پیدایش موسیقی - رقص - آواز - شعر
از زمانی که بشر توانست واکنش های درونی خود را بوسیله صدا نمایش دهد و وزن را از صداهای منظم و گوناگون طبیعت بدست آورد ، موسیقی را به وجود آورد ؛ زیرا جهان پر از اصوات است و عالم خلقت بر نظم و توازن برقرار است.
چون تشخیص موزون از غیر موزون در طبیعت بشر است ، و هر چیز موزون مطابق طبع انسان است ، آواز ، رقص ، شعر که هر سه موزونند و مورد پسند بشر ؛ از همان دوران قدیم به صورت آداب و رسوم جز زندگی ملل دنیا درآمدند ؛ با پیشرفت تمدن و با اختراع آلات و ادوات موسیقی بشر از نواهایی که در ذهنش حالت دلپذیر ایجاد می کرد تقلید نمود و با سرودهای مذهبی به نیایش رب النوع ها پرداخت و موسیقی را رکن اصلی دین قرار داد و از رقص و آوازهای ضربی و غیر ضربی در جشن و سرور و مراسم مذهبی خود استفاده نمود .
سرگذشت موسیقی را می توان به دو بخش تقسیم کرد :
دوره نخست : از آمدن نژاد آریایی به سرزمین ایران تا پایان دوره ساسانی
دوره دوم : از طلوع اسلام تا عصر حاضر
در مورد دوره نخست ، آنچه درباره اندیشه ، عواطف و احساسات هنر آریائیان گفته می شود به سبب فقدان آثار مدون و اسناد نعتبر به ناگزیر مبنی بر حدس و گمان خواهد بود ، اکنون بیشتر اطلاعات ما از ایران قدیم غیر از روایات دانشمندان و مورخین شرقی و ادبای دوره اسلامی و اندکی از کتب ایران پیش از اسلام که از اواخر عهد ساسانی باقی مانده ، از منابع خارجی و تحقیق و تتبع شرق شناسان است.
هیچ ملتی بدون اقتباس و استفاده و یاری جستن از دیگران نتوانسته به درجات عالی از تمدن دست یابد و هر ملتی بنابر نیازها و شرایط محیطی خویش و با اندیشه و ذوق و توانائی های خود چیزهائی بوجود آورده که در طول زمان در نتیجه برخورد و ارتباط و در آمیختن با ملت های دیگر ، به دیگران منتقل شده است. ایرانیان از ملت هائی هستند که در این اقتباس و تصرف در آن توانائی و ذوق و پسند خود را در طول تاریخ به ثبوت رسانیده و آن چه را اخذ کرده اند به صورتی بهتر و خوشایندتر در آورده و بدان رنگ ملی داده اند.
فایل ورد 23 ص
موسیقی درمان و شنیدن موسیقی به عنوان عامل التیام بخش و شافی جان ها قدمتی به درازای تاریخ دارد و از هزاره ی پیشین در نگرش های شرقی و هم غربی مورد توجه بوده است
افلاطون درباره تاثیر موسیقی گفته است «موسیقی برای ادامه زندگی بشر ضروری است شما ثقیل تر ین روح را در اختیار من بگذارید من قادرم که به نیروی موسیقی سنگینی و کدورت عارضی را از دوران و از دوده مردی هوشمند و سلحشور به شما تحویل دهم
نوروفیزیولوژی ادراک موسیقی
دونالد الدینگ هب برنده جایزه نوبل پزشکی از جمله نورولوژیست هایی است که ضمن نگرش روان شناسانه و روان کارانه در زمینه نوروفیزیولوژی موسیقی پژوهش های مرجع را انجام داده است وی معتقد است هوش،ادراک،و حتی هیجان ها از تجربه آموخته می شوند و با فرد به دنیا نمی آیند. هب بنیان گذار نظریه ای است که می دارد : «نوزادان با یک سیستم شبکه ای از نورون هایی متولد می شوند که ارتباط درونی آن تصادفی است تجربه حسی سبب می شود که این شبکه عصبی سازمان یابد و وسایل تعامل مؤثر با محیط را فراهم آورد.»
در ادامه این تئوری دو مفهوم کلیدی را بیشتر توضیح خواهیم داد و آنگاه به ادامه قانون هب خواهیم پرداخت.
مجتمع سلولی (شبکه نورونی)بنا به نظریه هب هر شیء و محیط که آن را تجربه می کنیم مجموعه ای از نورونها را راه اندازی می کند که مجتمع سلولی (Ceifassembly) نام دارد به عنوان مثال وقتی که ما به یک مداد نگاه می کنیم توجه مان را از نوک نداد به مداد پاک کن و بدنه چوبی مداد تغییر می دهیم با تغییر توجه، نورون هایی که در آن زمان تحریک شوند با یک شیء (مداد) مطابقت دارند .در بادی امر تمام این مجموعه عصبی مستقلاً عمل می کنند . به عنوان مثال وقتی شخصی به نوک مداد نگاه می کند دسته معینی از نرون ها تحریک می شوند اما آن ها در ابتدا بر نرون هایی که در هنگام نگاه کردن شخص به ته مداد یا بدنه چوبی آن تحریک می شوند تاثیر نیم گذارند با این حال تعداد به مجاورت زمانی بین تحریک نرون هایی که با نوک مداد مطابقت دارند قسمت های مختلف راه های عصبی با هم ترکیب می شوند. هب ابزاری دارد که مجتمع های سلولی نظام های عصبی پویا (dynamic) هستند نه ثابت و ایستا (استاتیک) وی مکانیسم های را نام می برد که از طریق آن ها نورون ها می توانند به مجتمع های سلولی بپیوندد یا آنها را ترک گویند و به مجتمع هل فرصت دهند تا از راه یادگیری یا تحول پالایش یابند وقتی که یک مجتمع سلولی اساس نورولوژی اندیشه یا فکر است و بدین ترتیب اثبات می کند چرا حضور یک شیء آشنا یا شنیدن یک ملودی آشنا با یک شخص مورد علاقه ما احتیاجی به تلاش برای فکر کردن دوباره آن ندارد.
فایل ورد 8 ص