لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 2
پرتو ایکس یا اشعه ایکس (اشعه رونتگن) نوعی از امواج الکترومغناطیس با طول موج حدود ۱۰ تا ۱۰-۲ آنگستروم است که در بلورشناسی و عکسبرداری از اعضای داخلی بدن و عکسبرداری از درون اشیای جامد و به عنوان یکی از روشهای تست غیرمخرب در تشخیص نقصهای موجود در اشیای ساخته شیکس در سال ۱۸۹۵ توسط ویلهلم کنراد رونتگن (رنتگن)، فیزیکدان آلمانی کشف شد و به دلیل ناشناخته بودن ماهیت آن، پرتو ایکس نامیده شد. یعنی با قرار دادن آن در میدانهای مغناطیس و الکتریکی به هیچ وجه منحرف نمی شود. این اشعه قدرت نفوذ بسیاری دارد و تقریبا از هر چیزی به جز استخوان و فلز می گذرد. اولین عکس پرتو ایکس از دست همسر رونتگن گرفته شد که انگشتر او به خوبی در عکس مشخص است . این گمان که پرتوهای ایکس، امواج الکترومغناطیس با طول موج بسیار کوتاه هستند، به کمک یک آزمایش پراش دوگانه که در سال ۱۹۰۶ توسط سی.گ.بارکلا انجام گرفت، تائید شد.
اثبات قطعی ماهیت موجی پرتو ایکس در سال ۱۹۱۲ به وسیلهٔ فون لاوه ارائه شد.
وی اولین جایزه فیزیک نوبل را در سال1901در هنگام برخورد الکترونهای با سرعت بالا به فلزات، الکترونهای لایههای پایینتر به لایههای بالاتر منتقل شده (اتمها برانگیخته میشوند) و در هنگام برگشت الکترونها به حالت پایه انرژی مازاد را به صورت پرتو ایکس گسیل میکنند. بنابراین هر لامپ تولید پرتو ایکس باید شامل:
منبع الکترون
میدان شتابدهنده به الکترونها
هدف فلزی
باشد. به علاوه از آنجایی که قسمت عمدهٔ انرژی جنبشی الکترونها هنگام برخورد به فلز هدف، به حرارت تبدیل میشود، معمولاً فلز هدف را با آب خنک میکنند تا ذوب نشود.
لامپهای گازی
این لامپها همانند لامپ پرتو ایکس اولیهای هستند که رونتگن ساخته بود و امروزه چندان کاربردی ندارند. در این لامپها الکترون از یونش مقدار اندکی گاز موجود در لامپ تقریباً تخلیه شده به وجود میآید. گرفت.(از دکتر رییسی)ده (مثلاً در لولههاو...) کاربرد دارد. ر سال 1895 فیزیکدان آلمانی ویلهلم کنراد رونتگن پرتوهای ایکس را بر حسب تصادف کشف کرد. رونتگن مشغول تکرار آزمایشهای فیزیکدانان دیگری بود که در آنها الکتریسیته با ولتاژ زیاد به هوا یا گازهای دیگری که در لامپ شیشه ای نیمه خلأیی قرار داشتند، تخلیه می شد. از سال 1858 می دانستند که دیواره های لامپ شیشه ای در مدت تخلیه ی الکتریسیته به صورت فسفرسان می درخشند. در سال 1878 سرویلیام کروکس «پرتوهای کاتدی» ایجاد کننده ی این فسفرسانی را به عنوان «جریانی از مولکولهای در حال پرواز» توصیف کرد، اما اکنون می دانیم که پرتوهای کاتدی در واقع جریان الکترونهایی هستند که از کاتد گسیل می شوند و ضربه ی برخورد این الکترونها با دیواره ی لامپهای شیشه ای است که ایجاد فسفر سانی می کند.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
فایل بصورت ورد (قابل ویرایش) و در 95 صفحه می باشد.
پرتوهای X در سال 1895 ، به وسیله ی رونتگن فیزیکدان آلمانی کشف شد و از آنجا که ماهیت آنها در آن زمان ناشناخته بود ، بدین نام خوانده شدند . این پرتوها برخلاف نور معمولی نامرئی هستند اما مسیر مستقیمی را می پیماند و فیلم عکاسی را مانند نور مرئی متأثر می کنند . از سوی دیگر ، از نور با نفوذتر بوده و به آسانی از بدن انسان ، چوب ، قطعات نسبتاً ضخیم فلزی ، و دیگر اشیاء کدر عبور می کنند .
برای استفاده از هر وسیله ای همواره به شناخت کامل آن نیاز نیست ، به این دلیل تقریباً بی درنگ فیزیک دانها و چندی بعد مهندسان علاقه مند به مطالعه ساختار درونی اجسام کدر ، پرتوهای X را بکار گرفتند . با قرار دادن لامپ پرتو X در یک سوی جسم و فیلم عکاسی در سوی دیگر ، می توان تصویری سایه مانند و یا پرتونگار به دست آورد، بخشهایی از جسم با چگالی کمتر ، نسبت به بخشهایی با چگالی بیشتر مقدار بیشتری از تابش X را عبور می دهند . بدین وسیله نقطه ی شکست در استخوانی شکسته و یا محل ترکی در یک فلز قالب گیری شده مشخص می شود.
فایل بصورت ورد (قابل ویرایش) و در 95 صفحه می باشد.
پرتوهای X در سال 1895 ، به وسیله ی رونتگن فیزیکدان آلمانی کشف شد و از آنجا که ماهیت آنها در آن زمان ناشناخته بود ، بدین نام خوانده شدند . این پرتوها برخلاف نور معمولی نامرئی هستند اما مسیر مستقیمی را می پیماند و فیلم عکاسی را مانند نور مرئی متأثر می کنند . از سوی دیگر ، از نور با نفوذتر بوده و به آسانی از بدن انسان ، چوب ، قطعات نسبتاً ضخیم فلزی ، و دیگر اشیاء کدر عبور می کنند .
برای استفاده از هر وسیله ای همواره به شناخت کامل آن نیاز نیست ، به این دلیل تقریباً بی درنگ فیزیک دانها و چندی بعد مهندسان علاقه مند به مطالعه ساختار درونی اجسام کدر ، پرتوهای X را بکار گرفتند . با قرار دادن لامپ پرتو X در یک سوی جسم و فیلم عکاسی در سوی دیگر ، می توان تصویری سایه مانند و یا پرتونگار به دست آورد، بخشهایی از جسم با چگالی کمتر ، نسبت به بخشهایی با چگالی بیشتر مقدار بیشتری از تابش X را عبور می دهند . بدین وسیله نقطه ی شکست در استخوانی شکسته و یا محل ترکی در یک فلز قالب گیری شده مشخص می شود.