تفکر ناب دروازه ورود به سرزمین سیگماها (σ)
مقایسه ایی توصیفی بین ابزارهای حل مسئله شش سیگما (Six Sigma) ، تفکر ناب (Lean Thinking) و تئوری محدودیتها (Theory Of Constraints)
چکیده:
عرصه کنونی کسب و کار ، تصویری جدید از سازمان ارائه می کند با این نگرش جدید ، سازمان مجموعه ای از فرایندهایی است که هدف آنها ایجاد ارزش برای مشتری است و مستلزم ایجاد ارزش برای مشتری ، آفرینش ارزش در خود سازمان است . برنامه سازمانی که می خواهد رویکرد فوق را دنبال کند در وهله اول ورود به حوزه سیگما هاست و در مرحله بعد طی مراحل بهبود تا رسیدن به سطح شش سیگما(six sigma) یعنی 3.4 خطا در یک میلیون فرصت می باشد . مفهوم بنیادی تفکر ناب ، در ریشه کن کردن اتلاف و آفرینش ارزش در سازمان نهفته است . تفکر ناب نگرشی است ، برای افزایش بهره وری و ارزش آفرینی مستمر و حداقل کردن هزینه ها و اتلافات ، به این ترتیب می توان دروازه ورود به سرزمین سیگما ها را ، رفع عیوب ، اتلافات و خطاهای مشهود از طریق روشهای سریع ، نظیر مفاهیم و تکنیک های تفکر ناب(lean thinking) دانست . چرا که برای افزایش نرخ سیگما نیاز است افزایش نمایی در کاهش عیوب و اتلافات بوجود آید .
با گذار از سیگماهای پایین تر به سیگمای بالاتر کانون توجه طرح های بهبود سازمان بر فرایند ها منعطف می گردد . متدولوژی شش سیگما این امکان را به سازمانها می دهد که با بهره گیری از این متدولوژی ، خطای فرایندها را به حداقل رساند از طرفی تئوری محدودیتها(TOC) معتقد است که هر سیستم (متشکل از یک یا چند فرایند) دست کم دارای یک محدودیت است و وجود محدودیتها نشان دهنده پتانسیل برای رشد و انجام تغییرات نتیجه بخش می باشد . تمرکز اصلی تئوری محدودیتها از طرفی بر افزایش بهره وری ازطریق مدیریت محدودیتها و از طرف دیگر افزایش کمی و کیفی خروجی فرایند هاست . پیاده سازی ، بکار گیری و بهره مندی توامان نظام تفکر ناب ، متدولوژی شش سیگما و مدل تئوری محدودیت ها ، بعنوان طرح های های بهبود (improvement programs) می تواند برنامه راهبردی اغلب سازمان ها و بنگاههای اقتصادی جهت نیل به هدف بنیادین خود یعنی ایجاد ارزش برای مشتری باشد.
فرمت فایل: ورد (قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 43
فهرست
چکیده
مقدمه
تعریف (Six Sigma)
اهداف نهایی (Six Sigma)
سیگمای فرایند
چرخه DMAIC
فازیک- Define (تعریف)
فاز دو – Measure (اندازه گیری)
فاز سه – Analyze (تحلیل)
ابزارهای مورد استفاده در فاز تحلیل
فاز چهار – Improve (بهبود)
ابزارهای مورد استفاده در فاز بهبود
فاز پنج – Control (کنترل)
ابزارهای مورد استفاده در فاز کنترل
اتلاف – Muda یا (waste)
انواع اتلاف های موجود در سازمان – Muda یا (waste)
اصل اول – تعیین ارزش (value)
قلمرو بکارگیری تئوری محدودیت ها (TOC APPLICATION)
ابزارهای موردنیاز برای کاربرد تئوری محدودیتها
منابع و ماخذ
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 53
فهرست مطالب:
چکیده:
مقدمه
بخش اول - شش سیگما( Six Sigma )
تعریف ( Six Sigma ) :
اهداف نهایی ( Six Sigma ) :
سیگمای فرایند
چرخه DMAIC
فازیک- Define ( تعریف )
فاز دو – Measure ( اندازه گیری)
فاز سه – Analyze ( تحلیل)
فاز چهار - Improve ( بهبود )
فاز پنج - Control ( کنترل )
بخش دوم - تفکر ناب ( Lean Thinking )
اتلاف - Muda یا (waste)
اصول تفکر ناب - lean thinking
اصل اول - تعیین ارزش ( value)
اصل دوم – شناسایی جریان ارزش ( value stream )
اصل سوم - ایجاد حرکت بدون وقفه در این ارزش ( flow )
اصل چهارم - امکان دادن به مشتری تا بتواند این ارزش را از تولید کننده بیرون بکشد
اصل پنجم - تعقیب کمال ( perfection )
بستر سازی و توسعه فرهنگ سازمانی با مفاهیم تفکر ناب
بخش سوم – تئوری محدودیت ها ( Theory Of Constraints )TOC
نتیجه گیری
منابع و ماخذ :
چکیده:
عرصه کنونی کسب و کار ، تصویری جدید از سازمان ارائه می کند با این نگرش جدید ، سازمان مجموعه ای از فرایندهایی است که هدف آنها ایجاد ارزش برای مشتری است و مستلزم ایجاد ارزش برای مشتری ، آفرینش ارزش در خود سازمان است . برنامه سازمانی که می خواهد رویکرد فوق را دنبال کند در وهله اول ورود به حوزه سیگما هاست و در مرحله بعد طی مراحل بهبود تا رسیدن به سطح شش سیگما( six sigma) یعنی 3.4 خطا در یک میلیون فرصت می باشد . مفهوم بنیادی تفکر ناب ، در ریشه کن کردن اتلاف و آفرینش ارزش در سازمان نهفته است . تفکر ناب نگرشی است ، برای افزایش بهره وری و ارزش آفرینی مستمر و حداقل کردن هزینه ها و اتلافات ، به این ترتیب می توان دروازه ورود به سرزمین سیگما ها را ، رفع عیوب ، اتلافات و خطاهای مشهود از طریق روشهای سریع ، نظیر مفاهیم و تکنیک های تفکر ناب( lean thinking ) دانست . چرا که برای افزایش نرخ سیگما نیاز است افزایش نمایی در کاهش عیوب و اتلافات بوجود آید .
با گذار از سیگماهای پایین تر به سیگمای بالاتر کانون توجه طرح های بهبود سازمان بر فرایند ها منعطف می گردد . متدولوژی شش سیگما این امکان را به سازمانها می دهد که با بهره گیری از این متدولوژی ، خطای فرایندها را به حداقل رساند از طرفی تئوری محدودیتها( TOC ) معتقد است که هر سیستم ( متشکل از یک یا چند فرایند ) دست کم دارای یک محدودیت است و وجود محدودیتها نشان دهنده پتانسیل برای رشد و انجام تغییرات نتیجه بخش می باشد . تمرکز اصلی تئوری محدودیتها از طرفی بر افزایش بهره وری ازطریق مدیریت محدودیتها و از طرف دیگر افزایش کمی و کیفی خروجی فرایند هاست . پیاده سازی ، بکار گیری و بهره مندی توامان نظام تفکر ناب ، متدولوژی شش سیگما و مدل تئوری محدودیت ها ، بعنوان طرح های های بهبود ( improvement programs ) می تواند برنامه راهبردی اغلب سازمان ها و بنگاههای اقتصادی جهت نیل به هدف بنیادین خود یعنی ایجاد ارزش برای مشتری باشد .
در این پروژه برآنیم که چگونگی استفاده از دانش و دیدی که هر یک مدلهای کارت امتیازی متوازن BSC و مدل شش سیگما 6D به سازمان می دهد را نشان دهیم تا بتوانیم در مورد کاربرد این دو مدل در شرکت مازی نور گفتگو کنیم.
در این پروژه برآنیم که چگونگی استفاده از دانش و دیدی که هر یک مدلهای کارت امتیازی متوازن BSC و مدل شش سیگما 6D به سازمان می دهد را نشان دهیم تا بتوانیم در مورد کاربرد این دو مدل در شرکت مازی نور گفتگو کنیم.
تفکر ناب دروازه ورود به سرزمین سیگماها (σ)
مقایسه ایی توصیفی بین ابزارهای حل مسئله شش سیگما (Six Sigma) ، تفکر ناب (Lean Thinking) و تئوری محدودیتها (Theory Of Constraints)
چکیده:
عرصه کنونی کسب و کار ، تصویری جدید از سازمان ارائه می کند با این نگرش جدید ، سازمان مجموعه ای از فرایندهایی است که هدف آنها ایجاد ارزش برای مشتری است و مستلزم ایجاد ارزش برای مشتری ، آفرینش ارزش در خود سازمان است . برنامه سازمانی که می خواهد رویکرد فوق را دنبال کند در وهله اول ورود به حوزه سیگما هاست و در مرحله بعد طی مراحل بهبود تا رسیدن به سطح شش سیگما(six sigma) یعنی 3.4 خطا در یک میلیون فرصت می باشد . مفهوم بنیادی تفکر ناب ، در ریشه کن کردن اتلاف و آفرینش ارزش در سازمان نهفته است . تفکر ناب نگرشی است ، برای افزایش بهره وری و ارزش آفرینی مستمر و حداقل کردن هزینه ها و اتلافات ، به این ترتیب می توان دروازه ورود به سرزمین سیگما ها را ، رفع عیوب ، اتلافات و خطاهای مشهود از طریق روشهای سریع ، نظیر مفاهیم و تکنیک های تفکر ناب(lean thinking) دانست . چرا که برای افزایش نرخ سیگما نیاز است افزایش نمایی در کاهش عیوب و اتلافات بوجود آید .
با گذار از سیگماهای پایین تر به سیگمای بالاتر کانون توجه طرح های بهبود سازمان بر فرایند ها منعطف می گردد . متدولوژی شش سیگما این امکان را به سازمانها می دهد که با بهره گیری از این متدولوژی ، خطای فرایندها را به حداقل رساند از طرفی تئوری محدودیتها(TOC) معتقد است که هر سیستم (متشکل از یک یا چند فرایند) دست کم دارای یک محدودیت است و وجود محدودیتها نشان دهنده پتانسیل برای رشد و انجام تغییرات نتیجه بخش می باشد . تمرکز اصلی تئوری محدودیتها از طرفی بر افزایش بهره وری ازطریق مدیریت محدودیتها و از طرف دیگر افزایش کمی و کیفی خروجی فرایند هاست . پیاده سازی ، بکار گیری و بهره مندی توامان نظام تفکر ناب ، متدولوژی شش سیگما و مدل تئوری محدودیت ها ، بعنوان طرح های های بهبود (improvement programs) می تواند برنامه راهبردی اغلب سازمان ها و بنگاههای اقتصادی جهت نیل به هدف بنیادین خود یعنی ایجاد ارزش برای مشتری باشد.
فرمت فایل: ورد (قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 43
فهرست
چکیده
مقدمه
تعریف (Six Sigma)
اهداف نهایی (Six Sigma)
سیگمای فرایند
چرخه DMAIC
فازیک- Define (تعریف)
فاز دو – Measure (اندازه گیری)
فاز سه – Analyze (تحلیل)
ابزارهای مورد استفاده در فاز تحلیل
فاز چهار – Improve (بهبود)
ابزارهای مورد استفاده در فاز بهبود
فاز پنج – Control (کنترل)
ابزارهای مورد استفاده در فاز کنترل
اتلاف – Muda یا (waste)
انواع اتلاف های موجود در سازمان – Muda یا (waste)
اصل اول – تعیین ارزش (value)
قلمرو بکارگیری تئوری محدودیت ها (TOC APPLICATION)
ابزارهای موردنیاز برای کاربرد تئوری محدودیتها
منابع و ماخذ