نوع فایل: word قابل ویرایش 38 صفحه
مقدمه:
برنامه ریزی برای معلولان در ابعاد گوناگون ار جمله سیاستهای سازمان بهداشت جهانی است . چنانچه یونسکو سالهای 1980- 1990 را بعنوان دهه معلولان اعلام کرده بود . در کشور ما طبق آخرین آمار غیر رسمی درحال حاضر ، 10 در صد جمعیت کشور را معلولان تشکیل می دهند.
بررسی زندگی معلولان ، همواره عدم رشد عدالت اجتماعی و نیز رشد فکری انسانها را در طول تاریخ نشان داده است . توانبخشی معلولین ، ابعاد مختلف زیستی ، اجتماعی ، فرهنگی و حمایتی معلولان را در برمی گیرد . در دوره های مختلف ، به گونه های مختلف با معلولین برخورد گردیده است . در حال خاضر دیدگاه فعلی در جهان مبتنی بر یکپارچه سازی خدمات برای معلولین می باشد . لذا چگونگی نگرش جامعه در مورد معلولین در طرز برخورد با آنان و ارایه خدمات دارای نقش مؤثری است .
در این مبحث در ابتدا سعی شده است تا با مفاهیم کلی نگرش و همچنین مفاهیم مرتبط با معلولیت آشنا شده و سپس به بیان نگرش جامعه نسبت به معلولین می پردازیم .
نوع فایل: word قابل ویرایش 22 صفحه
مقدمه:
((هرفرد محصول یک فرآیند طولانی از رشد وتکامل است و این فرآیند نه تنها از هنگام تولد،بلکه از لحظه انعقاد نطفه آغاز می شود و تا دم مرگ ادامه دارد))
(( در فرآیند رشد و تکامل،ثبات و سکونی وجود ندارد))
در تعریف روان شناسی هنوز هم میان روان شناسان،اختلاف نظر وجود دارد.
مهمترین مساله مورد اختلاف بین روان شناسان((چگونگی تغییر رفتار)) است و شاید هم دشوارترین و پیچیده ترین و اساسی ترین مساله روان شناسی می باشد چون ارزش عملی روان شناسی با میزان موفقیت آن در تغییر رفتار مخصوصاَ در انسان از وضع موجود به وضع مطلوب بستگی مستقیم دارد.چنانکه آلفرد بینه،تئود و رفلور نوی و کلاپاردسه معلم روان شناسی معتقدند اگر انسان روان شناسی واقعاَ علم رفتار است.امکان ندارد که((علم محض)) باشد آنچه ضرورت دارد این است که ما در پایان تحقیق خود باید به نتایج علمی برسیم.نتایجی که مردم را در زندگی روزانه شان کمک خواهند.
در میان حوزه های متعدد و متنوع روان شناسی،شاید وسیع ترین حوزه آن،حوزه رشد و یاد گیری است.زیرا این دو ویژگی از خصایص همیشگی و استمراری- مخصوصاَانسان است وتوقف یا تعطیل آن دو مسلماَ به پایان زندگی خواهد انجامید.از این رو تا مطالعه در هر یک از حوزه های روان شناسی،تقریباَ بدون استثنا،مستلزم مطالعه روان شناسی رشد و روان شناسی یادگیری است.
روان شناسی رشد،کم وکیف یا وضع رشد و نمو ساخت بدنی،رفتار و کنش ذهنی را در انسان وسایر حیوانات ازلحظه انعقاد نطفه تا پیش از مرگ مطالعه و بررسی می کند.
وروانشناسی یاد گیری به مطالعه چگونگی برقراری ارتباط بین فرد و محیط که شرط لازم زندگی است و عواملی که او را به اموختن برمی انگیزد و چگونگی آموختن و اصول و قوانین حاکم بر آن می پردازد.
در واقع یادگیری پلی است بین الگوهای رفتار فطری ما و مقتضیات یا الزام های محیط طبیعی و اجتماعی که در آن زندگی میکنیم.به گفته آلپورت ((یادگیری هر چه باشد و به صورت آنرا تعریف کنند چیزی جز آمادگی سرشت آدمی برای قبول صورت بندی های نو نیست))
همچنین این حقیقت را امروز همه ی زیست شناسان قبول دارند که زندگی انسان از روز تولد شروع نمی شود بلکه سر آغاز آن از لحظه انعقاد نطفه در رحم است که یک عده خصایص غیرعادی بچه به هنگام تولد یا آنچه بعداَ ظاهر می شوند نقصهای ارثی نیستند بلکه محصول شرایط نا مساعد محیط رحم مادرند،ونیز مدت زندگی جنینی و تجربه تولد در ساخت روان شناختی وزیست شناختی در زندگی بعدی اثر می گذارد.خلاصه هر گونه مطالعه رفتار و کوشش برای تغییر آن بدون شناخت علمی چگونگی رشد و تکامل آن غیر ممکن یا نادرست است.
روان شناسی رشد جدید ما را در مطالعه رفتار فرد مخصوصاَ در دوران کودکی او به این اعتقاد برمی انگیزد که کودک یک سیستم است.کودک زندگی را همچون یک سیستم آغاز میکند نه مجموعه ای از قسمت ها یا واحدهای مجزا و مستقل از هم.اجزایی که این سیستم را به وجود می آورند در سا ختی سازمان یافته اند و در هر گونه کنش با همدیگر همکاری می کنند.هر جزئی از این سیستم تنها د رارتباط با اجزای دیگر به صورت کل معنا پیدا می کند.مثلاَ دست در ارتباط با مجموعه ترکیبی ساخت دارای معناست و برای توصیف و شرح عمل یا کنش است.لازم است آن را در ارتباط خاصی که با کنش کل سیستم دارد قرار دهیم.در هر فعالیتی از این سیستم کل موجود زنده در بر گرفته شده است.
وایتهد در کتاب((هدفهای ترتیبی))میگوید)):کودک همچون یک سیستم مولد است اگر به او غذا بدهیم او آن را به انرژی تبدیل میکند.اگر هم غذا بدهیم و هم چراغ را جلو چشمش روشن کنیم وصدایی نیز تولید کنیم او انرژی را به شکل رفتارظاهر خواهد ساخت.
بنابراین ما میتوانیم از کودک به صورت یک سیستم انرژی سخن بگوییم که مواد خام آن عبارتند از غذاوتحریک و رفتار یکی تولیدات آن است از جمله همکاریهای بسیار مهم که والدین و معلمان میتوانند د رارتباط با رشد و تکامل کودک انجام بدهند این است که او را در راههای سازنده فردی و اجتماعی کمک کنند.))کودک بصورت یک سیستم دائماَ می کوشد به ثبات کنشی در تغییر محیطش دست یابد.
کودک جویای تحرک است،کودک بعنوان یک موجود زنده به هر چیزی که در اطرافش قرار دارد حساس است.
او بطور طبیعی برای دیدن،شنیدن،لمس کردن،چشیدن وبوئیدن مجهز است.او بوسیله ی این ابزارهای طبیعی با دنیایی که در آن زندگی میکند آشنا میشود.لکن اوتنها به این دنیا اجازه نمیدهد که وارد وجود او شود بلکه او آنرا جستجو میکند.بچه منتظر نمیشود که چیزی مستقیما در معرض دید یا جلو چشم او قرار بگیرد بلکه سرش را این طرف و آن طرف میگرداند تا این چیز و آن چیز را ببیند.کودک قسمت بیشتر اوقات بیداری خود را در کشف بصری اشخاص و اشیای اطرافش صرف می کند. چون کودک دائما در حال کنکاش و جستجو است بنابراین آمادگی دارد که با هر چیز و هر کس آشنا شود.در ضمن تجربه میتواند بین اشیا و بین اشخاص ترجیح دهد و بعضی را دوست بدارد و از بعضی متنفر باشد.کودک تنها جوینده تحریک نیست بلکه می خواهد آنرا طولانی هم کند مگر اینکه موجب ناراحتی و درد او شود.اگر چه دقت کودک کوتاه مدت است لکن بعضی وقتها که او نمی تواند از یک تجربه به مطلوبش برسد آنرا بارها تکرار میکند.
دانلود تحقیق مقایسه نگرش مردان و زنان معلول نسبت به ازدواج با افراد سالم
فرمت فایل: ورد قابل ویرایش
تعداد صفحه: 31
فهرست
فصل اول کلیات پژوهش
مقدمه
بیان موضوع پژوهش و ضرورت اهمیت آن
اهمیت موضوع در پژوهش این است که
هدف پژوهش
فرضیه پژوهش
متغیرهای پژوهش
فصل دوم گستره نظری پژوهش
تاریخچه معلولیت
انواع معلولیت
ناشنوایی
انواع فلج مغزی
مناسب سازی شهری برای معلولین
ازدواج و کارکردهای ان
معلولیت و ازدواج
فصل سوم روش پژوهش
جامعه آماری
نمونه و روش نمونه گیری
شیوه جمع آوری اطلاعات
نتیجه گیری
منابع
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Wordتعداد صفحه:30
رفتارهای انسان به استثنای برخی بازتابهای ساده به «انگیزه» (Motive) بستگی دارد. به عبارت دیگر ، ظهور رفتار انسان تنها به وجود محرک و متغیرهای ژنتیک وابسته نیست، بلکه شدت و فرکانس متغیرهای مداخلهگر درون ارگانیزمی (درون انسان) در پدیدآیی رفتارهای انگیزشی سهم بسزایی دارد.
رفتارهای انسان به استثنای برخی بازتابهای ساده به «انگیزه» (Motive) بستگی دارد. به عبارت دیگر ، ظهور رفتار انسان تنها به وجود محرک و متغیرهای ژنتیک وابسته نیست، بلکه شدت و فرکانس متغیرهای مداخلهگر درون ارگانیزمی (درون انسان) در پدیدآیی رفتارهای انگیزشی سهم بسزایی دارد. فرایندهای انگیزشی جهت و شدت رفتارهای هدفمند را تعیین میکنند و افراد این فرایندها را در ذهن خود به صورت امیال آگاهانه تجربه میکند.
● تعریف انگیزش
تعریف انگیزش (Motivation) بستگی به مفاهیم نظری روان شناسی دارد. در واقع تعریف یک روان شناس از انگیزش به دیدگاه او بستگی دارد. فروید ، کتل ، مورفی ، هب و… تعارفی را در مورد انگیزش ارائه کردهاند، اما در یک جمعبندی کلی میتوان انگیزش را به صورت « مجموع متغیرهای پیچیده ارگانیزمی و محیطی که کنش آنها به فعالیت عمومی و جهتدار احساس و رفتار منجر میشود.» تعریف کرد.
● جایگاه انگیزش در روان شناسی
« روان شناسی انگیزش » جایگاه مهمی در روان شناسی دارد و چنین استنباط میگردد که روانشناسی انگیزش با مسائل و پدیدههایی سر و کار دارد که کل روانشناسی با آن روبرو است. با کمی دقت میتوان دریافت که برای پژوهشگران مسائل اساسی عبارتند از اینکه:
چرا رفتار خاصی پدید میآید؟ چرا رفتار هدفدار است؟ چرا رفتار به صورت پیوسته و متناوب اتفاق میافتد؟ و…
این سوالها و مسائل باعث پدیدآیی نظریههای گوناگونی شده است. برخی از آنها عبارتند از: نظریه غریزه (Instinet Theory) ، نظریه سایق (Drive Theory) ، نظریه انتظار _ ارزش (Expectancy _ Value Theory) و نظریه نیازها (Needs Theory)
● موضوعات مورد توجه در روان شناسی انگیزش
انگیزش ، مسائل مختلفی را دربرمیگیرد.
چندین نظام انگیزشی انسانها را در تلاش مداوم برای رفع حالتهای ناخوشایند میدیدند، نظیر « فروید» که انسان را در یک میدان نبرد دائمی با نیروهای جنسی و پرخاشگری میدید. در این حال چندین نظام انگیزشی ، انسانها را موجوداتی کنجکاو ، هیجان خواه ، با هدف و برنامه و تلاشگر در نظر میگیرد. با این حال آنها تا حدودی درست هستند و نه کاملا درست یا غلط. بنابراین انگیزش مسائل مختلفی را دربرمیگیرد.
نوع فایل: word قابل ویرایش
مقدمه:
دبیر ریاضی دبیرستانها:
با پیشرفت سریع علوم دقیقه بویژه ریاضیات و توسعة تکنولوژی در قرن بیستم که بر تمامی ابعاد زندگی بشر و تشکیلات اجتماعی تاثیر گذاشته ، لازم است در کلیة برنامه ریزیها ، متناسب با نیازها تحولاتی ایجاد گردد .دراین میان تغییر اصولی در برنامه های آموزشی که مهمترین و اساسی ترین مسالة اجتماعی می باشد ، از اهمیت فوق العاده ای برخودار است . سازمان آموزش وپرورش که مادر تمامی ساحتارهای اجتماعی است ، در کیفیت و ارتقاء سایرین نقش بسزا دارد . یعنی بدون بهره گیری از آموزش صحیح ، پیشرفت هر تشکیلاتی محال به نظر میرسد . آنهم آموزشی که مبتنی براصول علمی و روانشناسی باشد .درغیراین صورت سرمایه های مادی و معنوی جامعه به هدر خواهد رفت . معلمین که مهمترین نقش را در آموزش به عهده دارند ، بایستی از با استعدادترین و علاقمندترین و دلسوزترین افراد و در حقیقت از ستارگان جامعه باشند . معلم است که به مفاهیم جان می بخشد . لذا باید همواره در حال مطالعه و توسعة اطلاعات خود باشد ، تابا دانش روز هماهنگ شود . مستلزم این عمل رفاه زندگی در حد متوسط می باشد تابا خیال آسوده به تحقیق و پژوهش بپردازد . عامل مهم دیگر در امر آموزش کتب درسی است که از جوانب متعددی باید مورد توجه قرار گیرند . محتوای کتابها بایستی مملو از موضوعات علمی بوده ، و ضمن در نظر گرفتن اصول روانشناسی و فرهنگ جامعه با بهترین روش آرایش یافته ، و متناسب با موقعیت سنی دانش آموزان باشد . بهتر است تالیف کتابهای درسی را از حالت انحصاری در آورده و قلمها در نوشتن کتب درسی مختلف آزاد باشند . فضای آموزشی مناسب از هر حیث ، همراه با وسایل کمک آموزشی لازم ، میزان دستیابی به اهداف آموزشی را فراهم نموده ، اما این روش تدریس معلم است که ، به کتاب و سایر وسایل کارایی می بخشد . آشکارا معلمین از نظر استعداد و میزان معلومات و ذوق و سلیقه ، حتی اگر در یک رشته باشند باهم فرق دارند . لذا صرفنظر از علاقمندنبودن و عدم احساس مسؤلیت ناشی از مسایل مادی زندگی ، با روش تدریسهای متنوع و گوناگونی در بین معلمان روبرو هستیم