کتاب زبان تخصصی 2
The Contribution of Iranian Scholars to Arabic Grammar
منبع رشته زبان و ادبیات عرب دانشگاه پیام نور
شامل 117 صفحه جزوه در قالب فایل pdf
مشخصات این فایل
عنوان: نقدی بر آخرین مجموعه فروغ فرخزاد
فرمت فایل :word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 39
این مقاله در مورد نقدی بر آخرین مجموعه فروغ فرخزاد می باشد.
مختصری از توضیحات هر تیتر از مقاله نقدی بر آخرین مجموعه فروغ فرخزاد
حرف اول: « ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد »
آخرین مجموعه را برای نقد در ظرف یک مقال از دیگر آثار فروغ، مناسب تر دیدم. از آن جهت که، به عقیده من، این مجموعه، بسیاری از خلا های موجود در مجموعه های قبل را پوشش داده، و از نظر زبان و استفاده از ظرفیت های آن، بسی پخته تر از دیگر آثار است. ضروری می دانم پیش از پرداختن به نقد، چند نکته را بیان کنم:در این مقاله، از لفظ فروغ برای اشاره به شاعر استفاده زیادی کرده ام. گاه نیز از ارتباط معنایی لفظ فروغ با سپیده دم، برای اختصار بیشتر استفاده شده است. هر زمان که فروغ طرح گردیده است، منظور، شاعر است.نیز، اگر چه « ایمان بیاوریم ... » مورد بحث است و نه دیگر مجموعه ها، گاه در هنگام آوردن اشعار برای درک بهتر تشابهات و تمایزات از اشعار موجود در دیگر مجموعه ها نیز استفاده شده است. این نکته را از آن جهت طرح کردم که این اشارات به اشعار دیگر مجموعه ها، صرفا برای درک بهتر است و بس.هر کجا که از لفظ « زبان » استفاده شده است، منظور صرفا رشته ای از لغات نیست. که تعریف از زبان ....(ادامه دارد)
بخش اول: زبان و ساختار شعر
به صراحت اعتراف می کنم که مرا توان تشخیص قطعی تعریف فروغ از زبان، نیست. در عین حال، از نظر من، فروغ، نسبت به بامداد، چندان معتقد به ضرورت تعریف زبان نبوده است؛ و به همین جهت، در بسیاری از اشعار خویش، از زبان به عنوان وسیله ای آزاد استفاده کرده است. حال آن که زبان از نظر معاصران وی، آزاد نیست. باری، این نکته را از این جهت طرح می کنم که من نیز در نقد، بنا به تفکر....(ادامه دارد)
تصاویر متاثر از زنانگی
و این منم
زنی تنها
در آستانه فصلی سرد
با این نظر که استفاده از آرمان گرایی زنانه، صرفا نوعی ضعف شاعرانه است، کاملا مخالف هستم. در حقیقت، یک زن شاعر، تنها هنگامی ضعیف است که ساده ترین ویژگی محیط خود را از بین ببرد. در اشعار فروغ، زیبا ترین تصاویر و افکار، اغلب ساده ترین، و در عین حال زنانه ترین تصاویر اوست.
تصاویر فروغ از جنس مخالف
از زشتترین و کثیفترین و قویترین تصاویر فروغ، تصاویر او از مرد است؛ که از نظر من، مستقیما متاثر از واقعیت تجربه های زندگی اوست. نگاه او به مرد، در تمامی مجموعه اشعار وی، یکسان است. این موضوع را به صورت اجمالی طرح خواهم کرد:
بیا ای مرد، ای موجود خودخواه
بیا بگشای درهای قفس را
اگر عمری به زندانم کشیدی
رها کن دیگرم این یک نفس را
سخن آخر: فروغ، پر کننده یکی از ظرفیت های شعر مدرن
شعر فروغ را در سه بخش، به طور مختصر، بررسی کردم. با این همه، همان طور که در مقدمه این مقال، طرح کردم: « فروغ فرخزاد را نمی توان جدای از جریان شعری معاصر تصویر کرد. که فروغ، زاده شده در یکی از همین جریان های شعریست. ». عقیده دارم که: فروغ، یک ظرفیت برای شعر مدرن به وجود نیاورد. که به عکس، ظرفیت شعر مدرن، بنا به نیاز بروز خود، فروغ فرخزاد را، فروغ کرد. اگر چه امروز، با نگارش اول این مقال، در بهمن ماه، سر سازش ندارم، اما سخن آخر خود را به قسمتی از آن مقال اختصاص می دهم:
« مسلم است که تاثیرات فروغ فرخزاد بر معماری شعر امروز غیر قابل انکار است. این تاثیرات را می توان واقع گرایانه ترین نقد نقش او دانست. فروغ را، هر چه بود، باد با خود برد. اما رد پرواز....(ادامه دارد)
«از آن سوی دریچه»
نقدی بر آخرین مجموعه فروغ فرخزاد
نگاشته شده توسط پژمان قربان زاده
به فروردین ماه 1386
استفاده از مقال، به هر روی، تنها با اجازه نویسنده مجاز می باشد.
مقدمه
پیش گفتار: جایگاه شعر مدرن در ادبیات فارسی
حرف اول: « ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد »
الفاظ شعر
الفاظ متاثر از ویژگی زنانگی
الفاظ متاثر از ویژگی کودکی
الفاظ متاثر از محیط خانه
« تکرار ها »
بخش دوم: تصویر و فضا
تصاویر فروغ، از اجتماع
نقش تکرار های زبانی در موسیقی
نقش هم آوایی ها در موسیقی اشعار فروغ
سخن آخر: فروغ، پر کننده یکی از ظرفیت های شعر مدرن
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:25
فهرست مطالب:
نقش اسطوره ها در ادبیات
اسطوره چیست؟
کارکردهای روانشناختی اسطوره
نقش اسطوره در ادبیات کودک و نوجوان
چرا در ادبیات کودک اسطورهسازی نداشتهایم؟
چرا اسطورههای خیالی غرب رونق یافت؟
نقش اسطوره در ادبیات کهن
قابوس نامه
فرهنگ وهنر و دانایی
اسطورهها قدمتی به اندازه عمر بشر دارند. در سرتاسر زمانها و مکانها انسان سعی کرده است برای خود اسطورهای پیدا کند و حتی بسازد. با گسترش شهرنشینی و بعد از آن صنعتیشدن جوامع آنچه که تغییر کرد وضع زندگی افراد بشر بود و این اسطورهها بودند که از نسلها قبل باقی ماندند. در دنیای جدید که هر روز ارتباط انسان با سنت و پیشینه فرهنگی وی تضعیف میشود این اسطورهها هستند که قادرند این ارتباط معنوی را حفظ کنند اما ممکن است دیگر به آن شکل سنتی نباشد و در قالبی جدید و امروزی بازتولید شوند. این نیاز بشر است. با این اوصاف اسطورهسازی و اسطورهشناسی در زمینه کودکان و نوجوانان از اهمیتی دوچندان برخوردار است زیرا نسل جدید پشتوانه و بهوجودآورنده جوامع آینده هستند و انتقال پیشینه فرهنگی به آنها تضمینکننده بقای فرهنگی جامعه است. در این گزارش سعی بر آن است تا با بررسی تعاریف اسطوره از دیدگاههای مختلف به دلایل ضعف اسطورهپردازی در ادبیات کودک و نوجوان کشورمان بپردازیم.
اسطوره چیست؟
تا کنون تعریف دقیقی از اسطوره ارائه نشده است. دانشنامه ویکی پدیا (wikipedia) در تعریف اسطوره به نقل از «میرچاالباده» دینشناس رومانیایی، این چنین مینویسد: اسطوره نقلکننده سرگذشت قدسی و معنوی است، راوی واقعهای است که در زمان نخستین رخ داده است. در نظر «یونگ» و «فروید» اسطورهشناسی دانشی است که از فرافکنی نمادین تجربیات روانی نوع بشر به وجود آمده است.
«روحالله مهدی پورعمرانی»، پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان، در تعریف اسطوره میگوید: معمولاً برای کهن الگوها و اسطورهها تعاریف ناروشنی وجود دارد. اسطوره یک موجود انسانی است که در یک ابرمرد یا ابرزن نمود یافته است.
با توجه به تعاریف اسطوره، بزرگان دینی و پیامبران را نمیتوان در غالب اسطوره تعریف کرد، بلکه شاید بتوان در مورد آنها لفظ «اسوه» را به کار برد. «اسوه» نیز مانند اسطوره شخصیتی است که در همه زمینهها انسانی کامل است با این تفاوت که مصون از خطاست.
«مهدی پورعمرانی» نیز این مطلب را تأیید میکند و میگوید: برخی اسطورهها و شخصیتهای مذهبی مصون از اشتباه بودهاند. بنابراین شخصیتهای دینی نیز تمام ویژگیهای اسطوره را دارند با این تفاوت که مصون از خطا و اشتباهاند.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:78
فهرست مطالب:
نقد رمان آیات شیطانی
فصل اول : جبرئیل فرشته
فصل دوم : ماهوند
فصل سوم : الوون دئوون
فصل چهارم : عایشه
فصل پنجم : شهر پیدا و نا پیدا
فصل ششم : بازگشت به جاهلیا
فصل هفتم : عزرائیل فرشته
فصل هشتم : شکافتن دریای عرب
فصل نهم : چراغ شگفت انگیز
«آیات شیطانى» چیست؟
نویسنده آیات شیطانى کیست؟
یک نگاه عمومی
تحلیل پدیده اسلام هراسی
عوامل شکلگیری اسلام هراسی
نشانها و مظاهر اسلام هراسی
نتیجه گیری
منبع
نام این کتاب اشاره به افسانه و داستان ساختگی (( غرانیق )) دارد.
((غرانیق)) جمع غرنوق یا غرنیق است. غرنوق به معنای مرغ آبی است که گردنی بلند دارد و سپید یا سیاهرنگ است ، به معنای جوان سپید زیبا روی نیز آمده است . برخی غرنوق را لک لک بوتیمار – غم خورک – نیز معنی کرده اند.
آنان که این افسانه واهی را نقل کردهاند، میگویند: در نخستین سالهای بعثت که آزار و اذیت مشرکان نسبت به مسلمانان سخت و طاقتفرسا شده بود و به همین جهت عدهای از مسلمانان به حبشه مهاجرت کرده بودند، پیامبر(ص) نگران و پر دغدغه بود و انتظار داشت که خداوند آیاتی بر او فرو فرستند که موجب نوعی نزدیکی به قریش شود یا حداقل آیاتی نازل نشود که بر کدورت و دشمنی بیفزاید و به سختتر شدن محیط زندگانی مسلمانان بینجامد. روزی پیامبر(ص) و عدهای از مسلمانان در یکی از انجمن خانههای قریش دور کعبه نشسته بودند، که پیامبر(ص) این آیات از سوره نجم را تلاوت کرد: (أفرأیتم اللات و العزی و مناْ الثالثه الأخری) آیا دیدید لات وعزی را و منات را که سومین آن دو بود؟» پیامبر(ص) بلافاصله بعد از تلاوت آیات فوق، خواند: «تلک الغرانیق العلی و أن شفاعتهن سترتجی»؛ «اینها مرغان آبی بلند پروازندکه شفاعتشان امید است» بنا به گفته نقل کنندگان افسانه غرانیق، شیطان این جملات را بر زبان پیامبر -نعوذ بالله- جاری ساخت. پیامبر سپس باقی آیات را خواند و هنگامی که به آیه سجده رسید، خود پیامبر(ص) و تمام حضار، اعم از مسلمان و مشرک، در برابر بتها سجده کردند؛ جز ولید که به دلیل پیری موفق به سجده نشد. غلغله و شادی در مسجد بلند شد و مشرکان گفتند: محمد(ص) خدایان ما را به نیکی یاد کرده است. خبر صلح محمد(ص) با قریش به گوش مهاجران مسلمان حبشه رسید و صلح قریش با محمد(ص) وسیلهای شد تا گروهی از مسلمانان ازهجرتگاه خود، باز گردند؛ ولی پس از بازگشت، وضع را دو مرتبه دگرگون شده یافتند. از این روی، وحی بر پیامبر(ص) نازل گردید و او را بار دیگر به پیکار با مشرکان مأمور ساخته، گفت: «این دو جمله را شیطان بر زبان تو جاری ساخته است و من هرگز چنین جملههایی نگفته بودم!» آیات 52-54 سوره حج نازل گردید این بود خلاصه ای از افسانه غرانیق.
افسانه غرانیق به روایت آیات شیطانی این گونه می باشد که ((ماهوند)) به معنی سالوس ونیز شیطان است که رشدی به عنوان شکل تحریف شده محمد بکار برده است.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 6
فهرست مطالب:
مقدمه
ویژگیهای کلی ادبیات مقاومت
شاخصهای ادبیات مقاومت
زمینهها، عوامل پیدایی و رواج ادب مقاومت
مقدمه :
عنوان ادبیات پایداری معمولاً به آثاری اطلاق میشود که تحت تأثیر شرایطی چون اختناق و استبداد داخلی، نبود آزادیهای فردی و اجتماعی، قانونگریزی و قانونستیزی با پایگاههای قدرت، غصب قدرت و سرزمین و سرمایههای ملی و فردی و... شکل میگیرند. بنابراین جانمایة این آثار با بیداد داخلی یا تجاوز بیرونی در همة حوزههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و ایستادگی در برابر جریانهای ضد آزادی است.
صرفنظر از ویژگیهای کلی این نوع ادبیات، آنچه وجه ممیزة آن از سایر مقولههای ادبی است، در پیام و مضمون آن نهفته است. بدین معنا که آثاری از این دست اغلب آیینة دردها و مظلومیتهای مردمی هستند که قربانی نظامهای استبدادی شدهاند. این آثار ضمن القای امید به آینده و نوید دادن پیروزی موعود؛ دعوت به مبارزه و ایستادگی در برابر ظلم و ستم، ستایش آزادی و آزادگی، ارج نهادن به سرزمین مألوف و شهیدان و جانباختگان وطن را در بطن خود دارند.
یکی از دغدغههای اصلی نویسندگان و شاعران این نوع ادبیات، بیهویتی نسلی است که رفاه غربت، آنها را از درد و رنج ملت خویش غافل کرده است. از این روست که میکوشند با طرح نمادهای اسطورهای ملی و تاریخی، عرق وطندوستی و دفاع از آب و خاک و تلاش برای رسیدن به وضع مطلوب (به جای تن دادن به وضع موجود) را در افراد ایجاد کنند.
نخستین و بایستهترین گام در بحث و تحلیل هر مقولهای، شناخت جغرافیایی آن موضوع و ترسیم مرزهای آن است. بیگمان برای بسیاری از موضوعات، فراخنا و گسترهای بیمرز میتوان قائل شد و این شیوهای است که در حوزة علوم انسانی متداولتر است و البته جز گرهافکنی در کار و ایجاد ابهام و سردرگمی رهآوردی ندارد. ادبیات مقاومت یا پایداری نیز مصون از این خطرگاه نیست. میتوان دامنة ادبیات پایداری را به هر نوع ایستادگی و رویارویی انسان که در قالب شعر و نثر ظهور و بروز مییابد گسترش داد. در این صورت سرودههای نخستین انسان در ستیز با عناصر طبیعت و عوامل مرموز مؤثر در سرنوشت، نوشتهها و سرودههایی که ستیز انسان با خویش و خواهشهای شکننده و اسارتآفرین را باز میگویند و همة آثاری که به جنگهای تاریخ ملتها برمیگردند در قلمرو ادبیات پایداری قرار میگیرند.
اما این شیوة تحلیل و تبیین و اعتقاد به چنین میدان فراخ و بیمرزی نه علمی است و نه منطقی. از نظرگاه علمی، ادبیات پایداری به مجموعه آثاری اطلاق میشود که از زشتیها و پلشتیهای بیداد داخلی یا تجاوزگر بیرونی، در همة حوزههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی؛ با زبانی هنری (ادیبانه) سخن میگوید. برخی از این آثار، "پیش از رخ نمودن فاجعه، برخی در میان جنگ یا پس از گذشت زمان ـ به نگارش "تاریخ" آن میپردازند" (شکری، ص 11ـ10).
کاربرد عنوان "ادبیات پایداری" بسیار جوان است و عمدتاً به سرودهها، نمایشنامهها، داستانهای کوتاه و بلند، قطعات ادبی، طنزها، حسب حالها، نامهها و آثاری گفته میشود که در همین سده، نوشته و آفریده شدهاند و روح ستیز با جریانهای ضد آزادی و ایستادگی در مقابل آنها را نشان میدهند و متضمن رهایی و رشد و بالندگی جامعههای انسانی هستند.