اسید نوکلئیک یکی از ماکرومولکولهای زیستی است که وظیفه ذخیره اطلاعات ژنتیکی را در سلول بر عهده دارد. جایگاه اسیدهای نوکلئیک در هسته و سیتوپلاسم سلول است و از واحدهایی به نام نوکلئوتید ساخته شدهاند.
نگاه اجمالی
نوکلئوتیدها اعمال متنوعی را در داخل سلول انجام میدهند. نوکلئوتیدها به عنوان زیر واحدهای اسیدهای نوکلئیک حامل اطلاعات ژنتیکی هستند. ساختمان هر پروتئین و نهایتا هر بیومولکول ، محصولی از اطلاعات موجود در توالی نوکلئوتیدی اسیدهای نوکلئیک سلول میباشد. توانایی ذخیره و انتقال اطلاعات ژنتیکی از نسلی به نسل بعد شرط اساسی زندگی است. توالی آمینو اسیدی هر پروتئین موجود در سلول و توالی نوکلئوتیدی هر مولکول RNA توسط توالی نوکلئوتیدی موجود در ساختمان DNA DNAسلول تعیین میگردد. قطعه ای از مولکول DNA که حاوی اطلاعات لازم جهت سنتز یک محصول بیولوژیک وظیفهدار نظیر پروتئین یا RNA است را یک ژن میگویند. در داخل سلولها دو نوع اسید نوکلئیک یافت میشود.
ساختار اسید نوکلئیک
اسیدهای نوکلئیک بسپارهایی (پلیمرهایی) با زنجیر طولانی و وزن مولکولی بالا متشکل از نوکلئوتیدها هستند. هرنوکلئوتید از قسمتهای زیر تشکیل شده است.
• یک مولکول اسید فسفریک
• یک مولکول قند 5 کربنی
• یک مولکول باز نیتروژندار
انواع اسیدهای نوکلئیک
دو نوع اسید نوکلئیک وجود دارد. دزوکسی ریبونوکلئیک اسید (DNA) و ریبو نوکلئیک اسید (RNA). اختلاف اساسی بین این دو مولکول قندی است که مورد استفاده قرار دادهاند. DNA حاوی دزوکسی ریبوز و RNA حاوی ریبوز است. پیشوند دزوکسی برداشتن یک اتم اکسیژن را نشان میدهد. اگر یک اتم اکسیژن ، از اتم کربن شماره 2 ریبوز برداشته شود، ساختار دزوکسی ریبوز بدست میآید. DNA بطور عمده در هسته سلول یافت میشود. در حالی که RNA بطور عمده در سیتوپلاسم یعنی در خارج هسته سلول است.
سه نوع عمده از RNA مشخص شده است. این سه نوع عبارتند از RNA پیک (mRNA) ، RNA ناقل (tRNA) ، و RNA ریبوزومی (rRNA). هر یک از آنها وزن مولکولی و ترکیب بازی خاص خود را دارد. RNAهای پیک ، معمولا از همه بزرگترند و وزن مولکولی آنها بین 25000 تا یک میلیون است. آنها 75 تا 3000 واحد مونو نوکلئوتید دارند. وزن مولکولی RNA های ناقل بین 23000 تا 30000 است و شامل 75 تا 90 واحد نوکلئوتیدند. RNA های ریبوزومی که وزن مولکولی آنها بین وزن مولکولهای mRNA و tRNA است حدود 80 درصد کل RNA سلول را تشکیل میدهند.
ساختار RNA و DNA
مونومرهای RNA و DNA شامل یک قند ساده ، یکی از بازهای نیتروژنی و یک یا دو واحد اسید فسفریک هستند. نوکلئوتیدهای RNA و DNA از نظر ساختاری تنها در قند و یک باز متفاوت دارند. پلی نوکلئوتیدهایی با وزنهای مولکولی تا چند میلیون شناخته شدهاند. ردیف نوکلئوتیدها در زنجیر پلی نوکلئوتیدی ساختار نوع اول این زنجیر است. در زنجیر اسید نوکلئیک ، اتم کربن شماره 3 یک مولکول قند و اتم کربن شماره 5 مولکول قند بعدی توسط یک اتصال استر به مولکول اسید فسفریک متصل میگردد.
یکی از چهار بنیان مختلف باز نیتروژندار جایگزین گروه OH اتم کربن شماره 1 هر مولکول قند میگردد. ساختار دوم DNA یک مارپیچ دوگانه است. دو زنجیر DNA به نحوی به یکدیگر پیچ خوردهاند که بازها درون مارپیچ واقع شدهاند. ساختار از طریق پیوندهای هیدروژنی بین بازهای یک زنجیر و بازهای زنجیر دیگر به هم متصل شدهاند. چهار بنیان باز موجود در DNA از تیمین (T) ، آدنین (A) ، گوانین (G) و سیتوزین (C). آدنین و تیمین یکدیگر را تکمیل میکنند.
موقعیت اتمها این امکان را فراهم میسازد تا دو پیوند قوی هیدروژنی بین A از یک زنجیر و T از زنجیر دیگر مارپیچ دو گانه بوجود آید. گوانین (G) و سیتوزین (C) به همین نحو همدیگر را تکمیل میکنند. بین این زوج باز سه پیوند قوی هیدروژنی تشکیل میشود. در هر نمونه DNA مقدار A و T و نیز G و C یکسان است. بازهایی که به یک زنجیر DNA متصل است بازهای متصل به زنجیر دیگر DNA را تکمیل میکنند. اگر یک A روی زنجیر 1 وجود داشته باشد، T روی زنجیر 2 مخالف آن خواهد داشت و اگر یک T روی زنجیر 1 وجود داشته باشد، A روی زنجیر 2 مخالف آن وجود خواهد داشت. همین نحوه جفت شدن بین C و G روی میدهد.
دو جفت پیوند هیدروژنی تقریبا طول یکسان دارند. در نتیجه دو زنجیر مارپیچ دوگانه به یک فاصله از همدیگر قرار می گیرند. مولکولهای RNA به صورت تک رشتهای قرار دارند و فقط در بعضی از انواع آن هم در مواقعی خاص پیوندهای هیدروژنی در داخل یک زنجیره ایجاد میشود که میتوان مولکول RNA ناقل را نام برد. 4 باز موجود در RNA عبارتند از: آدنین ، یوراسیل ، گوانین و سیتوزین.
عمل پلی نوکلئوتیدها
عمل پلی نوکلئوتیدها همانند سازی از اطلاعات سلولی موجود در هسته است. بطوری که شبیه ، شبیه را بوجود می آورد. گوناگونی ساختارهای نوع اول پلی نوکلئوتیدها تقریبا بینهایت است و این گوناگونی امکان میدهد که اطلاعات بینهایت گوناگون در ساختارهای مولکولی رشتههای اسید نوکلئیک ثبت شود. آرایشهای گوناگون فقط چند باز متفاوت ساختارهای بسیار گوناگونی ایجاد می کند. امروزه باور دانشمندان این است که اطلاعات کد شده با همانند سازی DNA آغاز میشود و با سنتز پروتئین طبیعی و همچنین با سنتز بافتهای بدن ادامه مییابد.
همانند سازی DNA
تقریبا تمام هستههای سلولهای موجود زنده شامل ترکیب کروموزومی یکسان است. این ترکیب همواره ثابت است. صرف نظر از اینکه در سلول ، مواد غذایی فراوان یا بسیار کم باشد. هر موجود زنده حیات خود را بصورت یک تک سلول با ترکیب کروموزمی یکسان آغاز میکند. در تولید مثل جنسی نیم یک کروموزوم از هر یک از والدین به آن میرسد. این واقعیتهای زیست شناختی ، خوب شناخته شده همراه با اکتشافهای اخیر درباره ساختارهای پلی نوکلئوتیدها ، دانشمندان را به این نتیجهگیری رسانیده است که ساختار DNA در حین تقسیم عادی سلول (میتوز - هر دو رشته) بطور کامل و در تقسیم سلولی سلولهای جنسی (میوز – یک رشته) فقط بطور نیمه کپیه میشود.
