لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 24
فهرست مطالب:
اراده الهی از دیدگاه امام خمینی
نگاهی به برهان صدیقین
تقسیم صفات
۱ـ مقام اسماء و صفات ذاتیه
۲ـ مقام اسماء و صفات فعلیه
عینیت صفات با ذات اختلاف اقوال در اراده الهی
آیهی تطهیر
بخش اول - بررسی اجزای آیه
اجزاء و کلمات گوناگون آیه تطهیر
بخش دوم – کلیات و مفاهیم آیهی تطهیر
الف) آلودگی مادی، پلیدی معنوی
ب) خواست خداوند؛ اهل بیت و گناه!
نگاهی به برهان صدیقین
پیرامون صفات حق تعالی مباحث گستردهای صورت گرفته و از ابعاد و زوایای گوناگونی مورد بحث قرار گرفته که قسمت عمدهای از علوم اسلامی را به خود اختصاص داده است: متکلمین و فلاسفه و عرفا در این نکته که حضرت حق مستجمع جمیع صفات کمال و جمال است و هر صفت کمالی را خداوند به نحو اتم و اکمل دارا است، متفقالقولند. و هر کدام به زبان خود و در قالب مفاهیم خود به این مهم پرداختهاند. از بین این مکاتب، فلاسفه بحث صفات را برهانی کرده و در اثبات آن براهین متقنی اقامه کردهاند و حتی معتقدند گرایش ما سواءالله به او به خاطر کمالاتش است. حضرت امام این فیلسوف عارف ومحقق مدقق نیز از طرفداران این نظریه است و مطالبی که در برخی آثار میبینیم بر این گفته صحه میگذارد. هرچند که برخی براهین حضرت در واقع تقریری از براهین حکماء پیشین میباشد اما غور در آنها حاکی از عمق نگرش ایشان است. ایشان از واجبالوجود با عنوان کمال مطلق تعبیر می کند و معتقد است که: «کمال مطلق همه کمالات است و الا مطلق نیست و هیچ کمالی و جمالی و جمیلی ممکن نیست در غیر حق ظهور کند که این غیریت عین شرک است و اگر نگوییم الحاد است.»[۱] میبینیم که حضرت امام ـ اعلی الله مقامه ـ در این چند جمله کوتاه به قاعدهٔ بسیط الحققیه اشاره فرمودهاند ولی در اینجا چون بحث ما بر روی صفت اراده است، درصدد اثبات صفات کمال بر ذات اقدس الله نیستیم بلکه آن را اصلی مسلم گرفته و از این مباحث تنها به عنوان مقدمهای برای ورود به بحث اصلی استفاده کرده و بدون اطاله کلام از آن میگذریم.
تقسیم صفات : مطلب دیگری که برای شروع بحث ناگزیر از بیان آن هستیم، اشارهای به اقسام صفات است. کمالات و صفات واجب تعالی تقسیمات گوناگونی دارد که یکی از آن، تقسیم به صفات ذاتی و فعلی است. صفات ذاتی یعنی صفاتی که فرض ذات به تنهایی برای انتزاع آن کفایت میکند و صفات فعل یعنی صفاتی که فرض آن، منوط به فرض غیر است و غیر از واجب تبارک و تعالی هر چه هست، فعل اوست. پس صفات فعلی، صفاتی خواهد بود که از مقام فعل واجب یعنی ماسواء الله انتزاع میشود. البته این دیدگاهی است که مورد قبول فلاسفه و متکلمین امامیه است و اختلافنظر بسیار زیادی در این زمینه به ویژه بین امامی با اشاعره و معتزله وجود دارد؛ زیرا اشاعره صفاتی را که بعنوان صفات ذاتی بیان کردیم از لوازم ذات میدانند و معتزله ذات مقدس را نائب مناب صفات او میدانند اما از این اختلافات که بگذریم حضرت امام نیز در اسماء و صفات الهی قائل به دو مقام هستند:۱ـ مقام اسماء و صفات ذاتیه: در این مقام ذات مقدس واجب تعالی به حیثیت واحده و جهت بسیطهٔ محضه، کل کمالات و جمیع اسماء و صفات را داراست و تمام کمالات به حیثیت بسیطهٔ وجودیه رجوع میکند. چون ذات مقدسش صرف وجود و وجود صرف است، صرف کمال و کمال صرف نیز است.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه24
اراده الهی از دیدگاه امام خمینی
نگاهی به برهان صدیقینپیرامون صفات حق تعالی مباحث گستردهای صورت گرفته و از ابعاد و زوایای گوناگونی مورد بحث قرار گرفته که قسمت عمدهای از علوم اسلامی را به خود اختصاص داده است: متکلمین و فلاسفه و عرفا در این نکته که حضرت حق مستجمع جمیع صفات کمال و جمال است و هر صفت کمالی را خداوند به نحو اتم و اکمل دارا است، متفقالقولند. و هر کدام به زبان خود و در قالب مفاهیم خود به این مهم پرداختهاند. از بین این مکاتب، فلاسفه بحث صفات را برهانی کرده و در اثبات آن براهین متقنی اقامه کردهاند و حتی معتقدند گرایش ما سواءالله به او به خاطر کمالاتش است. حضرت امام این فیلسوف عارف ومحقق مدقق نیز از طرفداران این نظریه است و مطالبی که در برخی آثار میبینیم بر این گفته صحه میگذارد. هرچند که برخی براهین حضرت در واقع تقریری از براهین حکماء پیشین میباشد اما غور در آنها حاکی از عمق نگرش ایشان است. ایشان از واجبالوجود با عنوان کمال مطلق تعبیر می کند و معتقد است که: «کمال مطلق همه کمالات است و الا مطلق نیست و هیچ کمالی و جمالی و جمیلی ممکن نیست در غیر حق ظهور کند که این غیریت عین شرک است و اگر نگوییم الحاد است.»[۱] میبینیم که حضرت امام ـ اعلی الله مقامه ـ در این چند جمله کوتاه به قاعدهٔ بسیط الحققیه اشاره فرمودهاند ولی در اینجا چون بحث ما بر روی صفت اراده است، درصدد اثبات صفات کمال بر ذات اقدس الله نیستیم بلکه آن را اصلی مسلم گرفته و از این مباحث تنها به عنوان مقدمهای برای ورود به بحث اصلی استفاده کرده و بدون اطاله کلام از آن میگذریم.
●تقسیم صفات : مطلب دیگری که برای شروع بحث ناگزیر از بیان آن هستیم، اشارهای به اقسام صفات است. کمالات و صفات واجب تعالی تقسیمات گوناگونی دارد که یکی از آن، تقسیم به صفات ذاتی و فعلی است. صفات ذاتی یعنی صفاتی که فرض ذات به تنهایی برای انتزاع آن کفایت میکند و صفات فعل یعنی صفاتی که فرض آن، منوط به فرض غیر است و غیر از واجب تبارک و تعالی هر چه هست، فعل اوست. پس صفات فعلی، صفاتی خواهد بود که از مقام فعل واجب یعنی ماسواء الله انتزاع میشود. البته این دیدگاهی است که مورد قبول فلاسفه
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:5
فهرست مطالب
اراده الهى
«اشکالات و شبهات»
«حکماى اسلامى و مساله اراده»
شبهه اول - چنانکه علم بارى به نظاماحسن که عین ذات او هم مىباشد، غایت اودر ایجاد باشد - و مىدانیم که علت غایىاقتضاى فاعلیت فاعل را مىکند - لازم مىآیدکه ذات خداى تعالى علت ذات خودشباشد و این محال است.
جواب - اینجا نیز مانند بسیارى از موارد«اقتضا» یا «استلزام» را عنوان کردهاند امامنظور مطلق عدم انفکاک است در حالى کهدر این مقام چنین نیست و هیچ برهانىدلالتبر این نمىکند که «باید غایت و فاعلالبته در حقیقت غیر یکدیگر باشند» بلکهمىتوانند عین یکدیگر نیز باشند چرا کهفاعل افاضه وجود مىکند و غایت چیزىاست که افاضه وجود براى اوست که اینغایت مىتواند هم خود فاعل باشد و همموجودى اعلا و برتر از آن.
در مورد واجب الوجود بالذات نیز کهقائم به خود است، از همین کلام استفادهمىکنیم که چون غایتى قائم به ذات خوداست مىتواند هم فاعل باشد و هم غایت. واز آن جهت که افاضه وجود اشیا را مىکندعلت فاعلى و از آن جهت که افاضه وجودمىکند به سبب علمش به نظام خیر که عینذاتى است که معشوق اوست، علت غایىاست.
شبهه دوم - گفته شده است که غایتبهحسب تصور ماهیت مقدم بر فعل است ولىبه حسب وجود، مؤخر از آن و به این جهتنیز در مورد آن گفته شده که اول الفکر وآخرالعمل مىباشد. با این حساب اگرباریتعالى هم فاعل و هم غایت همهاشیا باشد، لازم مىآید که هم مقدم برآنها باشد و هم مؤخر از آنها و شىءواحد چگونه مىتواند اول الاوایل وآخر الاواخر باشد؟
جواب اول - این تاخر مذکور(غایت تاخر از فعل دارد) مخصوصبه امور واقع در تحت کون است و درشیئى که اعلاى از کون باشد چنینچیزى مطرح نیست. چنانکه درتقسیمات معلول آمده است معلولتقسیم مىشود به: مبدع و کاین. کهغایت در قسم اول هم به حسب وجودو هم به حسب ماهیت، با وجود معلولمقترن است. اما در قسم دوم به حسبوجود متاخر و بر حسب ماهیت متقدماست .
جواب دوم - خداوند هم اولالاوایل است و هم آخر الاواخر و اینبه دو اعتبار است. اول الاوایل استبهخاطر نفس ذات او که علت فاعلى وغایى است و آخر الاواخر است چراکه همه اشیاء قصد او را مىکنند و به اومشتاقند که او خیر مطلق و معشوقحقیقى است; پس شوق به کمالمفقود علت این امر است و این اشیامىخواهند تا حد امکان، به مبدا خودتشبه جویند.
شبهه سوم - متکلمان مىگویندهمه حرفهاى حکما براى این است کهاز آنکه بگویند افعال بارى تعالىمعلول به غرض و غایت است، ابادارند.
جواب - فلاسفه از نسبت دادنغرضى که غیر از نفس ذات حق تعالىباشد، مضایقه دارند; اغراضى مثللذت جویى یا رسیدن به منفعت و یاغیر اینها پس در خلق و ایجاد مادون،این ممکن نیست که غرض در مادونباشد.