لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:18
فهرست مطالب
دو جهان متفاوت
مسیحیت، اسلام و سکولاریسم
خاستگاه سکولاریزم در اروپا
ضعف های رفتاری کلیسا
خاستگاه سکولاریزم در جهان اسلام
اسلام و سکولاریزم
دین و سیاست در اسلام
مد و جزر ایده دنیوی شدن
زوال سکولاریسم در نظریه جامعه شناسی
خاستگاه همه این حرکت های سکولاریستی در جهان اسلام به دو چیز ختم می شود. یکی تشویق و ترغیب استعمارگران غرب وارثان آنان اما خاستگاه دوم: این که برخی از مسلمانانی که پیشرفت اروپاییان را دیده اند و مرعوب آنان شده اند، به تقلید از آنان به سکولاریزم روی آورده اند
حسن عاشوری لنگرودی
کلیسا چه از نظر مفاهیم نارسایی که در الهیات عرضه داشت و چه از نظر رفتار غیرانسانی اش باطبقة دانشمندان و آزادفکران، از علل عمدة گرایش جهان مسیحی و به طور غیرمستقیم جهان غیرمسیحی به مادیگری بود
عموم دانشوران اسلامی، از پیروان مکتب خلافت گرفته تا پیروان مکتب امامت همه و همه اذعان دارند که قرائت جدایی دین از سیاست و پذیرشکسکولاریسم مردود و با روح و محتوای اسلام یگانه است. امروزه هجمه ای همه جانبه و حساب شده از سوی دشمنان اسلام به ایدئولوژی این آیین با تز جدایی دین از سیاست، در جریان است و با کمال تأسف برخی از مسلمانان ناآگاهانه با این هجمة دشمنان هم صدا شده اند. با وجود این قرائت انحرافی از دین، بر دانشوران مسلمان لازم است. اولآ: این هجمه را شناسایی کنند و ثانیآ: با روش پسندیده به دفع آن همت نمایند. این نوشتار به معنا و مفهوم سکولاریزم، خاستگاه و پیدایش سکولاریزم، اسلام و معضل سکولاریزم می پردازد.
واژه کسکولاریزم (Secularism)در زبان های فرانسوی و انگلیسی به معنای دنیوی گرایی است. این واژه از واژه لاتینی کسکولوم(Seculum) مشتق شده است، که به معنای امور این دنیاست. کسکولاریزم به معنای دنیاپرستی یا اعتقاد به اصالت امور دنیایی و رد آن چه که غیر از آن است، می باشد. بنابراین سکولاریزم در معنا و مفهوم آن طرد مذهب و دین را در بردارد. در عرف امروزی سکولاریزم در معنای نفی حکومت دینی و اعتقاد به این که امور سیاسی و اجتماعی کاملاً بشری است و نباید در این حوزه ای که کاملاً بشری است، دین و مذهب نقش داشته باشد، به کار می رود.
سکولارها می گویند: دین ازشئون دنیای بشر جدا است و ادارة این شئون اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، قضایی و جزایی به انسان تعلق دارد وانسان باید در سایة عقل و دانش خویش و بدون بهره گیری از رهنمودهای دینی مناسبات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و دیگر مناسبات جمعی خود را سامان دهد. سکولارها بر این باورند که یکی از ابعاد جامعة مدنی و یکی از فرازها و نمودهای مهم پیشرفت و تکامل این است که نه تنها دین در امور سیاسی و روابط کلان اجتماعی، اعم از سیاسی، اقتصادی، قضایی و مانند آن، نقشی نداشته باشد، بلکه اصلآ هیچ گونه نمودی و حضوری و نقشی ندارد. در نگاه سکولارها، آرمان ها و ارزش های سیاسی- اجتماعی بشری کاملاً دنیوی است. بنابراین در راه شناخت این ارزش ها و هم چنین در شناخت راه های وصول آن ارزش ها و آرمان ها، هیچ نیازی به استمداد از دین نیست. نه تنها نیازی به دین نمی بینند، بلکه دخالت دین در این امور را به زیان جامعه می دانند و می گویند: دین با عدالت، آزادی و پیشرفت علم معارض است. آنچه در بین دین پژوهان و صاحب نظران در امور اجتماعی معاصر تحت عنوان کسکولاریزه شدن دین مطرح است، به معنای فلسفی شدن، یا علمی شدن دین نیست، بلکه به حاشیه راندن و یا کنارزدن دین است و کاهش نفوذ دین در جامعه و متن زندگی مردم مدّنظر سکولارها است.
معادل ها: معادل های فارسی این اصطلاح عبارتنداز:کدنیامداری،کدنیاگرایی، کدنیازدگی، کدنیاپرستی، کجداانگاری دین از دنیا، کجدا شمردن دین از سیاست، کبی خدایی، ک لادینی،کامحای دین وکنادینی گری.
مسیحیت :
13صفحه
کریسمس جشنی است که هرساله نوید آغاز نومیلادی را به جهانیان می دهد یک جشن مذهبی برای مسیحیان است که در طول تاریخ خود دگرگونی های بسیاری را تجربه کرده است .آنگونه که از تاریخ می آید کریسمس در قرن چهارم میلادی که امپراطور روم (بیزانس) به طور رسمی آیین مسیحیت را پذیرفت در دنیای غرب رایج شد وبه مرور زمان نما گرفت .مورخان می گویند :گرچه این جشن متعلق به مسیحیان است اما در اصل از ایران باستان و آیین مهر (میترانیسم)گرفته شده وبه همین دلیل با دی وشب یلدای ایرانی همزادی دارد .آنان در این زمینه به اختلاف نظر های موجود برسد سالروز ولادت حضرت عیسی استناد می کنند و می گویند که بحث میان بزرگان عالم مسیحیت وتاریخ نگاران درباره ی روز میلاد آن حضرت چنان زیاد است که نمی توان برای آن روزی را مشخص کرد
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه29
چکیده:
بهترین راه شناسایی یک پدیده، مطالعهی فرانگر و بررسی در محملهای گوناگون است. شناخت همهجانبه و کشف فلسفهی ازدواج نیز میسّر نمیباشد، مگر در پرتو تطبیق و مقایسه. یکی از ابعاد مؤثر و حایز اهمیت این تطبیق، مقایسهی ازدواج در دو آیین آسمانی اسلام و مسیحیت است. از این رو نوشتار حاضر، به بررسی تطبیقی علل و چرایی، جایگاه و اهداف ازدواج در اسلام و سپس در مسیحیت میپردازد و در آخر یافتههای حاصل را مورد مقایسه قرار میدهد. مهمترین دستاورد این تطبیق عبارت است از اینکه هر دو آیین، تنها راه مشروع تأمین نیاز جنسی، ایجاد نسل پاک و تأمین محبت را در پرتو ازدواج و خانواده میدانند؛ با این تفاوت اساسی که رهبانیت و تجرد نسبت به ازدواج در آیین مسیحیت از جایگاهی ویژه برخوردار است؛ در حالی که در دین مبین اسلام، تجرد و رهبانیت امری کاملاً مردود است و برخلاف مسیحیت عامل تقرب به خداوند محسوب نمیشود؛ بلکه این ازدواج است که زمینهساز تکامل و تقرب الهی خواهد بود.
کلام خداوند و سخن وحی نه تنها با پیام و محتوای عالی و نغز خود راهنمای حق جویان و حقیقتطلبان است، بلکه در ارائهی حقایق آیینی و معرفی راه و روش نیز راهنمایی بیبدیل و بیهمتا است. یکی از روشهای قرآن در اعطای بصیرت و ایجاد بینش، مقایسهی دو سوی موضوعات است. آنگاه که قرآن آگاهان را در برابر جاهلان قرار میدهد و استفهام معرفتی ارائه مینماید، همین شیوه از بصیرتآفرینی را به کار میگیرد: «هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون»(زمر، 9) همچنانکه با مقایسهی نابینا و بینا و اهل ایمان و عمل صالح با انسان بدکار «و ما یستوی الاعمی و البصیر و الذین
فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 26 صفحه
چکیده
پوشش زن از احکام مشترک میان همه ادیان ابراهیمی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) است که هر کدام جداگانه اهمیت و جایگاه آن را مورد تأکید قرار دادهاند؛ تنها تفاوت در حدود حجاب و گاه فلسفه آن میباشد. در آیین یهود، بر استفاده از پوشش سراسری برای اندام و پوشش سر تأکید شده است؛ البته در مورد دختران مجرد، موی سر به شرط سادگی میتواند مشخص باشد. به عبارت دیگر در یهودیت، رعایت حجاب متلازم با تأهل است؛ حال آن که در آیین مسیحیت، تجرد مقدس شمرده میشود، لذا رعایت پوشش کامل و پرهیز از آرایش و جلوهگری برای از بین بردن زمینه تحریک در جامعه، به صورت شدیدتری دنبال شده است؛ چرا که رهبانیت و ترک لذایذ دنیوی از اصول این دین بوده و فلسفه پوشش هم به همین امر برمیگردد. در اسلام رعایت حجاب به منظور حفظ پاکی و قداست زن و اجتماع مورد توجه خاص قرار گرفته و حدود آن با توجه به آیات و روایات، پوشاندن همه بدن به جز وجه و کفین معرفی شده است.
1) مقدمه
تحقیق در ادیان ابراهیمی[1]، نشانگر آن است که این ادیان از اشتراکات بسیاری برخوردارند. این اشتراک نظر، نه تنها در اصول کلی اعتقادی مثل ایمان به خدا، نبوت و معاد قابل ملاحظه است، بلکه در فروع و احکام دین نیز دستورات مشابهی مانند نماز، روزه، دعا، زیارت و حتی بعضی شعائر دینی وجود دارد و البته در تعالیم اخلاقی، این تشابه در مواردی به حداعلی میرسد. به طوری که دعوت به فضائل اخلاقی از قبیل راستی، درستکاری، صبر، گذشت، فداکاری، خدمت به دیگران و نیز رعایت عفت در مقابل هوسها و نفسانیات و به طور کلی اموری که اغلب مشترکاً گناه شمرده میشوند، از ارکان زندگی اخلاقی پیروان میباشد. در همه این ادیان، رسولان به عنوان الگوی دینی از پاکترین و عفیفترین انسانها به حساب میآیند و روحانیون ایشان از مرد و زن، پارساترین پیروان میباشند.
از دیگر اموری که مورد توجه خاص همه ادیان الهی بوده، مسأله «پوشش زنان یا حجاب» است؛ بهطوریکه در سیرة زنان مقدس آنها، علاوه بر عفتپیشگی و منزه از خطا بودن، پوشش کاملی دیده میشود که زنان مومن این ادیان، هنوز در زی آن میباشند.
بنابراین با توجه به اهمیت این موضوع در این مقاله به بررسی تطبیقی ضرورت پوشش زنان و حدود آن در سه آیین بزرگ یهود، مسیحیت و اسلام با توجه به نص تعالیم کتب مقدس آنان خواهیم پرداخت تا روشن شود که در هر کدام از این سه دین بزرگ الهی، حجاب از چه جایگاه و اهمیتی برخوردار است و حدود و ثغور آن تا کجاست.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:11
فهرست مطالب
مقدمه ...................................................................................................... آ
ویژگیهای دین جهانی اسلام و تفاوت آن با سایر ادیان ................................. 1
فرامرزی بودن دعوت ادیان دلیلی بر غیرنژادی بودن آن ادیان ................... 8
تأکیدات پیامبر اکرم بر نفی تعصبات قومی و نژادی ..................................... 10
منابع .................................................................................................... 11
مقدمه :
قرآن کریم که دین خدا را از آدم تا خاتم یک جریان پیوسته معرفى مى کند نه چند تا، یک نام روى آن مى گذارد و آن «اسلام » است.البته مقصود این نیست که در همه دوره ها دین خدا با این نام خوانده مى شده است و با این نام در میان مردم معروف بوده است، بلکه مقصود این است که حقیقت دین داراى ماهیتى است که بهترین معرف آن لفظ اسلام است، و این است که مى گوید: ان الدین عند الله الاسلام (آل عمران/19) . دین در نزد خدا اسلام است. یا مى گوید:« ما کان ابراهیم یهودیا و لا نصرانیا و لکن کان حنیفا مسلما» (آل عمران/67) ابراهیم نه یهودى و نه نصرانى بلکه حق جو و مسلم بود. قرآن کریم هرگز کلمه دین را به صورت جمع (ادیان) نیاورده است. دین در قرآن همواره مفرد است، زیرا آن چیزی که وجود داشته و دارد دین است نه دینها. بعلاوه، قرآن تصریح می کند که دین مقتضای فطرت و ندای طبیعت روحانی بشر است. «فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التی فطر الناس علیها»(روم/30)؛ حق جویانه چهره خویش را به سوی دین، همان فطرت خدا که مردم را بر آن آفریده، ثابت نگهدار. مگر بشر چند گونه فطرت و سرشت و طبیعت می تواند داشته باشد؟! اینکه دین از اول تا آخر جهان یکی است و وابستگی با فطرت و سرشت بشر دارد - که آن نیز بیش از یکی نمی تواند باشد - رازی بزرگ و فلسفه ای شکوهمند در دل خود دارد و تصور خاصی درباره فلسفه تکامل به ما می دهد.