سؤال پژوهش :
آیا بنیاد و ریشه های در آثار نقاشی گل و مرغ ناشی از خاطره های قومی است ؟
سوال فرعی
1 – دلیل این ترکیب بندی خاص .
چرا از گل سرخ - زنیق - مرغ - استفاده شده است .
هدف : دگرگونیهای تصویری آثار گل و مرغ . از اسطوره تا پیدایی آثار گل و مرغ .
دلایل انتخاب آثار گل و مرغ یا گل بوته برای این پژوهش
در میان شاخه های گوناگون نقاشی ایرانی گل مرغ به دلایل زیر انتخاب شده است:
1 – با آنکه بسیار از آن نام برده می شود، به صورت جدی به آن پرداخته شده است .
2 – موضوع این آثار در نگاه اول ساده ، و فهم آن آسان به نظر می رسد.
3 – بار ادبی نام آنها ، این آثار در میان شعر و نقاشی ایران قرار داده است. بنابراین احتمال وجود مفهوم هایی مشترک بین این دو هنر حس می شود.
4 – در هنر نقاشی ، گل و مرغ موضوع بین المللی است ، به دلیل آنکه هر فرهنگی به شیوه ی ویژه ای به آن پرداخته است اگر چه به سبک یا مکتبی از هنر نقاشی در آن فرهنگ تبدیل نشده است .
5 – در طول دو قرن و نیم بسیاری از نقاشان سرشناس یا گمنام ایرانی به نقاشی آن پرداخته اند.
6 – از مضمون آن ، نقشمایه های تزیینی ساخته اند که قرن هاست همه جا حضور دارد .
7 – بر خلاف روال آثار شناخته شده نقاشی ایرانی در این آثار به روایت یا گزارشی اشاره شده نشده و در آنها به گونه ای روشن تنها به موضوع انتخاب شده برای نقاشی پرداخته شده است .
8 – عوامل فرمایشی جای خود را به شکلهای انتخابی نقاشی داده اند و بیان کننده عواطف فردی او هستند .
انگیزه ی نقاشان شیوه گل و مرغ
1 – تجسم وضعیت عاطفی انسانی بودند، ولی به نمایش خود او اشاره نمی کردند. به دلیل آنکه جدا از منع مذهبی در یک اثر نقاشی بیشتر از یک وضعیت و حالت انسانی تصویر کردن نبود. و این خود در تأویل ورود به دنیای پیچیده مفومهای عرفانی را می بست .
2 – موضوع آن بدون دستور و سلیقه کارفرما بود.
3 – فضای تصویری و تأثیری آن آشنا بود و با ادبیات و شعرهای عرفانی رابطه داشت .
4 – نقاشی آن ساده بود به جز نقاش به فردی برای طراح و اجرای کار احتیاج نداشت .
5 – تناسب آنچه تصویر می شد و رابطه آن با اندازه های اثر ( ورق کتاب ) چنان غیر طبیعی نبود که دوباره مینیاتور نامیده شود ( 45 × 60 )
6 – با رنگهای ساده و مواد دست ساز نقاش در هر موقعیتی امکان نقاشی آن بود.
7 - چون هدفهای ویژه ای را دنبال می کرد ، برای هر گروه و طبقه ی آشنا و دارای معنایی پذیرفتنی بود و محبوبیت همگانی می یافت .
8 – با آنکه به شیوه زمان خود نقاشی شده بود ، در این گونه آثار میان سلیقه و اکثریت مردم (شیوه مینیاتور) و نقاش جدایی حس نمی شد .
9 – شیوه نقاشی و مواد به کار رفته در آن یادآور دستاوردهای استادان نقاشی ایرانی در برابر نقاشی تازه از راه رسیده اروپایی بود .
10 – شکل و نام آن ژرف ترین و ریشته دارترین نمادهای با هویت اقوام کهن ایرانی را در ذهن بیننده زنده می کرد با این امید که شاید ویژگیهای از یاد رفته آنها نیز دوباره زنده شوند .
جلوه های نمادین :
در نقاشی گل و مرغ ، گل نماد معشوق ( به خصوص گل سرخ) و مرغ نماد عشق است .
پرنده ها در گل و مرغ خیلی کم در حال پرواز هستند و بیشتر روی شاخه نشسته و حتی اغلب چشمها بسته است یعنی در کنار معشوق به آرامش رسیده اند .
این مرغان آنگاه که با گلها و گیاهانی پربرگ و بوته های پیچ خورده در می آمیزند گونه ای طبیعت پردازی اند که در سنت هنری نقش پردازی ایرانی گل و مرغ نامیده شده اند .
مجموعه ای از گل ها در رنگ و جلوه های جادویی و شگفت انگیز که بر صفحه های مینیاتور یا در هم نشینی با طرح ها و نقش اسلیمی و ختایی و یا به تنهایی بر مجله کتاب می نشیند و پرندگانی که مغمومانه سر در لاک خویش فرو برده و یا گردن افراشته اند تا به گوشه های فراموش شده ای آفاق بنگرند . همه ی ما این جا و آن جا به جلوه های از این هنر پررمز و راز برخورده و برای لحظاتی اگر چه کوتاه سررشته روحمان را به جادویی خطوط و کیمیایی نقش ها و رنگ های آن سپرده ایم . بر زمینه ای قالی ها و دیوار پوش های سراسری و رواق ها بناهایی که از معماری به سبک ایرانی نشان دارند و یا روی جلد قرآن ها ، شاهنامه ها و کتاب های گران سنگ دیگری که استاد پینه بسته ای صحافان و جلدسازانی گمنام آن را دوخته و مجلد ساخته اند.
در همه ی این جلوه ها و یا رمان ها نقش های پرنده و گل و مرغ را همواره وابسته به بخشهای دیگر کار می یابیم . هم چون گوشه ای از تخته ای قالی که طرح ها و رنگ های فروپیچیده در تار و پود آن نماد ، سرچشمه زاینده ی هنر ایرانی و ملی است .
یا گرداگرد قطعه ای که با آیه هایی از قرآن یا بیت هایی چند از سروده های شاعران شیرین گفتار ایرانی و به قلم های کوفی و ثلث و نسخ و رقاع عربی و یا نستعلیق و نستعلیق شکسته و یا در کناره های برگ مینیاتور ایرانی در همه ی این نمونه ها طرح های پرنده و گل و مرغ به همراه دیگر نقش و نگاره ها خاطره ای را در ما زنده می کند که انگار از دیرباز با زندگی و روان ما آمیخته است و اینک چشم اندازی از آن باغ دل گشا فرا روی ماست.
پیشینه ی پرنده و مرغ در هنر ایران
جلوه های پرنده و مرغ در هنر ایرانی پیشینه ای دراز دارد. پیشینه ای که به گونه ای بنیادی از فرهنگ ایرانی ما ، مایه گرفته است. در کهن ترین نگاره ها بر روی سفالینه های ایرانی به جای مانده از سده های نخستین هزاره چهارم قبل از میلاد به همراه گرازها و بز کوهی ، پرندگانی دیده می شوند که « خطوط سیاه رنگ بر جام های شکیل سرخ رنگ» نقش بسته اند.
نگرش ، زیبا شناسانه ای انسان به پرنده و حیوانات برآیند نیازمندی انسان به تغذیه و کوشش در راستای برآوردن آن از شکار بوده به گونه ای که از طراحی های زنده و بازنمایاننده ای ساختار هندسی تصویرهای پرندگان نخستین دوره از برآمدن هنر ایرانی در نگاره های به دست آمده از کندوکاوهای باستان شناسان روشن می شود، نگارگران ایرانی پرندگان و حیواناتی را طرح می زدند که در زندگی روزانه و به هنگام شکار ، بی میانجی با آن سرو کار داشته اند ( چنان که در این نگاره ها هیچ نشانی از پیوند با باوره ها و مایه های اسطوره ای و دینی دیده نمی شود.
پیش از آنکه طرح ها و نگاره های ایرانی از باوره ها و مایه های اسطوره ای برخوردار شوند، خط و نگارش پدیدآمد. پدیده ای که با بروز گسست در وحدت فرهنگی سفالینه های منقوش ایران هم زمان شد.
وحدت فرهنگی سفالینه های منقوش ایران که بالغ بر یکهزار سال طول کشید در آغاز هزاره سوم تحت فشار نیروهای خارجی که منشاء آنها در ابهام قرار دارد قطع گردید. در شوش مسلماً تحت نفوذ تمدن بین النهرین ، آذین بندی منقوش فراموش شد. و این مقطع مقطعی است که انسان یکی از شگفت انگیزترین ابداعات خود یعنی کتابت را تجربه کرده است .
با ابداع خط ، آرام آرام ، طرح ها و نقش ها و نگاره ها از اشکال طبیعی به شیوه های مجرد و انتزاعی برگشتند .
در این میان ، آن چه با دگرگونی در نقش و نگاره های پرندگان این دوره پیوند دارد. روی آوردن از سادگی به گونه ای پیچیدگی است. رنگ آمیزی از شیوه رئال دور می شود و چند رنگی به اصطلاح نئوریالیستی جای طرح های یک رنگ را می گیرد . پس از ورود آریایی ها به ایران نخستین جلوه های هنر نگارگری در سده نهم هزاره ی نخست پدیدار می شود .
نگاره های این دوره بر سفالینه های نقش بسته اند که از گورستان بدست آمده است (سبوهایی که شکل پرنده ساخته شده است) . آریایی ها که در روندی چند صد ساله و آرام آرام از پی جنگ ها و گیرودارها به فلات ایران کوچ کرده اند به همراه خود نگارها باورها و اسطوره هایی آوردند که با گذشته ی این سرزمین بیگانه بود. این باورها و اسطوره هایی آوردند که با گذشته ای این سرزمین بیگانه بود. این باورها و مفاهیم تازه از یک سو ریشه در رستنگاه نخستین آنان داشت و از سوی دیگر با برخی از باورها و اسطوره های یونانی و اروپایی گره می خورد. و رنگ و روی تازه ای به نگاره های این دوره می بخشید .
هنر پارسیان و ماده ها، آمیزه ای از همین باوره های تازه و مفاهیم و انگاره هایی که در گذشته ریشه دارد.
گذشته از برخی پیکربندی های سفالی در نگاره های این دوره پرنده جایگاه درخوری ندارد و درست تر آن است که بگوییم هنوز جایگاه پرنده نزد گروه آریایی و در هنر این دوره به خوبی شناخته نیست در برابر اسب به ویژه اسب های بالدار که شیوه ای رهاجویانه دارد) گل ها نیز در همین دوره به زمینه ی نگاره ها راه پیدا می کند ولی رنگی از واقع گرایی ندارند. به هنگامی که نقشینه های پرنده از هنر ایرانی دوره آریایی رخت می بندد نگاره های اسب بالدار و پس از آن انسانهای بال دار، که به گونه ای ژرف اندیشه ی مرگ و بازگشت روان انسانی به کمال پیوند دارد . پیچیدگی مفهومی هنر آریایی را در برابر درون مایه های هنری دوران پیش به خوبی نشان می دهد . ( لوح سیمین زروان )
جلوه های نمادینی که در فرهنگ ایرانی ریشه داشته و دوره های بعدی هنر ایرانی به گونه ای پایدار دنبال می شود .
ویژگی های آثار گل و مرغ :
1 – اثر در روی کاغذ دست ساز با رنگ های غیرروغنی
2 – اثر دارای ترکیب بندی آشکار است . نه آنکه تمام سطح یکنواخت از بخشهای موضوع نقاشی پر شده باشد.
3 – بوته و گل نقاشی شده گل سرخ یا صد برگ یا زنبق است که ممکن است یک درختچه ، شکوفه، به، سیب یا بادام به آن اضافه شده باشد .
4 – در بیشتر موارد بوته گل سرخ یا صدبرگ مکان استقرار مرغ است .
5 – امکان دارد قرارگاه مرغ در اثری استثنایی یک درختچه شکوفه دار باشد .
6 – بوته گل به شیوه ایرانی از رستنگاه تا بالاترین نقطه دان( مکان استقرار گل اصلی) مانند (درخت زندگی) نقاشی شده است .
7 – در بیشتر آثار، مرغ نقاشی شده مرغ مثالی مفهومی بوده و نامی آشنا به ذهن بیننده نمی آورد .
8 – در یک اثر، بیشتر از یک یا دو بوته گل یا درختچه نقاشی شده است.
9 – زمینه اثر بدون رنگ است یا از رنگهای سرد و خنثی پوشیده شده است .
10 – اثر با روش پرداز یا ته رنگ یا با ترکیبی از آن دور با رنگهای غیرروغنی شکل گرفته است .
11 – اگر چه اثر روی زمینه سفید و بدون سایه روشن کار شده باشد، دارای فضای نقاشی است .
بیشتر از این گونه آثار به دست استادان نقاشی ایران مانند شفیع عباسی ، معین مصور ، محمد یوسف ، محمد قاسم ، محمد زمان میرزا باقر ، محمد صادق – محمد زمان دوم – محمد هادی شیرازی – محمد طاهر ، محمد حسین شیرازی ، فتح الله شیرازی ، لطفعلی شیرازی ، حسین امامی ، یا نقاشان همسایه این هنرمندان طرح و اجرا شده اند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 32 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
جد بزرگ خوارزمشاهیان، غلامی ترک نژاد به نام نوشتکین بود. او نه فرزند داشت و پسر ارشد او قطب الدین محمد نام داشت. در سال 491 قطب الدین محمد از طرف سلطان سنجر سلجوقی، حاکم خوارزم شد و لقب خوارزمشاه گرفت و مدت سی سال به همین منوال گذشت تا اینکه وفات کرد و بعد از او پسرش اتسز جانشین وی شد.
این واقعه در سال 521 هجری قمری رخ داد. او در کنار سلطان سنجر در جنگ ها شرکت میکرد و حتی او را یکبار از مرگ نجات داده بود، قدر و ممنزلتش در نظر وی فزونی یافت. در این میا بزرگان و امراء کشور چون توجه سلطان را به استز می دیدند، منتظر بودند که او را از بین ببرند و همین امر باعث شد که از سلطان اجازه بگیرد تا به خوارزم بازگردد. سلطان با رفتن او موافقت کرد و هنگامی که اتسز پایتخت را ترک می کرد، سلطان سنجر در حضور نزدیکان گفت ((پشتی است که باز روی آن نتوان دید)) وقتی جماعت از امیر پرسیدند با این حال چرا با رفتن او موافقت کردی، در جواب گفت : او بر گردن ما حق زیادی دارد. در این اوضاع، اتسز به خوارزم برگشت و دشمنی و تمرد خود از سلطان سلجوقی را اعلام کرد به گونه ای که سلطان صفآرایی کرد اما چون دید که نمی تواند مقاومت کند،از جنگ روی گردان شد و گریخت. ولی پسرش آتلیغ به دست سنجر دستگیر شده و به قتل رسید. با فرار اتسز سلطان سنجر برادرزادة خود رسلیمان ب محمد را به عنوان حاکم خوارزم تعیین کرد و خود را به خراسان مراجعت نمود. پس از مراجعت سنجر، مجدداً اتسز به خوارزم آمده، عامل سنجررا اخراج نمود و چون سلطان سنجر در سال 536 از قراختائیان شکست خورد، یاغی گری را اتسز بیشتر شد و شرایطی پدید آورد که سلطا قصد سرکوبی او را نمود. بار دیگر اتسز با هدایا و تملق گویی به خدمت رسید و مورد عفو قرارگرفت،ولی همچنان به حیله ها و خودسری خود ادامه می داد و دست از اعمال سابق خود برنمی داشت و حتی ادیب صابر شاعر معروف و نمایندة سلطان سنجر که در نزد اتسز بود متوجه شد که او قصد دارد به وسیلة دو نفر از فدائیان اسماعیلی،سلطان سنجر را به قتل برساند لذا طی پیامی، مطالب را برای سلطان فرستاد و سلطان آن دو نفر را دستگیر کرده و اعلام نمود. وقتی اتسز، جریان را مطلع شد، دستور داد صابر را در آب جیحون غرق کردند.
سنجر در سال 546 به طرف خوارزم حرکت کرد و قلعة هزار اسب را گرفت و پس از 2 ماه که آنجا را محاصره کرد، خوارزم را نیز گرفت. اتسز با تقدیم هدایای خود و اظهار ندامت و پیشمانی از سلطان عفو خواست و سلطان هم پذیرفت.
درسال 547 سلطان سنجر به دست غزه ها اسیر شد و اسارتش به طول انجامید. اتسز به بهانة کمک به سلطان سنجر و در اصل جهت تسخیر خراسان با سپاهیانش حرکت نمود. او قصد داشت قلعة آمویه را تصرف کند اما با مقاومت قلعه دار /انجا مواجه شد. لذا کسی را نزد سلطان سنجر فرستاد و تقاضا کرد آن ناحیه را به او واگذار نماید. سلطان پیام داد در صورتی که ایل ارسلان را جهت کمک به او روانه کند،با آن خواسته موافقت خواهد نمود.
اتسز با خواهر زادة سلطان سنجر موسوم به رکن الدین محموود هم دست شد، زیرا دسیسه هایی در سر داشت. ولی سنجر از اسارت خلاص شد و نقشة آنها برملا شد و سرانجام در سال 551 اتسز در حدود نساء درگذشت.
ایل ارسلان در زمان پدرش به پایتخت رسید، متوجه شد برادرش سلیمان شاه قصد دارد علیه او عصیان نماید. لذا او را زندانیکرد و در سوم رجب 551 رسماً بر تخت سلطانت نشست.
در این زمان عده ای از بزرگان قرلق به نزد ایل ارسلان آمده و از ترس جلال الدین علی بن حسین مشهور به کوک ساغر خان تقاضای کمک نمودند. از این رو در جمادی الاخر سال 551 به قصد سرکوبی کوک ساغر خان عازم ماوراالنهر شد.
کوک ساغر خان، قراختائیان و ایلک ترکمان را به کمک خود طلبید و طرفین در مقابل هم آرایش جنگی دادند. اما عده ای از بزرگان و علما نزد خوارزمشاه آمده و تقاضای صلح ترکان قرلق دوباره به قلمرو خود بازگشتند.
در سال 560 ختائیان در ماوراالنهر علیه او شوریدند و لذا خوارزمشاه درصدد مقابله با آنها برآمد و در ابتدای امر، عده ای را به عنوان سپاه پیشقراول، روانة منطقة جنگ نمود. بی تدبیری سردار آنها عیار مکل، باعث درگیری میان سپاه ناچیز او و ختائیان شد که شکست سختی را به دنبال داشت. ایل ارسلان که به قصد جبران این واقعه به راه افتاد، در بین راه دچار بیماری شد و از همان بیماری نیز در سال 565 هـ . ق درگذشت.
پس از ایل ارسلان،پسر کوچک او سلطان شاه به یاری مادرش به جای پدر نشست و بردار بزرگتر او ((تکش)) در آن اوقات درجند به سر می برد. چون بین این دو برادر بر سر جانشینی پدر اختلاف به وجود آمد، تکش با همکاری قراختائیان قصد خوارزم را کرد.
سلطان شاه به هماره مادرش، نزد مؤید آی ابه به خراسان رفت و تکش بدون درگیری در روز دوشنبه 22 ربیع الاول وارد خوارزم شد و به تخت نشست. بعد از مدتی شاه سلطان و مادرش به اتفاق مؤید آی ابه قوایی را جهت جنگ با تکش تهیه کردند اما تکش توانست بر آنها غلبه کند. در این جنگ مادر سلطان شاه در دهستان به دست تکش افتاده و کشته شد. در این زمان، اختلافی بین تکش و قراختائیان به وجود آمد و سلطان شاه از فرصت استفاده کرد و با آن طایفه هم دست شد و تصمیم گرفت که خوارزم را محاصره و تسخیر کند. تکش آب جیحون را در معبر آنان انداخت و راه بر آنها بست و رئیس قراختائیان که دید مردم خوارزم از سلطان شاه حمایت نمی کنند، برگشت و یک گروه از لشکریان خود را تحت امر او قرار داد.
جنگ و درگیری بین این دو برادر ادامه داشت تا اینکه در سال 583، تکش ((شادیاخ)) را گرفت و سال بعد به طوس آمد و بین دو برادر صلح برقرار شد. در سال 585 مجدداً جنگ بین دو برادرآغاز شد و تکش ((سرخس)) را تصرف و خراب کرد ولی در نهایت، کار به صلح انجامید. سپس به دلیل شکایت قتلغ اینانج از طغرل امیر سلجوقی، تکش به طرف عرق عزیمت کرده و قلعة طبرک را در ری گرفت و در همان حال متوجه شد که سلطان شاه، خوارزم را محاصره کرده است. لذا در سال 589 به طرف خراسان حرکت کرد و قلعه دار قلعة سرخس کلیدهای قلعه و خزاین آن شهر را به تکش داد و دست سلطان شاه را از آن کوتاه نمود. این خبر به قدری در سلطان شاه اثر کرد که پس از چند روز، از کثرت اندوه از دنیا رفت و تکش، سلطان مستقلی شد.
در خلال این مدت،طغرل سلجوقی قلعة طبرک را در ری گرفت که اقدام او منجر به جنگ میان تکش و طغرل شد. در میانة جنگ، طغرل به دست قتلغ اینانج کشته شد و تکش سر طغرل را به نزد تکش روانه شد. اما او مغرورانه برای تکش پیام فرستاد که باید پیاده به استقبال او بیاید. این امر باعث شد تکش از ری به همدان آمده و لشکر خلیفه ((ناصرالدین الله عباسی)) را مغلوب و امور عراق را به امیران خود بسپارد.
در سال 591 یونس خان پسر تکش، سپاه بغداد را شکست دادو با وجود این که تکش در سقناق (نزدیک جند) شکست خورد ولی در همان سال باز هم لشکر خلیفه را مغلوب کرد و نام تکش در عراقین بلند گردید. تکش در آخرعمر ((بوقوخان)) را در ((سقناق)) شکست داد و حتی تصمیم گرفت اسماعیلیان را سرکوب نماید. قطبالدین محمد را به محاصرة ترشیز مأمور کرد و در همان سال 596 از دنیا رفت.
سلطان محمد خوارزمشاه :
محمد خوارزمشاه از پادشاهان بزرگ ولی بدبخت این سلسله است. با آن که او ممالک وسیعی را فتح نمود و لیاقت ها به خرج داد اما در آخر عمر مصادف با حملة مغول گردید تا جایی که در کمال بدبختی و بیچارگی در جزیرة آبسکون دعوت حق را لبیک گفت.
علاء الدین محمد پسر تکش است. در ایام پدر، امور خراسان به او محول شده بود. او به هنگام محاصرة ترشیز و سرکوبی اسماعیلیان،خبر فوت پدر را شنید و ابتدا خبر مرگ پدر خود را پنهان کرد ت بتواند آرامش را حفظ کند. سپس به بهانة بیماری با گرفتن هدایا و مبلغ یکصد هزار دینار به طرف خوارزم حرکت کرد و در سال 596 بر تخت سلطنت نشست. چون شهاب الدین و غیاث الدین غوری خبر وفات تکش را شنیدند، به طرف مرو لشکر کشیدند و در طول راه، قتل و غارت به راه انداختند و در سال 597 به شادیاخ آمدند و حتی تا گرگان و بسطام سپاهی فرستادند. لشکریان سلطان محمد خوارزمشاه در همان سال ((شادیاخ)) را از غوریان گکرفتند و به سرخس آمدند و آنجا را هم تصرف کردند. پس از خوارزم،به مرو و هرات رفته و آنجا را نیز به تصرف خود درآوردند.
از طرف دیگر غوریان راحت ننشستند و با لشکری، آراسته، عزم طوس کردند. ولی در این موقع غیاث الدین از دنیا رفت،اما بزرگان غور،هرات و مرو را دوباره تسخیر کردند.
شهاب الدین غوری در مرو با لشکر خوارزم شاه جنگ کرد و شکست خورد و دوباره آن شهر به دست خوارزمشاهیان افتاد و در سال 600 هـ . ق هرات هم فتح شد. شهاب الدین غوری، غیبت محمد خوارزمشاه را از خوارزم مغتنم شمرد و عازم آن محدوده شد ولی کاری از پیش نبرد. چرا که سلطان، خود را به خوارزم رسانید و غوریان را شکست داد و در آخر، کار به صلح انجامید. بدین صورت که سلطان محمد خوارزمشاه متعرض کشور غوریان نشود و آنان هم در متصرفات خوارزمشاه طمع ننمایند.
وقتی که شهاب الدین غوری کشته شد،گرفتن متصرفات آنها برای خوارزمشاه آسان شد، چه از یک طرف هر قطعه از کشور آنها به دست امیری افتاد و از طرف دیگر اهالی و بعضی از متنفذین و تحریص می نمودند. بنابراین طولی نکشید که وی، مالک آن حدود شد. در همان اوقات در مازندران امیری به نام شاه غازی که خود را از نسل یزدگرد می دانست، حکومت می کرد. او داماد خود را در امورات مملکتی بسیار دخیل می نمود و این امر موجب شد او بعد از مدتی شاه غازی را در شکارگاه به قتل برساند و مازندران را در تصرف خود درآورد. یکی از امیران سلطان که ماجرای شاه غازی را شنید، طمع در مازندران کرد و این امر باعث شد خواهر شاه غازی پیامی برای سلطان محمد بفرستدذ و از او تقضای ازدواج نماید و مازندران را بهعنوان جهیزیه تقدیم کند. لذا به امر سلطان،او با یکی از امیران سلطان محمد ازدواج کرد و مازندران نیز بدون درگیری به قلمرو سلطان محمد افزوده شد.
در سال 606،سلطان محمد خوارزمشاه به دلیل درخواست مردم و به دلیل گستاخی گورخان در گرفتن تعهدی ک هپدر به آنها داده بود، عزم تصرف ماوراءالنهر را کرد. بخارا و سمرقند را تصرف و از رود جیحون عبور کرد و لشکر گورخان، پادشاه قراختائیان را شکست داد و از آنجا به طرف ((اترار)) رفت و حکمران آنجا گرچه در اول مخالفت نمود ولی در آخر چاره ای جز تسلیم شدن نداشت. شکست قراختائیان و آزاد شدن ماوراءالنهر باعث شد که به سلطان لقب اسکندر ثانی بدهند.
فتح کشور قراختائیان، ایران را همسایة مغولان کرد و دیوار بین این دو برداشته شد. اگر چه گورخان راحت ننشست و باز هم بین قراختائیان و خوارزمشاه جنگ درگرفت و شکست بر لشکر خوارزم آمد. بعدها در زمانی که هرات جزء متصرفات سلطان محمد شد، حکومت فیروزکوه را به سلطان محمود خواهرزادة سلطان سنجر سپرد و سلطان محمود به نام سلطان محمد خوارزمشاه خطبه خواند و دستور ضرب سکه داد. اما بعد از چند وقت سلطان محمود توسط افرادی کشته شد و تاج الدین علیشاه بردار سلطان محمد که مدت ها قبل از او رنجیده و به نزد سلطان محمود آمده بود، جانشین او شد. سلطان محمد یکی از امیان خود را با هدیه و خلعت به سمت علیشاه روانه کرد و هنگامی که او مشغول پوشیدن خلعتی بود،ناگهان با شمشیر به او حمله کرده و او را کشت و از آن به بعد، فیروزکوه هم جزء قلمرو خوارزمشاهیان شد.
در سال 611 خوارزمشاه غزنین را به تصرف خود درآورد و اتفاقاً در خزائن آن شهر، نامه هایی از خلیفة بغداد به دست آورد که دلیلی بر تحریک غوریان و مخالفت با خوارزمشاه بود. یکی دیگر از علتهایی که خوارزمشاه به سوی خلیفة بغداد لشکرکشی نمود این بود که جلال الدین حسن از آئین اسماعیلی روی گردان شده و مذهب سنت را پذیرفته بود و به نو مسلمان مشهور شد. خلیفه از او تقاضای چند فدائی نمود و او چند نفر از فدائیان اسماعیلی را برای خلیفه فرستاد و خلیفه نیز عده ای از آنها را برای کارد زدن والی مکه فرستاد به اشتباه برادر حاکم را ترور کردند. او همچنین چند نفر دیگر از فدائیان را برای ترور اغلتمش، امیرخوارزمشاه روانه کرد. سلطان اظهار این مطالب را جایز ندانست ولی کینه ای در دل گرفت تا آن که سرزمین های آن اطراف را تا حدود هندوستان جزء املاک خود نموده و پسر لایق خود جلال الدین را امیر آن قسمت کرد. سپس برای انتقام گرفتن از ناصرالدین الله عباسی، خلیفة بغداد، از علما فتوی گرفت که سادات حسنی مستحق خلافت هستند و بر هر کس که از عهده برآید واجب است که او را خلیفه سازد. آنگاه علاء الملک را که بزرگ سادات بود، نامزد خلافت کرد و قصد تصرف بغداد را نمود.
این بود خلاصه ای از تاریخ خوارزمشاهیان از بدو تشکیل این سلسله تا سلطان محمد خوارزمشاه که مابقی وقایع تاریخی این سلسله را بر اساس کتاب سیره جلال الدین منکبرنی ادامه می دهیم.
مغولان و نحوة به قدرت رسیدن :
چین کشوری بسیار بزرگ است که اطراف آن را کوه فرا گرفته است. در زمان قدیم این سرزمین را به شش قسمت تقسیم کرده بودند و هر قسمت آن را یک خان به نمایندگی از طرف خان بزرگ اداره می کرد. در زمان سلطان علاء الدین، خان بزرگ ایشان التون خان بود. شغل آنها دامداری بود و بدین منظور در مناطق و حوالی کشمیر، ییلاق و قشلاق می کردند. خان یکی از این شش مناطق، شخصی به نام توشی خان بود که عمة چنگیز را از قبیلة بسیار شرور و فتنه جوی دمرجی به همسری انتخاب کرده بود. با مرگ توشی خان چنگیز به عزای شوهر عمه اش در مراسم حاضر شده بود. عمة چنگیز برای کشلوخان و چنگیزخان که هم مرز ولایت توشی خان بودند، طی نامه ای مرگ همسرش را اطلاع داد و چون توشی خان پسری به عنوان جانشین نداشت، از آنان خواست تا چنگیز برادر زاده اش را به عنوان جانشین او بپذیرند. این پیشنهاد مورد موافقت چنگیرخان و کشلوخان را مطرح نمایند. بدین ترتیب بود که چنگیز جای توشی خان به تخت نشست و با به تخت نشستن او جمعی از اشرار و فتنه جویان قبیله به او پیوستند.
پس از مراجعت التون خان به مرکز ولایت، کارگزاران وقایع را برای او بازگو و هدایای چنگیز ـ جانشین توشی خان ـ را تقدیم کردند. او از جانشینی چنگیز (توچین) به جای توشی خان ناراحت شد و دستور داد که دم اسبان پیشکشی چنگیز را بریده و بدین ترتیب مخالفت خود را با جانشینی او اعلام کرد. چون خبر واقعه به گوش چنگیزخان و کشلو خان رسید، احساس خطر کرده و مخالفت خود را به التون خان اعلام نمودند.
وضعیت کلشو خان بعد از جدایی از چنگیز :
کلشو خان با ممدو خان صلح کرد و در همین زمان گورخان ختایی در جنگ با سلطان محمد خوارزمشاه شکست خودرده و عقب نشینی کرده بود. به تحریک ممدوخان،کلشو خان برای کمک به گورخان رفت و او را یاری کرد تا دوباره بر تخت بنشیند، اما عملاً حاکمیت در دست گورخان قرار گرفت.
سلطان محمد خوارزمشاه از این که آنان در هنگام ضعف کلشو خان بر او چیره شده و مملکتش را تصاحب کرده بودند خشمگین شد و پیام فرستاد که کلشو خان باید گروخان را به همراه دخترش و جواهرات خزائن به نزد او بفرستد اما کلشو خان تنها جواهرات را برای سلطان فرستاد. سلطان چند نوبت لشکری را برای سرکوبی ایشان روانه کرد اما اکثراً شکست خورده و بازگشتند. در نهایت امر سلطان شصت هزار سوار برای جنگ با کلشو خان روانة میدان نمود.
وضعیت چنگیزخان و همپیمانانش :
چنگیز (تموچین) و دو هم پیمان دیگرش، کلشو و چنگیز خان مخالفت خود را با التون خان آغاز کردند و در مقابل تقاضای التون خان مبنی بر تسلیم چنگیز ( تموچین)، مقاومت می کردند. در این میان چنگیز (تموچین) به پشتیبانی یاران هم قبیلة خو دلگرم بود. ازاین رو پس از مدتی که گذشت و به پشتیبانی یاران هم قبیلة خود دلگرم بود. از این رو پس از مدتی که گذشت و راه امیدی برای صلح باقی نمان چنگیز (تموچین) دست به جمع آوری سپاه زد و برای جبران کمبود سپاه خود به قبایل ترک و ختنای نیز متوسل شد و در جنگ با التون خان او را شکست داد، التون خان فرار کرد و باقی سپاهیان او در سرزمین های اطراف پناهند شدند. چنگیز (تموچین) هم از موقعیت استفاده کرد و منطقه را به تملک خود در آورد.
با قدرت گرفتن چنگیز ( تموچین)، تعداد زیادی از اوباشان و دیگر مردم فرصت طلب به او پیوستند. التون خان هر روز ضعیف تر شده و ترس بر او چیره می گشت، لذا با فرستادن سفیری به جانب چنگیز و کشلوخان تقاضای آتش بس کرد، به ترتیبی که تمامی مناطق کشور نصیب آنها شود و تنها ولایت کوچکی را به او بسپارند و به این صورت میان آنها صلح برقرار شد. مدتی ازاین ماجرا گذشت. چنگیز خان مرد و سراسر سرزمین مغولان تحت امر و فرمان کلشو و چنگیز (تموچین) قرار گرت. سپس با سرکوبی آلتون خان آنها به بلاساقون لشکر کشی کرده و آن سرزمین را همراه با ولایات اطراف به تصرف درآوردند. و بعد از مدتی کلشو خان نی درگذشت و پسر کوچکش جانشین او شد و نام پدر را به او دادند. اما به علت سن کمی که داشت مورد توجه چنگیز (تموچین) نبود،لذا کشلوی کوچک از چنگیز جدا شد.
قصد سلطان علاء الدین محمد خوارزمشاه در ناحیة عراق در سال 614 هـ :
زمانی که عظمت سلطان محمد افزایش پیدا کرد و تعداد لشکریان او به چهارصد هزار نفر رسید، تصمیم گرفت از دست درازی سلطان علاء الدین سلجوقی در ناحیة عراق جلوگیری کند. از این رو نمایندگانی را به دربار خلیفة عباسی روانه کرد، تا شرایط و علت آن را برای خلیفه توضیح دهند ؛ اما با توجه به این که دربار خلیفه می دانست که سلطان در ماوراءالنهر به مبارزه با اقوان سرکش و متمرد مشغول است و همواره یکی از این اقوام باعث گرفتاری او می شوند، جواب قانع کننده ای برای او نمی فرستاد.
قاضی مجیرالدین خوارزمی که در نزد سلطان محمد خوارزمشاه احترام خاصی داشت، چند بار به بغداد رفته بود و آخرین بار، دربار خلیفه در مورد حکمی که به سلجوقیان روم جهت حکومت بر عراق به آنها داده بودند، بهانه می آوردند و اظهار می کردند خلیفه برای سلطان محمد احترام زیادی قائل است و او را لایق ترین سلاطین می داند و سپردن منطقة عراق به علاء الدین را به صرف احترام به طغرل بیگ بن میکائیل دانسته و از من خواستند که به سلطان بگویم به ممالک تحت امر خلیفة عباسی نظر نداشته باشد. از این رو شیخ شهاب الدین سهروردی را جهت نصیحت به دربار سلطان محمد روانه کردند، اما این رفت و آمدها مؤثر واقع نشد به خصوص وقتی که در سفر حج، احترام به کاروان اعزامی سلطان محمد کمتر از احترامی بود که به کاروان اسماعیلیان گذاشته شد.
شیخ شهاب الدین سهروردی به دربار سلطان آمد و با اینکه سلطان محمد مقام علمی و اجتماعی او را می دانست اما احترام قابل توجهی به او نشد. شیخ در هنگام ادای رسالت خود ابتدا حیثی را نقل کرد. سلطان در هنگام شنیدن حدیث با احترام در مقابل شیخ نشد. شیخ در هنگام ادای رسالت خود ابتدا حدیثی را نقل کرد. سلطان در هنگام شنیدن حدیث با احترام در مقابل شیخ نشست و پس از آن به شیخ گفت گرچه من عربی نمی دانم اما متوجه حدیث شده ام و اعتقاد دارم یکی از کسانی که باید این حدیث را رعایت کند خلیفه است، زیرا خلیفه تعداد زیادی از آل عباس را زندانی کرده است. شیخ شهاب الدین، زندانی شدن بعضی از افراد را مصلحت و اعمال خلیفه را به جهت دارا بودن مقام مذهبی بر اساس مصالح دینی دانست. رسالت شیخ شهاب الدین سهروردی فایده ای برای دربار خلیفه در پی نداشت.
اتفاق بعدی این بود که اسماعیلیان در عراق، در لباس حجاج، به نمایندة سلطان، اتابک اغلمش که از رطف سلطان به استقبال حاجیان رفته بود، حمله کرده و او را کشته بودند. از این رو در عراق نام سلطان از خطبه ها افتاده بود و این اتفاقات موجب شد سلطان به طرف خلیفه لشکرکشی کند.
رفتن سلطان محمد به عراق :
وقتی اغلمش را کشتند، اتابک سعد بن زنگی صاحب پارس و اتابک ازبک ابن محمد صاحب آران و آذربایجان از دوری سلطان، استفاده کرده و به فکر تسخیر عراق افتادند. اتابک ازبک، اصفهان و اتابک سعد ری، قزوین، خوار و سمنان را تسخیر نمودند.
وقتی خبر این لشکرکشی ها به سلطان رسید، از میان مردان دلیر، صدهزار سوار را انتخاب کرده و به سمت ایشان حرکت کرد. در حدو قومش از میان صدهزار سوار، دوازده هزار نقفر گزینش کرده و به عنوان پیش قراول روانه کرد. اتابک با دیدن دوازده هزار سپاهی گمان کرد از سواران ازبک هستند و لذا به جدیت در جنگ با آنه کوشید. سلطان محمد خوارزمشاه که چنین دید دستور داد که پرچم او را افراشته کردند. همین که لشکریان اتابک، پرچم سلطان را دیدند از معرکه گریختند و اتابک که بی یاور شده بود برای عرض ادب و زمین بوسی خدمت سلطان محمد خوارزمشاه رسید که او را با ملک نصره الدین و ربیب الدین وزیر، دستگیر و اسیر نمودند.
رها شدن اتابک از دام های سلطان محمد خوارزمشاه :
خواجه ربیب الدین نامدار که بعد از تسخیر آذربایجان و اران توسط سلطان جلال الدین، گوشه نشینی اختیار و خانة خود را به مدرسه تبدیل کرده بود نقل می کرد : وقتی که خبر اسیری اتابک سعد در اصفهان به گوش اتابک ازبک رسید، بسیار ناراحت شد و به خیال این که سلطان جلال الدین در ناحیة همدان است به آن طرف رقفت و در آنجا شنید که سلطان محمد، سایر راهها را بسته و منتظر رسیدن اوست. با شنیدن این خبر نگران شد و با بزرگان همراه خود مشورت کرد. عده ای عقیده داشتند که او به آذربایجان برود، اما ناقل خبر یعنی ربیب الدین پیشنهاد کرد که به قلعة فرزین پناهنده شود ؛ او از رفتن به قلعه امتناع نمود و تصمیم گرفت با گزینش کردن دویست سوار مجرب برای خود، بقیة لشکر را به سرپرستی نصره الدین به طرف تبریز روانه کند و خود را از بیراهه به طرف آذربایجان برود. لذا ربیب الدین وزیر را به قصد عذرخواهی به طرف سلطان محمد روانه کرد. نصره الدین وزیر را توسط امیر دکجک در میانه اسیر شد. در بین راه ربیب الدین وزیر نیز اسیر شد و هیچ توجهی به ادعای او مبنی بر این که پیامی برای سلطان دارد، نکردند.
اسارت اتابک سعد، نصره الدین و ربیب الدین همچنان اامه داشت تا اینکه نصره الدین دولتیار طغرا نویس،به عنوان نماینده به طرف اتابک ازبک رفته بود، در میانة راه اتابک ازبک را که از همدان می گریخت ملاقات کرد و پیشنهاد سلطان را به او داد و اتابک پذیرفت که نام سلطان را در خطبه بیاورد و همچنین به نام او سکه بزند و هر ساله خراج بفرستد. اتابک ازبک رفته بود،در میانة راه اتابک ازبک را که از همدان می گریخت ملاقات کرد و پیشنهاد سلطان به همراه دولتیار روانه کرد و به این ترتیب توانست جلوی سخن چینی های دیگران را در مورد خود بگیرد و سلطان به ولایت گرج که همواره پنجاه هزار مرد جنگی آماده داشت، پیام فرستاد که از جنگ با اتابک پرهیز کنند.
قصد سلطان محمد خوارزمشاه بعد از تصرف بغداد و بازگشت از نیمه راه :
پس از عراق سلطان محمد خوارزمشاه قصد تسخیر بغداد کرد، لذا از پیش لشکر زیادی به آن سو روانه کرد و خود در پی آنان رفت. در قریة اسعد آباد برف زیادی باریدن گرفت به طوری که قادر نبود جلوتر برود. در همین زمان شیخ شهاب الدین سهروردی از طرف خلیفه به خدمت سلطان رسیده و هدایای بسیرای را تقدیم کرد. سلطان از حرکت خود مبنی بر قصد تسخیر بغداد اظهار پشیمانی کرده و اعتراف کرد که خداوند از خلیفه حمایت می کند. (اشاره به باریدن برف زیاد از آسمان).
در قدیم رسم بود که در پنج وقت نماز،بر درگاه سلطان، نوبتی می زدند. او مقرر کرد که از این به بعد در شهرها که شاهزادگان آنج را نگهداری می کنند، پنج بار نوبتی بزنند اما برای درگاه خود نوبت ذوالقرنین،یک بار اول صبح و یک بار نوبتی بزنند اما برای درگاه خود نوبت ذوالقرنین، یک بار اول صبح و یک بار آخر روز را مقرر کرد و آن شامل بیست و هفت طبل به نشانة بیست و هفت امیر تحت امر بود که نام آن را نوبت ذوالقرنین نامیدند.
در روز افتتاح امرا و اشهان اطراف که بیست و هفت تن بودند دعوت شدند. از جملة آنها طغرل بن ارسلان سلجوقی، فرزندان غیاث الدین صاحب غور و غزنین و هند، ملک علاء الدین صاحب بامیان،ملک تاج الدین صاحب بلخ،پسر او ملک الاعظم صاحب ترمذ و ملک سنجر صاحب بخارا حضور داشتند. چون سلطان محمد خوارزمشاه عزم کرد که به عراق رود ابتدا سعی نمود ماوراء النهر را از شر دشمنان پاک کند. از این رو ملک تاج الدین بلخانگان صاحب اترار را جهت اقامت به شهر نسا فرستاد. او از اولین شاهان ختایی بود که بعد از تسخیر ماوراء النهر نسبت به سلطان محمد خوارزمشاه سر سپردگی خود را اعلام نمود.
انتظار بلگاخان از سلطان به آن علت بود که پیش از این سلطان شهاب الدین غوری بعد از مرگ سلطان تکش به عزم تسخیر خوارزم به مملکت سلطان حمله ور شد و او نیز در آن وقت از دفع حملة ایشان عاجز ماند. در این زمان بلگاخان به همراه پسر عموی خود صاحب سمرقند و جمعی دیگر از ختائیان بر سلطان شهاب الدین غوری شبیخون زدند و بدین ترتیب سلطان محمد خوارزمشاه را از شر شهاب الدین رها کردند. بلگاخان به خدمت سلطان محمد خوارزمشاه رسیده و خدمات خود را یادآور شد و سلطان احترام زیادی به او گذاشت، اما زمانی که قصد رفتن به عراق کرد، او را به نسا فرستاد و علت انتخاب آن شهر به خاطر بدی آب و هوا و گرمای بیش از حد آنجا بود. اما بلگاخان توانست در محیط جدید خو بگیرد و بر عزتش افزوده شد و تمامی کسانی که با او ارتباط داشتند طرفدار او شدند. وقتی این خبر به سلطان محمد خوارزمشاه رسید، دیگر صلاح ندید چنین شخصی قدرتمند شود. لذا به ایاز طشدار دستور داد با ده هزار سوار به سوی او رفته و گردن او را بزند. ایاز به نسا رفت و ظهیرالدین وزیر و دیگر بزرگان را جمع نمود و بعد از نشان دادن فرمان شاه، بزرگان و ملک تاج الدین با یکدیگر مشورت کرده و پس از مشورت، بلگاخان را گرفته و سر او را از تن جدا و به ایاز طشتدار تقدیم کردند و او سر را در توبره ای کرده و به نزد سلطان محمد خوارزمشاه بازگشت.
سرانجام برهان الدین محمد :
برهان الدین محمد از خطبای معروف و رئیس حنفیان بخارا و دارای عظمت و شوکتی فراتر از سایر خطابای زمان بود. سلطان محمد خوارزمشاه او را به سمرقند فرستاد. در خوارزم مدتی مورد اذیت و آزار بود و از تدریس و ملاقات دوستان منع شده بود. سرانجام در زمان فرار ترکان خاتون از خوارزم، دستور قتل او صادر شد.
به دستور سلطان از دیگر علمای وقت، جلال الدین و پسرش شمس الدین و بردارش اوحدالدین را به جهت جلوگیری از قیام به نسا فرستادند او حد الدین که در علم جدل بسیار توانا بود، در نسا وفات کرد و جلال الدین به تقاضای امین دهستانی به دهستان رفت و در آنجا مورد احترام بود تا سرانجام در هجوم مغولان کشته شد.
سلطان خوارزم و خراسان و مازندران را به ولیعهد خود از لغ شاه سپرد. اما از لغ شاه دو برادر بزرگتر از خود چون جلال الدین منکبرنی و رکن الدین غور سانچتی داشت و علت ولیعهدی از لغ شاه این بود که مادرش هم قبیلة ترکان خاتون، مادر سلطان محمد خوارزمشاه ملک غزنه، بامیان، غور، بست و تکناباد و هر چه از زمین هند به او متصل بود به پسر بزرگ خود جلال الدین منکبرتی داد و شهاب الدین الپ هروی را به وزارت او انتخاب کرد. سلطان محمد جلال الدین را به سبب شجاعتش بسیار دوست داشت و از این رو او را در نزدیک خود نگه داشت و کربز ملک را به نمایندگی جلال الدین به آن دیار فرستاد. ملک کرمان، کیش و مکران را به پسر کوچکش غیاث الدین پیرشاه سپرد و تاج الدین پسر کریم الشرق نیشابوری را به وزارت او منصوب کرد. ملک عراق را به پسر دیگر خود رکن الدین غور سانچی که ازجلال الدین کوچکتر و بزرگتر از غیاث الدین بود سپرد. او فردی بسیار مهربان و عادل بود. وزارت او را عماد الملک ساوی به عهده داشت.
سلطان محمد، دختر هزار اسف ملک الجبال همسایة سرزمین خود را به عقد پسرش رکن الدین درآورد.
اشتباهات سلطان محمد خوارزمشاه در مقابل چنگیز :
اولین اشتباه این بود مه وقتی به او خبر دادند چنگیز در حال لشکرکشی به طر ممالک سلطان است، دستور داد تا در اطراف سمرقند با آن وسعتی که داشت دیوار بکشند و به جهت تهیة هزینة این دیور مالیات یک ساله را جمع آوری کنند. این پول در مدت زمان کمی جم اوری شد.
اشتباه دوم این که دسوتر داد در تمام ایالات، مالیات دو سال دیگر را جمع کنند و از پول آن تیراندازان ماهر استخدام کنند. ایالات هر کدام بنابر توانایی خود به جمع اری سپاه مشغول شدند، به طوری که در مدت کم، تعداد زیادی سپاه جمع شد و همگی به طرف پایتخت روانه شدند، اما زمانی که به محل رسیدند، سلطان آنجا را ترک کرده بود.اشتباه سوم این بود که وقتی سپاه چنگیز نزدیک شد، سلطان سپاهیان را در ایالات مختلف متفرق کرد، به طوری که ینال خان را با بیست هزار سپاهی در اترار، قتلغ خان را با ده هزار سپاهی در کتنه، امیر اختیارالدین کلشی و اغل حاجب اینانج خان را با سی هزار سپاهی در سمرقند گزارد. فخر الدین معروف به عیار نسوی با لشکر سیستان به ترمذ و یلجود خان به وخش ،آی محمد ،دایی پدرش به بلخ و اترک پهلوان به جند و دوغلچی ملک به ختلان و الپرطایسی به قندوز ،اسکته خان به ولج فرستاده شدند . به هر حال در هیچ یک از شهر ها ،لشکر مناسب برای دفاع حمله چنگیز مهیا نبود . اگر به جای متفرق کردن سپاه ،به یک باره بر سپاه مغول حمله ور می شد ایشان را شکست می داد ، لیکن خواست خدا چنین بود .
چنگیز ،اترار را با جنگی سخت و شبانه روزی تصرف کرد و دستور داد تا ینال خان را به انتقام کشتن بازرگانانش نقره داغ کردند.
حرکت سلطان از کیلف بعد از تصرف بخارا توسط چنگیز
زمانی که خبر تصرف اترار توسط چنگیز و هلاکت ینال خان و سپاهش به گوش سلطان رسید ،در اطراف کلیف منتظر رسیدن اخبار بود ،از طرف دیگر چنگیز پس از تصرف اترار به طرف نزدیکترین شهر یعنی بخارا حرکت کرد و موفق شد آن شهر را محاصره و تصرف کند ،او با این کار قصد داشت میان سپاه سلطان و سپاه کمکی که احتمال داشت به او برسد جدایی بیندازد .
چون کشلی امیر آخر و دیگر امرای سلطان در بخارا با توجه به شکست قریب الوقوع خود ،تصمیم گرفتند به یکباره خود را به سپاه دشمن بزنند بلکه شکافی ایجاد کنند و آنها را شکست دهند . مغولان نتئانستند در مقابل بی باکی آنها مقاومت کنند و اگر دیگر سپاهیان به کمک ایشان همت می کردند ،شکست دشمن حتمی بود .اما مغولان ایشان را تعقیب کرده و در کنار جیحون همه را به جز امیر اینانج خان که توانست بگریزد ،به قتل رساندند.
با رسیدن خبر شکست بخارا و تسلیم هفت هزار نفر از سپاهیان ختایی ، دایی زادگان سلطان ،علاالدین صاحب قندوز و امیر ماه روی از بزرگان بلخ به چنگیز خان ،ترس و دودلی بر سلطان راه پیدا کرد و لذا دست از ماوراالنهر شسته و از جیحون چذر کرد .
وقتی خبر ضعف سلطان به گوش چنگیز خان رسید ،دستور داد که سه هزار تن از سپاهیانش به سرپرستی یمه نوین و سبتی بهادر به طرف خراسان و شهر های اطراف رفته و آنقدر غارت و خونریزی کردند که در هیچ زمانی سابقه نداشته و تا به حال شنیده نشده بود . چه کسی باور می کرد طایفه ای از مشرق که همواره محل بر آمدن خورشید است بیرون آمده ، اززمین قفچاق گذشته ،اموال همه قبیله ها را غارتو انسان های زیادی را بکشند و هیچ شهری را سالم نگذارند ، آن وقت همگی سالم به شهر خود باز گردند و این اعمال را تکرار کنند . تمام این اتفاقات در کمتر از دو سال به وقوع پیوست . این در کدام عقل می گنجد و کدام مورخ آن را می نویسد.
حوادثی که سلطان محمد خوارزمشاه قبل از مرگ با آن مواجه شد
وقتی سلطان محمد خوارزمشاه از رود جیحون گذشت ،عماد الملک محمد بن سدید الساوی ،وزیر پسرش رکن الدین غور سانچتی ،صاحب عراق به منظور تغییر رای سلطان برای سفر احتمالی به خدمت رسید . زیرا همیشه از زور گویی های او بیزار بود.
وقتی که عماد الملک به خدمت سلطان رسید متوجه حال و روز سلطان شد . در ذهن خود نقشه ای طرح کرد که سلطان را به سمت عراق روانه کند . بنابراین به او گفت اگر محل تولد خود و مناطق اطراف آن را ترک کند و به سوی عراق برود ،در آنجا با جمع آوری سپاه و پول می تواند لطماتی را که بر او وارد شده جبران نماید .
حیله او کارگر شد و سلطان از کنار رود جیحون به نیشابور آمد . در آنجا به علت ترس و وحشتی که داشت ، قبل از یک ساعت توقف دستور حرکت داد.
تاج الدین عمر بسطامی که از وکیلداران سلطان بود حکایت می کرد . زمانی که سلطان به شهر بسطام رسید مرا فرا خواند و دستور داد تا ده عدد صندوق را آوردند و سپس از من پرسید که آیا می دانی چه چیزی درون آن صندوق ها است . گفتم شاه عالم بهتر می داند . گفت : در این صندوق ها جوا هراتی است که کسی نمی تواند آن را قیمت گذاری کند . در عدد صندوق از میان آنها را نشان دادو گفت ارزش آنها از مالیات تمام ممالک روی زمین ارزشمندتر است . بعد دستور داد آنها را به قلعه اردهن که از قلعه ای محکم بود ببرم . طبق دستور آن را انجام دادم و از صاحب قلعه رسید گرفته و برای سلطان آوردم . وقتی که مغولان ممالک اطراف را تسخیر کردند و از طرف سلطان نیز احساس خطری نمی شد ،قلعه اردهن را محاصره و سپس با صاحب قلعه به شرط آنکه جوا هرات را تحویل دهد ،صلح کردند و تمام جواهرات را در صندوق های باز نشده برای چنگیز بردند . سلطان محمد خوارزمشاه به عراق رسید . از همدان گذشته و در اطراف مرز دولت آباد ساکن شد. حدود بیست هزار نفر از مردم بیچاره و آواره ،اطراف او بودند . ناگهان مغولان از همه طرف آنجا را محاصره کرده و همه اطرافیان سلطان از جمله عماد الملک وزیر را کشتند . سلطان محمد خوارزمشاه به تنهایی از محاصره به طرف مازندران که راههای سخت و دروازه های محکم داشت فرار کرد و از آنجا خود را به کنار دریای خزر رساند و در یک ده ساکن شد .
در ایامی که سلطان محمد خوارزمشاه در ده ساکن بود هر روز درنماز جماعت حاضر می شد و برای رهایی از این مصیبت ، گریه و نذر فراوان می کرد و با خداوند عهد می کرد که اگر مشکل او حل شود ،عدالت را رعایت کند .
مغولان به همراه رکن الدین کبود جامه که قبلاً سلطان محمد خوارزمشاه عمو و پسر عموی او یعنی نصره الدین و کیخسرو پسرش را کشته و ممالک آنها را تصاحب کرده بود ،ناگهان ده را محاصر کردند . سلطان محمد خوارزمشاهدر یک قایق نشسته و فرار کرد . مغولان قایق را تیر باران کردند و حتی بعضی از مغولان شنا کنان به دنبال سلطان رفتند اما در آب غرق شدند . کسانی که در قایق همراه سلطان بودند تعریف می کردند که سلطان بیمار بود و گریه می کرد و می گفت از این همه زمینهایی که دارم به اندازه یک قبر پیدا نمی شود که تن رنجور و بلا دیده در آن دفن شود .به راستی که انسان باید از عاقبت سلطان عبرت بگیرد . چه اگر تمام دنیا را داشته باشی آخر باید همه را بگذاری و بروی . همچنین تعریف کردند که وقتی به جزیره رسید بسیار شاد شد . در آنجا خیمه ای برای او بر پا کردند که تنها در آن زندگی می کرد . بیماری او هر روز شدید تر می شد . برخی از اهالی برای او خوراک می آوردند و اگر تقاضایی داشت انجام می دادند . یک روز گفت کاش یک اسب داشته باشم که اطراف خیمه گردش کنم . ملک تاج الدین حسن از امیران او ،یک اسب زرد برای او به جزیره فرستاد و پاس این خدمت سلطان جلال الدین او را تا حد یک شاه ارتقا مقام داد و استر آباد را به او سپرد .
سلطان محمد خوارزمشاه قبلاً اقتدارش به حدی بود که اختیارالدین امیر سلطان ،فرمانده سی هزار سوار می گفت : اگر بخواهم می توانم این تعداد را بدون هزینه به 60 هزارنفر برسانم و این برایم بسیار آسان است ،زیرا که سلطان محمد خوارزمشاه گله های اسب بسیاری دارد ، از هر گله یک چوپان پیش من بیاید ، سی هزار سوار دیگر جمع آوری خواهد شد ، حال این چنین گرفتار شده است . در روزهای آخر عمر هر کس برای او غذا می آورد . یک سفارش نامه به منظور گرفتن ملکی از او دریافت می کرد . چون در این زمان سلطان هیچ کاتبی نداشت مردم خود این احکام را صادر می کردند و سلطان جلال الدین در کمال سخاوت و شجاعت تمام آنها را قبول می کرد . حتی بعضی از مردم با تکه های شال یا پارچه ای از او به خدمت سلطان جلال الدین می رسیدند و به آن نشانی با تقاضاهایشان موافقت می شد .
دو سال بعد از بیماری طولانی ، سلطان نفس آخر را کشید و دار فانی را وداع گفت و توسط سهم الحشم شمس الدین محمود پسر بلاغ چاوش و مقرب الدین که ازخدمتگزاران او بودند ،غسل داده شد و چون کفن نداشت از پیراهنش کفن ساخته و او را دفن کردند .
مختصری راجع به اوضاع خراسان بعد از مرگ سلطان
وقتی که سلطان مجبور شد به عراق برود یمه و سبتی بهادر از جیحون گذشته و به خراسان آمدند .ابتدا شهر نسا را خراب کرده و بعد در دسته های کوچکتر به اطراف رفتند . هر هزار سوار مغول به همراه خود سه الی چهار هزار نفر از مردمان شهر و روستا را جهت پشتیبانی با خود می بردند و در میان راه همه جا را به آتش می کشیدند.
در آن زمان من درقلعه خرندز که از قلعه های محکم خراسان است زندگی می کردم . این قلعه از زمان ورود اسلام تا کنون در دست اجداد من است . در این زمان بنده و قلعه ،پناه دهنده بسیاری از مردم با شخصیت بودیم که اکثراً ندار و بی چیز شده بودند و بنابرتوانایی از ایشان پذیرایی می شد .
مغولان تا زمانی که خراسان را به کلی غارت نکردند خارج نشدند .از ده کاسجه ا زتوابع استو خبوشان ،مردی به نام حبش به مغولان ملحق شد . آنها به او لقب ملک داده و او را به سرپرستی منجنیق داران گمارده بودند . او مردم را بسیار آزار می داد و برای روسای دهات پیام می فرستاد و از آنها می خواست که روستاییان را به همراه کلنگ و دیگر اسباب برای خراب کردن قلعه ها به کمک او بفرستد و اگر این کار را انجام نمی دادند ،تمام سکنه آنجا را قتل عام می کرد .
نیشابور حدود بیست شهر تابعه داشت . ابتدا همه آنها تخریب کردند و سپس تمام سپاهیان مغول به نیشابور آمدند و در گرما گرم جنگ ،تقچار کشته شد و مغولان عقب نشینی کردند و طی نامه ای از چنگیز نیروی کمکی درخواست نمودند .چنگیز قتقونوین و بوقانوین را با پنجاه هزار نفر به کمک ایشان فرستاد . با رسیدن قوای کمکی ،آنها شهر را محاصره کردند .سپس با به همراه داشتن دویست منجنیق به طرف شهر آمدند و بعد از چند روز شهر را متصرف شدند و تمام خانه ها را تخریب و مردم را قتل عام کردند . وقتی سلطان جلال الدین از هند آمد و خراسان را گرفت ،گنجهای زیادی در زیر ویرانه های شهر دفن بود . مغولان در سایر شهرها نیز همین رفتار را ادامه دادند.
بنابر تصمیم ترکان خاتون ،پهلوانی به نام کوه دروغان شهر خوارزم را در دست گرفت .از آنجایی که این شخص امور کشور داری نمی دانست موجب شد در امور اداری و اقتصادی مشکلات زیادی به وجود آید . بعضی از کارکنان اداری سلطان محمد خوارزمشاه مانند عماد الدین مشرف و شرف الدین کتک هنوز به نام سلطان حکم صادر می کردند. زیرا کسی از عاقبت سلطان با خبر نبود .این قضیه تا زمانی که سلطان جلال الدین به همراه دو برادرش بعد از مرگ پدر به آنجا رسیدند ادامه داشت .
ولیعهدی جلال الدین و خلع ازلغ شاه
پیش از این گفته شد که به سبب کوشش های ترکان خاتون ، ولایتعهدی سلطان محمد خوارزمشاه به پسر کوچکش ازلغ شاه داده شده بود . هنگامی که سلطان امیدی به زنده ماندن خود نداشت و از طرف دیگر میدانست که ترکان خاتون در دستچنگیز اسیر است جلال الدین و دو پسر دیگر خود ازلغ شاه و آق شاه را به نزد خود خواسته و گفت که سلطنت در حال نابودی است و دشمن ما بسیاری قوی شده است .نظر من این است که جز جلال الدین کسی توانایی مقابله با ایشان را ندارد .لذا او را به عنوان ولیعهد و جانشین خود معرفی کرد و از برادران دیگر خواست مطیع فرمان او شوند .سپس با دست خود شمشیر به کمر جلال الدین بست .
بازگشت جلال الدین با ازلغ شاه به خوارزم و جدایی آنها از یکدیگر
پس از مرگ پدر ،جلال الدین و برادرانش به همراه هفتاد نفر از همراهان با کشتی از جزیره خارج شدند . در نزدیک خوارزم تعداد زیادی سپاهی که اکثراً بیاووتی بودند به آنها پیوستند ولیکن از خلع ازلغ شاه ناراحت شده و سعی داشتند جلال الدین را گرفته به چشمش میل بکشند و یا اینکه او را بکشند و ازلغ شاه را جای او عنوان سلطان برگزینند و اینا نج خان قضیه را به جلال الدین اطلاع داد و او در اولین فرصت با سیصد سوار از خوارزم به طرف خراسان رفت . دو سه روز که از ماجرا گذشت مغولان به طرف خوارزم آمدند . ازلغ شاه و آق شاه به همراه دیگر سپاهیان شهر را تخلیه و به دنبال جلال الدین به راه افتادند .
چنگیز لشکری را جهت مقابله با ایشان فرستاد و به لشکرهای خراسان فرمان داد راههایی را که احتمال می دهند جلال الدین از آن گذر کند ،مسدود کرده و منتظر او باشند .
هفتصد نفر از سپاهیان مغول در اطراف نسا بودند و به محض ورود سواران جلال الدین با آنها درگیر شدند . جلال الدین با شکست مغولان آنها را متواری نمود . از این جنگ اسبان و ادوات جنگی زیادی نصیب جلال الدین شد و برا یرفتن به نیشابور آمادگی بیشتری به دست آورد . در این زمان من (مولف ) در نسا در خدمت اختیارالدین زنگی بودم و هیچ اطلاعی از شکست مغولان به ما نرسیده بود ،تا اینکه از قلعه برای ما نامه ای رسید که در آن نوشته شده بود ،حدود سیصد نفر نزدیک قلعه آمده و اعلام کردند از سپاه جلال الدین هستند و برای اسبان و سواران ، غذا و مایحتاج دیگر می خواستند. همچنین می گفتند مغولان مستقر در نسا را شکست داده اند ، بعد از اینکه صحت گفته آنها برای ما مسلم شد ، در حد توانایی به ایشان کمک نمودیم . با شنیدن این خبر ،اختیارالدین تعدادی اسب و هدایای دیگر برای جلال الدین فرستاد ،اما او از منطقه رفته بود و با آمدن ازلغ شاه به نسا،هدایا به ایشان تحویل داده شد.
رسیدن جلال الدین به نیشابور به قصد رفتن به غزنه
وقتی سلطان جلال الدین خوارزمشاه به نیشابور رسید ،خود را برای جنگ آماده کرد و با نامه هایی که به امیران و یاران خود نوشت آنها را به کمک فرا خواند . اختیارالدین زنگی قلعه ما را به تصرف خود د رآورد و با وجودی که ا زمرگ سلطان محمد خبر داشت ، برات های زیادی برای مناطق مختلف صادر می کرد و تا روزی که حکم جلال الدین مبنی بر جانشینی اش به جای پدر به قلعه رسید ،به این کار ادامه داد.
سلطان جلال الدین خوارزمشاه یک ماه در نیشابور اقامت و سپاهی جمع آوری نمود . مغولان متوجه او شده و با لشکر زیادی به سوی او حرکت کردند جلال الدین برای گریز از دست آنها از ساکنان قلعه قاهره خواست تا در را به رویش باز کنند اما عین الملک داماد موید الملک ،مستحفظ قلعه در را به روی سپاه جلال الدین باز نکرد . جلال الدین دستور داد مقداری جواهر میان سپاه تقسیم کنند و سپس به ناحیه بست رفت در آنجا متوجه شد که چنگیز خان با لشگر زیادی در ناحیه طالقان اردو زده است جنگیدن یا فرار کردن برا او سخت بود سرانجام به علت کمبود سپاه و ادوات نظامی ترجیح داد بدون فوت وقت به غزنه برود .روز دومی که در غزنه بود خبر رسید که امین الملک دایی سلطان و الی هرات به اتفاق نه هزار سوار به قصد رفتن به سیستان آنجا را ترک کرده ، ولیکن در حال حاضر از تصمیم خود منحرف گشته است .جلال الدین نظراو را به سوی خود جلب کرد . و سپس به اتفاق هم به قصد جنگ با مغولانی که مشغول محاصره قندهار بودند ،حرکت کردند و طی نبردی آنها را شکست دادند.
بازگشت سلطان جلال الدین به غزنه در سال 618
با آمدن جلال الدین به غزنه ،مردم بسیار شاد شدند و امرایی چون سیف الدین بغراق اعظم ملک صاحب افغانیان و حسن قسراق با حدود سی هزار سپاهی به او پیوستند . تعداد سپاهیان او به شصت هزار نفر رسید . چنگیز خان سردار خود تولی خان را به مقابل سلطان جلال الدین خوارزمشاه فرستاد . نتیجه جنگ شکست مغولان و م
موتورهای جریان متناوب AC سنکرون
موتورهای جریان متناوبAC
1- موتورهای سنکرون
2- موتورهای آسنکرون
موتورهای آسنکرون به علت نداشتن کلکتور و سادگی ساختمان آن بیشتر از موتور سنکرون متداول است.
مزایای موتور سنکرون:
1- این موتور دارای ضریب قدرت مناسب و قابل تنظیم است.
2- بازده عالی دارد.
3- در مقابل نوسان ولتاژ حساسیت ندارد.
4- امکان بکار بردن آن به طور مستقیم با ولتاژ زیاد وجود دارد.
5- با تحریک مناسب هیچگونه قدرت راکتیو مصرف نمیکند و فقط قدرت اکتیو مناسب می گیرد.
6- از این موتور میتوان به عنوان مولد قدرت راکتیو برای بالا بردن ضریب قدرت خط استفاده کرد.
معایب موتور سنکرون:
1- یک وسیله راه اندازی اولیه که موتور کمکی و غیره می باشد احتیاج دارد.
2- علاوه بر جریان متناوب برای سیم پیچ استاتور ، جریان دائم برای قطبهای آن هم مورد احتیاج است در نتیجه قیمت ماشین را نسبت به مشابه خود بالا میبرد.
3- سرعت آن ثابت است در نتیجه قابل تنظیم است.
4- نداشتن تحمل اضافه بار ( در صورتیکه خیلی زیادتر از حد مجاز به آن بار دهند میایستد و دوباره بایستی آنرا راه اندازی کرد.)
کاربرد موتور سنکرون:
به خاطر راه اندازی مشکل موتور سنکرون ، مورد استفاده آن محدود است.
به خاطر سرعت ثابت آن، در مواردیکه دور ثابت نیاز باشد، استفاده می شود. در وسایل دقیق مانند ساعتهای الکتریکی و گرام و ....
کاربرد مهم موتور سنکرون ، برای اصلاح Cosφ است. بار روی آن قرار نداده یعنی موتور بدون بار کار میکند در این حالت موتور سنکرون را خازن سنکرون گویند.
معرفی چند دستگاه برای کنترل سرعت موتورهای AC :
این دستگاهها برای کنترل سرعت موتورهای AC آسنکرون قفس سنجابی و یا سیم پیچی شده ساخته شده اند. ( ساخت شرکت پرتو صنعت )
این دستگاهها قابل کنترل از راه دور بوده و می توانند به کامپیوتر یا PLC متصل شوند. همچنین با اتصال چندین دستگاه به هم امکان ایجاد شبکه بر اساس پروتکل RS485 وجود دارد. این دستگاهها می توانند بصورت مستقل و یا در سیستمهای کنترل و اتوماسیون صنعتی مورد استفاده قرار گیرند. سیستم کنترل این دستگاهها میکروپروسسوری بوده و تنظیم تمامی پارامترهای سیستمی دستگاه، بصورت نرم افزاری و از طریق پانل کنترل روی دستگاه انجام می گیرد.
مشخصات فنی و معرفی قابلیتهای دستگاههای PSMC-RM
این دستگاهها در توانهای مختلف از 2.2 تا 11 کیلو وات موجود می باشند. دستگاههای2.2 ،3 و 4 کیلووات فاقد فن خنک کننده و دستگاههای 5.5 ، 7.5 و 11 کیلووات دارای فن خنک کننده می باشند.
برای دریافت pdf یا Word Zip file درباره مشخصات تکنیکی دستگاه PSMC-RM مشخصات فنی و معرفی قابلیتهای دستگاه و نصب و راه اندازی اینجا را کلیک کنید
درایوها چه کاری انجام میدهند؟
درایو یا کنورتور فرکانس و یا کنترل کننده دور موتور برای تنظیم دور الکتروموتورهای AC (موتورهای سه فاز ) استفاده میگردد. درایوها قادرند دور موتور را از صفر تا چندین برابر دور نامی موتور و بطور پیوسته تغییر دهند.
تنظیم دور در الکتروموتورها علاوه بر منعطف نمودن پروسه های صنعتی ، در کاربردهای زیادی منجر به صرفه جوئی انرژی هم میگردد. علاوه بر آن درایوها جریان راه اندازی کشیده شده از شبکه را به میزان زیادی کاهش میدهند. بطوریکه این جریان خیلی کمتر از جریان اسمی موتور است.
درایوها میتوانند موتور را بطور نرم و کاملا کنترل شده استارت و استپ نمایند. زمان استارت و استپ را میتوان بدقت تنظیم نمود. این زمانها میتوانند کسری از ثانیه و یا صدها دقیقه باشد. توانائی درایو در استارت و استپ نرم موجب کاهش قابل ملاحظه تنشهای مکانیکی در کوپلینگها و سایر ادوات دوار میگردد.
کنترل کننده های دور موتور :
کنترل کننده های دور موتورهای الکتریکی هر چند که ادوات پیچیده ای هستند ولی چون در ساختمان آنها از مدارات الکترونیک قدرت استاتیک استفاده می شود و فاقد قطعات متحرک می باشند، از عمر مفید بالائی برخوردار هستند . مزیت دیگر کنترل کننده های دور موتور توانائی آنها در عودت دادن انرژی مصرفی در ترمزهای مکانیکی و یا مقاومت های الکتریکی به شبکه می باشد . در چنین شرائطی با استفاده از کنترل کننده های دور مدرن می توان از اتلاف این نوع انرژی جلوگیری نمود . بطوریکه در برخی کاربردها قیمت انرژی بازیافت شده از این طریق ، در کمتر از یکسال معادل هزینه سرمایه گذاری سیستم بازیافت انرژی می شود .
کنترل کننده های دور موتور انواع مختلفی دارند. آنها قادرند انواع موتورهای AC و DC را کنترل کنند. قیمت کنترلرها وابسته به نوع تکنولوژی بکار رفته در ساختمان آنها میباشد.
1- روش تثبیت نسبت ولتاژ به فرکانس(یا کنترل V/ F ثابت) : ساده ترین روش کنترل موتورهای AC روش تثبیت نسبت ولتاژ به فرکانس میباشد. اینک این روش، بطور گسترده در کاربردهای صنعتی مورد استفاده قرار میگیرد. این نوع کنترلرها از نوع اسکالر بوده و بصورت حلقه باز با پایداری خوب عمل میکنند. مزیت این روش سادگی سیستمهای کنترلی آن است. در مقابل این نوع کنترلرها برای کاربردهای با پاسخ سریع مناسب نمی باشند.
2- روش کنترل برداری : روبوتها و ماشینهای ابزار نمونه هائی از کاربردهای با دینامیک بالا هستند. در این کاربردها روشهای کنترلی برداری استفاده میشود. در روشهای کنترلی برداری با تفکیک مولفه های جریان استاتور به دو مولفه تورک ساز و فلو ساز، و کنترل آنها با استفاده از رگولاتورهای PI ترتیبی داده میشود که موتور AC نظیر موتور DC کنترل شود. و بدین ترتیب تمام مزایای موتور DC از جمله پاسخ گشتاور سریع آنها در موتورهای AC نیز در دسترس خواهد بود.
3- روش کنترل مستقیم گشتاور (Direct Torque Control ) : پاسخ گشتاور در روشهای برداری حدود 10 – 20msو در روشهای کنترل مستقیم گشتاور (Direct Torque Control ) این زمان حدود 5ms است.
> برای آشنائی بیشتر با مزایای درایو لطفا اینجا را کلیک کنید.
> برای آشنایی با ساختمان درایوهایAC لطفا اینجا را کلیک کنید.
> برای آشنائی با تاثیر درایو در صرفه جوئی انرژی الکتریکی لطفا اینجا را کلیک کنید.
تنظیم دور موتورهای آسنکرون :
در قسمت های قبل انواع راه اندازی این موتورها گفته شد در این قسمت انواع روشهای کنترل دور را می نویسم .
با دانستن رابطه Nr=[60f/p](1-S) دور موتور آسنکرون را میتوان به طریقه های زیر تنظیم نمود :
1- تغییر فرکانس ولتاژ شبکه
2- تغییر قطبها
3- داخل کردن مقاومت در مدار روتور
4- تغییر ولتاژ موتور
1- تغییر دور بوسیله تغییر فرکانس : با تغییر فرکانس سرعت سنکرون تغییر میکند و دور موتور تغییر میکند . میتوان برای تغییر فرکانس از یک مولد یا مبدل فرکانس استفاده نمود . و یک یا چند موتور القایی که در شرایط مشابهی کار می کنند بوسیله آنها تغذیه شوند . مانند موتور ماشینهای کارخانه فولاد سازی و موتورهای محرک ماشین نساجی
2- تغییر دور بوسیله تغییر عده جفت قطبها : این تغییر را در موتورهای آسنکرونی است که بتوان با سیم پیچهای آن تغییر قطب داد که این حالت در موتورهای دو سرعته ( دالاندر ) دیده می شود که میتوان با کلید ( دالاندر ) دور موتور را تغییر داد .
3- تغییر دور با داخل کردن مقاومت در مدار روتور : در موتورهای آسنکرون با روتور سیم پیچر شده با تغییر مقاوت مدار روتور میتوان سرعت گردش روتور را تنظیم کرد ولی چون راندمان موتور بر اثر تغییر دور تغییر میکند در نتیجه کاربرد این روش خیلی کم است .
4- تغییر دور با تغییر ولتاژ : از این روش در موتورهای کوچک مانند پنکه و ... استفاده میشود
تنظیم دور موتورهای آسنکرون :
در قسمت های قبل انواع راه اندازی این موتورها گفته شد در این قسمت انواع روشهای کنترل دور را می نویسم .
با دانستن رابطه Nr=[60f/p](1-S) دور موتور آسنکرون را میتوان به طریقه های زیر تنظیم نمود :
1- تغییر فرکانس ولتاژ شبکه
2- تغییر قطبها
3- داخل کردن مقاومت در مدار روتور
4- تغییر ولتاژ موتور
1- تغییر دور بوسیله تغییر فرکانس : با تغییر فرکانس سرعت سنکرون تغییر میکند و دور موتور تغییر میکند . میتوان برای تغییر فرکانس از یک مولد یا مبدل فرکانس استفاده نمود . و یک یا چند موتور القایی که در شرایط مشابهی کار می کنند بوسیله آنها تغذیه شوند . مانند موتور ماشینهای کارخانه فولاد سازی و موتورهای محرک ماشین نساجی
2- تغییر دور بوسیله تغییر عده جفت قطبها : این تغییر را در موتورهای آسنکرونی است که بتوان با سیم پیچهای آن تغییر قطب داد که این حالت در موتورهای دو سرعته ( دالاندر ) دیده می شود که میتوان با کلید ( دالاندر ) دور موتور را تغییر داد .
3- تغییر دور با داخل کردن مقاومت در مدار روتور : در موتورهای آسنکرون با روتور سیم پیچر شده با تغییر مقاوت مدار روتور میتوان سرعت گردش روتور را تنظیم کرد ولی چون راندمان موتور بر اثر تغییر دور تغییر میکند در نتیجه کاربرد این روش خیلی کم است .
4- تغییر دور با تغییر ولتاژ : از این روش در موتورهای کوچک مانند پنکه و ... استفاده میشود
روشهای مختلف راه اندازی موتورهای آسنکرون
در مورد ساختمان و مزایا و معایب این موتورها در قسمتهای قبلی این وبلاگ مطالبی را مشاهده کردید در این قسمت از راه اندازی این موتورها مطالبی را مینویسم امیدوارم مورد توجه تان قرار گیرد .
موتورهای آسنکرون با توجه به قدرت و ولتاژ آن به طرق مختلف راه اندازی میشوند و با توجه به اینکه موتور در لحظه شروع به کار جریان زیادی میکشد و این جریان زیاد علاوه بر اینکه به خود موتور صدمه میزند به مصرف کننده های دیگری که از این خط تغذیه می کنند لطمه زده و کار آنها را مختل می سازد.
بنابراین برای کم کردن جریان شروع به کار موتور باید چاره ای اندیشید؟؟
معمولاً به روشهای زیر راه اندازی میشود در نتیجه جریان راه اندازی کم میشود :
1- به طور مستقیم
2- توسط کلید یا مدار ستاره – مثلث
3- توسط کمپانساتور
4- راه اندازی بوسیله اضافه کردن مقاومت در مدار روتور
5- راه اندازی بوسیله داخل کردن مقاومت در مدار استاتور
1- راه اندازی موتور به طور مستقیم : برای موتورهایی که بزرگ نیستند و آمپر زیادی از شبکه نمی کشند بوسیله یک کلید سه قطبی به شبکه متصل میشوند .
2- راه اندازی ستاره – مثلث : ابتدا ولتاژ اولیه را که بر هر فاز متصل میشود ، را کم مى کنیم سپس وقتی که موتور به دور نرمال خود رسید ولتاژی که به هر فاز می رسد را زیاد می کنیم .
بنابراین در لحظه اول کلید به حالت ستاره بوده یعنی ولتاژ دو سر هر فاز به u/√3 تقلیل می یابد در نتیجه موتور با توان 3/1 توان نامی خود کار می کند .
استعمال کلید روی انواع موتورها با روتور قفسه ای یا روتور سیم پیچی امکان پذیر است . ولی در موتورهایی که با بار زیاد کار می کنند از کلید برای راه اندازی استفاده نمی شود . چون گشتاور مقاوم بار زیاد است .
3- راه اندازی توسط کمپانساتور : این وسیله راه اندازی که اتوترانسفورماتور کاهنده است بین موتور و شبکه قرار می گیرد . این طریق راه اندازی به دلیل اینکه جریان شروع به کار و گشتاور شروع به کار هر دو به یک نسبت پایین می آیند خیلی خوب است . ولی چون هزینه آن گران است فقط در موتورهایی که قدرت زیاد دارند استفاده می شوند.
4- راه اندازی موتورهای قفسه ای بوسیله قرار دادن مقاومت سر راه استاتور : برای جلوگیری از عبور جریان زیاد در موقع راه اندازی موتور میتوان مقاومت هایی به طور سری سر راه سیم پیچی های موتور قرار دارد . و به تدریج که موتور دور می گیرد دسته مقاومتهای راه انداز را به طرف چپ حرکت داده در این صورت کم کم مقاومتها از سر راه مدار خارج میشود.
این طریق راه اندازی به دلیل تلفات انرژی در مقاومتها زیاد و نیروی کشش در لحظه شروع به کار کم ، استعمال کمی دارد.
5- راه اندازی موتورهای آسنکرون با روتور سیم پیچی با قرار دادن مقاومت سر راه روتور : تمام مقاومتهای راه انداز را سر راه سیم پیچی روتور قرار داد . بدین وسیله مقاومت مدار سیم پیچی روتور را به حداکثر مقدار خود میرسانند و سپس استاتور را به شبکه برق وصل می کنند . مقاومت روئستای روتور به تدریج از مدار خارج میشود .
پیدا کردن سرسیم های موتور آسنکرون UVW-XYZ
آیا می دانید اگر موتور آسنکرونی سه فازی داشته باشیم و 6 سر سیم ، که سر سیم های آن مشخص نیست ، چه باید کرد ؟؟
اگر این سر سیم ها اشتباه وصل شود در عملکرد موتور چه تغییری حاصل می شود ؟
در سایتها و وبلاگهای مختلف در این موضوع مطالبی دیدم که اشتباه یا ناقص بیان شده ، سعی کردم مطالب و تجربیاتی که در زمینه سیم پیچی داشتم در اختیار شما دوستان قرار دهم . امیدوارم مطالب مورد استفاده تان قرار گیرد . خوشحال می شوم بتوانم از تجربیات شما نیز استفاده کنم .
تعیین آرایش کلافها در شیار :
موتورهای سه فاز از سه سیم پیچ تشکیل شده که هر کدام از این سیم پیچها 3/1 شیارهای استاتور را اشغال می کند . این سیم پیچها به فاز اول (R) ، فاز دوم (S) ، فاز سوم (T) شناسایی می شوند . سیم پیچی که از فاز R تغذیه می کند شروع سیم پیچی را (U ) و انتهای آنرا با ( X )
سیم پیچی که از فاز S تغذیه می کند شروع سیم پیچی را (V ) و انتهای آنرا با ( Y )
سیم پیچی که از فاز T تغذیه می کند شروع سیم پیچی را (W ) و انتهای آنرا با ( Z )
برای یافتن سر سیم ها :
ابتدا باید دو سر هر کلاف را پیدا کنید از مولتی متر یا هر روش دیگری که می شناسید .( یک سر مولتی متر را به یک سر سیم گرفته ، سر دیگر مولتی متر را با 5 سر سیم باقی مانده امتحان می کنید . هر کدام که راه داد ، آن یک کلاف سیم پیچ است . )
برای بیان بهتر از روی شکل توضیح می دهم :
اگر سیم پیچ U-X را از ولتاژ متناوب تغذیه کنیم . در سیم پیچ ( 4-3 ) و ( 6-2 ) نصف ولتاژ تغذیه القا می شود .
اگر اختلاف سطح ولتاژ بین ( 2-1 ) و ( 3-1 ) حدود 5/1 برابر ولتاژ تغذیه U-X باشد. اتصال صحیح است در این صورت ما بین ترمینالهای ( 2و3 ) اختلاف پتانسیل صفر خواهد بود .
اگر اختلاف سطح بین ( 1و3 ) کمتر از اختلاف سطح تغذیه باشد در این صورت جای( 4و3 ) را با یکدیگر عوض می کنیم .
اگر اتصال سیم پیچها به صورت مثلث باشد . ابتدا ستاره اتصال داده و با معلوم شدن سرها ، سیم پیچ را مجدداً به صورت مثلث اتصال می دهیم .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 25 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
تمامی سطوح مدیریت برای تلاشهای موفقیت آمیز کارآفرینی شرکت حیاتی اند، چه با شروع تجارت های جدید مرتبط باشند با ترتیب بندی مجدد تجارت های موجد در واقع ، Burgelman استدلال که .... پروسه استراتژیک در شرکت های بزرگ و پیچیده متشکل از فعالیتهای استراتژیک مدیران از سطوح مختلف سازمانی است.
این جایگاه که تمام مدیران برای توسعه مهم اند و استفاده از اعمال کارآفرینی شرکت حداقل به صورت غیرمستقیم مورد حمایت توجه فزاینده محققان به ارزیابی تاثیر مدیران بر عملکرد شرکت قرار دارد، با دیدگاه Floyd و Wooldridge که می گوید مشارکت دائمی و هدفمند مدیران در شرکت برای موفق شدن کارآفرینی شرکت لازم است ارتباط مستقیم دارد.
پس ، رفتار مدیریتی در تمام سطوح سازمان باید با اهداف مطابقت داشته باشد . هرچند، مطابق شکل 1، رفتارهای مورد نیاز کارآفرینی شرکت در سطح مدیریتی تفاوت دارد. به خصوص، مدیران سطح عملکردی در رفتارهای کارآفرینانه ای مشغولند که حاصل از برهم کنش شان با مدیران سطح متوسط تدوین می شوند. هنگامی که مدیران تراز اول به شکل کارآفرینی رفتار می کنند مورد تجربه قرار می دهند (یاد می گریند و ترقی می کنند)، تنظیم می شوندو انتخاب می کنند (به چالش های مطرح شده با پیگیری فرصت های کارآفرینانه و شرکت در رفتار کارآفرینی ای که انجامش ضروری است پاسخ می دهند) و تایید می کنند (به صورت وفادارانه به دیگران خدمت می کنند در حالی که استراتژی کارآفرینی شرکت را اجرا می کنند) . مدیران سطح بالا باید محیطی فراهم کنند که رفتارهای کارآفرینانه از طرف تمام کارمندان و به خصوص مدیران سطح اول و میانی را برانگیزد و حمایت کند. چیزی که در اینجا به عنوان جزئی مهم از این محیط حمایتی گنجانده می شود تشکیل یک یا چند استراتژی است که از طریق شان شرکت بتواند با تجارت های جدیدی خلق کند یا کسب و کارهای موجود را دوباره سازمان دهی کند. شرکت چه ایجاد کننده باشد چه دوباره سازمان دهنده ، توجهش به افزایش دادن سوددهی موفقیت رقابت آمیز است. یک رفتار کارآفرینی قابل توجه که از مدیران سطح میانی انتظار می رود با ادغام درست دستورات استراتژیهای فرموله شده با آنچه رفتار کارآفرینی مبتنی بر دانش از سوی مدیران سطح اول و کسانی که مسئول شان هستند مرتبط است. برای پرداختن موفقیت آمیز به این رفتار کارآفرینی، مدیران سطح میانی مبارزه می کنند (آموزش می دهند و هواداری می کنند)، ترکیب می کنند (موضوعات را طبقه بندی می کنند و به دیگران می فروشند)، تسهیل می کنند (اطلاعات را به اشتراک می گذارند و رفتار انطباقی را هدایت می کنند)، فرد به اجرا در می آورند (تحریک و ترغیب می کنند، اصلاح و تنظیم می کنند).
تحقیقات بر اهمیت رفتار کارآفرینانه مدیران سطح میانی بر تلاش شرکت جهت خلق کسب و کار موجود یا سازمان بندی مجدد موجود تاکید کرده است. این اهمیت خود را به لحاظ نیاز به مدیران سطح میانی برای رفتار کارآفرینانه و هم نیاز به ایشان برای حمایت و پرورش تلاش های دیگران برای جلب شدن به همان نوع رفتار آشکار می کند.
شناخت رفتار کارآفرینانه مدیران سطح میانی به عنوان مولفه ای حیاتی جهت فعالیت های کارآفرینانه موفقیت آمیز شرکت از طریق مسیر تکاملی روآمده است. Bower از جمله اولین محققانی بود که پیشنهاد کرد مدیران سطح میانی کارگزارانی مهم در تغییر سازمانی هستند. کار مدیران سطح میانی به عنوان عوامل تغییر با محوریت سازمانی شان تسهیل می شود. گواه ها نشان می دهند که به علت موفقیت های مرکزی شان عمده دانش سازمانی از طریق مدیران سطح میانی جریان می یابد. برای بر هم کنش میان مدیران سطح اول و گزارشهای ایشان جهت دست یافتن به دانش آنها، مدیران سطح میانی باید لیاقت و صلاحیت فنی لازم برای شناخت پیشرفت اولیه، شکل گیری بعدی و کاربردهای دائمی تبحر و مهارت های اصلی شرکت را داشته باشند. همزمان، باید اهداف و مقاصد استراتژیک شرکت و همین طور با رفتار سیاسی ای را بشناسد که در آن با رفتار انتخاب و تشویق می شوند، تا با مدیران سطح ارشد بر هم کنش موثر داشته باشند و به دانش ایشان دست پیدا کنند. اخیراً ، King و دیگران اهمیت درک مدیران سطح میانی از مهارت های اصلی شرکت را اثبات کردند تا به امتیاز رقابتی دست پیدا کنند. محققان با بهره گیری از مشخصات خاص مهارتی نظیر ضمنی بودن، نیرومندی، قرارگیری، و توافق، ارتباطی قوی میان درک مدیران میانی از این مشخصات و عملکرد اعلای شرکت را شناسایی کردند. نتیجه گیری از این بر هم کنش ها توانایی مدیران سطح میانی برای مبارزه با گزین های استراتژیک از زیر رتبه ها (مثلاً ، مدیران سطح اول و گزارش های شان) و در دسترس افراد رده بالا قرار دادن (به عبارتی، مدیران سطح بالایی) است.
Quinn اهمیت استراتژیکی کار مدیران سطح میانی را با تلقین توانایی شان جهت ترویج ابداع سازمانی ارتقاء دارد. این به عنوان ایده های مبتنی بر دانش مدیران سطح میانی به مدیران سطح بالایی برای تحلیل شان اتفاق می افتد. مدیران سطح ارشد به سوی بالا ارتباط برقرار کردند تصمیم می گیرند برای ابداعات ونوآوریهای بیشتر در جهت استراتژی کارآفرینی شرکت پیشنهادات خود را ادغام می کنند، در حالی که به ایشان امکان می دهند بخشی از رفتار استراتژیکی القایی آینده باشند. به علاوه، ازطریق برهم کنش های گسترده با آنهایی که تولید کالا یا خدمات شرکت هستند، مدیران سطح میانی همکاران خود را ترغیب می کنند برای توسعه نوآوریهای ارزش آفرین ریسک منطقی داشته باشند. Nonaka , Takeuchi بر اهمیت ابتکار مدیران سطح میانی تاکید کردند در حالی که تلقین می کردند وضعیت سازمانی مرکزی ایشان به آنها امکان می دهد ایده های نوآورانه را از درون و برون شرکت جمع آوری کنند. از طریق برهم کنش با مدیران اول و ارشد، افراد فعال در میانه ساختار رهبری سازمانی بر رفتار کارآفرینی اثر گذاشته و آن را شکل می دهند چون ایشان ئانش مربوط به محصول، پروسه و ابتکارات اجرایی را تقسیم و تلفیق می کنند. گواهها پیرامون ارزش مدیران برای موفقیت رقابتی شرکت به هنگام پیگری استراتژی کارآفرینی شرکت و اتکا بر رفتار کارآفرینانه برای انجام چنین کاری برای خلاصه کردن این بحث خاص قابل استفاده است.
بنابراین، به طور مجمل و خلاصه، سازمانهای متعدد به کارآفرینی موفقیت آمیز در فرود آمدن پی در پی در گیرند، علی رغم مجموعه ادغام شده ای از رفتارهای کارآفرینانه در راس، مدیران سطح بالا برای شکل دادن استراتژیهای که از آن طریق بتوان کسب و کارهای جدید خلق یا کسب موجود را نو سازمان کرد، به صورت کارآفرینی عمل می کنند. هر دو شکل کارآفرینی در پرتو فرصت های محیطی و با منظور خلق توازنی موثرتر میان شرکت و شرایط محیط فعلی اش پیگری می شوند. رفتار کارآفرینانه مدیران سطح بالا آنها را تصویب کنند. (تایید و حمایت از رفتار کارآفرینی دیگران). تشخیص دهنده (قدرت دادن به دیگران) و هدایت کننده (برنامه ریزی و به کارگیری منابع) می یابد. رفتار کارآفرینانه مورد انتظار از مدیران سطح میانی حول نیاز این گروه به رهبران سازمانی برای تفسیر استراتژیهای تازه تشکیل شده و سپس رفتار کارآفرینانه به شیوه ای که تلاش دیگر کارمندان را برای فهمیدن و در کسر رفتارهای کارآفرینانه مورد انتظار از آنها، شکل می گیرد.
مدیران سطح اول به عنوان گیرنده های این تفاسیر و تعابیر با افراد خود کار می کنند تا رفتارهای کارآفرینانه ای را بسازند که شرکت از طریق مهارت های کلیدی روزانه قابل استفاده باشند تا فرصت های بازرگانی ای را کشف کنند که دیگران مشاهده نکرده یا نتوانسته اند به طور موثر از آن بهره گیرند. مدیران سطح بالا، میانی و اول مسئول تایید این هستند که بعضی از منابع و ظرفیت های امروز جهت شکل دهی به مهارت های کلیدی و مرکزی به کار می روند که از آن طریق موفقیت رقابتی آینده پیگری می شود.
مدارک اخیر حکایت از آن دارند که سرمایه انسانی بر عملکرد شرکت تاثیر گذار است. ما معتقدیم که مدیران ، به عنوان بخشی از سرمایه انسانی شرکت، منبعی از امتیاز رقابتی اند. وقتی مدیران در رفتار کارآفرینی شرکت می کنند که ارزشمند، نادر، است و جایگزین هم ترازی هم ندارد، اینها به امتیاز رقابتی شرکت شان نسبت به حریفان تبدیل می شوند. تاثیر گذار بر احتمال این که رفتار کارآفرینی مدیران می تواند منبع امتیازی باشد این واقعیت است که میزان زیادی از دانش که رفتار کارآفرینی بر آن استوار است، ضمنی و تلویحی می باشد.
دانش ضمنی در روال های رفتاری غیر مدون و همین طور با رفتار اجتماعی قرار دارد. پس، دانش ضمنی محصول قابلیت ها و مهارت های مدیران و روابط کاری مشارکت گونه ی آنها است که درون سازمان اتفاق می افتد. مدیران نمی توانند دانش ضمنی شان را به وضوح بیان کنند و همین طور نمی توانند دقیقاً توضیح دهند که هنگام اشتغال در رفتار کارآفرینی چگونه استفاده می شود. اگرچه، دانش ضمنی برای مدیران سطح میانی حیاتی است چون آنها همزمان از روابط منحصر به فردشان برای برهم کنش با مدیران سطح بالا و اول بهره می گیرند. رفتارهای کار آفرینانه مبارزه کردن، ترکیب، تسهیل و اجرا کردن زمانی موفقیت آمیز تر می گردند که در شبکه های بادقت مقرر شده ، غیر imitable و پیچیده ای از برهم کنش ها با مدیران سازمانی و سهامداران دیگر پایه گذاری شوند. بنابراین، اهمیت مدیران در جریان اطلاعات سازمانی و اعتماد ایشان به دانش ضمنی برای درگیر شدن در رفتار کارآفرینی این احتمال را افزایش می دهد که این بخش از سرمایه انسانی شرکت می تواند منبعی از امتیاز رقابتی باشد.
بعد، عواقب و پیامدهای کارآفرینی حاصل از آنها را مدنظر قرار می دهیم. این عواقب و پیامدهای شان محصولی از مجموعه های رخدادی هستند که با آگاهی مدیران سطح بالا از محدرک انتقالی بیرونی، اجرای استراتژی کارآفرینانه شرکت، موجودیت پیشینیان سازمانی و دنباله گیری رفتارهای کار آفرینانه از سوی مدیران، آغاز می شوند.
عواقب و پیامدهای کار آفرینی
نتایج کارآفرینی از استفاده از رفتار کار آفرینی به عنوان مبنای اجرای استراتژی برای کارآفرینی شرکت به وجود میآیند. ما استدلال می کنیم که نتایج منصر به فرد ولی بر هم بسته برای مدیران و سازمانaccrue به محض ثبت، هر گروه نتایجی راارزیابی می کند بدست آمده اند و پیامدهای متعاقب مربوط به هدزینه های تحمیل شده و هزینه ی فرصت ها را ارزیابی می کند. نتیجه حاصل از این ارزیابی ها تصمیماتی اند که منزلت (پیوسته، رد یا اصلاح) فعالیت های کارآفرینی شرکت(موضوع سطح سازمانی) و منزلت ووضعیت رفتارکار آفرینی (موضوع سطح فردی) را در نظر می گیرند. برای یک سازمان، پیامدهایی که ارزیابی می شوند عمدتاًبه میزانی وابسته اند که با آن فعالیت های کار آفرینی شرکت عملکرد آینده و فعلی خود را بهبود و ارتقا می بخشند. دبرای مدیران، پیامدها به میزانی وابسته اند که باآن رفتار کارآفرینانه به نمایش در آمده مهارت های خود رابط و ارتقا می دهند همین طور به میزانی بستگی دارد که شرکت رفتار را تشخیص و به آن پاداش می دهد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 13 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
XSL، در واقع دارای دو راستا می باشد، تبدیلات XSL یا XSLT (نگارش 1.0 که یک معرفی W3C است و نگارش 1.1 که ارائه شده است) و اشیاء قالب بندی XSL یا XSLFO. هر کدام هنگامی که واردکار با داده های XML می شوند، برای انجام وظایف متفاوتی طراحی می شوند.
XSLT اجازه می دهد محتوای XML را بگیریم و به هر شکل دیگری تغییر دهیم، ممکن است آن شکل دیگر، یک صفحة XTML یک فایل متنی یا حتی یک سند XML دیگر باشد. می توانیم محتوایی که می خواهیم نمایش داده شود را انتخاب کنیم و محتوا را اضافه کنیم یا حتی محتوایی را که آنجا وجود دارد اجرا کنیم. XSLT با تبدیل XML به HTML و افزودن اطلاعات شیوه CSS عمل می کند بلکه اساس آن CSS است و اساساً از همان صفحات و مقادیر استفاده می کند. در این صورت چه نیازی به آن داریم؟ چرا منحصراً از CSS استفاده نکنیم؟ یکی از نکات قوت XML، این است که می توان در محیطهای مختلف از آن استفاده کرد، نه تنها در مرورگر. به همین دلیل است خود را در موقعیتی ببینید که محیط کاری شما، کد XML را می شناسد ولی از HTML که در برگیرندة اطلاعات شیوه است یا به آن مراجعه می کند، چیزی متوجه نمی شود.
اشیاء قالب بندی XSL به عنوان بخشی از «درخت نتیجه» که بعد از تبدیل به دست می آید، می باشد، و می توانند توسط هر برنامه کاربردی که از آن پشتیبانی کند، پردازش شود.
آماده سازی
برای استفاده از معرفی لازم است آخرین نگارش MSXML3 دریافت شود.
نصب MSXML3
با وجود اینکه، دریافت و نصب MSXML3 شاید بسیار راحت به نظر برسد، گزارشات بسیار زیاد از سیستم ها رسیده است که پردازش کل XSL بعد از عملیات نصب، متوقف می شود. کاربران دو گزینه انتخابی دارند:
نصب MSXML3 در مد "side- by- side" که پیش فرض می باشد. ابتدا از ایجاد backup در C;\windows\system\MSXML.DDL مطمئن شوید. اگر این فایل خراب شد و پردازش XSL متوقف گشت، باید با جایگذاری backup، حداقل اجازة استفاده از گزینة انتخابی زیر را بدهد.
ادامه نصب پیش فرض و استفاده از پیش نویس کاری، اکثر اطلاعاتی که در این متن تحت پوشش قرار گرفته، برای هر دو حالت یکی هستند و ما فقط به یک استثنایی که در آنجا مثل هم نیستند، اشاره خواهیم کرد. بعداً، هنگامی که به پردازش XSLT روی سرویس دهنده (به جای سرویس گیرنده) می پردازیم، می توانیم از معرفی کامل آن برای تولید صفحات XHTML استفاده کنیم که در این صورت لازم نیست در هنگام ساخت برنامة کاربردی خود، نگران پشتیبانی مرورگر از XSL باشیم.
نصب MSXML3 از مراحل زیر است:
1 – مطمئن باشید که بر روی ماشین خود برنامة Windows Installer دارید. می توان از این آدرس آن را دریافت کرد:
http:\www.microsoft.com/msdwnload/
این نرم افزار را نصب کنید، مرورگر را ببندید و دوباره آن را باز کنید.
2 – نرم افراز را از روی اینترنت دریافت کنید. ما همراه اینترنت اکسپلرر از نگارش منتشر شده MSXML3 استفاده می کنیم که این نرم افزار در آدرس زیر پیدا می شود:
http:\msdn.microsoft. com/
هشدار: اگر نگارش قبلی MSXML را نصب کرده باشید، شاید لازم باشد آن را در اینجا ارتقا دهید. زیرا بعضی از نتایجی که در این فصل خواهیم دید، با نگارشهای قبلی متفاوت است.
3- از C:/windows/system/MSXL.DDL یک کپی به عنوان backup بگیرید، همان طور که قبلاً به آن اشاره شد.
4 – با دو بار کلیک کردن روی فایل msxm13.exe فایل دریافت شده از روی اینترنت را اجرا کنید.
5 – گاهی اوقات، در صورتی که پیش فرض، مد "side-by-side" باشد (که DLL قبلی را دست نخورده نگه می دارد) ممکن است نصب کامل نشود. شاید لازم باشد که یک فایل نصب دیگر، xmlinst.exe را اجرا کنید. که آن را می توان از آدرس زیر دریافت کرد:
http:\msdn.microsoft. com/downloads/default.asp?URL=/
cod\sample.asp?url=/msdn-files/027/001/469/msdncompositedoc.xml
پس از اینکه آن را دریافت کردید، روی آن دوباره کلیک کنید تا از حالت فشرده خارج شود. توجه داشته باشید که در کجا از حالت فشرده آن را خارج کرده اید. در پنجرة اعلان فرمان (Commad Prompt) به آن شاخه بروید و این را تایپ کنید:
Xmlipst
در این صورت، نصب کامل خواهد شد.
هشدار: با وجود این، مایکروسافت هنوز هم هشدار می دهد که بعضی از سیستم های ممکن است بعد از اجرای xmlinst.exe ناپایدار شوند. پس تنها در صورتی که نمی توانید برای گذراندن تست به زیر، به مرحلة نصب برسید، آن را اجرا کنید. برای خنثی کردن اثرات xmlinst.exe پیشنهاد می شود به شاخة مناسب بروید و تایپ کنید:
umlinst /u
معرفی جاوا
شاید توجه کرده باشید که تا به حال دربارة اینکه از چه سیستم عاملی استفاده می کنیم، صحبت نکرده ایم، زیرا هیچ فرقی نمی کند. XML تنها متن است و بر روی هر سیستم عاملی که بتوان یک فایل متنی ساخت، می تواند ساخته شود.
به هر حال معمولاً برنامه نویسی واقعی، محدودکننده تر از آن است. علاوه بر این، شما هنوز نمی توانید برنامه ای مثلاً برای اَپل مکینتاش بنویسید و آن را به همان شکل در ویندوز 98 اجرا کیند.
البته، این مساله به خوبی اصلاح شده است. عملکرد داخلی هر سیستم عامل و کامپیوتری با بقیه متفاوت است، بنابراین یک برنامه حتماً باید زبان مناسب برای صحبت کردن با آنها را می دانست. همچنین ممکن است تصور کنید، این کار با طبیعت وب چندان سازگار نیست، چون وب جایی است که یک مطلب باید بتواند به طور مجازی از طریق هر نوع سیستمی مورد دسترسی قرار گیرد. بنابراین، قبل از اینکه فردی بخواهد یک زبان فراگیر و جهانی پیشنهاد کند، تنها این مساله مهم بود.
در این حالت، آن فرد شرکت Sun Microsystems بود. سان پیش از آنکه اعلام کند که روی جاوا (زبان برنامه نویسی که در محیطهای مختلف قابل اجراست) کار می کند در حیطة کاری اینترنت وجهة خوبی داشت. زیرا در آن زمان، تمام سرویس دهنده های اینترنت روی سیستم عاملی به نام یونیکس اجرا می شدند و درصد بالایی از آنها از سولاریس (نمونه ای از یونیکس شرکت سان) استفاده می کردند.
التبه، در آن زمان ماشینهای رومیزی زیادی وجود نداشتند که از یونیکس استفاده کنند، بنابراین اختلاف زیادی بین نرم افزاری که روی سرویس دهنده اجرا می شد و نرم افزاری که می توانست روی مرورگر یا سرویس گیرنده اجرا شود وجود داشت.
جاوا تمام آنها را تغییر داد.
کلید موفقیت جاوا در ایدة JVM یا ماشین مجازی جاوا است. JVM بین کد و سیستم عامل قرار می گیرد و به عنوان یک مفسر کار می کند.
بنابراین تا زمانی که برای سیستم عامل شما اعم از ویندوز 98، یونیکس یا حتی هر چیزی که خودتان نوشته باشید یک JVM وجود داشته باشد کد جاوای یکسانی بر روی سیستم اجرا خواهد شد. بدین ترتیب شعار «یکبار نوشتن، در هر جایی اجرا شدن» برقرار می باشد.
توجه: کسانی که دقت بیشتری دارند توجه خواهند داشت که در آخرین سالهای دهة 90، بین تولید کنندگان اصلی بر سر نگارشهای بهینة جاوا برای سیستم عاملهای خاص عدم هماهنگی و اختلاف پیش آمد. این مساله به برنامه های Java Compatible , 100% Pure Java, SUN منتهی شد. فقط بر نرم افزار Pure Java تکیه خواهیم کرد.
انتخاب عباراتی برای توصیف نوع JVM به عنوان یک مفسر، لازم بود. برنامه نویسانی که در زبانهایی مثل C++ حرفه ای هستند، متوجه خواهند شد که دو نوع زبان وجود دارد: زبانهای کامپایل شدنی و زبانهای تفسیر شدنی یک زبان کامپایل شدنی (مثل C یا C++) ابتدا نوشته می شود و بعد به زبان محلی سیستمی که روی آن اجرا خواهد شد. ترجمه می شود. این روش عملیات را سریع می کند. نقطه ضعف این روش آن است که چون برنامه ای به زبان محلی خاص آن سیستم ترجمه شده است. به طور کلی نمی تواند در یک محیط دیگر به کار رود، از طرف دیگر، یک زبان تفسیر شدنی مثل بیسیک یا هر زبان اسکریپت دیگر، تا هنگام به اجرا به زبان محلی ترجمه نمی شود که این ویژگی، قابلیت حمل برنامه را بالاتر می برد.
در این صورت جاوا در کدام دسته قرار می گیرد؟
در واقع، در جایی بین هر دو یک برنامة جاوا به «بایت کد» کامپایل، سپس در هنگام اجرا شدن توسط JVM تفسیر می شود. در دورانی که جاوا معرفی می شد، شرکت سان یک کامپایلر JIT را هم اضافه کرد که کد را درست قبل از اجرا شدن کامپایل می کرد و سبب بهبود کارایی سیستم می شد. به هر حال به منظور افزایش قابلیت حمل، در حال حاضر تصور می کنیم که جاوا یک زبان تفسیر شدنی است.
پس، کل این مباحث به چه معنا است؟
به این معنا است که چون جاوا به هیچ سیستم عامل خاصی مربوط نمی شود، یک انتخاب مناسب، برای توسعة برنامه های کاربردیی است که به هیچ محیط خاصی مربوط نمی شوند. اکثریت ابزارها و برنامه های کاربردی توسعة برنامه های کاربردی XML در جاوا تولید می شوند و ما هم از این شیوه پیروی خواهیم کرد.
نصب Java 2 SDK
قبل از اینکه حتی بتوان در مورد اجرای برنامه های کاربردی و نوشتن هر برنامه ای در جاوا فکر کرد، باید چند نرم افزار نصب کرد. ابتدا به یک JVM نیاز داریم. همچنین کلاس های اصلی یا برنامه هایی که ساختار زیر بنایی زبان را شکل می دهند لازم هستند، در نهایت، به کامپایلری احتیاج داریم که برنامة ما را به بایت کدی که JVM را می فهمد برگرداند.
محل گرفتن Java 2 SDK
جایی که می خواهید از آن کامپایلری بگیرید به اینکه چه سیستم عاملی را اجرا می کنید بستگی دارد. SUN Microsystems از نگارشهایی برای مایکروسافت ویندوز، لینوکس و همین طور سولاریس پشتیبانی می کند. JVM های قابل دسترسی دیگری هم از شرکتهای دیگری مثل اپل، مایکروسافت و آی بی ام وجود دارند. برای دریافت کردن از شرکت سان، آدرس روبه رو را به مرورگر خود بدهید:
http:// java . sun .com/ j2se/
اگر نام سیستم عامل شما روی آن صفحه نبود به این آدرس بروید تا لیستی از نگارشهای موجود در را دریافت کنید:
http:// java . sun .com/cgi-bin/java-ports.cgi
مطمئن شوید که SDK را بگیرند نه اینکه فقط یک محیط زمان اجرا بگیرید. به عنوان مثال MacOS را پیدا می کنید و لینک مقابل آن را دنبال می کنید. صفحه ای را پیدا خواهید کرد که مراحل ضروری برای رسیدن به MRJ 2.2.2 را توضیح می دهد
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 37 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید