لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 25
فهرست و توضیحات:
مقدمه: طرح مسأله
مفهوم اخلاق
مفهوم آزادی
دلایل ضرورت آزادی
آزادی، چونان روش و ارزش
موانع و محدودیتها
خاتمه: جمعبندی و نتیجهگیری
مقدمه: طرح مسأله
پرسش از نسبت اخلاق و آزادی را می توان از منظرهای مختلف معرفتشناختی مطرح ساخت. از این رو پرسشهای متنوع و متکثری پیش روی پژوهشگر نهاده و از هر زاویه بحثی گشوده می شود. از جمله می توان به طور کلی این پرسش را مطرح کرد که اساساً چه نوع رابطهای میان اخلاق و آزادی وجود دارد؟ آیا اخلاق و ارزشهای اخلاقی در دستیابی به آزادی و پایداری و استمرار آن تأثیرگذار است یا در از دست دادن و مقید شدن آزادی؟ آیا آزادی میتواند برای رسیدن به یک جامعه اخلاقی به انسانها مساعدت نماید یا اینکه رسیدن به جامعه ضد اخلاقی را تسریع میکند؟ مبانی و معیارهای مفهوم اخلاق و آزادی کدام است؟ آیا آزادی میتواند و یا باید بر مبانی اخلاقی استوار باشد یا تحقق اخلاق در جامعه به تحقق آزادی در آن جامعه بستگی دارد؟
در نسبتی دیگر و از منظری دیگر میتوان پرسشهای مذکور را به گونهای دیگر نیز طرح کرد. از جمله اینکه: آیا نهال اخلاق در فضا و بذر آزاد به بار مینشیند و یا برعکس، این آزادی است که خود را با قامت اخلاق متناسب مینماید؟ آیا بدون آزادی و آزاداندیشی میتوان معرفت اخلاقی کسب نمود و یا اینکه اعتبار آزادی نیز بر پیشدانستهها و مبانی اخلاقی مبتنی است؟ آیا اساساً آزادی میتواند ارزشهای اخلاقی را تقویت نماید یا اینکه وجود فضای آزاد باعث کاهش تأثیر ارزشهای اخلاقی در جامعه میشود و چه بسا اخلاق را از میان میبرد؟
این مقاله با این هدف نگارش شده است تا به تبیین رابطه و سنجش دو مفهوم آزادی و اخلاق، با تأکید بر اندیشة آیتالله مرتضی مطهری، بپردازد و تأثیر هر یک بر دیگری را بکاود. به عبارت روشنتر تقدم و یا تأخر آزادی یا اخلاق را بر دیگری تبیین نماید. در این رابطه نگارنده بر این باور است که برخلاف آنچه در رابطه اخلاق و سیاست در نزد اندیشمندان مسلمان معروف شده است ـ که همانا تقدم اخلاق بر سیاست است و به همین نسبت این بحث به رابطه اخلاق و آزادی نیز کشیده میشود و اخلاق مقدم بر آزادی فرض میشود ـ نوشته حاضر این فرضیه را طرح مینماید که در اندیشة آیتالله مطهری، آزادی، به لحاظ رتبی و زمانی، مقدم بر اخلاق است. از این رو میبایست برای چیدن میوههای اخلاقی و سر برآوردن و رشد نمودن اخلاق در جامعه از آزادی عبور نمود و تحقق اخلاق در جامعه منوط به تحقق حد اقلی از آزادی در حوزه جمعی است. البته هم اخلاق و هم آزادی از ضروریات زندگی فردی و به ویژه زیست جمعی و برای رسیدن به هدفهای خاصی مورد نیاز آدمی است، گرچه این هدفها از منظرهای مختلف که به آنها نگاه شود ناهمگون جلوه نماید.
در جامعهای که استبداد در آن حاکم است و شیوههای استبدادی و توتالیتری در آن مقدم بر اخلاق و آزادی است، هم آزادی غایب و هم اخلاق جامعه منحط و فاسد است. اخلاق مناسب و درخور یک جامعه که مبتنی بر مبانی معرفتشناختی و انسانشناختی و هستیشناختی معتبر باشد تنها در جامعهای رخ مینماید که بهرهای از آزادی داشته باشد و تملق و چاپلوسی و... در آن راه به جایی نبرد و اخلاق و ارزشهای اخلاقی حاکم باشد. هنگامی که تملق و چاپلوسی در سطح جامعه رواج داشته باشد و کارها بر مبنای آن پیش رفته و حل و فصل شود و حاکمان از انتقاد و اعتراض و صداقت و صراحت استقبال نکنند چگونه میتوان از اخلاق و ارزشهای اخلاقی سخنی به میان آورد و ارزشهای اخلاقی را ستود؟ و چگونه میتوان از آزادی سخن گفت و برای تحقق و نهادینه شدن آن تلاش نمود؟
مباحثی که در پی میآید به تقدم آزادی بر اخلاق اشاره دارد و در طی مباحثی همچون مفهوم آزادی، دلایل ضرورت آزادی، آزادی چونان روش و ارزش و موانع و محدودیتها به اثبات این مسأله با تأکید بر اندیشه و آرای آیت الله مرتضی مطهری میپردازد.
لازم به یادآوری است که در بحث حاضر، اخلاق و آزادی در مقابل و ضد یکدیگر نیستند، بلکه اساساً آزادی یک فضیلت اخلاقی و بلکه مهمترین و اساسیترین فضیلت اخلاقی شمرده میشود. از این رو از پژوهش فرا روی و پرسشهای طرح شده، نمیتوان این گونه تلقی کرد که آزادی و اخلاق از یکدیگر جدا بوده و در مقابل یکدیگر صفآرایی کردهاند، که در این صورت دیگر نمیتوان از رابطه و نسبت آنان با یکدیگر گفتوگو نمود؛ زیرا حکم به تقابل آنان و در نتیجه فقدان رابطه میان آنان صادر شده است. همین طور می توان گفت که آزادی در مقابل عدالت نیز صفآرایی نمیکند، که آزادی خود در شمار مصادیق عدالت است.
نکته دیگر قابل اشاره این است که نقطه تمرکز مباحث بیش از آنکه بر اخلاق مبتنی باشد، بر آزادی مبتنی است. از این رو مباحث بیش از آنکه به اخلاق بپردازد ـ بجز مفهوم اخلاق ـ به بحث آزادی میپردازد و مباحث مربوط به آزادی در مقاله حاضر بر مباحث اخلاقی میچربد. به دیگر سخن، پارهای از مباحث اخلاقی همانند مشروعیت اخلاق و معیار بودن اخلاق در زندگی و مباحثی از این دست، که عمدتاً در فلسفه اخلاق از آنها گفتوگو میشود، مفروض گرفته شده است و از آنها بحثی به میان نخواهد آمد.
نوع فایل: word قابل ویرایش 25 صفحه
مقدمه:
دنیای مدرن کنونی ودر عصر ارتباطات، انکار وکنترل رابطه بین پسر و دختر امری محال و دور از واقع بینی است. چون ارتباط دختر و پسر یک نیاز عاطفی و روانی است که برای بسیاری از جوانان عدم این ارتباط و جلوگیری شدید از آن موجب بروز مشکلات بزرگ روانی می شود وتجربه ثابت کرده که در موضوعاتی به این شکل فشار و کنترل نتیجه معکوس عاید می کند. علاوه بر این مسائلی مثل رشد بی رویه جمعیت، زندگی ما شینی، بالا رفتن سن ازدواج ، وجود خلاء عاطفی ، مشکلات خانوادگی و عدم امکان ازدواج برای همه اقشار جامعه به این نیاز دامن زده و انکار چنین ارتباطی را غیر ممکن ساخته است. البته بسیاری از جوانان به خاطر مسائل مذهبی یا خانوادگی این نیاز را در خود سرکوب می کنند و برخی نیزدر این کار راه افراط را پیش میگیرند یا توسط این ارتباط ها به بزه کاری دچار می شوند.
در جوامع مذهبی بدلیل عجین شدن فرهنگ وآداب ورسوم با مذهب یک نوع تناقضی بین باورها و نیازها ایجاد می شود واین مسائل بصورت لاینحل باقی می ماند در حالی که در سطح دنیا این نوع روابط جزء مسائل عادی اجتماع است و فرهنگ رابطه بین همه افراد جامعه حکمفرماست .اما در جوامعی که این روابط منع می شود ولع وحساسیت بیشتری بین دو جنس مخالف ایجاد شده به حدی که این نیاز سرکوب شده، در سنین بالا بیشتر نمودار می شود.
در جامعه ما بخاطرنوع اداره جامعه، بافت سنتی اجتماع ونوع فرهنگ حاکم بر جامعه جوانان ناچارند به شکل پنهانی و در خفا با هم رابطه ایجاد کنند. که در این نوع ارتباط، استرس ها، سوء استفاده ها و مشکلات بزرگی بوجود می آید.اما ما به هر حال در این اجتماع زندگی می کنیم پس چاره اساسی این است که با آموزش، فرهنگ ارتباطی خود را بالا ببریم.که با بالارفتن فرهنگ اجتماعی، همه اقشار جامعه به رابطه به عنوان یک نیاز اجتماعی نگاه میکنند و به خاطر این روابط شخصیت افراد زیر سوال نمی رود وبسیاری از مشکلات که اکنون فرا روی روابط پنهان است حل می شود. امید اینکه با بالا رفتن فرهنگ اجتماعی هر دختر و پسر ایرانی بتواند در مورد نیازهای اساسی خود با والدین یا با مشاوران کارآمد صحبت کند، تا پنهان کاری و مشکلات مربوط به آن از بین برود.
قدم اول در ایجاد فرهنگ رابطه اجتماعی این است که باید نگاه جامعه به زن عوض شود وبه زن به عنوان موجود درجه دوم نگاه نشود و هر حقی که برای پسری رواست برای دختر هم روا بدانند وبسیاری قوانین زن ستیز که حقوق زنان را محدود میکند کنار گذاشته شود.
فدم بعدی آگاهی واطلاعات عمده ای است که باید در اختیار همگان قرار داده شود تا هم پسران و هم دختران به نگاه یک انسان در هم بنگرند و ارزشهای انسانی را هر گز فدای خواسته های خود نکنند. وبدانند هر انسانی دارای حریم و حرمتی است که شکستن این حریم و حرمت مانند قتل آن انسان است.
موضوع دیگرگسترش مراکز مشاوره و حس اعتماد بخشی به جوانان برای مراجعه به این مراکز است.چون بسیاری از افراد نمی توانند در مورد مسائل خود با والدین خویش صحبت کنندپس باید حس اعتماد به جوانان داده شود تا به کارشناسان با تجربه این مراکز اعتماد کنند.
متاسفانه بسیاری از جوانان تصور میکنیم که با چند کلمه صحبت کردن با طرف مقابل وبرقراری یک عشق مجازی اجازه دارند تا مسئله ازدواج را مطرح کنند.درحالی که این پنداری غلط است چرا که هم این طرح این موضوع وسیله اغفال شده وهم اینکه شناخت در مورد ازدواج دارای ابعاد وسیعی است که باید همه آن ابعاد مورد برسی و تایید قرار بگیرد تا زندگی موفقی را بسازد.پس فرقی نمی کند ما از اینترنت یا از راههای دیگر با کسی آشنا شویم.بلکه مهم این است که اصول کلیدی زندگی موفق را در نظر بگیریم و برای تشکیل زندگی به عشقهای آتشین بسنده نکنیم.مسئله بعدی اینکه نباید تصور کنیم که همه رابطه ها منجر به ازدواج می شود.یا همه رابطه ها بخاطر ازدواج است. اصولادر روابطی هم که برای تشکیل زندگی مشترک پایه گذاری می شود، گاه موانع بزرگی بوجود می آید که رسیدن شخص را به فرد مورد علاقه اش غیر ممکن میکند پس لازم است که شخص در روابط خود با دیگران مانند یک فرد سرمایه دار همه سرمایه خود را به چوب حراج نزند ودر ثانی خود راآن چنان وابسته به این رابطه نکند که در پس از هم پاشیدگی رابطه، شکست روحی بزرگی بر او تحمیل شود.برای کسانی که صرف ازدواج در رابطه برای آنها مطرح است نباید رابطه خود را با کامروایی کامل از همدیگر بنا گذارند.چرا که نهایت هر عشق وکمال هر رابطه ای به کامروایی است و اگر افراد قبل از ازدواج اقدام به کامروایی کنند، مانند آبی است که بر روی آتش ریخته شود و قدم های عاشق را در رسیدن به معشوق سست و شکننده می کند.
در جامعه بسته کنونی و با وجود انواع مختلف مشکلات اجتماعی افراد زیادی هستند که در پی آنند تا نیاز جنسی خود را ارضا کنند و از راه دوستی پوششی بر مشکلات خویش بگذارند.به این مناسبت این افراد با شخصی طرح دوستی ریخته و چون ناچارند این فرد را رام خواسته های خود کنند به او پیشنهاد ازدواج می دهند.اما با گذشت زمان همه چیز را انکار می کنند.غافل از اینکه فرد مقابل تمام مدت خود را برای ازدواج مهیا میکرده و در این بین متحمل شکست سختی میشود. و متاسفانه در جامعه ما این موضوع باب شده و اینجاست که کلمه ارتباط را در اذهان عمومی زشت و منفور میکند. وزشت تر اینکه فرد به دوستی خود متعهد نباشد و همزمان چند فرد دیگر را هم اغفال کند.در پس چنین مشکلاتی است که خطر وجود جامعه بسته و ارتباط پنهانی مشخص می شود.که درمان آن آگاهی فردی و ایجاد فرهنگ ارتباط است تا هر کس در این روابط به هدف خویش برسد و کسی فدای خواسته دیگری نشود.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه27
حکیم ابولقاسم فردوسی ، حماسه سرا و شاعر بزرگ ایرانی در سال 329 هجری قمری در روستایی در نزدیکی شهر طوس به دنیا آمد . طول عمر فردوسی را نزدیک به 80 سال دانسته اند، که اکنون حدود هزار سال از تاریخ درگذشت وی می گذرد.
فردوسی اوایل حیات را به کسب مقدمات علوم و ادب گذرانید و از همان جوانی شور شاعری در سر داشت . و از همان زمان برای احیای مفاخر پهلوانان و پادشاهان بزرگ ایرانی بسیار کوشید و همین طبع و ذوق شاعری و شور و دلبستگی او بر زنده کردن مفاخر ملی، باعث بوجود آمدن شاهکاری برزگ به نام «شاهنامه» شد .
شاهنامه فردوسی که نزدیک به پنجاه هزار بیت دارد ، مجموعه ای از داستانهای ملی و تاریخ باستانی پادشاهان قدیم ایران و پهلوانان بزرگ سرزمین ماست که کارهای پهلوانی آنها را همراه با فتح و ظفر و مردانگی و شجاعت و دینداری توصیف می کند .
فردوسی پس از آنکه تمام وقت و همت خود را در مدت سی و پنج سال صرف ساختن چنین اثر گرانبهایی کرد ،در پایان کار آن را به سلطان محمود غزنوی که تازه به سلطنت رسیده بود ،
دانلود کنش پژوهی رابطه خویشتن پنداری و رضایت شغلی دبیران در سطح دبیرستان با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 102
مقدمه :
با پیشرفت جامعه امروزی و توسعه بروکراسی در نظامهای شغلی یکی از عمده ترین و شاید جنجال برانگیزترین مفاهیمی که از یک سو تلاشهای نظری و بنیادی بسیاری را به خود معطوف ساخته و از سوی دیگر در تمامی سطوح مدیریت و منابع نیروی انسانی سازمانها اهمیت زیادی پیدا کرده رضایت شغلی است – اهمیت این موضوع از یک سو به دلیل نقشی است که این سازه در پیشرفت و بهبود سازمان و نیز بهداشت و سلامت نیروی کار دارد و از سوی دیگر علاوه بر تعاریف متعدد، سازه مشترک بسیاری از حوزه های علمی از جمله آموزش و پرورش، روان شناسی، مدیریت، جامعه شناسی، اقتصاد و حتی سیاست می باشد – جامعه جهانی به نهاد تعلیم و تربیت به عنوان نهادی ارزشمند می نگرد و می کوشد تا دامنه های سرمایه گذاری در این نهاد را گسترش و توسعه دهد بسیاری از متخصصان و مدیران آموزش به این مهم واقف گردیده اند که نظام آموزش همانند یک سیستم است که ایجاد خلل در هر بخش از این سیستم می تواند عملکرد کل سیستم را با مشکل مواجه سازد – بدیهی است با توجه به اهمیت شغل معلمی در پرورش استعدادها و تربیت نیروی انسانی کارآمد جهت ساختن آینده ای روشن و موافق، خودشناسی و بررسی جهانی بینی این گروه و در نتیجه رضایت شغلی حاصله از اهمیت خاصی برخوردار می باشد که این پژوهش سعی بر آن دارد به بررسی این مهم بپردازد.
بیان مسأله :
آخرین پدیده ای که در قلمرو تئوریهای مدیریت عرضه شده تئوری بروکراسی و یا دیوان سالاری است، بنیان گذار این تئوری ماکس و بربود که تکوین تئوری ساخت گرایان را قلمرو و تئوری بروکراسی می نامید. اصول و مفاهیمی را که ماکس وبر در این تئوری عرضه داشته همگی جهت کنترل اختیارات سازمانی بوده است که در این نظریه، مسأله سنجیدن رضایت شغلی کارکنان به دلیل نداشتن ارتباط رویاروی بین مدیران و کارکنان مسأله مهمی می باشد.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 12
فهرست مطالب:
چکیده :
مقدمه :
ارتباط بین فرهنگ وعملکرد :
هدف عمده رسالت یا Mission:پیچیدگی ودرگیری :سازگاری :هماهنگی :تغییر فرهنگ :
منابع :
چکیده :
درسال 1999 شورایی بنام شورای سلامت خانواده درپنسیلواینا ، برای تعیین نقاط ضعف ضمعف وقت سازمانی به بررسی فرهنگ پرداختن و آن را به معیارهای خاص عملکرد نسبت دادند .
این شورا 600 سازمان را بررسی کرد ومتوجه شد 25 درصد سازمانها تنها برروی سه خصوصیت توسعه قابلیت ، توانا سازی وسازمانهای یادگیرنده تمرکز دارند . وتنها 3 درصد ازانها روی خصوصیتات مهمی مثل مدیریت استراتژیک وتمرکز به مشتری کارمی کند .
مقدمه :
بسیاری ازصاحب نظران دراین مورد اتفاق نظر دارند که مقصود ازفرهنگ سازمانی سیستمی ازاستنباط است که اعضا نسبت به یک سازمان دارند وهمین ویژگی موجب تفکیک دو سازمان ازیکدیگر می شود . پدیده فرهنگ می تواند نقش مهمی درصحنه زندگی اعضای سازمان داشته باشد .
به بیان دیگر ، فرهنگ سازمانی چارچوبی است که برای کارکنان ومدیران رفتار، شیوه تصمیم گیری روزانه مشخص می نماید وآنها باید با تکیه براین رهنمودها درصدد تائین هدفهای سازمان برآیند .
به عنوان هیئت مدیره ارشد سازمان غیرسود آور شما باید نظریه ها وچشم اندازی برای دستیاببی به سازمان داشته باشید .
آیا کارمندان وهیئت مدیره به موازات هم پیش می روند ؟آیا سازمان قادراست تغییر لازم را برای رسیدن به اهداف به وجود آورد ؟عادت های قدیمی ، رفتار ها ورسم ورسوم ها توانایی شما رابرای ایجاد کردن تعیین است حمایت می کنند یا مانع می شوند ؟سازمان باید درمسیر های جدید حرکت کند وهمه را دراین فرایند استخدام نماید وشما ابتدا می بایست فرهنگ رابع سازمان را درک کنید که آیا : نگرش تیمی درمحل کار وجوددارد ؟آیا همه افراد درک روشنی را چشم انداز ، ارزش ها واستراتژی های سازمان دارند ؟آیا برای موفقیت سازمان درآیند ه مهارت های جدید توسعه می یابند ؟ارتباط بین فرهنگ وعملکرد :
درسال 1999 ، درآینده ای نزدیک پس ازخوشامد گویی هیئت مدیره ارشد جدید ، شورای سلامت خانواده درپنسیلوالنیا مرکزی درلن کستر بررسی فرهنگ Deninson رابرای تعیین نقاط ضعف وقوت سازمانی بکارگمارند وبه ویژه ویژگی های فرهنگ را ارزیابی کردند وآن را معیارهای خاص عملکرد نسبت دادند .