وقتی یاختهای تقسیم میشود، دو زنجیر مارپیچ دوگانه DNA از همدیگر جدا میگردد. هر زنجیر به عنوان الگو برای سنتز زنجیر جدید و مکمل مورد استفاده قرار میگیرد. از این فرآیند دو مارپیچ دوگانه یکسان بوجود میآید. هر مارپیچ دوگانه حاوی یکی از زنجیرهای مارپیچ دوگانه اصلی است. نوکلئوتیدهای موجود در محلول ، زنجیرهای جدید را تشکیل میدهند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 15 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
مقدمه
فیزیک اتمی- مولکولی که مربوط به فیزیک جدید است از زمانی متولد شد که دانشمندان متوجه شدند کوچکترین جزء در طبیعت اتم نیست بلکه اتم از اجزای کوچکتری به نام الکترونها و هسته تشکیل شده است. یعنی اتم از هستهای تشکیل شده است که الکترونهایی در اطراف آن میگردند
فیزیک اتمی به بررسی نقل و انتقالهای الکترونهای اطراف هسته میپردازد و خواص آنها را مورد بررسی قرار میدهد. یعنی ما در فیزیک اتمی کاری به این نداریم که هسته از چه تشکیل شده است بلکه هسته برایمان مرکزی با بار مثبت است و بیشتر توجه ما جلب الکترونهای اطراف هسته میشود
سابقه ی تاریخی
مطالعه روی عنصرها به حدود ۲۵۰۰ سال پیش برمی گردد. دالتون در سال 1807 با استفاده از واژه یونانی اتم که به معنای تجزیه ناپذیر است ، ذره های سازنده عنصرها را توضیح داد. اگر چه امروز می دانیم که اتمها خود از ذرات کوچکتری تشکیل شده اند، اما هنوز باور داریم که اتم کوچکترین ذره ای است که خواص شیمیایی و فیزیکی یک عنصر به آن بستگی دارد.
جان دالتون نظریه اتمی ماده را به شرح زیر مطرح کرد :
- تمام عنصرها از اتم تشکیل شدهاند . اتمها ذراتی تقسیمناپذیر و تخریب ناپذیرند
- همهی اتمهای یک عنصر از لحاظ جرم و خواص شیمیایی یکساناند, اما اتمهای عنصرهای مختلف , جرم و خواص شیمیایی متفاوت دارند .
- یک ترکیب شیمیایی از به هم پیوستن اتمهای مختلف با نسبتهایی که اعداد صحیح و کوچکاند , تشکیل میشود
- یک واکنش شیمیایی تنها شامل ترکیب , تفکیک یا نوآرایی اتمهاست به بیان دیگر , اتمها در جریان یک واکنش شیمیایی نه به وجود میآیند و نه از بین میروند .
در حال حاضر میدانیم که جزء بسیار ناچیزی از ماده در یک واکنش شیمیایی قابل تبدیل به انرژی بوده و از اینرو به جاست که از قانون "بقای جرم و انرژی " صحبت کنیم . همچنین تئوری دالتون نارساییهایی دارد و برای مثال او به وجود مولکول چند اتمی از قبیل H2 و O2 برای یک عنصر پی نبرد و کوچکترین ذرهی همهی عناصر را اتمهای منفرد پنداشت . همچنین آزمایشها نشان دادهاند که همهی اتمهای یک عنصر دقیقاً جرم یکسان ندارند . اما با تغییر واژهی "جرم" به "جرم اتمی میانگین" میتوان تئوری دالتون را به کار برد .
جان دالتون بر اساس تئوری اتمی خود قانون دومی را بیان کرد که مبتنی بر دادههای آزمایشی نبود . این قانون به عناصری مربوط میشود که با هم بیش از یک مادهی مرکب ایجاد میکنند . بنابر قانون دوم دالتون "نسبت جرمهایی از یک عنصر را که به جرم معینی از عنصر دیگر ترکیب میشوند . میتوان با اعداد صحیح کوچکی بیان کرد . " این گزاره را قانون "نسبتهای چندگانه" مینامند .
الکترون نخستین ذره زیر اتمی
اجرای آزمایشهای بسیاری با الکتریسته ، مقدمه ای برای شناخت ساختار درونی اتم بوده است. کشف الکتریسته ساکن، وقوع واکنش شیمیایی به هنگام عبور جریان برق از میان محلول یک ترکیب شیمیایی فلزدار (الکتریسته یا برقکانت) ، و آزمایشهای بسیار روی لوله ی پرتو کاتدی منجر به شناخت الکترون شد. لوله پرتو کاتدی لوله ای شیشه ای است که بیشتر هوای آن خارج شده است.در دو انتهای این لوله دو الکترود فلزی نصب شده است . هنگامی که یک ولتاژ قوی بین این دو الکترود اعمال شود ، پرتوهایی از الکترود منفی (کاتد) به سمت الکترود مثبت (آند) جریان می یابد که به آن پرتوهای کاتدی می گوین. این پرتوها بر اثر برخورد با یک ماده ی فلوئور سنت نور سبز رنگی ایجاد می کنند. تامسون موفق شد نسبت بار به جرم الکترون را به کمک این آزمایشها اندازه گیری کند.پس از آن رابرت میلیکان توانست مقدار بار الکتریکی الکترون را اندازه بگیرد. به این ترتیب جرم الکترون نیز با کمک نسبت بدست آمده تامسون محاسبه شد.
بار الکترون کلون و جرم الکترون کیلوگرم است.
پرتو زایی
در حالی که تامسون روی پرتوهای کاتدی آزمایش می کرد، هم زمان بکرل فیزیک دانی که روی خاصیت فسفر سانس مواد شیمیایی کار می کرد با پدیده ی جالبی روبرو شد. این پدیده پرتوزایی و مواد دارای این خاصیت، پرتوزا نامیده شد.
بعد از آن رادرفورد به این موضوع علاقه مند شد و پس از سالها تلاش فهمید، این تابش خود ترکیبی از سه نوع تابش مختلف آلفا ، بتا، و گاما می باشد.
مدل اتمی تامسون
تامسون پس از کشف الکترون ساختاری برای اتم پیشنهاد کرد که در آن الکترون ها با بار منفی در فضای ابر گونه با بار مثبت پراکنده اند و جرم اتم را مربوط به جرم الکترون ها می دانست ، حال آنکه فضای ابرگونه مثبت را بدو ن جرم می دانست.
یکی از موارد بسیار مهمی که یک مدل اتمی باید توضیح دهد، مسئله جذب و تابش انرژی توسط الکترونها است. در مدل اتمی تامسون الکترونها در مکانهای تعادلشان ثابت می مانند. در اتمهای برانگیخته، مانند اتمهای اجسام در دمای زیاد، الکترونها حول مکانهای تعادلشان ارتعاش می کنند. چون نظریه الکترومغناطیس کلاسیک پیشگویی می کند که یک ذره باردار، هنگامی که دارای شتا است، مانند الکترون مرتعش، تابش تابش الکترومغناطیسی گسیل می دارد، درک کیفی تابش گسیل یافته توسط اتمهای برانگیخته بر پایه ی الگوی تامسون امکان پذیر بود. اما از نظر کمی نمی توان طیفهایی را که از راه تجربه مشاهده می شد توجیه کند.
رادرفورد که از شاگردان تامسون بود، نتوانست تشکیل تابشهای حاصل از مواد پرتوزا را به کمک مدل اتمی تامسون توجیه کند. و پس از آزمایشهای بسیار ، نادرست بودن مدل تامسون را اثبات کرد. او درسال 1911 در آزمایش خود ورقه نازکی از طلا را با ذرههای آلفا بمباران کرد، به امید آنکه همه ی ذره های پرانرژی و سنگین آلفا که دارای بار مثبت نیز هستند با کمترین انحراف از این ورقه نازک طلا عبور کنند. اما مشاهده کرد که تعداد کمی از ذرات منصرف شده خارج می شوند و تعداد بسیار کمی از آن به طور کامل منحرف شده و به عقب برمی گردند.
پس نتیجه گرفت که حتماً یک هسته کوچک در مرکز اتم وجود دارد که محل تمرکز بارهای مثبت است و تقریباً تمام جرم اتم نیز در درون این هسته است که توانایی به عقب راندن ذره های سنگین و پرانرژی آلفا را دارد.رادرفورد با استفاده از نتایج این آزمایش مدل اتم هسته دار را پیشنهاد کرد.در این مدل هسته دارای بار الکتریکی مثبت است.
مدل اتمی بور
در سال 1913 نیلز بور مدل اتمی خود را ارائه کردکه با برخی از داده های طیف نمایی مثلاً طیف اتم هیدروژن از نظر کمی تطبیق می کرد. مدل اتمی بور مشتمل بر اصول موضوع زیر بود:
1- الکترون درون اتم، تحت تاثیر نیروی الکتریکی بین الکترون و هسته، در یک مدار دایره ای شکل به دور هسته حرکت می کند و این حرکت تابع قوانین مکانیک کلاسیک است.
2- به جای بینهایت مداری که در مکانیک کلاسیک امکان پذیر است، برای الکترون تنها این امکان وجود دارد که در مداری حرکت کند که برای آن اندازه ی حرکت زاویه ای L مضرب درستی از h ثابت پلانک تقسیم بر دو پی باشد.
