در جهان صنعتی امروز و در دهکده ی جهانی پیشرفتهای علمی نیاز بشر به آنالیز داده های علمی نیازی اصلی و نهادین می باشد.
از اولین روزها که بشر شمردن را با رسم خطوطی بر دیواره ی غارها آغاز کرد تا امروز که پیشرفته ترین رایانه ها به کمک انسان آمده اند تا انسان در محاسبات خود سریع تر و دقیق تر به نتیجه برسد همواره علم مسیر تعالی را پیموده تا حدی که نیاز به آمار و نمودارهای آماری نه تنها در رشته ای خاص بلکه در تمام شاخه های علوم خودی نشان داده و برنامه ریزی و تصمیم گیری بدون آن امر محال می باشد.
محققین وپژوهشگران برای ارائه نمایی کلی از تحقیق خود به رسم آمار توسل جسته و از این طریق به کاربردی بدون پژوهشهای خود صحه گذاشته اند.
در تحقیق حاضر قصد بر این است که با ارائه ی طرحی دقیق مسائل مربوط به امر آب و فاضلاب در شهرستان خوی بررسی شود و امید می رود این اقدام بتواند متولیان امر اداره ی آب و فاضلاب را در تصمیم گیری ها و برنامه های آتی مدد رساند.
در ضمن از همکاری های صمیمانه کلیه کارکنان اداره آب و فاضلاب خوی که ما را در اجرای این طرح تحقیقی یاری نمودند قدر دانی نموده و برای آنان آرزوی موفقیت و بهروزی می نماییم.
بخش:
اول
پیش گفتار:
آب یکی از نعمتهای بی همتای الهی است که خداوند در 66 آیه ی قرآن کریم به نوعی از باران و آب یاد کرده است و بشریت را به تفکر در این نعمت خود فرا خوانده است و آیاتی مانند:(آیا به ابی که مینوشید اندیشیده اید) یا (ما آب را از آسمان به اندازه فرو فرستادیم)و... . همه ی اینها علاوه بر اثبات وجود خالق مهربان و اینکه جهان را مولائی است که کارهایش بر اساس خرد است اما انسانهای خاکی را نیز که خداوند به عنوان اشرف مخلوقات قلمداد فرموده باید تمام کارهایمان از خردمندی نشاط بگیرد همان طوری که خداوند فرموده آب را از آسمان به اندازه فرو فرستادیم یعنی اینکه استانداردی و میزانی در آفرینش و نزول آب وجود دارد پس مگر می شود آبی که به اندازه است بی حد و حساب بیش از اندازه مصرف کرد.
صرفه جویی در مصرف آب به معنای کم مصرف کردن نیست بلکه به معنای حفظ تعادل منطقی در مصرف آب است زیرا هر کس تنها به اندازه ی نیازش آب مصرف کند مشکل کمبود آب رفع میشود و ضریب اطمینان آب رسانی دائم و مستمر به همه ی نقاط شهر افزایش می یابد بخش قابل توجهی از آب به مصرف امور بهداشتی می رسد و این حق طبیعی مردم است اما آنچه گفته می شود و به طور یقین هم علمی است مصرف بهینه ی اب است. برآوردها نشان می دهد شهروندان با یک سوم حجم آبی که اکنون به مصرف می رسانند میتوانند تمام نیازهای خود را تامین نمایند البته لازم است یاد آور شویم که متاسفانه همه ی ما در مصرف نان-آب- برق- گاز- اتومبیل رعایت اعتدال یک هنر است و ما باید هنر مصرف انرزی و از جمله آب را بیاموزیم.
مصرف بی رویه آب در بعد خانوار موجب حاکمیت روحیه ی اصراف گری اعضای خانواده و در نهایت بی توجهی به حقوق اجتماعی میشود. به هر حال اگر خانواده ای به مصرف منطقی آب بی توجه باشد به طور یقین با بهران فرهنگی – اقتصادی و حتی اخلاقی روبه رو خواهد شد در بعد ملی نیز در نتیجه اسراف در مصرف آب نیاز به سرمایه گذاری در امر صنعت آب بیشتر می شود. همچنین بهره برداری بی رویه از آب باعث کاهش منابع آب شیرین بالا آمدن سفره های زیر زمینی آب شور و افزلیش مهاجرت می گردد.
تاریخچه و موضوع فعالیت شرکت آب و فاضلاب:
به استناد ماده 1 قانون تشکیل شرکتهای آب و فاضلاب مصوب 11/10/1369 در تاریخ 15/10/1370 شرکتی تحت عنوان شرکت آب و فاضلاب استان آذربایجان غربی به جهت ایجاد تاسیسات تقسیم و توضیع آب شهری و تاسیسات مربوطه به جمع آوری ، انتقال و تصفیه ی فاضلاب همچنین بهره برداری از تاسیسات تامین تقسیم و توضیع آب شهری و و تاسیسات مربوطه به جمع آوری ، انتقال و تصفیه ی فاضلاب تشکیل و با اهداف ذیل شروع به کار نموده است.
الف- بهره برداری از تاسیسات مربوط با تامین و توضیع آب شهری بعد از آبگیر نظیر تصفیه ی خانه ها ، ایستگاههای پمپار ، خطوط انتقال ، منابع چاهها ، سیستمهای کنترل و شبکه های توضیع
ب- بهره برداری از شبکه های جمع آوری و انتقال فاضلاب ، تصفیه ی خانه هاو ایستگاههای پمپار مربوطه
ج- اجرای شبکه های مربوط به توضیع آب شهری
د- اجرای طرح های جمع آوری انتقال و تصفیه ی فاضلاب
ه- اجرای طرح های تامین و انتقال آب با توجه به تبصره ی 3 ماده 1 قانون تشکیل شرکت های آب و فاضلاب
و- سرمایه گذاری و شرکت در موسسات مرتبط با اهداف وظایف شرکت و به منظور ارتقاء کیفی وکمی فعالیت های شرکت
ز- انجام امور تحقیقاتی آموزشی در راستای اهداف شرکت و هماهنگ با برنامه ریزی شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور
تبصره 3 ماده 1:
اجرای طرح های تامین و انتقال آب بر حسب مورد و در صورت توانایی درخواست شرکت های آب و فاضلاب از طریق وزارت نیرو به این شرکت ها تعویض می شود.
شرکت دارای شخصیت حقوقی و استقلال مالی بوده و امور آن بر طبق قانون تشکیل شرکت های آب و فاضلاب و مقررات اساسنامه شرکت اداره می گردد.
بخش :
دوم
مقدار اب مصرفی 80 مشترک در طی سه دوره در سال 82
دوره های انتخابی سال 82:
دوره اول:ماههای فروردین و اردیبهشت(از 1/1/82 الی 24/2/82)
دوره دوم: ماههای تیر و مرداد(از 1/4/82 الی 24/5/82)
دوره سوم: ماههای بهمن و اسفند(از 1/11/82 الی 24/12/82)
محاسبات انجام شده روی مقادیر مصرفی به قرار زیر است:
تنظیم داده ها از کوچک به بزرگ – جدول توضیع فراوانی – میانگین – چارک و صدک – میانگین پیراسته –
میانگین وینزوری – میانگین نمونه گروه بندی شده – واریانس – انحراف معیار – دامنه نمونه – دامنه میان
چارکی نمونه – بافت نگار فراوانی نسبی – نمودار میله ای – نمودار کلوچه ای - چند بر فراوانی نسبی –
فراوانی تجمعی
تذکر 1 : جدول های توضیع فراوانی به 10 رده تقسیم شده اند که در یک دوره طول رده ی 10 و در دوره
دیگر طول رده ها 20 می باشد.(بر اساس مقادیر مصرفی)
تذکر 2 : داده هایی که صفر اعلام شده اند نشانگر این هستند که یا مشترک موقع قرائت کنتور در خانه نبوده یا
اصلا آبی مصرف نکرده و یا کنتور مشترک خراب بوده است.
داده ها و جدول توضیع فراوانی:دوره اول(1/1/82الی 24/2/82)
19 19 19 18 18 17 17 14 14 14 14 14 13 12 10 10 6 5 4 4 4 2 2 0 0 0
32 32 31 31 31 31 31 29 28 27 27 27 25 25 25 23 22 21 20 20 19 19
53 52 50 50 48 47 47 45 43 43 41 40 38 37 37 36 35 34 33 33 33 32
99 84 75 72 70 62 62 59 58 53
درصد فراوانی تجمعی فراوانی تجمعی درجه Mi Fi MiFi
فراوانی نسبی فراوانی مطلق مرکز
دسته رده ها
(C-L)
12
12 54 75/330 63 15/0 12 25/5 5/10-0
20
20 81 5/4324 279 22/0 18 5/15 5/20-5/10
41
41 5/49 75/7152 5/280 13/0 11 5/25 5/30-5/20
58
58 5/76 25/21424 5/603 21/0 17 5/35 5/40-5/30
68
68 45 5/20702 455 12/0 10 5/45 5/50-5/40
73
73 5/22 25/15401 5/277 06/0 5 5/55 5/60-5/50
75
75 9 5/8580 131 02/0 2 5/65 5/70-5/60
78
78 5/13 75/17100 5/266 03/0 3 5/75 5/80-5/70
79
79 5/4 25/7310 5/85 01/0 1 5/85 5/90-5/80
80
80 5/4 25/91207 5/95 01/0 1 5/95 5/100-5/90
360 75/111447 2497 1 80 جمع
محاسبات آماری دوره اول:
- میانگین:
میانگین آب مصرفی 80 خانوار در طی این دوره 21/31 متر مکعب می باشد.
- چارک ها:
در حدود 25 درصد از 80 خانوار مقدار 9/14 متر مکعب آب مصرف کرده اند.
در حدود 50 درصد از 80 خانوار مقدار 6/38 متر مکعب آب مصرف کرده اند.
در حدود 75درصد از 80 خانوار مقدار 5/42 متر مکعب آب مصرف کرده اند .
میانگین پیراسته و وینزوری و میانگین نمونه گروه بندی شده:
609/27=میانگین پیراسته
437/28=میانگین وینزوری
2125/31=میانگین نمونه گروه بندی شده
- دامنه نمونه و دامنه میان چارکی نمونه:
99 =0-99=دامنه نمونه
مقادیر مصرفی آب در این دوره بین 0 تا 99 پخش شده است.
6/27=9/14-5/42=دامنه میان چارکی
مقادیر 9/14 تا 5/42 در نیمه مرکزی مقادیر مصرفی آب در این دوره پخش شده است.
- واریانس و انحراف معیار نمونه گروه بندی شده:
داده ها وجدول توزیع فراوانی:دوره دوم(1/4/82الی24/5/82)
29 27 27 27 26 26 24 22 20 19 19 18 17 12 11 10 9 7 6 6 4 2 0
48 47 45 45 45 44 41 40 38 38 38 37 37 36 35 34 33 33 32 31 31 31
84 79 78 77 76 75 74 73 70 68 67 67 65 62 61 56 56 55 55 53 53 51
199 189 137 134 121 118 106 101 98 88 87 85
درصد فراوانی تجمعی
فراوانی تجمعی
درجه
Mi Fi
MiFi
فراوانی نسبی
فراوانی مطلق
مرکز
دسته
رده ها
(C-L)
15 15 5/67 9375/1575 75/153 18/0 15 25/10 5/20-0
38 38 5/103 75/21395 5/701 28/0 23 5/30 5/40-5/20
52 52 63 5/3573 707 17/0 14 5/50 5/60-5/40
66 66 63 5/69583 987 17/0 14 5/70 5/80-5/60
72 72 27 5/49141 543 07/0 6 5/90 5/100-5/80
75 75 5/13 75/36630 5/331 03/0 3 5/110 5/120-5/100
78 78 5/13 75/51090 5/391 03/0 3 5/130 5/140-5/120
78 78 0 0 0 0 0 5/150 5/160-5/140
78 78 0 0 0 0 0 5/170 5/180-5/160
80 80 9 5/72580 381 02/0 2 5/190 5/200-5/180
360 18/337702 25/4178 1 80 جمع
محاسبات آماری دوره دوم:
- میانگین:
میانگین آب مصرفی 80 خانوار در طی این دوره 22/52 متر مکعب می باشد.
- چارک ها:
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 17 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
مقدمه:
نهضت آسمانی پیامبران که برای نجات انسان ها از چنگال اوهام و خرافات و زورگویی زورمندان پی ریزی می گردد، بسان موج دریاست که در آغاز پیدایش، بصورت دایره کوچکی پدید می آید، که هر چه از مرکز دایره دورتر شود شعاع آن وسیعتر و گسترده و قدرتش شدیدتر می گردد.
انقلاب معنوی و تحول دینی که در سرزمین مکه، بوسیله پیامبر بزرگ اسلام پی ریزی گردید، روز نخست محیط غار حرا و خانه خدیجه (س) و کلبه های شهر مکه را روشن نمود و مرور زمان موجب گسترش آن شد و در اندک زمانی شرق و غرب جهان را فراگرفت و ندای توحید در پهنه بسیار وسیعی از جهان، از کشور فرانسه تا دیوار چین طنین انداز گردید.
به نظر می رسد پیامبر (ص) در مدت 23 سال، از طرق مختلفی برای هدایت حرکت کرده باشد اما در یک تقسیم بندی کلی نسبت به طبقات مختلف مردم با توجه به ظرفیت هر گروهی، می توان سه شیوه را از حرکت های پیامبر (ص) استنباط نمود.
1 حرکت فکر و تبلیغی ؛ که بصورت بیان آیات و با کمک از مضامین استدلالی انجام می داد.
2 مدارا کردن ؛ عده ای در جامعه هستند که به سبب تربیت های خاصی که اکثراً در زمینه های دنیا پرستانه یافته اند باید با آنها معامله دوستانه شود، وجودشان در جامعه مضر به حال دیگران نبوده و بسا به جهت دارا بودن ویژگی های خاص بتوان در پیشبرد جامعه از آنها بهره گرفت و اسلام با توجه به اینکه امید دارد در نهایت مسیر آنها را در جهت هدایت تغییر دهد، این اجازه را به خود نمی دهد که با آنها همان رفتار را بکند که با افراد یاغی و مفسد می کند.
3 گروهی که هیچ امیدی نسبت به هدایت آنها وجود ندارد و بعنوان عامل مخرب و مضر به حال اسلام و مسلمین هستند، با آنها باید از طریق فشار و کارزار وارد عمل شد و قرآن چه زیبا بر این نکته اشاره می فرماید:
« وَلو عُلم الله فیهم خیراً لا سمعهم و لو اسمعهم لتولوا و هم معرضون.»
اگر خداوند در آنها نیکی (قابلیت) سراغ داشت به آنان می شنواند و اگر به آنها بشنواند، پشت کرده و اعراض می کنند.
پیامبر در مورد مشرکین که مانع عمده در سر راه رشد او بودند، با حرکت های فکری خود ابتدا سراغ آنها رفته و اگر آنها تحمل و ظرفیت پذیرش را نداشتند، با رفتن به مکه و فتح آن و ایجاد زمینه اسلامی و مسلط شدن بر آنها سعی می کند با از بین بردن عناصر مفسد، کسانی را که زیر سلطه آنها و با تحمیقات آنها را انحراف گزیده بودند را نجات دهد.
ضرورت حرکت های جهادی؛
رسالتی که انبیاء الهی بر دوش دارند رها کردن انسان از زنجیرهای ستم و ظلم ظالمین و مستکبرین است. حرکت آزادی بخشی که برای انسان زمینه پذیرش هدایت آماده ساخته، محیط فکری او را از عناصر مفسد پاک می کند.
از آیاتی در قرآن که وعده پیروزی را به مومنین داده و در آنها ضمانت پیروزی حق بر باطل و وراثت زمین برای بندگان صالح ذکر شده، می توان چنین استفاده کرد که چیزی که هدف و غایت نهایی عالم دنیاست نابودی ظلم و استکبار است و این با جهاد و جنگ علیه آنها امکان پذیر می باشد، آن چیزی که اقتضای فطرت انسانی است حاکمیت حق و نابودی باطل است.
سنت خداوند نیز ا این قرار است تا جوامعی که دچار فساد و تباهی و روابط ظالمانه حاکمیت مطلق بر امور فردی و جمعی مردم شه از بین برود، این نابودی گاه با مداخله بوسیله امور طبیعی انجام می شود، کما اینکه در مورد اقوامی چنین شد و بسا نیز باید به دست مومنین این کار عملی شود.
جهاد یا دفاع (در حرکت های رسول الله):
اگر جهاد ابتدایی را همان دفاع از آزادی واقعی انسان ها که حق فطری و طبیعی آنهاست بدانیم، این جهاد به معنای دفاع است. در این صورت کلمه دفاع هم شامل جنگ و جهاد با دشمنی است که به کشور اسلامی هجوم آورد و هم شامل دفاع در مقابل کسانی که محیط ترس و وحشت برای مسلمین فراهم و یا هر ضدیت دیگر با نظام اسلامی کرده اند و یا اینکه با ایجاد محیط فاسد درون انسان ها را آلوده کرده و آنها را از فطرتشان دور کرده اند.
این وظیفه مسلمین است تا با جنگ علیه مستکبرین، محیط را برای بندگان صالح خداوند فراهم آورند. در مورد حرکت های پیامبر تقریباً هر دو مفهوم جهاد (ابتدائی) و دفاع، سازگار است. جهاد از آنرو که پیامبر تصمیم گرفته اسلام را در میان توده های مردم منتشر کرده، در این راه طبیعی است که ضرباتی به اجتماع مشرکین وارد خواهد شد و در نتیجه آنها به مقابله بر می خیزند و مسلمین دفاع می کنند در اینجا حرکت اصلی از پیامبر (ص) است. حرکتی آزادیبخش که در راه رهایی انسانها از بند زور زورمندان آغاز گشته است. چیزی که حیاتی نو به جامعه می بخشد.
در واقعه بدر آشکار بود که مشرکین در مقابل پیامبر (ص) ولو در مدینه آرام نمی نشستند و از طرف دیگر قبل از آن مسلمین مورد ظلم قرار گرفته بودند، لذا به امر رسول الله (ص) ضربات خود را شروع کردند و این خود یک حرکت «دفاعی و انتقامی» بود.
حادثه احد با هجوم مشرکین مدینه آغاز شد که مسلمین به دفاع برخاستند. انگیزه مشرکین انتقام از مسلمین به سبب واقعه بدر بود. حادثه احزاب از ناحیه مشرکین آغاز شد، حادثه ای که مرزی در دوران تاریخ مدینه شد. قبل از آن پیامبر (ص) دفاع می کرد و بعد از آن چیزی شبیه هجوم، در واقعه «حدیبیه» پیامبر به عنوان قدرت مسلط نه برای جنگ که برای زیارت خانه خدا آمده و به صلح کشید. حادثه فتح مکه به سبب پیمان شکنی قریش و عدم رعایت آنان در مقابل تعهداتشان در حدیبیه از ناحیه پیامبر آغاز شد. سایر حرکت ها در پی یا بعد از شروع، علیه آن مشرکین توطئه چین وارد جنگ می شد، همچون وقایع؛ بنی النظیر ، بنی قریظه ، حنین ، تبوک و …
در هر صورت این حرکت ها در عین آنکه آغاز گر عملی اکثر آنها مشرکین هستند، سبب اصلی شان حرکت فکری و تبلیغی پیامبر (ص) است، حرکتی که آنها را وا می دارد قبل از شکست واقعی فکری و عملی، علیه پیامبر وارد جنگ بشوند. پیامبر اکرم 27 غزوه و 70 سریه داشتند. «سریه» جنگ هایی است که پیامبر در آن خود حضور نداشتند.
غزوات پیامبر اسلام (ص)
جنگ بدر: (غزوه)
جنگ بدر اولین درگیری مسلمین با مشرکین بود که در عین حال مهمترین جنگ اسلام از جهات مختلف می باشد. در سال دوم هجرت پس از آنکه پیامبر (ص) تا آن هنگام چند مرتبه گروههایی را برای حمله به کاروان قریش فرستاده بود ولی درگیری صورت نگرفته بود، خود با بیش از 300 نفر از اصحاب خود به سوی کاروانی از قریش که از شام عازم مکه بود و باید از نقطه ای که نزدیک مدینه بود عبور می کرد حرکت کردند.
حمله به کاروان دو جهت داشت؛ یکی از آنکه ضربه ای به مشرکین تلقی شده و پیامبر با ضربه قریش به تمام کسانی که از ترس قریش ایمان نمی آوردند روحیه تغییر عقیده می داد و دیگر اینکه قریش در مکه اموال مهاجرین را غصب کرده بودند و از اینطرف مهاجرین سربار انصار بودند، آنها می بایست با حمله به کاروان، در حقیقت اموال مهاجرین را پس می گرفتند در این میان تعداد مسلمین نزدیک به دو هزار نفر رسیده بود و اینک می توانستند تا رو در روی مشرکین بایستند لذا اجازه جنگ به آنها داده شد.
ابوسفیان رئیس کاروان که از حمله مسلمین به کاروان خبر داشت با فرستادن افرادی متوجه حرکت مسلمین شده و علاوه بر تغییر مسیر خود به مشرکین نیز پیغام داد تا برای نجات کاروان اقدام کنند. ابوجهل و سایر مشرکین نیز با تعدادی نزدیک به هزار نفر عازم نقطه ای شدند که احتمال ملاقات پیامبر (ص) با مشرکین بود آن نقطه در نزدیک چاه های بدر واقع شده بود، نتیجه امر این شد که مسلمین عوض حمله به کاروان می بایست با سپاه مشرکین روبرو شوند و چون خود را برای جنگ با سپاه مشرکین آماده نکرده بودند و شاید نسبت به جنگ بسیاری نظر خوش نداشتند، قرآن نیز اشاره به کراهت گروهی نسبت به این مسئله دارد.
انصار نیز قبل از آن در پیمان عقبه، قول دفاع به پیامبر داده بودند نه جهاد از اینرو پیامبر از آنها خواست تا نظرات خود را اعلام کنند. در این میان جمعی از مهاجرین اعلام حمایت کردند ولی پیامبر (ص) از انصار خواست تا نظراتشان را بگویند. آنها نیز حمایت خود را اعلام داشتند. شب هنگام آنها به درگاه خداوند استغاثه کردند خداوند در این باره فرمود:
«فاستجاب لکم انی ممدکم بالف من الملائکه مردفین» سوره انفال آیه 9
خداوند دعای شما را با فرستادن هزار ملک اجابت نمود.
پس از آنکه همه خوابیدند پیامبر (ص) تا صبحگاهان به راز و نیاز و عبادت مشغول بوده است. خداوند از آرامشی سخن می گوید که آنشب تمام مسلمین را فرا گرفته بود.
مسلمین برای آوردن آب به نزدیک چاه های بدر رسیدند ولی در آنجا دو نفر از مشرکین را دیده و نزد پیامبر (ص) آوردند و پس از تحقیقات روشن شد که تعداد مشرکین قریب هزار نفر بودند و در این شب گویا چاه های آب در معرض تهدید دشمن بوده است که به رحمت خداوند با بارش باران مسلمین یاری شدند. روز بعد 17 ماه مبارک رمضان نبرد آغاز شد، به علت فاصله دو سپاه کثرت دشمنان قابل رؤیت نبود.
«ولو ارایکهم کثیراً لفسلتم»
اگر تعداد آنها را زیاد نشان می دادیم شما سست می شدید.
ضمن درگیری نیز مسلمین را در نظر مشرکین کوچک جلوه داد تا خود را سست بگیرند در این میان علی (ع) و حمزه بیش از همه از خود شجاعت نشان دادند در حالی که پیامبر خود نیز در صحنه حضور داشتند. علی (ع) می فرماید نزدیک ترین افراد به دشمن بوده است.
بزودی مشرکین شکست خوردند در حالی که 70 کشته و 70 اسیر به جای گذاشته بودند، فرار نمودند. در میان کشته شدگان ابوجهل، اُمیته بن خلف و چند تن دیگر از سران شرک دیده می شدند. نیمی از کسانی که در این نبرد به هلاکت رسیدند، بدست علی (ع) بوده است و هنگامی که زید بن حارث خبر پیروزی مسلمین را به مدینه آورد برای مردم قابل باور نبود تا اینکه خبر ثابت گردید و پیامبر به مسلمین اجازه داد تا اسرای خود را یا کشته و یا با گرفتن فدیه آنها را رها کنند. آنها نیز راه دوم را برگزیده و بعضی از اسرا نیز با پذیرفتن شرط تعلیم چند کودک مسلمان آزاد شدند.
نتایج جنگ بدر:
1 پیروزی سیاسی اسلام در پیروزی قریش به عنوان نیرومند ترین قبائل،
2 بدست آوردن غنائمی از مشرکین فراری باضافه گرفتن فدیه (چهار هزار درهم برای هر اسیر)
3 افزایش روحیه نظامی مسلمین و اعتماد و اطمینان به یاری خداوند که پیروزی معنوی والایی بود.
4 ریختن ترس کسانی که تا آن روز قدرت اسلام را اندک می دانستند و از نزدیک شدن به آن هراسان بودند.
5 کشته شدن سران قریش (تنها ابوسفیان ماند که خود جنگ احد و احزاب را بپا کرد)
جنگ احد (غزوه)
این جنگ در سال سوم هجرت اتفاق افتاد مشرکین با تعداد سه هزار نفر برای انتقام از حادثه بدر راهی مدینه شدند، این تعداد همه از قریش نبودند بسیاری از آنها قبائل هم پیمان قریش و نیز کسانی بودند که در اطراف مکه سکونت داشتند وبنام احابیش نامیده می شدند. همچنین تعدادی از زنان را نیز به میدان جنگ آورده بودند تا محرک مردان در جنگ باشند با رسیدن به کوه احد در نزدیکی مدینه، پیامبر از حمله آنان آگاهی یافته و مردم را برای کارزار آماده نمود.
جوانان مسلمان و انقلابی از پیامبر خواستند تا در خارج از مدینه با دشمن روبرو شوند پیامبر نیز پذیرفت و سپاه اسلام که نزدیک هزار نفر بودند راهی منطقه شدند اما در نیمه راه 300 نفر همراه عبداله ابن ابی سلول بازگشتند ولی پیامبر بدون اعتنا به حرکت خود ادامه داد.
در این درگیری که مسلمین در دامنه کوه احد بودند و مشرکین روبروی آنها در دشت بودند پیامبر (ص) در شکافی در کوه که در پشت سر آنها قرار داشت تعدادی را بعنوان محافظ قرار داده و بر آنها امر کرد تا محل خود را ترک نکنند. درگیری آغاز شد و مشرکین شکست خورده و نزدیک به متلاشی شدن بودند. خالدبن ولید با تعداد 200 نفر آماده در کمین پیامبر و یارانش بود خالی شدن شکاف از محافظان پیامبر (ص) که با دیدن پیروزی برای جمع کردن غنائم به پائین رفته بودند زمینه را برای دشمن فراهم نمود.
خالد کوه را دور زد و از پشت به مسلمین حمله برد. مسلمین وحشت زده از برابر نیزه ها و شمشیر های دشمن فرار کردند و تنها چند نفر از انصار و یک نفر از مهاجرین کنار پیامبر ماندند و بعد از درخواست پیامبر تنی چند اضافه شدند، از جمله کسانی که با نهایت شجاعت از پیامبر (ص) دفاع کرد امیر المؤمنین (ع) بود. او بیشترین تلاش را در دفاع از جان پیامبر (ص) قرار داده بود و بشدت از او دفاع می کرد، پیامبر (ص) پس از اتمام جنگ ضمن قدردانی از جنگ نیکوی او از زحمات ابودجانه، سهل بن خفیف و ام عامر نیز یاد نمود.
گاهی برخی از بانوان تجربه دیده برای کمک به جنگاوران اسلام همراه آنان از مدینه بیرون می آمدند و با سیراب کردن تشنگان و شستن لباس های سربازان و پانسمان کردن زخم مجروحان به پیروزی مسلمین کمک می کردند.
ام عامر که نام وی نسیبه است نیز برای رسانیدن آب به سربازان اسلام در احد شرکت کرده بود و زمانی که ورق پیروزی مسلمانان برگشت و جان پیامبر (ص) در معرض خطر قرار گرفت مشک آب را به زمین گذاشته و با شمشیری که بدست آورده بود سعی می کرد از حملات دشمن به پیامبر (ص) بکاهد. در این میان زخمی بر شانه او وارد شد که پیامبر (ص) یکی از پسران او را برای بستن زخم مادر فرا خواندند و از یکی از کسانی که فرار می کرد خواستند که سپر خود را به زمین بیندازد تا نسیبه از آن استفاده کند و پیامبر (ص) شخصی را که به پسر او زخم وارد آورده بود به او نشان داد و او با شمشیر او را نقش بر زمین نمود.
پیامبر فرمودند قصاص فرزند خود را گرفتی. در این نبرد بیش از 70 نفر از مسلمین شهید شدند و جنگ با خالی شدن میدان از دو سپاه پایان یافته و این در حالی بود که پیامبر مجروح گشته بود. علت عمده فرار مسلمین در این جنگ خبری بود که یکی از مشرکین دائر بر کشتن پیامبر با صدای بلند فریاد کشید. قرآن در آیاتی چند از سوره آل عمران به این ماجرا به شکل مختصری اشاره می کند و با ذکر شکست مسلمین و دادن کشته های زیاد می فرماید:
ان یمسسکم قرح فقد مس القوم فرح مثله (سوره آل عمران آیه 14)
اگر بر شما آسیبی رسیده به دشمنان نیز به همان شکل آسیب رسیده است.
علت دیگری که زمینه شکست را برای مسلمین فراهم کرده زمینه گمراهی در درون برخی از آنها بود زمینه ای که شیطان با بهره گیری از آن، آنها را گمراه کرد. قرآن می فرماید:
ان الذین تولو امنکم یوم التقی الجمعان انما استزلهم الشیطان ببعض ما کسبوا ولقد عفا لله عنهم (آل عمران آیه 155)
کسانی که در روز احد پشت به جنگ شما کردند آنها را بجهت بعضی از کردارهایشان به گمراهی کشاند.
دنیا پرستی گروهی که مأمور حفاظت شکاف کوه بودند و برای جمع غنیمت آمده بودند باعث شد که حرکت احد نه تنها به موفقیت نرسد بلکه موجبات ضربه خوردن مسلمین را نیز فراهم کند اگرچه در این جریان مشرکین موفق به از بین بردن اسلام نشدند.
نتایج جنگ احد:
شناخته شدن چهره های منافق در جامعه چهره هایی که به ظاهر در لباس مسلمین هستند اما در زمان خطر با دلایل واهی خود را به عقب می کشند، کشف این واقعیت که مسلمین دشمنانی این چنین در بطن جامعه خود دارند از مزایای این جنگ به حساب می آید.
جنگ خندق یا احزاب (غزوه)
غزوه خندق در سال پنجم اتفاق افتاد رسول گرامی (ص) در سال چهارم هجرت یهودیان بنی نصیر را به علت پیمان شکنی آنان از مدینه اخراج کرد و قسمتی از اموالشان را ضبط نمود. بنی نصیر ناچار شدند به سوی خیبر کوچ کنند و در آنجا سکنی گزینند و یا به سمت شام روند همین عمل سبب شد که سران بنی نصیر دست به توطئه زده و آهنگ مکه کنند و قریش را به نبرد با پیامبر تشویق کنند نیروهای عرب مشرک و یهود در این نبرد به ضد اسلام بسیج شدند و با تشکیل اتحادیه نظامی نیرومندی قریب یک ماه مدینه را محاصره کردند چون در این غزوه اجزاب و دسته های مختلف شرکت کرده و مسلمانان بنا بر پیشنهاد سلمان فارسی برای مقابله با دشمن اطراف مدینه را به صورت خندق در آورده بودند این غزوه را جنگ احزاب و گاهی غزوه خندق می نامند.
آتش افروزان این جنگ نقشه دقیقی برای بر اندازی اساس اسلام کشیدند و مسلمانان را با دسته های گوناگونی روبرو ساختند که در طول تاریخ عرب بی سابقه بود و در همین زمان بود که سران یهود در پاسخ افراد قریش که آیا دین محمد بر حق است که بر اساس یکتاپرستی است یا آیین ما؟ با کمال بی شرمی گفتند آیین بت پرستی بهتر از آیین محمد است.
شما در آیین خود استوار باشید و کوچکترین تمایلی به آیین او پیدا نکنید و با این گفتار لکه ننگینی را بر دامن خود نشانده و چهره تاریخ یهود را که سیاه بود سیاهتر کردند و با این اعمال و گفتار حدود ده هزار عرب را برای جنگ با مسلمین گرد آوردند ولی با شجاعت حضرت علی (ع) در مبارزه و قتل عمر و همچنین نقشه ماهرانه جاسوسی نعیم بن مسعود و همچنین گفتگوهای نمایندگان پیامبر (ص) با سران قبایل عطفان و فزاره هر چند به تصویب نهائی رسیدند و آخرین و مهمترین عامل که در حقیقت می توان آن را مدد غیبی نامید و آن مدد غیبی این بود که ناگهان هوا طوفانی شد و سردی هوا شدت یافت انقلاب هوا طوری بود که خیمه ها از روی زمین کنده می شد و دیگهای غذا از روی آتش پرت می نمود، چراغها را خاموش نموده و آتش های افروخته را در وسط بیابان پخش می کرد دشمن به ناچار آنجا را ترک گفته و کسی از آنها در آنجا باقی نماند.
غزوه بنی قینقاع
یک ماه بعد از جنگ بدر زنی از مسلمانان برای خرید رفته بود در حالی که نشسته و مشغول دیدن و یا خریدن جنس بود عده ای از یهودیان بنی قینقاع پایین پیراهن او را به بالای آن سنجاق کردند و هنگامی که زن از جای خود بلند شد وضعیت زننده ای رخ داد پس از آن مسلمانی به یکی از یهودیان حمله کرده و او را کشت و آنها نیز مسلمان را کشتند.
پیامبر (ص) به نزد یهودیان آمده و چنانچه در قرآن سوره آل عمران آیه 1 دلالت دارد، با ذکر ماجرای بدر و پیروزی اسلام، آنان را از سرانجام عهد شکنی ترساند اما آنان اظهار داشتند که از این تهدید ها وحشتی ندارند و سخن از کثرت اموال و اولاد (نیروی اقتصادی و انسانی) خود سر دادند. اصرار آنها بر قوت و قدرت خود نشان داد که امکان خیانت و نقض عهد از ناحیه آنها وجود دارد طبیعی بود که خیانت ناگهانی آنها با آن قدرتی که داشتند که قوت آنها بیش از سایر قبایل یهود بوده است ممکن بود به زیان بزرگی برای اسلام تمام شود و این خطر وجود داشت که بدون آنکه مسلمین متوجه شوند، شبانه آنها را از بین ببرند، لذا ترس از خیانت آنها موجب گردید تا مسلمین وحشت کرده و آنها را از این منطقه اخراج کنند. پیامبر با سپاهی به سوی آنها روانه شد و و پس از پانزده روز محاصره آنها خود تسلیم شده و منطقه را به سوی شام ترک کردند.
غزوه بنی نظیر
ماجرای بنی نظیر دومین برخورد مسلمانان با یهودیان بود که بعد از احد صورت گرفت آنها پیامبر را برای امری به قلعه خود دعوت کردند و تصمیم به ترور پیامبر گرفتند. پیامبر(ص) بوسیله پیک الهی از این ماجرا آگاه شد و با برگشتن به مدینه، مسلمین را آماده هجوم به بنی نظیر کرد.
تصور مسلمین آن بوده که گمان نمی کرده اند بتوانند آنها را اخراج کنند کما اینکه خود یهود نیز گمان نمی کرده که می تواند از خود دفاع کند، اما خداوند با ایجاد وحشت در آنها، آنها را سست کرده و آنها تسلیم گردیدند. قبل از حمله پیامبر دستور دادند که نخلستانهای آنها را از بین ببرند و طبیعی بود که چنین حرکتی برای آن بود که آنها را وادار به تسلیم کنند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 39 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
یکى از مباحثى که در قرآن و سنتبا اهمیت ویژهاى مطرح گردیده بحث فطرت است. فطرتمندى انسان، فطرى بودن دین، فطرت پسندى، حسن عدل و قبح ظلم، معلوم بودن فجور و تقوا به الهام فطرى، اعتراف رسمى انسان به ربوبیت الهى در عالم ذر و عهد و پیمان خداوند با او در عدم تبعیت از شیطان، از جمله مسائلى است که آیات قرآن و روایات ائمه معصومینعلیهمالسلام بر آن دلالت صریح دارند.
اما مهم آن است که اگر چه در پارهاى آیات، انسان فطرتمند معرفى شده و بحث از الهام فطرى فجور و تقوا به انسان به میان آمده است ولى در بعضى آیات دیگر، خلقت طبیعى انسان به عنوان موجودى ظلوم، جهول، هلوع، کفار و طغیانگر مطرح شده است.
اگر در پارهاى از آیات، دین امرى فطرى معرفى گردیده و یا اقامه عدل هدف رسالت پیامبران بیان شده است (که به دنبال فطرى بودن دین، عدالتخواهى و اقامه قسط و عدل نیز فطرى خواهد بود) اما در پارهاى دیگر از آیات، سبب تشریع دین، بروز اختلاف اولیه بین انسانها و نیاز اضطرارى آنها به دین و قوانین لازم براى رفع اختلافات بیان گردیده است و از آن استنباط مىشود که دین مولودى اجتماعى است که انسانها به حکم اضطرار و به منظور رفع اختلاف به آن پناه بردهاند و نه به حکم فطرت. و این البته با نظریه برخى از جامعهشناسان نزدیکى زیاد دارد.
و نیز اگر در برخى آیات سخن از اعتراف رسمى انسان به ربوبیت الهى و عهد و پیمان خداوند با او در عدم تبعیت از شیطان به میان آمده است در برخى دیگر از آیات خالى بودن ذهن انسان در بدو تولد از هر گونه شناخت و معلومى مطرح شده است و این نیز با نظریههاى برخى از روانشناسان قرابت دارد.
در این مقاله برآنیم تا ضمن بحث از معناى لغوى فطرت با توجه به وزن و صیغه آن در کلام عرب، کاربرد و مشتقات آن در قرآن، و تفاوت آن با طبیعت و غریزه، به تبیین بینش خاص قرآن در مورد فطرت و پیآمدهاى اجتماعى آن بپردازیم و مىکوشیم تا با بهرهجویى و استمداد از نظریه بدیع علامه طباطبائى در تفسیر المیزان، که کمتر به آن توجه شده و یا متاسفانه مورد بىمهرى واقع گردیده استبه زدودن پارهاى از ابهامات بپردازیم.
معنى لغوى فطرت
واژه «فطرة» بر وزن «فعلة» دلالتبر نوع دارد مانند جلسة یعنى نوع خاصى از نشستن، مثلا اگر بگوییم: جلست جلسة زید یعنى مثل زید و به نوع نشستن وى نشستم. بنابر این واژه «فطرة» از ماده «فطر» به معنى نوعى خاص از آفرینش استیعنى خلقت و آفرینشى بىسابقه که از آن به ابداع تعبیر مىشود.
راغب اصفهانى در مفردات در مورد معنى فطرت چنین مىگوید: «و خداوند خلق را فطر نموده است و این فطر یعنى ایجاد کردن شىء به شکلى بدیع و تازه بر کیفیتى که فعلى از افعال از آن صادر گردد». (1)
ابن اثیر نیز در نهایه، در توضیح ماده «فطر» در حدیث نبوى، «کل مولود یولد على الفطرة» (2) مىگوید: «فطر به معنى ابتدا و اختراع است و فطرة حالت آن ابتداء و اختراع را بیان مىکند مانند جلسة و رکبة یعنى نوعى خاص از نشستن و سوار شدن و معنى حدیث این است که: هر فردى بر نوعى خاص از صفات جبلى و طبیعى متولد مىشود به طورى که آماده پذیرش دین الهى مىگردد و اگر او را با همان صفات واگذارند پیوسته بر آن صفات استمرار دارد و از آنها مفارقت نمىکند و همانا علت عدول انسانها از آن، آفتى از آفات بشرى یا تقلیدى است که از غیر در آنها اثر مىگذارد...» (3)
بیان این مقاله درباره فطرت با تعبیر راغب به «و ابداعه على هیئة مترتبة لفعل من الافعال» و نیز با تعبیر ابن اثیر به «انه یولد على نوع من الجبلة والطبع المتهیئ بقبول الدین» هماهنگ است.
استعمال واژه فطرت و مشتقاتش در قرآندر قرآن مجید واژههاى «فطره» (4) ، «فطرکم»، (5) «فطرنا»، (6) «فطرنى»، (7) «فطرهن»، (8) «فطور»، (9) «فطر»، (10) «منفطربه» (11) . انفطرت، (12) و «فاطر» (13) به کار رفته است که همه جا به معنى ابداع و آفرینش بدون سابقه است.
طبیعت، غریزه، فطرت
«طبیعت» یعنى سرشتى که اشیاى مادى بر آن آفریده شدهاند، بیشتر در مورد موجودات بیجان به کار مىرود و اگر در مورد جاندارها به کار رود به آن جنبههایى از جانداران که با بیجانها مشترکند اطلاق مىشود.
«غریزه» بیشتر در مورد حیوانات به کار مىرود و اگر در مورد انسان به کار رود به جنبههاى حیوانى موجود در انسان اطلاق مىشود و عبارت از نوعى حالت تسخیرى و غیر آگاهانه یا نیمه آگاهانه از ناحیه خلقت است که بر خود محورى و یا بقاى نوع استوار است و به عضوى مادى از بدن انسان مربوط مىشود مانند غریزه گرسنگى که با سیستم عصبى هیپوتالاموس و یا غریزه تشنگى که با سیستم عصبى هیپوتالاموس و غده هیپوفیز ارتباط دارد و این دو از نوع گرایشهاى فیزیولوژیک به شمار مىروند که براى ادامه حیات حیوان ضروراند. و نیز مانند غریزه جنسى که از نوع گرایشهاى لازم براى بقاى نسل است و ارضا نشدن آن حیات موجود زنده را به خطر نمىاندازد بلکه بقاى نوع را به خطر مىاندازد.
«فطرت» در مورد انسان و خصلتهاى فرا حیوانى او به کار مىرود، در حد حالتى آگاهانه و حاوى نوعى قداست است. همچون غریزه و طبیعتسیرى تدریجى و ساختارى ثابت دارد اما مرحلهاى تکاملى است که پس از فعلیتیافتن طبیعت و غریزه و نیز پس از شکوفایى حس و خیال یعنى همراه با پیدایش عقل تکون مىیابد و در پرتو آنها، گرایشهاى غریزى نیز مىتوانند از نوعى قداستبرخوردار شوند.
فطریات در انسان به ترتیب در سه ناحیه دانش، ارزش و گرایش شکوفا مىشوند و فعلیت مىیابند. در زمینه دانش، گزارهها به شکل توصیفى و خبرى بیان مىشوند. در زمینه ارزش، گزارههاى حاکى از آنها شکلى دستورى دارند. گرایشها نیز پارهاى حالات نفسانىاند که پس از شکوفایى ارزشها در انسان پدید مىآیند و موجب جهتگیرى وى به سوى هدفى والا و مقدس مىشوند. فعلیت ارزشها و گزارههاى آنها منوط به فعلیت عقل نظرى و استمداد عقل عملى از آن است تا آنجا که اگر عقل نظرى در انسان شکوفا نشود و از مرتبه عقل بالقوه به مرتبه عقل بالفعل نرسد امکان فعلیت و جولان عقل عملى نخواهد بود. (14)
در این جا به این اجمال بسنده مىکنیم و به بررسى دو دسته آیات در این باره مىپردازیم: دسته اول آیاتى که معنایى سلبى از فطرت ارائه مىدهند و دسته دوم آیاتى که معنایى ایجابى دارند.
آیات دسته اول
آیه 78 سوره نحل به خالى بودن لوح نفس از کلیه معلومات در آغاز تولد و پیدایش تدریجى معلومات پس از آن از طریق حواس و فکر مىپردازد: «والله اخرجکم من بطون امهاتکم لاتعلمون شیئا وجعل لکم السمع والابصار والافئدة لعلکم تشکرون» چنان که در تفسیر المیزان (15) ذیل آیه فوق آمده استسیاق آیه، و اشاره آن به مبادى علم حصولى یعنى حس و فکر و نیز پیدایش تدریجى معلومات در آنها، دلالتبر این معنى دارد که آنچه در این آیه از انسان در بدو تولد نفى شده است علم حصولى است. بنابراین، انسان در آغاز به هیچ چیزى که مبدا آن حس یا عقل باشد علم حصولى ندارد.
بدین ترتیب بنا به تصریح کلام وحى، هیچ گزارهاى اعم از گزارههاى بدیهى و فطرى، یا غیر بدیهى و نیز اعم از این که متعلق شناخت آن عالم طبیعت، ماوراى طبیعت، انسان یا ذات احدیت و... باشد در آغاز تولد براى انسان به علم حصولى معلوم نخواهد بود.
و اگر چنین باشد که کودک در بدو تولد واجد هیچ تصور و تصدیقى نباشد در این صورت نه فقط دانش بلکه ارزشها و گرایشهاى انسانى نیز از طفل در آغاز پیدایش نفى مىشود زیرا ارزش، به عنوان ارزش فطرى و نه به عنوان غریزه و میل ناآگاهانه حیوانى، در انسان پس از علم وى به ارزشمندى آن حاصل مىشود و با نفى هر نوع علم و آگاهى، ارزشها نیز منتفى مىشوند. همینطور است گرایشهاى فطرى; زیرا هر گرایشى اعم از فطرى یا غیر فطرى پس از علم نفس به غایت آن و ارزشمندى آن غایت، براى انسان حاصل مىشود. بر این اساس نفس انسانى در آغاز پیدایش، هیچ تصور یا تصدیق فطرى و نیز هیچ ارزش یا گرایش فطرى را واجد نیست. تنها چیزى که انسان در آغاز و نیز به هنگام کهنسالى یعنى پس از ضعف قوا و از دست دادن معلوماتش واجد مىشود علم حضورى نفس به خودش است.
در سوره نحل آیه 70 آمده است: «والله خلقکم ثم یتوفاکم ومنکم من یرد الى ارذل العمر لکی لایعلم بعد علم شیئا ان الله علیم قدیر».
علامه طباطبائى نیز در تفسیر این آیه در المیزان (16) به این مطلب تصریح کردهاند و ادعاى خالى بودن ذهن انسان در آغاز پیدایش را همان چیزى مىدانند که روانشناسان بر آن تاکید کردهاند.
اگر چنین است، فطرى بودن دین و ارزشهاى انسانى به چه معنى خواهد بود؟ و نیز چگونه اقرار انسان به ربوبیت الهى در عالم ذرو اعتراف وى به عدم تبعیت از شیطان تفسیرى معقول مىیابند.
2- آیه213 سوره بقره به سبب تشریع دین مىپردازد: «کان الناس امة واحدة فبعث الله النبیین مبشرین ومنذرین وانزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه وما اختلف فیه الا الذین اوتوه من بعد ماجاءتهم البینات بغیا بینهم فهدى الله الذین آمنوا لما اختلفوا فیه من الحق باذنه والله یهدی من یشاء الى صراط مستقیم».
علامه طباطبائى در تفسیر این آیه ابتدا به بیان تاریخ اجمالى حیات اجتماعى و دینى نوع انسان مىپردازند و بنا به مفاد آیه، حکم در مورد انسان به زندگى اجتماعى و نیز لزوم رعایت عدل را از جمله احکامى مىدانند که انسان بنا به اضطرار به سوى آن کشیده شده استیعنى این دو حکم را معلول ضرورى این حکم مىدانند که: «انسان باید هر چیزى را که در طریق کمال او مؤثر استبراى استکمال خود استخدام نماید و به هر طریق ممکن از موجودات دیگر و از جمله از همنوعان خود به نفع خود و براى بقاى حیات خویش استفاده نماید». و به این ترتیب بشر با استناد به این اصل به مسیر خود ادامه مىدهد تا با این مشکل روبرو مىشود که هر فردى از افراد انسان بنا به همین اصل، همان را مىخواهد که دیگران مىخواهند یعنى همانطور که او مىخواهد از طبیعت و دیگران به نفع خود بهرهمند شود دیگران نیز همین را مىخواهند و همین جا است که زندگى اجتماعى را مىپذیرد و دوام اجتماع و در حقیقت دوام زندگى خویش را منوط به پذیرش عدالت اجتماعى و این که هر صاحب حقى به حق خود برسد مىداند و این بدان معناست که حکم بشر به اجتماع مدنى و عدل اجتماعى حکمى است که بشر آن را به اضطرار پذیرفته استبه طورى که اگر اضطرار نمىبود هرگز هیچ انسانى حاضر نمىشد دامنه اختیار و آزادى خود را محدود کند. (17)
شاید مستند نمودن اختلاف دوم یعنى اختلاف پس از عرضه دین به عنوان بغى و عدم استناد اختلاف اول به عنوان بغى، مؤید نظر علامه باشد زیرا بغى آن گاه صدق مىکند که انسان چیزى را بداند ولى به خاطر منافع شخصى برخلاف آن عمل نماید اما اگر چیزى را نداند و اشتباه کند عنوان بغى بر آن صادق نخواهد بود.
اما در این صورت آیا این تفسیر با فطرى بودن عدل منافات ندارد؟ مسلما اگر فطرى بودن را بدین معنا بگیریم که هر انسانى آن را در بدو تولد مىداند و یا قبل از هر میلى به آن متمایل مىشود، گرایش به عدل، بنابر این تفسیر، از گرایشهاى فطرى محسوب نخواهد شد زیرا گرایش به عدل از چنین خاصیتى برخوردار نیست و در این صورت فطرى نبودن عدل مستلزم فطرى نبودن غایت ارسال انبیا است و اگر غایت ارسال انبیا (18) و سبب تشریع دین فطرى نباشد آیا خود دین مىتواند فطرى باشد.
علامه طباطبائى در ادامه به عنوان تاییدى از تاریخ به نفع نظریه ایشان مىفرمایند:
«و به همین جهت هر جائى که انسانى قوت بگیرد و از سایرین نیرومندتر شود در آن جا حکم عدالت اجتماعى سست مىشود و شخص نیرومند مراعات عدالت اجتماعى را در حق ضعیف نمىکند و لذاست که همواره شاهد رنج و محنتى بودهایم که مردم ضعیف از طبقه قوى متحمل مىشوند. جریان تاریخ نیز تا به امروز که عصر تمدن و آزادى استبر همین منوال بوده است و اگر عدالت اجتماعى، اقتضاى اولیه طبیعت انسانى مىبود باید عدالت اجتماعى در شئون اجتماعات غالب مىبود در حالى که مىبینیم دائما خلاف این امر جریان داشته و نیرومندان خواستههاى خود را به منظور نیل به مقاصد خود بر طبقه ضعیف تحمیل مىکردند. (19) »
3 - در آیات 34 سوره ابراهیم، 72 سوره احزاب،19 سوره معارج، و7 سوره علق، انسان طبعا به صفات ظلوم، کفار، جهول، هلوع و طغیانگر توصیف شده است. علامه طباطبائى این آیات را تاییدى بر نظر خود دانستهاند (20) آیا این توصیفات مستلزم نفى فطرى بودن ارزشهاى معنوى در انسان نیست؟ آیا اتصاف طبعى انسان به این صفات، سرانجام نوعى دعوت به رذایل و غلبه شر بر خیر و هلاکت انسان را در پى نخواهد داشت؟
روانشناسان عموما ذهن انسان را در آغاز تولد خالى از هر گونه معلوم بالفعلى مىدانند. (21) برخى از جامعهشناسان نیز خواستههاى معنوى انسان را معلول ضرورتهاى اجتماعى دانستهاند و معتقدند تنها منافع و مصالح مادى بشر است که مقتضى زندگى اجتماعى و وضع مقررات و رعایت عدالت اجتماعى است و علم و دانش اندوزى نیز تنها به این دلیل که بهترین ابزار تحصیل زندگى مادى و کسب قدرت و تسلط بر دیگران است، مطلوب جامعه بشرى است و قداست زندگى اجتماعى، عدالت اجتماعى، دانش اندوزى و... نیز داراى قداست فرضى به منظور نیل زودتر به مقصود است نه این که اینها ذاتا داراى قداست و ارزش باشند. (22)
آیا همچون برخى عالمان جدید منکر فطریات شویم و دلایل فوق از قرآن، تفسیر، سنت تاریخى، روانشناسى و جامعهشناسى را مستمسک قرار دهیم یا با بىمهرى تمام علامه طباطبائى را متهم به ارائه تفسیرى سطحى و همسو با دانشمندان تجربى کنیم و یا به حکم عقل و تجلى عالى و اکمل آن در کلام وحى، ملاک فطریات را در هر حوزه و مقام متناسب با آن معرفى کنیم؟
در ناحیه تصورات از دانشها، فطرى را آن بدانیم که یا عارض ذهن نمىشود - اگر انسان در مرتبهاى نباشد که بتواند آن را تصور کند - و یا اگر عارض ذهن شد به دلیل بساطت آن خالى از هر نوع ابهام و پیچیدگى باشد و در ناحیه تصدیقات از دانشها، فطرى را چنان تعریف کنیم که همین قدر که انسان در مسیر رشدش به مرحلهاى برسد که بتواند طرفین حکم یعنى موضوع و محمول را تصور کند ارتباط آنها را تصدیق نماید. و در این خصوص به آموزش و استدلال، نیاز نداشته باشد و در این صورت پذیرش فطریات با آیه 78 سوره نحل منافاتى نخواهد داشت و روانشناسان نیز متهم به انکار فطریات نخواهند گشت.
در ناحیه ارزشها نیز، پس از شناخت مراحل و مراتب مختلف مقام انسانیت، نیل به ارزشمندى هر ارزش فطرى را مشروط به راهیابى انسان به مقام و مرتبه ویژه آن کنیم تا در آن مقام از مقامات انسانى بدون احتیاج به هر گونه آموزش و استدلال و به صورتى خودجوش، به ارزشمندى و قدسى بودن آن حکم نماید - اگر چه در مراحل پایینتر ممکن است مسائلى از قبیل اختلافات انسانها زمینهساز صعود انسان به مرتبه بالاتر و تصدیق ارزشمندى چیزى (مثل حسن عدل و قبح ظلم) گردد - و پس از آن به سوى آن جهتگیرى کند بدون این که در این جهتگیرى و گرایش خویش به عنوان گرایشى فطرى، دلیلى جز قرار گرفتن وى در مرتبه و مقام انسانى ویژه آن و علم به ارزشمندى آن غایت داشته باشد.
بر این اساس، تفسیر علامه در ذیل آیه213 سوره بقره - در خصوص منفعت طلبى انسان در مرتبهاى، و گرایش وى به زندگى اجتماعى و بروز اختلاف به عنوان امرى طبیعى در مرتبهاى بالاتر و باز حرکت وى به سمت عدالت اجتماعى در مرتبهاى بالاتر از مرتبه قبلى، بیانگر سیر تدریجى او به سمت کمال و التزام تکوینى وى به لوازم هر مرتبه خواهد بود. طبیعى استبه حکم قاعده ضرورت بین علت و معلول، نیل به هر مرتبه پس از تحصیل کلیه شرایط لازم اجتناب ناپذیر خواهد بود و این اجتناب ناپذیرى، نافى فطرى بودن لوازم ذاتى و تکوینى هر مرتبه نخواهد بود چه غیر فطرى و نیز فطرى پس از تحصیل شرایط لازم براى شکوفایى آنها، ضرورة فعلیت مىیابند و در نیازمندى یکى به تامل و نظر، و عدم نیاز دیگرى به تامل و نظر در هر مرتبه متفاوت مىگردند و به عبارتى دیگر، در هر مرتبه، فطریات از لوازم ذاتى آن مرتبه خواهند بود به طورى که خود آن مرتبه و فعلیتیافتنش در شکوفایى آن امر فطرى کافى خواهند بود اما در غیر فطریات، تامل و نظر نیز لازم خواهد بود یعنى شرط شکوفایى آنها محسوب مىشود.
و در این صورت نظریه جامعهشناسان نیز در مورد خاستگاه اجتماعى دین به شرط عدم انحصار آن در اجتماع و نیز به شرط این که دین را ساخته و پرداخته دست انسان در اوضاع اجتماعى ویژه ندانند مقبول خواهد بود; چه با یک تامل منطقى مىتوان فهمید که گزاره «هر اجتماع و بدنبال آن بروز هر اختلافى نیازمند قانون و دستورالعمل است» و منعکس به موجبه کلیه «هر قانون و دستورالعملى مولود ضرورتى اجتماعى است» نمىشود بلکه به موجبه جزئیه منعکس مىگردد و بر این اساس خاستگاه دین صرفا اجتماع و اختلافهاى افراد نخواهد بود بلکه نیازهاى معنوى فردى وى نیز در مسیر رشد و تکامل او را نیازمند دین مىگرداند. همچنین اتصاف انسان به داشتن طبعى ظلوم، جهول، کفار، هلوع و... بیانگر لوازم ذاتى انسان در مرتبه معینى از وجود است که این مرتبه اولا در طول سایر مراتب و مقامات انسانى قرار دارد ثانیا شرط لازم شکوفایى مراتب بعدى است و گذر از آن لازم و حتمى است لذا در آیه 72 و73 سوره احزاب: «انا عرضنا الامانة على السموات والارض والجبال فابین ان یحملنها واشفقن منها وحملها الانسان انه کان ظلوما جهولا» اتصاف انسان به ظلم وجهل مصحح عرضه امانت الهى - یعنى ولایت الهیه و کمال عبودیت از ناحیه تلبس به اعتقاد و عمل صالح و سلوک راه کمال و ارتقاء از ماده دون به اوج اخلاص به انسان معرفى شده است زیرا موضوع قابل ظلم و جهل است که مىتواند متصف به دو وصف عدل و علم شود و در مسیر رشد و تعالى به مرتبهاى نایل گردد که تدبیر امرش را به ستخداوند سپارد و ولایت الهیه شامل حال او گردد. (23) و بر همین اساس در آیات سوره معارج: «ان الانسان خلق هلوعا× اذا مسه الشر جزوعا× واذا مسه الخیر منوعا× الا المصلین× الذین هم على صلاتهم دائمون× والذین فى اموالهم حق معلوم للسائل والمحروم...» هلوع بودن انسان که توضیح آن در آیات 20 و 21 آمده از جمله صفاتى معرفى شده است که انسان به اقتضاى حکمت الهى و به منظور اهتداى او به سمتخیر و سعادت به آن متصف شده است زیرا این صفت تنها وسیلهاى است که انسان را به سعادت و کمال مىرساند مشروط بر این که از این صفتسوء استفاده نکند و آن را در عداد صفات رذیله قرار ندهد لذا استثناء انسانهاى نمازگزار نه به این معنى است که صفت هلع در این دسته از انسانهاى مؤمن وجود ندارد بلکه به این معنى است که اینان این صفت را در همان جنبه کمالى و مثبت آن یعنى تنها وسیله صعود به مراتب بالاتر و رسیدن به لوازم ذاتى آن مراتب نگه داشتهاند و آن را به یک صفت رذیله تبدیل نکردهاند (24) و این همه بیانگر این معنى است که:
هر مرتبه لوازمى دارد که منفک از آن مرتبه نیست. انسان در حالى که طفل استخیر و شر خویش را به وسیله تجهیزات غریزى تشخیص مىدهد و بر همین حال است تا به مرحله بلوغ و رشد عقلانى بر سد و ادراک حق باطل برایش میسور گردد و در این هنگام، بسیارى از مصادیق خیر و شر در نزد وى تغییر مىیابند و اگر بر همان مسیر قبلى یعنى پیروى از هواهاى نفسانى و پافشارى بر مشتهیات نفسانى اصرار ورزد از اتباع حق غافل مىگردد و تارها بر فطرت فعلیتیافته خود مىتند. پس انسان با رسیدن به بلوغ عقلانى به اولین منزل و مرتبه ویژه انسان مىرسد و از این اولین منزل انسانیت، نسیم روحبخش فطرت وزیدن آغاز مىکند و صفاتى که در مورد فطریات به عنون وجه فارق فطرى از غریزى برشمردیم آشکار مىگردد.
پس فطرى نه آن است که در آغاز تولد همراه انسان است و نه آن است که هر انسانى در هر مرتبهاى آن را تصدیق مىکند بلکه آن است که در مسیر تکوینى انسان به سمت کمال پس از رسیدن وى به مرتبه بلوغ عقلانى در پرتو اعمال صالحه شکوفا مىگردد و از لوازم ذاتى آن مرتبه محسوب مىشود و نماز و راه یافتن به عمق آن و برقرارى ارتباط بین خالق و مخلوق، از زبان خالق آگاه به کلیه عوالم و مراتب وجود اولین شرط این شکوفایى است که نمازگزار بسته به مرتبه و مقامى که در آن قرار دارد نمازش در همان مرتبه و لوازم و مکشوفات وى، خاص همان مرتبه است و در هر صورت نیل به مقصود با «ایاک نعبد» و نه «ایاک اعبد» در اولین خطاب به خداوند آغاز و... با سلام یعنى رجوع به کثرات به شرط سلامت از حجب آنان و بقاى به حق محقق مىشود و این آغاز و این پایان اهمیت و نقش جامعه صالح را در عبادت خداوند و نیل به کمالات انسانى آشکار مىکند. بگذاریم و بگذریم که این شکسته پاى درمانده را در این وادى پاى گام زدن نیست.
آیات دسته دوم
در این جا به بررسى آن دسته از آیات مىپردازیم که معنایى ایجابى درباره فطرت دارند، آیا این دسته آیات درباره فطرت پس از شکوفایى عقل و رسیدن انسان به مرتبه عقلانى سخن مىگویند یا قبل از آن؟
1 - در قرآن در آیات متعددى با عنوان «ذکر» نام برده شده استحتى خود پیامبر اکرم نیز با عنوان «ذکر» خطاب شده است. در سوره غاشیه آیه 21 خداوند، پیامبر اکرم را مورد خطاب قرار مىدهد و مىفرماید «فذکر انما انت مذکر...» یادآورى کن همانا جز این نیست که تو فقط یادآورى کننده هستى. این خطاب قرآن به پیامبر این معنا را القا مىکند که گویى انسانها چیزهایى را در اول تولد و قبل از آن مىدانسته و با آنها متولد شدهاند به طورى که با یادآورى واسطه وحى آنها را به یاد مىآورند.
2 - در بعضى آیات، استفهام تقریرى به کار رفته است و سؤالاتى بلا جواب مطرح شدهاند:
سوره زمر آیه9: «هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون.
سوره ص آیه 28: «ام نجعل الذین آمنوا وعملوا الصالحات کالمفسدین فى الارض ام نجعل المتقین کالفجار».
سوره رعد آیه19: «افمن یعلم انما انزل الیک من ربک الحق کمن هو اعمى.
چنین به نظر مىرسد که این نوع استفهامات بلاجواب بر این مطلب دلالت دارد که جواب آنها بر همگان آشکار و فطرة معلوم است.
3 - در سوره شمس به الهام فطرى فجور و تقوا تصریح فرموده و آن را فعل الهى مىداند سوره شمس آیه7 و 8: «ونفس وماسویها فالهمها فجورها وتقویها».
4 - و بالاخره در سوره روم آیه 30 براى اولین بار واژه «فطرة» را به کار مىبرد و ابتناى دین بر فطرت و سرشت انسانها را یادآور مىشود و خلق و آفرینش را دگرگون ناشدنى معرفى مىنماید: «فاقم وجهک للدین حنیفا فطرة الله التى فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم ولکن اکثر الناس لایعلمون».
5 - آیه میثاق و اقرار به ربوبیتخداوند نیز بر نوعى پیمان بین انسان و ذات احدیت دلالت دارد: سوره اعراف آیه 172: «واذ اخذ ربک من بنى آدم من ظهورهم ذریتهم واشهدهم على انفسهم الستبربکم قالوا بلى شهدنا ان تقولوا یوم القیامة انا کنا عن هذا غافلین».
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 19 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
بررسی سیستم حسابداری اموال، ماشین آلات و تجهیزات در شرکت مخابرات استان کردستان
فهرست مطالب
تشکر و سپاس ...................................................................................................................................................... 5
مقدمه ..................................................................................................................................................................... 6
معرفی و شناخت شرکت مخابرات مرکزی استان کردستان .............................................................................. 8
چارت سازمانی شرکت و چارت سیستم دارائی ثابت .................................................................................... 13
شرح وظایف مسئولین مرتبط با سیستم ........................................................................................................... 13
عنوان شغل: کارشناس مسئول دارایی ها .......................................................................................................... 13
عنوان شغل: کارشناس کارشناس و مسئول فروش و قراردادها ..................................................................... 15
عنوان شغل: کارشناس و مسئول مزایده ........................................................................................................... 16
طبقات دارائی ثابت و کدینگ آن ها در سیستم دارائی ثابت و در سیستم حسابداری مالی ......................... 18
استهلاک دارائی ثابت و مبنای محاسبه آن ........................................................................................................ 19
چگونگی فروش دارائی ثابت و کنار گذاری آنها به همراه ثبت حسابداری آن ............................................ 20
دارائی در جریان تکمیل و ثبت های حسابداری آن ........................................................................................ 21
اهداء دارائی ثابت و ثبت حسابداری مربوط به آن .......................................................................................... 21
معاوضه دارائی ثابت و ثبت حسابداری آن ...................................................................................................... 22
نحوه الحاق به دارائی ثابت و ثبت حسابداری آن ........................................................................................... 22
چگونگی ارزیابی دارائی ثابت و ثبت های تجدید ارزیابی ............................................................................. 23
نحوه گزارشگری دارائی های ثابت در صورت های مالی .............................................................................. 23
چگونگی نحوه ثبت یک سند حسابداری در سیستم دارائی های ثابت ......................................................... 24
تعیین بهای تمام شده اموال ماشین آلات و تجهیزات ..................................................................................... 27
کاهش در ارزش دارایی ..................................................................................................................................... 28
مخارج جاری و سرمایه ای ............................................................................................................................... 28
تاسیسات و مستحدثات زمین ........................................................................................................................... 30
ماشین آلات و تجهیزات .................................................................................................................................... 30
طرق تحصیل اموال، ماشین آلات و تجهیزات ................................................................................................. 33
• تحصیل دارایی بطور نقد
• تحصیل دارایی بطور نسیه
• تحصیل دارایی از طریق صدور سهام
• تحصیل گروهی از داراییها بطور یکجا
• تحصل دارایی از طریق تولید یا احداث
• تحصیل دارایی از طریق معاوضه
مخارج بعد از تحصیل اموال، ماشین آلات و تجهیزات .................................................................................. 46
تعویض و نوسازی ............................................................................................................................................. 47
مخارج جابجایی و نصب مجدد ....................................................................................................................... 49
تعمیر و نگهداری ............................................................................................................................................... 49
واگذاری و کنارگذاری اموال، ماشین آلات و تجهیزات .................................................................................. 52
فروش اموال، ماشین آلات و تجهیزات ............................................................................................................ 52
کنارگذای اموال، ماشین آلات و تجهیزات ....................................................................................................... 53
عدم استفاده موقت از اموال، ماشین آلات و تجهیزات ................................................................................... 53
اهدای اموال، ماشین آلات و تجهیزات ............................................................................................................. 53
معاوضه اموال، ماشین آلات و تجهیزات .......................................................................................................... 54
کنار گذاشتن قهری یا اجبرای اموال، ماشین آلات و تجهیزات ...................................................................... 54
نحوه انعکاس اموال، ماشین آلات و تجهیزات در صورتهای مالی ................................................................. 55
کنترلهای داخلی در مورد اموال، ماشین آلات و تجهیزات .............................................................................. 56
هدف از استقرار سیستم کنترل داخلی .............................................................................................................. 56
خلاصه و جمع بندی ......................................................................................................................................... 63
منابع و ماخذ ....................................................................................................................................................... 65
تشکر و سپاس
با سپاس فراوان از پیشگاه خداوند منان که سایه لطف خود را هرگز از سر بندگان خود بر نمی دارد سپاس بی پایان مخصوص اوست و با تشکر از پدران و مادرانی که سالها با رنج و محنت فراوان به ما کمک کرده اند که بتوانیم به این پایان از یک مقطع دیگر دست یابیم تشکر خاصه خود را تقدیم تمام اساتید مجرب ، معلمان و آموزگاران خود می کنم که در تمام سالهای تحصیل درس زندگی و درست زیستن را به من آموختن و سالها برای تربیت من تلاش به عمل آورده اند در پایان برای استاد گرانقدرم اردلان رجبی و تمام اساتید گروه حسابداری که در این مقطع (کارشناسی ناپیوسته ) مرا یاری کردند نهایت احترام را دارم و امیدوارم در پناه حق پایدار باشند .
مقدمه
دنیای مخابرات، امروزه با سرعت چشمگیری در حال دگرگونی و گسترش است. کشور ما نیز به عنوان بخش کوچکی از دهکده جهانی، باید با این تغییرات سریع، هماهنگی و همراهی کند و طبعاً این مساله هزینه های اجتناب ناپذیری را برای ما ایجاد میکند. آنچه که برای برنامهریزان مخابرات کشور در بلندمدت اهمیت ویژه مییابد در نظر گرفتن قابلیتهای لازم برای توسعه شبکه مخابرات کشور و آسانی تطبیق آن برای ارائه سرویسهای جدید است. بنابراین باید به این سئوال پاسخ دهیم که در برنامهریزیهای کوتاهمدت و بلندمدت برای طراحی شبکه مخابرات کشور، چه عواملی را باید مدنظر قرار داد تا این هزینه ها را به حداقل رساند
از بحثهای مهم بخشهای اقتصادی هر کشور بحث چگونگی ورود به بازارهای جهانی و فعالیت فرامرزی است. در بخش مخابرات با توجه به گسترده شدن سطح ارائه خدمات، بهرهبرداران جهانی در کنار سازمانهای بینالمللی و منطقهای فعال خواهند شد و به ارائه خدمات جدیدی خواهند پرداخت. بهرهبرداران فعال در کشور برای حضور موفق در عرصه داخلی و بینالمللی باید براساس برنامه مدون با طراحی چشماندازی جامع، اهدافی متناسب با مأموریت بخش و راهبردها و سیاستهای مناسب عمل کنند.برای اماده شدن ورود به بازارهای داخلی و حتی خارجی احتیاج به نیروهای جوان احساس می شود .بهترین وقت برای اموزش دیدن و علاقه پیدا کردن به مشاغل مراکز کاراموزی است که با مدتی هر چند کم کاراموزان هر چه بیشتر با بازار کار و یا نقطه ضعف و قوت خود اشنا می شوند.و در جهت رفع ضعف ها و ارتقای نقطه قوت های خود هر چه بیشتر می کوشند. داراییهایی که در روال عادی عملیات تجاری به کار می رود و تا سالهای متمادی خدماتی را فراهم می کند در حسابداری به دو گروه عمده زیر طبقه بندی می شود:
داراییها عملیاتی مشهود (Tangible Operation Assets) . این گروه از داراییها اقلامی نظیر: زمین ساختمان، ماشین آلات و انواع تجهیزات را در بر می گیرد و معمولاً تحت عنوان «داراییهای ثابت» «اموال، ماشین آلات و تجهیزات» یا «زمین و داراییهای مشهود استهلاک پذیر» در ترازنامه طبقه بندی می شود. از آنجا که اصطلاح «اموال، ماشین آلات و تجهیزات» ماهیت این گروه از داراییها را بهتر ارائه می کند این عنوان در سالهای اخیر بیشتر به کار می رود. داراییهای عملیاتی مشهود دارای ویژگیهای عمده زیر است:
در عملیات بطور موثر مورد استفاده قرار می گیرد. داراییهایی که در عملیات واحد تجاری کاربرد ندارد، یا انتظار می رود طی مدت زمانی معقول به کار گرفته نشود تحت عنوان «سایر داراییها» در ترازنامه طبقه بندی می شود.
به قصد سرمایه گذاری یا فروش مجدد خریداری نشده است. داراییهایی که به قصد سرمایه گذاری یا فروش تحصیل شده است جداگانه و بنا به مورد، تحت عنوان «سرمایه گذاریها» یا «موجودی جنسی» در ترازنامه طبقه بندی می شود. برای مثال، وسایط نقلیه که در نمایشگاههای اتومبیل برای فروش نگهداری می شود جزو موجودی جنسی به حساب می آید. اما اگر این وسایط نقلیه را موسسه دیگری بخرد و در روال عادی عملیات به کاربرد جزو اموال، ماشین آلات و تجهیزات طبقه بندی می شود.
درارای منافع اقتصادی آتی است. داشتن منافع آتی مشخصه اصلی تمام داراییهاست. هر یک از اقلام که این ویژگی را نداشته باشد دارایی به شمار نمی آید.
دارای موجودیت عینی است. داراییهایی که وجود خارجی ندارند تحت عنوان داراییهای نامشهود در ترازنامه طبقه بندی می شود.
داراییهای عملیاتی مشهود به سه گروه فرعی زیر طبقه بندی می شود:
دراییهای استهلاک پذیر. نظیر ساختمان و ماشین آلات که دارای عمر اقتصادی محدود است و سرمایه گذاری در آنها از طریق فرایند استهلاک به خدمات یا داراییهای تولید شده تخصیص می یابد و بابه هزینه های دوره منظور می شود.
داراییهای استهلاک ناپذیر. نظیر زمین که معمولاً عمر اقتصادی نامحدود دارد بر خلاف سایر اموال در نتیجه استفاده یا گذشت زمان تحلیل یا از بین نمیرود.
داراییهای نقصان پذیر. نظیر جنگلها، معادن و سایر منافع و ذخایر طبیعی که بر اثر استخراجح و بهره برداری تحلیل می رود و به موجودی مواد یا کالا تبدیل می شود. این گونه داراییها معمولاً در گروه جداگانه ای تحت عنوان «منابع و ذخایر طبیعی» در ترازنامه طبقه بندی می شود.
داراییهای عملیاتی نامشهود (Intangible Operational Assets). این گروه از داراییها موجودیت عینی ندارند و تحت عنوان داراییهای نامشهود در ترازنامه طبقه بندی می شوند. مانند حقوق طبع، اختراع و امتیاز.
داراییها نامشهود دارای ویژگیهای عمده زیر است:
در عملیات بطور موثر به کار می رود.
برای سرمایه گذاری یا فروش مجدد خریداری نشده است.
دارای منافع آتی است اما موجودیت عینی ندارد
معرفی و شناخت شرکت مخابرات استان کردستان :
تاریخچه مخابرات ایران
در اول ژانویه 1869 میلادی ایران به عضویت اتحادیه بین المللی تلگراف در آمد. در سال 1235 اداره تلگراف به وزارت تبدیل و « علیقلی خان مخبرالدوله » نخستین وزیر تلگراف شد. پس از جنگ جهانی اول و پدید آمدن سیستم های جدیدتر و سریعتر ارتبایطی، مثل تلگراف بی سیم، دولت انگلیس در بهمن 1310رشته ای تلگراف را که در تملک خود می دانست به دولت ایران واگذار کرد. در فاصله سال های 1280 تا 1285 هجری شمسی پنج امتیاز ایجاد تلفن به اشخاص حقیقی ایرانی برای مناطق تبریز، مشهد، گیلان و ارومیه داده شد که پنجمین و مهم ترین آن امتیازی بود که در سال 1282 هجری شمشی به وساطت « میرزا علی اصغر خان اتابک » به « دوست محمد خان معیرالممالک » واگذار شد، که غیر از چهار نقطه پیش گفته، تمام کشور را در بر می گرفت.
در سال 1285 تلفن بین شهری تهران- قلهک و تهران- تجریش ( پایتخت کشور ) شروع به کار کرد. سی سال بعد این ارتباط بین 24 شهر برقرار شده بود.
عصر ارتباطات و مخابرات بی سیم از سال 1303 در ایران آغاز شد. نیاز به امکان تماس دائم با جهان باعث شد که وزارت جنگ آن زمان یک دستگاه فرستنده موج بلند 20 کیلوواتی برای تهران و شش دستگاه موج بلند 4 کیلوواتی برای تبریز، کرمان، کرمانشاه و خرمهر به شوروی سفارش دهد. ایجاد خطوط ارتباطی ماکروویو به دلیل کاربردهای گسترده اش در خدمات ارتباطی بین شهری و بین المللی در سال 1345 و ارتباط آن از طریق شبکه 3800 کیلومتری بین آنکارا، تهران و کراچی برقرار شد. شبکه ماکروویو کشور نیز از سال 1351فعالیت خود را آغار کرد. بالاخره با گشایش اولین ایستگاه زمینی در اسدآباد همدان در سال 1348 ایران وارد عصر نوین ارتباطات و مخابرات یعنی عصر ماهواره شد.
ایستگاه زمینی ماهواره اسدآباد از طریق دو مدار همزمانی ( ارتفاع حدود 36000 کیلومتری زمین ) که یکی بر روی اقیانوس اطلس و دیگری اقیانوس هند قرار دارد ارتباط تلفنی، تلفکس و ... مشترکین را با سراسر دنیا برقرار می ساخت.
در سال 1350 اولین خط تلفن خودکار بین تهران، اصفهان و شیراز برقرار شد و بتدریج سایر مراکز استان ها و شهرستان ها نیز با استفاده از سیستم های خودکار با هم تماس گرفتند. لازم به ذکر است که این سیستم ها اغلب آنالوگ بودند تا اینکه در سال 1363 سیستم دیجیتال وارد شبکه مخابراتی شد و مرکز تلفن دانشگاه اولین مرکزی بود که به این سیستم مجهز گردید. در پی این اقدامات، توسعه سیستم دیجیتال روند سریع تری به خود گرفت بنحوی که در سال 1368 استفاده از سیستم دیجیتال عملیاتی شد و دومین مرکز دیجیتالرنیز در سال 1369 راه اندازی گردید.
اولین مرکز تلفن استان کردستان در شهر سنندج با نصب 70 شماره تلفن مغناطیسی در سال 1298 مورد بهره برداری قرار گرفت و طی سالهای 1298 لغایت 1357 تعداد مرکز خودکار تلفن شهری 9 مرکز افزایش یافت. طی برنامه پنج سالهاول با راه اندازی29 مرکز,مجموع,مراکز,تلفن,استان,به95مرکزرسید.
مطابق با برنامه توسعه پنج ساله دوم تاسیس 139 مرکز تلفن جدید پیش بینی شد که طی برنامه پنج سال دوم تعداد مرکز تلفن شهری به 252 مرکز افزایش یافت. شایان ذکر است کلیه عملیات نصب و راه اندازی مراکز اعم از کم ظرفیت و پر ظرفیت توسط پرسنل استان صورت گرفته است.
عملکرد نصب تلفن ثابت در شرکت مخابرات کردستان تا پایان آذر ماه سال 1391 به بیش از یک میلیون و 106 هزار شماره رسیده است که از این میزان تعداد 119 هزار شماره در سال گذشته نصب گردیده است . هم اکنون مرکز تلفن شهری در سراسر استان کردستان تلفن های منصوبه فوق را پشتیبانی می کند.
بخشی از اساسنامه این شرکت به شرح زیر است :
فصل اول کلیات :
ماده 1 - شرکت سهامی مخابرات استان که در این اساسنامه به اختصار «شرکت» نامیده می شود بر اساس قانون اصلاح ماده 7 قانون تاسیس شرکت مخابرات استان مصوب 6/2/1373 تاسیس می گردد تا برابر مقررات این اساسنامه و مقررات مربوط به شرکتهای دولتی اداره گردد.
ماده 2- مرکز اصلی شرکت مرکز اداره کل مخابرات موجود استانها است و شرکت می تواند برای اجرای فعالیتهای مقرر، در سایر نقاط استان نسبت به تشکیل واحدهای تابع اقدام نماید.
ماده 3- شرکت دارای شخصیت حقوقی و استقلال مالی است و وابسته به شرکت مخابرات ایران است.
ماده 4- مدت شرکت از تاریخ تاسیس نامحدود است.
ماده 5- موضوع و هدف شرکت ، عبارت است از تاسیس و توسعه شبکه و تاسیسات مخابراتی در حوزه عملیاتی شرکت و نگهداری و بهره برداری از آن در قالب تحقق اهداف و برنامه های وزارت پست و تلگراف و تلفن و شرکت مخابرات ایران و انجام وظایف و اختیارات مقرر در قانون تاسیس شرکت مخابرات ایران در حوزه استان و اجرای تکالیف شرکت مخابرات در مواردی که تفویض اختیار می شود.
تبصره 1- آن قسمت از فعالیت شرکت مخابرات ایران در بخش ارتباطات بین شهری و بین المللی اعم از تاسیس ، توسعه z نگهداری و بهره برداری مراکز تلفن بین شهری (اس. تی. دی) ایستگاههای ماهواره ای مایکروویو و غیره و نیز متعلقات آن همچنان تحت مسئولیت و کنترل شرکت مخابرات است.
تبصره 2- تصمیمات مجمع عمومی شرکت مخابرات ایران (شرکت مادر) ناقض مصوبات مجمع عمومی شرکتهای استانی نخواهد بود.
فصل دوم سرمایه شرکت :
ماده 6- سرمایه اولیه شرکت یک میلیارد ریال است که به یکصد سهم ده میلیون ریالی با نام تقسیم شده که از محل اموال و دارایی های واگذاری توسط شرکت مخابرات ایران تامین و تماما متعلق به شرکت اخیر الذکر است.
تبصره 1- از تاریخ ابلاغ اساسنامه شرکت، تمامی تاسیسات و لوازم و نیز ابواب جمعی و حقوق و مطالبات و دیون و تعهدات و اموال منقول متعلق به شرکت مخابرات ایران در حوزه استان به شرکت منتقل می شود و ادارات ثبت اسناد و املاک باید به درخواست شرکت مخابرات ایران اسناد مالکیت اراضی و املاک مورد انتقال و دفاتر مربوط را به نام شرکت اصلاح نماید.
تبصره 2- شرکت موظف است کلیه اموال، تاسیسات و لوازم مربوط به شرکت مخابرات ایران را که به موجب این اساسنامه به شرکت منتقل می شود و همچنین طرحهای ناتمام تاسیسات و مراکز مخابراتی را با تمامی ساختمان ، متعلقات و ملحقات آن که توسط اداره کل مخابرات استاندر دست اجراست و پس از پایان کار به شرکت تحویل داده خواهد شد به شرح زیر به انضمام کلیه مطالبات پس از تصویب مجمع عمومی شرکت جزو دارایی خود منظور نماید :
الف-اموال منقول و غیر منقول ، تاسیسات و لوازم مربوط به شرکت مخابرات ایران در آن قسمت که در حوزه عمل شرکت قرار می گیرد و مطابق آخرین عملکرد طرحهای مربوط و اطلاعات و مدارک موجود در امور مالی شرکت یاد شده یا بر اساس قیمت خرید یا قیمت تمام شده طرحهای مذکور .
ب-در مواردی که وجوه نقد پرداخت شده برای طرح مشخص باشد ولی رقم پرداختی برای هر پروژه آن طرح به تفکیک قابل استخراج نباشد ، شرکت می تواند برای تعیین ارزش دفتری تفکیکی هر پروژه و جزئیات آن از نظریه کارشناسان منتخب رئیس مجمع شرکت استفاده نماید.
تبصره 3- کلیه اموال منقول و غیر منقول تاسیسات مربوط به فعالیت ارتباطات بین شهری و بین المللی اعم از مراکز بین شهری (اس.تی.دی) ایستگاههای ماهواره ای و شبکه مایکروویو کشور، دکلها، راههای اختصاصی ایستگاهها و ابواب جمعی آنها در اختیار و مالیکت شرکت مخابرات ایران است.
ماده 7- در آمد و منافع اعتبارات شرکت به شرح زیر است :
هزینه اشتراک
تعرفه های مکالماتی (شهری- بین شهری- بین المللی)
تراز مکالمات بر اساس توافق کانالهای ورودی و خروجی بین استانها
کمکهای نقدی یا غیر نقدی اشخاص حقیقی و حقوقی
عواید دیگری که برابر قوانین یا مقررات مربوط به شرکت تعلق می گیرد.
تبصره – منابع و درآمدهای شرکت مخابرات ایران با توجه به این ماده تعدیل می گردد سایر منابع درآمدی شرکت مخابرات کماکان معتبر و قابل اجراست.
ماده 8- شرکت می تواند با تصویب مجمع عمومی سرمایه خود را کاهش یا افزایش دهد.
ماده 9-تقسیم سود و اندوخته پس از تصویب مجمع عمومی شرکت جایز خواهد بود.
فصل سوم ارکان شرکت :
ماده 10- شرکت دارای ارکان زیر است :
مجمع عمومی
هیئت مدیره و مدیر عامل
بازرس (حسابرس)
ماده 11- مجمع عمومی شرکت از اجتماع صاحبان سهام مخابرات به شرح زیر تشکیل می شود:
وزیرارتباطات و فناوری اطلاعات (رئیس مجمع عمومی)
رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت مخابرات ایران (عضو مجمع)
اعضای هیئت مدیره شرکت مخابرات ایران (اعضاء مجمع) تشکیل می شود.
ریاست جلسات مجمع عمومی با وزیرارتباطات و فناوری اطلاعات و در غیاب او یکی از اعضای حاضر
به ترتیب تقدم مندرج در فوق خواهد بود.
در صورتی که هر یک از اعضای مجمع عمومی نتواند در جلسه شرکت نماید معاون یا نماینده وی در جلسات شرکت خواهد نمود.
ماده 12- مجمع عمومی شرکت بر دو نوع است :
مجمع عمومی عادی
مجمع عمومی فوق العاده
ماده 13- شرکت از نظر زمان و چگونگی تشکیل جلسات مجمع عمومی و هیئت مدیره و نیز سایر موارد مربوط تابع اساسنامه شرکت مخابرات ایران (مصوب اسفند ماه 1350) می باشد و در صورت عدم پیش بینی برابر قانون تجارت عمل خواهد شد.
تبصره 1- هیئت مدیره شرکت از یک نفر رئیس که سمت مدیر عامل را نیز خواهد داشت و دو عضو اصلی و یک عضو علی البدل تشکیل می شود . اعضا و رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت توسط رئیس مجمع (وزیرارتباطات و فناوری اطلاعات) برای مدت دو سال منصوب می شوند و تا اعضا و رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل جدید انتخاب نشده اند در سمت خود باقی هستند و انتخاب مجدد آنان نیز بلامانع خواهد بود.
تبصره 2- رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل و اعضای هیئت مدیره از بین اشخاص متعهد که دارای تحصیلات عالی بوده و در یکی از سازمانهای اداری کشوری یا بنگاههای صنعتی سابقه خدمت مدیریت داشته باشند منصوب خواهند شد.
تبصره 3- رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل می توانند با مسئولیت خود یک نفر از اعضای هیئت مدیره یا مدیران ارشد را به سمت قائم مقام تعیین نماید تا قسمتی از وظایفی که به مدیر عامل محول شده از طرف او انجام دهد.
ماده 14- وظایف و اختیارات مجمع عمومی و هیئت مدیره و رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت مطابق مواد 10 و 11 و 22 و 23 و 24 و 25 و 26 اساسنامه شرکت مخابرات ایران و تبصره های آن و نیز قانون تجارت می باشد.
تبصره 1- هیئت مدیره شرکت موظف است در موقع تهیه و تنظیم بودجه سالانه شرکت یک درصد از آن را برای امر توسعه و تحقیق و آموزش و روابط بین الملل و کمکهای انسانی (اعم از شاغل و بازنشسته و مراجعات عمومی ) در راه اهداف وزارت پست و تلگراف و تلفن برای وزارتخانه یاد شده اختصاص دهد.
تبصره 2- تعیین پاداش برای رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل و اعضاء هیئت مدیره با تصویب و تایید رئیس مجمع عمومی شرکت (وزیرارتباطات و فناوری اطلاعات ) و تعیین و پرداخت پاداش سایر کارکنان با تصویب و تایید مدیر عامل قابل اجرا خواهد بود.
تبصره 4- اجرای تبصره مواد 25 و 26 اساسنامه شرکت مخابرات ایران منوط به رعایت قوانین مربوط است.
ماده 15- وظیفه بازرس (حسابرس) شرکت بر عهده سازمان حسابرسی است که در اجرای قانون تشکیل سازمان حسابرسی (مصوب 1362) و اساسنامه آن (مصوب 1366) اقدام نماید.
چارت سازمانی شرکت و چارت سیستم دارائی ثابت :
شرح وظایف مسئولین مرتبط با سیستم:
عنوان شغل: کارشناس مسئول دارایی ها
شاغل این پست تحت سرپرستی مقام مافوق مسئولیت کنترل و نظارت بر نگهداری حساب دارائیهـا و تاسیـسات درحالتکمیل و محاسبه ذخیره استهلاکات وتهیه گزارش نهائی حسابهـای مذکور برای تنظیـم ترازنامه شرکت راعهدهدارمیباشد.
1. نظارت بر حسن انجام کارکنان تحت سرپرستی و راهنمایی و ارائه طریق به قسمت های ذیربط درانجام فعالیت های مرتبط
2. تقسیم کار متناسب و منطقی بین کارکنان تحت سرپرستی
3. تایید و امضای گزارشات مکاتبات ارسالی در مورد اموال و اثاثیه
4. تایید و امضای گزارشات ماهانه و سالانه حسابداری اموال و اثاثیه
5. نظارت بر ثبت های انجام شده و نحوه نگهداری حسابهای دارایی در حال تکمیل در سیستم مکانیزه,وتاییدگزارشات نهایی برای تنظیم ترازنامه
6. نظارت بر ثبت های انجام شده و نحوه نگهداری حسابهای دارایی های قطعی در سیستم مکانیزه مالی,وتکمیل گزارشات نهایی در جهت تنظیم ترازنامه
7. نظارت بر تهیه شناسنامه اموال و انواع دارایی ها شامل زمین، ساختمان، حرارت مرکزی، ماشین آلات،وسایط نقلیه و ...
8. نظارت بر ثبت های انجام شده در سیستم مکانیزه مالی به سیستم مکانیزه فرعی دارایی های ثابت و,کنترل,و مقایسه عملکرد سیستم ها با یکدیگر و رفع مغایرت از طریق تهیه ترازنامه آزمایشی
9. نظارت بر محاسبه استهلاک دارایی های قابل محاسبه استهلاک در طی دوره و پایان دوره و تهیه و تنظیم جدول مغایرت ترازنامه
10. نظارت بر محاسبات انجام شده در خصوص دارایی های ثابت برکنار شده طی دوره و تهیه و تنظیمگزارشات مربوطه
11. تهیه و ارائه گزارشات مورد نیاز مقامات مافوق
12. نظارت بر پروسه انتقال دارایی های در حال تکمیل به دارایی های ثابت در مقاطع مختلف زمانی
13. نظارت بر ثبت و ضبط کلیه مبادلات مالی و اوراق با شرکت های مخابرات ایران ،سیار،دیتا و زیر ساخت و ...
14. حصول اطمینان از شناسایی کلیه اموال و اثاثیه شرکت و الصاق برچسب مربوطه بر روی تمامی آنها
15. نظارت و ارزیابی عملکرد تهیه کنندگان و کنترل و تایید صورت وضعیت های پیمانکاران
16. نظارت بر ساخت و به روز رسانی کلیه اطلاعات مربوط به دارایی های شرکت در سیستم مکانیزه مالی و تجزیه و تحلیل های مورد نیاز بر روی اطلاعات موجود
17. حصول اطمینان از اجرای کلیه مستندات کیفی، روشها و دستورالعملها و ... در حوزه تحت سرپرستی و بهخصوص اجرای روشهای الزام شده در استانداردهای 2000 و ISO 9001
18. انجام دادن سایر امور محوله در زمینه شغلی مربوطه
عنوان شغل: کارشناس کارشناس و مسئول فروش و قراردادها
شاغل این پست تحت نظر مقام مافوق مسئولیت هماهنگی با دیگر مسئولین ذیصلاح شرکت جهت تبادل اطلاعات، رعایت بخشنامه ها، آئین نامه ها و مقررات بازرگانی در بخش فروش ، نظارت بر تهیه و تدوین عناوین دوره های آموزشی مرتبط با فعالیتهای فروش ، حضور در کمیسیونها ، کمیته ها، سمینارها و ... به منظور مشارکت در تصمیم گیریهای لازم و کسب تجارب مفید و همچنین نظارت بر کارکنان تحت سرپرستی را عهده دار می باشد.
1- نظارت بر کارکنان تحت سرپرستی
2- بررسی پیش نویس کلیه قراردادهای فروش و ارائه به رئیس گروه بازاریابی و فروش و پیگیری جهت اخذ تاییدیه متن قراردادها در صورت لزوم.
3- هماهنگی با دیگر مسئولین ذیصلاح شرکت به منظور تبادل اطلاعات و مستندات مربوط به قراردادهای منعقده.
4- رعایت بخشنامه ها، آئین نامه ها و مقررات بازرگانی در بخش فروش.
5- نظارت بر تهیه و تدوین عناوین دوره های آموزشی مرتبط با فعالیتهای فروش و ارائه به رئیس گروه بازاریابی و فروش جهت تایید
6- حضور در کمیسیونها ، کمیته ها، سمینارها و ... به منظور مشارکت در تصمیم گیریهای لازم و کسب تجارب مفید.
7- انجام امور محوله از جانب مافوق به منظور تحقق اهداف شرکت.
8- انجام سایر امور محوله در زمینه وظائف مربوطه.
عنوان شغل: کارشناس و مسئول مزایده
شاغل این پست تحت سرپرستی مقام مافوق مسئولیت کنترل و نظارت بر تجزیه وتحلیل گزارشهای واصله ازکارکنان تحت سرپرستی وصدور دستورات لازم طبق اختیارات تفویض شده ، بررسـیراهکارهای مناسب جهت فروشاقلام واجناس راکد با رعایت صرفه وصلاح شرکت ـ آگاهیازوضعیت بهایاقلام وکالاهای مزایدهایی دربازارآزاد،انجام مکاتبات لازم با نظرمقـاممافوق ،ارائـه طریـق ونظارت وراهنمایی افرادتحت سرپرستی راعهده دارمیباشد0
1. نظارت برکار کارکنان تحت سرپرستی بمنظور حسن انجام امـور منطبــق بــا آئیننامهها
ودستورالعملهای جاری
2. کنترل و نظارت بر بررسی راهکارهای مناسب جهت فروشاقلام واجناس راکدبارعایت صرفهوصلاح شرکت
3. کنترل براخذاطلاعات لازم ازوضعیت بهای اقلام وکالاهای مزایدهای دربازار آزادو آگاه ازنوسانات موجود در بازار
4. آموزش افرادتحت سرپرستی بمنظورافزایش آگاهی وبالا بردن ارتقـاء کیفی درچهارچوپ مقررات و مصوبات موجود
5. بررسی ونظارت دقیق درخصوص میزان وجوه دریافتی ازبرندگان مزایده و واریز آن به حساب
درآمدهای شرکت
6. نظارت بر اخذ مجوزهای لازم در رابطه باسپرده های شرکت در مزایده و سپرده های تضمین حسن انجام کار
7. کنترل و نظارت بر صدورمعرفی نامه جهت بازدیدازاقلام موجود درانبار
8. شرکت درجلسات مربوط به حوزه فعالیت
9. ارائه گزارشهای ادواری برحسب مورد و طبق دستورمقام مافوق
10. انجام دادن سایرامورمحوله درزمینه وظایف مربوطه
طبقات دارائی ثابت و کدینگ آن ها در سیستم دارائی ثابت و در سیستم حسابداری مالی:
دارائی های ثابت در شرکت کخابرات مرکزی عبارتند از:
زمین , 2- ساختمان , 3- ماشین آلات ( تجهیزات ) , 4- راه های استان , 5- حرارت مرکزی , 6- وسائط نقلیه , 7- اثاثیه لوازم و ابزار کار , 8- دارائی های در حال تکمیل , 9- انشعابات
منظور از راه های استان راه هایی می باشد که مسیر ارتباطی بین دکل ها و ایستگاههای مخابراتی واقع در کوهها است و منظور از حرارت مرکزی همان تاسیسات گرمایشی و سرمایشی می باشد.
دارائی های در حال تکمیل نیز به پروژه ها و طرح های در دست اجرا پیمانکاران اطلاق می شود که پس از تحویل دائم پروژه توسط پیمانکاران به شرکت و اتمام پروژه از سرفصل دارائی در حال تکمیل خارج گشته و به دارائی ثابت مربوطه منتقل می گردد.
کدینگ دارائی های ثابت فوق به شرح زیر است:
زمین 101 , ساختمان 102 , حرارت مرکزی 103 , راه های استان 104 , ماشین آلات 106 , وسائط نقلیه 107 , اثاثیه لوازم و ابزار کار 108 , دارائی های در حال تکمیل 109 , انشعابات 301
5_فرآیند خرید دارائی ثابت از مرحله خرید تا مرحله بهره برداری همراه با ثبت ها و فرم های مورد استفاده:
فرآیند خرید دارائی ثابت به دو شکل صورت می گیرد:
از طریق برگذاری مناقصه , 2- از طریق خرید توسط کارپرداز (خرید کارپردازی)
خرید از طریق برگذاری مناقصه:
فرآیند خرید دارائی ثابت با درخواست متقاضی دارائی آغاز می شود.به این ترتیب که متقاضی لیستی از به عنوان مثال اثاثیه مورد نیاز خود را در فرم « برگ درخواست کالا از انبار» اعلام می نماید که این فرم درخواست در 3 نسخه تهیه می گردد.نسخه اول ضمیمه درخواست خرید می شود , نسخه دوم در انبار باقی می ماند و نسخه سوم نزد درخواست کننده دارائی باقی می ماند تا هنگام تحویل با دارائی مورد نظر مطابقت داده شود تا از لحاظ یکسان بودن با دارائی مورد درخواست تطبیق کند. فرم « درخواست کالا از انبار» ابتدا توسط درخواست کننده امضا شده و سپس برای تایید نزد مافوق وی رفته و رئیس قسمت مربوطه درخواست را از نظر این که آیا لازم به تهیه است یا خیر , تایید یا رد می نماید.در صورت تایید فرم مربوطه جهت امضا و کنترل بیشتربه معاونت بخش مورد نظر یعنی معاونت مالیاداری و تدارکات رفته و سپس به انبار مرکزی ارسال می گردد.در صورت عدم وجود دارایی در انبار موضوع به کمیسیون معاملات ارجاع داده می شود تا نسبت به خرید دارایی از طریق برگذاری مناقصه اقدام نماید.پس از انجام مقدمات برگذاری مناقصه و انجام آن , دارائی توسط شخصی که کمترین قیمت را پیشنهاد نموده خریداری می شود.پس از آن دارایی خریداری شده به انبار مرکزی منتقل می گردد.در انبار فرمی به نام « فرم تایید فنی » صادر می شود تا متقاضی دارایی پس از مطابقت با کالای درخواستی خود فرم را تایید نماید.درخواست صدور حواله انبار در 3 نسخه توسط معاونت توسعه و مهندسی بنا به درخواست انبار جهت خارج نمودن کالا از انبار تهیه می شود و پس از گرفتن امضاهای مجاز آن یعنی معاونت توسعه و مهندسی , پشتیبانی توسعه و مهندسی و اقدام کننده آن « حواله انبار » برای کالا صادر می شود.حواله انبار در 4 نسخه تهیه می شود. نسخه اول برای حسابداری انبار, نسخه دوم برای انبار, نسخه سوم برای بایگانی انبار, و نسخه چهارم برای معاونت مربوطه ارسال می گردد.قبل از خروج کالا از انبار در قسمت « پلاک کوبی » برچسب اموال روی کالا الصاق می گردد سپس کالا کالا ارسال شده و در اداره تمرکز حساب ها , بخش حسابداری اموال و اثاثیه نسبت به ثبت شماره اموال در سیستم دارائی ثابت اقدام شده و سند حسابداری با « شماره سند موقت » توسط حسابدار بخش ثبت سیستم می گردد.شماره سند موقت توسط حسابداران بخش حسابداری اموال و اثاثیه سالانه از شماره سند 100 تعیین می شود.این گونه تنظیم سند و ثبت دارایی که به طور موقت صورت می گیرد یکی از کنترل های داخلی این بخش است که پس از کنترل های مورد نیاز در قسمت حسابداری مالی ثبت دائم می شود و سند مالی صادر می گردد.
در قسمت پلاک کوبی , فقط دارائی هایی پلاک کوبی می شوند که ارزش ریالی آنها بیش از 150,000 ریال باشد.این حداقل ارزش هر ساله توسط مخابرات ایران تعیین و به مخابرات استان ابلاغ می گردد.
هنگام تحویل دارائی مورد نظر به شخص متقاضی , فرم « صورت اموال منقول » در اختیار تـحویل گیرنده قرار می گیرد که از آن پس مسئولیت کـــالا به عهده تحویل گیرنده ( متقاضی ) خواهد بود.در این هنگام متقاضی دارائی دریافتی را با مشخصات فرم « درخواست کالا از انبار» مطابقت می دهد و در صورت تطتبق دارائی را تحویل گرفته و تا زمان بازنشستگی , بازخرید , و یا انتقال مسئولیت نگهداری آن را تا زمان تحویل به شخص جانشین خود به عهده می گیرد.
برای تحویل ده قلم کالای خاص شامل : کامپیوتر , کیس , مانیتور , پرینتر , ماشین حساب , دوربین عکاسی و فیلم برداری , دریل , اهم متر , تلفن رومیزی و لب تاپ ؛ ثبت در سیستم به نام شخص تحویل گیرنده دارائی خواهد بود.در سیستم دارائی ثابت لیست تمامی کارمندان به همراه شماره پرسنلی آن ها موجود است.
ثبت حسابداری خرید در هر دو روش به شرح زیر است :
دارائی ثابت ****
بانک / بستانکاران ****
2_ خرید توسط کارپرداز:
خرید دارائی تا سقف 40,000,000 ریال بدون مناقصه به صورت کارپردازی صورت می گیرد. پس از تکمیل فرم « درخواست کالا از انبار» و در صورت عدم وجود دارائی در انبار مرکز , دارائی مورد نظر توسط سه مامور خرید ( کارپرداز) و گرفتن استعلام بها از چند شرکت مختلف , دارائی با کمترین قیمت استعلام شده خریداری می شود . الباقی مراحل و ثبت حسابداری دارائی همانند روش قبل است.
استهلاک دارائی ثابت و مبنای محاسبه آن :
تمامی نرخ ها روش ها و عمر مفید دارائی های ثابت از طرف مخابرات ایران تعیین شده و توسط مخابرات استان اجرا می شود که به شرح جدول زیر است :
ردیف عنوان دارائی ثابت روش استهلاک نرخ
1 زمین استهلاک ناپذیر --------
2 ساختمان نزولی 7% , 8% , 10 %
3 حرارت مرکزی مستقیم 10 %
4 راههای استان مستقیم 10 %
5 ماشین آلات مستقیم 8 %
6 وسائط نقلیه نزولی 10% ,25% ,30%,35%
7 اثاثیه لوازم وابزار کار مستقیم 10%
8 دارائی های در حال تکمیل استهلاک ناپذیر تا هنگام بهره برداری ---------
نرخ استهلاک وسائط نقلیه بر اساس نوع وسائط اعم از سنگین و سبک متفاوت است اما روش مستهلک نمودن همه آن ها نزولی است. برای خودرو های سنگین نرخ بالا و خودروهای سبک نرخ پایین استفاده می شود اما استثنائاتی هم وجود دارد به عنوان مثال تراکتور که جزء خودروهای سنگین است با نرخ 10% مستهلک می شود اما سواری با نرخ 25% !!!
تا سال قبل نرخ محاسبه استهلاک ماشین آلات 8% بود اما بخشنامه جدیدی مبنی بر تعویض نرخ صادر شده که هنوز در شرکت اجرا نمی شود و با همان نرخ قبلی 8% مستهلک می گردد.
ثبت حسابداری استهلاک به شرح زیر است:
هزینه استهلاک دارائی ثابت ****
استهلاک انباشته دارائی ثابت ****
چگونگی فروش دارائی ثابت و کنار گذاری آنها به همراه ثبت حسابداری آن:
فرآیند فروش دارائی ها در مخابرات از طریق برگذاری مزایده ها توسط کمیسیون معاملات انجام می شود.اما پیش از فرآیند فروش فرآیند کنار گذاری دارائی ها صورت می گیرد و از دارائی یا دارائی هایی که مورد استفاده قرار نمی گیرند به وسیله فرم « شناسنامه کالای اسقاط, مازاد و خارج از رده » لیستی تهیه شده و پس از تکمیل در واحدی که دیگر مورد استفاده قرار می گیرد و علت عدم استفاده و کاربرد آن توسط امضاهای مجاز یعنی امضاء کارشناس فنی , رئیس اداره مربوطه , مدیر اداره مربوطه , و معاونت مربوطه از رده خارج می شود و به انبار راکد واحد خدمات اداری منتقل می گردد. این انتقال برای مدت محدودی صورت می گیرد چرا که ممکن است در صورت نیاز در اداره مجددا تقاضا شده و مورد استفاده قرار گیرد .
پس از انتقال دارائی به انبار ثبت زیر توسط حسابداری دارائی ثابت صورت می گیرد:
موجودی کالای انبار راکد واحد خدمات ****
دارائی ثابت کنار گذاشته شده ****
اداره کنترل نگهداری هر 6 ماه یکبار گردش موجودی کالای انبار راکد واحد خدمات اداری را کنترل می نماید؛ چنانچه دارائی طی یکسال بلا استفاده و راکد مانده مشاهده شود بلافاصله برای تعیین تکلیف به کمیسیون تعیین تکلیف کالای اسقاط , مازاد و خارج از رده گزارش می شود چرا که در غیر این صورت باعث افزایش هزینه های نگهداری , انبار گردانی , بیمه و ... برای شرکت خواهد شد.
در کمیسیون تعیین تکلیف کالای اسقاط , مازاد و خارج از رده معمولا 4 نفر حضور دارند که بیشتر اوقات یکی از این افراد حسابرس داخلی شرکت است اما برای حضور وی الزامی وجود ندارد و حتی ممکن است در برخی کمیسیون ها حضور نداشته باشد.این فرم توسط 4 نفر امضا می شود که عبارتند از : نماینده حوزه , نماینده ذیحساب , رئیس اداره کنترل و نگهداری کالا , نماینده اداره بازرسی و رئیس کمیسیون تعیین تکلیف کالای اسقاط , مازاد و خارج از رده . سپس به ذیحساب و مدیر مالی ارجاع داده می شود تا نسبت به خارج نمودن دارائی از سیستم دارائی ثابت اقدام موثر صورت گیرد.این کمیسیون است که نظر خود را مبنی بر فروش دارائی از طریق مزایده اعلام کرده و دستور آن را به کمیسیون معاملات جهت برگذاری مزایده صادر می نماید.سپس آگهی مزایده توسط کمیسیون معاملات در جراید اعلام شده و از بین پیمانکاران واجد شرایط با بالاترین قیمت پیشنهادی به فروش می رسد.
ثبت حسابداری فروش دارائی ثابت به شرح زیر است :
بانک ****
استهلاک انباشته دارائی فروخته شده ****
دارائی ثابت فروخته شده ****
سود ناشی از فروش دارائی ثابت ****
دارائی در جریان تکمیل و ثبت های حسابداری آن :
همان طور که قبلا گفته شد خرید و یا احداث دارائی از طریق برگذاری مناقصات در شرکت مخابرات انجام می شود.پس از اعلام نیاز جهت یک دارائی خاص , کمیسیون معاملات از طریق برگذاری مناقصه اقدام به رفع نیاز مزبور می نماید و طرح مذکور به پیمانکار واجد شرایط با نازل ترین قیمت داده می شود.مناقصه به 2 شکل تک مرحله ای و دو مرحله ای صورت می گیرد.در تک مرحله ای باید 3 پاکت الف – ب – ج توسط پیمانکاران متقاضی به مخابرات تحویل داده می شود.پاکت الف شامل مدارک و اسناد ارزیابی و تعیین صلاحیت پیمانکار و رزومه کاری وی می باشد ؛ پاکت ب حاوی ضمانتنامه بانکی شرکت در مناقصه و پاکت ج حاوی اسناد قیمت و متراژ کار می باشد.در مناقصه 2 مرحله ای تنها دو پاکت ب و ج بین پیمانکار و کارفرما رد و بدل می شود و پاکت الف از قبل و پس از اعلام آمادگی پیمانکار به کارفرما تحویل داده می شود و پس از تائید صلاحیت پیمانکار پاکت های بعدی نیز دریافت می گردد.پس از ارجاع کار به پیمانکار و به هنگام تکمیل 97 % پروژه , پروژه توسط نماینده کارفرما از پیمانکار تحویل موقت گرفته می شود و پس از 100% یعنی اتمام کار تحویل دائم.
هنگام شروع پروژه ثبت زیر از بابت احداث یک دارائی ثابت صورت می گیرد :
109 دارائی در حال تکمیل ****
417/ بانک ****
پس از اتمام 100% پروژه و تحویل دائم ثبت زیر صورت می گیرد:
دارائی ثابت ****
دارائی در حال تکمیل ****
لازم به ذکر است که تا هنگامی که دارائی تکمیل نشده و یا به بهره برداری نرسیده و یا استفاده و نصب نشده استهلاکی برای آن در نظر نمی گیرند اما به محض بهره برداری و یا استفاده با نرخ های مقرر دارائی مستهلک خواهد شد.
اهداء دارائی ثابت و ثبت حسابداری مربوط به آن :
اهداء دارائی که به آن هبه گفته می شود به دو صورت است : اهداء دارائی به مخابرات و اهداء دارائی توسط مخابرات به غیر.
اهدا به مخابرات:در این شرکت بیشتر از طرف روستائیانی که متقاضی خطوط تلفن در روستایشان هستند صورت می گیرد و معمولا زمینی را به مخابرات اهدا می نمایند تا امکانات مخابراتی در آن زمین برپا شود.
در صورت رخداد چنین معامله ای ثبت زیر از این بابت صورت می گیرد:
دارائی اهدائی ****
حسابها و اسناد پرداختنی غیر تجاری ****
حساب اسناد پرداختنی غیر تجاری یا همان حساب 502 حسابی است که در این حالت موقتا از آن استفاده می شود است و پس از این که زمین مذکور در اداره ثبت اسناد و املاک کشور به نام شرکت سند خورد از این حساب خارج شده و ثبت زیر صورت می گیرد :
حسابها و اسناد چرداختنی غیر تجاری ****
درآمد ها ****
اهداء دارائی از طرف مخابرات به غیر :از طرف ریاست محترم جمهوری بخشنامه ای مبنی بر واگذاری و اهداء کامپیوتر های مازاد شرکت به اداره آموزش و پرورش استان اعلام شده است که ثبت حسابداری اهدائی این دارائی نیز به شکل زیر است :
سایر هزینه ها ****
استهلاک انباشته دارائی ثابت اهداء شده ****
دارائی ثابت اهدا شده ****
معاوضه دارائی ثابت و ثبت حسابداری آن :
تا کنون در شرکت مخابرات هیچ گونه معامله این چنینی در سطح استان صورت نپذیرفته است اما در سطح وزارتخانه , زمینی با سازمان تامین اجتماعی معاوضه شده است که بابت آن هیچ گونه اعتبار و ثبتی در شرکت مخابرات مرکزی صورت نگرفته فقط طی این معاوضه زمین بیمارستان فارابی متعلق به مخابرات با هتل بهمن متعلق به سازمان تامین اجتماعی معاوضه شده است.
نحوه الحاق به دارائی ثابت و ثبت حسابداری آن :
الحاق به معنی بزرگ سازی , توسعه وبسط دارایی ثابت موجود می باشد بهای تمام شده الحاق
به سبب داشتن قابلیت خدمت رسانی آتی باید سرمایه ای شود.به عنوان مثال شرکت مخابرات 3 طبقه به ساختمان مرکزی خود اضافه نموده است.
به هنگام الحاق به یک دارائی ثابت در شرکت ثبت زیر صورت می گیرد:
دارائی ثابت ****
بانک ****
چگونگی ارزیابی دارائی ثابت و ثبت های تجدید ارزیابی :
تجدید ارزیابی در شرکت مخابرات در اجرای ماده 62 قانون آیین نامه 14822/ت/33963 مورخه 06/04/1380 مصوبه هیئت وزیران به تصویب رسید و در سال 1381 دارائی های شرکت مورد تجدید ارزیابی قرار گرفت .
ثبت حسابداری تجدید ارزیابی دارائی ثابت به شرح زیر است :
دارائی ثابت تجدید ارزیابی شده ****
استهلاک انباشته دارائی ثابت قدیمی ****
دارائی ثابت قدیمی ****
مازاد ناشی از تجدید ارزیابی ****
نحوه گزارشگری دارائی های ثابت در صورت های مالی :
صورت های مالی اساسا بر مبنای بهای تمام شده تاریخی تهیه و در موارد مقتضی از ارزش های جاری نیز استفاده می شود.
دارائی های ثابت در ترازنامه در بخش دارائی های غیر جاری به عنوان اولین طبقه این بخش قرارر می گیرند.مازاد حاصل از تجدید ارزیابی دارائی های ثابت مشهود نیز در بخش حقوق صاحبان سهام پس از سهام سرمایه طبقه بندی می شود.
در صورت جریان وجوه نقد نیز در بخش فعالیت های سرمایه گذاری , وج
مقدمه:
در مرحله گزینهیابی چگونه میتوان بهتر اقدام کرد و احساسی با انتخاب گزینه برخورد نکنیم؟
پ : در یک تقسیمبندی کلی، سه سبک تصمیمگیری توسط افراد به کار گرفته میشود.
یک دسته افرادی هستند که سبک انعکاسی دارند و معمولا بسیار سریع و تند، تصمیم میگیرند و معمولا وقت اضافه میآورند. گروه دیگری هستند که سبک تاملی دارند و معمولا دچار کمبودوقت میشوند. چون آنها به مطالعه و مشورت زیاد در یک تصمیمگیری قائل هستند. سبک سومی که حد وسط بین دو گونه بالاست سبک با ثبات میباشد و رفتار اجتماعی مردم در کشورهای توسعه یافته عمدتا در محدوده با ثبات است.
افرادی که سبک انعکاسی دارند و سریعالعمل هستند، بایستی درمرحله سوم یعنی گزینهیابی صبر بیشتری به خرج دهند تا دچار افت تصمیمگیری عقلایی محدود نشوند.
تصمیمگیری عقلایی محدود در مورد مسائل روزمره و معمول باید اتفاق بیافتد و نه امور مهم.
س : آیا در مرحله گزینهیابی، خلاقیت نقش برجستهای پیدا میکند؟
پ : بله، البته خلاقیت به معنای خلق فکر نو و جدید است و نوآوری به معنای اجرای آن فکر و ایده نو در مرحله سوم تصمیمگیری، میتوان از تکنیکهای خلاقیت مثل «بارش افکار» بهره گرفت. در این مرحله، فرد ساختار موجود ذهنیاش را در رابطه با آن موضوع میشکند و ایدههای جدیدی را مطرح میکند . چون اگر بخواهیم از ایدههای قبلی استفاده کنیم، دچار تصمیمگیری عقلایی محدود میشویم. افرادی که سبک انعکاسی دارند باید سعی کنند با تکنیکهای خلاقیت، ایدههای بیشتری را به ذهن خودشان راه دهند. خلاقیت هم سه مرحله شامل آمادهسازی، پروراندن فکر و ایده و روشن شدن بالاخره ارزیابی دارد.
در مرحله اول خلاقیت ما باید بتوانیم سؤال بسازیم. در تربیت کودکان 5-3 ساله که به طور مرتب از والدین خود سؤال میکنند، بسیاری از این والدین برای آن سؤالات جوابی ندارند و به سرعت از این چراها و کنجکاوی بچهها خسته میشوند وقتی ما به سؤالات بچهها جواب نمیدهیم در واقع اجازه بروز خلاقیت را از آنها گرفتهایم و یا هنگامی که ما از دانشآموزان میخواهیم عینا مطالب یک کتاب درسی را حفظ کنند و به ما تحویل دهند، زمینه بروز خلاقیت از بین میرود در حالی که با چون و چرا کردن و کنکاش است که افکار خلاقانه بروز پیدا میکند.در مرحله پروراندن فکر، وقتی که یک تصمیمگیری مهم باید داشته باشیم، نباید سرعت عمل بیش از حد به خرج دهیم. در چنین وضعیتی، بایستی دست کم یک فاصله 24 ساعته را در نظر بگیریم. در این مدت، ممکن است ویژگیهای جدیدی به نظر ما برسد و به ترکیبهای جدیدی در تصمیمگیری دسترسی پیدا کنیم. درمرحله روشن شدن فکر و ایده، خلاقیت در یک لحظه بروز پیدا میکند و یک فکر خلاق به ذهن خطور میکند. داستان ارشمیدس که در داخل حمام به یک ایده نور رسید، در واقع روشنسازی ایده را تایید میکند.
مرحله سوم ارزیابی فکر نو میباشد. در این مرحله، فکرهای نو بعد از ایجادشان بایستی مورد ارزیابی قرار میگیرند تا ببینیم با محدودیتها و امکانات و منابعی که در اختیار داریم منطبق هستند یا خیر.
س : به غیر از محیط خانواده، در سطح سازمانی چگونه با بروز خلاقیت به صورت سنتی مقابله می شود؟
پ : در سازمانهای جدید که خلاقیت را تشویق میکنند، اجازه بروز خطا را به کارکنان خود میدهند. در حالی که در برخی سازمانها، هر کسی ایده جدیدیرا مطرح کند، مورد تمسخر دیگران قرار میگیرد.
یک فکر خلاق ممکن است در نگاه اول، از نظر دیگران، یک اشتباه و خطا باشد ولی همان ایده شاید بتواند مشکل ما را حل کند. به بیان دیگر، ایدهای که در وهله اول، خندهدار به نظر می رسد و ممکن است با آن مخالفت شود، قابلیت این رادارد که ره حل مطلوب ما باشد.
حسگراها به شدت به حواس پنجگانه متکی هستند. و از طریق حس لامسه یا بینایی اطلاعات لازم را دریافت میکنند ولی اهل شهود، افرادی هستند که قادر به انجام تفکرات انتزاعی هستند.
زاویه سوم همه روش قضاوت کردن افراد است. فکرکنندهها اصل موضوع را مورد تحلیل قرار میدهند و منطق قابل فهمتری دارند ولی حسگرها حواسی یک موضوع خاص را مورد توجه قرار میدهند. فکر کنندهها، اهل تامل و حسگرها، افرادی احساساتی هستند.
حسگرها، بیشتر روابط عاطفی برقرارمیکنند ولی فکرکنندهها روابط تعریف شده عقلایی را لحاظ میکنند. زاویه چهارم شخصیتی به ترجیح افراد در مواجهه با محیط بر میگردد. یک عده، قضاوت کننده نسبت به محیط هستند و میخواهند محیط اطراف خود را تغییر داده و سازمان بدهند ولی برخی حالت دریافتکننده نسبت به محیط دارند و در مجموع این تیپهای شخصیتی و در بین زنان و مردان، نحوه تصمیمگیری از برخی جهات متفاوت است.
مثلا ما الآن با مشکل ترافیک روبرو هستیم. حال آنکه اگر به موضوع ترافیک به عنوان یک مشکل یا مساله نگاه کنیم و از ابزار خلاقیت بهره جوییم، این مشکل قابل حل خواهد بود. نکته مهم این است که اگر طرح سؤال کنیم، خلاقیتهای فردی و جمعی فرصت ظاهر شدن پیدا خواهند کرد.
س : بین زنان و مردان در خصوص تصمیمگیری تفاوتی هست که مرتبط با مقوله جنسیت باشد؟
پ : بر اساس دستهبندی مایرز- بریجز از شخصیت (MBTI) میتوان از 4 زاویه شخصیت افراد را مورد بررسی قرار داد.
اول، موضوع برونگرا یا درونگرا بودن افراد است. مثلا درونگراها آدمهای عمیقتری هستند ودر جلسات متعدد حدود دو سوم نظرهای آنها مخفی میماند.
زاویه دوم، راههای دریافت اطلاعات افراد از محیط است و از این زاویه افراد را به دو گروه حسگراها و اهل شهود یا شهودیها تقسیمبندی میکنند.
س : همه این موارد در تصمیمگیری تاثیر میگذارد؟
پ : بله، فکرکنندهها، بیشتر از مدل عقلایی استفاده میکنند و احساسیها بیشتر از مدل عقلایی محدود.
به اعتقاد من، در تکوین شخصیت خانمها که اغلب احساسیاند درست تصمیم گرفته شده و این بالاخره جزو حکمت الهی است . به هر طریق، کودکی که به دنیا میآید نیاز به مراقبت دارد و مادر است که با آغوش گرم از کودک خو محافظت میکند و رابطه عاطفیتری با او برقرار کند ولی منطق خشک مردان به راحتی عمدتا مانع آن میشود که مرد از زمان استراحت خود صرفنظر کند. در جامعه هم اگر منطق خشک و یا مبتنی بر لذت و سود حاکم شود، افراد به همنوع خود کمک نخواهند کرد. خوشبختانه افراد احساسی هستند که جامعه را ملایم و قابل تداوم میکنند. اگر دنیا به دست فکرکنندهها بیفتد، تکلیف همه ما یکسره خواهد شد و قدرت قویتر، میتواند قدرت ضعیفتر را از بین ببرد. اما احساسیها که 30 درصد آقایان را هم در بر میگیرد، در این میان مداخله میکنند و مانع حذف ضعیفترها میشوند. آنها با دیگران و محیط زیست ارتباط عاطفی برقرار میکنند و رابطه خشک و فلزی فکرکنندهها را به رابطهای ملایم و دوستداشتنی تبدیل میکنند.
س : به شکلی شما میخواهید بگویید با برقراری چنین تعادلی، بقای سیستم حفظ میشود و اثربخشی آن ارتقاء مییابد؟
پ : درست است ولی اگر تصمیمی که گرفته میشود، شاید بهترین تصمیم نباشد ولی قابلیت اجرایی آن بالا میرود . ممکن است یک نابغه در کوتاهترین زمان، بهترین تصمیم را بگیرد. اما نباید فراموش کنیم که نمیتواند چنین تصمیمگیریای به طور مکرر اتفاق بیفتد و مشکلساز نشود.
س : از دید شما، تصمیمگیری مقتدرانه نمیتواند در درازمدت به کار گرفته شود؟
پ : در برخی موارد، برخورد قاطع میتواند کارساز باشد ولی ما چهار روش دیگر برخورد با تعارض شامل چانهزنی، روش حکم گرفتن، روش عقلانی و کوتاه آمدن را هم داریم. ما اگر بخواهیم در همه موارد از این روش قاطعانه استفاده کنیم، لایههای سازمان و مجموعه مورد نظر دچار بیاعتمادی میشوند و این بیاعتمادی چیزی نیست جز هزینه استفاده از روش قاطعانه.
س : در جامعه ما به طور سنتی این اعتقاد وجود دارد که مردان عاقلتر هستند….
پ : جامعه مردها با فکر و منطق خشک و قاطع و جامعه زنان با آن حالت احساسی، هیچکدام به تنهایی قدرت ادامه نسل را ندارند. رابطه منطقی مردها وقتی در کنار رابطه عاطفی زنان قرار میگیرد، زندگی قابل تداوم خواهد بود و در این صورت است که نهاد خانواده و یا جامعه بشری استمرار خواهد داشت.
س : روش عقلایی تصمیمگیری در کشورهایی ابداع شده که عقلانیت فرصت رشد زیادی داشته است. در جامعه ما که سلیقه برروش عقلایی ترجیح داده میشود، آیا استفاده صحیح و سازنده از اینگونه مدل عقلایی میتواند مثمرثمر واقع شود؟
پ : اتفاقا ما نباید سلیقهها را از بین ببریم ولی آنچه که باید ملاک کار ما قرار گیرد این است که سلیقههای مشتریان مورد توجه باشد و نه سلیقه ما که عرضه کننده یک کالا یا خدمات خاصی هستیم. از طرفی ما به دنبال سلیقههای خوب یا خوشسلیقگی در تامین خدمات و کالاهای مورد نیاز مشتری هستیم.
ویژگی که ما داریم این است که بودجه سازمانهای عمدتا از محل درآمد نفت تامین میشود و در واقع یک نعمتی در اختیار حاکمیت قرار دارد و این درآمد بین سازمانهای مختلف توزیع میشود و سازمانها و نهادهای خود را در مقابل مردم پاسخگو نمیدانند، بلکه در مقابل مقام مافوق خود پاسخگو میدانند. اگر درآمد دولت از طریق مالیات تامین شود، توقع مردم از دولت فزونی مییابد و در این صورت با دریافت خدمات با کیفیت پایین از دولت ارضا نمیشوند. به هر ترتیب حکومت ما در مقطع کنونی به این نتیجه رسیده که فاصله انطباق محصولات با خواسته مشتریان و میزان نارضایتی آنها الزاما باید کاهش یابد. الان همین تحول اداری به نام نهضت خدمترسانی شروع شده و قرار است ما به مشتریمداری برسیم.
اگر این وعده و اقدام به مشتریمداری منجر نشود، صرفا یک بار مالی به هزینههای دولت اضافه خواهد شد که آن هم تبعات خاص خود را دارد.
س : با همین وضعیت متکی بودن به درآمد نفت، چگونه میتوان مشکلات موجود را حل و رفع کرد و زمینه را برای جلب رضایت افراد زا تصمیمات به عمل آمده فراهم نمود؟
پ : وقتی قرار نباشد به پاسخ بهترین برسید، استفاده از تصمیمگیری عقلایی هم فایدهای ندارد. به این دلیل که شما چه در سطح فردی و یا در سطح سازمانی نتیجه محور و فرآیند محور نیستید. وقتی که یک مدیر کل، تصمیمی میگیرد که رضایت مردم برای او مهم نیست و در ارزیابی کار او دخالتی ندارد، به طور طبیعی از منابع و دادههایی که در دسترس او است، به صورت بهینه استفاده نمیشود. اما اگر نظام ارزیابی یک مدیر مبتنی باشد بر تقسیم ستانده (خروجی) کار او بر نهاده یا منابع و دادههایش، آن وقت تصمیمگیری عقلایی بیشتر به کار گرفته میشود و جلب رضایت مشتری اهمیت پیدا میکند و چارهای جز تصمیمگیری عقلایی نداریم. در این وضعیت مشارکت افراد و یا مردم بسیار سودمند به نظر میآید و اعتمادزدایی آن را فراهم مینماید.
به وفور میتوان نمونههای متعددی را در جامعه مشاهده کنیم که حتی چند لحظهای از انجام یک تصمیمگیری نمیگذرد که افراد از کرده خود به صورت حیرتآوری پشیمان میشوند. چرا چنین مشکلی در جامعه ما وجود دارد؟
در رابطه با موضوعات مهم، گران، غیرتکراری و یا موضوعاتی که مبهمند و در رابطه با آنها اطلاعات کافی نداریم، نیاز به هزینه کردن مقدار عقلانیت بیشتر احساس میشود. توضیح این عبارت این است که در مرحله سوم جمعآوری راهحلها و گزینهها باید به دنبال تمام پاسخهای ممکن باشیم و یکی دو ایده قابل قبول به تنهایی کفایت نمیکند. در مرحله چهارم تصمیمگیری انتخاب بهترین گزینه، میزان پشیمانی ما را در مراحل بعد کاهش خواهد داد. به خاطر داشته باشیم با استفاده از مدل عقلایی تصمیمگیری، احتمال خطا و پشیمانی به صفر نمیرسد، بلکه میزان درستی تصمیم افزایش مییابد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 32 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید