لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 15
فهرست و توضیحات:
مقدمه
تعریف قرآن
تأکید قرآن بر علم
جمع بندی و نتیجه گیری
علوم و مسلمانان
۱) قرن اول هجری:
۲) قرن دوم هجری:
۳) نهضت ترجمه:
۴) نهضت تألیف:
علومی که به وسیله مسلمانان پایه گذاری شد
علومی که در اسلام واجب است
الف) وجوب عینی:
ب) وجوب کفایی:
مقدمه
اسلام آموختن دانش را، فریضه دانسته و بر آن تأکید نموده است. البته در نظر قرآن کریم منظور نوع خاصی از علم (مانند فلسفه، علوم تجربی، اجتماعی، یا احکام الهی و...) نیست، بلکه علم به معنای عام، مورد توجه اسلام است.
تعریف قرآن
در فـرهـنـگ اسلام و تشیع قرآن را همواره با صفت کریم به صورت قرآن کریم (اهل سنت) با صفت مجید , به صورت قرآن مجید (اهل تشیع) می نامند و این دو صفت منشا قرآنی دارد. از قرآن مجید دوگونه تعریف می توان به دست داد. نـخـسـت تـعریف ساده و عرفی که قرآن را کتاب مقدس و آسمانی اسلام و وحی الهی بر حضرت محمد (ص) می داند. دوم تـعریف علمی که قرآن را وحی نامه اعجازآمیز الهی می داند که به زبان عربی , به عین الفاظ توسط فرشته امین وحی , جبرئیل , از جانب خداوند و از لوح محفوظ , بر قلب و زبان پیامبر اسلام (ص) هـم اجمالا یکباره و هم تفصیلا در مدت بیست و سه سال نازل شده و حضرت (ص) آن را بر گـروهـی از اصـحـاب خـود خوانده و کاتبان وحی (از میان اصحاب) آن را با نظارت مستقیم و مـسـتـمر حضرت (ع) نوشته اند و حافظان بسیار , هم از میان اصحاب , آن را حفظ و به تواتر نقل کـرده انـد و در عـصـر پـیامبر (ص) هم مکتوب بوده ولی مدون نبوده است , و در عصر عثمان با نظارت او طی چند سال , منتهی به حدود سال ۲۸ هجری , مدون بین الدفتین ,از سوره فاتحه تا ناس , در ۱۱۴ سوره , می گردد.
و متن آن مقدس و متواتر و قطعی الصدور است و تلاوت آن مستحب مؤکد است . ایـمـان بـه قـرآن مـجـید به توصیفی که گفته شد و نیز معجزه الهی و سند نبوت دانستن آن و مـحـفوظ بودنش از خطا و هرگونه افزود و کاست (تحریف) , از ضروریات اسلام و مذهب تشیع است .
قـرآن به زبان عربی بسیار شیوایی که مایه اعجاب فصحای عرب (و بعدها اقوام دیگر) گردیده و در تـاریـخ زبـان عـربی , سابقه و همانندی نداشته , در طی مدت بیست و سه سال , یعنی سراسر زمـانـی کـه حـضـرت رسـول (ص) به وظیفه رسالت و ابلاغ پیام الهی و دعوت به اسلام اشتغال داشـتـه انـد , بـه صورت بخش بخش (منجما یا نجوما) بر حضرت رسول (ص) وحی شده است و چنانچه اشاره شد حافظان , حفظش کرده و کاتبان با نوشت افزارهای بسیار ابتدایی , با خطی که هـنـوز نـقـطـه و نـشان و علائم اعراب نداشته است , و کوفی نام داشته است , در چندین نسخه بازنویس شده است .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 7
فهرست و توضیحات:
خشنودی خدا
آیت الله محمد تقی بهجت
قرآن کریم درباره بهشتیان می فرماید: « وعد الله المومنین و المومنات جنات تجری من تحتها الانهارخالدین فیها و مساکن طیبه فی جنات عدن و رضوان من الله اکبر ذلک هو الفوز العظیم؛ خداوند به مردان و زنان با ایمان، بهشت هایی را که از پای درختانش نهرها جاری است که همیشه در آنند و سراهایی پاکیزه در جنات عدن وعده کرده است، ولی رضوان خدا برتر است، این همان کامیابی بزرگ است» (سوره توبه، آیه 72). یعنی از اینکه نعمتهای جسمانی در بهشت را ذکر می کند، می فرماید که اما بالاتر از همه خشنودی حق است. این " بالاتر از همه " برای چه کسی است؟ آدمی که اساسا در دنیا خدا را نشناخته و از حب خدا و رضای خدا و خشنودی خدا و عبودیت، چیزی درک نکرده او در آخرت هم محجوب است: « من کان فی هذه اعمی فهو فی الاخرة اعمی و اضل سبیلا؛ و هر که در این دنیا کور (دل) باشد در آخرت هم کور و گمراه تر خواهد بود» (سوره اسراء/72). نمی شود انسان در این دنیا کور باشد و در آن دنیا بینا و این چشمی که در این دنیا باز نشده در آن دنیا بینا شود! فخر رازی می گوید:
ترسم بروم (یعنی بمیرم) عالم جان نادیده *** بیرون روم از جهان، جهان نادیده
در عالم جان چون روم از عالم تن؟ *** در عالم تن عالم جان نادیده
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 19
فهرست و توضیحات:
معنویت و سکولاریسم
ترجمه سکولاریزم
دشوارى ترجمه
سکولاریزم و معنویت
صور معنویت و دین
صدق و کذب علمى و عملى
صور سکولاریزم
تفاسیر سکولار دین
معنویت کاذب
زمینهها و انگیزهها
سکولاریزم پنهان
بعد تاریخى سکولاریزم
بعد تاریخى توجیه معنوى سکولاریزم عملى
تفسیر دنیوى اندیشههاى دینى
مقاومت اجتماعى سکولاریزم و دیانت
پست سکولاریزم
هابرماس
دین و مرجعیت عرف و علم ابزارى
ترجمه سکولاریزم
براى سکولاریزم (secularism) و مشتقات مربوط به آن در زبان فارسى معادلهاى فراوانى به کار برده شده است. در ترجمه سکولاریزم: دنیاپرستى، اعتقاد به اصالت امور دنیوى، غیر دین گرایى، نادینىگرى، جدا شدن دین از دنیا، دنیویت، دنیوىگرى، روشنفکرى غیر مذهبى، مذهب جدائى دین از سیاست (حکومت) لائیسم، بى دینى، لامذهبى، علمانیّت ...
در ترجمه سکولار (secular): بىحرمت، ناسوتى، بشرى، زمینى (غیر معنوى)، دنیوى، این دنیایى، غیر مذهبى، این جهانى، عرفى، گیتیانه (در برابر دنیوى یا اخروى)، روشنفکر، لائیک، بىدین، ... و در ترجمه سکولاریزاسیون: (Secularization)نادینى، دنیوى کردن، جدا انگارى دین و دنیا، دین زدایى، علمانیت، عرفى شدن .... معادلهاى متکثر و فراوانى که در برابر سکولاریزم و مشتقات مربوط به آن به کار برده شده است با صرف نظر از صحت و سقم آنها، نشان دهنده دشوارى ترجمه این لفظ در ادبیات فارسى است.
دشوارى ترجمه
مفاهیم کلیدى و محورى هر فرهنگ و تمدن به سهولت قابل انتقال و قابل ترجمه در حوزههاى فرهنگى رقیب نیست، دشوارى ترجمه این مفاهیمبه معادل یابى الفاظ محدود نمىشود، بلکه ریشه در دو امر دارد. اول: بار معنایى این مفاهیم و بیگانه و نامأنوس بودن معناى آنها براى فرهنگىکه ترجمه در آن واقع مىشود و دوم: اثر مخرب و ساختار شکنانه برخى از این مفاهیم و معانى براى فرهنگهاى رقیب و در نتیجه موضعگیرىفرهنگ رقیب در قبال آنها.
موضع گیرى در قبال مفاهیم فرهنگى رقیب موجب مىشود تا برخى عوامل و انگیزههاى اجتماعى و سیاسى مانع از تبیین شفاف آنها شود، زیرا کسانى که در متن فرهنگ رقیب، شیفتگى نسبت به آن مفاهیم دارند، در هنگام انتقال آن مفاهیم با رویکردى ترویجى و تبلیغى از ترجمههایىپوشش مىگیرند که با ابهام خود مانع از برانگیخته شدن حساسیتهاى اجتماعى و فرهنگى گردد، و بلکه در صورت امکان در اثر ابهام و عواملعارضى مورد استقبال عموم قرار گیرند.
هر یک از عوامل یاد شده در ترجمه سکولاریزم به گونهاى تأثیر داشتهاند و مجموعه این امور وضعیت موجود را در ترجمه آن پدید آورده اند.
سکولاریزم و معنویت
با صرف نظر از معادل هایى که براى سکولاریزم و مشتقات مربوط به آن به کار برده مىشود، در معناى سکولاریزم مىتوان گفت این لفظ ناظر به نوعى هستىشناسى است که اصالت را به امور دنیوى و این جهانى مىدهد، و این نوع از هستى شناسى که با انسانشناسى و معرفت شناسى مناسب با خود هماهنگ است در قبال نوع دیگرى از هستى شناسى است که صورتى معنوى و دینى دارد.
در هستىشناسى معنوى اصالت به هستى متعالى و قدسى داده مىشود، در این نگاه ساحتى از هستى که از آن با عنوان غیب یاد مىشود، بر این جهان و عالم محیط بوده و نسبت به آن معنا بخش و تعیین کننده است، به گونه اى که غفلت از آن هستى معنوى مانع از شناخت حقیقت این جهان مىگردد.
صور معنویت و دین
نگاه معنوى صور گوناگونى مىتواند داشته باشد مانند:
الف) این نگاه با حفظ رویکرد معنوى و دینى خود یا نسبت به زندگى دنیا فعال و سازنده است و یا آن که رویکرد منفى و زاهدانه نسبت به دنیادارد. این رویکرد دوگانه را در مقایسه بین رهبانیت مسیحى که عزلت و گوشهگیرى است و رهبانیت اسلام که به تعبیر پیامبر خاتم جهاد در راهخداوند است، مىتوان دید.
ب) نگاه معنوى یا موضعى مثبت نسبت به مراتب مختلف عقل و عقلانیت دارد، و یا آن که در تقابل با آن قرار مىگیرد، این دوگانگى نیز درمقایسه ادیانى که ایمان را در تقابل با عقل قرار مىدهند با اسلام که عقل را به مصداق «ماعبد به الرحمان» با ایمان قرین مىداند، مىتوانمشاهده کرد.
ج) نگاه معنوى مىتواند چهرهاى توحیدى و یا اساطیرى داشته باشد، این تقابل از مقایسه ادیان توحیدى با ادیان مشرکانه که به الهههاىمتعدد قائلند، روشن مىشود.
د) معنویت مىتواند صورتى صادق و یا کاذب داشته باشد.
صدق و کذب علمى و عملى
معنویت صادق و کاذب به دو معنا مىتواند به کار رود:
الف) صدق و کذب با معیار علمى و عقلى. در این معنا معنویت صادق، معنویتى است که مطابق با واقع باشد، و براهین عقلى و یا مکاشفاترحمانى صدق آن را تأیید نماید، مانند توحید که موافق برهان است، و معنویت کاذب اعتقاد به حقایق فوق طبیعى و لکن به گونهاى خلاف واقعاست، این نوع معنویت که با عقاید خرافى درآمیخته است، موافق برهان عقلى و نقلى و مکاشفات صحیح نمىباشد. مانند باورهاى مشرکانه واساطیرى.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 5
فهرست و توضیحات:
مقدمه
روانشناسى در قرآن
جنبه کشف روانشناسى در فلسفه قرآن تابع قوانین زیر است که چیزى جز بسط دادن همان حقیقتى که در آغاز بیان کردیم نیست:
1 - روان، چنانچه دو گروه تندرو از فلاسفه پنداشته اند نه شمش نقره است و نه صخره سیاه، بلکه حد وسط میان این دوست.
2 - از همین رو جوانب منفى و مثبت انسان در کنار هم قرار دارندوهیچ نیرویى از خارج آن دو را بر انسان تحمیل نمىکند و تنهاخداست که خیر را بدو عطا مىکند و گاهى تقوا را در اختیار اومىنهد.
3 - نخستین خطاى فلاسفه از این جا ناشى مىشود که پیشاپیشگمان کردهاند نفسى که تابع خیر است نمىتواند منبع شر باشدوعکس آن را نیز صادق مىدانند غافل از آن که طبیعت شرور نفس باعطاى خیر از سوى خدا منافاتى ندارد چنانچه طبیعت انسان مرگاست ولى خدا حیات را بدو عطا فرموده است و ذات او عدم استوخداوند به او هستى و وجود عطا فرموده و به همین ترتیب.
4 - از همین رو انگیزههاى طبیعى به همان قوّت عوامل فرهنگىحق و واقعى است، پس تعصّب در کنار ایثار و شهوت در کنارپاکدامنى و ریا در کنار اخلاص همگى امور واقعى هستند که مورداعتراف و اقرار مىباشند.
5 - تربیت، اخلاق و کیفرها و فشارها تماماً امور ضرورى هستندزیرا جنبه مثبت انسان را علیه جنبه منفى او یارى مىرساند، البتّه پساز اقرار به واقعیّت حالتهاى تجاوز گرانه در نفس بشرى و تأثیر عواملوراثتى و هوا و هوس و مشکلات زندگى که او را به سوى جوانبمنفى رانده است.
این موارد پنجگانه براى تمرکز انقلابى فکرى است که همان قاعدهدوگانگى در پدیدهها هستى و نفس بشرى است، قاعدهاى که فلاسفهقدیم و جدید در آن دستخوش خطا شدهاند و قرآن این چنین انسانهارا به سوى آن هدایت مىکند:
)وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا *وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا * کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا * إِذِ انبَعَثَ أَشْقَاهَا * فَقَالَلَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْیَاهَا * فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمبِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا(109)).
"سوگند به نفس و آن که نیکویش بیافریده، سپس بدیها و پرهیزگاریهایشرا به او الهام کرده که هر که در پاکى آن کوشید رستگار شد و هر که در پلیدیشفرو پوشید نومید گردید، قوم ثمود از روى سرکشى تکذیب کردند آن گاه کهشقىترینشان برخاست، پیامبر خدا به آنها گفت: ماده شتر خدا را سیرابکنید، تکذیبش کردند و شتر را پى کردند، پس پروردگارشان به سبب گناهشانبر سرشان عذاب آورد و با خاک یکسانشان ساخت."
نفس خود، تبهکارى را مىشناسد و مىداند که چگونه در آن باقىبماند یا از ضایعات آن رهایى یابد ولى گاهى به تزکیه و گاهى به تقلّبو دورویى روى مىآورد ولى به هر طرف که روى آورد برخاسته ازنیرویى است که در جان او ریشه دوانده است. مردم "ثمود" هنگامىکه گمراهى را برگزیدند با نیروى سرکششان آن را انتخاب کردند و دربرابر نعمتها سرکشى کردند و سرکشى در برابر نعمتها حقیقتى استکه از سوى اسلام به عنوان یک سنّت اجتماعى مورد اعتراف و اقراراست و از سوى دیگر ثمود را محکوم مىکند
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 9
فهرست و توضیحات:
رزمـنـده مـسـلمان از دیدگاه قرآن
ویژگى هاى فرماندهان
ویژگى هاى فرمانده از نگاه حضرت على (ع )
ویژگى هاى فرمانبران
رزمـنـده مـسـلمان از دیدگاه قرآن ، واجد ویژگى هاى است که او راز دیگران ممتاز مى گرداند در ایـن فـصـل ، ایـن ویـژگى هاى را در سه بخش ، ویژگى هاى عمومى ، فرماندهان و فرمانبران ارائه مى دهیم .
قرآن مجید به رزمندگان که با جان و مال با دشمنان حق نبرد مى کنند و آنان را مى کشند و یا در ایـن راه بـه شـهـادت مـى رسـنـد، بـشـارت داده کـه خـداونـد خـریـدار جـان و مـال آنـان اسـت و بـه بـهـاى آن ، بـهـشت جاودان را مى دهد. از امام صادق (ع ) سؤ ال شـد کـه آیـا ایـن وعـده قـرآن یـک وعـده عـمـومـى اسـت و هـر رزمـنـده اى را شـامـل مـى شـود یـا وعده اى است براى رزمندگانى با ویژگى هاى شخص ؟ امام (ع ) در پاسخ فرمود:
وقـتـى ایـن آیـه نـازل شـده ، عـدهـّاى از اصـحـاب پـیـامـبـر(ص ) هـمـیـن سـؤ ال را از آن حـضـرت کـردنـد و ایـشـان جـوابـى بـه آنـان نـداد تـا ایـنـکـه خـداونـد بـه دنبال آن ، این آیه شریفه را نازل فرمود:
((اَلتّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السّائِحُونَ الرّاکِعُونَ السّاجِدُونَ الاَّْمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودَ اللّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ))
خـداونـد (بـا ایـن آیـه ) صـفـات مـؤ مـنـانـى را کـه جـان و مـالشـان را (در قبال بهشت ) خریدار است ، آشکار ساخت . پس هر کس طالب بهشت است ، باید (با اتصاف ) به ایـن شـرایـط در راه خدا جهاد کند و گرنه از جمله کسانى خواهد بود که پیامبر(ص ) در حق آنان فـرمـود: ((خـداونـد ایـن دیـن را بـه وسیله کسانى یارى مى کند که خود، هیچ بهره اى از کوشش خویش ندارند.))
ایـنـک بـا تـوجـه به آیه مزبور و آیاتى از این قبیل به توضیح مختصر ویژگى هاى عمومى مجاهدان مسلمان مى پردازیم :
1ـ تـوبـه : بازگشت از هر چه غیر خداست . به پیشگاه حق تعالى ، و طلب آمرزش پى در پى بـراى لغـزشـها، خطاها و ندانم کارى ها و سعى و کوشش در جبران وظایفى که از او فوت شده است .
2ـ عـبـادت : تـنـهـا خـداوند را معبود گرفتن و با همه وجود به عبادت و بندگى او روى آوردن و اطاعت محض از خدا و سر بر تافتن از غیر خدا.
3ـ ستایش خدا: خداوند را با اسماى حسنى او اوصاف جمیلش خواندن و ستودن .
4ـ آمد و شد به مساجد: رفتن به عبادتگاه ها و پرستش نمودن خداوند در آنها.
5ـ خضوع و رکوع : در برابر اوامر الهى خاضع بودن و سر تسلیم فرود آوردن .
6ـ سـجـده و اظـهـار ذلّت : در پـیشگاه حق پیشانى بندگى را بر خاک ساییدن و اظهار خاکسارى کردن .
7ـ امر به معروف : ایجاد زمینه و ترویج خوبى ها و آگاه نمودن بندگان ناآگاه خدا.
8ـ نهى از منکر: از بین بدن زمینه و ریشه کن کردن بدى ها و باز داشتن از آنها.
9ـ حفظ حدود الهى : جلوگیرى از تعدى و تجاوز به حریم حق .
عـلاّمـه طـبـاطـبـایـى (ره ) شـش ویژگى اول را خصوصیات فردى مجاهدان و دو ویژگى امر به مـعـروف و نـهـى از مـنـکـر را خـصـوصـیت جمعى آنان و حفاظت از حدود الهى را مشترکاً مربوط به خـصـوصـیات فردى و جمعى مجاهدان مى داند؛ یعنى هم در مورد خویش و هم در مورد اجتماع توجه دارند که حدود الهى رعایت گردد.
10ـ توکل و تضرّع : مجاهدان مسلمان براى رضاى خدا و ریشه کن کردن ظلم و شرک مى جنگند و در ایـن نـبـرد تنها تکیه گاه گاهشان خداست و به نصرت و یارى خدا باور دارند و معتقدند که خـداونـد از آنـجا که مولاى مؤ منان است ، از یاوران دین خود دفاع مى کند. به همین جـهـت مـجـاهـدان ، بـر خـداوند توکل مى کنند و با توجه به همین اعتقاد، در تمامى صـحـنـه هـاى زنـدگـى و از جـمـله در مـیـدان هـاى نـبـرد ، خـاضـعـانـه و مـتـواضـعـانـه بـه خـدا متوسل شده به قوت ، قدرت ، نصرت و غلبه را از او مى خواهند:
((رَبَّنـا اَفـْرِغْ عـَلَیـْنـا صـَبـْرا وَ ثـَبِّتْ اَقـْدامـَنـا وَ انـْصـُرْنـا عـَلَى الْقـَوْمـِ الْکافِرینَ))
پـروردگـارا! پیمانه شکیبایى و استقامت را بر ما بریز و قدمهاى ما را ثابت بدار و ما را بر جمعیت کافران ، پیروز بگردان !
11ـ ترجیح آخرت بر دنیا: از دیگر ویژگهاى رزمندگان اسلام ، برگزیدن آخرت بر دنیاست . قرآن مجید در این باره مى فرماید:
((فَلْیُقاتِلْ فى سَبیلِ اللّهِ الَّذینَ یَشْرُونَ الْحَیوةَ الدُّنْیا بِالاْخِرَةِ...))
کسانى که زندگى دنیا را به آخرت فروخته اند، باید در راه خدا پیکار کنند!
ایـن آیـه شـریـفـه دلالت دارد بـر ایـنـکـه تـا انـسـان در انـتـخـاب دنـیا و آخرت ، سراى دنیا را بـرگـزیـند و به دنیا و آنچه در او هست تعلق داشته باشد، نمى تواند در جرگه مجاهدان راه خـدا قـرار گـیـرد. البـتـه روشـن اسـت کـه مـراد از ایـن سـخـن ، دل کـنـدن از دنـیـاسـت ، نـه تـرک ظـاهـرى آن و تـرک اسـتـفـاده از وسایل مورد نیاز زندگى .
12ـ تـحـمـل سـخـتـى هـاى مـبـارزه : از ویـژگـى هـاى بـارز مـجـاهـدان ، تـحـمـل و بـردبـارى سـرشـار آنـان در قـبـال سـخـتـى هـاى جـهـاد اسـت در قـرآن بـه تـفـصـیـل آمـده اسـت کـه طـالوت بـراى امـتـحـان نـیـروهـایـش بـه مـنـظـور تحمل سختى ها چنین اعلام داشت :
((اِنَّ اللّهَ مُبْتَلیکُمْ بَنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنّى وَ مَنْ لَمْ یَطْعَمَهُ فَاِنَّهُ مِنى اِلاّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیَدِهِ))
خـداونـد، شـمـا را بـه وسـیـله یـک نـهـرِ آب ، آزمـایش مى کند؛ آنها (که به هنگام تشنگى ) از آن بنوشند، از من نیستند؛ و آنها که از آن نخورند، از من هستند؛ مگر کسى که تنها کف دستى بردارد.
طـالوت مـطـرح مـى کند که شما در مسیر جهاد به یک رود برخورد مى کنید؛ گر چه سختى راه و سـنـگـینى سلاح و گرمى آفتاب شما را سخت تشنه مى کند، ولى باید مقاومت کنید. هر کس مقاومت نـورزد و از آن بـنـوشـد، تـا سـیـراب شـود، نـمـى تـوانـد بـه عـنـوان یـک مـجـاهـد قابل مطرح باشد و هر کس طعم آن آب را نچشد، این مجاهد واقعى و از یاوران من است . و اما طایفه سـومـى کـه نـمـى نـوشـنـد، بلکه با برداشتن کفى از آن آب ، شدت تشنگى خود را از بین مى برند، این اگر چه مجاهد واقعى محسوب نمى شوند، اما مردود هم نیستند.