3- علی رغم این واقعیت که الکترون دایماً شتابدار است، اما در چنین مدار مجازی انرژی الکترومغناطیسی تابش نمی کند. به این ترتیب، انرژی کل آن، E ثابت باقی می ماند.
4- تابش الکترومغناطیسی در صورتی گسیل می شود که الکترونی که در آغاز در مداری با انرژی Ei در حرکت است، حرکتش را به طور ناپیوسته چنان تغییر می دهد که در مداری با انرژی Ef حرکت کند، بسامد تابش گسیل یافته از رابطه ی زیر تبعیت می کند Ei-Ej=hf
اصول موضوع مدل اتمی بور نکات مهمی را مطرح می کند که زمینه ی مکانیک کوانتوم جدید را فراهم ساخت.
نوترون
اکتشافات مواد رادیواکتیویته و ایزوتوپها پرسشهای جدیدی را درباره ساختمان اتمها مطرح کرد و پرسش هایی مطرح شد که هسته اتمی را در بر میگرفت.
در سال 1919 رادرفورد دریافت که وقتی گاز نیتروژن با ذرات آلفای حاصل از بیسموت ? 214 بمباران میشود، ذرات سریعی تولید میگردد که میتواند بیشتر از خود بیسموت ذرات درگاز سیر کند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 18 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
« تاریخچه »
ورزش کشتی یکی از با سابقه ترین ورزشهایی است که در نزد اقوام و ملتهای گوناگون ، از دوران باستان به شکلهای مختلف برگزار می شده است و تقریبا در هیچ ایل و قبیله و روستا و شهری نیست که این ورزش برای مردم آشنا نباشد .
مبدا کشتی به حیات انسان باز می گردد . از زمانهای بسیار دور ، کشتی چیزی کاملا متفاوت با چیزی که امروزه ما آن را می شناسیم بوده است .
وقتی انسان نخستین دریافت که به کمک قدرت بدنی و زور بازوی خود
می تواند بهتر بر حریفان و حیوانات مهاجم چیره شود ، بیشتر به اهمیت کشتی پی برد .
در آن هنگام کشتی ورزشی نبود که در اوقات بیکاری انجام شود و یا وسیله ای برای استراحت و یا فرار از جامعه باشد ، بلکه وسیله ای برای ادامه بقا بوده است .
به کمک کشتی بود که انسان می توانست از جان خود و خانواده خود محافظت کند و باز هم به خاطر کشتی بود که انسان می توانست غذا بدست آورد . مردان هر خانواده و قبیله ای که زورمندتر از بقیه بودند ، موقعیت و مقام بیشتری نسبت به دیگر خانواده ها و قبایل کسب می کردند و حتی رئیس و فرمانده بقیه می شدند .
قرنها بعد هنگامی که انان توانست به آتش دست یابد ، به زراعت بپردازد ، از فلزات ابزار بسازد و حیوانات را اهلی کند ، کم کم کشتی جنبه های جدیدی به خود گرفت .
از این زمان به بعد ، کشتی تبدیل به یک وسیله سرگرمی شد .
علاوه بر این ، مردان دست به کشتی می زدند تا قدرت خود را بیازمایند و مشخ شود که چه کسی قویتر است .
« کشتی در ایران »
در ایران قدیم ، کشتی گرفتن و زور آزمایی کردن اهمیت بسیاری داشته استو این روش در زندگی و سنتهای ما ایرانیان به قدری ریشه دوانیده که تبدیل به یک ورزش ملی شده است .
درباره کمله کشتی و اینکه به چه معنی است و از کجا ریشه گرفته است باید گفت که زرتشتیان و پارسیان باستان ، هنگام غروب آفتاب ، بندی به کمر خود می بستند و در برابر کانون اتش به دعا خواندن می پرداختند ، آن کمربند کستی نام داشت و کشتی گرفتن هم از این کلمه آمده به معنی کمر یکدیگر را گرفتن .
« کشتی و انواع آن »
1- کشتی آزاد : FREE STYLE
کشتی آزاد از لحاظ فنی با کشتی ایرانیان که در زورخانه ها انجام می شد ، تفاوت چندانی نداشت و تفاوتش فقط در میدان مبارزه و لباس کشتی گیران بود .
کشتی آزاد از سال 1908 وارد بازیهای المپیک شد و در هر سرزمین با آداب و روم خاصی اجرا می گشته است . این کشتی از برنامه المپیک سال 1912 که در استکهلم انجام گرفت ، حذف شد . زیرا سوئدی ها ا کشتی آزاد آشنا نبودند اما در سال 1920 علی رغم موافق نبودن مقامات رسمی ورزشی از این ورزش ، کشتی آزاد دوباره وارد بازیهای المپیک شد .
2- کشتی فرنگی ROMANــGREEC
کشتی یونانی ــ رومی ، بر خلاف نامش نه چیزی از یونان دارد و نه از چیزی از روم .
« بوتن » بانی المپیاد جدید ، این کشتی را به نام یونانی – رومی وارد برنامه
المپیک کرد ، اما چون مردم علاقه وافری به کشتیهایی داشتند که با مشت و لگد و وحشیگری بود از این و در سال 1910کشتی یونانی – رومی حرفه ای ناپدید گشت . نخستین فدراسیون کشتی کلاسیک در سال 1913 تشکیل شد و اگر المپیاد از کشتی کلاسیک حمایت نکرده بود ، امروزه اثری از آن مشهود نبود . این کشتی درسال 1318 توسط آنده گرالویچ ، « به سبک اروپاییان با بدنسازی و تمرین کردن منطقی و شیوه صحیح مسابقه دادن در ایران رواج یافت . » گرالویچ که یک آشوری ایرانی الاصل بود ، د سلملس از توابع آذربایجان – غربی چشم به دنیا گشود . وی در 72 سال پیش به روسیه می رود و همانجا به کشتی روی آورده و رشد می کند .
« آندره » در سال 1933 در لنینگراد 16 ساله بود که بهمقام قهرمانی شوروی رسید و در فینال وزن 58 کیلوگرم « سوموف » از « رستف و شوستر» از مسکو را شکست داد و به مقام قهرمانی رسید ولی چون ایرانی بود او را قهرمان رسمی نشناختند . اولین فعالیت وی در باشگاه پولاد و پیکار با « منوچهر مهران » آغازشد . « محمود ملاقاسمی » علی سعادت ، علی غفاری از شاگردان بنام او بودند .
« آندره » بحق یکی از خدمتگزاران به جامعه ورزش بوده که در سال 1364 دار فانی را وداع گفت . اکثر کشتیگیران تیم ملی فرنگی ایران که در مسابقات جهانی یا بین المللی مقاماتی را کسب کرده بودند از شاگردان مرحوم آندره بوده اند .
« اندر برگ سوئدی » و « اکرو شیدزه » روسی اولین مربیان خارجی
بوده اند که به ایران جهت آموزش اعزام گردیدند .
« تعریف کشتی و فایده آن »
کشتی از جمله ورزشهای سنگین و کاملی است که از قدیم مورد نوجه ورزشکاران ایران بوده است .
کشتی عبارتست از رد و بدل کردن فنونی که در نتیجه تمرین و فعالیت طرفین که قبلا بدست آمده و در موقع لزوم بکار می آید و سرانجام به نفع یکی و به ضرردیگری خاتمه می پذیرد .
کشتی گذشته از فواید بیشماری که دارد برای نیرو بخشیدن به عضلات و نسوج بدن دارد ازفواید و نتایج معنوی و روحی نیز شخص را بی بهره نمی گذارد کشتی روح شهامت و تسلط و در عین حال خونسردی و داشتن ظرفیت و حتی فروتنی و گذشت را که مخصوص پهلوانان است در انسان تقویت می کند .
شخص کشتی گیر نه تنها برای مقابله با صدمات جسمی و عوارضی که ممکن است برای او پیش آید آماده می باشد بلکه بیش از اشخاص دیگر، می تواند ناملایمات زندگی را بر خود هموار سازد .
زندگی ما که با آن سرو کار داریم چیزی جز جنگ و ستیز و مبارزه نیست . زندگی حریف زورمندی است که خواه و نا خواه انسان را به نبرد با خود می طلبد . می توان گفت ، معنی حقیقی زندگی و کیفیت برخورد و مبارزه با پیش آمدهای آن در این کلمه ( کشتی ) نهفته است ، درست است که ورزشهای مختلف نسوج و عضلات بدن را رشد و نیرو می بخشد . ولی کشتی هنر این عضلات وفایده ریاضت آنها را معلوم می گرداند و در واقع کشتی نسبت به ورزشهای دیگر جنبه علمی تری را حائز است .
« گارد و حالات مختلف آن »
یک تعریف از گارد : گارد در کشتی به حالتی گته می شود که یک کشتی گیر هنگام کشتی گرفتن برای آماده نگه داشتن بدن در مقابل حمله احتمالی حریف مقابل به بدن ( دستها و پاها ) خود می دهد .
اما گارد صحیح گاردی است که نکات زیر در آن رعایت شود ( کشتی آزاد ) :
الف ) پاها کمی بیشتر از عرض شانه باز شود و پاها از قسمت مفصل زانو کمی حالت شکستگی و فنری داشته باشد .
ب ) کمرو بالا تنه نه زیاد خمیده و نه زیاد بالا باشد به کله طوری باشد که مرکز ثقل بدن در وط بدن قرار گیرد .
ج ) دستها به اندازه عرض شانه در جلو از پای گارد محافظت نماید و همانند پاها از قسمت مفصل آرنج شکسته شود و پنجه ها باز و انگشتان شست رو به یکدیگر و نگاه کشتی گیر مستقیم به سمت حریف مقابل باشد .
« نام گذاری گاردهای کشتی فرنگی و آزاد »
1- گارد راست 2- گارد چپ 3- گارد ژاپنی
1- گارد راست :
گاردی است که کشتی گیر پای راست خود را جلوتر از پای چپ خود قرار می دهد و دستها در جلوی پای راست برای محافظت از پای گارد قرار می گیرد .
کشتی گیرانی که انواع گارد را می دانند ، از دانستنیهای خود بیشترین بهره را می برند . چرا که می توانند راحتترین فرم گارد را برای خود ف و مشکل ترین آنرا برای حریف خود انتخاب کنند .
2- گارد چپ :
گاردی است که بر عکس گارد راست که کشتی گیر پای چپ خود را جلوتر از پای راست خود قرار می دهد . بازو ها را نیز در یک حالت پوشش به جلو ببرید . منظور این است که بازوی چپ را کمی در قسمت آرنج در جلوی پای چپ خم کنید ، بازوی راست نیز باید در جلوی پای راست اما کمی بالاتر از بازوی چپ قرار گیرد .
سعی کنید که وزن بدنتان را از روی دو پا به طور مساوی تقسیم و پخش کنید .
3- گارد ژاپنی :
گاردی است که کشتی گیر هر دو پای خود را به موازات هم بیشتر از عرض شانه ها د یک خط افقی قرار می دهد و هر دست در مقابل پای موافق همان دست در جلو قرار می گیرد . ( این گارد را بیشتر کشتی گیران جنوب شرقی آسیا و اروپا استفاده می کنند . )
« گاردهای مخالف – موافق – مختلط »
نام گذاری گاردها در کشتی آزاد و فرنگی زمانیکه دو کشتی گیر در مقابل یکدگرگارد می گیرند تغییر می کند که عبارتند از :
الف ) گارد مخالف :
گاردی است که دو کشتی گیر پای گاردشان در مقابل هم با یکدیگر فرق داشته باشد . مثلا پای چپ در مقابل پای راست و یا برعکس قرار می گیرد .
ب) گارد موافق :
گاردی است که برعکس گارد مخالف پای گارد دو کشتی گیر در مقابل هم یکی باشد . مثلا پای راست شما د مقابل پای راست حریفتان و یا بالعکس باشد .
ج ) گارد مختلط :
گاردی است که پای گارد و کشتی گیر در مقابل یکدگر نه موافق باشد و نه مخالف . مثلا یک کشتی گیر پای چپ یا راست خود را در جلو قرار می دهد و کشتی مقابل او گارد ژاپنی می گیرد . یعنی هر دو پای خود را به موازات هم در مقابل پای چپ یا راست شما قرار می دهد .
« عوامل موثر در کشتی »
1- نفس
2- فکر- دقت
3- خونسردی
4- حریف را کوچک نشمردن
5- نرمی بدن
6- فن و کشتی
7- بر هم زدن تعادل حریف و استفاده کردن
8- تصمیم آنی برای به کار بستن فنون
9- شانس
10- کشتی فقط زور نیست
11- دید چشم
12- بیداری بدن
13-وقت شناسی
14- قدرت تصمیم گیری
15- امروز کشتی سرعت است
1- نفس
نفس عبارتست از استقامت و خسته نشدن که اساس موفقیت در کشتی و سایر ورزشهاست و در نتیجه تمرین زیاد می شود . چه بسا در مسابقات اتفاق افتاده است که یکی از کشتیگیران به واسطه تنگی نفس قادر به ادامه کشتی نبوده و اجبارا از ادامه کشتی خودداری کرده است .
2- فکر- دقت
برای شروع به هر کاری فکر و دقت لازم است در کشتی نیز فکر و دقت سهم بسیار بزرگی دارد و بسیاراتفاق افتاده است که کشتی گیر در حین عمل به محض متوجه شدن به خارج زمین خورده این خود بهترین دلیل است که تا چه حد دقت فکر در کشتی موثر می باشد و باید حتی المقدور در کشتی بیش از زور و قدرت از فکر خود کمک گرفت تا موفق شد .
3- خونسردی
کشتی گیر باید در مقابل حملات حریف خونسردی خود را حفظ کند و عصبانی نشود زیرا عصبانیت اراده را سلب و نابود می کند و کشتی گیر را از کار فلج می نماید و حریف هم از عصبانیت او استفاده کرده ، بر او غالب می شود .
4- حریف را کوچک نشمردن
کشتی گیر باید همیشه حریف خود را قویتر از آنچه هست فرض و پیش از
شروع کشتی خود را برای نبرد با بزرگترین کشتی گیران آماده سازد و در ضمن کشتی گیر اگر حریف خود را ضعیف دید کوچکترین تاثیری در اراده اش پیدا نشود و کاملا حریف خود را بزرگ و قوی بشمارد زیرا اتفاق افتاده است که همین حریفان ضعیف و کوچک برای آنکه طرف آنها را حقیر شمرده و بازیچه خود قرار داده در اغلب مواقع بر حریفان قویتر از خود فائق آمدند همواره باید به مصداق این شعر توجه داشت :
دانی که چه گفت با رستم گرد دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد
5- نرمی بدن
نرمی بدن در کشتی بسیار موثر است و بارها اتفاق افتاده است که حریف به خاطر داشتن بدن نرم از زمین خوردن حتمی نجات یافته است . نرمی بدن عبارتست از : عضلات نرم که در اثر فشار و کشش ماهیچه ها بیش از اندازه معمول کشیده می شود و فقط به واسطه حرکات نرمش پیدا می شود .
6- فن و کشتی
فن که باید در حقیقت آنرا کلید کشتی نامید عبارتست از : گرفتن قسمتی از بدن حریف که او را ناراحت کند .
طرز به کار بستن فن بر سه قسم است :
1- طرز گرفتن آن
2- طرز عمل آن
3- طرز بدل و دفاع آن
شرط به کار بردن فن بستگی کامل به برهم زدن تعادل حریف دارد .
7- بر هم زدن تعادل حریف
به صورت زیر است :
باید اول دست خود را به بعضی از قسمتهای بدن حریف نزدیک کنید و یا
اینکه کاری را ناقص از گرفته و یا به طرف چپ و راست و یا جلو و عقب فشار دهید بطوریکه حریف را گیج کرده و او مجبور شود یک مقدار از انرژی خود را صرف نگهداری تعادل بدن خود کند آن وقت فنی را که می خواهد بگیرد .
8- تصمیم آنی برای به کار بستن فنون کشتی :
کشتی گیر نباید هیچ وقت در زدنفن تردید کند و در هر وقت به فکر خود ، فنی را که برای حریف پیش خود انتخاب کرد به فوریت برند تعادل خود را حفظ کند و مواظب باشد که بدل نشود .
9- شانس
معمولا در کشتی برای آنکه اختلافی برسر تعیین حریف رخ ندهد ، قرعه می کشند این عمل اینست که به بعضی حریف زورمند و به برخی دیگر حریف کم زورتری می افتد یعنی در اینجا بیش از هر چیز شانس در برداشتن قرعه تاثیر دارد .
10- کشتی فقط زور نیست
کشتی فقط تکنیک است ، کشتی زیرکی ، هوشیاری ، بیداری ، استقامت ، انعطاف بدنی و سرعت است . یک کشتی گیر قوی اگر دارای فاکتورهای بالا نباشد شکست خواهد خورد .
11- دید چشم
دید چشم در کشتی نقش بسیار مهمی دارد . کشتی گیر خوب کسی است که حریف خود را در یک لحظه از نظر دور نکند و زیر نظر داشته باشد و مانند شیر که شکار خود را در یک لحظه از نظر دور نمی کند باشد . در موقع
مناسب و زمان معینی به حریف یورش می برد و حرکات او را با دید قوی زیر نظر داشته باشد تا او نتواند امتیاز کسب کند . وقتی بعضی از کشتی گیران را روی تشک مشاهده می کنیم انگار خوابند ، ولی بعضی دیگر را دقت کنیم متوجه می شویم چقدر هوشیار و دقیق می باشند . پس نتیجه می گیریم که آن دسته از کشتی گیرانی که چشمان تیزی ندارند هرگز موفق نیستند ولی گروهی که چشمانی باز دارند و هوشیار هستند با دید خوب به مقام قهرمانی دست می یابند .
12- بیداری بدن
یکی دیگر از خصوصیات کشتی گیر خوب بیداری بدن است که بسیار اهمیت دارد که به جرات می توان گفت هیچ کشتی گیری بدون آن به هیچ جا نمی رسد
کشتی گیر هرچه قدر قدرتمند باشد ولی دارای بیداری بدن نباشد به طور قطع نمی تواند به موقع حملات و فنون رقیب را خنثی کند و یا به موقع بدون وقت روی حریف فنی را اجرا نماید .
13- وقت شناسی
کشتی گیرانی که دارای قدرت مناسبی می باشند ولی وقت شناسی را نمی دانند و از فرصتها به موقع استفاده نمی کنند ، احتمال موفق شدن در کشتی را ندارند شاید کمی پیشرفت کنند ولی به موفقیت به معنای وسیع کلمه برای آنان ممکن نیست .
14- قدرت تصمیم گیری
بعضی ازکشتی گیران دارای استعدادهای خوبی هستند ، یعنی بیداری بدن دارند و به صورت نهفته وقت شناس هستند و اتفاقا زور هم دارند ، ولی اراده قوی و تصمیم گیری ضعیفی دارند . پس قدرت تصمیم گیری هم از نکات مهمی است که برای شش دانگ شدن کشتی گیر خیلی مهم است .
15- امروز کشتی سرعت است
نکته دیگری که در کشتی حائز اهمیت است سرعت است ، این صفت لازمه کشتی گیرانی است که می خواهند در سطح جهان در بین استثنایی ها باشند کشتی گیری داشتیم به نام امامعلی حبیبی علاوه بر فاکتورهایی که گفته شد دارا بود ، ولی آنچه باعث شد او در بین قهرمانان جهان و المپیک استثنایی باشد سرعت او بود و این حقیقت نه فقط آن دوران بلکه امروزه نیز نقش مهمی را ایفا می نماید . در همین رابطه می بینیم که هر سال تغییراتی در مقررات کشتی به وجود می آورند که کشتی را سرعت ببخشند . و اگر مقایسه ای داشته باشیم که اغلب کشتی گیران زورمند سرعت لازم را نداشته ، به موفقیت نمیرسند .
« فنون در کشتی »
گرفتن زیر یک خم و درو کردن حریف با پا :
اول تعادل حریفتان را در سر شاخ بهم زده و زمانیکه حریف سر و گردن خود را به طرف بالا حرکت داد ( تصاویر 1و2و3 ) شما زیر یک خم او را گرفته و به حالت درخت کن پای حریف را بالا بیاورید ( تصاویر 4و5 و6 ) و با پای بعدی خود ، پای ستون حریف را درو کرده و حریف را با شکست مواجه سازید ( تصاویر 7و8 )
اجرای فن یک خم درخت کن :
در سر شاخ زیر یک خم حریف را بگیرید ( تصاویر 1و2 ) و زمانیکه حریف روی شما خیمه ناقص زد ( تصویر 3 ) ، از فرصت استفاده کرده با یک جهش دست راست ( دست گارد ) خود را بین دوران ( بیخ ران ) حریف قرار داده و حریف را از روی تشک بلند کنید ( تصاویر 4و5و6 ) و او را در خاک خود بنشانید تا با شکست روبرو شود . ( تصاویر 7و8 )
اجرای فن یک خم و دو خم در گارد مخالف :
در سر شاخ با حریف سعی کنید تعادلش را بهم زده و در یک لحظه زیر حریف را از بالای زانو بگیرید ( تصاویر 1و2و3 ) و با تکان دادن حریف ، سر خود را به زیر بغل حریف برده ( تصویر 4 ) و در ادامه همان حال با دست چپ دور پای راست حریف را گرفته و پای گارد خود را بین دو پای حریف قرار
داده و حریف را به سمت جلو حرکت دهید ( تصاویر 5و6 ) و با زانوی پای گارد خود حریف را به پل برده و او را با شکست مواجه سازید .(ت
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 20 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
مقدمه
جاذبه هر رویکرد مدیریتی، انتظار رهنمون شدن به سود بیشتر برای مؤسسه است. این، به ویژه درباره نظام مدیریت استراتژی با تأثیر عمدهای که بر تدوین و اجرای برنامهها دارد، صادق است.
مجموعهای از مطالعات انجام شده درباره سازمانهای کسب و کار ، تأثیر فرآیندهای مدیریت استراتژیک را بر نتیجه نهایی اندازهگیری کردهاند. یکی از نخستین مطالعات عمده توسط آنسوف و همکاران در سال 1970 اجرا گردید.
در بررسی 93 مؤسسه تولیدی آمریکایی، پژوهشگران دریافتند که برنامه ریزان رسمی که از رویکرد مدیریت استراتژیک استفاده میکردهاند، بر حسب معیارهای مالی که فروش، داراییها، قیمت فروش، درآمد هر سهم و رشد درآمد را اندازه میگرفت، نسبت به مؤسسات بدون برنامهریزی، موفقیت بیشتری کسب نموده بودند. برنامهریزان همچنین در پیشبینی نتیجه فعالیتهای عمده استراتژیک دقت بیشتری داشتند.
دومین پژوهش پیشاهنگ توسط تیون و هاوس در سال 1970 چاپ شد که 36 مؤسسه در شش صنعت مختلف را مطالعه کرده بودند. انها دریافتند که برنامهریزان رسمی در صنایع نفت، غذایی، دارویی،فولاد، شیمیایی و ماشینآلات بطور قابل ملاحظهای از مؤسسات بدون برنامه در همان صنایع پیشی گرفته بودند. به علاوه، برنامهریزان، عملکرد خودشان را به میزان معتنابهی بعد از پیادهکردن فرآیند رسمی در مقایسه با عملکرد مالی در سالهای بدون برنامهریزی، بالا برده بودند.
بعداً ( 1972) هارولد از تکرار بخشی از پژوهش تیون و هاوس درباره شرکتهای دارویی و شیمیایی گزارش داد. یافتههای او مطالعه پیشین را تأیید کرد و در واقع نشان داد که تفاوت میان عملکرد مالی مؤسسات با برنامهریزی مؤسسات بدون برنامهریزی در طول زمان افزایش یافته بود.
در 1974 فولمر و رو ، مطالعهای از تجربه مدیریت استراتژیک 386 شرکت طی 2 سال منتشر کردند. نویسندگان دریافتند که مؤسسات تولیدکننده کالاهای بادوام، با مدیریت استراتژیک از مؤسسات بدون مدیریت استراتژیک از مؤسسات بدون مدیریت استراتژیک مؤفقتر بودند. مطالعه شرکتهای تولیدکننده کالاهای مصرفی و خدمات را شامل نمیشدـ احتمالاً به این دلیل که پژوهشگران، فکر میکردند که مدیریتی استراتژیک در این موسسات پدیده جدیدی است و نتیجه آن کاملاً روشن نشده است.
در 1974 شوفلر و همکاران نتیجه مطالعهای طراحی شده برای اندازهگیری تأثیر مطالعات بازار بر سود را منتشر ساختند. این پروژ اثرات برنامهریزی استراتژیک را بازده سرمایه در برمیگرفت. پژوهش به این نتیجه میرسد که بازده سرمایه بیش از اینکه تحت تأثیر سهم بازار، تراکم سرمایه وتنوع فعالیت بود. پروژه کامل که 37 متغیر عملکرد را شامل میشد، نشان داد که تا 80 درصد پیشرفت ممکن در سودآوری مؤسسه از طریق تغییر در جهت استراتژیک شرکت حاصل شده بود.
مطالعه دیگری درباره تأثیر گسترده توسط کارگر و مالیک در 1975 گزارش شد. پژوهش ایشان که 90 شرکت آمریکایی را در پنج صنعت در برمیگرفت، نشان داد که عملکرد شرکتهایی که از برنامهریزی استراتژیک بلندمدت استفاده میکردند برحسب معیارهای معمول مالی به میزان قابل توجهی بهتر از شرکتهایی بود که برنامهریزی رسمی داشتند.
سرانجامدر حالی که بیشتر مطالعات، مدیریت استراتژیک را در شرکتهای بزرگ آزمون کردند، گزارشی در سال 1982 نشان داد که برنامهریزی استراتژیک تأثیر مطلوبی عملکرد کسب و کارهای کوچک داشته است. رابینسون پس از مطالعه 101 مؤسسه چک خردهفروشی خدماتی و تولیدی ظرف مدت 3 سال ، دریافت شرکتهایی که از برنامهریزی استراتژیک استفاده میکردند، بهبود قابل توجهی از نظر فروش، سودآوری بهرهوری نسبت به مؤسساتی که فعالیت سیستماتیک برنامهریزی نداشتند به دست آورده بودند. الگوی کلی نتیجههای حاصل از هفت مطالعه،ارزش مدیریت استراتژیک را بر اساس معیارهای مختلف مالی به روشنی نشان میدهد. بر پایه شواهدی که در دست است،سازمانهایی که رویکرد مدیریت استراتژیک را به کار میبرند، بطور منطقی و جدی انتظار دارند که سیستم جدید، عملکرد مالی آنها را بهبود بخشد.
تعریف، مدیریت استراتژیک عبارت است از: مجموعه تصمیمات و فعالیتهای موجه صورتبندی واجرای استراتژی طراحی شده برای دستیابی به هدفهای سازمان.
این کار شامل توجه به نه حوزه پراهمیت است که شامل:
1ـ تعیین رسالت شرکت
2ـ تجزیه وتحلیل شرکت
3ـ ارزیابی محیط خارجی شرکت
4ـ تجزیه وتحلیل گزینههای ممکن در برابر نهادن وضعیت شرکت
5ـ تشخیص گزینه دلخواه
6ـ انتخاب استراتژیک مجموعه هدفهای بلندمدت و استراتژیهای اصلی لازم برای گزینه دلخواه
7ـ تدوین هدفهای سالیانه
8ـ اجرای تصمیمات انتخاب استراتژیک بر ااس تخصیص منابع بودجه شده با تعیین هماهنگی میان فعالیتها
9ـ بررسی و ارزیابی موقعیت فرایند استراتژیک
ابعاد تصمیمات استراتژیک:
کدامیک از تصمیمات کسب و کار موسسه استراتژیک است . لذا سزاوار توجه مدیریت استراتژیک؟ مسائل استراتژیک معمولاً شش بعد قابل تشخیص دارند: مسائل استراتژیک به تصمیمات مدیریت مالی نیاز دارد. تصمیمات استراتژیک در آن واحد با چندبخش از عملیات مؤسسه سروکار دارند بنابراین دخالت مدیران مالی در تصمیمگیری ضروری است. تنها در این سطح چشمانداز درک و پیشبینی اثرات گسترده و پیامدهای آن و قدرت تصویب تخصیص منابع لازم برای اجرا وجود دارد.
ماهیت و ارزش مدیریت استراتژیک
پیچیدگی و ظرافت تصمیمگیری درکسب وکار، مدیریت استراتژیک را ضروری میسازد. مدیریت فعالیتهای متنوع و چند بعدی درونی، تنها بخشی از مسئولیتهای مدرن مدیران است. محیط بلافصل برونی مؤسسه مجموعه بعدی عوامل چالش انگیز را فرامیاورد. این محیط ، رقبا را هروقت که سود امکانپذیر به نظرآید، تأمینکنندگان منابعی که روز به روزکمیابتر میشوند، سازمانهای دولتی که بر تبعیت از مقرراتی فزاینده نظارت میکنند و مشتریانی که خواستههای غالباً نامعقولشان باید پیشبینی شود را در برمیگیرد. محیط برونی دور نیز بر جو عمومی ولی با نفوذی که مؤسسه در آن قرار دارد تأثیر میگذارد این محیط شرایط اقتصادی، تغییرات اجتماعی، رجحانهای سیاسی و پیشرفتهای فنی را دربرمیگیرد که همه را باید پیشبینی، نظارت و ارزیابی کرد و در تصمیمگیری سطح بالا دخالت داد. با این وجود این تأثیرها غالباً پائینتر از چهارمین عامل عمده در تصمیمگیری مدیریت عالی قرار میگیرند، که عبارت است از، هدفهای متعدد و غالباً ناپایدار صاحبان منافع مؤسسه: سهامداران، مدیران عالی،کارکنان، اجتماعات، مشتریان و کشور.
به منظور برخورد اثربخش با همه عواملی که بر توانایی شرکت در رشد سودآور ان تأثیر دارند، مدیران فزایندههای مدیریت استراتژیک را به گونهای طراحی میکنند که به نظرشان وضعیت بهینه مؤسسه را در محیط رقابتیاش تسهیل مینماید. چنینی استقراری به این لحاظ امکانپذیر است که فرایندهای استراتژیک برآورد دقیقتری از تغییرات محیطی فراهم میکنند و برای واکنش نسبت به فشارهای داخلی یا رقابتی آمادگی بیشتری پدید میاورند.
از پایان جنگ دوم جهانی به این سوی، فرایندهای مدیریتی با دامنه وسیع ومقیاسی بزرگ، بویژه به عنوان عکس العمل بزرگ شدن اندازه و تعداد مؤسسات رقیب، توسعه دخالت دولت به عنوان یک خریدار، فروشنده ، ناظم و رقیب در بازار آزاد و درگیرشدن بیشتر کسب وکار در بازرگانی بینالمللی به شدت پیچیده شدهاند. میتوان گفت که عمدهترین پیشرفت فرایندهای مدیریت در دهه 1970 روی داد. «برنامهریزی بلندمدت»، «مدیریت موسسات جدید»،«طرح ریزی. برنامهریزی، بودجهبندی» و «سیاست بازرگانی»، با تأکید بیشتر بر پیش بینی محیط وملاحظات درونی و برونی در تدوین واجرای برنامهها در هم تنیده شد. این رویکرد فراگیر به عنوان مدیریت استراتژیک یا برنامهریزی استراتژیک شناخته میشود.
تعریف: مدیریت استراتژیک عبارت است از: مجموعه تصمیمات و فعالیتهای موجه صورتبندی و اجرای استراتژی طراحی شده برای دستیابی به هدفهای سازمان. این کار شامل توجه به نه حوزه پراهمیت است:
1ـ تعیین رسالت شرکت، شامل بیانیههای کلی درباره قصد، فلسفه و هدفهای آن.
2ـ تجزیه و تحلیل شرکت به نحوی که وضعیت و تواناییای درونی آن را نشان دهد.
3ـ ارزیابی محیط خارجی شرکت بر حسب رقابت وعوامل عمومی اوضاع واحوال.
4ـ تجزیه وتحلیل گزینههای ممکن که از برابرنهادن وضعیت شرکت و محیط خارجی نمایان شدهاند.
5ـ تشخیص گزینه دلخواه، هنگامی که امکانات در پرتو رسالت شرکت سنجیده میشود.
6ـ انتخاب استراتژیک مجموعه هدفهای بلندمدت واستراتژیای اصلی لازم برای دستیابی به گزینه دلخواه.
7ـ تدوین هدفهای سالیانه واستراتژی کوتاهمدت سازگار با هدفهای بلندمدت و استراتژیهای اصلی.
8ـ اجرای تصمیمات انتخاب استراتژیک براساس تخصیص منابع بودجه شده با تأکید بر هماهنگی میان فعالیتها، کارکنان، ساختار، تکنولوژی و نظام پاداش.
9ـ بررسی و ارزیابی موفقت فرایند استراتژیک برای استفاده در کنترل و به عنوان دروندادی برای تصمیمات آینده.
همچنانکه این ارائه نه مورد نشان میدهد، مدیریت استراتژیک، برنامهریزی، راهبری، سازماندهی و کنترل تصمیمات استراتژیک و فعالیتهای کسب و کار را در برمیگیرد.استراتژی در نظر مدیران، به معنای برنامه های مقیاس بزرگ و آیندهنگر برای تعامل با محیط رقابتی به منظور بهینه کردن دستیابی به هدفهای سازمان است. بنابراین استراتژی در واقع «برنامهبازی»مؤسسه است. اگر چه استراتژی همه نیازهای آینده( انسانی، مالی و مواد) را به تفصیل بیان نمیکند، ولی چارچوبی برای تصمیمگیری مدیریتی فراهم میسازد. استراتژی آگاهی شرکت درباره نحوه رقابت کردن. در برابر کی، کی، کجا و برای چه را نشان میدهد.
مسائل استراتژیک مستلزم تخصیص مقادیر زیادی از منابع شرکت است.
مسائل استراتژیک اثرات عمدهای بر رونق بلندمدت مؤسسه دارند.تصمیمات استراتژیک ظاهراً موسسه را برای مدت درازی معمولاً پنج سال متعهد میسازد با این وجود چهارچوب اثرات آن بسی فراتر از این مدت است.
مسائل استراتژیک آینده نگر هستند.
مسائل استراتژیک معمولاً پیامدهای عمده چند وظیفهای یا چند کسب و کاری دارند.
مسائل استراتژیک در نظر گرفتن عوامل محیط خارجی مؤسسه را ضروری میسازند.
سطوح مختلف استراتژی: سلسله مراتب تصمیمگیری مؤسسات کسب وکار معمولاً شامل 3 سطح است: در بالا سطح مؤسسه عمدتاً شامل اعضای هیئت مدیره، مدیرعامل و مدیران اداری است.
این گروه مسئول عملکرد مالی کل مؤسسه و دستیابی به هدفهای غیر مالی میباشد.
دومین رده سلسله مراتب تصمیمگیری سطح کسب و کار است که عمدتاً مدیران مؤسسه و کسب و کار را در بر میگیرد. این مدیران باید بنیانهای عمومی مربوط به جهتها و مقاصد سطح مؤسسه را به هدفها و استراتژیهای ملموس وظیفهای برای بخشهای کسب و کار یا واحد استراتژیک کسب و کار تبدیل نمایند.
سومین رده، سطح وظیفهای است که عمدتاً مدیران محصول ، بعد احیایی و حوزههای وظیفهای را در برمیگیرد. مسئولیتهای آنها تدوین هدفهای سالیانه و استراتژیهای کوتاهمدت در زمینه تولید، عملیات، تحقیق و توسعهمالی و حسابداری، بازاریابی و روابط انسانی است.
رسمیت در مدیریت استراتژیک
رسمیت نظامهای مدیریت استراتژیک در میان شرکتها کاملاً متفاوت است. منظور از رسمیت، میزان عضویت، مسؤولیتها ، اختیار و آزادی تصریح شده در تصمیمگیری است. این موضوع در مطالعه مدیریت استراتژیک اهمیت دارد، زیرا میزان رسمیت معمولاً با هزینه، فراگیربودن، دقت و موفقیت برنامهریزی، همبستگی مثبت دارد.
چند عامل نیاز به رسمیت در مدیریت استراتژیک را تعیین میکنند. ترکیبی از اندازه سازمان، سبکهای مسلط مدیریت ، پیچیدگی محیط، فرآیند تولید، ماهیت مسألهها و هدف نظام برنامهریزی موسسه مزان مناسب رسمیت را تعیین میکنند.
به ویژه رسمیت غالباً با دو عامل ارتباط دارد: اندازه و مرحله پیشرفت سازمان. روش ارزیابی موفقیت استراتژیک نیز با درجه رسمیت پیوند دارد. برخی مؤسسات به ویژه موسسات کوچک الگوی کارآفرینی دارند. آنها عمدتاً تحت کنترل یک نفرند و تعداد محدودی کالا یا خدمت تولید مینمایند.در این سبک ازیابی عملکرد بسیار غیررسمی، شهودی و دارای دامنه محدودی است. در سوی دیگر طیف ارزیابی بخشی از نظام برنامهریزی استراتژیک چندسطحی ، فراگیر و رسمی است. این رویکرد که هنری مینتزبرگ آنرا الگوی برنامهریزی مینامد، توسط مؤسسات بزرگی چون تگزاس اینسترومنتز و جنرال الکتریک استفاده میشود. مینتز برگ سبک سومی را هم به نام الگوی تطبیقی در میانه این طیف تعیین کرده است، که آن را با مؤسسات به اندازه متوسط در محیطهای نسبتاً آرام مرتبط میداند.
در شرکتهایی که سبک انطباقپذیر دارند، تشخیص و ارزیابی استراتژی های ممکن بسیار نزدیک و مرتبط به استراتژی موجود است. علیرغم این تعمیمها، وجود سبکهای مختلف در یک سازمان غیر معمول نیست. به عنوان مثال، اکسون ممکن است الگوی کارآفرینی را در تدوین و ارزیابی استراتژی بخش انرژی خورشیدی خود به کاربرد، در حالی که بقیه شرکت سبک برنامهریزی را دنبال کنند.
انواع ساختارهای مدیریت استراتژیک:
نمونه1: موسسههای با یک کسب و کار:
نمونه 2: مؤسسه های دارای چند کسب وکار
ویژگیهای تصمیمات مدیریت استراتژیک:
ویژگیهای تصمیمات مدیریت استراتژیک با توجه به سطح فعالیت استراتژیک متفاوت است.
سطــح استراتژی
ویژگی مؤسسه کسب وکار وظیفهای
نوع مفهومی مختلط عملیاتی
قابلیت اندازهگیری تفاوتهای ارزشی نیمهعددی معمولا عددی
تواتر دورهای یا متفرق دورهای یا متفرق دوره ای
قابلیت سازگاری کم متوسط زیاد
ارتباط با فعالیت فعلی ابتکاری مختط ضمیمه
خطر دامنه وسیع متوسط کم
احتمال سود زیاد متوسط کم
هزینه زیاد متوسط کم
افق زمانی بلندمدت میانمدت کوتاهمدت
انعطافپذیری زیاد متوسط کم
همکاری لازم زیاد متوسط کم
رسمیت در مدیریت استراتژیک
رسمیت نظامهای مدیریت استراتژیک در میان شرکتها کاملاً متفاوت است منظور از رسمیت میزان عضویت مسئولیتها، اختیار و آزادی تصریح شده در تصمیمگیری است.
این موضوع در مطالعه مدیریت استراتژیک اهمیت دارد، زیرا میزان رسمیت معمولاً با هزینه، فراگیربودن وقت و موفقیت برنامهریزی، همبستگی مثبت دارد.
چندعامل نیاز به رسمیت درمدیریت استراتژیک را تعیین میکند که ترکیبی از اندازه سازمان، سبکهای مسلط مدیریت، پیچیدگی محیط، فرایند تولید، ماهیت مسألهها و هدف نظام برنامهریزی مؤسسه میزان مناسب رسمیت را تعیین میکند.
به ویژه رسمیت غالباً با دو عامل ارتباط دارند.
اندازه و مرحله پیشرفت سازمان، روش ارزیابی موفقیت استراتژیک نیز با بودجه رسمیت پیوند دارند.
استراتژی سازان:
فرایند مطلوب مدیریت استراتژیک توسط یک تیم مدیریت استراتژیک، تدوین و نظارت میشود.
این تیم عمدتاً تصمیمگیرانی در هر سطح (موسسه، کسب و کار و وظیفهای) مؤسسه را در برمیگیرد. مثلاً مدیرمالی اجرایی، مدیران محصول و رؤسای حوزههای وظیفهای تیم مذبور همچنین بر درونداد دریافتی از دو نوع کارکنان پشتیبانی متکی است: کارکنان برنامهریزی شرکت در صورت وجود، و مدیران و سرپرستان سطوح پایینتر، گروه امید دادههای لازم برای تصمیمگیری استراتژیک را تأمین میکنند و مسئول اجرای استراتژی هستند.
نظر به اینکه تصمیمات استراتژیک چنین اثر عظیمی به مؤسسه دارند و مقادیر متنابهی از منابع سازمان شامل میشوند.
یک نکته نهایی لیکن پراهمیت را نیز باید درباره تصمیمگیران استراتژیک
بیان کرد:
رئیس یک شرکت یا مدیر عالی اجرایی بنا به تعریف نقش تعیین کنندهای اوایل فرایند ایفا میکند. این وضعیت به دلیل بسیاری مطلوب و منطقی است. وظیفه اصلی مدیر عالی اجرایی، غالباً به عنوان تعیین جهت درازمدت مؤسسه بیان میشود.
جریان تعامل و تکرار فرایند استراتژیک:
فرایند مدیریت استراتژیک، بعضی اوقات، اشتباها به عنوان جریانی یک طرفه از هدفها، استراتژیها و تصمیمات دائمی از سطح مؤسسه به کسب و کار و از آنجا به سطح وظیفهای تلقی میشود.در واقع این فرایند به نشست تعاملی است یعنی کارکنان مبتکر و ماهر و دانا سراسر مؤسسه را تشویق به مشارکت مینمایند. در حالی که فرآیند استراتژیک مطمئناً توسط مدیران عالی نظارت میشود. زیرا که از آنها چشمانداز وسیعی از شرکت و محیط آن دارند. مدیران همه سطوح فرصتهای متعددی برای مشارکت در مراحل مختلف فرایند دارند. به طور کلی تصمیمات استراتژیک معمولاً تنها پس از آزمون و خطا اتخاذ میشود.
ارزش مدیریت استراتژیک: منافع مالی، مزایای مدیریت استراتژیک، خطرهای مدیریت استراتژیک.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 41 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
می توان به آسانی شواهدی دال بر عدم شکل گیری اخلاق شهروندی در تهران آورد. می توان در این خصوص سخن گفت که حوزه عمومی و جامعه مدنی و نظایر آن در ایران وجود ندارد یا از موقعیتی ضعیف برخوردار است.
نوشته حاضر سه وجه دارد: ماشین، ترافیک و اخلاق شهروندی. اما قبل از آن که در مورد این سه وجه کمی تامل کنم باید به سوالی بپردازیم که دغدغه اصلی من در این نوشتار است.چرا مردم علی رغم مشکلات عدیدهای(آلودگی هوا، آلودگی صوتی، از دست دادن زمان، فشارهای عصبی پشت ترافیک و...) که مسئله ترافیک در پی دارد همچنان از اتومبیل های شخصی خود استفاده می کنند؟امروزه ما می بینیم که رسانه ها و مسئولین به مردم انتقاد میکنند که چرا از وسیله نقلیه شخصی استفاده می کنند و بر مشکلات می افزایند.
برخی از جامعه شناسان نیز بر وجود فردگرایی خودمدارانه در بین مردم ایران تاکید می کنند و روانشناسان نیز به طریق خود به محکومیت مردم می پردازند. اما اگر بخواهم یک پاسخ ساده به همه این اعتراضات بدهم این است که "استفاده از وسایل نقلیه عمومی موجود در ایران پیامدهایی دربر دارد که در نهایت منجر به از بین رفتن اخلاق شهروندی می شود".بنابراین من فکر می کنم که مردم در شرایط موجود از عقلانیتی در کنش خود بهره می گیرند که در کوتاه مدت مسائل شخصی و خانوادگی شان را رفع می کند اگرچه در بلند مدت و در سطحی دیگر ممکن است برای جامعه مسئله ایجاد کند.برای تشریح این پاسخ ساده به ناچار به سه وجه ذکر شده در ابتدای سخن بر می گردم.
● اخلاق شهروندی
می توان به آسانی شواهدی دال بر عدم شکل گیری اخلاق شهروندی در تهران آورد. می توان در این خصوص سخن گفت که حوزه عمومی و جامعه مدنی و نظایر آن در ایران وجود ندارد یا از موقعیتی ضعیف برخوردار است. می توان اخلاق شهروندی را در برابر فردگرایی خودمدارانه قرار داد و بر این نکته تاکید گذاشت که ایرانیان دارای چنین اخلاقی اند و فرد ایرانی منافع جمعی را به کل نادیده می گیرد و همه چیز را بر مدار فردیت خود سامان می دهد.
در عین حال برخی از شواهد هم می توانند علیه این تلقی وارد شوند و بر جمع گرایی حاکم بر روحیه ایرانیان تاکید کنند. اما همه این استدلالات یک نکته را مغفول می نهد و آن این که فردگرایی و جمع گرایی در بین ایرانیان را باید با مقوله دیگری چون خانواده گرایی فهم کرد.
دوگانه فردگرایی و جمع گرایی و به عبارت دقیق تر فردگرایی خودخواهانه و فردگرایی جمع گرایانه یا دگرخواهانه برای فهم جامعه ایران کافی نیست بلکه خانواده خواهی و الویت دادن منافع خانواده بر منافع دیگر اعضای جامعه، مفهومی است که در تحلیل امروز می تواند به کمک ما بیاید. اخلاق شهروندی در ایران را باید با چنین ملاحظاتی بحث کرد.
برای دقت نظری بیشتر بهتر است بر اساس نگاه دورکیمی پیش برویم، برای فهم اخلاق شهروندی ابتدا باید بین دو نوع فرد گرایی که دورکیم تمایز گذارده اشاره کرد. وی از دو نوع فردگرایی نام میبرد. فردگرایی اخلاقی و فردگرایی خودخواهانه و در کتاب تقسیم کار این دو مفهوم را در تقابل با یکدیگر قرار میدهد. فردگرایی اخلاقی با نوعی نظام اخلاقی اجتماعی همبسته است.
در این فردگرایی، فرد در پیوند با نظام اجتماعی و نظم اخلاقی آن شناخته میشود و فردگرایی اخلاقی به معنای مسئول بودن فرد در قبال افراد دیگر و جامعه و اخلاق مدنی است.مهمترین نتیجه حاصل از کتاب درباره تقسیم کار اجتماعی این بود که فردگرایی اخلاقی پیش شرط لازم جامعه جدید است. فردگرایی یا کیش فرد بر پایه احساس همدردی یا رنج همنوعان، آرزوی برابری و عدالت بنیاد نهاده شده است و منشایی اجتماعی دارد.
کیش فرد به نظر دورکیم احترام به تمامیت همه افراد است و خداانگاری فرد منجر به احترام به حقوق انسانی و تایید این حقوق، همدردی و دلسوزی بیشتر برای همه رنجها و بدبختیهای بشری، اشتیاق برای نبرد با آن ها و تخفیف آن ها و عطش بیشتری برای عدالت گردیده است. بنابراین فردگرایی یکی از اجزای تشکیلدهنده جامعه مدرن است.
فردگرایی خودخواهانه نوعی ویژگی اخلاقی است که صرفا بر تقدم منافع شخصی مبتنی است. این نوع از فردگرایی اساسا مخل نظم هنجاری جامعه و نظم اجتماعی است. دورکیم در نقد فردگرایی خودخواهانه معتقد بود که هیچ جامعه ای را نمیتوان بر پایه دنبال کردن نفع شخصی بنا نهاد. فردگرایی خودخواهانه اغلب در فرد اجتماعی نشده ظهور میکند و در نیازها و امیال این قبیل افراد ریشه دارد.
دورکیم هم فردگرایی خودخواهانه و هم فردگرایی اخلاقی را محصول جامعه مدرن می دانست.من نمی خواهم بگویم که فردگرایی خودخواهانه یا اخلاقی اساسا در ایران وجود ندارد. می خواهم بگویم که این دوگانه دورکیمی هم برای تحلیل جامعه ما کافی نیست. فردگرایی در هر دو شکلش در ایران تابعی از منافع خانواده است.
● اتومبیل
اتومبیل شخصی در ایران صرفا ابزاری برای تشفی خودخواهی های فردی نیست. اتومبیل شخصی صرفا یک ابزار نیست و صرفا یک وجه ندارد. اتومبیل شخصی یک برساخته فرهنگی و محصولی اجتماعی است. برساخته ای فرهنگی که با منافع خانواده در ایران پیوندی نزدیک دارد. ماشین پاره ای از خانه است و شاید هم تداوم خانه در خیابان.
ما با جامعه ای مواجه ایم که خیابان هیچ موضوعیتی جز ادامه خانه بودن یا محملی برای شکل گیری نفس های منفرد نمی تواند داشته باشد. بیراه نخواهیم رفت اگر بگویم، ماشین پاسدار حریم خانواده در شهری است که امکان شکستن حرمت های آن فراوان است. جامعه ای که از یکسو تاکید بسیاری بر حرمت خانواده دارد و از دیگر سو امکانات لازم را برای حفظ این حرمت در شهر و در فضای عمومی فراهم نکرده است.
● ترافیک
ترافیک خود پدیده ای چند وجهی است به گونه ای که از زوایای گوناگون می توان بدان نگریست. من در اینجا از جنبه های خوشایند ترافیک در زندگی شهری سخنی نمی گویم و صرفا ترافیک را به عنوان یک معضل می پذیریم. معضلی که خود انواع مسایل را برای ما ساکنان کلان شهر پدید آورده است و از این رو موضوع سخنان زیادی در دهه های اخیر قرار گرفته است.
یک تناقض جالب این است که هرچه بر میزان توجه و مسئله دار بودن ترافیک افزوده شده است بر میزان ترافیک نیز افزوده شده! در همه این موارد توجه بیش از گسترش وسایل نقلیه عمومی مطمئن، بر فرهنگ سازی در عدم استفاده از وسایل نقلیه شخصی تاکید شده است.
اکنون نوبت آن است که مجددا بپرسیم مردم به خوبی می دانند که اتومبیل شخصی بر حجم خودروها و مسئله ترافیک می فزاید اما چرا از اتومبیل شخصی استفاده می کنند؟
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 14 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید