معنای اصلی واژه فرانسوی changer ، عوض شدن یا تغییر جهت دادن است، مثل درختی که به دنبال نور خورشید تغییر جهت می دهد. این ایده که تنها چیز ثابت تغییر است ، دست کم از زمان هراکلیت در 500 سال قبل از میلاد مطرح بوده است.
تغییر و تحول، دگرگونی و عدم تداوم می تواند به معنای فرایند عبور و انقطاع از واقعیتی و دست یافتن به واقعیت مورد نظر باشد علت روی آوردن به تغیییر شاید واقعیتهای مردودمی است که در موقعیت مورد نظر پدید آمده است یا بدنبال برتری بخشیدن به واقعیتهای موقعیت هستیم و بنا به مصلحت و موقعیتی که در آن هستیم بهتر است بدنبال تغییر باشیم.
بسیاری از صاحبنظران در این مورد اتفاق نظر دارند که مقصود و از فرهنگ سازمانی، سیستمی از استنباط مشترک است که اعضاء نسبت به یک سازمان دارند و همین ویژگی موجب تفکیک دو سازمان از یکدیگر می شود. و از آنجا که فرهنگهای سازمانها با یکدیگر متفاوت است، در میان فرهنگهای مختلف نسخه واحدی برای تحول پیدا نمی شود.
رقابت جهانی و تجارت رو به رشد جهانی در شرق و غرب، در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، فضایی به شدت ناپایدار برای کسب و کارها ایجاد نموده است و در این میان حقیقت محض سرعت تغییرات است، انگار « پیدایی» و « فروپاشی» دو همزادند، دو سوی یک رخساره، دو بطن یک قلب پر طبش و بی تردید ضریب شتاب تغییرات با ضریب مخاطره در ارتباط است و افزونی اولی یعنی افزایش دومی. پس چه باید کرد؟ آیا در فاصله کوتاه شتاب و مخاطره جایی برای بیتوته هست ؟ نظاره یا سستیز؟ کدامیک ؟ هیچیک. فقط درک ریشه تغییر است که میزان مخاطرات را کاهش می دهد. درک این نکته که اگر « تغییر بستر مرگ است بستر تولد هم هست» .
گاهی به منظور توسعه شایستگی های سازمانی به دنبال تغییریم. گاهی نیز می خواهیم محیط کاری خلاق و با نشاط ایجاد کنیم تا بهترین افراد را جذب یا حفظ نماییم. برخی مواقع نیز تغییر برای بقای سازمان است. در اغلب شرکتهای جهان هرسه موضوع مطرح است. در تمامی سازمانها با چالش تغییر روبرو می شویم و این چالش فقط در کسب و کارها دیده نمی شود. مدارس ، سازمانهای دولتی و سازمانهای غیر دولتی، همگی با تغییرات شگرفی مواجه می شوند که سهامداران پر صدا و متنوع آنان انتظار می کشند ! در نهایت نیز فشار برای تغییر در تمامی سطوح بالا، میانی و پایین خط مقدم رو به افزایش است. در گذشته، مدیران عامل و هیئت های مدیره با این مسئله درگیر بودند که چگونه دیگران را در سازمان خود تغییر بدهند، اما امروز بیشتر آنها متوجه شده اند که نحوه ی تفکر و رفتار ایشان باید تغییر کند.
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 95صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید
معنای اصلی واژه فرانسوی changer ، عوض شدن یا تغییر جهت دادن است، مثل درختی که به دنبال نور خورشید تغییر جهت می دهد. این ایده که تنها چیز ثابت تغییر است ، دست کم از زمان هراکلیت در 500 سال قبل از میلاد مطرح بوده است.
تغییر و تحول، دگرگونی و عدم تداوم می تواند به معنای فرایند عبور و انقطاع از واقعیتی و دست یافتن به واقعیت مورد نظر باشد علت روی آوردن به تغیییر شاید واقعیتهای مردودمی است که در موقعیت مورد نظر پدید آمده است یا بدنبال برتری بخشیدن به واقعیتهای موقعیت هستیم و بنا به مصلحت و موقعیتی که در آن هستیم بهتر است بدنبال تغییر باشیم.
بسیاری از صاحبنظران در این مورد اتفاق نظر دارند که مقصود و از فرهنگ سازمانی، سیستمی از استنباط مشترک است که اعضاء نسبت به یک سازمان دارند و همین ویژگی موجب تفکیک دو سازمان از یکدیگر می شود. و از آنجا که فرهنگهای سازمانها با یکدیگر متفاوت است، در میان فرهنگهای مختلف نسخه واحدی برای تحول پیدا نمی شود.
رقابت جهانی و تجارت رو به رشد جهانی در شرق و غرب، در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، فضایی به شدت ناپایدار برای کسب و کارها ایجاد نموده است و در این میان حقیقت محض سرعت تغییرات است، انگار « پیدایی» و « فروپاشی» دو همزادند، دو سوی یک رخساره، دو بطن یک قلب پر طبش و بی تردید ضریب شتاب تغییرات با ضریب مخاطره در ارتباط است و افزونی اولی یعنی افزایش دومی. پس چه باید کرد؟ آیا در فاصله کوتاه شتاب و مخاطره جایی برای بیتوته هست ؟ نظاره یا سستیز؟ کدامیک ؟ هیچیک. فقط درک ریشه تغییر است که میزان مخاطرات را کاهش می دهد. درک این نکته که اگر « تغییر بستر مرگ است بستر تولد هم هست» .
گاهی به منظور توسعه شایستگی های سازمانی به دنبال تغییریم. گاهی نیز می خواهیم محیط کاری خلاق و با نشاط ایجاد کنیم تا بهترین افراد را جذب یا حفظ نماییم. برخی مواقع نیز تغییر برای بقای سازمان است. در اغلب شرکتهای جهان هرسه موضوع مطرح است. در تمامی سازمانها با چالش تغییر روبرو می شویم و این چالش فقط در کسب و کارها دیده نمی شود. مدارس ، سازمانهای دولتی و سازمانهای غیر دولتی، همگی با تغییرات شگرفی مواجه می شوند که سهامداران پر صدا و متنوع آنان انتظار می کشند ! در نهایت نیز فشار برای تغییر در تمامی سطوح بالا، میانی و پایین خط مقدم رو به افزایش است. در گذشته، مدیران عامل و هیئت های مدیره با این مسئله درگیر بودند که چگونه دیگران را در سازمان خود تغییر بدهند، اما امروز بیشتر آنها متوجه شده اند که نحوه ی تفکر و رفتار ایشان باید تغییر کند.
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 95صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید
معنای اصلی واژه فرانسوی changer ، عوض شدن یا تغییر جهت دادن است، مثل درختی که به دنبال نور خورشید تغییر جهت می دهد. این ایده که تنها چیز ثابت تغییر است ، دست کم از زمان هراکلیت در 500 سال قبل از میلاد مطرح بوده است.
تغییر و تحول، دگرگونی و عدم تداوم می تواند به معنای فرایند عبور و انقطاع از واقعیتی و دست یافتن به واقعیت مورد نظر باشد علت روی آوردن به تغیییر شاید واقعیتهای مردودمی است که در موقعیت مورد نظر پدید آمده است یا بدنبال برتری بخشیدن به واقعیتهای موقعیت هستیم و بنا به مصلحت و موقعیتی که در آن هستیم بهتر است بدنبال تغییر باشیم.
بسیاری از صاحبنظران در این مورد اتفاق نظر دارند که مقصود و از فرهنگ سازمانی، سیستمی از استنباط مشترک است که اعضاء نسبت به یک سازمان دارند و همین ویژگی موجب تفکیک دو سازمان از یکدیگر می شود. و از آنجا که فرهنگهای سازمانها با یکدیگر متفاوت است، در میان فرهنگهای مختلف نسخه واحدی برای تحول پیدا نمی شود.
رقابت جهانی و تجارت رو به رشد جهانی در شرق و غرب، در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، فضایی به شدت ناپایدار برای کسب و کارها ایجاد نموده است و در این میان حقیقت محض سرعت تغییرات است، انگار « پیدایی» و « فروپاشی» دو همزادند، دو سوی یک رخساره، دو بطن یک قلب پر طبش و بی تردید ضریب شتاب تغییرات با ضریب مخاطره در ارتباط است و افزونی اولی یعنی افزایش دومی. پس چه باید کرد؟ آیا در فاصله کوتاه شتاب و مخاطره جایی برای بیتوته هست ؟ نظاره یا سستیز؟ کدامیک ؟ هیچیک. فقط درک ریشه تغییر است که میزان مخاطرات را کاهش می دهد. درک این نکته که اگر « تغییر بستر مرگ است بستر تولد هم هست» .
گاهی به منظور توسعه شایستگی های سازمانی به دنبال تغییریم. گاهی نیز می خواهیم محیط کاری خلاق و با نشاط ایجاد کنیم تا بهترین افراد را جذب یا حفظ نماییم. برخی مواقع نیز تغییر برای بقای سازمان است. در اغلب شرکتهای جهان هرسه موضوع مطرح است. در تمامی سازمانها با چالش تغییر روبرو می شویم و این چالش فقط در کسب و کارها دیده نمی شود. مدارس ، سازمانهای دولتی و سازمانهای غیر دولتی، همگی با تغییرات شگرفی مواجه می شوند که سهامداران پر صدا و متنوع آنان انتظار می کشند ! در نهایت نیز فشار برای تغییر در تمامی سطوح بالا، میانی و پایین خط مقدم رو به افزایش است. در گذشته، مدیران عامل و هیئت های مدیره با این مسئله درگیر بودند که چگونه دیگران را در سازمان خود تغییر بدهند، اما امروز بیشتر آنها متوجه شده اند که نحوه ی تفکر و رفتار ایشان باید تغییر کند.
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 95صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید