایل قرن بیستم و با پیشرفت سریع دو علم زیستشناسی و فیزیک، روانشناسی نیز مطالعه ذهنی (زندگی روانی) را کنار گذاشت و به مشاهده و مطالعه رفتار موجودات پرداخت. البته هنوز نیز روانشناسان فرآیندهای ذهنی را مطالعه میکنند اما این کار را نه به صورت ثبت شخصی ادراکات و احساسات بلکه به شیوه عینی و علمی انجام میدهند.
و ادامه مقاله
این مقاله 12 صفحه ای در قالب word همراه با پس زمینه صفحات و حاشیه صفحات بوده و قابل ویرایش میباشد و به معرفی کامل این رشته به همراه دروس دانشگاهی و بازار کار آن در ایران پرداخته است.
نتیجه 12 سال درس خواندن ورود به دانشگاه است که رشته ای را انتخاب کنیم و آینده شغلیمان را تضمین کنیم پس خیلی مهم است که قبل از انتخاب رشته در دانشگاه هر رشته را به طور کامل بشناسیم و ببینیم آیا مناسب ما است یا خیرچون انتخاب رشته مسیری در زندگی ما به وجود می آورد پس سعی کنیم که به بهترین صورت این مسیر انتخاب شود و این امر ممکن نیست مگر با شناخت کامل هر رشته در دانشگاه.
یکی از رشته های شاخه علوم پزشکی رشته روانشناسی است که در زیر به شرح کامل این رشته از قبیل (تواناییهای لازم فرد برای موفق شدن در این رشته و درسهای این رشته در طول تحصیل و بازار شغلی این رشته )پرداخته ایم.
قسمت هایی از مقاله :
مقدمه :
تا 80 سال پیش روانشناسی را مطالعه روح و روان و روانشناس را فردی میدانستند که رویدادهای درونی، ذهنی و مغزی را مثل تصورات، خاطرات، افکار و احساسات مطالعه میکند.طبق این تعریف، روانشناسی شاخهای از ذهنیترین بخش دانش انسان؛ یعنی فلسفه بود. اما از اوایل قرن بیستم و با پیشرفت سریع دو علم زیستشناسی و فیزیک، روانشناسی نیز مطالعه ذهنی (زندگی روانی) را کنار گذاشت و به مشاهده و مطالعه رفتار موجودات پرداخت. البته هنوز نیز روانشناسان فرآیندهای ذهنی را مطالعه میکنند اما این کار را نه به صورت ثبت شخصی ادراکات و احساسات بلکه به شیوه عینی و علمی انجام میدهند.
و ادامه مقاله
در این پژوهش رابطۀ بین اضطراب و تیپهای شخصیتی درون گرا و برون گرا مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور 50 نفر از بین دانشجویان دختر رشتۀ مشاوره و راهنمایی، ورودی 93 ، مقطع کارشناسی، دانشگاه پیام نور واحد آشخانه به عنوان گروه نمونه به روش تصادفی انتخاب گردید.
ابزار پژوهش در مورد اضطراب دانشجویان، پرسشنامۀ اضطراب کتل است و در مورد تیپهای شخصیتی دانشجویان، مقیاس درونگرایی- برونگرایی میشل گوکلن است.
یافته ها:فرضیۀ اصلی پژوهش این بود که بین تیپشخصیتی درونگرا و اضطراب رابطۀ مثبت معنی داری وجود دارد و با توجه به روش همبستگی پیرسون و آزمون توکی مشخص شد که بین تیپ شخصیتیدرونگرا و اضطراب رابطه مثبت معناداری وجود دارد و همچنین شخصیتهای برونگرا و میانگرا معمولاً دارای اضطراب خفیف و متوسط هستند و شخصیتهای درونگرا معمولاً دارای اضطراب شدید هستند. با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان از این نتایج در برنامههای مشاوره ای، مداخله ای و برنامههای پیشگیرانه بهره برد.
===========================================
نوع فایل: word
تعداد صفحات: 140 صفحه
حجم فایل: کمتر از 1 مگابایت
رشته تحصیلی: روانشناسی
مقطع تحصیلی: کارشناسی
توضیحات: این فایل قابلیت ویرایش دارد و آماده چاپ می باشد
===========================================
1-1- مقدمه :
از دیدگاه یونگ ( 1913 ) پدیدههای درونگرایی[1] و برونگرایی[2] دو جنبۀ مهم از شخصیت انسان را تشکیل میدهند. هنگامی که توجه به اشیاء یا امور خارج چنان شدید باشد که افعال ارادی و اعمال آدمی نتیجۀ ارزیابی ذهنی نباشد، بلکه معمول مناسبات امور و عوامل خارجی باشد، برونگرایی خوانده میشود.( سیاسی، علی اکبر، 1371)
افراد درونگرا، از لحاظ روانی دارای سرعت فعالیت مغزی بالاتر ازحد طبیعی هستند و این امر سبب میشود که افراد درونگرا به قوای محرکه[3]کمتر از حد طبیعی نیاز پیدا نمایند. افراد درونگرا ، دارای دیدگاه درونی و ذهنی هستند و آمادگی بیشتری را برای خود داری و تسلط بر نفس خویش از خود نشان میدهند. این افراد اوقات خود را به مطالعه و بیشتر در تنهایی سپری نموده و کمتر مایل به معاشرت با دیگران هستند.
از سوی دیگر، افراد برونگرا دارای دیگاه عینی و خارجی هستند و سرعت فعالیت مغزی آنها پایینتر از حد طبیعی است، و میزان تسلط آنها بر نفس خود نسبت به افراد درونگرا کمتر است. شخصیتهای برونگرا خوش مشرب و اجتماعی هستند و فعالیتهای هیجان انگیز را دوست دارند.
شخصیتهای درونگرا، احساساتشان را بیان نمیکنند و دوستان زیادی ندارند و همچنین ساکت و متفکر هستند.
از سوی دیگر، اضطراب در سراسر طبقه بندی بیماریهای روانی به چشم میخورد. این اختلال بالاترین حد رنج روانی است و غالباً با ترس که دارای پارهای از خصیصههای روان شناختی و فیزیولوژیکی است متشبه میشود. اضطراب بدون آنکه به منزلۀ انگیزش باشد، در بیشتر موارد نیروی ایجاد اغتشاش و فروریختگی سازمان رفتارهاست. ( پروفسور ژ.کُراز، ترجمۀ دکتر منصور و دادستان، 1381) اضطراب یک ترس درونی شده است از اینکه مبادا تجارب درد آور تکرار شوند. از دیدگاه فروید، اضطراب هستۀ مرکزی روان نژندی و علامت اخطاری به خود است.
بیان مسئله :بسیاری از افرادی که در معرض اضطرابهای مداوم قرار میگیرند ممکن است نسبت به زندگی دارای دیدگاه منفی شوند. ولی باید اعلام نمود که اضطراب در زندگی افراد به علت انتخابی است که آنها برای ادامۀ زندگی خویش انجام دادهاند و این انتخاب بنا به هر دلیلی ممکن است آنها را با مشکلات مواجه کرده باشد.
اما نکتۀ مهم این است که تمایل افراد به درونگرایی در زمان رویارویی با اضطرابهای ممتد این توانایی را به آنها میدهد که با تمرکز بیشتری به مشکل خود توجه نموده و نهایتاً در حل آن کوشش نموده و موفق شوند.
اضطراب زمانی مایۀ نگرانی بالینی میشود که به چنان سطح شدیدی رسیده باشد که توانایی عمل کردن در زندگی روزمره را مختل کند، به طوری که فرد دچار حالت ناسازگارانهای شده باشد که مشخصۀ آن واکنشهای جسمانی و روانی شدید است. این تجربیات شدید، غیر منطقی و توانکاه اساس اختلالهای اضطرابی[4] هستند که هر سال 19 درصد از آمریکاییها را مبتلا میسازد. ( هالجین و ویتبورن، ترجمۀ سید محمدی، 1385، ص 264 ) [5]
اگر درونگرایی و برونگرایی در حد کمال در افراد ظاهر شوند، دو شخصیت نا بهنجار را بوجود میآورند که اولی به صورت اختلال اسکیزوفرنی و دومی به صورت اختلال هیستری تظاهر خواهد نمود. تعداد این افراد البته بسیار کم است و اکثریت مردم میان این دو قطب نهایی جای دارند. عدهای نزدیکتر به قطب نهایی درونگرایی و گروهی نزدیکتر به قطب نهایی برونگرایی هستند، و عدۀ کثیری هم هر دو جنبۀ برونگرایی و درونگرایی را به صورت متعادل دارا میباشند یعنی به نوعی میانگرا هستند که اصلاح ambivert به آنها اطلاق میشود. (یونگ، 1913 به نقل از سیاسی، علی اکبر)
ضرورت و اهمیت پژوهش:زمانی که افراد به مدت نسبتاً طولانی در معرض اضطراب مزمن[6] قرار میگیرند، سیستمهای عصبی آنها به گونهای خود را تنظیم مینمایند که فرد به طور طبیعی در حالت بیداری، هوشیاری بیشتری را نسبت به وقایع اطراف خویش نشان میدهد. این امر سبب میشود که نیاز به محرک خارجی در آنها کمتر شده و تا زمانی که منبع اضطراب کشف و رفع نگردد به سوی درونگرایی متمایل میشوند. ( بنزیگر، 1999 ) بنابراین وجود اضطراب در افراد جامعه تأثیر بسزایی در میزان درونگرایی و برونگرایی آنها دارد. به گونهای که ممکن است یک فرد برونگرا در اثر شدت فشارهای وارده ناشی از اضطراب به تدریج به فردی درونگرا تبدیل شود و در صورتی که این فشار همچنان ادامه داشته باشد، ممکن است در افرادی که با مشاغل اجتماعی سروکار دارند و باید در تعامل دائم با جامعه باشند، سبب کاهش شدید کارآیی آنها شود.
در این پژوهش رابطۀ بین اضطراب و تیپهای شخصیتی درون گرا و برون گرا مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور 50 نفر از بین دانشجویان دختر رشتۀ مشاوره و راهنمایی، ورودی 93 ، مقطع کارشناسی، دانشگاه پیام نور واحد آشخانه به عنوان گروه نمونه به روش تصادفی انتخاب گردید.
ابزار پژوهش در مورد اضطراب دانشجویان، پرسشنامۀ اضطراب کتل است و در مورد تیپهای شخصیتی دانشجویان، مقیاس درونگرایی- برونگرایی میشل گوکلن است.
یافته ها:فرضیۀ اصلی پژوهش این بود که بین تیپشخصیتی درونگرا و اضطراب رابطۀ مثبت معنی داری وجود دارد و با توجه به روش همبستگی پیرسون و آزمون توکی مشخص شد که بین تیپ شخصیتیدرونگرا و اضطراب رابطه مثبت معناداری وجود دارد و همچنین شخصیتهای برونگرا و میانگرا معمولاً دارای اضطراب خفیف و متوسط هستند و شخصیتهای درونگرا معمولاً دارای اضطراب شدید هستند. با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان از این نتایج در برنامههای مشاوره ای، مداخله ای و برنامههای پیشگیرانه بهره برد.
===========================================
نوع فایل: word
تعداد صفحات: 140 صفحه
حجم فایل: کمتر از 1 مگابایت
رشته تحصیلی: روانشناسی
مقطع تحصیلی: کارشناسی
توضیحات: این فایل قابلیت ویرایش دارد و آماده چاپ می باشد
===========================================
1-1- مقدمه :
از دیدگاه یونگ ( 1913 ) پدیدههای درونگرایی[1] و برونگرایی[2] دو جنبۀ مهم از شخصیت انسان را تشکیل میدهند. هنگامی که توجه به اشیاء یا امور خارج چنان شدید باشد که افعال ارادی و اعمال آدمی نتیجۀ ارزیابی ذهنی نباشد، بلکه معمول مناسبات امور و عوامل خارجی باشد، برونگرایی خوانده میشود.( سیاسی، علی اکبر، 1371)
افراد درونگرا، از لحاظ روانی دارای سرعت فعالیت مغزی بالاتر ازحد طبیعی هستند و این امر سبب میشود که افراد درونگرا به قوای محرکه[3]کمتر از حد طبیعی نیاز پیدا نمایند. افراد درونگرا ، دارای دیدگاه درونی و ذهنی هستند و آمادگی بیشتری را برای خود داری و تسلط بر نفس خویش از خود نشان میدهند. این افراد اوقات خود را به مطالعه و بیشتر در تنهایی سپری نموده و کمتر مایل به معاشرت با دیگران هستند.
از سوی دیگر، افراد برونگرا دارای دیگاه عینی و خارجی هستند و سرعت فعالیت مغزی آنها پایینتر از حد طبیعی است، و میزان تسلط آنها بر نفس خود نسبت به افراد درونگرا کمتر است. شخصیتهای برونگرا خوش مشرب و اجتماعی هستند و فعالیتهای هیجان انگیز را دوست دارند.
شخصیتهای درونگرا، احساساتشان را بیان نمیکنند و دوستان زیادی ندارند و همچنین ساکت و متفکر هستند.
از سوی دیگر، اضطراب در سراسر طبقه بندی بیماریهای روانی به چشم میخورد. این اختلال بالاترین حد رنج روانی است و غالباً با ترس که دارای پارهای از خصیصههای روان شناختی و فیزیولوژیکی است متشبه میشود. اضطراب بدون آنکه به منزلۀ انگیزش باشد، در بیشتر موارد نیروی ایجاد اغتشاش و فروریختگی سازمان رفتارهاست. ( پروفسور ژ.کُراز، ترجمۀ دکتر منصور و دادستان، 1381) اضطراب یک ترس درونی شده است از اینکه مبادا تجارب درد آور تکرار شوند. از دیدگاه فروید، اضطراب هستۀ مرکزی روان نژندی و علامت اخطاری به خود است.
بیان مسئله :بسیاری از افرادی که در معرض اضطرابهای مداوم قرار میگیرند ممکن است نسبت به زندگی دارای دیدگاه منفی شوند. ولی باید اعلام نمود که اضطراب در زندگی افراد به علت انتخابی است که آنها برای ادامۀ زندگی خویش انجام دادهاند و این انتخاب بنا به هر دلیلی ممکن است آنها را با مشکلات مواجه کرده باشد.
اما نکتۀ مهم این است که تمایل افراد به درونگرایی در زمان رویارویی با اضطرابهای ممتد این توانایی را به آنها میدهد که با تمرکز بیشتری به مشکل خود توجه نموده و نهایتاً در حل آن کوشش نموده و موفق شوند.
اضطراب زمانی مایۀ نگرانی بالینی میشود که به چنان سطح شدیدی رسیده باشد که توانایی عمل کردن در زندگی روزمره را مختل کند، به طوری که فرد دچار حالت ناسازگارانهای شده باشد که مشخصۀ آن واکنشهای جسمانی و روانی شدید است. این تجربیات شدید، غیر منطقی و توانکاه اساس اختلالهای اضطرابی[4] هستند که هر سال 19 درصد از آمریکاییها را مبتلا میسازد. ( هالجین و ویتبورن، ترجمۀ سید محمدی، 1385، ص 264 ) [5]
اگر درونگرایی و برونگرایی در حد کمال در افراد ظاهر شوند، دو شخصیت نا بهنجار را بوجود میآورند که اولی به صورت اختلال اسکیزوفرنی و دومی به صورت اختلال هیستری تظاهر خواهد نمود. تعداد این افراد البته بسیار کم است و اکثریت مردم میان این دو قطب نهایی جای دارند. عدهای نزدیکتر به قطب نهایی درونگرایی و گروهی نزدیکتر به قطب نهایی برونگرایی هستند، و عدۀ کثیری هم هر دو جنبۀ برونگرایی و درونگرایی را به صورت متعادل دارا میباشند یعنی به نوعی میانگرا هستند که اصلاح ambivert به آنها اطلاق میشود. (یونگ، 1913 به نقل از سیاسی، علی اکبر)
ضرورت و اهمیت پژوهش:زمانی که افراد به مدت نسبتاً طولانی در معرض اضطراب مزمن[6] قرار میگیرند، سیستمهای عصبی آنها به گونهای خود را تنظیم مینمایند که فرد به طور طبیعی در حالت بیداری، هوشیاری بیشتری را نسبت به وقایع اطراف خویش نشان میدهد. این امر سبب میشود که نیاز به محرک خارجی در آنها کمتر شده و تا زمانی که منبع اضطراب کشف و رفع نگردد به سوی درونگرایی متمایل میشوند. ( بنزیگر، 1999 ) بنابراین وجود اضطراب در افراد جامعه تأثیر بسزایی در میزان درونگرایی و برونگرایی آنها دارد. به گونهای که ممکن است یک فرد برونگرا در اثر شدت فشارهای وارده ناشی از اضطراب به تدریج به فردی درونگرا تبدیل شود و در صورتی که این فشار همچنان ادامه داشته باشد، ممکن است در افرادی که با مشاغل اجتماعی سروکار دارند و باید در تعامل دائم با جامعه باشند، سبب کاهش شدید کارآیی آنها شود.
مقدمه
1
بیان مسئله
7
ضرورت و اهمیت پژوهش
10
متغیرهای پژوهش
13
تعریف عملیاتی متغیرها
14
فرضیه های تحقیق
15
فصل دوم
مقدمه
18
قوانین یادگیری از نظر روانشناسان
21
تاثیر تکلیف در یادگیری
23
آیا تکلیف شب یک ضرورت تربیتی است؟
24
ملاک های تعیین تکلیف شب
26
تناسب نوع تکلیف با نوع درس
28
جایگاه تکلیف
28
تصحیح تکلیف
29
تشریح اهداف تکلیف
30
فواید و مضرات تکلیف
30
اهداف تکلیف
31
انواع تکلیف
32
حجم تکلیف
33
رابطه تکلیف با میزان هوش و استعداد دانش آموزان و پیشرفت تحصیلی آنها
35
تاریخچه تکلیف شب در جهان
36
تکلیف شب به عنوان یک تجربه یادگیری
38
اثرات تکلیف شب
40
نظریات مختلف درباره تکلیف شب
41
تاریخچه تکلیف شب
44
تحقیقات انجام شده در ایران
52
فصل سوم
روش تحقیق
56
نوع تحقیق
56
جامعه آماری
57
نمونه آماری
57
روش نمونه گیری
57
ابزار تحقیق
57
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
فصل چهارم
الف- آمار توصیفی
61
مقدمه و بیان افراد نمونه آماری بر اساس مدرک سابقه، جنسیت و منطقه جغرافیایی
61
بیان فرضیه ها و سوالات مربوط به آن62
سوالات پرسشنامه و جداول مربوط به فرضیه شماره یک
101-63
سوالات پرسشنامه و جداول مربوط به فرضیه شماره دو
101-63
سوالات پرسشنامه و جداول مربوط به فرضیه شماره سه
101-63
سوالات پرسشنامه و جداول مربوط به فرضیه شماره چهار
101-63
سوالات پرسشنامه و جداول مربوط به فرضیه شماره پنج
101-63
سوالات پرسشنامه و جداول مربوط به فرضیه شماره شش
101-63
سوالات پرسشنامه و جداول مربوط به فرضیه شماره هفت
101-63
تجزیه و تحلیل و بیان روش مقایسه ای ارائه تکلیف شب سنتی و فعال
101
آمار استنباطی
105
بحث و نتیجه گیری
109
فصل پنجم
خلاصه پژوهش
112
عنوان و اهداف پژوهش
112
فرضیه های پژوهش
112
نوع پژوهش
114
پیشنهادات
115
محدودیت ها و موانع
116
پیوست ها
منابع و مأخذ
119
فهرست جداول
121
نمونه فرم پرسشنامه
124