نوع فایل: word قابل ویرایش 28 صفحه
مقدمه:
شاید مسألۀ عمدۀ انسان و در عین حال، همۀ تلاشهای او در میدانهای علم، فلسفه، هنر و حتی دین، برای یافتن پاسخهای قانع کننده به همان سه پرسش است. او هم هر گاه مانند سایر حیوانات، تقریباً ساخته و پرداخته به دنیا می آمد، و دنیا را همچنان که هست، می پذیرفت و با آن می ساخت با مسایلی با پزسشهایی از آن گونه مواجه نمی شد و طبعاً از دین و علم و فلسفه و هنر هم خبری نبود، یعنی کلّاً پدیده ای به نام "فرهنگ" برای انسان مطرح نمی شد. نه کشفی، نه اکتشافی، نه تحقیقی، نه تردیدی، نه مباحثه ای، نه مجادله ای، نه مکاشفه ای، نه قیاسی، نه استقرایی، نه چالشی، نه کنجکاوی، و نه، نه، نه... اما چنین نشده است. آدمی با ضعفهای خاص متولد شده است توأم با این خواست و استعداد که آن ضعفها را به دست خویشتن، از خود بزداید، تواناییهای متعدد و متنوعی را جانشین آنها کند، و در حوزۀ آفرینش، مخلوقی مشخص و ممتاز گردد. به عبارت دیگر، خداوند متعال، انسان را طوری آفریده استش