چکیده :
در این پژوهش به بررسی سازه های سبک فولادی پرداخته شده است ، سیستم سازههای فولادی سبک (LSS)، یک سیستم سازهای پیشرفته است که در انواع ساخت و سازها مانند ویلاها، خانه های ویلایی تک خانوار و چندخانوار ، ساختمانهای مسکونی، اداری و صنعتی یک، دو و سه طبقه، هتلها و هتل آپارتمانها، ساختمانهای مدارس و دانشگاهی، رستورانها و .... دارای کاربرد میباشد. سیستم سازه های فولادی سبک (LSS) یکی از مناسبترین سیستمهای ساختمانی است که امروزه در جهان مورداستفاده قرار میگیرد.
مقدمه :
اصلی ترین عامل در سازهای فولادی سبک، مقاطع فولادی جدار نازک (LGS) میباشد. مقاطع فولادی جدار نازک، مقاطع فلزی سرد نورد شدهای میباشند که با استفاده از ورقهای فولادی نازک و با استفاده از روش Roll Forming شکل دهی میشوند. داشتن ضخامت یکنواخت در عرض مقاطع و استفاده از روش Roll Forming برای ساخت آنهاست که باعث میگردد، تولید مقاطع در حجم بسیار بالا و با کیفیت مناسب و یکنواخت انجام گیرد. مقاطع فولادی جدار نازک، سبک بوده و به راحتی قابل حمل میباشند. بخشهای مختلف ساختمان را به راحتی می توان با این مقاطع مونتاژ نمود. این عوامل باعث میگردد که عملیات ساخت با این سیستم بسیار سریع باشد.
معرفی تکنولوژی سازه های پیش ساخته سبک در صنعت ساختمان
صنعت ساختمان و پروژه¬های عمرانی به گواهی آمار و ارقام، از لحاظ سرمایه و حجم نیروی انسانی درگیر، بزرگترین صنعت در کشور می¬باشد. رشد سریع جمعیت و افزایش تقاضا، نیاز به کاهش زمان تحویل پروژه-های عمرانی و کاهش زمان برگشت سرمایة سرمایه¬گذاران و عواملی از این قبیل باعث شده¬اند تا ضرورت ایجاد تحول در شیوه¬های سنتی صنعت ساختمان روزبه¬روز بیشتر شود. روش¬ “سازه¬های پیش¬ساخته سبک” که یکی از تکنولوژی¬های نوپا در عرصه ساخت و ساز¬های عمرانی در کشور است موضوع مصاحبة شبکة تحلیلگران تکنولوژی ایران با مهندس احمدی، معاونت اجرایی موسسة سازه¬های پیش¬ساختة سبک (SAP) است. در زیر نکات مهم آن ملاحظه می¬گردد:
صنعت ساختمان در جهان در حدود صد تا صدوده سال قدمت دارد و شروع آن به زمانی برمی¬گردد که اولین تیرهای بتونی به صورت T شکل، تولید صنعتی شده و قطعات بتونی با اشکال مختلف در مقیاس صنعتی تولید شد.
اگر تکنولوژی ساختمان را به معنی وارد شدن صنعت در ساختمان¬سازی بگیریم، از حدود سال۴۷ تکنولوژی ساختمان وارد ایران شد و اوج آن زمانی بود که ساختمان¬سازی به صورت شهرک¬سازی در بعضی از شهرهای بزرگ مثل اصفهان(مجتمع ذوب آهن)، اهواز، تبریز، تهران و برخی دیگر از شهرها شروع شد. این صنعت بیشتر از کشورهای اروپایی مانند آلمان، هلند، انگلیس و فنلاند به ایران وارد شد.
تکنولوژی سازه¬های پیش¬ساختة سبک
تنوع تکنولوژی¬های ساختمان بسیار زیاد است و هر کدام ویژگی¬ها و قاعدتاً محدودیت¬های خاص خود را دارند. سیستم سازه¬های پیش ساخته سبک را حدود ۳۴ سال پیش یک آمریکایی ابداع کرد. مرحلة صنعتی شدن آن ۵ تا ۶ سال به طول انجامید. عمده¬ترین شرکت¬هایی که در دنیا این تکنولوژی را به کار می¬گیرند، شرکت E.V.G اتریش و شرکت¬های ۳D Panel و RAM در آمریکا می¬باشند. توجه زیاد صنایع اروپایی به تکنولوژی سازه¬های پیش¬ساخته سبک به خاطر مشکلاتی بود که در سایر تکنولوژی¬های پیش¬ساخته وجود داشت. به طور مثال تکنولوژی Large Panel با وجود سرعت بالا و کارخانه¬ای بودن آن، با مشکل ضعف اتصالات روبروست و همچنین وزن سنگین ساختمان یک معضل جدی در این تکنولوژی به شمار می¬رود. حمل¬ونقل قطعات سنگین بتونی، این فرآیندها را دشوار می¬کند. در زلزله¬ای که چند سال پیش در ترکیه اتفاق افتاد، ساختمان¬های زیادی که در آنها از تکنولوژی Large Panel استفاده شده بود به دلیل ضعف اتصالات تخریب شدند.
در تکنولوژی سازه¬های پیش¬ساختة سبک، اتصالات به صورت یکپارچه است (دیوار به دیوار، سقف به دیوار و دیوار به پی). بر خلاف روش Large Panel که اتصالات به صورت کام و زبانه است، در روش سازه-های پیش ساخته سبک، اتصالات به صورت جوش نقطه¬ای است و به جای اینکه ابتدا قطعات سنگین بتن در کارخانه ساخته شده و بعد به هم متصل شوند، ابتدا سازه به صورت شبکه¬های میلگردی که بین آنها(بین دو شبکه میلگرد) یک لایه فوم پلی¬استایرن قرار می¬گیرد ساخته می¬شود و پانل¬های سبک در محل احداث ساختمان به فنداسیون جوش داده می¬شود و همچنین دیوارها و سقف به هم جوش داده می¬شوند و ساختمان با پانل¬های سبک برپا می¬شود. سپس در همان محل دیوارها و سقف و محل، اتصالات به صورت همزمان بتن پاشی می¬شوند. بتن از طریق پمپ، با فشار هوا به پانل¬ها پاشیده می¬شود که اصطلاحاً آن را “شات کریت” گویند.
این روش باعث یکپارچگی در اتصالات شده، استحکام و پایداری ساختمان را در مقابل نیروهای دینامیکی حاصل از زلزله یا طوفان افزایش می¬دهد.
بنابراین دلیل انتخاب روش سازه¬های پیش ساخته سبک استفاده از امتیازات برتر آن نسبت به سایر تکنولوژیهای پیش ساخته موجود است که هنوز هم از این مزایا برخوردار است.
البته همانند صنایع دیگر، در این صنعت هم ممکن است نوآوری¬هایی در دنیا دیده شود. اما با توجه به شرایط اقلیمی، فرهنگی و اجتماعی، روش سازه¬های پیش¬ساخته سبک، مناسبترین روش برای ایران تشخیص داده شده است. به طور مثال تکنولوژی¬های جدید قیمت مسکن را خیلی بالا می¬برند که این با نیاز اغلب مردم ما به خانه¬های ارزان¬قیمت سازگار نیست ولی روش سازه¬های پیش¬ساختة سبک قیمت را بالا نمی¬برد.
تاریخچه :
1850 آغاز استفاده از ورق سبک در ساخت لوازم منزل .
1950 استفاده در ساخت مجتمع های مسکونی و تجاری .
1990 به کار گیری گسترده با گران شدن چوب و مطرح شدن مسایل زیست محیطی .
1990 تصویب آئین نامه ها و استانداردهای مربوطه در این دهه .
•شروع در آئین نامه های IBC , UBCو بعدا سایر آئین نامه ها
•در نسخه جدید نرم افزار 2000/10 SAP در فصل دهم , این روش وارد شده است .
•آئین نامه مورد استفاده در ایران IBC و استاندارد AISI می باشد که در قوانین ایران نیز پذیرفته شده است.
•لازم به ذکر است که روش LSF در دی ماه 1386 به تایید مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن ایران رسیده است .
الف – تولید
• امکان تهیه مواد اولیه در کشورهای مختلف
• قابل حمل بودن خط تولید
• درصد مواد اولیه داخلی به خارجی 90%
• ظرفیت تولید یک خط در سال1800 واحد
• سطح زمین مورد نیاز خط تولید کم
ب - اجرا (ساخت و نصب )
• سرعت ساخت زیاد
• سرعت نصب متوسط
• سهولت نصب و اجرا متوسط
• سبکی مصالح زیاد
• دفعات حمل مصالح کم
• ایجاد نخاله خیلی کم
• نیاز به نیروی متخصص برای اجرا کم
مراحل اجرای ساختمان های LSF :
مرحله اول – فونداسیون :
فونداسیون بناهای ساخته شده با روش LSF بسیار سبک بوده و به علت سبکی زیاد این سازه از سادگی خاصی بر خودار است و براساس طراحی مهندسین محاسب می توان از شالوده های نواری یا رادیه استفاده نمود ، همچنین در این نوع فونداسیون قابلیت اجرای محل چاه ارت – لوله فاضلاب وسایر موارد دیده شده است .
مرحله دوم – اسکلت ساختمان (سازه های فولادی سبک )LSF:
این نوع سازه ها از طریق روش رول فرمینگ (نورد سرد ) یا پرس ورق های بریده شده تولید و ساخته می شوند . جنس این سازه ها از ورق گالوانیزه به ضخامت های مختلف 1ویا 2 میلیمتر بوده و یکی از شاخص های این نوع سازه مقاومت در برابر اکسید شدن (زنگ زدگی ) می باشد. -سطح مقطع این سازه ها اکثراً به صورت UوC می باشدکه توسط پیچ و پرچ به یکدیگر متصل می گردنند. -کلیه سازه ها مونتاژ شده وبرش خورده به محل پروژه حمل می گردد ودر زمان بسیار کوتاه به یکدیگر متصل شده و آماده برای نصب پانلها و یا در اصطلاح سفت کاری ساختمان می گردنند. -زمان اجراء استراکچر ساختمان ها با این روش بسیار کوتاه و حدوداً بین 7 الی 14 روز می باشد . -در این نوع ساختمان ها وزن آهن مصرفی در هر متر مربع معادل 30 تا 45 کیلوگرم محاسبه گردیده است . -قابلیت انعطاف پذیری و سازش با زمین های نا مساعد در سازه های فلزی نسبت به سازه های چوبی 21 برابر و نسبت به سازه های بتونی 10 برابر می باشد.
مرحله سوم – پوشش های خارجی وداخلی سقف – دیوار پوشش خارجی و داخلی سقف :
گزینه های مختلفی را می توان برای پوشش سقف نام برد به طور مثال ساندویچ پانل – ورقهای گالوانیزه با تنوع رنگی زیاد –پوشش های مثل فایبر سمند رنگی ، روف تایل ، آکرا و .....انتخاب پوشش سقف با توجه به شرایط اب و هوایی قابل تغییر و انتخاب می باشد. و برای پوشش داخلی سقف می توان از سقفهای کاذب( کناف ) – تایلهای گچی با روکش U.P.V.C یا گچبرگ و یا تایلهای آرمسترانگ نام برد . پوشش دیوارهای داخلی و خارجی : برای پوشش دیواره های داخلی می توان از پانلهای گجی – پانلهای سیمانی یا دیوار پوش MDF استفاده کرد که در طرح ها و ضخامتهای مختلف استفاده می گردد. این نوع پانلها به راحتی قابلیت نصب بر روی این نوع سازه را دارا می باشد .همچنین می توان نمای داخلی را با استفاده از کاغذ دیواری – رنگ روغنی یا پلاستیکی ، بلکا و دیوار کوب های مختلف پوشش داد . و جهت عایق نمودن دیوارها نیز می توان از پشم سنگ و یا فوم پلی استایرن در بین سازه ها استفاده نمود . پوشش دیوارهای خارجی را می توان با استفاده از پانلهای سیمانی یا سمند برد – پانلهای چوبی یا پلی وود ، پانلهای صنعتی ( ساندویچ پانل، پانل دکوراتیو ) پوششهای سنتی (سیمان – آجر نما و یا غیره ..)به راحتی به سازه ها نصب کرد. پانلهای سیمانی در طرح ها ی ساده و چوبی و سنگی با ضخامتهای بین 8 تا 12 میلیمتر در ابعاد متنوع تولید می گردد. این پانلها مقاوم در برابر شرایط جوی ناپایدار – ضربه پذیری و حمله موریانه ها بوده و از نظر زیبایی مانند چوب و از نظر مقاومت مانند سنگ در نمای بیرونی ساختمان جلوه می نماید. (مقاوم در برابر خش –سایش – غیر قابل پوسته شدن و ترک خوردن )
مرحله چهارم –تاسیسات الکتریکی و مکانیکی تاسیسات برقی شامل :
ا سیم کشی –کلید –پریز- تابلو برق –چاه ارت – خط تلفن –کابل تلویزیون که در این نوع ساختمانها به راحتی میسر می باشد. در این شیوه لوله های پلاستیکی از بالای سقف کاذب به میان فضای خالی دیوارها به محل قوطی ها که از پیش به وسیله پشت بند های مخصوص در محل مورد نصب شده اند کشیده می شوند . تاسیسات مکانیکی : قابلیت استفاده انواع لوله های تاسیساتی سرد و گرم -فاضلاب – – رادیاتورها – پکیج – ملزومات سرویس بهداشتی در انواع مختلف – اساس لوله های تاسیساتی با استفاده از سوپر پایپ و پی وسی فشرده می باشد ،که در مقایسه با لوله های فلزی و چدنی از انعطاف و طول عمر بیشتری برخودار می باشند. برای سیستم تهویه مطبوع نیز می توان بسته به نظر کارفرما یا از پکیج یونیت و از سیستم تهویه مرکزی استفاده کرد .
مرحله پنجم – درب و پنجره درب ها :
استفاده از انواع درب ها از نوع MDF-HDF-UPVC - و آلومینیوم ضد حریق و ضد سرقت (چهارچوب درب ها از نوع فولاد با چوب می باشد.) پنجره : استفاده از انواع پنجره های UPVC و یا آلومینیومی با شیشه های تک جداره و دو جداره در ضخامت و ابعاد و اشکال مختلف )
مرحله ششم – کفسازی و سایر :
کفسازی – نقاشی و رنگ انواع سرامیک و کاشی –لمینت –پارکت – موزاییک و کف سیمانی در این نوع سیستم مورد استفاده قرار می گیرد .
دستورالعمل ضوابط مورد قبول در تولید صنعتی مسکن و ساختمان
به منظور استفاده بیشتر و بهتر از امکانات، منابع و توانایی های موجود در کشور و پرهیز از کاربرد روش های متداول ساختمان سازی که از نظر سرعت، نحوهی اجرا، مدیریت و سازماندهی عملیات پاسخگوی طرح و برنامه های متناظر با نیازها نمی باشد، لزوم استفاده از تولید صنعتی ساختمان که موجب یک یا چند ویژگی از جمله افزایش سطح کیفی ساختمانها، افزایش ایمنی، کاهش وزن سازه، صرفه جویی اقتصادی و کاهش زمان ساخت و نیز بهینه شدن فرایند سرمایه گذاری در ساخت واحدهای مسکونی می گردد، را بیش از پیش الزامی می نماید.
لذا دستورالعمل زیر در اجرای فصل چهارم آیین نامه اجرائی بند «د» تبصره 6 قانون بودجه سال 1386 کل کشور و به منظور ارائه روشهای مورد قبول در ساخت و سازها با روشهای تولید صنعتی یا فناوری های نوین ابلاغ می گردد.
ماده ١ - سیستمهای کاملی که مورد تائید مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن قرار گرفته است شامل:
( LSF ) - سیستم سازه ای قاب فلزی سبک متشکل از مقاطع فولادی باربر سرد نورد شده مقاطع با ورق های فولادی سرد نورد شده به شکل (Stud) ; C و به شکل (Runner); U به عنوان ستونک ها و تیرک ها
- ساختمانهای نیمه پیش ساخته صفحات ساندویچی سقف و دیوار) ; ( 3D ) سیستمی سازه ای که سقف ها و دیوارها به طور کامل
از 3-D استفاده شده باشد.
- ساختمانهای پیش ساخته با دیوار باربر متشکل از سقف و دیوارهای بتن آرمه پیش ساخته با بتن سبک سازه ای (بتن با پوکه صنعتی)
- ساختمانهای بتن آرمه متشکل از دیوار باربر و سقف های نیمه پیش ساخته با بتن درجا
- ساختمانهای پیش ساخته متشکل از دیوارهای برشی بتن آرمه درجا و قاب خمشی ساده بتنی- فولادی با بتن درجا و غلافهای فولاد سرد نورد شده
تبصره: علاوه بر سیستمهای فوق چنانچه سیستمهای دیگری به تائید مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن برسد به این فهرست اضافه خواهد شد.
مزیتهای سیستم
• امکان اجرای همزمان چند بلوک دارد
• امکان اجرا در زمان بارندگی شدید متوسط
• امکان مدوله کردن قطعات دارد
• امکان اجرای قوس و شکستگی دارد
• امکان ایجاد شیارهای افقی وعمودی در نما دارد
• حداکثر تعداد طبقات 6 طبقه
• تعداد طبقات مناسب 5 طبقه
• عایق بودن در سرویس های بهداشتی خوب
• قابلیت تطبیق با طرحهای معماری خیلی زیاد
• امکان اجرای لوله تاسیسات در داخل دیوار دارد
• امکان احداث داکت تاسیسات دارد
• امکان ساخت شفت زباله دارد
• عمر ساختمان در مناطق خشک زیاد
• عمر ساختمان در مناطق مرطوب زیاد
• عبور حیوانات موذی و حشرات کم
• کاهش آلودگی محیط زیست دارد
• انطباق با استانداردهای جهانی دارد
• سازگاری با محیط های مختلف دارد
ویژگی¬های مهم روش سازه¬های پیش ساخته سبک
الف) مقاومت در برابر زلزله
در مناطق زلزله¬خیز مانند ایران، یکی از پارامترهای مهم در ساختمان¬سازی کاهش وزن ساختمان است. چرا که نیروهای زلزله با وزن ساختمان نسبت مستقیم دارد. بنابراین تکنولوژی انتخاب شده باید دارای جهت¬گیری کاهش وزن باشد. بر خلاف شیوة سازه¬های پیش¬ساخته سبک در سایر سیستم¬های پیش¬ساخته دیگر، اتصالاتشان اکثراً به صورت مفصلی و لولایی است و دارای وزن سنگین هستند. تنها در این روش است که با ۸ سانتیمتر بتن می¬¬توان نیروهای ساختمان ۴ طبقه را در طبقه همکف تحمل کرد. وزن نهایی ساختمان با این روش، نسبت به روش¬های پیش¬ساخته دیگر و همچنین ساختمان¬های بتنی، ۲۵ درصد کاهش می¬یابد؛ یعنی در هنگام زلزله ۲۵ درصد نیروی کمتر به ساختمان وارد می¬شود. امروزه سبک¬سازی ساختمان یکی از شعارهای اصلی در صنعت مسکن است.
ب) انعطاف¬پذیری در تولید و امکان حفظ جلوه¬های معماری اسلامی و ایرانی
مسأله مهم دیگر در صنعت ساختمان حفظ ملاک¬¬های فرهنگی و جلوه¬های معماری اسلامی و ایرانی در طراحی و نماسازی ساختمان¬هاست. انحناهای موجود در گنبدهای مساجد، نقش¬¬ و نگارهای ایرانی و اسلیمی و سایر موارد از نشانه¬های معماری اسلامی و ایرانی است که در روش سازه¬های پیش¬ساخته سبک می¬توان آنها را حفظ کرد. چرا که می¬توان پانل¬های سبک مورد استفاده را به هر طرح دلخواه درآورد و پس از نصب آنها در محل خود، بتن¬پاشی روی آنها انجام داد. روش سازه¬های پیش ساخته سبک، حتی ساخت گنبدهای بزرگ را که به دلیل زیادی وزن، دشوار است آسان¬تر¬ می¬کند چرا که در این روش وزن سازه¬ها بسیار کاهش می¬یابد در حالی که مقاومت و استحکام¬ آنها بالاتر می¬رود.
ج) ایمنی در ساختمان
بحث ایمنی، از مهمترین مسائل صنعت ساختمان است چرا که با سلامتی انسان¬ها سر و کار دارد. در ساختمانهای سنتی چون ستونها و اسکلت فلزی، قسمت اعظم بار ساختمان را تحمل می¬کنند. با کنار رفتن یک تیر یا ستون، کل ساختمان به طور ناگهانی فرو می¬ریزد. در روش سازه¬های پیش¬ساخته سبک چون به جای استفاده از اسکلت فلزی، از شبکه¬های میلگردی که در تمام سطوح دیوارها توزیع شده¬¬¬اند استفاده می-شود، فروریزی ناگهانی پیش نمی¬آید. چرا که اتصالات و مواضع تحمل بار به صورت یکپارچه در تمام ساختمان وجود دارند.
د) صرفه¬جویی¬های ملی و سایر مزایای ناشی از کاربرد روش سازه¬ها پیش¬ساختة سبک
اگر به صرفه¬جویی¬هایی که کوچک به نظر می¬رسند، در مقیاس ملی نگاه کنیم، به ارقام بالایی تبدیل می¬شوند که می¬تواند نقشی حیاتی در رشد و شکوفایی کشور ایفا کند. در زیر به مزایای ناشی از کاربرد تکنولوژی سازه¬های پیش¬ساخته سبک در صنعت ساختمان اشاره می¬شود:
۱- کاهش متوسط میزان کاربرد میلگرد فولاد از ۳۸ کیلوگرم در ساختمان¬هایLarge Panel و ساختمان سنتی به ۳۴ کیلوگرم در روش سازه¬های پیش¬ساختة سبک
۲- کاهش استفاده از سیمان در هزینه¬های تمام شده ساختمان
۳- ده درصد کاهش در هزینة تمام¬شدة ساختمان
۴- کاهش وزن ساختمان ( بطور مثال فقط در بحث استفاده از فولاد ۱۲ کیلوگرم در هر متر مربع زیربنا، کاهش وزن دیده می¬شود )
۵- کاهش زمان برگشت سرمایه از حدود ۲ سال در شیوه سنتی به ۵ الی ۶ ماه در روش سازه¬های پیش-ساختة سبک
۶- کاهش ضایعات مواد اولیه و استفاده بهتر از منابع ملی
۷- صرفه¬جویی در مصرف انرژی(به دلیل عایق بودن دیوارها، ناشی از کاربرد پل¬استایرن در پانل¬ها)
۸- افزایش عمر ساختمان و افزایش استحکام آن
۹- ایمنی بیشتر ساختمان در برابر زلزله
۱۰- کاهش میزان آلودگی¬های صوتی محیط
از محدودیت¬های روش سازه¬های پیش¬ساختة سبک آن است که فعلاً این روش تنها تا ۴ طبقه در کشور قابل انجام است. البته در دنیا تا ۸ طبقه نیز از آن استفاده شده است.
1-2- مزایای مقاطع فولادی جدار نازک
اغلب مصالح مورد استفاده در سیستم سازه های فولادی سبک قابل بازیافت بوده و 100 درصد مصالح پرتی که در طول ساخت سیستم ایجاد میگردد، قابل بازیافت می باشد.
مقاطع فولادی جدار نازک مقاطع بسیار مقاومی در مقابل خوردگی، کج شدگی و ایجاد ترک می باشند.
مقاطع مورد نیاز برای ساخت ساختمان با سیستم (LSS) می توانند با طول های دقیق مورد نیاز سفارش داده شوند که این کار باعث می گردد حجم عملیات و تعداد کارگر مورد نیاز در محل سایت کاهش یافته و نیز پرت مصالح به حداقل ممکن برسد. مصالح مورد نیاز برای ساخت این سیستم حداقل 60 درصد سبک تر از مصالح مرسوم در ساخت و ساز میباشد.
جهت گیری کنونی سازه های فولادی سبک به سمت تکنیک پانل های پیش ساخته (Panelization) است که در این روش دیوارهای ساختمان در محل کارخانه و تحت شرایط کنترل شده مونتاژ شده و سپس به محل سایت جهت نصب منتقل می گردند. این روش باعث بالا رفتن سرعت نصب این سیستم در محل کارگاه می گردد. پروسه شکل دهی و ساخت مقاطع فولادی جدار نازک یک سری سوراخهای استاندارد در جان این مقاطع ایجاد مینمایند که عبور دادن سیم ها و لوله ها از داخل این سوراخها باعث ایجاد تسهیل در نصب سیستم های الکتریکی و لوله کشی ها در داخل دیوار می گردند.
2- بررسی سبکی و عدم وزن قابل توجه سازههای فولادی جدار نازک
در این سیستم ساختمانی بار مرده کف حدود ( (kg/m270 و در صورت نیاز به بتن سبک فوقانی جهت کاهش ارتعاشات و انتقال صدا، حدود (kg/m2)50 به آن اضافه می شود. بتن سبک فوقانی برای ساختمانهای متداول مسکونی الزامی نبوده و برای هتلها و یا کاربریهای خاص توصیه شده است. بار مردة دیوارهای خارجی حدود (kg/m2)50 (یکطرف plywood و یکطرف پانل گچی) و برای دیوارهای داخلی حدود (kg/m2)40 (دو طرف پانل گچی) می باشد.
بار مرده سقفهای شیبدار با توجه به نوع سقف حدود (kg/m2)80~ 30 میباشد. جزئیات اجرایی دیوارهای داخلی و خارجی و کفها و سقفهای شیبدار مربوط به این سیستم سازهای در شکلهای 1 تا 4 آورده شده است. با توجه به موارد ذکر شده نتیجه میشود که وزن این سیستم سازهای در مقایسه با سیستم سنتی حدود 30% آن میباشد. بنابراین با توجه به وزن کم این سیستم سازهای، فونداسیون مورد نیاز برای این سازهها بصورت شناژ فقط در زیر دیوارهای باربر با حداقل ابعاد مورد استفاده در فونداسیونها می باشد. و در زیر دیوارهای داخلی از یک دال بتنی به ضخامت حدود cm10 استفاده میشود.
3- بررسی دوام و گالوانیزاسیون سازههای فولادی جدار نازک
علت گالوانیزاسیون سازههای فولادی جدار نازک، افزایش عمر مفید مقاطع بکار رفته در برابر خوردگی میباشد. برای افزایش عمر مفید سازهها، بهترین، موثرترین و اقتصادیترین روش استفاده از گالوانیزاسیون است. بنابراین تمامی مقاطع بکار رفته در این سازهها، مقاطع گالوانیزه شده میباشند.
در این قسمت انواع پوششهای محافظ متداول در سازههای فولادی جدار نازک و نیز مشخصات فنی این پوششها ارائه میگردد. انواع پوششهای مورد استفاده به ترتیب ذیل میباشند.
- پوشش گالوانیزه:
در این پوشش فقط از روی استفاده میشود.
-پوشش galfan :
در این پوشش از 95 درصد روی و 5 درصد آلومینیوم استفاده میشود. این ترکیب بهتر از روی خالص عمل میکند.
-پوشش galvalume :
در این پوشش از 55 درصد آلومینیوم، 5/1 درصد سیلیکون و 5/43 درصد روی استفاده میشود. این پوشش در مقایسه با دو پوشش قبلی بهتر عمل میکند.
3-1- مشخصات وزنی و ضخامتی گالوانیزه
میزان پوشش بر روی ورقهای فولادی بوسیله وزن پوشش کار شده بر حسب (انس بر فوت مربع) یا و یا بوسیله ضخامت پوشش کار شده اندازهگیری میشود. مقدار پوشش کار شده متداول در صنعت در جدول (1) آمده است.
جدول 1- وزن و ضخامت پوشش کار شده متداول در بازار
Coating Designation Minimum Requirement
Total Both Sides Thickness
Nominal per side
Zinc1
G40/Z120 0.40 120 8.5 0.34
G60/Z180 0.60 180 12.7 0.51
G90/Z275 0.90 275 19.4 0.77
Galfan2
GF45/ZGF135 0.45 135 9.8 0.39
GF60/ZGF180 0.60 180 13.3 0.53
GF90/ZGF275 0.90 275 19.8 0.79
Galvanume3
AZ50/AZ150 0.50 150 20.0 0.80
همچنین در جدول (2) میزان حداقل پوشش لازم برای اعضای سازهای و غیر سازهای آورده شده است.
3-2- دوام مقاطع گالوانیزه شده
دوام مقاطعی که بوسیله روی گالوانیزه شدهاند، تابعی از زمان قرارگیری در رطوبت و شرایط آب و هوایی محل میباشد. در حالتی که روی در محیط خشک و نسبتا تمیز نگهداری شود، میزان خوردگی آن بسیار پایین است.
3-3- کارکرد ورقههای گالوانیزه در ساختمانهای شهری
میزان خوردگی روی در صورت عدم قرارگیری در فضای باز بسیار کم میباشد. بنابر تحقیقات انجام شده این میزان در حدود µm1/0 در هر سه سال میباشد. بنابراین اگر یک دوره 300 ساله در نظر بگیریم میبایست از پوششی برابر با µm10 استفاده نماییم که معادل میباشد. به عنوان مثال شکل 5 میزان خوردگی روی را برحسب زمان بنابر تحقیقات بعملآمده روی ساختمانهای شهری لندن نشان میدهد.
3-4- خواص محافظتی روی
روی بعنوان پوشش محافظ ورقهای فولاد از دو جهت میتواند از فولاد محافظت نماید. یکی از جهت فیزیکی و دیگری حفاظت کاتدی میباشد. می باشد.
3-4-1-حفاظت فیزیکی روی
روی بر روی لایه فولاد به عنوان یک لایه محافظ فیزیکی عمل مینماید. این لایه خود مانعی برای رسیدن رطوبت به فولاد میشود. در صورتی که فرآیند گالوانیزاسیون بخوبی انجام شود، این پوشش نقش بسیار مهمی را در حفاظت از فولاد دارد.
3-4-2- حفاظت کاتدی
نقش مهم دیگر روی بعنوان پوشش محافظ، قابلیت روی در حفاظت از فولاد میباشد. وقتی لایه فولاد در معرض فضای باز (بر اثر بریدن یا خراش ) قرار میگیرد، لایه روی بصورت کاتدی از فولاد محافظت میکند. این قابلیت بدلیل الکترونگاتیوتر بودن روی (واکنش پذیرتر بودن آن) میباشد. الکترونگاتیویته چند فلز در جدول (3) آمده است.
جدول 3- خاصیت الکترونگاتیویته چندین فلز
الکترونگاتیویته به تدریج از بالا به پایین کاهش مییابد.
منیزیم
روی
آلومینیوم
کادمیوم
آهن یا فولاد
فولاد آبدیده
سرب
قلع
مس
طلا
3-4-1- فرآیند خوردگی
میزان قدرت محافظت پوشش روی در محافظت از ورقهای فولاد بستگی به سرعت خوردگی روی دارد. بنابراین شناخت مکانیزم خوردگی روی کمک زیادی به شناخت عوامل موثر بر سرعت خوردگی دارد.
روی خالص در ابتدای قرارگیری در معرض هوای آزاد شروع به ترکیب و واکنش میدهد. در واکنش با هوا، روی با اکسیژن ترکیب شده و لایهای نازک از اکسید روی تشکیل میدهد.
هنگامی که هوا مرطوب باشد، روی با آب واکنش داده و تشکیل هیدروکسید روی میدهد.
یکی دیگر از ترکیباتی که ممکن است در فضای آزاد تشکیل شود کربنات روی است، کربنات روی از واکنش هیدروکسید روی با دی اکسیدکربن موجود در هوا بوجود میآید. این ترکیبات بسیار نازک و پایدار میباشند. بنابراین سرعت خورده شدن روی در هر شرایط آب و هوایی، بسیار پایین میباشد. عوامل بسیار مهمی که در سرعت خورده شدن روی موثر است، زمان قرارگیری در معرض رطوبت و میزان آلودگی هوا میباشد.
خوردگی فقط زمانی اتفاق میافتد که سطح فلز مرطوب باشد. شرایط اسیدی و یا شرایط بازی قوی تاثیر بسیار زیادی روی سرعت خوردگی دارند و خوردگی را تشدید مینماید.
3-4-2- تاثیر مصالح ساختمانی بر پوشش فلزی
ملات :
ملات در حالت تر باعث خوردگی روی میگردد، هنگامی که ملات خشک میشود، جذب رطوبت صورت نمیپذیرد و کمتر باعث خوردگی روی میشود.
چوب :
از آنجایی که چوب با روی واکنش نمیدهد، چوب تاثیر مخرب بر روی ندارد. مثلا" میتوانیم از میخهای گالوانیزه در چوب استفاده نماییم. دیوارهای خشک و مصالح پیش ساخته مانند پانلهای آماده: این مصالح هم بر روی و ورقهای گالوانیزه تاثیر نمیگذارند.
بتن :
بعلت قلیایی بودن در رطوبت بتن بخصوص در دوره عمل آوری، با روی واکنش داده و باعث تشدید خوردگی روی میشود. البته در دوره عملآوری این میزان بتدریج کمتر میشود و اگر کیفیت بتن خوب باشد، باعث کاهش خوردگی و یا حتی محافظت از روی در زمان بعد از عملآوری میشود.
مصالح فلزی :
در مصالح فلزی عوامل مختلفی بر سرعت خوردگی روی موثر میباشد که مهمترین عامل قدرت الکترونگاتیویته فلزات نسبت به روی میباشد. همواره یکی از فلزات خورده و فلز دیگر محافظت میشود. در جدول (4) میزان سرعت خورده شدن روی در مقایسه با چندین فلز نشان داده شده است.
جدول 4- مقایسه سرعت خوردگی روی در معرض فلزات مختلف
سرعت خوردگی روی فلز
زیاد کم زیاد زیاد متوسط متوسط کم
آهن فولادآبدیده برنج مس سرب نیکل آلومینیوم
3-5- طراحی
با توجه به توضیحاتی که در قسمتهای قبل داده شده، حداقل پوشش محافظ مقاطع جدار نازک در جدول 5 خلاصه میشود.
جدول 5- حداقل پوشش محافظ مورد نیاز برای مقاطع جدار نازک
پوشش بر اساس استانداردهای ASTRL عضو سازهای
Zinc-AL AL %5-Zinc Zinc
AZ50/AZ150 GF45/ZGF135 G40/Z120 عضو داخلی غیر باربر
AZ50/AZ150 GF60/ZGF180 G60/Z180 عضو داخلی باربر
AZ50/AZ150 GF60/ZGF180 G60/Z180 عضو خارجی غیر باربر
(آب و هوای معمولی )
AZ50/AZ150 GF90/ZGF275 G90/Z275 عضو خارجی باربر (آب و هوای معمولی)
AZ50/AZ150 GF90/ZGF275 G90/Z275 عضو خارجی باربر و غیر باربر در آب و هوای نامساعد (رطوبت و یا آلوده )
3-6- خرید کنترل کیفیت و استاندارد
همان طور که اشاره شد سه نوع پوشش گالوانیزاسیون داریم که ارزانترین و متداولترین آن استفاده از روی خالص (Zinc) میباشد. پوششهای Al-Zinc و Zinc-5%Al دارای خاصیت محافظت بیشتری بوده ولی هزینه استفاده از این پوششها نیز بیشتر است. تمام انواع متداول پوششهای گالوانیزاسیون مورد استفاده در ورقهای فولادی در جدول (5) ارائه شده است. بنابراین با توجه به شرایط خوردگی منطقه و وضعیت آب و هوایی منطقهای که پروژه در آن احداث میگردد بایستی در نوع استفاده در پوشش تصمیمگیری نمود.
4- عملکرد صوتی و عملکرد در برابر آتش سازههای فولادی جدار نازک
عملکرد صوتی سازههای فولادی جدار نازک یکی از پارامترهای مهم و تأثیر گذار در معیار راحتی ساکنین و در بهره برداری بلندمدت از آن میباشد. بر همین اساس است که آئیننامههای مرتبط با ساختمان توجه جدی به این مسأله داشته و روشهای تست و معیارهای مشخصی را برای عملکرد صوتی ساختمانهای مختلف ارائه نمودهاند.
آئیننامههای طراحی، معیارهای مورد قبول برای عملکرد صوتی ساختمانها را ارائه نمودهاند، از طرفی بخشها و سازمانهای مرتبط با صنعت ساختمان و فعال در این صنعت، فعالیتهای گستردهای را در زمینه پیشنهاد مصالح مناسب، روش اجرا و انجام تستهای جامع در مورد عملکرد صوتی سیستمهای مختلف ساختمانی از جمله سازههای فولادی جدار نازک انجام دادهاند.
نتایج این فعالیتها منجر به ارائه جزئیات اجرایی متنوع، با عملکردهای صوتی متفاوت شده است. در جزوات و نتایج آزمایشات منتشر شده توسط این سازمانها، به ازای جزئیات اجرایی و مصالح به کار گرفته شده در ساخت دیوارها و کفها، سطح عملکرد صوتی آن مشخص شده است.
در کنار عملکرد صوتی، آیتم دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد عملکرد سازههای فولادی جدار نازک در برابر آتش میباشد. عملکرد صوتی و آتش سازههای فولادی جدارنازک کاملاً مرتبط به یکدیگر میباشند، چون جزئیات اجرایی و مصالحی که برای عملکرد صوتی سیستم ارائه میگردد باید جوابگوی معیارهای عملکردی آتش نیز باشد. بنابراین در اغلب موارد این دو موضوع با هم در نظر گرفته میشود.
جزئیات اجرایی مناسب آن است که علاوه بر خاصیت مقاومت در برابر آتش، دارای عایق بندی صوتی کافی و حرارتی مناسب بر اساس ضوابط آئیننامهای باشد.
نتایج آزمایشات در مورد سازههای فولادی جدارنازک نشان داده است که معمولاً برآورده کردن معیارهای عملکرد صوتی دشوارتر از معیارهای مقاومت در برابر آتش است. در اغلب موارد، جزئیاتی که در برابر آتش جوابگو است قادر به برآورده کردن معیارهای صوتی نمیباشد.
معیارهای عایق بندی صوتی، در طراحی کف و دیوارهای ساختمانهای مسکونی آپارتمانی، مجتمعها، هتلها، واحدهای اداری، صنعتی و .... تأثیر قابل ملاحظهای دارد. حتی گاهی در واحدهای تک خانوار نیز به دلیل ایجاد فضای راحت و با آرامش، نیاز به اعمال روشهایی برای کاهش صدا در بعضی اتاقها میباشد. گرچه عایق بندی صوتی در هنگام ساخت پروژه، اندکی هزینههای اجرایی را بالا میبرد، ولی میتواند در ایجاد رضایت و قابل قبول بودن سیستم توسط ساکنین تأثیر بسزایی داشته باشد. علاوه بر این، هزینههای ناشی از رفع مشکلات صدا در ساختمان ساخته شده، به مراتب بیشتر است.
به طور کلی Plywood با ضخامت 12 سانتی متر و دانسیته 38 پوند بر فوت مکعب ، پانل گچی به ضخامت 27/1 سانتی متر با دانسیته 50 پوند بر فوت مکعب، فضای مابین پروفیل های جدار نازک از عایق حرارتی پلی استایرن با دانسیته سبک به وزن 10 تا 14 کیلوگرم بر متر مکعب و ضخامت 2/9 سانتی متر میباشند که ضریب هدایت حرارت w/m2.k 65/0 برای زمستان و w/m2.k 49/0 برای تابستان می باشد.
در سقف با استفاده از عایق پلی استایرن با دانسیته 10 تا 14 کیلوگرم بر مترمکعب و ضخامت 7/12 سانتی متر، ضریب انتقال حرارت 394/0 وات بر مترمربع درجه کلوین برای زمستان و 389/0 وات بر مترمربع درجه کلوین برای تابستان بوده که برای ساختمانهای غیرویلایی با استفاده مداوم و غیرمداوم در گروه یک مناسب است. برای ساختمانهای ویلایی گروه یک،با استفاده از پلی استایرن با ضخامت 20 سانتی متر ، ضرائب انتقال حرارت در زمستان و تابستان به ترتیب 21/0 و 2/0 وات بر مترمربع درجة کلوین می باشد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله66 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
فصل اول:دوران اقتدار وزوال رضا خان( سردار سپه)
شکی نیست که تاریخ ایران دارای فراز ونشیب های فراوانی بوده است و علما و مرجعیت در این کشور نیز داری نفش مهمی بوده اند خصوصا حکومت ها و مردم نیز توجه ویژه ای به این موضوع داشته اند لذا در این تحقیق سعی بر آن شده تا با ورق زدن گوشه ها یی از صفحات تاریخ وتحلیل آن نگاهی هر چند مختصر به رابطه علما و مراجع با یکی از چهره های مهم سیاسی ایران ( سردار سپه) بیفکنیم و بامطالعه موردی برخی از شخصیتهای برجسته آن دوران بتوانیم تحلیلی منصفانه و دور از تعصب داشته باشیم هرچند به ناچار به بیان بعضی از نقل قول ها نیز مجبور بوده ایم ضمن آنکه در این تحقیق به تشکیل مجلس موسسان نیز پرداخته ایم ومباحثی نیز مطر ح کرده ایم اما در ابتدا لازم است به دوران شروع اقتدار رضا خان نیز نظری داشته شودپس ازآنکه رضاخان سردارسپه پایه های قدرت خویش را استوارساخت روشنفکران طرفداراو به فراهم آوردن مصالح انتقال قانونی سلطنت و حقانیت بخشیدن به آن پرداختند. مشکل نخست این بود که برای نخستین بار در تاریخ ایران وبه شکرانه انقلاب مشروطه، حکومت قانون درایران برقرارگشته بود و مجلس شورای ملی با همه کاستی هایش، به نمایندگی از سوی ملت شریک و بازرس قدرت بود و بدون رأی وکلای ملت، انتقال پادشاهی غیر ممکن بود. اولین کارگشای این مشکل پادشاه خوش گذران و مال دوست قاجار، احمدشاه بود که بازی سیاسی را سالها پیشبه سردارسپهباخته بود و اینک با اقامت درخارج راه را برای مخالفان پادشاهی قاجاران هموار کرده بود. امٌـاحل مشکل درحقیقت، از سوی سه تن بزرگترین روحانیون شیعه صورت گرفت. درگرماگرم گفتگوی جمهوری خواهی، با پادرمیانی آیت اله زاده خراسانی (فرزند آخوند خراسانی مجتهد معروف که در تأیید مشروطه فتوا داد)، رضاخان رئیس الوزرا درفروردین ماه 1303 خورشیدی به قم رفت و با شیخ عبدالکریم حایری یزدی، مؤسس و رئیس حوزه علمیه قم، سیدابولحسن اصفهانی وسیدحسین نائینی، بزرگترین مراجع شیعه ساکن نجف که موقتاً در قم اقامت داشتند ملاقات کرد. پی آمد این ملاقات، کنارنهادن اندیشه جمهوری و درمقابل، پشتیبانی روحانیون از انتقال پادشاهی از قاجار به خاندان رضاشاه بود.
اما مشکل دیگر یافتن توجیه تاریخی برای پادشاهی رضاخان بود. تا هنگام تشکیل دولت پهلوی، سنت تاریخی فرمانروایی و شهریاری در ایران، انتقال قدرت از اشراف یک دودمان ایلیاتی به اشراف ایل و تباری دیگربود. رضاخان میرپنج سابق نمی توانست به هیچ پیشینه دودمانی تاریخی و تبار ایلیاتی فخرفروشد. پدرش، عباسقلی سوادکوهی معروف به داداش بیک درنهایت سرجوخه ای در فوج سوادکوه بود. خود اودر فقر زیسته و از راه پیوستن به ابواب جمعی امین السلطان و سپس فوج قزاق راه را برای نام رضا خان در ابتدا رضا سواد کوهی بود که مدتی بعد نام خود را به ر ضا پهلوی تغییر داد د ر اینجا در خصوص رابطه دین با حکومت موارد زیر باید مورد توجه قرار گیرد .
اول اینکه تاریخ ایران، چه پیش و چه پس از اسلام، تاریخ ستیز میان دربار و دین و یا به عبارت درست تر پادشاه و روحانیون بر سر قدرت نبوده است؛
دوم اینکه در تاریخ معاصرایران، از پگاه انقلاب مشروطه تا امروز، در جدال میان پادشاهی و روحانیت بر سر قدرت خلاصه نمی شود. چنین جدالی حتی موضوع اصلی رشد و دگرگونی در تاریخ معاصر ایران نیست.
سوم اینکه سنـٌت نواندیشی، مدرنیته، دموکراسی و سکولاریسم ایران به هیچ روی در اندیشه جمهوری خواهی خلاصه نشده و نمی شود؛
چهارم اینکه یکصد و پنجاه سال جـُـنب و جوش رهروان اصلاحات، قانون، آزادی، پیشرفت و مدرنیته و صدها شخصیت، گروه، سازمان و حزب را در یک پیاله ریختن، نه به روشن شدن تاریخ یاری می رساند و نه به تعیین هویت، صف آرایی و برنامه اجتمایی جمهوریخواهان امروزین می انجامد.
تاریخ ایران به روایت تاریخ بسیاری از بازنویسان تاریخ را باور بر این است تاریخ شهریاری و قدرت سیاسی در ایران در دوهزاروپانصدسال گذشته و یا دستکم هزار و چهار صد سالی که از آمدن اعراب به ایران میگذرد، تاریخ ستیز شاهان و ارباب دین است. این گونه وارونه نویسی تاریخ را عده ای رواج دادند. وارونه نویسی دیگری که مدتی رواج یافت، بستن همه تاریخ و فرهنگ ایران به تاریخ پادشاهی بود که ارباب دین گویا در همه دوران ها گـُـردانه در برابررفتارخودکامانه ایشان ایستادگی کرده اند. در دوره پهلوی نیز تاریخ را تاریخ شاهنشاهی می انگاشتند با این تفاوت که درتاریخ ایشان، شاهان، دادگر و جهانگشا و مردم دوست بودند!
بر خلاف این داوری های ساده اندیشانه، موضوع اصلی جدال برسرقدرت و تشکیل دولت در تاریخ دوهزارو اندی سال گذشته ایران، ستیز میان شاهان و روحانیون نیست. سنـٌت شهریاری و فرمانروایی در ایران، دستکم درهزارو چهارصدسال پیش تا هنگام تشکیل دولت پهلوی، بر چیرگی و سیادت ایلی و قومی استوار بوده است. این سنـٌت که پیش ازآمدن اعراب به ایران نیز حاکم بوده، پس از فروپاشی دولت ساسانی و چیرگی اسلام استوارتر شده و ازهنگام تشکیل نخستین دولت ایرانی خاندان سامان درخراسان و سپس برافتادن سامانیان و تقسیم سرزمین ایشان میان ترکان آل افراسیاب و ترکمانان غزنوی، به روال طبیعی انتقال قدرت تبدیل می شود. ازاین پس، سـٌنت فرمانروایی درایران بیش ازپیش بر چیرگی ایل یا سرداری مقتدر بر دیگر ایل ها و تیره های قومی ساکن فلات ایران استوار می گردد. ایلغار مغول این سنـٌت فرمانروایی را استحکام می بخشد و ایل های مغولی را به کانون سیاست ایران پرتاب می کند. حاصل اینکه ایران رفته رفته به فرش هزاربافتی از چندین تیره نژادی و بیش از یکهزار و دویست تیره قومی و ایلی تبدیل می شود که تارو پود یگانگی آنها فرهنگ و ادب ایرانی است.
ازهمان آغاز چیرگی اعراب مسلمان برایران، چه در میان شاهان و امیران سنـٌی مذهب و چه در آن بخش های کوچکی از ایران که امیران و شاهان شیعی حاکمیت داشتند (بوییان، مشعشیان و دیگران) روحانیون، فقها و متکلمان شیعی و سنـٌی یا درحاشیه دیوان می زیسته اند و یا در نهایت مشاور و اندرزگوی دیوان بوده اند. نقش نسبتاً کناری روحانیون و فقهای شیعه در امور کشورداری و سیاست ازهنگام آغاز غیبت کبری5 در نیمه نخست سده چهارم تا هنگام تشکیل دولت صفوی در سده دهم هجری، از همتاهای سنـٌی مذهبشان آشکارتر بوده است. محمدبن یعقوب کلینی، شیغ مفید و ابوجعفر طوسی، سه تن از بزرگترین فقهای اولیه شیعه که نویسندگان «کتب اربعه»6 شیعه می باشند از سیاست به دور بودند. شریف رضی، برادرش سید مرتضی و شیخ طوسی یادشده در بغداد مرکز خلافت عباسیان سنی مذهب می زیستند و دشمنی و ستیزشان بیشتر با حنابله بود تا با خلافت عباسی. حتی پس از گسترش جنب و جوش اسماعیلیان و حسن صبٌـاح که آشکارا مردم را به شورش و نافرمانی از دولت فرا می خواندند، بزرگترین فقها و متکلمان شیعه به دشمنی با ایشان برخاستند که برجسته ترین نمونه آن کتاب «النقض» قزوینی رازی است. حتی در سده های هفتم و هشتم هجری که به دنبال ایلغار مغول و فروپاشی سلسله شاهان ترک تبار سنـٌی مذهب و اسماعیلیان شیعی، گرایش به شیعی گری رفته رفته در پاره ای از شهرها و روستاهای ایران افزایش یافت، بزگترین متکلمان و فقهای شیعه تمایلی به شرکت در قدرت سیاسی نشان نمی دهند. ابن طاووس، یکی از بزرگترین فقهای شیعه وبرادرش شیخ رضی الدین در حاشیه قدرت می زیستند و محقق حلـٌی (صاحب شرایع و از بزگترین فقهای تاریخ شیعه) و علامه حلـٌی و فرزندش فخرالمحققین در شهر حلـٌه در نزدیکی بغداد می زیستند و به مراکز شیعه نشین ایران نیامدند. به کوشش همین علامه حلـٌی بود که الجایتو، پادشاه مغول شیعی شد و نام سلطان محمد خدابنده را برای خود برگزید. علامه حلـٌی دوکتاب معروف «نهج الحق» و «کشف الصدق» را که در اصول شیعه نوشته به همین پادشاه تقدیم کرده است. شاگرد محقق حلـٌی، شیخ محمد ابن مکــٌی عاملی معروف به شهید اول که کتاب «لمعه دمشقیه» او از مشهورترین کتب فقهی شیعه است زندگی خودرا به ویرایش کتاب و رسائل دینی گذراند و از سیاست برکنار بود.
جدا از حل و فصل مسائل شرعی، مهم ترین نقش نیمه عرفی یا مدنی روحانیون در درازای هزار و اندی سال پس از اسلام تا تشکیل دادگستری در دوران رضاشاه، داوری و قضاوت میان شهروتدان بوده است. با این حال حتی قدرتمند ترین قاضیان شرع نیز تاب و توان گردن فرازی در برابر داغ و درفش شاهان و امیران و گزمه ها و داروغه های ایشان را نداشته اند.
تاپیش از استقرار دولت صفوی، روحانیون و فقها درحاشیه دولت می زیسته و شاهان و امیران یا خطبه به نام خلیفه بغداد می خوانده اند و یا راه و رسم خویش را دنبال. پس از ایلغار مغول به ایران و با فتح بغداد و نمدمال کردن مستعصم، آخرین خلیفه عباسی این روش مرسوم میان پادشاهان و امیران ایران پایان یافت. چند صباحی نیزگفتگوی دربار نوپای مغول که جز یاسای چنگیز باور دینی دیگری نداشت، روی آوری به مسیحیت بود.
شاه اسماعیل صفوی که به یاری شمشیر طوایف ترک زبان یا ترک تبار قزلباش7 و دسته های تبرائی و تولایی8، ایران را متحد و اکثریت مردم را به پذیرش مذهب شیعه اثنی عشری وادارساخت، برای نخستین بار علمای شیعه را به کانون قدرت سیاسی داخل کرد. در این جا نیز این دربار صفوی بود که به سازمان دادن و گسترش نقش روحانیون شیعه پرداخت. برجسته ترین نمونه آن تجدید حیات منصب صدارت بود که پیشینه آن به روزگار تیمور می رسید. در روزگار صفویه منصب صدارت از محدوده رسیدگی و تولیت اوقاف خارج شد و به یکی از بلند پایه ترین مقامات دیوانی و شرعی ارتقاء یافت. نخستین صدرکشور، قاضی شمس الدین گیلانی، ضمن تولیت برموقوفات، مسئول تبلیغ مذهب شیعه و دفاع از آن دربرابر دشمنان شریعت بود. ازآن پس به پشتیبانی پادشاهان صفوی صدارت به بلند پایه ترین مقام پس از پادشاه و اعتماد الدوله تبدیل شد. صدرپناه یا صدر خاصه، پیشوای روحانیون کشور بود و صدرعامه یا صدرالملک، دومین مقام روحانی و مسئول امور دینی و موقوفات خارج از پایتخت بود. صفویان بودند که به اداره موقوفات مذهبی سازمان بخشیدند، مدارس دینی را گسترش دادند و سازمان نیرومند قضات شرع را در کنار دیوان بیگی ها بوجود آوردند.
اما با افول دولت صفوی و آمدن افغان ها به ایران و سپس پادشاهی نادرشاه سنـٌی مذهب، باردیگر نفوذ روحانیون شیعه از مرکز قدرت کاسته شد ودوران فترت آغازگردید که در درازای آن بخش بزرگی از روحانیون شیعه ایران را ترک کرده و راهی شهرهای عتبات در عراق امروز شدند.
یکی دیگر از ویزگی های تاریخ ایران نیز این است که دین اساساً نه از راه تبلیغ و ارشاد روحانیون بلکه به یاری شمیشر و در حاشیه قدرت رواج می یافته است. دردرازای تاریخ ایران، پذیرش دین اسلام و یا یکی از مذاهب آن با سیادت سیاسی و نظامی ارتباط داشته ونه با گسیل مبلغین مذهبی. پس از فتح تبریز شاه اسماعیل صقوی امر کرد خطیبان شهادتین خاص شیعه را در اذان اقامت کنند9، پس علمای شیعه تبریز که از شورش اکثریت سنـٌی مذهب نگران بودند پیش او رفته و گفتند: «قربانت شویم دویست سیصدهزارخلق که در تبریز است چهار دانگ(دوسوم) آن همه سنـٌی اند ... می ترسیم بگویند که پادشاه شیعه نمی خواهیم .... پادشاه فرمودند به توفیق اله تعالی اگر رعیت حرفی بگوید شمشیر می کشم و یک کس زنده نمی گذارم.»10 که البته پس از این دعوت دوستانه، خلق تبریز شیعه را با آغوش باز پذیرا شدند. بیچاره مسیحیان و چرکسیان شروان که بخت تبریزیان راهم نداشتند. چراکه امر کرد که «چون مردم شروان دشمن خاندان رسالتند، اموال آن ها نجس است. لشگریان اطاعت فرمان مرشدکامل خودراکرده تمامت اموال را درآب انداختند حتی شتر و اسب و استر را.»11 با چنین دعوتی مگر می توان پذیرای دین پادشاه نشد؟ سیاست شمشیراز دیرباز این سنـٌت را برقرارساخت که دین رهبر و ریش سفیدان ایل، دین همه ایل بود. شاه طهماسب صفوی، سلطان احمدخان والی، بزرگ خاندان سادات امیر کیایی گیلان را که همگی شیعی زیدی (چهارامامی) بودند، بر سفره شام به پذیرش شیعه دوازده امامی "راضی" کرد. دربازگشت والی، همه ساکنان ولایت به شیعه اثنی عشری گرویدند. فرمانروایان و همه اهالی حویزه (خوزستان) پس از قتل سلطان علی فرمانروای وقت به امر شاه اسماعیل، به فراست دریافتند که شیعه اثنی عشری یگانه راه رستگاری است!
تا اینجا به بی پایگی این اندیشه که گویا تاریخ هزارواندی ساله ایران، تاریخ ستیز میان شاهان و فقیهان است پرداخته ایم. اما گرفتاری دیگراین چنین نگرشی به تاریخ دراین است که تاریخ را به موضوع ستیز قدرت خلاصه می کند و به ناچار از چنین دیدگاهی پیشینه ایران نیز یا تاریخ شاهان است و یا تاریخ ارباب دین. پس تاریخ غیرشاهی و غیردینی ایران از بامداد پیش از مشروطه و چند سالی پیش از پیدایش اجتماعیون عامیون، حیدرخان، احسان اله خان و حزب کمونیست آغاز می گردد و ازآنجا با تاخیری یکصدساله و ضروری، جنب و جوش جمهوری خواهانه کنونی را از رحم خویش متولد می کند. چنین نگرش سبک بارانه ای به تاریخ، یکسره نقش جدال اندیشه را که یکی از مهمترین عوامل تحول در تاریخ است به کنار می نهد. چنین دیدگاهی مثلا نقش خردگرایانه و ماندگار معتزله و اخوان الصفا را در برابر متشرعین و متکلمان به کنار می گذارد. برپایه این داوری، خردگرایان و اندیشمندانی چون ابوسلیمان مقدسی، ابوالحسن زنجانی، ابواحمد مهرجانی، ابوعبید جوزجانی و ده ها تن دیگر یکسره به خانواده دین تعلق دارند. عین القضات همدانی که به فتوای متکلمان متعصب به قتل رسید و بهمنیار مرزبان وعوفی، جایی در این ساده نویسی تاریخ ندارند. معلوم نیست جایگاه ابونصرفارابی، ودود تبریزی، شیخ اشراق سهروردی، رجب علی تبریزی و نادره فیلسوف شرق بوعلی سینا که به کفر متهم گردید و ناصرخسروی خردگرایی که می گفت «درخت تو گر بار دانش بجوید، به زیر آوری چرخ نیلوفری را» کجاست. و یا محمدابن فخری طقطقی که خود امین شیعیان همدان بود و در اندرز به شاه درکتاب تاریخ فخری نوشت: «گناه با رایزنی بهتر است از ثواب با خودکامگی» و ابوسعید ابوالخیر که گفت «خدایت آزاد آفرید، آزاد زی»، در کجای این ستیز تاریخی میان دین و دربار قرار می گیرند؟
مناسبات روحانیون با دیوان در تاریخ معاصر ایران
از میانه پادشاهی قاجاران، همزمان با زوال تدریجی دولت قاجار و فروپاشی روزافزون اقتصاد سنتی در برابر پیدایش جامعه شهروندی و سوداگری، نفوذ روحانیت شیعه افزایش یافت. این افزایش نفوذ نیز نخست به یمن حمایت فتحعلیشاه بود. درپایان پادشاهی فتحعلیشاه کثرت و نفوذ روحانیون به پایه ای رسید که جنگ های ایران و روس به فتوا و کارگذاری سید محمد مجاهد، روحانی بزرگ اصفهان آغاز شد و به از دست رفتن بخش هایی از قفقاز انجامید.
قرن نوزدهم میلادی بی گمان یکی از مهمترین دوره های بلوغ و بالندگی جامعه ایران است که خلاصه کردن آن در ستیز میان دین و دربار و یا به عبارت درست تر میان روحانیون و شاهان بسی ساده اندیشانه است. تاریخ سده نوزدهم در واقع تاریخ مقاومت مشترک اشراف قاجار و فقها و روحانیان بلند پایه شیعه دربرابر نوآوری و پیشرفت است و نه نشانی از ستیز آنها. درهمین سده نوزدهم است که به دنبال شکست ایران در چهار جنگ بزرگ (جنگ ایران عثمانی، جنگ های ایران و روس و جنگ هرات) از یکسو و پیدایش اندیشه های اصلاحی و نوآوری، دگرگونی تاریخی در درون نیروهای سنتی جامعه آغاز می گردد و اشراف قاجار و ارباب دین را دستخوش تحول می کند.
در راستای دین، سده نوزدهم تاریخ کشاکش دینی و کوشش نافرجام در رفرماسیون و مدرنیته دینی است. طغیان آقاخان محلاتی و بالاگرفتن زدوخورد میان شیعه و سنی و حیدری و نعمتی در شهرهای بزرگ ایران نمونه های بالاگرفتن کشاکش های دینی درایران سده نوزدهم است. در راستای رفرماسیون، به جنبش سیدعلی محمد باب که در آغاز کار پشتیبانی بسیاری از روحانیون نواندیش اصفهان، تهران و شهرهای دیگر ایران را باخود همراه داشت می توان اشاره کرد. در همین سده بسیاری از روحانیون و متفکران دینی کوشیدند تا به گونه ای دانش نو و دگرگونی های جهان جدید را در پرتوی برداشتی نو از آراء اسلامی قدیم و آیات قرآن توضیح دهند. از آن جمله کوشش یکی از بزرگترین روحانیون شیعه، سید هبٌـت اله شهرستانی در توجیه دانش نو با آیات قرآن در کتاب «الهیئت والاسلام» بازتاب یافت. آثار مدرنیتة اسلامی خارج ازایران مانند افکار سیداحمدخان درهند و مجله المناز در مصر نیز به ایران رسید که کوشش سید جمال الدین اسدآبادی در ارائه تفکر جدید اسلامی متأثر از ایشان بود. درهمین سده است که اندیشه های نوپیرامون آزادی، قانون عرفی و حقوق فردی به حجره طلاب و مکتب علماء دین نیز راه یافت. در واکنش به همین اندیشه های تازه بود که محمدحسین نائینی، یکی از بزرگترین مجتهدین ایرانی ساکن نجف کتاب «تنبیه الامة و تنزیه الملة» را خطاب به دیگر روحانیون منتشر کرد و به پشتیبانی از «محدودیت سلطنت، مسئولیت مقوٌمه آن و حفظ حقوق ملــٌیه و حق آزادی خدادادی» پرداخت. «رساله صفائیه» که روشنفکرانه ترین نوشتة سیاسی و اجتماعی یک روحانی بلند پایه دراین سال ها و ده ها سال پس از آن است از سوی ملا عبدالرسول کاشانی درهمین روزگار منتشر شد. کاشانی بی واهمه از پرخاش آخوندهای قشری، ملکم خان و طالبوف تبریزی را ستود و از نیاز به پیشرفت و مدرنیته سخن گفت.
سده نوزدهم، شاهد گرایش به اصلاحات در میان اشراف، مستوفیان و میرزایان قاجار است. برپایه همین گرایش به اصلاحات است که میرزا عیسی فراهانی و فرزندش قائم مقام دوم، عباس میرزا نایب السلطنه را به سوی اقدامات اصلاحی سوق دادند و امیرکبیرکه از پیشرفت های اروپائیان آگاهی یافته بود، به رغم کارشکنی درباریان واپسگرا و روحانیون متحجر به اصلاح امور اداری و مالیاتی و گسترش صنایع پر داخت، چاپارخانه ساخت و مدرسه دارالفنون را بنیاد نهاد. وزارت امیرکبیر و سپس سپهسالار آغاز اصلاحات شهروندی و اجتماعی و پیدایش حکومت قانون بود.
درسده نوزدهم با گسترش بازرگانی و آمد ورفت ایرانیان به اروپا، استانبول و قفقاز، چاپخانه و روزنامه وارد ایران شد و موضوع تشکیل دبستان نو در برابر مکتب خانه ها، شورش روحانیون و طلاب تبریز و مشهد را به دنبال داشت. معلوم نیست که بر اساس الگوی تفسیر تاریخ معاصر از تنگنای ستیز میان دربار و روحانیون، هم پیمانی امین الدوله، شاهزاده نواندیش قاجار را با میرزا حسن رشدیه فرزند مجتهد بزرگ تبریز که به گسترش دبستان نو درایران انجامید، و یا کوشش عباس میرزا نایب السلطنه در تشکیل ارتش منظم که اورا دربرابر روحانیون قرار داد، چگونه می توان توضیح داد.
سده نوزدهم و آغاز سده بیستم، تاریخ ستیز میان نوآوری، تجدد و آزادی با کهنه پرستی، خرافات و استبداد است. در یک سوی این ستیز بزرگ تاریخی، اشراف واپس گرای دربار و روحانیون و آخوندهای قشری و متحجراند و درسوی دیگر آن، نواندیشان اروپا دیده، شاهزاده های طالب اصلاحات، مستوفیان، میرزایان و منشیان درس خوانده، بازرگانان شهروند، ایلخانان روشن بین و روحانیون نواندیش و اصلاح طلب. راستی را هم این است که اگر اصلاح طلبی و مصلحت اندیشی پاره ای از روحانیون مانند میرزای شیرازی، آخوند خراسانی و سید حسین نائینی و تدبیر و اصلاح طلبی پاره ای از شاهزادگان و میرزایان قاجار مانند موقر السلطنه، مشیرالدوله و مستوفی الممالک نبود، پیروزی نخستین نیروهای نواندیش و مشروطه خواه با چنان سهولتی به دست نمی آمد و فرمان مشروطه صادر نمی شد و مجلس اول تشکیل نمی گردید و قانون اساسی سکولار به تصویب و توشیح نمی رسید. فراموش نکنیم که پیروزی نخستین انقلاب مشروطه تا هنگام به توپ بسته شدن مجلس به دست محمد علیشاه، اساساً از راه بست نشینی، شب نامه نویسی، ارسال شکوائیه و تلگراف و نافرمانی های مسالمت آمیز و شهروندانه به دست آمد و نه از راه قیام مسلحانه. تنها پس از اتحاد مرتجع ترین اشراف مستبد دربار و روحانیون مشروعه خواهی مانند شیخ فضل اله نوری، ملا قربانعلی زنجانی، سیدهاشم دوچی و آقانجفی اصفهانی به گرد محمد علیشاه و پشتیبانی سید کاظم یزدی، یکی دیگر از مراجع مهم ساکن نجف بود که ارتجاع دربرابر مشروطه قیام کرد و شورش مسلحانه برای بازستاندن مشروطه را به آزادیخواهان تحمیل نمود. پس از پیروزی مشروطه خواهان نیز جامعه نوپای شهروند ایران بار دیگر بلوغ خودرا در رفتار رهبران مشروطه و روحانیون اصلاح طلب که کمابیش برقراری دولت سکولار مشروطه را پذیرا شده بودند نشان داد. یک نمونه برجستة این بلوغ، رفتار مسالمت آمیز مجلس عالی که پس از فتح تهران تشکیل شد با دشمنان مشروطه و انتقال آرام پادشاهی از محمد علی شاه به احمد شاه بر اساس قانون اساسی است. پس از دوسال جنگ داخلی و کشتار آزادیخواهان، مجلس عالی، هیئت مدیره و دادگاه عالی منتخب آن دست به انتقام نگشودند و شمار اعدام شدگان از انگشتان دست تجاوز نکرد. نمونه دیگر این بردباری و بلوغ، سکوت توأم با پشتیبانی بزرگترین روحانیون نجف در برابر اعدام شیخ فضل اله نوری، یکی از بزرگترین مجتهدین ایران به دستور دادگاه انقلاب و آن هم به دست یفرم خان ارمنی رئیس امنیه دولت مشروطه است. وقتی مجتهد نود ساله ملاقربانعلی زنجانی بار دیگر فتوا به شورش مسلحانه در برابر مشروطه دوم داد، روحانیون نجف از یک سو مدبرانه رأی به ارتداد او داده واز سوی دیگر به دولت مشروطه متذکر شدند که رفتار مجتهد زنجان ناشی از بالا بودن سن مجتهد و جنون پیری است و بهتر است که تنها به تبعید و خانه نشینی او بسنده کنند. همه این رویدادها و واقعیات تاریخی بر این گواهی دارند که بیشتر روحانیون و اشراف قاجار دربرابر سیرنیرومند شهروندی، قانون گرایی و آزادی تسلیم شده و اینک تنها کوشش در مهار یا هماهنگی با این سیر شتابنده تاریخ را دارند. پس نگاه به این برهه مهم تاریخ ایران از تنگــنای ستیز میان روحانیون و دربار به عنوان دو نیروی یکپارچه و غیر سیٌـال در بهترین حالت ساده اندیشانه است.
نیروی نوپای نواندیش، اصلاح طلب و قانون گرای سدة نوزدهم از دل دونیروی سنتی ایران، یعنی شاهزادگان، مستوفیان و میرزایان قاجار وپاره ای ازخان های ایلات و عشایر از یکسو و روحانیون و متفکران دینی از دیگر سو زاده شد و با بازگانان و سوداگران شهروند ایران همراه شد و انقلاب مشروطه را آفرید. انقلاب مشروطه و دست آورد بزرگ آن، قانون اساسی، یک دگرگونی رادیکال در تاریخ ایران است. قانون اساسی مشروطه یکی از گران بها ترین و دموکراتیک ترین اسناد تاریخ ایران است که اگرچه خودرا در فرم مشروطه پادشاهی محــدود می کند، اما سند مهمی برای ایجاد یک دولت قانون گرا، سکولار، دموکراتیک و مدرن در برابر جامعه ایران و نسل های آینده قرار می دهد.
به تاریخ و دستاوردهای آن از دیگاه توانایی های جامعه کنونی بشری نمی توان نگریست. چنین نگرشی همه تاریخ را پلید و ارتجاعی و ضد مردمی و ازآن گذشتگان دانسته و آغاز "تاریخ پیشرو و مردمی" را با تأسیس فلان حزب سیاسی که برنامه سیاسی و اجتماعی آن مورد قبول صاحب آن نگرش است، پیوند می دهد. بیهوده نیست که در اتحاد شوروی پس از پیروزی بلشویک ها تاریخ روسیه باز نویسی شد و رویدادها و شخصیت های نامطلوب از متن تاریخ حذف گردیدند. همین روش را شرق شناسان شوروی به فرهنگ تاریخ نکاری در ایران به ارمغان آورده و حتی تاریخ دوره معاصر ایران را نیز به سبک و سلیقه طبقاتی خود باز نویسی کردند.
نتیجه نگرش به تاریخ معاصر ایران از این دیگاه تنگ و ساده اندیشانه این است که چون اینک ما به برتری جمهموری پارلمانی بر اشکال دیگر اداره جامعه پی برده ایم، پس باید تاریخ را هم از قیف تنگ داوری های امروز خویش رد کنیم. این چنین نگاهی به تاریخ، دمیدن شیپور از سرگشاد آن است.
جمهوری در سده گذشته و نقش آن در تعیین شناسنامه جمهوری خواهان امروز در این جای گفتگو نیست که نو اندیشی، مدرنیته، دموکراسی و سکولاریسم مهمترین مبانی جنبش آزادیخواهانه و پیشرو در تاریخ یکصد وپنجاه سال گذشته ایران بوده است. اشتباه گروهی از جمهوریخواهان امروزی دراین است هواخواهی از فرم اداری و سیاسی جمهوری را در درازای تاریخ معاصر و در روزگار کنونی با با این جنبش یکی دانسته و تاریخ معاصر را به کشاکش میان سه خانواده دربار، روحانیت و جمهوری خواهان خلاصه می کنند. جدا از اینکه این داوری بر یک مبنای نادرست فکری استوار است، از دیدگاه تاریخ نیز کمترین آشنایی با رویدادها و حقایق ندارد.
یکی از هواداران این اندیشه چنین می نویسد: « ازمشروطه به این سو نیروی دیگری و هرزمان رساتر برآمدداشته که قدرت سیاسی را نه برای شاه میخواسته نه برای دین» و « دست کم از یک قرن پیش ما شاهد شکل گیری و حضور گروه ها، احزاب و محافلی مستقل از دربار و روحانیت هستیم که خواهان مراجعه به آرا مردم و مشارکت آنان در تعیین سرنوشت خویش اند» نویسنده سپس می افزایند که این نیروها که بند ناف اتحاد جمهوریخوان به آن ها بسته است، جز در سه دوره کوتاه، فاصله « سی تیر تا بیست و هشت مرداد، نخستین ماه های پس از انقلاب بهمن و در روزهای خوش بعد از دوم خرداد هیچ گاه لذت به پس نشاندن حریفان قدار را به چشم ندیده اند.» 13
نخست صحت این داوری را بررسی کنیم که آنچه را که نویسندة محترم خانواده بزرگ سوم تاریخ معاصرایران می دانند تا چه پایه به "مراجعه به آرا مردم" باور داشته اند. آشکار است که بخش بزرگی از این خانواده بزرگ که به بنا به روایت همان نویسنده شامل احزاب و گروه های چپ ایران است، دستکم تا این سال های اخیر یا به دولت شورایی باور داشته و یا اراده حزب طبقه کارگر را با منافع عموم مردم مترادف می دانسته است.
دموکراسی ناقص دوران مصدق نیز به رغم کارشکنی ها و دشمنی یکی از بزرگترین اعضای این خانواده، یعنی حزب توده ایران و دربرابر توطئه چینی یکی از غیردموکراتیک ترین مجالس تاریخ ایران، مجلس هفدهم به دست آمد. جامعه ایران این آزمون بزرگ تاریخی را مرهون استواری دکتر مصدق در حمایت از حکومت قانون و پشتیبانی شجاعانه توده مردم از دولت اواست. نه در واپسین روزهای پس از قیام سی تیر که کوشش شاه در برکناری مصدق شکست خورده بود و نه در روزهای توفانی پس از بیست و پنجم مرداد که شاه ایران را ترک کرده بود، کوچکترین اقدامی از سوی دکتر مصدق و یاران او برای پایان دادن به سلطنت و تشکیل جمهوری صورت نگرفت. حتی پس از خروج شاه از ایران وی از راه دکتر حسین خطیبی (رئیس دفترمصدق و بعدها رئیس شیروخورشید سرخ) به شمس پهلوی پیغام فرستاد که اعضای خانواده پهلوی از هر گزندی درامان اند و «اعلیحضرت که برای رفع بیماری به خارج رفته اند به زودی باز خواهند گردید.» 14 شایعات مربوط به تشکیل شورای سلطنت به ریاست علامه دهخدا به منظور لغو سلطنت نیز جز یک جعل تاریخی بیش نیست. فراموش نکنیم که این دکتر مصدق رئیس دولت همان مصدق نماینده مجلس چهارم است که از بزرگ ترین مخالفان شکستن قانون به بهانه ایجاد امنیت و انتقال قدرت از قاجاریه به جمهوری رضاخان و یا پادشاهی رضاشاه بود. مصدق و یارانش، درست یا نادرست، بیش از هرچیز هوادار حکومت قانون، محدودیت حقوق پادشاه و اجرای قانون اساسی بودند. بند ناف او به انقلاب مشروطه، قانون گرایی، مدرنیته و اصلاحات بسته بود. چگونه و با کدام داوری و به استناد کدام رفتار تاریخی می توان مصدق شهروند و قانون گرا و هوادارانش را در یک خانواده بزرگ در کنار خالوقربان و احسان اله خان نشاند و سپس نتیجه گرفت که اتحاد جمهوریخواهان امروزین ازاین خانواده بزرگ برخواسته است؟
در درازای تاریخ معاصر، هواداری ازجمهوری (که صاحب این قلم نیزبه آن باوردارد) و یا مخالفت با آن با پذیرش یا دشمنی با اندیشه دموکراسی، سکولاریسم، پیشرفت و حقوق بشر مترادف نبوده است. به عکس، بسیاری از بزرگترین نواندیشان و تجدد خواهان ایران از پیش درآمد جنبش نوآوری و انقلاب مشروطه تا سال های اخیر، درست یا نادرست به محدود کردن حقوق پادشاه، اجرای قانون اساسی انقلاب مشروطه و حکومت پارلمانی باورداشته اند. آخوند زاده، طالبوف تبریزی، تقی زاده، کسروی و مصدق تنها چند نمونه آنند.
موضوع جمهوری به عنوان فرم دلخواه اداره جامعه درچند برهه تاریخی در ایران به عنوان جایگزین پادشاهی عنوان شده است و در همة موارد نیز طرح جمهوری به امید جستجو برای یافتن بهترین فرم تحقق دموکراسی نبوده است. همه این برهه های تاریخی نیز در هنگامی است دولت پادشاه وقت با بن بست و بحران روبروست. نخستین موج جمهوری در برابر پادشاهی در سال های پایانی دولت قاجاران است. شورش نیروهای جنگل که به تشکیل جمهوری گیلان انجامید، نخست با اندیشه های اتحاد اسلام آمیخته بود و پس از تشکیل جمهوری جنگل به تدریج زیر نفوذ حزب نوبنیاد کمونیست ایران و نیروهای بلشویک قرار گرفت و دولت سویت گیلان بر جای جمهوری گیلان نشست. این تجربه نوپا هیچ بارتاریخی ارزشمندی برای آزمون جمهوری خواهی و توسل به آراء مردم به دنبال نداشت. جمهوری گیلان احسان اله خان به داوری مردم باورنداشت و خالوقربان پس از جدا کردن راه خود از میرزا کوچک خان، فرماندهی فوج چریکی در ارتش نوبنیاد ایران را پذیرفت. با ابن حال، نیرومندترین جریان جمهوری خواهی این دوران نه در گیلان، آذربایجان و خراسان، بلکه در تهران و درمیان جمعی بود که بعدها بسیاری از ایشان به بانیان و کارگزاران مهمترین ارگان های شهروندی در دولت پهلوی تبدیل شدند.
زمینه پیدایش فکرجهمهوری در این برهه مهم تاریخی چنین بود: جامعه ایران که به پادافرای یکصد و پتجاه سال پادشاهی شاهان پُر زاد و ولد قاجار و تاراج داروندار مُـلک و ملت به دست هزاران شاهزاده و ارباب جمعی ایشان، تهیدست و ناتوان شده بود، در واپسین اتقلاب مشروطه دستخوش ستیز داخلی و افزایش رقابت روسیه تزاری و بریتانیای کبیر گردید. از یکسو، دولت مشروطه با همة محدودیت هایش در گسترش آزادی و اجرای اصلاحات می کوشید و از سوی دیگر در هر گوشه ایران، روحانیون مشرعه طلب، آخوندهایی که مشروطه و قانون را با منافع خویش ناسازگار می یافتند، خودکامگان محلی و سران عشایری که مشروطه و قانون را دشمن رفتار سنتی و منافع دیرپای خویش می دیدند و پاره ای از شاهزادگان قاجار به رهبری برادران محمدعلی شاه مخلوع سر به طغیان برداشته و روزگار را بر دولت اصلاح طلب مرکزی سیاه کرده بودند. در کمرکش این آشفته روزگار، جنگ جهانی اول آغاز شد و درپی آن، ایران پهنه تاخت تاز نیروهای نظامی روسیه و بریتانیا از یکسو و عثمانی و آلمان از دیگرسو گردید. در پایان جنگ جهانی اول، از تن نوپای مشروطه جوان ایران جز نیمه جانی باقی نمانده بود. خزانه خالی، جامعه ویران، دولت بی سازمان و کشور بی راهبر.
درهمین روزگار است که بزرگترین همسایه ایران دستخوش انقلاب و جنگ داخلی گشته و دولت نوپای شوروی و جمهوری های آسیایی آن جایگزین روسیه تزاری می گردند. در همسایگی غربی ایران، گروهی از افسران ارتش پیشین عثمانی سازمان ترک های جوان را ساخته و زمینه تشکیل جمهوری ترکیه را بر خرابه دولت شکست خرده عثمانی فراهم می سازند. اقبال به الگوی انقلابی شوروی و یا نگاه به الگوی جمهوری اروپایی که در ترکیه در شرف تشکیل بود، درمیان نوآوران و اصلاح طلبان ایران بالا گرفته وبسیاری را به سوی خود کشید. درآن شب سیاهی که دولت مشروطه ورشکسته و خزانه خالی، مجلسیان خانه نشین یا فراری، امنیت رخت بربسته و مردم برای نان شبی عاجز بودند، جامعه درتب بامدادی سپید می سوخت و رهیافتی را آرزو می کرد. این امید به روزگار بهتر به پایه ای بود حتی کودتای سوم اسفند و ورود نیروهای قزاق به پایتخت و امنیت پس از آن با اقبال جامعه روبرو شد.
یکی از آثار این دگرگونی ها پیدایش اندیشه تشکیل جمهوری در ایران پس از کودتای 1299 و در واپسین سال های پادشاهی احمد شاه قاجاربود. فکر جمهوری از سوی روزنامه ها و احزاب و گروه هایی با دیدگاه هایی کاملا متضاد ارائه می شد. یکی از مهمترین نیروهای هودارا جمهوری گروهی از نمایندگان مجلس اند که درهمان سال های زمزمه تغییر سلطنت، فرقه دموکرات مستقل ایران را تشکیل داده و روزنامه تجدد را منتشر می کنند. فراکسیون تجدد در مجلس همراه با نمایندگان فراکسیون های سوسیال اجتماعیون (سوسیال دموکراسی) و بسیاری از روشنفکران بیرون از مجلس نیروی فعال جمهوریخواهی به شمار می روند. اما برخلاف داوری های امروز، طیف هواداران جمهوری از پیشینه های کاملا گوناگون برخواسته و بند ارتباط بسیاری از ایشان همان تجددخواهی، اصلاحات طلبی و قانون گرایی انقلاب مشروطه است. مثلا شیخ العراقین زاده، مدیر روزنامه تجدد و رهبر فراکسیون فرقه دموکرات مستقل و برادرش، شیخ زین العابدین رهنما، نویسنده و روزنامه نگار معروف و مترجم قرآن، هردو ایتدا معمم و فرزندان شیخ العراقین از بزرگترین فقهای ایرانی ساکن نجف و نوادگان شیخ زین العابدین مازندرانی اند. شیخ العراقین زاده بعدها عبا و عمامه را کنار نهاد و با نام رضا تجدد، قاضی و معاون وزارت دادگستری شد. از شمار دیگر هواداران جمهوری در این روزگار به این نامها می توان اشاره کرد: آقا شیخ یحیی کاشانی، روحانی مشروطه خواه تهران؛ آقامیزا هادی حائری، فرزند شیخ نعمت الهی که پس از کنار نهادن رخت روحانی رئیس اداره بازرسی وزارت معارف شد؛ اقبال آشتیانی، پژوهشگر سرشناس؛ حسین عدالملک دادگر، بعدها رئیس مجلس؛ سرکشیک زاده (کاظم اتحاد)، روزنامه نگار؛ دبیراعظم بهرامی، رئیس دفتر رضاخان سردار سپه، نویسنده و نظریه پرداز سکولاریست آغاز دولت پهلوی؛ تدین، عارف قزوینی و بسیاری دیگر. آشکارا پیداست که برخی از هواداران جمهوری در این برهه چه بسا به صرف مخالفت قاجار به جمهوری روی آورده باشند. مخالفان جمهوری نیز دربرگیرنده طیفی گونوگون اند. یک سوی آن ها خالصی و فرزندش خالصی زاده و جمعی از واپس گراترین آخوندهای ایران و بسیاری از اشراف قاجار اند و در سوی دیگر کسانی چون سید حسن مدرس، دکتر محمد مصدق، شاهزاده عباس اسکندری، میرزاده عشقی، رحیم زاده صفوی و فخرالدین شهاب قراردارند. دیوار میان جمهوری خواهی یا دوام مشروطه پادشاهی نیز از کاه و گل است نه ساروج. آدم ها از یک سوی آن به سوی دیگر می روتد. نمونه آن ملک الشعرای بهار است که گاه هوادار و گاه مخالف جمهوری بود ویا علی اکبر داور که از نخستین اعضاء و فعالین حزب دموکرات بود و نخست به سلک هواداران جمهوری پیوست ولی در مجلس پنجم با مدرس در مخالفت با جمهوری هم آوا گردید. همین علی اکبر داور بود که پس از آغاز دوره پهلوی بنیان گذار و پرورندة عدلیه و سپس دادگستری جدید ایران شد و به یاری ده ها تن از قاضیان و حقوق دانانی که از دل روحانیت برخواسته و به تدریج عبا و عمامه را به کنار نهاده بودند و تنی چند که همچنان در لباس روحانی به دادگستری سکولار باور داشتند به سیادت هزارساله قاضیان شرع پایان داد و نظام قضایی سکولار را بر ایران استوار ساخت.
خلاصه کلام اینکه دستکم از آغاز انقلاب مشروطه تا تشکیل دولت پهلوی، با اینکه جامعه ایران دوبار دربرابراختیار تاریخی برای پایان دادن به پادشاهی قرار گرفت (پائین کشیدن محمدعلیشاه از پادشاهی و رأی به پایان پادشاهی قاجار)، در هیچ یک از این دو آزمون تاریخی فرم حکومت به موضوع اصلی گفتگو پیرامون سرنوشت آینده ایران و تحقق آرمان های پیشرو و آزادیخواهانه ارتقاء نیافت.
اندیشه پایان دادن به پادشاهی و تشکیل جمهوری برای دومین باردر همان روزهای پس از ورود نیروهای متفقین به ایران سربلندکرد. رضاشاه دوروز پس از آغاز حمله متفقین به ایران در شهریور 1320، سیاستمدار کهنه کار و خانه نشین شده، محمدعلی فروغی را به شتاب به نخست وزیری گمارد تا شاید درایت و سیاستمداری او تاج و تخت وی را نجات بخشد. اما خاطرات پاره ای از چهره های سیاسی آن روزگار، اسناد وزارت خارجه بریتانیا و گزارشهای سفیرکبیرشوروی درایران به مسکو براین گواهی دارند که نیروهای اشغالگر متفقین در آغازکار در اندیشه تشکیل جمهوری درایران بوده اند. رویدادهای پسین، درستی این اسناد را نشان می دهند که متفقین دستکم در روزهای نخست دراندیشه تغییر حکومت ایران بوده اند. موضوع تغییر رژیم از پادشاهی به جمهوری را اسمیرنف سفیر کبیر شوروی و بولارد وزیر مختار بریتانیا در ملاقات با فروغی در روز دهم شریور به اطلاع او می رسانند. مذاکرات نمایندگان بریتانیا و شوروی با فروغی و سهیلی وزیر خارجه چهارده روز به درازا کشید. یادداشت های هاروی، منشی ایدن، بر این گواه است که وزیر خارجه بریتانیا نخست در پی برکناری رضاشاه و گزینش شاهزاده حمید میرزا، فرزند محمد حسن میرزا، برادر و ولیعهد احمدشاه قاجار بوده و تنها پس از پی بردن به اینکه "شاهزاده جوان حتی یک کلمه فارسی نمی دانسته" از این اندیشه صرفنظرکرده وپه پذیرش ریاست جمهوری موقت از سوی فروغی گرایش می یابد. فروغی که پذیرش چنین ریاست جمهوری را از نخست وزیری رضاشاه که آن را به اکراه پذیرفته بود، فروتر می دانسته، از قبول این مقام سر باز زده و بر دوام قانون اساسی و پادشاهی مشروطه اصرار ورزد. دولت شوروی، محمدساعد مراغه ای را که در آن هنگام سفیرکبیرایران درمسکو بود برای ریاست جمهوری پیشنهاد می کند. نام مجید آهی نیز درمیان کاندیداهای ریاست جمهوری آمده است. سرانجام به دلیل عدم تفاهم متفقین ومخالفت فروغی با جایگزینی یکی از شاهزادگان به جای رضاشاه و یا گزینش شاهپور غلامرضا به شاهی (و فروغی به نیابت سلطنت او)، متفقین با اکراه پادشاهی محمدرضا پهلوی را پذیرفته و او برجای پدر به تخت شاهی می نشیند.
استعفای رضا شاه و آغاز پادشاهی محمد رضاشاه در روز 25 شهریور آن سال روی داد و با این حال هنگامی که هیئت مؤسس حزب توده ایران در هفتم مهرماه همانسال در منزل سلیمان محسن اسکندری نخستین نشست خودرا برگذار و اعضای کمیته مرکزی موقت را انتخاب کرد، کمترین اشاره ای به جمهوری نمی کند. حتی پس از تشکیل کنگره حزب و اعلام برنامه حزب، کمترین گریزی به جمهوری و دولت پارلمانی نیست. در درازای دوازده ساله دموکراسی ناقص نیز موضوع جمهوری جایگاه خاصی درمیان هیچ یک از نیروهای سیاسی ایران نمی یابد
فصل دوم:روحانیت
گرچه همان طو رکه اشاره شد روحانیون داری جایگاه ونقش اجتماعی مهمی بوده اند لاکن غالبا با نظام حاکم نیز مشکل خاصی به جهت حاکمیت نداشته انداما در خصوص نوع ارتباط میان این قشر با سردار سپه نیز به جهت تعاملی که سردار سپه با این طبقه اجتماعی داشت جای ابهامی نمی باشد که در تاریخ این نوع روایط نیز نوعا مشخص شده است البته موارد اختلافات ودر گیریها نیز جای توجه و بررسی دارد اما بد نیست که در اینجا نگاهی به مرجعیت نیز داشته باشیم
نظام مرجعیت در شیعه، سابقه استواری در تاریخ یک هزار و دویست ساله شیعه دارد. برای دنبال کردن ریشه های این نظام، باید تاریخ تشیع و علما و فقهای آن را از قرن چهارم و پنجم هجری مانند شیخ صدوق (م381)، شیخ مفید (م413)، شیخ طوسی (م460) و سپس تک تک علمای برجسته شیعه تا روزگار صفوی و از آنجا تا دوره قاجار دنبال کرد. این مرکزیت، گاه در بغداد و نجف و حله و زمانی در ری و قم و اصفهان مستقر بوده است.
روحانیت شیعه پس از مشروطه، ضربه سختی را متحمل شد که بخشی از آن به اختلاف نظر میان خود مراجع طرفدار و مخالف مشروطه و در رأس آنها آخوند خراسانی و سیدمحمد کاظم یزدی برمی گشت. ؛ تا این که با فعالیت مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری در تأسیس حوزه علمیه قم در سال 1340 قمری/1301 شمسی، مرجعیت شیعه احیا شد در دوره مرجعیت ایشان در قم، علاوه بر ایجاد حوزه با تأسیس بیمارستان و اقدام های دیگر، بخشی از کارهای عمرانی شهر قم نیز رونق گرفت. 15سال بعد، زمانی که مرحوم حائری درگذشت (17ذی قعده 1355/10 بهمن 1315)، مرجعیت یک دوره بسیار سخت را پشت سرگذاشته بود.(2) با درگذشت مرحوم حائری، مرجعیت در محدوده حوزه علمیه و بخش های اندکی از ایران- در اختیار سه نفر از علما با نام های مرحوم سیدصدرالدین صدر، (3) آقا سیدمحمد حجت) (م29دی 1331) و آقا محمدتقی خوانساری (م6 ذی حجه1371 ق/1331) باقی ماند؛ اما مرجعیت جهانی شیعه دراختیار مرحوم سیدابوالحسن اصفهانی در نجف قرارداشت که ایشان نیز در سال 1325درگذشت) پس از درگذشت ایشان و سه ماه بعد که آیت الله قمی نیز درگذشت، بار دیگر مرجعیت به ایران بازگشت و دراختیار آیت الله بروجردی قرارگرفت. هر سه مرجع از آیت الله بروجردی خواستند تا در قم اقامت گزیند. پیش از آن فضلایی مانند امام در این باره پیشقدم شده) و برخی از بازاری های متدین تهران نیز در این باره تلاش کرده بودند
به دنبال ضعف دیانت در ایران و صدماتی که طی دو دهه برای شعائر مذهبی پدید آمده بود، مراجعه به علما بسیار کاهش یافته و دستگاه مرجعیت، از لحاظ مالی به شدت ضعیف شده بود. به علاوه، پوشیدن لباس روحانیت در این سال ها جز برای شمار اندکی ممنوع بود و بسیاری از روحانیان از لباس درآمده، در عدلیه کار می کردند. بنابراین شمار طلاب و فضلا اندک بود و همین امر سبب کاهش نفوذ مرجعیت در ایران شده بوددر اینجا به جهت روشن تر شدن موضوع بهتر است که به دیگاه یا اقدامات برخی از شخصیتهای مهم دینی نیزبپردازیم
آیت ا... سید محمد کاظم یزدی
صفحان زرین دانش ، فضیلت و مبارزه به دست با کفایت مردان الهی رقم می خورد. آنان چون خورشیدی بر تارک پرافتخار تاریخ درخشیده ، پرتو نورشان گرمابخش جانهای خسته است تا تحرکی دوباره یابد: به رغم شعار استعمارگران مبنی بر جدایی دین از سیاسیت ، عالمان متعهد و دین پرور با حضور در میادین سیاست ، مردانه از حقوق مظلومان و ستمدیدگان حمایت کردند. آنان در جبهه نبرد با کافران گاه تا مرز شهادت پیش رفته ، قلم خویش را به مرکب خون سیراب کردند.
بزرگمرد دانش و جهاد آیه الله العظمی سید محمد کاظم یزدی از یک سو در جبهه مبارزه با جهل و از سویی در نبرد با کفار سر آمد عصر خویش بود. بر فقاهتش ، کتاب عروه الوثقی و بر عرفانش ، مناجات نامه بستان راز و گلستان نیاز و بر سیاستش ، موضع گیری روشنگرانه وی در انقلاب مشروطیت و همگام او با آیه الله شهید شیخ فضل الله نوری و نیز شهادت فرزندش در میدان نبرد، بهترین گواه است .
تحصیل و تدریس
آن وجود سعادتمند در سال 1248 قمری . در روستای ((کسنویه ))(1361)یزد پا به عرصه گیتی نهاد. از همان زمان بزرگی در چهره کوچکش نمایان بود و با تولدش ، رشته های امید را در قلب پدر و مادر خویش محکم ساخت . پدرش به تبرک نام رسول خدا صلی الله علیه و آله و با یاد امام هشتم شیعیان ، او را محمد کاظم نام نهاد.
سید محمد کاظم دوران کودکی و نوجوانی را پشت سر گذاشت و با تشویقهای پدر و مهم تر از همه عنایت خاص خداوند ب علوم دینی رو آورد.(1362)و حوزه علمیه ((دومنار)) یزد یعنی بزرگترین حوزه آن شهر، پذیرای آن نوجوان مخلص از دودمان پاک پیامبر صلی الله علیه و آله شد. سید محمد کاظم مدتها در درس ادبیات استاد ملا محمد ابراهیم اردکانی و زین العابدین عقدایی شرکت کرد و از آن دو بهره های فراوان برد.
جدیت فراوانش در کسب علوم اهل بیت علیهم السلام او را مورد توجه اساتید مدرسه قرار داد. پس از اتمام ادبیات عرب ، در درس فقه و اصول آخوند ملا هادی یزدی که از علمای بزرگ آن زمان محسوب می شد دوره سطح را به پایان رسانید.(1363)دیری نپایید که مقام علمی اش او را در زمره نزدیکان خاص استاد جای داد. با توصیه استاد، در ضمن فراگیری فقه و اصول ، به تدریس ادبیات پرداخت . کیفیت تدریس و شیوه بیان او، سرانجام کار را بدانجا رساند که بعد از اندک زمانی سید محمد کاظم یزدی به مثابه یکی از اساتید حوزه علمیه یزد شناخته شد.(1364)جوان یزدی پس از مشورت با دو استادش ، اردکانی و عقدایی ، به امید بهره مندی از وجود مقدس امام هشتم علیه السلام راهی مشهد مقدس شد تا با استعانت از آن امام همام ، به مقامات علمی و معنوی نایل آید.
وی در مدت زمان کوتاهی ، علم هیئت و ریاضی را آموخت و طولی نکشید که در زمره اساتید این علوم در آمد.(1365)حوزه علمیه اصفهان نیز دورانی به وجود استادی گرانقدر چو
چکیده
در این تحقیق مقایسه حساسیت کنتراست بین عینک و لنز تماسی نرم در افرادی که از عینک و لنز استفاده می کردند مورد ارزیابی قرار گرفت ، افراد مورد آزمون از بین مراجعین به کلینیک فوق تخصصی چشم پزشکی بصیر در رده سنی 30-20 سال بودند که حدت بینایی 20/20 یا بهتر را با عینک و لنز تماسی نرم داشتند .
این افراد با استفاده از دستگاه حساسیت کنتر است E1000csv در 2 مرحله با عینک و لنزتماسی نرم تست شدند . از افراد ، ردیف های D(18cpd),C(12cpd),B(6cpd),A(3cpd) به ترتیب پرسیده شد و نتایج حاصله روی فرم مخصوص CSV1000 به طور جداگانه رسم شد و بررسی ها نشان داد که درتمام ردیف ها تفاوت معنی داری بین حساسیت کنتراست عینک و لنز تماسی نرم مشاهده نشد .(P> 0/05)
همچنین حساسیت کنتر است هر دو حالت در رنج نرمال جمعیت قرار داشتند .
مقدمه
سیستم بینایی یکی از ارگان های مهم بدن می باشد و چشم بیشترین اطلاعات را از محیط در اختیار انسان قرار می دهد که همواره توسط بیماری های مختلف تهدید می شود . اگر این بیماری ها در مراحل اولیه تشخیص داده شوند شاهد عملکرد مخرب آنها بر روی سیستم بینایی نیستیم ، از آن جایی که مسئولیت تشخیص سلامت و بهبود عملکرد سیستم بینایی بر عهده اپتومتریست می باشد ، لذا یک اپتومتریست باید این توانایی را داشته باشد که با استفاده از تکنیک های دقیق و حساس به ارزیابی سیستم بینایی بپردازد و به پیشگیری و ارجاع بیمار جهت درمان اقدام کند و حتی در جهت تشخیص افتراقی بعضی بیماری ها گام بردارد و فرایندهای درمانی و بهبود بینایی را در افراد بررسی کند . آنچه امروزه به یقین اثبات شده است این است که علم ( به صورت مکتوب ) با همه محدودیتهای خاص آن تا به امروز کاروان فکر و اندیشه بشری را به سر منزل مقصود هدایت کرده است و از نظر تاثیر گذاری در آموزش راهی بس مطمئن و اثربخش می باشد . امید است این تحقیق اثری مفید در جامعه بشری داشته و مورد قبول درگاه حضرت باریتعالی و مورد استفاده پژوهندگان این علم قرار گیرد .
توکلی ، ذبیحی ، هاشمی
فصل اول
معرفی پژوهش
بیان مسئله
در زمینه تعیین حساسیت کنتراست افراد مایوپ که از لنز تماسی نرم و عینک برای اصلاح عیوب انکساری خود استفاده می کنند تاکنون مقاله علمی در ایران منتشر نشده ، اما تحقیقات متعددی پیرامون این موضوع در کشورهای دیگر انجام گرفته که به عنوان نمونه چند مورد که در دسترس ما قرار داشتند در قسمت منابع ذکر گردیده است .
اهمیت مسئله
ارزیابی عملکرد سیستم بینایی در یک فرد ، نه تنها شامل اندازه گیری
حدت بینایی است بلکه بررسی کارایی مهارتها و تواناییهای بینایی فرد نیز امری ضروری است . البته شایان ذکر است که حدت بینایی رابطه مستقیمی با توانایی های بینایی دارد یعنی با افزایش تیز بینی مهارتهای بینایی فرد نیز بهبود می یابد . به هرحال مشاهده می شود که بسیاری از افراد علی رغم اینکه حدت دید معادل 20/20 یا بهتر دارند نیز از دید کم شکایت می کنند . حقیقت این است که بیش از یک قرن پیش چارت اسنلن برای معین کردن میزان بینایی بوجود آمد، که میزان دید را تحت شرایط کانتراست بالا ( حروف سیاه در زمینه سفید) اندازه گیری می کند و برای استفاده های امروزی ( اندازه گیری کامل از عملکرد و سلامت بینایی ) طراحی نشده است .
تست حساسیت کنتراست یک تکنولوژی جدید است که میزان دید را تا مقادیر بالای کنتراست اندازه می گیرد و این امکان را بوجود می آورد که هرگونه اشکال در سیستم بینایی شامل رتین ، راههای عصبی تا کورتکس را بهتر و زودتر شناسایی کنیم .
همان طور که تحقیقات نشان داده اند ، استفاده از لنزهای تماسی برای طولانی مدت و حتی استفاده از یک لنز بافیت نامناسب در مدت زمان کم می تواند باعث ایجاد ادم در قرنیه شود که این امر منجر به کاهش حساسیت کنتراست می شود .
در این تحقیق حساسیت کنتراست افراد ، با عینک و لنز تماسی نرم مقایسه شده و عملکرد این دو تصحیح را بر سیستم بینایی در حالتی که هنوز سیستم بینایی تحت تاثیر عوامل مداخله گر قرار نگرفته بررسی کردیم . امیدواریم نتایج این تحقیق مبنایی جهت تشخیص عملکرد سیستم بینایی ، تشخیص اثرات لنز و عینک بر سیستم بینایی و گامی در جهت کمک به اپتومتریستها و دانشجویان محترم باشد .
تعریف مفاهیم
1- حساسیت کنتراست : توانایی تشخیص تفاوت های کم در روشنایی بین یک شی و زمینه اش .
2- کنتراست : تفاوت میزان تاریکی نسبت به روشنایی یک تارگت
3- فرکانس فضایی : تعداد نوارهای روشن و تیره در واحد مکان یا طول
4- فتورسپتور : سلول های گیرنده نور
5- ON : روشن . اصطلاحی است که برای تحریک کانال به کار می رود .
6- OFF : خاموش . اصطلاحی است برای کانال هایی که مهار می شوند .
7- مخروط های L : مخروط هایی که طول موج های بلند نور آنها را تحریک می کند.
8- مخروط های M : مخروط هایی که توسط طول موج های میانی تحریک می شوند .
9- مخروط های S : مخروط هایی که طول موج های کوتاه نور آنها را تحریک می کند .
10- آنتاگونیسم: تضاد . برای سلولهای افقی و آماکرین که عمل فرستادن ایمپالس مخالف برای سلول های مجاور را انجام می دهد به کار می رود .
فصل دوم
مبانی نظری پژوهش
حساسیت کنتراست
تئوری سه رنگی Helmholtz بیان می کند که در شبکیه چشم ما سه دسته سلول حساس به نور (مخروطی) وجود دارد. سلولهای حساس به نور قرمز ،سلولهای حساس به نور سبز ،سلولهای حساس به نور آبی ، که با عنوان سلولهای L, M, S مشخص می شوند، سلولهای S به طول موجهای کوتاه پاسخ می دهند و به رنگ آبی حساس هستند،سلولهای M به طول موجهای متوسط مثل سبز و L به طول موجهای بلند یا نور قرمز حساس هستند و طبق این تئوری هر رنگ از تلفیق این سه رنگ بدست می آید.
ولی هرینگ و دوستانش به این نتیجه رسیدندکه تئوری سه رنگی توصیف کننده تمام رفتار رنگی سیستم بینایی ما نیست، لذا هرینگ این طور پیشنهاد کرد که تشخیص رنگها در سیستم بینایی ما در یک تضاد دو گانه برای رنگها به وجود می آید. به عبارت دیگر رنگهایی مثل زرد، سبز، قرمز، RF
( Receptive Field) رنگی متضادی را ایجاد می کنند که این RFهای متضاد باعث تشخیص و تمایز رنگها می شوند همان طور که RFهای روشنایی باعث تمایز و تفاوت توزیع روشنایی نسبت به مکان می شوند. (G/R, R/G, B/Y)
داخلی ترین لایه عصبی شبکیه شامل فتورسپتورهای نور (مخروطی و استوانه¬ای) می باشد. یکی از سه نوع پیگمان رنگی در هر یک از مخروطهای مختلف وجود دارد و به این ترتیب این مخروطها را به طور انتخابی نسبت به رنگهای مختلف آبی، سبز، قرمز حساس می سازد.
شکل (1- 2)
نمایش درجه تحریک مخروطهای مختلف حساس به رنگ بوسیله 3 نور تک رنگ متفاوت: آبی، سبز، زرد
بیشتر سلولهای بینایی حتی فتورسپتورها یکسری سیگنالهای مخالف یا آنتاگونیستیک (Antagonistic) از سلولهای مجاور دریافت می کنند. یعنی به عبارت دیگر فتورسپتورها تنها به تغییرات طیفی (یا رنگ محرک) پاسخ نمی دهندبلکه خصوصیات یا ویژگی های فضایی محرک هم بر روی فتورسپتورها تأثیر می گذارد. این حالت آنتاگونیسم طیفی – فضایی سبب ایجاد کنتراست لبه ها و حاشیه های اشیاء خواهد شد. سلولهای آماکرین و افقی (در سطح شبکیه) مسئول یک چنین آنتاگونیسمی می باشند.
سلولهای افقی به طور عرضی بین اجسام سیناپسی استوانه ها و مخروطها و نیز با دندریتهای سلولهای دو قطبی ارتباط برقرار می کنند. خروجی سلولهای افقی همیشه مهاری است بنابراین ارتباط جانبی همان پدیده مهار جانبی را ایجاد می کند، به این معنی که به انتقال طرح های بینایی با کنتراست بینایی مناسب به داخل سیستم عصبی کمک می کند.
در شکل (2 – 2 ) مسیر بینایی در مرکزی ترین ناحیه که نور به آن برخورد می کند تحریک می شود، در حالیکه ناحیه کناری مهار می شود به عبارت دیگر: به جای اینکه سیگنال تحریکی به علت گسترش شاخه های دندریتی و آکسونی در لایه های شبکیه¬ای به طور وسیع در شبکیه پخش شود انتقال از طریق سلولهای افقی با ایجاد مهار جانبی در ناحیه اطراف این کار را متوقف می کند. این مکانیسم، کنتراست را در محل لبه ها (تاریکی / روشنایی) افزایش می دهد.
شکل (2 – 2 )
تحریک و مهار یک ناحیه از شبکیه توسط یک پرتو کوچک نور که اصل مهار جانبی را نشان می دهد.
برای درک بهتر این مسأله، فرض می کنیم در شکل (3-2)، گیرنده وسطی بر اثر پرتوی نور تحریک شود و در همان حال، یکی از دو گیرنده طرفی در تاریکی بماند.
لکه روشن نور، مسیر مستقیم را از طریق سلول دو قطبی تحریک می کنند. در آن صورت با توجه به این که گیرنده¬های طرفی در تاریکی قرار دارند، یکی از سلولهای افقی مهار می شود، بدین ترتیب، اثر مهاری آن (گیرنده طرفی) بر سلول دو قطبی برداشته می شود و امکان تحریک بیشتر سلول دو قطبی فراهم می گردد. لذا هر کجا که تقابل بینابین وجودداشته باشد پیام هایی که از مسیرهای مستقیم و جانبی می گذرند، یکدیگر را تقویت می کنند.
شکل (3 – 2 )
نمونه¬ای از طرز قرار گرفتن استوانه ها، سلولهای افقی (H)، یک سلول دو قطبی (B)، و یک سلول گانگلیونی (G) در شبکیه که تحریک شدن را در سیناپسهای بین استوانه ها و سلولهای افقی، اما مهار شدن بین سلولهای افقی و سلولهای دو قطبی را نشان می دهد.
دومین لایه، بعد از فتورسپتورها، سلولهای دوقطبی می باشند که دو نوع هستند: دپولاریزه شونده و هایپرپلاریزه شونده که مکانیسم دومی برای مهار جانبی علاوه بر مکانیسم سلولهای افقی ایجاد می کند و در نهایت سلولهای گانگلیونی می باشند، این سلولها دارای یک آنتاگونیسم فضایی Center Surround می باشند. ما اصولاً دو نوع سلول گانگلیونی داریم، سلولهای Center- On سلولهایی هستند که بیشترین پاسخ شان وقتی است که یک لکه نوری با اندازه مشخص متناسب با بخش مرکزی RF، تنها باعث تحریک بخش مرکزیشان شود.
و سلولهای Off – Center سلولهایی هستند که بیشترین پاسخ شان وقتی است که نوری که روی بخش مرکزی می افتد خاموش شود. به عبارت دیگر سلوهای On – Center به نورهایی که روی بخش مرکزی بیفتند، اثرات تحریکی نشان می دهند و سلولهای Off – Center سلولهایی هستند که وقتی نور روی بخش مرکزیشان می افتد اثرات مهاری از خود نشان می دهند. این سازمان دهیCenter – Surround منجر به پدیده Lateral inhibition می شود که در تشخیص لبه ها و حاشیه های اشیاء نقش بسیار مهمی دارد.
این خاصیت آنتاگونیسم موجود در بین فتورسپتورها و سایر سلولهای بینایی، قاعدتاً نقش مهمی در تأثیرات فرکانس فضایی، خواهد داشت.
آکسون سلولهای گانگلیونی پس از خروج از چشم توسط عصب بینایی به کیاسما می رسند و در آنجا بعضی از آنها تقاطع یافته و سپس به LGB (جسم زانویی خارجی) می روند. سلولهای LGB هم دارای RF های center-surround می باشند که خیلی شبیه سلولهای گانگلیونی می باشند ولی از نظر اندازه کمی بزرگتر هستند و دارای اثرات مهاری قویتری در بخش محیطی می باشند.
LGB از 6 لایه تشکیل شده است:
دو لایه پایینی را Magnocellular layer نام دارد و 4 لایه فوقانی Parvo Cellular layer نام دارد. در کورتکس مخطط نیز 3 دسته سلول داریم که از نظر RF انواع مختلفی دارند.
کنتراست
کنتراست به عنوان درجه¬ی تاریکی به روشنی یک تارگت تعریف می شود. تعاریف مختلفی برای کنتراست در موقعیت های متفاوت به کار می رود، در بسیاری از موارد تعاریف کنتراست به صورت یک نسبت نشان داده می شد تفاوت روشنایی / متوسط روشنایی، این نسبت نشان می دهد که تفاوت کوچک در روشنایی اگر میانگین روشنایی زیاد باشد کم اهمیت است. در زیر 2 نمونه از رایج ترین تعاریف کنتراست آورده شده:
1) کنتراست weber: ،L به عنوان روشنایی شی و زمینه می باشند.
2) کنتراست Michelson: که و بیشترین و کمترین میزان روشنایی را نشان می دهند. این کنتراست برای الگوهایی که هر دو شکل تاریکی و روشنایی به یک اندازه باشند استفاده می شود.
حروف چارت حدت استاندارد اسنلن بر اساس کنتراست 90 تا 100 درصد اندازه گیری می شود که حروف سیاه در زمینه سفید وجود دارد.
تست حساسیت کنتراست
حساسیت کنتراست به نظر می رسد که یک تکنولوژی جدید برای ارزیابی کیفیت دید است تحقیقات نشان می دهند که استاندارد موجود (چارت E) تنها توانایی فرد را در دیدن کنتراست بالایی از خطوط سیاه در زمینه¬ی سفید
می سنجد. متأسفانه بسیاری از بیماری های چشمی زمانی که با کنتراست بالا تست شوند پنهان می مانند به همین دلیل افراد بسیاری با چارت E دید خوبی دارند برای مثال 20/30 یا 20/40 ولی ممکن است بیماری چشمی داشته باشند که به درمان نیاز دارد. تست حساسیت کنتراست حساسیت دید را تا مقادیر بالای کنتراست اندزه می گیرد و می تواند بیماریهای چشمی را در مراحل خیلی زودتر از چارت E آشکار سازد. حساسیت کنتراست به ویژه برای مشخص کردن کاتاراکت و تشخیص زود هنگام گلوکوم مفید است.
تاریخچه
اولین تحقیق حساسیت کنتراست در اواسط دهه 1950 توسط مهندسان ROA انجام گرفت . این تست به دنبال مطالعات لابراتواری توسط گریت هایی که با اسیلوسکوپ یا مانیتور تلویزیون ایجاد می شد شناخته شد در این تحقیق حساسیت کنتراست اشخاص را می سنجیدند تا مشخص کنند که چگونه
صفحه های تلویزیون را بهتر طراحی کنند آنها متوجه شدند که منحنی حساسیت کنتراست اطلاعات خیلی بیشتری را نسبت به تست حدت استاندارد فراهم می کند.
در طول دهه 1960 تست حساسیت کنتراست توسط روانشناسان بررسی شد. دکتر Campbell و دانشجویانش فهمیدند که حساسیت کنتراست وسیله¬ی بهتری است برای تشخیص اینکه چطور مردم تصاویر محیطشان را دریافت
می کنند.آنها هم چنین دریافتند که برای مسائل کلینیکی استفاده از حساسیت کنتراست بهتر از حدت بینایی است.
در سال 1972 اولین مقاله کلینیکی که توسط دکتر Bodis – wollner (نورولوژیست) نوشته شده بود نشان داد که حساسیت کنتراست دید را بهتر از حدت اندازه می گیرد وی متوجه شد که بسیاری از بیمارانش که تغییرات مغزی داشتند از دیدشان شکایت می کنند اما حدت خوبی دارند، داده های وی نشان داد که حساسیت کنتراست آنها باید اندازه گیری شود و این شکایت بینایی کاملاً صحیح است.
در سال 1977 دکتر Arden (چشم پزشک لندنی) اولین نتایج موجود حساسیت کنتراست را معرفی کرد. وی و دانشجویانش مقالات زیادی در رابطه با فواید استفاده از تست حساسیت کنتراست را برای تشخیص و ارزیابی گلوکوم، کاتاراکت و نوریت اپتیک، آمبلیوپی و ... انتشار دادند.
گریت Arden شامل یک دستگاه متشکل از 6 صفحه فتوگرافیک شامل یک گریت مشخص و 6 گریت سینوسی با فرکانس فضایی کم است. این کنتراست های انتخاب شده با تغییرات طبیعی باعث افزایش حساسیت و کاهش خطاهای اپتیکی می شود. مطالعات درباره گریت Arden نتایج متضادی را بیان می کند اما هنوز این سیستم در دسترس می باشد.
در سال 1984 Ginsburg رسماً سیستم تست کنتراست بینایی را بعد از چندسال مطالعه بیان کرد این سیستم چندین بار دچار تغییرات شد که شامل مجموعه فتوگرافیک از گریت سینوسی کلی کامپیوتری می باشد. فرکانس فضایی گریت ها بالاتر از گریت های Arden است.
تمامی تحقیقات قبلی نشان می دهد که حساسیت کنتراست اندازه گیری جامعی از دید است که چارت E ،125 ساله را تکمیل می کند. تحقیقات نشان می دهد که حساسیت کنتراست اندازه گیری فوق العاده دقیق دید، نسبت به حدت برای هر موردی از فیت لنزتماسی تا دژنراسیون ماکولاست.همچنین بهترین اندازه گیری نسبت به دستگاههای طراحی شده می باشد، مخصوصاً برای بیماریها برای مثال تست میدان برای گلوکوم – تست evoked potential برای Ms و تست glare برای کاتاراکت.
به دلیل قابلیت اندازه گیری زیاد حساسیت کنتراست امروزه به طور وسیع مورد استفاده قرار می گیرد.
تئوری و استفاده
ارزیابی حساسیت کنتراست به طور کلینیکی، شامل گریت سینوسی با فرکانس فضایی می باشد و کنتراست آن کاهش می یابد تا جایی که در 50 درصد زمان دیده شود. این نشان دهنده آستانه کنتراست برای فرکانس های فضایی است که معکوس حساسیت کنتراست است. به عبارت دیگر آستانه کنتراست پایین تر، حساسیت کنتراست بالاتری دارد.
حساسیت کنتراست فضایی باگریت های ثابت اندازه گیری می شود در صورتی که حساسیت کنتراست Temporal با گریت هایی اندازه گیری می شود که در بیشتر زمان کنتراست آن بر عکس می شود. پس از آن که کنتراست برای رنج وسیعی از فرکانس های فضایی اندازه گیری شد، ارزش لگاریتمی آن روی محور عمودی و فرکانس فضایی متناسب با آن روی محور افقی نمایش داده می شود که این منحنی کنتراست یاMTF (modulation function transfer) بیمار را مشخص می کند.
این منحنی که تحت تأثیر هر دو فاکتور اپتیکی و عصبی است توانایی تحلیل سیستم بینایی انسان برای هر سطح کنتراست و فرکانس فضایی را نشان می دهد.
به طور کلی قله منحنی برای بیمار با دید نرمال در 3 – 4 c/d قرار دارد.
برای افراد بالای 60 سال با دید طبیعی شیفت قله منحنی از c/d 4 به c/d 2 است و کاهش حساسیت کنتراست فرکانس های فضایی بالا و متوسط اتفاق می افتد.
این کاهش بسیار مشهود ناشی از کاهش روشنایی شبکیه در نتیجه تنگ شدن مردمک و کدورت لنز می باشد.
نقطه¬ایی که منحنی خط افقی را قطع می کند، Cut off frequency نامیده می شود که در حقیقت بیشترین توانایی تفکیک سیستم بینایی یعنی کنتراست صد در صد می باشد.
هر چند این مقدار بر حسب سیکل بر درجه است ولی می شود با تقسیم 600 بر آن به حدت اسنلن تبدیل شود. برای مثال اگر cut off frequency c/d15 باشد حدت اسنلن (600 / 15 ) 20 / 40 می باشد. بنابراین بیماری که دیدش 20/20 یا بهتر است باید .باید cut off frequency c/d 30 یا بیشتر داشته باشد.
اگر بیماری وجود داشته باشد Cut off Frequency ، نقطه¬های دیگری در طول منحنی می¬شود که ممکن است بسیار کاهش داشته باشد. وسایلی که حساسیت کنتراست را اندازه¬گیری می¬کنند بسیار پیشرفته هستند و تصویر کلی بهتری از عملکرد بینایی را نشان می¬دهند. اندازه¬گیری حدت بینایی به تنهایی نامناسب است زیرا تنها یک نقطه را در طول منحنی حساسیت کنتراست نشان می¬دهد که ارتباط کمی با سطح کنتراست و جزئیات محیط دارد. در حقیقت فرد یک چشم با حساسیت کنتراست بالا را بر یک چشم با حدت بینایی بهتر ترجیح می¬دهد.
انواع تست حساسیت کنتراست
1-سیستم حساسیت کنتراست Arden:
این سیستم شامل 6 صفحه فتوگرافیک با ابعاد cm 30/5×23 (in 12×9) می-باشد که در فاصله¬ی 57cm، زاویه¬ی بینایی 28 درجه ایجاد می¬کند. اولین صفحه از گریت¬های سینوسی برای افراد متمارض می¬باشد و 5 صفحه دیگر فرکانس فضایی 6/4,3/2,1/6,0/8,0/4,0/2 را دارند. صفحه آخر فرکانس فضایی بالاتر را نشان می¬دهد که هر کدام نصف صفحه را اشغال می¬کند. کنتراست هر صفحه از بالا به پایین بیشتر از 1/76 واحد لگاریتم افزایش می-یابدوسطوح کنتراست از 1 تا 20 در یک ردیف عمودی شمارش می¬شوند. شیوه تست به این گونه است که از ردیف 1 تا گریتی که قابل دیدن باشد اندازه¬گیری می¬شود. سطوح کنتراست انتخاب شده برای هر گریت سپس با مقادیر نرمال مقایسه می¬شود.
2-سیستم حساسیت کنتراست Vistech:
شامل انواع چارت¬های زیر می¬باشد: 1. VCTS 6000 2. VCTS 700S 3. VCTS 6500 MCT8000.4
5. B-VAT II-SG
سری¬های Vistech تست حساسیت کنتراست، قابل دسترس¬ترین در کلینیک¬ها می¬باشد. بر این اساس روش کلینیکی برای انجام تست در فواصل دور و نزدیک با این سیستم مختصراً شرح داده شده است. VCTS 6000 / VCT 6500
1. روشنایی منعکس شده از چارت باید با فوتومتر اندازه¬گیری شود. میزان روشنایی ثبت شده اگر خارج از رنج 30 تا 70 فوت لامبرت باشد باید تنظیم شود. میزان روشنایی باید ثابت و یکنواخت باشد.
2. بیمار باید در فاصله مشخصی از چارت باشد. عینک تصحیحی برای دور استفاده شود.
3. باید به بیمار آموزش داد که به گریت¬های سینوسی دایره¬ای که در قسمت پایین چارت قرار دارد نگاه کند. چهار پاسخ ¬(بالا، پایین، چپ، راست) می¬تواند وجود داشته باشد.
4. با بستن یک چشم باید به بیمار گفت که از ردیف بالا (A) شروع کند و موقعیت هر قطعه را از چپ به راست تشخیص دهد اولین پاسخ نادرست نقطه پایانی آن ردیف است، سپس ردیف¬های بعدی را می¬پرسیم.
5. نقطه¬ی پایانی هر ردیف باید در فرم ارزیابی علامت زده شود. ردیف عمودی فرم به طور مستقیم با ردیف افقی در چارت منطبق می¬باشد. با اتصال شماره¬های علامت زده شده روی چارت منحنی کنتراست رسم می¬شود نتیجه باید با رنج نرمال جمعیت در فرم ارزیابی مقایسه شود.
6. سپس تست برای چشم دیگر انجام می¬گیرد.
3-تست حساسیت کنتراست Mars:
مهمترین مزیت این تست در دسترس بودن آن می¬باشد. که به طور مستقیم در دسترس چشم¬پزشکان، اپتومتریست¬ها و کلینیک¬های چشم می¬باشد. برخلاف تست¬های دیگر کنتراست که فقط حدت بینایی را با تارگت¬هایی با کنتراست پایین به دست می¬آورند، تست Mars اندازه¬گیری صحیح از حساسیت کنتراست است که کمترین کنتراست مریض را می¬تواند نشان دهد. حروفی که بزرگ است بیشتر بیماران حتی آنهایی که Low vision هستند تشخیص می-دهند.
تحقیقات نشان می¬دهد که حروف بزرگ به وسیله¬ی حساسیت¬های بینایی یکسان مشخص می¬شود.
موارد استفاده:
• ثابت کردن base حساسیت کنتراست قبل و بعد از عمل (مانند کاتاراکت- لیزیک، یا عمل جراحی دیگر)
• مشخص کردن از دست دادن عملکرد در کنتراست پایین (اغلب همراه با حساسیت glare است)
• کنترل اثرات بیماری¬های تدریجی
مزایا
• دارای 3 چارت، برای چشم چپ، راست و دو چشمی یا برای تکرار تست است بدون این که فرد حفظ کند.
• اجرا سریع، آسان و دقیق
• حفاظت آسان
• قرار گرفتن چارت روی پلاستیک¬های بادوام
• طراحی برای تست نزدیک (cm 40 تا 50)
• قیمت ارزان
• یادگیری آسان
4-تست حساسیت کنتراست CSV 1000
انواع تست CSV 1000 شامل:
1- CSV 1000 E 2-CSV 1000 S
3-CSV 1000 LV 4- CSV 1000 ETDRS
5- CSV 1000 CVA 6- CSV 1000 RC
7- CSV 1000 LH 8- CSV 1000 ANC و ...
تست مورد استفاده در این تحقیق CSV 1000 E می¬باشد که به همین دلیل به طور کامل در این مورد توضیح داده می¬شود.
CSV 1000 E :
این تست شامل چهار ردیف با فرکانس¬های فضایی 3 cpd (A)، 6 cpd (B) و 12 cpd (C) و 18 cpd (D) است و هر ردیف شامل 8 پله حساسیت کنتراست می¬باشد و هر پله دارای 2 دایره بالا و پایین است که در یکی از این دو خطوطی دیده می¬شود.
این دستگاه با کنترل از راه دور کار می¬کند، اگر کنترل دستگاه گم یا خراب شود CSV 1000 می¬تواند توسط Penlight یا چراغ قوه کار کند. هیچ روشنایی اضافی برای CSV 1000 نیاز نیست. دستگاه به طور اتوماتیک مقدار نور را تا 85 تنظیم می¬کند. دستگاه به نور خارج حساس است بنابراین این مقدار نور تست برای محدوده زیادی از روشنایی زمینه استاندارد شده است. CSV 1000 در اتاق¬های روشن و یا در نور خورشید قابل استفاده نیست زیرا که دستگاه نمی¬تواند استاندارد شود. مناسب¬ترین فاصله¬ی تست 8 فوتی است هر چند در هر فاصله¬ایی از 7 تا 9 فوتی می¬تواند انجام شود. CSV 1000 دارای چندین صفحه¬ی تست می¬باشد و با تغییر صفحات آن و نصب آن روی دستگاه، نوع تست عوض می¬شود، این تست¬های اضافی توسط CECTOR VISION فراهم می¬شود.
دستورالعمل برای CSV 1000 E:
1. ردیف A روشن کنید.
2. از بیمار بپرسید در پله¬ی اول در کدام دایره خطوط می¬بیند، بیمار امکان 3 جواب دارد بالا- پایین- هر دو سفید
3. از بیمار بخواهید ردیف را کامل کند جایی که هر دو دایره را سفید بیان کرد پایان تست است.
4. ردیف¬های بعدی را به همین ترتیب تست کنید.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 52 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
چکیده
جمعیت ایران طی چند دهه گذشته، رشد شتابانی داشته است، به طوری که در طول کمتر از دو دهه به طور باور نکردنی جمعیت ایران بیش از دو برابر شد. انفجار جمعیت در ایران همراه با مسائلی همچون افزایش سریع شهرها، افزایش فقر، مشکل مسکن و مهاجرت بی رویه روستاییان به شهرها بوده است.
یکی از پیامدهای اصلی رشد جمعیت، مهاجرت روستاییان به شهرها و سکونت در حاشیه شهرها در نهایت حاشیه نشینی و زاغه نشینی است و راه اصلی مقابله با رشد بی رویه جمعیت اجرای برنامه های تنظیم خانواده می باشد.
هدف اصلی این مقاله بررسی رابطه بین حاشیه نشین و تنظیم خانواده است و از آنجا که بعد از سرشماری سال 1365 و مشاهده رشد 9/3 درصد جمعیت توسط مسئولین، برنامه های تنظیم خانواده به اجرا درآمد ولی این مساله در روستاها و مناطق حاشیه نشین کــه تفکر سنتی در مورد باروری داشتند (هنوز هــم در بعضــی مـناطق مشاهده می شود) به سختی قابل پذیرش بود. بنابراین هنوز شاهد باروری بالا در میان حاشیه نشینان هستیم که دلایل اصلی این پدیده را می توان در موارد زیر حستجو کرد:
ترجیح جنسی: معمولاً فرزند پسر برای خانواده بیشتر قابل قبول است که این مساله می تواند بر تعداد فرزندان خانواده ها بیفزاید.
احترام اجتماعی: معمولاً در مناطق حاشیه نشین مردان از احترام بیشتری برخوردارند ولی زمانی که زنی حامله باشد به خاطر فرزندی که می خواهد به دنیا بیاورد به او احترام می گذارند، بنابراین زنان از این مساله به خاطر احترامی که برایشان در پی دارد استقبالمی کنند.
تأمین اجتماعی در دوران سالخوردگی نیز یکی دیگر از عوامل اصلی افزایش رشد جمعیت و عدم اجرای برنامه های تنظیم خانواده در بین خانواده های حاشیه نشین به خاطر مسائل اقتصادی می باشد.
مرگ و میر فرزندان و پایین بودن سطح بهداشت باروری نیز از دیگر دلایل عدم استفاده از روش های تنظیم خانواده در بین حاشیه نشینان می باشد.
از دیگر دلایل می توان به رابطه بین تحصیلات و باروری اشاره کرد که معمولاً با بالا رفتن تحصیلات، تعداد فرزندان کاهش می یابد، میزان تحصیلات زنان حاشیه نشین معمولاً در سطح پایین می باشد، همچنین عدم دسترسی به مراکز بهداشتی نیز می تواند از دیگر دلایل استفاده اندک از روش های جلوگیری از بارداری در میان حاشیه نشینان باشد.
در مجموع، عوامل فوق الذکر باعث می شود اجرای برنامه های تنظیم خانواده در حاشیه نشینان با استقبال کمی روبرو شود و در نتیجه باروری در سطح بالا قرار گیرد.
واژگان کلیدی
انفجار جمعیت، افزایش شهرها، مشکل مسکن، مهاجرت روستائیان، مرگ و میر فرزندان
مقدمه
جمعیت ایران در طی هشت دهه اخیر افزایش یافته، که در نتیجه آن مسائل و مشکلاتی از قبیل رشد سریع جمعیت شهری، افزایش فقر در شهرها، دسترسی ناکافی به مسکن و خدمات اصلی شهری، شکاف عظیم میان طبقات اجتماعی، بیگانگی شهروندان از هم توأم با انبوه مهاجرت از مناطق روستایی به مناطق شهری و سکونت در حاشیه شهرها باعث گسترش و تشدید بی رویه شهرنشینی و نهایتا ایجاد زاغه و مسکن غیرقانونی و نارسایی امکانات اصلی شهری در شهرها شده است.
طبق مندرجات نشریه جنبه های جمعیتی توسعه اجتماعی سازمان ملل متحد » Population aspects of social development«ایران طی سه دهه 60، 50، 40 میلادی بدلیل نرخ رشد 3 درصدی سالانه نیازمند حدود 6 در هزار جمعیت، ساخت و ساز مسکن بوده است در حالیکه طی مدت مذکور در حدود نصف این تعداد (3/3 در هزار تا 6/3 در هزار) ساخته شده است بدین ترتیب تفاوت بارز بین عرضه و تقاضای واحدهای مسکونی موجب بروز مجموعه های نامتناسب در حاشیه شهرها گردید که حلبی آبادهاو حصیرآبادها نتیجه این عدم توازن در تولید واحدهای مسکونی بوده است.
مهاجرت از مناطق روستایی به مناطق شهری در ایران تقریبا به صورت مهاجرت درجه ای (مهاجرت از روستا به شهرهای کوچک یا متوسط و حومه شهرهای بزرگ و سپس به مراکز شهری بزرگتر) بوده است.
بدین طریق که مهاجرین روستایی در اثر عوامل دافعه مناطق روستائی و جاذبه مناطق شهری به شهرها و سپس شهرهای بزرگتر و قطب های صنعتی و اقتصادی مهاجرت می نمایند. در نتیجه شهرنشینی به سرعت گسترش می یابد.
نتایج سرشماری های انجام یافته در ایران نشان می دهد که در سال 1335 جمعیت شهری 4/31 درصد، در سال 1345 به میزان 7/38 درصد، در سال 1355 به میزان 47 درصد، در سال 1365 به میزان 3/54 درصد و در سال 1375 به میزان 65/61 درصد بوده است. نتایج سرشماری های فوق نشانگر آن است که در طی 40 سال اخیر نسبت جمعیت شهری ایران در مقایسه با سال 1335 به طور کلی وارونه شده است.
با توجه به هم ارز نبودن حدود تاثیر عوامل گوناگون در افزایش جمعیت و گسترش شهرنشینی مشاهدات علمی حاکی است که در مناطق شهری به ویژه در شهرهای بزرگ حاشیه نشینان نقش بسزایی در افزایش جمعیت و مسائل و مشکلات شهری دارند. به عنوان مثال خانم هما آقا در تحقیقی تحت عنوان بررسی باروری در ایران،[2] و رابطه آن با شاخص های جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی نتیجه گرفت که مهاجرت روستاییان به شهرها باعث شده که مناطق شهری ایران نیز از میزان نسبتاً بالای باروری برخوردار باشد. به عبارتی دیگر بالا بودن باروری در شهرها پیش از آنکه به خانواده های شهری مربوط شود در ارتباط با مهاجرین روستایی است. از طرفی دیگر مهاجرین روستایی به دلیل پایین بودن درآمد در شهرها و گرانی قیمت زمین حاشیه نشینی را در شهرها گسترش می دهند. لذا در مقاله سعی شده که به برخی مسائل و مشکلات تنظیم خانواده در مناطق حاشیه نشین با تاکید بر برخی متغیرهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی پرداخته شود.
تعریف مفاهیم
حاشیه نشین: شامل تمام کسانی است که در محدوده فضایی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شهر حضور و سکونت دارند ولی نحوه اسکان ومعیشت آنها از جامعه شهری کاملاً متمایز است و در نتیجه با جامعه شهری هماهنگ نشده اند.
تنظیم خانواده: عبارت از روشهایی است که به افراد یا زوجها کمک می کند تا از طریق بکارگیری آنها از حاملگی های ناخواسته جلوگیری کنند و فرزندان را در زمان دلخواه بدنیا آورند و فاصله بین حاملگی را تنظیم کنند و تعداد فرزندان خود را به دلخواه تعیین نمایند.
باروری طبیعی: عبارت از تعداد فرزندانی است که زنان در طول دوران بارداریشان به طور بالقوه بتوانند بدنیا بیاورند.
ترجیح جنسی
تولد پسر در ایران، بویژه در مناطق روستایی، به دلیل تأثیر و تأثر خانواده از فرهنگ سنتی، نسبــــت به فرزند دختر مرجح است. نتایج طرح زاد و ولد اجرا شد ه توسط سازمان ثبت احوال کشور نشان داد که تمایل به داشتن فرزند بیشتر در بین مادرانی که تمام فرزندانشان دختر بوده 92 درصد بوده است در حالیکه این نسبت در بین مادران دارای فرزند پسر به هفتاد درصد پاسخگویان ذیربط تقلیل یافته است. جالب توجه است اگر اضافه کنیم که طبق نتایج همین بررسی تمایل به داشتن فرزند بیشتر در بین مادرانی که دارای 4 فرزند پسر بوده اند به 9/22 درصد آنها بالغ شده است در حالیکه در بین مادران دارای 4 فرزند دختر این رقم 3/49 درصد بالغ شده است و نشان میدهد که حدود نصف این گروه از زنان به امید داشتن فرزند پسر علیرغم داشتن 4 فرزند باز هم مایل به بچه دار شدن و حاملگی بوده اند. این بررسی نشان داد که در عمق گرایش خانواده ها تحسین و رضایت از تولد فرزند پسر وجود دارد.
با افزایش شهرنشینی شدت این امر هر چند کاهش یافته ولی هنوز هم تفاوت هایی قانونی، عملی و نظائر این ها چون ارث، دیه، گواهی، شهادت و هویت فرزند پسر از مزایای بیشتری برخوردار است.
این تفاوت های اجتماعی به تقویت مبانی ترجیح جنسیت در انتخاب فرزند کمک می کند. بدیهی است درمواردی که والدین دارای فرزند دختر باشند تمایل به افزایش حاملگی وجود خواهد داشت همچنین هنگامیکه افزایش تعداد فرزندان پسر موجب مباهات است این پدیده تقویت می شود.
احترام اجتماعی
همچنانکه گفته شد علیرغم تلاش ها و مساعی قابل توجهی که برای حقوق زن و ارتقاء آن به سطح مرد در کشور صورت گرفته است، هنوز هم عدم تعادل بین زن و مرد وجود دارد. اما در مناطق حاشیه نشین به دلیل تاثیرپذیری اکثر خانواده ها از مرد سالاری، زنان در هنگام بارداری بطور سنتی از نوعی احترام اجتماعی اطرافیان برخوردار می باشند آیا این وضعیت خود مشوق افزایش حاملگی است؟
تامین اجتماعی در دوران سالخوردگی
در مناطق حاشیه نشین به دلیل فقر اقتصادی و پایین بودن آگاهی خانواده ها از مشکلات افزایش جمعیت، خانواده ها گرایش و تمایل زیادی به کثرت اولاد به عنوان پشتوانه مالــــی در هنگام پیری والدین و به اصطلاح عصای دست دوران پیری دارند تا بدینوسیله زمینه تامین اجتماعی دوران سالخوردگی را بزعم خود فراهم آورده باشند. بر اساس نتایج آمار سالمندان[3] هنوز هم بخش قابل ملاحظه ای از مردم کشور فاقد پوشش تامین ایام سالخوردگی هستند (بیش از 47 درصد). این در حالیست که برخورداری از مزایای فعلی تامین ایام سالخوردگی هم در سطحی نیست که موجب بی نیازی سالمند از تکیه بر اعضاء جوانتر خانواده باشد. نسبت مذکور قطعاً تغییر کرده است ولی بطور حتم باز هم تعداد افراد محروم از حمایت های اجتماعی قابل توجه است.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 14 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
چکیده: هیولای «مجتمع نظامی_صنعتی» که از طریق فشار بر دولت امریکا برای درگیرشدن در جنگ ویتنام، ثروت افسانهای خود را با سودهای کلان بیشتری جلا داده بود، اکنون از جرج بوش پسر میخواهد تا صراحتاً بخشهایی از دولت را برایش سرو کند. از جمله با قرار دادن دونالد رامسفلد به عنوان وزیر دفاع، که پیوندهای عمیق و آشکاری با غولهای تسلیحاتی و شیمیایی امریکا دارد، خطر تجدید سیاستهای تسلیحاتی دوران جنگ سرد را زنده کرد.
جبران هزینههایی که کمپانیهای نظامی امریکا برای به قدرت رسیدن جرج بوش پرداخت کردند، خود هدف کوچکی برای رئیسجمهوری امریکا نیست
ماموریت اصلی آقای جرج بوش
اگر به محورهای برنامه نظامی بوش که در سخنرانیهای انتخاباتیاش ابراز میکرد توجه کنیم، به روشنی در مییابیم که اهداف نظامی او با اسلافش بسیار تفاوت دارد. این اهداف به نحو بیشرمانهای دولت ایالات متحده را ابزار دست صنایع نظامی خصوصی میکند و امریکا را بار دیگر در کام برنامههای جنگافروزانه فرو میبرد.
هیولای «مجتمع نظامی --- صنعتی» که از طریق فشار بر دولت امریکا برای درگیرشدن در جنگ ویتنام، ثروت افسانهای خود را با سودهای کلان بیشتری جلا داده بود، اکنون از جرج بوش پسر میخواهد تا صراحتاً بخشهایی از دولت را برایش سرو کند. از جمله با قرار دادن دونالد رامسفلد به عنوان وزیر دفاع، که پیوندهای عمیق و آشکاری با غولهای تسلیحاتی و شیمیایی امریکا دارد، خطر تجدید سیاستهای تسلیحاتی دوران جنگ سرد را زنده کرد.
جبران هزینههایی که کمپانیهای نظامی امریکا برای به قدرت رسیدن جرج بوش پرداخت کردند، خود هدف کوچکی برای رئیسجمهوری امریکا نیست. برای روشنتر شدن این ماجرای تاملبرانگیز رهبران آزادی و دمکراسی، مقاله زیر را بخوانید.
نظام انتخاباتی ایالات متحده امریکا، برخلاف ظاهر ساده و مردمگرایانه آن، بسیار بغرنج، نخبه سالار، و بیاعتماد به مشارکت مستقیم توده مردم است. در حالی که در بسیاری از کشورهای جهان، مردم با آرای مستقیم خود رییسجمهور را برمیگزینند، در امریکا رئیسجمهور نه با رای مستقیم مردم، بلکه با رای گروهی اندک از نخبگان سیاسی برگزیده میشود. در واقع، زمانی که مردم ایالات متحده در اولین سهشنبه ماه نوامبر به نامزد برگزیده خود برای تصدی مقام ریاست جمهوری و معاون او رای میدهند، بی آن که خود بدانند اعضای مجمع انتخاباتی (الکترال کالج) 1 را برمیگزینند. نامزدهای عضویت در مجمع انتخاباتی قبلا در اجلاس کمیته مرکزی احزاب سیاسی اصلی کشور تعیین شدهاند. عجیب اینجاست که بسیاری از مردم ایالات متحده نسبت به این امر ناآگاهند ؛ و عجیبتر اینجاست که نام نامزدهایی که باید در هر ایالت به عنوان عضو مجمع انتخاباتی برگزیده شوند، حتی به اطلاع رایدهندگان نیز نمیرسد. پس از اتمام انتخابات دو ماه بعد (دسامبر) اجلاس مجمع انتخاباتی هر ایالت برگزار میشود و آنها رییسجمهور و معاون او را برمیگزینند. مجمع انتخاباتی یک نهاد سراسری نیست، بلکه هر ایالت دارای مجمع خاص خود است. مجموع آرای اعضای یک نهاد در کل ایالتها سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری را تعیین میکند. اعضای مجمع انتخاباتی در کل ایالتهای متحده 538 نفرند و برای این که فردی رئیسجمهورشود، باید حداقل 270 رای مجمع را به دست آورد. در برخی ایالتها تعداد اعضای مجمع بسیار ناچیز (دو، سه و چهار نفر) است. مجمع انتخاباتی ایالتهای کالیفرنیا (54 عضو)، نیویورک (33 عضو)، تگزاس (32 عضو) و فلوریدا (25 عضو) در سرنوشت ریاست جمهوری امریکا بیشترین تاثیر را دارند. اگر مجمع انتخاباتی رای مورد نیاز را به هیچ یک از نامزدها ندهد، مساله به مجلس نمایندگان محول میشود و مجلس یکی از ایشان را برمیگزیند. به این ترتیب، در نظام انتخاباتی ایالات متحده امریکا، نهادی از متنفذین محلی وجود دارد که میتواند آرای مردم را تنفیذ یا رد کند. ممکن است نامزدی اکثریت آرا را به دست آورد، ولی با نظر مجمع انتخاباتی نامزد دیگر رئیسجمهورشود.
چگونه جرج بوش به قدرت رسید؟
جرج واکر بوش، چهارمین رئیسجمهور ایالات متحده امریکاست که رای اکثریت مردم را به دست نیاورد، ولی با رای مجمع انتخاباتی به قدرت رسید:
در انتخابات ریاست جمهوری سال 1824 هیچ یک از چهار نفر حائزین اکثریت آرای مردم رای کافی را در مجمع انتخاباتی به دست نیاوردند. حل مساله به مجلس نمایندگان محول شد و مجلس جان کوینزی آدامز را به عنوان رئیسجمهورمعرفی کرد. این در حالی است که اندریو جکسون بیشترین آرای مردم را به دست آورده بود. این اولین بار در تاریخ ایالات متحده بود که فردی، اکثریت آرای مردم را به دست میآورد و دیگری، با نظر مجمع انتخاباتی رئیسجمهورمیشد. در این انتخابات جکسون 155 هزار و آدامز 105 هزار رای به دست آورده بودند.
در انتخابات سال 1876 ساموئل تلدن، از حزب دمکرات، چهار میلیون و 280 هزار و راترفورد هایس، از حزب جمهوریخواه، چهار میلیون رای به دست آوردند. مجمع انتخاباتی، هایس --- نه تلدن --- را به عنوان رئیسجمهورمعرفی کرد.
در انتخابات سال 1888 گلوور کلولند، از حزب دمکرات، پنج میلیون و 540 هزار و بنجامین هریسون، از حزب جمهوریخواه، پنج میلیون و 444 هزار رای به دست آورند. مجمع انتخاباتی، هریسون --- نه کلولند --- را به عنوان رئیسجمهور معرفی کرد.
و سرانجام، در انتخابات سال 2000 الگور، از حزب دمکرات، 335، 992، 50 رای (38/48 درصد از کل آرا) و جرج بوش، از حزب جمهوریخواه، 156، 455، 50 رای (47.87 درصد از کل آرا) را به دست آوردند؛ ولی اعضای مجمع انتخاباتی با 271 رای ، در مقابل 266 رای، جرج بوش --- نه الگور --- را به عنوان چهل و سومین رییسجمهور ایالات متحده امریکا معرفی کردند.
در این میان یک تفاوت بسیار مهم وجود دارد: آدامز، هایس و هریسون به سده نوزدهم میلادی تعلق داشتند. اولی با فتحعلی شاه و دومی و سومی با ناصرالدین شاه قاجار معاصر بودند. جرج بوش در آستانه هزاره سوم میلادی با نظر اعضای مجمع انتخاباتی، نه با رای اکثریت مردم، به قدرت میرسد. آخرین بار که مجمع انتخاباتی برخلاف رای اکثریت مردم نظر داد، 112 سال پیش بود. جامعه امریکایی اوایل سده بیست و یکم با امریکای سده نوزدهم بسیار متفاوت است.
«مجمع انتخاباتی» نهادی است بازمانده از سنتهای سیاسی سده هیجدهم میلادی که در زمان تدوین قانون اساسی ایالات متحده امریکا (1787) در ماده دو فصل اول آن تعبیه شد. بنیانگذاران ایالات متحده در زمان تدوین قانون اساسی نسبت به خطر تهییج توده روستایی و نتایج آرای مستقیم ایشان بیمناک بودند. مایکل گلنون در کتاب زمانی که اکثریت حکومت نمیکند از الکساندر هامیلتون، یکی از رهبران استقلال امریکا، به عنوان معمار اصلی «مجمع انتخاباتی» نام میبرد و مینویسد: هامیلتون به شدت به دمکراسی مبتنی بر آرای مردم بیاعتماد بود. او در همان زمان نوشت: «باید گروهی معدود از مردان ژرفبین، از طریق نهادی به نام مجمع انتخاباتی، تواناترین فرد را به عنوان رئیسجمهوربرگزینند.» به علاوه، قانون اساسی امریکا بر حفظ تعادل میان ایالتهای متحد استوار بود نه بر رای اکثریت مردم. این عاملی است که با فرارویی ایالتهای متحد به یک «ملت» در طول دو سده بعد بلاموضوع شد و نهاد فوق را عملاً به مرکز تاثیرگذاری گروههای ذینفوذ جدید بر سرنوشت انتخابات بدل کرد.
آنچه سبب شده تاکنون تعارض نهادی الیگارشیک به نام «مجمع انتخاباتی» با موازین جدید دمکراتیک به چالش کشیده نشود، عملکرد این نهاد در طول سده بیستم میلادی بوده است. در این دوران طولانی، که در ایالات متحده و در سراسر جهان شکل جدیدی از جامعه بشری تکوین مییافت و ساختارهای سیاسی، حداقل در ظاهر، هر چه بیشتر بر رای اکثریت مردم مبتنی میشد، مجمع انتخاباتی هیچگاه در تعارض با این فرایند قرار نگرفت و هماره رای اکثریت مردم را تنفیذ کرد. بنابراین، افکار عمومی ایالات متحده عادت کرد که به مجمع انتخاباتی به عنوان یک نهاد تشریفاتی غیرموثر در سرنوشت انتخابات بنگرد و به اختیارات آن توجه نکند. بسیاری از مردم امریکا، مانند مردم سایر نقاط جهان، نمیدانستند مجمع انتخاباتی چیست و میتواند چه نقش سرنوشتسازی ایفا کند. در انتخابات سال 2000 ماجرا به گونه دیگر رقم خورد و رای مجمع انتخاباتی به سود نامزد بازنده (جرج بوش) عدم انطباق این نهاد را با جامعه جدید و با موازین دمکراتیک نوین در معرض چالش جدی قرار داد.
هماکنون، جنبشی در ایالات متحده امریکا آغاز شده که خواستار اصلاح قانون اساسی و حذف نهادی غیردمکراتیک به نام «مجمع انتخاباتی» است.
انتخابات سال 2000 یکی از پرتنشترین مبارزات انتخاباتی در تاریخ ایالات متحده امریکا بود:
در 7 نوامبر نتایج آرا به سود الگور، رقیب بوش از حزب دمکرات، اعلام شد و شبکههای تلویزیونی و رادیویی، طبق روال ادوار پیشین، در سراسر ایالات متحده ساعتها الگور را به عنوان رئیسجمهورجدید معرفی کردند. رسانهها، به دلیل تنفیذ آرای اکثریت مردم در گذشته به وسیله مجمع انتخاباتی، که به یک سنت بدل شده بود، نقش تعیین کننده این نهاد را به کلی از یاد برده بودند.
اندکی بعد، با بالاگرفتن اختلافات، اعلام نتایج به سود الگور متوقف شد و آشکار شدن دخالت رابین بوش (معروف به جب بوش)، استاندار فلوریدا، به سود برادرش کار را به جنجال کشانید. در حالی که در اولین اعلام (7 نوامبر) الگور به عنوان برنده انتخابات این ایالت اعلام شده بود، در 10 نوامبر گفته شد که جرج بوش با 197 رای بیشتر برنده انتخابات فلوریداست. دهها هزار تن از مردم فلوریدا به خیابانها ریختند و برادران بوش را به تقلب و دزدی متهم کردند. در 21 نوامبر دادگاه عالی فلوریدا برای آرام کردن مردم دستور شمارش دستی آرای این ایالت را صادر کرد. جرج بوش به دیوان عالی ایالات متحده شکایت کرد و خواستار متوقف شدن این اقدام شد. در اول دسامبر اعلام شد که تنها در یکی از فرمانداریهای ایالت فلوریدا (منطقه مارتین) ده هزار رای گم شده و در کل ایالت فلوریدا بیش از یکصد هزار رای دستکاری شده است. در 4دسامبر، پنج تن از قضات دیوان عالی ایالات متحده، در برابر 4 رای مخالف، به سود بوش رای دادند و خواستار متوقف شدن شمارش دستی آرای فلوریدا شدند. دادگاه عالی ایالتی فلوریدا به حکم دیوان عالی وقعی ننهاد و دستور تداوم شمارش دستی آرا را صادر کرد. اختلاف میان دو نهاد قضایی ایالتی و فدرال بالا گرفت و سرانجام در 11 دسامبر، دیوان عالی صندوقهای ایالت فلوریدا را توقیف و نتایج شمارش دستی این ایالت را باطل اعلام کرد. از نظر افکار عمومی این اقدام دیوان عالی تاییدی بود بر تقلب جب بوش وهراس خاندان بوش و حامیان ایشان از فاش شدن این تقلب. سرانجام در 18دسامبر، اجلاس مجمع انتخاباتی در مراکز ایالتها برگزار شد و اکثریت اعضای این مجمع، برخلاف برخورداری الگور از اکثریت آرا جرج بوش را به عنوان رییسجمهور اعلام کردند.
جرج بوش در فضایی که بسیاری از مردم ایالات متحده او را به عنوان «غاصب» و «دزد» و «متقلب» میشناختند، به قدرت رسید. در این زمان بوش در چنان موضع خوار و رسوایی قرار داشت که یکی از نویسندگان ایرانی مقیم غرب، نوشت: «رئیسجمهوربعدی امریکا یکی از تیرهروزتیرین رؤسای جمهوری خواهد بود... زیرا رئیس جمهوری که به این شیوه انتخاب شود باعث رشک کسی نخواهد شد.» شدت مخالفت افکار عمومی امریکا با بوش را از تظاهرات چند صد هزار نفرهای که در روز سوگند خوردن رئیسجمهور (20 ژانویه 2001) در شهرهای واشنگتن و سانفرانسیسکو برگزار شد، میتوان دریافت.
به علاوه، باید توجه کرد که آرای جرج بوش بیشتر به آن ایالتهایی تعلق داشت که از نظر فرهنگی عقبماندهتر از سایر بخشهای سرزمین پهناور ایالات متحده امریکا شناخته میشوند. جرج بوش، بیشتر نماینده ایالتهایی مانند تگزاس، اوکلاهما، جئورجیا و سایر ایالتهای جنوبی و مرکزی است. در ایالتهای غربی و شمالشرقی ایالات متحده --- مانند واشنگتن، نیویورک، ماساچوست و کالیفرنیا --- که مهمترین مراکز فرهنگی و روشنفکری ایالات متحده به شمار میروند، الگور بیشترین آرا را کسب کرد. به عبارت دیگر، میتوان گفت که بوش از حمایت اکثریت روشنفکران و فرهیختگان جامعه امریکایی برخوردار نیست و این گروه متنفذ او را به عنوان غاصب مقام ریاست جمهوری میشناسند.
اعمال نفوذ اکثریت پنج نفره قضات دیوان عالی ایالات متحده، به سود بوش و اقدام او در متوقف کردن شمارش دستی آرای ایالت فلوریدا تاثیر منفی عمیقی در افکار عمومی جامعه امریکا گذاشت، در حدی که برخی رسانهها از این اقدام به عنوان «پایان دمکراسی» در ایالات متحده یاد کردند. آشکار شدن پیوندهای پنج قاضی فوق با کانونهای حامی بوش نیز نظام قضایی ایالات متحده را بشدت بدنام کرد. در واقع، این پنج قاضی (ویلیام رنکویست، ساندرا وکونور، آنتونین اسکالیا، آنتونی کندی و کلارنس توماس) دارای پیشینه و گرایشهای راستگرایانه بوده و بعضاً با حمایت جرج بوش اول رشد کرده و به دیوان عالی راه یافته بوند.2 قاضی کلارنس توماس نمونهای گویاست:
کلارنس توماس، سیاهپوستی است که جامعه سیاهان امریکا او را از خود نمیداند و به این دلیل انتصابش به عنوان قاضی دیوان عالی را مایه مباهات خود ندانست. پیوند توماس با کانونهای نظامیگرای ایالات متحده از دوران تحصیل در دانشگاه ییل آغاز شد؛ دانشگاهی که به عنوان مرکز عضوگیری یکی از متنفذترین و مرموزترین جمعیتهای مخفی امریکا به نام «جمجمه و استخوان» شناخته میشود. خاندان بوش با این فرقه پیوند دیرین دارد و سه نسل پیاپی آنها (پرسکات بوش، جرج بوش اول و جرج بوش دوم) عضو آن بودهاند. توماس در سال 1977 به عنوان وکیل دعاوی در خدمت کمپانی مونسانتو قرارگرفت. این کمپانی یکی از بدنامترین غولهای شیمیایی --- دارویی ایالات متحده و جهان است. مونسانتو همان کمپانی است که در دوران جنگ ویتنام مواد شیمیایی مورد نیاز ارتش امریکا را برای نابود کردن جنگلهای ویتنام تأمین میکرد و امروزه این مواد را برای نابود کردن جنگلهای کلمبیا تولید میکند. در سال 1981، در دوران ریاست جمهوری ریگان، توماس با حمایت جرج بوش (پدر)، معاون رئیسجمهور، به عنوان معاون حقوقی وزارت آموزش و پرورش منصوب شد و ده ماه بعد، رئیس کمیسیون اشتغال نهاد ریاست جمهوری شد. در سال 1991 جرج بوش اول، رئیسجمهور وقت، او را به عنوان قاضی دیوان عالی معرفی کرد. در این زمان، خانم حقوقدانی به نام آنیتا هیل، که قبلاً کارمند توماس بود از توماس به اتهام این که وی را مورد آزار جنسی قرار داده است، شکایت کرد. سنا با 52 رای موافق در مقابل 48 رای مخالف، به سود توماس رای داد. توماس را راستگراترین قاضی دیوان عالی میدانند که بشدت هوادار کاهش قدرت نهادهای ایالتی به سود دولت مرکزی است. همسر قاضی توماس در بنیاد هریتیج شاغل است. این بنیاد به افراطیترین محافل نظامیگرای ایالات متحده تعلق دارد و به عنوان یکی از کانونهای اصلی حامی احیای پروژه «جنگ ستارگان» شناخته میشود.
با توجه به چنین پیوندهایی است که برخی رسانههای ایالات متحده نتایج انتخابات سال 2000 را «پیامد فساد در عالیترین نهاد قضایی ایالات متحده»، یعنی دیوان عالی، خواندند؛ «پدیدهای که در یک جامعه دمکراتیک تحملناپذیر است» و از قضاتی سخن گفتند که ایالات متحده را مضحکه جهانیان کردهاند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 33 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید