نوع فایل : word 2007 قابل ویرایش
تعداد صفحه:37
حجم فایل: 50 کیلوبایت
مقدمه
بسیارند کودکانی که ظاهری طبیعی دارند، رشد جسمی، قد و وزنشان حاکی از بهنجار بودن آنان است، هوش کم و بیش عادی دارند، به خوبی حرف می زنند و مانند سایر کودکان بازی می کنند، مثل همسالان خود با سایرین ارتباط برقرار می کنند، در خانه نیز خود یاری های لازم را دارند و کارهایی را که والدین به آنها می سپارند، به خوبی انجام می دهند، و از رفتار و اخلاق عادی برخوردارند، لیکن زمانی که به مدرسه می روند و می خواهند خواندن و نوشتن و حساب یاد بگیرند دچار مشکلات جدی می شوند، این کودکان به تدریج درمی یابند که سایر کودکان از نظر وضع درسی بهتر از آنها هستند و احساس حقارت را تجربه می کنند و کم کم بیزاری از درس و مدرسه در آنها به وجود می آید. والدین آنها که اغلب از دلایل ناتوانی یادگیری آنها بی خبر هستند، مشکل را بیشتر می کنند و با فشارهایی که به کودک وارد می آورند، دشواری را چند برابر می کنند (احدی ، 1382).
بدیهی است این کودکان در مراجعه به هر متخصصی، مشکلی تازه در خود می یابند. هر متخصص مشکل آنها را از دریچه چشم خود نگریسته و تنها بعدی از ابعاد پیچیده آن را زیر ذره بین تخصص خویش قرار می دهد. گفتنی است که در این میان، امر اساسی توجه به این نکته است که در این گونه موارد، ضرورتاً باید به جای تشخیص های انفرادی، از شیوه نظام چند رشته یی سود جست که در آن معمولاً مجموعه ای از تجربیات و تخصص ها توأمان مورد استفاده قرار می گیرد. بدین معنی که با همگام شدن عده ای از متخصصان و یک سو و یک جهت شدن تلاش های مختلفی که از طرف صاحبان فن و تجربه صورت می گیرد، راهی برای تحلیل، تشخیص و درمان اساس مسائل یادگیری گشوده می شود (فریار ، 1379) .
بیان مسئله:
ناتوانیهای یادگیری نمایانگر یکی از بزرگترین و شاید جنجال برانگیزترین مقوله های آموزش و پرورش ویژه است. فراگیر ناتوان در یادگیری در دوران تحصیل خود از یأس و دلسردی و ناکامی رنج می برد، احساس طرد شدگی، شکست و نومیدی همواره همراه اوست، هرچه اختلافات بین پیشرفت یادگیری و توانایی بالقوه اش عمیق تر باشد بیشتر به وی لطمه می خورد.
با توجه به اهمیت مسئله ناتوانیهای یادگیری و اهمیت آگاهی معلمان از این مسئله و تشخیص به موقع و بکارگیری روشهای درست آموزش، در این پژوهش سعی شده است میزان آگاهی و شناخت معلمان مدارس عادی از تواناییهای یادگیری مورد سنجش قرار گیرد همچنین به این سؤال پاسخ داده شود که چند درصد دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر بیرجند در معرض اختلال یادگیری می باشند.
تعریف اختلالات یادگیری
اصطلاح نارسایی در یادگیری[1] به وسیله روان شناسان و متخصصین تعلیم و تربیت مورد استفاده قرار می گیرد در حالی که متخصصان پزشکی اختلال یادگیری[2] را ترجیح می دهند (گوتزمن، 2000) مثلاً بر طبق تعریف انجمن روان پزشکان آمریکا (1994) اختلال زمانی روی می دهد که پیشرفت درسی فرد بر اساس آزمون های استاندارد فردی در خواندن، حساب کردن، نوشتن یا بیان به طور چشمگیری پایین تر از سطح مورد انتظار سنی، درسی، و یا هوشی باشد اگر چه تلاش فراوانی برای یافتن یک تعریف جامع در زمینه اختلالات یادگیری...
فهرست مطالب
مقدمه
بیان مسئله
تعریف اختلالات یادگیری
ویژگی های کودکان دارای اختلالات یادگیری
1- اختلالات حرکتی
2- اختلالات اجتماعی– عاطفی
3- اختلالات ادراکی
4- اختلالات نمادسازی
5- اختلالات توجه
6- اختلالات حافظه
7- اختلالات زبانی
علل احتمالی اختلالات یادگیری
1- عوامل محیطی
الف – محیط خانه
ب- محیط مدرسه
ج- محیط اجتماعی
د- محیط فرهنگی
ه- محیط فیزیکی
2- عوامل عاطفی
3- عوامل فیزیکی
ج- آسیب مغزی
د- چیرگی مغزی
ه- تفاوت های جنسی
و- مشکلات فیزیکی دیگر
4- عوامل هوشی
5- عوامل ژنتیکی
طبقه بندی تحصیلی کودکان دارای اختلال در یادگیری
الف: اختلال در خواندن(نارسا خوانی)
تعریف ناتوانی ویژه یادگیری در خواندن و ملاک های تشخیص آن
ب) اختلالات ویژه یادگیری در بیان نوشتاری و عوامل دخیل در آن
تعریف و ملاک های تشخیصی اختلال در نوشتن
ج)ناتوانی های ویژه یادگیری در ریاضیات
تعاریف و ملاک های تشخیصی اختلال یادگیری درریاضیات
حالات مرضی شایع همراه با اختلا لات یادگیری
راه حل ها
مداخله و درمان دانش آموزان با اختلال های یادگیری ویژه
پیشنهادهای تحقیق
الف- پیشنهادات نظری
ب-پیشنهادات کاربردی
منابع
باباپور، جلیل و صبحی قراملکی، ناصر، اختلالات یادگیری رویکرد تشخیصی و درمانی، چاپ اول 1380، انتشارات سروش.
داکرل،جولی و مک شین، جان، رویکرد شناختی به مشکلات یادگیری کودکان، ترجمه عبدالجواد احمدی و محود رضا اسدی، چاپ اول 1376، انتشارات رشد.
سیف نراقی، مریم و نادری، عزت الله، نارسائی های ویژه در یادگیری و چگونگی تشخیص و روش های بازپروری، چاپ اول 1379، انتشارات مکیال.
کریمی، یوسف، اختلالات یادگیری، چاپ اول بهار1380، نشر ساوالان.
مک نامارا، باری- م، کلیدهای برخورد با ناتوانی در یادگیری، ترجمه ترانه بهبهانی، چاپ اول1385، انتشارات صابرین،کتاب های دانه.
6. نادری، عزت الله و سیف نراقی،مریم، اختلالات یادگیری،
دانلود گزارش کارآموزی رشته مکانیک نیروگاه سیکل ترکیبی نیشابور بافرمت pdfتعدادصفحات 70
گزارش کارآموزی آماده,دانلود کارآموزی,گزارش کارآموزی,گزارش کارورزی
این پروژه کارآموزی بسیار دقیق و کامل طراحی شده و جهت ارائه واحد درسی کارآموزی میباشد
دانلود گزارش کارآموزی رشته گرافیک رنگ و ترکیبها در گرافیک بافرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات 35
گزارش کارآموزی آماده,دانلود کارآموزی,گزارش کارآموزی,گزارش کارورزی
این پروژه کارآموزی بسیار دقیق و کامل طراحی شده و جهت ارائه واحد درسی کارآموزی میباشد
مقدمه:
دنیائی که ما آن را نظاره میکنیم از دو عنصر مهم تجسمی تشکیل شده است. این دو عنصر عبارتند از: فرم «شکل» و رنگ، که هر کدام لازم و ملزوم یکدیگرند. هر موجودی که در این دنیا به چشم میخورد، ابتدا از لحاظ شکل و اندازه احساس میگردد، سپس درحالی که دارای پوششی از رنگ است مورد توجه قرار میگیرد. درعین حال رنگ علامت مشخصه هر شیئی طبیعی است، چنانکه یک گل سرخ به خاطر رنگش از دور جلب توجه میکنند و نظر بیننده را به خود معطوف میدارد و یک میوة رنگی، با رنگش اعلام میکند که رسیده است یا نارس میباشد. زمانی که به سطح فلزات نگاه میکنیم، با توجه به رنگ آنها میتوانیم جنس و حتی وزن آنها را احساس نمائیم. هر وقت به رنگ قرمز آهن گداخته نظر میاندازیم، به صورت طبیعی از لمس کردن آن خودداری مینمائیم. رنگ قرمز که نمایشگر رنگ آتش است، نمایانگر خود نیز هست، بنابراین ملاحظه میکنیم که عنصر رنگ در دو مورد جداگانه، مفهوم و ارزش متفاوتی پیدا میکند. ملاحظه میکنیم که اهمیت رنگ در زندگی انسان اگر بیش از شکل و فرم نباشد، کمتر از آن نیست. معمولاً در آموزشگاهها، از طریق آموزش هندسه و اندازهها، توجه دانش آموزان را به شکلها و فرمهای طبیعت متوجه میسازند.دربارة فرمهای هندسی از جمله دایره، مربع، مثلث وروابط بین آنها آموزشهایی داده میشود و حجمهای هندسی مورد مطالعه قرار میگیرند و تعادل و توازن شکلها در نظر گرفته میشوند، یا اینکه با دانش «پرسپکتیو» آشنا میگردند، و با سطح و حجم آشنایی به دست میآورند، لیکن کمتر به رنگ و نقش و اهمیت آن در زندگی انسان توجه داده میشود. *** دنیائی که ما ناظر آن هستیم، پوشیده از رنگ است. رنگ برای فرد عالم، همانند هنرمند حائز اهمیت است. برای همة مردم نیز لازم است که به این پدیده با دقت خاصی توجه شود و دسته بندیهایی انجام پذیرد. رؤیت رنگها همواره در رابطه با ( طبیعت اشیاء) و (چگونگی تابش نور) و ( وضعیت عضو بینائی) است و باید که در همة حالات، خصوصاً در زمانی که رنگها را تجزیه و تحلیل مینمائیم به سه نکتة فوق توجه کافی بنمائیم. در تزیین فضاهای تزئینی، در معماری، در مهندسی برق، در زمینةتبلیغات، در عالم سینما، برای فرد عادی در تفرجگاه، برای هنرمند در کارگاه، داشتن هشیاری و حساسیت لازم به رنگها ضروری است. باید به رنهای اولیه، ثانویه، ثالث، به رنگهای مکمل وقوانین ترکیب رنگها، به تضاد رنگ مایهها و دایره و کرة رنگ توجه کافی نمود و برای ارزیابی رنگها، آنها را از نظر توزیع سطوح رنگ، درخشش آن و کیفیت هر رنگ و ابعاد و سطوح آنها مورد دقت قرار داد. امروزه برای همة افراد غیر ممکن است که جهان را بدون رنگ تصور نمایند، چرا که پدیدهای است که در همه جا حضور دارد و نقش بازی میکند. تمام ارتباطات به کمک رنگها حاصل میشود. در روی تابلوهای راهنمایی، در پیستهای فرودگاهها، در تقاطع جادهها، در کارخانهها، در خیابانها و پیادروها نیز چنین است. ماشین آلات و اتومبیلها به رنگهای مختلف رنگآمیزی میشوند تابهتر به چشم بخورند. دیوارهای سنگی و آجری، کفپوش های رنگارنگ، در و پنجرههای چوبی به فلزی، رنگ داروها و بسته بندی آنها که با ترکیب شیمیائی آنها مطابقت دارد همواره با توجه به ارزشهای رنگها انتخاب میشوند. در منزل، در خیابانها و پارکها، گلهای رنگارنگ فضاها را رنگین میکنند. سالنهای نمایش و دکور تئاتر با توجه به جلوههای رنگی، رنگین می؛ردند. در سینما فضاها و صحنهها با دقت فراوان به رنگها آرایش داده میشوند و بازیگران لباسهای رنگارنگ میپوشند و نورافکنهای رنگین با رنگ خود، نمود صحنهها را تغییر میدهند. موزهها مملو از گنجینههای هنری رنگین هستند که در آنها رنگ، نقش اساسی را ایفاء میکند. علیرغم وسعت کاربرد رنگ و حضور و تاثیر آن در زندگی انسان، معمولاً اکثر افراد نسبت به آن توجه کافی ندارند شاید به خاطر وجود آن در همة حالات و همة حالات و همةلحظات زندگی است که اهمیت خود را از دست میدهد و ما را نسبت به خود بی تفاوت و بی انفعال میسازد. در هر حال انسان پیدیدة رنگ را مانند آفتاب قبول دارد و میداند که قسمت مهمی از زندگی روزانة انسان با آن مواجه است. لیکن علیرغم بی تفاوتی ما در برابر رنگها، از درک و احساس زیبائی آن عاجز نیستیم. رنگها پدیدة قابل تحسینی هستند، خصوصاً زمانی که به طلوع و یا غروب آفتاب نظر بیندازیم و در مقابل تابلو رنگارنگی بایستیم. رنگها برای زندگی انسان ضروری است، لیکن ضرورت آن به اندازهای نیست که نتوانیم با کمبود آن از زندگی محروم باشیم، چنانکه افراد «کوررنگ» به خوبی میتوانند به زندگی خود ادامه دهند و نیازهای خود را بر آورده سازند. علاوه بر این، رنگها نقش مهمی در زندگی عاطفی و معنوی ما بازی میکنند، ما به درخشش روزهای آفتابی و شادابی رنگها تمایل بیشتری داریم و از هوای ابری و خاکستری خسته میشویم. رنگهای پر زرق و برق ما را آشفته میسازند و رنگهای ملایم و هماهنگ برایمان خوشایندند. ما پارچههای رنگین و اشیاء خوشرنگ، مثل گلها، درختان سرسبز، آسمان لاجوردین و تپههای بنفش رنگ را می ستائیم. رنگها مسرت خاطر ما را افزون میسازند و بر سلامتی انسان اثر می گذارندو ما اشیاء را به خاطر تفاوت رنگهایشان از هم تمیز میدهیم و فاصلة آنها را حس مینمایئم. به همان اندازه که رنگها برای ما جلب و ضروری است، برای اقوام ابتدایی نیز لازم و ضروری بوده است. ابتدائی ترین انسانها کلیههای محقر خود را با انواع رنگها میاراستند و ابزار و آلات و ظروف موردنیازشان را با رنگهای گوناگون و با شکوه آرایش میدادند. آنها مانند انسان امروزی زینت آلات مختلف به دست و گردن خود میاویختند و هرگاه به میدان جنگ می رفتند خود را با تجهیزات و لباسهای جنگی الوان و درخشنده زینت میدادند تا حیرت و وحشت در دل دشمن ایجاد کنند. انسان در تمام دورانها با رنگ سروکار داشته و به نحو شایسته ای از ان استفاده نموده است. مصریها، یونانیان، ایرانیان رنگ را به طرق مختلف در زینت لباسها وتزئینات ساختمانها به کار میبردند، به طور کلی رنگها در تمام احوال و زمانها توجه انسان را جلب نموده و مینماید. انسان میکوشد تا اسرار و رموز آن را بشناسد و در زندگی خود به کار برد. منبع الهامات او نیز طبیعت است و قوانین و فرمولهای خود را از مثالهای طبیعت دریافت مینماید. پیشرفت علوم و تجربیات محققین نیز، طرق مختلفی برای احساس و فهم رنگها به وجود آورده است؛ خصوصاً در دو قرن اخیر که فیزیکدانان، فیزیولوژیستها، شیمیدانها، روانشناسان، جامعهشناسان و اخیراً هنرشناسان مسائل مربوط به رنگ و نور و جریانات مربوط به بینائی را مورد مطالعة عمیق و علمی قرار دادهاند. گرچه هنوز بسیاری از رموز رنگها ناشناخته مانده است، لیکن با کوشش مشترک محققین و توجه هنرمندان، انتظار میرود که اسرار و رموززنگها بیش از پیش شناخته شود، و با ذکاوت و هوش خود، قواعد و قوانین تازهای کشف کنند و راههای جدیدی برای شناسائی کاملتر این پدیده مهم به دست آورند. بایستی یک دانش پژوه دریابد که استفاده از رنگها امری نیست که بتوان آن را بوسیلة مقادیری قوانین فراگرفت، زیرا اصول و ضوابطی که به عنوان راهنما در استفاده از رنگها به کار میرود، کافی نیستند. در بخشهای بعدی کتاب تجربهها و تمریناتی را مرور خواهیم کرد که تاحدودی علاقهمندان را از بلاتکلیفی رهایی خواهد شد، معیارهایی برای شناخت رنگها و سپس ارزیابی آثار هنری ارائه خواهیم نمود. در قرن هفدهم میلادی، نیوتن موفق شد با تجزیة نور سفید، رنگهای طیف را به دست آورد. او کشف نمود که نور سفید شامل انواع اشعه است که هرگاه به طور جداگانه با شبکة چشم انسان اصابت نمایند احساس یک رنگ مجزا به وجود خواهندآورد، و اختلاط این اشعهها ( امواج نور) بر روی شبکةچشم، رنگ سفید را محسوس میسازد. درنتیجه معلوم شد که رنگ، یک مسئلةادارکی است و مسئلهای مربوط به بینش آدمی است. قبل از نیوتن عموماً تصور مینمودند که رنگ تا حد زیادی یک خصوصیت ذاتی و حسی است و مربوط به شکل و ترکیب هر شیئ است. چنانکه یک سیبسرخ را در نظر بگیریم، به سختی ممکن است قبول کنیم که رنگ سرخ آن، یک خصوصیت عرضی است و سرخی آن خصوصیت ذاتی نمیباشد. هر شییء دارای دو خاصیتاست، یکی شامل و حجم آن، ودیگری نمود رنگی آن است. از زمان نیوتن تاکنون نظریهةای علمی بیشماری در رابطه با رنگها ارائه شده است. اکثر این نظریهها و تجربهها در مورد تجزیةنور و گذشتن آن از میان فیلترها و شیشههای رنگین است. در حالی که دید عادی که با نمود ظاهری رنگ اشیاء سروکار دارد، امری بینهایت عجیب و پیچیده است. زیرا که رنگ و صورت یا ( شکل)، هر دو از خواص موجودات هستند؛ «مثلاً برگ هم صورت قلب را دارد و هم به رنگ سبز است. به نظر آدمی چنین مینماید که شکل برگ، خاصیتی ذاتی و جدانشدنی است، در حالی که رنگ همواره بر اثر مداخلة عوامل محیط دستخوش تغییر میگردد» سبزی یک برگ از فاصلة دور آبی به نظر میآید، یا در سایه به رنگ ارغوانی متمایل میشود و یا در غروب آفتاب سرخ فام میگردد. در بهار رنگ برگها سبز روشن است، در تابستان تیره میشود و در پاییز به رنگ زرد و نارنجی در میآید. و در صورتی که اثرات رنگهای موضعی و پیرامون شییء را در نظر بگیریم . ترکیب رنگهای موضعی را با رنگ خود شیی ارزیابی نمائیم، خواهیم دید که شناخت و درک رنگها تا چه حد پیچیده و مشکل است. دانشمندان متعددی ماهیت نور و رنگ را مورد آزمایش و بررسی قرار دادهاند؛ از میان آنها تحقیقات علمی هلم هولتز، و بلهلم استوالد، شورول و کلارک مکسول اهمیت دارد. گوته نیز در عالم زیبائی شناسی رنگ نظرهای ذوقی خود را عرضه کرده است و رنگ را از عوامل مهم زیبائی به حساب آورده است. او برای ترکیب رنگی و نسبتهای آنهااعدادی را عنوان کرده است که میتواند معیار هماهنگی رنگها قرار گیرد که در بخشی از این کتاب به آن اشارههائی شده است. در تمام لحظات روز، طبیعت رنگهای تازهای به خود میگیرد. طلوع و غروب آفتاب رنگهایی مشابه، به چهرة طبیعت میدهند و در ساعات مختلف روز با تغییرات نور و سایه، رنگها مرتباً در حال تغییرند . جو زمین نیز نقش مهمی بازی میکند و مانند فیلترةای رنگی، رنگهای متفاوتی را به وجود میآورد و هر چه رطوبت جو بیشتر باشد تغییرات رنگی شدیدتر است. علت ظاهر شدن انواع رنگهای زرد، نارنجی، قرمز و حتی بنفش در طلوع آفتاب، وجود جو اشباع شده از رطوبت و بخار آبی است که در سطح زمین پراکنده است. در چنین لحظاتی برای بیننده امکان ندارد تا رنگهای اصلی هر شیی را ببیند، خصوصاً اگر اثرات رنگهای موضعی و انعکاس آنها را در یکدیگر در نظر داشته باشیم.
نوع فای ...
دانلود گزارش کار آموزی رشته روانشناسی نقش آموزش و پرورش در توسعه فردی و اجتماعی با فرمت ورد و قابل ویرایش تعداد صفحات 35
دانلود کارآموزی آماده
این پروژه کارآموزی بسیار دقیق و کامل طراحی شده و جهت ارائه واحد درسی کارآموزی میباشد
مقدمه
طراحی سند توسعه
انقلاب فن آوری اطلاعات و ارتباطات مرزهای جغرافیایی و محدودیت های زمانی و مکانی در جهان را درنوردیده است و پدیده جهانی شدن را تحقق بخشیده و موجب تحولات شگرف در جنبه های مختلف زندگی بشر شده است؛ طوری که آلوین تافلر (1370) این عصر را، عصر دانایی نامیده است و آن را مهمترین منبع قدرت ذکر می کند.با بررسی عوامل مؤثر بر دانایی در هزاره سوم، می توان از آموزش و نقش آن به عنوان مهم ترین و مؤثرترین ابزار برای مقابله با چالش ها یاد کرد. در عصر اطلاعات، دانایی و توسعه دانایی محور، متخصصان و صاحب نظران اجتماعی بر پی ریزی اساس و پایه های توسعه در پرتو آموزش اطلاعات مدار یا دانش محور اصرار می ورزند. بزعم آنان، برای رسیدن به توسعه دانش محور، جامعه دانایی مدار بایستی از مسیر آموزش عبور کند. توسعه دانایی مستلزم آموزش تحول یافته و دانایی آفرین است.آموزش و پرورش مبتنی بر توسعه دانایی محور، مستلزم بررسی هایی است که برخی از آن ها برای حرکت به طرف دانایی لازم است؛ یعنی باید ظرفیت ها و روش های موجود را بررسی کنیم و ضعف های آن ها را مورد شناسایی قرار دهیم و از قوت ها و امکانات نظام های جدید مطلع شویم تا بتوانیم در جهت جامعه دانایی مدار گام برداریم. به عبارت بهتر، وقتی دیدگاه ها و الگوهای (پارادایم ها) توسعه دانایی محور را مورد مداقه قرار می دهیم، درمی یابیم که برای تحقق جامعه دانایی مدار باید زیرساخت ها و ظرفیت های بالقوه و باالفعل آن در نظام آموزشی شناسایی و مورد مطالعه قرار گیرند. همین طور باید سیستم های فعلی مبتنی بر فرایند های الگوی توسعه دانایی مدار شناسایی و به چالش گذاشته شوند و سیستم های مطلوب و جدید و سازگار با این مدل نیز مشخص گردند.