دانلود مقاله مدیریت استرس

 

 یکی از روش های نوین آموزشی در مدیریت، آموزش های سریع و کاربردی است. این آموزش ها، به جای غلتیدن در حاشیه و توضیحات زیاد، به سرعت به اصل قضیه می پردازند. برخی از این مهارت ها و آموزش ها، علا وه بر ایجاد زمینه فعّالیّت در محیط کار، عامل بروز خلا قیت های فراوان، آرامش روانی و احساس تعلّق به سازمان می گردند.
در این نوشتار به مقوله ی فشار و استرس، به صورت موجز و به نقش سازمان، به گونه ای بسط یافته، پرداخته می شود. همچنین مقوله ی استرس ، استرس متعادل، فواید و ضایعات استرس و درگیری منابع انسانی، که در حقیقت سرمایه های سازمان اند، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در ادامه ی مقاله، به عامل استرس زا و سیاهه ای از سایر عوامل پرداخته می شود. سپس محرک های منفی و مثبت در مقوله ی استرس مورد تحلیل قرار می گیرند و در نهایت ارزش مشاوره، در کاهش استرس، مورد تأکید قرار می گیرد.
مهارت های مدیریت استرس در سازمان ها (استرس کارکنان و آموزش سلا متی)
این بخش بسیاری از مسایل مشترک را، در تدوین برنامه های مدیریتی، تحت پوشش قرار می دهد و تأکید بیش تری بر مهارت های فردی دارد که می تواند در کاهش تأثیر منفی استرس کارساز باشند.
هدف اصلی این برنامه، کمک به افراد درتشخیص سهم و نقش شان در مدیریت استرس، به عهده گرفتن مسؤولیت عواطف و سلا متی خویش و فراگیری فنون مدیریت استرس می باشد.
استرس کارکنان و آموزش سلا متی شامل موارد ذیل است:
- پاسخ اصلی استرس و نقش عمل کرد آن؛
- تأثیرات جسمی، رفتاری و روانی استرس؛
- علل استرس؛
- تفاوت های فردی در تجربه ی استرس؛
- تفکّر مثبت و نقش آن در کاهش استرس؛
- سلا متی جسمی و مدیریت استرس؛
- فنون مدیریت استرس برای فن آرامی و بهبود؛
- مدیریت استرس در کار.
استرس کارکنان و آموزش سلا متی
آموزش سلا متی به کارکنان، در همه ی سطوح سازمانی که می خواهد برآگاهی خود بیفزاید و فنون مفیدی را برای مقابله با استرس و مشکلا ت طاقت فرسای آن بیاموزد، مناسب است.
فرهنگ های سازمانی و استرس کارکنان
همه ی ما در زندگی با فشارهای زیادی مواجهیم. استرس های خیلی شدید یا فشارهایی که بد کنترل می شوند، می توانند ما را مضطرب سازند؛ سلا متی مان را به خطر اندازند و از کارآمدی مان بکاهند. اگر بتوانیم فشار را به اندازه ی کافی کنترل کنیم، می تواند ما را برانگیزد. فشارهای خوب کنترل شده می توانند ما را قوی تر سازند و عمل کردمان را افزایش دهند، چرا که امروزه مقدار کمی از استرس لا زم است. همچنین این مسأله بر موفقیت ما، در خانه و محل کار، می افزاید. این نوشتار به جلوگیری از استرس و مدیریت آن، در تک تک افراد یا کارکنان و مدیران در سازمان، تأکید ندارد، بلکه درباره ی با نقش سازمان، رهبری و مدیران، در جلوگیری از کنترل و استرس کارکنان و مأموران و مبلغان مذهبی است، اگرچه بسیاری از آنها می توانند درباره ی کارکنان سازمان به کار روند.
استرس و نقش سازمان
در پاسخ این پرسش که چرا جلوگیری و کنترل استرس شدید برای سازمان ها اهمّیّت دارد، باید گفت استرس مشکل بزرگ، گسترده و به ظاهر حاد، در سراسر دنیا، برآورد شده است؛ در انگلستان بیش از پنجاه درصد بیماری ها، بیش از شصت درصد غیبت های کاری و بیش از هشتاد درصد آسیب های ناشی ازکار، به استرس مربوط است.
چندسال پیش برآورد شده بود که از هر چهار نفر بزرگسال در انگلستان، یک نفر بیش تر اوقات داروی آرام بخش استفاده می کرد.
ارزیابی این که استرس تا چه حد در بیماری ها، تصادفات، بازنشستگی زود هنگام و حتی مرگ، مؤثر می باشد، بسیار دشوار است، ولی گمان می رود میزان آن چشم گیر باشد. احتمالا ً سایر تشکیلا تی که به مراقبت از سلا متی کارکنان کمک می کنند، اگر اطلا عات کامل و دقیقی ارائه نمی کنند، ولی می توانند مواردی از این دست را به شما نشان دهند. گه گاه گزارش هایی از اضطراب و رنج بسیار مأموران و مبلّغان مذهبی منتشر شده است. البته در بین مبلّغان مذهبی یا مدیرانی که صبغه ی مذهبی بالا یی داشته باشند، استرس پایین تر است.
نکته ی دیگر این که سازمانی که به جلوگیری و کنترل استرس علا قه مند است، به مراقبت کردن از کارکنان و مدیران جامعه اهمّیّت می دهد.
سازمانی که به جلوگیری و کنترل استرس علا قه دارد به طور جدی مسؤولیت های اخلا قی و قوانین را می پذیرد.
نکته ای برای مدیران
یکی از وظایف کارفرما فراهم آوردن محیطی سالم و مطمئن برای کارکنان می باشد. موارد زیادی از شکایت کارکنان علیه کارفرمایان، به دلیل استرس های ناشی از کار، وجود دارد. امروزه، قوانین مربوط به این موارد، دو برابر گذشته است. موفّقیّت دادخواهی کارکنان می تواند هزینه های مالی بسیار سنگینی برای کارفرمایان داشته باشد. حتی بدون جریمه ی مالی نیز، سازمان نمی خواهد چنین مسؤولیتی را به عهده بگیرد. نه تنها باید اهداف و مأموریت های سازمان را در نظر بگیریم، بلکه بایستی کارکنان و همکاران را نیز در نظر داشته باشیم.
استرس متعادل
تحت فشار بودن می تواند فواید بسیار زیادی را، برای کارکنانی که از سلا متی بیش تری برخوردارند یا رضایت شغلی بیش تری دارند و بهره وری شان بالا ست، داشته باشد. این عامل باعث خلا قیت بیش تر، بروز توانمندی و ظهور نوآوری ها می باشد.
فواید و ضایعات استرس
استرس می تواند برای سازمان و فرایند کار آن فوایدی داشته باشد. همان طوری که فشار روانی شدید می تواند موجب کاهش بهره وری گردد، ساعت های کاری طولا نی با اثربخشی کم، تصمیم ها و قضاوت های بیش تر، اشتباهات و خطاهای فراوان و کیفیت کم، بحث های زیاد و توافق کمی را به همراه خواهندداشت. استرس کم، در مؤثرتر ظاهر شدن نقش دارد. بنابراین مقدار کمی استرس، برای زندگی و مهارت های حرفه ای، لازم است.
جاروجنجال های زیاد، واکنش شدید، تندخویی، غیبت براثر بیماری یا تمارض، تصادفات، نقل وانتقال کارکنان، استفاده ی نادرست از وقت، عدم رضایت از وضعیت شغلی، کاهش امنیّت شغلی، پایین بودن حسّ نشاط و شادابی و... اثربخشی کار را کاهش می دهند. دراین صورت کنترل وکاهش استرس بسیار مفید است.
آسیب های کلی
فقدان کارکنان کلیدی، به علت مشکلا ت ناشی از استرس، موجب کاهش منابع انسانی مفید می گردد. این امر می تواند به طور جدی مأموریت و کار سازمان را از بین برده و هزینه های سنگین ناشی از ترک خدمت به دلیل بیماری، بازنشستگی زودهنگام و بیماری، استخدام و آموزش نیروهای جدید را، بر سازمان، تحمیل کند.
استرس بیش از حد کارکنان باید روی داد بسیار بدی برای سازمان و مدیریت تلقّی شود.
راه های پیش گیرانه ی سازمان و مدیران، برای جلوگیری از هرگونه استرس شدید، لا زم است. باید آموزش های لا زم ارائه شوند که کارکنان چه کارهایی می توانند در مقابله ی با آن انجام دهند؟
وظیفه ی سازمان نه تنها توجه به رفاه کارکنان، تعادل بین این دو موضوع و اهداف سازمانی است، بلکه بایستی اولویت ها در نظر گرفته شوند. در صورتی که تحقّق اهداف، تنها با تحت فشار قرار گرفتن و قربانی شدن کارکنان امکان پذیر است، باید آنها را تغییر دهیم.
نکته
امروزه در سازمان ها عبارت <مردم با ارزش ترین دارایی های ما هستند> را می شنویم. گاهی عمل کردهای سازمان درست بر عکس این عبارت است، چرا که کارکنان برای تحقّق اهداف و منافع سازمان قربانی می شوند.
منابع انسانی و اهداف مدیریت
بایستی، در سازمان های امروزی، کارکنان مقدم ترین و مهم ترین منابع باشند، چرا که در دنیای امروز مقوله ی مهم منابع انسانی در جایگاه نخست قرار دارد. بدین ترتیب اهداف، که باید به وسیله ی این منابع تحقق یابند، در درجه ی دوم اهمّیّت قرار می گیرند. به همین خاطر است که بدون کارکنان خوب و سالم، اهداف به طور مستمر محقّق نمی شوند. این امر ممکن است تصمیم گیری های مشکل و شجاعانه ای را، درباره ی این که چه وقت مدیران بایستی اهداف، آرمان ها و حیطه های زمانی ناکارآمد را تغییر دهند، بطلبد.
از طرفی مدیران باید علل به وجودآورنده، نحوه ی شکل گیری و گسترش استرس را در افراد، نه فقط براساس کار آنها، بلکه براساس نقش فشارهای محیطی، اجتماعی، شخصی، مالی و بین فردی افراد مشخص نموده و بفهمند چه چیزی افراد را در مواجه با فشار کم تر یا بیش تر، آسیب پذیر می سازد. برخی از راه کارهای کاهش استرس به قرار زیر است:
هر جا که ممکن است فشارهای سازمان را کاهش دهیم.
بعضی از فشارها اجتناب ناپذیر و در نتیجه ضروری هستند و برخی اجتناب پذیر و غیرضروری اند. در مجموع فشارهایی که جزو ماهیت شغل اند، اجتناب ناپذیرند. این دسته، به جز در مواردی که بسیار شدید هستند، تأثیر زیادی بر افراد ندارد و به عنوان قسمتی از کار پذیرفته شده و به طور اختیاری وارد کار همه ی افراد می شوند؛ برای نمونه، پزشکانی که به تازگی استخدام شده اند، می پذیرند که مجبورند با موضوعات مربوط به زندگی سروکار داشته باشند؛ وکیلا ن می پذیرند که باید بیش تر وقت خود را با انتظارات بالا سپری کنند؛ خلبانان، خدمه ی هواپیما و رانندگان اتوبوس مجبورند بسیار مسافرت کنند. بعید است چنین فشارهایی در این مشاغل به فشارهای روانی منجر شوند، مگر این که بسیار شدید باشند. در برخی اوقات متأسفانه این فشارهای روانی بسیار شدید می شوند. این درصورتی است که افراد به طور کامل ماهیت کار خود را درک نکرده اند: برای انجام آن کاملا ً آگاهی ندارند یا متناسب با آن پیش نمی روند.
نقش سازمان
تمامی این موارد، تغییرات طبیعی پشت سر گذاشتن مراحل مختلف زندگی به شمار می روند. سازمان و مدیریت باید آگاه باشد که گرچه این مراحل اجتناب ناپذیرند، ولی می توانند فشارهای بسیار شدیدی بر افراد وارد آورند؛ پس بایستی به آنها اهمّیّت ویژه ای داده شود.
به هرحال برخی از فشارهای حاصل از کار در سازمان ممکن است دست کم در تئوری، اجتناب پذیر و کاهش یافتنی باشند؛ برای نمونه، معمولا ً ماهیت مشاغل تغییر می کند. همچنین وظایف و نقش هایی را که مسؤولان اصلا ً انتظار انجام آن را نداشته اند وگاهی نیز آموزشی در مورد آنها ندیده اند و درباره ی آنها آگاهی کافی ندارند، در بر می گیرند.
هنگامی پرستاران، پزشکان، آموزگاران و بسیاری از افراد دیگر دچار آشفتگی می شوند که از آنها خواسته شود وقت زیادی را در زمینه های جدید مانند، مدیریت، امور مالی، برنامه ریزی و ... صرف کنند.در مراحل مختلف زندگی، شاهل علل مختلف فشار روانی بوده ایم. نگرانی واقعی بیش تر به دیوان سالاری (بوروکراسی یا نظام اداری) بر می گردد. اگر قرار باشد جلوی هرگونه استرس گرفته شود، سازمان ها باید در جلوگیری از وقوع چنین فشارهای روانی بسیار دقیق عمل کنند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   13 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله مدیریت استرس


دانلود مقاله خدمات اطلاع رسانی کشاورزی برای کشورهای جهان سوم

خدمات اطلاع رسانی کشاورزی برای کشورهای جهان سوم- مشکلات، توسعه و دور نماه
در این مقاله نقشی را که خدمات بین المللی اطلاع رسانی کشاورزی می تواند در فرآیند توسعه ایفا نماید، نشان داده می شود. رئوس مهمترین مشکلاتی که کارکنان خدمات اطلاع رسانی در کشورهای در حال توسعه با آن رو به رو هستند، بیان می گردد. سپس از چگونگی سازمان دادن بهترین خدمات اطلاعاتی برای استفاده کنندگان در کشورهای جهان سوم بحث می شود.
کشاورزی در توسعه اقتصادی و اجتماعی بیشتر کشورهای جهان سوم نقش تعیین کننده ای دارد، و علی رغم تلاش برخی از کشورها در سرعت بخشیدن به فرآیند صنعتی شدن، واضح است که بطور کلی باید به توسعه کشاورزی اولویت داده شود. اگر چه بخش کشاورزی سهم عمده ای (سی ـ چهل درصد) در تولید ناخالص ملی بسیاری از کشورهای در حال توسعه دارد، مع هذا، اهمیت آن بیشتر بعنوان یک منبع اشتغال مطرح است، زیرا در کشورهای در حال توسعه میانگین جمعیت روستایی بیش از 66 درصد کل جمعیت برآورد گردیده است و در بسیاری از این کشورها، بخش کشاورزی موجبات اشتغال پنجاه تا هفتاد و پنج درصد کل نیروی کار را فراهم می آورد.
در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، تفاوت چشمگیری بین مزارع توسعه یافته و بخش مزارع کشاورزان خرده پا که اغلب برای امرار معاش خود کار می کنند، مشاهده می شود. کشتزارهای توسعه یافته در سایه پشتوانه مالی و مدیریت حرفه ای، خیلی زود شیوه های نوین را پذیرا می شوند و عموما" در هر واحد سطح از یک گیاه مشابه، محصولی بهتر از کشاورزان خرده پا بعمل می آورند. صفت مشخصه کشاورزان خرده پا که اغلب در حد معیشت سالانه خود کشت می کنند، کوچک بودن قطعات زمین و پائین بودن سطح تولید آنهاست. گرچه در سالهای اخیر با معرفی انواع محصولات بهتر میزان محصول افزایش یافته است، اما کشاورزان خرده پا بعلت عدم سهولت دسترسی فوری به اعتبارات کشاورزی، تکنولوژی جدید و تسهیلات دیگر هنوز هم روی قطعه های کوچک زمین خود یا زمینی که از مالکان بزرگ اجاره کرده اند، فقط گذران زندگی می کنند. سیاست اصلاحات ارضی در بسیاری از کشورها بر آنست که توزیع عادلانه تر زمین را به مرحله اجرا در آورد تا به این ترتیب فرصتهای بیشتری برای کشاورزان خرده پا فراهم آید. این سیاستها غالباً با برنامه هایی همراه هستند، تا موجبات دسترسی به اعتبارات مالی و تکنولوژی نوین را فراهم آورند.
گردآوری، آماده سازی و اشاعه اطلاعات، یک بخش اساسی از فرآیند توسعه بشمار می آید. انواع مختلف اطلاعات، مورد نیاز انواع مختلف استفاده کنندگان است. اداره کنندگان حکومت، مسئولان بانکهای توسعه، مدیران مزارع و کارخانه ها، کارکنان ترویج و تعلیم، دانشگاهیان، دانشمندان، مشاوران توسعه و آخر از همه ـ ولی نه کمتر از همه ـ خود کشاورزان، نیاز به اطلاعات صحیح و بموقع دارند، تا بتوانند تصمیمات درست اتخاذ نمایند.
در این گزارش، کوشش کرده ام تا نقشی را که خدمات بین المللی اطلاع رسانی کشاورزی می تواند در جریان رشد ایفا نماید، نشان دهم. نخست رئوس مهمترین مشکلاتی را که کارکنان خدمات اطلاع رسانی در کشورهای در حال توسعه با آن مواجه اند، بر می شمارم و سپس درباره راههای مقابله با این مشکلات و اینکه چگونه می توان بهترین خدمات اطلاع رسانی را برای استفاده کنندگان کشورهای جهان سوم سازمان داد، بحث می کنم.

مشکلات خدمات اطلاع رسانی در کشورهای در حال توسعه:
آغاز فعالیت و یا گسترش خدمات اطلاع رسانی در کشورهای در حال توسعه با مشکلات متعددی مواجه است، که می توان مهمترین آنها را بشرح زیر مشخص کرد:
1- کارکنان:
در حال حاضر بیشتر کشورهای در حال توسعه با کمبود شدید کتابدار تربیت شده و دانشمندان علم اطلاع رسانی رو به رو هستند. خوشبختانه این مشکل توسط سازمانهای بین المللی از جمله فدراسیون بین المللی دکومانتاسیون (FID) و یونسکو (UNESCO) تشخیص داده شده و آنها در برنامه هایشان اولویت را به کشورهایی می دهند که در این مورد استحقاق بیشتری دارند. یک مشکل اساسی در بسیاری موارد طرز تلقیهاست. مثلاً استفاده کنندگان غالباً، دانشمندان علم اطلاع رسانی را با کارمندان تعلیم نیافته کتابخانه اشتباه می گیرند و اغلب این تصور به مدیریت هم تسری می یابد تا جایی که در کاهش شان و دستمزد آنان نیز منعکس می شود. این عوامل سبب می گردد که تازه واردین به سختی جذب این حرفه شوند.

2- ارتباطات
حتی در کشورهای صنعتی که خدمات اطلاع رسانی کشاورزی توسط ایستگاههای کوچک و متعدد تحقیقاتی، مراکز آموزشی و نظایر آن انجام می گیرد، بعلت پراکندگی در سراسر کشور، اغلب از مراکز جمعیت و منابع کتابخانه ملی دورند. در کشورهای در حال توسعه، این مشکل به لحاظ کمی خطوط تلفن، خدمات پستی، ناکافی بودن جاده ها و خطوط راه آهن، شدت بیشتری پیدا می کند. این فاصله ها نه فقط خدمات پستی و سایر ارتباطات را به تاخیر می اندازد، بلکه موجب کاهش ارتباط این قبیل مراکز با یکدیگر می شود و برای کارکنان جوان و تازه آموزش دیده خدمات اطلاع رسانی نیز که مستعد بهره گیری از تمام توان خود هستند، دشواری بوجود می آورد.

3- سازمان:
فقدان هماهنگی، توسعه تدریجی موسسات دولتی و تجدید سازمان مکرر در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، موجب دوباره کاری کوششها و به هدر رفتن منابع می شود. هماهنگی همه خدمات مورد بحث در تهیه اطلاعات، بنحوی که در نظام ملی اطلاع رسانی یونسکو (NATIS) [1]بعنوان الگوی قابل آزمایش طرحریزی شده است. وقتی که اشاعه اطلاعات، وظیفه بسیاری از وزارتخانه ها و موسسات مختلف است، فوق العاده مشکل بنظر می رسد.
4- منابع:
علی رغم گسترش اخیر کتابخانه ها در پاره ای از مناطق، بسیاری از کشورهای در حال توسعه از عدم سهولت دستیابی به بسیاری از مهمترین کتابها و مجلات رنج می برند. یک مجله خوب و سودمند فقط در یک یا دو کتابخانه نگهداری می شود. لاوانی [2] در بررسی میزان دستیابی به مجله‌های کشاورزی گرمسیری موجود در کتابخانه های نیجریه، دریافت که در مورد مجلات منتشر شده در آفریقا نسبت عناوینی که در کشور موجود نیستند به عناوین موجود، حتی خیلی بیشتر از همین نسبت در مورد مجلاتی است که در کشورهای صنعتی بچاپ رسیده اند و این، نشاندهنده مشکلات سازمانی و توزیع ناشرین آفریقایی است.
نکته مهم دیگری که از مطالعات لاوانی بدست آمد، مسئلة زبان بود. هشتاد درصد عنوانهای اسپانیایی و پرتغالی در نیجریه در دسترس نبود، حال آنکه همه مجلات پرتغالی زبان از کشورهایی بودند (برزیل، موزامبیک، آنگولا) که با شرایط زیستی نیجریه مشابهت زیادی داشتند. موقعیت برتر نشریات انگلیسی زبان (هفتاد درصد در زمینه کشاورزی گرمسیری) و اهمیت نسبی مواد به زبان فرانسه (ده درصد)، اسپانیایی (ده درصد) و پرتغالی (هفت درصد)، نشان می دهد که حجم زیاد مواد اطلاعاتی به زبانهای مزبور، برای بسیاری از استفاده کنندگان در کشورهای در حال توسعه که معمولاً امکانات ترجمه نیز به آسانی در دسترشان نیست، سدی ایجاد می کند.

5- وضع مالی
محدودیتهای شدید مالی در بیشتر کتابخانه ها و مراکز اطلاعاتی کشورهای در حال توسعه امری بدیهی است. این مشکلات در اثر مقررات کنترل ارز در بسیاری از کشورهای در حال توسعه و هزینه نسبتا" بالای تهیه مجلات و کتابها و خدمات اطلاعاتی از کشورهای صنعتی، شدیدتر می‌شود. متاسفانه بسیاری از بخشهای مدیریت و تمامی سازمانهای کمک دهنده به استثنای تعداد کمی از آنها از جمله مرکز بین المللی تحقیقات توسعه (IDRC) بنظر نمی رسد که کاملا" اهمیت حیاتی حمایت از خدمات اطلاعاتی را احساس کرده باشند. با اینهمه، نباید تصور کرد که اگر مسئله مالی حل شود، مسائل دیگر از اهمیت چندانی برخوردار نخواهند بود، حتی در کشورهایی مثل عربستان سعودی که در سالهای اخیر گامهای بزرگی برای توسعه کتابخانه ها برداشته اند، هنوز هم مشکلات سازمانی و محدودیتهای نیروی انسانی وجود دارد.

نقش خدمات بین المللی اطلاع رسانی:
بنابراین، در مقابله با این زمینه هاست که ناچاریم نقش تهیه کنندگان بین المللی اطلاعات را بررسی کنیم. با وجودی که معمولاً شدت این مشکلات در همه کشورها یکسان نیست، مع هذا، همه آنها باید توسط نظامهای بین المللی که مایلند به استفاده کنندگان در کشورهای جهان سوم خدمات اطلاعاتی ارائه دهند، در نظر گرفته شوند.
همانطور که ملاحظه شد، اطلاعات کشاورزی مورد نیاز طبقات وسیعی از استفاده کنندگان، از مدیران و مسئولان امور مالی گرفته تا محققین و کارکنان توسعه و ترویج است. معمولاً برای خدمات بین المللی اطلاع رسانی مقدور نیست که به این گروهها، بویژه خود کشاورزان یعنی، استفاده کنندگان نهایی از بیشترین اطلاعات کشاورزی، مستقیما" کمک کنند. بنابراین بواسطه هایی نیاز خواهد بود که مسئولیت تنظیم مجدد اطلاعات، در جهتی متناسب با نیازها و شرایط محلی استفاده کنندگان را بعهده گیرند. در این میان نمی توان نقش مروجین یا مشاورین کشاورزی را در انتقال نتایج تجارت آزمایشگاهی و عملی به منافع محسوس (مثل افزایش بازدهی محصول و توسعه رفاه جمعیت روستایی) خیلی مهم شمرد؛ زیرا برای انتخاب اطلاعات مناسب و ارائه آن به طریق مناسب دانش محلی آنها از محیط زیست و مشکلات اجتماعی روستاییان ناچیز است. متاسفانه در مورد خدمات جاری اطلاع رسانی کشاورزی، مطالعات اخیر نشان داده است که حتی در کشورهای صنعتی خدمات موجود نیازهای اطلاعاتی مروجین را بخوبی و بنحو رضایتبخش برطرف نمی کند.
در سالهای اخیر مراکز تخصصی اطلاع رسانی کشاورزی بسیاری در کشورهای در حال توسعه ایجاد شده است. در اینجا منظور، هم دپارتمانهای اطلاعاتی مراکز بین المللی است که توسط گروه مشاوران تحقیقات بین المللی کشاورزی [3](CGIAR) تامین مالی می شوند، و هم مراکز تحقیقاتی یا آموزشی که توسط حکومتهای ملی یا منطقه ای تاسیس می یابند. این مراکز اطلاع رسانی هر یک فعالیت خود را در جهت محصول معینی (یا گروه کوچکی از محصولات) و یا در جهت اولویتهای خاص کشاورزی کشورشان و یا کشورهای منطقه متمرکز می کنند. طبیعتا"، این ویژه کاریها در تحقیقات یا فعالیتهای دیگر کارکنان کشاورزی این مراکز نیز منعکس می شود. در نتیجه، این مراکز مطلوب بوجود می آیند تا بعنوان واسطه های دسترسی به نظامهای بین المللی و گزینش، پردازش و تنظیم مجدد مواد برای اشاعه بین استفاده کنندگان خود عمل کنند. این فرآیند تنها شامل خدمات معمول اشاعه اطلاعات گزیده (SDI) و خدمات تحقیقاتی گذشته نگر نخواهد بود؛ بلکه همچنین وظایف تهیه منظم مجموعه های تخصصی چکیده نامه ها و نمایه نامه ها ـ مانند آنچه که بوسیله مرکز اطلاع رسانی کاساوا در مرکز بین المللی کشاورزی گرمسیری [4](CIAT) کلمبیا و بانک اطلاعاتی کشاورزی آسیا [5](AIBA) در فیلیپین انجام می گیرد ـ را نیز در بر می گیرد. تهیه خبر نامه ها، آگاهی نامه ها، تنظیم ترجمه ها و توزیع روزآمد بررسیها در مورد موضوعهای معین برای مروجان، نیز می تواند وظایف مفید و بسیار مناسب این مراکز تخصصی باشد.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  23  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله خدمات اطلاع رسانی کشاورزی برای کشورهای جهان سوم


دانلود مقاله عوامل اجتماعی موثر در بروز خشونت

 

 

 


چکیده:
ﻣﻔﻬﻮم ﺧﺸﻮﻧﺖ، دو ﻣﻮرد ﺧﺎص دارد ﻳﻌﻨـﻲ ﺿـﺮب وﺟﺮح و ﻗﺘﻞ ﻋﻤﺪ
ﺟﻨﺲ، وﺿﻌﻴﺖ ﺗﺄﻫﻞ، ﻣﻌﺎﺷﺮت ﺑﺎ دوﺳﺘﺎن ﺑﺰﻫﻜﺎر، ﻋﻀﻮﻳﺖ در ﮔﺮوهﻫـﺎی ﻧـﺰاع، تاثیر آب وهوا وشرایط جغرافیایی برخلق وخوی ساکنین ﺗﺄﻳﻴﺪ ﭘﺮﺧﺎشﮔﺮی، ﺗﻮﺟﻴﻪ ﻋﻤﻞ ﻣﺠﺮﻣﺎﻧﻪ، ﺗﺼﻮر از ﺧﻮردن ﺑﺮﭼـﺴﺐ ﻣﻨﺤـﺮف، ﻋﻼﻗـﻪ ﺑـﻪ ﻓﻴﻠﻢﻫﺎی ﺧﺸﻦ، ﺳﺎﺑﻘﻪ اﺧﺮاج از ﻣﺪرﺳﻪ و ﻣﺼﺮف اﻟﻜﻞ، ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر و ﻗﺮص اﻛﺲ ﺑﺎ ﺳﺎﺑﻘﺔ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﺟﻮاﻧﺎن 18-35 ﺳﺎل ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ ارﺗﺒﺎط ﻣﻌﻨﺎدار دارد. ﺟﺮاﻳﻢ ﺧﺸﻮﻧﺖ آﻣﻴﺰی ﭼﻮن ﻗﺘﻞ و ﺿﺮب و ﺟﺮح در ﻣـﺮدان ﺑـﻴﺶﺗـﺮ از زﻧـﺎن رخ ﻣﻲدﻫﺪ. ﺑﻴﺶﺗﺮﺟﻮاﻧﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺧﺸﻮﻧﺖ دارﻧﺪ ﻣﺠﺮدﻧﺪ، ﻋﻀﻮ ﮔـﺮوهﻫـﺎی ﻧـﺰاع ﻫـﺴﺘﻨﺪ، ﺳﺎﺑﻘﺔ اﺧﺮج از ﻣﺪرﺳﻪ دارﻧﺪ، ﭘﺮﺧﺎشﮔﺮی را ﺑﺮای ﺣﻞ ﻣﺴﺎﺋﻠﺸﺎن ﻻزم ﻣﻲداﻧﻨﺪ، ﺟﺮم ﺧﻮد را ﺗﻮﺟﻴﻪ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ.

 


ﻛﻠﻴﺪ واژهﻫﺎ: ﺧﺸﻮﻧﺖ، ﺿﺮب و ﺟﺮح، ﻗﺘﻞ ،پرخاشگری،

 

 

 


مقدمه:
خشونت یکی از آسیبهای عمده در جهان امروز است که معمولاً توسط کنش گران فردی یا جمعی ،علیه خود (خود کشی یا خود آزاری )یا علیه دیگران (دیگر کشی یا دیگر آزاری) اعمال می شود .خشونت ماهیتی اجتماعی دارد وبیشتر در تعاملات بین شخصی وبین گروهی صورت می گیرد اما به صورت های متفاوت فیزیکی، اقتصادی ،سیاسی اجتماعی وفرهنگی نظیر قتل ،ضرب وجرح ،ترور ،جنگ ،تهدید،تخریب ،هتک حرمت ،تحقیر ،توهین وفحاشی و.... نمود پیدا می کند و امنیت اجتماعی وگروهی افراد را مورد تهدید قرار می دهد .خشونت مفهومی وسیع ودارای معانی گوناگونی است وهر جامعه ای طیفی از خشونت های خاص وپذیرفتنی را در درون خود مشخص کرده وحساسیت خود را متوجه انواع دیگر این پدیده می سازد. تمام جوامع امروزی با مساله خشونت مواجه اند اما آنچه که امروز ه نگرانی جوامع را موجب شده همان وسعت ودامنه خشونت است. در ایران نیز جهش ناگهانی خشونت در شهر ها ی بزرگ در آمار وارقام خود نمایی می کند .
در این نوشتارسعی شده است بطور خلاصله به بررسی عوامل اجتماعی موثر بر خشونت پرداخته شده است.

 

 

 

 

 

ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻮﺿﻮع، ﺑﻴﺎن ﻣﺴﺌﻠﻪ و اﻫﺪاف:
خشونت در لغت به معنای «درشتی، زبری، ناهمواری و تندخویی» می باشد، این معنا کلیه اعمال فشارهای جسمی و روحی را شامل می شود. «نقطة مقابل محبت، بغض و اثر محبت احسان و نرمی است و نقطه و اثر بغض قهراً خشونت و سختگیری است. خشونت سوء رفتارهایی است که علیه فردی توسط فرد دیگر اعمال میشود و میتواند با آزارهای جسمی، روانی، اقتصادی، اجتماعی یا جنسی همراه باشد».
ﺧﺸﻮﻧﺖ اﻣـﺮی اﺳـﺖ کاﻣﻼً ﻧﺴﺒﻲ، ﮔﺴﺘﺮده ای است ﻛﻪ ﺑﺎ زﻣﺎن و ﻣﻜﺎن ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻣﺎﻫﻴﺖ ﻣﻲدﻫﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﺑـﺮای ﺑﺮرﺳـﻲ ﺑﻬﺘـﺮ ﻣﻮﺿﻮع، ازﻣﻴﺎن اﻧﻮاع ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻛﻪ ﺷﺎﻣﻞ ﺧﺸﻮﻧﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﺧﺸﻮﻧﺖ ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ و ﺧﺸﻮﻧﺖ دوﻟﺘﻲ اﺳﺖ، ﻳﻚ ﻧﻮع آن ﻳﻌﻨﻲ ﺧﺸﻮﻧﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و آن ﻫﻢ در دو ﺑﻌﺪ ﻗﺘﻞ ﻋﻤﺪ و ﺿـﺮب وﺟﺮح در ﻣﻴﺎن ﺟﻮﻧﺎن در اﻳﻦ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ.
ﻣﻨﻈﻮر از ﻗﺘﻞ ﻋﻤﺪ، ﺳﻠﺐ ارادی و ﻇﺎﻟﻤﺎﻧﺔ ﺣﻴﺎت اﻧﺴﺎﻧﻲ ﺗﻮﺳﻂ ﺷـﺨﺺ ﻋﺎﻗـﻞ و ﺑـﺎﻟﻎدﻳﮕﺮ اﺳﺖ . و ﺿﺮب و ﺟﺮح ﻧﻴﺰ از ﻧﻈﺮ ﭘﺰﺷﻜﻲ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﻋﺒـﺎرت اﺳـﺖ ازآﺳﻴﺐﻫﺎی ﺣﺎﺻﻞ از ﺑﺮﺧﻮرد ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻜﺎﻧﻴﻜﻲ، ﻓﻴﺰﻳﻜﻲ، ﺷﻴﻤﻴﺎﻳﻲ و رواﻧﻲ ﺑﺮ ﺑﺪن اﻧﺴﺎن ﻛـﻪ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ و ﻳﺎ ﻏﻴﺮ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﺑﻪ وﺟﻮد ﻣﻲآﻳﻨﺪ. ﺿﺮب ﺑﻪ ﺻﺪﻣﺎت و آﺳﻴﺐﻫـﺎﻳﻲ اﻃـﻼق ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ ﺑﺪون از ﻫﻢ ﮔﺴﻴﺨﺘﮕﻲ ﻇﺎﻫﺮی ﻧﺴﺠﻲ و ﺟﺎری ﺷﺪن ﺧﻮن اﻳﺠﺎد ﺷﻮﻧﺪ و ﺟﺮح ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﻣﻮاردی ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ ﺑﺎﻓﺖﻫﺎی ﺑﺪن از ﻫﻢ ﮔﺴﻴﺨﺘﻪ و اﻏﻠﺐ ﺑـﺎ ﺧـﻮﻧﺮﻳﺰی ﻫﻤـﺮاه اﺳﺖ. ﻧﺘﻴﺠﺔ ﺑﺮرﺳﻲﻫﺎی ﺑﻪ ﻋﻤﻞ آﻣﺪه ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ در اﻳﺮان ﭘﻴﻤﺎﻳﺶ ﻣﻠﻲ ﺟﺎﻣﻌﻲ در زﻣﻴﻨﺔﭘﺮﺧﺎشﮔﺮی ﻳﺎ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﺻﻮرت ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ (ﺑﻴﺶﺗﺮ ﺗﺤﻘﻴﻘـﺎت اﻧﺠـﺎم ﺷـﺪه دراﻳـﻦ زﻣﻴﻨـﻪ ﺑـﻪ ﺧﺸﻮﻧﺖﻫﺎی ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ از ﺟﻤﻠﻪ ﺧـﺸﻮﻧﺖ ﻋﻠﻴـﻪ زﻧـﺎن و ﻛﻮدﻛـﺎن و ﻫﻤﺴﺮﻛـﺸﻲ ﭘﺮداﺧﺘـﻪ اﻧﺪ)اﻣﺎ ﺑﺮ اﺳﺎس اﻃﻼﻋﺎت ﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪه ﻣﻲﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﻣﻴﺰان آن در ﻃﻮل ﭼﻨﺪ دﻫﺔ اﺧﻴﺮ ً ﺧﺼﻮﺻﺎ در ﺑﻴﻦ ﺟﻮاﻧﺎن دارای رود اﻓﺰاﻳﺸﻲ ﺑﻮده اﺳـﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﺑﻴﺶﺗﺮﻳﻦ ﮔﺮوه درﮔﻴﺮ ﺑﺎ ﻣﺴﺌﻠﺔ ﺧﺸﻮﻧﺖ، ﮔﺮوه ﻓﻌﺎل و ﺟﻮان ﺟﺎﻣﻌﻪ اﺳﺖ ﻛﻪ اﻳﺠﺎد آﺳﻴﺐﻫﺎی ﺟﺴﻤﻲ ﺟﺪی در اﻳﻦ ﮔﺮوه ﺳﻨﻲ، ﻣﻮﺟﺐ وارد ﺷﺪن ﺻﺪﻣﺎت اﻗﺘﺼﺎدی ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ از ﻛﺎر اﻓﺘﺎدن ﻧﻴﺮوی ﻓﻌﺎل ﻛﺎر در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﻲﮔﺮدد . در ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻓﻮق، ﺳﺌﻮال اﺻﻠﻲ ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﭼﻪ ﻋﻮاﻣﻞ و ﺷﺮاﻳﻄﻲ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﻣﺮﺗﺒﻂ اﺳﺖ؟ زﻳﺮا ﻫﻴﭽﻜﺲ از ﻣﺎدر ﻣﺠﺮم ﻣﺘﻮﻟﺪ ﻧﻤﻲﺷﻮد و اﻧﺴﺎن ﺳﺎﺧﺘﻪ و ﭘﺮداﺧﺘﺔ ﺑﻨﻴﺎدﻫﺎی ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ، ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ، آﻣﻮزﺷـﻲ، اﻗﺘـﺼﺎدی و رواﺑـﻂ و ﻣﻨﺎﺳـﺒﺎت اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺟﺎﻣﻌﺔ ﺧﻮﻳﺶ اﺳﺖ و ﻫﻤﻴﻦ دﻟﻴﻞ ﺑـﺮ آن ﺷـﺪﻳﻢ ﺗـﺎ ﻋﻮاﻣـﻞ ﺑـﺮ ﻧﺎﻫﻨﺠـﺎریﻫـﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ از ﻗﺒﻴﻞ ﺿﺮب و ﺟﺮح و ﻗﺘﻞ ﻋﻤﺪ را ﺑﻪ ﻃﻮر ﻛﻠﻲ ﺑـﺎ ﺗﻮﺟـﻪ ﻣﺤـﻴﻂ ﺧـﺎﻧﻮادﮔﻲ و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ... ﺑﺮرﺳﻲ ﻧﻤﺎﻳﻴﻢ. در اداﻣﻪ و در ﺟﻬﺖ ﺑﺮرﺳﻲ ﻋﻮاﻣﻞ و ﺗﺤﻘﻖ اﻫﺪاف ﭘـﮋوﻫﺶ ﺑﻪ ﻧﻘﺶ ﺧﺎﻧﻮاده، ﮔﺮوه دوﺳﺘﺎن و ﻫﻤـﺴﺎﻻن، رﺳـﺎﻧﻪﻫـﺎی ﺟﻤﻌـﻲ، اﺣـﺴﺎﺳﺎت، ﻋﻮاﻃـﻒ و ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻲ و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻣﺤﻞ زﻧﺪﮔﻲ و ... ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. اﻧﺘﺨـﺎب دورة ﺟﻮاﻧﻲ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ﺣﺴﺎﺳﻴﺖ اﻳﻦ دورة ﺳـﻨﻲ و ﻧﻘـﺸﻲ اﺳـﺖ ﻛـﻪ ﺟﻮاﻧـﺎن در ﺟﺎﻣﻌـﻪ و در ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ آن دارﻧﺪ. ﻋﻼوه ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻛﻪ اﻓﺮاد ﺟﻮان ﻫﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪای دﺳـﺖ ﻛـﻢ ﺑـﻪ دﻟﻴﻞ داﺷﺘﻦ ﺷﺮاﻳﻂ ﺟﺴﻤﻲ و رواﻧﻲ ﺧﺎص ﺑﻴﺶﺗﺮ از دﻳﮕﺮان ﻣﺴﺘﻌﺪ ﻋـﺼﻴﺎن و ﺳﺮﻛـﺸﻲ و ﻛﺞروی و ﺑﺰﻫﻜﺎری ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺟﻮان ﺑﻮدن ﺟﺎﻣﻌﺔ ﻣﺎ، در اﻳﻦ ﺟﺎ ﺳﻌﻲ ﺷﺪه ﺗﺎ ﺑـﻪ ﺑﺮرﺳﻲ ﺧﺸﻮﻧﺖ و ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ آن در ﺑﻴﻦ ﺟﻮاﻧﺎن زﻧﺪاﻧﻲ (18-35)ﺳﺎل ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺷﻮد. ﻣﺒﺎﻧﻲ و ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﻈﺮی ﻧﻈﺮﻳﻪﻫﺎی ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺧﺸﻮﻧﺖ را ﻣﻲﺗﻮان ﺑﻪ ﭼﻬـﺎر دﺳـﺘﻪ ﺗﻘـﺴﻴﻢ ﻛـﺮد: اﻟـﻒ) زﻳـﺴﺘﻲ ب) رواﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻲ ج) رواﻧﺸﻨﺎﺳﻲ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ د) ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺷﻨﺎﺳﻲ.
اﻟﻒ) در ﻧﻈﺮﻳﻪﻫﺎی زﻳﺴﺘﻲ ﻧﻈﺮﻳﻪ ﭘﺮدازاﻧﻲ ﭼﻮن ﺗﻮﻣﺎس ﻫـﺎﺑﺰ و وﻳﻠـﺴﻮن ﻫـﺴﺘﻨﺪ ﻛـﻪ ﺧﺸﻮﻧﺖ را ﺑﻴﺎﻧﮕﺮ ﻳﻚ ﻣﺸﻲ ﻃﺒﻴﻌﻲ و ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻚ وﻳﮋﮔﻲ ذاﺗﻲ اﻧﺴﺎﻧﻲ ﻣﻲداﻧﻨﺪ.
ب) ﻧﻈﺮﻳﻪ ﭘﺮداز ﻣﻬﻢ دﻳﺪﮔﺎه رواﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻲ ﻓﺮوﻳﺪ اﺳﺖ. او ﺑﻪ ﺧـﺸﻮﻧﺖ ﺑـﻪ ﻋﻨـﻮان ﻳـﻚ ﻏﺮﻳﺰة اﺳﺎﺳﻲ ﻧﮕﺎه ﻣﻲﻛﺮد. از ﻧﻈﺮ او اﻧﺴﺎن دارای دو ﻏﺮﻳﺰة زﻧﺪﮔﻲ و ﻣـﺮگ و روان اﻧـﺴﺎن ﻋﺮﺻﻪ ﻧﺒﺮد و ﻛﺸﺎﻛﺶ اﻳﻦ دو ﻏﺮﻳﺰه اﺳﺖ ﻛﻪ اﮔﺮ ﻧﻴﺮوی ﻣﺮگ ﺑﺮ ﻧﻴﺮوی زﻧﺪﮔﻲ ﭘﻴﺮوز ﺷﻮد ﻣﻮﺟﺐ ﺧﺸﻮﻧﺖ و اﻳﺠﺎد ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺑﻪ اﻋﻤﺎل وﺣـﺸﻴﺎﻧﻪ ﻣـﻲﺷـﻮد. ﺑـﺴﻴﺎری از اﻧﺴﺎن ﺷﻨﺎﺳﺎن ﺑﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﺔ ﺟﻮاﻣﻌﻲ ﻛﻪ در آنﻫﺎ ﺻﻠﺢ ﺣﺎﻛﻢ اﺳﺖ ﻓﺮﺿﻴﺔ ﻏﺮﻳﺰة ﺧﺸﻮﻧﺖ را ردﻛﺮدهاﻧﺪ. وﺟﻮد ﺑﻌﻀﻲ ﺟﻮاﻣﻊ (ﺣﺘﻲ ﻧﺎدر)ﻛﻪ در آنﻫﺎ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻓﻴﺰﻳﻜﻲ(واﻗﻌﻲ ﻳﺎ ﺑﻪ ﺻﻮرتﺗﻬﺪﻳﺪ) دﻳﺪه ﻧﻤﻲﺷﻮدﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﻓﺮﺿﻴﺔ اﺳﺘﻌﺪاد دروﻧﻲ ﺧﺸﻮﻧﺖ را زﻳﺮ ﺳﺌﻮال ﺑﺒﺮد .در ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﺷﺮاﻳﻂ ﻣﺤﻴﻄﻲ و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺎﺷﻴﻢ ﻛـﻪ زﻣﻴﻨـﻪ ﺳـﺎز اﻋﻤـﺎل و رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺧﺸﻮﻧﺖآﻣﻴﺰاﻧﺪ.ﺻــﺎﺣﺐ ﻧﻈــﺮ دﻳﮕــﺮ در اﻳــﻦ زﻣﻴﻨــﻪ ﻟــﻮرﻧﺰ اﺳــﺖ او ﺑــﺎ وﺟــﻮد آن ﻛــﻪ ﻣﺎﻧﻨــﺪ ﻓﺮوﻳــﺪ ﭘﺮﺧﺎشﮔﺮی وخشونت را ذاﺗﻲ ﻣﻲداﻧﺪ اﻣﺎ ﺑﺮ ﺧﻼف وی آن را ﺳﺎزﻧﺪه و ﻣﺜﺒﺖ ﺗﻠﻘﻲ ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﺑﻪ ﻧﻈﺮ اوﭘﺮﺧﺎشﮔﺮی ﺑﻪ وﻳﮋه در ﺣﻴﻮاﻧﺎت وﺳﻴﻠﻪای اﺳﺖ ﺑﺮای ﺣﻔﻆ ﺣﺮﻳﻢ و ﻗﻠﻤﺮو زﻧﺪﮔﻲ و ً ﻃﺒﻌـﺎ ﺣﻔﻆ ﺣﻴﺎت ﻣﻮﺟﻮد زﻧﺪه.
ج) ﻧﻈﺮﻳﻪ ﭘﺮدازان دﻳﺪﮔﺎه ﻧﺎﻛﺎﻣﻲ ـ ﭘﺮﺧﺎشﮔﺮی ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ اﻧﺴﺎنﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ دﺳﺖ ﺑﻪ ﻋﻤـﻞ ﺧﺸﻮﻧﺖ آﻣﻴﺰ ﻣﻲزﻧﻨﺪ، ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻳﻚ ﻧﻮع ﻣﺤﺮوﻣﻴـﺖ وﻧـﺎ اﻣﻴـﺪی در زﻣﻴﻨـﻪ دﺳـﺘﻴﺎﺑﻲ ﺑـﻪاﻫﺪاﻓﺸﺎن ﻗﺮار ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ.ﻧﻈﺮﻳﺔ واﻛﻨﺶ ﺑﻪ روﻳﺪادﻫﺎی آزاردﻫﻨﺪه ﻣﻄﺮح ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ روﻳﺎروﻳﻲ ﺑﺎ وﻗﺎﻳﻊ آزار دﻫﻨﺪه ﺑﺎﻋﺚ اﻳﺠﺎد اﺣﺴﺎﺳﺎت ﻣﻨﻔﻲ ﻣﻲﺷﻮد. اﻳﻦ اﺣﺴﺎﺳﺎت ﺑﻪ ﻧﻮﺑـﺔ ﺧـﻮد ﺑـﻪ ﺻـﻮرت ﺧﻮدﻛـﺎر، ﮔﺮاﻳﺶ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﭘﺮﺧﺎشﮔﺮی ﻳﺎ ﻓﺮار و ﮔﺮﻳﺰ را اﻓﺰاﻳﺶ ﻣﻲدﻫﻨﺪ. ﺑﺎﻧﺪورا (ﻧﻈﺮﻳﻪﭘﺮداز ﻳﺎدﮔﻴﺮی اﺟﺘﻤـﺎﻋﻲ) رﻳـﺸﺔ ﺧـﺸﻮﻧﺖ را در ﻣﺤـﻴﻂ ﺗﻌﻠﻴﻤـﻲ اﻓـﺮاد ﻣﻲداﻧﺪ. از ﻧﻈﺮ او ﻳﺎدﮔﻴﺮی ﻋﻤﻞ ﺧﺸﻮﻧﺖ آﻣﻴﺰ ً ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺗﺤﺖ ﺷﺮاﻳﻂ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ(ﺗﻨﺒﻴﻪ، ﺗﺸﻮﻳﻖ وﻣﺸﺎﻫﺪات ﻓﺮدی) ﺻﻮرت ﻣﻲﮔﻴﺮد و ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﻧﺘﻴﺠﺔ ﺗﺠﺎرب ﺷﺨﺼﻲ ﻓﺮد ﻳﺎ ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ ازﻧﺘﺎﻳﺞ رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺳﺎﻳﺮ اﻓﺮاد ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺎﻧﺪورا ﺳﻪ اﻟﮕـﻮی ﺧـﺎﻧﻮاده، ﺧـﺮده ﻓﺮﻫﻨـﮓﻫـﺎی ﻓﺮﻋـﻲ ﻣﺜـﻞ ﮔﺮوهﻫﺎی ﻫﻤﺴﻦ و ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﺜﻞ ﻓﻴﻠﻢﻫﺎ را ﻣﻄﺮح ﻛﺮده اﺳﺖ. وﻟﻔﮕﻨﮓ ﻧﻈﺮﻳﻪ ﭘﺮداز ﺧﺮده ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺧﺸﻮﻧﺖ، ﻣﻄﺮح ﻣـﻲﻛﻨـﺪ ﻓـﺮد ﺑـﻪ ﻋﻠـﺖ ﺗﻌﻠـﻖ ﺑـﻪ ﮔﺮوهﻫﺎی ﺧﺸﻮﻧﺖ، ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎ و ارزشﻫﺎ و ﻋﻘﺎﻳﺪ و رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺧﺸﻮﻧﺖآﻣﻴﺰ را ﻳﺎد ﻣـﻲﮔﻴـﺮد.ﮔﻼﺳﺮ ﻣﻌﺘﻘﺪاﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎری از ﻣﺸﻜﻼت ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﻻﻳﻨﺤﻞ اﻧﺴﺎﻧﻲ ﻣﺸﻜﻼت راﺑﻄـﻪای ﻫﺴﺘﻨﺪ. ازﻧﻈﺮ او ﺑﻪ ﺟﺰ ﺑﻴﻤﺎری و ﻓﻘﺮ و ﻣﺼﺎﺋﺐ و ﻋﻮارض ﻛﻬﻨﺴﺎﻟﻲ ﺳـﺎﻳﺮ ﻣـﺸﻜﻼت ﻣﻬـﻢ ﺑﺸﺮ ﻣﺜﻞ ﺧﺸﻮﻧﺖ، ﺑﺰﻫﻜﺎری، ﺑﺪرﻓﺘﺎری ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮ، اﻋﺘﻴﺎد ﺑﻪ اﻟﻜـﻞ، ﻣـﻮاد ﻣﺨـﺪرو ... ﻣﻌﻠـﻮل رواﺑﻂ ﻏﻴﺮ رﺿﺎﻳﺖ ﺑﺨﺶ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻋﻼوه ﺑﺮ اﻳﻦ او ﻣﻄﺮح ﻣﻲﻛﻨـﺪ ﻛـﻪ اﮔـﺮ ﻳﻚ ﻓﺮد ﺻﺮف ﻧﻈﺮ از ﺳﺎﺑﻘﺔ زﻧﺪﮔﻲاش ﺑﺘﻮاﻧﺪ در ﻣﺪرﺳـﻪ ﻣﻮﻓـﻖ ﺷـﻮد ﺑـﺮای ﻣﻮﻓﻘﻴـﺖ در زﻧﺪﮔﻲ ﻧﻴﺰ ﺷﺎﻧﺲ ﻓﻮق اﻟﻌﺎدهای دارد.
د) ﻧﻈﺮﻳﻪﻫﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎﺳﻲ ﻣﻄﺮح ﺷﺪه در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ را ﻣﻲﺗﻮان ﺑﻪ ﺳﻪ دﺳﺘﻪ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻛﺮد:
1- ﻧﻈﺮﻳﻪﻫﺎی ﻛﺎرﻛﺮدﮔﺮاﻳﻲ ﺳﺎﺧﺘﺎری: ﻧﻈﺮﻳﻪ ﭘﺮدازان ﻛﺎرﻛﺮدﮔﺮاﻳﻲ ﺳﺎﺧﺘﺎری ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﺧﺸﻮﻧﺖ را ﺑﻴﺶﺗﺮ اﻓﺮادی اﻧﺠﺎم ﻣﻲدﻫﻨﺪ ﻛﻪ ﭘﻴﻮﺳﺘﮕﻲ و ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻲ ﺿـﻌﻴﻔﻲ ﺑـﺎ ﺟﺎﻣﻌـﻪ دارﻧﺪ (ﭘﺎرﺳﻮﻧﺰ و دورﻛﻴﻢ). ﻫﻤﭽﻨـﻴﻦ ﻫﻨﮕـﺎﻣﻲ ﻛـﻪ اﻓـﺮاد ﻳـﻚ ﺟﺎﻣﻌـﻪ ﻧﺘﻮاﻧﻨﺪ از ﻃﺮﻳﻖ وﺳﺎﻳﻞ ﻣﻮرد ﻗﺒﻮل ﺟﺎﻣﻌﻪ اﻫﺪاف ﺧﻮد را ﻣﺤﻘﻖ ﺳﺎزﻧﺪ ﻣﻤﻜﻦ اﺳـﺖ ازاﺑﺰارﻫﺎی ﻧﺎﻣﺸﺮوع اﺳﺘﻔﺎده ﻛﻨﻨﺪ. و در ﭼﻨﻴﻦ ﺷﺮاﻳﻄﻲ ﺟـﺮاﻳﻢ ﺧـﺸﻮﻧﺖ آﻣﻴﺰی ﭼﻮن ﻗﺘﻞ اﻓﺰاﻳﺶ ﻣﻲﻳﺎﺑﺪ(ﻣﺮﺗﻮن). ﻋﻼوه ﺑﺮ اﻳﻦ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﻧﺘﻴﺠﺔ ﺷﻜﺴﺖ ﻋﻮاﻣﻞ ﻛﻨﺘﺮل اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻣﺜﻞ ﭘﻠـﻴﺲ و دﺳـﺘﮕﺎهﻫـﺎی ﻗـﻀﺎﻳﻲ و اﻣﻨﻴﺘـﻲ ﺑﺎﺷـﺪ(ﻫﻴﺮﺷـﻲ و رﻛﻠﺲ)
2- ﻧﻈﺮﻳﻪﻫﺎی ﻛﻨﺶ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ: ﺗﻌﺎﻣﻞﮔﺮاﻳﺎن ﭼﮕـﻮﻧﮕﻲ و ﻋﻠﻠـﻲ را ﻛـﻪ اﺷـﺨﺎص و ﮔـﺮوهﻫـﺎ ﻣﻨﺤﺮف داﻧﺴﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار ﻣﻲدﻫﻨﺪ. در اﻳـﻦ ﻧﻈﺮﻳـﻪﻫـﺎ ﻣﻄﺮح ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ ﻗﺮار داﺷﺘﻦ ﻓﺮد در ﻣﻌﺮض ﻣﻨﺎﺳﺒﺎت ﻓﺮاﻳﻨﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺷﺪن و ﻳﺎدﮔﻴﺮی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻣﺴﺎﻋﺪ ﺑﺎ ﺑﺰﻫﻜﺎری در ﺧﺎﻧﻮاده، ﮔﺮوه دوﺳﺘﺎن و ﻣﺤﻴﻂ ﭘﻴﺮاﻣـﻮن ﻓـﺮد و ارزش ﻧﻬﺎﻳﻲ و ﺑﺎ ارزش ﺑﻮدن ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻣﻮﺟﺐ ﮔﺮاﻳﺶ ﻓﺮد ﺑﻪ ﺟﺮاﻳﻢ ﺧـﺸﻮﻧﺖآﻣﻴـﺰ ﻣـﻲﺷـﻮد (ﺳﺎﺗﺮﻟﻨﺪ). اﻛﺜﺮ ﺟﺮاﻳﻢ ﺟﻮاﻧﺎن ﻣﻮاردی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛـﻪ ﺟـﻮان ﺑـﺮای آنﻫـﺎ ﺗﻮﺟﻴﻬــﺎﺗﻲ دارد ﻛــﻪ از ﻧﻈــﺮ او ﻣﻌﺘﺒــﺮ اﺳــﺖ، اﻣــﺎ ﻧﻈــﺎم ﺣﻘــﻮﻗﻲ آنﻫــﺎ را ﻣﻌﺘﺒــﺮ ﻧﻤﻲداﻧﺪ(ﻣﺎﺗﺰا). ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻗﺒﻮل اﻧﺤﺮاف در ﻣﻮرد ﻳـﻚ ﻓـﺮد ﻣﻨﺠـﺮ ﺑـﻪ رﻓﺘﺎر ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺐ دﻳﮕﺮان ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ او و ﺗﻤﺎﻳـﻞ او ﺑـﺮای ﺷـﺮﻛﺖ در ﮔـﺮوهﻫـﺎی ﻣﻨﺤـﺮف ﻣﻲﺷﻮد (ﺑﻜﺮ، ﮔﺎﻓﻤﻦ).
3- ﻧﻈﺮﻳﻪﭘﺮدازان ﺗﻀﺎد: (اﻧﮕﻠﺲ، وﻟﺪ، ﻛﻮﺋﻴﻨﻲ و ﺗﺮک) ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ رﻗﺎﺑﺖ و ﺳﺘﻴﺰ و ﻧﺎﺳﺎزﮔﺎری اﻓﺮاد ﺑﺎ ﻳﻜـﺪﻳﮕﺮ زﻣﻴﻨـﻪﺳـﺎز وﻗﻮع ﺧﺸﻮﻧﺖ اﺳﺖ. ﺑﺮای ﺑﺮرﺳﻲ ﻋﻠﻞ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﺟﻮاﻧﺎن ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎی اﺳﺎﺳﻲ از ﻧﻈﺮﻳﻪﻫﺎی ﻣﻄﺮوﺣﻪ اﺧـﺬ ﺷـﺪه اﺳﺖ. از ﺟﻤﻠﻪ از ﻧﻈﺮﻳﻪﻫﺎی ﻛﺎرﻛﺮدﮔﺮاﻳﻲ ﺳﺎﺧﺘﺎری ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎی ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻲ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻋـﺪم ﺗﻨﺎﺳﺐ ﻣﻴﺎن اﻫﺪاف و وﺳﺎﻳﻞ، از ﻧﻈﺮﻳﻪﻫﺎی ﻛﻨﺶ ﻣﺘﻘﺎﺑـﻞ ﻣﺘﻐﻴﺮﻫـﺎی ﻣﻌﺎﺷـﺮت ﺑـﺎ دوﺳـﺘﺎن ﺑﺰﻫﻜﺎر، ﺗﻮﺟﻴﻪ ﻋﻤﻞ ﻣﺠﺮﻣﺎﻧﻪ، و ﺗﺼﻮر از ﺧﻮردن ﺑﺮﭼـﺴﺐ ﻣﻨﺤـﺮف ﺗﻮﺳـﻂ دﻳﮕـﺮان و ازﻧﻈﺮﻳﻪﻫﺎی روانﺷﻨﺎﺳﻲ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎی ﺗﺄﻳﻴﺪ ﭘﺮﺧﺎشﮔـﺮی، ﺳـﺎﺑﻘﺔ اﺧـﺮاج از ﻣﺪرﺳـﻪ، ﻋﻼﻗﻪ ﺑﻪ ﻓﻴﻠﻢﻫﺎی ﺧﺸﻦ و ﻋﻀﻮﻳﺖ دردار و دﺳﺘﺔ ﻧﺰاعﻫﺎی ﻣﺤﻠﻲ اﺧﺬ و ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮارﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ.
بررسی واکنش افراد در قبال پدیده بزهکاری(خشونت)
هجوم افراد شهرها وشلوغی بی حد شهر ها موجب پیدایش نوعی لز زندگی گردیده است که در آن آثاری از محبت وهمبستگی وبرادری دیده نمی شود .در اجتماع سرد وخالی از عواطف بشری ،انسان بیش از پیش خود را تنها احساس نموده وبین(( هیجان )) و((دلمردگی))دست وپا می زند بعضی از افراد در برخورد با این زندگی ووقایع آن بیش از حد به هیجان آمده وبه ((ستیز وپرخاش )) ویا حتی به خشونت روی می آورند.
1-پرخاشگری وستیز در زندگی عادی و روزانه
پرخاشگری وستیز در زندگی عادی مردم شهر بیشتر قابل ملاحظه وادراک است .ضریب ودر صد افرادی که اذعان داشته اند که در زندگی خصوصی وعادی بیش از دیگران خشونت جو و ستیزه گرند در شهر های بزرگ ودر شهر هایی که بیش از صد هزار نفر جمعیت دارند ،به مراتب از نقاط روستایی بیشتر است .بسیاری از کسانی که در شهر های بزرگ زندگی می کنند وگرفتار زندگی جنجالی وپر هیا هوی شهری هستند معتقدند که برای ادامه زندگی در محیط فعلی مقداری خشونت ودرگیری لازم وضروری است .این افراد زرنگی در رانندگی وفرار از ترافیک سنگین شهری به هر طریق ،سوار شدن به اتوبوس ومترو بدون رعایت نوبت وبدست آوردن جای خالی بدون استحقاق را نوعی زرنگی دانسته وآن را پاداش پرخاش جویی وخشونت گری خود می دانند.
اگر مقداری زرنگی برای ادامه زندگی عادی بی فایده نباشد ،ولی باید توجه نمود که این زرنگی با اندک تغییری به خشونت ودرگیری گلاویز شدن با همدیگر وکتک کاری وبزهکاری غیر منطقی وغیر قابل دفاع تبدیل می گردد.
2- خشونت وستیزه گری در زندگی اجتماعی
در زندگی اجتماعی امروز ،نمونه های فراوانی از خشونت ودرگیری وجود دارد که یک قسمت اعظم آنها به دنیای کار وکارگری مربوط می شود .روابط کارگران وکار فرماین گاه جنبه های خشونت آمیز به خود گرفته وافکار عمومی را به خود متوجه می سازد .مهمترین نوع چشمگیر وجنجالی آین نوع از خشونت ((اشغال محل کار ))به وسیله کارگران است این عمل به خودی خود مستلزم هیچ گونه خشونت جانی علیه افراد وحتی مدیران ،ویا خشونت های مالی علیه اموال کارخانه نمی باشد .بلکه همین عمل مانع استفاده معمولی و آزاد از وسایل کار بوده وبه همین جهت در بطن خود بذر هایی از خشونت کیفری ذخیره می نماید که ممکن است رشد نموده وبه ضرب وجرح ویا جنایت منجر شود.
3- جغرافیایی جنایی
کلته بلژیکی وریاضی دان بود وگری فرانسوی وحقوق دان .این دو با توجه به آمار جنایی دادگستری فرانسه نوسانات بزهکاری را در شهرستانها واستانهای این کشور مطالعه کرده اند .کلته می خواست از این طریق ویژگی ونرخ جرایم را برحسب ویژگی های محیط جغرافیایی مطالعه کند (بررسی تاثیر آب وهوا وشرایط جغرافیایی برخلق وخوی ساکنین ).این دیدگاه قبل از کلته وگری در کتاب مقدمه ابن خلدون ودر برخی فصول کتاب روح القوانین منتسکیو منعکس شده بود.البته این دو توجه خاص به جرم نداشته اند اما اشاراتی هم به تاثیر شرایط جغرافیایی برخلق وخوی مردم کرده اندکه در این زمینه قانون حرارتی بزهکاری این دو اندیشمندبیان گر این است که در فصول گرم وکشورهای جنوبی معمولاًجرایم علیه اشخاص بیشتر است ودر فصل سرد وکشورهای شمالی جرایم علیه اموال بیشتر رخ می دهد .همچنین عوامل طبیعی مانند کوهستانی بودن منطقه که مردمانی خشن دارند در مقایسه با مردمان کنار ساحل که آب وهوای ملایمی دارند در بروز خشونتهای فیزیکی (ضرب وجرح) وجنایت می شود تاثیر بسزایی دارد.
4-مهاجرت وحاشیه نشینی
محیطهای حاشیه ای ونامساعد شهر ها ومهاجرت افراد از روستا ها به شهر ها ونبودن امکانات لازم وسکونت در حاشیه این شهر ها همچنین نا همگونی در آمد ومخارج افراد تقسیم شهر ها به مناطق بالای شهر وپائین شهر وتفکیک محلات برحسب طبقات مختلف مردم وعدم توجه مساوی مسئولان ونابرابری وناعدالتی در وضعیت اجتماعی با عث سرو صدای زیاد ،تراکم وسائل نقلیه ،رفت وآمد در شلوغی ،خستگی ناشی از کار،زرق وبرق برخی از اماکن که به خودی خود اغوا کننده وفریبنده است باعث بروز خشونت ودر گیری ضرب وجرح ودر مواقعی باعث قتل نیز می گردد.
نوسانات خشونت در دوران کودکی ونوجوانی
رفتار های خشونت آمیز مانند ضرب وجرح ،فریاد وگاز گرفتن ،از زمان که طفل از لحاظ فیزیکی قادر به انجام آن باشد ،یعنی از زمان راه رفتن تا حدود 29 ماهگی می تواند ظهور پیدا کند .بر همین اساس 53%پسران و41%دختران این رفتار ها را انجام مید هند پس از آن این درصد مرتباًسیر نزولی به خود می گیرد و در سنین یازده سالگی میزان بروز رفتار های خشن در پسران ودختران به ترتیب به 14%و8%می رسد .بدین ترتیب فراوانی خشونت در سن دو سالگی است وپس از آن به دلیل آموختن تدریجی خود کنترلی ،فروکش می کند لذا آموختن عدم خشونت باید زود هنگام آغاز شود .همچنان که عدم خشونت قابل آموختن است .اما سوال مهمی در اینجا ااین است که آیا انسان ذاتاً بد متولد می شود واین جامعه است که وی را به سمت خوبی ها سوق می دهد ؟پاسخ به این سوال بله یا خیر نمی باشد .در واقع اگر چه انسان فطرتاًبد متولد نمی شود لیکن توانایی عمل وعکس العمل تهاجمی در او تکوینی است .پس شرور متولد نمی شود ولی برای زنده ماندن در محیط متخاصم مجهز به قدرت دفاع وحمله می باشد .همانطور که ملاحظه شد ،خشونت در سنین متفاوت به اشکال مختلف ظاهر می شود :به عنوان مثال در سن دوسالگی به صورت ضرب وگاز گرفتن ،12-13سالگی به صورت زدو خورد ودرگیری فیزیکی ودر 18سالگی در قالب قتل ظهورپیدا می کند یعنی خشونت بالقوه بسته به شرایط وزمان به فعل در می اید .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   27 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله عوامل اجتماعی موثر در بروز خشونت


دانلود مقاله سیمای یهود در قرآن

 

 

 توسعه و تعمق معارف قرآنی خود،‌افزون قطره‌یی بر قوت علمی لازم می‌باشد . برای ورود بایسته و شایسته به مباحث جدید و جهانی در آستانه هزاره سوم که مبنای تمدن جدید بشری خواهد بود،‌مانند صلح جهانی با تکیه بر ادیان، گفتگوی بین ادیان و تمدنها توجه به هشداریهای قرآنی در مورد یهود و نقش تأثیر‌گذار آنان در مناسبات جدید فرهنگی و سیاسی، انگیزه‌های بود که نگارنده را واداشت تا در مورد « اعتقادات و صفات یهود در قرآن و تورات» به تحقیق بپردازم .توصیف اعتقادات و صفات یهود، تعلیل پیدایش و آنها در بستره تاریخی و تبیین پیامدهای آن اعتقادات و صفات، سه هدف عمده‌ای بود که طی مراحل مختلف تحقیق دنبال گردید که اساس آن ، بر این فرضیه استوار بود که قوم یهود در ناحیه اعتقادات و نگرش خود به عالم و آدم در سیر تاریخی خود، دچار انحرافات و خرافات زیادی شده‌اند. و در ناحیه صفات جمعی و قومی نیز گرفتار اعوجاجهای فراوان دنیاگرایانه و خودمدارانه شدند که آثار شومی برای بشریت به دنبال داشت . فرضیه اساسی تحقیق با اعتماد به قرآن به عنوان سند قطعی آشمانی و فهم آن با روش تفسیر قرآن به قرآن و با تأکید بر گزارشهای تورات، بر اساس تناقض بین قرآن و روایات با تورات و تناقض بین اقوال و افعال خدا و انبیاء در تورات، با استفاده از سایر منابع با روش کتابخانه‌ای وبه شکل تحلیل محتوی مورد نقد و بررسی قرار گرفت و این نتیجه حاصل شد که قوم یهود هرگز راه کتب آسمانی را ارج ننهاده ، نه تنها به دنبال طی نمودن آن صراط برنیامدند،‌بلکه بر ضد آن سیر کردند. خصوصاً توصیه اساسی قرآن به تمام ادیان الهی مبنی بر اعتصام به حبل‌الله و اتحاد حول محور مشترک ایمان به خدا،‌آخرت و انجام عمل صالح را زیر پا نهاده، راه تفرد و تفرقه را در پیش گرفتند. آنها خود را ،‌قوم خاص خداوند و برترین نژادها از میان ملل تلقی کردند. خدا،‌پیامبران، جهان آخرت و بهشت را به نفع خود مصادره کرده، آن رامنحصر به خود پنداشتند. لذا قوم و باورها و آئین خود را در حصار بسته‌ای قرار دادند،‌تا از ورود اغیار در بین قوم و آئین خود جلوگیری کنند. و بااین پندارها، اساس زندگی خود را بر نژادپرستی ، دنیاطلبی، ماده‌پرستی و رؤیای سلطه جهانی قرار دادند. و در این راستا از کشتن انبیاء و آمرین به معروف و انتساب اوصاف ناروا و خدا و پیامبران هیچ ابایی نداشتند. آنها مقام الوهیت خداوند را در حد یک موجود مادی تنزل داده،‌احکام ماده را در مورد او جاری ساختند و برایش اعضا قائل شدند و در قرون وسطی « مشه بن میمون» مجازی بودن اعضاء را سر داده،‌روش تورات را کنایی بیان می‌کند. آنها بر خلاف قوانین تورات در منع و محکومیت شراب، زنا، بت‌پرستی و ... نوح را شراب‌خور، ابراهیم را بی‌غیرت ،‌اسماعیل را وحشی،‌لوط و داود را زناکار، سلیمان را بت‌پرست و .. تلقی کردند و منکر نبوت حضرت عیسی(ع) و حضرت محمد (ص) شدند. و وعده بشارت او را در تورات کتمان کردند. آنها، همه این کارها را به دلیل خودبرتربینی، حسادت و عدم اعتقاد به معاد انجام دادند. چنانکه در اسفار پنجگانه حتی کلمه‌ای از معاد، بهشت و جهنم و ... به چشم نمی‌خورد . اگر اثری از این مباحث در اسفار دیگر به طور بسیار محدود و پراکنده وجود دارد،‌به خاطر نفوذ فرهنگ دین زردشت می‌باشد که این عدم یکدستی در تورات کاملاً مشهوداست . یهودیان معتقدند که روز داوری و رستاخیز مردگان در اورشلیم در زمان ظهور مسیح موعود موهوم تحقق می‌یابد . بهرحال این تناقضها در تورات و تناقض آن با قرآن ،‌بیانگر تحریف همه جانبه تورات می‌باشد که مؤلفان آن برای اثبات هویت قومی و ارضاء روحیه خود برتربینی و یا تبرئه کردن خود از گناهان،‌بدون توجه به تاریخ و تناقضهای موجود،‌به نوشتن چنین مطالبی اقدام کرده، آن را به صورت یک کتاب تاریخی یا داستان تخیلی و مملو از خرافات بیرون آورند.
:«ضربت علیهم الذّلّةُ این ما ثُقِفوا الّا بحبل مِنَ الله و حبلٍ من النّاسِ و باءو بَغَضبٍ من الله و ضُرِبَت علیهم المسکنةُ ذلک بأنّهم کانوا یکفرون بآیات الله و یَقْتُلون الانبیاءَ بغیر حقٍّ ذلک بما عَصَوا و کانوا یَعتَدون»
موضوع «یهودشناسی» از جمله مباحثی است که در غرب و مسیحیت سابقه‌ای طولانی دارد و شاید پرداختن به آن برای مسلمانان اهمیت حیاتی تری داشته است، مستندات و شواهد موجود نشان از اهمیت یافتن این موضوع برای دنیای اسلام و به ویژه برای کسانی دارد که در خط اول مبارزه با «صهیونیسم» قرار گرفته‌اند.
در این تحقیق با استعانت از سه تفسیر گران‌سنگ تشیع یعنی تفسیر المیزان، تفسیر نمونه و مجمع‌البیان،وسایر مطالب مطرح شده توسط سخنوران و عالمان دینی که الحمدلله به وفور در کتابخانه های فیزیکی و مجازی یافت می گردد، دیدگاه قرآن مجید در مورد ویژگی های اخلاقی یهودیان تبیین می شود.
بررسی تاریخ، نشان از بروز حوادث عجیب و کم نظیر در تاریخ یهود دارد که در سایر ادیان و مذاهب کمتر یافت می‌شود. یکی از داستان‌هایی که قرآن مجید به عنوان آخرین ذخیره الهی بیش از همه به تفصیل به آن پرداخته، داستان این قوم می‌باشد. از میان دوره‌های تاریخی این قوم، دوره مربوط به فرعون و حضرت موسی (ع) از برجستگی خاصی برخوردار است و بیشترین آیات الهی مربوط به همین دوره تاریخی می‌باشد. گرچه هنوز اسرار این موضوع برای بشر کشف نشده اما شاید یکی از دلایل آن، شباهت سیر حرکتی جوامع انسانی به این دوره تاریخی باشد. به هر صورت آیات بسیاری در قرآن مجید ویژگی‌های اخلاقی،روانی فردی و اجتماعی قوم یهود را برمی‌شمارد که به نظر می رسد، هنوز در جامعه یهودی پابرجا می‌باشد و تغییری در آن حاصل نشده است. بنابراین شناخت و استخراج این ویژگی‌‌ها برای تمام محققان به ویژه محققان مسلمان از اهمیت اساسی برخوردار است؛ هم از این جهت که نماد حقیقی یهود (اسرائیل) خطر و تهدیدی بالفعل برای جوامع مسلمان قلمداد می‌شود و هم از این حیث که قرآن به عنوان وحی الهی، بهترین توصیف را از آنها ارائه داده است. از سوی دیگر وجود همین ویژگی‌هاست که در حال حاضر بسیاری از مشکلات را برای جوامع بشری ایجاد نموده و با شناخت آنها می‌توان راه حل مناسبی جستجو نمود. بنابراین همانگونه که گذشت، مبنای این تحقیق، قرآن مجید است و سه تفسیر ارزشمند شیعه یعنی تفسیر المیزان، نمونه و مجمع‌البیان به عنوان منابع کمکی مورد استفاده قرار خواهند گرفت. هر یک از این ویژگی‌ها، استراتژی و راهبرد ما را نسبت به آنها تعیین و مشخص می‌کند و راهی روشن و مشخص پیش‌رو خواهیم دید.
عدم اعتقاد به خداوند و پیامبران الهی و عدم رعایت ادب حضور
در بحث فضایل اخلاقی متعلق به قوه عاقله یکی از مباحث توحید است که مرحوم نراقی در کتاب شریف معراج السعاده در این باب می فرماید:
\"ضد صفت‏شرک، توحید است و از براى آن اقسامى چند است:
اول توحید در ذات: یعنى ذات خدا را منزه داشتن از ترکیب خارجى و عقلى و صفات‏او را عین ذات مقدسش دانستن. دوم توحید در وجوب وجود: یعنى واجب الوجود را منحصر کردن در خدا و نفى‏شریک از براى او در صفت واجبیت وجود کردن.و در این علم بحث از این دو قسم‏نمى‏شود. سوم توحید در تاثیر و ایجاد: یعنى مؤثر در وجود را منحصر در پروردگار دانستن که‏فاعلى و منشا اثرى به غیر از او نیست.و این قسم توحیدى است که در اینجا گفتگو از آن‏مى‏شود. \"
اما در مورد قوم یهود مستندات فراوانی وجود دارد که در این فضیله اخلاقی ضعف جدی دارند و بر عکس مبتلا به رذیله معکوس آن که شرک است می باشند.
«قالوا یا موسی انّا لن ندخلها ابداً ماداموا فیها فَاذهبْ أنتَ و ربُّک فقاتِلا إنا هیهُنا قاعدون: گفتند: \" ای موسی، تا وقتی آنان در آن [شهر]ند ما هرگز پای در آن ننهیم. تو و پروردگارت برو [ید] و جنگ کنید که ما همین جا می‌نشینیم.\"
پس از آن که قوم بنی‌اسرائیل از فرعون و لشکریان او رهایی یافتند، قرار شد در سر راه خویش وارد سرزمین مقدس شوند، آنجا را از لوث شرک و بت‌پرستی پاک کنند و با آرامش خاطر زندگی نمایند اما همین که فرمان خداوند مبنی بر ورود به شهر و مبارزه با بت‌پرستان به آنها ابلاغ گردید، از آن سر باز زدند و از ورود امتناع کردند. در این شرایط دو نفر که به موسی و راه او ایمان داشتند، شروع به نصیحت قوم بنی اسرائیل کردند اما آنها در واکنش به این خیرخواهی مطالبی بیان کردند که ما فی‌الضمیر آنها را کاملاً آشکار ساخت:
• اولاً با این که علی القاعده بنی‌اسرائیل باید روی سخن خود را به آن دو نفر کنند که گفته بودند: ای مردم! دعوت موسی (ع) را بپذیرید و داخل این سرزمین شوید، چنین نکردند و خطاب را متوجه موسی (ع) ساختند. سپس در این نوبت، به اختصار برگزار نمودند و طول و تفصیل سابق را ندادند. این قسم سخن گفتن را ایجاز بعد از اطناب می‌گویند … . بدین سبب بعد از تفصیل به اجمال گویی پرداخته می‌شود که به طرف بفهماند دیگر حوصله گفتگو با تو را ندارم و از سخنان تو خسته شده‌ام.
• ثانیاً سخن بی ادبانه و عصیانگرانه خود را مجدداً تکرار و تأکید کردند که ما هرگز داخل این سرزمین نخواهیم شد.
• ثالثاً جهالتشان آنقدر به آنها جرأت و جسارت داد که از بی ادبی‌های گذشته خود نتیجه‌ای گرفتند که از سخنان سابقشان نیز زشت‌تر بود: «تو و پروردگارت بروید با مردم این سرزمین قتال کنید. ما همین جا نشسته‌ایم!» این گفتارشان کاملاً حاکی از آن است که درباره خدای تعالی همان اعتقاد باطلی را داشته‌اند که بت‌پرستان دارند؛ یعنی پنداشته‌اند خدای تعالی نیز موجودی شبیه یک انسان است و در حقیقت نیز یهود چنین اعتقادی داشته‌ است زیرا همین یهود بود که بنا به حکایت قرآن کریم، پس از عبور از دریا و رسیدن به قومی که بت می‌پرستیدند، به موسی گفتند: تو نیز برای ما خدایانی چند درست کن، همان گونه که اینها خدایان بسیار دارند. موسی در پاسخشان فرمود: به راستی که شما مردمی نادان هستید. این اعتقاد به جسمانی بودن خدا و شباهت به انسان‌ها، همواره در یهود بوده و امروز نیز بر همان اعتقادند.»
نمونه دیگری که نشان از عدم اعتقاد بنی اسرائیل به ذات باری تعالی دارد، قضیه‌ای است که در آیه شریفه 67 سوره بقره نقل می‌فرماید. جریان از این قرار است که یک نفر از بنی‌اسرائیل کشته شد و قاتل وی مشخص نبود. در این شرایط حضرت موسی (ع) «از طرف خداوند دستور می‌یابد به بنی اسرائیل فرمان دهد گاوی را سر ببرند و یکی از اعضای آن را به پیکر مقتول بزنند تا زنده شود و با زبان خویش قاتل را معرفی کند. موسی این دستور را ابلاغ می‌کند، بنی اسرائیل این سخن را شوخی و استهزاء می‌پندارند و لذا به موسی می‌گویند ما را به مسخره گرفته‌ای؟ موسی (علیه‌السلام) در پاسخ آنها به یک حقیقت بزرگ اشاره می‌کند و می‌گوید مسخره و استهزاء عمل افراد نادان و جاهل است و پیامبر خدا و فرستاده او از استهزاء و سخریه نسبت به دیگران پیراسته است …. این یکی از مواردی است که درجه ایمان آنها را به پیامبرشان روشن می‌سازد. راستی آنها موسی ـ علیه‌السلام ـ را همانند خود جاهل و نادان تصور می‌کردند…. پس از آن که اطمینان یافتند استهزائی در کار نیست، به موسی می‌گویند از خدایت بخواه تا بیان کند که این چگونه گاوی است که باید سر برید؟ در اینجا جمله «از خدایت بخواه» نیز جلب توجه می‌کند؛ مثل این که آنان خدای موسی را از خدای خویش جدا می‌دانستند. این جمله درخواسته‌های بعدی آنها نیز تکرار می‌شود … اما در اینجا که وضع گاو نیز مشخص شده، باز می‌بینیم بهانه گیری را کنار نمی‌گذارند و در عین این که دستور داده شده عمل کنید، باز می‌گویند: «از خدایت بخواه» این چه گاوی است؟ … در صورتی که ظاهر آیات نشان می‌دهد اگر به همان دستور اول عمل می‌کردند و یک گاو از هر قبیل سر می‌بریدند، کافی بود و به زحمت نمی‌افتادند.»
«به طوری که ملاحظه می‌کنید این بی‌ادبان حتی یک بار نیز نگفتند از پروردگار ما بخواه و از این گذشته مکرر گفتند قضیه گاو برای ما مشتبه شده و با این بی‌ادبی خود، نسبت گیجی و تشابه به بیان خدا دادند. علاوه بر همه آن بی‌ادبی‌ها و مهمتر از همه آنها، این که گفتند «إنّ البقر تشابه علینا» (جنس گاو برایمان مشتبه شده) و نگفتند «إن البقرةَ تشابهت علینا» (آن گاو مخصوص که باید به وسیله زدن دُم آن به کشته بنی اسرائیل او را زنده کنی، برای ما مشتبه شده)، گویی خواسته‌اند بگویند همه گاوها که خاصیت مرده زنده کردن ندارند و این خاصیت مال یک گاو مشخص است که این مقدار بیان تو، آن گاو را مشخص نکرده و خلاصه تأثیر نامبرده را از گاو دانسته‌اند، نه از خدا.»
یهود در قرآن
خبرگزاری فارس: از تاریخ زندگى یهود - علاوه بر آیات قرآن کریم - چنین برمى‏آید که آنها خود را یک نژاد برتر مى‏دانسته و معتقد بودند که گل سر سبد جامعه انسانیت اند، بهشت به خاطر آن‏ها آفریده شده و آتش جهنم با آنها کارى ندارد.
قرآن آئینه وحى الهى و یگانه مرجع زوال‏ناپذیر بشرى است که تمسّک به آیاتش روشن‏گر دیده‏هاى بینا و اندیشه‏هاى اهل تأمل است؛ چنان که خود همواره انسان‏ها را به تدبّر در آیات الهى دعوت کرده و آن را ویژه اهل دانش و تعقل معرفى مى‏کند.
یکى از مباحث مهم و مورد تأکید قرآن کریم، تاریخ و عمل کرد یهود است که مرتب از سوى خداوند به مسلمانان تذکر داده مى‏شود تا از آن پند و اندرز گیرند. ما نیز به اندازه فهم اندک و توان خویش بر آن شدیم تا از چشمه‏هاى زلال و جارى این کوثر هدایت جرعه‏اى بنوشیم: لذا از تفسیر گرانقدر «نمونه» به عنوان مرجع تفسیر آیات و کتاب تلمود (تعلیم دیانت و آداب یهود) که کتاب مقدس یهودیان است و نیز از پروتکل‏هاى صهیونیسم(1) استفاده شده است.
پیش از بعثت رسول گرامى اسلام، یهود در کتب خود خوانده بودند که: هجرت گاه آخرین پیامبر بین دو کوه «عِبر» و «احُد» مى‏باشد، بدین سبب از سرزمین خود هجرت کرده و هنگامى که به کوه احد رسیدند متفرّق شدند؛ عده‏اى در «تیما» گروهى در «فدک» و جمعى در «خیبر» سکنى گزیدند.
پس از مدتى آنها که در «تیما» بودند جهت دیدار برادران خود حرکت کرده و در سرزمین مدینه ساکن شدند. آنها در مدت دوران سکونت خود اموال فراوانى کسب کردند. در این زمان سلطانى به نام «تَبَع» بر آنها لشکرکشى کرد و خواست به آن دیار ماندگار شود، ولى یهود اجازه نداده و مدّعى بودند که جز پیغمبر آخرالزمان کسى شایستگى حکومت بر آن سرزمین را ندارد. او نیز از خاندان خود دو قبیله «اوس» و «خزرج» را براى یارى پیامبرى که ظهور خواهد کرد در آن جا اسکان داد.
وقتى این دو قبیله جمعیت‌شان زیاد شد به اموال یهود تجاوز کردند. یهودیان گفتند: پیغمبر آخر الزمان حق ما را از شما خواهد گرفت. لذا منتظر ظهور پیامبر بودند، اما پس از بعثت پیامبر اسلام(ص) به خاطر این که بر خلاف تصوّر ذهنى و نژادپرستى آنها، پیامبر از قوم بنى‏اسرائیل نبود به او کفر ورزیدند. قرآن از این معامله آنها به «فَبَآؤُواْ بِغَضَبٍ عَلَى غَضَبٍ» تعبیر مى‏کند که غضب اولى سرگردانى چهل ساله بنى‏اسرائیل در «بیابان تیه» بود.
عقاید تحریف شده یهود
یهودیان هم مانند گروهى از مسیحیان به خداوند نسبت‏هاى شرک مى‏بستند. در قرآن کریم آمده است: «وَقَالُواْ اتَّخَذَ اللّهُ وَلَداً؛(2) این عقیده خرافى که خداوند داراى فرزند است، هم مسیحیان و هم جمعى از یهود و هم مشرکان به آن اعتقاد داشتند. در جاى دیگر قرآن آمده: «وَقَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللّهِ؛(3) یهود مى‏گفتند: «عُزَیر» پسر خداوند است که خداوند در جواب این سخن آنان مى‏فرماید: همه چیز در آسمان و زمین براى خداوند است و نیازى به فرزند ندارد.(4)
از آن جا که یهودیان بعد از ظهور اسلام قدرت خود را از دست داده بودند، این را به خدا نسبت داده و معتقد بودند: دست خداوند بسته است که به ما بخششى نمى‏کند: «وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ»(5) خداوند نیز در ادامه آیه در جواب به آنان مى‏فرماید: «غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ» دست آنها بسته شده و به لعن خداوند گرفتار شده‏اند.
برنامه دیرینه یهود این است که همیشه خود را برتر از دیگران مى‏دانند(6) تا جایى که وقتى پیامبر اسلام نامه‏اى به یهودیان «بنى‏قینقاع» نوشتند و آنها را به انجام نماز و پرداخت زکات و انفاق (قرض به خداوند) دعوت کردند، گفتند: اگر خداوند فقیر نبود از ما قرض نمى‏خواست: «قَالُواْ إِنَّ اللّهَ فَقِیرٌ وَنَحْنُ أَغْنِیَاء»(7)
مشاهده مى‏کنیم که یهودیان از دادن نسبت‏هاى ناروا به خداوند کوچک‏ترین ابایى ندارند و حتى خود را برتر از خداوند مى‏دانند.
از تاریخ زندگى یهود - علاوه بر آیات قرآن کریم - چنین برمى‏آید که آنها خود را یک نژاد برتر مى‏دانسته و معتقد بودند که گل سر سبد جامعه انسانیت اند(8)، بهشت به خاطر آن‏ها آفریده شده و آتش جهنم با آنها کارى ندارد.(9) آنها فرزندان خداوند و دوستان خاص او هستند. این خودخواهى ابلهانه در آیات مختلفى از قرآن که سخن از یهود به میان آمده منعکس شده است؛ مثلاً: «نَحْنُ أَبْنَاء اللّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ؛(10)؛ فرزندان خداوند و دوستان خاصّ او هستیم.» و «وَقَالُواْ لَن یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن کَانَ هُوداً أَوْ نَصَارَى»(11)؛ آنها گفتند: کسى در بهشت داخل نمى‏شود، مگر این که یهودى یا نصرانى باشد.»
این پندارهاى موهوم از یک سو آنها را به ظلم، خیانت، گناه و طغیان دعوت مى‏کرد و از سوى دیگر به کبر و خودپسندى و خودبرتربینى. از آن جا که همیشه شیوه و روش قرآن بر منطق و استدلال استوار است، در پاسخ به این زیاده خواهى آنان چنین مى‏فرماید: «قُلْ إِن کَانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الآَخِرَةُ عِندَ اللّهِ خَالِصَةً مِّن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ»(12)؛ اگر آن چنان که شما مدّعى هستید سراى آخرت نزد خداوند مخصوص شما است نه سایر مردم، پس آرزوى مرگ کنید اگر راست مى‏گویید.»
ادعاهاى دروغین یهود یکى از دلایل روشن خودخواهى آنان است و این برترى‏طلبى با هیچ منطقى سازگار نیست، چنان چه قرآن پرده از روى تزویر و دروغ آنان برمى‏دارد، زیرا آنان به هیچ وجه حاضر به ترک زندگى دنیا نیستند: «وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَیَاةٍ وَمِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُواْ یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَن یُعَمَّرَ وَاللّهُ بَصِیرٌ بِمَا یَعْمَلُونَ»(13)؛ آنها را حریص‏ترین مردم و حتى حریص‏تر از مشرکان، بر زندگى این دنیا و اندوختن ثروت خواهى یافت (تا آن جا که هر یک از آنها دوست دارد هزار سال عمر کند، در حالى که این عمر طولانى او را از عقاب خداوند باز نخواهد داشت و خداوند به اعمال آنها بینا است.»
در مباحث مقدماتى به بررسى ریشه‏هاى تاریخى دشمنى یهود با اسلام پرداختیم و عقاید آنها نسبت به خداوند را مورد توجه و بررسى قرار دادیم، در ادامه این گفتار عقاید یهود درباره نبوت و وحى از دیدگاه قرآن مورد توجه قرار مى‏دهیم:
یهود در گفت و گوهاى خود با مسلمانان، همواره ادعا داشتند که تمام پیامبران از میان ما برخاسته‏اند و دین ما قدیمى‏ترین ادیان و کتاب ما کهن‏ترین کتاب آسمانى است، اگر محمد(ص) نیز پیامبر است باید از میان ما مبعوث شده باشد.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   42 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود    دانلود مقاله  سیمای یهود در قرآن


دانلود مقاله نگاهى به شخصیت و عملکرد حضرت عباس علیه‏السلام

 

 

 

3. درخشش در جنگ صفین
دوشادوش امام حسن علیه‏السلام
یاور وفادار امام حسین علیه‏السلام
زندگانى حکمت‏آمیز و غرور آفرین پیشوایان معصوم علیهم‏السلام و فرزندان برومندشان، سرشار از نکات عالى و آموزنده در راستاى الگوگیرى از شخصیت کامل و بارز آنان بوده و نیز درس‏هاى تربیتى آنان نسبت به فرزندان خویش، در تمامى زمینه‏هاى اخلاقى و رفتارى، سرمشق کاملى براى تشنگان زلال معرفت و پناهگاه استوارى براى دوستداران فرهنگ متعالى اهل‌بیت عصمت علیهم‏السلام و به ویژه براى نسل جوان، خواهد بود. از آن جا که زندگانى پر خیر و برکت اهل‌بیت علیهم‏السلام در بردارنده دو اصل استوار «حماسه و عرفان» است، پرداختن به بُعد حماسى زندگانى آنان و فرزندانشان که در معرض پرورش و تربیت ناب اسلامى قرار داشته‏اند، براى عامّه مردم و به ویژه جوانان جذّاب و گام مؤثرى در عرصه تبلیغ اهداف خواهد بود.
اى ام‏البنین! نور دیده‏ات نزد خداوند منزلتى سترگ دارد و پروردگار در عوض آن دو دست بریده، دو بال به او ارزانى مى‏دارد که با فرشتگان خدا در بهشت به پرواز درآید؛ آن سان که پیشتر این لطف به جعفربن ابى‏طالب شده است.
همچنین غبار برخى شبهات عامیانه را از چهره مخاطبان مبلغان دینى، در راستاى معرفى و تبلیغ اهداف و انگیزه‏هاى اهل‌بیت علیهم‏السلام خواهد سترد. شبهاتى از قبیل این که چرا مبلغان بیشتر به جنبه‏هاى عاطفى و خصوصاً به مظلومیت اهل‌بیت پیامبر علیهم‏السلام مى‏پردازند؟ اگر چه پاسخ به این پرسش ساده، براى مبلغان بسیار روشن و بدیهى است، اما باید به خاطر داشت که مبلّغ مى‏بایست ضمن پاسداشت احترام شنوندگان و مخاطبان خود، براى تأثیرگذارى بیشتر در آنان، پاسخگو و برآورنده نیازهاى روحى آنان، با اطلاع رسانى بیشتر در ابعاد حماسى آن بزرگ مردان حماسه و اندیشه و هدایت نیز باشد. با این پیش درآمد، مى‏توان با تبیین جنبه‏هاى حماسى شخصیت پور بى هماورد حیدر علیه‏السلام در زوایایى از زندگانى آن حضرت که کمتر بیان شده است، گام مؤثرى برداشت. این نوشتار سعى دارد، با بررسى زندگانى حضرت عباس علیه‏السلام پیش از رویداد روز دهم محرم سال 61 هجرى، به ابعاد حماسى شخصیت او، با نگاهى به فعالیت‏هاى دوران نوجوانى و شرکت وى در جنگ‏ها، چهره روشن‏ترى از آن حضرت به تصویر کشد.
ولادت و نام‏گذارى
داستان شجاعت و صلابت عباس علیه‏السلام مدت‏ها پیش از ولادت او، از آن روزى آغاز شد که امیرالمؤمنین علیه‏السلام از برادرش عقیل خواست تا براى او زنى برگزیند که ثمره ازدواجشان، فرزندانى شجاع و برومند در دفاع از دین و کیان ولایت باشد.(1) او نیز «فاطمه» دختر «حزام بن خالد بن ربیعة» را براى همسرى مولاى خویش انتخاب کرد که بعدها «ام‏البنین» خوانده شد. این پیوند، در سحرگاه جمعه، چهارمین روز شعبان سال 26 هجرى، به بار نشست.(2) نخستین آرایه‏هاى شجاعت، در همان روز، زینت‌بخشِ غزل زندگانى عباس علیه‏السلام گردید؛ آن لحظه‏اى که على علیه‏السلام او را «عباس» نامید. نامش به خوبى بیانگر خلق و خوى حیدرى بود. على علیه‏السلام طبق سنت پیامبر (صلى‏الله‏علیه ‏و آله) در گوش او اذان و اقامه گفت. سپس نوزاد را به سینه چسباند و بازوان او را بوسید و اشک حلقه چشانش را فراگرفت. ام‏البنین علیهاالسلام از این حرکت شگفت زده شد و پنداشت که عیبى در بازوان نوزادش است. دلیل را پرسید و نگارینه‏اى دیگر بر کتاب شجاعت و شهامت عباس علیه‏السلام افزوده شد. امیرالمؤمنین علیه‏السلام حاضران را از حقیقتى دردناک، اما افتخارآمیز، که در سرنوشت نوزاد مى‏دید، آگاه نمود که چگونه این بازوان، در راه مددرسانى به امام حسین علیه‏السلام از بدن جدا مى‏گردد و افزود: اى ام‏البنین! نور دیده‏ات نزد خداوند منزلتى سترگ دارد و پروردگار در عوض آن دو دست بریده، دو بال به او ارزانى مى‏دارد که با فرشتگان خدا در بهشت به پرواز درآید؛ آن سان که پیشتر این لطف به جعفربن ابى‏طالب شده است.(3)
امیرالمؤمنین علیه‏السلام فرمود: جلوتر بیا. عباس علیه‏السلام پیش روى پدر ایستاد و امام با دست خود، شمشیر را بر قامت بلند او حمایل نمود. سپس نگاهى طولانى به قامت او نمود و اشک در چشمانش حلقه زد. حاضران گفتند: یا امیرالمؤمنین! براى چه مى‏گریید؟ امام پاسخ فرمود: گویا مى‏بینم که دشمن پسرم را احاطه کرده و او با این شمشیر به راست و چپ دشمن حمله مى‏کند تا این که دو دستش قطع مى‏گردد.
کودکى و نوجوانى
تاریخ گویاى آن است که امیرالمؤمنین علیه‏السلام همّ فراوانى مبنى بر تربیت فرزندان خود مبذول مى‏داشتند و عباس علیه‏السلام را افزون بر تربیت در جنبه‏هاى روحى و اخلاقى از نظر جسمانى نیز مورد تربیت و پرورش قرار مى‏دادند. تیزبینى امیرالمؤمنین علیه‏السلام در پرورش عباس علیه‏السلام، از او چنین قهرمان نام‏آورى در جنگ‏هاى مختلف ساخته بود. تا آن جا که شجاعت و شهامت او، نام على علیه‏السلام را در کربلا زنده کرد.
روایت شده است که امیرالمؤمنین علیه‏السلام روزى در مسجد نشسته و با اصحاب و یاران خود گرم گفتگو بودند. در آن لحظه، مرد عربى در آستانه در مسجد ایستاده، از مرکب خود پیاده شد و صندوقى را که همراه آورده بود، از روى اسب برداشت و داخل مسجد آورد. به حاضران سلام کرد و نزدیک آمد و دست على علیه‏السلام را بوسید، و گفت: مولاى من! براى شما هدیه‏اى آورده‏ام و صندوقچه را پیش روى امام نهاد. امام درِ صندوقچه را باز کرد. شمشیرى آب‏دیده در آن بود. در همین لحظه، عباس علیه‏السلام که نوجوانى نورسیده بود، وارد مسجد شد. سلام کرد و در گوشه‏اى ایستاد و به شمشیرى که در دست پدر بود، خیره ماند. امیرالمؤمنین علیه‏السلام متوجه شگفتى و دقت او گردید و فرمود: فرزندم! آیا دوست دارى این شمشیر را به تو بدهم؟ عباس علیه‏السلام گفت: آرى! امیرالمؤمنین علیه‏السلام فرمود: جلوتر بیا. عباس علیه‏السلام پیش روى پدر ایستاد و امام با دست خود، شمشیر را بر قامت بلند او حمایل نمود. سپس نگاهى طولانى به قامت او نمود و اشک در چشمانش حلقه زد. حاضران گفتند: یا امیرالمؤمنین! براى چه مى‏گریید؟ امام پاسخ فرمود: گویا مى‏بینم که دشمن پسرم را احاطه کرده و او با این شمشیر به راست و چپ دشمن حمله مى‏کند تا این که دو دستش قطع مى‏گردد.(4) و این گونه نخستین بارقه‏هاى شجاعت و جنگاورى در عباس علیه‏السلام به بار نشست.

 

شرکت در جنگ‏ها، نمونه‏هاى بارزى از شجاعت
1ـ آب رسانى در صفین
پس از ورود سپاه هشتاد و پنج هزار نفرى معاویه به صفین، وى به منظور شکست دادن امیرالمؤمنین علیه‏السلام، عده زیادى را مأمور نگهبانى از آب راه فرات نموده و «ابوالاعور اسلمى» را بدان گمارد. سپاهیان خسته و تشنه امیرالمؤمنین علیه‏السلام وقتى به صفین مى‏رسند، آب را به روى خود بسته مى‏بینند. تشنگى بیش از حد سپاه، امیرالمؤمنین علیه‏السلام را بر آن مى‏دارد تا عده‏اى را به فرماندهى «صصعة‏بن صوحان» و «شبث بن ربعى»، براى آوردن آب اعزام نماید. آنان به همراه تعدادى از سپاهیان، به فرات حمله کرده و آب مى‏آورند.(5)که در این یورش امام حسین علیه‏السلام و اباالفضل العباس علیه‏السلام نیز شرکت داشتند که مالک اشتر این گروه را هدایت مى‏نمود.(6)به نوشته برخى تاریخ نویسان معاصر، هنگامى که امام حسین علیه‏السلام در روز عاشورا از اجازه دادن به عباس علیه‏السلام براى نبرد امتناع مى‏ورزد، او براى تحریض امام حسین علیه‏السلام خطاب به امام عرض مى‏کند: «آیا به یاد مى‏آورى، آن گاه که در صفین آب را به روى ما بسته بودند، به همراه تو براى آزاد کردن آب تلاش بسیار کردم و سرانجام موفق شدیم به آب دست یابیم و در حالى که گرد و غبار صورتم را پوشانیده بود و نزد پدر بازگشتم... .»(7)

 

2ـ تقویت روحیه جنگاورى عباس علیه‏السلام
در جریان آزادسازى فرات، توسط لشکریان امیرالمؤمنین علیه‏السلام، مردى تنومند و قوى هیکل به نام «کُرَیْب بن ابرهة»، از قبیله «ذمى یزن»، از صفوف لشکریان معاویه، براى هماوردطلبى جدا شد. در مورد قدرت بدنى بالاى او نگاشته‏اند که وى یک سکه نقره را بین دو انگشت شست و سبابه خود چنان مى‏مالید که نوشته‏هاى روى سکه ناپدید مى‏شد.(8) او خود را براى مبارزه با امیرالمؤمنین علیه‏السلام آماده مى‏سازد. معاویه براى تحریک روحیه جنگى او مى‏گوید: على علیه‏السلام با تمام نیرو مى‏جنگد [و جنگجویى سترگ است] و هر کس را یاراى مبارزه با او نیست. [آیا توان رویارویى با او را دارى؟] کریب پاسخ مى‏دهد: من [باکى ندارم و] با او مبارزه مى‏کنم. نزدیک آمد و امیرالمؤمنین علیه‏السلام را براى مبارزه صدا زد. یکى از پیش مرگان مولا على علیه‏السلام به نام «مرتفع بن وضاح زبیدى» پیش آمد. کریب پرسید: کیستى؟ گفت: هماوردى براى تو! کریب پس از لحظاتى جنگ، او را به شهادت رساند و دوباره فریاد زد: یا شجاع‏ترین شما با من مبارزه کند، یا على علیه‏السلام بیاید. «شَرحبیل بن بکر» و پس از او «حرث بن جلاّح» به نبرد با او پرداختند، اما هر دو به شهادت رسیدند.
امام على علیه‏السلام در این جا با به کار بستن یک تاکتیک نظامى کامل، سرنوشت مبارزه را به گونه‏اى دیگر رقم زد و از آن جا که «خدعه» در جنگ جایز است،(9) تاکتیک نظامى به کار برد. او فرزند رشید خود عباس علیه‏السلام را که در آن زمان على رغم سن کم، جنگجویى کامل و تمام عیار به نظر مى‏رسید،(10) فرا خواند و به او دستور داد که اسب، زره و تجهیزات نظامى خود را با او عوض کند و در جاى امیرالمؤمنین در قلب لشکر بماند و خود لباس جنگ عباس علیه‏السلام را پوشیده بر اسب او سوار شد و در مبارزه‏اى کوتاه، اما پر تب و تاب، کریب را به هلاکت رساند... و به سوى لشکر بازگشت و سپس محمد بن حنفیه را بالاى نعش کریب فرستاد تا با خونخواهان کریب مبارزه کند(11) و ... . امیرالمؤمنین از این حرکت چند هدف را دنبال مى‏کرد؛ هدف بلندى که در درجه اول پیش چشم او قرار داشت، روحیه بخشیدن به عباس علیه‏السلام بود که جنگاورى نو رسیده بود و تجربه چندانى در نبرد نداشت والا ضرورتى در انجام این کار نبود و نیز افراد دیگرى هم غیر از عباس علیه‏السلام براى این کار وجود داشت. از این رو، این رفتار خاص، بیانگر هدفى ویژه بوده است. در درجه دوم، او مى‏خواست لباس و زره و نقاب عباس علیه‏السلام در جنگ‏ها شناخته شده باشد و در دل دشمن، ترسى از صاحب آن تجهیزات بیندازد و برگ برنده را به دست عباس علیه‏السلام در دیگر جنگ‏ها بدهد تا هر گاه فردى با این شمایل را دیدند، پیکار على علیه‏السلام در خاطرشان زنده شود. و در گام واپسین (به روایت برخى تاریخ نویسان)، امام با این کار مى‏خواست کریب نهراسد و از مبارزه با على علیه‏السلام شانه خالى نکند.(12) و همچنان سرمست از باده غرور و افتخارِ به کشتن سه تن از سرداران اسلام، در میدان باقى بماند و به دست امام کشته شود تا هم او، هم همرزمان زرپرست و زور مدارش، طعم شمشیر اسلام را بچشند.
اما نکته دیگرى که فهمیده مى‏شود، این است که با توجه به قوت داستان از جهت نقل تاریخى، تناسب اندام عباس علیه‏السلام، در سنین نوجوانى، چندان تفاوتى با پدرش ـ که مشهور است قامتى میانه داشته‏اند ـ نداشته که امام مى‏توانسته بالاپوش و کلاهخود فرزند جوان یا نوجوان خود را بر تن نماید. از همین جا مى‏توان به برخى از پندارهاى باطل پاسخ گفت که واقعاً حضرت عباس علیه‏السلام از نظر جسمانى با سایر افراد تفاوت داشته است و على رغم این که برخى تنومند بودن عباس علیه‏السلام و یا حتى رسیدن زانوان او تا نزدیک گوش‏هاى مرکب را انکار کرده و جزء تحریفات واقعه عاشورا مى‏پندارند، حقیقتى تاریخى به شمار مى‏رود. اگر تاریخ گواه وجود افراد درشت اندامى چون کریب (در لشکر معاویه) بوده باشد، به هیچ وجه بعید نیست که در سپاه اسلام نیز افرادى نظیر عباس علیه‏السلام وجود داشته باشند؛ که او فرزند کسى است که در قلعه خیبر را از جا کند و بسیارى از قهرمانان عرب را در نوجوانى به هلاکت رساند. آن سان که خود مى‏فرماید: «من در نوجوانى بزرگان عرب را به خاک افکندم و شجاعان در قبیله معروف «ربیعه» و «مضر» را در هم شکستم...».(13)

 

3. درخشش در جنگ صفین
در صفحات دیگرى از تاریخ این جنگ طولانى و بزرگ که منشأ پیدایش بسیارى از جریان‏هاى فکرى و عقیدتى در پایگاه‏هاى اعتقادى مسلمانان بود، به خاطره جالب و شگفت‏انگیز دیگرى در درخشش حضرت عباس علیه‏السلام بر مى‏خوریم. این گونه نگاشته‏اند: در گرماگرم نبرد صفین، جوانى از صفوف سپاه اسلام جدا شد که نقابى بر چهره داشت. جلو آمد و نقاب از چهره‏اش برداشت.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   31 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله نگاهى به شخصیت و عملکرد حضرت عباس علیه‏السلام