دانلود مقاله آشنایی با موسیقی و نت ها

 

مقدمه
موسیقی یکی از هدفهای زیباست که از ابتدای خلقت در نهاد طبیعت مستور بوده . آهنگ مرغان خوش نوا، وزش باد و حرکت برگ درختان، لغزش آب جویباران و ریزش آبشارها موسیقی ابتدائی بشر و اولین آموزگار انسان در آموختن این هنر بوده است.
موسیقی زبانی است که انسان به یاری آن می تواند کما بیش آنچه رادر ضمیر مکنون و مکتوم خویش دارد به میان آورد.
از سوی دیگر موسیقی وسیله ای است که یک موسیقیدان ( خلاق موسیقی ) بسته به احساس، دانسته های عمومی، جهان بینی و انسانیت خویش از آنچه که نزد استادان خود فرا گرفته و خود نیز آنها را به تجربة عملی گذارده، بهره گرفته و مکنونات قلبی، آرزوهای نهفته فردی و یا سرکوب شدة اجتماعی را باز آفریند.
اینک بی مناسبت نیست اندکی هم از تأثیر صنعت موسیقی گفته شود.
بعضی از هنرمندان خواسته اند هنرهای زیبا را با هم مقایسه کنند و شدت تأثیر یکی را بر دیگری بیان نمایند ( خصوصاً در تأثیر شعر و موسیقی و اهمیت یکی بر دیگری سخنها گفته اند ولی انگار تأثیر موسیقی در عموم بیش از شعر است و اگر شعر با موسیقی توأم شود و اثرش به مراتب بیش از موسیقی تنها و شعر بی آهنگ است.
توجه خاص جوانان ایرانی به موسیقی و شنیدن آهنگهای بی محتوا که متأسفانه بیشترین بخش موسیقی رادیوئی و تلویزیونی ما را تشکیل می دهند از طرفی و فراهم نمودن وسایل و موجباتی که بتوان موسیقی حقیقی را به گوش مردم رسانید از طرف دیگر مرا بر آن داشت که وضع این هنر را با روشی که دانشته و تغییراتی که به ندرت در آن راه یافته مورد تحقیق و بررسی قرار داده و نتایج آن را در اختیار خوانندگان علاقه مند به این هنر قرار دهم.
بیان مسأله
امروزه یکی از مهمترین یکی از مؤثرترین عوامل تفریحی و سرگرم کننده برای جوانان ایرانی گوش دادن به موسیقی است. گرایشات مختلفی نسبت به انواع موسیقی در بین جوانان ایرانی وجود دارد.
جوانان امروز، داستان گذشته موسیقی ما را نمی دانند زیرا در این باره کتابی نوشته نشده است که بخوانند. موسیقی ما در محیطی اختصاصی به وجود آمده که چندان به مزاج اجتماع امروز نمی سازد. جوانان نغمه و آهنگی را طالبندکه به آن دل ببندند و سرگرم شوند. ولی چیزی را که می خواهند نمی جویند. پس دست به دامان موسیقی غربی می شوند. اما چون در همه کس مایه کافی برای فهم آن نیز پیدا نمی شود به ساده ترین نوع آن که همان جاز است دل خوش می دارند. ( خالقی ، 1372 )
نوازندگان و خوانندگان هم که رگ خواب آنها را پیدا کرده اند آن سبک را به گوش ایشان می رسانند و به این ترتیب موسیقی ما را ضایع می کنند ( خالقی، 1366 )
آن چه که یک شنوندة موسیقی ـ شنونده ای که خود موسیقیدان نیست ـ از موسیقی دریافت می کند در واقع احساسی است تا تعقلی. با این حال هرچه او دربارة روابط و تأثیرهای متقابل موسیقائی، آگاهی همه جانبه تری کسب کند. این آگاهیها او را بیشتر به دریافت این هنر یاری خواهد رساند.
( ل. ونیک ، ( 1973 ) ،منصوری ( 1366 ) .)
شاید بتوان گفت احساس شنونده غیر موسیقیدان ولی آگاه بر این روابط به تناسب آگاهیهای او، نزدیک تر به احساس موسیقی دانها و آفرینندة یک قطعة موسیقی که او می شنود خواهد بود. ( ل . ونیک ( 1973 ) ،ؤ منصوری ( 1366 ) )
هر چه جوانان ما، شناخت گسترده تری بر عوامل ساختاری موسیقی، مانند ملودی، ریتم، حرکت و گونه های آن، تکرار و ..... به دست آورند، به رابطة میان عوامل تشکیل دهندة موسیقی و احساسات خود بهتر پی خواهند برد و از موسیقی لذتی آگاهانه تر خواهند برد. ( منصوری ، 1382 )
خصوصیت هر تجربة موسیقائی بستگی به توانائی ما در شنیدن دارد. اولین قدم در راه پیشرفت قابلیت هنر گوش کردن اینست که چگونه نیروی خود را در درک موسیقی متمرکز کنیم. ( پور تراب، 1372 )
انسان امروزی در وضع نا مساعدتری است زیرا تکنولوژی ما را از تمرکز باز داشته است. دنیای اصوات الکترونیک، ما را در ارتباط با موسیقی، لحظه ای و آنی بار آورده است ( خالقی، 1366 )
اما سالن کنسرت جای دیگری است، در آن جا همه چیز در خدمت گوش دادن به موسیقی است. جو رسمی وادارمان می کند که شش دانگ حواسمان به موسیقی باشد. چراغها خاموش می شوند و گوشها آمادة گرفتن اصوات هستند. (مری بویس، هنری جورج فالمیر 1957 )
گوش دادن اثر بخش به چیزی بیش از تمرکز و توجه نیاز دارد ( منصوری 1382 )
در ایران آنچه که موسیقی مجاز نام گرفته است و بنا به تعریفی که وزرارت ارشاد از آن می کند: منعی در مورد نوع موسیقی و نوع ساختی آن وجود ندارد، تا آنجا که پیامدهای جسمانی و روانی نداشته باشد.
بخش دیگر به خوانندگان این نوع موسیقی ها باز می گردد که باعث جو سازی و ایجاد مشکلات دیگر نگردد. مشکل دیگری که این روزها در عرصة موسیقی در جامعه وجود دارد اینست که چرا موسیقی برای جوانان محدود و بدون تنوع است؟ و آیا جوانان به موسیقی فرا خور سن و روحیه شان احتیاجی ندارند؟ ( انتخابی فرد، مجلة موسیقی برای جوانان، 1379 )
می دانیم که مشکل اساسی موسیقی ما محدود بودن دامنة خلاقیتی آن است. مهم ترین علت این محدودیتی بدون تردید فقدان یک تئوری مدوّن بر اساس موسیقی سنتی ماست. ( علیزاده، مقالة سیر تجدد طلبی در موسیقی ایران، 1375 )
باید اقرار کرد که اکثر موسیقی دانان شرقی در مقابل قدرت و به اصطلاح علمی بودن موسیقی غربی و یا تمدن ماشینی و مادی اروپا به کلی شخصیت خود را از دست داده و به تقلید از موسیقی غربی، به تحقیر یا انکار موسیقی ملی خود که اکثراً هم از آن بی اطلاعند دست زده اند ( تران وان، مقالة موسیقی شرقی ـ موسیقی غربی، کتاب ماهور، 1372 )
جوانان منابعی سرشار از انرژی و خلاقیت هستند که اگر فرصت ابراز آن را پیدا نکنند افسرده و خموده می شوند. کارشناسان می گویند که سوق دادن دائمی جوانان به آرمانگرائی موسیقی گذشته و تنها فلسفة موسیقی باعث شده که جوانان در محاصرة موسیقیهای مبتذل قرار بگیرند. ( انتخابی فرد، مجله موسیقی برای جوانان، 1379 ) .
حال به بررسی این گرایشات درجوانان نسبت به موسیقی های مختلف می پردازیم و با توجه به آنچه که گفته شد علل موجدة آن را بررسی می کنیم :

 

بیان اهداف :
1-) معرفی سبکهای مختلف و موسیقی و تعیین میزان گرایش جوانان ایرانی به هر سبک .
2-) بیان دلایل گرایش جوانان ایرانی به انواع سبکهای موسیقی.
بیان فرضیات :
1-) جوانان ایرانی به موسیقیهای جاز و ریتمیک بیشتر از موسیقیهای سنتی ایرانی علاقه مندند.
2-) میان علاقه مندی جوانان ایرانی به موسقیهای غربی و ضعف علمی موسقیهای ایرانی رابطه وجود دارد.
3-) سطح آگاهی جوانان ایرانی از موسیقی می تواند در جلوگیری از ورود موسیقیهای غربی بی محتوا جلوگیری کند.

 

 

 

 

 


مطالعه پیشینه :
دربارة گرایشات جوانان ایرانی به موسیقی های مختلف خصوصاً موسیقی غربی پژوهشهایی انجام شده است که در این پژوهشها به بررسی علل این گرایشات، دلایل پسرفت موسیقی ایرانی، نوگرائی در موسیقی ایران و امکانات لازم برای یادگیری موسیقی که در دسترس کودکان و جوانان وجود دارد. پرداخته شده است.
در مقالة « محدود و بی تنوع، نوشتة کاملیا انتخابی فرد در مجلة موسیقی برای جوانان » آمده است: ژیلبر روژه موسیقی شناس در کتابی درباره موسیقی و خلسه می پرسد که آیا موسیقی دارای چنان قدرت مرموزی است که انسان را به حالت جنونی که یونانیان باستان آن را « مانیا » می گفتند دچار کند؟
در این مقاله انتخابی فرد می گوید : پاپ وراک پرطرفدارترین نوع تقاضاهای موسیقی هستند. آیا تب موسیقی پر هیجان و جوان و زنده اشکال عمده ای برای ساختار جامعه ایجاد می کند؟
در این مقاله انتخابی فرد به مصاحبه با جوانان پرداخته و نظر آنها را راجع به موسیقی مورد علاقه شان جویا شده است :
عرفان زرگری 17 ساله می گوید : من موسیقی با صدای بلند و رتیم تند دوست دارم و صدای موسیقی باید خیلی بلند باشد تا پایین و بالا بپرم.
فریده رضائی 25 ساله می گوید : جوانان چیز زیادی نمی خواهند و می گویند همین نوارهای شاد و پر انرژی که به صورت مجاز به فروش می رسد باید امکان آن را پیدا کند که به شکل کنسرت عرضه شود و جوانان بتوانند اوقات فراقت خود را در آنجا بگذرانند و تخلیه کنندة انرژی شان باشد.
علیرضا شهرستانی 30 ساله می گوید : حتی در کشورهای عربی خوانندگان محبوب جوانان می آیند و برنامه های وسیع و گسترده می گذارند. جوانان به تحرک، به موزیک و به نشاط احتیاج دارند.
در این مقاله مصاحبه های بسیاری نقل شده است که همه بیانگر این موضوعند که جوانان نیاز به موسیقی شاد دارند و موسیقی سنتی ایرانی نمی تواند هیجانات جوانان ایرانی را ارضاء کند.
در این مقاله آمده است که ژیلبر روژه نقل می کند که تأثیر موسیقی بر اسکندر چنان بود که می شد وی را با آن از بحبوحة جنگ روانة مجلس جشنی ملایم نمود.
البته در این تحقیق ( انتخابی فرد ) جای انتقاد نیز وجود دارد زیرا او با جوانانی در سنین مختلف به مصاحبه پرداخته است و طبق آن نتیجه گیری کرده است حال آن که سن خود عامل مؤثری بر گرایش به موسیقی است چنانکه نوجوانان بیش از جوانان کاملتر، به موسیقیهای ریتمیک و جاز علاقه مندند.
در مقالة دیگری با عنوان نوگرایی در موسیقی ایرانی نوشته آقای حسین علیزاده به بخشهائی از کتاب نگرشی نو بر تئوری موسیقی ایران نوشتة داریوش طلائی اشاره شده است که می گوید : (( هدف ما ارائه راهی است نو برای درک موسیقی ایرانی با استفاده از انواع موسیقی های زنده ای که در ایران داریم. ))
در این مقاله ( علیزاده ) به بررسی نوگرائی در موسیقی ایرانی پرداخته شده است و تفاوت میان نوگرائی و نوشوندگی بیان شده است که عبارتست از : نوگرائی ( مدرنیسم یا فعالیتی آگاهانه برای ایجاد تحول و تحرک رو به جلو توسط فرد یا گروهی ) و نوشوندگی ( مدرنیته که عبارتست از آنچه که در موسیقی ایران اتفاق افتاده و آن را از آنچه که در گذشته بوده متمایز می کند )
این مقاله بسیار گسترده و طولانی است و در عین حال مفاهیم بسیار مهمی را بیان می کند که همه مستند و مستدل هستند.
در فصلنامه موسیقی ایران در مقاله ماهور در مقاله ای با عنوان چند صدائی در موسیقی ایران نوشته حسین دهلوی آمده است که :
« تحول پایه و اساس هر هنری است. ملل غرب نیز سالهای سال این راه را پیموده اند و حتی امروزه موسیقی هایدن و موزات نیز برایشان جالب نیست و به همین دلیل به دنیای موسقی مدرن روی آورده اند.»
در همین فصلنامه در مقاله ای از تران وان با عنوان موسیقی شرقی ـ موسیقی غربی آمده است : « نتیجه این نگاه اجمالی به سیر تاریخی موسیقی ایرانی به ویژه در گذشته نشان می دهد که بزرگترین عاملی که نقش بازدارندة رشد و تکامل هنری و فرهنگی در ایران را داشته است، گسستگی و انقطاع فرهنگی و تاریخی است و فقدان یک سنت دموکراتیک بسیاری از دستاوردها و تجربه های زندگی فرهنگی اجتماعی و سیاسی ما را بر باد داده است.»
این مقالات بیشتر به بررسی علل گرایش به موسیقیهای مدرن و جدید پرداخته است که این می تواند آغازی برای راهی که من در پیش گرفته ام باشد.
در مقالة علل پسرفت موسیقی ایرانی نوشتة علوی آمده است : « چرا موسیقی ایرانی ترقی نکرده است؟ یکی از دلایل این امر، بی علاقگی مردم در امر فراگرفتن موسیقی است. در گذشته هر کس که شور و شوق هنر را در خود می یافت لااقل ده پانزده سال از عمر خود را صرف آموختن آن هنر می کرد. ولی امروز آنهائی که به هنر موسیقی علاقه نشان می دهند، می خواهند آن را طی چند ماه یاد بگیرند. »
در این مقاله در جای دیگری آمده است که : « چون در مذهب اسلام موسیقی با اشکالاتی همراه است لذا موسیقی از راه تعزیه وارد شده است، مثل اینکه به اعتبار حرمت غناء ، موسیقی حرام است ولی تلاوت قرآن به آواز خوش عیبی ندارد و اگر خب دقت شود موسیقی ایرانی، تمام قطعاتش در تعزیه های سابق محفوظ بوده و شاید هزار بار یا بیشتر جلسة تعزیه داشته ایم »

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   28 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله آشنایی با موسیقی و نت ها


دانلودمقاله اهمیت‌پژوهشهای‌حقوقی‌ تطبیقی‌ درتوسعه‌ وتکامل‌ علوم جزایی

 

 

چکیده:
پرسش اصلی مطرح در این مقاله این است که علیرغم وجود مشکلات فراوان در راه همگرایی حقوق‎جزا، چگونه می‎توان از میان مشکلات و محدودیت‎های خاص حقوق جزای تطبیقی از مزایا و فواید آن برخوردار شد.
برای یافتن راه حل این مشکل چهار گام مهم باید برداشته شود.
شناخت سیر تاریخی مطالعات حقوقی تطبیقی
آشنایی با وظایف و کارکردهای حقوق تطبیقی در راه اجرای حقوق در عالم خارج و صورت‎بندی سیاست حقوقی کشورها
معرفی روشهای صحیح مطالعة حقوق تطبیقی
شناخت و تحلیل موانع و محدودیت‎های این مطالعات
در این مقاله بر دو عنصر لازم برای هر نوع مطالعة‌تطبیقی تأکید شده است: اول اینکه فرد به بیرون مرزهای حقوق ملی نگاه کند و دوم اینکه میان دو یا چند نظام حقوقی مقارنه صورت گیرد.
کارکردهای حقوق تطبیقی نیز از منظر موضوع مقاله در سه‎ منظر حقوق تطبیقی تقنینی، حقوق تطبیقی نظری و حقوق تطبیقی قضایی مورد بررسی قرار گرفت و در پایان روشهای پژوهش جزایی ارائه و تحلیل شد.
مقدمه
هم اکنون، اگر ادعا کنیم که حقوق تطبیقی در دوران شکوفایی خود به سر می‎برد و وسیله‎ای برای شناخت فرهنگهای حقوقی دیگر و پیشرفت نظام حقوقی داخلی مورد توجه و خواست همگانی قرار گرفته است کاملاً پذیرفتنی خواهد بود.
اما، هنوز برای وصول به اهداف دانش حقوق تطبیقی، فاصله است.
نبایستی طعم شیرین این مقاصد، ما را از یک نکتة مهم غافل کند که جهانشمولی این دانش، بدین معنا نیست که ما می‎توانیم – مثلاً با این گونه مطالعات – فروشگاهی پیشرفته، مجهز و آماده برای عرضة انواع فرهنگهای حقوقی دنیا و مطابق میل هر کس، داشته باشیم.
برای نمونه، حتی در اروپا با همة تلاشی که برای همگرایی مصروف شده است و می‎شود، گاه چنان موانع سختی در راه هماهنگ سازی حقوق جزا پدید می‎آید، که نشاط و امید را از طراحان حقوق جزای مشترک اروپایی می‎ستاند.
به هر حال، نبایستی از دشواریهای راه ترسید.
با وجود همة‌محدودیتها و سختیها، در حقوق جزای تطبیقی چنان قدرت شگفت‎آوری برای توسعه وتکامل علوم جنایی وجود دارد، که اکثر طالب آنند.
در اینجا، سؤال اصلی بحث من این است که چگونه می‎توان از میان مشکلات و محدودیتهای خاص این رشته، از مزایا و فواید آن برخوردار شد؟ برای یافتن راه‎حل، چهارگام مهم باید برداشته شود:
در گام اول، باید سیر تاریخی مطالعات حقوقی تطبیقی را بشناسیم و کشف کنیم که از این رشته، چه چیزهایی می‎توان آموخت.
دومین گام پس از این مرحله، آشنایی با وظایف و کارکردهای حقوق تطبیقی، در راه اجرای حقوق در عالم خارج و صورت‎بندی سیاست حقوقی کشورهاست.
در گام بعدی، باید روشهای صحیح مطالعة تطبیقی معرفی شود.
در چهارمین گام، موانع و محدودیتهای چنین مطالعاتی را برمی‎شمریم.

مفهوم و تاریخ پژوهش تطبیقی درحقوق جزا
دربارة این رشته، تعبیرهای گوناگونی وجود دارد.
بعضی، از آن به «حقوق تطبیقی» (comparative law) تعبیر می‎کنند.
شماری دیگر پیشنهاد می‎دهند که به آن «دانش حقوق تطبیقی» (comparative Jurisprudemce)گفته شود.
برخی نیز اصطلاح «پژوهش حقوق تطبیقی» را ترجیح می‎‎دهند.
اما نکتة‌مشترک در همة این اقوال آن است که موضوع این رشته، شامل هر آن چیزی می‎شود که در یک نظام حقوقی خارجی قابلیت پژوهشی داشته باشد.
حال، چنانچه شخص بیشتر روی خصایص و ویژگیهای عجیب یک نظام حقوقی خارجی متمرکز شود، ماهیت مطالعة تطبیقی او بیشتر شکل و شمایل «موزه‎ای» پیدا می‎کند؛ بدین معنا که پژوهشگر می‎کوشد به قسمت‎‎های جالب توجه‎ای از نظامهای حقوق خارجی دست بیابد آنگاه اینها را بسان سنگواره‎های ارزشمندی در کنار نهادها و مفاهیم نظام حقوقی داخلی ‎می‎گذارد و به مقایسة آنها می‎نشیند، تا بدین وسیله وجوه تشابه و افتراق دو نظام آشکار شود.
همچنین، ممکن است حقوقدانی با ذهنیت دیگری از حقوق تطبیقی، به بررسی تطبیقی اقدام کند.
بدین ترتیب که او ابتدا بر اساس یک سیاست حقوقی خاص، ذهنش را ساماندهی می‎کند.
آنگاه با نگاه به واقعیت‎های حقوقی خارج از نظام حقوقی ملی، سعی دارد تا برای اثبات مفروضات فکری پیشین خود، از حقوق خارجی مؤیداتی پیدا کند.
میان «رویکرد موزه‎ای»Approach Museum به پژوهشهای حقوق تطبیقی و «رویکر ابزار نگرانة سیاسی» Instrumentalisation Approach) political)، اختلافاتی از جهت اهداف تحقیق وجود دارد؛ هر چند این دو رویکرد، در پژوهشهای حقوقی تطبیقی پذیرفته شده‎اند.
به هر حال، دو عنصر، لازمة هر نوع حقوقی تطبیقی است؛ یکی آنکه نگاه فرد باید به آن‎ سوی مرزهای حقوقی داخلی بیفتد، و دوم آنکه، میان دو یا چند نظام حقوقی مقایسه و مقارنه صورت گیرد.
باید گفت که مفهوم حقوق تطبیقی بدون وجود این دو عنصر، شکل نمی‎گیرد.
مسئلة دیگر، هدفی است که پژوهشگر از مطالعة تطبیقی دنبال می‎کند.
ممکن است او فقط بخواهد اصول حقوقی مشخصی یا نهادهای حقوقی معینی را مطالعه و بررسی کند؛ خواه اجرای فعلی آنها در نظام حقوقی مورد مطالعه منظور باشد یا تحولات تاریخی و دور نماهای آتی آن.
اما در هر صورت، برای آنکه پژوهش تطبیقی به عنوان یک علم شناخته شود، عنصر سومی نیز باید در نظر گرفته شود؛ روش تحقیق آن باید به طور عام مورد پذیرش باشد.
به عبارت دیگر، باید پژوهش روشمند (Methodological) باشد.
اما برای شناخت تحولات تاریخی حقوقی تطبیقی، می‎توان در وهلة اول به دیدگاه ارسطو – که یک فیلسوف بود، و نه حقوقدان – اشاره کرد.
در واقع، ارسطو می‎خواست با نگاه به آن‎سوی مرزهای شهر خودش، دانشش را در باب «عدالت» عمیق کند.
لذا او در قرون 4و5 پیش از میلاد، دولت شهرهای یونان باستان را از جهت رفاه اجتماعی مقایسه می‎کند.

معیار مقایسة او نیز قوانین اساسی دولت شهر‎هاست:
«برای تحقیق در این نکته که کدام دولت شهر خدمت بیشتری به مردم می‎کند و مردم در سایة آن قادرند زندگی مطلوبشان را ادامه دهند، ما باید قوانین اساسی جاری دیگردولتها و نیز آن دسته از قوانینی را که توسط افراد پیشنهاد می‎شود، ملاحظه کنم و از میان آنها بهترین و مفید‎ترین را برگزینیم»
بعید است منظور ارسطو از این پیشنهاد، انتقال کامل قانون اساسی یک دولت – شهر به دولت – شهر دیگر باشد.
از بیان او چنین برمی‎آید که باید عناصر لازم برای تدوین یک قانون اساسی بهتر و کاملتر را، در جاهای دیگر نیز جستجو کرد.
اما بالعکس، رومیان هنگامی که در قانون الواح دوازده‎گانه‎شان از نهادهای حقوقی یونان تقلید کردند، احتمالاً اتحاد تام و تمام نظام حقوقی یونان را مد نظر داشته‎اند.
هر چند به نظر می‎رسد که یکباره از روم قدیم وارد شدن به آغاز سدة 19م، یک پرش بزرگ تاریخی باشد، اما هنگام بررسی تاریخ حقوق تطبیقی، بندرت می‎توان در این فاصلة زمانی آثار تطبیقی به دست آورد.
فقط، در قرون وسطی تا حدی شماری از حقوقدانان کلیسا، «حقوق کلیسائی» (canon Law)را با «حقوق سکولار» (secular Law) مقایسه کردند.
اضافه‎ براین، می‎توان به «حقوق بازرگانی» (Law Merchant)اشاره کرد، که بیشتر واجد خصیصة تطبیقی بود و با شروع عصر جدید ظهور کرد.
و سرانجام، باید از منتسکیو یاد کرد که تلاش نمود با نگرش به حقوق به مثابه یک «پدیدة اجتماعی» (social phenomenou) ، مفهوم حقوق موضوعه مدرن را تکامل بخشد.
وی اختلافات ملی موجود را به تنوع ساختارهایی همچون: تاریخی، قومی و سیاسی جوامع انسانی ربط می‎دارد، ولی اصل مفهوم را کلی و جهانشمول می‎دانست.
به هر صورت، این تلاش‎های فردی، عمدتاً به مقایسه و مقارنة پدیده‎های منفصل ومجزای حقوقی معطوف بود.
از این‎رو، رویکرد جامع‎نگری منتسکیو هم نتوانست توفیق کامل در این مسیر نصیب حقوق تطبیقی نماید.

 

هنگامی که اندیشة جامع‎نگر منتسکیو به لایب نیتز، فیلسوف و منطقی آلمانی، رسید بیشتر پرورش یافت و به وسیلة فوئر باخ (1804-1872م) تحت عنوان: «اندیشة حقوقی جهانی» (Universal Jurisprudence)توسعه و تکامل یافت.
در اینجا، دیگر تقلید سطحی از حقوق خارجی مورد نظر نیست، بلکه مقصود عمیقتر آن و سپس‎ درک بهتر نظام داخلی است.
با این نگاه جدید، مطالعة تطبیقی حقوق اهمیت فراوانی می‎یابد.
در تأیید، می‎توان از توضیح خود فوئر باخ استفاده کرد.
او با این پرسش شروع می‎کند: چرا پژوهشگران حقوق، تاکنون به این رشته توجه نکرده‎اند؟ در حالی که مقایسه و ترکیب، غنی‎ترین منبع اکتشاف در همة معرفتهای تجربی است.
فوئر باخ در ادامه می‎گوید:
«فقط با نشان دادن اختلافات و تفاوتهاست که موضوع تحقیق روشن و روشن‎تر می‎گردد.
و فقط با مشاهدة وجوه تشابه و افتراق و دلایل مکتوم در پشت آنهاست، که می‎توان به ماهیت اصلی یک پدیده و ویژگیهای آن پی‎برد.
با مقایسة «زبان»های مختلف بود که فلسفة زبان یا زبان‎شناسی پدید آمد.
بنابراین، مقایسة قوانین و عرفهای حقوق ملتهای مختلف، خواه نزدیک به ما یا دور از ما، می‎تواند مولّد دانش جهانی حقوق باشد.
و به نور خود همین دانش جهانی است، که قادر است روح نشاط و بالندگی در حقوق داخلی کشورها بدمد.»
اگر چه فویر باخ و شاگردش، کارل جوزف آنتون میت مایر، به عنوان حامیان اصلی «اندیشه حقوق جهانی» هر دو حقوقدانان جزایی بودند.
اما اولین و اصلی‎ترین پژوهش حقوق تطبیقی در زمینة حقوق مدنی، در قرن 19م تجربه شد.
این واقعه کاملاً قابل درک است، چرا که رشد تجارت جهانی و افزایش مبادلات اقتصادی در عرصة بین‎المللی، انگیزه‎ای قوی برای مطالعة نظامهای حقوقی خارجی پدید آمد – و بلکه ضرورت یافت – تا با استفاده از مطالعات تطبیقی مقدماتی، قواعد حقوقی لازم برای حل و فصل اختلافات موجود، - که جنبة فراملی هم داشت – تهیه و تدوین شود.
پس، تعجب‎آور نیست که نامهای بزرگی همچون: سرهنری ماین در انگلستان و رادولف فون ایرنیگ در آلمان و همین‎طور انجمن‎های اولیه‎ای همچون «انجمن مطالعات قانونگذاری‎های تطبیقی 1869م» در فرانسه، به طور کلی پژوهش‎های تطبیقی‎شان را معطوف به قلمرو حقوق مدنی کرده بودند.
مجموع این حرکتها، موجب تحول بنیادین این بخش از حقوق در قرن 20م شد.
در این زمینه، تلاش‎های ادوارد لامبرت در لیون فرانسه وارنست رابل در برلین، قابل توجه است.
با وجود همة‌این کارها، حتی در حال حاضر نیز با یک نگاه اجمالی به فهرست مطالب اغلب آنچه از کتابها و مقالات تحت عنوان حقوق تطبیقی منتشر می‎شود ‎می‎بینیم که فقط، حقوقی مدنی از سوی مؤلفان بررسی تطبیقی نشده است.
بازهم فون فویر باخ و «ماین» (Maine) را می‎توان به عنوان آغازگران پژوهشهای تطبیقی در این رشته (علوم جزایی) که شدیداً هم جنبة «تجربی» دارد، نام برد، هر چند باید اذعان کرد که توسعة کامل این رشته، بیشتر از سوی محققان پرکاری همچون ژوزف کهلر در آلمان و کارل نیکرسون در ایالات متحده صورت گرفت.
در واقع، از ابتدای قرن 19م، پژوهش تطبیقی در حوزة حقوق جزا ظهور کرد: اگرچه عملاً فقط دو مصداق برای این تحول می‎توان یافت، که یکی باز از فویر باخ و دیگری از میت مایر است.
این دو اثر موفق شدند در زمینة آنچه که ما اینک پژوهش تطبیقی تقنینی می‎نامیم، گامهای اولیه را بردارند.
منظور از پژوهشهای تطبیقی تقنینی، همانا معرفی اصول نوین آیین‎دادرسی، همچون: نحوة اتهام کیفری، دادرسی‎های شفاهی، علنی بودن رسیدگیهای، ارزیابی آزادانة ادلة مجرمیت و نیز شناسایی مقام تعقیب به عنوان مقام صلاحیت‎دار عمومی مستقل از دادگاه در امر اتهام است.
هر یک از این عنوانها، موضوعات پژوهشهای تطبیقی قرار گرفتند.
همچنین، گفتنی است که این مطالعات، براساس مدلهای به دست آمده از نظام دادرسی«کامن‎لو» و حقوق جدید فرانسه بود.
تحول عمدة دیگری که در این حوزة علمی در قرن 19م قابل ذکر است، تأسیس کرسی حقوق جزای تطبیقی در دانشکدة حقـوق پاریـس به سال 1846م بــود.
در سال 1888م، اولیـن مجمـع علمی بین‎المللـی در این زمینه تشکیل شـد.
ایـن مجمـع علمی با نـام «انجمـن بیـن‎المللی جـزا» (International Criminal Association)به وسیلة آدولف پرنیس بلژیکی، فان هامل هلندی و نون لیست اتریشی که در آلمان تدریس می‎کرد، تأسیس شد.
بر اثر نفوذ شدید فون لیست، مجموعه‎ای ارزنده باعنوان: «مقایسة حقوق کیفری آلمان و کشورهای خارجی» مشتمل بر 16جلد، در نخستین دهة‌قرن حاضر منتشر شد.
این مجموعه، جامعترین اثری است که تا آن زمان تدوین شده بود.
بی‎نظیر بودن این کار حتی در خارج از آلمان، موجب شد که به عنوان «نقطه عطفی در تاریخ مطالعات جزایی تطبیقی» شناخته شود.
پس از این مرحلة، «انجمن بین‎المللی حقوق جزا» (AIDP) که اساساً در جهت اصلاحات سیاسی شکل گرفته بود، پس از جنگ جهانی اول تحت رهبری فرانسه تأسیس شد.
علی‎رغم ریاست فعلی آن که برعهدة یک آمریکایی مصری تبار به نام شریف سیبونی است، هنوز در اصل تحت سلطة کشورهای اروپای قاره‎ای (نظامهای رومی – ژرمن) است.
بروشنی دیده می‎شود که کشورهای کامن‎لو، عمدتاً تحت فشار کانادا و در واکنش به این تشکل‎ها، «جامعة اصلاح حقوق جزا» (SRCL)را تأسیس کردند تا بدین طریق، همتراز اروپا حرکت کنند.
برخلاف اهداف اغلب دراز مدت«AIDP»، «جامعة اصلاح» بخشی از فعالیتهای خود را به موضوعات مقطعی و فوری اختصاص می‎دهد.
همة‌کوششهای فوق، قابل تقدیر و تحسین است، زیرا عموماً به واسطة انگیزه‎های شخصی و خصوصی بوده،‌از ایده‎آلیسم دانشگاهی یا حقوقی – سیاسی ناشی شده و اغلب آنها هم به صورت خود جوش و اختیاری انجام گرفته‎اند.
اما در ارتباط با نقش حکومتها و سیاست، چه در سطح ملی یا بین‎المللی، تحولات حقوق جزای تطبیقی، به گونة دیگری بوده است.
در اینجا،‌پرتو مطالعات حقوقی تطبیقی، حداکثر روی کلیات نظام حقوقی خارجی متمرکز شده است، به این قصد که مدلهای اصلاحی حاصل شود یا اینکه یک رشته مفروضات سیاسی اثبات گردد.
در هر حال، این نوع مطالعات با صلاحدید ارگانهای تصمیم‎گیری سیاسی انجام می‎شد.
خود این ارگانها بودند که تصمیم می‎گرفتند، آیا باید دستاورد مطالعة تطبیقی جدی گرفته شود و تأثیر‎گذار باشد، یا نباشد؟ اگر خواسته باشیم این روند را به زبان تجاری بازگو کنیم، باید گفت که دانش حقوق تطبیقی در گذشته فراهم کنندة محصولاتی بود، که عموم اصحاب سیاست متقاضی آنها نبودند.
اما، اینک تحول بزرگی صورت گرفته است؛ هر چند به نقطة تکامل خود نرسیده است.
به طور مثال، درسطح اروپا، وحدت اقتصادی به طور فزاینده‎ای، بانگ اجبار به هماهنگ‎سازی حقوقی اعضای اتحادیه را سر داده است.
علتش هم روشن است، زیرا که مقدمة لازم توفیق در این هدف (وحدت اقتصادی)، پژوهشهای حقوقی تطبیقی است.
از آنجا که نهادهای سیاسی مسئول این کار خودشان نمی‎توانند چنین تحقیقاتی را متکفل شوند، مؤسسات و پژوهشگران حقوق تطبیقی به عنوان متخصصان امر، دعوت به همکاری شده‎اند.
چنین رویدادی در سطح جهانی نیز قابل مشاهده است.
به طور مثال، مدتهاست که محاکم بین‎‎المللی کیفری تشکیل شده‎اند.
اما با توجه به اینکه درحقوق بین‎المللی عمومی سنتی، برای تعقیب جرایم بین‎المللی در این محاکم، اندک قاعده‎ای - حتی بهتر بگوییم هیچ حکمی – در خصوص عناصر ماهوی مجازات و شیو‎ه‎های رسیدگی دیده نمی‎شود، پرسازی این خلأ حکمی تنها با اقتباس از یک نظام حقوقی خاص دشوار خواهد بود.
از این رو، لازم است این‎گونه قواعد از جمیع نظامهای حقوقی موجود استخراج شود تا بدین‎‏وسیله، اجماع گسترده‎تری درسطح بین‎المللی نسبت به این جرایم ونحوة مجازات آنها به وجود آید.
بدیهی است، چنین هدفی هم بدون یک کار تطبیقی گسترده، امکانپذیر نخواهد بود.
لذا، می‎بینیم تقاضا برای مطالعات تطبیقی جزایی، افزایش یافته است.
این، فرصتی جدید برای پژو‎هشهای تطبیقی جزایی است و نباید بسادگی آن را از دست داد.
پس از این بحث تاریخی – مفهومی، ما باید وارد بحث کارکردها و فواید حقوق تطبیقی بشویم.
برای این کار، از مسیری بحث می‎کنیم که حقوق تطبیقی باید بپیماید تا عملاً به ماهیت خودش دست یابد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   60 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلودمقاله اهمیت‌پژوهشهای‌حقوقی‌ تطبیقی‌ درتوسعه‌ وتکامل‌ علوم جزایی


دانلود مقاله بررسی مقایسه حساسیت کنتراست عینک و لنز تماسی نرم در افراد 20 تا 30 سال

 

 

چکیده
در این تحقیق مقایسه حساسیت کنتراست بین عینک و لنز تماسی نرم در افرادی که از عینک و لنز استفاده می کردند مورد ارزیابی قرار گرفت ، افراد مورد آزمون از بین مراجعین به کلینیک فوق تخصصی چشم پزشکی بصیر در رده سنی 30-20 سال بودند که حدت بینایی 20/20 یا بهتر را با عینک و لنز تماسی نرم داشتند .
این افراد با استفاده از دستگاه حساسیت کنتر است E1000csv در 2 مرحله با عینک و لنزتماسی نرم تست شدند . از افراد ، ردیف های D(18cpd),C(12cpd),B(6cpd),A(3cpd) به ترتیب پرسیده شد و نتایج حاصله روی فرم مخصوص CSV1000 به طور جداگانه رسم شد و بررسی ها نشان داد که درتمام ردیف ها تفاوت معنی داری بین حساسیت کنتراست عینک و لنز تماسی نرم مشاهده نشد .(P> 0/05)
همچنین حساسیت کنتر است هر دو حالت در رنج نرمال جمعیت قرار داشتند .

مقدمه
سیستم بینایی یکی از ارگان های مهم بدن می باشد و چشم بیشترین اطلاعات را از محیط در اختیار انسان قرار می دهد که همواره توسط بیماری های مختلف تهدید می شود . اگر این بیماری ها در مراحل اولیه تشخیص داده شوند شاهد عملکرد مخرب آنها بر روی سیستم بینایی نیستیم ، از آن جایی که مسئولیت تشخیص سلامت و بهبود عملکرد سیستم بینایی بر عهده اپتومتریست می باشد ، لذا یک اپتومتریست باید این توانایی را داشته باشد که با استفاده از تکنیک های دقیق و حساس به ارزیابی سیستم بینایی بپردازد و به پیشگیری و ارجاع بیمار جهت درمان اقدام کند و حتی در جهت تشخیص افتراقی بعضی بیماری ها گام بردارد و فرایندهای درمانی و بهبود بینایی را در افراد بررسی کند . آنچه امروزه به یقین اثبات شده است این است که علم ( به صورت مکتوب ) با همه محدودیتهای خاص آن تا به امروز کاروان فکر و اندیشه بشری را به سر منزل مقصود هدایت کرده است و از نظر تاثیر گذاری در آموزش راهی بس مطمئن و اثربخش می باشد . امید است این تحقیق اثری مفید در جامعه بشری داشته و مورد قبول درگاه حضرت باریتعالی و مورد استفاده پژوهندگان این علم قرار گیرد .
توکلی ، ذبیحی ، هاشمی

 

فصل اول
معرفی پژوهش

بیان مسئله
در زمینه تعیین حساسیت کنتراست افراد مایوپ که از لنز تماسی نرم و عینک برای اصلاح عیوب انکساری خود استفاده می کنند تاکنون مقاله علمی در ایران منتشر نشده ، اما تحقیقات متعددی پیرامون این موضوع در کشورهای دیگر انجام گرفته که به عنوان نمونه چند مورد که در دسترس ما قرار داشتند در قسمت منابع ذکر گردیده است .

 

اهمیت مسئله
ارزیابی عملکرد سیستم بینایی در یک فرد ، نه تنها شامل اندازه گیری
حدت بینایی است بلکه بررسی کارایی مهارتها و تواناییهای بینایی فرد نیز امری ضروری است . البته شایان ذکر است که حدت بینایی رابطه مستقیمی با توانایی های بینایی دارد یعنی با افزایش تیز بینی مهارتهای بینایی فرد نیز بهبود می یابد . به هرحال مشاهده می شود که بسیاری از افراد علی رغم اینکه حدت دید معادل 20/20 یا بهتر دارند نیز از دید کم شکایت می کنند . حقیقت این است که بیش از یک قرن پیش چارت اسنلن برای معین کردن میزان بینایی بوجود آمد، که میزان دید را تحت شرایط کانتراست بالا ( حروف سیاه در زمینه سفید) اندازه گیری می کند و برای استفاده های امروزی ( اندازه گیری کامل از عملکرد و سلامت بینایی ) طراحی نشده است .
تست حساسیت کنتراست یک تکنولوژی جدید است که میزان دید را تا مقادیر بالای کنتراست اندازه می گیرد و این امکان را بوجود می آورد که هرگونه اشکال در سیستم بینایی شامل رتین ، راههای عصبی تا کورتکس را بهتر و زودتر شناسایی کنیم .
همان طور که تحقیقات نشان داده اند ، استفاده از لنزهای تماسی برای طولانی مدت و حتی استفاده از یک لنز بافیت نامناسب در مدت زمان کم می تواند باعث ایجاد ادم در قرنیه شود که این امر منجر به کاهش حساسیت کنتراست می شود .
در این تحقیق حساسیت کنتراست افراد ، با عینک و لنز تماسی نرم مقایسه شده و عملکرد این دو تصحیح را بر سیستم بینایی در حالتی که هنوز سیستم بینایی تحت تاثیر عوامل مداخله گر قرار نگرفته بررسی کردیم . امیدواریم نتایج این تحقیق مبنایی جهت تشخیص عملکرد سیستم بینایی ، تشخیص اثرات لنز و عینک بر سیستم بینایی و گامی در جهت کمک به اپتومتریستها و دانشجویان محترم باشد .

تعریف مفاهیم
1- حساسیت کنتراست : توانایی تشخیص تفاوت های کم در روشنایی بین یک شی و زمینه اش .
2- کنتراست : تفاوت میزان تاریکی نسبت به روشنایی یک تارگت
3- فرکانس فضایی : تعداد نوارهای روشن و تیره در واحد مکان یا طول
4- فتورسپتور : سلول های گیرنده نور
5- ON : روشن . اصطلاحی است که برای تحریک کانال به کار می رود .
6- OFF : خاموش . اصطلاحی است برای کانال هایی که مهار می شوند .
7- مخروط های L : مخروط هایی که طول موج های بلند نور آنها را تحریک می کند.
8- مخروط های M : مخروط هایی که توسط طول موج های میانی تحریک می شوند .
9- مخروط های S : مخروط هایی که طول موج های کوتاه نور آنها را تحریک می کند .
10- آنتاگونیسم: تضاد . برای سلولهای افقی و آماکرین که عمل فرستادن ایمپالس مخالف برای سلول های مجاور را انجام می دهد به کار می رود .

 

 

 


فصل دوم
مبانی نظری پژوهش

حساسیت کنتراست
تئوری سه رنگی Helmholtz بیان می کند که در شبکیه چشم ما سه دسته سلول حساس به نور (مخروطی) وجود دارد. سلولهای حساس به نور قرمز ،سلولهای حساس به نور سبز ،سلولهای حساس به نور آبی ، که با عنوان سلولهای L, M, S مشخص می شوند، سلولهای S به طول موجهای کوتاه پاسخ می دهند و به رنگ آبی حساس هستند،سلولهای M به طول موجهای متوسط مثل سبز و L به طول موجهای بلند یا نور قرمز حساس هستند و طبق این تئوری هر رنگ از تلفیق این سه رنگ بدست می آید.
ولی هرینگ و دوستانش به این نتیجه رسیدندکه تئوری سه رنگی توصیف کننده تمام رفتار رنگی سیستم بینایی ما نیست، لذا هرینگ این طور پیشنهاد کرد که تشخیص رنگها در سیستم بینایی ما در یک تضاد دو گانه برای رنگها به وجود می آید. به عبارت دیگر رنگهایی مثل زرد، سبز، قرمز، RF
( Receptive Field) رنگی متضادی را ایجاد می کنند که این RFهای متضاد باعث تشخیص و تمایز رنگها می شوند همان طور که RFهای روشنایی باعث تمایز و تفاوت توزیع روشنایی نسبت به مکان می شوند. (G/R, R/G, B/Y)
داخلی ترین لایه عصبی شبکیه شامل فتورسپتورهای نور (مخروطی و استوانه¬ای) می باشد. یکی از سه نوع پیگمان رنگی در هر یک از مخروطهای مختلف وجود دارد و به این ترتیب این مخروطها را به طور انتخابی نسبت به رنگهای مختلف آبی، سبز، قرمز حساس می سازد.


شکل (1- 2)

 


نمایش درجه تحریک مخروطهای مختلف حساس به رنگ بوسیله 3 نور تک رنگ متفاوت: آبی، سبز، زرد

 

بیشتر سلولهای بینایی حتی فتورسپتورها یکسری سیگنالهای مخالف یا آنتاگونیستیک (Antagonistic) از سلولهای مجاور دریافت می کنند. یعنی به عبارت دیگر فتورسپتورها تنها به تغییرات طیفی (یا رنگ محرک) پاسخ نمی دهندبلکه خصوصیات یا ویژگی های فضایی محرک هم بر روی فتورسپتورها تأثیر می گذارد. این حالت آنتاگونیسم طیفی – فضایی سبب ایجاد کنتراست لبه ها و حاشیه های اشیاء خواهد شد. سلولهای آماکرین و افقی (در سطح شبکیه) مسئول یک چنین آنتاگونیسمی می باشند.
سلولهای افقی به طور عرضی بین اجسام سیناپسی استوانه ها و مخروطها و نیز با دندریتهای سلولهای دو قطبی ارتباط برقرار می کنند. خروجی سلولهای افقی همیشه مهاری است بنابراین ارتباط جانبی همان پدیده مهار جانبی را ایجاد می کند، به این معنی که به انتقال طرح های بینایی با کنتراست بینایی مناسب به داخل سیستم عصبی کمک می کند.
در شکل (2 – 2 ) مسیر بینایی در مرکزی ترین ناحیه که نور به آن برخورد می کند تحریک می شود، در حالیکه ناحیه کناری مهار می شود به عبارت دیگر: به جای اینکه سیگنال تحریکی به علت گسترش شاخه های دندریتی و آکسونی در لایه های شبکیه¬ای به طور وسیع در شبکیه پخش شود انتقال از طریق سلولهای افقی با ایجاد مهار جانبی در ناحیه اطراف این کار را متوقف می کند. این مکانیسم، کنتراست را در محل لبه ها (تاریکی / روشنایی) افزایش می دهد.

 

شکل (2 – 2 )
تحریک و مهار یک ناحیه از شبکیه توسط یک پرتو کوچک نور که اصل مهار جانبی را نشان می دهد.

 

برای درک بهتر این مسأله، فرض می کنیم در شکل (3-2)، گیرنده وسطی بر اثر پرتوی نور تحریک شود و در همان حال، یکی از دو گیرنده طرفی در تاریکی بماند.
لکه روشن نور، مسیر مستقیم را از طریق سلول دو قطبی تحریک می کنند. در آن صورت با توجه به این که گیرنده¬های طرفی در تاریکی قرار دارند، یکی از سلولهای افقی مهار می شود، بدین ترتیب، اثر مهاری آن (گیرنده طرفی) بر سلول دو قطبی برداشته می شود و امکان تحریک بیشتر سلول دو قطبی فراهم می گردد. لذا هر کجا که تقابل بینابین وجودداشته باشد پیام هایی که از مسیرهای مستقیم و جانبی می گذرند، یکدیگر را تقویت می کنند.

 

 

 

 

 

شکل (3 – 2 )

 

نمونه¬ای از طرز قرار گرفتن استوانه ها، سلولهای افقی (H)، یک سلول دو قطبی (B)، و یک سلول گانگلیونی (G) در شبکیه که تحریک شدن را در سیناپسهای بین استوانه ها و سلولهای افقی، اما مهار شدن بین سلولهای افقی و سلولهای دو قطبی را نشان می دهد.
دومین لایه، بعد از فتورسپتورها، سلولهای دوقطبی می باشند که دو نوع هستند: دپولاریزه شونده و هایپرپلاریزه شونده که مکانیسم دومی برای مهار جانبی علاوه بر مکانیسم سلولهای افقی ایجاد می کند و در نهایت سلولهای گانگلیونی می باشند، این سلولها دارای یک آنتاگونیسم فضایی Center Surround می باشند. ما اصولاً دو نوع سلول گانگلیونی داریم، سلولهای Center- On سلولهایی هستند که بیشترین پاسخ شان وقتی است که یک لکه نوری با اندازه مشخص متناسب با بخش مرکزی RF، تنها باعث تحریک بخش مرکزیشان شود.
و سلولهای Off – Center سلولهایی هستند که بیشترین پاسخ شان وقتی است که نوری که روی بخش مرکزی می افتد خاموش شود. به عبارت دیگر سلوهای On – Center به نورهایی که روی بخش مرکزی بیفتند، اثرات تحریکی نشان می دهند و سلولهای Off – Center سلولهایی هستند که وقتی نور روی بخش مرکزیشان می افتد اثرات مهاری از خود نشان می دهند. این سازمان دهیCenter – Surround منجر به پدیده Lateral inhibition می شود که در تشخیص لبه ها و حاشیه های اشیاء نقش بسیار مهمی دارد.
این خاصیت آنتاگونیسم موجود در بین فتورسپتورها و سایر سلولهای بینایی، قاعدتاً نقش مهمی در تأثیرات فرکانس فضایی، خواهد داشت.
آکسون سلولهای گانگلیونی پس از خروج از چشم توسط عصب بینایی به کیاسما می رسند و در آنجا بعضی از آنها تقاطع یافته و سپس به LGB (جسم زانویی خارجی) می روند. سلولهای LGB هم دارای RF های center-surround می باشند که خیلی شبیه سلولهای گانگلیونی می باشند ولی از نظر اندازه کمی بزرگتر هستند و دارای اثرات مهاری قویتری در بخش محیطی می باشند.
LGB از 6 لایه تشکیل شده است:
دو لایه پایینی را Magnocellular layer نام دارد و 4 لایه فوقانی Parvo Cellular layer نام دارد. در کورتکس مخطط نیز 3 دسته سلول داریم که از نظر RF انواع مختلفی دارند.
کنتراست
کنتراست به عنوان درجه¬ی تاریکی به روشنی یک تارگت تعریف می شود. تعاریف مختلفی برای کنتراست در موقعیت های متفاوت به کار می رود، در بسیاری از موارد تعاریف کنتراست به صورت یک نسبت نشان داده می شد تفاوت روشنایی / متوسط روشنایی، این نسبت نشان می دهد که تفاوت کوچک در روشنایی اگر میانگین روشنایی زیاد باشد کم اهمیت است. در زیر 2 نمونه از رایج ترین تعاریف کنتراست آورده شده:
1) کنتراست weber: ،L به عنوان روشنایی شی و زمینه می باشند.
2) کنتراست Michelson: که و بیشترین و کمترین میزان روشنایی را نشان می دهند. این کنتراست برای الگوهایی که هر دو شکل تاریکی و روشنایی به یک اندازه باشند استفاده می شود.
حروف چارت حدت استاندارد اسنلن بر اساس کنتراست 90 تا 100 درصد اندازه گیری می شود که حروف سیاه در زمینه سفید وجود دارد.
تست حساسیت کنتراست
حساسیت کنتراست به نظر می رسد که یک تکنولوژی جدید برای ارزیابی کیفیت دید است تحقیقات نشان می دهند که استاندارد موجود (چارت E) تنها توانایی فرد را در دیدن کنتراست بالایی از خطوط سیاه در زمینه¬ی سفید
می سنجد. متأسفانه بسیاری از بیماری های چشمی زمانی که با کنتراست بالا تست شوند پنهان می مانند به همین دلیل افراد بسیاری با چارت E دید خوبی دارند برای مثال 20/30 یا 20/40 ولی ممکن است بیماری چشمی داشته باشند که به درمان نیاز دارد. تست حساسیت کنتراست حساسیت دید را تا مقادیر بالای کنتراست اندزه می گیرد و می تواند بیماریهای چشمی را در مراحل خیلی زودتر از چارت E آشکار سازد. حساسیت کنتراست به ویژه برای مشخص کردن کاتاراکت و تشخیص زود هنگام گلوکوم مفید است.
تاریخچه
اولین تحقیق حساسیت کنتراست در اواسط دهه 1950 توسط مهندسان ROA انجام گرفت . این تست به دنبال مطالعات لابراتواری توسط گریت هایی که با اسیلوسکوپ یا مانیتور تلویزیون ایجاد می شد شناخته شد در این تحقیق حساسیت کنتراست اشخاص را می سنجیدند تا مشخص کنند که چگونه
صفحه های تلویزیون را بهتر طراحی کنند آنها متوجه شدند که منحنی حساسیت کنتراست اطلاعات خیلی بیشتری را نسبت به تست حدت استاندارد فراهم می کند.
در طول دهه 1960 تست حساسیت کنتراست توسط روانشناسان بررسی شد. دکتر Campbell و دانشجویانش فهمیدند که حساسیت کنتراست وسیله¬ی بهتری است برای تشخیص اینکه چطور مردم تصاویر محیطشان را دریافت
می کنند.آنها هم چنین دریافتند که برای مسائل کلینیکی استفاده از حساسیت کنتراست بهتر از حدت بینایی است.
در سال 1972 اولین مقاله کلینیکی که توسط دکتر Bodis – wollner (نورولوژیست) نوشته شده بود نشان داد که حساسیت کنتراست دید را بهتر از حدت اندازه می گیرد وی متوجه شد که بسیاری از بیمارانش که تغییرات مغزی داشتند از دیدشان شکایت می کنند اما حدت خوبی دارند، داده های وی نشان داد که حساسیت کنتراست آنها باید اندازه گیری شود و این شکایت بینایی کاملاً صحیح است.
در سال 1977 دکتر Arden (چشم پزشک لندنی) اولین نتایج موجود حساسیت کنتراست را معرفی کرد. وی و دانشجویانش مقالات زیادی در رابطه با فواید استفاده از تست حساسیت کنتراست را برای تشخیص و ارزیابی گلوکوم، کاتاراکت و نوریت اپتیک، آمبلیوپی و ... انتشار دادند.
گریت Arden شامل یک دستگاه متشکل از 6 صفحه فتوگرافیک شامل یک گریت مشخص و 6 گریت سینوسی با فرکانس فضایی کم است. این کنتراست های انتخاب شده با تغییرات طبیعی باعث افزایش حساسیت و کاهش خطاهای اپتیکی می شود. مطالعات درباره گریت Arden نتایج متضادی را بیان می کند اما هنوز این سیستم در دسترس می باشد.
در سال 1984 Ginsburg رسماً سیستم تست کنتراست بینایی را بعد از چندسال مطالعه بیان کرد این سیستم چندین بار دچار تغییرات شد که شامل مجموعه فتوگرافیک از گریت سینوسی کلی کامپیوتری می باشد. فرکانس فضایی گریت ها بالاتر از گریت های Arden است.
تمامی تحقیقات قبلی نشان می دهد که حساسیت کنتراست اندازه گیری جامعی از دید است که چارت E ،125 ساله را تکمیل می کند. تحقیقات نشان می دهد که حساسیت کنتراست اندازه گیری فوق العاده دقیق دید، نسبت به حدت برای هر موردی از فیت لنزتماسی تا دژنراسیون ماکولاست.همچنین بهترین اندازه گیری نسبت به دستگاههای طراحی شده می باشد، مخصوصاً برای بیماریها برای مثال تست میدان برای گلوکوم – تست evoked potential برای Ms و تست glare برای کاتاراکت.
به دلیل قابلیت اندازه گیری زیاد حساسیت کنتراست امروزه به طور وسیع مورد استفاده قرار می گیرد.
تئوری و استفاده
ارزیابی حساسیت کنتراست به طور کلینیکی، شامل گریت سینوسی با فرکانس فضایی می باشد و کنتراست آن کاهش می یابد تا جایی که در 50 درصد زمان دیده شود. این نشان دهنده آستانه کنتراست برای فرکانس های فضایی است که معکوس حساسیت کنتراست است. به عبارت دیگر آستانه کنتراست پایین تر، حساسیت کنتراست بالاتری دارد.
حساسیت کنتراست فضایی باگریت های ثابت اندازه گیری می شود در صورتی که حساسیت کنتراست Temporal با گریت هایی اندازه گیری می شود که در بیشتر زمان کنتراست آن بر عکس می شود. پس از آن که کنتراست برای رنج وسیعی از فرکانس های فضایی اندازه گیری شد، ارزش لگاریتمی آن روی محور عمودی و فرکانس فضایی متناسب با آن روی محور افقی نمایش داده می شود که این منحنی کنتراست یاMTF (modulation function transfer) بیمار را مشخص می کند.
این منحنی که تحت تأثیر هر دو فاکتور اپتیکی و عصبی است توانایی تحلیل سیستم بینایی انسان برای هر سطح کنتراست و فرکانس فضایی را نشان می دهد.
به طور کلی قله منحنی برای بیمار با دید نرمال در 3 – 4 c/d قرار دارد.
برای افراد بالای 60 سال با دید طبیعی شیفت قله منحنی از c/d 4 به c/d 2 است و کاهش حساسیت کنتراست فرکانس های فضایی بالا و متوسط اتفاق می افتد.
این کاهش بسیار مشهود ناشی از کاهش روشنایی شبکیه در نتیجه تنگ شدن مردمک و کدورت لنز می باشد.
نقطه¬ایی که منحنی خط افقی را قطع می کند، Cut off frequency نامیده می شود که در حقیقت بیشترین توانایی تفکیک سیستم بینایی یعنی کنتراست صد در صد می باشد.
هر چند این مقدار بر حسب سیکل بر درجه است ولی می شود با تقسیم 600 بر آن به حدت اسنلن تبدیل شود. برای مثال اگر cut off frequency c/d15 باشد حدت اسنلن (600 / 15 ) 20 / 40 می باشد. بنابراین بیماری که دیدش 20/20 یا بهتر است باید .باید cut off frequency c/d 30 یا بیشتر داشته باشد.
اگر بیماری وجود داشته باشد Cut off Frequency ، نقطه¬های دیگری در طول منحنی می¬شود که ممکن است بسیار کاهش داشته باشد. وسایلی که حساسیت کنتراست را اندازه¬گیری می¬کنند بسیار پیشرفته هستند و تصویر کلی بهتری از عملکرد بینایی را نشان می¬دهند. اندازه¬گیری حدت بینایی به تنهایی نامناسب است زیرا تنها یک نقطه را در طول منحنی حساسیت کنتراست نشان می¬دهد که ارتباط کمی با سطح کنتراست و جزئیات محیط دارد. در حقیقت فرد یک چشم با حساسیت کنتراست بالا را بر یک چشم با حدت بینایی بهتر ترجیح می¬دهد.
انواع تست حساسیت کنتراست
1-سیستم حساسیت کنتراست Arden:
این سیستم شامل 6 صفحه فتوگرافیک با ابعاد cm 30/5×23 (in 12×9) می-باشد که در فاصله¬ی 57cm، زاویه¬ی بینایی 28 درجه ایجاد می¬کند. اولین صفحه از گریت¬های سینوسی برای افراد متمارض می¬باشد و 5 صفحه دیگر فرکانس فضایی 6/4,3/2,1/6,0/8,0/4,0/2 را دارند. صفحه آخر فرکانس فضایی بالاتر را نشان می¬دهد که هر کدام نصف صفحه را اشغال می¬کند. کنتراست هر صفحه از بالا به پایین بیشتر از 1/76 واحد لگاریتم افزایش می-یابدوسطوح کنتراست از 1 تا 20 در یک ردیف عمودی شمارش می¬شوند. شیوه تست به این گونه است که از ردیف 1 تا گریتی که قابل دیدن باشد اندازه¬گیری می¬شود. سطوح کنتراست انتخاب شده برای هر گریت سپس با مقادیر نرمال مقایسه می¬شود.
2-سیستم حساسیت کنتراست Vistech:
شامل انواع چارت¬های زیر می¬باشد: 1. VCTS 6000 2. VCTS 700S 3. VCTS 6500 MCT8000.4
5. B-VAT II-SG
سری¬های Vistech تست حساسیت کنتراست، قابل دسترس¬ترین در کلینیک¬ها می¬باشد. بر این اساس روش کلینیکی برای انجام تست در فواصل دور و نزدیک با این سیستم مختصراً شرح داده شده است. VCTS 6000 / VCT 6500
1. روشنایی منعکس شده از چارت باید با فوتومتر اندازه¬گیری شود. میزان روشنایی ثبت شده اگر خارج از رنج 30 تا 70 فوت لامبرت باشد باید تنظیم شود. میزان روشنایی باید ثابت و یکنواخت باشد.
2. بیمار باید در فاصله مشخصی از چارت باشد. عینک تصحیحی برای دور استفاده شود.
3. باید به بیمار آموزش داد که به گریت¬های سینوسی دایره¬ای که در قسمت پایین چارت قرار دارد نگاه کند. چهار پاسخ ¬(بالا، پایین، چپ، راست) می¬تواند وجود داشته باشد.
4. با بستن یک چشم باید به بیمار گفت که از ردیف بالا (A) شروع کند و موقعیت هر قطعه را از چپ به راست تشخیص دهد اولین پاسخ نادرست نقطه پایانی آن ردیف است، سپس ردیف¬های بعدی را می¬پرسیم.
5. نقطه¬ی پایانی هر ردیف باید در فرم ارزیابی علامت زده شود. ردیف عمودی فرم به طور مستقیم با ردیف افقی در چارت منطبق می¬باشد. با اتصال شماره¬های علامت زده شده روی چارت منحنی کنتراست رسم می¬شود نتیجه باید با رنج نرمال جمعیت در فرم ارزیابی مقایسه شود.
6. سپس تست برای چشم دیگر انجام می¬گیرد.
3-تست حساسیت کنتراست Mars:
مهمترین مزیت این تست در دسترس بودن آن می¬باشد. که به طور مستقیم در دسترس چشم¬پزشکان، اپتومتریست¬ها و کلینیک¬های چشم می¬باشد. برخلاف تست¬های دیگر کنتراست که فقط حدت بینایی را با تارگت¬هایی با کنتراست پایین به دست می¬آورند، تست Mars اندازه¬گیری صحیح از حساسیت کنتراست است که کمترین کنتراست مریض را می¬تواند نشان دهد. حروفی که بزرگ است بیشتر بیماران حتی آنهایی که Low vision هستند تشخیص می-دهند.
تحقیقات نشان می¬دهد که حروف بزرگ به وسیله¬ی حساسیت¬های بینایی یکسان مشخص می¬شود.
موارد استفاده:
• ثابت کردن base حساسیت کنتراست قبل و بعد از عمل (مانند کاتاراکت- لیزیک، یا عمل جراحی دیگر)
• مشخص کردن از دست دادن عملکرد در کنتراست پایین (اغلب همراه با حساسیت glare است)
• کنترل اثرات بیماری¬های تدریجی
مزایا
• دارای 3 چارت، برای چشم چپ، راست و دو چشمی یا برای تکرار تست است بدون این که فرد حفظ کند.
• اجرا سریع، آسان و دقیق
• حفاظت آسان
• قرار گرفتن چارت روی پلاستیک¬های بادوام
• طراحی برای تست نزدیک (cm 40 تا 50)
• قیمت ارزان
• یادگیری آسان
4-تست حساسیت کنتراست CSV 1000
انواع تست CSV 1000 شامل:
1- CSV 1000 E 2-CSV 1000 S
3-CSV 1000 LV 4- CSV 1000 ETDRS
5- CSV 1000 CVA 6- CSV 1000 RC
7- CSV 1000 LH 8- CSV 1000 ANC و ...
تست مورد استفاده در این تحقیق CSV 1000 E می¬باشد که به همین دلیل به طور کامل در این مورد توضیح داده می¬شود.

 

CSV 1000 E :
این تست شامل چهار ردیف با فرکانس¬های فضایی 3 cpd (A)، 6 cpd (B) و 12 cpd (C) و 18 cpd (D) است و هر ردیف شامل 8 پله حساسیت کنتراست می¬باشد و هر پله دارای 2 دایره بالا و پایین است که در یکی از این دو خطوطی دیده می¬شود.
این دستگاه با کنترل از راه دور کار می¬کند، اگر کنترل دستگاه گم یا خراب شود CSV 1000 می¬تواند توسط Penlight یا چراغ قوه کار کند. هیچ روشنایی اضافی برای CSV 1000 نیاز نیست. دستگاه به طور اتوماتیک مقدار نور را تا 85 تنظیم می¬کند. دستگاه به نور خارج حساس است بنابراین این مقدار نور تست برای محدوده زیادی از روشنایی زمینه استاندارد شده است. CSV 1000 در اتاق¬های روشن و یا در نور خورشید قابل استفاده نیست زیرا که دستگاه نمی¬تواند استاندارد شود. مناسب¬ترین فاصله¬ی تست 8 فوتی است هر چند در هر فاصله¬ایی از 7 تا 9 فوتی می¬تواند انجام شود. CSV 1000 دارای چندین صفحه¬ی تست می¬باشد و با تغییر صفحات آن و نصب آن روی دستگاه، نوع تست عوض می¬شود، این تست¬های اضافی توسط CECTOR VISION فراهم می¬شود.

 

دستورالعمل برای CSV 1000 E:
1. ردیف A روشن کنید.
2. از بیمار بپرسید در پله¬ی اول در کدام دایره خطوط می¬بیند، بیمار امکان 3 جواب دارد بالا- پایین- هر دو سفید
3. از بیمار بخواهید ردیف را کامل کند جایی که هر دو دایره را سفید بیان کرد پایان تست است.
4. ردیف¬های بعدی را به همین ترتیب تست کنید.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  52  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله بررسی مقایسه حساسیت کنتراست عینک و لنز تماسی نرم در افراد 20 تا 30 سال


داتلودمقاله وضعیت حقوقی ـ فقهی رایانه در ایران

 

 

 

 

اشاره
رشد استفاده از رایانه در ایران و به کارگیری آن در فرایندهای مختلف آموزش،صنعت، نشر و پژوهش، مسائل حقوقی نوظهوری را در پی داشت. این مسائل ضرورتاً باید در دستگاه فقهی و حقوقی ایران تحلیل و قوانین مناسب با آن‏ها تصویب گردد.
بررسی‏های نظری پژوهش‏گران فقه و حقوق، بستر سازی برای دست‏یابی به قوانین کارآمد است. این مقاله تلاش دارد براساس نیازهای روز و مسائل نوظهور، متون فقهی و آراء فقیهان را بررسی کند.
حقوق رایانه دارای طیفی گسترده و موضوعاتی گوناگون است؛ امّا از آن‏جایی که بسیاری از فروعات این حقوق (بر خلاف کشورهای پیش‏رفتة صنعتی), تناسب چندانی با ساختار اقتصادی و اجتماعی کنونی ایران ندارند, طبعاً در تاریخچة قانون‏گذاری حقوق رایانه ایران, نمی‏توانند دارای منزلت و جایگاه ویژه‏ای باشند. به‏عنوان نمونه, گرچه در انگلستان برای حمایت از برخی از ابعاد سخت‏افزاری رایانه, قانونی تحت عنوان حمایت از تراشه‏های نیمه هادی تصویب شده است, اما به دلیل عدم آمادگی صنعت ایران بر تولید چنین محصولاتی در حجم انبوه, نمی‏توان از قانون‏گذار ایرانی انتظار تدوین چنین قوانینی را داشت. به طور کلی می‏توان گفت که از بین دو جنبة سخت‏افزاری و نرم‏افزاری رایانه, بُعد نرم‏افزاری آن در ایران دارای اهمیت خاصی بوده و کاربردهای فراوانی در صنعت ایران طی بیش از یک دهه ورود آن به کشور داشته است. به همین جهت از میان ابعاد حقوق رایانه, بُعد حقوق نرم‏افزار در ایران مورد توجه نسبی قانون‏گذاران ایران قرار گرفته است؛ از این‏رو در این گفتار بیش‏تر به تاریخچة زیرشاخة حقوق نرم‏افزار خواهیم پرداخت.
گرچه رایانه در اواخر دهة 1350 وارد ایران شد, اما رشد این پدیده در ایران از اواخر دهة 60 آغاز گردید. در ابتدای کار, این پدیده در نظام حقوقی ایران تأثیر چندانی نداشت, اما پس از تأسیس شرکت‏های نرم‏افزاری در ایران و گذشت چند سال از فعالیت آن شرکت‏ها, با طرح اولین دعوای نرم‏افزاری در دادگاه‏های ایران در سال 1372 به یک‏باره توجه حقوق‏دانان و قاضیان به این پدیده جلب شد و پرسش‏ها و ابهامات حقوقی جدیدی در این عرصه پدیدار گشت. نخستین و مهم‏ترین پرسشی که در این زمینه مطرح شد, دربارة ماهیت و جایگاه حقوقی نرم‏افزار بود. به بیانی دیگر, آیا نرم‏افزار اساساً به عنوان یک اثر ادبی و هنری شناخته می‏شود و یا یک اثر صرفاً صنعتی است؟ یا آیا نرم‏افزار دارای شرایط حق تکثیر و کپی‏رایت است یا شرایط اختراع‏پذیری؟ علاوه بر این, اصولاً چه حقوقی بر سازندة نرم‏افزار قابل تصور است؟ آیا ارتکاب اعمال در دایرة امور نرم‏افزاری می‏توانند مسئولیت‏های مدنی یا جزایی را به دنبال داشته باشند؟ به طور کلی محور اساسی پرسش‏های فوق به این مسئله بازمی‏گشت که نرم‏افزار اصولاً تحت چه قانونی حمایت شدنی است؛ قانون حمایت از آثار ادبی و هنری, قانون حمایت از اختراعات صنعتی و یا این‏که بایستی اساساً تحت یک قانون جدید و مخصوص مورد حمایت قرار گیرد؟ در دهة 1370, برخی از حقوق‏دانان با استناد به دلایلی, نرم‏افزار را به عنوان اثری ادبی تلقی کرده و آن را تحت قانون حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان مصوب سال 1348 می‏دانستند. از سوی دیگر پاره‏ای از حقوق‏دانان, نرم‏افزار را به عنوان یک محصول صنعتی قلمداد کرده, ویژگی اختراع‏پذیری را بر آن قابل انطباق می‏دانستند و از این‏رو منعی در شمول آن تحت قانون ثبت اختراع و علایم تجاری مصوب 1310 نمی‏دیدند. امّا تطبیق هر کدام از این دو قانون قدیمی بر نرم‏افزار, مبتلابه اشکالات خاصی بود:

مشکلات شمول نرم‏افزار تحت قانون 1348 (قانون حق تکثیر آثار ادبی و هنری)
1. گرچه کدهای نوشته شده به زبان‏های سطح بالا, شباهت‏های فراوانی به زبان طبیعی داشته و از جهاتی شبیه محتویات یک کتاب است و از این جهت مانند اثر ادبی, قابلیت این را دارد که تحت قانون مزبور قرار گیرد, امّا همان‏گونه‏که بیان شد, نرم‏افزار تنها شامل کدهای نوشته شده نیست؛ بلکه نرم‏افزار در واقع توسط کدهای ماشین (دستورات متشکل از صفر و یک‏ها) اجرا می‏شود. بنا بر این حتی اگر کدهای اصلی نرم‏افزاری را به عنوان اثر ادبی تلقی کنیم, باز هم نمی‏تواند این قانون به طور جامع تمامی مصادیق نرم‏افزار را پوشش دهد
2. در زمان تصویب قانون مزبور, نرم‏افزار وجود خارجی نداشته تا مورد نظر قانون‏گذار باشد, از این‏رو تعیین مجازات‏ها متناسب با موضوعات انفورماتیکی نیست.
3. افزون بر آن, بر اساس اصل «قانونی بودن جرم و مجازات», جرایم نرم‏افزاری باید دارای عنصر قانونی باشند تا قابل مجازات شوند. به همین دلیل تا در قانون به جرم نرم‏افزاری تصریح نشود, امکان مجازات متخلفین وجود ندارد و این در حالی است که این قانون, هیچ‏گونه تصریحی به نرم‏افزار ندارد.
مشکلات مربوط به اختراع‏پذیری نرم‏افزار طبق قانون سال 1310
4. عدم صراحت در نص قانون مزبور, به شمول پدیده‏های نرم‏افزاری به رغم اهمیت قابل توجه این صنعت, قاضیان دادگاه‏ها را در انطباق آن بر نرم‏افزار دچار تردید کرده بود.
5. در این قانون, مرجع فنی تخصصی جهت تشخیص نوع و طبقه‏بندی این دسته از محصولات, نامشخص بوده و هیچ‏کدام از مراجع فعلی مذکور در قانون بالا, به دلیل عدم صلاحیت فنی‏شان نمی‏توانستند مرجع مناسبی برای ثبت اختراعات نرم‏افزاری به شمار آیند.
مشکلات یادشده, به تدریج ضرورت تدوین نظام ویژة حمایت از پدیدآورندگان نرم‏افزار را ایجاب نمود. تا این‏که در سال 1371 از سوی دولت, انجام کارشناسی حقوقی این کار به شورای عالی انفورماتیک کشور واگذار شد و به همین منظور, شورای مزبور, پژوهش‏های گسترده‏ای در زمینة حقوق سازندگان نرم‏افزار به عمل آورد و با بررسی تطبیقی حقوق سایر کشورها و نیز مشاوره با کارشناسان فنی و مدیران ارشد شرکت‏های نرم‏افزاری, در نهایت در آبان‏ماه 1373 لایحه‏ای تحت عنوان «لایحة قانون حمایت از حقوق پدیدآورندگان نرم‏افزار» تدوین گشت. این لایحه مشتمل بر ده ماده بود که پس از ویرایش اول، یک ماده به آن اضافه گردید. افزون بر آن, نخستین آیین‏نامة مربوط تحت عنوان «پیش‏نویس دستورالعمل صدور گواهی محصولات نرم‏افزاری» در همان سال تدوین گردید.
لایحة مزبور تا سال 1378 مورد نقد و بررسی کارشناسان حقوقی مجلس شورای اسلامی قرار گرفت تا سرانجام در چهارم دی‏ماه 1379 قانون حمایت از پدیدآورندگان نرم‏افزار در هفده ماده و دو تبصره, به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و پس از تأیید آن توسط شورای نگهبان, در 24 دی ماه 79 با امضای رییس جمهوری جنبة اجرایی یافت.
تاریخچة حقوق رایانه در دادگاه‏های ایران
با توجه به ابهامات موجود در خصوص جایگاه نرم‏افزار در قوانین ایران و پس از پی‏گیری‏های مکرر وزارتخانه‏هایی چون وزارت ارشاد و کسب تکلیف از قوّة قضاییه در مورد چگونگی رسیدگی به شکایات نرم‏افزاری, سرانجام در سال 1371, رییس محترم قوّة قضاییة وقت بخش‏نامه‏ای را مبنی بر ملاک عمل قراردادن قانون حقوق مؤلفان, مصوب 1348 و قوانین مشابه صادر نمود و متعاقب آن با صدور نخستین رأی دادگاه‏های کشور دربارة دعوای شرکت نرم‏افزاری سینا در زمینة حق تکثیر محصولات نرم‏افزاری, این مسئله روشن شد که گرچه در قانون حقوق مؤلفان مصوب 1348 به موضوع نرم‏افزار تصریح نشده است, اما حقوق منظور شده در این قانون, شامل نرم‏افزارهای رایانه‏ای نیز می‏شود. موضوع این دعوا در ارتباط با شکستن قفل نرم‏افزاری یکی از محصولات شرکت نرم‏افزاری سینا بود که در ششم مردادماه 1370 توسط این شرکت اقامه شد. صدور این رأی سرفصل جدیدی در مورد حمایت قانون از این صنعت در کشور ما به شمار می‏رود.
افزون بر این, تا پیش از تدوین لایحة حقوق پدیدآورندگان نرم‏افزار, در بین سال‏های 69 تا 73, هیجده مورد شکایت به شورای عالی انفورماتیک که مرجع بررسی شکایات نرم‏افزاری بوده و هست, رسید. موضوع بیش‏تر این شکایات دربارة کپی‏ غیرمجاز از ابعاد مختلف برنامه‏های نرم‏افزاری بود. در هر صورت, رسیدگی به شکایات نرم‏افزاری واصله به مراجع مربوط قانونی, نکات و تجارب ارزندة زیر را در پی داشت:
1. نامشخص بودن مفهوم فنی و حدود و ثغور تکثیر غیرمجاز و استفادة مشترک, از بخشی از برنامه‏های تولید شده, این شبهه را بر تولیدکنندگان نرم‏افزار قدیمی ایجاد کرده بود که تولیدکنندگان نرم‏افزارهای جدید (به دلیل شباهت بخشی از نرم‏افزارشان با نرم‏افزارهای قدیمی) هیچ حقی نسبت به بخش‏هایی از نرم‏افزار که با نرم‏افزار آن‏ها یکسان است, ندارند.
2. عدم برقراری سیستم استاندارد مشخص و صریح در معاملات محصولات نرم‏افزاری, همچون فقدان فاکتور فروش, قرارداد صریح و یا اسناد مشابه, مشکلات و ابهاماتی را در خصوص موضوع مورد معامله ایجاد کرده بود.
3. با توجه به استناد محدود دادگاه‏ها به قانون حق تکثیر 1348, بسیاری از اشخاص و خریداران, به لحاظ عدم آگاهی نسبت به امکان تعمیم و تسری احکام قانونی بر محصولات نرم‏افزاری, مبادرت به تکثیر و استفادة غیرمجاز از این محصولات می‏کردند.
ابهامات موجود در زمینة حقوق نرم‏افزار به دلیل فقدان حقوق ویژه و اختصاصی در موضوع حقوق پدیدآورندگان نرم‏افزار, منجر به این شده بود که اشخاص و شرکت‏های نرم‏افزاری, کم‏تر به طرح شکایات در این خصوص بپردازند تا این‏که با تصویب نخستین قانون حقوق نرم‏افزاری در سال 1379 و مشخص شدن وضعیت حقوق نرم‏افزار, شرکت‏های نرم‏افزاری و دیگر اشخاص درگیر با نرم‏افزار, کم‏کم این جرئت و جسارت را پیدا کردند تا شکایات خود را در قالب دعاوی حقوقی در دادگاه‏ها طرح نمایند و نخستین دعوای مطروح پس از تصویب قانون فوق، در اسفندماه همان سال بود.
به جرئت می‏توان گفت که تصویب قانون حمایت از پدیدآورندگان نرم‏افزار در سال 1379, نقطة عطفی در تاریخ قانون‏گذاری در این زمینه به شمار می‏رود. با این‏که مدت کوتاهی از تصویب این قانون می‏گذرد, اما به نظر می‏رسد این امر تأثیرات خود را بر نهادهای حقوقی کشور گذاشته است. به عنوان نمونه, اخیراً دادگستری تهران اعلام کرده است که شعبه‏ای جدید, ویژة جرایم نرم‏افزاری در دادگستری تهران راه‏اندازی شده است. به علاوه, مشابه کشورهایی که پلیس‏ جرایم نرم‏افزاری تشکیل داده‏اند, اخیراً نیروی انتظامی کشور با توجیه کامل پلیس 110 نسبت به انواع جرایم رایانه‏ای, به سرعت و با جدیت فراوان جرایم نرم‏افزاری را پی‏گیری می‏کند. مثلاً با شکایت شرکت نرم‏افزاری یاسین‏رایانه از کپی‏کنندگان غیرمجاز محصولاتش در شهر مشهد, بلافاصله این پلیس اقدام به شناسایی و دستگیری عاملین مربوط نموده است.
تاریخچة مختصری از فعالیت‏های علمی انجام‏شده در ایران در زمینة حقوق رایانه
متأسفانه در این‏ باره اقدامات بسیار محدودی انجام یافته که بیش‏ترین سهم مربوط به شورای عالی انفورماتیک کشور است و طبق پژوهش‏های انجام یافته, تنها یک کتاب, آن‏هم صرفاً در زمینة حقوق پدیدآورندگان نرم‏افزار توسط شورای عالی انفورماتیک کشور تدوین یافته است. از لحاظ پژوهش‏های دانشگاهی, تنها دو رساله (یکی در مقطع کارشناسی ارشد و دیگری در مقطع دکتری) در این خصوص تدوین شده است که محتویات رسالة مربوط به مقطع دکتری, به صورت کتابی مستقل تحت عنوان حمایت از حقوق پدیدآورندگان نرم‏افزار کامپیوتری با حمایت شورای عالی انفورماتیک کشور منتشر ‏شده است. افزون بر آن, در ایران تنها یک مجلّة تخصصی تحت عنوان خبرنامة انفورماتیک در این زمینه منتشر می‏شود که توانسته است از سال 69 تاکنون در طی هفتاد و شش شماره, بسیاری از مسائل مربوط به حقوق رایانه را نقد و بررسی کند. مهم‏ترین پژوهشی که دربارة ابعادی از حقوق رایانه به زبان فارسی صورت گرفته, جزوة درسی حقوق و رایانه تألیف آقای دکتر پرویز ساورایی است. این جزوه در سال 1375 تألیف شد و روش تحقیق آن به صورت تطبیقی است.
چالش‏های موجود در نظام حقوقی ایران در زمینة تثبیت حقوق رایانه
جمهوری اسلامی ایران در وضع فعلی, در زمینة ورود و تثبیت شاخه‏های مختلف حقوق رایانه در درون نظام حقوق خود با مشکلات عدیده‏ای مواجه است. از بین مشکلات مزبور, دو مورد را می‏توان اشاره کرد که از مهم‏ترین موانع روند گسترش حقوق رایانه‏اند. به نظر می‏رسد تا زمانی که این موانع بر سر راه توسعه حقوق رایانه (به ویژه در شاخة حقوق نرم‏افزار) وجود داشته باشند, صنعت نرم‏افزار ایران با فراز و نشیب‏های فراوانی روبه‏رو خواهد شد و نمی‏تواند از رشد مناسبی برخوردار گردد. این دو مشکل عبارتند از:
1. عدم تنقیح دقیق مبانی فقهی حقوق رایانه به ویژه در بُعد حقوق مالکیت فکری.
2. ناآشنایی قاضیان و وکلا و به طور کلی حقوق‏دانان با موضوعات و مباحث مربوط به حقوق رایانه.
هدف اصلی این نوشتار تا آن‏جا که در چارچوب رساله می‏گنجد, این است که به بررسی دو جنبه بپردازد تا بتواند از این رهگذر به سهم خود, پاره‏ای از مشکلات مربوط را برطرف نماید. در این‏جا لازم است شرح مختصری از دو مشکل یادشده ارائه دهیم.
1-عدم تنقیح دقیق مبانی فقهی حقوق رایانه (به ویژه حقوق مالکیت فکری):
در نسل گذشته از فقهای معاصر, کم‏تر کسی قائل به حقوق مالکیت فکری یا معنوی در موضوعاتی چون کتاب و نرم‏افزار بوده است. از بین این فقها می‏توان به بنیان‏گذار جمهوری اسلامی ایران, امام خمینی(ره) اشاره کرد که حقوق مالکیت فکری را اساساً غیر شرعی می‏دانستند. در بین فقهای نسل حاضر نیز وضع تقریباً به همین منوال است و بسیاری از آنان این حق را از نظر شرعی معتبر نمی‏دانند. با وجود این, آن‏گونه که از اظهارات برخی از متولیان نظام انفورماتیک کشور بر می‏آید, آنان بسیار علاقه‏مند هستند که فقها نسبت به این موضوع نظر مساعدی ابراز کنند. غافل از این‏که اصولاً احکام شرعی در چارچوب قالب‏ها و ضوابط مشخص و معینی قابل اثبات هستند و نمی‏توان با شیوه‏های تحمیلی و سلیقه‏ای, احیاناً حکم شرعی جدیدی را ملتزم شد و آن را به شرع مقدس نسبت داد!
در عین حال, به نظر نگارنده, یکی از علل اصلی عدم پذیرش این مسئله از سوی فقها, شفاف نبودن و عدم وضوح مفهوم و مصادیق حقوق رایانه و نیز فلسفه وجودی مالکیت‏های فکری در حوزة نرم‏افزار, نزد آنان است. به علاوه به نظر می‏رسد, اصول کلی و قواعد خاصی در شرع وجود دارد که می‏توان به گونه‏ای، از آن‏ها برای اثبات حقوق رایانه استفاده نمود. در مبحث بعد خواهیم دید که با استناد به این اصول کلی, می‏توان لااقل بخشی از فروعات مهم حقوق رایانه را اعتبار شرعی بخشید. البته این هرگز بدان معنا نیست که خواسته باشیم با خارج شدن از چارچوب ضوابط و قواعد کلی اثبات احکام شرعی, خدای ناخواسته, حکمی جعلی و تحمیلی را به شرع مقدس اسلام نسبت دهیم؛ بلکه به نظر می‏رسد بتوان با همان معیارهای کلی مدوّن در فقه شیعه این مهم را به انجام رسانید.
2-ناآشنایی حقوق‏دانان با مباحث مربوط به حقوق رایانه:
یکی از مسائلی که گریبان‏گیر بیش‏تر حقوق‏دانان ـ خواه در سطح قضات, وکلا و یا دیگر حقوق‏دانان ـ است, عدم آشنایی آنان با مفاهیم و موضوعات مربوط در دایرة حقوق رایانه است. به علاوه حقوق‏دانان آشنا به مسائل مالکیت فکری و معنوی و درگیر با دعاوی مالکیت معنوی, تاکنون باور نداشته‏اند که نرم‏افزار یکی از مصادیق اصلی این نوع مالکیت است. بدیهی است کارشناسان فنی نیز قادر به تشریح موضوعات رایانه‏ای از ابعاد حقوقی نیستند. بنا بر این هنگام طرح یک دعوا در دادگاه‏ها, عموماً قضات و وکلا دچار مشکل شده, نمی‏توانند آن‏گونه که شایسته و بایسته است, دعوا را به صورتی روان و روشن, حل و فصل نمایند. موضوع عدم آشنایی حقوق‏دانان با توجه به نو بودن این شاخة حقوقی, اختصاصی به حقوق ایران ندارد؛ بلکه در بسیاری دیگر از کشورها, حتی در کشورهای صنعتی این مشکل مشاهده می‏شود. ذکر این نکته ضروری است که در این زمینه باز هم کشورهای صنعتی بسیار جلوتر از کشورهایی نظیر ایران هستند و این به دلیل اهتمام ویژة حقوق‏دانان این کشورها به مسائل مربوط به حقوق رایانه در چند سال اخیر بوده است.
دومین هدف اصلی نوشتة حاضر این است که زیرمجموعه‏هایی از حقوق رایانه که به گونه‏ای مرتبط با حقوق خصوصی است, برگزیده شده و متناسب با حجم رساله, دربارة آن‏ها بحث و بررسی شود. ثمرة آشکار این امر, آشنایی بیش‏تر حقوق‏دانان با مفاهیم و مباحث مربوط به حقوق رایانه خواهد بود. از این رو، از بین مباحث مختلف رایانه, موضوع مسئولیت‏های حقوقی در حوزة نرم‏افزار انتخاب شد. این موضوع به نوبة خود, به دو شاخة اصلی مسئولیت حقوقی ناشی از نقض حقوق نرم‏افزار و مسئولیت مدنی ناشی از نرم‏افزارهای معیوب تقسیم می‏شود. از آن‏جا که بررسی عمیق این هر دو جنبه، از حوصلة این نوشته خارج است, ناگزیر موضوعی را برمی‏گزینیم که بیش‏ترین تناسب را با مباحث رشتة حقوق خصوصی دارد, بدیهی است از بین دو موضوع یاد شده, گفتار دوم, یعنی مسئولیت‏های مدنی ناشی از نرم‏افزارهای معیوب, ارتباط مستقیم و تنگاتنگی با این رشتة حقوقی دارد. افزون بر آن, موضوع نخست, مسائلی همچون مسئولیت‏های جزایی را در بر می‏گیرد که اصولاً با رشتة حقوق جزا تناسب بیش‏تری دارد. گفتنی است در راستای آشنایی بیش‏تر با ابعاد مفهومی حقوق رایانه, سعی شد در ابتدای این بخش, ریز موضوعات این شاخة حقوقی و سایر مفاهیم مرتبط به آن, تعریف و یا به صورت فهرست‏وار به آن‏ها اشاره شوند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   35 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود داتلودمقاله  وضعیت حقوقی ـ فقهی رایانه در ایران


دانلود مقاله پاسخگویی به حمله های اینترنتی

 

 


شنبه شب است شبکه شما به خوبی طراحی شده است خوب اجرا و پشتیبانی می شود تیم امنیتی شما به خوبی آموزش دیده است سیاست ها و روند کار تدوین شده است اما در گیرودار به انجام رساندن بموقع سیاستها و روندکاری (بنابراین شما می توانید چک جایزه مدیر را بگیرید )شما فراموش کردید پروسه پاسخگویی -حوادث را به حساب آورید و زمانی که شما برای انجام خوب کار به خودتون تبریک می گویید یک هکر به سیستم بسیار حساس شما حمله می کند حالا چه باید کرد ؟با هر سرعتی که شما می توانید به این سوال پاسخ دهید می تواند تعیین کننده سرنوشت اطلاعات شما باشد کارمندان نیاز دارند بدانند چه کار باید بکنند و چگونه و چه وقت .آنها همچنین نیاز دارند بدانند چه کسی حمله را گزارش می دهد در غیر اینصورت وضعیت به سرعت از کنترل خارج می شود بخصوص یک تعدیل مناسب مهم است اگر درجه حمله خارج از دانش پایه پشتیبانی شما باشد زمانی که یک حمله رخ می دهد هر حر کت شما می تواند معنی متفاوتی بین از دست دادن و یا حفظ اسرار شرکت شما را داشته باشد فقط تصور کنید چه اتفاقی می افتد اگر همه اطلاعات ضروری روی سیستم کامپیوتر شما دزدیده یا نابود شده بود بعید است ؟برای بیشتر مردم بعید به نظر می آید تا زمانی که این ها به سیستم هایشان حمله کنند به یاد داشته باشید داده ها روی شبکه شما مهم هستند بنا براین آماده باشید مطمئن بشوید که هر کس (از بالا تا پایین )در شرکت شما می دانند چه کاری باید انجام بدهند در هر حمله برای حفظ داده ها از دزدیده شدن و تغییر یا خرابی فقط بر آور د کنید
کاووس پاسخگویی -حوادث
Dave Amstrang یک مدیر است که پشتیبانی می کند شبکه داخلی برا ی بانک first fidelityدر ایالت Dnacanst در یک آخر وقت شنبه شب Dave مشاهده کرد که یک هکر کنترل کامل همه 200 سیستم را به دست گرفته و شروع کرده به جستجو در بین آنها با اراده و جمع آوری می کند سپس وردها و داده ها را می خواند متاسفانه Dvae هیچ کاری انجام نداد اما نگاه می کرد در حالی که سعی داشت کشف کند در نیمه شب چه کسی ر وی سیستم ا و بوده در نیمه شب با وجود اینکه frist fidelity سیاست هایی و پروسه هایی برای اکثر وضعیت های دیگر نوشته بود هیچ راهنمایی پاسخگویی -حوادث رسمی وجود نداشت زیرا Daveهیچ دستورالعمل مشخصی نداشت او سه روز تمام سعی کرد برای شناختن هکر بدون موفقیت قبل از تماس با تیم امنیتی بانک . فقط برای یک لحظه تصور کند که یک هکر پرسه می زند بدون چک شدن در میا ن شبکه بانکی شما برای سه روز و جمع آوری می کند مجموعه اسم ها و شماره حسابها حتی تغییر بدهد داده ها را جا به جا کند سرمایه خراب کند گزارشات فکر کنید در مورد تغییر بانکها . من فکر می کنم چگونه چنین وضعیتی پیش می آید در این مورد Daveیک سرور نرم افزاری تشکیل داد به طوری که به وسیله سایر سیستمها مورد اعتماد قرار گرفت صد ها سیستم به سرور نرم افزاری اعتماد کردند اگر چه این توافق (سیستمهای روی شبکه دسترسی جزئی به ا ین سرور دارند ) پخش نر م افزار جدید را آسان می سازد می تواند یک ریسک باشد
اگر سیستم باید شکل بگیرد به عنوان سرور مورد اعتماد ( هیچ گزینه عملی دیگر قابل انجام نیست) سرور مورد اعتماد باید به طور کامل محافظت شود در غیر این صور ت هر هکری که به سرور مورد اعتماد وارد شود دسترسی ریشه ا ی سریع دارد بدون نیاز به رمز عبور برای هر سیستم که به سرور اعتماد کند این همان چیزی که برای first fideityرخ داد خواهد بود صد ها سیستم در شبکه داخلی به نرم افزار سرور اعتماد کردند در نتیجه سرور یک هدف وسوسه کننده برای هر هکر که به دنبال وارد شدن به شبکه کامپیوتری بانک است فراهم کرد Daveنظرش ا ین نبود که سیستم در خطر است برای او یا مدیرش هر گز رخ نداده بود که یک سیستم واحد غیر امنیتی در ها را برای سایر شبکه باز کند برای first fidelityشبکه اعتماد به درازا کشید تا اعماق بیش از 200 سیستم شبکه داخلی با صدها سیستم که به سرور نرم افزاری اعتماد می کنند سرور باید با کنترلهای امنیتی مناسب نگهداری می شد سرور هر چند روی هم رفته فقدان امنیتی داشت و فقط منتظر هکر بود تا دقیقا وارد شود و ا ین درست هما ن چیزی است که اتفاق ا فتاد وقتی هکر به دسترسی کامل به سرور مورد اعتماد رسید دسترسی ریشه ای جزئی به تمام سیستم های روی شبکه مسلم بود هکر لازم نبود کار سختی انجام دهد .اجازه بدهید نگاه دقیق تر بیاندازیم به جزئیات ا ین حمله و چیز ی که در طی ا ین روز ها رخ داد و روزهای آینده را در پی داشت
روز ا ول دسترسی بی اجازه
Daveبه وجود هکر هر ساعت 11:45دوشنبه شب پی برد زمانی که جریان عادی چک کردن شبکه انجام می شد ا و متوجه فر آیند غیر معمولی انجام می شوند که برا ی چنین زمانی مصرف cpu بیش از حالت معمول بود ا ین فعالیت غیر معمول باعث جرقه حس کنجکاوی Dave شد بنابراین ا و بیش تر تحقیق کرد بوسیله چک دخول به سیستم (قطع ارتباط) او متوجه شد که Mike Nelson یکی از اعضای تیم امنیتی بانک به سیستم وارد شده بود Mikeیک استفاده کننده قانونی بود اما بدون اعلام به گروه Dave نباید وارد می شد ا ین هکری بود که خودش را به جای Daveجا زده بود ؟Mikeکار می کرد بر روی مشکل امنیتی .اگر Mikeبود فراموش کرده بود قرار داد اطلاع –قبلی را یا او عمدا غفلت کرده بود در اطلاع دادن به دیگران ؟Daveنظری نداشت حتی بدتر از آن ا و
نمی دانست که چه کسی را صدا بزند یا چه کاری انجام دهد بعدا چه اتفاقی ا فتاد ؟چنین چیزی که برای اکثر مردم رخ می دهد در ا ول آنها شک می کنند به اینکه هکرها وارد سیستم آنها شدند Daveتجربه می کرد یک اضطراب یک احساس تهییج و مختلط با ترس و پریشانی در مورد ا ین که چه کار باید انجام دهد ا و تنها بود در نیمه شب اگر تا دیر وقت کار نمی کرد ممکن بود هیچ کس از این حمله چیزی نفهمد ا و تصمیم گرفت از آنجایی که او مسئول سیستم بود برای بدست آوردن دوباره کنترل باید کارهایی انجام می داد او کار برا ن را ا ز سیستم خارج کرد سپس حساب باطله را منتقل کرد بوسیله از کار انداختن رمز عبور کاربران Dave دوباره سیستم را کنترل می کرد گمان می کرد ماموریتش به انجام رسیده است Daveبه خانه رفت متاسفانه Daveنفهمید جریان واکنش کوتاه مدت به موقعیت بود بیرون کردن کاربر غیر مجاز از سیستم اغلب معنی اش این است که ا و فقط برای آ ن روز خارج شده است به این معنی نیست که او بر نخواهد گشت . یکبار که یک هکر وارد سیستم می شود معمولا باقی می گذارد درهایی برای بر گشت که دسترسی آسان او را برای دفعات بعد فراهم می کند کار Dave او را با یک احساس غلط از امنیت رها کرد Daveگمان کرد که او مشکل را بوسیله یک پر تاب ساده هکر به بیرون از سیستم حل کرده است اما مشکل امنیتی که به هکر اجازه اولین ورود را داده بود درست نشده بود Dave شاید دزد را از خانه بیرون انداخته بود اما درها همچنان قفل نشده بود
روز دوم : مشکل حل شده است
صبح سه شنبه Dave حادثه نیمه شب را به مدیر ش و دو مدیر سیستم دیگر شرح داد آنها برای چند لحظه بحث کردند ا ما هنوز نظری نداشتند که سیستم به وسیله یک هکر ناشناس مورد هجوم قرار گرفته یا به وسیله Mike از گروه امنیتی به هر صور ت آنها مشکل را حل شده در نظر گرفتند آن حساب مشکوک از کار افتاده بود و هیچ استفاده کننده غیر مجاز جدیدی روی سیستم نبود بنا بر این آنها این موضوع را رها کردند و بر گشتند سر کارشان هما ن طوری که در بیشتر روزها ی پشتیبانی زمان می گذشت در پایان این شیفت کار ی Dave وارد سرور نر م افزاری شد فقط یک لوگین از مدیر سیستمی که شب پشتیبانها را اجرا می کند را بر روی سیستم ها بود آن عادی به نظری می رسید حتی مورد انتظار بود سیستم داشت به خوبی اجرا می شد بنابر این با یک روز 12 ساعته دیگر تحت اختیار اوDave خارج شد و به خانه رفت
روز سوم : امنیت دوباره در هم شکسته شد
Daveخوابیده بود این فقط صبح چهار شنبه بود واو آن هفته 24ساعت کار کرده بود وقتی اون به محل کار ش بعد از ظهر برگشت متوجه شد که شب گذشته Ed از سرور خارج نشده و ا ین عجیب بود Ed در یک شیفت سنگین کار میکرد معمولا در طی روز آن اطراف نبود Dave دریافت کرده بود Login شرح نداده شده از دوشنبه Dave صدا کرد Ed را برای اینکه توضیح بدهد فعالیتهایش را بر روی سیستم Ed فوراً به آن احضار پاسخ داد آن به Dave اطلاع داد که آن هیچ گونه پشتیبانی را شب گذشته اجرا نکرده است و آن از سیستم به طور رایج استفاده نکرده است کم کم به نظر رسید که گویی یک هکری خودش را به جای Ed جا زده است با تحقیقات بیشتر Dave کشف کرد Ed ساختی داشت از سیستمMilk می آمده علاوه بر این استفاده کننده نه تنها چک می کرد که ببیند چه کسی دیگر وارد شده بود بلکه اجرا می کرد یک رمز عبور را Daveفکر کرد که Mikeداشت بازی می کرد بر روی سیستم و به طور همزمان هم دسترسی داشته به سیستم به وسیله جا زد ن خودش به عنوان Ed هرگز به طور جدی احتمال اینکه یک هکر ناشناخته روی سیستم در حال دزدیدن اطلاع وجود دارد مورد بر رسی قرار نمی داد Daveجداً تا حالا آسیب دیده بود آن کشف کرد که mike سبب شده بود که آن دور خودش بچرخد و وقتش را تلف کند سطح تحمل Daveپایین بود ed را از سیستم بیرون کرد پس ورد او را از کار انداخت به مدیرش این توسعه جدید را گزارش داد مدیر mike را صدا زد برای اینکه از او بپرسد آیا آن وارد سیستم شده و استفاده کرده از رمز عبور Sniffeو از او سوالاتی بکند در مورد فعالیت های دوشنبه شب mike با تاکید زیادی اصرار کرد که کاربر مرموز نبوده mike همین ادعا را کرد که هیچ هکری نمی توانسته به سیستمش وارد شود چون او مطمئن بود که توافقی نشده عقیده mike این بود که هکر باید کلاه بردار باشد و همچنین این او تظاهر می کند از سیستم mikeآمده اما در واقع از یک جای دیگر منشا می گیرد در این مقطع موقعیت رو به انحطاط بود مدیران سیستم داشتن باور می کردند که mike روی شبکه بوده اما Mike همچنان اصرار می کرد که باز گشت یک حقه بوده و او به اشتباه متهم شده همه خواب را تر ک کردند و وقت بیش تری را صرف کردند تا متوجه شوند واقعا چه اتفاقی افتاده است
روزهای چهارم تا هفتم : تعدیل کردن اتفاق
روز پنجشنبه مدیر Dave تعدیل داد مشکل را به مدیر امنیتی بانک و بخش بازرسی داخلی چندین روز گذشت تا زمانی که همه قسمت های تیم امنیتی بخش بازرسی و مدیران سیستم منتظر هکر بودند برای دوباره ظاهر شدن اما هکر هیچ وقت بر نگشت مدیر بخش بازرسی داخلی سرگردان مانده بود اگر واقعا هکر بوده بیرون کردن او برای دفعه دوم او را دل سرد کرده بود از حمله دوباره آیا mike حمله کرده بود برا ی تفریح و زمانی که فهمیده بود همه متوجه او هستند متوقف شده بود
روز هشتم برای بدست آوردن شواهد دیر است
یک هفته کامل بعد از حمله بخش بازرسی داخلی Dave تماس گرفت و از داده های فنی که او در یافت کرده بود سوال کرد (این داده ها ) فعالیت هکر را روی سیستم شرح می داد از آنجایی که بانک یک متخصص امنیتی در گروه کاری نداشت بخش بازرسی من را استخدام کرد کار من این بود که بازدید کنم از داد ه های فنی و تعیین کنم چه کسی وارد سیستم شده است

 

روز نهم: چه کسی مجرم بود
وقتی رسیدم موضوع را با مدیر بازرسی مطرح کردم و داده ها را مرور کردم چندین روز از دومین حمله گذشته بود و هکر هر گز باز نگشته بود متاسفانه من نتوانستم جوابی را که بازرس دنبال آن می گشت فراهم کنم زیرا به دنبال کردن هکر با داده هایی که آنها جمع آوری کرده بودند ممکن نبود اطلاعات به من گفت که مزاحم از ابزار هک جهانی که به راحتی بر روی اینترنت قابل دسترسی است استفاده کرده است مانند کار بران قانونی اینترنت متعدد جمع آوری کرده بود یک دسته از رمزها عبور ها را به نظر می رسید که از سیستمmike آمده باشد اما اطلاعات برای گفتن این که آیا هکر از بیرون بودهmike بوده یا کس دیگری در شرکت کافی نبود زمانی کهmike, Dave را از سیستم خارج کرد راهی برای باز گشت به سر چشمه وجود نداشت هر جوابی که من می دادم یک کار حدسی محض بود مصاحبه با کارمندان مفید نبود بسیاری از انگشت ها به mikeاشاره میکرد اما هیچ مدرکی وجود نداشت گذشته از آن بهترین کاری که می توانستم انجام دهم توصیه به مدیر بازرسی برای ارتقا ء شرکت و انجام فوری پروسه پاسخگویی - حوادث اگر این فرد یک هکر بود ممکن بود درهای باز گشت به سیستم را پشت سر گذاشته باشد در جهان واحد یک هفته ممکن است زیاد به نظر نرسد ا ما در رسیدگی به جرم کامپیوتری (بله ورود به یک سیستم جنایت است ) بدون سر انجام (بی پایان ) است زمانی که اینقدر زمان سپری می شود بین یک حمله و باز رسی اطلاعات با ارزش ا صلاح می شوند کم می شوند و گاهی پیکری غیر ممکن می شود من خاطر نشا ن کردم که حمله به وسیله فقدان امنیتی بر روی سرور نرم افزاری قابل اعتماد ممکن شده بود و این که آسیب پذیر ی ها باید تصحیح می شد بعلاوه دانستن این که هکر چگونه وارد سیستم شده ممکن نبود زیرا آسیب پذیر ی های متعددی وجود داشت که هکر می توانست از آنها بهر ه برداری کرده باشد برای دستیابی ریشه ای (بنیادی ) رمز عبور های حسابهای قدیمی وجود داشت مجوزهای بیش از اندازه فایل وجود داشت تکیه های امنیتی نصب نشده بود به همین ترتیب هکر ماکزیمم دسترسی را داشته است من به مدیر بازرسی گفتم که این حقیقت در صورت هم موج می زند یک سرور قابل اعتماد غیر امنیتی شبکه کامل را باز کرده است از آنجایی که سیستم توسط هکر های واقعی شکسته شده بود Daveبه نصب دوباره سیستم نیاز داشت و اضافه کردن کنترل های امنیتی کافی برای محافظت از سرور و مورد توجه قرار دادن سایر راه حل های فنی برای بروز رسانی نر م افزار روی شبکه داخلی آنها من همچنین با بازرس بحث کردم در مورد اهمیت یک تیم امنیتی که بتوانید به آن اعتماد کنید قبل از استخدام روی نیاز به پرسنل امنیتی کامل متمرکز شوید من توضیح دادم که پروسه مناسب برای دنبال کرد تیم امنیتی باید بجا باشد و از همه کارمندان باید انتظار داشت که آن پروسه را دنبال کنند زیرا آنها اعضای تیم امنیتی درجه یک هستند این بدان معنی نیست که آنها بتوانند پرسه بزنند در تمام سیستم های بدون اعلام مناسب در این مورد آن جایی که یک عضو تیم امنیتی یک متهم مشکوک بود داشتن یک پروسه در مکان برای مسیر یابی در تحقیقات تیم امنیتی به مدیریت بالاتر می توانست مفید باشد این احتمال باید تحت بخشی تضاد در منافع پوشانده شود.

 

خلاصه حمله ها از داخل
این دو حمله باعث شد اعضای کارمندان بانک مدت زیادی از زمان کاری را برای رسیدگی به مشکل هکر صرف کنند به جای انجام کارهای حقیقی شان
Dave مشکل را در دست خود گرفت و تصمیم مهمی گرفت که می توانست داده و سیستمهایش را روی شبکه در معرض ریسک قرار دهد و همچنین تصمیم گرفت که با mike از تیم امنیتی بدون مدرک مناسب برای بر گرداندن اتهامش بر خورد کند اگر چه ما هرگز نفهمیدیم آیا تهمت Dave ,و mikeدرست بوده یا غلط او راست می گفت حق داشت این که تشخیص دهد که هکر ها می توانند از داخل شبکه شما بیایند مانند آن است که از خارج بیایند شکل 1-1 به طور واضح شر ح می دهد که کارمندان داخلی یک ریسک جدی هستند البته دانستن این که کارمندان داخلی یک خطر هستند و انجام کارهایی در مورد آن دو چیز متفاوت است برای حمایت کردن از داده هایتان شما به سیاست و پروسه ها آموزش برای بسیاری از کارفرمایان نیاز دارید حفاظت از داده ها در مقابل کارمندان خود مسخره به نظر می رسد بخاطر داشته باشید به صفر و یک ها داده به عنوان پول واقعی نگاه کنید بانکها دو بار فکر نمی کنند در مورد اجرا کردن کنترل های کافی روی ذخیره پول برای مثال آنها گاو صندوق را باز نمی گذارند به طوری که هر کس در بانک کار می کنید یا هر مشتری که در بانک قدم می زند بتواند داخل شود و مقداری از آن پولها را بردارد زمانی که داده را هم ارزش با پول در نظر بگیریم کنترل های امنیتی یک نیاز می شود یک پیشنهاد این زمان First fideityخوش شانس بود با دسترسی نامحدود به شبکه برای سه روز هکر
می توانست داده ها را خراب کند سیستم هار ا خاموش کند یا حتی تنظیمات سخت افزاری
قسمت های یا همه شبکه می توانست بی فایده در آید مدیران سیستم می توانستند با روزها حتی هفته ها کار مواجه شوند فقط برای اجرای دوباره سیستم با فرض اینکه پشتیبانان جاری وجود داشتند هکرها می توانند سریع رد پای خود را بپو شانند دنبال کرد ن آنها به نقطه آغاز خیلی سخت و ناممکن می شود اگر شما در مسیر سریع عمل نکنید حتی اگر داده ها دزدیده شوند تغییر کنند یا خراب شوند ممکن است شما نفهمید صرفاً به این دلیل هر کس که دارد یا نگهداری می کند از شبکه کامپیوتری باید توسعه دهد پروسه پاسخگویی --حوادث ویژه روشن را.
بیایید به آنجا نرویم
با دادن طبیعت حساس به داده هایشان first fiddity خوش شانس بود البته تکیه کردن بر خوش شانسی معبر امنیتی خوبی نیست در عوض این چیزی است که آنها باید انجام می دادند
متمرکز شدن روی پیشگیری
با دادن راه کارها شما احتمالا می پرسید چرا first fiddity از چنین ترکیب آسیب پذیری استفاده کرد ؟ چرا داده هایتا ن را در معرض خطر بزرگ قرار دهید
البته پاسخ این است چرا نه در هر صورت راهی وجود نداشت که هکر بتواند به سیستم آنها حمله کند به طور عجیب تعدادی زیادی از شرکتها هنوز اینطور فکر می کنند

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  96  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله  پاسخگویی به حمله های اینترنتی