شیوهی برقراری ارتباط مؤثر و مفید و انتخاب سبک مناسب رهبری و مدیریت، همواره یکی از عوامل مؤثر در موفقیت مدیران، تصمیم گیرندگان، مسؤولین و رهبران سیاسی و اجتماعی بوده است. به عقیدهی دیل کارنگی تنها 15درصد موفقیت یک مدیر به توانایی علمی او وابسته است و 85 درصد آن به قدرت نفوذ و نحوهی برقراری ارتباط وی با مردم و کارکنان خود، قدرت برنامه ریزی، ارزیابی و نظارت وی بستگی دارد.
مدیریت مجموعهها و کلاسهای آموزشی نیز به لحاظ ارتباط نزدیک مدیران و معلمان با یکدیگر و با دانشآموزان و شرایط محیطی ـ عاطفی خاص خود از یکسو و نفوذ رایانهها و تکنولوژی جدید به زندگی بشر، جهانی شدن آموزش، تبدیل اقتصاد وزندگی سنتی به اقتصاد و زندگی اطلاعاتی و دانش محور، از بین رفتن مرزهای جغرافیایی، تأثیر مدارس و آموزش مجازی و الکترونیکی از سوی دیگر نیازمند به کارگیری شیوههای علمی مدیریت با بهره گیری از تجارب و تحقیقات پژوهشگران در این زمینه میباشد.
در پس هر دستاورد، انگیزشی وجود دارد که پایه و ریشهی آن دستاورد را تشکیل میدهد و به نوبهی خود با تحقق یافتن هدف تقویت میشود. بیشترین تفاوتها در همین جا، یعنی در انگیزشها نهفته است، و همینهایند که برای ارزشهای پرورشی مدرسه بیشترین اهمیت را دارند. کار معینی ممکن است ریشه در ترس و فشار داشته باشد و یا در تمایلی جاه طلبانه برای کسب قدرت و امتیاز، یا در علاقهی عاشقانه به هدف، یا در آرزوی کشف ودرک حقیقت. به مانند نوعی کنجکاوی مقدس که هر کودک تندرستی از آن برخوردار است، اما خیلی زود به ضعف میگراید. تأثیر تربیتی خاصی که همین کار معین بر رفتار شاگرد به جای میگذارد، بر حسب آن که انگیزهی آن کار ترس از تنبیه و خودخواهی باشد یا تمایل به خشنودی و احساس رضایت، بسیار متفاوت خواهد بود و هیچ کس منکر آن نمیتواند بود که مدیریت مدرسه و طرز رفتار معلمان آن در شکل گرفتن شالودههای روانی شاگرد نقشی به سزا دارد.
بدترین مدیریت برای یک مدرسه آن است که روش کار خود را بر ترس و زور و قدرت نمایی ساختگی استوار کند. چنین روشی ویرانگر احساسات سالم، صداقت و اعتماد به نفس شاگرد خواهد بود و در نهایت امر، چیزی جز افراد مطیع و فرمانبردار به بار نخواهد آورد.
در امان نگاه داشتن مدرسه از این بدترین بلیههای شیطانی نسبتا آسان است. ضروری است کمترین حد ممکن زور و قدرت ارعاب در اختیار معلم قرار گیرد تا صفات انسانی و کیفیتهای ذهنی و معنوی او به صورت تنها منبع احترام شاگرد نسبت به وی در آید. البته اعمال شیوه و سبک مناسب مدیریت کلاس با توجه به اهداف و انتظارات و شرایط خاص محیطی در این میان نقش مهمی ایفا میکند.
شیوهی برقراری ارتباط مؤثر و مفید و انتخاب سبک مناسب رهبری و مدیریت، همواره یکی از عوامل مؤثر در موفقیت مدیران، تصمیم گیرندگان، مسؤولین و رهبران سیاسی و اجتماعی بوده است. به عقیدهی دیل کارنگی تنها 15درصد موفقیت یک مدیر به توانایی علمی او وابسته است و 85 درصد آن به قدرت نفوذ و نحوهی برقراری ارتباط وی با مردم و کارکنان خود، قدرت برنامه ریزی، ارزیابی و نظارت وی بستگی دارد.
مدیریت مجموعهها و کلاسهای آموزشی نیز به لحاظ ارتباط نزدیک مدیران و معلمان با یکدیگر و با دانشآموزان و شرایط محیطی ـ عاطفی خاص خود از یکسو و نفوذ رایانهها و تکنولوژی جدید به زندگی بشر، جهانی شدن آموزش، تبدیل اقتصاد وزندگی سنتی به اقتصاد و زندگی اطلاعاتی و دانش محور، از بین رفتن مرزهای جغرافیایی، تأثیر مدارس و آموزش مجازی و الکترونیکی از سوی دیگر نیازمند به کارگیری شیوههای علمی مدیریت با بهره گیری از تجارب و تحقیقات پژوهشگران در این زمینه میباشد.
در پس هر دستاورد، انگیزشی وجود دارد که پایه و ریشهی آن دستاورد را تشکیل میدهد و به نوبهی خود با تحقق یافتن هدف تقویت میشود. بیشترین تفاوتها در همین جا، یعنی در انگیزشها نهفته است، و همینهایند که برای ارزشهای پرورشی مدرسه بیشترین اهمیت را دارند. کار معینی ممکن است ریشه در ترس و فشار داشته باشد و یا در تمایلی جاه طلبانه برای کسب قدرت و امتیاز، یا در علاقهی عاشقانه به هدف، یا در آرزوی کشف ودرک حقیقت. به مانند نوعی کنجکاوی مقدس که هر کودک تندرستی از آن برخوردار است، اما خیلی زود به ضعف میگراید. تأثیر تربیتی خاصی که همین کار معین بر رفتار شاگرد به جای میگذارد، بر حسب آن که انگیزهی آن کار ترس از تنبیه و خودخواهی باشد یا تمایل به خشنودی و احساس رضایت، بسیار متفاوت خواهد بود و هیچ کس منکر آن نمیتواند بود که مدیریت مدرسه و طرز رفتار معلمان آن در شکل گرفتن شالودههای روانی شاگرد نقشی به سزا دارد.
بدترین مدیریت برای یک مدرسه آن است که روش کار خود را بر ترس و زور و قدرت نمایی ساختگی استوار کند. چنین روشی ویرانگر احساسات سالم، صداقت و اعتماد به نفس شاگرد خواهد بود و در نهایت امر، چیزی جز افراد مطیع و فرمانبردار به بار نخواهد آورد.
در امان نگاه داشتن مدرسه از این بدترین بلیههای شیطانی نسبتا آسان است. ضروری است کمترین حد ممکن زور و قدرت ارعاب در اختیار معلم قرار گیرد تا صفات انسانی و کیفیتهای ذهنی و معنوی او به صورت تنها منبع احترام شاگرد نسبت به وی در آید. البته اعمال شیوه و سبک مناسب مدیریت کلاس با توجه به اهداف و انتظارات و شرایط خاص محیطی در این میان نقش مهمی ایفا میکند.