مقدمه:
روانشناسی ورزشی شاخهای از علم ورزش است که در جستجوی فراهم نمودن پاسخ به سؤالات مختلف در زمینههای رفتار انسانی در حیطه ورزش است. از آنجایی که روانشناسی به مطالعه رفتار میپردازد، بالطبع موضوع روانشناسی ورزشی نیز مطالعه حرکات و فعالیتهای ورزشی در تمام ابعاد از فعالیت حرکتی یک کودک دبستانی تا مسابقات جهانی و المپیک میباشد.
اگر چه اهمیّت مسائل روانی در ورزش از چندین سال پیش شناخته شده است با این حال روانشناسی ورزشی هنوز دانشی بسیار جوان میباشد و در خلال دهههای اخیر علاقه و توجه به «روانشناسی ورزشی شناختی » افزایش چشمگیری یافته است. ابتدا تمام تلاشها در این حیطه معطوف به مردان قهرمان بود اما در سالهای اخیر این روند متحول شده است و روانشناسی ورزشی قهرمانان زن و مرد حرفهای و برجسته افراد شرکت کننده در فعالیتهای غیر حرفهای را نیز مورد توجه قرار میدهد. به عبارتی هدف روانشناسی ورزشی کمک به ورزشکاران در تمام ردههای سنی از نوجوانان تا بزرگسالان است.
امروزه متخصصان فیزیولوژی ورزش از دانش روانشناسی ورزشی برای کمک به شرکتکنندگان در برنامههای باز پروری قلبی استفاده میکنند تا آنها بر ترس خود نسبت به از سرگیری و شروع تمرین غلبه کنند. معلمان همچنین با استفاده از دانش روانشناختی ورزشی شیوه توجه به تأثیرات محیطی را که باعث بهبود اجرا میشوند، به متعلمان خود میآموزانند. دست اندر کاران تیمهای جوانان برای اطمینان از کسب تجارب مثبت از سوی ورزشکاران جوان، از روانشناسی ورزشی بهره میگیرند. و نهایتاً مربیان در تمام سطوح از تکنیکهای روانشناسی ورزشی همچون کنترل هیجان، تصویر سازی ذهنی، هدف گزینی و انگیزش کمک میگیرند تا ورزشکاران را در تکامل بخشیدن اجراهایشان یاری دهند. اکنون با پیشرفت علم روانشناسی ورزشی، بحث مهارتهای روانی در اجرای عملکردهای ورزشی از اهمییت بسزایی برخوردار شده است و در حالی که قبلاً به اهمیت آماده سازی جسمانی تأکید میشد امروزه قهرمانان هرچه بیشتر بر آماده سازی روانی توجه و تأکید میکنند. تجارب کسب شده آنان حاکی از آنست که وقتی در میدانهای بزرگ با قهرمانانی همتراز به لحاظ جسمیبه رقابت میپردازند، سرانجام آمادگی روانی پیروزی را به نفع یکی از طرفین رقم خواهد زد.
مربیان برتر نیز به جنبههای آماده سازی روانی ورزشکاران و ضرورت تدارک آن در طول تمرینات واقفند. و بخشی از برنامه آمادهگی را به آماده سازی روانی اختصاص میدهند. با وجود این، آماده سازی روانی تا حدود زیادی مورد غفلت قرار گرفته است که به نظر میرسد عمدهترین علت این غفلت فقدان آگاهی مربیان در چگونگی آماده سازی روانی ورزشکاران میباشد. صاحبنظران ورزش چنین میپندارند که ورزش میتواند به بازیکنان جوان قدرت ارادهگری، اعتماد به نفس، نحوه سلوک، برقراری ارتباط با دیگران و تجربه رسیدن به هدفهای مشکل را بیاموزد ولی امروزه میدانیم که این قابلیتها به طور خود بخودی به حداکثر نرسیده و رشد نمییابند مگر اینکه ورزشکار تحت آموزش و تمرین مهارتهای روانی1 قرار گیرد.
اکنون مهارتهای روانی در همان نقطهای قرار دارند که پنجاه سال پیش مهارتهای جسمانی قرار داشتند مربیان باید به این اعتقاد دست یابند که مهارتهای روانی هم چون مهارتهای جسمانی قابل کسباند و باید به طور اصولی و علمی آموزش داده شوند.
روانشناسی ورزشی:
پیدایش علم روانشناسی ورزشی به قرن بیستم باز می گردد اما اولین مطالعات در این زمینه در سالهای آخر قرن نوزدهم انجام شد. در واقع به صراحت نمی توان بیان کرد که روانشناسی ورزشی دقیقاً در چه زمانی بصورت علم مطرح شد, به همین جهت برخی ادعا میکنند علم روانشناسی ورزشی همچون نوزادی است که به تازگی متولد شده است. بطور کلی در ابتدا مطالعه رفتار ورزشی در جهت تشریح اصول و موضوعات روانشناسی عمومی بود و جهتگیری مشخصی بعنوان روانشناسی ورزشی دیده نمی شد. دکتر نورمن تریپلت روانشناس دانشگاه ایندیانا, در اوایل سالهای 1897, در مجله آمریکایی روانشناسی مطلبی را منتشر کرد که به گونهای مستقیم به روانشناسی ورزشی ارتباط داشت. تریپلت پدیدهای را بررسی کرد که اکنون «سهولت اجتماعی» مینامیم, و آن اثر مساعد مشاهده کنندگان برعملکرد شخص است. او پی برد دوچرخهسوارانی که گروهی فعالیت میکنند نسبت به زمانی که فردی دوچرخهسواری میکنند, نیز سریعتر حرکت می کنند. دکتر ای. دبلیو. اسکریپچر روانشناس دانشگاه ییل از مطالعه خود چنین نتیجه گرفت که شرکت در ورزش به دارا شدن ویژگیهای شخصیتی مطلوب میانجامد (مارک، اچ انشل،1380).
دیدگاه جدید مبنی بر اینکه ورزش رقابتی شخصیت ساز است, ریشه در پژوهشهای اسکرپیچر دارد, اما پیشگام شناخته شده روانشناس ورزش دکتر کلمن رابرتز گریفیت است. گریفیت که به عنوان پدر روانشناسی ورزش از او نام برده میشود, بعنوان اولین شخصی است که سالهای زیادی را صرف آزمایشهای منظم روانشناسی ورزشی کرده است(مارک، اچ انشل،1380).
گریفیت اولین آزمایشگاه روانشناسی ورزش را, به نام آزمایشگاه پژوهش ورزشی در سال 1925 در دانشگاه ایلینوی تأسیس کرد. اگرچه پژوهش درباره اثر عوامل روانی بر عملکرد ورزشی را, در سال 1918 آغاز کردهبود. علایق اولیه او شامل اثرهای عوامل روانی و محیطی بر یادگیری و اجرای مهارتهای حرکتی و شخصیت در ورزش بود. او برای آزمایشگاه خود وسایلی را تهیه کرد که آگاهی از جنبشهای مهارتی, هوشیاری ذهنی, واکنشهای زمانی نسبت به بینایی, شنوایی، فشار, ثبات, هماهنگی عصبی ـ عضلانی, تنشها و رهاسازی عضلانی و توانایی عضلانی را اندازهگیری میکردند. او بر اساس مصاحبه با بازیکن فوتبال ردگرنگ پی برد که ورزشکاران برتر مهارتهای ورزشی را خودبهخود, بدون هیچ یا کمترین اندیشهای, انجاممیدهند.او اولینکتابهایروانشناسی ورزشی را به نامهای «روانشناسی مربیگری» در سال 1926 و «روانشناسیورزشکاران» در سال 1928 نوشت و اولین درس روانشناسی ورزش را در سال 1923 در دانشگاه ایلینوی تدریس کرد. گریفیت, در تکلیفی که روانشناسان ورزش امروزی واقعاً بر آن رشک میبرند, توسط باشگاه شیکاگوکانبر استخدام شد تا در فصل مسابقههای سال 1938 مشاور روانشناس ورزش تیم باشد. او آزمونهای حرکتی و پرسشنامههای روانی گوناگون را اجرا کرد تا توانایی حالت روانی و توانایی بالقوه کنونی ورزشکاران رقابتی را از آغاز آموزش (فصل بهار) تا پایان فصل تعیین کند(مارک، اچ انشل،1380).
پژوهش روانشناسی ورزشی در دهههای 1940 نمود واقعی داشت بجز پایاننامههای دکترا که گهگاهی نوشته میشدند. در این زمان بیش از هر چیز, تأسیس آزمایشگاههای یادگیری حرکتی رواج یافت که ار جمله میتوان آزمایشگاهی را نام برد که توسط جان لاتر در دانشگاه پنسیلوانیا,کلارنس رگزویل در دانشگاه ویسکاسنین, سی. اچ مکلوی در دانشگاه آیوا, و شاید از همه معروفتر فرانکلین هنری در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی, تأسیس شد (مارک، اچ انشل،1380).
این جنبش زمینه را برای حضور، رشد و ... تربیت بدنی فراهم ساخت که دارای پیچیدهترین رهیافت علمی در پژوهش برای رفتار حرکتی بود. همة دانشمندان ورزش به نوبهی خود از بهینهبودن طرح, تجهیزات و فنون آماری پژوهشی انتشار بیشتر دادههای مربوط به فرایندهایی که زیربنای مهارتآمیز عملی و آموختنی بودند, سود جستند. با وجود «خلأ شایان توجه بین سالهای مولد گریفیت و کارهای پژوهشگران معاصر در روانشناسی ورزش», زمینه روانشناسی ورزش از این تلاشهای اولیه در پژوهش حرکتی, سود برده است (مارک، اچ انشل،1380).
سرانجام, در دههی 1960 بود که روانشناسی ورزش گامهای بزرگی را برداشت و زمینه علمی کنونی را فراهم آورد. چندین عامل به گسترش این زمینه علمی کمک کردند. کتابهای درسی بیشتر از هر زمان دیگر چاپ شدند. از جمله میتوان به کتابهای زیر اشاره کرده:
«رفتار جنبشی و یادگیری حرکتی» بریانتگرتی , «مشکل ورزشکاران و چگونگی مقابله با آنها» بروس اجیلو و توماس تاتکو , «یادگیری حرکتی و عملکرد انسانی» رابرت ان سینگر و «روانشناسی و رفتار حرکتی» جوزف اکسندین . کتاب دیگری بهنام «مربیگری, ورزشکاری, روانشناسی» سینگر اولین کتاب درسی در روانشناسی ورزش بود. این کتابها محرکی برای پژوهش و انتشار فراوان در نشریههای علمی بودند. از همه مهمتر «فصلنامهی پژوهش» که اکنون «فصلنامهی پژوهش برای تمرین و ورزش» نامیده میشود, از انتشارات پژوهشی رسمی تربیتبدنی حرفهای در ایالاتمتحده بود. اما مهمتر از پیشرفت پژوهش در روانشناسی ورزشی و رفتار حرکتی, کلاسها و برنامههای دانشگاهی بود که منجر به پیدایش بارزترین دانشمندان, در روانشناسی ورزش شد (مارک، اچ انشل،1380).
عنصر نهایی در رشد روانشناسی ورزش تأسیس چند انجمن حرفهای بود. اولین نشست سالیانه انجمن امریکایی روانشناسی ورزش و فعالیت بدنی در سال 1967 برگزار شد. انجمن کانادایی یادگیری روانی ـ حرکتی و روانشناسی ورزش, در سال 1969 آغاز به کار کرد (مارک، اچ انشل،1380).
این سازمان در آغاز به انجمن کانادایی بهداشت, تربیتبدنی, تفریحات سالم و رقص وابسته بود. اما در سالهای 1977 مستقل شد. در سال 1975, بخشی به اتحادیه امریکایی بهداشت, تربیتبدنی, تفریحات سالم و رقص, اضافه شد تا روانشناسی ورزش را در چهارچوب علمی تربیتبدنی تقویت کند. آن را آکادمی(فرهنگستان) روانشناسی ورزش نامیدند. هدف فرهنگستان تقویت نگره و پژوهش بود به گونهای که بتوان در تربیتبدنی یا موقعیت ورزشی به کار برد. بعلاوه در سال 1986, پیدایش انجمن پیشرفت روانشناسیورزشی کاربردی بود که برای پیشبرد رهیافتی اکتشافیتر در روانشناسی ورزش آغاز به کار کرد. این انجمن, که در بر دارنده بزرگترین عضویت روانشناسی حرفهای و دانشجویان در سرتاسر جهان است, دارای سه بخش است:
روانشناسی بهداشت (که برای نمونه اثرهای روانی فعالیتهای بدنی را بررسی میکند)روان شناسی درمان (که مشاورة ورزشی و مطالعة اثر فنون رفتاری و روانی بر عملکرد ورزشی را بررسی میکند), و روانشناسی اجتماعی(که عوامل محیطی بر عواطف و رفتارهای ورزشکاران و مربیان ورزش را مورد مطالعه قرار میدهد). اگرچه شاخه روانشناسی ورزش ریشه در علم تربیتبدنی دارد, در سالهای أخیر از سوی روانشناسی مورد پذیرش قرار گرفته است. این موضوع به سبب استفادة قانونی از اصطلاح«روانشناس» است که نشانگر آموزش دانشگاهی در روانشناسی است. قابل درک است که, در بین دانشمندان و دستاندرکاران, بحثهای شایان توجهی در این باره وجود دارند مبنی بر اینکه کدام علم- تربیتبدنی, علم ورزش یا روانشناسی- باید برنامههای آموزشی روانشناسان ورزش را هماهنگ کند. به احتمال, در استرالیا, ارتباط بین روانشناسی ورزش و روانشناسی از همه قویتر است, زیرا که در سال 1992 جامعة روانشناسی استرالیا اولین هیأت روانشناسان ورزش را در سازمان روانشناسی ملی پذیرفت. اهمیت این هیأت در تعیین معیارهایی است که برای دادن پروانهی کار به روانشناسان ورزش مورد استفاده قرار میگیرند. انجمن روانشناسی امریکا دارای بخشی بهنام بخش روانشناسی ورزش و تمرین است که گروه علاقمندی مرکب از پژوهشگران را تشکیل میدهد که عوامل روانی مرتبط با عملکرد انسانی را مورد مطالعه قرار میدهند. اما هدف این گروه این است که زمینة مطالعه را گسترش دهند نه اینکه معیاری برای پروانه یا مدرک تعیین کند (مارک، اچ انشل،1380).
کالج امریکایی پزشکی ورزشی و اتحادیة پزشکی ورزشی استرالیا, گروههایی فرعی در روانشناسی ورزش و تمرین دارند. سرانجام روانشناسی ورزش توسط جامعة بینالمللی روانشناسی ورزش در سرتاسر جهان شناخته میشود (مارک، اچ انشل،1380).
هدف این سازمانها این است که برای دانشمندان و دستاندرکاران و روانشناسیورزشی هویتی ملی و بینالمللی حاکی از نظام علمی ایجاد کنند. همچنین فرصتی فراهم میکنند تا با اعضایشان سالانه ملاقات کنند و 1) ایدههای خود را مبادله کنند, 2)تجارب پژوهشی خود را توضیح دهند, 3) با دانشمندان و دستاندرکاران شناخته شدهای که تخصصهایشان در زمینههای قابل کاربرد در رفتار ورزشی است, صحبت و تبادل نظر کنند, 4) دربارة موضوعات بحثانگیز بحث کنند و تصمیم بگیرند و 5) به کلاسها و بخشهای مربوطة خود ایدههای جدید و مهیجی ببرند که از زمینةموردنظر سرچشمه میگیرند. از این سازمانها, نشریههای علمی جدید پا گرفتهاندکه نیازهای این زمینة پژوهشی گسترش یابنده را برطرف کنند. روانشناسی ورزشی اکنون توسط اعضای جامعة دانشگاهی به عنوان علمی معتبر شناخته میشود (مارک، اچ انشل،1380).
اکنون باید روشن شده باشد که روانشناسی دربردارندة زمینة علمی چند بعدی از مطالعه و عمل است. روانشناسی ورزشی از بسیاری از علوم سنتی روانشناسی, مشتق و بنابراین دریرگیرندة روانشناسی اجتماعی (مطالعة رفتار گروهی و عوامل محیطی- موقعیتی که بر عواطف و اعمال شخص اثر میگذارند), روانشناسی شناختی(ارتباط بین اندیشهها عواطف و عملکرد), روانشناسی رشد(تغییرهای شناختی و رفتاری همراه با افزایش سن), روانشناسی تربیتی(عواملی که بر یادگیری و یادآوری راهبردها و مهارتهای ورزشی اثر میگذارند), روانشناسی بالینی(بررسی موضوعهای شخصی که نیازمند مشاورة حرفهایست به گونهای که احساس رضایت شخصی در ورزش و رسیدن به حداکثر عملکرد به دست آید) و شاخههای دیگر است. شاخههای علمی روانشناسی در شکل(1) نشان داده شده است. روانشناسی تمرین شاخهای است که در روانشناسی جنبة سنتی ندارد, اگرچه از نزدیک با روانشناسی بهداشت ارتباط دارد. (اصانلو، پرستو؛ 1370).
روانشناسی تربیتی روانشناسی شناختی
روانشناسی اجتماعی روانشناسی بالینی
روانشناسی بهداشت و تمرین روانشناسی رشد
روانشناسی شخصیت روانشناسی فیزیولوژی
شکل(1): عناصر چندبعدی روانشناسی ورزش(مارک، اچ انشل،1380).
امروزه محققین و تشکیلات مختلفی در سراسر دنیا به مطالعه و بررسی موضوعات متنوعی در قالب روانشناسی ورزشی میپردازند. بهعنوان مثال روانشناسی ورزشی توسط جامعة روانشناسی برای فعالیت ورزشی و تربیت بدنی در امریکای شمالی(NASPSPA) در سه زمینةمختلف تقسیمبندی شده است.
روانشناسی ورزشی
یادگیری حرکتیوکنترل روانشناسیاجتماعیوشخصیت رشدوتکاملحرکتی
شکل شمارة(2): تقسیم یندی حیطههای روانشناسی ورزشی براساس تقسیم بندی جامعة روانشناسی ورزشی امریکای شمالی(لامارتین، 1984).
در یادگیری حرکتی اصول یادگیری مهارتهای حرکتی و ورزش, عوامل مؤثر در یادگیری مهارتهای حرکتی, شناخت عوامل اجتماعی و روانی و اهمیت آنها در رابطه با یادگیری مهارتهای حرکتی و نقش بازخورد و انگیزش در یادگیری مهارتهای ورزشی مورد مطالعه قرار میگیرد.
در روانشناسی اجتماعی و شخصیت, موضوعاتی همچون شخصیت ورزشکاران, پرخاشگری, استرس اضطراب و کنترل شرایط روحی و آمارگی روانی مدنظر میباشد. و نهایتاً در رشد و تکامل حرکتی, مراحل مختلف رشد, نقش عوامل ارثی و محیط در رشد, روند تکاملی حرکات, تواناییهای جسمانی و ادراکی و برنامهریزی حرکتی برای کودکان مطرح میباشد (لامارتین، 1984).
فولهام (1999) روانشناسان ورزشی را به دو دسته تقسیم میکند: روانشناسان ورزشی بالینی و تربیتی. او معتقد است روانشناسان ورزشی بالینی عملکردشان در رابطه با مسائل همچون به همریختگی تغذیهای, خشونتگرایی, آشفتگی شخصیت, افسردگی شدید و رواندرمانی است اما روانشناسان ورزشی تربیتی مسائلی همچون هدفچینی, تصویرسازی ذهنی, انگیزش, تمرکز, اعتماد به نفس و آمادگی ذهنی را در رابطه با ورزشکاران پیگیری میکنند (فولهام، 1991).
مفهوم روانشناسی ورزشی:
روانشناسی ورزشی یکی از موارد کاربرد ویژة دانش روانشناسی را تشکیل داده و موضوعاتی همچون شخصیت, عوامل روانی اجتماعی, انگیزش, کنترل استرس و اضطراب, آموزش حرکتی, اعتماد به نفس و سایر مهارتهای روانی که لازمة یادگیری و اجرای مطلوب مهارتهای حرکتی میباشد را مورد بررسی و مطالعه قرار میدهد. بهعبارتی دیگر مطالعة رفتار فردی در ورزش و فعالیتهای حرکتی تعیین میزان تأثیر فاکتورهای روانی بر روی فعالیتهای حرکتی و تعیین کیفیت اثرگذاری تجربیات اولیة حرکتی افراد بر روی عوامل روانی, موضوعاتی هستند که مورد توجه روانشناسان ورزشی قرار میگیرد. بنابراین روانشناسان ورزشی در پی یافتن اطلاعات مفید و باارزش در رابطه با بهبود سطح فعالیتهای ورزشی افراد در هر دوجنبه روشهای انفرادی و تیمی میباشند (محرم زاده، مهرداد؛ مبانی روانی ـ اجتماعی).
تعریفی که «فدراسیون اروپایی روانشناسی ورزشی و تربیت بدنی» از این رشته به عمل آورده است, به شرح هدفهای کلی و قسمتهای اصلی آن میپردازد. به این شرح که «روانشناسی ورزشی دارای موضوع مخصوص به خود میباشد, این دانش به مطالعة انسان و حرکات او در جریان تمرینات بدنی, مسابقات ورزشی و فعالیتهای بازیگونه در هوای آزاد میپردازد. روانشناسی ورزشی سطوح مختلف ژنتیک, نتایج مؤثر این فعالیتها در فرد و گروه و تأثیر آن در ضعیفترین, قویترین و پراستعدادترین افراد در تمام زمینههای روانی-حرکتی و تربیت بدنی و ورزش را در نظر دارد (توماس، ریموند، روانشناسی ورزشی).
دبورآ.ست و چارلزآ.بوچر (1984) در این زمینه معتقدند: روانشناسی ورزشی عملی استکهازتکنیکهای ارزیابی شناختی و راهبردهای مداخلهای برای کمک به افراد جهت نیل به اجرای برتر استفاده میکند(وست دبورآ، بوژر، چارلز آ، مبانی تربیت بدنی و ورزش).
دکتر نمازیزاده روانشناسی ورزشی را کاربرد اصول و یافتههای روانشناسی در یادگیری مهارتهای ورزشی و رفتارهای جنبشی انسان در کلیة شئون ورزش و تربیت بدنی میداند (رحمانی نیا، فرهاد؛ مبانی روانی ـ اجتماعی در تربیت بدنی).
گولد و وینبرگ (1995) اظهار میکند که روانشناسی ورزشی یه اهمیت مطالعة رفتار افراد در ورزش و تمرین میپردازد و روانشناسان ورزشی اصول و دستورالعملهایی را که مربیان میتوانند برای کمک به بزرگسالان و خردسالان, جهت شرکت در ورزشها و سودمندی از تمرینات مورد استفاده قرار دهند, مشخص میکنند.
آنها معتقدند که روانشناسان ورزشی دو هدف مهم دارند:
1 ـ آموزش چگونگی تأثیر عوامل روانی بر عملکرد جسمانی افراد.
2ـ پی بردن به این موضوع که مشارکت در ورزشها چگویه باعث پیشرفت جنبههای روانی شخصیت, سلامتی و احساس خوب بودن میشود.
و در پایان بیان میکنند, هنگامیکه روانشناس ورزشی یا یک ورزشکار با تیم ورزشی شروع به کار میکند, او برنامهاش را در قالب یک برنامة تمرینی مهارتهای روانی طرحریزی مینماید که این برنامه به ورزشکاران کمکمیکند تا بطور همزمان مهارتهای روانی و جسمانی خود را افزایش دهند (دکتر گلد، 1995).
مهارتهای روانی:
با پیشرفت علم روانشناسی بحث مهارتهای روانی در اجرای عملکردهای ورزشی از اهمیت بسزایی برخوردار شده است و در حالیکه قبلاً به اهمیت آمادهسازی جسمانی تأکید میشدروانشناسان ورزشی, مربیان و ورزشکاران هرچه بیشتر بر آمادهسازی روانی توجه و تأکید میکنند (هالیوار، 1997).
امروزه با استفاده از مهارتهای روانی پیشرفت قابل ملاحظهای در عملکرد ورزشکاران حرفهای- المپیک و سطوح دانشگاهی به وجود آمده است (مارتنز راینر، (1987).
جک نیکلوس , لاری برد , رجی جکسون و فرانتارکنتون و بسیاری از ورزشکاران بزرگ برای بخش ذهنی و روانی د رمسابقات اهمیت بسیار بالایی قائلند و معتقدند این مسئله در تعیین نتیجه, اعتبار بالایی دارد. منظور آنها از اعتبار دادن بسیار بالا به آمادگی روانی اینست که هنگامیکه قهرمانان از نظر مهارتهای بدنی در سطح بالایی قرار میگیرند و همان سطح بالایی مسابقات آماده میشوند, احتمالاً فردی موفق میشود که از نظر روانی آمادگی داشته باشد (مارتنز ، راینر؛ 1373).
مهارتهای روانی به ورزشکاران اجازه میدهد تا در هنگام مسابقه اعتماد به نفس پیدا کند و اطلاعاتی برای او فراهم کند که باعث میشود بدن و ذهن برای اجرای بهینه آمادگی پیدا کنند و سبب بروز پیشرفت در ورزشکارمیشود(وست دبورآ، بوچز، چالزآ؛ 1374) و نهایتاً به افزایش عملکردهای ورزشی آنها,تعدیلهیجانات, افزایش تمرکز,توسعة اعتماد به نفس, بالا بردن میزان یادگیری و... منجر خواهد شد (آقا علی نژاد،حمید؛ 1376).
چندین نظریه در رابطه با تمرین مهارتهای روانی وجود دارد. یکی از آنها اینست که مهارتهای روانی فقط در ارتباط با ورزشکاران غیر حرفهای است که قاعدتاً این موضوع را مشخص خواهد کرد زیرا اگر مهارتهای روانی آموخته شود, نهایتاً اثرات بسیار مفیدی برای تمام ورزشکاران دارد.
نظریة دوم اینست که برنامة تمرین مهارتهای روانی فقط برای ورزشکاران حرفهای است که این موضوع هم قابل تأیید نمیباشد زیرا روانشناسان ورزشی برنامههایشان را در ارتباط با جوانان, ورزشکاران در حال پیشرفت و حتی افراد خاص مانند عقبماندگان ذهنی, معلولین جسمی و ناشنوایان طرحریزی میکنند.
و نهایتاً سومین نظریه اینست که مهارتهای روانی سریع آموخته میشوند. اکثر مربیان و بازیکنان فکر میکنند که این مهارتها را سریع خواهند آموخت و فقط در طی چند جلسه بازخورد مثبتی برای آنها مهیا خواهد شد, در صورتیکه تمرین این مهارتها به زمان و تمرین مناسب نیاز دارد (فولهام، آ؛ 1999).
هرچند محتوای برنامههای آمادگی روانی, در رشتههای مختلف ورزشی متفاوت است ولی بر اساس اظهارات ویلی, تمامی برنامههای آمادگی روانی دارای موضوعات مشترکی هستند که از جمله میتوان به مهارتهای کنترل توجه(تمرکز), انگیزش, توسعة اعتماد به نفس, تصویرسازی ذهنی, هدفگزینی مهارتهای خودآگاهی و عزت نفس اشاره نمود (ویلی، 1986)
گولد و وینبرگ در این زمینه معتقدند تعدادی از اجزای مهارتهای روانی که برای مربیان و ورزشکاران مفید است عبارتند از: تمرکز, اعتماد به نفس, کنترل حالات روانی, کنترل انگیزش, تصویرسازی ذهنی, هدفگزینی و خودصحبتی (دکتر گلد، 1995).
مارتنز در کتاب روانشناسی ورزشی مهارت پایه را جهت تمرینات روانی مطرح ساخته است که شامل:
1 ـ مهارتهای تصویری
2 ـ تنظیم انرژی روانی
3 ـ تنظیم فشار قوی
4 ـ مهارتهای توجه
5 ـ مهارتهای تدوین اهداف
او معتقد است این مهارتهای روانی ارتباط نزدیک و درونی با هم دارند و توسعة یک مهارت به پیشرفت مهارتهای دیگر کمک میکند که در شکل(2) نشان داده شده است.
شکل شمارة(3): ارتباطات درونی میان مهارتهای روانی (مارتنز، راینر؛ 1373)
وی در ادامه میافزاید استفاده از مهارتهای روانی مانند مهارتهای بدنی است که ابتدا باید اصول را یادگرفت و چیز دیگری را نمیتوان جایگزین این اصول کرد. سپس باید توانایی ترکیب اصول مهارتهای روانی را در شرایط مسابقات پیدا نمود (مارتنز، راینز؛ 1373).
مارتنز همچنین در مورد یادگیری مهارتهای روانی معتقد است که تمرین مربوط به مهارتهای روانی را میتوان در سه مرحله آموخته میشود:
1 ـ آموزش موردی مهارتهای روانی
2 ـ کسب مهارتهای روانی از طریق برنامة تدوین شده و با استفاده از بهترین اطلاعات قابل دسترس
3 ـ تمرین مهارتها بهگونهای که بتوان آن را در مسابقات بکار گرفت
و وی روشکسب مهارتها را بدین صورت تقسیمبندی میکند:
1 ـ خودسازمانی و نظارت بر کار خود
2 ـ خودسنجی
3 ـ خود تقویتی میباشد (مارک، اچ انشل).
مارتین در زمینة استفاده از برنامه تمرین مهارتهای روانی اظهار میدارد:
مربی زمانی که از برنامة تمرین مهارتهای روانی(PST) استفاده میکند باید مشخص کند آیا این برنامه قرار است صرفاً شانس برنده شدن تیم را بالا ببرد یا اینکه به بهتر شدن عملکرد فردی ورزشکاران کمک کند. به محض اینکه تصمیم گرفته شد باید از برنامه استفاده شود که اولین قدم عبارت خواهد بود از:
تشکیل جلسه در قبل از تمرین و معرفی کل برنامه و آشنا نمودن ورزشکاران با مفاهیم کلیدی و نهایتاً برایتعیینسطح مهارتهای فعلی و مقایسة آن با بعد از تمرین, از پرسشنامه استفاده شود (مارتنز، راینر؛ 1987).
مقدمه :
علم روانشناسی در قرن بیستم بیشتر بر هیجانات منفی نظیر افسردگی و اضطراب تمرکز یافته است تا برهیجانات مثبت مانند شادی ، بهزیستی . تعریف سلامت از نظربوم و همکاران او در سال 2001 مترادف با فقدان بیماریهای روانی و علائم بیمارگونه تلقی شده است درحالی که از دهه 1980 به بعد به سلامت از جنبه مثبت آن تاکید شده است و فردی واجد سلامت شناخته می شود که به لحاظ زیستی ـ روانی ـ اجتماعی ازشرایط معینی برخوردار باشد (37).
روانشناسی ورزش به منظوربررسی جنبه های مختلف شخصیت و ویژگیهای شرکت کننده ها درمسابقات ورزشی شکل گرفته است چرا که بسیاری از تحقیقات اولیه روانشناسی ورزش در این زمینه بوده است . روانشناسان ورزشی به دنبال پیدا کردن رابطه ای بین صفات شخصیتی و فعالیت های ورزشی بوده اند ،فیشر در سال 1984 پی برد که متجاوز از هزار مطالعه روی شخصیت ورزشکاران و عملکرد و رفتار ورزشی او انجام گرفته است.
محققان درمطالعات خود سؤالاتی را مطرح ساختند و بدنبال پاسخی برای این سؤالات بوده اند ـ آیا شخصیت ورزشکار با غیر ورزشکار متفاوت است ؟ – آیا ورزشکاران ماهر با ورزشکاران مبتدی درهمان رشته ورزشی از سطح شخصیتی متفاوتی برخوردارند ؟ ـ آیا ورزش باعث تغییر صفات شخصیتی می شود ؟ یا این که افراد به خاطر داشتن صفات شخصیتی ویژه در رشته معینی شرکت می کنند ؟ ـ آیا ورزش به عنوان یک پدیده تربیتی و اجتماعی در رشد و تکامل شخصیت تاثیر دارد ؟ ـ آیا فعالیت های ورزشی در ویژگی هایی همچون کمال گرایی ، احساس امنیت ، رفتارهای اجتماعی و ابتکاری بودن ، سازگاری اجتماعی ، رعایت و موازین اخلاقی ،خود پنداری ، افکار غیر عادی و تمایلات مردم گریزی ، مکانیزم های دفاعی ، بدبینی و سوء ظن ، تشویش ، و ترس و دلهره و گوشه گیری و فعالیت های خلاف سنن اجتماعی تاثیر دارد ؟
این سئوالات به این دلیل مطرح می شوند که ، اگرچه شخصیت افراد از اوایل زندگی شکل می گیرد ولی می تواند با تجارب بعدی تغییر یافته و اصلاح شود(38 ). ریاحی و مهابادی درسال 1372 بیان کردند از آنجا که برخوداری افراد از سلامت جسمی و روانی ، بقاء و خود شکوفایی یک جامعه را تضمین می کند لذا شناخت خصوصیات شخصیتی که افراد را به انجام فعالیتهای ورزشی و اجتماعی متمایل یا ازآن گریزان می سازد نقش مهمی در تصمیم گیری های تربیتی و بهداشتی دارد .(22)
مارک انشل در کتاب خود می نویسد بسیاری از مربیان همان رهیافت ها و فنون نظامی گری را برای انگیختن ورزشکارانشان به کار می برند که در دهه های پیش بکار می رفتند و حتی با وجود صرف ساعتهای بسیار در ایجاد مهارتهای ورزشی از آموزش مهارتهای روانی به ورزشکارانشان سرباز می زنند . ( 7 )
بنابراین طبق نظر مشهوری در سال 1380 شناخت توانایی ها و ضعف های شخصیتی ورزشکاران بسیار ضروری است و به ما کمک می کند تا برای تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف شخصیتی برنامه ریزی کنیم (22).
یکی از این ویژگی های شخصیتی ابراز وجود یا رفتار قاطعانه است که شامل مهارت های کلامی و غیرکلامی مفید و موثر در روابط بین فردی و اجتماعی است و از اهداف آن سلامت روانی ، جسمی و روابطی در بین افراد می باشد ، ما روش فعالی را برای افزایش میزان ابراز وجود در افراد معرفی می کنیم تا بتوانند در محیط طبیعی زندگی بطور مستقل عمل کرده و از آن استفاده کنند .
1- بیان مسئله
ابراز وجود یا قاطعیت به عنوان روشی جهت رفع مشکلات ارتباطی افراد و رفع اضطراب هایی که از روابط متقابل اجتماعی ناشی می شود در مسیر تکامل شخصیتی افراد تاثیر مستقیم و فراوان دارد هیچکس را نمی توان یافت که کاملا رشد کرده و یا احساس کند که فردی کامل است مگر آن که در یک ارتباط انسانی قرار گیرد (33) . فقیرپور در سال 1377 می گوید افرادی که به علت عدم مهارت های ارتباطی مهم بین فردی و اجتماعی نمی توانند احساسات و خواسته های خویش را بیان کنند و یا از عهده تقاضاهای نا معقول دیگران برنمی آیند غالبا از طرف افراد دیگر تحت سلطه قرار می گیرند ، عزت نفس را از دست داده و احساس می کنند کنترلی بر وقایع زندگی خویش ندارند درنتیجه از رویارویی با مسائل مختلف زندگی اجتناب می کنند ، خوشنودی و احساس رضایتمندی انسان در زندگی تاحدودی به ارضاء نیازهایی وابسته است که محصول ارتباط با دیگران هستند، مانند دوستی – احترام – پیشرفت – اعتماد و عزت نفس … (28) .
از نظرسالتر در سال 1987 ، آنچه در ابراز وجود باید مورد توجه قرارگیرد عبارت است از: تاکید بربیان احساسات ، ابرازعقیده مخالف ، قبول تمجید ازطرف دیگران ، استفاده ازضمیر من و حاضر جواب بودن بدون درنظرگرفتن شرایط و موقعیت اجتماعی.
لازاروس در سال 1971 شروع گفتگو ، ادامه دادن و خاتمه دادن به کلام ، رد تقاضاهایی که فرد قادریا مایل به انجام آنها نیست ، قدرت نه گفتن ، حق تغییر عقیده دادن ، مورد احترام بودن و به دیگران احترام گذاشتن ، احساس عزت نفس و خود ارزشمندی در فردرا رفتار قاطعانه می داند.(1) انسان فطرتا” به هنگام بحران یا کشمکش ، به تعارض متوسل می شود و یا برای رهایی درجستجوی راه گریز است اگرچه این غریزه برای نیاکان ما مفید بوده است اما درعصرکنونی به طور مطمئن چندان کاری از آن ساخته نیست زیرا اگر بخواهیم با توسل به غریزه ی ستیزه جویی و به قیمت زیرپا نهادن حقوق دیگران برنده شویم روابطی آکنده ازخصومت ، خشم ، و انزجار درانتظارمان هست ، اگرهم به غریزه ی گریز اتکا کنیم و با رفتاری انفعالی و کورکورانه به اطاعت دیگران گردن نهیم نتیجه آن خواهد شد که یا هردو دراین بازی بازنده ایم یا به دیگران اجازه داده ایم تا با نادیده انگاشتن حقوق ما برنده شوند .
در اینجا است که رفتارهای پرخاشگرانه – منفعلانه – پرخاشگری منفعلانه ، به عنوان سه راه ناسالم ارتباطی اثرات روانی ، جسمی ، اجتماعی خود را ، بجا خواهندگذاشت . (33)
چنین افرادی بدلیل ناتوانی در برقراری ارتباط سالم یا بی اطلاعی از آن به چنین رفتارهایی روی می آورند
بیتسون در سال 1972 در این رابطه می گوید شناخت ارتباط سالم می تواند گامی موثر درجهت نیل به سلامت جسمی و روحی افراد باشد ، اهمیت ارتباط سالم بین افراد به اندازه ای است که با اهمیت دادن به آن می توان خود افراد را سالم کرد ، افراد فاقد ابراز وجود فکر می کنند که دیگران آنها را به حساب نمی آورند درحالی که بیان باز امیال می تواند موجب شود که فرد نقشی را بدست آورد که بر پایه آن دیگران او را به حساب آورند .(33)
تمایز تربیت بدنی ازدیگرنظامهای تربیتی درچند ویژگی است که یکی از آنها نقش تربیت بدنی در ابراز و اثبات وجود است (7) .
ورزش می تواند با تغییر دید و نگرش خود فرد شرایطی فراهم کند تا محدودیت های اجتماعی نتواند مانعی برای پذیرش و بکارگیری ابراز وجود باشد . ژانوف – بولمن در سال 1989 و مایرز در 1993 می گویند وقتی فرد شایسته و خوب رفتارکرد در موقعیت هایی که قبلا شکست خورده موفقیت هایی را کسب کرده ، احساس شادکامی وسلامت روانی می کند ، افراد شاد ازعزت نفس و احترام به خود بالایی برخوردارند این افراد به اخلاقیات توجه بسیار دارند و عقلانی رفتار می کنند و به نظر دومونت و لارسن در سال 1989 این افراد احساس کنترل شخصی بیشتری را درخود احساس می کنند و با اندیشیدن به توانایی ها با استرس مقابله بیشتری می کند و از نظر دینر و همکاران او در سال 1992 برونگرا هستند و در ارتباط و همکاری با دیگران توانمند ، چه درتنهایی و چه درحضور دیگران احساس شادی می کنند و با زندگی در نواحی شهری یا روستایی و از اشتغال در مشاغل گوناگون انفرادی و اجتماعی به یک اندازه لذت می برند (37).
گرین و دوراستون درسال 2004 به این نتیجه رسیدند که تماس های اجتماعی اغلب یکی از مهمترین دلایل شرکت افراد در ورزش بوده است ، هرچه شبکه روابط بین فردی فراگیرتر باشد تعداد افراد منزوی وپرخاشگر در یک جامعه کمتر خواهد بود.عامل موثر در شرکت مادام العمرافراد در ورزش تمرکز بر تغییر انگیزش و رفتار بسوی رضایتمندی ولذت از طریق تکامل مهارت های ارتباطی افراد است (73).
محیط ورزشی نه تنها امکان تعامل کلامی را عرضه می کند بلکه ارتباط غیرکلامی نیز اغلب در آن بوجود می آید و از این طریق احساس تعامل و همبستگی ایجاد می شود ، خود جامعه شناسی ورزشی نیز مدعی است که فعالیتهای بدنی حوزه ای است که افراد درآن به دلیل توانمندی ها و نه کمبودهایشان شناخته و معرفی می شوند و بدین ترتیب بین آنها پیوستگی حسنه ای ایجاد می شود و مفهوم اجتماعی – تعاملی ورزش به دوجهت اهمیت می یابد 1- به جهت بوجود آمدن فرصتهای جالب برای آشنایی و ملاقات با افراد دیگر و 2- بوجود آوردن امکان فرایند یادگیری و اجتماعی ورزشی است . (24)
موضوع ابرازوجود از دیرباز مورد توجه روانشناسان بوده است و آنها از تکنیک های مختلفی برای افزایش میزان ابراز وجود در افراد و رفع اختلالات شخصیتی چون افسردگی ، پرخاشگری ، اضطراب ، سازشگری ، مصامحه گری … استفاده کرده اند و لزوم ادامه تحقیقات برای مقایسه راه های مختلف و یافتن سایر روش های بهبود ابراز وجود ازطرف آنها مورد تاکید قرار گرفته است . با توجه به تشابه زیاد بین اهداف ابراز وجود و معیارهای قابل تحقق در ورزش ،این تحقیق در پی آن است که با پیدا کردن رابطه بین ورزش و ابراز وجود و مقایسه آن در دوگروه از دانشجویان دخترورزشکار و غیرورزشکار ، ورزش را به عنوان یکی از ابزارها و تکنیک های مفید برای افزایش میزان ابراز وجود در افراد معرفی کند و از این راه سالم ارتباطی به منظور رفع مشکلات افراد پرخاشگر ، منفعل و پرخاشگری منفعلانه در ارتباطات بین فردی و اجتماعی استفاده نمود .
ازآنجایی که رفتارهای مربوط به ابراز وجود باید درمحیط های طبیعی خودشان پرورش یابند ، بهترین شیوه برای تمرین آن در فضایی مناسب و در جمع افرادی است که قدرت و اختیار و علم مورد نظر را داشته باشند و درصورت پا از حد فراتر گذاشتن ، به فرد هشدار دهند (33)
آیا ورزش می تواند چنین محیطی را فراهم سازد ؟
ضرورت و اهمیت تحقیق
هدف از آموزش ابراز وجود، افزایش گنجینه ی ذهنی وعملی رفتارهای شایسته در افراد است بطوری که آنها را دربرخورد با مسائل مختلف و موقعیت های متعدد زندگی و همچنین ارتباط مؤثر با محیط یاری دهد ، احساس خشنودی و رضایت از نتیجه کار را افزایش داده و با تمهیداتی که فراهم می آورد احتمال اخذ تقویت از محیط های اجتماعی را برای آنها افزایش دهد .
علی رغم بکارگیری تکنیک های متعدد در آموزش ابراز وجود هدف کلی روانشناسان معطوف بر بهبود روابط اجتماعی ، احقاق حقوق و نهایتا افزایش سلامت روانی و رضایت مندی شخص می باشد.(33)
فقیر پور در سال 1377 عدم قاطعیت را یک مشکل بین فردی دانست که در موقعیت های اجتماعی و تعامل های شغلی ، خانوادگی و جمعی بروز پیدا می کند و منجر به مشکلات و اختلالات روانی مانند پرخاشگری ، افسردگی ، حقارت و ….. می گردد.
دانش آموزی که نتواند سؤالی را که درنظرش کم اهمیت جلوه می کند از معلم بپرسد ممکن است هرگز نتواند به تقویتی که از طرف معلم در زمینه طرح سؤالات جالب ارائه می شود ، دست یابد و یا فردی که نمی تواند تقاضاهای شغلی خود را به مافوقش بگوید ممکن است زندگی را بدون توفیقات شغلی سپری کند ، زن و شوهری که نتوانند مستقیم و صادقانه مشکلات را با یکدیگر در میان بگذارند در امورخانه مسامحه و وقت گذرانی نموده ، افسرده و پرخاشگرشده و یا رنجش خود را به فرزندان منتقل می کنند (28). نصیری در سال 1375 می گوید بیشتر موارد خودکشی بین کسانی روی می دهد که به دلیل پایین بودن عزت نفس قادر به ابرازوجود و بیان مشکلات و عواطف خود به طور منطقی نبوده اند (4) . قرایی مقدم در سال 1384 می گوید: دانشجویان حساسیتشان نسبت به مسائل جامعه بالاتر است در نتیجه امکان دچارشدن آنها به تعارض ، سرخوردگی ، بدبینی ، گریز و نابهنجاری هایی همچون خودکشی و اعتیاد و ….. نیز بیشتر خواهد بود (11) .
آسیب پذیری دوره نوجوانی و جوانی باعث می شود که تعدادی از افراد این گروه سنی تحت تاثیر شرایط نامساعد خانوادگی و اجتماعی و عناصر مربوط به آنها به صور مختلف در مسیر روابط ناسالم قرارگیرند. داشتن خصلت جوانمردی و مقابله دربرابر تجاورگری ها و بی عدالتی ها ازویژگی های دوران جوانی است که انحطاط اخلاقی وفرهنگی می تواند آنرا به خشونت و لاابالی گری بکشاند . درصورتی که فعالیت ورزشی ، بخصوص در بعد حرفه ای برای ورزشکاران وجهه اجتماعی کسب می کند و احساس لیاقت و شایستگی و برتری را در آنان افزایش داده و افکارو ذهنیاتشان در زمینه های مثبت و مساعد سیر می کند درنتیجه با تصمیم گیری های صحیح و منطقی می توانند در جنبه های مثبت ابراز وجود کنند (19).
از نظر دیوید و همکاران او در سال 2004 ورزش می تواند علاوه بر سلامتی شخصی منجربه افزایش احساس شایستگی ،احترام به خود ، اعتماد به نفس ، قاطعیت و کاهش رفتارهای اجتنابی و ترس اجتماعی گردد (51). از دیدگاه نسپور در سال 2005 ورزش با آموزش ابراز وجود و مهارت های ارتباطی ،مهارت تصمیم گیری و قدرت نه گفتن ، جزو برنامه های پیچیده و منظم پیشگیری و درمان اعتیاد قرارمی گیرد (66).
نیوفلد و همکاران او به این نتیجه رسیدند که به منظور هدایت تمایلات جنسی قبل از ازدواج ، آموزش سلامتی جنسی ، باید شامل توسعه مهارت های ارتباطی ، مهارت های تصمیم گیری و توانایی نه گفتن باشد ( 67)
به نظر ریوا و دیگران در سال 1983 و فاوزی و همکاران او در سال 2001 و او یکی دیگراز کاربردهای ورزش و قاطعیت در درمان افراد مبتلا به چاقی و فشار خون می باشد که درمان های پزشکی و روانکاوی درآنها بایستی به صورت توامان صورت بگیرد وهیچ کدام به تنهایی مؤثرنیستند چرا که هرچه این بیماران اجتماعی ترو از لحاظ فیزیکی فعال تر باشند بهتر می توانند درتغییر عادتهای مخرب ذهنی و تغذیه ای خود موفق باشند .(70)(54).
دانشجویان همانند سایر اقشار جامعه دچار نقص در روابط اجتماعی و رفتارهای قاطعانه می باشند ولی ازآنجا که در مجموع نیاز به روابط بیشتری در آینده خواهند داشت نیاز آنها به مهارتهای ارتباطی بیشترخواهد بود بخصوص اگر در محیط هایی پرورش یافته باشند که فرصت یادگیری مهارت های اجتماعی وجود نداشته باشد.
دختران به گونه ای اجتماعی شده اند که بیشتر هماهنگ و فروتن باشند بنابرین آنها کمتر احساس می کنند که ابراز وجود کنند لذا فواید شرکت در فعالیت های اجتماعی مانند ورزش اهمیت بیشتری برای دختران دارد (76).
امروزه داشتن مهارت های اجتماعی و ارتباطی شرط لازم برای موفقیت شغلی و تحصیلی است و دیدگاه هایی چون پراگماتیسم باعث تشویق افراد برای احساس رضایتمندی و کسب حداکثر منافع گردیده است لذا روش های برخورد موفقیت آمیز با محیط و همنوعان زمینه تحقیقات بسیاری را به خود اختصاص می دهد ،اخیرا نهضت آزادی خواهی زنان وسایر نهضت های روابط اجتماعی برروند آموزش ابراز وجود تاثیر عمده گذاشته اند و از طرفی فقر فرهنگی ، اقتصادی ، اعتقادی باعث برخوردهای نادرست بصورت روابط سلطه جویانه و سلطه پذیر گشته و عامل مهمی در بسیاری از مشکلات جامعه از قبیل فحشاء ، انحرافات ، خودکشی ، و بیماری های روانی … شناخته شده است (21).
سه عامل افزایش افراد فاقد ابرازوجوددر ایران : 1- فاصله طبقاتی 2- عدم وجود امکانات خود مطرح نشدن 3- باورهای ذهنی غلط مردم از نظر گروه محققین در سال 1368 اعلام شد(30) . ما در این تحقیق شواهدی را ارائه خواهیم داد که ورزش در کمرنگ کردن فاصله طبقاتی و فراهم کردن امکانات در بروز استعدادها موثر بوده است و با این پژوهش دریچه ای در جهت تغییر افکار، نسبت به رفتارهای قاطعانه و معقول و موجه کردن آن خواهیم گشود .
ورزش می تواند از طریق بهبود روابط بین فردی و اجتماعی در کسب موقعیت در آینده تحصیلی و شغلی درجوانان مؤثر واقع شود و می توان برای گسترش فرهنگ قاطعیت و روابط مناسب در جامعه و ساماندهی باورهای ذهنی مردم و جامعه نسبت به ابرازوجود ، از طریق قشر آینده ساز اقدام کرد ،چراکه رقابت های ورزشی فرصت یگانه ای است که امکان مشارکت ورزشکاران را فارغ از جایگاه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و بدور از تبعیضات نژادی و دینی ، قومی ، جنسیتی و تفاوت های سنی فراهم می آورد (40) . هموار کردن راه پژوهش های تجربی در زمینه بهبود روابط فردی واجتماعی با ملاک قرار دادن رفتارهای قاطعانه از اهداف بلند مدت این پژوهش می باشد .
هدف های پژوهش
الف ) هدف کلی :
مقایسه ی میزان ابرازوجود ( قاطعیت ) بین دانشجویان دخترورزشکار و غیرورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد (سال 1384) می باشد .
ب ) هدف های ویژه :
1ـ مقایسه ی میزان ابراز وجود (قاطعیت ) بین دانشجویان دختر ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی – واحد مشهد
2ـ مقایسه ی امتناع از درخواست بین دانشجویان دختر ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی – واحد مشهد
3ـ مقایسه ی بیان و ابراز محدودیت های شخصی بین دانشجویان دختر ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی – واحد مشهد
4ـ مقایسه ی شروع برقراری روابط اجتماعی بین دانشجویان دختر ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی – واحد مشهد
5ـ مقایسه ی ابراز احساسات مثبت بین دانشجویان دختر ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی – واحد مشهد
6ـ مقایسه ی انتقاد کردن بین دانشجویان دختر ورزشکار و غیر ورزشکاردانشگاه آزاد اسلامی – واحد مشهد
7ـ مقایسه ی اختلاف عقیده داشتن با دیگران بین دانشجویان دختر ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی – واحد مشهد
8ـ مقایسه ی ابراز وجود در موقعیت های خدماتی بین دانشجویان دختر ورزشکار و غیرورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی – واحد مشهد
9ـ مقایسه ی میزان ابراز وجود در دانشجویان دختر متاهل و مجرد
10-مقایسه ی میزان ابراز وجود در دانشجویان دختر با توجه به ترتیب تولد
11- مقایسه ی میزان ابراز وجود در رشته ها
مقدمه:
روانشناسی ورزشی شاخهای از علم ورزش است که در جستجوی فراهم نمودن پاسخ به سؤالات مختلف در زمینههای رفتار انسانی در حیطه ورزش است. از آنجایی که روانشناسی به مطالعه رفتار میپردازد، بالطبع موضوع روانشناسی ورزشی نیز مطالعه حرکات و فعالیتهای ورزشی در تمام ابعاد از فعالیت حرکتی یک کودک دبستانی تا مسابقات جهانی و المپیک میباشد.
اگر چه اهمیّت مسائل روانی در ورزش از چندین سال پیش شناخته شده است با این حال روانشناسی ورزشی هنوز دانشی بسیار جوان میباشد و در خلال دهههای اخیر علاقه و توجه به «روانشناسی ورزشی شناختی » افزایش چشمگیری یافته است. ابتدا تمام تلاشها در این حیطه معطوف به مردان قهرمان بود اما در سالهای اخیر این روند متحول شده است و روانشناسی ورزشی قهرمانان زن و مرد حرفهای و برجسته افراد شرکت کننده در فعالیتهای غیر حرفهای را نیز مورد توجه قرار میدهد. به عبارتی هدف روانشناسی ورزشی کمک به ورزشکاران در تمام ردههای سنی از نوجوانان تا بزرگسالان است.
امروزه متخصصان فیزیولوژی ورزش از دانش روانشناسی ورزشی برای کمک به شرکتکنندگان در برنامههای باز پروری قلبی استفاده میکنند تا آنها بر ترس خود نسبت به از سرگیری و شروع تمرین غلبه کنند. معلمان همچنین با استفاده از دانش روانشناختی ورزشی شیوه توجه به تأثیرات محیطی را که باعث بهبود اجرا میشوند، به متعلمان خود میآموزانند. دست اندر کاران تیمهای جوانان برای اطمینان از کسب تجارب مثبت از سوی ورزشکاران جوان، از روانشناسی ورزشی بهره میگیرند. و نهایتاً مربیان در تمام سطوح از تکنیکهای روانشناسی ورزشی همچون کنترل هیجان، تصویر سازی ذهنی، هدف گزینی و انگیزش کمک میگیرند تا ورزشکاران را در تکامل بخشیدن اجراهایشان یاری دهند. اکنون با پیشرفت علم روانشناسی ورزشی، بحث مهارتهای روانی در اجرای عملکردهای ورزشی از اهمییت بسزایی برخوردار شده است و در حالی که قبلاً به اهمیت آماده سازی جسمانی تأکید میشد امروزه قهرمانان هرچه بیشتر بر آماده سازی روانی توجه و تأکید میکنند. تجارب کسب شده آنان حاکی از آنست که وقتی در میدانهای بزرگ با قهرمانانی همتراز به لحاظ جسمیبه رقابت میپردازند، سرانجام آمادگی روانی پیروزی را به نفع یکی از طرفین رقم خواهد زد.
مربیان برتر نیز به جنبههای آماده سازی روانی ورزشکاران و ضرورت تدارک آن در طول تمرینات واقفند. و بخشی از برنامه آمادهگی را به آماده سازی روانی اختصاص میدهند. با وجود این، آماده سازی روانی تا حدود زیادی مورد غفلت قرار گرفته است که به نظر میرسد عمدهترین علت این غفلت فقدان آگاهی مربیان در چگونگی آماده سازی روانی ورزشکاران میباشد. صاحبنظران ورزش چنین میپندارند که ورزش میتواند به بازیکنان جوان قدرت ارادهگری، اعتماد به نفس، نحوه سلوک، برقراری ارتباط با دیگران و تجربه رسیدن به هدفهای مشکل را بیاموزد ولی امروزه میدانیم که این قابلیتها به طور خود بخودی به حداکثر نرسیده و رشد نمییابند مگر اینکه ورزشکار تحت آموزش و تمرین مهارتهای روانی1 قرار گیرد.
اکنون مهارتهای روانی در همان نقطهای قرار دارند که پنجاه سال پیش مهارتهای جسمانی قرار داشتند مربیان باید به این اعتقاد دست یابند که مهارتهای روانی هم چون مهارتهای جسمانی قابل کسباند و باید به طور اصولی و علمی آموزش داده شوند.
روانشناسی ورزشی:
پیدایش علم روانشناسی ورزشی به قرن بیستم باز می گردد اما اولین مطالعات در این زمینه در سالهای آخر قرن نوزدهم انجام شد. در واقع به صراحت نمی توان بیان کرد که روانشناسی ورزشی دقیقاً در چه زمانی بصورت علم مطرح شد, به همین جهت برخی ادعا میکنند علم روانشناسی ورزشی همچون نوزادی است که به تازگی متولد شده است. بطور کلی در ابتدا مطالعه رفتار ورزشی در جهت تشریح اصول و موضوعات روانشناسی عمومی بود و جهتگیری مشخصی بعنوان روانشناسی ورزشی دیده نمی شد. دکتر نورمن تریپلت روانشناس دانشگاه ایندیانا, در اوایل سالهای 1897, در مجله آمریکایی روانشناسی مطلبی را منتشر کرد که به گونهای مستقیم به روانشناسی ورزشی ارتباط داشت. تریپلت پدیدهای را بررسی کرد که اکنون «سهولت اجتماعی» مینامیم, و آن اثر مساعد مشاهده کنندگان برعملکرد شخص است. او پی برد دوچرخهسوارانی که گروهی فعالیت میکنند نسبت به زمانی که فردی دوچرخهسواری میکنند, نیز سریعتر حرکت می کنند. دکتر ای. دبلیو. اسکریپچر روانشناس دانشگاه ییل از مطالعه خود چنین نتیجه گرفت که شرکت در ورزش به دارا شدن ویژگیهای شخصیتی مطلوب میانجامد (مارک، اچ انشل،1380).
دیدگاه جدید مبنی بر اینکه ورزش رقابتی شخصیت ساز است, ریشه در پژوهشهای اسکرپیچر دارد, اما پیشگام شناخته شده روانشناس ورزش دکتر کلمن رابرتز گریفیت است. گریفیت که به عنوان پدر روانشناسی ورزش از او نام برده میشود, بعنوان اولین شخصی است که سالهای زیادی را صرف آزمایشهای منظم روانشناسی ورزشی کرده است(مارک، اچ انشل،1380).
گریفیت اولین آزمایشگاه روانشناسی ورزش را, به نام آزمایشگاه پژوهش ورزشی در سال 1925 در دانشگاه ایلینوی تأسیس کرد. اگرچه پژوهش درباره اثر عوامل روانی بر عملکرد ورزشی را, در سال 1918 آغاز کردهبود. علایق اولیه او شامل اثرهای عوامل روانی و محیطی بر یادگیری و اجرای مهارتهای حرکتی و شخصیت در ورزش بود. او برای آزمایشگاه خود وسایلی را تهیه کرد که آگاهی از جنبشهای مهارتی, هوشیاری ذهنی, واکنشهای زمانی نسبت به بینایی, شنوایی، فشار, ثبات, هماهنگی عصبی ـ عضلانی, تنشها و رهاسازی عضلانی و توانایی عضلانی را اندازهگیری میکردند. او بر اساس مصاحبه با بازیکن فوتبال ردگرنگ پی برد که ورزشکاران برتر مهارتهای ورزشی را خودبهخود, بدون هیچ یا کمترین اندیشهای, انجاممیدهند.او اولینکتابهایروانشناسی ورزشی را به نامهای «روانشناسی مربیگری» در سال 1926 و «روانشناسیورزشکاران» در سال 1928 نوشت و اولین درس روانشناسی ورزش را در سال 1923 در دانشگاه ایلینوی تدریس کرد. گریفیت, در تکلیفی که روانشناسان ورزش امروزی واقعاً بر آن رشک میبرند, توسط باشگاه شیکاگوکانبر استخدام شد تا در فصل مسابقههای سال 1938 مشاور روانشناس ورزش تیم باشد. او آزمونهای حرکتی و پرسشنامههای روانی گوناگون را اجرا کرد تا توانایی حالت روانی و توانایی بالقوه کنونی ورزشکاران رقابتی را از آغاز آموزش (فصل بهار) تا پایان فصل تعیین کند(مارک، اچ انشل،1380).
پژوهش روانشناسی ورزشی در دهههای 1940 نمود واقعی داشت بجز پایاننامههای دکترا که گهگاهی نوشته میشدند. در این زمان بیش از هر چیز, تأسیس آزمایشگاههای یادگیری حرکتی رواج یافت که ار جمله میتوان آزمایشگاهی را نام برد که توسط جان لاتر در دانشگاه پنسیلوانیا,کلارنس رگزویل در دانشگاه ویسکاسنین, سی. اچ مکلوی در دانشگاه آیوا, و شاید از همه معروفتر فرانکلین هنری در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی, تأسیس شد (مارک، اچ انشل،1380).
این جنبش زمینه را برای حضور، رشد و ... تربیت بدنی فراهم ساخت که دارای پیچیدهترین رهیافت علمی در پژوهش برای رفتار حرکتی بود. همة دانشمندان ورزش به نوبهی خود از بهینهبودن طرح, تجهیزات و فنون آماری پژوهشی انتشار بیشتر دادههای مربوط به فرایندهایی که زیربنای مهارتآمیز عملی و آموختنی بودند, سود جستند. با وجود «خلأ شایان توجه بین سالهای مولد گریفیت و کارهای پژوهشگران معاصر در روانشناسی ورزش», زمینه روانشناسی ورزش از این تلاشهای اولیه در پژوهش حرکتی, سود برده است (مارک، اچ انشل،1380).
سرانجام, در دههی 1960 بود که روانشناسی ورزش گامهای بزرگی را برداشت و زمینه علمی کنونی را فراهم آورد. چندین عامل به گسترش این زمینه علمی کمک کردند. کتابهای درسی بیشتر از هر زمان دیگر چاپ شدند. از جمله میتوان به کتابهای زیر اشاره کرده:
«رفتار جنبشی و یادگیری حرکتی» بریانتگرتی , «مشکل ورزشکاران و چگونگی مقابله با آنها» بروس اجیلو و توماس تاتکو , «یادگیری حرکتی و عملکرد انسانی» رابرت ان سینگر و «روانشناسی و رفتار حرکتی» جوزف اکسندین . کتاب دیگری بهنام «مربیگری, ورزشکاری, روانشناسی» سینگر اولین کتاب درسی در روانشناسی ورزش بود. این کتابها محرکی برای پژوهش و انتشار فراوان در نشریههای علمی بودند. از همه مهمتر «فصلنامهی پژوهش» که اکنون «فصلنامهی پژوهش برای تمرین و ورزش» نامیده میشود, از انتشارات پژوهشی رسمی تربیتبدنی حرفهای در ایالاتمتحده بود. اما مهمتر از پیشرفت پژوهش در روانشناسی ورزشی و رفتار حرکتی, کلاسها و برنامههای دانشگاهی بود که منجر به پیدایش بارزترین دانشمندان, در روانشناسی ورزش شد (مارک، اچ انشل،1380).
عنصر نهایی در رشد روانشناسی ورزش تأسیس چند انجمن حرفهای بود. اولین نشست سالیانه انجمن امریکایی روانشناسی ورزش و فعالیت بدنی در سال 1967 برگزار شد. انجمن کانادایی یادگیری روانی ـ حرکتی و روانشناسی ورزش, در سال 1969 آغاز به کار کرد (مارک، اچ انشل،1380).
این سازمان در آغاز به انجمن کانادایی بهداشت, تربیتبدنی, تفریحات سالم و رقص وابسته بود. اما در سالهای 1977 مستقل شد. در سال 1975, بخشی به اتحادیه امریکایی بهداشت, تربیتبدنی, تفریحات سالم و رقص, اضافه شد تا روانشناسی ورزش را در چهارچوب علمی تربیتبدنی تقویت کند. آن را آکادمی(فرهنگستان) روانشناسی ورزش نامیدند. هدف فرهنگستان تقویت نگره و پژوهش بود به گونهای که بتوان در تربیتبدنی یا موقعیت ورزشی به کار برد. بعلاوه در سال 1986, پیدایش انجمن پیشرفت روانشناسیورزشی کاربردی بود که برای پیشبرد رهیافتی اکتشافیتر در روانشناسی ورزش آغاز به کار کرد. این انجمن, که در بر دارنده بزرگترین عضویت روانشناسی حرفهای و دانشجویان در سرتاسر جهان است, دارای سه بخش است:
روانشناسی بهداشت (که برای نمونه اثرهای روانی فعالیتهای بدنی را بررسی میکند)روان شناسی درمان (که مشاورة ورزشی و مطالعة اثر فنون رفتاری و روانی بر عملکرد ورزشی را بررسی میکند), و روانشناسی اجتماعی(که عوامل محیطی بر عواطف و رفتارهای ورزشکاران و مربیان ورزش را مورد مطالعه قرار میدهد). اگرچه شاخه روانشناسی ورزش ریشه در علم تربیتبدنی دارد, در سالهای أخیر از سوی روانشناسی مورد پذیرش قرار گرفته است. این موضوع به سبب استفادة قانونی از اصطلاح«روانشناس» است که نشانگر آموزش دانشگاهی در روانشناسی است. قابل درک است که, در بین دانشمندان و دستاندرکاران, بحثهای شایان توجهی در این باره وجود دارند مبنی بر اینکه کدام علم- تربیتبدنی, علم ورزش یا روانشناسی- باید برنامههای آموزشی روانشناسان ورزش را هماهنگ کند. به احتمال, در استرالیا, ارتباط بین روانشناسی ورزش و روانشناسی از همه قویتر است, زیرا که در سال 1992 جامعة روانشناسی استرالیا اولین هیأت روانشناسان ورزش را در سازمان روانشناسی ملی پذیرفت. اهمیت این هیأت در تعیین معیارهایی است که برای دادن پروانهی کار به روانشناسان ورزش مورد استفاده قرار میگیرند. انجمن روانشناسی امریکا دارای بخشی بهنام بخش روانشناسی ورزش و تمرین است که گروه علاقمندی مرکب از پژوهشگران را تشکیل میدهد که عوامل روانی مرتبط با عملکرد انسانی را مورد مطالعه قرار میدهند. اما هدف این گروه این است که زمینة مطالعه را گسترش دهند نه اینکه معیاری برای پروانه یا مدرک تعیین کند (مارک، اچ انشل،1380).
کالج امریکایی پزشکی ورزشی و اتحادیة پزشکی ورزشی استرالیا, گروههایی فرعی در روانشناسی ورزش و تمرین دارند. سرانجام روانشناسی ورزش توسط جامعة بینالمللی روانشناسی ورزش در سرتاسر جهان شناخته میشود (مارک، اچ انشل،1380).
هدف این سازمانها این است که برای دانشمندان و دستاندرکاران و روانشناسیورزشی هویتی ملی و بینالمللی حاکی از نظام علمی ایجاد کنند. همچنین فرصتی فراهم میکنند تا با اعضایشان سالانه ملاقات کنند و 1) ایدههای خود را مبادله کنند, 2)تجارب پژوهشی خود را توضیح دهند, 3) با دانشمندان و دستاندرکاران شناخته شدهای که تخصصهایشان در زمینههای قابل کاربرد در رفتار ورزشی است, صحبت و تبادل نظر کنند, 4) دربارة موضوعات بحثانگیز بحث کنند و تصمیم بگیرند و 5) به کلاسها و بخشهای مربوطة خود ایدههای جدید و مهیجی ببرند که از زمینةموردنظر سرچشمه میگیرند. از این سازمانها, نشریههای علمی جدید پا گرفتهاندکه نیازهای این زمینة پژوهشی گسترش یابنده را برطرف کنند. روانشناسی ورزشی اکنون توسط اعضای جامعة دانشگاهی به عنوان علمی معتبر شناخته میشود (مارک، اچ انشل،1380).
اکنون باید روشن شده باشد که روانشناسی دربردارندة زمینة علمی چند بعدی از مطالعه و عمل است. روانشناسی ورزشی از بسیاری از علوم سنتی روانشناسی, مشتق و بنابراین دریرگیرندة روانشناسی اجتماعی (مطالعة رفتار گروهی و عوامل محیطی- موقعیتی که بر عواطف و اعمال شخص اثر میگذارند), روانشناسی شناختی(ارتباط بین اندیشهها عواطف و عملکرد), روانشناسی رشد(تغییرهای شناختی و رفتاری همراه با افزایش سن), روانشناسی تربیتی(عواملی که بر یادگیری و یادآوری راهبردها و مهارتهای ورزشی اثر میگذارند), روانشناسی بالینی(بررسی موضوعهای شخصی که نیازمند مشاورة حرفهایست به گونهای که احساس رضایت شخصی در ورزش و رسیدن به حداکثر عملکرد به دست آید) و شاخههای دیگر است. شاخههای علمی روانشناسی در شکل(1) نشان داده شده است. روانشناسی تمرین شاخهای است که در روانشناسی جنبة سنتی ندارد, اگرچه از نزدیک با روانشناسی بهداشت ارتباط دارد. (اصانلو، پرستو؛ 1370).
روانشناسی تربیتی روانشناسی شناختی
روانشناسی اجتماعی روانشناسی بالینی
روانشناسی بهداشت و تمرین روانشناسی رشد
روانشناسی شخصیت روانشناسی فیزیولوژی
شکل(1): عناصر چندبعدی روانشناسی ورزش(مارک، اچ انشل،1380).
امروزه محققین و تشکیلات مختلفی در سراسر دنیا به مطالعه و بررسی موضوعات متنوعی در قالب روانشناسی ورزشی میپردازند. بهعنوان مثال روانشناسی ورزشی توسط جامعة روانشناسی برای فعالیت ورزشی و تربیت بدنی در امریکای شمالی(NASPSPA) در سه زمینةمختلف تقسیمبندی شده است.
روانشناسی ورزشی
یادگیری حرکتیوکنترل روانشناسیاجتماعیوشخصیت رشدوتکاملحرکتی
شکل شمارة(2): تقسیم یندی حیطههای روانشناسی ورزشی براساس تقسیم بندی جامعة روانشناسی ورزشی امریکای شمالی(لامارتین، 1984).
در یادگیری حرکتی اصول یادگیری مهارتهای حرکتی و ورزش, عوامل مؤثر در یادگیری مهارتهای حرکتی, شناخت عوامل اجتماعی و روانی و اهمیت آنها در رابطه با یادگیری مهارتهای حرکتی و نقش بازخورد و انگیزش در یادگیری مهارتهای ورزشی مورد مطالعه قرار میگیرد.
در روانشناسی اجتماعی و شخصیت, موضوعاتی همچون شخصیت ورزشکاران, پرخاشگری, استرس اضطراب و کنترل شرایط روحی و آمارگی روانی مدنظر میباشد. و نهایتاً در رشد و تکامل حرکتی, مراحل مختلف رشد, نقش عوامل ارثی و محیط در رشد, روند تکاملی حرکات, تواناییهای جسمانی و ادراکی و برنامهریزی حرکتی برای کودکان مطرح میباشد (لامارتین، 1984).
فولهام (1999) روانشناسان ورزشی را به دو دسته تقسیم میکند: روانشناسان ورزشی بالینی و تربیتی. او معتقد است روانشناسان ورزشی بالینی عملکردشان در رابطه با مسائل همچون به همریختگی تغذیهای, خشونتگرایی, آشفتگی شخصیت, افسردگی شدید و رواندرمانی است اما روانشناسان ورزشی تربیتی مسائلی همچون هدفچینی, تصویرسازی ذهنی, انگیزش, تمرکز, اعتماد به نفس و آمادگی ذهنی را در رابطه با ورزشکاران پیگیری میکنند (فولهام، 1991).
مفهوم روانشناسی ورزشی:
روانشناسی ورزشی یکی از موارد کاربرد ویژة دانش روانشناسی را تشکیل داده و موضوعاتی همچون شخصیت, عوامل روانی اجتماعی, انگیزش, کنترل استرس و اضطراب, آموزش حرکتی, اعتماد به نفس و سایر مهارتهای روانی که لازمة یادگیری و اجرای مطلوب مهارتهای حرکتی میباشد را مورد بررسی و مطالعه قرار میدهد. بهعبارتی دیگر مطالعة رفتار فردی در ورزش و فعالیتهای حرکتی تعیین میزان تأثیر فاکتورهای روانی بر روی فعالیتهای حرکتی و تعیین کیفیت اثرگذاری تجربیات اولیة حرکتی افراد بر روی عوامل روانی, موضوعاتی هستند که مورد توجه روانشناسان ورزشی قرار میگیرد. بنابراین روانشناسان ورزشی در پی یافتن اطلاعات مفید و باارزش در رابطه با بهبود سطح فعالیتهای ورزشی افراد در هر دوجنبه روشهای انفرادی و تیمی میباشند (محرم زاده، مهرداد؛ مبانی روانی ـ اجتماعی).
تعریفی که «فدراسیون اروپایی روانشناسی ورزشی و تربیت بدنی» از این رشته به عمل آورده است, به شرح هدفهای کلی و قسمتهای اصلی آن میپردازد. به این شرح که «روانشناسی ورزشی دارای موضوع مخصوص به خود میباشد, این دانش به مطالعة انسان و حرکات او در جریان تمرینات بدنی, مسابقات ورزشی و فعالیتهای بازیگونه در هوای آزاد میپردازد. روانشناسی ورزشی سطوح مختلف ژنتیک, نتایج مؤثر این فعالیتها در فرد و گروه و تأثیر آن در ضعیفترین, قویترین و پراستعدادترین افراد در تمام زمینههای روانی-حرکتی و تربیت بدنی و ورزش را در نظر دارد (توماس، ریموند، روانشناسی ورزشی).
دبورآ.ست و چارلزآ.بوچر (1984) در این زمینه معتقدند: روانشناسی ورزشی عملی استکهازتکنیکهای ارزیابی شناختی و راهبردهای مداخلهای برای کمک به افراد جهت نیل به اجرای برتر استفاده میکند(وست دبورآ، بوژر، چارلز آ، مبانی تربیت بدنی و ورزش).
دکتر نمازیزاده روانشناسی ورزشی را کاربرد اصول و یافتههای روانشناسی در یادگیری مهارتهای ورزشی و رفتارهای جنبشی انسان در کلیة شئون ورزش و تربیت بدنی میداند (رحمانی نیا، فرهاد؛ مبانی روانی ـ اجتماعی در تربیت بدنی).
گولد و وینبرگ (1995) اظهار میکند که روانشناسی ورزشی یه اهمیت مطالعة رفتار افراد در ورزش و تمرین میپردازد و روانشناسان ورزشی اصول و دستورالعملهایی را که مربیان میتوانند برای کمک به بزرگسالان و خردسالان, جهت شرکت در ورزشها و سودمندی از تمرینات مورد استفاده قرار دهند, مشخص میکنند.
آنها معتقدند که روانشناسان ورزشی دو هدف مهم دارند:
1 ـ آموزش چگونگی تأثیر عوامل روانی بر عملکرد جسمانی افراد.
2ـ پی بردن به این موضوع که مشارکت در ورزشها چگویه باعث پیشرفت جنبههای روانی شخصیت, سلامتی و احساس خوب بودن میشود.
و در پایان بیان میکنند, هنگامیکه روانشناس ورزشی یا یک ورزشکار با تیم ورزشی شروع به کار میکند, او برنامهاش را در قالب یک برنامة تمرینی مهارتهای روانی طرحریزی مینماید که این برنامه به ورزشکاران کمکمیکند تا بطور همزمان مهارتهای روانی و جسمانی خود را افزایش دهند (دکتر گلد، 1995).
مهارتهای روانی:
با پیشرفت علم روانشناسی بحث مهارتهای روانی در اجرای عملکردهای ورزشی از اهمیت بسزایی برخوردار شده است و در حالیکه قبلاً به اهمیت آمادهسازی جسمانی تأکید میشدروانشناسان ورزشی, مربیان و ورزشکاران هرچه بیشتر بر آمادهسازی روانی توجه و تأکید میکنند (هالیوار، 1997).
امروزه با استفاده از مهارتهای روانی پیشرفت قابل ملاحظهای در عملکرد ورزشکاران حرفهای- المپیک و سطوح دانشگاهی به وجود آمده است (مارتنز راینر، (1987).
جک نیکلوس , لاری برد , رجی جکسون و فرانتارکنتون و بسیاری از ورزشکاران بزرگ برای بخش ذهنی و روانی د رمسابقات اهمیت بسیار بالایی قائلند و معتقدند این مسئله در تعیین نتیجه, اعتبار بالایی دارد. منظور آنها از اعتبار دادن بسیار بالا به آمادگی روانی اینست که هنگامیکه قهرمانان از نظر مهارتهای بدنی در سطح بالایی قرار میگیرند و همان سطح بالایی مسابقات آماده میشوند, احتمالاً فردی موفق میشود که از نظر روانی آمادگی داشته باشد (مارتنز ، راینر؛ 1373).
مهارتهای روانی به ورزشکاران اجازه میدهد تا در هنگام مسابقه اعتماد به نفس پیدا کند و اطلاعاتی برای او فراهم کند که باعث میشود بدن و ذهن برای اجرای بهینه آمادگی پیدا کنند و سبب بروز پیشرفت در ورزشکارمیشود(وست دبورآ، بوچز، چالزآ؛ 1374) و نهایتاً به افزایش عملکردهای ورزشی آنها,تعدیلهیجانات, افزایش تمرکز,توسعة اعتماد به نفس, بالا بردن میزان یادگیری و... منجر خواهد شد (آقا علی نژاد،حمید؛ 1376).
چندین نظریه در رابطه با تمرین مهارتهای روانی وجود دارد. یکی از آنها اینست که مهارتهای روانی فقط در ارتباط با ورزشکاران غیر حرفهای است که قاعدتاً این موضوع را مشخص خواهد کرد زیرا اگر مهارتهای روانی آموخته شود, نهایتاً اثرات بسیار مفیدی برای تمام ورزشکاران دارد.
نظریة دوم اینست که برنامة تمرین مهارتهای روانی فقط برای ورزشکاران حرفهای است که این موضوع هم قابل تأیید نمیباشد زیرا روانشناسان ورزشی برنامههایشان را در ارتباط با جوانان, ورزشکاران در حال پیشرفت و حتی افراد خاص مانند عقبماندگان ذهنی, معلولین جسمی و ناشنوایان طرحریزی میکنند.
و نهایتاً سومین نظریه اینست که مهارتهای روانی سریع آموخته میشوند. اکثر مربیان و بازیکنان فکر میکنند که این مهارتها را سریع خواهند آموخت و فقط در طی چند جلسه بازخورد مثبتی برای آنها مهیا خواهد شد, در صورتیکه تمرین این مهارتها به زمان و تمرین مناسب نیاز دارد (فولهام، آ؛ 1999).
هرچند محتوای برنامههای آمادگی روانی, در رشتههای مختلف ورزشی متفاوت است ولی بر اساس اظهارات ویلی, تمامی برنامههای آمادگی روانی دارای موضوعات مشترکی هستند که از جمله میتوان به مهارتهای کنترل توجه(تمرکز), انگیزش, توسعة اعتماد به نفس, تصویرسازی ذهنی, هدفگزینی مهارتهای خودآگاهی و عزت نفس اشاره نمود (ویلی، 1986)
گولد و وینبرگ در این زمینه معتقدند تعدادی از اجزای مهارتهای روانی که برای مربیان و ورزشکاران مفید است عبارتند از: تمرکز, اعتماد به نفس, کنترل حالات روانی, کنترل انگیزش, تصویرسازی ذهنی, هدفگزینی و خودصحبتی (دکتر گلد، 1995).
مارتنز در کتاب روانشناسی ورزشی مهارت پایه را جهت تمرینات روانی مطرح ساخته است که شامل:
1 ـ مهارتهای تصویری
2 ـ تنظیم انرژی روانی
3 ـ تنظیم فشار قوی
4 ـ مهارتهای توجه
5 ـ مهارتهای تدوین اهداف
او معتقد است این مهارتهای روانی ارتباط نزدیک و درونی با هم دارند و توسعة یک مهارت به پیشرفت مهارتهای دیگر کمک میکند که در شکل(2) نشان داده شده است.
شکل شمارة(3): ارتباطات درونی میان مهارتهای روانی (مارتنز، راینر؛ 1373)
وی در ادامه میافزاید استفاده از مهارتهای روانی مانند مهارتهای بدنی است که ابتدا باید اصول را یادگرفت و چیز دیگری را نمیتوان جایگزین این اصول کرد. سپس باید توانایی ترکیب اصول مهارتهای روانی را در شرایط مسابقات پیدا نمود (مارتنز، راینز؛ 1373).
مارتنز همچنین در مورد یادگیری مهارتهای روانی معتقد است که تمرین مربوط به مهارتهای روانی را میتوان در سه مرحله آموخته میشود:
1 ـ آموزش موردی مهارتهای روانی
2 ـ کسب مهارتهای روانی از طریق برنامة تدوین شده و با استفاده از بهترین اطلاعات قابل دسترس
3 ـ تمرین مهارتها بهگونهای که بتوان آن را در مسابقات بکار گرفت
و وی روشکسب مهارتها را بدین صورت تقسیمبندی میکند:
1 ـ خودسازمانی و نظارت بر کار خود
2 ـ خودسنجی
3 ـ خود تقویتی میباشد (مارک، اچ انشل).
مارتین در زمینة استفاده از برنامه تمرین مهارتهای روانی اظهار میدارد:
مربی زمانی که از برنامة تمرین مهارتهای روانی(PST) استفاده میکند باید مشخص کند آیا این برنامه قرار است صرفاً شانس برنده شدن تیم را بالا ببرد یا اینکه به بهتر شدن عملکرد فردی ورزشکاران کمک کند. به محض اینکه تصمیم گرفته شد باید از برنامه استفاده شود که اولین قدم عبارت خواهد بود از:
تشکیل جلسه در قبل از تمرین و معرفی کل برنامه و آشنا نمودن ورزشکاران با مفاهیم کلیدی و نهایتاً برایتعیینسطح مهارتهای فعلی و مقایسة آن با بعد از تمرین, از پرسشنامه استفاده شود (مارتنز، راینر؛ 1987).
مقدمه :
علم روانشناسی در قرن بیستم بیشتر بر هیجانات منفی نظیر افسردگی و اضطراب تمرکز یافته است تا برهیجانات مثبت مانند شادی ، بهزیستی . تعریف سلامت از نظربوم و همکاران او در سال 2001 مترادف با فقدان بیماریهای روانی و علائم بیمارگونه تلقی شده است درحالی که از دهه 1980 به بعد به سلامت از جنبه مثبت آن تاکید شده است و فردی واجد سلامت شناخته می شود که به لحاظ زیستی ـ روانی ـ اجتماعی ازشرایط معینی برخوردار باشد (37).
روانشناسی ورزش به منظوربررسی جنبه های مختلف شخصیت و ویژگیهای شرکت کننده ها درمسابقات ورزشی شکل گرفته است چرا که بسیاری از تحقیقات اولیه روانشناسی ورزش در این زمینه بوده است . روانشناسان ورزشی به دنبال پیدا کردن رابطه ای بین صفات شخصیتی و فعالیت های ورزشی بوده اند ،فیشر در سال 1984 پی برد که متجاوز از هزار مطالعه روی شخصیت ورزشکاران و عملکرد و رفتار ورزشی او انجام گرفته است.
محققان درمطالعات خود سؤالاتی را مطرح ساختند و بدنبال پاسخی برای این سؤالات بوده اند ـ آیا شخصیت ورزشکار با غیر ورزشکار متفاوت است ؟ – آیا ورزشکاران ماهر با ورزشکاران مبتدی درهمان رشته ورزشی از سطح شخصیتی متفاوتی برخوردارند ؟ ـ آیا ورزش باعث تغییر صفات شخصیتی می شود ؟ یا این که افراد به خاطر داشتن صفات شخصیتی ویژه در رشته معینی شرکت می کنند ؟ ـ آیا ورزش به عنوان یک پدیده تربیتی و اجتماعی در رشد و تکامل شخصیت تاثیر دارد ؟ ـ آیا فعالیت های ورزشی در ویژگی هایی همچون کمال گرایی ، احساس امنیت ، رفتارهای اجتماعی و ابتکاری بودن ، سازگاری اجتماعی ، رعایت و موازین اخلاقی ،خود پنداری ، افکار غیر عادی و تمایلات مردم گریزی ، مکانیزم های دفاعی ، بدبینی و سوء ظن ، تشویش ، و ترس و دلهره و گوشه گیری و فعالیت های خلاف سنن اجتماعی تاثیر دارد ؟
این سئوالات به این دلیل مطرح می شوند که ، اگرچه شخصیت افراد از اوایل زندگی شکل می گیرد ولی می تواند با تجارب بعدی تغییر یافته و اصلاح شود(38 ). ریاحی و مهابادی درسال 1372 بیان کردند از آنجا که برخوداری افراد از سلامت جسمی و روانی ، بقاء و خود شکوفایی یک جامعه را تضمین می کند لذا شناخت خصوصیات شخصیتی که افراد را به انجام فعالیتهای ورزشی و اجتماعی متمایل یا ازآن گریزان می سازد نقش مهمی در تصمیم گیری های تربیتی و بهداشتی دارد .(22)
مارک انشل در کتاب خود می نویسد بسیاری از مربیان همان رهیافت ها و فنون نظامی گری را برای انگیختن ورزشکارانشان به کار می برند که در دهه های پیش بکار می رفتند و حتی با وجود صرف ساعتهای بسیار در ایجاد مهارتهای ورزشی از آموزش مهارتهای روانی به ورزشکارانشان سرباز می زنند . ( 7 )
بنابراین طبق نظر مشهوری در سال 1380 شناخت توانایی ها و ضعف های شخصیتی ورزشکاران بسیار ضروری است و به ما کمک می کند تا برای تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف شخصیتی برنامه ریزی کنیم (22).
یکی از این ویژگی های شخصیتی ابراز وجود یا رفتار قاطعانه است که شامل مهارت های کلامی و غیرکلامی مفید و موثر در روابط بین فردی و اجتماعی است و از اهداف آن سلامت روانی ، جسمی و روابطی در بین افراد می باشد ، ما روش فعالی را برای افزایش میزان ابراز وجود در افراد معرفی می کنیم تا بتوانند در محیط طبیعی زندگی بطور مستقل عمل کرده و از آن استفاده کنند .
1- بیان مسئله
ابراز وجود یا قاطعیت به عنوان روشی جهت رفع مشکلات ارتباطی افراد و رفع اضطراب هایی که از روابط متقابل اجتماعی ناشی می شود در مسیر تکامل شخصیتی افراد تاثیر مستقیم و فراوان دارد هیچکس را نمی توان یافت که کاملا رشد کرده و یا احساس کند که فردی کامل است مگر آن که در یک ارتباط انسانی قرار گیرد (33) . فقیرپور در سال 1377 می گوید افرادی که به علت عدم مهارت های ارتباطی مهم بین فردی و اجتماعی نمی توانند احساسات و خواسته های خویش را بیان کنند و یا از عهده تقاضاهای نا معقول دیگران برنمی آیند غالبا از طرف افراد دیگر تحت سلطه قرار می گیرند ، عزت نفس را از دست داده و احساس می کنند کنترلی بر وقایع زندگی خویش ندارند درنتیجه از رویارویی با مسائل مختلف زندگی اجتناب می کنند ، خوشنودی و احساس رضایتمندی انسان در زندگی تاحدودی به ارضاء نیازهایی وابسته است که محصول ارتباط با دیگران هستند، مانند دوستی – احترام – پیشرفت – اعتماد و عزت نفس … (28) .
از نظرسالتر در سال 1987 ، آنچه در ابراز وجود باید مورد توجه قرارگیرد عبارت است از: تاکید بربیان احساسات ، ابرازعقیده مخالف ، قبول تمجید ازطرف دیگران ، استفاده ازضمیر من و حاضر جواب بودن بدون درنظرگرفتن شرایط و موقعیت اجتماعی.
لازاروس در سال 1971 شروع گفتگو ، ادامه دادن و خاتمه دادن به کلام ، رد تقاضاهایی که فرد قادریا مایل به انجام آنها نیست ، قدرت نه گفتن ، حق تغییر عقیده دادن ، مورد احترام بودن و به دیگران احترام گذاشتن ، احساس عزت نفس و خود ارزشمندی در فردرا رفتار قاطعانه می داند.(1) انسان فطرتا” به هنگام بحران یا کشمکش ، به تعارض متوسل می شود و یا برای رهایی درجستجوی راه گریز است اگرچه این غریزه برای نیاکان ما مفید بوده است اما درعصرکنونی به طور مطمئن چندان کاری از آن ساخته نیست زیرا اگر بخواهیم با توسل به غریزه ی ستیزه جویی و به قیمت زیرپا نهادن حقوق دیگران برنده شویم روابطی آکنده ازخصومت ، خشم ، و انزجار درانتظارمان هست ، اگرهم به غریزه ی گریز اتکا کنیم و با رفتاری انفعالی و کورکورانه به اطاعت دیگران گردن نهیم نتیجه آن خواهد شد که یا هردو دراین بازی بازنده ایم یا به دیگران اجازه داده ایم تا با نادیده انگاشتن حقوق ما برنده شوند .
در اینجا است که رفتارهای پرخاشگرانه – منفعلانه – پرخاشگری منفعلانه ، به عنوان سه راه ناسالم ارتباطی اثرات روانی ، جسمی ، اجتماعی خود را ، بجا خواهندگذاشت . (33)
چنین افرادی بدلیل ناتوانی در برقراری ارتباط سالم یا بی اطلاعی از آن به چنین رفتارهایی روی می آورند
بیتسون در سال 1972 در این رابطه می گوید شناخت ارتباط سالم می تواند گامی موثر درجهت نیل به سلامت جسمی و روحی افراد باشد ، اهمیت ارتباط سالم بین افراد به اندازه ای است که با اهمیت دادن به آن می توان خود افراد را سالم کرد ، افراد فاقد ابراز وجود فکر می کنند که دیگران آنها را به حساب نمی آورند درحالی که بیان باز امیال می تواند موجب شود که فرد نقشی را بدست آورد که بر پایه آن دیگران او را به حساب آورند .(33)
تمایز تربیت بدنی ازدیگرنظامهای تربیتی درچند ویژگی است که یکی از آنها نقش تربیت بدنی در ابراز و اثبات وجود است (7) .
ورزش می تواند با تغییر دید و نگرش خود فرد شرایطی فراهم کند تا محدودیت های اجتماعی نتواند مانعی برای پذیرش و بکارگیری ابراز وجود باشد . ژانوف – بولمن در سال 1989 و مایرز در 1993 می گویند وقتی فرد شایسته و خوب رفتارکرد در موقعیت هایی که قبلا شکست خورده موفقیت هایی را کسب کرده ، احساس شادکامی وسلامت روانی می کند ، افراد شاد ازعزت نفس و احترام به خود بالایی برخوردارند این افراد به اخلاقیات توجه بسیار دارند و عقلانی رفتار می کنند و به نظر دومونت و لارسن در سال 1989 این افراد احساس کنترل شخصی بیشتری را درخود احساس می کنند و با اندیشیدن به توانایی ها با استرس مقابله بیشتری می کند و از نظر دینر و همکاران او در سال 1992 برونگرا هستند و در ارتباط و همکاری با دیگران توانمند ، چه درتنهایی و چه درحضور دیگران احساس شادی می کنند و با زندگی در نواحی شهری یا روستایی و از اشتغال در مشاغل گوناگون انفرادی و اجتماعی به یک اندازه لذت می برند (37).
گرین و دوراستون درسال 2004 به این نتیجه رسیدند که تماس های اجتماعی اغلب یکی از مهمترین دلایل شرکت افراد در ورزش بوده است ، هرچه شبکه روابط بین فردی فراگیرتر باشد تعداد افراد منزوی وپرخاشگر در یک جامعه کمتر خواهد بود.عامل موثر در شرکت مادام العمرافراد در ورزش تمرکز بر تغییر انگیزش و رفتار بسوی رضایتمندی ولذت از طریق تکامل مهارت های ارتباطی افراد است (73).
محیط ورزشی نه تنها امکان تعامل کلامی را عرضه می کند بلکه ارتباط غیرکلامی نیز اغلب در آن بوجود می آید و از این طریق احساس تعامل و همبستگی ایجاد می شود ، خود جامعه شناسی ورزشی نیز مدعی است که فعالیتهای بدنی حوزه ای است که افراد درآن به دلیل توانمندی ها و نه کمبودهایشان شناخته و معرفی می شوند و بدین ترتیب بین آنها پیوستگی حسنه ای ایجاد می شود و مفهوم اجتماعی – تعاملی ورزش به دوجهت اهمیت می یابد 1- به جهت بوجود آمدن فرصتهای جالب برای آشنایی و ملاقات با افراد دیگر و 2- بوجود آوردن امکان فرایند یادگیری و اجتماعی ورزشی است . (24)
موضوع ابرازوجود از دیرباز مورد توجه روانشناسان بوده است و آنها از تکنیک های مختلفی برای افزایش میزان ابراز وجود در افراد و رفع اختلالات شخصیتی چون افسردگی ، پرخاشگری ، اضطراب ، سازشگری ، مصامحه گری … استفاده کرده اند و لزوم ادامه تحقیقات برای مقایسه راه های مختلف و یافتن سایر روش های بهبود ابراز وجود ازطرف آنها مورد تاکید قرار گرفته است . با توجه به تشابه زیاد بین اهداف ابراز وجود و معیارهای قابل تحقق در ورزش ،این تحقیق در پی آن است که با پیدا کردن رابطه بین ورزش و ابراز وجود و مقایسه آن در دوگروه از دانشجویان دخترورزشکار و غیرورزشکار ، ورزش را به عنوان یکی از ابزارها و تکنیک های مفید برای افزایش میزان ابراز وجود در افراد معرفی کند و از این راه سالم ارتباطی به منظور رفع مشکلات افراد پرخاشگر ، منفعل و پرخاشگری منفعلانه در ارتباطات بین فردی و اجتماعی استفاده نمود .
ازآنجایی که رفتارهای مربوط به ابراز وجود باید درمحیط های طبیعی خودشان پرورش یابند ، بهترین شیوه برای تمرین آن در فضایی مناسب و در جمع افرادی است که قدرت و اختیار و علم مورد نظر را داشته باشند و درصورت پا از حد فراتر گذاشتن ، به فرد هشدار دهند (33)
آیا ورزش می تواند چنین محیطی را فراهم سازد ؟
ضرورت و اهمیت تحقیق
هدف از آموزش ابراز وجود، افزایش گنجینه ی ذهنی وعملی رفتارهای شایسته در افراد است بطوری که آنها را دربرخورد با مسائل مختلف و موقعیت های متعدد زندگی و همچنین ارتباط مؤثر با محیط یاری دهد ، احساس خشنودی و رضایت از نتیجه کار را افزایش داده و با تمهیداتی که فراهم می آورد احتمال اخذ تقویت از محیط های اجتماعی را برای آنها افزایش دهد .
علی رغم بکارگیری تکنیک های متعدد در آموزش ابراز وجود هدف کلی روانشناسان معطوف بر بهبود روابط اجتماعی ، احقاق حقوق و نهایتا افزایش سلامت روانی و رضایت مندی شخص می باشد.(33)
فقیر پور در سال 1377 عدم قاطعیت را یک مشکل بین فردی دانست که در موقعیت های اجتماعی و تعامل های شغلی ، خانوادگی و جمعی بروز پیدا می کند و منجر به مشکلات و اختلالات روانی مانند پرخاشگری ، افسردگی ، حقارت و ….. می گردد.
دانش آموزی که نتواند سؤالی را که درنظرش کم اهمیت جلوه می کند از معلم بپرسد ممکن است هرگز نتواند به تقویتی که از طرف معلم در زمینه طرح سؤالات جالب ارائه می شود ، دست یابد و یا فردی که نمی تواند تقاضاهای شغلی خود را به مافوقش بگوید ممکن است زندگی را بدون توفیقات شغلی سپری کند ، زن و شوهری که نتوانند مستقیم و صادقانه مشکلات را با یکدیگر در میان بگذارند در امورخانه مسامحه و وقت گذرانی نموده ، افسرده و پرخاشگرشده و یا رنجش خود را به فرزندان منتقل می کنند (28). نصیری در سال 1375 می گوید بیشتر موارد خودکشی بین کسانی روی می دهد که به دلیل پایین بودن عزت نفس قادر به ابرازوجود و بیان مشکلات و عواطف خود به طور منطقی نبوده اند (4) . قرایی مقدم در سال 1384 می گوید: دانشجویان حساسیتشان نسبت به مسائل جامعه بالاتر است در نتیجه امکان دچارشدن آنها به تعارض ، سرخوردگی ، بدبینی ، گریز و نابهنجاری هایی همچون خودکشی و اعتیاد و ….. نیز بیشتر خواهد بود (11) .
آسیب پذیری دوره نوجوانی و جوانی باعث می شود که تعدادی از افراد این گروه سنی تحت تاثیر شرایط نامساعد خانوادگی و اجتماعی و عناصر مربوط به آنها به صور مختلف در مسیر روابط ناسالم قرارگیرند. داشتن خصلت جوانمردی و مقابله دربرابر تجاورگری ها و بی عدالتی ها ازویژگی های دوران جوانی است که انحطاط اخلاقی وفرهنگی می تواند آنرا به خشونت و لاابالی گری بکشاند . درصورتی که فعالیت ورزشی ، بخصوص در بعد حرفه ای برای ورزشکاران وجهه اجتماعی کسب می کند و احساس لیاقت و شایستگی و برتری را در آنان افزایش داده و افکارو ذهنیاتشان در زمینه های مثبت و مساعد سیر می کند درنتیجه با تصمیم گیری های صحیح و منطقی می توانند در جنبه های مثبت ابراز وجود کنند (19).
از نظر دیوید و همکاران او در سال 2004 ورزش می تواند علاوه بر سلامتی شخصی منجربه افزایش احساس شایستگی ،احترام به خود ، اعتماد به نفس ، قاطعیت و کاهش رفتارهای اجتنابی و ترس اجتماعی گردد (51). از دیدگاه نسپور در سال 2005 ورزش با آموزش ابراز وجود و مهارت های ارتباطی ،مهارت تصمیم گیری و قدرت نه گفتن ، جزو برنامه های پیچیده و منظم پیشگیری و درمان اعتیاد قرارمی گیرد (66).
نیوفلد و همکاران او به این نتیجه رسیدند که به منظور هدایت تمایلات جنسی قبل از ازدواج ، آموزش سلامتی جنسی ، باید شامل توسعه مهارت های ارتباطی ، مهارت های تصمیم گیری و توانایی نه گفتن باشد ( 67)
به نظر ریوا و دیگران در سال 1983 و فاوزی و همکاران او در سال 2001 و او یکی دیگراز کاربردهای ورزش و قاطعیت در درمان افراد مبتلا به چاقی و فشار خون می باشد که درمان های پزشکی و روانکاوی درآنها بایستی به صورت توامان صورت بگیرد وهیچ کدام به تنهایی مؤثرنیستند چرا که هرچه این بیماران اجتماعی ترو از لحاظ فیزیکی فعال تر باشند بهتر می توانند درتغییر عادتهای مخرب ذهنی و تغذیه ای خود موفق باشند .(70)(54).
دانشجویان همانند سایر اقشار جامعه دچار نقص در روابط اجتماعی و رفتارهای قاطعانه می باشند ولی ازآنجا که در مجموع نیاز به روابط بیشتری در آینده خواهند داشت نیاز آنها به مهارتهای ارتباطی بیشترخواهد بود بخصوص اگر در محیط هایی پرورش یافته باشند که فرصت یادگیری مهارت های اجتماعی وجود نداشته باشد.
دختران به گونه ای اجتماعی شده اند که بیشتر هماهنگ و فروتن باشند بنابرین آنها کمتر احساس می کنند که ابراز وجود کنند لذا فواید شرکت در فعالیت های اجتماعی مانند ورزش اهمیت بیشتری برای دختران دارد (76).
امروزه داشتن مهارت های اجتماعی و ارتباطی شرط لازم برای موفقیت شغلی و تحصیلی است و دیدگاه هایی چون پراگماتیسم باعث تشویق افراد برای احساس رضایتمندی و کسب حداکثر منافع گردیده است لذا روش های برخورد موفقیت آمیز با محیط و همنوعان زمینه تحقیقات بسیاری را به خود اختصاص می دهد ،اخیرا نهضت آزادی خواهی زنان وسایر نهضت های روابط اجتماعی برروند آموزش ابراز وجود تاثیر عمده گذاشته اند و از طرفی فقر فرهنگی ، اقتصادی ، اعتقادی باعث برخوردهای نادرست بصورت روابط سلطه جویانه و سلطه پذیر گشته و عامل مهمی در بسیاری از مشکلات جامعه از قبیل فحشاء ، انحرافات ، خودکشی ، و بیماری های روانی … شناخته شده است (21).
سه عامل افزایش افراد فاقد ابرازوجوددر ایران : 1- فاصله طبقاتی 2- عدم وجود امکانات خود مطرح نشدن 3- باورهای ذهنی غلط مردم از نظر گروه محققین در سال 1368 اعلام شد(30) . ما در این تحقیق شواهدی را ارائه خواهیم داد که ورزش در کمرنگ کردن فاصله طبقاتی و فراهم کردن امکانات در بروز استعدادها موثر بوده است و با این پژوهش دریچه ای در جهت تغییر افکار، نسبت به رفتارهای قاطعانه و معقول و موجه کردن آن خواهیم گشود .
ورزش می تواند از طریق بهبود روابط بین فردی و اجتماعی در کسب موقعیت در آینده تحصیلی و شغلی درجوانان مؤثر واقع شود و می توان برای گسترش فرهنگ قاطعیت و روابط مناسب در جامعه و ساماندهی باورهای ذهنی مردم و جامعه نسبت به ابرازوجود ، از طریق قشر آینده ساز اقدام کرد ،چراکه رقابت های ورزشی فرصت یگانه ای است که امکان مشارکت ورزشکاران را فارغ از جایگاه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و بدور از تبعیضات نژادی و دینی ، قومی ، جنسیتی و تفاوت های سنی فراهم می آورد (40) . هموار کردن راه پژوهش های تجربی در زمینه بهبود روابط فردی واجتماعی با ملاک قرار دادن رفتارهای قاطعانه از اهداف بلند مدت این پژوهش می باشد .
هدف های پژوهش
الف ) هدف کلی :
مقایسه ی میزان ابرازوجود ( قاطعیت ) بین دانشجویان دخترورزشکار و غیرورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد (سال 1384) می باشد .
ب ) هدف های ویژه :
1ـ مقایسه ی میزان ابراز وجود (قاطعیت ) بین دانشجویان دختر ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی – واحد مشهد
2ـ مقایسه ی امتناع از درخواست بین دانشجویان دختر ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی – واحد مشهد
3ـ مقایسه ی بیان و ابراز محدودیت های شخصی بین دانشجویان دختر ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی – واحد مشهد
4ـ مقایسه ی شروع برقراری روابط اجتماعی بین دانشجویان دختر ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی – واحد مشهد
5ـ مقایسه ی ابراز احساسات مثبت بین دانشجویان دختر ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی – واحد مشهد
6ـ مقایسه ی انتقاد کردن بین دانشجویان دختر ورزشکار و غیر ورزشکاردانشگاه آزاد اسلامی – واحد مشهد
7ـ مقایسه ی اختلاف عقیده داشتن با دیگران بین دانشجویان دختر ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی – واحد مشهد
8ـ مقایسه ی ابراز وجود در موقعیت های خدماتی بین دانشجویان دختر ورزشکار و غیرورزشکار دانشگاه آزاد اسلامی – واحد مشهد
9ـ مقایسه ی میزان ابراز وجود در دانشجویان دختر متاهل و مجرد
10-مقایسه ی میزان ابراز وجود در دانشجویان دختر با توجه به ترتیب تولد
11- مقایسه ی میزان ابراز وجود در رشته ها
-1 تاریخچه توربین گاز
از حدود 70 سال قبل توربین های گازی جهت تولید برق مورد استفاده قرار می گرفته اند، اما در بیست سال اخیر تولید این نوع توربین ها بیست برابر افزایش یافته است.
اولین طرح توربین گازی مشابه توربین های گازی امروزی در سال 1791 به وسیله «جان پایر» پایه گذاری شد که پس از مطالعات زیادی بالاخره در اوایل قرن بیستم اولین توربین گازی که از یک توربین چند طبقه عکس العملی و یک کمپرسور محوری چندطبقه تشکیل شده بود، تولید گردید.
اولین دستگاه توربین گازی در سال 1933 در یک کارخانه فولادریزی در کشور آلمان مورد بهره برداری قرار گرفت و آخرین توربین گازی با قدرت 2/212 مگاوات در فرانسه نصب و مورد بهره برداری می گردد. [1]
در صنعت برق ایران اولین توربین گازی در سال 1343 در نیروگاه شهر فیروزه (طرشت) مورد استفاده قرار گرفته است که شامل دو دستگاه بوده و هر کدام 5/12 مگاوات قدرت داشته است. در حال حاضر کوچکترین توربین گازی موجود در ایران توربین گاز سیار «کاتلزبرگ» با قدرت اسمی یک مگاوات و بزرگترین آن توربین گازی 49-7 شرکت زیمنس با قدرت 150 مگاوات می باشد. [1]
1-2- نقش توربین گاز در صنعت برق
توربین های گاز جدا از تولید برق به خاطر خصوصیات ویژه ای که دارند می تواند در موارد دیگری مثل موتورهای جت در هواپیماها برای تأمین نیروی محرکه هواپیما و نیروی جلوبرندگی به کار رود یا مثلاً جهت به گردش درآوردن یک پمپ قوی به کار رود.
اما چون بحث ما پیرامون توربین های گازی است که در صنعت برق وجود دارد. لذا مطالب خود را بر اساس همین موضوع پیگیری می کنیم.
با توجه به آمار و ارقام مشخص می شود که میزان مصرف برق در ساعات مختلف شبانه روز متفاوت است مثلاً در بعضی از ساعات شبانه روز (فاصله ساعت 10:00 تا 12:00 صبح و از تاریک شدن هوا به مدت تقریباً دو ساعت در شب) مصرف برق خیلی زیاد است و به میزان حداکثر خود می رسد (پیک بار) و در بعضی ساعات مثل ساعات بین نیمه شب تا بامداد مصرف برق خیلی پایین است و در بقیه اوقات یک مقدار متعادل را دارد.
************************************************************
شکل (1-1) تغییرات بار به ازاء شبانه روز (منفی بار)
همانطوری که در شکل 1-1 دیده می شود [1] یک مقدار از بار مصرف تقریباً در تمام ساعات شبانه روز ثابت است که به آن بار پایه می گوییم و یک مقدار بار نیز تنها در ساعات محدودی از شبانه روز اتفاق می افتد و مقدار آن بیشتر از بار در بقیه ساعات شبانه روز می باشد. این بار را بار حداکثر یا پیک می گوییم. نوسانات بین بار پایه و بار پیک را نیز بنام بار متوسط یا میانی می گوییم و برای تأمین بار پایه به نوعی نیروگاه احتیاج داریم که مخارج جاری آن پایین باشد. این نیروگاه ها شامل نیروگاه های بخار (به خاطر سوخت ارزان- چون سوخت مصرفی آنها معمولاً سوخت های سنگین مثل ماژوت است) نیروگاه های هسته ای و نیروگاه های آبی می باشد. اما برای تأمین بار پیک به نوعی نیروگاه احتیاج داریم که مخارج نصب پایین و سرعت راه اندازی و باردهی بالا داشته باشد. [حتی اگر مخارج جاری آن بالا باشد و در رابطه با تأمین بار پیک توربین های گازی مطرح می شوند، زیرا خصوصیات تقاضا شده فوق را دارا می باشند.
توربین های بخار به خاطر آنکه برای راه اندازی و رسیدن به مرحله باردهی چندین ساعت وقت لازم دارند و استفاده از آنها به صورت رزرو به صرفه نیست در این مورد استفاده نمی شوند.
بار میانی نیز توسط ترکیبی از نیروگاه های مختلف که اقتصادی تر باشد، تأمین می شود. بنابراین یکی از بارزترین موارد استفاده توربین های گاز در صنعت برق، تأمین بار پیک توسط این واحدهاست البته در کشورهایی مثل ایران که مسأله سوخت حتی گاز و گازوئیل مسأله مهمی را ایجاد نمی کند از واحدهای گازی برای تأمین بار پایه نیز استفاده می شود.
از ویژگی های دیگر واحدهای گازی که با دیزل استارت می شود قادرند با استفاده از باتری ها موجود در باتری خانه که همواره شارژ کامل هستند بدون وابستگی به شبکه استارت شده و به مرحله باردهی برسند لذا از واحدهای گازی می توان برای مناطقی که به شبکه سراسری متصل نیستند و نیز برای شروع برقرارکردن شبکه پس از خاموشی کامل شبکه استفاده کرد. در بعضی از واحدهای گازی کلاچ مخصوص بین محور توربین و محور ژنراتور وجود دارد که می توان این دو محور را از هم جدا کند و در واحدهایی که به این نوع کلاچ مجهز هستند می توان در حالی که ژنراتور به شبکه متصل است با خاموش کردن توربین و باز شدن کلاچ موردنظر که با افت دور توربین نسبت به ژنراتور صورت می گیرد ژنراتور را به صورت موتور درآورد و به این وسیله عمل تنظیم ولتاژ شبکه را انجام داد. این کار معمولاً در شبهایی که بخاطر پایین بودن مصرف در شبکه ولتاژ بالا می رود انجام می شود به این نوع استفاده از ژنراتور اصطلاحاً کندانسور کردن گویند.
1-3-1- مزایای توربین گازی
الف) واحدهای گازی بخاطر جمع کوچک و ساده بودن نصب خیلی سریع نصب می شود.
ب) واحدهای گازی بعد از استارت، در عرض چند دقیقه (معمولاً کمتر از ده دقیقه) به مرحله بازدهی می رسند که در این زمان کوتاه، توربین های گازی را قادر ساخته است که برای منظورهای اضطراری و در مواقعی که ماکزیمم مصرف برق را در سیستم قدرت داریم مورد استفاده قرار گیرد. در ضمن تغییر بار (قدرت تولید) در این واحد، سریع صورت می گیرد.
ج) قیمت و هزینه نصب واحدهای گازی پایین است (حدود واحدهای بخار برای قدرت برابر)
د) به علت سادگی ساختمان و کم بودن قسمت های کمکی و نوعی در توربین گاز بهره برداری از آن آسان می باشد. در ضمن در واحدهای گازی امکان کنترل و بهره برداری در محل و از راه دور وجود دارد.
هـ ) در توربین های گازی، امکان استفاده از سوخت های مختلف و تعویض نوع سوخت در حال کار واحد به هنگام باردهی، قدرت مانور خوبی به واحد می دهد.
1-3-2- معایب توربین گازی
الف) راندمان یا بازدهی واحدهای گازی به خاطر دفع مقدار زیادی انرژی، به صورت گرما از اگزوز، (برای یک واحد گازی با قدرت 25 مگاوات دمای خروجی اگزوز، بیش از Cْ500 می باشد) و تشعشع مقداری گرما از جدار اتاق احتراق، پایین تر می باشد (ماکزیمم تا حدود 27% برای سیکل ساده)
ب) چون در واحدهای گازی، معمولاً از گاز طبیعی یا سوخت های سبک استفاده می کنند، لذا مخارج جاری آنها بالا می باشد (به علت گرانی اینگونه سوختها)، ولی در عوض میزان آلودگی محیط زیست نسبت به سایر نیروگاه های حرارتی دیگر با قدرت مشابه کمتر است.
فص دوم
تئوری فرایندهای توربین گازی در افزایش قدرت و راندمان
2-1- مقدمه
با منبسط شدن گازهای حاصل از احتراق (که دارای دما و فشار بالایی می باشند) در چندین طبقه از پره های ثابت و متحرک قدرت در توربین گاز تولید می شود.
برای تولید بالا جهت محفظه احتراق (حدود 4 تا 13 اتمسفر) از کمپرسورهای محوری با چندین طبقه استفاده می شود. در هر طبقه بر میزان فشار هوای مکیده شده توسط کمپرسور افزوده می شود. کمپرسور توسط توربین به گردش در می آید به همین منظور محور کمپرسور و توربین به هم متصل است. اگر همه چیز را ایده آل فرض کنیم یعنی اصطکاک و تلفات ترمودینامیکی سیال صفحه فرض شوند. همه فرآیندها در تمام طبقات کمپرسور و توربین ایده آل است و افت فشار در محفظه احتراق نیز صفر است. بعد از راه اندازی توربین گاز اگر کل سیستم را به حالت خود رها کنیم (بدون اینکه سوختی مصرف کنیم) قاعدتاً باید قدرت تولید شده در توربین مساوی قدرت مصرف شده در کمپرسور باشد. اما این از لحاظ علمی غیرممکن است. در توربین گاز حدود قدرت تولید شده در توربین صرف به گردش آوردن کمپرسور شده و آن به عنوان کار خروجی جهت تولید برق (یا هر مصرف دیگر) مصرف می شود. بنابراین لازم است که قدرت تولیدی در توربین بیشتر از قدرت مصرفی در کمپرسور باشد. برای این منظور می توان با اضافه کردن حجم سیال عامل در فشار ثابت یا افزایش فشار آن در حجم ثابت قدرت تولیدی توربین را افزایش داد. هر یک از دو روش فوق را می توان با بالا بردن دمای سیال عامل پس از متراکم ساختن آن به کار برد. برای افزایش دمای سیال عامل یک محفظه احتراق لازم است تا با احتراق سوخت دمای هوا بالا رود. به این ترتیب یک سیکل ساده توربین گاز شامل قسمت های زیر است:
1- کمپرسور
2- اتاق احتراق
3- توربین
در توربین های گاز ممکن است یکی از دو نوع سوخت گازوئیل یا گاز طبیعی استفاده شود. توربین های گازی را از روی عمل انبساط گازها (مانند توربین بخار) تقسیم بندی می کنند که عبارتند از:
1- توربین های ضربه ای
2- توربین های ضربه ای- عکس العملی
توربین های گاز را از روی سیو سیال عامل نیز طبقه بندی می کنند که عبارتند از:
1- توربین های گازی با سیکل باز (سیال عامل از هوای بیرون موتور وارد و به داخل هوای محیط تلمبه می گردد.)
2- توربین های گاز با سیکل بسته (سیال عامل از هوای بیرون موتور وارد و به داخل هوای محیط تخلیه می گردد.)
3- توربین های گاز با سیکل نیمه بسته (مقداری از سیال عامل در داخل دستگاه گردش می کند و مقدار دیگر به داخل هوای محیط تخلیه می گردد.)
2-2- سیکل استاندارد هوایی
*******************************************
شکل (2-1) توربین گاز با سیکل ساده
در شکل (2-1) علائم زیر استفاده شده است:
C= کمپرسور
B= اتاق احتراق
T= توربین
P= کوپلینگ بین توربین و دستگاه مصرف کننده
S= راه انداز
**************************************************
شکل (2-2): نمودار 7-P سیکل برایتون
همانطور که در شکل (2-2) پیدا است هوای محیط در داخل کمپرسور از فشار 1P تا 2P طی یک فرآیند آیزونتروپیک متراکم می گردد و بعد در اتاق احتراق توسط سوخت پاشیده شده احتراق صورت می گیرد.
فرآیند احتراق تقریباً در فشار ثابت انجام می شود. در اثر احتراق دمای سیال عامل زیاد می شود و از T2 به T3 می رسد محصولات احتراق از اتاق احتراق خارج شده و در داخل توربین از P3 تا فشار جو منبسط می گردد و به داخل هوای محیط تخلیه می شود. توربین و کمپرسور به طور مکانیکی به هم متصل شده اند. بنابراین کار خالص برابر است با اختلاف بین کار انجام شده توسط توربین و کار مصرف شده توسط کمپرسور. برای آغاز کار کمپرسور یک راه انداز (استاتور) لازم خواهد بود، وقتی توربین شروع به کار کرد، راه انداز قطع می شود.
نمودار سیکل آرمانی (نظر) برایتون روی نمودار P-V یا T-S در شکل های شماره (2-2) و (2-3) نشان داده شده است.
فرآیند 2-1: تراکم ایزونتروبیک در کمپرسور
فرآیند 3-2: افزودن حرارت در فشار ثابت در اتاق احتراق
فرآیند 4-3: انبساط آیزونتروبیک در توربین
فرآیند 1-4: بس دادن حرارت در فشار ثابت
************************************************
شکل (2-3): نمودار T-S سیکل برایتون
با مراجعه به شکل (2-2) می توان بازده حرارتی سیکل را بر مبنای یک کیلوگرم از سیال عامل پیدا نمود.
(2-1) حرارت افزوده شده
و چون گرمای ویژة فشار ثابت CP در کل فرآیند 3-2 ثابت است:
(2-2) = حرارت پس داده شده
حرارت پس داده شده – حرارت افزوده شده = Wnet= کار خالص
(2-3) =
این مقدار کار را می توان از راه محاسبه کار توربین و کمپرسور نیز به دست آورد.
(2-4) کار انجام شده به وسیله توربین
(2-5) کار مصرف شده به وسیله کمپرسور
کار مصرف شده به وسیله کمپرسور- کار تولید شده به وسیله توربین= Wnet
(2-6) = Wnet
بازده حرارتی عبارت است از نسبت کار خالص سیکل به هزینة انجام شده
و به طور خلاصه:
(2-7)
می دانیم که در یک فرایند آیزونتروبیک بین فشار، دما و حجم گاز در رابطه زیر برقرار است:
نظر به اینکه P2=P3 و P1=P4 می توان نوشت:
با قرار دادن مقدار از معادله فوق در معادله (2-7) خواهیم داشت:
(2-8)
نسبت فشار را به rp نشان می دهیم، بنابراین:
(2-9)
***********************************************
شکل (2-4): منحنی تغییرات بازده حرارتی سیکل نظری بر حسب تغییرات فشار
حال اگر راندمان حرارتی را بر حسب نسبتهای فشار متفاوت رسم کنیم نمودار شکل (2-4) به دست می آید. [2]
همانطور که از شکل (2-4) پیداست راندمان حرارتی با افزایش نسبت فشار افزایش می یابد. اما همانطور که از این نمودار پیداست این افزایش یکنواخت و خطی نیست، بلکه از نسبت فشار 1 تا 4 دارای شیب تند خطی می باشد و از آن به بعد نرخ آن کاسته می شود. از نسبت فشار 16 به بعد تغییرات راندمان حرارتی بر حسب نسبت فشار خیلی محسوس نیست، بنابراین می توان پیشنهاد کرد که برای راندمان حرارتی ماکزیمم یک نسبت فشار بهینه باید وجود داشته باشد.
2-3- نسبت فشار برای حداکثر کار خالص ویژه سیکل نظری برایتون
اگر شرایط سیکل را ایده آل فرض کنیم، برای تغییر قدرت خروجی، تنها عامل متغیر نسبت فشار می باشد. حداقل نسبت فشار، یک است که به ازاء آن قدرت خروجی صفر می شود، در این صورت:
(2-10)
اگر دمای خورجی کمپرسور به دمای ورودی توربین یعنی T3 برسد حرارت افزوده شده در اتاق احتراق صفر خواهد بود. در نتیجه مقدار کار کمپرسور و توربین با هم برابر می شود. و کار خروجی (خالص) در این حالت هم صفر می شود. این نسبت فشار ماکزیمم برابر است با:
(2-11)
بنابراین هیچ کدام از دو روش فوق الذکر عملی نیست و باید یک نسبت فشار میانی وجود داشته باشد که به ازاء آن قدرت خروجی یا بازده (با توجه به محدوده دمایی که توربین با آن مواجه است) حداکثر بشود. شکل (2-5) دیاگرام T-S این سیکل با مقادیر حداقل، حداکثر و میانی نسبت فشار نشان می دهد. برای به دست آوردن نسبت فشاری که به ازاء آن قدرت خروجی حداکثر شود (قدرت خروجی به ازاء یک کیلوگرم سیال عامل) به روش زیر عمل می کنیم با توجه به شکل (2-5):
(2-12)
از طرفی داریم
و
با توجه به اینکه دوطرف راست معادله فوق با هم برابر است می توان نوشت:
بنابراین معادله (2-12) به صورت زیر در می آید:
(2-13)
*****************************************
شکل (2-5) حداکثر و حداقل فشار در سیکل برایتون
در معادله (2-13) T3 , T1 حداقل و حداکثر دمای سیال می باشند، r و CP مقادیر ثابت محسوب می شوند. برای به دست آوردن فشاری که به ازاء آن قدرت خروجی حداکثر می شود از معادله (2-13) بر حسب rP مشتق می گیریم و آن را مساوی صفر قرار می دهیم:
طرفین معادله فوق را بر تقسیم می کنیم در نتیجه معادله به صورت زیر در می آید:
(2-14)
(2-15)
2-4- سیکل عملی برایتون:
سیکل عملی (واقعی) توربین گاز از نقطه نظرهای زیر با سیکل نظری برایتون تفاوت دارد:
1- به علت وجود تلفات اصطکاکی در کمپرسور و توربین، فرآیند تراکم و انبساط بدون اصطکاک نیست و با مقداری افزایش در انتروپی همراه می باشد (این فرآیندها آدیاباتیک برگشت ناپذیر می باشند) در حالت ایده آل بازده کمپرسور و توربین 100% می باشد اما در عمل کمتر است.
2- در اتاق احتراق افت فشار مختصری وجود دارد. این افت فشار (تلفات) به قدری کم است که به منظور ساده شدن مسأله هرجا که لازم باشد می توان از آن صرفنظر نمود.
3- جرم گازی که از داخل توربین عبور می کند (1+f) برابر جرم هوایی است که از داخل کمپرسور عبور می کند که f نشان دهنده نسبت جرم سوخت به جرم هوا می باشد.
4- گرمای ویژه گازهای حاصل از احتراق کمی بیشتر از گرمای ویژه هوا می باشد. البته این افزایش به قدری کم است که گرمای ویژه گازهای حاصل از احتراق را می توان برای ساده شدن مسأله هرجا که لازم است با گرمای ویژه هوا مساوی فرض کرد.
****************************************************
شکل (2-16) نمودار T-S سیکل واقعی برایتون
در شکل شماره (2-6) نمودار T-S برای یک سیکل واقعی برایتون نشان داده شده است.
تلفات فشار در اتاق احتراق بصورت P2-P3 نشان داده می شود. در این سیکل:
فرآیند َ1-2 تراکم آیزوتروبیک.
فرآیند 2-1: تراکم واقعی.
فرآیند َ3-4: انبساط آیزوتروبیک
فرآیند 4-3: انبساط واقعی.
بازده کمپرسور
چون CP ثابت است:
(بازده کمپرسور)
بازده توربین
اگر گرمای ویژه گازهای حاصل از سوخت با گرمای ویژه هوا با هم برابر فرض شود:
(2-17)
بازده حرارتی سیکل بصورت زیر محاسبه می گردد:
کار مصرفی کمپرسور- کار واقعی توربین = Wnet= کار خالص واقعی
= حرارت افزوده شده
بنابراین بازده حرارتی سیکل برابر است با:
(2-18)
اگر بجای مقدار آنها را از معادله (2-16) و (2-17) در معادله (2-18) قرار دهیم خواهیم داشت:
(2-19)
از روی معادله (2-19) واضح است که بازده حراتی واقعی سیکل با اصلاح یا هر دو افزایش می یابد.
2-5- راههای اصلاح بازده و کار خروجی ویژه سیکل ساده
برای اصلاح کار یک مولد قدرت با سیکل ساده می توان از روشهای زیر استفاده نمود.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 125 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
چکیده
مسئولیت اجتماعی شرکتها به ارائه روشهایی میپردازد که سازمانها در فضای کسب و کار خود به آن عمل کنند و پاسخگوی توقعات جامعه، انتظارات تجاری، قانونی و اخلاقی آنان باشند، چرا که سازمانها مسئولیتهای بزرگی در زمینه اجتماعی، اقتصادی و محیطی در قبال کارکنان، سهامداران، مشتریان، دولت، تأمینکنندگان و تمامی ذینفعان خود بر عهده دارند. آنچه که میتواندیک اطمینان و اعتماد دو جانبه را فراهم سازد و شرکتها و سازمانها را به انباشت سرمایه و سوددهی هدایت نماید، وجود فضایی پر از اعتماد در تجارت و اقتصاد است و این اولین قدم برای پاسخگویی و حسابدهی شرکتها در قبال عملکرد خویش میباشد که گزارشکری مسئولیتهای اجتماعی به این امر کمک شایانی مینماید. تاکنون شرکتها ملزم به ارائه گزارش مسئولیتهای اجتماعی خود نبودهاند، شرکتهایی که بصورت اختیاری این گزارش را افشاء نمودهاند، هدف اصلی خود را از انعکاس این گزارش، ارتقاء نام و اعتبار شرکت نزد مشتریان، مراجع دولتی و وسایل ارتباط جمعی دانستهاند.
در این مقاله به بررسی زمینهها و ضرورتها، مزایا ، موانع و عوامل تأثیرگذار بر گزارشگری مسئولیتهای اجتماعی که مسئولیت شرکتها را در قبال جامعه و کلیه ذی نفعان دربر می گیرد، میپردازیم.
واژههای کلیدی: مسئولیت اجتماعی شرکتها،توسعه پایدار ، جهانی شدن.
مقدمه
هر وجهی از کسب وکار داراییک بعد اجتماعی است. مسئولیت اجتماعی شرکتها یعنی رویههای باز و شفاف کسب وکار،یعنی روشهایی که مبتنی بر ارزشهای اخلاقی و احترام به کارکنان، جامعه و محیطزیست میباشد.
مسئولیت اجتماعی فراتر رفتن از چارچوب حداقل الزامات قانونی است که سازمان در آن فعالیت دارد. بر این اساس، شرکتها از نقش تاریخیشان که کسب سود، پرداخت مالیات، استخدام کارکنان و تبعیت از قوانین است فراتر میروند و در تحقق هدفهای اجتماعی گستردهتر نقش بسزایی خواهند داشت. در واقع مسئولیت اجتماعی شرکتها رویکردی متعالی به کسب و کار است که تأثیر اجتماعییک سازمان بر جامعه چه داخلی و چه خارجی را مدنظر قرار میدهد و هدف اصلی آن گردهم آوردن تمامی بخشها اعم از دولتی، خصوصی و داوطلبان جهت همکاری بایکدیگر است تا ازیک سو موجب همسویی منافع اقتصادی با محیطزیست و از سوی دیگر سبب توفیق، رشد و پایداری کسب و کار گردد. باید گفت مسئولیت اجتماعی شرکتها مختص به کسب و کارهای بزرگ و سود آورتری بیشترآنها نیست بلکه رفتار سازمانی تمام شرکتها و سازمانها را در بر میگیرد. در این راستا هر چه شرکتهای بزرگ نسبت به اصول اخلاقی و زیست محیطی خود حساستر و آگاهتر شوند، شرکتهای کوچکتر نیز در مراوده و تبعیت از آنها مصرتر خواهند شد که از این طریق موجبات جلب اعتماد مشتریان و جامعه را فراهم سازند و در نهایت میتوان چنین عنوان نمود که بقاء و پایداری شرکتها بصورت روزافزونی در گرو رعایت مسئولیتهای اجتماعی قرار گرفته است.
تعریف مسئولیت اجتماعی شرکتها:
موضوع مسئولیت اجتماعی شرکتها در دههی 1990 و به دنبال درک این مطلب که با کوچکتر شدن اندازهی دولتها، دیگرآنها قادر به حل بسیاری از مشکلات اجتماعی نیستند، رواجیافت. به نظر طرفداران مسئولیت اجتماعی شرکتها، شرکتهای بزرگ ضمن آنکه مؤسسه ای اقتصادی هستند، اساساً نهادهایی اجتماعی اند و لذا باید به پیامدهای اجتماعی فعالیتهای خود اهمیت داده و بین مسئولیتهای متضادی که نسبت به گروههای ذینفع مختلف وجود دارد، تبادل برقرار سازند. بنظر می رسد این مفهوم براساس چند مفهوم سنتی همچون نگرانیهای زیست محیطی، ارتباطات با عموم، بشردوستی شرکت، مدیریت منابع انسانی و ارتباط با جامعه شکل گرفته است(فروغی و همکاران،1387) .
یکی از تعاریف مسئولیت اجتماعی شرکتها که بسیارکاربرد دارد، تعریفی است که توسط انجمن تجارت جهانی جهت توسعهی پایدار ارائه شده است. این انجمن مسئولیت اجتماعی شرکتها را بعنوان «تعهد همیشگی شرکت به انجام رفتارهای اخلاقی و سهیم بودن در توسعهی اقتصادی و بهبود شرایط زندگی نیروی کار و خانوادههای آنها، جامعهی محلی و بطورکلی اجتماع» تعریف کرده است(کاستکا و همکاران، 2004).
تعاریف دیگری نیز از مسئولیت اجتماعی شرکتها شده است که در زیر به برخی از آنها اشاره می شود.
مسئولیتهای اجتماعی شرکت (بنگاه) چنین تعریف شده است: «تلفیق عملیات و ارزشهای بنگاه به گونه ای که منافع همهی ذینفعها ازجمله مشتریان،کارکنان، سهامداران و جامعه در سیاستها و رفتار بنگاه ملحوظ گردد»(اسمیز، 2002).
در این چارچوب مدیریت متعهد می گردد منابع بنگاه از طریق مشارکت جدی و مسئولانه در جهت منافع جامعه و توام با تامین منافع برای سایرذینفعهای بنگاه بکارگیرد (کوک و همکاران، 2001).
توسعه پایدار و مسئولیت اجتماعی:
توسعه پایدار عبارتست از یک فرآیند تغییر که طی آن ، مسائل مهمی نظیر نحوه بهره برداری و استفاده ازمنابع ، چگونگی جهت دهی به سرمایه گذاریها و نحوه اداره سرمایه ، جهت گیری و گرایش به سمت توسعه تکنولوژیکی و مواردی از این دست بصورت ریشه ای و بنیادین دچار تغییر شده و بهبود می یابند تا از طریق ، قابلیت پذیرش اثرات فعالیت های انسانی در طبیعت و محیط زیست حفظ شده و سازمان قادر باشد نیازهای آتی را نیز به خوبی نیازهای فعلی و با همین کیفیت جوابگو باشد(امیدوار،1386).
هرچند که وزن اصلی این عبارت برحفظ شرایط زیست محیطی تاکید دارد ، اما با این وجود نمی توان سایر مسائل و عوامل دیگری را نیز که برروی قابلیتها و تواناییهای سازمان درجهت پاسخگویی به نیازهای آتی بازار ، موثر خواهند بود، نادیده گرفت . از مهمترین انتقاداتی که به این تعریف وارد شده است این است که هیچ نعریفی ازمفهوم نیازها و آثار آن ارائه نمی کند . شورای کسب و کار جهان برای توسعه پایدار پایداری شرکتها را به صورت زیر تعریف می کند : پایداری شرکتها یعنی پذیرش مسئولیتهای زیست محیطی و اجتماعی در استراتژی شرکت به گونه ای هماهنگ تا شرکت ها را قادر سازد سودهای منافع پایداری را برای تمامی ذی نفعان و نسلهای حاضر و آینده فراهم آورد(امیدوار، 1386).
امروزه تعاریف مربوط به توسعه پایدار بر3 محور پایداری متمرکز شده اند: اقتصادی ، زیست محیطی و اجتماعی. تاکید این 3 محور به این است که نه تنها باید مسائل زیست محیطی یا حتی جنبه های زیست محیطی و اقتصادی بلکه جوانب اجتماعی پایداری نیز مورد نظر قرار گیرد . البته اندیشه و تفکرات مربوط به پایداری اجتماعی هنوز به اندازه دو محور دیگر پیشرفت نکرده است اما واضح است که فشارهای اجتماعی و گاه تنازعات اجتماعی می تواند آن چنان گسستی در انباشت و نگهداشت کل دارایی ها ایجاد کند که رفاه بین نسلی به مخاطره افتد . مفهوم امروزی مسئولیت اجتماعی شرکتها به شدت از مفهوم توسعه پایدارتاثیر پذیرفته است . مسئولیت اجتماعی شرکتها همانند توسعه پایدار سه بخش اقتصاد– محیط زیست و اجتماع را در بر می گیرد . توسعه پایدار همانقدر که حکومت ها را مورد خطاب قرار داده است ، فعالان جامعه مدنی و تجاری را هم مورد خطاب قرار داده است . این مفهوم تا اندازه ای ازمفهوم مسوولیت اجتماعی گسترده تر است . زیرا مفهوم مسوولیت اجتماعی فقط در خصوص تجارت طراحی و تدوین شده است . در واقع ،CSR می تواند « مشارکت تجارت درتوسعه پایدار » محسوب شود(امیدوار،1386).
ویژگیهای گزارشگری مطلوب در مورد مسئولیتهای اجتماعی:
تهیهکنندگان استانداردهای حسابداری، متخصصان حرفه حسابداری و مشاوران، دیدگاهها و نظرات خود را در خصوص ویژگیهای گزارشگری مطلوب رعایت مسئولیتهای اجتماعی در میان گذاشته و تبادل کردهاند. براساس این نظرات، خصوصیات گزارش مطلوب را میتوان چنین بیان نمود (آدامز و همکاران،2005):
- شفافیت و گویایی
- پاسخگویی واقعی و صمیمانه به ذینفعان
- در برداشتن رویدادها و اقدامات منفی در کنار دستاوردهای مثبت
- بیان صریح پذیرش مسئولیتهای اجتماعی و اخلاقی
- جامعیت گزارش و انعکاس آثار عملیات شرکت بر جامعه، محیط زیست که از دیدگاه ذینفعان عمده حائز اهمیت است.
زمینهها و ضرورتهای مسئولیتهای اجتماعی شرکتها:
دو عامل کلیدی شرکتها را ناگزیرساخته است که مسئولیتهای اجتماعی را رعایت کرده، نسبت به آثارفعالیتهای اقتصادی خود بر جامعه پاسخگو بوده وآن را گزارش نمایند (آدامز و همکاران،2005):
الف) درک قدرت و میزان تاثیرگذاری شرکتها برجامعه
ب) قبول این واقعیت که گزارشگری و انعکاس رعایت مسئولیتهای اجتماعی به نفع شرکتها و متضمن پایداری آنان است و موجب احتراز از مخاطرات و پیامدهای عدم رعایت قوانین و مقررات ناظر بر حفظ محیط زیست و سلامت و ایمنی کارکنان می باشد .
سایر عوامل و محرکهای مؤثر درگزارشگری مسئولیتهای اجتماعی به قرار زیر است:
1- جهانی شدن :
طی دههی گذشته اندازه شرکتها از طریق ادغام ویا خرید سایرشرکتها به میزان قابل ملاحظهای بزرگ شده وگسترهی عملیات خود را به کشورهای بیشتری توسعه دادهاند.این روند رشد، قدرت و توانمندی شرکتها را در تاثیرگذاری بر محیطهای اجتماعی، سیاسی و زیست محیطی کشورهایی که درآن فعالیت میکنند، افزایش داده است. از طرفی این امر بر انتظارات جامعه از شرکتها برای رعایت مسئولیتهای اجتماعی افزوده است. بررسی و تحقیق بعمل آمده در سال 2002 در انگلستان نشان داد که 89 درصد جامعه آماری این تحقیق که جزء مشتریان شرکتهای مختلف بودند عقیده دارند که رعایت مسئولیتهای اجتماعی توسط شرکتها بر تصمیمات آنها در ادامه مناسبات تجاری با شرکتهای فروشنده تأثیر میگذارد (آدامز،2002).
تحقیق دیگری در مورد رفتار مصرفکنندگان نشان میدهد که در آمریکا 42 درصد اروپا 25 درصد، آمریکای لاتین 23 درصد، آفریقا 18 درصد و در آسیا 8 درصد مشتریان در صورت عدم رعایت مسئولیت اجتماعی توسط شرکتهای طرف معامله، مناسبات تجاری را با آنها قطع میکنند ویا انتقاد و گلهمندی خود را به آنان ویا دیگر ذینفعها منتقل میکنند(آدامز،2002).
2- دلایل و توجیهات شرکتها:
در پاسخ به سوال (آدامز،2002) از مسئولان گزارشگری مسئولیتهای اجتماعی درشرکتهای شیمیایی و دارویی انگلستان وآلمان در مورد دلایل گزارشگری ایفای مسئولیتهای اجتماعی، چنین اظهارداشتند: «در دههی1980 گزارشگری عمدتاً ناشی از فشارهای جامعه، سیاستمداران و قوانین و مقررات برای افشای مسئولیتهای ما در قبال حفظ محیط زیست،کاهش ضایعات و امثالهم بود و به هرحال این اطلاعات را طلب می کرد. اما از دههی 1990،گزارشگری در مورد مسئولیتهای اجتماعی به لحاظ الزامات قانونی ویا فشارجامعه نبود. هدف اصلی انعکاس وگزارشگری مسئولیتهای اجتماعی، ارتقاء نام و اعتبار شرکت نزد مشتریان، مراجع دولتی و وسایل ارتباط جمعی بوده است» (آدامز ،2002).
3- سازمانهای غیردولتی:
کاهش نقش و قدرت دولت در اعمال نظارت بر شرکتها برای رعایت مسئولیتهای اجتماعی و امتناع آنها از دخالت در امور شرکتها موجب شده است که سازمانهای غیردولتی و مستقل (NGOs) در برخی از شرکتها حضوریابند و شرکتها را وادار به رعایت مسئولیتهای اجتماعی کنند. سازمانهای غیردولتی از طریق خرید سهام شرکتها و حضور در مجامع این شرکتها بر اعمال رای و نظر خود میپردازند. برای نمونه، حضور انجمن طرفداران محیطزیست موسوم به گرین پیس در شرکت نفتی بی پی و مخالفت با پروژة خط لوله تبت توسط پترو چیم را عنوان نمود که موجب تأثیرات نامطلوب در سرزمین تبت میشود(گری و همکاران،1996).
4- قوانین و مقررات:
بسیاری ازکشورهای در حال توسعه فاقد قوانین و مقررات لازم برای وادارکردن شرکتها به رعایت محیط زیست و حقوق کارکنان و جامعه می باشند و عملاً قادر به بازداشتن این شرکتها از آسیب رسانی به محیط زیست نیستند. درچنین شرایطی محرکهی اصلی در رعایت مسئولیتهای اجتماعی، وجدان این شرکتها و روحیات و تلقیات مدیران آنهاست. وضع قوانینی با پیش بینی جرائم سنگینی برای عدم رعایت مسئولیتها اجتماعی، در بسیاری ازموارد، شرکتها را وادار به رعایت این مسئولیتها می کند(آدامز،2002).
مزایای رعایت و گزارشگری مسئولیتهای اجتماعی:
شرکتهایی که رعایت مسئولیتهای اجتماعی را در دستورکار و عمل خویش قرار میدهند، از منافع و مزایای گوناگونی برخوردار میشوند که البته لزوماً همهی این منافع و مزایا را نمیتوان با معیارهای مادی سنجید. برخی از این منافع به قرار زیراست:
1- جذب و نگهداری نیروی ارزشمند :
تحقیقات و بررسیها نشان می دهد که 88 درصد شرکتهای انگلیسی بر این عقیده اند که رعایت مسئولیتهای اجتماعییکی از عوامل مهم در جذب و حفظ نیروی انسانی است و عدم رعایت این مسئولیتها تاثیرات نامطلوبی بر روحیه و نگرش کارکنان نسبت به بنگاه بر جای می گذارد (سیمز،2002).
2- تصمیمات بهتر و کاهش هزینهها :
شرکتهایی که رعایت مسئولتهای اجتماعی و محیطی خود را گزارش می کنند و بعبارت دیگر، ملزم به انعکاس توامان خبرهای خوب و بد هستند، ناگزیر به تقویت کنترلهای داخلی واتخاذ تصمیمات عقلائی ترند که خود موجب کاهش هزینهها و زمینه ساز بهبود مستمر است(آدامز ، 2002).
بهبود عملیات موجب کاهش ریسک و بهبود ایمنی محیط کار شده و زمینههای مساعد برای صرفه جویی در هزینهها را فراهم می سازد(سیمز، 2002).
3- افزایش اعتبار شرکت:
با گزارشگری مسئولیتهای اجتماعی،شرکتها خطرات تحریم مشتریان و سایرمراجع بیرونی را کاهش می دهند، درک درست از مسئولیتهای اجتماعی و رعایت آنها شرکت را از انتقاد مراجع داخلی و بیرونی مصون می سازد و بر اعتبار و وجهه شرکت می افزاید. بعلاوه از این طریق ارتباط با جامعه و سایرذینفعها توسعه مییابد و برای شرکتیک نوع مزیت رقابتی ایجاد خواهد کرد (آدامز ،2002).
4- بهبود نتایج مالی:
سرمایه گذاری مبتنی بر رعایت مسئولیتهای اجتماعی مفهومی است که ضمن آن سرمایه گذاران به هنگام تصمیمگیری در سرمایه گذاری ویا خروج سرمایه ازیک شرکت، ارزشهایی از دیدگاه شخصی و انتظارات جامعه از شرکت وکلاً معیارهای اخلاقی را در نظر می گیرند (آدامز و همکاران، 2005).
در سال 1984 در انگلستان موسسه اف پی نخستین، «صندوق سرمایهگذاری متکی بر معیارهای اخلاقی» را تأسیس نمود که در حال حاضر تعداد این صندوقها به 55 صندوق رسیده است و بالغ بر 14 میلیارد دلار سرمایهگذاری را در سال 2002 مدیریت کردهاند. تحقیق سال 2002 همبستگی مثبت بین ارزشهای بنگاه، اخلاق سازمانی و رعایت مسئولیتهای اجتماعی را با نتایج مالی نشان میدهد(اسمیز،2002).
عوامل تاثیرگذار بر رعایت و گزارشگری مسئولیتهای اجتماعی:
تحولاتی که رعایت مسئولیتهای اجتماعی توسط شرکتها را در کشورهای اروپایی افزایش داده و مسئولیت خواهی از شرکتها را توسعه داده است عبارت اند از: سیاستهای صندوق بازنشستگی، تدابیراتحادیههای صنفی وصنعتی، قوانین ناظر بر رعایت مسئولیتهای اجتماعی و جوایز وگواهینامههای رعایت مسئولیتهای اجتماعی. در ادامه به توضیح اجمالی برخی از این عوامل می پردازیم .
1- سیاستهای صندوق بازنشستگی:
صندوقهای بازنشستگی در انگلستان، سیاست خود را برپایه «سرمایه گذاری مبتنی بر رعایت مسئولیتهای اجتماعی» قرارداده اند و این سیاست را در هیئت مدیره و مجامع شرکتها اعمال می کنند. ازجمله تمهیداتی که نمایندگان صندوقهای بازنشستگی در هیئت مدیرههای مجامع دنبال می کنند عبارت از پیگیری و حصول اطمینان از گزارشگری رعایت مسئولیتهای اجتماعی و برحذر داشتن شرکتها از اقدامات مغایر موازین اخلاقی و رعایت حقوق جامعه است. عدم رعایت این موازین و مسئولیتها موجب خروج سرمایه ازشرکتها می گردد(آدامز و همکاران،2005)
2- تدابیر اتحادیههای صنفی و صنعتی:
اتحادیههای صنفی وصنعتی می توانند مشترکاً به تعریف و تعیین استانداردهای ایمنی، بهداشتی و مسئولیتهای زیست محیطی بپردازند. تبادل تجارب درجهت بهبود این ضوابط و استانداردها و همچنین آموزشهای لازم برای رعایت مسئولیتهای اجتماعی و حفظ ایمنی محیط کار و امثالهم میتواند ازجمله تدابیرو اقدامات مشترک درسطح صنعت باشد.
3- گواهینامه و جایزه:
دو نهاد بینالمللی موسوم به «گزارشگری پیشرو جهانی» و «انستیتوی مسئولیت سنجی اخلاقی و اجتماعی» حدود 12سال قبل تاسیسیافته اند و رهنمودها و استانداردهای جدیدی برای گزارشگری پایداری شرکتها ابداع کردهاند که براساس ارزیابی و حسابرسی کیفیت این گزارشگری،گواهینامه و جوایزی را به شرکتها اعطا می کنند.
4- قانون و مقررات:
بنابر تحقیق مؤسسه کی پی ام جی درسال 1999،کشورهای دانمارک، هلند، نروژ و سوئد در تدوین و اعمال قوانینی پیشگام هستند که شرکتها را ملزم به گزارشگری مسئولیتهای اجتماعی می کنند. بورس اوراق بهادار درآمریکا، قانون شرکتها در انگلیس و بورس اوراق بهادارکانادا مقرراتی را برای گزارشگری مسئولیتهای اجتماعی تدوین کرده اند. اتحادیه اروپا طی سندی با عنوان «بیانیه سبزاتحادیه اروپا» درسال 2001 رهنمودها و ضوابط گزارشگری مسئولیتهای اجتماعی توسط شرکتها را مطرح کرده است .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 10 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
چکیده:
در این تحقیق به بررسی رابطه انواع مالکیت و هزینه های نمایندگی شرکت های پذیرفته شده در بازار سرمایه ایران پرداخته شده است. هدف اولیه شرکت ها افزایش ثروت مالکان است لیکن به دلیل وجود تضاد منافع لزوماً همیشه مدیران در پی کسب حداکثر منافع برای مالک یا مالکان نخواهند بود.مشکل نمایندگی عبارتست از ترغیب نماینده به اتخاذ تصمیماتی که موجب حداکثر شدن رفاه مالک (مالکان) می گردد با شکل گیری رابطه نمایندگی، هزینه نمایندگی به واسطه تضاد منافع بین طرفین ایجاد می شود. هزینه های نمایندگی اثرمعکوسی بر ارزش شرکت دارد از این رو شرکتها به دنبال کنترل و کاهش چنین هزینه هایی می باشند. در این تحقیق برای اندازه گیری هزینه های نمایندگی از تعامل بین فرصت های رشد و جریان های نقد آزاد استفاده گردیده و ازشاخص Q توبین به عنوان معیاری برای اندازه گیری فرصت های رشد استفاده شده است. ازبین سازوکارهای کنترل هزینه نمایندگی مالکیت نهادی،مالکیت شرکتی،مالکیت مدیریتی و مالکیت خصوصی به عنوان متغیرهای مستقل بررسی شده می باشد.همچنین برای آزمون فرضیه های تحقیق از رگرسیون مقطعی ترکیبی استفاده شده می باشد.یافته های تحقیق حاکی از وجود رابطه مثبت و معنادار بین مالکیت نهادی و هزینه نمایندگی ورابطه منفی و معنادار بین مالکیت شرکتی وخصوصی با هزینه نمایندگی می باشد.مالکیت مدیریتی نیز رابطه معناداری با هزینه نمایندگی ندارد.از بین متغیرهای کنترلی نیز نسبت بدهی،بازده سود سهام و ارزش دفتری به ارزش بازار سهام رابطه منفی ومعنادار با هزینه نمایندگی دارد.
مقدمه:
رابطه نمایندگی عبارتست ازنوعی قرارداد که طبق آن مالک یا مالکین شخص دیگری را مأمور اجرای عملیات می کنند و در این راستا اختیار اتخاذ برخی تصمیمات را نیز به وی تفویض می نمایند جنسن و مک لینگ (1976).هدف اولیه شرکت ها افزایش ثروت مالکان است لیکن به دلیل وجود تضاد منافع مدیران لزوماً همیشه در پی کسب حداکثر منافع برای مالک یا مالکان نخواهند بود. مشکل نمایندگی عبارتست از ترغیب نماینده به اتخاذ تصمیماتی که موجب حداکثر شدن رفاه مالک (مالکان) می گردد با شکل گیری رابطه نمایندگی هزینه نمایندگی به واسطه تضاد منافع بین طرفین ایجاد می شود.
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1 مقدمه
در این تحقیق به طور کلی رابطه بین نوع ساختار مالکیت و هزینه های نمایندگی برای کاهش این هزینه ها بررسی می شود و در فصل اول راجع به کلیات تحقیق و مسایل و اهداف آن بحث می کنیم و پس از بیان مسئله تحقیق، تاریخچه موضوع تحقیق را مورد بررسی قرار می دهیم؛ سپس تعریف موضوع تحقیق را بیان نموده و در ادامه به بیان اهمیت و ضرورت تحقیق می پردازیم. همچنین اهداف تحقیق را در قالب اهداف کلی و ویژه بیان می کنیم. چارچوب نظری تحقیق که بنیان اصلی طرح سئوال و موضوع تحقیق بوده است، در این فصل آورده شده و در ادامه به فرضیه های تحقیق و مدل تحلیلی نیز اشاره شده است.
2-1-تاریخچه مطالعاتی
جدول(1-1): نتایج تحقیقات انجام شده در مورد ساختار مالکیت
نتایج اصلی دوره تحقیق محقق(محققین(
عملکرد شرکت های با درصد مالکیت مدیریتی بالای 40 درصد در حال بهبود می باشند.
میولر و اسپیتز (2006) 1997-2000 میولر و اسپیتز
سرمایه گذاری نهادی در کازینو ها ممکن است به سرمایه گذاران این صنعت کمک کند تا مسائل نمایندگی حاصله از تفکیک مدیریت و مالکیت را کاهش دهد.
تسای و گو (2007) 1999-2003 تسای و گو
بین مالکیت نهادی و کیفیت سود رابطه ای مثبت برقرار است که به صورت منفی تحت تأثیر افزایش تمرکز مالکیت سرمایه گذاری نهادی قرار خواهد گرفت.
ولری و جنکینز (2006)
2006 ولری و جنگینز
نتایج تحقیق ایشان نشان دهنده رابطه قوی و غیر خطی بین نسبت Q توبین و نسبت مالکیت مدیران اجرایی ورابطه ای قوی و مثبت بین نسبت Q توبین و نسبت مالکیت سرمایه گذاران نهادی نیز بودند.
مک کنل و سرواس (1990)
1976-1986
مک کنل و سرواس
1-بین بدهی و جریان های نقد آزاد رابطه معنادار و مثبتی برقرار است، که این رابطه در شرکت های با فرصت رشد پایین، بیشتر از شرکت های با رشد بالاست.
2-در شرکت های با فرصت رشد پایین، سرمایه گذاران نهادی مدیران را از سرمایه گذاری بیشتر از حد باز می دارد.
3-در شرکت های با فرصت رشد بالا سرمایه گذاران نهادی از استقراض بیشتر حمایت می کنند.
وو (2004)
1992-2000 وو
جدول(2-1): نتایج تحقیقات انجام شده در مورد هزینه نمایندگی
محقق(محققین( دوره تحقیق نتایج اصلی
درن هنری 1992-2002 نتایج این تحقیق حاکی از وجود رابطه بین ساختار مالکیت و هزینه های نمایندگی شرکت های پذیرفته شده در بورس استرالیا است.
درن هنری (2010)
کراچلی، جنسن ، جاهرا و ریموند
1987-1993 نظارت اعمال شده از سوی مالکان نهادی جانشین مناسبی برای سایر ساز و کارهای کنترل هزینه نمایندگی بوده و در کاهش مشکل نمایندگی مؤثر می باشد.
کراچی، جنسن ، جاهرا و ریموند (1999)
سینگ و دیوید سون 1992- 1994 1- در صورت استفاده از نسبت گردش دارایی ها به عنوان هزینه های نمایندگی، افزایش مالکیت مدیران منجر به افزایش همسویی بین منافع مدیران و مالکان شده و هزینه های نمایندگی را کاهش می دهد.
2- بین نسبت مالکیت عمده بیرونی و هزینه های نمایندگی اعم از نسبت هزینه های عملیاتی به فروش و یا نسبت گردش دارایی ها ارتباط معناداری وجود نداشت.
3- بین اندازه هیئت مدیره و هزینه های نمایندگی شرکت رابطه معکوس مشاهده گردید.
سینگ و دیوید سون (2003)
مک نایت و ویر 1996-2000 1- افزایش در مالکیت مدیران به کاهش هزینه های نمایندگی کمک می کند.
2- نتایج بدست آمده در رابطه با تأثیر نسبت بدهی، نسبت به روش اندازه گیری هزینه های نمایندگی حساس بود. با اندازه گیری هزینه های نمایندگی، رابطه معکوس و معنادار برقرار بود. اینکه در صورت استفاده از تعامل جریان های نقد آزاد و فرصت های رشد به عنوان هزینه های نمایندگی، چنین رابطه ای معنادار نبود.
3- در صورت اندازه گیری هزینه های نمایندگی به روش سوم افزایش درصد اعضای غیر موظف به کاهش هزینه های نمایندگی کمک می نماید.
مک نایت و ویر (2008)
دوکاس و همکاران 1998-2000 که تحلیل گران اوراق بهادار به عنوان یکی از ساز و کارهای کاهش هزینه های نمایندگی مؤثرند.
دوکاس و همکاران (2005)
3-1- بیان مسئله
هدف اصلی این تحقیق بررسی تأثیر ساختار مالکیت بر میزان هزینه های نمایندگی شرکتهای پذیرفته شده در بازار سرمایه ایران است. اهمیت این پژوهش در این است که به گونه تجربی به مدیران و استفاده کنندگان درون سازمانی نشان دهد که متفاوت بودن ساختار مالکیت شرکتهای بورسی بر میزان هزینه نمایندگی آنان تأثیر دارد، یعنی اگر مالکان را گروههای مختلف مانند دولت، مؤسسات مالی، بانکها و شرکتهای خصوصی دیگر تشکیل دهند هزینه های نمایندگی آنان متفاوت خواهد بود. افزون بر این، وجود کدام یک از ترکیب های متفاوت مالکیت در کمتر شدن هزینه های نمایندگی های شرکت مؤثرتر است. یکی از مقولات مهم در حاکمیت شرکتی، آگاهی از ساختار مالکیت و درجه بندی آن در مقیاس های استاندارد می باشد تا با استفاده از آن بتوان استراتژی های لازم در استقرار حاکمیت شرکتی را تدوین نمود.
ساختار مالکیت و ترکیب سهامداران در شرکتهای مختلف، متفاوت است. بخشی از مالکیت شرکتها در اختیار سهامداران جزء و اشخاص حقیقی قرار دارد این گروه برای نظارت بر عملکرد مدیران شرکت عمدتاً به اطلاعات در دسترس عموم همانند صورتهای مالی منتشره اتکا می کنند این در حالی است که بخش دیگری از مالکیت شرکتها در اختیار سهامداران حرفه ای قرار دارد که بر خلاف گروه سهامداران نوع اول اطلاعات داخلی با ارزش درباره چشم اندازهای آتی و راهبردهای تجاری و سرمایه گذاری بلند مدت شرکت از طریق ارتباط مستقیم با مدیران شرکت در اختیار ایشان قرار می گیرد. ساختار مالکیت در شرکتهای مختلف طبقه بندی های گوناگونی دارد . یکی از این طبقه بندی ها عبارتند از: طبقه بندی ساختارمالکیت به مالکیت نهادی، مالکیت خصوصی (مالکیت مدیریتی و شرکتی مالکیت خارجی). در تحقیق حاضر ما از این طبقه بندی استفاده می کنیم. سرمایه گذاران نهادی، شرکتهای بیمه، صندوق های سرمایه گذاری مؤسسات مالی، بانکها و شرکتهای سهامی است که در سایر شرکتهای سهامی عام سرمایه گذاری می کنند. مالکیت خصوصی نیز به مالکیت مدیریتی، مالکیت شرکتی و مالکیت خارجی تقسیم بندی می شود ، اما به دلیل آنکه مالکیت خارجی در ایران به طور محسوس وجود ندارد این مالکیت را اندازه گیری نمی کنیم.
در این تحقیق رابطه ساختار مالکیت با هزینه های نمایندگی بررسی شده است. رابطه نمایندگی نوعی قرارداد است که طبق آن مالک نماینده ای را جهت انجام عملیاتی مأمور و در این راستا اختیاراتی در باب اتخاذ تصمیم به وی تفویض می کند. با شکل گیری رابطه نمایندگی، هزینه های نمایندگی ناشی ازتضاد منافع بین طرفین ایجاد می شود. هزینه های نمایندگی اثر معکوس بر ارزش شرکت دارند و شرکت ها به دنبال کنترل و کاهش این هزینه ها هستند.
مسأله اصلی بالا بودن هزینه های نمایندگی است و هرچه هزینه های نمایندگی شرکتها پایین تر باشد برای آنها مطلوب تر است؛ بنابراین در این تحقیق تلاش می شود تا رابطه ساختار مالکیت که خود متشکل از نهادی ، خصوصی، شرکتی و مدیریتی است با میزان هزینه های نمایندگی مورد بررسی قرار گیرد تا بتوان پیش بینی نمود که کدام یک از متغیرهای ذکر شده در بالا می تواند موجب کاهش هزینه های نمایندگی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران شود.
در این مورد چند سوال اساسی وجود دارد که عبارتند از:
1:آیا بین هزینه نمایندگی و ساختار مالکیت به طور کلی رابطه وجود دارد؟
2:پایین بودن هزینه نمایندگی برای شرکتها مطلوب است؟
3:آیا بین هزینه نمایندگی و مالکیت خصوصی رابطه وجود دارد؟
4: آیا بین هزینه نمایندگی و مالکیت نهادی رابطه وجود دارد؟
در این پژوهش در پی ان هستیم که به این سوالات پاسخ دهیم.
4-1- چارچوب نظری تحقیق
در این تحقیق که به منظور بررسی رابطه بین ساختار مالکیت و هزینه های نمایندگی شرکت های پذیرفته شده در بازار سرمایه ایران بین سالهای 85 تا 89 تهیه شده است متغیر مستقل ساختار مالکیت است و تأثیر آن روی متغیر وابسته که همان هزینه نمایندگی است مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
متغیر مستقل یعنی ساختار مالکیت شرکت شامل مالکیت نهادی، مالکیت خصوصی، مالکیت مدیریتی و مالکیت شرکتی می باشد در نتیجه با توجه به متغیر مستقل و وابسته تحقیق، شش فرضیه برای این تحقیق مطرح می شود برای سنجش فرضیه های مطرح شده در تحقیق از اطلاعات منتشر شده شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران استفاده می کنیم. روش نمونه گیری هدفمند و سیستماتیک است
متغیرهای کنترلی تحقیق عبارتند از: اندازه شرکت، نسبت بدهی به کل دارایی ها، نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام، ضریب تغییرات سود (ریسک عملیاتی سود)، بازده سود سهام و نوع صنعت که تأثیر این متغیرهای کنترل برروی رابطه بین ساختار مالکیت و هزینه های نمایندگی مورد ارزیابی قرار می گیرد.
5-1-مدل مفهومی تحقیق
نمودار 1-1 مدل تحلیلی تحقیق
6-1- فرضیه ها
فرضیه های فرعی:
1- بین مالکیت نهادی و هزینه های نمایندگی در بازار سرمایه ایران رابطه وجود دارد.
2- بین مالکیت شرکتی و هزینه های نمایندگی در بازار سرمایه ایران رابطه وجود دارد.
3- بین مالکیت مدیریتی و هزینه های نمایندگی در بازار سرمایه ایران رابطه وجود دارد.
4- بین مالکیت خصوصی و هزینه های نمایندگی در بازار سرمایه ایران رابطه وجود دارد.
5- نوع صنعت بر روابط نوع مالکیت وهزینه نمایندگی در بازار سرمایه ایران تاثیرگذار است.
7-1- اهداف تحقیق
این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی است و به دنبال بدست آوردن راهی برای کاهش هزینه های نمایندگی از طریق نوع ساختار مالکیت است.
اهداف این تحقیق در کل عبارتند از:
1- فراهم آوردن شرایط لازم و کافی جهت تدارک اطلاعات مربوط به کاهش هزینه های نمایندگی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران.
2- تعیین ساختار مالکیت مناسب جهت پایین آوردن هزینه نمایندگی
3- کمک به مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی
4- دانشجویان و علاقه مندان
5- بهره وران این تحقیق استفاده کنندگان درون سازمان و مدیران هستند و برای پایین آوردن هزینه های نمایندگی از طریق ساختار مالکیت به آنها کمک می کند.
8-1- اهمیت تحقیق
هزینه های نمایندگی اثر معکوس بر ارزش شرکت دارند ، یعنی اگر بازار انتظار وقوع چنین هزینه هایی را داشته باشد ارزش شرکت کاهش خواهد یافت . انواع مختلف ساختار مالکیت وجود دارند که می توانند به کاهش هزینه های نمایندگی و اثرات منفی آن بر ارزش شرکت کمک نمایند . کاهش هزینه های نمایندگی منجر به افزایش ارزش شرکت می گردد ، از این رو انتخاب ساختار مالکیت شرکت از طریق تاثیر بر هزینه های نمایندگی می تواند باعث افزایش ارزش شرکت و در نتیجه منفعت سهامداران و سایر ذینفعان گردد . ساختار و اثر بخشی هیئت مدیره و همچنین ساختار مالکیت در شرکت های سهامی عام بسیار متنوع است از این رو به نظر می رسد که کیفیت نظارت بر فعالیت های مدیران در بین شرکت های مختلف متفاوت باشد.
شناخت اثر بخشی نوع ساختار مالکیت بر میزان هزینه های نمایندگی از جمله مالکیت نهادی و مالکیت خصوصی بر میزان هزینه های نمایندگی شرکت از اهداف این تحقیق می باشد.
9-1- حدود مطالعاتی
در این پژوهش بررسی رابطه بین ساختار مالکیت (مالکیت نهادی، و مالکیت خصوصی، مالکیت شرکتی و مالکیت مدیریتی) و هزینه های نمایندگی شرکت های پذیرفته شده در بازار سرمایه ایران مورد کنکاش قرار می گیرد.
دوره زمانی پژوهش با توجه به در دسترس بودن اطلاعات مربوط به متغیرهای تحقیق و محدودیت های هزینه و زمان 5 ساله و از ابتدای سال 1385 تا انتهای سال 1389 است.
10-1- تعاریف واژه ها و اصطلاحات
در مراحل مختلف اجرای تحقیق مفروضاتی به شکل ذیل حاکم است که بدون آنها امکان انجام تحقیق وجود ندارد یا اینکه با اشکال مواجه شده است.
مالکیت نهادی: تعریف های متعددی در رابطه با مالکیت نهادی شده است که در ذیل به بخشی از انها اشاره میکنیم:
1. مالکیت نهادی عبارتست از درصد سهام در شرکتهای دولتی طبق استانداردهای حسابداری درصد سهامی که به شکل مالکیت نهادی مورد توجه قرار میگیرد 20 درصد است.(درن هنری ،2010، 30)
2.سرمایه گذاران نهادی به سرمایه گذاران بزرگ نظیر بانکها,بیمه ها, بنیادها, موسسه های بازنشستگی و... اطلاق میشود.میزان مالکیت نهادی از طریق نسبت سهام عادی در اختیار سرمایه گذاران نهادی در یک شرکت به کل سهام ان شرکت محاسبه میشود. (مرادزاده فردو همکاران،1387، 86)
در این مطالعه ما از تلفیق این تعاریف استفاده کردیم
مالکیت مدیریتی:درصد سهامی که در دست اعضای حقیقی و حقوقی (اعضای هیت مدیره )و خانواده هایشان است.در تعریفی دیگر مالکیت مدیریتی درصدی از کل مالکیت شرکت که در دست مدیران است.این درصد بستگی به این دارد که چه درصدی در هر شرکت اهمیت دارد و این که بالاترین سطح سرمایه گذاری دست چه گروهی است.استانداردها 20 درصد را معرفی کرده اند. (همان منبع، 30)
مالکیت شرکتی:وقتی مالکیت در گروه نهادی و مدیریتی نباشد یعنی اشخاص حقوقی که مستقل از شرکت هستند مالکیت را دارا باشند و بیش از 20% سهام دست انها باشد مالکیت شرکتی نامیده میشود.
هزینه نماینگی:با شکل گیری رابطه نمایندگی هزینه هایی به واسطه تضاد منافع از ناحیه مغایرت نتایج عملکرد مدیران و انتظارات سهامداران، به کارگیری عوامل انگیزشی و استفاده از فرآیندها و سیاست های نظارتی برای سهامداران ایجاد شده است که از آنها به عنوان هزینه های نماینگی یاد می شود(نوروش و ابراهیمی کردلر،1388، 2)
اندازه شرکت: توسط لگاریتم حقیقی کل درامد در پایان سال مالی اندازه گیری میشود. (درن هنری ،2010،30)
نسبت بدهی:از تقسیم کل بدهیها به کل دارایی ها بدست می اید. (همان منبع، 30)
ضریب تغییرات سود:توسط انحراف استاندارد از بازگشت سهم روزانه در دوره مربوط اندازه گیری میشود. (درن هنری ،2010،30)
بازده سود سهام: سود هر سهم تقسیم بر قیمت سهام در پایان سال. (همان منبع، 30)
نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام: ارزش دفتری سهام تقسیم برارزش بازار سهام (رحمانی وحسینی،1389، 47)
فصل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق
1-2 مقدمه
برای سالیان متمادی در گذشته اقتصاد دانان فرض می کردند که تمامی گروههای مربوط به یک شرکت سهامی برای یک هدف مشترک فعالیت می کنند اما در 30 سال گذشته موارد بسیاری از تضاد منافع بین گروهها و چگونگی مواجه شرکت ها با این گونه تضادها توسط اقتصاد دانان مطرح شده است این گونه موارد به طور کلی تحت عنوان تئوری نمایندگی در حسابداری مدیریت بیان می شود (نمازی و کرمانی ،1387، 84).
رابطه نمایندگی عبارتست از نوعی قرارداد که طبق آن یک یا چند نفر (مالک یا مالکین) شخص دیگری را مأمور اجرای عملیاتی می کنند و در این راستا اختیار اتخاذ برخی تصمیمات را نیز بر وی تفویض می نمایند (جنسن و مک لینگ ،1976 ، 305).
با شکل گیری رابطه نمایندگی به واسطه تظاد منافع بین طرفین هزینه ها نمایندگی ایجاد می گردد.
سوال مطرح شده این است: آیا متفاوت بودن ساختار مالکیت شرکت ها بر میزان هزینه نمایندگی آنها تأثیر دارد یعنی اگر ساختار مالکیت به شکل نهادی یا خصوصی باشد هزینه نمایندگی آنها چگونه خواهد بود؟ وجود کدامیک از ترکیب های متفاوت مالکیت در کمتر شدن هزینه ای نمایندگی مؤثر است؟ با دستیابی به جواب این سوال ها می توان به منظور کمتر شدن هزینه های نمایندگی اقدامات مناسب تری به عمل آورد. هدف اصلی این مطالعه بررسی تأثیر ساختار مالکیت بر هزینه های نمایندگی شرکت ها پذیرفته شده در بورس اوراق بهادادر تهران است. اهمیت این پژوهش در این است که به گونه تجربی به مدیران و سایر تصمیم گیرندگان نشان می دهد که متفاوت بودن ساختار شرکت های بورسی بر میزان هزینه های نمایندگی آنها تأثیر دارد یعنی اگر مالکان شرکت ها را گروههای مختلف دولت، مؤسسات مالی، بانکها و شرکت های خصوصی دیگر تشکیل دهند هزینه های نمایندگی آنها متفاوت خواهد بود.
در این فصل ابتدا ادبیات موضوعی در خصوص تئوری نمایندگی ،هزینه نمایندگی، جریان های نقدآزاد و ساختار مالکیت از جمله مالکیت نهادی ، خصوصی ،مدیریتی و شرکتی پرداخته شده سپس در انتهای فصل به تحقیق های گذشته داخلی و خارجی و نتایج آن نیز اشاره گردیده است.
2-2- تئوری نمایندگی
تئوری نمایندگی در نتیجه جدایی منافع مدیریت و مالکیت در شرکت ها ایجاد شده و به تجزیه و تحلیل تضاد منافع موجود بین طرف های رابطه نمایندگی می پردازد فرض بنیادین این تئوری عمل افراد در جهت حداکثر کردن منافع شخصی شان است منافعی که گاهاً می تواند در تضاد با حداکثر کردن منافع شرکت باشد به دلیل وجود تضاد منافع، مدیران لزوماً همیشه در پی کسب حداکثر منافع برای مالک (مالکان) نخواهند بود. (جنسن ، 1986، 323)
مشکل نمایندگی عبارت است از ترغیب نماینده به اتخاذ تصمیماتی که موجب حداکثر شدن رفاه مالک (مالکان) گردد با توجه به این که رابطه بین سهامداران و مدیران نمونه بارزی از مصادیق تعریف شده در رابطه نمایندگی می باشد مسائل مربوط به جدایی کنترل از مالکیت در این گونه شرکت ها ارتباط نزدیکی با مشکل نمایندگی مطرح شده در تئوری نمایندگی دارد مشکل نمایندگی در تمام سازمان ها و در تمام اشکال فعالیت ها مشارکتی وجود دارد.
بین تمام سطوح مدیریت در شرکت،دردانشگاهها،درشرکت های سهامی،در شرکت های تعاونی، نهادهای دولتی ،دراتحادیه ها و به طور عادی در تمام روابطی که به عنوان رابطه نماینگی تلقی میشوند وجود خواهد داشت. (نوروش، کرمی ،1388،31)
تئوری نمایندگی به تشریح و پیش بینی رفتار طرف های مرتبط با شرکت می پردازد این تئوری شرکت را شبکه ای از روابط نمایندگی می داند و در جستجوی درک رفتار سازمانی از طریق بررسی این موضوع است که چگونه طرف های درگیر در روابط نمایندگی می کوشند مطلوبیت خود را حداکثر کنند. (جنسن ، 1986، 326)
در واقع در این دیدگاه شرکت به صورت یک شخصیت قانونی در نظر گرفته شده است که نقطه مرکزی یک فرایند پیچیده است که در طی آن بین اهداف متضاد افراد مختلف در چهارچوبی از روابط قراردادی موازنه برقرار می شود از این نظر رفتار شرکت به مثابه بازاری تلقی می شود که حاصل یک فرایند تعادلی پیچیده است (جنسن ومک لینگ ،1976، 308).
یکی از مهمترین روابط نمایندگی رابطه بین گروه مدیریت و مالکان شرکت است.مالکان در پی حداکثر شدن بازده سرمایه گذاری و قیمت اوراق بهادار میباشند حال آنکه مدیران طیف گسترده تری از نیازهای اقتصادی و روانی دارند که از آن جمله می توان به حداکثر پاداش اشاره کرد (نوروش و کرمی،1388، 32)
برای نظارت بر قراردادهای منعقده با مدیران باید مخارجی را متحمل شد که این مخارج می تواند منجر به کاهش پاداش مدیران شود از این رو مدیران انگیزه دارند تا مخارج یاد شده را از طریق عدم تضاد با مالکان پایین نگه دارند.
3-2- مشکلات نمایندگی
اولین مشکل مربوط به نمایندگی وجود تضاد منافع بین سهامدار و مدیر است. یعنی سهامدار به دنبال رسیدن به بالاترین مرحله ارزش سرمایه گذاری است و مدیر نیز در وهله اول به دنبال افزایش ثروت خود می باشد بنابراین این احتمال وجود دارد که مدیر در راستای منافع سهامدار عمل ننماید. اختلاس و فساد مالی مدیر و خارج ساختن منافع سهامدار از شرکت، نمونه هایی افراطی از این تضاد منافع می باشند. دومین مشکل نمایندگی مربوط به ناتوانی سهامدار در ملاحظه اقدام و عملیات مدیر است. سهامدار نمی تواند اقدامات مدیر را به طور روزانه دنبال کند تا مطمئن شود که آیا تصمیم گیری های مدیر منطبق با منافع سهامدار است یا خیر. بنابراین سهامدار فاقد امکانات لازم در خصوص عملیات مدیران است. این حالت را اصطلاحاً عدم تقارن اطلاعاتی می نامند در این صورت اگر از طرف سهامدار روشی جهت کنترل عملیات مدیر به وجود نیاید فقط مدیر می داند که آیا در راستای منافع سهامدار گام برداشته است یا خیر، از طرف دیگر مدیر نسبت به اقداماتی که درسازمان باید صورت گیرد بیشتر از سهامداراطلاع اجرایی دارد این اطلاع اضافی مدیر توسط نمایندگی «اطلاعات محرمانه» نامیده می شود وجود اطلاعات محرمانه به عدم تقارن اطلاعاتی بین سهامدار و مالک می افزاید. سومین مشکل نمایندگی به اصطلاح «اثرات انتخاب نامناسب» می باشد این مورد زمانی اتفاق می افتد که اشخاص تمایل دارند با دارا بودن اطلاعات خصوصی درباره چیزی که نفع آنها را فراهم می سازد با طرفین مقابل قرارداد منعقد نمایند.
این مشکل در چهارچوب رابطه بین مدیر و سهامدار نیز ممکن است به وجود آید و مدیر به نحوی رفتار نماید تا اطلاعات نادرست و غیر کامل به سهامدار منتقل نماید.(نمازی،1384 ، 147)
چهارمین مشکل نمایندگی در اصطلاح مخاطره اخلاقی نام گرفته است این مشکل وقتی به وجود می آید که نماینده طبق نفع شخصی خود انگیزه پیدا می کند تا از شرایط قرارداد منعقد شده خارج شده زیرا مالک اطلاعاتی لازم در خصوص اجرای قرارداد و انجام عملیات لازم توسط نماینده را ندارد، به عنوان مثال شخصی که اتومبیل خود را بیمه می کند و دچار تصادف می شود ممکن است در اثرتصادف فقط صدمه به سپر اتومبیل زده شود اما شخص ادعا می کند صدمه به بدنه اتوموبیل (که قبلاً صدمه دیده بوده است) نیز رسیده است این خطر به چارچوب رابطه بین سهامدار، مدیر نیز وقتی به وجود می آید که سهامدار نتواند اقدام و عمل مدیر را ملاحظه کند. (همان منبع ، 148)
پنجمین مشکل مربوط به نمایندگی این است که قرارداد بیمه سهامدار و مدیر در شرایط عدم اطمینان نسبت به حالات طبیعت آینده منعقد می گردد یعنی قرارداد به طور معمول در زمان «یک» جهت اجرای عملیاتی تنظیم می گردد، اما نتیجه نهایی که ممکن است محصول یا سود باشد دست کم نیاز به گذشت یک دوره مالی دارد.
طی زمان «یک» و «دو» اتفاق های زیادی ممکن است رخ دهد که روی محصول نهایی یا سود اثر می گذارند درتئوری نمایندگی این اتفاق به دو گروه عوامل غیر قابل کنترل و عوامل قابل کنترل طبقه بندی می شوند بنابراین دسترسی به محصول و یا سود نهایی همیشه بر اساس احتمالات است و در حقیقت مبنای قرارداد ارزش مورد انتظار سود است نه سود مطلق. نظر بر اینکه مدیر ریسک گریز است به طور طبیعی تمایل دارد که دست کم قسمتی ازریسک مربوط به عوامل غیرقابل کنترل را به مالک انتقال دهد یعنی همراهی در ریسک نیز نباید به وجود آید. (همان منبع ، 149)
حال با توجه به ویژگی های مربوط به مالک و نماینده و مشکلات یاد شده که مربوط به نمایندگی است مسأله تعیین قرارداد بهینه ای است که انگیزه لازم را به سهامدار و مدیر فراهم سازد تا با یکدیگر معامله نمایند این نوع قرار داد را قرارداد انگیزشی – بهینه می نامند در این حالت اطلاعات لازم جهت انعقاد این قرارداد باید فراهم گردد این قرارداد به طور معمول دارای دو ویژگی عمده می باشد:
1-اطلاعات لازم در شرایط عدم اطمینان را فراهم می سازد.
2-مبنای مناسبی جهت سهیم شدن در ریسک بین سهامدار و مدیر ایجاد می کند.
با توجه به موارد بالا سهامدار و مدیر باید در خصوص دو مورد زیر اقدام نمایند:
1-قرارداد مناسبی که میزان حقوق و مزایا، سهیم شدن در ریسک و ... مدیر و سهم سهامدار از سود را مشخص سازد تنظیم نمایند.
2-سیستم اطلاعات و حسابداری مناسبی که داده های لازم را جهت مبنای قرارداد فراهم می سازد به طور مشترک انتخاب نماید اطلاعات این سیستم به طور معمول باید برای هر دو طرف قابل ملاحظه و ارزیابی باشد.
1-3-2- تعمیم مشکل نمایندگی
می توان مشکل نمایندگی بین مدیران و مالکان را به روابط مشابه بسط داد بطور مثال این مشکل ممکن است بین سهام داران دارای کنترل (اکثریت) و سهام داران اقلیت و یا بین سهام داران و اعتبار دهندگان تشریح گردد . تضاد منافع بین سهام داران دارای کنترل (اکثریت و سهام داران اقلیت) ممکن است از آنجا ناشی شود که سهام داران کنترل (اکثریت) ، مانند مدیران دارای کنترل می توانند بخشی از منابع شرکت را به سمت منافع شخصی و اختصاصی خودشان ، به هزینه سهام داران فاقد کنترل (اقلیت) هدایت نمایند.
از دیدگاه مدیران ، منافع شخصی و اختصاصی ممکن است شامل پاداش های مضاعف نظیر موارد زیر باشند :
ساختمان اداری لوکس ، یا ضوابط فزاینده منافع ایشان بدون هیچگونه ارزش افزوده برای سهام داران یا به تعویق انداختن تصمیمات اصلاح ساختاری و زیر بنایی لازم به منظور اجتناب از مواجه با اعتراض کارکنان ، اتحادیه ها ، سیاستمداران و رسانه، ولی از دیدگاه سهامداران دارای کنترل (اکثریت) اینگونه منافع شخصی و اختصاصی ممکن است به صورت قیمت گذاری انتقالی از طریق آن می توان منافعی را به سایر شرکت ها که سهامداران اکثریت حائز سهم بزرگی از منافع ناشی از جریان های نقدی آن ها می باشند ، یا فروش دارایی ها به قیمت های کمتر از منصفانه به شرکت های متعلق به سهام داران دارای کنترل (اکثریت ) نمود پیدا کنند (بیسواز ، 2008 ،52) .
مشکل نمایندگی بین اعتبار دهندگان و سهام داران از آنجا به وجود می آید که اعتبار دهندگان در شرکت های با سوددهی بالا حداکثر تا میزان مفاد قرارداد بدهی از سود شرکت سهم می برند ، لیکن در صورت ورشکستگی در زیان شرکت بدون توجه به قرارداد سهیم می شوند ، و این عدم تقارن در موارد تامین مالی از طریق استقراض منجر به انگیزه ای برای سهام داران در راستای ترجیح سرمایه گذاری در پروژه های با ریسکی بیش از آنچه مطلوب اعتبار دهندگان است خواهد شد (نوروش و ابراهیمی کردلر ، 1388 ، 38-39) .
4-2- هزینه نمایندگی
طبق تعریف جنسن و مک لینگ «رابطه نمایندگی قراردادی است که بر اساس آن صاحب کار یا مالک، نماینده یا عامل را از جانب خود منصوب و اختیار تصمیم گیری را به او تفویض می کند» در روابط نمایندگی هدف مالکان حداکثر سازی ثروت است و لذا به منظور دستیابی به این هدف بر کار نماینده نظارت می کنند و عملکرد او را مورد ارزیابی قرار می دهند. (جنسن و مک لینگ ، 1976، 315).
هزینه هایی از ناحیه مغایرت نتایج عملکرد مدیران و انتظارات سهامداران، به کارگیری عوامل انگیزشی و استفاده از فرآیندها و سیاست های نظارتی برای سهامداران ایجاد شده است که از آنها به عنوان هزینه های نماینگی یاد می شود بدین ترتیب می توان انتظار داشت که وجود تضاد منافع در شرکت های سهامی به طور معمول وجود داشته باشد زیرا هیچ گاه مدیران مالک صد در صد سهام نیستند حتی هنگامی که مدیران بخشی از سهام شرکت را در اختیار دارند با توجه به اینکه حاصل تلاش ها و تدابیر آنان به طور 100% نصیب خودشان نمی شود ممکن است از تمامی توان خود برای حداکثر کردن ثروت سهامداران بهره نگیرند. این وضعیت در شرکت های بزرگتر با شدت بیشتری نمود پیدا می کند که مدیران در صد کمی از سهام را در تملک خود دارند. (همان منبع ،317)
جنسن و مک لینگ هزینه های نمایندگی که به واسطه شکل گیری رابطه نمایندگی ایجاد می گردند را به صورت مجموع موارد زیر تعریف کردند:
1-مخارج نظارت (کنترل) مدیر توسط مالکان: این مخارج شامل تلاش هایی است که از سوی مالکان در راستای ارزیابی، مشاهده و کنترل رفتار نماینده انجام می گیرد. این اقدامات ممکن است شامل حق الزحمه خدمات حسابرس مستقل، طرح های پاداش و یا محدودیت در بودجه و ... گردد. این مخارج توسط مالکان پرداخت می شود ولی به اعتقاد فاما و جنسن (1983) این مخارج نهایتاً منجر به تعدیل پاداش و مزایای مدیر می گردد.
2-مخارج التزام: با توجه به این که مدیران نهایتاً متحمل هزینه های نظارت خواهند شد، آنها انگیزه دارند تا اطمینان مالکان نسبت به عدم انجام فعالیت هایی که به رفاه آنها صدمه می زند جلب نمایند.
منابع صرف شده توسط مدیر در جهت کسب اطمینان مالکان، مخارج التزام می باشند. به طور مثال مخارج افشای اطلاعات اضافی بر مالکان ممکن است باعث کاهش نظارت آنها گردیده و این باعث منتفع شدن مدیران گردد. به طور کلی مدیران تا زمانی که هزینه نهایی مخارج التزام با کاهش در مخارج نظارت برابر گردد، حاضر به متحمل شدن چنین هزینه هایی هستند.
3-زیان باقیمانده: در اکثر روابط نمایندگی، مالکان و مدیر متحمل هزینه های نظارت و التزام می گردند با این وجود ممکن است کماکان تصمیمات متخذه توسط مدیر کلاً با تصمیمات حداکثر کننده رفاه مالکان همسو نگردیده باشد؛ به مبلغ ریالی کاهش در رفاه مالکان در اثر این عدم همسویی زیان باقیمانده اتقاق می شود (جنسن و مک لینگ ،1986، 326).
نحوه اندازه گیری هزینه های نمایندگی: تا کنون از سه نوع معیار برای اندازه گیری نمایندگی استفاده شده است.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 116 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید