مقدمه 3
بیان مسئله 6
هدفهای تحقیق 7
ضرورت تحقیق ( اهمیت موضوع تحقیق ) 8
فرضیه های تحقیق 8
تعریف واژه ها واصطلاحات 9
فصل دوم 12
پیشینه تحقیق 13
مواسات ودلسوزی معلم نسبت به شاگردان 13
عامل لطف ومحبت ، موثرترین عوامل تعلیم وتربیت است 14
فروتنی ونرمش نسبت به دانش آموزان 15
تشویق شاگردان به اشتغالات علمی وتحریص بر تکرار دروس 17
رعایت مساوات در توجه ومحبت به شاگردان 18
احترام به شاگردان وتوجه به مزایای آنها 19
محبت درست معلم به متعلم باعث می شود 25
تشویق دانش آموزان بی علاقه وسهل انگار 27
نقد وبررسی تحقیقات انجام شده 28
خلاصه ونتیجه گیری 32
پیشنهادات 33
منابع و مأخذ 35
مقدمه :
شاید برای عده ای تصور اینکه بتوان در مدرسه ای از تشویق استفاده کرد کمی دشوار باشد اما واقعیت این است که می توان در سنگر مدارس شاهد حضور با شکوه معلمان وشاگردانی بود که با سرمایه از محبت وچهره های متبسم ومصصم در تلاش هستند که در کارهای خود موفق بوده اند. پس باید رنگ مدرسه ای یادآور زیبائیها ونیکوئیها باشد. چرا که هم انسانها بالاخص کودکان محبت پذیر می باشند. ولذا نیاز به محبت از اساسی ترین نیازهای هر انسان می باشد. تشویق نیروها واستعدادهای دانش آموزان را به کار می اندازد واستقامت آنها را در کارها زیاد می کند وموجبات سرعت در کارهای بدنی را فراهم می کند ودر کارهای فکری موجب سعی وکوشش بیشتری می گردد (بهشتی ص 13)تشویق وتقویت رفتار مثبت کودکان سبب شکل گیری عادات مطلوب در آنان می شود. به عبارت دیگر از آنجا که از طریق رفتارهای تشویق آمیز کلامی وغیر کلامی مادی ومعنوی فردی وگروهی مستقیم وغیر مستقیم معلم بیش از هر چیز به یک نیاز هم کودکان یعنی نیاز به محبت متعلق وتوجه پاسخ داده می شود.
ما شاهد بیشترین مؤثرترین وپایدارترین اثر در رفتار آنان هستیم در حالی که وقتی دانش آموزی را تنبیه می کنیم نه تنها به هیچ یک از نیازهای خطری واساسی او پاسخ نمی دهیم
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:47
فهرست:
تاثیر شرایط مختلف بر یادگیری
مقدمه
انسان هایی که ما می شناسیم و با آنها در ارتباطیم، بر اثر یادگیری به آنچه که هستند رسیده اند. آنان عادت های زندگیشان را آموخته اند، و این عادت ها و همین طور خزانه معلومات، مهارت ها و شایستگی های انسانیشان که آنان را افراد متمایزی می سازد، میتوانند با یادگیری تغییر یابند.
بزرگسالان افرادی بسیار قابل انطباق هستند و به شایستگی عمل می کنند. اینکه چگونه توانسته اند از نقطه شروع کودکی فوق العاده متکی به دیگران و نسبتاً بی کفایت بوده اند تا به این نقطه پیش بروند، پرسشی حائز اهمیت و قابل تعمق است. به طور حتم، بخشی از پاسخ به این پرسش در ساختار وراثتی و درک فرایند تحول (رشد) در جریان نشو و نما نهفته است. بخش دیگر که به مجموعه شرایط متفاوت در زندگی فرد مربوط میشود، همانا یادگیری است. به طور کلی مشخص شده است که مهارت های انسانی، ارج نهادن ها و استدلال ها با گوناگونی فراوانشان، همین طور امیدها، آرزوها، نگرش ها و ارزش های انسانی از لحاظ تحول تا حد زیادی به رویدادهایی وابسته اند که یادگیری نامیده می شود