نوع فایل: word قابل ویرایش 35 صفحه
مقدمه:
عامل اهمیت بحث تعلیم و تربیت و تبدیل شدن آن به یک مساله مهم و اساسی ، این ادعاست که میان عقاید، ارزش ها و رفتارهای نسل جدید با نسل پیشین تفاوت های معناداری وجود یافته و شواهدی دال بر وقوع این پدیده در نهاد خانواده ، نظام آموزش و پرورش و به طور کلی در اجتماع ارائه شده است.
سرعت تحولات سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و علمی در قرن گذشته در طول تاریخ بشر بی سابقه بوده است. این تحولات سریع ، زندگی جوانان و نوجوانان را دگرگون ساخته و مساله ای را با عنوان مناسبات نسلی و پدیده تفاوت و به تعبیر برخی ، گسست نسلی را پیش روی متولیان امور اجتماعی قرار داده است. با توجه به این امور در این مقاله نویسنده به بررسی کارآیی تعلیم و تربیت اسلامی در هویت یابی جوانان پرداخته است.
جمعی به طرح این مطلب پرداختند که اختلافات بین نسل ها ریشه در بحران هویتی جوانان و نوجوانان دارد و برای رفع آن باید به نوجوانان کمک کرد تا بتوانند فرآیند هویت یابی را (که در شرایط کنونی ، به خاطر فراگیر شدن اطلاعات و آشنایی با گونه های بسیار متنوع فرهنگ ها، برای نوجوانان بسیار دشوار شده است) به شیوه معقولی پشت سر گذارند. بی تردید تحقق این امر مستلزم برخورداری یا دستیابی به نظام تعلیم و تربیت خاصی است که بتواند نوجوانان و جوانان را در دوراهی انتخاب بین فرهنگ سنتی و فرهنگ مدرن یاری رساند تا این قشر آینده ساز بتوانند با بهره مندی از بسترهای تاریخی فرهنگ سنتی و تجربه های ارزنده آن و همچنین با بهره برداری از اطلاعات ، امکانات و ابزارهای متنوع روز به حل کارآمد مسائل عصر خود نائل شوند و به بیان دیگر گذشته را به حال و آینده پیوند زنند و از پیدایش پدیده گسست و انقطاع نسلی که می تواند آثار و پیامدهای نامطلوب اجتماعی به همراه داشته باشد، جلوگیری کنند.
دستیابی به یک نظام کارآمد تعلیم و تربیت در کشوری چون ایران که از تمدنی کهن برخوردار بوده و عقاید و ارزش های اسلامی در آن حاکم است ، مستلزم تدقیق ، بازنگری و نقد اصول و روش های تربیت سنتی و همچنین مطالعه در نظریه های جدید تعلیم و تربیت و کاوش در مبانی نظری آنها و بررسی تناسب اصول این نظریه ها با عقاید و ارزش های ملی و اسلامی و درنهایت ، تلاش روشمند برای تدوین نظریه ای کارآمد در عرصه تعلیم و تربیت است. در این میان آنچه می تواند تمامی مراحل یاد شده را جهت دهی کند، مسائلی است که جامعه در عصر حاضر و در آینده با آن روبه روست و انتظار دارد نهاد آموزش و پرورش افرادی را پرورش دهد که بتوانند از عهده حل آن مسائل برآیند. در مرحله اول ، یعنی در مرحله نقد و ارزیابی نظام سنتی تربیت ، می توان به این مساله مهم اشاره کرد که قاعده الزام متربی (دانش آموز، محصل) به رعایت تکالیف دینی (به عنوان یکی از قواعد مهم در امر تربیت دینی که عملا می تواند هویت دینی را به متربی ببخشد و از این طریق سایر ابعاد هویتی او را هم جهت دهی کند) با چه مسائلی روبه روست؟ چه قلمروهایی را دربرمی گیرد؟ آیا توجیه عقلانی را برمی تابد؟ نسبت بین این قاعده و اصل آزادی فرد در گزینش و پذیرش دین (به عنوان یک الگوی فرهنگی و هویتی) چیست ؟ و درنهایت برای بهره گیری از این قاعده از چه ابزارها و روش هایی می توان بهره گرفت؟
پس از بررسی های تحلیلی قواعد و اصول تربیتی ، نوبت به تحلیل ابزارها و روش های تربیتی می رسد؛ به طور مثال ، شاید عنوان شود که برای اجرای قاعده الزام متربی به رعایت تکالیف دینی از روش های مختلفی همچون تشویق و تنبیه می توان بهره گرفت ؛ اما هریک از این روش های تربیتی نیز نیازمند ایضاح مفهومی هستند و علاوه بر این ، باید حدود و مرزها و شرایط و چگونگی بهره گیری از آنها روشن شود و در نهایت مطالعاتی تجربی برای بررسی میزان کارآمدی هریک از این روش ها در القای الگوی فرهنگی و هویت دینی به عمل آید.
همزمان با این تحقیقات مطالعه و بررسی دستاوردهای سایر اندیشمندان و دست اندرکاران امر تعلیم و تربیت و نوع مواجهه آنها در حل مسائل ، باید در دستور کار پژوهشگران این حوزه قرار گیرد. به بیان دیگر مطالعه پارادایم ها و نظریات مختلف طرح شده در عرصه تعلیم و تربیت ، یکی دیگر از گام هایی است که در راستای حل مسائل موجود در نظام آموزش و پرورش و ارائه الگو و طرحی جدید در این عرصه باید برداشته شود. به طور مثال ، این ادعا مطرح شده است که برای مواجهه با بحران هویتی جوانان و نوجوانان و کمک به آنها در مسیر هویت یابی ، باید نظام تعلیم و تربیتی که تنها درصدد القای یک هویت عاریتی به نوجوانان است تغییر یابد و به جای آن الگویی حاکم شود که با آموزش اصول کلی تفکر، قدرت گردآوری ، تحلیل و داوری افکار و عقاید را به آنها هدیه دهد و از این طریق آنها را در دستیابی به یک هویت اصیل ، زنده و پویا مدد رساند، به طور مثال ، پیروان پارادایم تاملی ، جنبش فلسفه کاربردی ، تفکر انتقادی و... بر این باورند که به جای انتقال یک سری اطلاعات به عنوان اطلاعاتی یقینی و بررسی شده ، باید عمدتا فرآیند حل مساله و اتخاذ تصمیم را به متربیان آموخت.
این نظریات نیز برای روشن شدن کامل ابعاد و چگونگی اجرایی شدن آنها، سال های سال توسط اندیشمندان و متولیان امور تربیتی مورد تامل قرار گرفت و در پرتو آن ، نقاط ضعف نظری و عملیاتی آنها آشکار شد.برنامه فلسفه برای کودکان که ادعا شده آخرین دستاورد پارادایم تاملی تعلیم و تربیت است ، ضمن تاکید بر نقاط قوت نظریات قبلی ، به برخی از نقایص آن نیز اشاره کرده و مدعی است که به منظور تحقق بهینه اهداف مورد نظر پارادایم تاملی و آموزش تفکر انتقادی ، باید این حرکت را از دوران کودکی آغاز کرد و برای این منظور برنامه های عملیاتی روشنی را ارائه داد. این دیدگاه به واسطه درخشش های خود در عرصه تعلیم و تربیت ، در شرایط کنونی توجه جامعه جهانی را به خود معطوف داشته است.
دانلود مقاله گل آرایی از دیدگاه اقتصاد کشاورزی با فرمت ورد و قابل ویرایش در 26 صفحه
درس گل آرایی پودمان پرورش گل های زینتی در خانه
این مقاله بسیار کامل و جهت ارائه به دانشگاه علمی کاربردی و شامل موارد زیر می باشد :
مقدمه
سوابق تحقیق
متن تحقیق
نتیجه گیری
پیشنهادات
منابع و ماخذ
مقدمه:
درک زبان گلها و همنشینی با آنها از دیر باز تاکنون الهام بخش شعرا وهنرمندان ما بوده و هست . از مظاهر و جلوه های این همنشینی درخانه ها ، گلدانهای شمعدانی ، عطر یاس و گل محمدی و نیز نقش گل و گیاه در فرشها ، نقاشیها و کاشیکاریهای ما می باشد. فرشهای پر از گل کرمان گویای این واقعیت است که هنرمندان ما به درستی نیاز کویر نشینان را به گل و گیاه دریافته بودند و با پر رنگ کردن این نقش ها سعی در جبران بی مهری طبیعت در این مناطق را داشتند. گل آرایی که امروزه یک هنر تزئینی به شمار می آید، به معنای قرار دادن گل ها ، شاخه ها ، برگها و سایر عناصر تزئینی در کنار یکدیگر است . به نظر می رسد که گلها زیبایی خود را آسان عرضه می کنند ولی این زیبایی وقتی در کنار گلهای دیگر به تکامل می رسد که هنر و تکنیک درکنار هم، با عشق به طبیعت آمیخته شده باشند و آنگاه یک دسته گل می تواند بیانگر یک احساس لطیف باشد که هر کدام از اجزای آن به منظور خاصی بکار رفته باشد . لازمه درک هنر گل آرایی و ساخت مجموعه های زیبا ودلنشین علاقه ویژه نسبت به طبیعت می باشد تا بتوان به بهترین نحو زیبایی گلها را نمایان ساخت ، به آنها زندگی بخشید و از آنها آرامش گرفت . ایرانیان نخستین ملتی بودند که گل هدیه دادند. امروز در عصر ما زیباترین و ارجمندترین و در عین حال در دسترس ترین و تا حدودی ارزانترین تحفه ها یک شاخه گل یا دسته گل است که به مناسبت های بسیاری هدیه داده می شود. قدیمیترین و زیباترین سند درباره پیشینه دسته گل در ایران، گل و غنچه های دست داریوش در سنگ نگاره های تخت جمشید است که بیشتر از 2500 سال سابقه دارد. بنابر نظر تحلیل گران تاریخ این نقوش، مراسم برپایی جشن نوروز و به گمان برخی جشن تولد و بعضی مراسم تاج گذاری را به نمایش می گذارد. در برخی از سکه های بر جا مانده از عصر اشکانیان، الهه ای را نشان می دهد که گل یا دسته گل یا شاخه همیشه سبز نخل یا مورد را در دست دارد.
تاریخچه :
در میان کهن ترین ظروف کشف شده از مصر ، یونان و ایران ، گلدانها جایگاه ویژه ای دارند و گویای این واقعیت هستند که بشر از دیر باز علاقه داشته گلها را به صورت گروهی و در گلدان و در نزدیکترین فاصله به خود یعنی خانه داشته باشد..... قبل از قرن ششم میلادی قراردادن گلها و شاخه ها به شکل گروهی و در طرفین محراب معابد بودایی در هند ، چین و ژاپن رواج داشت . اما این ژاپنی ها بودند که اولین بار از حدود قرن ششم میلادی ضمن آموزش الفبای این هنر آموختند که وقتی از بیان یک احساس لطیف عاجز ماندید آن را با گلها بیان کنید . آنها با کلاسیک کردن این هنر و آمیختن آن با انگیزه های فرهنگی خود ، هنر گل آرایی را در تاریخ به نام خود به ثبت رساندند.......
کتاب روانشناسی شخصیت از دیدگاه اسلام
تالیف علی اصغر احمدی
شامل 258 صفحه کتاب در قالب فایل pdf
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 24
فهرست مطالب:
اراده الهی از دیدگاه امام خمینی
نگاهی به برهان صدیقین
تقسیم صفات
۱ـ مقام اسماء و صفات ذاتیه
۲ـ مقام اسماء و صفات فعلیه
عینیت صفات با ذات اختلاف اقوال در اراده الهی
آیهی تطهیر
بخش اول - بررسی اجزای آیه
اجزاء و کلمات گوناگون آیه تطهیر
بخش دوم – کلیات و مفاهیم آیهی تطهیر
الف) آلودگی مادی، پلیدی معنوی
ب) خواست خداوند؛ اهل بیت و گناه!
نگاهی به برهان صدیقین
پیرامون صفات حق تعالی مباحث گستردهای صورت گرفته و از ابعاد و زوایای گوناگونی مورد بحث قرار گرفته که قسمت عمدهای از علوم اسلامی را به خود اختصاص داده است: متکلمین و فلاسفه و عرفا در این نکته که حضرت حق مستجمع جمیع صفات کمال و جمال است و هر صفت کمالی را خداوند به نحو اتم و اکمل دارا است، متفقالقولند. و هر کدام به زبان خود و در قالب مفاهیم خود به این مهم پرداختهاند. از بین این مکاتب، فلاسفه بحث صفات را برهانی کرده و در اثبات آن براهین متقنی اقامه کردهاند و حتی معتقدند گرایش ما سواءالله به او به خاطر کمالاتش است. حضرت امام این فیلسوف عارف ومحقق مدقق نیز از طرفداران این نظریه است و مطالبی که در برخی آثار میبینیم بر این گفته صحه میگذارد. هرچند که برخی براهین حضرت در واقع تقریری از براهین حکماء پیشین میباشد اما غور در آنها حاکی از عمق نگرش ایشان است. ایشان از واجبالوجود با عنوان کمال مطلق تعبیر می کند و معتقد است که: «کمال مطلق همه کمالات است و الا مطلق نیست و هیچ کمالی و جمالی و جمیلی ممکن نیست در غیر حق ظهور کند که این غیریت عین شرک است و اگر نگوییم الحاد است.»[۱] میبینیم که حضرت امام ـ اعلی الله مقامه ـ در این چند جمله کوتاه به قاعدهٔ بسیط الحققیه اشاره فرمودهاند ولی در اینجا چون بحث ما بر روی صفت اراده است، درصدد اثبات صفات کمال بر ذات اقدس الله نیستیم بلکه آن را اصلی مسلم گرفته و از این مباحث تنها به عنوان مقدمهای برای ورود به بحث اصلی استفاده کرده و بدون اطاله کلام از آن میگذریم.
تقسیم صفات : مطلب دیگری که برای شروع بحث ناگزیر از بیان آن هستیم، اشارهای به اقسام صفات است. کمالات و صفات واجب تعالی تقسیمات گوناگونی دارد که یکی از آن، تقسیم به صفات ذاتی و فعلی است. صفات ذاتی یعنی صفاتی که فرض ذات به تنهایی برای انتزاع آن کفایت میکند و صفات فعل یعنی صفاتی که فرض آن، منوط به فرض غیر است و غیر از واجب تبارک و تعالی هر چه هست، فعل اوست. پس صفات فعلی، صفاتی خواهد بود که از مقام فعل واجب یعنی ماسواء الله انتزاع میشود. البته این دیدگاهی است که مورد قبول فلاسفه و متکلمین امامیه است و اختلافنظر بسیار زیادی در این زمینه به ویژه بین امامی با اشاعره و معتزله وجود دارد؛ زیرا اشاعره صفاتی را که بعنوان صفات ذاتی بیان کردیم از لوازم ذات میدانند و معتزله ذات مقدس را نائب مناب صفات او میدانند اما از این اختلافات که بگذریم حضرت امام نیز در اسماء و صفات الهی قائل به دو مقام هستند:۱ـ مقام اسماء و صفات ذاتیه: در این مقام ذات مقدس واجب تعالی به حیثیت واحده و جهت بسیطهٔ محضه، کل کمالات و جمیع اسماء و صفات را داراست و تمام کمالات به حیثیت بسیطهٔ وجودیه رجوع میکند. چون ذات مقدسش صرف وجود و وجود صرف است، صرف کمال و کمال صرف نیز است.
دانلود روش تحقیق فقر از دیدگاه نظام اجتماعی در اسلام با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 97
چکیده
بررسی پدیده فقر، شناخت علل پیدایش و راه های مبارزه با آن، همواره موضوع مورد توجه مکتب های مختلف بوده. اسلام نیز بر ریشه کن کردن این پدیده شوم تأکید دارد.
اقسام فقر شامل؛ فقر جسمی، فرهنگی، روحی و مالی است که پیامدهای مخرب اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به همراه دارد. نویسنده این کتاب با برشمردن عوامل پیدایش فقر، معتقد است که گاه این مشکل ناخواسته تحمیل می شود و گاه افراد خود در ایجاد آن مؤثراند؛ مانند دانشمندان و رهبران دینی که برای رسیدن به اهداف متعالی، زندگی فقیرانه انتخاب می کنند.
اما عده ای دیگر، به جهت وجود ضعف هایی در اندیشه یا عمل خود به فقر مبتلا می شوند. تنبلی، بی برنامگی، داشتن تفکر غلط درباره دنیا و آخرت و قضا و قدر؛ بخشی از این ضعف ها است.
بی شک رفع زمینه های پیدایش این پدیده، بهترین راه پیشگیری و درمان آن است. این کتاب در ادامه با بررسی علل فقر مسلمانان، برداشت های انحرافی از مفاهیم مذهبی را سبب عقب ماندگی آنان معرفی می کند.
فقر در اسلام :
اگر ما کمی در روایات بررسی و تتبع نماییم برایمان منکشف خواهد شد که در اسلام تعاریف متعددی از فقر ارائه شده که برخی از آنها را بیان میکنیم.
1 - افتقار الی الله
این موضوع در عقاید هر مسلمانی هست و طیف وسیعی از آیات و روایات معاضد و مؤید این اعتقاد است. همچنین بخش عمدهای از ادله محکم و متقن فلسفی بر این مطلب اذعان دارد.
افتقار الی الله یعنی تمام موجودات غیر از خداوند فقر ذاتی و نیاز تام به حضرت ربوبیت دارند. و این افتقار از بدو وجود غایت هستی ادامه دارد و هرگز این افتقار پایان ندارد. این مسئله از محکمات علم فلسفه اسلامی هست.
2 - فقر دین و علم و معرفت
این فقر نوع دیگری از فقر است که در اسلام به آن اشاره شده. روایاتی در این زمینه هست که به اختصار دو مورد از آنها را میآوریم:
امام صادق علیه السلام فرمودند که فقر مرگ سرخ است. راوی میگوید به امام گفتم منظورتان فقر از درهم و دینار است؟ امام فرمودند: نه بلکه فقر از دین است.
حضرت علی(ع) فرمودهاند نزدیک است که فقر کفر باشد که امام صادق این گونه تفسیر کردند که منظور از فقر، فقر علم و معرفت میباشد.
همانطور که مستحضر هستید در این دو روایت فقر به معنای نداشتن علم معرفت معرفی شد که این حالت در اسلام بسیار مذموم شمرده میشود. بدون شک این فقر بسیار مذمومتر از فقر اقتصادی است. و در نظر هر مسلمانی این فقر ضد ارزش تلقی میشود.
3 - فقر مالی و اقتصادی
این فقر در اسلام به طرق متفاوت یاد شده گروهی از روایات آن را مذموم شمردهاند و گروهی آن را مدح و آن را فضلیت برشمردهاند. بهتر است از هر دو مورد روایاتی را بیاوریم و کمی در اطراف آن تحقیقی داشته باشیم.
الف ـ روایاتی که فقر را مذموم میشمارند:
حضرت علی(ع) در تفسیر آیه شریفه «و نبلوکم بالشَّر و الخیر فتنه» فرمودند: خیر، سلامتی و غنی و بینیازی است و شر، درد و فقر است. (بحارالأنوار ج 5، ص213(
که این روایت «فقر» را «شر» معرفی مینماید.
هر کس صبح را شروع کند و روز را به پایان رساند در حالی که بیشترین همّاش دنیا باشد خداوند فقر را جلوی چشمانش قرار میدهد.» (الکافی ج 2، ص 319)
این روایت بیانگر این است که خداوند برای عقوبت عمل بنده، فقر را برای او فراهم میسازد.
پناه میبرم به تو ای خدا از فقر» (الکافی ج 2، ص 525)
امام باقر علیه السلام فرموند: «کار نیک و صدقه فقر را از بین میبرد.» (الکافی ج 4، ص 2)
این روایت پاداش کار نیک و صدقه را از بین بردن فقر میداند.
و اما گروهی از روایات که فقر را فضیلت برشمردهاند:
خداوند به حضرت موسی فرمود: ای موسی زمانی که دیدی فقر جلوی توست و رو به سوی تو نموده پس بگو مرحبا به شعار صالحین و زمانی که دیدی غنی و ثروتمندی در پس روی توست پس بگو که این گناهی است که عقوبش به تعجیل افتاده.
)الکافی 2 263 باب فضل فقراء المسلمین ..... ص 0)
خداوند فرمود گروهی از بندگانم هستند که به صلاح واداشته نمیشوند مگر توسط فقر که اگر من فقر را از آنان برگردانم و او را به حالت دیگری برگردانم هر آینه او هلاک میشود.
رسول خدا به علی(ع) فرمود: ای علی همانا فقر به محبان تو شتابانتر است از سیل به وسط شهر.یا مضمون روایت امام صادق که فرمودند: مؤمن فقیر چهل سال زودتر از مؤمن غنی به بهشت میرود.
یا روایت که امام صادق علیهالسلام فرمودند: خداوند روز قیامت پوزش خواه به مؤمنان فقیر توجه میکند و میفرماید: به عزت و جلالم که شما را در دنیا به واسطه خواری شما نزد خود فقیر نساختم. امروز رفتار مرا با خود میبینید هر کس در دنیا به شما نیکی کرده دستش را بگیرید و به بهشتش ببرید.
مسئله عدالت با وجود اینکه یک مسئله اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است، ولی از نظر مکتب شیعه آنقدر مهم است که در کنار پنج اصل اعتقادی یعنی توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت قرار گرفته است. به همین دلیل عدالت باید یک مسئله فراگیری باشد و نمیتوان عدالت را فقط اختصاص به یک بعد از زندگی اجتماعی مردم تلقی کرد. اینکه در کنار اصول اعتقادی مسلمانها قرار گرفته، مانند همه اصول اعتقادی باید فراگیر باشد.
عدالت آنقدر مهم و فراگیر است که در اعتقاد شیعه، عدالت از خداوند شروع میشود، در نظر شیعه رأس حکومت باید عادل باشد، امام باید عادل باشد، مرجعتقلید و قاضی باید عادل باشند. هیچ کسی نیست که در حکومت قرار بگیرد و از عدالت برخوردار نباشد، اگر عادل نباشد مشروعیتش را از دست میدهد. پس در حقیقت ارکان جامعه به عدالت بستگی دارد. عدالت فراگیر شامل در دو بعد بسیار مهم است. اول عدالت سیاسی و دوم عدالت اقتصادی. در ادبیات ما وقتی صحبت از عدالت اجتماعی میشود، عموماً سراغ مقابله با فقر یا سراغ عدالت اقتصادی میروند، در حالی که عدالت سیاسی مقدم بر عدالت اقتصادی است. اگر عدالت سیاسی نباشد، عدالت اقتصادی بوجود نمیآید و اگر ایجاد شود خود به خود از بین خواهد رفت. اولین انحرافی که در صدر اسلام شروع شده است، انحراف از عدالت اقتصادی نبوده، بلکه انحراف عدالت سیاسی بوده است. خلیفه دوم فردی بسیار زاهد بود. زهد او به حدی بوده که در کتب تشیع هم ذکر شده است. او مشکل عدالت اقتصادی نداشت، مشکل او عدالت سیاسی بوده است. پس اولین انحراف که شروع میشود، عدالت سیاسی است و دومین انحراف که در دوران عثمان اتفاق افتاد، عدالت اقتصادی میباشد. یعنی عدالت اقتصادی با یک فاصله زمانی از عدالت سیاسی به انحراف کشیده میشود.
فهم عدالت سیاسی ساده و شفاف است. عدالت سیاسی یعنی اینکه هر کسی در جای خودش باشد. آنهایی که کوچکند بزرگ نشوند و آنهایی که بزرگند کوچک نشوند. اینکه امیرالمومنین فرمود من همه را غربال میکنم! آنهایی که پایین رفتهاند، بالا بیایند و آنهایی که بالا هستند پایین بروند؛ یعنی من از عدالت سیاسی شروع میکنم و ایشان از عدالت سیاسی شروع کردند و بعد به زدودن فقر اقتصادی پرداختند. حضرت امیرالمومنین در سال چهارم حکومت خویش، خطاب به جمع فرمودند؛ آیا فقیری در حکومت من میبینید؟ همه اعلام میکنند که ما فقیری سراغ نداریم.
اگر کسی توانایی و شایستگی کسب جایگاه مدیریتی را نداشته باشد و بخواهد عدالت اقتصادی را برقرار کند، شدنی نیست. دلیلش این است کـه در اینجا عدالت سیاسی مراعات نشده است. البته اگـر عـدالت سیاسی باشد ولی تلاشی برای استقرار عدالت اقتصادی نشود، این هم به معنای تحقق عدالت نیست.
یکی از ویژگیهای عدالت فراگیر این است که عدالت سیاسی و اقتصادی توأمان در یک جامعه مستقر باشد. هم عدالت سیاسی و هم عدالت اقتصادی باید با هم توأم باشند.
تقدم عدالت سیاسی به معنی کم اهمیت بودن عدالت اقتصادی نیست، عدالت اقتصادی در ادبیات ما بد تفسیر شده است. در کشور ما عدالت اقتصادی را عمدتاً در توزیع میدانند. یعنی مقابله کردن با فقر. اگر عدالت اقتصادی صرفاً مقابله با فقر باشد یک گداخانه بزرگی درست میشود که این خلاف اسلام است و با روح اسلام سازگاری ندارد.
حضرت امام میفرماید؛ شاید یکی از دلایل توجه به قرضالحسنه این است که اسلام با گداپروری مخالف است. اگر قرضی میگیرید باید آن را برگردانید. یعنی باید کار کرد، تولید کرد تا بتوان قرض را پرداخت. پس عدالت اقتصادی تنها یک جنبه توزیعی ندارد، بلکه در تولید هم است یعنی دادن فرصتهای برابر به همه. امروز کسانی در شهرهای کوچک و روستاها هستند و علیرغم استعداد فوق العادهای که دارند و میتوانند تولید کنند؛ فرصتی برای ظهور و بروز در تولید و سرمایهگذاری پیدا نمیکنند و لذا یک محرومیت تاریخی را در روستاها شاهد هستیم. این وضع حتی در شهرها هم قابل مشاهده است. میزان برخورداری یک شهروند تهرانی از خدمات شهری 200 هزار تومان، یک اصفهانی 50 هزار تومان و کسی که در اراک زندگی میکند 20 هزار تومان است. حالا شما میتوانید شهرها و روستاهای خودتان را محاسبه کنید و این مقایسه را به دست بیاورید. میزان برخورداری شهرها از خدمات باعث مهاجرت از روستا به شهرها میشود. یعنی آنجاهایی که رفاه بیشتر است، ولو شغل هم نباشد. افراد در تهران احساس رفاه بیشتری میکنند. پس عدالت اقتصادی، هم در عدالت تولیدی است و هم در عدالت توزیعی. عدالت تولیدی یعنی دادن فرصتهای برابر به کسانی که استعداد تولید دارند. چه آن کسی که در شهر است و چه آن کسی که در روستا زندگی میکند. و عدالت توزیعی یعنی باید از صاحبان درآمدها و ثروتمندان بگیرند و به کسانی که قدرت کار، درآمد و تولید ندارند بدهند و فقر را از آنها دور کنند.
بنابراین ما با یک عدالت فراگیر در اسلام روبرو هستیم. اولاً عدالت سیاسی مقدم بر عدالت اقتصادی است. ثانیاً عدالت اقتصادی تنها مقابله با فقر نیست.
اگر عدالت سیاسی نباشد شایستگان از حکومت حذف و آدمهای ضعیف و ناکارآمد اداره کشور را بدست میگیرند. وقتی که افراد ناکارآمد اداره یک کشور را بدست گرفتند، قادر نخواهند بود که عدالت را اجرا کنند.