مقاله بناهای تاریخی استان قزوین دارای 96 صفحه و برای رشته هنر و معماری و در قالب فایل word ارائه شده است.
سرزمین قزوین با پیشینه ای در عرصه های علم ، فرهنگ ، اندیشه و دارای قدمتی دیرینه است و نشانه های تمدن 9000 سال پیش از میلاد درادر خود نهان دارد که با پیدایش اسلام در ایران موقعیت و اهمیت بسزادی یافت و مهد پرورش علوم اسلامی از جمله حدیث ، تغییر فلسفه ، عرفان ، کلام فقه ، نجوم و ادب قرار گرفت و تا عصر حاضر این روند ادامه یافت .
ظهور چهره های نامداری همچون میرزا حسین خان سهپسالار قزوینی «صدراعظم» یسد اشراف الدین حسینی قزیوینی « نسیم شمال » عارف قزوینی ، علی اکبر دهمزا ، علامه محمد قزوینی . حجت الاسلام سید علی اکبر ابوترایی ، شهیدان محمد علی رجایی و عباس بابایی و .. در این خطه به چشم میخورد که از تاریخ و فرهنگ ایران اسلامی حکایت میکند .
یورش بی امان تمدن بی پروا غروبوزرق و برق ظاهر فریب ابزار و وسایل و تکنولوژی جدید ، موجب جلب توجه اذهان و افکار کسانی خواهد شد که بیشتر به گذراندن زندگی مشغولند و کمتر به حقیقت آن میاندیشند در پی این هیاهو و جنجال تبلیغاتی ، فرهنگ بی ریشه و دنیا گرامی غربی به شیوه های نوین و جذابیتی کاذب جای فرهنگ مذهبی ملی مردم را میگیرد که از پیشینه درخشان و هدفدار پدران خویش آگاهی میداشتند . شاید با درایت و شکیبایی هنرمندان این هیاهوی بی معنا را به هیچ میانگاشتند و صراحت حیات را میپیمودند و پرچم پر افتخار پدرشان را دست به دست تا بی نهایت زندگی ، دلیل راهشان میکردند – بی شک اثر ملتی بدانند که اجدادشان طالایه دار فرهنگ انسانی و پیش قرلولان تمدنی سالم و صالح بودند – با نازدنگی و بالندگی دیگری به زندگی و دنیا مینگریستند و البته که خفتگان ظلمت شب رهروان طلیعه را صواب را نمی یابند .
نسل جدید ، نسلی که نتواند فرزندان کیستند و خود را و فرهنگ خود را نشناسند بی گمان به ورطة گرامی فرهنگی نزدیتکرند – ما بر سران نیستیم که تعجب جاهلی آباء و اجدادی را نده کنیم که هرگز چنین مباد بلکه منادب آینم که وظیفة همة کسانی که آیندة فرجام و تمدن بیگانه را میدانند و میشناسند یک دل و صادقانه از هر آنچه هدایتی نباید – رسالتی بر دوش دارند و هم امروز ها جلو این شبیخون بی هویتی و واماندگی را گرفت که فردا دیر است .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 117
مقدمه :
سپاس پروردگار را که انسان را از خاک بی جان آفرید و به او نطق و بیان عطا فرمود – به انسان نوشتن آموخت تا او بتواند میوه بستان اندیشه های خود را به کام مشتاقانش بچپشاند و نغمه های جانبخش وجود را به گوش ایندگان برساند .
سرزمین قزوین با پیشینه ای در عرصه های علم ، فرهنگ ، اندیشه و دارای قدمتی دیرینه است و نشانه های تمدن 9000 سال پیش از میلاد درادر خود نهان دارد که با پیدایش اسلام در ایران موقعیت و اهمیت بسزادی یافت و مهد پرورش علوم اسلامی از جمله حدیث ، تغییر فلسفه ، عرفان ، کلام فقه ، نجوم و ادب قرار گرفت و تا عصر حاضر این روند ادامه یافت .
ظهور چهره های نامداری همچون میرزا حسین خان سهپسالار قزوینی «صدراعظم» یسد اشراف الدین حسینی قزیوینی « نسیم شمال » عارف قزوینی ، علی اکبر دهمزا ، علامه محمد قزوینی . حجت الاسلام سید علی اکبر ابوترایی ، شهیدان محمد علی رجایی و عباس بابایی و .. در این خطه به چشم میخورد که از تاریخ و فرهنگ ایران اسلامی حکایت میکند .
یورش بی امان تمدن بی پروا غروبوزرق و برق ظاهر فریب ابزار و وسایل و تکنولوژی جدید ، موجب جلب توجه اذهان و افکار کسانی خواهد شد که بیشتر به گذراندن زندگی مشغولند و کمتر به حقیقت آن میاندیشند در پی این هیاهو و جنجال تبلیغاتی ، فرهنگ بی ریشه و دنیا گرامی غربی به شیوه های نوین و جذابیتی کاذب جای فرهنگ مذهبی ملی مردم را میگیرد که از پیشینه درخشان و هدفدار پدران خویش آگاهی میداشتند . شاید با درایت و شکیبایی هنرمندان این هیاهوی بی معنا را به هیچ میانگاشتند و صراحت حیات را میپیمودند و پرچم پر افتخار پدرشان را دست به دست تا بی نهایت زندگی ، دلیل راهشان میکردند – بی شک اثر ملتی بدانند که اجدادشان طالایه دار فرهنگ انسانی و پیش قرلولان تمدنی سالم و صالح بودند – با نازدنگی و بالندگی دیگری به زندگی و دنیا مینگریستند و البته که خفتگان ظلمت شب رهروان طلیعه را صواب را نمی یابند .
نسل جدید ، نسلی که نتواند فرزندان کیستند و خود را و فرهنگ خود را نشناسند بی گمان به ورطة گرامی فرهنگی نزدیتکرند – ما بر سران نیستیم که تعجب جاهلی آباء و اجدادی را نده کنیم که هرگز چنین مباد بلکه منادب آینم که وظیفة همة کسانی که آیندة فرجام و تمدن بیگانه را میدانند و میشناسند یک دل و صادقانه از هر آنچه هدایتی نباید – رسالتی بر دوش دارند و هم امروز ها جلو این شبیخون بی هویتی و واماندگی را گرفت که فردا دیر است .
قال رسوالله … قزوین با ء من ابواب الحبه .
محودة جغرافیایی قزوین پنه ایست طویل که فاصلة بین 57/36 درجة سانتی گراد تا 38/35 درجة سانتی گراد عرض شمالی و 01/51 درجة سانتی گراد تا 18/48 درجة سانتی گراد طول شرقی گسترده شده و ارتفاع آن از سطح دریا 1298 متر است و با توجه به موقعیت ویژة جغرافیایی در مرکز یکی از مهمترین گروههای ارتباطی شبکه راههای اصلی ایران و از جمله جادة ابریشم بوده و فراز و نشیب تلخ و شیرین را پشت سر نهاده است . شمال ان را سلسله جبال سر به فلک کشیدة البرز از شمال شرقی به طرف جنوب غربی در بر گرغفته متعلق به دوران سوم زمین شناسی و در دل خود معادنی دیقیمتی را نهان داشته است و نواحی اساطیری الموت و رودبار در آنجا واقع هستند قلعة قدیمی آتش نشان «درخک» با 2770 متر و « تخت سلیمان با بلندی » با بلندی 4400 متر سر به آسمان میسایند و با عبور از گردنه های « سلمبار » و « آلو چشمه » میتوان به شهرهای تن کابن ، لنگرود و رشت سر ازیر شد – و با به هم پیوستن رودهای «طالقان» و «الموت » و « شاهرود» و « یفسد رود » در لابلای فراز و نشیب البرز غربی میخزد و آبادانی به ارمغان میآید که با احداث کانالهایی آب آن به طرف دشت وسیع قزوین هدایت میشود .
قزوین در دامنة جغرافیایی رشته کوه البرز دشت پهناور و حاصلخیز به وسعت 443 هزار هکتار دارد که باختر ، رشته کوههای شمالی – جغرافیایی «چرگر» آن را از زنگان «خمسه» جدا میکند و در جنوب چند رشته کوه موازی به نام «رامند» و از غرب به کوههای «خرقان» و در دز گزین همدان اتصال مییابد و از جانب خاور بی هیچ مانعی به «ساوه» و «ساوجبلاغ» میپیسوندد که جزئی از دشتهای قزوین بوده است – روهای « خر رود » یا «رود شور » و «ابهر رود» و « حاجی عرب» و دیگر رودهای فصلی بخش دیگری از دشتها را آبیاری میکند – با «مه » یا «سرد» متناوباً در یال میوزد و در تابستان خنکی هوا را به همراه دارد و باد « راز » یا «گرم» که از طرف جنوب غربی میوزد و تبخیر هوا رادر پی دارد و باد «کهک» یا «قاقازان» نیز موسمی و داراس خصوصیات هوای گرم است . در منطقة قزوین صدها تپة باستانی شناسایی شده که هر یک برگ ظریفی از تاریخ و تمدن میهن اسلامی ما را در سینه جای داده اند و تنها حفاری تپه « سگزآباد» نشان گرد تمدن 9000 سال یکجاننشینی در این دشت حاصلخیز است .
قزبوین را در نوشته های قدیم اروپای شهر باستانی « ارساس» یا « ارساسیا » و در تواریخ یونان همان شهر قدیمی « راژیا» در زمان اشکانیان به نام مؤسس آن «اردپا» خانده اند ساسانیان آنم را « کوشین » نامیدده اند یعنی سرزمینی که نباید از آن غافل شد برخی هم آن را «مستوین» یا شهری که مردمی پر صلابت استوار دارد و بعضی از مورخین هم معرب کاسپین گفته اند که دلیل آنکه قوم «کاسیت» از مجاور دریای مازندران به طرف این دشت مهاجرت کرده و با اقوام بومی اختلاط نموده اند و گروهی هم به مرکز ایران رفته اند و دریای خزر نیز به همین دلیل به « بحرالقزوین» یا « دریای قزوین » اشتهار دارد .
منطقة قزوین به دلیل موقعیت ممتاز جغرافیایی کشاورزی و مواصلاتی همیشه تاریخ مد نظر بوده است چنانچه در زمان اقتدار حکومت «مادها» یکی از نقاط ویژه حکومتی در ارتباط با پایتخت «هکمتانه» بوده . راههای مهم ارتباطی از آن میگذشته و از نظر اقتصادی و نظامی نقش مؤثری داشته است . از نوشته های آشوری بر میآید . د| مهد و استراتاژیک «ساگ بیتو» ویران میشود – اما هنگام بازگشت مادهای در منطقة کوهستانی قزوین همدان راه را بر آشوری میبندند و بزری خونین به راه میاندازند .
پس از وی «سارگون» به بخشهای وسیعی از قزوین لشکر کشی میکنند تا بلکه در «دژمهد» «اندار پارتن آنو » را در شرق «سپردا» نزدیک ناحیة کنونی قزوین از میان بردارد .
دلاوران این سرزمین که نام «اقرته ها» یا «امردها» در نیروهای نظامی هخامنشیان نقش ویژه ای داشته اند و این منطقه یکی از «استانها» یا «ساتراپها» مهم محصوب شده است و در هنگام یورش اسکندر مقدونه ازادمردان ناجی کوهستانی به مقابله ای بی امان پرداخته و هرگز سلطة مقدونیان را برخورد روا نداشته اند و هخامنشیاندر نقاط خوش آب و هوای دشت کاخ ها باغها بنا نهاده بوده اند و …
شورش مردم و نا امنی های منطقة «فرهاد اول «پادشاه اشکانی » را بر آن داشت تا به این ناحیه لشکر کشی نمایند ( 181 تا قبل از میلاد ) و حوادث دیلم شاپور پسر اردشیر بابکان را ملزم نمود تا دژ مستحکمی در این سرزمین بنا نهادند که آن را «شازشابور» یا «کوشین» نامیده اند و نواحی قزوین مانند دشتبی «قاقزان» «نرگه» « ضیاء آباد» «نهاوند» «فارسجین» «ساج» «شاکین» و «سیادهن» پاکستان از مناطق مأمول و از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده اند .
به طلوع خورشید عدالت گشتر اسلام ارکان حکومت ساسانی بر لرزه افتاد تا آنکه سپاه اسلام به منظور گسترش توحید و محو شرک و بتپرستی به حرکت در آمد نیروی مقاومت سلاطین ساسانی به فرماندهی «رستم فرخزاد » رهسپار «قارسیه» شد . – اگر چه لشکر قزوین هم که در آن معرکه حضور داشت ولی چون درخش کفر و الحاد و به «بنی الحمرا » مشهور و به امام علی (ع) گرویده و تشیع را برگزیدند و بعد به امام حسین (ع) بیعت کردند و آمادة دفاع از حریم امامت شده اند مسجد عظسم بنی الحمرا در کوفه شهرت به سزایی دارد – و اما قزوین در سال 24 هجری بدست برای بن عارف فرمانده سپاه والی کوفه به صلح گشوده شد واز «ثغور» یا مرزهای مهم و استراتاژیک حکومت اسلامی بشمار میرفت و از اهمیت حضور در این شهر ، احادیث بسیاری از پیامبر (ص) نقل شده است .
چون قزوین به صلح فتجح شد بنابراین معابد ساسانی تخریب شد و یکی پس از دیگگری به مسجدی مبدل گردید . «ربیع بن خشم ثوری » فرماندة لشکر امام علی (ع) مسجد مشهور «ثور» را بنا نهاد و دز مان عبدالملک مروان «مسجد ثوب » ساخته شد – این دو مسجد در محل مسجد «جامع» و از مساجد قرن اول اسلامی هستند – در سال 192 هجری هارون الرشید که عازم خراسان بود شهرت دارد – این شهر نزدیک به یک قرن ، بخشی از سرزمین وسیع آل بویه بود « و صاحب عباد » وزیر مشهور فخرالدوله ، کتابخانه ای بزرگ و مدرسه ای بنیان نهاد – از اواخر قرن پنجم تا حملة هلاکوخان (654 هـ) که انقراض اسماعیلیه میباشد . واقعة «حسین صباح» مغول شهر ما پایداری قهرمانانه ای از خود نشان داده و مردم در برابر آن سیل بنیان کن ، سر تسلیم فرو نیاورده اند اگر حکومت «ایلخانیان» در «سلطانیه» متمرکز بود اما قزوین ممتازی داشت و سجاس و سهرود ( که شهری آباد بود ) و طالقان و طارم … جز قزوین و در تقسیمات کشوری عنوان ›تومان» یا « استان» ورد را دارا بوده و راه های مهمد مواصلاتی از آن میگذشته است و …
از مرگ تیمور تا به قدرت رسیدن شاه اسماعیل صفوی دوم قزوین سک قرن پر تلاطم و ناخوشی را گذرانده اند تا آنکه پس از جنگ «چالدران» در سال 920 هـ قزوین مورد توجه قرار گرفته و رفته رفته به صورت پایتخت دوم صفیه در آمد – طهماسب فرزند بزرگ شاه اسماعیلدر حالیکه ده سال و شش ماه داشت صاحب تاج و تخت شد و در سال 951 هـ اراضی و باغاتی را خرید و به احداث مجموعه ای از کاخها و عمارات سلطنتی فرمان داد – زیبایی زایدالوصفی پدپد آمد که شاه 11 سال از آن جا بیرون نرفت . زمان قاجاریه ، در واحدهای وابسته به قزوین تغییر وتحولی پدید امد و بخشی از آن جز تهران و پاره ای مانند ابهر یجای و قسمتهایی از خرقان ، ضمیمه خمسه و زنجان شد ولی با این همه از موقعیت نظامی و استراتاژیک و ارتباطی آن کاسته نشد .
« تاریخ و جغرافیای تاریخی قزوین »
«شهر قزوین»
بنای شهر قزوین را شاپور اول ، دومین پادشاه ساسانی نسبت داده اند (242 م ) و این در حالی بوده که مردم در جنوب و غرب این شهر جدید زندگی میکرده اند و چون « دژ قزوین » در مرکز شهر قرار گرفت ، با رویی به گرد آن ساخته شده تا از هجوم طوایف ساکن کوهستان در امان بماند – قزوین در سال 24 هـ . ق به دست «براء بن عازب » به صلح گشوده شد و این همان شهر «شاپوری» و آخرین حدی بود که مسلمانان در اختیار داشتند و مانند دورة ساسانی ، پایگاهی مهم به حساب میآمد .
ابن فقسه میگوسد : « سعد بن عاص بن امیه والی کوفه مأمور جنگ با دیلم گردید و قزوین را شهر ساخته «ثغر» مردم کوفه قرار دارد « شاذشاپور» یا شهر شاپوری را شهر کهن نامیده اند و چون « موسی الهادی » خلیفة عباسی (170 – 169 هـ ) به قزوین آمد فرمان داد تا شهر دیگری نردیک شهر شاپوری بسازند و آن را «مدینه موسی » نام نهاد و متعلقاتی به آن افزود – در سال 176 هـ ق « مبارک» غلام موسی الهلادی نیز شعر دیگری ساخت که به آن «مدینه مباکیه » موسوم شد . هارون الرشید هنگامیکه به خراسان میرفت به قزوین آمد و فرمان داد تا حصاری به دور این شهر بکشند ولی با مرگ او حصار نا تمام ماند تا این که در سال 254 هـ ق «موسی بن بوقا » از طرف « المعتزبا … » با روی شهر را به اتمام رسانید به نوشتة موخرین در آن روزگار غزوین شهری بزرگ و مزارع و باغستان فراوان داشته و چند شهرستان بوده است و در میان شهرهای عراق عجم ، اهمیت و اعتبار ویژه ای داشته است – چنانچه هر حاکم و فرمانروایی آثاری مانند مسجد و مدرسه و … از خود به یادگار گذاشته است .
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
همگام با گسترش حوزه دانش بشری و ظهور دستاردهای نو در قلمرو علوم تجربی، مسائل و موضوعات پیچیده فقهی و حقوقی نیز پدیدار آمده، تلقیح مصنوعی نیز یکی از مسائل نو پیداست که پیشرفت دانش پزشکی آن را به عرصه فقه و حقوق کشانده و از آنجا که قوانین و مقررات حقوقی ما ریشه در احکام مذهبی دارد، هیچ حقوقدان و اندیشمندی در دانش حقوق، نمی تواند بدون بهره مندی از این منبع عظیم، در جهت قانونی کردن چنین مسائل جدیدی گام بردارد، بلکه نخست باید فقیهان جواز شرعی آن را تایید و حکم وضعی آن را روشن کنند، سپس به صورت ماده یا مواد قانونی درآید.
تحقیق حاضر در طی 3 بخش به بررسی فقهی، حقوقی و جزای تلقیح مصنوعی می پردازد؛ در بخش اول آن که عهده دار قسمت فقهی است، نظر به نفس و حکم آن در صورتی که ملازم و یا متوقف بر ارتکاب فعل حرامی باشد؟ و در بخش دوم به بررسی حقوقی نسبت طفل حاصل از تلقیح مصنوعی می پردازیم، چرا که با معلوم شدن نسب طفل، وضعیت های دیگر او نظیر حضانت و سرپرستی، وراثت و نکاح روشن می گردد.
و در بخش سوم به بررسی جرایی تلقیح مصنوعی می پردازیم
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 25صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید
خط اوستایی که یکی از کهن ترین ساده ترین و کاملترین خطهای دنیاست دارای 48 حرف می باشد که 14 حرف آن صدادار و 34 حرف آن بی صدا می باشند .حروف صدادار به طور کامل و مجزا نوشته می شوند و این امکان را می دهند که واژگان با تلفظ دقیق خوانده شوند همچنین هیچ نقطه و یا نشانه تاکیدی بر روی حروف در متن های اوستایی وجود ندارد و حروف........
بقیه را خودتان میتوانید از کتاب بسیار زیبای آموزش خط اوستایی فرا بگیرید و یک خط تاریخی را یاد بگیرید و از آن استفاده کنید
خط اوستایی که یکی از کهن ترین ساده ترین و کاملترین خطهای دنیاست دارای 48 حرف می باشد که 14 حرف آن صدادار و 34 حرف آن بی صدا می باشند .حروف صدادار به طور کامل و مجزا نوشته می شوند و این امکان را می دهند که واژگان با تلفظ دقیق خوانده شوند همچنین هیچ نقطه و یا نشانه تاکیدی بر روی حروف در متن های اوستایی وجود ندارد و حروف........
بقیه را خودتان میتوانید از کتاب بسیار زیبای آموزش خط اوستایی فرا بگیرید و یک خط تاریخی را یاد بگیرید و از آن استفاده کنید