مقاله تاثیر حضور و عدم حضور والدین در بروز اختلالات شخصیتی فرزندان

مقاله تاثیر حضور و عدم حضور والدین در بروز اختلالات شخصیتی فرزندان

این مقاله در 40 صفحه و با فرمت word ارائه گردیده است.

 

 اهداف تحقیق:

هدف از این تحقیق این است که بدانیم آیا از نظر زمینه های رفتاری و روانی وشخصیتی میان نوجوانان والد دار و بدون والد تفاوتی وجود دارد یا خیر؟

هدف دیگر این است که میزان شیوع اختلال شخصیت ضد اجتماعی را میان نوجوانان والد دار و بدون والد تعیین کنیم.

هدف دیگر این است که در صورت مشخص شدن تفاوتها، نتایج در اختیار موسسات و کسانی که در کار تعلیم و تربیت و آموزش نوجوانان هستند، قرار بگیرد تا گامی موثر باشد در تدوین برنامه های منظم برای رفع مسائل و مشکلاتی که ممکن است در میان نوجوانان وجود داشته باشد.



خرید و دانلود مقاله تاثیر حضور و عدم حضور والدین در بروز اختلالات شخصیتی فرزندان


پایان نامه رشته روانشناسی و علوم تربیتی شناخت و مقایسة ویژگیهای شخصیتی و خودکارآمدی دانش آموزان دورة پیش دانشگاهی...

پایان نامه رشته روانشناسی و علوم تربیتی شناخت و مقایسة ویژگیهای شخصیتی و خودکارآمدی دانش آموزان  دورة پیش دانشگاهی...

دانلود پایان نامه آماده

دانلود پایان نامه رشته روانشناسی و علوم تربیتی شناخت و مقایسة ویژگیهای شخصیتی و خودکارآمدی دانش آموزان  دورة پیش دانشگاهی با عملکرد تحصیلی بالا و پایین با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 130

مقدمه  

    آموزش و پرورش هر جامعه، خاص آن جامعه است و از فرهنگ، حکومت، اقتصاد و ارزشهای آن  جامعه متأثر   می شود. به طور کلی، تعلیم و تربیت یک کشور به درک کامل فلسفه تربیت از سوی جامعه و مسئولان آن بستگی دارد.   امروزه با پیشرفت علوم به خصوص علوم انسانی و تأثیری که این علم در تعلیم و تربیت دارد. متخصصان آموزش و پرورش معتقدند که تربیت کودک اگر مهم تر از تعلیم  او نباشد اهمیت کمتری از آ ن ندارد. در دنیای امروز فلسفه تعلیم و تربیت بر این اساس بنا شده است که تمامی جنبه های شخصیت فرد پرورش یابد. به این صورت که برای داشتن انسانی سالم، خلاق و مفید در جامعه لازم و ضروری است که همگام با توسعة قوای فکری و عقلی فرد، قوای جسمانی وعاطفی او هم پرورش یابد.   مطالعة شخصیت انسان یکی از مهمترین و پیچیده ترین مباحث در روان شناسی می باشد. مفهوم شخصیت از جمله مفاهیمی است که در طول تاریخ بشر تغییر و تحول عمده ای کرده است. به علت اینکه مطالعه شخصیت برای درک ماهیت انسان اهمیت زیادی د ارد. تولد این رشته با کارهای ویلهلم ونت  در سال 1879 در دانشگاه لایپزیک در آلمان شروع شد (شولتز، 1990، ترجمه کریمی و همکاران، 1384).  در اوایل قرن بیستم واتسون  آمریکایی تحولی عظیم بر علیه کارونت به وجود آورد و جنبش رفتارگرایی را بنیان نهاد. که معتقد است روان شناسی علمی باید بر جنبه های ملموسی از ماهیت انسان تمرکز کند که بتوان آن را ثبت کرد، شنید و  اندازه گیری کرد.  در دهة 1930 مطالعة شخصیت در روان شناسی آمریکا عمدتاً توسط هنری مورای  و گوردن آلپورت  در دانشگاه هاروارد، رسمیت پیدا کرد (شولتز، 1998، ترجمه سید محمدی، 1385). عوامل متعددی در طرز رفتار انسان نقش تعیین کننده دارند که برخی از این عوامل به وسیلة شاخه ای از علم روان شناسی به نام روان شناسی شخصیت مورد بحث و بررسی قرار گرفته است که یکی از جذاب ترین و شیرین ترین موضوعهای روان شناسی می باشد که این موضوع در قالب نظریه ها و رویکردهای مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.   آنچه در ارزیابی شخصیت هر فرد مهم است پیچیدگی ماهیت آن و اندازه گیری آن می باشد. اگر واقعاً بتوان به اندازه گیری شخصیت پرداخت می توان دانش و اطلاعات خود را در مورد آن افزایش و توسعه داد. (براهنی ، 1361).      این پیچیدگی ماهیت شخصیت انسان باعث شده که تاکنون پاسخ یکسانی به سؤال «شخصیت چیست؟» داده نشود و نباید تصور کنیم که تنها یکی از این نظریه¬ها درست است و بقیه غلط هستند. زیرا هر کدام از نظریه پردازان در تعریف خود به جنبه های مختلف شخصیت توجه کرده اند و دسته بندی افراد به تیپ های مختلف دست کم به زمان بقراط (حدود 400 سال قبل از میلاد) باز می گردد.       ما در برخورد با دیگران، معمولاً حدسهایی در مورد آنها می زنیم و برای توصیف شخصیت آنها از اصطلاحاتی استفاده می کنیم مثلاً اجتماعی، درون گرا و..... و این برداشتهای ما از دیگران، بر رفتار ما با آنها تأثیر می گذارد. و بر اساس ارزیابی شخصیت آنها، در مورد آنها به قضاوت می پردازیم. این برداشتهای ما از شخصیت افراد مبتنی بر کارهایی است که از افراد در طی زمانهای مختلف سر می زند.      گوردون آلپورت 50 تعریف مختلف از شخصیت را مرور و ارائه کرده است (آلپورت، 1937). ایشان تعریف خود را از شخصیت به این صورت ارائه کرده است که:  «شخصیت سازمان پویایی از نظامهای جسمی، روانی در درون فرد است که رفتار و افکار ویژة او را تعیین می کند» (آلپورت، 1961).  هدف کتل از مطالعة شخصیت پیش بینی رفتار می باشد، یعنی رفتاری که شخص در پاسخ به یک موقعیت خاص از خود بروز می دهد که در معادله ریاضی به صورت R= f(p,s) بیان می کند.   علت اصلی مطالعة شخصیت در عصر کنونی، شناخت انسانی است که خود سبب تمامی مشکلات و بحرانهایی است که گریبانگیرش شده است.      آبراهام مزلو  معتقد است که «انسان عامل اصلی مشکلات  جهان است به طوری که با اصلاح او همه چیز اصلاح   می گردد (مزلو، 1957).      یکی از حوزه های اصلی کاربرد روان شناسی در دنیای واقعی، ارزشیابی  شخصیت است. به عنوان مثال متخصصان روان شناسی بالینی از طریق یک ارزیابی  مناسب شخصیت می توانند بهترین روش درمان را انتخاب نمایند. در مدارس هم، ارزشیابی شخصیت به روان شناسان آموزشگاهی کمک می کند تا بتوانند به علل ناسازگاری و مشکلات یادگیری دانش آموزان پی ببرند.       در عصر امروزی عوامل متعددی بر رفتار فرد تأثیر دارند که مهمترین آنها خانواده، مدرسه واجتماع می باشد. که این سه عامل، اساس شخصیت فرد را در دوران کودکی پی ریزی می کنند. امروزه افراد برای همگام بودن با این تحولات و به روز کردن مهارتهایشان همواره مشغول کسب اطلاعات به روز می باشند. در طول سالهای گ ذشته نظریات مختلفی در زمینة توصیف و چگونگی تحول رفتار آدمی، بیان شده است. از جملة این     نظریه ها، نظریة شناختی- اجتماعی  بندورا  می باشد. این نظریه بر مبنای یادگیری استوار است که در ابتدا به نظریة یادگیری- اجتماعی  مشهور بود. در این نظریه بر ریشه های اجتماعی رفتار و اهمیت فرایندهای شناختی، همچنین تمام ابعاد زندگی یعنی انگیزش، هیجان و عمل تأکید شده است (پروین، 2001، ترجمه جوادی و کدیور 1381).      بر اساس این دیدگاه انسان به عنوان موجودی فعال بوده و بر رویدادهای زندگی خود تأثیرگذار است.      در نظریة بندورا، ابعاد مختلف شخصیت مطرح شده است،که به بررسی مفهوم خودکارآمدی  یا توانایی ادراک شده فرد در انطباق با موقعیت های خاص خواهیم پرداخت.       از نظریه پردازان انگیزش پیشرفت که تحقیقات خود را بر ادراکات توانایی متمرکز کرده اند باندورا وکووینگتون    می باشند. بندورا به این ادراکات تحت عنوان خودکارآمدی اشاره می کند و کووینگتون در نظریة خودارزشی  اش شایستگی ادراک شده را مورد بحث قرار می دهد و معتقد است انسانها نیاز د ارند هم از طرف خودشان و هم از طرف دیگران به عنوان افرادی شایسته درک شوند.      مفهوم خودکارآمدی از نظر بندورا به یک احساس واقعی از تسلط در مهارت اشاره دارد. یعنی دانش آموزان وقتی احساس مؤثر بودن خواهند کرد که آنها خودشان واقعاً احساس کنند که در به دست آوردن یک مهارت یا دانش جدید در حال پیشرفت هستند. به این صورت که بامشاهده موفقیت خود در گذشته نسبت به آینده نیز مطمئن می شوند و اگر در گذشته با شکست مواجه شده باشند در مورد موفقیت خود در آینده ناامید خواهند بود (استیپک، ترجمه حسن زاده و عموئی، 1381).  

   بیان مسئله  

  با پیشرفت روزافزون علم و دانش، ثابت شده است که آموزش دادن به اشخاص جهت کنترل رفتارهای خود یک امر ضروری می باشد. تا فرد به عوامل بیرونی نیاز کمتری د اشته باشد و بتواند در زمینة تحصیلی و یادگیر خود عوامل انگیزشی را در خود ایجاد و کنترل کند. هدف همة فعالیت های آموزشی، ایجاد یادگیری  است و این مسئله یکی از مسائل مهم در عصر امروزی است همچنین هدف اصلی آموزش تسهیل یادگیری است. به سبب پیچیدگی و اهمیت مفهوم یادگیری تعریفهای مختلفی در این زمینه ارائه شده است که معروف ترین آن مربوط به هرگنهان  و السون  می باشد که یادگیری را تغییر نسبتاً پایدار در توان رفتاری  فرد می دانند که بر اثر تجربه حاصل می شود (هرکنهان و السون، 2001، ترجمه سیف 1384).  مسئله یادگیری یکی از مسائل مهم در عصر امروزی است و به همین خاطر است که سرمایه گذاری بسیار گسترده ای برای رسیدن به همین مسئله صورت می گیرد اما برای استفادة بهینه از این سرمایه گذاری بر دست اندرکاران نظام تعلیم و تربیت فرض است که در  پی شناخت عوامل تأثیرگذار بر پیشرفت تحصیل و آموزشی باشند و با روشن ساختن میزان تأثیر آنها بر یادگیری، معلمان را در وظیفة آموزشی خود مدد رسانند.  پیشرفت تحصیلی از موضوعات اساسی در آموزش و پرورش می باشد که متخصصان تعلیم و تربیت همواره به پژوهش و بررسی عوامل مؤثر بر آن پرداخته اند. این عوامل می تواند مربوط به ویژگیهای روانی، اجتماعی و عاطفی دانش آموزان باشد یا اینکه می تواند مربوط به کلاس درس، مدرسه و نظام تعلیم و تربیت باشد. دسی  (1975) دسی و ریان  (1985) و سایر محققان انگیزش  ، به دو نوع کلی از انگیزش یعنی انگیزش درونی  و بیرونی اشاره نموده اند. انگیزش بیرونی  زمانی وجود دارد که افراد به وسیلة پیامدهای خارجی و بیرونی برانگیخته می شوند. در مقابل انگیزش بیرونی، انگیزش درونی وجوددارد که در آن شخص برای انجام موفقیت آمیز تکالیف خود تمایل درونی دارد،  و برای آن ارزش بیرونی وجود ندارد. افرادی که برای انجام یک فعالیت خاص، به طور درونی برانگیخته می شوند، افرادی  خلاق ، خود تنظیم و خودکارآمد محسوب می شوندکه فعالانه به دنبال فرصت هایی برای مشارکت هستند و در فعالیت مورد علاقه خود به گونه ا ی غرق می شوند که زمان و سایر ضروریات زندگی را فراموش می کنند (دسی و ریان 1985).



خرید و دانلود پایان نامه رشته روانشناسی و علوم تربیتی شناخت و مقایسة ویژگیهای شخصیتی و خودکارآمدی دانش آموزان  دورة پیش دانشگاهی...


پایان نامه رشته روانشناسی و علوم تربیتی شناخت و مقایسة ویژگیهای شخصیتی و خودکارآمدی دانش آموزان دورة پیش دانشگاهی...

پایان نامه رشته روانشناسی و علوم تربیتی شناخت و مقایسة ویژگیهای شخصیتی و خودکارآمدی دانش آموزان  دورة پیش دانشگاهی...

دانلود پایان نامه آماده

دانلود پایان نامه رشته روانشناسی و علوم تربیتی شناخت و مقایسة ویژگیهای شخصیتی و خودکارآمدی دانش آموزان  دورة پیش دانشگاهی با عملکرد تحصیلی بالا و پایین با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 130

مقدمه  

    آموزش و پرورش هر جامعه، خاص آن جامعه است و از فرهنگ، حکومت، اقتصاد و ارزشهای آن  جامعه متأثر   می شود. به طور کلی، تعلیم و تربیت یک کشور به درک کامل فلسفه تربیت از سوی جامعه و مسئولان آن بستگی دارد.   امروزه با پیشرفت علوم به خصوص علوم انسانی و تأثیری که این علم در تعلیم و تربیت دارد. متخصصان آموزش و پرورش معتقدند که تربیت کودک اگر مهم تر از تعلیم  او نباشد اهمیت کمتری از آ ن ندارد. در دنیای امروز فلسفه تعلیم و تربیت بر این اساس بنا شده است که تمامی جنبه های شخصیت فرد پرورش یابد. به این صورت که برای داشتن انسانی سالم، خلاق و مفید در جامعه لازم و ضروری است که همگام با توسعة قوای فکری و عقلی فرد، قوای جسمانی وعاطفی او هم پرورش یابد.   مطالعة شخصیت انسان یکی از مهمترین و پیچیده ترین مباحث در روان شناسی می باشد. مفهوم شخصیت از جمله مفاهیمی است که در طول تاریخ بشر تغییر و تحول عمده ای کرده است. به علت اینکه مطالعه شخصیت برای درک ماهیت انسان اهمیت زیادی د ارد. تولد این رشته با کارهای ویلهلم ونت  در سال 1879 در دانشگاه لایپزیک در آلمان شروع شد (شولتز، 1990، ترجمه کریمی و همکاران، 1384).  در اوایل قرن بیستم واتسون  آمریکایی تحولی عظیم بر علیه کارونت به وجود آورد و جنبش رفتارگرایی را بنیان نهاد. که معتقد است روان شناسی علمی باید بر جنبه های ملموسی از ماهیت انسان تمرکز کند که بتوان آن را ثبت کرد، شنید و  اندازه گیری کرد.  در دهة 1930 مطالعة شخصیت در روان شناسی آمریکا عمدتاً توسط هنری مورای  و گوردن آلپورت  در دانشگاه هاروارد، رسمیت پیدا کرد (شولتز، 1998، ترجمه سید محمدی، 1385). عوامل متعددی در طرز رفتار انسان نقش تعیین کننده دارند که برخی از این عوامل به وسیلة شاخه ای از علم روان شناسی به نام روان شناسی شخصیت مورد بحث و بررسی قرار گرفته است که یکی از جذاب ترین و شیرین ترین موضوعهای روان شناسی می باشد که این موضوع در قالب نظریه ها و رویکردهای مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.   آنچه در ارزیابی شخصیت هر فرد مهم است پیچیدگی ماهیت آن و اندازه گیری آن می باشد. اگر واقعاً بتوان به اندازه گیری شخصیت پرداخت می توان دانش و اطلاعات خود را در مورد آن افزایش و توسعه داد. (براهنی ، 1361).      این پیچیدگی ماهیت شخصیت انسان باعث شده که تاکنون پاسخ یکسانی به سؤال «شخصیت چیست؟» داده نشود و نباید تصور کنیم که تنها یکی از این نظریه¬ها درست است و بقیه غلط هستند. زیرا هر کدام از نظریه پردازان در تعریف خود به جنبه های مختلف شخصیت توجه کرده اند و دسته بندی افراد به تیپ های مختلف دست کم به زمان بقراط (حدود 400 سال قبل از میلاد) باز می گردد.       ما در برخورد با دیگران، معمولاً حدسهایی در مورد آنها می زنیم و برای توصیف شخصیت آنها از اصطلاحاتی استفاده می کنیم مثلاً اجتماعی، درون گرا و..... و این برداشتهای ما از دیگران، بر رفتار ما با آنها تأثیر می گذارد. و بر اساس ارزیابی شخصیت آنها، در مورد آنها به قضاوت می پردازیم. این برداشتهای ما از شخصیت افراد مبتنی بر کارهایی است که از افراد در طی زمانهای مختلف سر می زند.      گوردون آلپورت 50 تعریف مختلف از شخصیت را مرور و ارائه کرده است (آلپورت، 1937). ایشان تعریف خود را از شخصیت به این صورت ارائه کرده است که:  «شخصیت سازمان پویایی از نظامهای جسمی، روانی در درون فرد است که رفتار و افکار ویژة او را تعیین می کند» (آلپورت، 1961).  هدف کتل از مطالعة شخصیت پیش بینی رفتار می باشد، یعنی رفتاری که شخص در پاسخ به یک موقعیت خاص از خود بروز می دهد که در معادله ریاضی به صورت R= f(p,s) بیان می کند.   علت اصلی مطالعة شخصیت در عصر کنونی، شناخت انسانی است که خود سبب تمامی مشکلات و بحرانهایی است که گریبانگیرش شده است.      آبراهام مزلو  معتقد است که «انسان عامل اصلی مشکلات  جهان است به طوری که با اصلاح او همه چیز اصلاح   می گردد (مزلو، 1957).      یکی از حوزه های اصلی کاربرد روان شناسی در دنیای واقعی، ارزشیابی  شخصیت است. به عنوان مثال متخصصان روان شناسی بالینی از طریق یک ارزیابی  مناسب شخصیت می توانند بهترین روش درمان را انتخاب نمایند. در مدارس هم، ارزشیابی شخصیت به روان شناسان آموزشگاهی کمک می کند تا بتوانند به علل ناسازگاری و مشکلات یادگیری دانش آموزان پی ببرند.       در عصر امروزی عوامل متعددی بر رفتار فرد تأثیر دارند که مهمترین آنها خانواده، مدرسه واجتماع می باشد. که این سه عامل، اساس شخصیت فرد را در دوران کودکی پی ریزی می کنند. امروزه افراد برای همگام بودن با این تحولات و به روز کردن مهارتهایشان همواره مشغول کسب اطلاعات به روز می باشند. در طول سالهای گ ذشته نظریات مختلفی در زمینة توصیف و چگونگی تحول رفتار آدمی، بیان شده است. از جملة این     نظریه ها، نظریة شناختی- اجتماعی  بندورا  می باشد. این نظریه بر مبنای یادگیری استوار است که در ابتدا به نظریة یادگیری- اجتماعی  مشهور بود. در این نظریه بر ریشه های اجتماعی رفتار و اهمیت فرایندهای شناختی، همچنین تمام ابعاد زندگی یعنی انگیزش، هیجان و عمل تأکید شده است (پروین، 2001، ترجمه جوادی و کدیور 1381).      بر اساس این دیدگاه انسان به عنوان موجودی فعال بوده و بر رویدادهای زندگی خود تأثیرگذار است.      در نظریة بندورا، ابعاد مختلف شخصیت مطرح شده است،که به بررسی مفهوم خودکارآمدی  یا توانایی ادراک شده فرد در انطباق با موقعیت های خاص خواهیم پرداخت.       از نظریه پردازان انگیزش پیشرفت که تحقیقات خود را بر ادراکات توانایی متمرکز کرده اند باندورا وکووینگتون    می باشند. بندورا به این ادراکات تحت عنوان خودکارآمدی اشاره می کند و کووینگتون در نظریة خودارزشی  اش شایستگی ادراک شده را مورد بحث قرار می دهد و معتقد است انسانها نیاز د ارند هم از طرف خودشان و هم از طرف دیگران به عنوان افرادی شایسته درک شوند.      مفهوم خودکارآمدی از نظر بندورا به یک احساس واقعی از تسلط در مهارت اشاره دارد. یعنی دانش آموزان وقتی احساس مؤثر بودن خواهند کرد که آنها خودشان واقعاً احساس کنند که در به دست آوردن یک مهارت یا دانش جدید در حال پیشرفت هستند. به این صورت که بامشاهده موفقیت خود در گذشته نسبت به آینده نیز مطمئن می شوند و اگر در گذشته با شکست مواجه شده باشند در مورد موفقیت خود در آینده ناامید خواهند بود (استیپک، ترجمه حسن زاده و عموئی، 1381).  

   بیان مسئله  

  با پیشرفت روزافزون علم و دانش، ثابت شده است که آموزش دادن به اشخاص جهت کنترل رفتارهای خود یک امر ضروری می باشد. تا فرد به عوامل بیرونی نیاز کمتری د اشته باشد و بتواند در زمینة تحصیلی و یادگیر خود عوامل انگیزشی را در خود ایجاد و کنترل کند. هدف همة فعالیت های آموزشی، ایجاد یادگیری  است و این مسئله یکی از مسائل مهم در عصر امروزی است همچنین هدف اصلی آموزش تسهیل یادگیری است. به سبب پیچیدگی و اهمیت مفهوم یادگیری تعریفهای مختلفی در این زمینه ارائه شده است که معروف ترین آن مربوط به هرگنهان  و السون  می باشد که یادگیری را تغییر نسبتاً پایدار در توان رفتاری  فرد می دانند که بر اثر تجربه حاصل می شود (هرکنهان و السون، 2001، ترجمه سیف 1384).  مسئله یادگیری یکی از مسائل مهم در عصر امروزی است و به همین خاطر است که سرمایه گذاری بسیار گسترده ای برای رسیدن به همین مسئله صورت می گیرد اما برای استفادة بهینه از این سرمایه گذاری بر دست اندرکاران نظام تعلیم و تربیت فرض است که در  پی شناخت عوامل تأثیرگذار بر پیشرفت تحصیل و آموزشی باشند و با روشن ساختن میزان تأثیر آنها بر یادگیری، معلمان را در وظیفة آموزشی خود مدد رسانند.  پیشرفت تحصیلی از موضوعات اساسی در آموزش و پرورش می باشد که متخصصان تعلیم و تربیت همواره به پژوهش و بررسی عوامل مؤثر بر آن پرداخته اند. این عوامل می تواند مربوط به ویژگیهای روانی، اجتماعی و عاطفی دانش آموزان باشد یا اینکه می تواند مربوط به کلاس درس، مدرسه و نظام تعلیم و تربیت باشد. دسی  (1975) دسی و ریان  (1985) و سایر محققان انگیزش  ، به دو نوع کلی از انگیزش یعنی انگیزش درونی  و بیرونی اشاره نموده اند. انگیزش بیرونی  زمانی وجود دارد که افراد به وسیلة پیامدهای خارجی و بیرونی برانگیخته می شوند. در مقابل انگیزش بیرونی، انگیزش درونی وجوددارد که در آن شخص برای انجام موفقیت آمیز تکالیف خود تمایل درونی دارد،  و برای آن ارزش بیرونی وجود ندارد. افرادی که برای انجام یک فعالیت خاص، به طور درونی برانگیخته می شوند، افرادی  خلاق ، خود تنظیم و خودکارآمد محسوب می شوندکه فعالانه به دنبال فرصت هایی برای مشارکت هستند و در فعالیت مورد علاقه خود به گونه ا ی غرق می شوند که زمان و سایر ضروریات زندگی را فراموش می کنند (دسی و ریان 1985).



خرید و دانلود پایان نامه رشته روانشناسی و علوم تربیتی شناخت و مقایسة ویژگیهای شخصیتی و خودکارآمدی دانش آموزان  دورة پیش دانشگاهی...


مقاله بررسی تیپ شخصیتی دربازیگران

مقاله بررسی تیپ شخصیتی دربازیگران

 

هر کسی شخصیتی دارد و شخصیت شما به مشخص کردن میزان موفقیت ، خشنودی و رضایت خاطر در زندگی شما کمک می کند. ما درباره شخصیت صحبت می کنیم، بدون اغراق باید بگوییم که شخصیت شما یکی از مهمترین نعمت های شماست. شخصیت به شما کمک کرده است تا زندگی خود را شکل دهیدو آینده نیز همین کار را خواهد کرد (شولتر و شولتز 1385، صفحه 4)

 

هر چیزی که تا به حال به دست آورده اید ، هر چیزی که انتظار دارید در شغل خود به دست آورید ، خواه همسر یا والد خوبی بشوید، و حتی وضعیت سلامت کلی شما تحت تاثیر شخصیت شما و شخصیت کسانی که با آنها در تعامل هستید قرار دارند. شخصیت شما گزینه هایی را که در زندگی دارید محدود کرده یا گسترش می دهد. شخصیت به شما اجازه نمی دهد تجربیات خاص را با دیگران در میان بگذارید یا شما را قادر می سازد بیشتر آنها را با دیگران در میان بگذارید.

 

شخصیت، برخی افراد را محدود می کند و دنیای تجربه را به وی دیگران می گشاید. (شولتز و شولتز ، 1385، صفحه 4)

 

یکی از ابعاد اصلی شخصیت درون گرایی و برون گرایی است. برون گرایان افرادی تکانشی هستند، مردم آمیز هستند مشتاق تحریک و هیجان هستند. تمایل به پرخاشگری دارند و آدم چندان با ثباتی نیستند، در مقابل درون گرایان افراد کم حرف و به نحوی گوشه گیر هستند و در خود فرو رفته، به کتاب ها بیشتر علاقه دارند تا آدم ها، تحریک و هیجان را دوست ندارند وبه دور اندیشی تمایل دارند. افراد تو داری هستند و به جز چند دوست صمیمی از دیگران فاصله می گیرند. زندگی با نظم و قاعده را دوست دارند به ندرت پرخاشگری نشان می دهند با ثبات و تا حدی بدبین هستند و برای معیارهای اخلاقی ارزش فراوان قائل هستند (آیزنگ، 1365)

 

بعضی معتقدند که درون گرایی و برون گرایی متکی به عوامل موروثی است اما این عوامل تا آن اندازه نیست که ما نتوانیم شخصیت خود را تغییر دهیم. به علاوه اغلب درون گرایی ها و برون گرایی ها ممکن است محصول تجربه و یادگیری باشد از این رو هر کس می تواندا رفتار خود را عمدا در مسیر درون گرایی و برون گرایی سوق دهد به طور کلی شخصیت درون گرا در رفتار و عمل حل مسائل ، دارای انگیزه و هدف هایی است که با خواسته های درونی خویش متناسب می باشد. فرد درون گرا شیفته دنیای درون است و هر امر ذهنی را که درون او می گذرد به صورت عینی یعنی مانند امری که در دنیای خارج وجود دارد توصیف می کند. اما فرد برون گرا بین خود واعتقادی که دارا می باشد تمایزی قائل نیست و هر انتقاد یا حمله ای به اعتقاد او به منزله حمله به خود است در حالی که درون گرا ممکن است به سختی از یک عقیده دفاع کند اما می داند که از یک عقیده دفاع می کند نه از شخص خود (فرخی، 1376)

 

در بررسی عمیق تر بعد برون گرایی- درون گرایی تفاوت باز دارندگی و تحریک مغز افراد درون گرا و برون گرا از اهمیت به سزایی برخوردار است. دربرون گراها، نیرویی بازدارندگی و در درون گراها نیروی تحریکی مغز بیشتر است. به همین دلیل افراد برون گراکه نیروی بازداری شدیدی دارند نسبت به درون گراها دیرتر شرطی می شوند و خاموشی پاسخ هم در آنها سریعت است. به همین دلیل می توان انتظار داشت به شرط آن که رویداد آسیب زا و دردزای زندگی برای همه یکسان باشد کسانی که راحت تر شرطی می شوند (درون گراها) همان افرادی می باشند که بیش از دیگران به اختلالات روان رنجوری دچار می شوند (آیزنگ 1365)

 

تئاتر اجرای آگاهانه ی یک متن یا یک مایه ی از پیش تعیین شده است که هدف های متعددی را دنبال می کند، تئاتر آموزش می دهد، ارشاد می کند، سرگرم می کند، و نیز در راه کشف جهان و انسان و «الهام بخشیدن» به تماشاگران گام بر می دارد. تئاتر همواره با انسان بوده است، و فرهنگ های مختلف با آن رفتاری گوناگون داشته اند، گاه به داشتن تئاتر مباهات می نمودند، و گاه هم چون عامل فساد جامعه تکفیر و طردش می کردند. بر این برخوردهای متفاوت و تناقض آمیز دو علت عمده را می توان بر شمرد: نخست تنوع و پیچیدگی تئاتر که قادر است از پیش پا افتاده ترین حرکات نمایشی و تفریحی تا متعالی ترین جنبه های معرفت بشر را به نمایش بگذارد و دیگر دامنه ی نفوذ و اقتدار فرهنگی آن. در تمدن های بزرگ گذشته تئاتر هم چون یک نهاد با نفوذ فرهنگی و عقیدتی عمل می کرد و مثل آیین در پی کشف و افشای رازهای نهفته بود. علت سومی را می توان بر این دو افزود ، و آن فرایافت جامعه است. ارسطو انسان را جانور مقلد توصیف می کند، از این رو اجرای نمایش را از غرایز طبیعی او می شمارد؛ در قرن وسطی تئاتر سراسر در خدمت آموزش های اخلاقی و تجسم بخشیدن به داستانهای انجیل قرار می گیرد؛ پس از رنسانس اروپا انسان همچون موجودی زمینی اما لایق رسیدن به کمال تعریف می شود. پس انسانگرایی و واقعگرایی بر ضوابط فلسفی، و به تبع آن بر تئاتر زمان حکم می گردد، و شخصیت های اساطیری در درام ها جای خود را به انسان های واقعی می سپارند. هنگامی که کپرنیک اعلاغم می کند زمین (و به تبع آن انسان) مرکز عالم نیست، تئاتر آرمانگرا و بزرگ نمایی پدید می آید تا اشتیاق رسیدن به جاودانگی را پاسخ گوید: عقل گرایی عصر ولتر و دیده رو و اصحاب دایره المعارف ، احساس گرایی سده هجدهم، طبیعت گرایی عصر علمو انقلاب های سیاسی و اجتماعی، همه تئاترهای مناسب با فرایافت دوران خود را به وجود می آورند. (اسکارگ، براکت، ترجمه آزادی ور، 1375)

 

تئاتر به خاطر طبیعت، نقاد و افشاگرانه حاکمان مستبد را خوش نمی آمد. از طرفی پادشاه ایرانی خودچندان گرفتار تاخت و تاز و حفظ بقای خود بودند، که حتی مجال پرداختن به یک نمایش رسمی و دولتی را نمی داشتند. هنر همواره در جوامعی رشد می کند که دارای ثباتی دراز مدت باشند زیرا هنر نیز هم چون نتیجه کار گروهی، وانتقال تجربه ها و دستاوردها از گروهی به گروه دیگر است. حکومت های ایرانی همواره پس از رسیدن به قدرت همه دستاوردهای پیش از خود را از میان برداشتند و سازمان دیگری را پی ریزی می کردند. در چنین شرایطی سنت های جدی نمایشی تنها به صورت نمایش های آیینی و بومی که ریشه در اعماق فرهنگ جامعه به جای می ماند، و هرگونه نوآوری با مقاومتی جدی روبرو می شود. بنابراین نمایشگران آزاد و حرفه ای ، اگر وجود داشته باشند، برای جلب تماشاگر ناچار به دلقکی (طلحگی) و مسخرگی روی می آورند، در نتیجه مهر بی ارزشی می خورند. چون بی ارزشند از حلقه فرهیختگان جامعه دور می افتند، و چون مطرود و مکروهند عوامانه و گمنام می مانند. نمایش هنگامی در میان توده های مردم رواج می یابد خواسته ها و آمال آنها را منعکس کند، و چون اجازه این کار را ندارند توده مردم نیز گرایشی بدان نشان نمی دهد و حمایت خود را از آن سلب می کند. گزارشگران و مورخان نیز در آثار خود اعتنایی به نقل آن نمی کنند. به دلایلی از این است آثار نمایشی گذشته ما عموما سینه به سینه، و به عنوان نمایش هایی عامیانه به دوران ما رسیده است. (اسکارگ، براکت، ترجمه آزادی ور، 1375)

 

 

 

 

 

 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 111صفحه  آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا بازکنید

 



خرید و دانلود مقاله بررسی تیپ شخصیتی دربازیگران


مقاله بررسی تیپ شخصیتی دربازیگران

مقاله بررسی تیپ شخصیتی دربازیگران

 

هر کسی شخصیتی دارد و شخصیت شما به مشخص کردن میزان موفقیت ، خشنودی و رضایت خاطر در زندگی شما کمک می کند. ما درباره شخصیت صحبت می کنیم، بدون اغراق باید بگوییم که شخصیت شما یکی از مهمترین نعمت های شماست. شخصیت به شما کمک کرده است تا زندگی خود را شکل دهیدو آینده نیز همین کار را خواهد کرد (شولتر و شولتز 1385، صفحه 4)

 

هر چیزی که تا به حال به دست آورده اید ، هر چیزی که انتظار دارید در شغل خود به دست آورید ، خواه همسر یا والد خوبی بشوید، و حتی وضعیت سلامت کلی شما تحت تاثیر شخصیت شما و شخصیت کسانی که با آنها در تعامل هستید قرار دارند. شخصیت شما گزینه هایی را که در زندگی دارید محدود کرده یا گسترش می دهد. شخصیت به شما اجازه نمی دهد تجربیات خاص را با دیگران در میان بگذارید یا شما را قادر می سازد بیشتر آنها را با دیگران در میان بگذارید.

 

شخصیت، برخی افراد را محدود می کند و دنیای تجربه را به وی دیگران می گشاید. (شولتز و شولتز ، 1385، صفحه 4)

 

یکی از ابعاد اصلی شخصیت درون گرایی و برون گرایی است. برون گرایان افرادی تکانشی هستند، مردم آمیز هستند مشتاق تحریک و هیجان هستند. تمایل به پرخاشگری دارند و آدم چندان با ثباتی نیستند، در مقابل درون گرایان افراد کم حرف و به نحوی گوشه گیر هستند و در خود فرو رفته، به کتاب ها بیشتر علاقه دارند تا آدم ها، تحریک و هیجان را دوست ندارند وبه دور اندیشی تمایل دارند. افراد تو داری هستند و به جز چند دوست صمیمی از دیگران فاصله می گیرند. زندگی با نظم و قاعده را دوست دارند به ندرت پرخاشگری نشان می دهند با ثبات و تا حدی بدبین هستند و برای معیارهای اخلاقی ارزش فراوان قائل هستند (آیزنگ، 1365)

 

بعضی معتقدند که درون گرایی و برون گرایی متکی به عوامل موروثی است اما این عوامل تا آن اندازه نیست که ما نتوانیم شخصیت خود را تغییر دهیم. به علاوه اغلب درون گرایی ها و برون گرایی ها ممکن است محصول تجربه و یادگیری باشد از این رو هر کس می تواندا رفتار خود را عمدا در مسیر درون گرایی و برون گرایی سوق دهد به طور کلی شخصیت درون گرا در رفتار و عمل حل مسائل ، دارای انگیزه و هدف هایی است که با خواسته های درونی خویش متناسب می باشد. فرد درون گرا شیفته دنیای درون است و هر امر ذهنی را که درون او می گذرد به صورت عینی یعنی مانند امری که در دنیای خارج وجود دارد توصیف می کند. اما فرد برون گرا بین خود واعتقادی که دارا می باشد تمایزی قائل نیست و هر انتقاد یا حمله ای به اعتقاد او به منزله حمله به خود است در حالی که درون گرا ممکن است به سختی از یک عقیده دفاع کند اما می داند که از یک عقیده دفاع می کند نه از شخص خود (فرخی، 1376)

 

در بررسی عمیق تر بعد برون گرایی- درون گرایی تفاوت باز دارندگی و تحریک مغز افراد درون گرا و برون گرا از اهمیت به سزایی برخوردار است. دربرون گراها، نیرویی بازدارندگی و در درون گراها نیروی تحریکی مغز بیشتر است. به همین دلیل افراد برون گراکه نیروی بازداری شدیدی دارند نسبت به درون گراها دیرتر شرطی می شوند و خاموشی پاسخ هم در آنها سریعت است. به همین دلیل می توان انتظار داشت به شرط آن که رویداد آسیب زا و دردزای زندگی برای همه یکسان باشد کسانی که راحت تر شرطی می شوند (درون گراها) همان افرادی می باشند که بیش از دیگران به اختلالات روان رنجوری دچار می شوند (آیزنگ 1365)

 

تئاتر اجرای آگاهانه ی یک متن یا یک مایه ی از پیش تعیین شده است که هدف های متعددی را دنبال می کند، تئاتر آموزش می دهد، ارشاد می کند، سرگرم می کند، و نیز در راه کشف جهان و انسان و «الهام بخشیدن» به تماشاگران گام بر می دارد. تئاتر همواره با انسان بوده است، و فرهنگ های مختلف با آن رفتاری گوناگون داشته اند، گاه به داشتن تئاتر مباهات می نمودند، و گاه هم چون عامل فساد جامعه تکفیر و طردش می کردند. بر این برخوردهای متفاوت و تناقض آمیز دو علت عمده را می توان بر شمرد: نخست تنوع و پیچیدگی تئاتر که قادر است از پیش پا افتاده ترین حرکات نمایشی و تفریحی تا متعالی ترین جنبه های معرفت بشر را به نمایش بگذارد و دیگر دامنه ی نفوذ و اقتدار فرهنگی آن. در تمدن های بزرگ گذشته تئاتر هم چون یک نهاد با نفوذ فرهنگی و عقیدتی عمل می کرد و مثل آیین در پی کشف و افشای رازهای نهفته بود. علت سومی را می توان بر این دو افزود ، و آن فرایافت جامعه است. ارسطو انسان را جانور مقلد توصیف می کند، از این رو اجرای نمایش را از غرایز طبیعی او می شمارد؛ در قرن وسطی تئاتر سراسر در خدمت آموزش های اخلاقی و تجسم بخشیدن به داستانهای انجیل قرار می گیرد؛ پس از رنسانس اروپا انسان همچون موجودی زمینی اما لایق رسیدن به کمال تعریف می شود. پس انسانگرایی و واقعگرایی بر ضوابط فلسفی، و به تبع آن بر تئاتر زمان حکم می گردد، و شخصیت های اساطیری در درام ها جای خود را به انسان های واقعی می سپارند. هنگامی که کپرنیک اعلاغم می کند زمین (و به تبع آن انسان) مرکز عالم نیست، تئاتر آرمانگرا و بزرگ نمایی پدید می آید تا اشتیاق رسیدن به جاودانگی را پاسخ گوید: عقل گرایی عصر ولتر و دیده رو و اصحاب دایره المعارف ، احساس گرایی سده هجدهم، طبیعت گرایی عصر علمو انقلاب های سیاسی و اجتماعی، همه تئاترهای مناسب با فرایافت دوران خود را به وجود می آورند. (اسکارگ، براکت، ترجمه آزادی ور، 1375)

 

تئاتر به خاطر طبیعت، نقاد و افشاگرانه حاکمان مستبد را خوش نمی آمد. از طرفی پادشاه ایرانی خودچندان گرفتار تاخت و تاز و حفظ بقای خود بودند، که حتی مجال پرداختن به یک نمایش رسمی و دولتی را نمی داشتند. هنر همواره در جوامعی رشد می کند که دارای ثباتی دراز مدت باشند زیرا هنر نیز هم چون نتیجه کار گروهی، وانتقال تجربه ها و دستاوردها از گروهی به گروه دیگر است. حکومت های ایرانی همواره پس از رسیدن به قدرت همه دستاوردهای پیش از خود را از میان برداشتند و سازمان دیگری را پی ریزی می کردند. در چنین شرایطی سنت های جدی نمایشی تنها به صورت نمایش های آیینی و بومی که ریشه در اعماق فرهنگ جامعه به جای می ماند، و هرگونه نوآوری با مقاومتی جدی روبرو می شود. بنابراین نمایشگران آزاد و حرفه ای ، اگر وجود داشته باشند، برای جلب تماشاگر ناچار به دلقکی (طلحگی) و مسخرگی روی می آورند، در نتیجه مهر بی ارزشی می خورند. چون بی ارزشند از حلقه فرهیختگان جامعه دور می افتند، و چون مطرود و مکروهند عوامانه و گمنام می مانند. نمایش هنگامی در میان توده های مردم رواج می یابد خواسته ها و آمال آنها را منعکس کند، و چون اجازه این کار را ندارند توده مردم نیز گرایشی بدان نشان نمی دهد و حمایت خود را از آن سلب می کند. گزارشگران و مورخان نیز در آثار خود اعتنایی به نقل آن نمی کنند. به دلایلی از این است آثار نمایشی گذشته ما عموما سینه به سینه، و به عنوان نمایش هایی عامیانه به دوران ما رسیده است. (اسکارگ، براکت، ترجمه آزادی ور، 1375)

 

 

 

 

 

 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 111صفحه  آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا بازکنید

 



خرید و دانلود مقاله بررسی تیپ شخصیتی دربازیگران