دانلودمقاله هنر بر معماری یا معماری بر هنر

 

 آدم‎ها به اندازه‎ای که می‎اندیشند انسان هستند. «دکتر علی شریعتی»
تحقیقی که پیش روی شماست حاصل گرد‎آوری مطالبی از کتب و منابع مختلف در رابطة با هنر معماری، تاریخچه معماری و سبک‎های مربوط به معماری و تاثیر فرهنگ بر معماری می‎باشد.
مطالب ارائه شده در تحقیق توسط گروهی از دانشجویان درس مبانی و شهرسازی رشته عمران دانشکدة فنی و مهندسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد در پاییز سال تحصیلی 83-82 جمع‎آوری شده است.
امید است که مجموعة گردآوری شده مورد استفاده و توجه دانشجویان و دانش‎پژوهان عزیز قرار گیرد.
تعریف معماری
بروس السوپ صاحبنظر در مورد معماری و تاریخ آن به بیان تعریف ساده‎ای از معماری می‎پردازد:
معماری عبارت است از بنایی که معنا و محتوا داشته باشد او معتقد است معماری به نوعی از سازندگی اطلاق می‎شود که مردم بوسیله آن به هویت خود پی می‎برند و به این هویت مفهوم می‎دهند.
بروس آلسوپ همچنین در تعریف معماری آورده است:
معماری نیاز انسان به اینکه از احساسات مشترکش به عنوان وسیله‎ای برای بیان احساسات مشترک استفاده نماید.
فیلیپ جانسون یکی دیگر از کارشناسان معماری در تعریف معماری چنین آورده است: معماری تنها ایجاد انواع جدید فضاهاست. او مهمترین نقش معماری را ایجاد دگرگونی در زمینه فرهنگی موجود می‎داند و این نقش نخست زیبایی شناختی است.
فرانسیس دی. کی. چینگ:
از معماری به عنوان یک هنر بالاتر از جوابگوئی صرف به نیازهای عملکردی برنامه یک بنا می‎باشد. اصولاً، تجلیات فیزیکی معماری با عملکرد انسان مطابقت دارد.
دکتر مهدی حجت نیز در تعریف معماری این گونه آورده است:
معماری شکل دادن به مکان زندگی انسان است پس فعل معماری مستلزم توجه همزمان به دو عامل است: «شکل» و «زندگی» به عبارت دیگر معماری درصدد ساختن ظرف برای مظروف است. ظرفی به نام بنا برای مظروف «زندگی انسان»
کریستوف الکساندر نیز در تعریف ساده‎ای از معماری آورده است:
هر انسان از آن رو که انسان است زندگی خود را می‎شناسد. کافی است بدان توجه کند و با خود صادق باشد و بگذارد آنچه در درون اوست به صورت چوب، سنگ واجد درآید و مکان زندگی را شکل دهد.
بطور کلی و خلاصه در تعریف معماری مطلوب می‎توان گفت:
معماری مطلوب معماری می‎باشد که انسان در آن احساس زنده بودن و حیات داشتن، انسجام و آرامش کند.
معمار:
برای تعریف معمار نیز از تعاریف صاحبنظران معماری استفاده می‎نماییم در این رابطه و در تعریف معمار کریستوفر الکساندر آورده است.
معمار را در معنای عام کسی می‎دانیم که به ساختن بنایی اقدام کند او در ساختن این بنا نه تنها باید خصوصیات آن نوع ا زندگی را که قرار است در آن مکان رخ دهد بشناسد. بلکه باید به تصویری از زندگی بهتر در آن مکان نیز وقوف داشته باشد.
لذا معمار لاجرم در مکانی که طراحی می‎کند برداشت خود از زندگی بهتر را بیان می‎دارد بدین ترتیب مجموعه باورهای معمار که محصول درک و احساس او از شایسته‎ترین زندگی قابل عرضه در مکان مورد طراحی است تجلی می‎یابد.
همچنین معمار را کسی می‎دانند عرضه کننده تعریفی از شایسته‎ترین زندگی می‎باشد که با خلق فضای معماری خود امکان تحقق آن را برای استفاده‎کنندگان فراهم می‎سازد.

خاستگاه معماری:
از نخستین دوزهایی که انسان زراعت و اهلی کردن چهارپایان را فرا گرفت، قبیله‎های واقع در اطراف دریای مدیترانه ساکن شدند. زندگی، افسانه‎ها و نقوش حک شده توسط انسان پیش از تاریخ، اساس تمدن غربی را پی ریزی کرد.
این قبیله‎ها همزمان با بیرون آمدن از تاریکی جهل و همانگونه که خانه‎ها و معابدشان برای انکعاس زندگی آنان به صورت روز افزون پیچیده‎تر می‎شد، تحول و توسعه یافت. ساختمان‎های ساده اجدادی آنان جای خود را به ساختمان‎هایی با طرح و تزئین جدید می‎‏داد.
معابد و مقابر سنگی عصر از لحاظ شکل، حجاری ونقاش و تزئین غالباً به تقلید از خانه‎های جدید نخستین کشاورزانی که در کنار نیل زندگی می‎کردند ساخته شده است. حتی امروزه هم خانه‎هایی شبیه به آن در روستاهای کناره جنوبی بین النهرین دیده می‎شود. «تصویر b»
در قرن نهم پیش از میلاد، ساختمان‎هایی با خشت پخته در نزدیک کورنت در یونان به الهة «هرا» هدیه شدند.« تصویر a»
در قرن هفتم پیش از میلاد، قبیله‎های لاتینی ساکن در تپه‎هایی که بعدها شهر رم در آنجا بنا نهاده شد، خاکستر مردگانشان را در کلبه‎های کوچک گلی دفن می‎کردند. «تصویر c»
ساختمان‎هایی مانند آن هنوز در سرزمین‎هایی که معماری کلاسیک در آنجا پا به عرصه وجود نهاد با مصالح بومی به عنوان مسکن چوپانان کوچ نشین ساخته می‎شود.
این ساختمان‎ها تا امروز به عنوان ساختمانهای دائمی در کشورهای فقیرتر جهان مورد استفاده قرار می‎گیرد. در دوران باستان خانه‎های روستایی نه تنها به عنوان یادگاری دائم از معابد سنگی اجدادی محسوب می‎شود. بلکه تا قرن نخست پس از میلاد. معابد کاهگلی باستانی در آتن و رم به شکل محترمانه‎ای نگه داشته می‎شدند.
تاثیر نخستین میراث باستانی در اثنای تاریخ طولانی معماری کلاسیک باقی مانده هر ساختمان کلاسیک نمونه‎ای از کلبه‎های ابتدایی است و کاربرد معماری کلاسیک سندی زنده از سرچشمه‎های فرهنگی تمدن غربی است.
معماری در مصر:
اساس معماری یادمانی غربی در مصر بوده است. در زمانی که نخستین نشانه‎های تمدن در یونان پدید آمد، معماران مصری ساختمان عظیم و سنگین را طی پانزده قرن پیش از آن ساخته بودند.
خاک بسیار حاصلخیز اطراف، رود نیل و بهره‎برداری از این منبع موجب پیدایش تمدنی غنی شد.
شیفتگی به ابدیت و خلق زندگی پایدار بر معماری باستان حاکم بود. مقابر سلطنتی معابدی برای عبادت فرعون‎های متوفی بود. در حدود 2800 قبل از میلاد، کوه‎هایی مصنوعی از سنگ یا اهرام بر روی اتاق‎های ساخته می‎شد که در آن‎ها جسد کاملاً مومیایی فرعون و دارایی‎های با ارزش او قرار داشت.
اهرام نخستین بناهای یادمانی بزرگ جهان به شمار می‎رفتند که با قطعات بریده شده از سنگ ساخته شده بودند. معبد خونز در کارناک «تصویر a»
و یارگی‎های خاص معماری مصر تاثیر شدیدی بر توسعة سبک کلاسیک داشت و برخی جزئیات معماری آن بر معماری روم نفوذ کرد.
در ایام تابستان هیچ کدام از سبک‎های معماری مصر در خارج از آن کشور تکوین و گسترش نیافت زیرا سبک معماری مصر برای انطباق با نیازهای فرهنگ‎های فقیرتر اطراف خود بسیار خاص و خیلی محافظه کارانه و غیر قابل انعطاف بود.
خزانه آترئوس «تصویر b» در حدود 1300 ق.م از تمدن یونان و معبدی که در پرینیاس «تصویر c» بوسیله یونانیان شش صد سال بعد در کرت ساخته شد. تفاوت بین پیشرفت و عقب ماندگی قابل مقایسه همسایگان شمالی آن را نشان می‎دهد. اقتباس نماکاری ساختمان‎های مهم با سنگ، کاربرد ستون و تیر سنگی برای معابد و اشتیاق برای احداث ساختمان بزرگ و با ابهت را باید به عنوان مهمترین سهم معماری مصر در جریان اصلی مکتب کلاسیک ارزیابی کرد.

معماری در یونان ]700 ق.م-200 ق.م[
دولت‎های یونان از موقعیت‎شان در کنار دریای مدیترانه و راه‎های تجاری با ارزش مدیترانه سود بردند و در حدود 700 ق.م از لحاظ فکری و نه از لحاظ حکومتی با هم متحد شدند که در آن آزادی اندیشه همراه با رقابت درونی منجر به پیدایش انقلاب فکری و هنری در آن شد. بالندگی تمدن یونان، جهان غرب را به جریان سیاسی فکری و هنری افکند که آن را برای مدت 2500 سال به جلو افکند. با این حال پیدایش تفکر منطقی. خدایان ما قبل تمدنی را که یونانیان از گذشته‎ای دور و تاریک داشتند از میان نبرد و خانه‎هایی که برای آنها ساخته شده بود، به نمونه‎ها و معیارهایی برای معماری غرب تبدیل شد.
از ساختمان‎های خشتی و گلی نوعی طراحی جدید معبد پدید آمد. نخستین معابد دارای سقف گلی صاف یا سقف‎های از نی بودند. در قرن 8 ق.م ابداع قطعات گلی بزرگ سقف ساختن نقشه‎ای به شکل یک مستطیل ساده را با سقف کوتاه و مثلثی که ویژگی مشخصة بناهای کلاسیک است. عملی ساخت.
معماران یونان باستان بیش از دو قرن تلاش کردند تا تنها یک نوع فرم ساختمانی را به کمال برسانند و در این راستا نوعی معماری خلق کردند که به مدد توان و ظرفیت ماندگار خود بیش از دو هزار سال به عنوان آرمانی جهان باقی ماند.
از بناهای معروف این دوره می‎توان به معبد آپولو در یونان «تصویر a» در 630 ق.م که متکی بر تیرهای چوبی بود و شکل اصلی آن به عنوان الگویی برای همه معابد بزرگ برای قرن بعد باقی ماند و معبد آرتمیس در کوزفو «تصویر b» که در آن حضور آشکار سازه چوبی به سازة سنگی تبدیل شد.
هنگامی که یونانیان امپراطوری ایران را در اواسط قرن پنجم ق.م به عقب راندند. تمدن ممتاز آنان عقل و خرد متراکم شده در خود را طی قرنی آکنده از ثروت و قدرت به نمایش گذاشت. ادبیات، هنر و فلسفه پیشرفت کرد و ساختمان‎های جدید آن سطحی از ظرافت را به نمایش گذاشتند که اجزای آنها به عنوان الگو و نمونه، تمامی تحولات آتی را در معماری غرب تحت تاثیر قرار داد. در همان دوره‎ای که دولت شهرهای یونانی دوران کوتاه اوج سعادت و رفاه خود را سپری می‎کردند برای آیندگان خود نوعی معماری که آن را کلاسیک می‎نامیم خلق کردند.
معماری در امپراطوری روم: ]200ق.م – 1200م[
در حدود 200 ق.م لشکریان شهری رم و متحدان ایتالیایی آن یونانی‎ها را شکست و در بقایای روب ضعف امپراطوری اسکندر پیشروی کردند. توسعه طلبی دوم این سرزمین را به مرکز تمدن و تجمل تبدیل کرد. همزمان با شکل‎گیری امپراطوری مطلقه دوم در قرن نخست قبل از میلاد کاربرد سنگهای آتشفشانی همراه با آهک، در ساختمان‎سازی انقلاب پدید آورد و معماری کلاسیک را متحول کرد.
معماران رومی نظام معماری را که از یونان اخذ کرده‎ بودند برای استفاده از مادة جدید اصلاح کردند.
امپراطوران، الزامی دموکراتیک را برای نگهداری ساختمانها و حفظ محبوبیت خود در شهر رم به میراث بردند. ثروت امپراطوری به امپراطوران پی در پی اجازه داد که بناهای وسیع برای سرگرمی مردم و آراستگی شهرها بنا کنند.
شاید معروفترین آنها کولوسئوم «تصویر b» که احداث آن در سال 70 پس از میلاد بوسیله امپراطور و سپاسیان شروع شد. این ساختمان عظیم گنجایش 000/50 تماشاگر را برای سرگرمی‎های بی‎رحمانه در آمفی تئاتر داشت.
همچنین حمام‎های امپراطور کاراکالا «تصویر c» در 216 پس از میلاد با ظرفیت 1600 نفر. معبد خدایان در پنتئون «تصویر a» در 120 پس از میلاد که کاملترین تصور و درک را از بناهای بزرگ امپراطوری برای ما ایجاد می‎کند نام برد.
بیزانس«روم شرقی»:
هنگام که امپراطوری روم در غرب سرانجام در برابر مهاجمان در 476 سر فرود آورد. نشان اداری امپراطوری ب امپراطور شرقی بیزانس «روم شرقی» فرستاده شد. بیزانتین‎ها خو درا جانشینان نخستین امپراطور روم می‎دانستند. و اگر محدوده جغرافیایی در نظر گرفته نشود، معماری بیزانس تداوم مستقیم سنت کلاسیک است. جنگ در مرزهای شرقی مانع می‎شد که امپراطوران شرقی سرزمین‎های امپراطوری دوباره متحد و یکپارچه شوند. اما امپراطوری ژوستینان در 532 قراردادی با ایرانیان امضاء کرد که سربازان او را برای فتح مجدد – آمد چه محدود – ایالت‎های از دست رفته در آفریقا و حتی روم آزاد گذاشت.
تاخت و تاز بربرها در غرب و ظهور اسلام در شرق نیروی پیروزی را با یک عقب نشینی طولانی تبدیل کرد، اما طی 9 قرن بعد عصر با عظمت ژوستینیان در قالب ساختمان‎های کوچک مانند ساختمان آجری گنبد کلیسای آپوستل مقدس در تسالونیک «تصویر c» در سال 1315 زنده ماند و تداوم یافت.
از دیگر بناهای معروف این دوره می‎توان به بزرگترین ساختمان امپراطوری شرقی ایاصوفیا «تصویر d» در استانبول – کلیسای سنت دیمتریوس در تسالوتیک «تصویر e» در 475 – سرستون‎های تزئین شده «تصویر a و b» هنگامی که آخرین امپراطوری رومی، استانبول را در سال 1453 ترک کرد معماری کلاسیک بیزانس به پایان رسید اما میراث آن در ساختمان‎های اروپائی شرقی و حتی در ساختمان‎های عثمانی تداوم یافت.
کتاب تاریخ سبک‎های معماری
1-رماتسک:
به منظور تعیین و ارزیابی کاراکترهای یک جنبش معماری، معمولاً مرسوم است که ابتدا به یک سری از بناهای مهم و وزین توجه شود. در این رابطه چنانچه در باره ساختمان‎های منفرد سخن به میان آمد، اساساً بی نتیجه و تصعنی خواهد بود، زیرا دستیابی به نتایج مهمتر در باره کارها و تجارب معماری رمانسک، در مطالعه تغییرات پیوسته ناشی از جریانات و حوادث محیط امکان پذیر است، و سیستم متحد این تغییرات، یعنی شهر، به میزان قابل توجهی دارای معنایی برتر نسبت به ساختمان‎ها می‎باشد.
در هیچ یک از قرون گذشته ابتکارات شهری به قدر این دوران زنده و پویا و مملو از نتایج و اندیشه‎ نبوده است. در این زمان اکثر شهرهای مهم دنیای غرب به طور ریشه‎ای دستخوش تغییر و تحول شده و خیلی از شهرهای جدید دیگر در این دوره پی ریزی شده در اعصار بعدی حول نقاط اولیه‎ای که توسط سازندگان رمی به وجود آمده‎اند، گسترده شدند.
شهرهای جدید در اشکال اولیه از فرم شطرنجی دوران باستان تبعیت کرد. و کم کم بعد از توسعه و گسترش، شهرک‎های اطراف را در بر گرفته مانند: برخی از شهرهای قرون وسطا، مخصوصاً ایتالیا، بر روی مراکز اولیه مستقر و شکل گرفته، مانند فلورانس، بلونیا، لوکا، میلان، کلونیا، وین.
به این ترتیب ارگانیزمی با خطوط غیر مستقیم شکل می‎گیرد، که محدودیت‎هایی را داخل شهرهای رمی سبب شده و تاکید بر تبعیت از این منطق می‎شود یعنی ارگانیزم جدید سعی داشت تا با طرح شبکه‎های شطرنجی اولیه ادغام و آن را تحت تأثیر قرار می‎دهد.
2-گوتیک
غرب پس از چند قرن تهاجم، جنگ و ویرانی در قرن دوازدهم به دوره‎ای از آرامش نسبی و ثبات رسید و مراکز آموزشی در شهرهای کلیسایی توسعه یافت. جنگ‎های صلیبی پیشرفت مسلمانان را متوقف کرد و سفرهای امن‎تری را در جنوب اروپا و فلسطین ممکن کرد. دوباره دستاوردهای فکری روم که آثاری از آن در کتابخانه‎های رهبانی نگهداری شده بود، مورد توجه قرار گرفت. کشیشان مطلع و ثروتمند از کلیساهای کلاسیک روم و بناهای یادمانی کنسانتین در فلسطین دیدن کردند و کلیساهای خودشان را با مرزهایی حجیم، تزئینات وفضاهای داخلی زمخت مانند بربرها ملاحظه کردند.
گذشت قرن‎ها، اسطوره و جادوی روم را از بین نبرده بود، اما تداوم غیر منقطع تمدن از میان رفته بود. احساس پیشرفت تاریخ از میان رفته بود و هنرمندان ساده دلانه شکل‎های باستانی را با ظاهری جدید تصویر می‎کردند. باورهای خرافی و شکل رمزآمیز مسیحیت اذهان را به سوی جهان رمزی سمبل‎ها و اسطوره‎هایی که نوعی واقعیت مانند جهان فیزیکی به دست آورده بودند، متوجه ما کرد. وقتی که سازندگان کلیساهای جامع در جستجوی خلق ساختمان‎هایی به سبک باستانی بودند، علاقه‎ای به باز تولید دقیق آن‎ها نداشتند، اما ابعاد سمبولیک و برخی از خصوصیات معماری آن‎ها را تکرار و تقلید می‎کردند. در فرانسه‎ی شرقی در سال 1089، کلونی «شکل a» مرکز نیرومند رهبری راهبان فرقه‎ی کلونی برای رقابت با سنت پتز در رم بازسازی شد. ساختمان جدید در زمینه‎ی تزئینات کلاسیک غنی بود اما دارای نخستین نمونه از قوس نوک تیز بود که از ساختمان‎های عربی که در سیسیل، اسپانیا یا فلسطین دیده می‎شد، تقلید شده بود.
به طور کلی پیشرفت قابل ملاحظه‎ای در اسکلت بندی ساختمانی پدید آمد که همراه با مزیت‎های ساختمان‎سازی با قوس‎های نوک تیز معماران را قادر کرد که ساختمان‎های بلندتر و سبکتری با پنجره‎هایی بزرگتر بسازند. همان گونه که روش ساختمان سازی از کلیسای جامع نوین (b) تا لئون (c) بهبود می‎یافت، سرانجام ردیف‎ پیوسته‎ی ستون‎ها مانند آن‎هایی که در کلیساهای اواخر دوره‎ رومی یافت می‎شد، به دست آمد.
در اواخر این قرن، تجدید حیات لاتین به پایان رسید. ابداعات ساختمانی در کلیساهای جامع فرصت‎های تازه‎ای پدید آورده بود. در کلیسای جامع چارترز (شکلd) آرمان معماری کلاسیک به سبب ارتفاع ساختمان و کاربرد شیشه در آن محور پایمال شد. اینکه معماری قرون وسطی سبک خودش را برای الهام داشت، اما این شیوه‎ای بود که از منظر وی تیره و مبهم روم پدید آمده بود.
3-رنسانس:
زندگی شهری در ایتالیا ویرانی ناشی از دوران تاریکی را همچنان با خود داشت و بعضی از دولت شهرها در قرون وسطی به جمهوری‎های خودگردان و آزاد از اطاعت رعیت‎وار به شاهان و دوک‎های زمیندار تبدیل شدند آزادی موجب تسریع کمان فرهنگ شهری و رشد صنعت کارخانه‎ای شد. در پی ثبات اشرافیت‎ تجاری این دولت – شهرها که در تقاطع راه‎های اروپا، جهان اسلام و بیزانس واقع شده بودند به بانکداران اروپا تبدیل شدند و ثروت و قدرت زیادی نزد خود متمرکز کردند، که تنها توسط قدرت قابل ملاحظه‎ی سیاستمداران داخلی شهرها و رقابت شدید بین دولت‎های کوچک برای تجارت، سرزمین، منزلت هنری مهار می‎شدند.
ظرافت شکننده‎ی گوتیک پیشرفته هرگز در ایتالیای مرکزی جایگاهی نیافت و برخورد با هنر نوعی واقع‎گرایی انقلابی را در قرن 130 وقتی هنر تحت سیطره‎ی سمبل و قراردادها بود، موجب شد علاقه به ادبیات روم قدیم در قرن 14 منجر به رهایی از دست نوشته‎های کتابخانه‎های رهبانی شود و فلسفه‎ای جدید، یعنی انسان گرایی، مسیحیت و اندیشه‎ی غیر دینی را آشتی داد. نخستین موطن انسان گرایی دولت – شهر فلورانس بود جایی که خانواده‎های برجسته‎اش حامیان پرشور آن بودند.
انقلاب هنری بزرگ، معروف به رنسانس، از این سرزمین حاصلخیز در اوایل قرن پانزدهم پدید امد. هنرمندان عصر رنسانس با خود آگاهی الهام گرفته از روم باستان و با طرد گوتیک جامعه را با انفجار نوآوری‎ها دگرگون کردند. معماران ویرانه‎های فراموش شده‎ی روم را مطالعه کردند تا بناهایی خلق کنند که نیازهای جامعه‎ای را که از فئودالیزم قرون وسطی سر بیرون می‎آورد، تأمین کنند.
میکلوتودر 1440 کاخ خانواده‎ی مدیچی (a) را باکارکردهای مسکونی، تجاری و نیز به عنوان قلعه‎ای نظامی طراحی کرد. برای جلوگیری از جمله و انتقام و بیگانگانی که به شهرهای ایتالیا آسیب می‎رساندند، همیشه این نوع خانه – شهرهای بزرگ طراحی می‎شد.
امام میکلرزو سبک کلاسیک را به طرح سنتی اضافه کرد. دیوارها از سه ردیف سطح صاف واقع در روی یکدیگر تشکیل می‎شود و هر کدام از آنها توسط ردیفی افقی از سنگ که خط سه ردیف سطح صاف واقع در روی یکدیگر تشکیل می‎شد و هرکدام از آن‎ها توسط ردیفی افقی از سنگ که خط منظمی از پنجره‎های قوس دار را نگه می‎داشت،‌تقسیم می‎شد. ترکیب نما به وسیله‎ی پیش آمادگی‎های آویخته‎ی عظیم کلاسیک و قرنیز پوشیده شده که جای برج و باروی سنتی را گرفت وقتی آلبرتی دانشمند و معمای بزرگ،‌کلیسای سن آنوریا را در مانتوا (b) در 1470 در پایان زندگی خود طراحی کرد، نمونه‎های مشخص تر از معماری کلاسیک را برای پیروی در مقابل خود داشت و از فضاهای طاقدار رومی مانند با سلیکیای کنستانتسین (ص 14) الهام می‎گرفت.
رنسانس اولیه در ایتالیا، رویدادی فکر بود که اروپا را به جهان مدرن وارد کرد. نوعی آگاهی و درک تازه از تاریخ همراه با نیروی اصالت موجب خلق معماری کلاسیک جدید بازیابی فراوان شد.
باروک
اروپا ازاواسط قرن شانزدهم به مدت صد سال بطور مداوم در جنگ غوطه ور بود چنان که پروتستان‎ها و کاتولیک‎ها برای عقایدشان ملت‎ها برای استقلال خود و طبقات کسب و بازرگان برای آزادی خود می‎جنگیدند کلیسای رومی که به وسیله‎ی نهضت پروتستان‎ها متلاطم شد در یک سخت‎گیری مبارزه جویانه و بی رحمانه‎ی ملهم از اسپانیا بر ضد اصلاحاتی که برای عقب راندن موج پروتستان‎گرایی طراحی شده بود صفوف خود را آلوده کرد. در حدود 1625، اصلاح ستیزان مطمئن شدند که پروتستان‎ گرایی اگر هم شکست نخورده شد قابل کنترل است و روش‎های خشونت آمیز را کنار گذاشتند و به تبلیغات فریبنده روی آوردند یک سبک هنری و معماری برای تأمین نیازهای این روح جدید خود عفو کردن پدید آمد. این سبک موسوم به باروک به شکل‎های گوناگون هر ناحیه از اروپا را که از محرومیت‎های ناشی از جنگ بهبود یافته بود، در نوردید. معماری کلاسیک تا این زمان خود را در هر جا جلوه‎گر می‎ساخت و با اقتباس و پذیرش جهانی پاروک، تمام قاره برای نخستین مرتبه از قرن سیزدهم در یک نوع معماری با هم سهیم و مشترک شدند.
نخستین بناهایی که در فرانسه بقایای سنت گوتیک را کنار نهادند، از سبک سر سخت ایتالیا استفاده کردند که موجب تولد باروک شد این نخستین ابداع قسمت بهار شده‎تری در فرانسه ایجاد کرد که از وسوسه و انجام افراط در ایتالیا و اسپانیا جلوگیری کرد کلیسای سوربن (b) که بوسیله‎ی ژاک لومرسیه در 635 شروع شد یک از نخستین نمونه‎های این سبک ایتالیایی در فرانسه بود تزئینات غنی اما استادانه‎ای کلاسیک، فاصله گذاری متنوع سطح متشکل از ستون‎های متمرکز بر روی در ورودی مرکزی، و قرار گرفتن یک گنبد جالب توجه سر بالای آنها، ساختمان‎ها و ابنیه بناهای شصت سال پیش رم کرد.
قدرت سیاسی فرانسه در قرن هفدهم موجب ارائه و معرفی سبک جدید به همسایگان شمال آن شد وقتی که جنگ داخلی در انگلستان به پایان رسید و پادشاه از تبعید فرانسه بازگشت، معماری باروک برای یک برنامه‎ی فعال بازسازی الگو قرار گرفت به طوری که شاه خلق بناهای بزرگی مانند کاخ بلنهایم (c) هستیم که به وسیله‎ی معماران وانبردوهاکسمور ساخته شد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  61  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلودمقاله هنر بر معماری یا معماری بر هنر


دانلود مقاله عوامل روزمرّه در کنترل غریزه جنسی

 

 

علاوه بر عواملی که در کنترل غریزة جنسی و تسکین شهوت بحث شد، از طریق «تغذیه»، «ورزش» و سایر عوامل روزمرّه نیز، می توان به مبارزه با این غریزه برخاست.
جوانانی که فعلاً زمینة ازدواج ندارند، باید از بی کاری دوری گزینند،و به هر وسیله ای که باشد خود را سرگرم ساخته، و بدانند که در این دوران جوانی هر چه بخواهند می توانند پیش رفته و در کارهای علمی، فکری، اقتصادی، اجتماعی ... به مراحل عالی دست یابند، و از سوی دیگر این نوع اشتغالات آنان را از کشیده شدن به امور جنسی باز می دارد.
نوع تغذیه و کمیّت و کیفیّت آن در تشدید و تسکین شهوت بسیار مؤثر است، بنابراین جوانان آگاه سعی کنند از پرخوری اجتناب نموده، و از غذاهایی که در این زمینه مؤثّر است استفاده نمایند.مثلاّ انواع غذاهای:لیمودار،گوشت ماده،کافور،ادویه،ترشی،قهوه ... چنانچه در کتابهای مختلف گیاهی و غذایی و جنسی نوشته شده برای تسکین شهوت مؤثر است.
از همه مهم تر تفریحات سالم،کوهنوردی، مسابقات علمی، ورزش روزمرّه بمقدار لازم، برنامه های بسیار سودمند، در تقلیل و تسکین غریزة جنسی فوق العاده مفید می باشد.
در دین مقدّس اسلام در مورد همة اینها دستورات خاصّی داشته، و خود حضرات معصومین علیهم السّلام، و در رأس آنان رسول خدا(ص) دوستدار ورزشکاران بوده، و در موارد زیادی شخصاً در مسابقات ورزشی، شرکت فرموده،و برای برندگان جوائزی را اهداء نموده است.
و بالاخره جوانان غیرمتأهّل بیش از دیگران باید از صحنه های شهوت انگیز دوری گزینند، از تماشای فیلم های خطرناک، سریال های زناشوئی، عکس های سکسی، شنیدن صداهای مهیّج دختران و زنان، از حضور در مجالس نامطلوب کلوپ ها و پارتی ها و سینماها، خواندن موضوعات شهوت انگیز، و رفاقت و مصاحبت دوستان بوالهوس خودداری نمایند، و الّا گرفتار دام های خطرناک شیطان، و شیاطین انسان نما خواهند شد، و ندامت و پشیمانی های بعدی نتیجه نخواهد داشت.
راههای کنترل غریزه جنسی با توجه به تعالیم اسلام
اکامى جنسى، پى آمدهاى ناگوارى دارد و مبارزه با اقتضاى غریزه در محدوده اى که طبیعت انسان بدان نیاز دارد، غلط است، ولى با برداشتن قید و بندهاى اجتماعى، مشکل حل نمى شود، بلکه بر شمار مشکلات افزوده خواهد شد. درباره ى غریزه ى جنسى نیز باید گفت که برداشتن ضابطه ها، عشق واقعى را مى کُشد و طبیعت را هرزه و بى بندوبار مى کند. در این زمینه، هر چه عرضه بیشتر گردد، هوس و میل به تنوّع افزایش مى یابد. به گفته ى راسل در کتاب زناشویى و اخلاق، عطش روحى در مسایل جنسى غیر از حرارت جسمى است. آن چه با ارضا تسکین مى یابد، حرارت جسمى است نه عطش روحى. پس آزادى در مسایل جنسى به شعله ورتر شدن شهوت ها خواهد انجامید؛ زیرا هوس، سیرى ناپذیر است. بنابراین، هر چند ممکن است برخى ممنوعیّت هاى جنسى در روابط اجتماعى زن و مرد، عوارض هاى روانى و رفتارى پدید آورد، ولى برداشتن ممنوعیت هاى قانونى و مشروع و دادن آزادى بى حدّ و مرز، پى آمدهاى بسیار خطرناک ترى دارد. براى رسیدن به آرامش روانى و کنترل غریزه های انسان، دو چیز لازم است:
1. باید همه ى غریزه هاى انسان به طور طبیعى، معقول و مطلوب ارضا شود.
2. از تحریک غریزه ها به ویژه غریزه ى جنسى پیش گیرى شود.
باید گفت ازدواج بهترین پاسخ به نیاز روحى، روانى و جسمى جوانان است که در پرتو آن، دختر و پسر براى ایجاد کانونى گرم و سرشار از عشق و صفا و آرامش تلاش مى کنند و با انس و همدلى، از گرماى وجود یکدیگر لذّت مى برند و غریزه ى جنسى به صورت طبیعى و معقول، بر آورده مى شود. تعبیر از غریزه جنسى و آثار آن بر شخصیت جوانان، به «بحران» قلم پردازى و یا بزرگ نمایى نیست، بلکه حقیقتى است روشن، براى همه کسانى که شخصیت جوان را به خوبى مى شناسند و یا خود جوانند و یا دست کم دوران جوانى خود را کم و بیش به یاد دارند. حکمت از غریزه جنسى استمرار و بقاى نوع بشر است و به همین جهت سالم ترین، بایسته ترین و مطلوب ترین نوع مواجهه با آن و بهترین راه حل مقابله با آن، ازدواج و نکاح مشروع است. انسان با نکاح به موقع و در وقت نیاز ـ بى آنکه به دیرى یا زودى آن فکر کند ـ به مقبول ترین و کامل ترین صورت خود به نیازمندى خویش پاسخ مثبت مى دهد و پیش از آنکه به عواقب و پى آمدهاى آزاردهنده و فشارهاى غریزه به دنبال آن عقده هاى روانى دچار گردد، آن را مهار ساخته و از التهاب آن کاسته است و قبل از آنکه انرژى انباشته آن از وجودش سرازیر شود و دامنش را آلوده کرده و بسوزاند، آن را با پاسخ طبیعى و مشروع ـ بى اضطراب و نگرانى ـ فرو نشانده است و این نخستین توصیه دین در این مورد است.
رسول اکرم(ص) مى فرمایند: «یا معشر الشباب! من استطاع منکم الباه فلیتزوّج ...؛اى جمعیت، جوانان هر کس از شما توانایى ازدواج دارد ازدواج کند ...». از حضرت صادق(ع) روایت شده است که فرمودند: «جاء رجل إلى أبى علیه السلام فقال له: هل لک من زوجة؟ قال: لا، فقال أبى: ما احبّ أنّ لى الدّنیا و ما فیها و انّى بتّ لیلة و لیست لى زوجة. ثم قال: الرّکعتان یصلّیهما رجل متزوّج افضل من رجل أعزب یقوم لیله و یصوم نهاره. ثمّ أعطاه أبى سبعة دنانیر ثمّ قال: تزوّج بهذه. ثمّ قال أبى: قال رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله: اتخذوا الأهل فإنّه ارزق لکم؛ مردى به محضر پدرم ـ که درود خدا بر او باد ـ رسید، آن حضرت به او فرمود: آیا همسرى دارى؟ عرض کرد: نه! پدرم فرمود: من دوست ندارم همه دنیا و آنچه در آن است از آنِ من باشد در حالى که یک شب را بى همسر، سر به بالین گذارم! سپس فرمود: دو رکعت که مرد زن دار بجاى آورد بهتر است ازمرد بى همسرى که شبش را به نماز قیام کند و روزش را با روزه تمام کند. آنگاه پدرم هفت دینار داد و گفت: با این پول ازدواج کن. سپس پدرم از رسول اکرم(ص) نقل کرد که فرمود: براى خود تشکیل خانواده دهید که براى روزى شما بهتر و مفیدتر است».
اگر براى کسى به هر دلیلى امکان ازدواج نباشد، چنین شخصى تحت هیچ عنوان مجاز نیست روى به گناه آورد زیرا خطر گناه و آلوده دامنى بسیار فراتر از فشارها و رنجهاى عزوبت و بى همسرى است و در صورت خوف وقوع در گناه، ازدواج به هر صورت ممکن واجب مى شود. و لذا چنین کسى یا باید خود را کنترل کند و دست به گناه نیالاید و یا مقدمات ازدواج خود را از هر راه ممکن فراهم آورد. قرآن کریم مى فرماید و باید آن کسانى که ازدواج برایشان مقدور نیست عفّت بورزند: (و لستعفف الّذین لا یجدون نکاحا حتی یغنیهم الله من فضله والذین یبتغون الکتاب مما ملکت ایمانکم فکاتبوهم ان علمتم فیهم خیرا و آتوهم من مال الله الذی آتاکم و لا تکرهوا فتیاتکم علی البغآء ان اردن تحصنا لتبتغوا عرض الحیوة الدنیا و من یکرههن فان الله من بعد اکراههن غفور رحیم؛ و کسانى که امکانات زناشویى نمى یابند، باید عفت بورزند تا خدا آنها را از کرم خویش بى نیاز گرداند و از مملوکان شما، کسانى که خواستار مکاتبه [باز خرید] خویش هستند، اگر در آنها خیرى (توانایى) یافتید، قرار بازخرید آنها را بنویسید، و از مالى که خدا به شما داده است به ایشان بدهید، و کنیزان خود را در حالى که پاکدامنى مى ورزند، براى دستیابى به متاع دنیا، به زنا وادار نکنید، و هر کس آنها را به زور وادار کند، بى تردید خدا، پس از اجبارشان، نسبت به آنها آمرزنده ى مهربان است. «سوره نور، آیه 33 »).
یکی از مباحث مهم و ضروری در تربیت جنسی پیش از ازدواج، شیوه های کنترل و تسلط بر غریزه ی جنسی است؛ کنترل این غریزه به دو صورت ممکن است تحقق پذیرد، 1ـ کنترل منفى. 2ـ کنترل مثبت.
کنترل منفى
غالبا وقتى سخن از کنترل غریزه جنسى به میان مى آید، توجه اشخاص به سمت و سوى نوع منفى آن جلب مى شود و آن این است که کسى با وجود تحریکات مختلف و مواجهه با عوامل انگیزش این غریزه، بخواهد با میل تحریک شده اش مبارزه و مقابله کند و به سوى ارتکاب جرم نرود، چنین کارى گرچه قطعا بهتر از آلایش دامن و عمل به جرم است، ولى پیامدهاى سوء و مخرب آن بر کسى پوشیده نیست. این کار هم به غایت دشوار است و هم زیانبار، و بدین جهت هرگاه شخصى به کنترل غریزه سفارش مى شود، با چنین برداشتى از آن، و تصور دشوارى و زیانبارى آن، از پذیرفتن چنین توصیه هایى سر باز مى زند.
کنترل مثبت
غریزه جنسى اگر با ازدواج مهار نگردد، مطلوب ترین راه تسلط بر آن، کنترل مثبت است و آن پرهیز از صحنه ها و کارهایى است که به تحریک این غریزه مى انجامد. این نوع از کنترل، که در حقیقت جنبه پیشگیرى دارد هم راحت است و هم بى زیان و بلکه مفید. راحت است، زیرا در این صورت همچون وسیله نقلیه اى است با سرعت معمولى و قانونى، که در مواجهه با خطر، مهار حرکت آن زحمت چندانى ندارد، بر خلاف ماشینى که با سرعتى بسیار فراتر از حد شناخته شده و بایسته خود، سیر مى کند که چه بسا به کلى اختیار آن از دست صاحبش بیرون رفته و مصیبتها به بار آورد و کنترل آن هم در صورت تحقق، صدها زیان و رنج و زحمت و اضطراب براى وسیله و صاحب آن به همراه دارد و بى زیان است، زیرا با این حال کنترل غریزه فشارى بر جسم و روان تحمیل نمى کند تا به آن صدمه اى وارد شود و مفید است چون موجب مى شود مغز و اعصاب و قواى بدن در حالت عادى به سر برند و تعادل روانى شخص محفوظ بماند و انرژى و سرمایه هاى جسمى و روحى او بیهوده مصرف نشوند.
طبق قرآن کریم باید کسانى که قدرت و وضعیت مساعد براى ازدواج ندارند عفت پیشه کنند و عفت در این آیه گرچه در ابتدا مفهوم عمل خاصى منافى با آن را دارد، ولى با تأمل بیشتر معلوم مى شود که آیه کریمه معنایى عام دارد و عفت در همه اعضا و اندام را شامل است.
شیوه های کنترل مثبت :
1ـ پرهیز از فکر و ترسیم صحنه هاى محرک در ذهن و خیال
عبداللّه بن سنان از امام صادق(ع) نقل مى کند که حضرت(ع) فرمود: «انّ عیسى قال للحواریّین: ... انّ موسى امرکم ان لا تزنوا و أنا آمرکم أن لا تحدّثوا انفسکم بالزنا فضلاً عن أن تزنوا فانّ من حدّث نفسه بالزنا کان کمن أوقد فى بیت مزوّق فأفسد التزاویقَ الدّخان و ان لم یخرق البیت: عیسى به اصحاب خود گفت: ... موسى به شما دستور داد که زنا نکنید و من به شما دستور مى دهم که فکر زنا هم در سر نپرورانید تا چه رسد به اینکه زنا کنید زیرا کسى که خیال زنا کند مانند کسى است که در خانه اى نقش و نگار شده دود و آتش به پا کند. چنین کارى گرچه خانه را نمى سوزاند ولى زینت و صفاى آن را مکدّر کرده و فاسد مى کند».
2ـ دورى از نگاههاى مسموم و مناظر تحریک آمیز
قرآن کریم در دو آیه متوالى دستور به اغماض و نگهدارى چشم از نگاه حرام و هوس آلود داده است. در آیه اول مى فرماید: «قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم ...؛ به مؤمنان بگو دیدشان را از نامحرمان فرو نشانند و نهانگاههاى خود را از وقوع در حرام نگه دارند» و در آیه بعدى مى فرماید: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهنّ و یحفظن فروجهنّ ...؛ به زنان مؤمن بگو چشمهایشان را فرو گیرند و نهانگاههاى خویش را محافظت کنند»( سوره نورآیه 30 ـ 31). جالب این است که در هر دو مورد خداوند متعال نخست دستور به مراقبت از نگاه محرک و عفت چشم مى دهد و آنگاه به حفاظت از عورت فرمان داده است. رسول اکرم(ص) مى فرمایند: «النّظرة سهم مسموم من سهام ابلیس فمن ترکها خوفا من اللّه اعطاه اللّه ایمانا یجد حلاوته فى قلبه؛ نگاه هوس آلود تیرى است مسموم از تیرهاى شیطان. هر کس آن را به جهت خوف الهى ترک کند، خداوند ایمانى به او مى بخشد که حلاوت آن را در قلب خود احساس مى کند».
3ـ گوش ندادن به آوازها و موسیقیهاى تحریک کننده و مبتذل
در حدیثى از حضرت صادق(ع) آمده است: «إنّ رجلا سأله عن سماع الغناء، فنهى عنه و تلا قول اللّه عزّ و جلّ: «انّ السّمع و البصر و الفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسؤولاً» و قال یسأل السّمع عمّا سمع و الفؤاد عمّا عقد و البصر عمّا ابصر؛ مردى از آن حضرت در باره شنیدن آواز محرک پرسید. حضرت از آن نهى کرده و این آیه را خواندند: به یقین گوش و چشم و دل هر یک مورد سؤال خواهند بود و فرمود: گوش از آنچه شنیده و قلب از آنچه بدان دل بسته و چشم از آنچه دیده است مسؤول بوده و بازخواست خواهند شد».
4ـ اجتناب شدید از گفتگوهاى دوستانه و نشستهاى غفلت زا و معاشرت با دوستان ناباب و گوش سپردن به سخنان تحریک آمیز
از حضرت امام باقر(ع) این گونه روایت شده است: «من اصغى إلى ناطق فقد عبده، فإن کان النّاطق یؤذى عن اللّه عزّ و جلّ فقد عبد اللّه و ان کان یؤذى عن الشّیطان فقد عبد الشیطان ؛هر کس به سخن گوینده اى گوش فرا دهد او را بندگى کرده است، پس اگر ناطق از خدا بگوید شنونده، خداوند را بنده شده و اگر از شیطان و سخنان شیطانى بر زبانش جارى کند قطعا بندگى شیطان کرده است».
5ـ اعتدال در خوردن
بى تردید پرخورى و بى نظمى در خوردن در ذخیره سازى و انباشتن موادى که نیازمند تفریغ باشد مؤثر است، ولى در صورت اعتدال و کم خورى سهم ناچیزى از آن صرف تهیه آن مواد مى شود. در حدیثى که قبلاً از پیامبر گرامى(ص) نقل کردیم، آن حضرت پس از آنکه جوانان را به ازدواج ترغیب مى کنند مى فرمایند: «و من لم یستطع فلیصم، فإنّ الصّوم به وِجاء ؛هر کس قدرت بر ازدواج ندارد و روزه بگیرد یقینا روزه نیروى غریزه او را تضعیف مى کند».
6ـ اشتغال، ورزش و سرگرمیهاى مفید
زیرا با وجود فراغت، هم مواد غذایى در تقویت غریزه به مصرف مى رسد و هم فکر و خیال مصروف چاره سازى در تفریغ آن مى شود و به همین جهت در روایات بر اشتغال و کار و پرهیز از فراغت تأکید بسیار شده است.حضرت امام صادق(ع) در حدیث پردامنه «مفضّل» مى فرمایند: «... و هکذا الانسان لو خلا من الشّغل لخرج من الأشر و العبث و البطر الى ما یعظم ضرره علیه و على من قرب منه ...؛ و همین گونه انسان اگر بى کار و فارغ باشد، به بیهودگى و سرمستى دچار مى شود و بر اثر آن به مسایلى مبتلا مى شود که زیان آن هم بر خود و هم بر نزدیکان او سنگینى خواهد کرد ...». ورزش های بدنی نظیر کوهنوردی، شنا و ... نیز می توانند انسان را در مراقبت و تسلط بر این غریزه کمک کنند.
7ـ تلاوت قرآن
بى شک انس با قرآن، تلاوت، تدبر و تفکر در مضامین آن، خود شفاى هر دردى است که به سرعت کار هر پریشانى را رو به سامان مى برد و زخمهاى پنهان را التیام مى دهد، و همتها را تا آسمانها بالا مى برد و بشر را از فرو رفتن در عالم حیوانات را نجات مى بخشد. امیر مؤمنان(ع) مى فرمایند: «و تعلّموا القرآن فانه ربیع القلوب و استشفوا بنوره فانّه شفاء الصّدور و احسنوا تلاوته فأنّه انفع القصص ...؛ قرآن را فرا گیرید زیرا قرآن بهار دلهاست و از نور آن بر مرضها و دردهاى خود مرهم بگذارید زیرا آن داروى شفابخش سینه هاست و آن را نیکو تلاوت کنید که به یقین سودمندترین قصه هاست».
8- روزه داری
پیامبر اسلام (ص) می فرماید: «ای گروه جوانان هر کدام از شما که قدرت ازدواج دارد، ازدواج کند و اگر برای وی مقدور نیست، روزه بگیرد؛ زیرا روزه شهوت جنسی را کنترل می کند». خلاصه اینکه راه حل دین در خصوص نوع مقابله و مواجهه به غریزه جنسى، نخست ازدواج و نکاح مشروع است و در صورت عدم امکان، کنترل مثبت با شرحى که بیان شد و سپس کنترل منفى با وجود همه زیانهاى آن، ولى هیچ گاه به بى بند و بارى و افسارگسیختگى و آلودگى به گناه رضایت نمى دهد و زیان آن را به مراتب خسارت بارتر و ویرانگیرتر از ضرر کنترل منفى مى داند. بزرگان گفته اند: «نفس را مشغول بدار و گرنه او تو را به خود مشغول خواهد ساخت». رسول اکرم(ص) می فرماید نگاه هوس آلود، تیرى است مسموم از تیرهاى شیطان. هر کس آن را به جهت خوف الهى ترک کند، خداوند ایمانى به او مى بخشد که حلاوت آن را در قلب خود احساس مى کند.
کنترل غرایز جنسی و هواهای نفسانی در پرتو آموزه‏های روایی
اصلاح و تهذیب نفس در جوانی
عفت و پاک‏دامنی، نتیجه مبارک تقوای الهی و مایه ارزش معنوی و نزدیکی به خداوند است. این حالت پسندیده و فضیلت برتر روحی - اخلاقی، در دوران جوانی مایه زیبایی درون و اهل آن سزاوار ستایش است. در دوران جوانی، کشورجان در معرض هجوم لشکر شهوت است و عفت، تنها نیروی محافظ آن پس جوان باید با تقویت این نیرو، پیروز این میدان مبارزه شود. یکی از مشکلات اساسی دوران جوانی، کنترل غرایز است؛ غرایزی که بر اثر رشد جوان کم‏کم طغیان می‏کند و همه وجود او را در دام خود، اسیر و او را از هرگونه حرکت سازنده باز می‏دارد. جوانی که از ارزش و بهای لحظه‏های جوانی آگاه است، هرگز از آینده خود بی‏خبر نمی‏ماند و در راه خودسازی و اصلاح نفس به سختی می‏کوشد. و تلاش ورزیدن در این راه از سفارش‏های پیاپی و مؤکد ائمه دین است. حضرت علی علیه‏السلام می‏فرماید:

 

لاتترک الْاجتهاد فی اصلاح نفْسک فانه لایعینک علیها الا الجد.
کوشش و برای اصلاح درون و خودسازی را رها نکن؛ زیرا جز تلاش و جدیت، چیزی تو را در برابر نفست یاری نمی‏کند.
اصلاح نفس و تلاش برای مبارزه با نفس و منکر، به ویژه در دوران جوانی، از سفارش‏های مؤکد ائمه دین و خداوند قادر است.
رویارویی شهوت و عقل، در جوانی
نیروی غریزه جنسی، برای بقای نسل و ادامه حیات، در سرشت آدمی به ودیعه نهاده شده است. نیز در دوران جوانی که دوره رشد همه جانبه انسان است، غرایز انسانی و در رأس آنها غریزه جنسی رشد چشم‏گیری می‏یابد. طغیان برخی غریزه‏ها به ویژه غریزه قدرتمند شهوت، جوان را با بحران رو به رو می‏سازد و فکر و دل جوان را به خود مشغول می‏کند. همچنین نیروی عقل و اندیشه را در انزوا قرار می‏دهد و راه حق و حقیقت را می‏بندد. امام معصوم علیه‏السلام به این موضوع، چنین اشاره می‏کند: «هوای نفس، قوی‏ترین نیروی مسلط بر انسان است و همین نیروست که انسان را از حق باز می‏دارد».
نیروی شهوت و هوای نفس، دشمن دیرین عقل است و با طغیان گری خویش، عقل را اسیر می‏سازد، چنان‏که حضرت امیرمؤمنان، علی علیه‏السلام بارها همگان را به این امر توجه می‏داد که: «کمْ منْ عقْل أسیر تحْت هوی أمیر؛ چه بسیار عقلی اسیری که زیر دست و گرفتار هوایی است که امیر و فرمانده است».

 

بر اثر این آسیب، برخی جوانان در دوران جوانی دچار گونه‏ای ناهماهنگی رفتاری و ضعف عقلی می‏شوند و از این رهگذر، به نوعی بی‏بندوباری و بی‏قیدی تن می‏دهند. در این دوران، نیروی شهوت با قدرت و شدت تمام‏تر، روح جوان را تسخیر می‏کند و او را به بی‏راهه می‏کشاند. دراین باره، این سفارش گران‏سنگ حضرت علی علیه‏السلام شایسته توجه و اندیشه است که:
غلبة الشهوة تبطل العصمة و تورد الهلک.
چیرگی شهوت، مایه از بین رفتن نیروی بازدارنده در برابر گناه، عامل نابودی است. شهوت یک نیروی استعماری درونی است که جسم و جان را به خدمت می‏گیرد و راه را بر رشد و تعالی انسان می‏بندد. به فرموده امام علی علیه‏السلام :
منْ لمْ یمْلک شهْوته یمْلک عقْله؛
هر کس شهوت خود را در دست نگیرد، عقلش را هم به دست نمی‏گیرد».
در پرتو چیرگی بر شهوت‏ها، ارزش آدمی در امان می‏ماند و در صورت شکست شهوت اندیشه و عقل شهوت ، تباه و نابودی آدمی حتمی است.
پی‏آمدهای طغیان غرایز و چگونگی مهار آن
برخی از گناهان که در پی طغیان غریزه شهوت دامن‏گیر جوانان می‏شود، اثر بسیار ناگواری بر دستگاه مغز و اعصاب جوان بر جای می‏گذارد. قدرت اندیشه و حافظه او را در صورت زیاده‏روی جوان در پیروی از غریزه جنسی، سلول‏های مغزی او از بین می‏روند. یکی از گناهانی که آثار بسیار خطرناکی بر روی جسم و روح عامل می‏گذارد، گناه خودارضایی است. برای غلبه بر نیروی شهوت و رهایی از این عادت ناپسند، گفته کانت تأمل برانگیز است، او می‏گوید:
هیچ چیز مانند خودارضایی، ذهن و جسم را ضعیف نمی‏کند و این نوع شهوت‏رانی، به کلی با طبیعت آدمی مغایر است، ولی این موضوع نباید از جوان پنهان بماند، بلکه باید آن را با همه زشتی‏اش پیش روی او قرار داد. به او بگوییم که بدین طریق، از تولیدمثل خواهد افتاد و یادآور شویم که این عادت زشت، بیش از هر چیز دیگری، قدرت جسمی‏اش را تباه خواهد کرد با این کار، سبب پیری زودرس و صاحب عقلی واقعا ضعیف خواهد شد.
در آموزه‏های دینی و اخلاقی، برای چیرگی بر نیروی شهوانی، هشدارهایی داده شده است که از آن جمله‏اند: آگاهی از پی‏آمدهای شوم آن، توکل بر یاری خدا، برخورداری از اراده و توان خدادادی، همراهی با دوستان آگاه و دل سوز و باوفا، تقویت نیروی عقل و اندیشه سالم، بهره‏گیری از تخصص افراد کارشناس و آگاه، توجه عمیق به امور عبادی و عملی، و ارتباط پیوسته با خدا، توجه به ورزش، دوری از پرخوری و گرایش به روزه‏گرفتن و کم خوری. رعایت و اهتمام همیشگی این دستورها نه تنها مایه رهایی از وسوسه‏های جوانی می‏شود، بلکه روح جوان را پالایش، اراده او را محکم و فکر او را جلا و قلب او را صفا می‏دهد. مولوی چه زیبا سروده است: ترک شهوت‏ها و لذت‏ها سخاست هر که در شهوت فرو شد، برنخاست
پیروی از شهوت‏ها، دریچه گناهان به سوی آدمی را می‏گشاید و پی‏آمدهای جسمی و روحی جبران ناپذیری برجا می‏گذارد.

پی آمدهای خطرناک پیروی از شهوت ها
شایسته است که جوانان به درستی از پی‏آمدهای خطرناک شهوت‏رانی آگاه شوند و با علم به آن، از جاده انحراف و گمراهی فاصله بگیرند.امام علی علیه‏السلام می‏فرماید: «شهوت، عقل آدمی را به آتش می‏کشد و قلبش را می‏میراند.» از آن حضرت، در حدیثی دیگر نقل است: «من تسرها الی الشهوات تسْرع الیه الآفات؛ کسی که به سوی شهوت‏ها می‏شتابد، آفت‏ها نیز به سوی وی می‏شتابند.» در حقیقت، انسانی که در پی شهوت‏ها و خواسته‏های نامشروع حرکت می‏کند، به زودی از کار خود پشیمان و سرافکنده خواهد شد و در حزن و اندوه عمر و شخصیت تباه شده فرو خواهد رفت. امیرپارسایان، علی علیه‏السلام می‏فرماید: «کمْ منْ شهوة ساعة اوْریْت حزْنا طویلا؛ چه بسیار شهوت‏های زودگذر که پشیمانی و رنج طولانی در پی دارد». البته کسی که بنده شهوت است، از کسی که بنده دیگران است، زبون‏تر و پست‏تر است، چنان‏که حضرت علی علیه‏السلام در سخنی به یاد ماندنی فرمود: «عبده الشهوة أذل منْ عبد الرق».
پیروی از شهوت‏ها، ناتوانی نیروی عقل و اراده و پشیمانی و خواری گنه‏کار را در پی دارد.
غریزه جنسی؛ نگاه ابزاری یا استقلالی
در میان خواسته‏ها و غرایزهای موجود در نفس بشری، غریزه جنسی، آشکارتر و نمایان‏تر است. در نگاه استقلالی به غریزه‏ها و شهوت‏ها، هر اندیشه و عمل و راهی که به مطلوب غریزی بینجامد، جایز و روا شمرده می‏شود. چشم‏چرانی، خودارضایی، میل و گرایش به دیدن صحنه‏های مهیج و مانند آن، نتیجه نظر استقلالی به غریزه جنسی و در حقیقت، نادیده گرفتن مرتبه انسانی بشر است. بر اثر همین نگاه، برخی از افراد همه چیز را در دایره مادی، جنسی و شهوی دنبال می‏کنند و می‏کوشند از هر راه ممکن به خواسته‏های خود برسد. در مقابل این نگرش، نگاه ابزاری به غریزه جنسی وجود دارد که آن را عاملی برای رشد انسانی و ابزاری برای رسیدن به کمال و آراستگی به ویژگی‏های برجسته اخلاقی می‏شمارد. در این حال، به خواسته‏های شهوانی، در دایره عقل و شرع پاسخ داده می‏شود. امام علی علیه‏السلام می‏فرماید:
العاقل منْ عصی هواه فی طاعة ربه.
عاقل، کسی است که در راه اطاعت پروردگار، با هوای نفس مخالفت می‏کند.
آن بزرگوار در رهنمودی دیگر فرمود: «بر هوای خود مالک شو!» گرایش‏های شهوانی، از حیطه اختیار خارج است، ولی هدایت و جهت دهی به آن و شیوه به کارگیری آن، به چگونگی اراده و اختیار آدمی مربوط است. در مجموع، نگاه ابزاری به غریزه جنسی و استفاده درست از آن، بسیار سازنده است، ولی نگاه استقلالی به خواهش جنسی و خارج ساختن آن از دایره عقل و دین، هر چند لذت‏های شهوانی به همراه دارد، به قیمت تباهی مرتبه انسانی و از دست دادن فضیلت تمام می‏شود.
هدف قرار دادن غریزه جنسی و پاسخ دادن به آن از هر راه ممکن، پی‏آمدهای زیان‏باری به همراه دارد، ولی کنترل غریزه‏ها و جهت‏دهی آن در راه درست، زمینه رشد و کمال آدمی را فراهم می‏کند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 18   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله عوامل روزمرّه در کنترل غریزه جنسی


دانلود مقاله تأثیر مداخلات خانواده درمانی راهبردی بر اختلافات زناشویی

 

 

 

به نام آن خدای، که نام او راحت روح است و پیغام او مفتاح فتوح است و سلام او در وقت صباح مومنان را صبوح است و ذکر او مرهم دل مجروح است.
الهی، در دلهای ما جز تخم محبت خود مکار و برتن و جانهای ما جز الطاف و مرهمت خود منگار و بر کشته های ما جز باران رحمت خود مبار.
خانواده این رکن مهم اجتماع، نهادی که در طول زمان دچار تغییر و تحولات کمی و کیفی گردیده و به تبع همین تغییرات مسایل و پدیده های جدید اجتماعی نیز حاصل شده است. در مورد خانوادة ایرانی انتقاد بر این است که این نهاد در حال پی نمودن دوران گذار می‌باشد و در معرض تغییرات ساختاری قرار گرفته که همین امر روابط موجود در میان اعضای خانواده را دچار دگرگونی نموده است. به تبع این دگرگونی هنوز هنجارها به مثابه قواعد رفتاری که مورد پذیرش همگانی باشند، به صحنه اجتماعی نیامده‌اند و به همین علت رفتار در محیط خانوادگی پراکنده است.
تحولات اجتماعی و اقتصادی چند دهة گذشته، تأثیراتی بر نهاد خانواده به جای گذاشته است و ( این امر از بررسی آمار طلاق استنباط می‌گردد). تکته‌ای که از مقایسة میزان طلاق نسبت به ازدواج در استانهای کشور بدست می‌آید این است که در مناطقی که یکپارچگی فرهنگی و احترام به ارزشها و سنتهای خانوادگی بیشتر رعایت می‌شود، سازگاری و تفاهم در نظام خانواده بیشتر می‌باشد این امر آسیب‌پذیری کمتری را متوجه نظام و مکان خانواده خواهد کرد.
به عکس در مناطقی که به دلیل تحولات متفاوت از جمله مهاجرت، فاصله گرفتن از سنتها و ارزشهای معنوی و فرهنگی مورد احترام و در هم تنیدگی فرهنگها که عمدتاَ استحالة فرهنگها را به همراه خواهد داشت و نتیجه‌اش از دست رفتن اقتدار ارزشها و سنتهای مورد احترام می‌باشد سازگاری در نظام خانوادگی کاهش خواهد یافت.
پس شرایطی موجب ایجاد آسیبهایی در نظام خانواده می شود. طلاق – فروپاشی خانواده ضمن بر هم زدن تعادل روانی- عاطقی افراد خانواده و جامعه، منجر به بروز بسیاری از آسیبهای اجتماعی می‌شود.
با توجه به این معضل اجتماعی، در این پژوهش تلاش شده است که با روش خانواده درمانی راهبردی در رفع این مشکلات گام برداشته شود.

 

چکیده تحقیق :
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر مداخلات خانواده درمانی راهبردی بر اختلافات زناشویی می‌پردازد به این منظور 39 زوج از زوجینی که برای حل اختلافات زناشویی سال 82 به مرکز مشاوره بهزیستی مراجعه کرده بودند، به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (21 زوج) و گواه ( 18 زوج) قرار گرفتند.
برای ارزیابی زوجین در این پژوهش از مصاحبه بالینی و آزمون رضایت زناشویی انریچ استفاده شد. ابتدا زوجین با آزمون رضایت زناشویی مورد ارزیابی قرار گرفتند، پس از آن برنامة مداخلات خانواده درمانی راهبردی در مورد گروه آزمایش اجرا گردید، در حالیکه گروه گواه در لیست انتظار بودند. بعد از شش هفته مجدداَ دو گروه مورد ارزیابی قرار گرفتند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t و تحلیل واریانس و آزمونهای تعقیبی استفاده شد.
نتایج بدست آمده نشان می‌دهد که مداخلات خانواده درمانی راهبردی نه تنها منجر به افزایش رضایت زناشویی در بین گروه آزمایش شده، بلکه تعارضات بین فردی آنان را نیز کاهش داده است، این مداخلات در زنان موثر بوده است همچنین نتایج پژوهش حاکی از این بودند که این مداخلات روی مشکلات ارتباطی نسبت به سایر مؤلفه های سبب شناسی اختلاف تأثیر بیشتری دارد.

 

 

 

 

 

 

 



فهرست مطالب
عنوان صفحه
پیشگفتار
چکیده تحقیق
فصل اول
1. مقدمه
2. بیان مسئله
3. ضرورت و اهمیت موضوع
4. اهداف پژوهش
5. فرضیه ها
6. اصطلاحات
فصل دوم: ادبیات تحقیق
- خانواده سالم و رشذ و تحول آن
- خاستگاه خانواده
- تاریخچه خانواده درمانی
- مذهوم خانواده درمانی
- خانواده درمانی راهبردی
- خانواده درمانی روان تحلیل گری
- خانواده درمانی تجربی
- مکتب خانواده درمانی ساختاری
- تحقیق در خانواده درمانی
فصل سوم
- طرح تحقیق
- جامعة آماری
- نمونة آماری و روش نمونه گیری
- روش جمع آوری اطلاعات
- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
فصل چهارم
- جدول توزیع فراوانی سن روجین به تفکیک جنس
- نمودار توزیع فراوانی سن زوجین به تفکیک جنس
- جدول توزیع سطح تحصیلات زوجین به تفکیک جنس
- نمودار توزیع سطح تحصیلات زوجین به تفکیک جنس
- جدول توزیع فراوانی شغل زوجین به تفکیک جنس
- نمودار توزیع فراوانی شغل زوجین به تفکیک جنس
- جدول توزیع فراوانی مدت زندگی مشترک در دو گروه آزمایش‌و کنترل
- نمودار توریع فراوانی مدت زندگی مشترک در دو گروه آزمایش و کنترل
- جدول توزیع فراوانی تعداد فرزندان در دو گروه آزمایش و کنترل
- نمودار توزیع فراوانی تعداد فرزندان در دو گروه آزمایش و کنترل
- میانگین نمرات رضایت زناشویی گروه آزمایش و کنترل
- آزمون فرضیه ها
فصل پنجم
- بحث و نتیجه گیری
- محدودیتهای تحقیق
- پیشنهادات
- منابع و مأخذ

 

 

 

 

 

فصل اول

 


- مقدمه
- بیان مسئله
- ضرورت و اهمیت موضوع
- اهداف پژوهش
- فرضیه ها
- اصطلاحات

 

 

 



مقدمه
خانواده به عنوان یک واحد به ظاهر کوچک اجتماعی، از ارکان عمده نهادهای اصلی هر جامعه به شمار می رود. در واقع هر خانواده را باید خشت بنای جامعه و کانون اصلی حفظ سنت و رسوم از ارزشهای والا و مورد احترام و شالودة مستحکم مناسبات پایدار اجتماعی در روابط خویشاوندی، مبدأ بروز و ظهور عواطف انسانی و کانون صمیمانه ترین روابط میان افراد و پرورش فکر و اندیشه و اخلاق و پرورش فکر و اندیشه و اخلاق و تعالی روح انسانی به شمار آورد. خانواده به عنوان واحد عاطفی – اجتماعی کانون رشد و تکامل، التیام بخش، تحول و تغییر، آسیبها و عوارضی است که هم بستر شکوفایی و هم فرونشانی آن روابط میان اعضایش می باشد. در نتیجه تأثیر بسزایی در تعادل روانی، عاطفی و اجتماعی داشته و به عنوان کوچکترین کانون اجتماعی شدن متضمن پذیرش نقشهای اجتماعی و همنوایی با هنجارهای اجتماعی می‌باشد. همچنین خانواده نهاد و شالودة اساسی در ساختار اجتماعی جوامع است که سلامت یا عدم سلامت آن قوام و اضمحلال جامعه را در بردارد.
خانواده سالم، نظامی باز است که اعضای آن در عین حالی که از روابط
عاطفی گرمی با هم برخوردارند، هویت فردی خود را حفظ می‌کنند. در این گونه خانواده، عشق به طور نامشروط می باشد و اعضاء پذیرای یکدیگر هستند. آستانه تحمل خانواده در برابر کشمکش و استرس بالاست و به هنگام نیاز، داوطلبانه درصدد یاری و خواهان آن می‌باشند. در این خانواده ها ائتلاف قوی و روشنی بین والدین وجود دارد و این قدرت بین والدین تقسیم می شود اعضاء خانواده با هم نزدیک و صمیمی هستند. با این حال حریم شخصی افراد حفظ می‌شود و استقلال و فردیت اشخاص مورد احترام است.
در مقابل خانواده مختل خانواده ای است که قادر به تأمین نیازهای تکاملی اعضاء، حل مشکلات و تعارضات خود نیست. کارکرد او مختل است. مرزهای بین اعضاء نامشخص است، اعضاء استقلال رأی ندارند لذا حمایت و همکاری رخ نمی‌دهد. نظام خانواده بستر و اعضای آن به لحاظ عاطفی سرد، جدا از هم و گسسته می‌باشند.
تمدن جدید که در پرتو تلاشهای بشری و دستاوردهای علوم تجربی حاصل شد چهره انسانی را تغییر داد. دستاوردهای مدنی و صنعتی و همچنین رنجهایی که غالباَ آنها از مدنیت جدید و مدرنیسم نشأت می‌گیرد، هر روزه بر شمار بیماریهای روانی و نابهنجاریهای رفتاری افزوده می‌شود و متأسفانه در همین مسیر قویترین پیوند های انسانی را در مستحکم ترین قرارگاه آن یعنی نظام ریشه دار خانواده در معرض تهدیدی جدی قرار می‌دهد. روز به روز کارائی خانواده در تحقق و ظایفش کم رنگتر می‌شودو این سلامت جامعه را تهدید می‌کندزیرا اختلا ل در کارائی خانواده مشکلاتی را در منظومه خانواده ایجاد می‌کند و در صورت تشدید مشکلات خانواده را به سمت فرو پاشی سوق می‌دهد طلاق و فرو پاشی خانواده ضمن بر هم زدن تعادل روانی –عاطفی افراد خانواده و جامعه منجر به بروز بسیاری از آسیب‌های اجتماعی می‌شود.
اختلافات زناشویی از اهمیت ویژه ای برخوردار می‌باشد. به همین دلیل پژوهش بنا دارد با نوعی رویکرد خانواده درمانی با عنوان راهبردی به مداخله در زمینه اختلافات زناشویی پرداخته، به نحوی در رفعاین مشکل خانمان بر‌اندار نقش داشته باشد.

 

1-1- بیان مسئله
بر صاحب نظران علمو انسانی و افرادی که به کار تخصصی با خانواده مشغول میباشند پوشیده نیست که خانواده ایرانی به ویژه خانواده های شهرنشین با بحرانهای زیادی روبرو هستند این بحرانها از سویی بازتاب دگرگونی عظیم ساختاری- عملکردی در ساخت خانواده است و از سوی دیگرعدم توانایی در برخورد علمی در تدوین راهبردهای عملی و ارائه راه حل های مناسب را به نمایش می‌گذارد چشم بر تافتن از این بحرانها و پناه بردن به مکانیسم های کتمان سازی در ترویج آنها ابتدا ساده ترین اما در عین حال زیان بارترین رویکردی است که می توان به پیش گرفت زیرا حاصل جز انباشت بحران نهایتاَ غیر قابل کنترل شدن آنها را در بر خواهد داشت.
البته در همین جا باید اشاره کرد که بحران در خانواده و تردید در کارآیی پاروایی از عمکردها، وظایف و نقش آفرنی ها به مقوله‌ای جهانی تبدیل گشته و منحصر به جامعه خاصی نمی‌باشد با این حال شتاب دگرگونی و عوامل بحران زای اجتماعی در جوامع مختلف تابع متغیرهایی است که ماهیت بومی – فرهنگی به خود گرفته‌اند.
بزرگترین تحول ساختاری در خانواده ایرانی در چند دهة اخیر تبدیل خانواده گسترده به خانواده هسته‌ای شهر نشین بوده است این تغییرات بنیادین تأثیرات خود را در همة زمینه ها ی ممکن نظیر نحوه ارتباط خانواده با یکدیگر اهمیت عاطفی اعضای خانواده برای هم معنی و مفهوم مقوله خانواده عملکرد اقتصادی خانواده و نیز نقش جنسیت ها بر جای گذارده است. در دوران گذشته تشکیل یک خانواده نو بنیاد حلقه ای از دایره ارتباطاتی فرا گیر یعنی خانواده گسترده بشمار می‌رفت و خانواده هسته‌ای در اصل به عنوان جزئی از یک نظام کلی محسوب میء‌شود در سایه آن زیست می‌کرد. محور اصلی زندگی بر پایه روابط والدین- فرزندان استوار شده بود و زوجین قطب عاطفی اصلی یکدیگر نبودند اما خانواده هسته‌ای امروزین بر محور رابطه زوجی استوار گردید و کانون اصل ارتباطات اعضای آن محسوب می‌گردد به بیان روشنتر اگر خانواده در گذشته از برخی مکانیسم‌های جمعی غلبه بر بحران و یا از ذخایر عاطفی – تجربی اطرافیان سود می‌جست امروز این خود خانواده هسته‌ای و قبل از هم زوجین هستند که باید راهکارهای غلبه بر بحران را در فرآیند تعامل و ارائه پیشنهادهای مشخص عملی بیابند اما تحقق این امر با موانع جدی روبرو ست. زیرا افراد از ابزار و مهارتهای ارتباطی کا فی برخوردار نبوده و نتیجتاَ مکانیسم‌های افکار در خانواده غالب می‌گردند که پیامد‌های مخرب دراز مدتی نظیر از خود بیگانگی، سرخوردگی، تخریب متقابل بر جای خواهند گذاشت. در بعد عاطفی باید متذکر شدکه اعضای خانواده‌های نوبنیاد امروز نسبت به گذشته در برآورده کردن نیازهای عاطفی یکدیگر نسبت به هم وابستگی بیشتری دارند زیرا محدود شدن دایره زیست خانواده امکان ارضای جانشینی نیازهای عاطقی را از اعضای آن صلب کرده است.
بالاخره خانواده امروز به کانون هدف دسته جمعی اعضاء تبدیل گردیده که باید پاسخگوی نیازهای اقتصادی خود باشد همچنین حضور پیش از پیش زنان کشور در عرصه های علمی و حرفه ای نقشهای سنتی و مأنوس درباره جنس را شدیداَ دستخوش تحول کرده است این وضعیت جدید، ذهنیت تازه و قواعد رفتار فردی – اجتماعی فراخور خود را می‌طلبذ. افراد بر الگوهای رفتاری کلیشه‌ای و عدم تجدید نظر جدی در این زمینه مانع دستیابی به مکانیسم پویا متعادل و پایدار است و نهایتاَ ارمغانی جز تشدید تنشهای خانوادگی و اجتماعی به همراه نخواهد داشت.
بنابراین ایجاد و استحکام فرهنگ تبادل نظر و گفتمان و نیز تدوین راهبردهای عملی در راستای یافتن راه حلهای مشخص و ممکن در شرایط بحرانی مهمترین چالش در زندگی خانوادگی به شمار می‌رود. بدین لحاظ شناخت مسائل و مشکلات زوجین که در زندگی مشترک دچار بحران شده‌اند و یا در آستانه طلاق قرار گرفته اند از اهمیت ویژه ای برخوردار است و گام بعدی در ارائه راهکارهای درمانی با استفاده از شیوه های خانواده درمانی است که می تواند زمینه‌های سازش و حفظ و انسجام خانواده را فراهم آورد.
هدف از درمان راهبردی تسهیل حل مشکل و انجام آن با کارآمد ترین و اخلاقی‌ترین شیوه ممکن می باشد با شرایط اغلب تمرکز اصلی روی حل تعاملات مشکل‌زاست.
بنابراین در این پژوهش می خواهیم بدانیم که آیا خانواده در مانی راهبردی می تواند در تغییر اختلافات زناشویی مؤثر واقع شود؟ و آیا این تأثیر نسبت به مولفه‌های سبب شناسی متفاوت است یعنی با توجه به مشکلات فی ما بین زوجین، آیا این درمان در بعضی مشکلات موثرتر است یا خیر؟
و آیا خانواده درمانی راهبردی در تعارض بین فردی زوجین می‌تواند نقش ایفا کند و موجب تقلیل تعارضات بین فردی گردد؟
سوال آخر این که با توجه به تفاوتهای فردی زن و مرد، آیا این نوع مداخلات در دو جنس تأثیر یکسانی دارد یا این نوع مداخلات در یکی از زوجین موثر است؟

 


1-2- ضرورت و اهمیت موضوع
طلاق خواه به عنوان یکی از علل یا معلول نانهنجاریهای اجتماعی به نوبه خود معلول تعاملهای نامناسب بین زوجهاست بروز طلاق یک شکل جهانی محسوب می‌شود و در فرهنگ اسلامی یکی از مبقوض ترین ملالها به شمار می‌رود.پیامد‌های سود طلاق بر پیکر اجتماع و پدید آیی نابسامانی متعاقب آن برای زن و شوهر و فرزندان و نیز کسانی که به نوعی با آنان مرتبط می‌باشند در ابعاد مختلف روانی ، اقتصادی و اجتماعی حائز اهمیت است و ضرورت و اهمیت خاص بررسی عوامل زمینه ساز پدیده طلاق و ارائه راهبردهایی برای مداخله در این امررا نمایان می‌سازد.
پدیده طلاق یک پدیده چند جانبه و دارای علل متعدد می‌باشد یعنی دارای ابعاد درون فردی و بین فردی و علل روانشناختی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و…..می‌باشد.
از طرف دیگر عوارض جانبی طلاق برای کودکان و نوجوانان بسیار شدید بوده بطوریکه تطابق و سازگاری آنان با این عوارض تا پنج سال طول می‌کشد و در یک سوم موارد به یک ضربه روحی دیر پا می انجامد به طور کلی تفاهم خانوادگی زمینه ساز رفتار بهنجار کودک و آشفتگی و فروپاشی
خانواده علل بزهکاری رفتار ضد اجتماعی و جامعه ستیزی کودکان می‌باشد.
طلاق و فروپاشی خانواده ضمن برهم زدن تعادل روانی ، عاطفی افراد و جامعه منجر به بروز بسیاری از آسیب‌های اجتماعی مانند فحشاء، انحراف اجتماعی، انحرافات جنسی ، خودکشی، فرار از منزل، سرقت ، اعتیاد، تکدی، ولگردی، خیابان گردی، و…می‌گردد. باتوجه به آسیب‌های اجتماعی پیامدهای طلاق و آثار سوئی که طلاق برای سلامت روانی ،عاطفی افراد خانواده خصوصاَ کودکان دارد باید تدابیر لازم برای حفظ و انسجام خانواده بکار رود از مجموعه تدابیر علمی و تخصصی برای کاهش آن استفاده نمود.
از آنجایی که زوجهای درمانده و تحت فشار مشکلاتی را در حیطه ارتباطهای خود تجربه می‌کنند و ارزیابیها و واکنشهای نامناسب خود با عوامل تنش‌زا در ارتباط هستند بدنه بسیاری از مشکلات خانوادگی و زناشویی بدفهمی ناشی از ارتباط غیر موثر است لذا ارائه راهکار‌های درمانی برای ایجاد زمینه‌های تفاهم را می‌توان بعنوان فعالیتی ضروری برای پیشگیری از فروپاشی خانواده‌ها شناسایی عوامل موثر بر کارآئی خانواده و سهم عوامل متعدد در وقوع طلاق و تدوین برنامه‌هایی برای پیشگیری از ا فزایش طلاق ضروری است.
1-3- اهداف پژوهش.
هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر روش خانواده درمانی راهبردی بر کاهش اختلافات زناشویی است و اهداف فرعی این پژوهش در گستره نظری و کاربردی مطرح می‌گردد.
گستره نظری
- شناسایی موءلفه‌های سبب شناسی اختلاف.
- شناخت میزان رضایت زوجین از زندگی زناشوئی
- شناخت میزان تعارضات بین فردی در زوجین دارای مشکل.
- گسترة کار بردی.
ارائه و اجرای راهکارهای مداخله ای موثر در حل مشکلات و ایجاد تفاهم و نهایتاَ نظم وانسجام خانواده.

 

4-1 فرضیه ها
خانواده درمانی راهبردی منجر به کاهش اختلافات زناشوئی می‌شود.
خانواده درمانی راهبردی باعث کاهش تعارضات بین فردی می‌شود.
خانواده درمانی راهبردی در زنان تأثیر بیشتری دارد.
اصطلاحات:
خانواده: واحد اساسی جامعه شامل دو نسل که باازدواج، خون، فرزند خواندگی به هم پیوسته‌اند و از نظر عاطفی به یکدیگر متکی هستند و عهده دار مسئولیت رشد، ثبات و حفظ خود هستند.
تعارض: تعارض در زوجین یک عملکرد طبیعی اختلاف است تعرض می تواند نتیجه تنش حاصله از نیروی خارجی به زوجین باشد.
طلاق: در لغت به معنی رها شدن از عقد نکاح و فسخ کردن عقد بوده و پدیده‌ای است قراردادی که به زن و مرد امکان می‌دهد تا تحت شرایطی پیوند زناشوئی خود را گسیخته و از یکدیگر جدا شوند.
خانواده در مانی: شکلی از درمان کل خانواده به عنوان یک گروه که توسط یک یا دو درمانگر انجام می‌شود.
خانواده درمانی راهبردی: این روش از تئوری ارتباطات و ملاحظات عمدی نشأت گرفته شده است، درمانگر مسئولیت تربیت یک استراتژی برای حل مشکل فعل را به عهده دارد. ملاحظات مشوق فرایند تعامل است. درمانگر راهبردی مشکل فعل را به صورتی قابل حل تعریف می کند. اهداف کاهش مشکل خاص را به روشنی تبیین می کند درمان به طور دقیق طرح ریزی می‌شود. درمانگر برای تغییر شکل تنها روی جنبه‌هایی که باعث لقاء آن رفتار مشکل یا علامتی در نظام خانواده می شود تأکید دارد.
رضایت زناشویی: رضایت زناشویی در واقع نگرش مثبت و لذت بخشی است که زن و شوهر از جنبه های مختلف روابط زناشویی دارند و دراین پژوهش میزان رضایت زناشویی زوجین نمره‌ای است که از آزمون رضایت زناشویی انریچ می‌گیرند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل دوم
ادبیات تحقیق

 

- خانواده سالم و رشد و تحول آن
- خاستگاه خانواده
- تاریخچه خانواده درمانی و بررسی نظریه‌ها
- مفهوم خانواده درمانی چیست؟
- خانواده درمانی راهبردی
- خانواده درمانی روان تحلیل‌گری
- خانواده درمانی تجربی
- مکتب خانواده درمانی ساختاری
- تحقیق در خانواده درمانی

 

 

 



خانواده سالم و رشد و تحول آن :
ما در جامعه ای چند وجهی زندگی می کنیم که در آن به تعریف خانواده نمونه یا حتی طبیعی مشکل است. با این همه معیارهای ویژه‌ای وجود دارد که می توانیم از آنها در تعیین سلامت خانواده استفاده کنیم. مهمترین ملاک چارچوب، تأمین نیازهای مادی، عاطفی و روانی اعضای خانواده است. حتی این معیار نسبتاَ بنیادی نیز قابل تفسیر است. تصمیم گیری در این مورد که چه موقع نیازهای اعضای خانواده به حد کافی برآورده شده است، مشکل بوده و در حقیقت هرگونه مرزبندی در این رابطه به ناچار قراردادی است.
هرگاه بخواهیم یک خانوادة » طبیعی« را تعریف کنیم به موضوعات پیچیده‌ای که نویسندگان مختلف با دیدگاههای متفاوت در کتاب » فرایندهای خانوادة طبیعی« مطرح کرده‌اند، روبه رو می شویم و شاید جامعترین تعریف را فورماوالش بیان می‌کند که درفرایندهای اساسی شامل پاگرفتن. نگهداری و شکوفایی واحر خانواده، در رابطه با فرد و نیز نظامهای اجتماعی است این که چه چیز طبیعی، نمونه و یا مطلوب به شمار می‌آید در زمینه های عرفی و اجتماعی توصیف می شود و متناسب با خواسته‌های متفاوت داخلی و خارجی خانواده که احتیاج به انطباق با چرخة زندگی خانواده دارد تغییر می‌کند.
درجامعة غرب مخصوصاَ از زمان انقلاب صنعتی گرایش به هسته‌ای بودند خانواده یعنی مجموعه‌ای شامل شوهر. همسر و بچه ها به عنوان خانواده طبیعی وجود داشته است.
درایران هم در حدود سه دهة اخیر، تمایل به هسته‌ای بودن خانواده گسترش پیدا کرده یعنی خانواده ای که افراد آن از خانواده هسته‌ای بیشتر باشند.

 

خاستگاه خانواده:
در تمام فرهنگها، الگوی خوب را خانواده به اعضایش می‌دهد. احساس هویت انسان دو رکن دارد :
حس تعلق و حس مجزا بودن. آزمایشگاهی که در آن دو جزء با هم مخلوط و نسخه پیچی می‌شود خانواده یعنی خاستگاه هویت است. در مراحل اولیه اجتماعی شدن، خانواده، رفتار و حس هویت کودک را قالب ریزی و برنامه ریزی می‌کند. حس تعلق از برون ریزی کودک با گروه خانواده و مفروضات او در مورد الگوی مراوده‌ای در ساخت خانواده سرچشمه می‌گیرد که طی وقایع مختلف زندگی ثبات و استمرار دارد. حس مجزا بودن و تفرد از راه مشارکت در زیر منظومه های مختلف خانواده در زمینه‌های متفاوت خانوادگی حاصل می شود و همین طور هم از راه مشارکت در گروه های »برون خانگی « طی رشد توانایی کودک و خانواده، برون سازی خانواده با نیازهای کودک باعث بسط حدود خود- مختاری کودک می‌شود که همان »مجزا بودن« است. اما حس هویت هر فردی تحت تأثیر حس تعلق او به گروههای مختلف است. اگرچه خانواده خاستگاه تکامل روان – اجتماعی اعضای خویش است. اما خود باید با جامعه برون سازی کرد و یکنواختی خود را با فرهنگ جامعه تا حدی حفظ کند. زیرا که تغییر همیشه از جامعه به طرف خانواده می‌رود. این حرکت هرگز از واحد کوچک به واحد بزرگتر نیست. خانواده تغییر می‌کند، اما باقی می‌ماند زیرا بهترین واحد انسانی برای جامعه‌هایی است که سریعاَ در حال تغییرند. هرچه جامعه انتظار انعطاف و انطباق پذیری بیشتری از اعضای خود داشته باشد. خانواده به عنوان خاستگاه و رفع تکامل روان – اجتماعی اهمیت بیشتری پیدا می کند. وقتی خانواده به طور اعم با شرایط تاریخی تغییر و تطابق پیدا کند. تک خانواده هم همواره تطبیق پیدا می کند خانواده یک نظام باز در حال تحول است، یعنی دائماَ داده هایی را از » برون خانواده« می گیرد و به آن می‌دهد و خود را با
تقاضاهای مختلف مراحل تکامل خود تطبیق می‌دهد.
چون خانوادة بهنجار را نمی‌توان بنا به فقدان مشکلات از خانوادة نابهنجار تفکیک کرد. درمانگر باید یک طرح ادراکی از عملکرد خانواده داشته باشد تا او را در کار تحلیل خانواده کمک کند. طرحی که خانواده را نظامی تلقی کند که در چارچوب شرایط اجتماعی خاص عمل می کند. این طرح دارای سه جزء است. اول در ساخت خانواده، عبارت از یک نظام اجتماعی باز و در حال دگرگونی است. دوم، خانواده تکامل می یابد یعنی مراحل را پشت سر می‌گذارد که مستلزم باز سازی است. سوم، خانواده با شرایط، تغییر و تطابق پیدا می‌کند تا تداوم خود را حفظ کند و رشد روان اجتماعی هر یک از اعضای خود را افزایش دهد.

تاریخچة خانواده درمانی و بررسی نظریه ها:
آغاز نهضت خانواده درمانی مقارن اواخر دهة 1940 و اوایل دهة 1950یعنی بعد از جنگ جهانی دوم و گردهایی مجدد اعضای خانواده بعد از جدائی هاست. با این حال نظرات دربارة ریشه ها و سرچشمه های این نهضت به قبل از این دوران بر می گردد. ناتان کرن می گوید: ماهیت التیام دهندگی خانواده همگام قوانین اساسی کردار انسان بود. و احتمالاَ قدمت آن به اندازة خود خانواده است. خانواده درمانی و التیام بخشندگی خانواده، فصل مشترکهای متعدد دارند. التیام دهندگی خانواده به عنوان یک پدیدة طبیعی. شامل کلیه فرایندهائی است که خودبخود در چارچوب خانواده در جهت التیام رخ می‌دهد.
خانواده درمانی درام یا صحنة برخوردهای انسانی است. جستجوی حقایق انسانی بشری است و بالاتر از هم در پی التیام زخمها و ضعفهای خانواده است. لذا مسئولیت عمدة خانواده درمانی از این قرار است. بالا بردن احساس همبستگی و وحدت خانواده، فعال کردن نقش طبیعی خود شفا بخشی خانواده و بالاخره تجربه‌ای است که راه رسیدن به یک گروه طبیعی و واقعی باز می‌کند.
به نظر کریستان بینز از جمله ریشه ها و سرچشمه‌های خانواده درمانی » مردم شناسی« و دوران تحلیل‌گری است تحت تأثیر مارگارت مید و همکاری روانپزشکان. مشاهدة دقیق فرایندهای اجتماعی به ظهور پیوست. گروه گریگوری بیتسون مردم شناس بزرگ و همسر سابق خانم سیر. بن بست مضاعف را به عنوان فریضه ای برای علت شناسی اسکیزوفرنی طرح کرد که نقطة اوج همکاری مردم شناسی با روان درمانی خانواده. و الگویی برای تحقیق در بیماری شناسی » ارتباط« است. بیتسون استاد فقید دانشگاه استنفورد و یکی از بزرگترین فلاسفة علم در عصر حاضر است. کارهای او در جهت روشن شدن اثرات ارتباط اعضای خانواده بر پیدایش بیماری روانی واجد اهمیت خاص است. از سوی دیگر، بسیاری از بنیان گذاران نهضت خانواده درمانی جزء تربیت یافتگان مکتب روان تحلیل‌گری و یا متأثر از نظریه و روشهای آن بوده اند. آکرمن، بوئن، و لیرز و مینوچین و سایرین از آن جمله اند. ناتان آکرمن از پیشگامان سرشناس این گروه بود و انتشار کتاب او تحت عنوان پویایی های روان زندگی خانوادگی نقطة عطف مهمی در توسعة خانواده درمانی به شمار می رود.
مددکاران اجتماعی نیز در این مسیر گامهایی برداشته اند. ویرجینیاساتیر
یکی از جذابترین و شناخته شدهترین چهره های خانواده درمانی است. او به مؤسسة جکسون ملحق شد وکتابی به نام » خانواده درمانی« نوشت او بر ارتباط احساسات تأکید داشت وبه نحوة همسر گزینی افراد بسیار علاقمند بود و می خواست بدانند چگونه عزت نفس آنها بر این فرایند تأثیر می گذارد.
درمانگران مکاتب خاص بطور فزاینده ای از مفاهیم، ایده های نظری و قبول دیگر سرباز میزنند. هر چند برخی از درمانگران همچون آکرمن تا آخر موضع روان تحلیلگری خود را حفظ کرد و همین موضع او مانع ترسیم سریع یک نظریه خانواده بود و نتیجتاَ شکل دادن به یک روش مداخلة بالینی را برایش دشوار می کرد. برخی دیگر خصوصاَ مینوچین کار خود را با یک زمینة روان تحلیلگری شروع کردند ولی مبنای نظری خود را به نظریه سیستمها تغییر دادند.
پروژة ارتباطات بیستون که بعدها توسط جکسون، هی لی و ساتیر شکوفا شد برای توصیف اختلالات خانواده از » ارتباطات« و مدل » شناختی« استفاده می کرد ماحصل کار اولیه » درمان استراتژیک« و» درمان شناختی« خانواده بود.
اکنون به نظر می رسد خانواده درمانی جایگاه مطمئنی در بین شیوه های
درمانی بدست آورد. روش رویکرد منظم واصول برای حل مشکلات ارزش خود نشان داده است تا این زمان تاریخچة خانواده درمانی شواهد فراوانی بدست داده است مبنی بر اینکه درنظر گرفتن و اصلاح تعاملات افراد، به هر وسیله ای می تواند راهی ارزشمندی در درمان انواع مشکلات باشد.

 

مفهوم خانواده درمانی چیست؟
خانواده درمانی مفهومی است که به مراتب گسترده تر از صرف دیدن اعضاء خانواده با یکدیگر است آنچه خانواده درمانی را از انواع دیگر روان درمانی متفاوت می سازد شیوة اندیشیدن دربارة ماهیت و علل اختلالات عاطفی و رفتاری است.
درمانگران خانواده معتقدند که درک و شناخت رفتار فرد بدون درک وشناخت زمینه ای که رفتار در آن رخ داده است غیر ممکن می باشد.
تعامل خانواده، مجموعه ای از واکنشهای زنجیره ای بی پایان است و درمانگر در شناخت الگوهای تکراری که در آن رفتار صورت می گیرد تمرکز می کند. بنابراین هدف یا فتن یک رفتار یا وا قعه که موجب پیدایش رفتار شده باشد نیست بلکه مداخله در پیشگیری از تکرار آن الگوی رفتاری است. ممکن است از همة اعضاء خانواده ویا تعدادی از آنها خواسته شود که رفتارشان را تغییر دهند حتی یک تغییر کوچک رفتاری می تواند اثری عمیق بر خانواده برجای گذارد. مهم است که بخاطر داشته باشیم زمان الگو را تقویت می کند، بنابراین هر تغییری باید در طول زمان اتفاق بیفتد تا الگوی جدید ثبت شود. کلیة خانواده ها طبق قوانین و قواعد و مقررات عمل می کنند. برخی از قواعد آشکار است مانند: زمان خوابیدن، انتظارات زناشویی مرد و زن از یکدیگر و علاوه بر این قواعد پنهانی بسیار نیرومندی نیز در خانواده وجود دارد که هرگز دربارة آنها آشکارا سخن به میان
نمی آید. هر اندازه قواعد پنهانی تر باشند نیرومندتر و کنترل کننده تر هستند بنابراین بسیار حائز اهمیت است که به خانواده ها در جهت شناخت و درک اثرات این قواعد به ویژه در تعارضها و اختلافات خانوادگی کمک شود. از آنجا که این قواعد خارج از سطح آگاهی است ا فراد به شدت آسیب می بینند و یا ا فسرده می شوند بدون آنکه نسبت به علت آن آگاه باشند.
هدف خانواده درمانی کمک به ا فراد در یافتن شیوه های جدید تعامل با اعضاء خانواده به منظور افزایش استقلال در عین وابستگی های شدید عاطفی است. هر چند تمرکز اولیه ممکن است روی یک فرد باشد که احساس نومیدی و یا شکست می کند و هنگامی که آن فرد و یا دیگران در خانواده تغییر کنند طبیعتاَ الگوهای تمایل در آن خانواده تغییر می یابد و همة اعضاء خانواده از فرایند تغییر اثر می پذیرند.
ویرینگ معتقد است که کارکرد بر زوجها وخانواده ها معلول ناتوانی در حل مسئله است. بدین معنی که آنها فاقد مهارتهای تصمیم گیری، برخورد و اقدام در درازمدت هستند به بیان دیگر حورة خانواده درمانی باید شامل برنامه های آموزشی مهارتها باشد اثر درمان را افزایش داده و کامل می سازد.
بنابراین هدفهای درمان دو وجه دارند.
1- از سوی درمانگر مهارتهای ارتباط زوجین و خانواده آموزش داده شود( فرایند).
2- زوجها و خانواده باید بر مواردی که مورد نیاز آنها است تمرکزکنند(محتوا).

 

خانواده درمانی راهبردی.
ریشة این نوع درمان در خانواده درمانی میلتون اریکسون است
تفاوتهایی با رویکرد اولیه دارد اما دارای ویژگیهای اصلی مشترک است. اولین مرحله مسولیتی است که درمانگر برای برنامه ریزی یک استراتژی برای حل مشکل به عهده میگیرد.درمانگر اهداف روشنی که شامل شیوه های حل مشکل تنظیم می کند تأکید روی بکار گیری برای همة مراجعین نیست بلکه طراحی یک استراتژی برای حل مشکل خاص است در حایکه تمرکز درمان روی زمینةاجتماعی مشکل انسان است وظیفه درمانگر طراحی مداخلاتی در موقیعت اجتماعی مرافع است.
یکدسته از اهداف خانواده درمانی را هبردی کمک به افراد برای گذشتن از مراحل بحرانی به مرحله بعدی زندگی خانوادگی است این مراحل از دیدگاه هی لی عبارتند از 1- مرحلة خواستگاری
3- مرحلة ازدواج3- تولد کودک و رفتار کودک 4- میانه ازدواج
5-ترک والدین توسط بچه ها
6- بازنشستگی و کهنسالی.
توجه خاصی در این مراحل به وهله ای است که ا فراد جوان خانواده را ترک می کنند. آسیب های شدید( اسکیزوفرنی، اعتیادو….)اغلب در این مرحله اتفاق می ا فتد که به عنوان مشکلی در عبور از این سیکل زندگی است.در حقیقت در طبقه بندی تشخیصی انتحال درک زمینه موفقیت خانواده فردکه بعنوان مشکلی در فرآیند عبور از مرحله چرخه زندگی به مرحله دیگر مطرح است قابل مشاهده است.
مشکل به عنوان رفتار که بخشی از فرآیند فعالیت بین افراد متعدد راتشکیل می‌دهند قابل تعریف می شود درمانگر نیز از زمانی که این مشکل را تعریف میکندشامل این روابط می‌شود بر حسب نهادن یکی به عنوان اسکیزوفرنی یا مانیک پرسیو مشارکت در ایجاد مشکلی است که درمانگر به حل آن بپردازد بسیاری اوقات برچسب مشکلی خاق می‌کند که حل آن بسیار دشوار است این رویکرد در مورد تمایز بین (1) شناسایی مشکل درونی شده در درمان (2) ایجاد یک مشکل را بکارگیری یک تشخیص یا بوسیله ویژگیهای فردی یا خانوادگی شیوه ای وا قعی تأکید دارد مقایسه های تشخیص روانپزشکی بندرت بکار می‌روند و اولین وظیفه درمانگر تعریف مشکل حاضر به شیوه ایست که قابل حل باشد.
این رویکرد بسیار حساس است و شبکه های اجتماعی وسیعتری از خانواده را در بر می گیرد و شامل همة متخصصین می شود که بنحوی بر فرد دارای مشکل تأثیر دارند وقتی جوانی در بیمارستان بستری است واحد اجتماعی برای درمانگر نه فقط فرد جوان و خانوادة او بلکه همة متخصصینی که در ادامه دارو و درمان، بستری شدن و مرخص شدن او نقش دارند.
توجه در درمان معمولاَروی تغییر مقیاسها و استعاره‌هاست بعنوان مثال اریکسون قیاس بیمار را بیان داستانی که شبیه مشکل مراجع است تغییر می‌دهد.
هدف درمان مقدمتاَ جلوگیری از تکرار روند اختلال، معدفی پیچیدگیها ی زیاد و شقوق دیگر است برای مثال یک روند متداول در هنگامیکه والدین تهدید به جدایی می‌کنند مشکلات تحولی کرده است والدین در کنار هم باقی می‌مانند برای اینکه به رفع مشکل فرزند بپردازند و کودک هم رفتارش کاملاَ طبیعی می شود. دوباره تهدید جدایی منجر به مشکلات رشدی کودک می شود وظیفه درمانگر تغیر این روند برای بهبود کودک بنحوی است که بهبود کودک با جدایی والدین و عدم جدایی آنان مرتبط باشد.
بار حصول اهداف درمان درگامهایی طراحی می شود هر مشکل معرفی شده حداقل شامل دو یا سه نفر می شود.درمانگر تصمیم میگیرد که چه کسی در مشکل فعلی درگیر است و چگونه.
بعد درمانگر روی ملاحظاتی که می تواند در روی نظام خانواده دهد تا مشکل فعلی رفع شود تعمیم می گیرد. معمولاَتغییرات در مراحلی طرح ریزی می شود که تغییر در یک موقعیت از روابط به تغییرات دیگری منجر که خود موجب تغییر روابط شده تا وقتی که کل موقعیت تغییر پیدا کند. مداخلات برای درگیرکردن اعضاء خانواده با یکدیگر و یا از قید رها کردن اعضاء خانواده از یکدیگر طراحی می شود، اغلب درمانگران اول تلاش می کنند مشکل جدیدی ایجاد و به حل آن بپردازند به نحوی که این تغییر منجر به حل مشکل ا صلی که توسط خانواده ایراد شده بشود.
در مکتب راهبردی خانواده همچون منظومه پیچیده ای که از حیث سلسله مراتب به زیر منظومه های مختلفی متمایز میشوند ناکارآیی در یک زیر منظومه می تواند به طریق مشابه در زیر منظومه دیگری متجلی شود. بخصوص می توان سازمان اعضاء خانواده را در حول نشانة مرضی متجلی مشابهی از ساختمان مختل تلقی کردبا آرایش مجدد به سازمان خانواده حول نشانة مرضی
درمانگری می‌تواند موجب تغییرات همگون و همسازی در کل منظومه خانواده شود.
خانواده درمانی روان تحلیل گری.
هر چند نظریة روان تحلیل گری با شدت و ضعف توسط خانواده درمانگر بسیاری مورد استفاده قرار می‌گیرد تا در فهم آنچه در گروههای خانوادگی می‌گذرد به آنها کمک کند.تعریف مکتب روان تحلیلگری خانواده درمانی با شیوه های درمانی خاص آن آسان نیست، به هر جهت به نظر می رسد هدف عمدة خانواده درمانگر پیرو مکتب روان تحلیل گری کمک به اعضاءخانواده برای کسب بینش نسبت به خود و رفتارمتقابل آنها باشد. اعتقاد خانواده به» تداعی آزاد« تشویق می‌شوند یعنی به افکار خود اجازه می‌دهند آزادانه و بدون سانسور، هشیارانه جریان پیدا کنند این افکار را بر زبان می آورند.
در این درمان روی فرد تمرکز می‌شود به تنهایی و یا در جمع خانواده ، درمانگر روی خاطرات گذشته جزء اعضاء خانواده احساسات مرتبط با افراد و انگیزشها و…..متمرکز می‌شودتأکید روی شیوة خاص است همچنین روی گذشته بعنوان علت شکل توجه می شود.روان تحلیل گران فرض می‌کنند که علائم بدلیل تجارب گذشته رخ می‌دهد این تجارب واپس زده پشت آگاهی است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  101  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله تأثیر مداخلات خانواده درمانی راهبردی بر اختلافات زناشویی


امر به معروف و نهی از منکر

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   65 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

 

امر به معروف و نهی از منکر

 

حدیث (1) قال على علیه السلام :
وَماأعمالُ البِرِّ کُلُّها وَالجِهادُ فى سَبیلِ اللّه‏ِ عِندَ المرِ بِالمَعرُوفِ وَالنَّهىِ عَنِ المُنکَرِ إِلاّ کَنَفثَةٍ فى بَحرٍ لُجِّىٍّ؛
همه کارهاى خوب و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر چون قطره‏اى است در دریاى عمیق.
نهج البلاغه، حکمت 374
حدیث (2) امام على علیه السلام :
إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ وَالنَّهىَ عَنِ المُنکَرِ لا یُقَرِّبانِ مِن أَجَلٍ وَلا یَنقُصانِ مِن رِزقٍ ، لکِن یُضاعِفانِ الثَّوابَ وَیُعظِمانِ الجرَ وَأفضَلُ مِنهُما کَلِمَـةُ عَدلٍ عِندَ إمامٍ جائِرٍ؛
امر به معروف و نهى از منکر نه اجلى را نزدیک مى‏کنند و نه از روزى کم مى‏نمایند، بلکه ثواب را دو چندان و پاداش را بزرگ مى‏سازند و برتر از امر به معروف و نهى از منکر سخن عادلانه‏اى است نزد حاکمى ستمگر.
غررالحکم، ج2، ص611، ح3648
حدیث (3) قال رسول الله صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله :
إذا لَم یَأمُروا بِمَعروفٍ وَلَم یَنهَوا عَن مُنکَرٍ وَلَم یَتَّبِعوا الأخیارَ مِن أهلِ بَیتى ، سَلَّطَ اللّه‏ُ عَلَیهِم شِرارَهُم ، فَیَدعوا عِندَ ذلِکَ خِیارُهُم فَلا تُستَجابُ لَهُم؛
هرگاه (مردم) امر به معروف و نهى از منکر نکنند، و از نیکان خاندان من پیروى ننمایند، خداوند بدانشان را بر آنان مسلّط گرداند و نیکانشان دعا کنند امّا دعایشان مستجاب نشود .
امالى صدوق، ص‏254
حدیث (4) قال رسول الله صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله :
لا یَأمُرُ بِالمَعروفِ وَلا یَنهى عَنِ المُنکَرِ إلاّ مَن کانَ فیهِ ثَلاثُ خِصالٍ : رَفیقٌ بِما یَأمُرُ بِهِ رَفیقٌ فیما یَنهى عَنهُ ، عَدلٌ فیما یَأمُرُ بِهِ عَدلٌ فیما یَنهى عَنهُ، عالِمٌ بِما یَأمُرُ بِهِ عالِمٌ بِما یَنهى عَنهُ؛
امر به معروف و نهى از منکر نکند مگر کسى که سه خصلت در او باشد: در امر و نهى خود مدارا کند، در امر و نهى خود میانه‏روى نماید و به آنچه امر و نهى مى‏کند، دانا باشد .
بحارالأنوار، ج100، ص87، ح64
حدیث (5) قال على علیه السلام :
مَن أمَرَ بِالمَعروفِ شَدَّ ظَهرُ المُؤمِنِ وَمَن نَهى عَنِ المُنکَرِ أَرغَمَ أَنفَ المُنافِقِ وَأَمِنَ کَیدَهُ؛
هر کس امر به معروف کند به مؤمن نیرو مى‏ بخشد و هر کس نهى از منکر نماید بینى منافق را به خاک مالیده و از مکر او در امان مى‏ ماند.
کافى،ج2، ص50، ح1
حدیث (6) قال رسول الله صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله :
لا یَزالُ النّاسُ بِخَیرٍ ما أمَروا بِالمَعروفِ وَنَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَتَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَ التَّقوى فَإذا لَم یَفعَلوا ذلِکَ نُزِعَت مِنهُمُ البَرَکاتُ، وَ سُلِّطَ بَعضُهُم عَلى بَعضٍ و َلَم یَکُن لَهُم ناصِرٌ فِى الأرضِ وَ لا فِى السَّماءِ؛
تا زمانى که مردم امر به معروف و نهى از منکر نمایند و در کارهاى نیک و تقوا به یارى یکدیگر بشتابند در خیر و سعادت خواهند بود، اما اگر چنین نکنند، برکت‏ها از آنان گرفته شود و گروهى بر گروه دیگر سلطه پیدا کنند و نه در زمین یاورى دارند و نه در آسمان.
تهذیب الاحکام، ج6، ص181، ح22
حدیث (7) قال الباقر علیه السلام :
أوحَى اللّه‏ُ تَعالى إلى شُعَیبٍ النَّبِىِّ إِنّى مُعَذِّبٌ مِن قَومِکَ مِائَةَ أَلفٍ: أَربَعینَ أَلفا مِن شِرارِهِم وَسِتّینَ أَلفا مِن خیارِهِم فَقالَ: یارَبِّ هؤُلاءِ الشرارُ فَما بالُ الخیارِ؟! فَأَوحَى اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ إِلَیهِ: داهَنُوا أَهلَ المَعاصى فَلَم یَغضِبُوا لِغَضَبى؛
خداى تعالى به شعیب پیامبر وحى فرمود که: من صد هزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم کرد: چهل هزار نفر بدکار را، شصت هزار نفر از نیکانشان را. شعیب عرض کرد: پروردگارا! بدکاران سزاوارند اما نیکان چرا؟ خداى عزوجل به او وحى فرمود که: آنان با گنهکاران راه آمدند و به خاطر خشم من به خشم نیامدند.
کافى، ج5، ص56، ح1
حدیث (8) قال رسول الله صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله :
مَن رَأى مِنکُم مُنکَرا فَلیُغَیِّرهُ بِیَدِهِ ، فَإن لَم یَستَطِع فَبِلِسانِهِ ، فَإن لَم یَستَطِع فَبِقَلبِهِ وَذلِکَ أضعَفُ الإیمانِ؛
هر کس از شما منکرى ببیند باید با دست و اگر نتوانست با زبان و اگر نتوانست با قلبش آن را تغییر دهد، که پائین‏ترین درجه ایمان همین (تغییر قلبى) است.
نهج الفصاحه، ح‏3010

حدیث (9) قال الباقر علیه السلام :
إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ وَالنَّهیَ عَنِ المُنکَرِ سَبیلُ الأنبیاءِ ، وَمِنهاجُ الصُّلَحاءِ ، فَریضَةٌ عَظیمَةٌ بِها تُقامُ الفَرائضُ ، وتَأمَنُ المَذاهِبُ ، وتَحِلُّ المَکاسِبُ ، وتُرَدُّ المَظالِمُ ، وَتَعمُرُ الأرضُ ، وَیُنصَفُ مِنَ الأعداءِ ، وَیَستَقیمُ الأمرُ؛
امر بمعروف و نهى از منکر راه و روش پیامبران و شیوه صالحان است و فریضه بزرگى است که دیگر فرایض به واسطه آن بر پا مى‏شود، راه‏ها امن مى‏گردد و درآمدها حلال مى‏شود و حقوق پایمال شده به صاحبانش برمى‏گردد، زمین آباد مى‏شود و (بدون ظلم) حق از دشمنان گرفته مى‏شود و کارها سامان مى‏پذیرد.
کافى، ج5، ص56، ح1
حدیث (10) قال رسول الله صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله :
مَن أَمَرَ بِالمَعرُوفِ وَنَهى عَنِ المُنکَرِ فَهُوَ خَلیفَةُ اللّه‏ِ فِى الرضِ وَخَلیفَةُ رَسُولِهِ؛
هر کس امر بمعروف و نهى از منکر نماید، جانشین خدا در زمین و جانشین رسول اوست.
مستدرک ‏الوسایل، ج12، ص179، ح13817
حدیث (11) امام على علیه السلام :
وَماأعمالُ البِرِّ کُلُّها وَالجِهادُ فى سَبیلِ اللّه‏ِ عِندَ المرِ بِالمَعرُوفِ وَالنَّهىِ عَنِ المُنکَرِ إِلاّ کَنَفثَةٍ فى بَحرٍ لُجِّىٍّ؛
همه کارهاى خوب و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر چون قطره‏اى است در دریاى عمیق.
نهج البلاغه، حکمت 374
حدیث (12) پیامبر اکرم (ص) :
نَصرُ الْمَظلُومِ وَالْأمرُ بِالْمَعرُوفِ وَالنَّهیُ عَنِ الْمُنکَرِ جِهادٌ؛
یارى رساندن به ستمدیده و امر به معروف و نهى از منکر جهاد در راه خداست.
جامع الأحادیث قمى، ص 125
حدیث (13) امام علی (ع):
مَن تَرَکَ إنکارَ الْمُنکَرٍ بِقَلبِهِ ویَدِهِ ولِسانِهِ فَهُوَ مَیِّتٌ بَینَ الْأحیاءِ؛

 

کسى که منکَر را با قلب و دست و زبانش انکار نکند، مرده‏اى است میان زندگان.
تهذیب الأحکام، ج 6، ص 181
حدیث (14) پیامبر اکرم (ص) :
مَن أمَرَ بِمَعروفٍ فَلیَکُن أمرُهُ بِذلِکَ بِمَعروفٍ.
کسی که امر به معروف می کند باید این کار را به روش خوبی انجام دهد.
کنزالعمل ج552

 

امام علی (ع) :
1. همه کارهاى نیک و جهاد در راه خدا، در برابر امر به معروف و نهى از منکر بیش از قطره اى [آب دهانى] در برابر دریاى خروشان نیست.
(نهج البلاغه ، ح 366، ص 921)
2. هـمـانـا امر به معروف و نهى از منکر دو خُلق از اخلاق خداوندى است و این دو صفت و فعالیت نه مرگى را نزدیک مى کنند و نه از روزى کسى مى کاهند. (همان ، خ 155، ص 490)
3. هر کس امر به معروف کند پشت مؤمنان را سخت و محکم گرداند. (بحارالانوار، ج 68، ص 348)
4. خداوند نهى از منکر را براى بازداشتن بى خردان واجب نمود. (نهج البلاغه ، ح 244، ص 1197)
5. لعـنـت خـدا بـر آنـان باد که به معروف امر مى کنند و خود آن را وامى گذارند و از منکر نهى مى کنند و خود بدان دست مى یازند.
(همان ، خ 129، ص 386)
6. زشتى منکر را با دست و زبانت آشکار کن . (نهج البلاغه ، ن 31، ص 910)
7. خداوند سبحان نسل گذشته را مورد لعن و نفرین و عذاب خویش قرار نداد مگر به سبب اینکه امر به معروف و نهى از منکر را ترک کردند. (همان ، خ 234، ص 808)
8. به راستى که امر به معروف و نهى از منکر نه مرگ کسى را نزدیک مى ‏کنند، و نه از روزى کسى مى ‏کاهند، ولى پاداش را دو چندان کرده و اجر را بزرگ گردانند، و بهتر از این دو آن سخنى است که در راه خدا و در مسیر دفاع از عدالت در برابر پیشواى ستمگرى گفته شود.
(غررالحکم ، باب امر به معروف)
9. آدم بدکار را به وسیله کار نیک خود اصلاح کن، و با سخن زیبایت دیگران را به کار خیر رهنمون باش. (غررالحکم ، باب امر به معروف)
10. امر به معروف کن تا اهل و شایسته آن باشى، و جلوگیرى کن از کار زشت با دست و زبان خود، و از انجام کار بد جدا شود و کناره گیرى کن با تلاش و کوشش خود. (غررالحکم ، باب امر به معروف)
11. پذیرا باشید دستور معروف را و خود نیز بدان دستور دهید، و بپذیرید نهى از منکر را و خود نیز از آن نهى کنید.
(غررالحکم ، باب امر به معروف)
12. کسى که امر به معروف کند پشت مؤمنان را محکم کرده است. (غررالحکم ، باب امر به معروف)
13. به معروف امر کن و از منکر (کار زشت) باز دار، و با کسى که از تو بریده پیوند کن، و به کسى که تو را محروم کرده عطا کن.
(غررالحکم ، باب امر به معروف)
14. امر به معروف کن و خود نیز بدان عمل کن و از آن کسانى نباش که مردم را امر به معروف کنند و خود از آن دورى کنند، که در نتیجه گناه آن را بر دوش گیرند و خود را در معرض خشم پروردگار در آورند. (غررالحکم ، باب امر به معروف)
15. به معروف امر کن و از منکر نهى کن، به کار خیر عمل کن و از کار بد مردم را باز دار. (غررالحکم ، باب امر به معروف)
16. قوام و اساس شریعت اسلام امر به معروف و نهى از منکر و بر پا داشتن حدود الهى است. (غررالحکم ، باب امر به معروف)
17. امر به معروف برترین عمل ها مردم است. (غررالحکم ، باب امر به معروف)
18. کسى که سه چیز در او باشد دنیا و آخرتش سالم باشد، امر به معروف کند و خود نیز پذیراى آن باشد، و نهى از منکر کند و خود نیز پذیرا باشد، و حدود الهى را نگهدارى کند. (غررالحکم ، باب امر به معروف)

 

قال الله تعالى
«وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ اُمَّةٌ یَدْعُونَ اِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْروفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَاُولئِکَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ».
یعنى: «و باید از شما مسلمانان برخى، خلق را به خیر و صلاح دعوت کنند و مردم را به نیکوکارى امر کرده، از بدکارى نهى کنند و آنانند رستگاران».(آیه 104 سوره آل عمران)
وقال الله تعالى:
«اَلَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِىَّ الاُْمّىَّ الَّذى یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِى التَّوراةِ وَالاْنْجیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْروفِ وَیَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ اِصْرَهُمْ وَالاْغْلالَ الَّتى کانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذى اُنْزِلَ مَعَهُ اُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».(سوره مبارکه اعراف آیه 157)
یعنى: «آنان که پیروى کنند از رسول و پیغمبر امّى که در تورات و انجیلى که در دست آنهاست نگاشته مى یابند، آنها را امر به نیکویى و نهى از زشتى خواهد کرد و بر آنان هر طعام پاکیزه را حلال و هر پلید و منفور را حرام مى گرداند و احکام پر رنج و مشقتى را که چون زنجیر بر گردن خود نهاده اند بر مى دارد. پس آنان که به او گرویدند و از او حرمت و عزّت نگاه داشتند و یاریش کردند و نورى که بر او نازل شد پیرو شدند آن گروه به حقیقت رستگاران عالمند
مى فرماید: ((شما بهترین امتى بودید که به سود انسانها آفریده شده اند (چه اینکه ) امر به معروف و نهى از منکر مى کنید و به خدا ایمان دارید)) (کنتم خیر امة اخرجت للناس ‍ تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤ منون بالله ).
نکته جالب توجه اینکه در این آیه مسلمانان به عنوان بهترین ((امتى )) معرفى شده که براى خدمت به جامعه انسانى بسیج گردیده است ، و دلیل بهترین امت بودن آنها این ذکر شده که ((امر به معروف و نهى از منکر مى کنند و ایمان بخدا دارند))

 

تفسیر نمونه ، جلد 3، صفحه 65
و این خود مى رساند که اصلاح جامعه بشرى بدون ایمان و دعوت بحق و مبارزه با فساد ممکن نیست ، و ضمنا از آن استفاده مى شود که این دو وظیفه بزرگ با وسعتى که در اسلام دارد در آئینهاى پیشین نبوده است .
اما چرا این امت بهترین امتها باید باشد آن نیز روشن است زیرا آنها داراى آخرین ادیان آسمانى هستند و آخرین دین روى حساب تکامل کامل ترین آنها است .
در آیه فوق به دو نکته دیگر باید توجه نمود، نخست اینکه ((کنتم )) (بودید) به صورت فعل ماضى ذکر شده یعنى شما در گذشته بهترین امت بودید، درباره مفهوم این جمله گرچه مفسران احتمالات زیادى داده اند ولى بیشتر بنظر مى رسد که تعبیر به فعل ماضى براى تاءکید است ، و نظیر آن در قرآن مجید فراوان است که موضوعات مسلم در شکل فعل ماضى ذکر مى شود و آنرا یک واقعیت انجام یافته معرفى مى کند.
دیگر اینکه در اینجا امر به معروف و نهى از منکر بر ایمان بخدا مقدم داشته شده و این نشانه اهمیت و عظمت این دو فریضه بزرگ الهى است ، به علاوه انجام این دو فریضه ضامن گسترش ایمان و اجراى همه قوانین فردى و اجتماعى مى باشد و ضامن اجرا عملا بر خود قانون مقدم است .
از همه گذشته اگر این دو وظیفه اجرا نگردد ریشه هاى ایمان در دلها نیز سست مى گردد، و پایه هاى آن فرو مى ریزد، و بهمین جهات بر ایمان مقدم داشته شده است .
از این بیان نیز روشن مى شود مسلمانان تا زمانى یک ((امت ممتاز)) محسوب مى گردند که دعوت به سوى نیکیها و مبارزه با فساد را فراموش نکنند، و آن روز که این دو وظیفه فراموش شد نه بهترین امتند و نه به سود جامعه بشریت خواهند بود. ضمنا باید توجه داشت که مخاطب در این آیه عموم مسلمانان هستند، همانطور که سایر خطابات قرآن چنین است ، و اینکه بعضى احتمال داده اند.

 

تفسیر نمونه ، جلد 3، صفحه 66
که مخصوص مهاجران یا مسلمانان نخستین باشد هیچگونه دلیلى ندارد.
سپس اشاره مى کند که مذهبى به این روشنى و قوانینى با این عظمت منافعش براى هیچ کس قابل انکار نیست ، بنابراین ((اگر اهل کتاب (یهود و نصارى ) ایمان بیاورند بسود خودشان است ، اما متاءسفانه تنها اقلیتى از آنها پشت پا به تعصبهاى جاهلانه زده اند و اسلام را با آغوش باز پذیرفته اند در حالیکه اکثریت آنها از تحت فرمان پروردگار خارج شده و حتى بشاراتى که درباره پیامبر در کتب آنها بوده نا دیده انگاشته و بر کفر و عصبیت خود همچنان باقى مانده اند.و لو آمن اهل الکتاب لکان خیرا لهم منهم المؤ منون و اکثرهم الفاسقون .

 

امر به معروف و نهی از منکر در قرآن
انسان در دستگاه خلقت الهی به گونه ای آفریده شده که اجتماعی بودن از برجسته ترین ویژگی های اوست به گونه ای که نقش هر مسلمان در تعیین سرنوشت جامعه و تعهدی که باید در پذیرش مسؤولیت های اجتماعی داشته باشد، ایجاب می کند که او ناظر و مراقب همه اموری باشد که پیرامون وی اتفاق می افتد. این مسئله مهم که در فقه اسلامی تحت عنوان « امر به معروف و نهی از منکر» مطرح شده و از مهم ترین مبانی تفکر سیاسی یک مسلمان به شمار می رود؛ چنان که از مهم ترین فرایضی است که وجوب کفایی آن, ضروری دین شناخته شده و ضامن بقای اسلام است.[1]
دلیل بر این مطلب، گذشته از اجماع علما و عنایت عقل سلیم همگان بر آن، آیات و اخباری است که در این زمینه وارد شده است.
امر به معروف و نهی از منکر, در قرآن کریم با بیانات مختلف و تاکیدات فراوان بیان شده که به برخی از این آیات اشاره می گردد:
در بیان صفات ممتاز مؤمنان می فرماید: وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیا بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ یُطِیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ [2] مردان و زنان با ایمان ولی (و یار و یاور) یکدیگرند، امربه معروف و نهی ازمنکر می کنند، نماز را برپا می دارند و زکات را می پردازند و خدا و رسولش را اطاعت می کنند.
به موجب این آیه، افراد مؤمن به سرنوشت یکدیگر علاقمند بوده و به منزله یک پیکر می باشند. پیوند سرنوشت ها موجب می شود که تخلف و انحراف یک فرد، در کل جامعه تأثیر بگذارد؛ چنان که یک بیماری واگیر در صورتی که معالجه نگردد، از فرد به جامعه سرایت نموده و سلامت آن را به خطر می اندازد.
در جای دیگر می فرماید: ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون[3] در آیه فوق به طور وضوح، وجوب آمده است، زیرا کلمه «ولتکن» امر است و ظاهر امر ایجاب است و در این آیه توضیحی است مبنی بر این که رستگاری منوط بر آن است، زیرا به طور حصر بیان کرده و فرموده است : و اولئک هم المفلحون. و نیز در آیه آمده است که این عمل واجب کفایی است نه واجب عینی، زیرا وقتی که گروهی اقدام کردند، از دیگران ساقط می گردد، چون نفرموده است که همگی امر به معروف کنید، بلکه فرموده است : باید جمعی از میان شما دعوت به نیکی کنند. بنابراین هرگاه یک فرد و یا جمعی اقدام کنند، تکلیف از دیگران برداشته شده و رستگاری از آن کسانی خواهد بود که امر به معروف کرده اند ولی اگر تمام مردم از آن خودداری کنند ناگزیر گناه متوجه تمام کسانی است که توانایی انجام آن را داشته اند.
خداوند متعال فرموده است : لیسوا سواء من اهل الکتاب امه قائمه یتلون آیات اللّه آناء اللیل و هم یسجدون، یؤمنون باللّه و الیوم الاخر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یسارعون فی الخیرات و اولئک من الصالحین[4]
در این آیه خدای متعال, صالح بودن آنان را به صرف داشتن ایمان به خدا و روز واپسین گواهی نکرده است، بلکه امر به معروف و نهی از منکر را نیز بر آن افزوده است.
خداوند متعال فرموده است : و المؤ منون و المؤ منات بعضهم اولیا بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلوه.[5] مؤمنان را به انجام امر به معروف وصف کرده است. پس کسی که امر به معروف را ترک کند از جمع مؤ منان توصیف شده در این آیه خارج است.
خداوند متعال فرموده است : لعن الذین کفروا من بنی اسرائیل علی لسان داوود و عیسی بن مریم ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون، کانوا لایتناهون عن منکر فعلوه لبئس ما کانوا یفعلون[6]
این نهایت سرزنش است، زیرا آنان را به علت ترک نهی از منکر سزاوار لعن و نفرین دانسته است.
و خداوند متعال فرموده است : کنتم خیر امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر[7]
این سخن دلیل بر فضیلت امر به معروف است، زیرا بیانگر آن است که ایشان بدان وسیله بهترین امت بودند.
همچنین خداوند متعال فرماید: فلما نسوا ما ذکروا انجینا الذین ینهون عن السوء و اخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس بما کانوا یفسقون.[8]
به این ترتیب بیان می فرماید که ایشان به دلیل نهی از بدی نجات یافتند. و این خود نیز دلیل بر وجوب نهی از منکر است.
در جای دیگر خداوند متعال فرموده است : الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلوه و آتوا الزکوه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر[9]
در این آیه خدای متعال، امر به معروف و نهی از منکر را در شمار صفات نیکان و مؤ منان، با نماز و زکات برابر کرده است.
خداوند متعال فرماید: تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان [10]
این دستور قاطعی است، و معنای تعاون، واداشتن دیگران به یاری رساندن به امر خیر و هموار کردن راه خیر و مسدود کردن راه های شر و تجاوز، در حد امکان است.
خداوند متعال فرموده است : لولا ینهاهم الربانیون و الاحبار عن قولهم الاثم و اکلهم السحت لبئس ما کانوا یصنعون[11] خداوند در این آیه بیان کرده است که آنان به دلیل ترک نهی از منکر، گناه کرده اند.
خداوند متعال فرموده : فلو کان من القرون من قبلکم اولوا بقیه ینهون عن الفساد فی الارض الا قلیلا ممن انجینا...[12]
در این آیه خداوند بیان داشته است که همه آنان را، به جز اندکی که از فساد در روی زمین جلوگیری می کردند، هلاک کرده است.
و نیز خداوند متعال فرموده است : یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهدا للّه و لو علی انفسکم اوالوالدین و الاقربین. [13]
این مطلب همان امر به معروف به پدر و مادر و خویشاوندان است.
- لا خیر فی کثیر من نجویهم الا من امر بصدقه او معروف او اصلاح بین الناس و من یفعل ذلک ابتغا مرضات اللّه فسوف نؤتیه اجرا عظیما. [14]
- و ان طائفتان من المؤ منین اقتتلوا فاصلحوا بینهما... [15]
اصلاح همان جلوگیری از تجاوز و بازگرداندن به طاعت خداست، و اگر متجاوز برنگشت، خداوند دستور به مبارزه با او را داده و فرموده است : فقاتلوا التی تبغی حتی تفییء الی امر اللّه [16] و این همان نهی از منکر است.
اما امر به معروف و نهی ازمنکر , در روایات گهربار معصومین - علیهم السلام از جهات مختلف تبیین شده تا جائی که درباره وجوب, اهمیت, شرایط, آثار فردی و اجتماعی و... این فریضه مهم دینی, هیچگونه ابهامی برای انسان باقی نمی گذارد, که در اینجا به اختصار به چند روایت اشاره می شود:
از پیامبر اکرم - صلی اللّه علیه و آله- نقل شده که فرمود: هیچ گروهی نیستند که مرتکب گناهی شوند و در میان ایشان کسی باشد که بتواند آنها را نهی از منکر کند و نکند، مگر این که بزودی خداوند همه آنها را به عذابی از جانب خود گرفتار می سازد[17]
از ابوثعلبه خشنی نقل کرده اند که وی از رسول خدا - صلی اللّه علیه و آله- درباره تفسیر این آیه مبارکه پرسید: لا یضرکم من ضل اذا اهتدیتم[18] , پیامبر - صلی اللّه علیه و اله- می فرماید: ای ابوثعلبه، امر به معروف و نهی از منکر نما و هرگاه دیدی که مردم به دنبال حرص و آز هستند و از هوای نفس پیروی می کنند و دنیا را برگزیده اند و هر صاحب نظری، فریفته نظر خویش است، مواظب خودت باش و توده مردم را رها کن، زیرا در پی شما آشوبهایی مانند پاره های تیره شب است، کسی که در آن اوقات به دست آویزی همچون دست آویز شما چنگ زند، اجر و مزد پنجاه تن از شما را دارد. گفتند: یا رسول اللّه، آیا اجر پنجاه تن از آن مردم را؟ فرمود: بلکه از شما را که نیکوکاری را یاری می کند در حالی که آنها نمی کنند [19]
از ابن مسعود درباره تفسیر این آیه پرسیدند، او گفت : اینک زمان تفسیر آن نیست، امروز متن آیه قابل قبول است و لیکن نزدیک است که زمان تفسیر آن فرا رسد؛ آن وقت شما امر به معروف می کنید، با شما چنین و چنان عمل می کنند و سخن می گویید، کسی از شما نمی پذیرد، در آن زمان است که باید به خود بپردازید و هنگامی که شما هدایت یافتید، گمراهی کسانی که گمراه شده اند به شما زیانی نمی رساند [20]
رسول خدا - صلی اللّه علیه و اله- همچنین می فرمایند: باید امر به معروف و نهی از منکر کنید وگرنه خداوند, بدکاران شما را به شما مسلط می کند و از آن پس نیکان شما هر چه دعا می کنند مستجاب نمی شود.[21] مقصود این است که هیبت و شکوه آنان در نظر اشرار از بین می رود در نتیجه, اهمیتی به آنها نمی دهند و از آنها نمی ترسند.
________________________________________
[1] . ر.ک: وسائل الشیعه، ج 11، ص 395.
[2] . توبه,71.
[3] . آل عمران , 104: باید از میان شما جمعی دعوت به نیکی کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند و آنها رستگارانند.
[4] . آل عمران , 113 و 114: آنها همه یکسان نیستند، از اهل کتاب جمعیتی هستند که قیام (به حق و ایمان ) می کنند و پیوسته در اوقات شب آیات خدا را می خوانند در حالی که سجده می کنند به خدا و روز دیگر ایمان می آورند، امر به معروف و نهی از منکر می کنند و در انجام کارهای نیک بر یکدیگر سبقت می گیرند و آنها از صالحانند.
[5] . توبه , 71: مردان و زنان با ایمان ولی (یار و یاور) یکدیگرند، امر به معروف و نهی از منکر می کنند و نماز را بر پا می دارند.
[6] . مائده , 78 و 79: آنها که از بنی اسرائیل کافر شدند، بر زبان داوود و عیسی بن مریم لعن شدند، این به سبب آن بود که گناه و تجاوز می کردند، آنها از اعمال زشتی که انجام می دادند یکدیگر را نهی نمی کردند چه بدکاری انجام می دادند.
[7] . آل عمران , 110: شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شدید، زیرا امر به معروف و نهی از منکر می کنید.
[8] . اعراف , 165: اما هنگامی که تذکراتی را که به آنها داده شده بود فراموش کردند، نهی کنندگان از بدی را رهایی بخشیدیم و آنها را که ستم کردند به عذاب شدیدی به سبب نافرمانیشان گرفتار ساختیم.
[9] . حج , 41: یاران خدا کسانی هستند که هرگاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم نماز را بر پا می دارند و زکات را ادا می کنند و امر به معروف و نهی از منکر می نمایند.
[10] . مائده , 2: در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید و (هرگز) در راه گناه و تعدی، همکاری ننمایید.
[11] . مائده , 63: چرا دانشمندان نصارا و علمای یهود آنها را از سخنان گناه آمیز و خوردن مال حرام نهی نمی کنند؟ چه زشت است عملی که انجام می دهند.
[12] . هود , 116: چرا در قرون (و اقوام ) قبل از شما دانشمندان صاحب قدرتی نبودند که از فساد در زمین جلوگیری کنند، مگر اندکی از آنها که نجاتشان دادیم.
[13] . نساء , 135: ای کسانی که ایمان آورده اید کاملا قیام به عدالت کنید، برای خدا گواهی دهید، اگر چه (این گواهی ) به زیان خود شما یا پدر و مادر یا نزدیکان شما بوده باشد.
[14] . نساء , 114: در بسیاری از سخنان در گوشی (و جلسات محرمانه ) آنها خیر و سودی نیست مگر کسی که (به این وسیله ) امر به کمک به دیگران یا کار نیک یا اصلاح در میان مردم کند، و هر کس برای خشنودی پروردگار چنین کند، پاداش بزرگی به او خواهیم داد.
[15] . حجرات , 9: هرگاه دو گروه از مؤ منان باهم به نزاع و جنگ پردازند، در میان آنها صلح برقرار سازید.
[16] . حجرات , 9: و اگر یکی از آنها بر دیگران تجاوز کند یا طایفه ظلم پیکار کنید تا به فرمان خدا باز گردد.
[17] . این حدیث را ابوداوود، در ج 2، ص 436 کتاب خود و ابن ماجه و ابن حیان - به طوری که در الجامع الصغیر آمده - به سنن حسن آورده اند.
[18] . مائده , 105: هنگامی که شما هدایت یافتید گمراهی کسانی که گمراه شده اند به شما زیانی نمی رساند.
[19] . این حدیث را ابن ماجه به شماره 4014، در کتاب الفتن نقل کرده است.
[20] . این حدیث را عبد بن حمید و سعید بن منصور - به طوری که در درالمنثور، ج 2، ص 339 آمده - از وی نقل کرده است.
[21] . مجمع الزوائد، ج 7، ص 266 .

 


احادیث و آیات درباره امر به معروف و نهی از منکر
آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 11 اسفند 1392 ساعت 23:24 |
Top of Form
میانگین امتیار کاربران: / 117
ضعیف عالی
Bottom of Form
امر به معروف و نهی از منکر
قرآن
وَ لْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلىَ الخَْیرِْ وَ یَأْمُرُونَ بِالمَْعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُون‏ ( آل عمران آیه 104 ) { باید از میان شما گروهی باشند که به خیر دعوت کنند و به خوبی فرمان دهند و از بدی باز دارند، اینان رستگارانند }
کُنتُمْ خَیرَْ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ ءَامَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکاَنَ خَیرًْا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثرَُهُمُ الْفَاسِقُون‏ ( آل عمران آیه 110 ) { شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدید آمده است ، به خوبی فرمان می دهید و از بدی باز می دارید و به خدا ایمان دارید .اگر اهل کتاب نیز ایمان بیاورند برایشان بهتر است.بعضی از ایشان مومنند ولی بیشترشان تبهکارند }
یَابُنىَ‏َّ أَقِمِ الصَّلَوةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنکَرِ وَ اصْبرِْ عَلىَ‏ مَا أَصَابَکَ إِنَّ ذَالِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُور ( لقمان آیه 17 ) { ای پسرک من ! نماز بگزار و به خوبی فرمان ده و از بدی باز دار و بر هر چه به تو رسد صبر کن ؛ زیرا این از کارهایی است که نباید سهلش گرفت }
وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَر ( توبه آیه 71 ) { مردان مومن و زنان مومن دوستان یکدیگرند ، به نیکی فرمان می دهند و از ناشایست باز می دارند }
حدیث

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   65 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود امر به معروف و نهی از منکر


دانلود مقاله سن مسؤولیت کیفری در حقوق اسلام

 

 

چکیده:
بلوغ (سن مسؤولیت)، امری تکوینی است، نه تشریعی و تعبدی؛ لذا در فرایند رشد طبیعی و در رابطه با عوامل اقلیمی، وراثت و مانند آن ظهور پیدا می‏کند. در قرآن کریم به سن خاصی در تحقق بلوغ اشاره نشده است و فقط به معیارهایی همانند «بلوغ حلم»، «بلوغ نکاح» و «بلوغ اشد» اشاره شده است. در سنت، گرچه به سنهای مختلف اشاره شده است، ولی نه به عنوان یک معیار، بلکه به عنوان طریق به تحقق معیار بلوغ که «احتلام در پسران و حیض در دختران» باشد. به بیان دیگر، در سنت، معیار بلوغ، احتلام و حیض است و سن یا سنهای معین، طریقیت بر آن معیار می‏باشد. در مسؤولیت کیفری، علاوه بر بلوغ، رشد کیفری نیز شرط است.
مقدمه
تاریخ پیدایش انسان نشان می‏دهد که این موجود خاکی و بااستعداد، از بدو خلقت، در معرض لغزش و انحراف و جنایت قرار داشته است. تعیین کیفرهای الهی و بشری نیز در جهت پیشگیری از این‏گونه لغزشهاست. قرآن کریم داستان لغزش اولین انسان (آدم علیه‏السلام ) و همسرش در تناول میوه ممنوعه و مجازات آنها؛ یعنی تبعید از عالم بهشت به عالم خاکی(1) و نیز داستان ارتکاب اولین جنایت بشری؛ یعنی قتل هابیل توسط قابیل(2) را به صورت زیبایی نقل کرده است.
بنابراین، سابقه لغزش و جرم و به دنبال آن، ایجاد مسؤولیت و تحمل مجازات در زندگی بشری به درازای عمر بشر است. تجربه بشری نیز ثابت کرده است تا انسان بر روی کره خاکی است، به اقتضای ابعاد وجودی وی و تضاد و تنازع موجود در زمین و عالم دنیا، در جوامع بشری، جرم و انحرافات نیز وجود دارد. در طول تاریخ، تأمین امنیت فردی و اجتماعی و برقراری نظم و برپایی عدالت و پالایش جامعه از ناهنجاریها و پیشگیری عام از جرم در جامعه و پیشگیری خاص از تکرار آن، ملازم مبارزه با جرم و کنترل آن، به خصوص از طریق مجازات مجرم بوده است.
اما در این زمینه، جامعه بشری همیشه شاهد افراط و تفریطهایی بوده است؛ به طوری که اصول حاکم بر جرایم و مجازاتها که امروزه به عنوان اصول بدیهی و غیر قابل انکار پذیرفته شده، در جوامع مختلف رعایت نمی‏شود؛ چنان که جامعه بشری، شاهد مجازات کودکان و مجانین بوده است.
دین اسلام در آغاز ظهورش در 1400 سال و اندی قبل، کودکان و مجانین را مبرّا از مسؤولیت کیفری دانسته است و غرب نیز با انقلاب فرانسه، به این قاعده دست یافت.
در این مقاله به بررسی حدود مسؤولیت کودکان بزهکار و سن تفکیک کودکی از بزرگسالی و سن مسؤولیت کیفری از دیدگاه حقوق اسلام خواهیم پرداخت؛ چرا که اولاً، حقوق اسلام به عنوان منبع اساسی قانون مجازات جمهوری اسلامی ایران است و قانون اساسی نیز در اصل چهارم،(3) بر این مطلب تصریح کرده است. ثانیا، سن مسؤولیت کیفری، از مسائل فقهی مورد اختلاف فقهای عظام می‏باشد و شایسته است مورد بحث قرار گیرد و نظریه درست به قانون‏گذار ارائه شود. ثالثا، این مسأله، از مسائل زیربنایی بسیاری از احکام مدنی و جزایی است و رابعا، وجود سیاهه جرایم و انحرافات کودکان بزهکار از یک طرف و اهمیّت اصلاح و تربیت آنان از طرف دیگر، ایجاب می‏کند که مسؤولیت کیفری کودکان از دیدگاه اسلام، مورد بررسی قرار گیرد و قواعد، ضوابط و مقرّرات سنجیده، مفید و مؤثری تدوین شود و شیوه‏های مؤثر و روشهای کارآمدی در برابر بزهکاری کودکان در سنین مختلف، به قانون‏گذار ارائه شود.
در ادامه، سن مسؤولیت کیفری را از سه منظر: «قرآن»، «سنت» و «فقها»، مورد بررسی قرار خواهیم داد.
سن مسؤولیت کیفری در قرآن
احکام اسلامی از منابع چهارگانه: قرآن (کتاب)، سنّت، عقل و اجماع استخراج می‏شود که قرآن، از اساسی‏ترین منابع فوق است؛ چون علاوه بر این که خود، منبع مستقل احکام است، اعتبار بعضی از منابع مزبور؛ مثل سنت نیز منوط به معارض نبودن با قرآن می‏باشد.
بعد از دقت و امعان نظر در آیات مربوط به بلوغ، نتایج ذیل به دست می‏آید:
1. وقتی در واژه‏هایی که بیانگر بلوغ انسان است، دقت کنیم، درمی‏یابیم که بلوغ و رسیدن کودک به مرحله تکلیف، یک امر طبیعی، تکوینی و جنسی است که در فرهنگ قرآن از آن با تعابیری همچون «بلوغ حلم»، «بلوغ نکاح» و «بلوغ اشد» توصیف شده است.
برای توضیح بیشتر، به بعضی از آیاتی که تعابیر فوق در آنها تصریح شده است، اشاره می‏کنیم:
آیه اوّل: «وقتی که کودکان شما به حد بلوغ و احتلام رسیدند، باید مانند سایر بالغان با اجازه وارد شوند (و از شما برای ورود اجازه بگیرند) خدا آیات خود را برای شما بدین روشنی بیان می‏کند که او دانا و حکیم است.»(4)
آیه دوم: «... کودکانی که هنوز به حد احتلام نرسیده‏اند، در (شبانه‏روز) سه مرتبه (برای ورود) اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، پس از نماز عشا و هنگام ظهر، آنگاه جامه از تن برمی‏گیرید که این سه وقت، هنگام خلوت شماست.»(5)

 

آیه سوم: «یتیمان را تا سر حد بلوغ نکاح آزمایش کنید، پس اگر آنان را رشدیافته دیدید، اموال آنان را در اختیارشان قرار دهید.»(6)
آیه چهارم: «به مال یتیم نزدیک نشوید، مگر به طریقه‏ای بهتر تا آن که به حد اشد (که همان تکامل جنسی و رشد است) برسد.»(7)
2. ملاک و معیار اصلی عبور از دوره کودکی و رسیدن به دوره بزرگسالی (دوره مردانگی و زنانگی)، احتلام و قدرت و توانایی جنسی و عمل زناشویی و تحقق بلوغ اشد (یعنی توانایی جنسی و فکری) است. لذا نمی‏توان برای بلوغ، سن خاصی را معین کرد؛ چرا که رسیدن به مراحل حُلم، نکاح و اشد، از امور تکوینی به حساب می‏آید و تشخیص مسائل و امور تکوینی و طبیعی، عُرف است، نه شرع. از این رو، تعیین سن خاص در امور تکوینی، خارج از وظیفه شارع است و از این جهت مشاهده می‏شود که در قرآن، هیچ سخنی از سن دختر و پسر به عنوان سن بلوغ به میان نیامده است، بلکه به جای آن، معیارهای کلی ارائه شده است.
3. بنابراین، می‏توان گفت: سن بلوغ و تکلیف و به دنبال آن، سن مسؤولیت کیفری از دیدگاه قرآن، رسیدن پسر به حد احتلام و دختر به حد حیض است.
البته یادآوری می‏شود که در تحقق مسؤولیت کیفری، علاوه بر بلوغ جنسی، نیاز به بلوغ فکری (رشد) نیز هست و بدین سان، در تحقق مسؤولیت کیفری، دو شرط لازم است: «رسیدن به حد بلوغ» و «رسیدن به رشد و بلوغ فکری». در غیر این صورت، شخص، مسؤولیت کیفری ندارد و نمی‏توان او را در قبال اعمالش مسؤول دانست و ایشان را مجازات نمود.

 

4. سن از نظر قرآن، در تحقق بلوغ، نه موضوعیت دارد و نه به عنوان اَماره‏ای از امارات ذکر شده است.
سن مسؤولیت کیفری در سُنّت
پس از قرآن که کلام وحی است، سخنان رسول امین صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم به عنوان عدل کلام وحی از نظر اعتبار، و یکی از منابع در قانون‏گذاری اسلامی محسوب می‏شود و از اعتبار و رجحانیت بالایی برخوردار است و احادیث وارده از امامان معصوم علیهم‏السلام به عنوان مفسّران وحی، از منابع تشریع و قانون‏گذاری نیز به حساب می‏آید. لذا نتایج حاصل از این منبع موّاج و پرفیض در خصوص مسؤولیت کیفری، از اهمیّت بالایی برخوردار است.
سن مسؤولیت کیفری در روایات رسیده از پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم
بعد از تأمل و تدقیق در روایات رسیده از پیامبر عظیم‏الشأن صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم می‏توان نتیجه گرفت:
1. درباره بلوغ و مسؤولیت کیفری کودکان در کلام رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم مطابقت، انسجام، تنسیق و هماهنگی با آیات وارده در خصوص بلوغ، به خوبی قابل مشاهده است؛ زیرا در کلام معروف رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم که می‏فرماید: «رفع القلم عن ثلاثة: عن الصبی حتی یحتلم و عن المجنون حتی یفیق و عن النائم حتی یستیقظ»(8)، ملاحظه می‏شود که کودکی، تا زمانی که احتلام محقق می‏شود، ادامه دارد و تا رسیدن به این حالت، کودکان، مرفوع‏القلم هستند؛ یعنی در برابر اَعمال خویش، تکلیف ندارند و در نتیجه، از مسؤولیت کیفری نیز معاف می‏باشند.
در حدیث دیگری از رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم خطاب به حضرت علی علیه‏السلام آمده است که پایان «یُتْم» (کودکی)، تحقق احتلام است(9) و به محض این که کودک محتلم شد، دیگر یتم و کودک محسوب نمی‏شود.
2. در کلام پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم احتلام به عنوان ملاک اصلی رسیدن به حد بلوغ معین شده است و سخنی از سن برای تحقق بلوغ، به میان نیامده است.
3. در کلام وحی و بیان رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم درباره تحقق حد بلوغ و خروج کودکان از مرحله کودکی، معیار واحدی ارائه شده است و آن، احتلام در پسران و حیض (دیدن عادت ماهانه) در دختران می‏باشد. البته برای تحقق مسؤولیت کیفری کودکان، علاوه بر شرط رسیدن آنها به حد بلوغ، شرط رسیدن کودکان به مرحله رشد نیز لازم است.
سن مسؤولیت کیفری در احادیث امامان معصوم علیهم‏السلام
روایات رسیده از امامان علیهم‏السلام در خصوص بلوغ و مسؤولیت کیفری کودکان، به طور کلی به سه دسته قابل تقسیم است:
1. روایاتی که به طور اتفاق، احتلام در پسران و حیض در دختران را نشانه بلوغ می‏داند و هیچ اشاره‏ای به سن ندارد (بلوغ جنسی).
2. روایاتی که سن را در کنار قاعدگی در دختران و احتلام در پسران بیان کرده است (بلوغ سنی).
3. روایاتی که در آنها تنها سن به عنوان علامت بلوغ بیان شده و از سایر نشانه‏ها ذکری به میان نیامده است.
1. بلوغ جنسی:

 

وقتی که با دقت به روایات دسته اول بنگریم، به این نتیجه می‏رسیم که احتلام و قاعدگی، به عنوان دو امر تکوینی در تحقق بلوغ و سپری شدن دوره «یتم و کودکی» موضوعیت دارد. با ملاحظه نص روایات زیر، مشاهده می‏شود که ملاک اصلی در تحقق بلوغ و رسیدن به حد مردانگی و زنانگی، همان رسیدن به حالت احتلام و حیض است.
صحیحه هشام: امام صادق علیه‏السلام فرمود: «کودکی کودک با احتلام که همان اشد اوست، پایان می‏پذیرد و اگر محتلم شد و ایناس اشد از او نگردید، سفیه یا ضعیف است و ولیّ او باید مالش را در اختیار او قرار ندهد.»(10)
صحیحه علی بن جعفر: «از موسی بن جعفر علیه‏السلام پرسیدم: کودک در چه زمانی یتیم نیست؟ فرمود: وقتی که محتلم گردد و به گرفتن و عطا (داد و ستد) آشنا شود.»(11)
وصیت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم به علی علیه‏السلام : «ای علی! بعد از رسیدن به حد احتلام و بلوغ جنسی، یتیمی (کودکی) نیست.»(12)
2. بلوغ سنی:
در برخی روایات، سن خاصی ذکر شده است؛ چون در این سن خاص، دختران حیض می‏شوند و پسران به حالت احتلام می‏رسند؛ یعنی از نظر این روایات، سن بما هو، موضوعیت ندارد، ولی اگر سنی در این روایات تعیین شده است، به خاطر تحقق معیار بلوغ (حیض، احتلام) می‏باشد. لذا سن خاص مورد نظر، موضوعیت ندارد، بلکه طریقی به تحقق معیار است.

 

بنابراین، با دقت در اشتراط و تعلیل موجود در متن این روایات، این نتیجه را می‏توان گرفت که سن، موضوعیت ندارد، بلکه طریقیت دارد؛ لذا مشاهده می‏شود که امام علیه‏السلام در موثقه عبداللّه‏ بن سنان(13)، دختر نه‏ساله را بدین خاطر در برابر اعمال خویش مسؤول می‏داند که دختران، معمولاً در این سن حائض می‏گردند. همچنین در موثقه عمار ساباطی(14) ملاحظه می‏شود که امام علی علیه‏السلام وقتی پسر و دختر را در سیزده سالگی، موظف به انجام تکالیف و واجبات و در برابر اعمال خویش، مسؤول و مکلف می‏داند، حلم مذکور را مشروط به این می‏کند که پسر، قبل از سن سیزده سالگی به احتلام نرسیده و دختر، حیض نشده باشد؛ زیرا در صورت محتلم شدن پسر و حایض گردیدن دختر، بلوغ تحقق یافته و دیگر نیازی به سن بلوغ نیست.
پس معیار و میزان برای پیدایش بلوغ، احتلام و حیض است، نه پانزده یا نه سالگی، و ذکر سن در روایات، اماره غالبیه برای تحقق احتلام و حیض و یا مصداقی از مصادیق حد بلوغ (احتلام و حیض) است.
3. روایات صرفا مبتنی بر سن:
در این دسته از روایات، فقط به سن اشاره شده است، نه نشانه‏های دیگر، و شاید به این دلیل باشد که از امامان علیهم‏السلام درباره مسأله بلوغ و زمان آغاز تکلیف و مسؤولیت کیفری کودکان، سؤالهای زیادی می‏شده است و امامان معصوم علیهم‏السلام مورد مراجعه قرار می‏گرفته‏اند و آنان گاهی با بیان نشانه‏های طبیعی و تکوینی (احتلام و حیض)، رسیدن به حد بلوغ را بیان می‏کردند و در مواردی، با ذکر سن خاص، از باب تعیین مصداق، پاسخ می‏دادند و در مواردی، هم علایم طبیعی (احتلام، حیض و انبات) را بیان می‏فرموده‏اند و هم سن مشخصی را ذکر می‏کردند.
بنابراین، تعیین سن توسط امامان علیهم‏السلام بیانگر این است که در زمان صدور روایات، چون غالب دختران در فاصله سنی نه تا سیزده سالگی به حد بلوغ جنسی (حیض) می‏رسیدند و پسران نیز نوعا در سنین سیزده تا پانزده سالگی محتلم می‏شدند، لذا امامان علیهم‏السلام در مواردی به عنوان تعیین مصداق، رسیدن به حد بلوغ را با سنینی از قبیل: نه، سیزده، چهارده و یا پانزده سالگی بیان می‏فرمودند، وگرنه این سنین، به خودی خود، موضوعیت ندارد.
تعدادی از روایات دسته سوم، به قرار زیر است:
روایت ابی‏حمزه ثمالی: از امام محمد باقر علیه‏السلام پرسیدم: چه وقت کودکان مکلف می‏شوند؟ در پاسخ فرمودند: «در سن سیزده و چهارده سالگی.» پس عرض کردم: اگر در آن سن محتلم نشده باشند چه؟ امام علیه‏السلام در پاسخ فرمود: «در این سن مکلف می‏شوند و احکام بر آنان جاری می‏شود، اگرچه محتلم نگردند.»(15)
صحیحه حمزة بن حمران: از امام محمد باقر علیه‏السلام پرسیدم: چه موقع بر پسر، همه حدود الهی واجب می‏گردد و به سود و زیان او حکم شده، مؤاخذه می‏شود؟ امام علیه‏السلام فرمود: «وقتی که از یتیمی و کودکی خارج شده، صاحب ادراک و شعور شود.» گفتم: آیا برای آن، حدی هست که با آن شناخته شود؟ امام علیه‏السلام فرمود: «وقتی که محتلم شود و به سن پانزده سالگی برسد یا شعور پیدا کند یا موی بر زهار او بروید، حدود الهی بر او اقامه و جاری می‏شود و به سود و زیانش حکم می‏شود.» گفتم: چه موقع همه حدود الهی بر دختر واجب می‏شود و پاداش و کیفر می‏بیند؟ امام فرمود: «دختر مانند پسر نیست؛ زیرا دختر وقتی که شوهر کند و دخول با او صورت گیرد و نه سال داشته باشد، یتیمی او از بین می‏رود... . و حدود «به طور کامل» به نفع و ضرر او جاری می‏شود... .»(16)

امام جعفر صادق علیه‏السلام می‏فرماید: «معیار بلوغ زن، نه سالگی است.»(17)
بدین ترتیب، به نظر می‏رسد که چون تکلیف، خطاب است و خطاب، متوجه کسی می‏شود که دارای شرایط توجه خطاب باشد، از این رو افراد نابالغ به علت این که مورد خطاب قرار نمی‏گیرند، فاقد تکلیف و مسؤولیت کیفری هستند، اما پس از این که کودکان به حد بلوغ جنسی برسند، از این جهت که از جرگه کودکان خارج شده‏اند، می‏توانند مورد خطاب واقع شوند. لیکن به نظر می‏رسد که تحقق بلوغ جنسی، به تنهایی نمی‏تواند شرط کافی برای وجود مسؤولیت کیفری (گرچه شرایط لازم است) باشد؛ زیرا افرادی که بالغ هستند، اگر به رشد کیفری نرسیده باشند و قادر بر تشخیص حُسن و قبح اعمال خویش نباشد، شایسته مؤاخذه و مجازات نخواهد بود.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   20 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله سن مسؤولیت کیفری در حقوق اسلام