مقدمه
در بینش اسلامی زن و مرد هر دو از یک جان و یک ماده آفریده شده است و در ذات و جوهر تفاوتی با یکدیگر ندارند.بنابراین هر دوی آنها انسان نامیده می شوند و خداوند پس از خلقت آنها،«فتبارک الله احسن الخالقین»به خود گفته است.با وجود اینکه این دو صنف تفاوتی در ذات و جوهر و توانائی رشدیابی و کمال جوئی با هم ندارند، اختلافی در میان آنها مشاهده می شود که پاره ای از آنها لازمه ی بقای نوع آدمی است.تفاوتهای دیگری مانند تفاوت در عقل، در میان این دو صنف مطرح است که انسان را دچار حیرت می کند.اما چگونه ممکن است که خدای باری تعالی برای موجودی ناقص العقل و معیوب تعبیر«فتبارک الله الحسن الخالقین»به کار ببرد؟؟چگونه است که در بعضی از تعابیر دینی، واژه های ناقص العقل و ناقص الایمان به کار رود؟؟در این نوشتار سعی بر این است که برای رفع این شبهه، ضابطه هائی مطرح شود تا بتوان بر اساس آن ضوابط، درباره ی احادیثی این گونه قضاوت و داوری شود.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:16
فهرست مطالب
تساوی زن ومرد از نظر خلقت 6زن در آیات قرآن 9 سرگذشت زن در تاریخ اسلام 13بعضی روایات فراموش شده 19چند مطلب از اینترنت 21
مقدمه
لیس الذکر کالانثی
عمیق ترین و عجیب ترین قدرت نمایی در خدا آفرینش زن بود چرا که به وسیله مریم کلمه الله تمام گردید وعیسی از مریم بدون پدر به دنیا آمد.فرزندی که نشانه ذات حق بر عالمیان قرارگرفته است در گهواره بامردم سخن می گوید واز یک زن فرزندی بدون پدربه دنیا آید که کلمه ای از کلمات اله باشد.
تفسیر المیزان ج3ص171
چرا؟سرگذشت هویتی حقوقی اجتماعی سیاسی زنان که همواره نیمی از جمعیت انسانی را تشکیل می دهند به فراموشی سپرده شده است وگاهی دوگانگی برخورد با زنان آنان را به چالش با مردان فرا خوانده است.
در گذشته ایران هیچ گونه حمایتی از هویت زنان به عمل نیامده است گرچه چالش های تاریخی بیانگر نوعی نگاهی نیم رخ به هویت زنان را دارد. به خصوص در دوره ساسانیان زن از یک حمایت قانونی برخوردار گردید1.اما دیری نپایید که حمایت آناننیز به فراموشی سپرده شد.دلایل این مورد حمایت قرار نگرفتن آنان زیاد است که در این جا به بعضی از آنها اشاره می کنیم:
حس غیرت مردان از ترس اینکه زنان آنان با بیگانگان معاشرتی داشته باشند.جهل وناآگاهی خود زنان نسبت به حوقوقشان.مشکلات اجتماعی اعم از تاخت وتاز های میان اقوام وملل ویا اختلافات داخلی.حاکمیت استبداد که گاهی از ارزش معنوی زنان می کاهید.این استبداد گاهی در حوزه خصوصی خانوادگی وگاهی در حوزه عمومی به وسیله حاکمان جور تحقق پیدا می کرد.قرائت یک سویه دینی آمیخته با بعضی کج اندیشی ها و مقدس مآبی های گروهی متعصب که به دور از عقلانیت بود.
غرور نخوت مردان که خود را از نظر هویت و آفرینش برتر از زنان می دانستندودر همین جا به یاد عارف مشهور رابعه عدویه سخنی را از وی می آوریمکه می گوید:((در افتخار زنان همین بس که هیچگاه همانند مردان دچار کبر و غرور نگشته ودر طول تاریخ زنی را نداریم که به مانند مردان ادعای خدایی کرده باشد واین جرئت و بی ادبی از مردان سر زده است.
واما دلایلی که مربوط به خود زنان می شود:
آنچه مسلم است زنان درطول تاریخ غالبا ابزار زندگی مردان بوده اند وپله ترقی یا به قول معروف سنگ زیرین آسیاب بوده اند نه بیشتر.
اگر بخواهیم به دلایل پذیرفته شدن این نقش توسط زنان بپردازیم دلایل زیادی را می توان ذکر کرد از آن جمله داریم:
اینکه زنان عاشق زندگی هستندوعشق به فرزندان درونشان موج می زندبرای اکثر زنان رضایتمندی از زندگی زمانی حاصل می شود که همسر وفرزندانشان در کار وتحصیل و در عرصه های اجتماعی موفقیت بدست آورند بنابراین همیشه زنان در پشت صحنه زندگی قرار می گیرند و در واقع همیشه به دنبال هر مرد موفقی یک زن فداکار و از خود گذشته وجود دارد.محدودیت های اجتماعی فرهنگی که از کودکی شامل حال فرزندان دختر در خوانواده ها می شود ومانع رشدآنان می شودطبق تحقیقاتی که صورت گرفته در خانواده هایی که دارای فرزند دختر وپسر باشند و همچنین مواجه با فقر مالی باشند اگر بنا باشد تنها یکی از فرزندان خود را برای تحصیل انتخاب کنند مسلما فرزند پسر انتخاب خواهد کرد.محدودیت های فیزیکی طبیعی که مانع ازفعالیت های اجتماعی وفرهنگی وعلمی درزنان می شود.
ودلایل دیگر که از حوصله این مقال خارج است.
با توجه به جمیع جهات اینکه زنان در طول تاریخ هرگز فرصت نیافتند که انسان بودن خود راثابت کنندو همیشه به عنوان موجودی در درجه دوم اهمیت وگاهی حتی برای ترقی فرزندان در در درجه سوم اهمیت حتی در خانواده های خود محسوب می شدند.
زمانی که زنان در عرصه های حقوقی اجتماعی دینی غائب اند نبای تعجب کرد که چرا در دادگاههاحقوق زنان پایمال می شودو در اجتماع پست های مدیریتی بالا فقط به مردان تفویض می شودودر عرصه های مذهبی زمانی که تمام مفسران قران واحادیث مردان هستند آیا واقعا همه به درستی تفسیر شده اند.زمانیکه استاد شهید مطهری می فرماید که مسلما تفسیر و فتوا مجتهد شهری با مجتهد روستایی متفاوت است.آیا می توان با اطمینان خاطر گفت که هر چه تا به حالاز احادیث تفسیر شده است درست است ویا اینکه چرا به بعضی از روایات خیلی توجه وتاکید شده و بعضی به فراموشی سپرده شده که نمونه آن آورده می شود.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه55
فهرست مطالب
سخن بزرگان دربارة زن
زن در ایران باستان
فصل دوم
زن در دورة بعد از اسلام
» اولین سرایندة زن ایرانی«
مگر مختصری در تورات و سفارشی که از عیسی بن مریم درباره سهل گرفتن کار بر زبان و ارفاق بایشان نقل شده است.
پیشگفتار
دنیا بطور کلی زن را در زندان ذلت و خواری محبوس میداشت بطوریکه ناتوانی و زبونی طبیعت ثانیة وی شده بود و گوشت و استخوانش بر آن روئیده حیات و مماتش با آن بستگی پیدا کرده بود، و کلمات زن و ناتوانی و خواری با هم مترادف شده بود و عجب این است که امر نزد خود زنان هم بدین منوال بود.
هیچ ملتی از وحشی و متمدن نیست جز اینکه مثلهائی از ضعف و زبونی زن دارد، و در تمام لغات عالم با همه اختلافی که در ریشه و روش و لحن دارد، و در تمام لغات کتابها انواع استعارات و کنایات و تشبیهات مربوط به لفظ زن موجود است که با آنها ترسو و خوار و زبون و بدبخت و بیچاره و توسری خور مورد تعریض و سرزنش قرار میگیرد و همین کافی است که اعتقاد جامعة انسانی را دربارة زن برای اهل بحث و تحقیق اثبات کند ولو اینکه کتب تاریخی که نظریات ملل مختلف را راجع به زن جمعآوری کرده و در دسترس نباشد، زیرا صفات و روحیات هر جمعیتی در لغت و ادبیاتشان جلوه میکند. از پیشینیان هم چیزی که موقعیت زن را در اجتماع تثبیت کند و اهمیت شأن او را برساند نقل نشده
مقدمة
کتابی که پیش رودارید بخشی از سلسله بحثهای موضوعی است که تحت عنوان کلی«گفتوگوهای قرن جدید» ازسوی انتشارات دارالفکر لبنان منتشرمیشود. این مؤسسه ازچندی پیش با دعوت از اندیشمندان عرصه های مختلف علوم انسانی، موضوعات گوناگون این حوزه را مورد بحث وبررسی قرارداده وماحصل آنها را به چاپ رسانده است، بدین ترتیب که پس از تعیین موضوع ، پرسشهایی پیرامون آن مطرح شده ودراختیار دونفراز صاحبنظران که از دومنظر متفاوت به موضوع مینگرند، قرار می گیرد. دو اندیشمند بدون آن که از نوشته های یکدیگر باخبر باشند، نظرات خود را در ابتدای کتاب مطرح میکنند. سپس می توانند دیدگاههای طرف مقابل را مطالعه کرده، آن رامورد نقد وبررسی قرار دهند. نقدهای هریک ازدو نویسنده نیزدرادامه کتاب درج شده است.
کتاب حاضر به موضوع زن، دین واخلاق می پردازد. بخش دوم و سوم کتاب نوشتة خانم دکترنوال سعداوی است که ازحامیان سرسخت اندیشة «زن محوری» (فمینیسم) درجهان عرب میباشد. وی درسال 1955م.(1334 ش.) دررشتةپزشکی عمومی ازدانشگاه قاهره فارغ التحصیل شده ودورة تخصصی پزشکی را درسال 1965م.(1344ش.)در دانشگاه کلمبیای شهر نیویورک به پایان رسانده اند. به زبانهای انگلیسی و فرانسه تسلط داشته وکتابهای متعددی (اغلب با موضوع زن محوری) تالیف کرده اند که برخی ازآنها عبارتند از : زن و مسائل جنسی،مؤنث اصل است ، چهرة عریان زن عرب(که به فارسی ترجمه و منتشر شده است) ، زن و کشمکشهای روحی،خاطرات یک پزشک زن، نبرد جدید پیرامون مسالة زن و ...
در بخش اول و چهارم کتاب، نوشته های خانم دکتر هبه رؤوف عزت را می خوانیم. وی در سال 1965م. (1344ش.) در مصر متولد شده ودر سال 1992م.(1371ش.) در مقطع کارشناسی ارشد با رتبة ممتاز از دانشگاه قاهره فارغ التحصیل شده ودر ادامه، رسالة دکترای خود را با موضوع «بررسی تحول مفهوم شهروندی از دیدگاه لیبرالیسم» به نگارش در آورده است. ایشان در دانشگاههای آکسفورد و وست منستر لندن سابقة تدریس داشته و در بسیاری از پژوهشهای انجام شده پیرامون موضوعات سیاسی ـ اجتماعی روز مشارکت نموده اند. همچنین کتب و مقالات متعددی به زبانهای عربی و انگلیسی از ایشان به چاپ رسیده است.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:19
فهرست مطالب
اوضاع دینی و اعتقادی قبائل عرب جاهلی
نظام سیاسی حاکم بر مردم جزیره العرب عصر ظهور اسلام
اخلاق نیک و بد مردم جزیره العرب عصر ظهور اسلام
زن و نظام خانوادگی در مردم جزیره العرب عصر ظهور اسلام
تاریخ جاهلیت و مفهوم آن
تاریخ پیامبر اسلام
دوران کودکی
دوران جوانی
ازدواج:
علل مخالفت با اسلا م
آغاز رسالت
افسانه اولین وحی و آغاز بعثت
دعوت خصوصی – پنهان و تبلیغ عملی
انزوای سیاسی و محاصره اقتصادی
درباره علت بازگشت قریش از پی گیری سیاست قطع مراوده اقتصادی و سیاسی و اجتماعی با
زمینه هجرت به یثرب
مهاجرین
آخرین توطئه و هجرت پیامبر به مدینه
منابع و مآخذ
اوضاع دینی و اعتقادی قبائل عرب جاهلی : عنصر اصلی قبائل عرب جاهلی ‘شرک و بی پرستی وبه تعبیری ‘ آمیزه ای از تعدد خدایان و طبیعت پرستی بود .اعتقاد به جن ‘ارواح و پرستش ماه و ستارگان ‘بین آنها رواج داشت و بتهای آنها دارای دو بعد بود "صنم " و "وثن " * و همچنین انسان های خرافاتی بوده که در این مورد بخصوص شاید همچنان هم این مورد این قبائل ادامه داشته باشد. و انسان های که داشتن دختری برای خود را ناپسند می پنداشتند. ودر بعضی از اوقات دختران خود را زنده به گور می کردند.
نظام سیاسی حاکم بر مردم جزیره العرب عصر ظهور اسلام :
اساس بافت اجتماعی – سیاسی مردم عرب قبیله و عشیره بود .
نبود فرهنگ واحد و ایدئولوژی مشترک میان این قبیله ها ‘ نبود راه های ارتباطی مناسب ومحدودیت منابع اقتصادی سبب پراکندگی واستقرار نیافتن حاکمیت قانون و نظم سیاسی در جزیره العرب بود و در قبیله سه رکن وجود داشت : " نسب ‘ حسب و عصب "
و تنها می توان به تمدن ممتاز " سبا" و "ماراب یمن " که قبل از طلوع اسلام ازبین رفتند اشاره نمود
اخلاق نیک و بد مردم جزیره العرب عصر ظهور اسلام :
هر چند دارای خصلت های پسندیده ای همچون روحیه ساحشوری ‘وفای به عهد‘ بخشندگی و مهمان نوازی‘صراحت لهجه‘ حافظه قوی‘ نجابت‘ شرافت‘ نسب وهمتراز بودن عنایت داشت ; اما به خاطر اصالت بخشیدن به نژاد و خون ‘ افق این عنایت از قبیله فراتر نمی رفت . وهمچنین با اندکی تامل در دستاوردهای هر یک از این خوی ها پرده از استضعاف فکری و فرهنگی این سرزمین برمی دارد . زیرا جهت دار نبودن روحیه حماسی‘ در بسیاری اوقات‘ به افروختن بی دلیل آتش کینه و درگیری میان قبایل می انجامید.
................................................................................................................................................................................
* بت ها را اگر به شکل انسان بودند " صنم " و اگر به شکلی خاص بودند " وثن " می نامیدند
کمیت گرایی‘ فخر فروشی ‘ حاکمیت خرافات بازمانده از تحریف ادیان ‘ افسانه های باستانی ‘ اساطیری هریک نشان دیگری از انحطاط اندیشه و خالی بودن سازمان فکری آنان از تفکر بود .
زن و نظام خانوادگی در مردم جزیره العرب عصر ظهور اسلام:
اندیشه شیءانگارانه زن مبین اوج جاهلیت فرهنگی جزیره العرب بود . ودر این منطقه سرنوشت زن مقهور اراده مرد بود . و مرد می توانست آن گونه که می خواست با زن رفتار کند " حق فروش " " کشتن " "زدن " و آزار زن و... رابرخوردار بود . که این مسائل باعث متزلزل ساختن نظام خانواده در میان اعراب را در پی داشت . و همچنین در چنین جامعه ای شان زن را تا حد جانوران پایین آورده بود .