فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 111 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
تعریف بورس اوراق بهادار
وقتی از بورس اوراق بهادار صحبت می کنیم، منظورمان محلی است که در آن "اوراق بهادار" به معنای عام آن معامله می شود. مشهورترین اوراق بهادار، پولهای کشورهای مختلف اند. اوراق قرضه نیز، اعم از این که توسط دولت و یا بخش خصوصی صادر شده باشد، نوع دیگری از اوراق بهادار به حساب می آیند. و بالاخره سهام شرکتها و واحدهای تولید، تجاری و خدماتی دسته سوم این اوراق را تشکیل می دهند.
تفاوت سه گروه اوراق بهادار فوق، چه از نظر نوع خریداران و فروشندگان و چه از لحاظ مقررات حاکم بر هر کدام، موجب شده است که دو نوع بازار برای معاملات آنها به وجود آید. یکی "بازار پول" که در آن معاملات اسعار به صورت نقدی و یا کوتاه مدت انجام می شود و دیگری "بازار سرمایه" که در آن معاملات اوراق قرضه و سهام که ماهیت بلند مدت دارند، صورت می گیرد.
در اینجا قصد نداریم تا از بازار معاملات اسعار - یعنی خرید و فروش پولهای بیگانه - سخن بگوئیم . به ویژه آن که در ایران انحصار معاملات اسعار به نظام بانکی کشور واگذار شده است. هدف ما توضیح و تشریح بازار اوراق قرضه و سهام و خاصه اوراق سهام است. لذا، بی مناسبت نیست که بدوا به چهار تفاوت اساسی میان اوراق قرضه با اوراق سهام اشاره کنیم و سپس به موضوع اصلی مورد نظر، یعنی اوراق سهام، بپردازیم.
یک : اوراق قرضه سند بدهکاری صادرکننده آن به دارنده یا خریدار آن است. در حالی که سهام، سند مالکیت دارنده آن نسبت به بخشی از اموال شرکت صادرکننده سهم است.
دو: اوراق قرضه معمولا دارای سررسید بازپرداخت و نیز نرخ بازده از پیش تعیین شده است. لذا، دارنده آن در مواعید معین، سود متعلقه را دریافت می دارد و در سررسید نیز اصل مبلغ را دریافت می کند. در حالی که سهام معمولا فاقد سررسید بازپرداخت است و سود از پیش تعیین شده نیز ندارد.
سه: اوراق قرضه از نظر بازپرداخت اصل و سود آن نسبت به سهام اولویت دارد. بدین معنی که در صورت انحلال و تصفیه شرکت، دارندگان اوراق قرضه ابتدا و قبل از سهامداران، تامین مالی می شوند و چنانچه چیزی باقی ماند، متناسبا بین صاحبان سهام تقسیم می گردد.
چهار: اوراق قرضه به دلیل آن که معمولا دارای سود از پیش تعیین شده است، سندی ربوی محسوب می شود و لذا، در شریعت اسلام تحریم شده است. اوراق سهام که دارای سود از قبل تعیین شده نیست، از لحاظ شرعی اشکالی ندارد.
بد نیست البته بدانید که در حال حاضر اوراق قرضه، به دلایل شرعی و قانونی، در بورس تهران معامله نمی شود، اما شاید این روزها عبارت "اوراق مشارکت" را زیاد شنیده باشید. اوراق مشارکت احیانا در آینده در بورس تهران مورد معامله قرار خواهد گرفت.
چرا در بورس سرمایه گذاری کنیم؟
اگر تفسیر برخی از اقتصاددانان را بپذیریم که پس انداز هم نوعی "خرج" است، برای رفع هر گونه شبهه باید بلافاصله به کیفیت این نوع مخارج اشاره کنیم تا با مخارج "مخارج مصرفی" به معنای متعارف آن اشتباه نشود. حقیقت این است که مازاد درآمد افراد بر مصرفشان بالاخره به سرمایه گذاری اختصاص می یابد. اختصاص پس انداز به سرمایه گذاری می تواند با واسطه (غیرمستقیم) و یا بی واسطه (مستقیم) باشد. بانکها و موسسات مشابه به عنوان موسسات واسطه وجوه ، پس اندازهای افراد را جمع آوری می کنند و به صورت اعتبار یا تسهیلات بانکی دخالتی در انتخاب سرمایه گذاریها ندارند و وجوهشان به طور غیرمستقیم به سرمایه گذاریها اختصاص می یابد. ولی، ممکن است در این صورت، سرمایه گذاری مستقیم یا خرید سهام می تواند هدف آنان را تامین نماید.
پس انداز کنندگان بانکها دارای درآمد نسبتا مشخص و ثابتی ، با توجه به نرخ سود، هستند و در عین حال بازپرداخت اصل سپرده آنها نیز توسط بانکها تضمین می شود. این هر دو، مزایای بزرگی هستند که سپرده گذاران را به بانکها جلب و جذب می کند.
سرمایه گذاری از طریق خرید سهام شرکتها و کارخانجات نیز در مقایسه با سپرده گذاری در بانکها دارای مزایائی به شرح زیر است:
1 - افزایش قیمت سهامزط
وجود تورم از یک سو و حسن مدیریت در اداره امور یک شرکت از سوی دیگر، ارزش سهام آن را بالا می برد. سهم ی که شما سال گذشته به قیمت 1000 تومان خریده اید، می توانید به دلیل وجود مثلا 15 درصد تورم سالانه به 1150 تومان برسد. زیرا که هر سهم نماینده بخشی از سرمایه شرکت است و طبعا وجود تورم در بالا رفتن ارزش معاملاتی سهم در بازار تاثیر می گذارد.
چنانچه مدیریت صحیح، کارآمد و موفقی نیز اعمال شده باشد، ارزش سهام افزایش بیشتری نیز پیدا خواهد کرد. نتیجه ای که می توان گرفت این است که سرمایه گذاری در سهام، صاحبان سرمایه را لااقل در مقابل کاهش قدرت خرید پول محافظت می کند. اگر شما همان 1000 تومان را در بانک گذاشته بودید در پایان سال مبلغی به عنوان سود دریافت می کردید، ولی اصل پولتان دیگر قدرت خرید زمان سپرده گذاری را ندارد. بلکه به دلیل وجود تورم، ارزش واقعی یا قدرت خرید آن به 850 تومان کاهش یافته است. این نکته ای است که ممکن است بسیاری از سپرده گذاران بانکها از آن غافل باشند. طبیعی است که هر قدر تورم شدیدتر باشد، کاهش قدرت خرید سپرده های مردم نیز بیشتر خواهد بود. و چون در غالب موارد، نرخ تورم از درصد سود متعلقه به سپرده های بانکی بیشتر است، در نتیجه، ارزش واقعی اصل سپرده ها به علاوه سود متعلقه به آنها کمتر از میزانی است که به بانکها سپرده اند.
2 - سود سهام
سود حاصله از فعالیت شرکت صادرکننده سهام در پایان سال به دارندگان سهام تعلق می گیرد. طبیعی است که میزان سود هر شرکت بستگی به عوامل مختلفی دارد. مدیریت شرکت، تقاضای بازار و اوضاع کلی اقتصادی کشور عواملی هستند که روی سود حاصله تاثیر می گذارند.
در پاره ای از موارد، مجمع صاحبان سهام تصمیم می گیرد که بخشی از سود حاصله را تقسیم نکند و آن را به صورت اندوخته نگهدارد. در این صورت، درست است که سود سهام توزیع شده کمتر است، ولی طبعا افزایش ارزش سهام ناشی از نگهداری اندوخته، جبران کاهش سود توزیع شده را خواهد نمود.
3 - معافیت مالیاتی
سود حاصل از سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار در بسیاری از کشورها معاف از مالیات و یا مشمول تخفیف مالیاتی است. این امتیاز را از آن جهت قائل می شوند که سرمایه ها حتی المقدور به بورس جلب و جذب شوند و منابع مالی نسبتا بلند مدت در اختیار واحدهای تولیدی قرار گیرد. در ایران، فروش سهام تنها مشمول نیم درصد مالیت است که از فروشنده سهام اخذ می شوند. لیکن شرکتهای پذیرفته شده در بورس مشمول ده درصد بخشودگی نسبت به مالیات سالانه شرکت هستند.
4 - حق رای و اعمال مدیریت
صاحبان سهام شرکتها به نسبت تعداد سهامی که در دست دارند در مجمع عمومی صاحبان سهام حق رای داشته و می توانند در انتخاب مدیران و تعیین خط مشی آینده شرکت مداخله و مشارکت داشته باشند. این امتیاز به صاحبان سپرده های بانکی داده نشده و سپرده گذاران بانکها در اداره امور بانکها دخالتی ندارند. این امر از دو نقطه نظر قابل توجه است:
اول : چنانچه سو اداره یا نارسائی در مدیریت شرکت توسط سهامداران آن مشاهده گردد، با اعمال قدرت رای دهی خود نسبت به اصلاح آن اقدام خواهد نمود و از این جهت به افزایش کارآئی و سوددهی شرکت کمک خواهد کرد.
دوم: احساس اعتماد درونی و نیز رضایت خاطری که ناشی از مشارکت در امور تولیدی است جز لاینفک سرمایه گذاری در سهام است و خریدار احساس مالکیتی نسبت به شرکت یا واحد تولیدی خواهد داشت که حاصل آن خرسندی و اقناع باطنی اوست.
5 - تنوع سرمایه گذاریها
منظور از متنوع کردن سرمایه گذاری یک فرد " در یک سبد نگذاشتن همه تخم مرغها" برای کاهش ریسک و زیانهای احتمالی است. تنوع اوراق بهاداری که در بورس عرضه می شود به شخص امکان می دهد که سرمایه خود را بین سهام گوناگون تقسیم نماید.
6 - اطمینان از محل سرمایه گذاری
شرکتهائی که سهامشان در بورس اوراق بهادار معامله می شود باید شرایط و ضوابط تعیین شده توسط بورس را مراعات نمایند. شرکتهائی که تقاضای عضویت در بورس را می کنند باید شرکت سهامی عام بوده و هیچگونه سهام ترجیحی برای افراد خاص صادر نکرده باشند. حسن شهرت مدیران و صورتهای مالی شرکت توسط "هیئت پذیرش" مورد بررسی قرار می گیرد و چنانچه از هر جهت شایستگی ثبت در بورس را داشته باشند، پذیرفته خواهند شد. شایان ذکر است که از میان شرکتهای سهامی عام موجود در کشور، متجاوز از دویست شرکت توانسته اند به عضویت بورس اوراق بهادار تهران درآیند.
بدین جهت خریدار سهام آسوده خاطر است که سهامی که در بورس معامله می شود متعلق به شرکتهائی است که هنگام پذیرش مورد مطالعه دقیق قرار گرفته اند. سهام شرکتهای غیرواقعی، با مدیریت ضعیف و ساختار مالی نامناسب در بورس اورقا بهادار جائی ندارند.
7 - حق خرید سهام جدید الانتشار
سهامداران یک شرکت در خرید سهم جدید الانتشار همان شرکت نسبت به سایر خریداران اولیت دارند. این شرکتها در صورت انتشار سهام جدید باید ابتدا آنها را به سهامداران موجود به نسبت سهامشان عرضه کنند. شایان ذکر است که قیمت بازار سهام جدید الانتشار یک شرکت عموما بیش از قیمت اسمی آن است.
آیا سرمایه گذاری در بورس زیانها یا خطراتی نیز دارد؟
پاسخ به این سوال در یک کلمه بلی است. مگر سرمایه گذاری کاملا بی خطر هم وجود دارد؟ هرگونه، سرمایه گذاری اعم از این که در بورس اوراق بهادار صورت بگیرد و یا خارج از آن مشمول درصد هرچند ناچیزی ریسک است. حتی سرمایه گذاری نکردن و به کار نیانداختن وجوه نیز متضمن قبول مقداری زیان است!
مع هذا باید توجه داشت که به دلیل مراقبت ویژه ای که در پذیرش شرکتها در بورس اوراق بهادار اعمال می شود از یک سو، و امکان مطالعه وضع مدیریت و صورتهای مالی شرکت پذیرفته شده در بورس از سوی دیگر، ریسک سرمایه گذاری در بورس معمولا به حداقل کاهش داده شده است.
نکته دیگر و شاید مهمتر، نحوه خرید و فروش اوراق بهادار در بورس است. در غالب قریب به اتفاق بورسهای اوراق بهادار د ر جهان خریدار یا فروشنده نیم تواند خود مستقیما به تالار بورس مراجعه کند و شخصا معامله کند. بورس اوراق بهادار دارای تعدادی کارگزار است که خریدار برای خردی اوراق بهادار و فروشنده برای فروش این اوراق باید به آنها مراجعه کند.
کارگزار بورس اوراق بهادار فرد خبره ای است که اوراق بهادار مختلف را به خوبی می شناسد و می تواند شمارا هنگام خرید اوراق راهنمایی کند. فروشنده اوراق بهادار هم می تواند از مشاورت کارگزار، هنگام فروش اوراق خود سود ببرد.
شرایط اخلاقی و تخصصی مربوط به پذیرش کارگزاران در بورس بسیار دشوار است و رفتار کارگزاران علی الدوام توسط مدیریت بورس زیر زره بین قرار دارد. در صفحات بعد این شرایط به اختصار مورد اشاره قرار گرفته است.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 111 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
مفهوم پرتفولیو یا پرتفوی (سبد سرمایهگذاری)
معنی ساده واژه پرتفولیو سبد سرمایهگذاری بطور عام و سبد سهام بطور خاص عبارت از ترکیب داراییهای سرمایهگذاری شده توسط یک سرمایهگذار، اعم از فرد یا نهاد است. به لحاظ فنی، یک سبد سرمایهگذاری، مجموعه کامل داراییهای حقیقی و مالی سرمایهگذار را در برمیگیرد. در اینجا ما داراییهای مالی را مورد نظر داریم. اغلب مردم، از روی برنامه و علم، یا از روی تصمیمهای غیرمرتبط به هم، سبد از داراییها (هم حقیقی و هم مالی) دارند. مطالعه همه جوانب پرتفولیو، را میتوان «مدیریت پرتفولیو» توصیف نمود. مارکویتز
مارکویتز نخستین کسی بود که یک معیار خاص برای ریسک سبد سهام تدوین نمود و بازده منتظره و ریسک یک سبد سهام را استخراج نمود. مدل او برپایهی مشخصههای بازده منتظره و ریسک اوراق بهادار بنا شده و در اصل، یک چارچوب نظری برای تحلیل گزینههای «ریسک و بازده» است. سبد سرمایهگذاری کارا سبدی است که در یک سطح معین ریسک، دارای بیشترین بازده است؛ یا دارای کمترین ریسک به ازای یک سطح معین بازده است.
بازده منتظره سبد سهام (سبد سرمایهگذاری)
بازده منتظره یک سبد سهام، به صورت میانگین موزون بازده منتظرة سهام منفرد به سادگی محاسبه میشود. مقدار وزنها براساس نسبت مبالغ سرمایهگذاری شده در مورد هر سهم به کل مبلغ قابل سرمایهگذاری، بدست میآید. و مجموع اوزان، یک فرض میشود.
ریسک سبد سهام (سبد سرمایهگذاری)
دیگر محاسبه مدل پایهای سبد سهام، عبارتست از ریسک سبد سهام؛ در مدل مارکویتز، ریسک سبد سرمایهگذاری با واریانس (یا انحراف معیار) بازده سبد سرمایهگذاری اندازه گرفته میشود.
در این نقطه است که بنیاد نظریه نوین پرتفولیو، پدیدار میشود و به این شکل قابل بیان است:
اگر چه بازده منتظره یک سبد، میانگین موزون بازده سهام منفرد درون آن است، لیکن ریسک سبد سهام (که بوسیله واریانس یا انحراف معیار اندازهگیری میشود) میانگین موزون ریسکهای سهام منفرد درون آن «نیست» به زبان ریاضی،
عوامل دیگر بر سرمایهگذاری
سرمایهگذاران باید الزامات و پیامدهای بازار کارا EMH را در تصمیمهای سرمایهگذاری ملحوظ قرار دهند.
یک بازار کارا چنین تعریف میشود: بازاری که در آن قیمت اوراق بهادار بطور تمام و کمال همه اطلاعات معلوم را سریعاً و دقیقاً منعکس مینماید.
شرایطی که یک بازار کارا را تضمین مینمایند به این صورت قابل بیان است: سرمایهگذاران زیادی در رقابتند. اطلاعات وسیعاً در در دسترس بوده و بطور کم و بیش تصادفی تولید و انتشار مییابد و سرمایهگذاران سریعاً به این اطلاعات واکنش نشان میدهند.
در زمینه سنجش کارایی بازار، سه شکل (یا درجه) تجمعی مورد بحث قرار دارند: شکل ضعیف، شکل نیمه قوی، و شکل قوی: شکل ضعیف شامل جذب و ادغام دادههای بازار است. شکل نیمه قوی، جذب و ادغام همه اطلاعات عمومی و شکل قوی جذب و ادغام همه اطلاعات خصوصی را در برمیگیرد.
شواهد دال بر کارایی ضعیف، اعم از آزمونهای آماری یا قواعد داد و ستدی، فرضیه را قویاً مورد تأیید قرار میدهند.
در زمینه کارایی نیمه قوی، آزمونهای زیادی انجام گرفته که از آن میان، تقسیم سهام، تغییرات در عرضه پول، تغییرات حسابداری، اعلامیههای سود نقدی و واکنش به سایر اعلامیههای شرکتی را میتوان نام برد. اگر چه همه مطالعات انجام گرفته متفق القول نمیباشند اما اکثر آنها کارایی نیمه قوی را تأیید میکنند.
شواهد دال بر شکل قوی، در چارچوب آزمون عملکرد گروههایی قرار میگیرد که به اطلاعات «خصوصی» دسترسی داشته و از توانایی مدیران حرفهای برای برتری بر عملکرد بازار برخوردارند. افراد داخلی یا خودیها به وضوح عملکرد خوبی دارند، اگر چه بررسی تصمیمات مدیران صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، نیل به ارزش اضافی را تأیید نکرده است.
اغلب مشاهدهگران آگاه، شکل ضعیف را پذیرفته و شکل قوی را رد میکنند و احساس میکنند که بازار به میزان زیادی، از کارایی نیمه قوی برخوردار است. و این، ارزش تحلیل تکنیکی و تحلیل بنیادی سنتی را مورد تردید قرار میدهد. اگر چه EMH، مانع سرمایهگذار برای عملکرد برتر از بازار نمیشود، اما دلالت بر این میکند که انجام آن، کاری بسیار دشوار است و سرمایهگذار باید کاری بیش از حد معمول انجام دهد.
حتی اگر بازار کارا باشد، مدیران پولی کارهایی در پیش رو دارند که از آن جمله، پر گونهسازی سبد سهام، گزینش و بر عهدهگیری درجاتی از ریسک، برآورد مالیات و هزینههای معاملاتی، را میتوان نام برد.
نسبتهای : بنظر میرسد که سهام دارای پایین از عملکردی برتر نسبت به سهام دارای بالا در دورههای سالانه برخوردارند و این برتری پس از تعدیل، براساس ریسک و اندازه حفظ میشود.
سطوح تجمع کارایی بازار کارا و اطلاعات همراه با هر یک
EMH، پیامدها و الزاماتی نیز برای تحلیل بنیادی دارد که در پی تخمین ارزش ذاتی یک سهم و اتخاذ تصمیمهای خرید/ فروش بر مبنای پایینتر بودن/ بالاتر بودن قیمت جاری بازار نسبت به ارزش ذاتی سه میباشد.
وظایف شخص سرمایهگذار
شخص سرمایهگذار پرتفولیو هنوز وظایفی برای انجام در بازار کارا در پیش رو خواهد داشت. این وظایف به صورت حدأقل عبارت خواهند بود از:
1- درجه پرگونهسازی (متنوع سازی): اصل بنیادی مدیریت بهینه پرتفولیوی عبارت از متنوعسازی یا پر گونهسازی پرتفولیو است. شخص باید مطمئن شود که به اندازه صحیح (بهینه) پرگونهسازی دست یافته است.
2- تغییرآمیز بودن یا ریسکی بودن پرتفولیو: شخص باید به فراخور نوع و اهداف پرتفولیوی مورد مدیریت به سطح ریسک متناسب با آن پرتفولیو دست یابد، به این معنی که ریسک را بسنجد و جایگاه مناسب را تعیین نماید.
3- نگهداری ریسک در سطح مطلوب: ممکن است ایجاد تغییراتی در پرتفولیو که سطح ریسک را در میزان مورد نظر حفظ نماید ضروری باشد.
4- وضعیت مالیاتی سرمایهگذار: سرمایهگذاران به میزان بازده دریافتی پس از کسر مالیات علاقمندند. در این رابطه، به موازات در نظر گرفتن گزینههای سرمایهگذاری، وضعیت مالیاتی ایشان نیز در نظر گرفته شود، پرتفولیوهای معاف از مالیات نیازها و علایق خاص خود را دارند.
5- هزینههای معاملاتی: هزینههای داد و ستدی (میتوانند) تأثیر عظیمی بر عملکرد نهایی پرتفولیو داشته باشند. مدیران باید در پی کاهش این هزینهها تا حد عملاً ممکن باشند.
- نسبتهای پایین
یکی از مفاهیم ماندگار سرمایهگذاری، نسبت قیمت به درآمد () میباشد. شماری از سرمایهگذارا بر این باورند که سهمهای دارای پایین، بطور میانگین، بهتر از سهمهای دارای بالا عمل میکنند. پایه عقلانی این مفهوم شفاف نیست اما باوری پایدار است. «باسو» این موضوع را از طریق رتبهبندی سهمها براساس نسبتهای آنها و مقایسه عواید گروه سهمهای با نسبت بالا، با عواید گروه سهمهای با نسبت پایین در پایان دوره یکساله (12 ماهه) پس از خرید، بررسی نمود به دلیل اینکه ، در زمره اطلاعات معلوم قرار داشته و احتمالاً در قیمت منعکس شده است، در صورت کارا بودن بازار، نباید رابطهای بین سهم و بازده بعدی آن وجود داشته باشد. نتایج بررسی باسو نشان داد که سهمهای با نسبت پایین، عملکردی بهتر از سهمهای با نسبت بالا داشتند. به علاوه، ریسک به عنوان یک عامل ملحوظ نگردیده بود، پس از تعدیلات مختلف براساس ریسک، باز هم سهمهای با پایین عملکردی برتر داشتند. نتایج بدست آمده حاکی از این بود که تأثیر منحصر به اوراق بهادار دارای «بتاریسک» پایین نیست. سهام دارای پایین، بدون توجه به مقیاس ریسک مورد استفاده، به ازای کلیه سطوح ریسک، بازده اضافی مثبت معنیدار فراهم نمودند. بیقاعدگی (و را هنجاری) ، به صورت تببین نشده باقی میماند. هر چند، چنین بنظر میرسد تا زمانی که مورد رد واقع نشود، یک استراتژی بالقوه سرمایهگذاری که میتواند بازدهی برتر از بسیاری از راهکارها فراهم کند، پیشنهاد مینماید. برخی مفسرین مشهور، همچنان سرمایهگذاری در سهام دارای پایین را ترویج میکنند.
بطور مثال، دیوید در من به سرمایهگذاران توصیه مینماید که اندرز سرمایهگذاران حرفهای را نادیده انگارند و سهامهای دارای پایین را انتخاب کنند. فرضیه او بر آن است که سهمهای دارای پایین ممکن است در حال بدون خواهان باشند. اما اگر از پشتوانه مالی قوی، عواید بالا برخوردار بوده و درآمدهای خود را بهبود بخشند، همواره از عملکرد نهایی خوبی برخوردار خواهند بود.
سرمایهگذاران لازم است در پیروی از استراتژی پایین هشیر باشند. اگر چه یک پرتفوی پرگونه (متنوع)، همچنان که همیشه، انتقادآمیز (بحرانی) است، هواداری سرسختانه از استراتژی پایین ممکن است به پرگونه سازی غیرمکفی (کاستی در پر گونه سازی) پرتفوی منجر شود. در من همچنین تأکید بر سهام واحدهای بزرگ را در مقابل سهام شرکتهای کوچک پیشنهاد مینماید.
با توجه به برخی شواهدموجود، استراتژی پایین چه در بازارهای متلاطم و چه در دورههای رشد ضعیف اقتصادی بخوبی عمل نمیکند. هر چند این سهام ممکن است به دلیل سود نقدی بالاترشان در دوره افول کامل بازار به خوبی عمل نمایند. بطور کلی، استراتژی پایین باید به عنوان یک استراتژی دراز مدت نگریسته شود که هم در بازارهای خوب و هم در بازارهای بد قابل تعقیب است.
نسبتهای : بنظر میرسد که سهام دارای پایین از عملکردی برتر نسبت به سهام دارای بالا در دورههای سالانه برخوردارند و این برتری پس از تعدیل براساس ریسک و اندازه حفظ میشود.
چکیده و توضیح مختصری بر انتخاب پرتفوی و شاخصها و قیمت پایه و قیمت پایه شاخص بوده است.
نحوة انتخاب پرتفوی
برای انتخاب نمودن یک سبد سرمایهگذاری کار را به اطلاعاتی کمکی زیاد نیازمند بودم لذا با استفاده از یک روزنامه در مورخ یکشنبه 26/3/87 خرداد ماه قیمتهای پایانی (آخریت قیمت) و EPS پیشبینی شده برای سال جاری و EPS سال مالی قبل و P/E را به عنوان اطلاعات لازم در آوردم و در پرتفوی و شاخص از آن استفاده نمودهام و مبلغ سرمایهگذاری بر مبنای 200000000 ریال معادل 20 میلیون تومان میباشد.
در مورد شاخصها: برای بدست آوردن شاخصها از اطلاعات کمکی مالی دیگر نیازمندیم که با توجه به نبودن اطلاعات مالی تک تک شرکتهای انتخاب شده در پرتفوی و نبودن اطلاعات مالی در سایتهای بررسی کشور توانستم از یک روزنامه دیگر به مورخ چهارشنب 18/2/87 اردیبهشت ماه قبلی استفاده کنم و به عنوان یک مبنا و پایه از آن بهره ببرم.
در مورد قیمت پایه
از انجا که شرکتهای بورسی در زمان انتشار سهام یک قیمت اسمی دارند و در زمان ورود به بورس در تالارها (اصلی- فرعی) یک قیمت پایه همان سال ورود را اعلام مینمایند. لذا بدست آوردن قیمتهای پایه 15 شرکت انتخاب شده پرتفوی کار نه چندان آسانی نبود در حقیقت قیمتهای پایه در روزنامهها مینویسند و در سایتها بورسی موجود نبود و نمیدانستم که قیمتهای پایه فرضاً شرکت ایران خودرو در کدام سال است؟ لذا روزنامه مورخ 18/2/87 را به عنوان قیمت پایه در نظر گرفتم برای بدست آوردن شاخصهای از آن کمک کنم؟
استاد گرامی: در پایان هر دو روزنامه ضمیمه پروژه گردیده شده است.
Pib= شاخص TEPIX
برای b= همان طور که در جزو ارائه شد سال پایه برای این شاخص 69 میباشد و pi = 1000 ریال بر مبنای ورود به شرکتهای بورسی به بورس ایران و =9% براساس میزان ریسک شرکتهای بورسی با توجه به اطلاعات موجود در بورس برآورد میکنیم.
(جدول 1) 50 شرکت فعال بورس ایران
نماد
نام شرکت
سرمایه
تالار
بکاب
شرکت صنایعجوشکاب یزد
15400000
فرعی
بموتو
موتوژن
113400000
اصلی
پلوله
شرکت گاز لوله
225000000
فرعی
تایرا
تراکتورسازی ایان
900000000
فرعی
تپکو
تولید تجهیزات سنگین هپکو
397800000
اصلی
تکنو
تکنوتار
33000000
فرعی
ثمسکن
سرمایهگذاری مسکن
1000000000
اصلی
خاور
ایران خودرو دیزل
1600000000
فرعی
خبهمن
گروه بهمن
3200000000
اصلی
خپارس
پارس خودرو
2000000000
اصلی
خزامیا
زاویاد
1200000000
اصلی
خساپا
سایپا
9654000000
اصلی
خشرق
الکتریک خودرو شرق
105000000
اصلی
حصدرا
صنعتی دریایی ایران
1500000000
فرعی
خکاوه
سایپا دیزل
600000000
فرعی
خودرو
ایران خودرو
6300000000
فرعی
خوسار
محورسازان ایران خودرو
1500000000
فرعی
دپارس
پارس دارو
700000000
فرعی
ستران
سیمان تهران
1093743000
اصلی
سفا رود
کارخانه فارسیت درود
80640000
فرعی
شاراک
پتروشیمی اراک
1200000000
اصلی
شبهرن
نفت بهران
1800000000
اصلی
شزنگ
تجهیز نیروی زنگان
2800000000
فرعی
شسم
تولید سموم علفکش
100000000
فرعی
فاذر
صنایع آذر آب
300000000
فرعی
فاراک
ماشین سازی اراک
5400000000
فرعی
فاسمین
کالسیمین
19500000000
اصلی
فالوم
آلومتک
5000000000
فرعی
فباهنر
صنایع مس شهید باهنر
4500000000
اصلی
فسرب
صنایع مس شهید باهنر
9200000000
اصلی
کاذر
فرآوردههای نسور آذر
1000000000
فرعی
کروی
توسعه معادن روی ایران
8778800000
اصلی
وبشهر
توسعه صنایع بهشهر هلدینگ
18000000000
اصلی
وپارس
بانک پارسیان
600000000
اصلی
وتوس
سرمایهگذاری توسعه شهری توس گستر
200000000
فرعی
ولیز
لیزینگ ایران
300000000
فرعی
ونوین
بانک اقتصاد نوین
25000000000
اصلی
جدول 2
ردیف
شرکت
قیمت سهام
شرکت سهام
تعداد سهام خریداری شده
ارزش کل بازار لک پرتفوی
t
EPS پیشبینی
EPS سال مالی قبل
1
ایران خودرو
1207
2200
2655400
87
518
463
2
ایران خودرو دیزل
1399
5000
69950000
87
668
729
3
فولاد خوزستان
10670
1700
18139000
87
1821
797
4
الکتریک شرق
1668
7000
11676000
87
829
845
5
پارس دارو
12878
900
11590200
87
2194
2115
6
هپکو
1136
1500
11360000
87
409
37
7
سیمان تهران
4625
2000
9250000
87
582
510
8
بانک کارآفرین
4271
8000
34168000
87
629
700
9
نفت بهران
14040
500
7020000
87
3444
3346
10
مس شهید باهنر
1393
12000
16716000
87
387
303
11
سرمایهگذاری مسکن
2813
10000
28130000
87
480
401
12
موتوژن
2839
4000
113560000
87
603
691
13
پتروشیمی اراک
4914
2500
12285000
87
1383
1095
14
تراکتورسازی
1800
5100
9180000
87
600
550
15
چادرملو
11833
801
9479400
87
1264
876
P/E
Pi
CI تعداد سهام منتشر شده
شاخص TEPIX
نوع مدت سرمایهگذاری
pib
b
Pi
33/2
1574
6300000000
69
1000
09/0
بلند مدت
09/2
1444
1600000000
69
1000
09/0
میان مدت
86/5
5942
2192000000
69
1000
09/0
کوتاه مدت بلند مدت
01/2
2382
105000000
69
1000
09/0
میان مدت
87/5
13314
70000000
69
1000
09/0
کوتاه مدت
78/2
1127
397800000
69
1000
09/0
کوتاه مدت
95/7
4208
1093743000
69
1000
09/0
میان مدت
79/6
4449
1050000000
69
1000
09/0
میان مدت
08/4
14881
180000000
69
1000
09/0
کوتاه مدت
60/3
1350
4500000000
69
1000
09/0
بلند مدت
86/5
2711
1000000000
69
1000
09/0
بلند مدت
71/4
2242
113400000
69
1000
09/0
بلند مدت
55/3
4923
1200000000
69
1000
09/0
بلند مدت
00/3
1897
900000000
69
1000
09/0
میان مدت
36/9
10521
2000000000
69
1000
09/0
میان مدت
(جدول 3) میانگین حسابی
نام شرکت
شاخص قیمتی بیوزن
شاخص قیمتی با وزن برابر ارزش بازار سهام
شاخص قیمتی با وزن برابر
ایران خودرو
66/84=15÷1270
97/36= (1574+1270) 013/0
ایران خودرو دیزل
26/93=15÷1399
66/96=(1444+1399)034/0
فولاد خوزستان
33/711=15÷10670
08/14950=(5942+10670)090/
الکتریک شرق
2/111=15÷1668
25/344=(2382+1668)058/0
پارس دارو
53/858=15÷12878
94/1492=(13314+12878)057/0
هپکو
73/75=15÷1136
15/113=(1127+1136)05/0
سیمان تهران
33/308=15÷4625
15/415=(4208+4625)047/0
بانک کار آفرین
73/384=15÷4271
4/1482=(4449+4271)17/0
نفت بهران
96=15÷1440
23/571=(14881+14040)053/0
مس شهید باهنر
86/92=15÷1393
41/230=(135+1393)084/0
سرمایهگذاری مسکن
53/187=15÷2813
36/773=(2711+2813)14/0
موتوژن
26/189=15÷2839
05/254=(2242+2839)05/0
پتروشینی اراک
6/327=15÷4914
05/600=(4923+4914)061/0
تراکتورسازی
120=15÷1800
36/166=(1897+1800)045/0
چاورملو
86/788=15÷11833
63/1050=(1052+1183)047/0
جمع
88/4429
69/9122
27/9210
(جدول 4) میانگین هندسی
نام شرکت
شاخص قیمتی بیوزن
شاخص قیمتی با وزن برابر ارزش بازار سهام
شاخص قیمتی با وزن برابر
(pit) 1/n
Pib)1/wi÷ (pit
Pib)1/n÷(piit
ایران خودرو
60/1=15/1(1207)
12/0=(13%)(1574÷1207)
98/0=15/1(1574÷1207)
ایران خودرو دیزل
62/1=15/1(1399)
91/0=(1444÷1399)
99/0=15/1(1444÷1399)
فولاد خوزستان
85/1=15/1(10670)
91/1=(5942÷10670)
03/1=15/1(5942÷106709
الکتریک شرق
63/1=15/1(1668)
54/0=(2382÷1668)
97/0=15/1(2382÷1668)
پارس دارو
87/1=15/1(12878)
94/0=(13314÷12878)
97/0=15/1(13314÷12878)
هپکو
59/1=15/1(1136)
17/1=(1127÷1136)
99/0=15/1(1127÷1136)
سیمان تهران
75/1=15/1(4625)
46/7=(4208÷4625)
00/1=15/1(4208÷4625)
بانک کار آفرین
74/1=15/1(4271)
090/0=(4449÷4271)
99/0=15/1(4449÷4271)
نفت بهران
89/1=15/1(14040)
18/0=(14881÷14040)
99/0=15/1(14881÷14040)
مس شهید باهنر
62/1=15/1(1393)
45/1=(1350÷1393)
90/1=15/1(1350÷1393)
سرمایهگذاری مسکن
69/1=15/1(2813)
30/1=(2711÷2813)
00/1=15/1(2711÷2813)
موتوژن
69/1=15/1(2839)
25/112=(2242÷2839)
01/1=15/1(2442÷2839)
پتروشیمی اراک
76/1=15/1(4914)
97/0=(4923÷4914)
99/0=15/1(4923÷4914)
تراکتورسازی
64/1=15/1(1800)
56/2=(1897÷1800)
99/0=15/1(1897÷180)
چادرملو
86/1=15/1(11833)
08/12=(10521÷11833)
00/1=15/14(10521÷11833)
(جدول 5) شاحص TEPIX بورس اوراق بهادار معادله تهران
نام شرکت
ایران خودرو
207/1=(100*63000000000)÷(1207*6300000000)
ایران خودرو دیزل
399/1(1000*1600000000)÷(1399*1600000000)
فولاد خوزستان
67/10(1000*2192000000)÷(10670*2192000000)
الکتریک شرق
668/1(1000*105000000)÷(1668*1050000000)
پارس خودرو
878/12(1000*70000000)÷(12878*70000000)
هپکو
1361/(1000*397800000)÷(11163*397800000)
سیمان تهران
625/4(1000*1093743000)÷(4625*1093743000)
بانک کارآفرین
271/4(1000*1050000000)÷(4271*1050000000)
نفت بهران
040/14(1000*1800000000)÷(14040*180000000)
مسشهیدباهنر
393/1(100*450000000)÷(1393*450000000))
سرمایهگذاری مسکن
813/2(100*1000000000)÷(2813*100000000)
موتوژن
839/2(1000*113400000)÷(2839*113400000)
پتروشیمی اراک
9144(1000*1200000000)÷(4914*1200000000)
تراکتورسازی
800/1(1000*900000000)÷(1800*90000000000)
چادرملو
833/11=(100*2000000000) ÷ (11833*2000000000)
جمع
1- ایران خودرو
الف) دلایل انتخاب ایران خودرو از بعد زمانی و عوامل محیطی
صنعت خودروسازی در ایران به شکل مشخص، صنعتی انحصاری است. چند تولید کننده بزرگ و عمده که نقش قابل توجهی در شکلگیری عرضه و ساختار تولیدات دارند با استفاده از حمایتهای دولتی و فضائی کاملا غیررقابتی به تولید کنندگانی بدون رقیب تبدیل شدهاند. تحول در ساتار سرمایهگذاری بینالمللی، وجود شرایط رقابتی در جهان، پیوستن اکثر کشورها به سازمان تجارت جهانی و تن دادن به شرایط آن در جهت کاستن از تعرفهها و لغو عوارض گمرکی از یک سو و حرکت شرکتهای اتومبیل سازی بزرگ دنیا به سمت توسعه بازار محصولات خود از سوی دیگر وقایعی است که به حتم در آینده صنعت خودرو سازی در ایران را تحت
از عوامل موثری که در بهبود درس ریاضی میتواند اثربخش باشد فعالیتهای مکمل و فوق برنامه است که قسمتی از فرایند تدریس فعال و پویاست. این فعالیتها را میتوان به گونهای در تدریس طراحی نمود که فرصت اندیشیدن، حل مساله، ایجاد انگیزه و تثبیت یادگیری را به دنبال داشته باشد. تجارب نگارنده در بررسیهای گوناگون ]و بررسی حاضر[ خصوصاً در درس ریاضی حاکی از این امر است که این فعالیتها، هم چون کاربرد یادگیری در محیط و فضای پیرامون دانشآموز، مانند، خانه، مسجد، پارک و نیز اجرای نمایش از زندگی دانشمندان ریاضی و... همگی به خوبی خواهند توانست در تحقق اهداف مهم ریاضی یاریگر معلم باشند. روش تحقیق در این بررسی، شبهآزمایشی با استفاده از گروه گواه و آزمایش میباشد.
واژههای کلیدی: فعالیت مکمل، فوقبرنامه، اهمیت ریاضی، اهداف ریاضی در ابتدایی
مقدّمه:
بهبود مسائل تعلیم و تربیت، به بلندای تاریخ زندگی بشر همواره از دغدغههای او بوده است.
رویکردهای نوین تربیتی بر دیدگاه فعال و توسعه یافته بنا شده است تا توانایی همگامی بافناوری و ارتباطات نوین را داشته باشد.
یادگیری عمیق موضوعات دروس کمک به پرورش شهروندانی خواهد کرد که ابعاد مختلف تواناییهای آنان همچون، خود شکوفایی، خلاقیت و استدلال... شکوفا شده باشد.
فعالیتهای مکمل و فوق برنامه بعنوان قسمتی از تدریس فعال باید به گونهای طراحی گردد که یادگیری موضوعات در زندگی روزمره دانشآموزان به کار آید. این فعالیتهای قادر است در تمامدروس از جمله ریاضی کارآیی بالایی داشته باشد و در صورت اجرایی صحیح افراد پرسشگر ومحقق و خلاقی بسازد.
استفاده از این فعالیتها در دوره ابتدایی به لحاظ اینکه دانشآموزان در سن جامعه پذیری قراردارند و در این زمان به درونی سازی ارزشها و علائق و مهارتها میپردازنند بسیار مهمتر است.
باید اذعان کرد که آموزش درس ریاضی همواره به لحاظ ماهیت به ظاهر خشک آن با مشکلات زیادی روبهرو بوده است و همین امر لزوم استفاده از فعالیتهای گوناگون را بیشتر میسازد.
لذا مقاله حاضر در صدد بیان تأثیر فعالیتهای مکمل و فوق برنامه و اثرات آن بر بهبود یادگیری دانشآموزان در درس ریاضی میباشد.
اهمیت و اهداف ریاضی در دورهی ابتدایی:
آموزش درست درس ریاضی میتواند نگاهی دقیق و منطقی به مسائل ومجهولات دنیای پررمزوراز علمی و غیر علمی را به انسانها بیاموزد همچنین راههای استنباط و کسب تجربه هایگوناگون را در ایشان تقویت کند. «ریاضیات زبان علم است و میتواند ابتکار و نوآوری و خلاقیت را دردانشآموزان تقویت کند.» (سلطانی، 1379)
«موریس، کلاس» عقیده دارد، «ریاضیات عالیترین دستاورد اندیشه و اصیلترینزاده ذهن آدم است و مجموعه همه ارزشهاست. (شهریاری به نقل از موریس، کلاس، 1385)
«پولیا» هم مهمترین نقش ریاضی را توسعه تفکر میداند و هدف عمومی تدریس ریاضی را توسعه عادتهای خوب ذهنی میداند (پولیا، 1380).
بنابراین اگر اهداف ریاضی برآورده شود. ابعاد گوناگونوجودی افراد شکوفا میگردد.
اهداف ریاضی در دورهی ابتدایی:
1 ـ پرورش نظم فکری و درست اندیشیدن
2 ـ ایجاد توانایی در محاسبات عددی در زندگی روزمره و محاسبات ذهنی و تخمین زدن
3 ـ ایجاد توانایی درک مفهوم ریاضی و ارتباط آن با مسائل روزمره (فرزان، 1372، ص 2)
فعالیتهای مکمل و فوق برنامه:
عوامل بسیار میتوانند روند یادگیری را تسهیل و تعمیق نمایند یکی از این عوامل بهرهگیری از فعالیتها مکمل وفوق برنامه است.
«فعالیتهای مکمل به فعالیتهای اطلاق میشود به منظور تثبیت و تعمیق کارکرد عملی در طول سال تحصیلی» (فضلی خانی و همکاران، 1382)
«فعالیتهای فوق برنامه نیز مجموعهای از فعالیتها و تجارب دانشآموزان است که به خارج از حیطهکلاس درس مربوط میگردد». (چکیده مقالات جایگاه فالیتهای مکمل و فوق برنامه، 1384)
«فعالیت مکمل موجب بهبود و تعمیق یادگیری و ایجاد فرصت برای اندیشیدن و تمرین مهارتهاست. هر چند غیر از موارد کتاب است ولی در راستای آن میباشد» (رحیمی، 1383)
این فعالیتهای بعنوان قسمتی از فرایند تدریس اگر به درستی طراحی و همسو با اهداف درس باشند موجب حل مساله و بروز خلاقیت و علاقمندی به درس ریاضی در دانشآموزان خواهند شد. و اگر با زندگی روزمره و واقعی کودک مرتبط گردد ذهن او را به چالش واداشته و یادگیریها را دراو عمیقتر مینماید بنابراین معلم بعنوان مدیر یادگیری «فرصت هایی جهت اینکه کودکان شخصاًیادگیری در کلاس خود را در بیرون از کلاس هم تجربه کنند باید بدهد» (گنجی، 74)
«شوان» هم معتقد است که، هیچ نظریهای نمیتواند کاملاً توضیح دهنده ی پویایی عمل باشد، دانستن این که کودکان در کلاس چه یاد گرفتهاند مهم نیست، بلکه مهارتهای عملی آنها در کاربرد مهم است». (شوان، 1979)، فعالیتهای مکمل فرصتهایی به دانشآموزان جهت خودآموزی و یادگیری چیزهایی که آموختهاند میدهد.
فعالیتهای همچون تعیین مساحت و محیط فضای زندگی دانشآموزان (خانه، مسجد ،پارک و...) وگزارش به کلاس و گفتگو درباره آن به عمیقتر شدن یادگیری و علاقمندی به درس ریاضی که به مناسبت ماهیت ظاهراً خشک آن مورد علاقه بسیاری از دانشآموزان نیست خواهد شد. و اضطراب آنان را نیز تقلیل میدهد «بابلیان» هم معقد است که «یادگیرندگان اگر یک مفهوم از فرا گرفته باشندباید در مواقع لزوم به نحوی موثر از آن استفاده مینمایند» (بابلیان، 1383)
فعالیتهای مکمل و فوق برنامه به طور غیر مستقیم موجب ماندگاری یادگیری میشوند «الگوریتمهایی که در جریان فعالیتهای محصلین ابداع میگردد جهت اتکا به نفس آنها در حل مسائل ریاضی و باور خودشان بسیار مهم است.» (کرامتی، 1381، ص193)
«پستالوژی» هم معتقداست که دانشآموزان باید از وسایل ملموس و آشنا به محیط پیرامون خودکه با واقعیات زندگی آنها تطبیق دارد در یادگیری استفاده نمایند» (مفیدی، 1382 ص 88)
با توجه به مطالب ارائه شده نگارنده نیز در محیط آموزش خود به بررسی نقش فعالیتهای مکمل وفوق برنامه پرداخته است. تا تاثیرات این فعالیتها را برعوامل خاص (سؤالات این بررسی) دریابد.
اهداف این بررسی عبارت است از نقش فعالیتهای مکمل و فوق برنامه بر ایجاد علاقه نسبت به درس ریاضی، بهبودیادگیری، تعمیقیادگیری در درس ریاضی، استفاده از یادگرفتهها درموقعیتهای مشابه.
روش:
روش این بررسی شبه آزمایشی میباشد، با استفاده از گروه گواه و آزمایش در یک کلاس دو پایه(چهارم، پنجم) میباشد.
پایه چهارم بعنوان گروه آزمایش که این فعالیتها در مورد آنان اجرا و انجام گردید و در پایه پنجم بعنوان گروه گواه اجرا نشد
ابراز گردآوری اطلاعات، اجرای فعالیتهای مکمل و فوقبرنامه تجزیه و تحلیل آن و مقایسه گروه گواه و آزمایش بود. شیوه تحلیل اطلاعات استفاده از درصدها، فراوانی و جدولها بود گروه مورد آزمایش وگواه تمامی دانشآموزان هر دو پایه با تعداد 20 نفر بودند.
نتایج حاصل از این بررسی در تمامی موارد حاکی از تأثیرات مثبت و نقش فعالیتهای مکمل وفوق برنامه بر مواردی بود که در اهداف بررسی مطرح شده بود که در جدول هسیتوگرام منعکس میباشد.
نمودار شماره 1 ـ هیستوگرام
میزان درصد نقش فعالیتهای مکمل و فوق برنامه بر سوالات تحقیق
نتیجهگیری:
عصر دانایی و انفجار فناوری اطلاعات و ارتباطات، تحرک و پویایی فراوان در تمامی زمینهها را طلب میکند. لذا به کارگیری رویکردهای نوین تربیتی بسیار حائز اهمیت است.
ریاضیات بعنوان علمی که مادامالعمر انسان بدان نیاز دارد و پیشرفت در زمینههای مختلف بدون آن امکانپذیر نمیباشد، باید که با این پویایی همسو گردد، تا اهداف مهم آن یعنی نظم فکری، ایجاد توانایی در درک مفهوم و نیز استفاده از یادگرفتهها در موقعیتهای مشابه زندگی روزمره دانشآموز گسترش و تعمیم یابد.
لذا بررسی حاضر که به شیوه شبهآزمایشی با استفاده از گروه آزمایش و گواه میباشد. اثرات مثبت به کارگیری فعالتیهای مکمل و فوق برنامه را در ابعاد زیر با درصد بالا نشان میدهد.
این تحقیق به شرح جدول شماره 1 میباشد.
شماره 1
سؤالات تحقیق گروه گواه آزمایش
1 ـ ایجاد علاقه به ریاضی 35 70
2 ـ بهبود یادگیری 35 80
3 ـ تعمیق یادگیری 25 80
4 ـ کاربرد یادگیری در موارد مشابه 20 90
بنابراین استفاده از فعالیتهای مکمل و فوقبرنامه در این تحقیق میزان بالایی از تحقق هدفهای آموزشی را به دنبال داشته است.
محدودیتها
این بررسی هر چند این طرح توسط نگارنده در طی سالهای متمادی کار آموزشی در سایر دروس بهره گرفته شده است و تأثیرات آن کاملاً محرز گردیده، امّا اجرای این طرح به صورت گستردهتری در افزایش روایی و اعتبار آن موثرتر است
پیشنهادات
1 ـ به فعالیتهای مکمل و فوق برنامه توجه ویژه شود و همچنین ارتباط این فعالیتها با زندگیروزمره دانشآموزان مورد نظر قرار گیرد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 74 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
فصل اول
مقدمه
تجربه های به دست آمده از کشورهای مختلف نشانگر این است که فساد امری پیچیده، پنهان و متنوع است. از این رو، مبارزه با آن نیز باید امری مستمر، طولانی و پیچیده باشد. درحقیقت، فساد (در ابعاد اداری و ابعاد دیگر جامعه) مانند عفونت است که اگر به اندام و پیکر جامعه راه یابد، اعضای آن را یکی پس از دیگری عفونی کرده و از کار می اندازد و چه بسا گسترش این عفونت، کل پیکره جامعه را فاسد کند.
اصطلاح فساد اداری که آن را در برابر سلامت اداری به کار می برند، مدت زیادی است که موردتوجه اندیشمندان و صاحبنظران مختلف سازمانی قرار گرفته و تلاش کرده اند با ارا ئه تعاریف منطبق با اصول سازمانی در جهت رفع آن گام بردارند که وجه اشتراک اغلب تعاریف ارائه شده درباره فساد دستگاههای دولتی را می توان رشوه و سوءاستفاده از موقعیتهای شغلی، برای نفع شخصی دانست. پیامدهای فساد اداری نیز در قالب معضلات و ناهنجاریهایی همچون سوءاستفاده از موقعیتهای شغلی، ارتشاء و اختلاس، کلاهبرداری، پارتی بازی، بی عدالتی، باج خواهی، ایجاد نارضایتی برای ارباب رجوع (ذینفع ها)، سرقت اموال و دارائیهای سازمان، فروش اطلاعات محرمانه سازمان به دیگران و نظایر آن بــــه صورت فردی، گروهی و سازمــــان یافته پدیدار می گردد. عوامل و زمینه های گوناگونی وجود دارند که می تواند موجب پیدایش و گسترش و ترویج فساد اداری به صورت بالقوه و بالفعل شوند. برمبنای این عوامل و زمینه ها می توان راههایی را شناسایی کرد که اثر بیشتری در کاهش و حذف پدیده فساد اداری در سازمان دارند. اگر سازمان را به صورت یک سیستم درنظر بگیریم، این سیستم از خرده سیستم های گوناگونی تشکیل شده است که یکی از مهمترین آنها خرده سیستم منابع انسانی است. بر همین اساس در مبارزه با پدیده فساد اداری، تمرکز بر روی عواملی که مستقیمــاً به بعد منابع انسانی سازمان مربوط می شود، می تواند تاثیر بیشتری در کاهش یا حذف فساد اداری در سازمان داشته باشد هرچند که عوامل سازمانی دیگری همچون شفافیت قوانین اداری و... دراین زمینه موثرند.
اگر چه جامعه ایران، جامعه ای توام با گرایشهای مذهبی و ملی است که همه آنها فساد را پدیده ای زشت شناخته اند و همواره تاکید بر مبارزه با آن کرده اند،با این حال شاهد این هستیم که شیوع فساد در جامعه مسیر بسیاری از پیشرفت های اجتماعی و ملی را بسته و هزینه های هنگفتی به دوش کشور و در نهایت مردم گذاشته است که یکی از مهم ترین آنها در بعد کلان ،افزایش فاصله طبقاتی میان طبقات اجتماعی غنی و فقیر است.
مهمترین عامل بروز فساد اداری بزرگ شدن دولت است.بنابراین برای زدودن فساد از چهره نظام اداری کشور دل بستن به دولتی کارآمد است. دولت برای این کار باید با صرف هزینه های فراوان اقدام به تاسیس نهاد جدیدی برای این کار وتامین امکانات ،استخدام افراد،تنظیم مقررات و... نماید.
شفاف سازی
اخیراً سازمان شفافیت جهانی، ایران را از نظر فساد اداری در میان 146 کشور جهان، در مرتبه هشتادوهشتم قرار داده است. شاخص ایران 2/9 از 10 بوده است، براساس شاخص تعیین شده از سوی سازمان مذکور 10 کمترین میزان فساد و صفر بیشترین میزان فساد را نشان می دهد. در فهرست اعلام شده ایران نسبت به سال قبل نه رده تنزل کرده است. گزارش سازمان بر این نکته تاکید دارد که کشورهای درحال توسعه تولیدکننده نفت نظیر آنگولا، آذربایجان، چاد، ایران و عراق همه امتیاز پائینی را کسب کرده اند.
بدون آنکه بخواهیم وارد محتوای این داوری بشویم و چندوچون آن را مورد سوال قرار دهیم باید ببینیم این نابهنجاری که گریبانگیر سازمانهای مختلف مـا شده است و هر روز ما را در رده بندیهای جهانی در مرتبه نازل تری قرار می دهد چگونه قابل درمان است و چطور می توان از توسعه و گسترش آن جلوگیری کرد.
تعریف:
اصولاً تعریف قابل قبول همگانی در مورد فساد اداری وجود ندارد و نویسندگان مختلف به گونه های متفاوتی با موضوع فساد اداری برخورد کرده اند. برخی فساد اداری را سوء استفاده از موقعیت و جایگاه اداری برای مقاصد شخصی دانسته اند، گروه دیگری رشوه گیری و پنهان کاری را فساد نامگذاری کرده اند و عده ای نیز هرگونه ارتباط و ردوبدل کردن منابع و امکانات برای انجام امور غیرقانونی را در سازمانها فساد اداری تعریف کرده اند. اما آنچه در تمامی این تعاریف مشترک است، نوعی هنجارشکنی و تخطی از هنجارهای اخلاقی و قانونی در عملکردهای اداری و سازمانی است و از این روست که فساد اداری و تعریف آن تابعی از هنجارهای موردقبول در هر جامعه و فرهنگ می شود
فساد طبق تعریفی که در فرهنگ «وبستر(1)» آمده است عبارتست از «پاداش نامشروع که برای وادار کردن فرد به تخلف از وظیفه تخصیص داده میشود». به عبارت دیگر فساد اداری عبارت از استفاده غیر قانونی از اختیارات اداری دولتی برای نفع شخصی است. در این تعریف به طور ضمنی فرض شده است که مجموعهای از قوانین و ضوابط مدرن اداری وجود دارد که چهار چوب فعالیتهای مجاز اداری را تعیین میکنند، آنگاه هر گونه رفتار اداری که مغایر با این قوانین بوده و انگیزه ارتکاب آن انتفاع شخصی باشد فساد اداری تلقی میشود. چنین تعریفی از فساد هنگامی جامعیت مییابد که قوانین اداری کامل، واضح، عادلانه و فراگیر باشند و برای کلیه فعالیتهای اداری و دولتی ضوابط دقیقی را معرفی کنند. لیکن نباید فراموش کرد که در هر جامعه گروهی از افراد، نفوذ و قدرت سیاسی بالایی دارند و میتوانند برای انتفاع شخصی، قوانین را تغییر دهند. چنین رفتارهایی بر اساس تعریف فوق، فساد تلقی نمیشود چون با نقض قوانین همراه نیستند این نکته مهمترین نقص تعریف فساد اداری میباشد.
فساد مالی از دیدگاه بانک جهانی عبارتست از (سو استفاده از قدرت و اختیارهای دولتی به منظور تامین منافع شخصی)
گستره فساد:فساد مالی تنها مختص بخش دولتی نیست.درمواردی از فعالیت های بخش خصوصی که دولت آنها را تنظیم و کنترل می کند نیز فساد مالی وجود دارد.این پدیده را می توان به خصوص در شرکت های بزرگ خصوصی به وضوح دید.در بسیاری از موارد متخلفان تنها برای تامین منافع شخصی از قدرت و اختیارهای دولتی سو استفاده نمی کنند بلکه هدف آنها تامین منافع حزبی ،طبقه اجتماعی،طایفه ای ،قبیله ای و خانوادگی است.فساد مالی را نباید فقط نتیجه پرداخت رشوه به حساب آورد برای مثال یک کارمند دولت که وانمود می کند بیمار است ولی به تعطیلات می رود یا رئیس جمهوری که فرودگاهی در زادگاه کوچک خود می سازد به نوعی مرتکب فساد مالی شده است.هر چند که در این موارد رشوه ای ردوبدل نشده باشد.
یکی از مصادیق فساد مالی در نظام مالیاتی فرار مالیاتی است که حتی در صورت افزایش نظارت درست باز هم انجام این فعالیت های غیر قانونی به صفر نزدیک نمی شود.
اقتصاد زیرزمینی و اقتصاد سایه و پیامدهای منفی آن از واقعیت های جهان امروز است فعالیت های غیر رسمی در چارچوب فمهوم اقتصاد زیرزمینی،طیف گسترده ای از فعالیتها،قاچاق کالا و مواد مخدر تا شغل های کاذب را در بر می گیرد این نوع فعالیت ها در همه جوامع مشاهده شده است اگر چه میزان آنها در کشورها متفاوت است.
اقتصاد سایه شامل درآمدهای گزارش نشده ناشی از تولید کالاها و خدمات قانونی و غیر قانونی هم به شکل مبادلات پولی و هم به صورت غیر پولی بوده و تمامی فعالیت های اقتصادی که در صورت اعلام به مراجع دولتی ، چرداخت مالیات در مورد آن باید صورت می گرفت را شامل می شود.
اقتصاد سایه علاوه بر این که بر کاهش سلامت مالی بخش عمومی،نارضایتی عمومی و صنفی، کاهش عدالت و همبستگی اجتماعی ، اختلال در شبکه اطلاعاتی و نظام آماری و فرآیند تصمیم گیری ها ،افزایش هزینه دولت برای تهدید و جلوگیری از اقتصاد زیرزمینی و فساد اداری تاثیر گذار است ، بر میزان تلاش مالیاتی و ظرفیت مالیاتی نیز موثر است.فعالیت های موجود در این اقتصادها هیچ گونه مالیاتی را نمی پردازند بنابراین هر چه اقتصاد زیرزمینی گسترده تر باشد ،توانایی دولت در جهت بالا بردن درآمدهای مالیاتی به روشی کارآمد و معتدل را کمتر می کند.
دستگاه مالیاتی یک دستگاه قضاوتی از نوع مالی است دستگاه های قضاوتی به دلیل حساس بودن بحث عدالت و اجرای آن خود به خود می توانند زمینه های ایجاد فساد را در خود پرورش دهند و به جاست که در سیستم حکومتی و اداره جامعه،روشی را برای کاهش آن به طور سیستماتیک به وجود آورد.این مساله و به خصوص به دلیل وجود مسایل مالی و پولی در دستگاه مالیاتی از حساسیت بیشتری برخوردار است اما خوشبختانه قانون گذار در این زمینه بسیار ماهرانه عمل کرده و در درون سیستم مالیاتی،ادارات نظارتی بسیار قوی و کارایی به وجود آورده تا زمینه را برای بروز هرگونه فساد ،حداقل در مرحله اجرا از بین ببرد.
فساد مالی عارضه ای چند بعدی است که تبعات منفی آن به لحاظ اقتصادی ،سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی بسیار سنگین و گاه غیر قابل جبران است.از این رو مقابله با آن می تواند نقش به سزایی در تخصیص مطلوب منابع،افزایش سرمایه گذاری، اشتغال و رفاه عممومی داشته باشد و نیز موجب استحکام پایه های حکومت شده و اعتماد مردم به دولت مردان را افزایش دهد.
تمامی پیش شرطها، الزامات، فعالیت ها و اقدامات مربوط به توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی وسیاسی هر کشوری است وبین آنها تعارض و تباین وجود ندارد.
اگر امنیت مبی یک کشور را به معنی در امان ماندن ارزش های یک ملت از تهدیدات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی داخلی و خارجی بدانیم، گسترش و شیوع فساد، این ارزش ها را در مورد مطالعه قرار می دهد. ارزش هایی همچون عدم تمرکز ثروت و تقویت پایگاه مردمی حکومت ها و نفوذ آنها بر قلوب ملت و به طور کلی اعتماد متقابل می شود چنان که تهدیدات خارجی نسبت به این دولت ها را کاهش داده ودر صورت فعالیت پیدا کردن تهدیدات، مقاومت و ایستادگی آنها را افزایش می دهد.
نقش درست بر رفتار مالیاتی
در بعضی از دولت ها در دهه های اخیر در بسیاری از کشورها اغلب فعالیت های اقتصادی نیاز به اخذ مجوز از نهادهای دولتی را دارد. فرضیه این تحقیق آن سات که تاثیر مالیات های سنگین، مخارج زیاد و قوانین و مقررات جدید بر فساد مالی آنی نیست، بلکه تابعی از زمان و اصول و هنجارهای رفتاری ثابت است. در کشوری که کارکنان دولت به صورت سنتی کارکرد درست و صادقانه ای دارند، افزایش نقش دولت در امور، در کوتاه مدت اثر چندانی بر کارکرد آنها نخواهد داشت. گاهی انجام کار غیر قانونی از مسوولان دولتی درخواست نم شود و در صورت پیشنهاد رشوه، آنها را رد می کنند. در کشورهایی که دارای شرایط مزبور نیستند، نقش پررنگتر دولت که از طریق مالیات های سنگین تر، مخارج دولتی بیشتر و قوانین و مقررات گسترده تر نمود پیدا می کند، سریعتر بر رفتار کارکنان دولت و فساد مالی تاثیر خواهد گذاشت. موارد بالا به خصوص زمانی رخ می دهد که سیاست گذاری مالی با مشکل نبود شفافیت در سیاست گذاری مالی با مشکل نبود شفافیت در سیاست گذاری ها، گزارش مالی و واگذاری مسوولیت ها به نهادهای دولتی مواجه است. با گذشت زمان و تکرار موارد بالا، برخی رشوه دهندگان به مسوولان و کارکنان دولتی نزدیک می شوند و از آنها می خواهند که مقررات را به نفع آنان تغییر دهند یا حتی قوانین را برای به دست آوردن امتیازات دولتی نادیده بگیرند یا از پرداختن یا از پرداختن هزینه هایی که دولت تعیین کرده است، خودداری کنند. برخی از مسوولان و کارکنان دولت با گرفتن رشوه به خواسته های آنان تن می دهند و برخی دیگر از کارکنان نیز ممکن است با آنها به رقابت بپردازند ، با گذشت زمان مسایل مورد اشاره سیر صعودی و فزاینده ای به خود میگیرد ومانند بیماری واگیرهمه جارادربرمیگیرد.
مفاسدی که غیرقابل قبول بوده ،به تدریج حالت عادی پیدامیکند ودیگر کسی به عنوان جرم و تخلف به انها نگاه نمیکند.درچنین شرایطی ،دولت به جای تنبیه مسولانی که قوانین رانقض کرده اند ،حقوق ومزایای آنها رابااین فرض که رشوه گرفته اند،کاهش میدهند.در صورتی که بهدرستی بااین مشکل برخوردنشود،بیتردید این فرایند ادامه خواهد یافت. در سال های اخیر دو عامل دیگر بر فساد مالی تاثیر گذاشته است، رشد تجارت جهانی وتحولات اقتصادی که در بسیاری از کشورهای جهان به خصوص کشورهای در حال گذر ایجاد شده است.
گسترش تجارت جهانی شرایطی برای شرکت های رشوه هنده فراهم کرده است که با پرداخت رشوه یا به اصطلاح کمیسیون و بیرون کردن رقبا از میدان و بدست آوردن قراردادهای سود آور، مزایای زیادی بدست آورند.براساس گزارش های موجود مبالغ زیادی به عنوان رشوه برای برنده شدن در مناقصه های بین المللی ، دسترسی آسان به بازارها و استفاده از مزایای خاص پرداخت شده است.
خصوصی سازی انحصارات غیر معمول،اقدامی ضروری برای کاهش فساد مالی است،چون ابزاری را که اغلب برای ارتکاب فساد سیاسی مورد استفاده قرار می گیرد، از بین می برد. متاسفانه فرآیند خصوصی سازی شرکت های دولتی، خود فرصت ها و موقعیت هایی برای بعضی افراد-مانند وزیران و مسوولان بلند پایه سیاسی-ایجاد می کند که اختیار اتخاذ تصمیم های اصلی و عمده به آنها واگذار می شود واین افراد می توانند از فرآیند خصوصی سازی به نفع خود استفاده کنند. چنین مشکلاتی در تمامی مناطق جهان مشاهده و گزارش شده است ولی بیشترین موارد،مربوط به کشورهای در حال گذار است. در کشورهای در حال گذار از اصطلاحاتی مانند حیف و میل دارایی ها و خصوصی سازی اسمی و ظاهری برای توصیف تخلف هایی که با انتقال مالکیت شرکت های دولتی به بخش خصوصی همراه است، استفاده می شود. در این کشورها گروهی از افراد به دلیل سو استفاده از فرصت ها بسیار ثروتمند و متمول شده اند. از بحث ها مثال های بالا می توان نتیجه گرفت که توجه بیشتر به فساد مالی می تواند نشانگر افزایش دامنه این پدیده در سال های اخیر باشد، نه آگاهی بیشتر از آن.
رابطه فساد مالیاتی و مالیات
درآمدهای مالیاتی شامل مالیات های مستقیم(مالیات بر درآمد شرکت ها، مالیات بر مشاغل،مالیات بر حقوق،مالیات بر مستغلاتئ...)و مالیات های غیر مستقیم (مالیات بر فروش سیگار و نوشابه های غیر الکلی، مالیات بر واردات و...) است که هر سال به وسیله دولت از اشخاص حقیقی وصول می شود. مالیات ها که از گذشته های دور برای تامین هزینه های قدرت های حاکم و گاه به عنوان ابزاری برای رفع مشکلات و تامین بخشی از هزینه های اجتماعی مورد استفاده قرار می گرفته است، امروزه با رشد و توسعه اقتصادی کشورها و پیشرفت صنایع و تکنولوزی وپیچیدگی روابط اقتصادی، از شکل سنتی خود خارج شده و به عنوان یک ابزار قوی و یک متغیر کلان اقتصادی، به وسیله ای برای متعادل کردن سایر مولفه های کلان اقتصادی تبدیل شده است. به طورکلی این وظیفه مالیات ها بسیار مهم تر و اساسی تر از وظیفه تامین درآمد تلقی می شود.در واقع مالیات ها علاوه بر یک منبع درآمد برای تامین هزینه های عمومی، باید بتواند اهدافی چون رشد و توسعه سرمایه گذاری، افزایش سطح اشتغال، توزیع مجدد درآمدها و ثروت و مصرف بهینه در جامعه را تامین نمایند. مالیات ها، اهرمی برای کنترل سود بنگاه های اقتصادی و پراکندگی جغرافیایی آنها در جهت تحقق اهداف سرمایه گذاری و اشتغال پیش بینی شده در برنامه های تو سعه است که با استفاده ار آن می توان درآمد قابل تصرف افراد را کنترل نمود و از تجمع ثروت و تمرکز رفاه اجتماعی در دست اقشار محدودی از جامعه جلوگیری کرد. همچنین با کاهش یا افزایش مالیات بر قیمت تمام شده کالا ها و خدمات، زمینه افزایش یا کاهش تقاضا آنها در بازار و بهینه شدن مصرف در جامعه فراهم شود.
متاسفانه ساختار اقتصادی کشور طی چند هه گذشته، مالیات ها را از صورت یک ابزار موثر اقتصادی خارج ساخته و امکان ایفای نقش هایی را که به آنها اشاره شد را برای آن فراهم نکرده است. طی این مدت قانون مالیات های مستقیم، در عمل نتوانسته است زمینه لازم را برای شفاف سازی فعالیت های اقتصادی ایجاد نماید. در حالی که اکثریت شاغلان در فعالیت های غیر مولد از پرداخت مالیات فرار کرده اند، بیشترین فشار مالیاتی به بخش های مولد(تولیدی) اقتصادی وارد شده و فعالیت های غیر مولد اقتصادی به تدریج گسترش یافته است.
نفود فساد در رشد اقتصادی و توسعه انسانی
اولین شاخص شناخته شده در زمینه کیفیت زندگی توسط موریس ارائه شد که شاخص های امید به زندگی، مرگ ومیر اطفال و سواد را در برمی گرفت. رانیس و استوارت نیز توسعه انسانی را از دو جنبه رفاه فیزیکی (سلامت، تغذیه و آموزش) و گسترش حق انتخاب و توانمندسازی (مشارکت، آزادی سیاسی و ابعاد فرهنگی) مورد بررسی قرار داده اند. برنامه توسعه ملل متحد نیز یک متدولوژی مشابه را به کار گرفت و شاخص توسعه انسانی را بر حول سه محور سلامت، آموزش و توانایی دستیابی به یک استاندارد شایسته از زندگی ارائه کرد.
اهمیت سرمایه انسانی برای توسعه جوامع موجب شده تا سازمان های بین المللی و کشورهای جهان، توجه بسیاری به این موضوع داشته باشند، به گونه ای که سازمان ملل متحد، سالانه ایندکس توسعه انسانی کشورهای جهان را منتشر کرده و محققان بسیاری نیز با بررسی جنبه های مختلف این موضوع، به دنبال شناسایی شاخص های مناسب در این زمینه و راهکارهای ارتقای آنها هستند. گرچه اندیشمندان در زمینه جنبه های مختلف فساد و آثار آنها توافق چندانی ندارند، اما همه آنها بر این نکته تاکید دارند که فساد ناشی از حکمرانی ضعیف است بنابراین بانک جهانی، فساد را به عنوان سوءاستفاده از اراده عمومی برای منافع شخصی تعریف کرده است البته این بدان معنی نیست که فساد به بخش دولتی محدود می شود، بلکه بیانگر این است که فساد در بخش دولتی وخامتش بیشتر از سایر بخش هاست و تلاش نهادهای بین المللی باید بر اجرای استانداردهای بالای پاسخگویی و درستکاری بخش دولتی باشد در عین حال ادبیات علمی در زمینه فساد اداری شاهد دو مکتب رقیب و متعارض در مورد اثرات فساد بر کارایی یا توسعه اقتصادی است: مکتب کارآمدی و مکتب ناکارآمدی فساد.
طرفداران مکتب کارآمدی فساد اداری مانند لف، بایلی، هانتینگتون و لوئی با تاکید بر ناکارامدی قوانین و نهادها در کشورهای در حال توسعه فساد اداری را روشی برای غلبه بر ناکارامدی قوانین و مقررات می دانند و معتقدند که فساد نقش روغن را برای چرخ های خشک این نظام های اداری و اقتصادی ایفا کرده و رشد اقتصادی و سرمایه گذاری را تسهیل می کند، بنابراین طرفداران مکتب کارآمدی فساد، فساد را یک هزینه کسب وکار می دانند که در کشورهای در حال توسعه منفعت آن بیشتر از هزینه اش است گرچه مکتب کارآمدی فساد بر مبنای برخی استدلال های تئوریک ارائه شده است اما در سال های اخیر به ویژه بعد از 1995 تحقیقات بسیاری در زمینه اثرات فساد اداری انجام شده است که نتایج آنها، استدلال های مکتب کارآمدی فساد را با چالش مواجه کرده و بیانگر این حقیقت هستند که فساد، حرکت به سمت توسعه را کند می کند. وینود از فساد به عنوان مالیات غیرقانونی یاد می کند و نشان می دهد که یک دلار ارزش ایجاد شده از طریق اقدام همراه با فساد حدود 67/1 دلار هزینه بر اقتصاد تحمیل می کند.
نتیجه تحقیقات مائورو، آدز و تلا، تانزی و داوودی و عابد و داوودی نیز بیانگر ارتباط منفی میان رشد GDP و فساد اداری است. بررسی مو در مورد ارتباط میان فساد و رشد اقتصادی نیز نشان می دهد هر یک درصد افزایش در سطح فساد، رشد اقتصادی را حدود 72/0 درصد کاهش خواهد داد. بررسی اثر فساد بر سرمایه گذاری خارجی مستقیم نیز فساد را به عنوان عاملی بازدارنده و ترساننده برای سرمایه گذاران خارجی معرفی کرده است.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 55 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
«مقدمه»
اَلحَمُدللِه الذَّی هَدانا لِهذا وَ ما کُنا لِنَهتَدی لَولا اَن هَدانا اَللهُ (ستایش خدای را که ما را بدین [راه] هدایت نمود ، و اگر خدا ما را راهبری نمی کرد ما خود هدایت نمی یافتیم).
حمد و سپاس خدای را که به عنوان خالق «ماسوی الله» هر موجودی را در راه سعادت خودش تا نهایت کمالش راهنمایی کرده و فرموده : «رَبُنّا الَذی اَعطی کُلَ شَیءٍ خَلقه ثُمَّ هَدی».(پرودگار ما کسی است که هر چیزی را خلقتی که در خور اوست داده ، سپس آن را هدایت فرموده است).و هیچ موجودی را از قائده به کمال رسیدن مستثنی نکرده و انسان را که اشرف مخلوقات دانسته ، کمال و سعادت عظمی عنایت فرموده و به سوی آن هدایت کرده است.و عقل را راهنما به سوی کمال و منشا شکوه و سربلندی انسان قرار داده است.
اما از آنجایی که سعادت و کمال انسان منحصر به سعادت مادی نمی باشد ، بلکه جهان معنا هر دو جهان را شامل می گردد به همین خاطر خداوند متعال اول عقل آفرینش یعنی حضرت محمد (ص) را به عنوان نبوت برگزید و او را به بندگانش حجت قرار داد : «حُجَهُ اَللهِ عَلَی العِبادِ النَبِّیُ و الحُجَه فیما بَینَ العِبادِ وَ بَینَ اَللهِ اَلعَقلُ» .(حجت خداوند بر بندگان پیامبر است و حجت میان بندگان و خدا عقل است).و آن حضرت را خلیفه خود بر روی زمین قرار داد تا راهنما و هدایت گر خلق به سوی او باشد و ایشان بشارت دهنده و ترساننده نیکان و بدان قرار داد تا حجت را بر مردم تمام گرداند.
«رُسُلاً مُبَشرینَ وَ مُنذرینَ لِئَلا یَکونَ لِلناسِ عَلَی اللهِ حُجَه بَعدَ الرُسُلِ وَ کانَ اَللهُ عَزیزاً حَکیماً» .(پیامبرانی که بشارت گر و هشدار دهنده بودند، تا برای مردم ، پس از (فرستادن) پیامبران ، در مقابل خدا (بهانه) و حجتی نباشد و خداوند توانا و حکیم است.)
بنابراین همچنان که بدون نبوت غافله بشریت به هدفی که از آفرینش او در نظر بوده است نمی رسد، تبیین احکام و مقررات الهی توسط راهبران غیر معصوم نیز راه به جایی نخواهد برد و موجب گمراهی خواهد شد و این نیازمند به دلایل عقلی و نقلی محکم می باشد.
در این رساله تحت عنوان « بررسی شیوه های دعوت پیامبر اسلام (ص) با تکیه بر حکمت ، موعظه و مجادله احسن» با استفاده از آیات قرآن کریم و احادیث معصومین به بررسی شیوه های دعوت رسول اکرم (ص) پرداخته و پس از بررسی و تحلیل نظرات مختلف ، نظریه مختار بیان گردیده است.و به اندازه بضاعت اندک ، قطره ای ناچیز از این دریای بیکران چشیده و به نکات زیر دست یافتم که : «حکمت» نوری افاضه ای از سوی خداوند است به کسانی که از نیروی عقل خود بتوانند درست استفاده نمایند ، عطا خواهد شد و در سایه آن به حقایق معلومات و درجاتی از کمال می رسند.
و موعظه یکی از راه های دعوت و جلب قلوب شمرده می شود که پیامبر اسلام (ص) برای جذب افرادی که دارای احساسات و عواطف جوشان و بیداری عمومی بودند از موعظه بهره می برد و خداوند متعال برای اینکه پیامبرش را اسوه اهل استدلال قرار دهد، به او ابلاغ فرمود که استدلال محض ، همه جا سودمند نیست ،بلکه علاوه بر آن ، از موعظه برای دعوت دیگران استفاده نماید.
و «مجادله» که رسول اکرم (ص) به طور مطلق از آن نهی نشده است بلکه از آن مجادله غیر احسن و یا باطل منع شده است ، چنانکه خداوند متعال می فرماید : «وَلا تُجادَلوا اَهلَ الکُتابِ اِلا بِالَّتی هِیَ اَحسَن» ، بنابراین مجادله احسن در اسلام جایز می باشد که قانون عملی برای رسول اکرم (ص) در مقابل مخالفان اسلام بوده است.در مقابل مجادله احسن مجادله باطل قرار می گیرد که مطابق قرآن کریم و روایات معتبر معصومین ، بر مردم حرام گردیده است زیرا در این نوع جدال ،سعی و تلاش مخالفان در جهت حق جلوه دادن عقاید باطل و نادرستشان می باشد در حالی که مجادله احسن با استفاده از اصول مشترک طرفین برای محقق ساختن حق و اثبات آن صورت می پذیرد.
این پایان نامه به روش کتابخانه ای و با استفاده از منابع تفسیری و روایی و با راهنمایی اساتید محترم راهنما و مشاور در پنج فصل تالیف و تنظیم گشته است :
فصل اول- شامل کلیات (اهداف و انگیزه موضوع ، سوالات تحقیق ، پیشینه تحقیق ،روش تحقیق و ساختار و محدوده تحقیق) می باشد.
فصل دوم- مفهوم حکمت ، موعظه ، جدل و کاربرد آنها در قرآن کریم به عنوان شیوه دعوت پیامبر اکرم (ص) شامل (معانی لغوی و اصطلاحی حکمت ، موعظه و جدل و کاربرد آنها در قرآن کریم و شیوه های پیامبران در ابلاغ پیام الهی به خصوص شیوه رسول اکرم (ص) می باشد).
فصل سوم- جلوه های حکمت الهی که اهم آن شامل : (اهمیت حکمت از نظر اعتقادی ، حکمت و توحید ، حکمت الهی هدف بعثت انبیاء ، اعطای حکمت بر صالحین در قرآن کریم ، حکمت واعطای فضل بر رسول اکرم (ص) و خاندانش (علیهم السلام) ، تاویل حکمت در قرآن و روایات) می باشد.
فصل چهارم- جلوه های موعظه از منظر قرآن و روایات معصوم که اهم آن شامل : (موعظه در قرآن کریم ، موعظه اخلاقی ، نفسانی ، تاثیر گذاری موعظه ،اقسام موعظه ،تاویل موعظه) می باشد.
فصل پنجم- جلوه های مجادله در قرآن و روایات که عبارتند از : (انواع مجادله در قرآن و روایات ، مجادله احسن پیامبران الهی ، جلوه های مجادله احسن پیامبر اکرم (ص) در قرآن کریم و زمینه های مجادله غیر احسن ، اهداف مجادله) می باشد.
در نهایت به نتیجه گیری کلی پرداخته شده است.
از پروردگار متعال پیوسته درخواست نماییم «الهم انّی اسئلک ان تصلّی علی محمد نبّی رحمتک و کلمه نورک و ان تملأ قلبی نور الیقین و صدری نور الایمان و فکری نور النیات و عزمی نور العلم و قوّتی نور العمل و لسانی نور الصدق و دینی نور البصائر من عندک و بصری نور الضیاء و سمعی نور الحکمه و مودتی نور الموالاه لمحمد و اله علیه السلام......
(خدایا از تو می خواهم که اولاً درود فرستی بر محمد پیغمبر رحمتت و کلمه نورت و ثانیاً پر کنی دلم را با نور یقین و سینه ام را با نور ایمان و فکرم را با نور تصمیمات و تصمیمم را با نور دانش و نیرویم را با نور کار و زبانم را با نور راستی و دینم را با نور بصیرت ها از پیشت و دیده ام را با نور روشنایی و گوشم را با نور حکمت و مودتم را با نور دوستی و پیوستگی با محمد و آلش که سلام بر آنان باد......)
فصل اول : کلیات
1 – 1 – اهداف و انگیزه موضوع
1 – 2 – سؤالات تحقیق
1 – 3 – پیشینۀ تحقیق
1 – 4 – روش تحقیق
1 – 5 – ساختار و محدوده تحقیق
1 – 1 – اهداف و انگیزه موضوع
هدف و انگیزه اصلی در این پایان نامه ، شناخت و بررسی شیوه دعوت رسول اکرم (ص) بر اساس «حکمت ، موعظه حسنه و مجادله احسن» می باشد.از آنجایی که پیامبران و خصوصاً پیامبر خاتم (ص) به منزله سراج منیر و دعوت کننده به سوی خدا «سراجاً منیراً و داعیاً الله» هستند ، بسیار مشتاق بودم برای فهم و شناخت پیرامون این شیوه ها و ابعاد و جلوه ها و مصادیق آنها بتوانم بهره هایی از کلام الهی و نور حکمت را بر قلب خود دریابم و با فهم موعظه از موعظه حسنه در شناخت حقایق الهی و عبرت از خلایق الهی آگاه شوم و با درک مجادله احسن به عنوان روش نیکوتر خداوند در مقابل مخالفان خدا و رسول و اولیاء معصوم الهی به اثبات حقانیت عقاید شیعی خود برسم.
1 – 2 – سؤالات تحقیق
پیرامون موضوع رساله ، سؤالات بسیاری مطرح می باشد که از پرسش های ویژه این تحقیق می توان اشاره کرد به :
1 – حکمت و موعظه و جدال از نظر لغوی و اصطلاحی چیست ؟
2 – تاویل حکمت بر اساس آیات قرآن و روایات چیست؟
3 – انواع موعظه کدام است ؟ منظور از موعظه حسنه در آیات قرآن کریم چیست؟آیا موعظه می تواند غیر حسنه باشد؟
4 – شیوه ها و اقسام مجادلات انبیاء در قرآن کریم و تعالیم اسلامی بر چه اساسی
می باشد؟
5 – آیا در قرآن و روایات نمونه هایی از مجادلۀ احسن انبیاء بر اساس قرآن و روایات آمده است؟
1 – 3 – پیشینۀ تحقیق
تا کنون کمابیش پیرامون آداب و اسلوب گفتگو در قرآن کریم و روشهای تبلیغی انبیای الهی و روش تبلیغی و دعوت پیامبر اسلام (ص) کتب و مقالاتی نگاشته شده که گاه مورد استفاده در رساله موجود هم بوده است.مانند 1- راه و رسم تبلیغ نوشته گروهی از فضلای قم.2- مقاله قانون عملی پیامبر اسلام (ص).3- آداب و اسلوب گفتگو در قرآن کریم و روایات با نگاهی به کتاب مقدس از عبدالله ستوده ارشد علوم قرآن ، 1387. 4- شیوه های هدایتی و تبلیغی انبیا از دیدگاه قرآن و روایات از طیبه خداویسی ، 1386.
می توان وجه امتیاز رسالۀ موجود نسبت به تالیفات پیشین را اولاً فراهم نمودن یک بخش تأویلی از آیات قرآن کریم را در کنار بخش تفسیری آن که مرتبط با موضوع می باشد در نظر گرفت که رسالۀ حاضر علاوه بر تفسیر به تأویل ، تا جایی که امکان داشته پرداخته است . و ثانیاً به گردآوری شیوۀ رسول اکرم ( ص) در یک مجموعه که به طور مستقل و تخصصی (قرآنی و روایی) به هر یک از آنها پرداخته شده است . وعلت انتخاب موضوع ، علاقمندی این جانب به دانستن روش های دعوت اسلام و جذابیت موضوع مورد بحث و فهم و درک بیشتر از دین تشیع ، فهم آیات قرآن کریم چه از جهت ظاهری و چه از جنبۀ تأویلی و شناخت رسول اکرم (ص) و اهل بیتش «علیهم السلام » که امید است باری تعالی با الطاف و عنایت خویش این حقیر را در جهت گام نهادن و سوق دادن به این جهت یاری فرماید .
1 – 4 – روش تحقیق
در این رساله ، ابتدا با هماهنگی استاد راهنما ، یک طرح کلی از پایان نامه تنظیم گردید و با راهنمایی وافر و تحسین برانگیز ایشان به مطالعه و مرور کتابهای معتبر روایی و قدیمی پرداخته . وکار تحقیق موضوع را آغاز نمودم و جمع آوری مطالب از طریق فیش برداری از کتاب ها با روش کتابخانه ای و با استفاده از CD های تفاسیر و سایتهای اینترنتی ( با مراجعه به منابع اصلی و معتبر ) تنظیم و تدوین گردیده است . و برای انجام این امر ، بیشترین بهره برداری از کتابخانه مجلس و کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران وبعد کتابخانه دانشکده الهیات تهران و در موارد بسیار محدودی از کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه آزاد اسلامی به عمل آمده است .
ذکر این نکته لازم است که ، متون عربی مرتبط با موضوع که در منابع قدیمی و یا بعضاً جدید بچشم می خورد اولاً به یاری خداوند متعال و بعد با سعی و تلاش خود ، به فارسی روان ترجمه کردم و در کل ، در تنظیم و تهیۀ رساله از راهنمایی سرکار خانم دکتر هاشمی و مشاورۀ آقای دکتر رضوی ، بهره و استفاده لازم صورت گرفته است که کمال تشکر را از این دو بزرگوار دارم .
1 – 5 – ساختار و محدوده تحقیق
موضوع مورد بحث تحت عنوان « بررسی شیوه های دعوت پیامبر اکرم ( ص ) یا تکیه بر حکمت ، موعظه و مجادله احسن » در محدودۀ قرآن و روایات معصومین « علیهم السلام » از کتب و تفاسیر شیعی بهره گرفته شده است که در طی یک چکیده و مقدمه و پنج فصل و جمع بندی و نتیجه نهایی می باشد که هر فصل نیز شامل مباحثی که امید است به یاری خداوند این گام کوچک مورد عنایت پروردگار قرار گیرد .
فصل دوم : مفهوم حکمت ، موعظه ، جدل و کاربرد آنها در قرآن کریم به عنوان شیوه دعوت پیامبر اسلام (ص)
2 – 1 – معانی لغوی و اصطلاحی حکمت ، موعظه ، جدل
2 – 1 – 1 – معنی لغوی و اصطلاحی حکمت
2 – 1 – 2 – معنی لغوی و اصطلاحی موعظه
2 – 1 – 3 - معنی لغوی و اصطلاحی جدل
2 – 2 – کاربرد تعابیر مربوط به حکمت ، موعظه ، جدل در قرآن کریم
2 – 2 – 1 – کاربرد تعبیر حکمت
2 – 2 – 2 – کاربرد تعبیر موعظه
2 – 2 – 3 – کاربرد تعبیر جدل
2-3 شیوه های پیامبران در ابلاغ پیام الهی در قرآن کریم
2-3-1 شیوه دعوت پیامبر اسلام (ص)
2-3-2 تبیین و تفسیر «حکمت ، موعظه حسنه و مجادله احسن» در آیه 125 از سوره نحل
2 – 1 – معانی لغوی و اصطلاحی حکمت ، موعظه ، جدل
2 – 1 – 1 – معنی لغوی و اصطلاحی حکمت
واژۀ « حکمت » به معنی استواری و دانش درست که شکی در آن راه ندارد می باشد. شریف عاملی در مفردات خود آورده است : « حکمت در اصل به معنای منع از جهل و زشتی است از این رو بعضی آن را به عدل و علم و بعضی آن را به معرفت برترین اشیاء به برترین علوم تفسیر کرده اند . »
« حاکم » و هر چه که به معنای آن باشد مانند کسی است که حکم می کند ، همانگونه که در تاج العروس آمده است . « حکیم بر وزن فعیل ٌ به معنای فاعل یا کسی است که اشیاء را محکم می کند و به معنای صاحب حکمت و عالم نیز گفته شده است . »
حکم به معنای عدالت در قضاوت آمده است و اکثر لغویین د رکتابهای شان اشاره به این معنی ، داشته اند . چنانکه راغب می گوید : « اصل کلمۀ حکم منع کردن جهت اصلاح است . و از این رو لجام و افسار را مانع چارپا دانسته اند زیرا او را محکم نگه می دارد .
از تعاریف فوق می توان نتیجه گرفت که واژه حکمت از ریشه « حکم » مشتقاتی دارد که همۀ آنها در تعریف لغوی و توضیح به یک اصل واحد اعاده می گردند و آن تعریف واحد همان « علم به حقایق اشیاء است که قضاوت و عمل کردن به مقتضای آن می باشد و یا علم و تفقه در دین قضاوت بر اساس عدالت می باشد .»
واژه حکمت در اصطلاح ، با توجه به این که به حکمت علمی و عملی تقسیم می شود ، در واقع نوعی از قوه عقلی علمی است که همان حکمت الهیه می باشد .
چنانکه خداو.ند متعال می فرماید : «وَلَقد ءاتینا لقمانَ الحکمَهَ . ( و براستی ، به لقمان حکمت دادیم ).
پس در این آیه مذکور ، منظور از حکمت ، جهت عقلی می باشد که موافق احکام شریعت است ، و به عبارتی دیگر ، حکمت ، اصابت حق با علم و عمل است و حکمت در مورد پروردگار ، معرفت اشیاء و ایجاد آنها با هدف إحکام آنها می باشد و در مورد انسان معرفت موجود است و انجام امور خیر می باشد . در تفاسیر آمده است که حکمت در این آیه «و یعلمه الکتاب و الحکمه» .علم شریعت و احکام می باشد و در آیات «اتاه الله الملک و الحکمه» و «شددنا ملکه و ءاتیناه الحکمه و فصل الخطاب» .به معنی نبوت و رسالت بیان گردیده است.
از آنجایی که حکمت ، اسرار علوم شریعت و طریقت را که همان اسرار حقیقت الهیه است ، در بردارد ، معنی قرآن و تورات و انجیل نیز ذکر گردیده است . چنانکه خداوند می فرماید : « یُوتِی الحِکمهَ مَن یشاءُ و مَن یؤتَ الحکمهَ فَقَد أُوتِیَ خیراً کثیراً » .
( به هر کسی که خواهد حکمت عطا کند و به هر کسی که حکمت داده شد به او خیر کثیر عطا شده است . )
که منظور ، تأویل و اصابت سخن حق در آن می باشد .(الحکمه ضاله المومن)
شعرانی در نثر طوبی آورده است که : رسول اکرم ( ص ) در ضمن حدیثی حکمت را گمشدۀ مؤمن معرفی می کند که هر جا آن را یافت فرا گیرد و گاه آن گوهر گمشده را از گمراهی می شنود و آن را می آموزد .
ذکر « حکیم » به عنوان صفتی برای قرآن کریم آمده است : همانگونه که زبیدی در تاج العروس آورده است : « حکیم صفتی برای قرآن کریم است ، یعنی حاکم بر شما و یا آن حکمی است که در آن اختلاف و اضطراب نیست . »
بعضی از لغویین واژه « حکم » را بصورت امر کلی که فراگیر است و هم حکمت و هم غیر آن را شامل می شود در نظر گرفته اند : « حکم » در اصطلاح اعم از حکمت است و می توان یادآور شد که هر حکمتی حکم است ولی هر حکمی حکمت نیست از این جهت است که در حکم چیزی با چیز دیگر قضاوت و داوری می شود . خداوند متعال در سورۀ مبارکه مریم می فرماید : « وَ اتیناه الحُکمَ صبیّاً » یعنی به او در حالیکه کودک بود ، نبوت دادیم که اشاره به این مطلب دارد که از کودکی علم و نظر حکیمانه و فقیهانه به او عطا کردیم .»
« محکم » این واژه صفت قرآن است که همان صفت کلام و آیۀ قرآن بحساب می آید که در مقابل تشابه قرار می گیرد و کلامی است که معنی آن آشکار و واضح است و متشابه کلامی است که آشکار نمی باشد و در آن شبهه قرار دارد .
بنابراین « حکمت » همان تفقه و اندیشیدن در دین می باشد که مسببی جهت مطیع بودن برای پروردگار متعال و پذیرش ولایت را ایجاب می کند و همچنین ، حکمت را می توان از هر کسی فرا گرفت . البته در صورتیکه ابتدا با عقل و درک خود در مورد آن سخن بسنجیم و اگر صحیح بود آن را بپذیریم ، اما در مورد سخنان حکمت آمیز انبیاء و ائمه معصومین « علیهم السلام » این گونه نیست بلکه در صورت انتساب صحیح آنها به معصومین باید تعبداً آن را پذیرفت .
2 – 1 – 2 – معنی لغوی و اصطلاحی موعظه
واژۀ وَعَظَ ، یَعِظُ ، وَعظاً ، یعنی نصیحت کردنی که همراه با ترساندن باشد ، طوری که شخص دلش نرم گردد و به طاعت و فرمان خدای تعالی بپردازد و به سوی او هدایت گردد و از عقاب و شکنجه به واسطۀ گناه بترسد .
خداوند در قرآن کریم می فرماید : « وَ اِذ قال لقمانُ لابنِهِ و هو یعظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشرِک بِاللهِ انّ الشرکَ لَظلمٌ عظیمٌ » . « و یاد کن هنگامی را که لقمان به پسر خویش در حالی که وی او را اندرز می داد گفت : ای پسرک من ، به خدا شرک میاور که براستی شرک ستمی بزرگ است » .
و موعظه در اصطلاح عبارت است از پند و اندرز که در آیات قرآن کریم به آن اشاره شده است . از قبیل : « یا أیها الناس قد جائتکم موعظه مِن ربکم و شِفاءٌ لما فی الصُّدور» .
( ای مردم به یقین برای شما از جانب پروردگارتان اندرزی ، و درمانی برای آنچه در سینه هاست آمده است ).
همچنین « الموعظه الحسنه » اشاره به قرآن کریم دارد .و به همین ترتیب اگر در دعا دقت نماییم ، این عبارت ملاحظه می شود : « اَعوذ بک اَن تجعلَنی عِظه لغیری » (پروردگارا به تو پناه می برم از این که مورد موعظه برای دیگران قرار گیرم و آنان بواسطۀ من پند پذیرند) . و به عبارتی دیگر ، یعنی این که ، خداوند را از این که مورد عبرت برای دیگری قرار گیرم من را حفظ گردان . و همچنین موعظه را سفارش به تقوی و طاعات و دور شدن از گناهان و فریب خوردن دنیا و مانند آن دانسته اند .
2 – 1 – 3 – معنی لغوی و اصطلاحی جدل
بعضی از لغویین در تعریف جدل از جهت لغوی این گونه بیان کرده اند :
« جدل » از نظر لغوی به معنی خصومت فراوان و توانایی بر آن می باشد و جدل منطقی ، آن قیاسی است که از مشهورات و مسلمات بدست می آید و هدفش ، استعمال و ارائه خصم و فهماندن کسی است که از ادراک مقدمات برهان کوتاهی می کند . و لفظ « جدال » مشارکت در منازعه و مغالبه می باشد گویا هر یک از دو طرف متخاصم از جهت رأی با هم درگیر هستند که اصل در جدال ، گلاویز شدن و به سختی طرف مقابل را شکست دادن می باشد .
و علامه شعرانی گوید : « جدل یعنی دشمنی کردن ، کاویدن جدال ، مجادله به همان معنی می باشد که خداوند در قرآن کریم می فرماید : « وَ لَقَد صَرَّفنا فی هذَا القرانِ للناسِ من کُلِّ مثلٍ و کان الانسانُ اکثرَ شیءٍ جدلاً » .( براستی در این قرآن ، برای مردم از هر گونه مثلی آوردیم ، ولی انسان بیش از هر چیز سر جدال دارد) .
همچنین لفظ مجادله به معنای مناظره و مخاصمه کردن و جدل مقابله دلیل با دلیل ذکر شده است . و خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید : « وَ جادَلوا باالباطِلِ لِیُد حِضوُا بِهِ الحَقَّ» . ( به وسیلۀ باطل دفاع نمودند تا حقیقت را با آن پایمال کنند ) . این کار کافران است که با سخن باطل خویش در براندازی گفتار پیغمبران اقدام کردند .
بنابراین در قرآن کریم و روایات جدال کافران معاند که با باطل صورت می گیرد مردود شمرده شده است ولی جدال احسن که مورد تأکید قرآن و روایات می باشد ، برای هدایت عموم مردم است و قابل پذیرش می باشد از این رو می فرماید : « وَ جادِلهم بالتی هی احسن » .
2 – 2 – کاربرد تعابیر مربوط به حکمت ، موعظه ، جدل در قرآن کریم
2 – 2 – 1 – کاربرد تعبیر حکمت
واژه « حکمت » در آیات شریفه قرآن کریم بیست مورد استعمال شده است . از جمله در سورۀ مبارکۀ بقره خداوند تعالی می فرماید : « یُؤتِی الحکمه مَن یَشاءُ وَ مَن یُؤتَ الحِکمه فَقَد أُوتِیَ خیراً کثیراً » .
( خداوند به هر کسی که بخواهد حکمت می بخشد و به هر کسی حکمت داده شود ، به یقین ، خیر فراوان داده شده است ).
با تأمّل در این آیۀ شریفه مشخص می شود که حکمت در آن به معنی « معرفت و تفقه در دین و عمل کردن به آن » بکار رفته است .
با نگرش بر سورۀ مبارکه قمر که خداوند متعال می فرماید : « وَ لَقَد جاءَهم مِن الأنباءِ ما فیه مُزدَجَرٌ حِکمه بالِغه فَما تُغنِ النُّذر » . ( و قطعاً از اخبار ، آنچه در آن مایۀ انزجار [ از کفر ] است به ایشان رسید . حکمت بالغۀ [ حق این بود ] ، ولی هشدار ها سود نکرد.)
متوجه خواهیم شد که واژۀ حکمت به معنای « قرآن » در این آیه شریفه استعمال گردیده است .
وهمچنین حکمت در بعضی از آیات شریفۀ قرآن به معنی « نبوت » آمده است . نظیر آیۀ: « وَ شَدَدنا مِلکَهُ و اتیناهُ الحِکمه و فَصلَ الخِطاب » . ( و پادشاهیش را استوار کردیم و او را حکمت و کلام فیصله دهنده عطا کردیم ) .
« حکیم » نیز به معنای « دانا و صاحب حکمت » بسیار فراوان یعنی نود وچهار مورد ، در قرآن کریم آمده است . مانند این آیۀ شریفه که خدای عز و جل می فرماید :
« قالوا سبحانک لا عِلمَ لنا اِلّا ما عَلَّمتُنا اِنَّکَ اَنتَ العلیمُ الحکیم . »
( گفتند : منزهی تو ، ما را جز آنچه [ خود ] به ما آموخته ای ، هیچ دانشی نیست ، تویی دانای حکیم) .
واژه « حکم » در موارد بسیاری در قرآن کریم به معنی « علم و حکم نبوت و حکمت » استعمال گردیده است .نظیر این آیۀ شریفه که خداوند تعالی می فرماید : « وَلَمّا بَلَغَ اَشَدَّه وَ استوی اتیناهُ حُکماً و علماً و کذلک نجزی المحسنین » .
( و چون به رشد کمال خویش رسید ، به او حکمت و دانش عطا کردیم ، و نیکوکاران را چنین پاداش
می دهیم).
و همچنین این واژه « حُکم » در بعضی از آیات قرآن کریم به صورت فعل مضارع و افعل تفضیل در معنی « قضاوت » آمده است مانند این آیات شریفه :
« یا أیها الذینَ امنوا أوفوا بالعقودِ اُحِلَّت لکم بَهیمَه الأنعام الّا ما یُتلی علیکم غیرَ مُحِلّی الصَّید وَ أنتم حُرمٌ اِنَّ الله یَحکُمُ ما یُرید » .
( ای کسانی که ایمان آوردید ، به قراردادهای خود وفا کنید ، برای شما گوشت چارپایان حلال گردیده ، جز آن چه [ حکمش ] بر شما خوانده می شود ، در حالی که نباید شکار را در حال احرام ، حلال بشمرید . خدا هر چه بخواهد فرمان می دهد ).
و آیۀ : « ألیس اللهُ بِاَحکَمَ الحاکمین » ( آیا خداوند نیکوترین داوران نیست ؟)
بنابراین واژه حکمت و مشتقاتش که از ریشۀ حکم اخذ شده است در موارد بسیار فراوان در قرآن کریم بکار رفته است که امیدواریم با تدبّر در این آیات قرآن ، بیشتر پی به حکمت و معرفت خداوند ببریم .
2 – 2 – 2 – کاربرد تعبیر موعظه
واژۀ « موعظه » به معنی « پند و اندرز » در قرآن کریم هشت مورد استعمال گردیده است .که خداوند در آیات شریفه اشاره به این واژه و مشتقات آن دارد از جمله :
« فجَعلنا ها نکالاً لِما بَین یَدیها وَ ما خَلفَها وَ مَوعظه لِلمتّقین »
( و ما آن [ عقوبت ] را برای حاضران ، [ و نسلهای ] پس از آن ، عبرتی و برای پرهیزکاران پندی قرار دادیم) و به صورت اسم فاعل « واعظ » یک مورد در قرآن کریم به شکل جمع مذکر بکار رفته است . مانند :
« قالوا سواءٌ عَلَینا اَوَ عَظتَ اَم لَم تکُن مِنَ الواعظین » .
( گفتند : خواه اندرز دهی یا از اندرز دهندگان نباشی برای ما یکسان است ) .
و کلمۀ « وعظ » به صورت فعل مضارع ده مورد در قرآن کریم آمده است . مانند این آیۀ شریفه که خداوند متعال می فرماید : « یَعِظُکُمُ اللهُ أن تَعوُدوا لِمثلِهِ أبَداً اِن کنتم مؤُمنین» .
( خدا اندرزتان می دهد که هیچ گاه دیگر مثل آن را – اگر مؤمنید – تکرار نکنید ) .
همچنین گاه در موارد کمتری به شکل فعل ماضی استعمال گردیده است نظیر این آیه شریفه :
« قالوا سواءٌ عَلَینا اَوَ عَظتَ اَم لَم تکُن مِنَ الواعظین » که ترجمۀ آن در بالا اشاره شده است .
و واژه « وعظ » به صورت فعل امر یک مورد در قرآن کریم آمده است . مانند این آیه شریفه که خداوند متعال می فرماید : « فَاَعرِض عَنهم وَعِظهُم و قُل لَهُم فی أنفسِهِم قَولاً بلیغاً » .
( پس از آنان ، روی برتاب ، ولی پندشان ده ، و با آنها سخنی رسا که در دلشان مؤثر افتد ، بگوی ) .
2 – 2 – 3 – کاربرد تعبیر جدل
واژه « جدل » به صورت فعل مضارع هیجده مورد در قرآن کریم آمده است (گاه با حرف جر «عن» آمده است به معنای دفاع کردن ، نظیر این آیه شریفه که خداوند تعالی
می فرماید : « و لا تُجادِل عن الّذین یختانون أنفسهم اِنَّ الله لا یُحِبُّ مَن کانَ خَوّاناً أثیما» .
( و از کسانی که به خویشتن خیانت می کنند دفاع مکن ، که خداوند هر کسی را که خیانتگر و گناه پیشه باشد دوست ندارد . )
همچنین واژه « جدل » به معنای « جدال و خصومت » به صورت فعل ماضی ، دو مورد در قرآن کریم استعمال شده است . نظیر این آیه شریفه : « وَ اِن جادَلوکَ فَقُلِ اللهُ اَعلَمُ بما تعملون » . ( اگر با تو مجادله کردند ، بگو : خدا به آنچه می کنید داناتر است ) .
و آیۀ : « وَجادَلُوا بالباطِلِ لِیُدِحضُوا بِهِ الحق » . ( و به [ وسیلۀ ] باطل دفاع نمودند تا حقیقت را با آن پایمال کنند ) .
و امّا جدل به شکل فعل امر به معنی « مجادلۀ احسن » یک مورد در قرآن کریم آورده شده است . مانند این آیه شریفه : « اُدعُ إلی سبیلِ رَبَّکَ بالحکمَه وَ الموعظه الحَسَنَه وَ جادِلهُم بِالّتی هِیَ أحسَنُ » . ( با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به شیوه ای که نیکوتر است مجادله نمای ) .
2 – 3 - شیوه های پیامبران در ابلاغ پیام الهی در قرآن کریم
از جمله موضوعاتی که در موضوع بعثت و رسالت انبیاء مورد توجه قرار دارد ، بحث روشها و شیوه های تبلیغ رسالت است . تأثیراتی که انبیاء بر افراد داشتند قابل مقایسه با تأثیر دانشمندان بر افراد نیست . زیرا انبیاء بر دل و جان مردم نفوذ کرده و برای ابلاغ پیام خود از بهترین وسیله ها و شیوه ها استفاده کردند . آنها برای هدایت و رشد انسانها از هر فرصتی استفاده کردند و عموماً به سراغ مردم می رفتند تا پیام خود را به گوش آنان برسانند .
از آنجایی که سیره تبلیغی این پیامبران از برجستگی و دوام بیشتری برخوردار گشته است به همین دلیل قرآن بیش از جهات دیگر زوایای تبلیغی سیره این بزرگواران را به بررسی گرفته است و از بررسی سیره انبیاء بدست می آید که برای تبلیغ آئین خود از روش حکمت و موعظه و مجادلۀ احسن ، بیشترین بهره را اتخاذ کرده اند .
نمونه ای از حکمت های انبیاء که به عنایت خداوندی از این فضیلت برخوردار
گردیده اند ، نظیر : حکمتهای حضرت داود ، لقمان حکیم ، حضرت عیسی (ع ) ، حضرت یحیی ( ع) ، پیامبر اکرم ( ص) و ............ در آیات قرآن کریم مشاهده می شود .
از مجادله های احسن در قرآن کریم می توان به مجادلۀ انبیاء الهی اشاره نمود ، از جمله حضرت ابراهیم ( ع ) که به عنوان روشی برای دعوت به سوی توحید از آن استفاده می کردند . بی شک مجادلۀ ابراهیم ( ع ) با مشرکان زمانش ، درخشانترین جلوه جدال احسن را درطول تاریخ اندیشه بشری رقم زده است که این احتجاجهای نیکو با مخاطبان مختلف مانند پدر ، قوم ، پادشاه و درباریان و اشراف صورت گرفته و تأثیر شگرف بر جان آنان نهاده است .
2-3-1 شیوه دعوت پیامبر اسلام ( ص )
خداوند متعال در آئینی که برای معرفی رسول خود بیان می کند حداقل پنج مورد ، مردم را هدف رسالت بیان می دارد و پیامبر ( ص ) را بر خاسته از تودۀ مردم معرفی می نماید : «لَقَد جاءَکُم رسولٌ مِن اَنفُسِکُم عَزیزٌ عَلَیه ما عَنِتُّم حریصٌ عَلَیکُم بِالمؤمنین رَؤفٌ رَحیمٌ» . ( قطعاً ، برای شما پیامبری از خودتان آمد که بر او دشوار است شما در رنج بیفتید ، به [هدایت ] شما حریص ، و نسبت به مؤمنان دلسوز و مهربان است ) . در این آیه شریفه امتیاز و ارزش رسالت را در مردم داری بیان فرموده است .
در آیۀ دیگر توجه به مردم را سند پیروزی و اقتدار پیامبر اکرم ( ص ) عنوان می کند و می فرماید : « فَبِما رَحمَه مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُم وَلو کُنتَ فَظّاً غَلیظَ القَلبِ لا نفضُّوا مِن حَولِکَ فاعفُ عَنهُم وَاستَغفِر لَهُم وَ شاوِرهُم فی الأمر»
( پس به [ برکت ] رحمت الهی ، با آنان نرمخو [ و پر مهر ] شدی ،و اگر تندخو و سختدل بودی قطعاً از پیرامون تو پراکنده می شدند . پس ، از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه ، و در کار [ ها ] با آنان مشورت کن) .
همانطور که در سخنان امیرالمؤمنین ( ع ) نیز چنین آمده است : « خدا ، پیامبر اسلام (ص) را هنگامی مبعوث فرمود که مردم در حیرت و سرگردانی بودند ، در فتنه ها به سر می بردند ، هوی و هوس بر آنها چیره شده ، خود بزرگ بینی و تکبر بر لغزشهای فراوانشان کشانده بود ، و نادانیهای جاهلیت پست و خوارشان کرده و در امور زندگی حیران و سرگردان بودند ، و بلای جهل دامنگیرشان بود . پس پیامبر ( ص ) در نصیحت و خیرخواهی نهایت تلاش را کرد و آنان را به راه راست راهنمائی ، و مردم را به حکمت و موعظه نیکو دعوت نمود » .
رسول اکرم (ص ) روش خاصی را در دعوت مردم به اسلام در سیرۀ عملی خود بر اساس آیات قرآن کریم عرضه می داشتند . همانگونه که در فتوح البلدان آمده است : در سیرۀ عملی رسول خدا ( ص) بر پایۀ آیات فراوانی از قرآن می توان چند روش مشخص را در دعوت مردم به اسلام بازشناسی کرد . نخستین شیوه بر اساس « هدایت فکری مردم » از طریق استدلال و تقویت روح تفکر و تعمق در مردم بود . این شیوه تا به آخر نیز دعوت مکرر در قرآن به تأمل و تدبّر و نیز توصیه به رسول خدا ( ص ) برای « دعوت به حکمت و موعظه » و « مجادله احسن » نشان آن بود که این راه ادامه دارد .رسول اکرم ( ص ) با همین شیوه ، توانست عدۀ زیادی را به اسلام فرا خواند ، مردم مدینه از طریق آشنایی با همین دعوت و صرفاً با نشر آیات قرآنی ، اسلام را پذیرفتند ،آنگونه شهرت یافت که مدینه با قرآن گشوده شد .
خدواند متعال در قرآن کریم رسول اکرم ( ص ) را با ویژگی هایی معرفی می کند و می فرماید: « یا اَیُهَا النَبیُ اِنّا أرسَلناک شاهِداً و مُبَشِّراً و نَذیراً و داعِیاً الی اللهِ باذنِه و سِراجاً مُنیراً » . (ای پیامبر ، ما تو را [ به سِمَتََ ] گواه و بشارتگر و هشدار دهنده فرستادیم ، و دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او و چراغی تابناک ) .
با توجه به آیه شریفه یکی از وظایف پیامبر اسلام ( ص ) دعوت مردم به سوی خداست که این دعوت ابزار می طلبد که طبیعتاً این ابزار حکمت ، موعظه ، مجادله أحسن خواهد بود .
پیامبر اسلام ( ص ) قبل از هجرت در صحرای « منا » تبلیغ می کرد . رئیس قبیله « بنی عامر » که تحت تأثیر سخن رسول اکرم ( ص ) قرار گرفته بود ، جلو آمد و گفت : « من در قبیله خود هزار مرد شمشیر زن دارم که همگی حاضریم به تو ایمان آوریم امّا به شرط آن که پس از تو خلافت در قبیله بنی عامر باشد . » .
رسول اکرم ( ص) نپذیرفت و آنان نیز ایمان نیاوردند . در صورتی که در فرهنگ ریاکارانه غرب به مردم وعده های دروغ می دهند و عمل نمی کنند . ولی در منطق اسلام « هدف وسیله را توجیه نمی کند » و با گناه نمی توان به هدف ثواب رسید مگر در مواردی که جایز باشد و نص صریح باشد و آنهم اضطرار نه در همۀ موارد . پس اینست فرهنگ متعالی اسلام که موجب سعادت جامعه است .
اصولاً قرآن کریم ، که کتاب برهان و نور است ، رسول اکرم ( ص ) را به نورانیت و برهان دعوت می کند و از پذیرفتن سخنان بدون برهان نهی می نماید . چرا که می فرماید : «وَلا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلم اِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفؤادَ کُلُّ اُولئِکَ کانَ عَنهُ مَسئوُلاً »
( و چیزی را که بدان علم نداری دنبال مکن ، زیرا گوش و چشم وقلب ، همه مورد پرسش واقع خواهند شد .)
از این رو روایاتی که در زمینۀ احتجاجهای رسول اکرم ( ص ) وارد شده ، به خوبی گویای این حقیقت است که آن حضرت هم اهل استدلال و مناظره وهم محور استدالال و مجادله های او ، معارف قرآن کریم بوده است . به عنوان مثال : روزی فرزند رسول اکرم (ص ) ابراهیم بیمار شد و درگذشت . اتفاقاً در همان روز هم خورشید گرفت . مردم این حادثه را به حساب فوت ابراهیم گذاشتند . این برداشت ، زمینۀ خوبی برای تبلیغ و پیشرفت پیامبر ( ص ) بود ، اما هنگامی که سخنان مردم را شنید با کمال ناراحتی به مسجد آمد و خطاب به مردم فرمود :
« ای مردم ، آفتاب و ماه دو نشانه از آیات قدرت پروردگار هستند و به خاطر مرگ کسی ، گرفتگی پیدا نمی کنند . فرزندم ، ابراهیم به موجب بیماری از دنیا رفت و گرفتگی خورشید و ماه حساب دیگری دارند . شما به جای سخنان بی اساس در چنین مواقعی که خورشید یا ماه می گیرد ، نماز آیات بخوانید و خسوف و کسوف را نشانۀ قدرت قاهره الهی بدانید . »
بنابراین ، با دقت در این روایت متوجه خواهیم گردید که تبلیغ رسول اکرم ( ص ) بر اساس منطق درست استوار و بر پایه علم و استدلال است نه بر اساس جهل و خرافات که موجبات انحراف شنوندگان مخاطب را فراهم می سازد .
2-3-2- تبیین و تفسیر « حکمت ،موعظه حسنه ومجادله احسن » در آیۀ 125 از سورۀ مبارکه نحل
خداوند متعال می فرماید :
« اُدعُ اِلی سَبیلِ ربِّکَ بِالحِکمه وَ المَوعظه الحَسَنه وَ جادِلهُم بالّتی هی اَحسَنُ انَّ رَبَّکَ هو اَعلَمُ بمَن ضلَّ عن سبیله وَ هو اَعلَمُ بالمهتدین » .( با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به [ شیوه ای ] که نیکوتر است مجادله نمای . در حقیقت ، پروردگار تو به [ حال ] کسی که از راه او منحرف شده داناتر ، و او به [ حال ] راه یافتگان [ نیز ] داناتر است . )
این آیۀ شریفه ، چگونگی تبلیغ و دعوت جوامع بشری به آخرین رسالت الهی را تبیین می کند . اصول و فروع دین ، در چهارچوب معیّنی از جانب خداوند متعال اعلام گردیده است ، کیفیت تبلیغ در اسلام نیز باید در چهارچوب معینی صورت پذیرد . پس روش خطابه و تبلیغ در این آیۀ مبارکه بر سه محور استوار است . اول ، حکمت است ، دوم ،موعظۀ نیکو می باشد ، و سوم ، مجادلۀ نیکو تر است .
مفسران در مورد حکمت گفته اند ، که حکمت قرآنی و الهی غیر از حکمت یونانی و فلسفی است . حکمت قرآنی همان بینش الهی است که به فرموده قرآن : « وَمَن یُؤتَ الحِکمَه فَقَد أُوتِیَ خیراً کثیراً » .
( به هر کسی که حکمت داده شده به او خیر کثیر عطا شده است . ) این گونه حکمتی بی گمان در همه جا و برای همه پسندیده است ، به همین جهت در آیه « حکمت » به طور مطلق ذکر شده و قیدی برایش نیامده است » . اما « موعظه » و « جدل » با پسوند خاصّی بیان شده است ، زیرا ، موعظه و جدل بر شیوه ناپسند بسیار دیده شده است و خداوند حکیم برای موعظه ، قید « حسنه » و برای جدل ، پسوند « أحسن » را بکار می گیرد ، چرا که موعظۀ حسنه تأثیر دارد ولی جدل نیکو ممکن است اثر نداشته باشد ، زیرا مجادله ، نزاع و درگیری به دنبال دارد ، به همین خاطر فقط مجادلۀ احسن می تواند تأثیر گذار و نافذ باشد نه جدال نیکو . و مجادله احسن عوارض و پیامدهای مجادله را که همان نزاع و درگیری می باشد منتفی می سازد . »
همچنین علامه طباطبائی اشاره دارد یکی دیگر از عواملی که خداوند متعال ، موعظه را مقید به « نیکو » و جدا ل را مقید به « نیکوتر » بیان می دارد ، بعید نیست به خاطر تعلیلی باشد که در ذیل آیۀ شریفه آمده است ، در قرآن کریم آمده است : « انَّ رَبَّکَ هو اَعلَمُ بمَن ضَلَّ عن سبیله و هو اَعلَمُ بالمهتدین » .وجه تقیید مذکور را نشان می دهد: « د رحقیقت ، پروردگار تو به
[ حال ] کسی که از راه او منحرف شده داناتر ، و او به [ حال ] راه یافتگان [ نیز ] داناتر است.»
بنابراین او می داند تنها چیزی که در این راه مفید است همانا حکمت و موعظه و جدال است اما نه هر موعظه و جدال بلکه منظور « موعظۀ حسنه » و « جدال احسن » است .
شریف لاهیجی به بیان هر یک از این شیوه های دعوت پرداخته است و در تفسیر خود آورده است : « اُدعُ یعنی بخوان ای محمد ، امت خود را به سوی راه پروردگار خود که اسلام است و یا به سوی تبعیت ائمه معصومین « علیهم السلام » چنانکه علی بن رئاب از امام صادق (ع) نقل کرده است که : « وَاللهِ نحنُ سبیلُ الذی أَمَرَکُم الله بِاتباعِه » « به خدا قسم ما سبیلی هستیم که خداوند شما را به پیرویش امر کرده است . » « بالحکمه » به شیوه گفتگوی صحیح و دلیل متین که حق را اثبات کند و از بین برندۀ شبهات باشد و « الموعظه الحسنه » یعنی خطابی که شامل پند ونصیحت نیکو باشد و « جادِلهم » یعنی با خصمان مباحثه کن از طریق بهره گیری مقدمات مسلّم نزد آنها ، و « بالتی هی احسن » آنهم به طریقه ای که بهترین طرق مجادله باشد . » آنگاه شریف لاهیجی در ادامه به تمییز مخاطبان هر یک از روشها پرداخته و بیان می دارد : که شیوۀ اول « حکمت » برای دعوت خواص است که طالب حقایق اند و شیوه دوم «موعظۀ حسنه » برای دعوت عوام ، و سپس شیوه سوم « مجادلۀ احسن » جهت دفع معاندان و منکران می باشد و از حضرت امام صادق ( ع ) مرویست که مجادله به احسن با قرآن است .
بنابراین می توان یادآور شد که نیکوترین راه مجادله که مورد تأکید قرآن و روایات است همان رفق و خوش خویی و ترتیب مقدمات ظاهری به اندازه عقول است . همانطور که رسول اکرم ( ص ) فرموده است :
« انّا معاشر الأنبیاء أمرنا أن نکلِّمَ الناس علی قدر عقولهم » ( ما پیامبران مأموریم با مردم ، بر پایه عقل و استعدادشان سخن بگوییم ) .
بعضی از مفسرین طرق سه گانۀ دعوت رسول اکرم ( ص ) را مکشوف از سه وجه می دانند ، اول باب حکمت که آن بخششهای زیاد می باشد که بدون واسطۀ جبرئیل ( ع ) افاضه می گردد و آن کرامتی است که به هر کسی اعطاء نمی شود و دوم ، باب موعظۀ حسنه که اختصاص آن به علم طریقت سزاوارتر است که مبتنی بر مراعات ادب و نیکویی و مدارا کردن و خوش خویی باشد و باب دیگر مجادلۀ احسن که مختص به راه شریعت است که مبتنی بر تکلیف احکام و بیان اوامر حلال و حرام می باشد .......... .
فصل سوم : جلوه های حکمت الهی از منظر قرآن و روایات معصومین
3 – 1 – اهمیت حکمت از نظر اعتقادی در قرآن و روایات
3 – 1 – 1 – حکمت و توحید
3 – 1 – 2 – حکمت و نفی از شرک
3 – 2 – حکمت در نبوت و شریعت
3 – 2 – 1 – حکمت الهی ، هدف بعثت انبیاء
3 – 2 – 2 – حکمت الهی ، اخذ و میثاق با پیامبران
3 – 3 – اعطای حکمت بر صالحین در قرآن کریم
3 – 3 – 1 – لقمان حکیم
3 – 3 – 1 – 1 – برگزیده هایی از سخنان حکمت آمیز لقمان
3 – 3 – 2 – حکمت حضرت داود ( ع )
3 – 3 – 2 – 1 – آزمون داود ( ع )
3 – 3 – 2 – 2 – سخن خداوند با داود ( ع ) و گزیده ای از سخنان آن حضرت
3 – 3 – 3 – حضرت عیسی ( ع )
3 – 3 – 3 – 1 – برگزیده ای از حکمت ها و مواعظ عیسی ( ع )
3 – 3 – 4 – حضرت یحیی ( ع )
3 – 3 – 5 – حضرت موسی ( ع )
3 – 4 – بررسی حکمت بر پیامبر ( ص ) مبنی بر اعطای فضل بر او و خاندانش « علیهم السلام »
3 – 5 – حکمت و نزول قرآن
3 – 6 – حکمت و معاد
3 – 7 – حکمت و بی رغبتی به دنیا در قرآن کریم
3 – 8 – حکمت و تواضع
3 – 9 – تأویل حکمت در قرآن و روایات
3 – 9 – 1 – حکمت حقیقی ، معرفت به اولیاء و ائمه معصومین ( علیهم السلام )
3 – 9 – 2 – ائمه معصومین ، وارثان علم و حکمت الهی
3 – 9 – 3 – ائمه معصومین ، معادن حکمت الهی
3 – 9 – 4 – ائمه معصومین ، مستودع حکمت الهی
3 – 9 – 5 – ائمه معصومین ، دعوت کننده به خداوند با حکمت
3-10- نتیجه گیری بحث
3 – 1 – اهمیت حکمت از نظر اعتقادی در قرآن و روایات
3 – 1 – 1 – حکمت و توحید
قبل از این که به اهمیت حکمت در توحید و شناخت خدای متعال اشاره کنیم ، با مراجعه به اصل معنی حکمت می توان بدست آورد که حکمت یک حالت و خصیصۀ درک و تشخیص است ، که شخص بوسیلۀ آن می تواند حق و واقعیت را درک نماید و مانع از فساد گردد .
همچنانکه در فصل دوم گذشت ، بطور خلاصه یادآور می شویم در کتب لغوی ، اصل حکمت به عدل و علم و حلم تفسیر گردیده است . و در مفردات آمده است که حکمت ، رسیدن به حق بواسطه علم و عقل می باشد .
ائمه معصومین حکم کنندگان به عدل و قسط می باشند . آنان آمده اند که به حکم خدا امر کنند و شکی نیست که حاکمان و خلفای خدا در دنیا و آخرت این بزرگواران هستند .و حکمت ، فهم معانی است و از آن جهت که مانع از جهل است حکمت نامیده شده است ........
علامه مجلسی در بحارالأنوار به توصیف حکمت واقعی می پردازند و بیان می دارد که حکمت در واقع تحقیق علم و اتقان در عمل است ...... که بر علوم حقیقی سودمند که توأم با عمل باشد و نیز بر علوم افاضه ای از جانب خداوند بر بنده بعد از عمل کردن به آنچه می داند اطلاق می شود .
در روایت است که حکمت افاضه شده از خداوند متعال بر قلب بنده می باشد به شرط آن که در او کمال توحید و اخلاص و ولایت برای اولیائش و زهد در دنیا و سکوت و جوع ، باشد طوری که حقایق را بفهمد و گفتارش مطابق حق گردد . حکمت ، موجب طاعت و خوف از خدا می شود و بنده را از ارتکاب قبایح و محارم باز می دارد و هنگامی که بنده در عملش اخلاص بورزد ، سرچشمه های حکمت از قلبش بر زبانش جاری می گردد . همانگونه که امام رضا ( ع ) در روایتی از اجداد گرامیش نقل فرمود که : رسول خدا ( ص ) فرمودند : « بنده ای نیست که برای خداوند عز و جل ، چهل روز خود را خالص گرداند مگر آن که سرچشمه های حکمت از قلب او به زبانش جاری می گردد . » .
یکی از صفات جلالیه و جمالیه حق تعالی ، حکیم بودن است . چنانکه در آیه شریفه
می فرماید:
« وَلَهُ الکِبریاءُ فِی السَّمواتِ وَ الأَرضِ وَ هُوَ العَزیزُ الحَکِیمُ » ( و در آسمانها و زمین ، بزرگی از آن اوست ، و اوست شکست ناپذیر سنجیده کار ) .
در این آیه ، « عزیز » اشاره به کمال قدرت و حکیم اشاره به کمال علم است و هر دو از صفات باریتعالی است و نشان دهندۀ حسن تدبیر خداوند متعال دربارۀ نظامهای موجودات
می باشد که تحت یک نظام واحد عمومی وصورت می پذیرد و هیچ نقصی در آن مشاهده
نمی شود.
در تفسیر المیزان واژه حکیم چنین توصیف شده است :
حکیم صاحب حکمت است و حکمت عبارت است از معارف حقه الهی در مبدأ و معاد و معارفیکه حقایق عالم طبیعت را از آن جهت که ارتباط با سعادت انسانی دارد شرح می دهد .
در دیگر تفاسیر شیعه نیز حکمت ، وسیل