لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه29
فهرست مطالب
فهرست
معنای لغوی و اصطلاحی فطرت
ویژگیهای امور فطری
فطرت از دیدگاه قرآن
من متعالی، فطرت الهی
نظریه ها
ایمان فطری به خداوند
بازگشت به فطرت در اثر توجه به آیات خدا
شیطان و منحرف ساختن انسان از فطرت
فطرت راه شناخت خدا
آیا انسان فطریاتی دارد؟
فطری بودن پرستش خدا
فطرت در قرآن
آیه فطرت
گرایشهای مقدس
معنای لغوی و اصطلاحی فطرت
فطرت از ماده« فطر» به معنای شکافتن چیزی از طرف طول است.[1] سپس به هر گونه شکافتن اطلاق شده است و از آنجا که آفرینش و خلقت به منزله شکافتن پرده تاریک عدم آفرینش است یکی از معانی مهم این واژه همان آفرینش و خلقت است.( وجهت وجهی للذی فطر السموات و الارض) [2] من روی خود را به کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده است.
فرهنگ اقرب الموارد فطرت را چنین معنا کرده:« الفطرة هی الصفة التی یتصف بها کل مولود فی اول زمان خلقة» فطرت عبارت است از صفتی که هر فرزندی در آغاز آفرینش خود به آن متصف می شود.
بنابرتعریف فوق می توان گفت فطرت عبارت است از صفات و خصوصیاتی
[1] طبرسی مفسر معروف
2- سوره انعام، آیه 79
فطرت
18 صفحه
مقدمه:
(( مَتی غِبتَ حَتی تَحتاجَ اِلی دَلیلٍ یَدُلٌ عَلَیکَ اَو مَتی بَعُدتَ حَتی یکونُ الآثارُ هِیَ الَّتی تُوصِلُ اِلَیک . عَمِیت عَینُ لا تَراکُ ))
کی، ناپیدا و نهان بود وای تا دیدار تو به دلیل نیازمند باشد ؟ و یا آنکه کی، جدا و دور بوده ای تا تشرف و دستیابی به حضرت تو، از طریق توجه به آثار وجودی تو صورت گیرد؟
کور باد کسی که (دیده ای که) تو را نبیند. ( دعای معروف عرفه ی سید الشهداء (ع) )
این تحقیق درباره فطرت که در فرهنگ و معارف اسلامی جایگاه ویژه ای دارد، می باشد. اول به تعریف فطرت و بعداً شناختهای فطری و طرق شناخت فطری اشاره شده است. و همچنین نظر عمده ای از حکما و فلاسفه ی معاصر دوباره بیان شده و در آخر هم به نقش فطرت در خداشناسی و خداباوری پرداخته شده است.
هدف از تحقیق، علاوه بر کار کلاسی، علاقه شخصی ام به مطالعه ی مباحثی پیرامون فطرت انسان است و بیشتر از منابع کتابخانه ای که در پایان آمده است استفاده کرده ایم.
فطرت، خداجویی
129 صفحه
عبادت، فطریت بشرّیت است:
فطرتاً هر موجودی که لباس هستی پوشیده و از کتم عدم پای به عرصة حیات و زندگی نهاده، به طور مرموز و ناخودآگاه، خواستار و پویای آفریدگار و صانع خویش است و از هر سوی به سوی دیگر خالق و پروردگار خود را میجوید، تا پاس حرمت، و احترام لازم او را بنماید، و از فضل و رحمت و اکرام او، تشکّر و سپاسگزاری نموده، و به مصداق اینکه «انسان بندة احسان است» به پیشگاه با عظمت او سرتعظیم فرود آورد.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:22
تعریف فطرت
سخن ابن اثیر
سخن ابن عباس
کلام مرحوم شیخ عباس قمی
کلمه " فطرت "
آیا دین فطری است؟
کسانی که به زبان عربی آشنا هستند میدانند که وزن " فعلة " دلالت بر
نوع یعنی گونه میکند . " جلسة " یعنی نشستن ، و " جلسة " یعنی نوع
خاصی از نشستن . " جلست جلسة زید " یعنی نشستم به گونه نشستن زید ،
همانگونه که زید مینشیند نشستم . ابن مالک در " الفیه " میگوید: و فعلة لمره کجلسة و فعلة لهیئة کجلسة چنانکه گفتیم در قرآن ، لغت " فطرت " در مورد انسان و رابطه او با دین آمده است : « فطره الله التی فطر الناس علیها »یعنی آن گونه خاص
از آفرینش که ما به انسان دادهایم ، یعنی انسان به گونهای خاص آفریده
شده است . این کلمهای که امروز میگویند " ویژگیهای انسان " ، اگر ما
برای انسان یک سلسله ویژگیها در اصل خلقت قائل باشیم ، مفهوم فطرت را
میدهد . فطرت انسان یعنی ویژگیهایی در اصل خلقت و آفرینش انسان .
سخن ابن اثیر
یکی از کتب معتبری که در لغات حدیث نوشته شده است کتابی است به
نام النهایة از ابن اثیر که تا حد زیادی معروف است و چون میخواهیم از
مدارک معتبر شاهد آورده باشیم از این کتاب نقل میکنیم:
(1) همچنان که در لغات قرآن " مفردات " راغب کتاب بسیار نفیسی است . راغب لغات قرآن را خیلی خوب ریشه شکافی کرده است و ابن اثیر لغات حدیث را ابن اثیر در النهایه به مناسبت ، آن حدیث معروف را نقل میکند که (( کل مولود یولد علی الفطره ))...
( 2 ) (هر مولودی بر فطرت اسلامیه متولد میشود لکن پدران او )یعنی عوامل خارجی او را منحرف میکنند ، یهودی یا نصرانی یا مجوسیاش میکنند ، که درباره این حدیث بعد بحث میکنیم . چون این حدیث را نقل کرده ، کلمه " فطرت " را معنی کرده است الفطر : الابتداء والاختراع . " فطر " یعنی ابتدا و اختراع ، یعنی خلقت ابتدایی
مقصود از خلقت ابتدایی که ابداع هم احیانا به آن میگویند خلقت غیر
تقلیدی است . کار خدا فطر است ، اختراع است ولی کار بشر معمولا تقلید
است ، حتی در اختراعی هم که بشر میکند عناصر تقلید وجود دارد ، یعنی چه ؟
کارهای بشر تقلید از طبیعت است ، یعنی قبلا طبیعتی وجود دارد و بشر آن
را الگو قرار میدهد و بر اساس آن نقاشی میکند ، صناعی میکند ، مجسمه
سازی میکند . بشر احیانا اختراع و ابتکار هم میکند و قدرت بر اختراع و
ابتکار هم دارد ، ولی مایههای اصلی اختراع و ابتکار بشر باز خود طبیعت است یعنی از طبیعت الگو میگیرد)در معارف اسلامی در نهج البلاغه و غیر آن روی این قضیه زیاد تکیه شده است و قهرا همینطور هم است ) اما خدا کار خودش را از یک صنع دیگری تقلید نکرده ، چون هر چه هست صنع اوست و مقدم بر صنع او چیزی نیست (
پس کلمه " فطر " مساوی با ابتداء و اختراع است ، یعنی عملی که از
روی چیز دیگری تقلید نشده است بعد میگوید : والفطره : الحالة منه کالجلسة والرکبة فطرت یعنی حالت خاص و نوع خاصی از آفرینش ، مثل لغت " جلسة " و " رکبة " که به معنی نوع خاصی نشستن و نوع خاصی ایستادن است .والمعنی انه یولد
علی نوع من الجبلة والطبع المتهیی لقبول الدین فلو ترک علیها لاستمر علی
لزومها . یعنی انسان به نوعی از جبلت و سرشت و طبیعت آفریده شده است
که برای پذیرش دین آمادگی دارد و اگر به حال خود و به حال طبیعی رها شود
همان راه را انتخاب میکند مگر اینکه عوامل خارجی و قسری او را از راهش
منحرف کرده باشد. بعد ابن اثیر میگوید در حدیث ، لغت " فطرت " مکرر آمده است . مثلا در حدیثی از پیغمبر اکرم که ابن اثیر ابتدای حدیث را نیاورده آمده است
((علی غیر فطره محمد )) یعنی (( علی غیر دین محمد ))یعنی در
اینجا به جای کلمه ((دین))خود کلمه (( فطرت )) آمده است .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:22
تعریف فطرت
سخن ابن اثیر
سخن ابن عباس
کلام مرحوم شیخ عباس قمی
کلمه " فطرت "
آیا دین فطری است؟
کسانی که به زبان عربی آشنا هستند میدانند که وزن " فعلة " دلالت بر
نوع یعنی گونه میکند . " جلسة " یعنی نشستن ، و " جلسة " یعنی نوع
خاصی از نشستن . " جلست جلسة زید " یعنی نشستم به گونه نشستن زید ،
همانگونه که زید مینشیند نشستم . ابن مالک در " الفیه " میگوید: و فعلة لمره کجلسة و فعلة لهیئة کجلسة چنانکه گفتیم در قرآن ، لغت " فطرت " در مورد انسان و رابطه او با دین آمده است : « فطره الله التی فطر الناس علیها »یعنی آن گونه خاص
از آفرینش که ما به انسان دادهایم ، یعنی انسان به گونهای خاص آفریده
شده است . این کلمهای که امروز میگویند " ویژگیهای انسان " ، اگر ما
برای انسان یک سلسله ویژگیها در اصل خلقت قائل باشیم ، مفهوم فطرت را
میدهد . فطرت انسان یعنی ویژگیهایی در اصل خلقت و آفرینش انسان .
سخن ابن اثیر
یکی از کتب معتبری که در لغات حدیث نوشته شده است کتابی است به
نام النهایة از ابن اثیر که تا حد زیادی معروف است و چون میخواهیم از
مدارک معتبر شاهد آورده باشیم از این کتاب نقل میکنیم:
(1) همچنان که در لغات قرآن " مفردات " راغب کتاب بسیار نفیسی است . راغب لغات قرآن را خیلی خوب ریشه شکافی کرده است و ابن اثیر لغات حدیث را ابن اثیر در النهایه به مناسبت ، آن حدیث معروف را نقل میکند که (( کل مولود یولد علی الفطره ))...
( 2 ) (هر مولودی بر فطرت اسلامیه متولد میشود لکن پدران او )یعنی عوامل خارجی او را منحرف میکنند ، یهودی یا نصرانی یا مجوسیاش میکنند ، که درباره این حدیث بعد بحث میکنیم . چون این حدیث را نقل کرده ، کلمه " فطرت " را معنی کرده است الفطر : الابتداء والاختراع . " فطر " یعنی ابتدا و اختراع ، یعنی خلقت ابتدایی
مقصود از خلقت ابتدایی که ابداع هم احیانا به آن میگویند خلقت غیر
تقلیدی است . کار خدا فطر است ، اختراع است ولی کار بشر معمولا تقلید
است ، حتی در اختراعی هم که بشر میکند عناصر تقلید وجود دارد ، یعنی چه ؟
کارهای بشر تقلید از طبیعت است ، یعنی قبلا طبیعتی وجود دارد و بشر آن
را الگو قرار میدهد و بر اساس آن نقاشی میکند ، صناعی میکند ، مجسمه
سازی میکند . بشر احیانا اختراع و ابتکار هم میکند و قدرت بر اختراع و
ابتکار هم دارد ، ولی مایههای اصلی اختراع و ابتکار بشر باز خود طبیعت است یعنی از طبیعت الگو میگیرد)در معارف اسلامی در نهج البلاغه و غیر آن روی این قضیه زیاد تکیه شده است و قهرا همینطور هم است ) اما خدا کار خودش را از یک صنع دیگری تقلید نکرده ، چون هر چه هست صنع اوست و مقدم بر صنع او چیزی نیست (
پس کلمه " فطر " مساوی با ابتداء و اختراع است ، یعنی عملی که از
روی چیز دیگری تقلید نشده است بعد میگوید : والفطره : الحالة منه کالجلسة والرکبة فطرت یعنی حالت خاص و نوع خاصی از آفرینش ، مثل لغت " جلسة " و " رکبة " که به معنی نوع خاصی نشستن و نوع خاصی ایستادن است .والمعنی انه یولد
علی نوع من الجبلة والطبع المتهیی لقبول الدین فلو ترک علیها لاستمر علی
لزومها . یعنی انسان به نوعی از جبلت و سرشت و طبیعت آفریده شده است
که برای پذیرش دین آمادگی دارد و اگر به حال خود و به حال طبیعی رها شود
همان راه را انتخاب میکند مگر اینکه عوامل خارجی و قسری او را از راهش
منحرف کرده باشد. بعد ابن اثیر میگوید در حدیث ، لغت " فطرت " مکرر آمده است . مثلا در حدیثی از پیغمبر اکرم که ابن اثیر ابتدای حدیث را نیاورده آمده است
((علی غیر فطره محمد )) یعنی (( علی غیر دین محمد ))یعنی در
اینجا به جای کلمه ((دین))خود کلمه (( فطرت )) آمده است .