مقدمه
ممکن است به دفعات شنیده باشیم که سازمانهای هر چندنوآور از صحنه رقابت خارج می شوند ، اما سازمانهای دیگر در همان محیط با موفقیت به کار خود ادامه میدهند.
آیا سازمانهایی که از صفحه رقابت خارج میشوند ، میخواستند به چنین سرنوشتی دچار شوند ؟ در پاسخ باید گفت که نمیخواستند یا نمیخواهند به چنین سرنوشتی دچار شوند سازمانهای کنونی باید دنبال خلاقیت و نوآوری باشند و برای اینکه از بین نروند همواره باید افراد را تشویق به نوآوری نمایند و پدیده تغییر را با آغوش باز بپذیرند .( رابینز ، 1376)
در اغلب موارد سازمانی کمتر به امر خلاقیت و نوآوری دست میزنند زیرا آن را تجارت ریسکداری میپندارند که باید از کار اصلی خود منحرف شده و به اموری که هنوز امتحان نشدهاند ، بپردازند .
سازمانی باید با ساختارهای متناسب سازمانی که متضمن پرورش و رشد خلاقیت باشد به رویارویی آینده بپردازند و در غیر این صورت محکوم به فنا هستند . دی گرین در نوشته خود با عنوان « سازمان برازنده و شایسته » بر این باور است که سازمانی باید حالت سازگاری به خود بگیرند . سازمان خوب و شایسته آن است که محیط را در ک کند ، اطلاعات و آگاهیهای بایسته را به سرعت آماده کند ،سریع پاسخ دهد ، بستر مناسبی برای پرورش خلاقیت و نوآوری باشد ، از تجربیات بیاموزد و ساختار خود را بازنگری کند .( Degreem, 1982)
روند رو به رشد تکنولوژی و رقابت فشرده در صنایع و سازمانهای مختلف ، ضرورت خلاقیت و نوآوری را اجتناب ناپذیر گردانیده است و سازمانهایی موفق هستند که خود را با این روند تطبیق دهند در غیر اینصورت محکوم به شکست هستند .
در کشور ما به دلیل برخورداری از ارتکاب طبیعی و منابع خدادادی متاسفانه به فرایند نوآوری توجه چندانی مبذول نگردیده است و منتظر بودهایم تا دیگران برای ما فکر کنند و به تولیدات محصولات و فرآیندهای جدید بپردازیم و نتایج آنها را پس از مدت طولانی و منسوخ شده دریافت و به کار گیریم .
در مباحث علمی غالباً مفاهیم تحقیق در روش علمی بصورت مراتب بکار برده میشود هر چند بین این دو وجوه مشترک معنایی وجود دارد ، ولی تفکیک آنها موجب تمیز اختلاف بین آنها میشود . تحقیق ، روندی منظمتر و قویتر و وسیعتر از روش علمی است ، تحقیق با ساختار منظمتری از کنکاش توام است ،که معمولاً منجر به نوعی ثبت مراحل و گزارش نتایج و دستاوردها میشود . هر چند میتوان روح علمی را بدون تحقیق بکار گرفته ولی تحقیق علمی را نمیتوان بدون روش و جوهر علمی انجام داد .بنابراین تحقیق ، عرصه تخصصیتری از روش شناسایی است .( دلاور ، 1380)
جان دیوی ( J.Dewey) پژوهش را عبارت از فرایند جستجوی منظم برای مشخص کردن یک موقعیت میداند بنابراین پژوهش ، فرایندی است که از طریق آن میتوان درباره ناشناختهها به جستجو پرداخت ، و نسبت به آن شناخت لازم را کسب کرده در این فرایند از چگونگی گردآوری شواهد و تبدیل آنها به یافته را تحت عنوان روش شناسی یاد میشود .( سرمدی ، 1380)
کنترل دقیق ،شرطی که مانع عوامل نامربوط و مزاحم می شود
نمونهگیری صحیح ، شرطی که یافتههای پژوهشی را قابل بسط و تعمیم میسازد .
رعایت شرط اول ، امتیاز درونی ، و رعایت شرط دوم ،اعتبار بیرونی تحقیق را موجب میشود . هر تحقیق خاص ، ممکن است دارای هر نوع اعتبار یافاقد یکی از آنها باشد . منظور این نیست که در مواردی که اعتبار درونی یا بیرونی در تحقیق اهمیت دارند ، میتوان فقدان دیگری را نادیده گرفت ، بلکه منظور این است که مواردی یافت میشود که یکی از دو مساله حاکم نیست .( دلاور ، 1380)
پایه هر علمی ،روش شناخت آن است ، اعتبار و ارزش قوانین هر علمی به روش شناختی مبتنی است که در آن علم بکار میرود از اصطلاح روش تحقیق ، معانی خاص و متمایزی در متون علمی استنباط می شود این استنباطها گاهی دارای وابستگی هستند و در مواردی روش تحقیق و نوع ، مترادف فرض شدهاند .
در اینجا به چندین استنباط مختلف در مورد روش تحقیق اشاره می شود .
روش تحقیق به معنای رویکرد هستی شناسی ( مانند روش فلسفی )روش تحقیق به معنای مکاتب فکری و روشهای تحقیق طبیعت و جامعه ( مانند تجزیه گرایی با اثبات گرایی ، ابطال گرایی ، فهم گرایی و غیره )روش تحقیق به عنوان یک فرایند نظاممند برای یافتن پاسخ یک پرسش یا راه حل یک مساله ، که در این مورد روش تحقیق مجموعهای از قواعد ابزار و راههای معتبر و نظام یافته برای بررسی واقعیتها ، کشف مجهولات و دستیابی به راه حل مشکلات است ( خاکی ، 1378) در این تحقیق منظور از روش تحقیق ، بیشتر در معنای سوم آن است .هرتحقیقی ،تلاشی سیستماتیک و روشمند به منظور دستیابی به پاسخ یک پرسش ، یا راه حل برای یک مساله است با توجه به اینکه پرسشها و مسألهها ، ماهیتهای گوناگون دارند ، لذا میتوان بر پایه چگونگی این پرسشها و مسالهها ، تحقیقات را طبقهبندی کرد . به عبارتی دیگر در طبقه بندی تحقیقات برحسب اهداف ، قبل از هر چیز بر میزان کاربرد مستقیم یافتهها و درجه تعمیم پذیری آنها در شرایط دیگر توجه میشود . در پژوهشهای علوم رفتاری با دو رویکرد مواجه هستیم :
الف – رویکرد خردگرایانه[1]
ب- رویکرد طبیعتگرایانه [2]
به عبارت دیگر در حوضه علوم رفتاری ، انتخاب رویکرد انجام پژوهش بر پایه جهان بینی و پارادایمی است که در پژوهش اختیار میکنیم .
پارادایم خردگرایانه با دیدگاه اصالت تحصل[3]سروکار دارد ، و مفروضه آن این است که « واقعیت چیزی است که میتوان بوسیله هراس خود آن را تجربه کرد » از ویژگیهای پارادایم خردگرایانه ، تلخیص بودن ، تکرار پذیری و ابطال پذیری است .
پارادایم طبیعت گرایانه ، بر این فرض استوار است که واقعیت چیزی نیست که همه افراد بطور یکسان آن را مشاهده کنند ،و تجربه مشابهی از آن بدست آورنده مفروضه اصلی این پارادایم آن است که « واقعیت مورد مشاهده ، تفسیر افراد و ذهنیت آنها بستگی دارد »
[1] .Rationalistic Approach
[2] .Nataralistic Approach
[3] .Positivism
متن کامل را می توانید دانلود کنید چون فقط تکه هایی از متن این پایان نامه در این صفحه درج شده است(به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم با فرمت ورد که ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
ساختـاری سازمان، مبنـایی به دست می دهد که می تـوان بدان وسیله سـازمان ها را اندازه گیری و مقایسه کرد. از طرف دیگر، اندازه یا بزرگی سازمان، نوع فناوری، محیط و هدفهای سازمان را از دیدگاه بُعد محتوایی می توان شناخت. ابعاد محتوایی سازمان معرف جایگاه سازمان است و بر ابعاد ساختاری اثر می گذارد.
در یک تقسیم بندی، ساختار سازمانی دارای سه عنصر پیچیدگی، رسمیت وتمرکز است. پیچیدگی نمایانگر حدود تفکیک درون سازمان، میزان تخصص گرایی، تقسیم کار و تعداد سطوح در سلسله مراتب سازمانی و پراکندگی جغرافیایی است. رسمیت میزان قوانین، مقررات و رویه ها ی موجود در یک سازمان است. تمرکز به تراکم قدرت در یک نقطه دلالت دارد. به عبارت دیگر، تمرکز به میزانی که تصمیم گیری در یک نقطه واحد در سازمان متمرکز شده است، اشاره دارد.
سازمانها برای بقا و تداوم نقش مثبت و سازنده خود نیازمند افکار، اندیشه ها و نظرات نو و تازه هستند تا با دریافت دیدگاههای نو بتوانند پویایی خود را تضمین کنند؛ وگرنه به زوال و نابودی محکوم خواهند شد همچنانکه مقاومت سازمان ها در مقابل تغییرات و تحولات مختلف محیطی موجب حذف آنها و یا کم رنگ شدن نقششان شده و حتی در ادامه قادر به حفظ وضع موجود نیز نخواهند بود. امروزه جریان نوجویی و خلاقیت و نوآوری در سازمان به عنوان یک راهبرد مناسب برای تطبیق سازمان ها با شرایط پیچیده محیط فعالیت خود می باشد. در حقیقت امروزه شعار "فنا می شوید اگر خلاق نباشید" برای سازمان ها یک هشدار جدی است(الوانی، 1372).
یکی از عوامل موثر در بروز خلاقیت در سازمان، زمینه سازی و بستر سازی در جهت ایجاد فرهنگی است که در آن کارکنان در تلاش برای رشد استعدادها و بروز داشته های ذهنی خود برآیند تا با تاثیر پذیری و تاثیر گذاری بر افکار یکدیگر و تکمیل ایده ها بتوانند پیشرفت سازمان متبوع و در کل به پیشرفت جامعه کمک کنند. از شرایط لازم برای پدیدار شدن افکار نو، وجود آرامش در محیط سازمان برای تفکر عمیق کارکنان می باشد. خلاقیت هم به استعداد فرد و داشته های ذهنی افراد نیاز دارد و هم به محیط مناسب برای بروز این استعدادها وابسته است.
یکی از چالشهای مهم مدیران عصر حاضر در سازمان ها عدم استفاده کافی از منابع فکری، توان ذهنی و ظرفیت های بالقوه منابع انسانی است. دراغلب سازمان ها از تواناییهای کارکنان استفاده بهینه نمی شود و مدیران قادر نیستند ظرفیت های بالقوه آنان را بکار گیرند. به عبارت دیگر با اینکه افراد توان بروز خلاقیت و ابتکار بیشتری را دارند اما در محیط سازمانی به دلایلی از این قابلیت ها به طور مطلوب بهره برداری نمی شود. اندیشمندان مدیریت تحول و بهسازی سازمان، توانمندسازی منابع انسانی را به عنوان یک راهبرد اثرگذار به عملکرد و بهسازی انسانی معرفی نموده اند و معتقدند که توانمندسازی منابع انسانی یکی از نگرش های عصر جدید است که امروزه توسط سازمان ها به کار گرفته می شود و در واقع پاسخ به نیاز حیاتی مدیریت معاصر است(کونزاک، 2005).
در دهه های گذشته بسیاری از سازمان ها رویکردهای مبتنی بر توانمندسازی را پیاده ساخته اند. رویکردهایی از قبیل گروه های کاری خود گردان، مدیریت کیفیت فراگیر و مهندسی مجدد شغل در سازمان ها به اجرا در آمده اند.روشن است که این رویکردها بهره وری کارکنان و نیز خلاقیت و نوآوری را افزایش خواهند داد. به هر حال این نتایج اتفاقی و غیرارادی به دست نمی آیند. برای عملی کردن این قبیل رویکردهای مدیریتی، بایستی احساس نیاز به بروز خلاقیت را در بین کارکنان پرورش دهند و در نهایت رفتارهای کارکنان را در جهت نتایج مورد انتظار برانگیزانند(بانداریز، 2009).
بیان مسئله :
پیوسته این سوأل در ذهن افراد کنجکاو خطور می کرده که چرا سازمانی پیشرفت نموده در حالی که سازمان مشابه که از نظر منابع و امکانات بهره وری دارای شرایط بهتری بوده عقب مانده است. افراد این سوأل را در ذهن خود در مورد عملکرد گروهی نسبت به گروه مشابه و یا فردی با شرایط نسبتا" مشابه با فرد موفق دیگری دارند.در پاسخ به سوألات فوق و با نگرشی سیستمی و واقع بینانه به این قضیه می توانیم علل مختلفی از جمله عوامل اعتقادی، ارزشی، فرهنگی، اقتصادی و غیره را نام ببریم. اما تا اینجا در ارائه پاسخ کلی اختلاف نظر چندانی نیست آن چیزی که ما را به متن واقعیت های بزرگتر رهنمون می کند سوأل دیگری است و آن اینکه چه عامل مهمی در شرایط مشابه باعث پیشرفت و موفقیت بعضی و باعث عقب ماندگی و عملکرد ضعیف بعضی دیگر می شود. مطالعه فرازی از تاریخ پیشرفت ملل مختلف و توسعه یافته و مقایسه تطبیقی با ملل مشابه این حقیقت را ظاهر می سازدکه ابتکارات و خلاقیت هایی در جوامع دیگر رخ می دهد که این امر برای جوامع در حال رشد بسیار بی اهمیت تلقی شده است.
موضوع خلاقیت در سازمان های ورزشی ما یک مساله بسیار مهم است و با توجه به نیاز ورزش کشور به این مقوله، اعم از ورزش قهرمانی، همگانی، تفریحی، پرورشی و حرفه ای لزوم مشارکت تمامی ارگان های ورزش کشور برای دستیابی به ایده های نو و طرح های جدید در جهت ارتقاء و رشد همه جانبه ورزش کشور را می طلبد. تربیت بدنی و ورزش با طراحی طرح ها و برنامه های جدید می تواند زمینه مناسبی را برای فعالیت های اقشار مختلف فراهم کند و جامعه را به سمت سالم زیستی و ورزش سوق دهد.
ویژگی عمده بخش ها و سازمان های خلاق جمع آوری ایده ها و نظرات افراد گوناگون و سپس ارائه یک طرح یا ایده جدید بر اساس آنها می باشد تا از طریق شکل گیری آن ایده های جدید خلاقیت سازمانی میسر می گردد. لذا می توان خلاقیت در ورزش را به مفهوم ایجاد فرصت های محیطی مناسب برای ابراز دیدگاه ها و نظرات افراد و سپس استفاده از این افکار در جهت طراحی سیاست ها و برنامه های مورد نیاز و نو دانست. که در این راستا هم زمینه های جدیدی در ورزش کشور ایجاد می شود و هم سود و فواید اقتصادی ناشی از اجرای آن به این بخش کمک بیشتری خواهد کرد. با توجه به اینکه شرایط متنوعی برای خلاقیت در ورزش وجود دارد، ولی نیاز به بررسی و تحقیق است تا مشخص گردد در چه زمینه هایی خلاقیت می تواند افزایش یابد و در صورت برنامه ریزی برای آن چگونه می توان به نتیجه موفقیت آمیز دست یافت.
1-1 مقدمه
موضوع انگیزش در فعالیتهای ورزشی و بدنی از جمله مباحث مهمی است که در روانشناسی ورزشی به آن اهمیت فراوانی داده شده است. انگیزش، شرایط و علتهای بروز رفتارهای گوناگون را در محیطهای ورزشی توجیه میکند. از این دیدگاه میتوان دلیل پرداختن کودکان را به ورزش، بدون دریـافت پـاداش بیرونی، درک کرد. و اینـکه چه عـاملی باعث میشود جوانان در قالب گروههای مختلف به ورزش بپردازند؟ یا علل انگیختگی ورزشی در بین بزرگسالان چیست؟راههای افزایش، تنظیم و هدایت آن کدام است؟
روانشناسان ورزشی درصددند تا ورزشکاران رادر سطح مطلوبی از برانگیختگی نگه دارند، و عوامل تشدید و تضعیف کننده این امر اساسی را که میتواند، عملکرد تکنیکی ورزشکاران را تحت الشعاع قرار دهد، به خوبی کنترل نمایید و میزان کارایی فرد و گروه را در انجام مهارتهای ورزشی توسعه دهند. بنابراین میتوان اظهار کرد که در فعالیتهای بدنی، ما با رفتارهای انگیخته شده سر و کار داریم و قصد داریم راههای بر انگیختن رفتارها را در محیطهای ورزشی شناسایی کرد، و بکارگیریم. در یک ورزشکار عوامل متعددی سبب انگیخته شدن رفتار میشوند و این تحقیق در پی آن است تا به معلمین و مربیان تربیت بدنی و ورزش آگاهیهای لازم را جهت شناخت این انگیزهها و کاربرد شایسته آنها در موقعیتهای مختلف ارائه نماید.
عموم روانشناسان ورزش را عقیده بر این است که تنها یک عامل یا انگیزه سبب بروز رفتار نیست. بلکه انگیزههای مختلف باعث گرایش به امر ورزش میشود مهمترین آنها عبارتند از 1- کسب لذت 2-احساس ارزشمندی 3- تمایل به تعلق گروهی.
در این پژوهش تلاش بر آن است تا انگیزش دانشجویان پسر و دختر مقاطع مختلف تحصیلی، ورزشکار و غیرورزشکار، ورزشکاران انفرادی و گروهی برای شرکت در فعالیت های ورزشی بررسی و مقایسه قرار خواهد گرفت.
پدیده انگیزش غالبا به علل رفتار و اینکه چرا انسان در مواقع مختلف دست به رفتارهای متفاوت میزند پاسخ میدهد.انگیزش در برگیرنده مباحثی است که بیان میکند منشا رفتار چیست و چگونه ادامه مییابد. از جمله موضوعات مهمی که در روانشناسی ورزش به آن اهمیت زیادی داده شده است موضوع انگیزش بویژه انگیزش پیشرفت در فعالیتهای ورزشی است.
براساس یافتههای گیل ورزشکاران دارای انگیزش پیشرفت بیشتری نسبت به غیرورزشکاران هستند. نتایج تحقیقات نشان میدهد که باور به پیروز شدن و کسب موفقیت بستگی به تلاش و پشتکار افراد و برخورداری از خصوصیت رقابتجویی ارتباط بالایی با انگیزش پیشرفت دارد. در این میان یکی از مهمترین مباحث در ورزش موضوع انگیزش پیشرفت در مسابقات و رقابت کردن است که خصوصا در ورزشهای حرفهای نمود بارزتری دارد.
1-2 بیان مساله
یکی از شاخصهای روانی که در برخی نظریههای یادگیری مورد تایید قرار گرفته، انگیزش میباشد. انگیزش را میتوان به طور ساده به عنوان جهت و شدت تلاش فرد تعریف که منظور از جهت تلاش روشی است که درآن فرد قصد دستیابی به موقعیتهای خاصی را دارد، ومنظور از شدت تلاش مقدار کوششی است که از فرد سر میزند البته این نوع انگیزش در تمامی فعالیتهای انسانی به چشم میخورد همچنین بین افراد از لحاظ منابع انگیزش شرکت نیز تفاوت وجود دارد.
در واقع انجام هر کاری بویژه در زمینه ورزش، دارای منبع انگیزش است و هدف انگیزش تقویت اعمال و احساسهای مطلوب ورزشکاری است.
یافتههای علمی نشان میدهد که عوامل متعدد جسمانی و روانی بر مشارکت ورزش تاثیر میگذارند. انگیزش پیشرفت ورزشی نیز یکی از عوامل روانشناختی است که بر مشارکت افراد در ورزش تاّثیر قابل ملاحظهای دارد. علیرغم اینکه این ویژگی روانی در همه افراد وجود دارد اما به نظر میرسد میزان آن در همه یکسان و یک اندازه نیست بر این اساس برخی از افراد ورزش را به عنوان وسیله ای برای تفریح و سرگرمی تلقی کرده وبرای کسب لذت به آن می پردازند. برخی دیگر آن را به چشم عرصه ای برای رقابت می نگرند و در نهایت عده ای هم آن را به عنوان وسیلهای برای پیروزی و دوری از شکست میبینند. طبق نتایج بر گرفته از تحقیقات پیشین، تفاوتهای نژادی، فرهنگی و جنسیتی نیز میتوانددر میل به مشارکت، رقابت، پیشرفت و پیروزی در ورزش موثر باشد اما نکته قابل توجه این است که با وجود تحقیقاتی متعدد پیرامون انگیزش پیشرفت ورزشکاران، نتایج آن طور که انتظار میرود همخوانی نداشته و حتی در برخی از موارد نتایج تحقیقات مشابه در نقاط مختلف جهان ضدو نقیض است. برای مثال کاشدان (1998) اعلام داشتهاند که مردان نسبت به زنان حس رقابتجویی و پیروزگرایی بیشتری دارند. و زنان هدفگرایی بیشتری دارند. در عوض برخی دیگر نشان دادند بین پیروزگرایی، رقابتجویی و هدفگرایی با توجّه به جنسیت تفاوت معنیداری وجود ندارد و نیز کوویلا (1999) اعلام کردهاند جنسیت در انگیزش پیشرفت نقش موثری دارد در مقابل نیکولاز و همکاران (2002) در انگیزش پیشرفت با توجه به نقش جنسیت تفاوت معنیداری مشاهده نکردند. همچنین گروهی ازتحقیقات به این نتیجه رسیدند که ورزشکاران رشته های انفرادی از ورزشکاران رشتههای تیمی رقابت جوتر و هدف گراتر هستند. در مقابل ورزشکاران رشته های تیمی از ورزشکاران رشته های انفرادی پیروزی گراتراند.
برخی مشاهده کردند که تفاوتی در انگیزش پیشرفت با توجه به ویژگی رشته ورزشی (تیمی وانفرادی) وجود ندارد. اما تحقیقات دیگر نشان دادند که ورزشکاران رشتههای انفرادی نسبت به ورزشکاران رشتههای تیمی از انگیزش پیشرفت بالاتری برخوردارند. برخی از پژوهشگران به بررسی شرکت ورزشکاران رشتههای گوناگون در فعالیت های ورزشی پرداختهاند، آنها مهمترین انگیزههای ورزشکاران را یاد گیری مهارت های جدید، بهبود مهارتهای ورزشی موجود، احساس لذت بردن از کسب آمادگی جسمانی، لذت بردن از شرکت در رقابتهای سالم و کسب شهرت بیان کردهاند. از آنجایی در جوامع مختلف نوع انگیزش، افراد جامعه برای مشارکت در فعالیتهای ورزشی متفاوت است و بایستی از تعمیم دادن نتایج بدست آمده در یک جامعه به دیگر جوامع خودداری گردد. زیرا نیازها و شرایط فرهنگی،اجتماعی واقتصادی هرجامعه با سایرجوامع متفاوت است. لذاضروری است انگیزش دانشجویان ایرانی برای شرکت در فعالیتهای ورزشی مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد. به طور کلی این تحقیق به دنبال آن است تا با مطالعه میزان انگیزش دانشجویان ورزشکار به سوالات زیر پاسخ دهد.
- انگیزش دانشجویان دختر و پسر ورزشکار و غیرورزشکار از شرکت در فعالیتهای ورزشی چیست؟
- آیا انگیزش دختران وپسران ورزشکار با هم تفاوت دارد؟
- آیا انگیزش دانشجویان ورزشکار رشتههای انفرادی وتیمی با هم تفاوت دارد؟
امکانات موجود در جهان محدود است و برای استفاده از این امکانات محدود باید بهینه عمل کرد. استفادههای نابهینه و ناکارا از سرمایههای موجود مانعی در جهت پیشبرد اهداف مطلوب میباشند. در طول زمان و اعصار مختلف بشر همواره در پی این بود که کارها را سادهتر و در زمان کمتری انجام دهد و با همان میزان منابع، محصول بیشتری را کسب کند. با مشاهده تفاوت در سطح زندگی انسانها در جوامع مختلف این، سؤال در ذهن خطور میکند که علت این تفاوت در چیست؟
یک دلیل میتواند تفاوت در میزان برخورداری از عوامل و امکانات طبیعی باشد، اما با مشاهده کشورهایی که از امکانات بسیار زیادی برخوردارند ولی سطح زندگی و رفاه در آنها پائین است (مانند کشورهای در حال توسعه)، به این نتیجه میرسیم که این نمیتواند تنها دلیل باشد. پس باید به دنبال علت دیگری بود.
یکی از علل دیگر میتواند در چگونگی استفاده از منابع و امکانات در اختیار جوامع باشد. این کشورها از منابعی که در اختیار دارند به طور بهینه استفاده نمیکنند.(پورکاظمی و غضنفری 1384: 69)
در نتیجه بررسی کارایی و ارایه راهکار برای استفاده بهینه از منابع موجود میتواند به رشد اقتصادی بیشتر و افزایش سطح رفاه جوامع کمک کند.
بانک ها در رشد و پیشرفت اقتصادی کشورها نقش اساسی ایفا میکنند. به این صورت که دارائیهای نقدی سرگردان در دست مردم را جمعآوری کرده و برای تامین مالی پروژههای سرمایهگذاری واحدهای اقتصادی و دولت به کار میگیرند. از طرفی دیگر بانکها با قدرت پولآفرینی که دارند میتوانند بعنوان ابزاری برای اعمال سیاستهایپولی مورد استفاده قرار گیرند.(بهمنی 1379: 42)
در ایران چون بازار سرمایه رونق و گسترش چندانی ندارد، بانک ها بعنوان تأمین کننده سرمایه موسسات تولیدی نقش اساسی ایفا میکنند. بنابراین ارزیابی و بررسی عملکرد بانکها و ارایه راهکار برای بهینه عملکردن آنها میتواند به رشد و توسعه اقتصادی کشور کمک قابل توجهی کند و مانع به هدر رفتن منابع شود.
یکی از راههای بررسی عملکرد بانک ها، ارزیابی و سنجش کارایی و بهرهوری آنها است و اینکه این کارایی و بهرهوری در طول زمان چه تغییری کرده است، و این تغییر به چه دلیل بوده است.
1-2 مساله اصلی تحقیق
کارایی بانک ها و نحوه محاسبه آن ازجمله موضوعات مهمی است که علاوه بر مدیران بانک ها و صاحبان سهام این موسسات مالی، مورد علاقه بخش نظارتی نظام بانکی و مشتریان استفاده کننده از خدمات بانکی میباشد. با توجه به چالش های موجود هم چون ورود بانک های خصوصی وافزایش فعالیتهای مؤسسات مالی و اعتباری، ارزیابی عملکرد صنعت بانکداری و بررسی روند کارایی این صنعت حایز اهمیت می باشد. کارایی نظام بانکی ایران در سطح مطلوب نمی باشد. نارضایتی عموم مشتریان بانکی از عملکرد بانک ها دلیلی بر این ادعاست. علل افت کارایی نظام بانکی متعدد می باشد که ازآن جمله می توان به دولتی بودن بانکها، ناکارآمدی مدیریت دولتی وتسهیلات تکلیفی به بانکهای تجاری و… اشاره نمود. ازآنجا که مجموعه دست اندرکاران نظام درصدد ارتقاء کارایی نظام بانکی برآمده اند، انجام تحقیقاتی از این قبیل که کارایی نظام بانکی را در یک دوره زمانی مشخص مورد بررسی و مقایسه قرار می دهد حائز اهمیت می باشد. به رغم اهمیت نظام بانکی کشور در اقتصاد داخلی و منطقه تحقیقات نادری در زمینه بررسی روند کارایی نظام بانکی در دوره بلندمدت انجام شده است.
بنابراین مساله اصلی تحقیق این است که روند کارایی بانک های تجاری ایران در طی سال های 1374تا1385 چگونه بوده است؟
1-3 تشریح وبیان موضوع
کارایی بیانگر این مفهوم است که یک سازمان به چه خوبی از منابع خود در راستای تولید نسبت به بهترین عملکرد در مقطعی از زمان استفاده کرده است.موضوع این تحقیق ارزیابی عملکرد سیستم بانکی ایران در طی سال های 1374تا1385 می باشد. از آنجا که روش های موجود ارزیابی و سنجش عملکرد بانک ها اغلب تجربی و فاقد پشتوانه علمی محکمی بوده و به علاوه به دلیل استاندارد نبودن این روش ها، نتایج آنها در بانک های مختلف با یکدیگر قابل مقایسه نیستند، در این مطالعه از روش علمی تحلیل پوششی داده ها (DEA) که از روش های متداول ارزیابی عملکرد در زمینه های مختلف برای واحدهای تولیدی و خدماتی می باشد، استفاده شده است.
در فرایند تحقیق پس از تعیین معیارهای سنجش کارایی و تعیین ورودی ها و خروجی ها و جمع آوری اطلاعات مالی بانک ها، با استفاده از تکنیک تحلیل پوششی داده ها کارایی بانک های تجاری و با استفاده از شاخص مالم کوئیست روند بهبود بهره وری حاصل شده است و در نهایت راهکارهایی جهت بهبود عملکرد سیستم بانکی ارایه شده است.
1-4 ضرورت انجام تحقیقرقابت فشرده در جوامع با اقتصاد باز، مدیران بانکها را مجبور می کند تا حداکثر تلاش خود را به منظور دستیابی به سطح بالاتری ازکارایی از طریق نزدیک ساختن خود به مرز تولید وهمچنین انتخاب مقیاس مناسبی برای فعالیتهای اقتصادیشان به کار گیرند.
نظام بانکداری ایران که هنوز تحت تسلط بانکهای دولتی می باشد، درسال های اخیر با توجه به بحث پیوستن به سازمان تجارت جهانی با چالش های جدیدی هم چون ورود بانکهای خارجی، شروع به کار بانکهای خصوصی وافزایش فعالیتهای مؤسسات مالی و اعتباری روبرو شده است. لذا سیستم بانکی موجود در کشور برای بقاء و رقابت در این محیط پویا نیاز به ارزیابی عملکرد و بهبود کارایی دارد.
علاوه براین، مدیران بانکها، دستگاه های نظارتی و عموم مشتریان به این دلیل که کاراتر شدن بانکها منجر به کاهش قیمت خدمات و هزینه واسطه گری این مؤسسات و همچنین افزایش کیفیت خدمات آنها می شود به تجزیه وتحلیل کارایی نظام بانکی علاقه مند می باشند.
1-5 قلمرو تحقیق
قلمرو موضوعی این تحقیق تعیین کارایی بانک های تجاری ایران (ملی، ملت، تجارت، صادرات، سپه و رفاه کارگران) و روند بهره وری آن طی 12 سال اخیر می باشد. قلمرو زمانی آن فاصله زمانی از سال 1374 تا 1385 می باشد وقلمرو مکانی نیز کلیه بانک های تجاری ایران است.
1-6 اهداف اساسی از انجام تحقیق
اهداف این تحقیق عبارتند از:
بررسی روند بلند مدت در کارایی بانکهای تجاری ایران
اندازه گیری کارایی و رتبهبندی بانکهای تجاری ایران
مقایسه کارایی تخمین زده شده توسط DEA با کارایی اندازه گیری شده توسط روشهای سنتی
تجزیه کارایی فنی به کارایی فنی خالص(کارایی مدیریت) و کارایی مقیاس
اندازه گیری بهره وری و روند آن با استفاده از شاخص مالم کوئیست
1-7 روش تحقیق
ارزیابی کارایی و بهره وری باید به گونه ای باشد که اطلاعات مدیریتی مفیدی را جهت شناسایی ابعاد مختلف تحقیق و نقاط ضعف و قوت عملکرد فراهم کند و رهنمودهایی را به منظور هدایت عملیات آتی ارایه کند. متدولوژی تحلیل پوششی داده ها آرمان های عملکردی موثری را برای عملیات ناکارا ارایه می کند. در این تحقیق در کنار تحلیل پنجره ای از شاخص مالم کوئیست جهت اندازه گیری تغییرات بهرهوری استفاده شده است.
1-8 بررسی پیشینه تحقیق
در سال های اخیر از DEA جهت ارزیابی عملکرد سازمان ها بطور گسترده استفاده شده است. DEA برای اولین بار جهت ارزیابی عملکرد شعب بانک مورد استفاده قرار گرفته است. به طوری که در حال حاضر این روش یکی از روش های معروف در ارزیابی کارایی مؤسسات مالی، بانک ها و دیگر سازمان ها در سراسر دنیا تبدیل شده است.
گرچه پژوهش هایی که از DEA جهت ارزیابی عملکرد سازمانی استفاده کرده اند بسیار متعدد می باشد اما تنها چند پژوهش انجام شده است که از رویکرد تحلیل پنجره ای استفاده کرده اند.
ریزمن[1] در سال 2003 تاثیر حذف نظارت دولت بر کارایی یازده بانک تجاری تونس در طول دوره 1990تا 2001 را مورد مطالعه قرار داده است. نتیجه این پژوهش اثر مثبت حذف نظارت دولت بر کارایی کلی بانک های تجاری تونس بوده است. وب[2] در سال 2004 از رویکرد تحلیل پنجره ای جهت ارزیابی کارایی نسبی سطوح بانک های خرده انگلستان در طول دوره 1982 تا 1995 استفاده کرده است. از نتایج این مطالعه برمی آید که روند کارایی بانکهای مورد مطالعه در این دوره نزولی بوده است. اسمیلد[3] در سال 2004 ترکیبی از تحلیل پنجره DEA را با شاخص بهره وری Malmquist جهت ارزیابی عملکرد پنج بانک کانادایی در طول دوره بیست ساله (1981تا2000) استفاده کرده است. اوکیران[4] در سال 2004 از تکنیک تحلیل پنجره جهت ارزیابی تغییرات کارایی فنی بانک های تجاری استرالیا استفاده کرده است. سوفیان[5] در سال 2005 با استفاده از تکنیک تحلیل پنجره به بررسی روند کارایی در گروه بانک های تجاری سنگاپور در طی سال های 1993 تا 2003 پرداخته است.
1-9 محدودیت های تحقیق
در روش تحلیل پوششی داده ها هرچه بتوان ورودی ها و خروجی های بیشتری را برای محاسبه کارایی وارد مدل کرد، رقم محاسبه شده به رقم واقعی نزدیکتر است. اما متاسفانه اطلاعات بانک به سادگی در دسترس هر فرد قرار نمی گیرد. بنابراین در این تحقیق بایستی به اطلاعات مالی بانک ها در قالب صورت های مالی آن ها بسنده کرد. همچنین منابع مورد استفاده در مورد روش تحلیل پنجره ای محدود به چند مقاله کوتاه که در بررسی پیشینه تحقیق آمده است، می باشد.
1-10 تعریف واژگان کلیدی
کارایی: نسبت بازده واقعی به بازده مورد انتظار
بهره وری: نسبت خروجی به ورودی
DEA : تکنیکی از تکنیک های برنامه ریزی خطی که برای لرزیابی عملکرد نسبی واحدهای تصمیم بکار می رود.
DMU : واحدهایی که عملکرد آن ها مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
تحلیل پنجره ای: یکی از تکنیک های DEA می باشد که با الهام از منطق میانگین متحرک، عملکرد هر DMU را در یک دوره زمانی خاص با عملکرد آن در دوره های دیگر و نیز با عملکرد آن با واحدهای تصمیم دیگرمقایسه می کند.
شاخص مالم کوئیست: شاخصی که جهت اندازه گیری تغییرات بهره وری مورد استفاده قرار می گیرد و رشد را به دو مولفه رشد در اثر تحولات تکنولوژیکی و رشد در اثر تغییرات کارایی تجزیه می کند.
1 – Reisman et al
2 – Webb
3 – Asmild et al
4 – Avkiran
5 – Sufian
(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
بررسی رابطهی شیوههای فرزندپروری با خود کارآمدی و سلامت روانی دانشآموزان
چکیده
مقالهی حاضر به بررسی رابطهی شیوههای فرزندپروری با خود کارآمدی و سلامت روانی دانشآموزان پایهی دوم دبیرستانهای شهرستان مهاباد در سال تحصیلی 84-1383 پرداخته است. این تحقیق از نوع پیمایشی ـ همبستگی است. حجم نمونه موردمطالعه شامل 360 نفر، که 193 پسر و 167 دختر و از نوع نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای میباشد. جمعآوری اطلاعات به وسیلهی پرسشنامه شیوههای فرزندپروری شیفر، خود کارآمدی شرز و همکاران و سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر انجام شده است. یافتهها نشان داد که: بین خود کارآمدی دانشآموزانی که والدین آنها شیوههای فرزندپروری متفاوتی داشتهاند، تفاوت معنیداری وجود دارد. سلامت روانی دانشآموزانی که شیوههای فرزندپروری متفاوتی را تجربه کردهاند، بصورت معنیداری باهم تفاوت دارد. بین سلامت روانی و خود کارآمدی رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. بین سلامت روانی دانشآموزان دختر و پسر تفاوت معنیداری وجود ندارد. شیوه فرزندپروری دانشآموزان با توجه به رشته تحصیلی آنها متفاوت است. خود کارآمدی دانشآموزان در رشتههای مختلف متفاوت نمیباشد. دانشآموزانی که در رشتههای مختلف تحصیل میکنند از نظر سلامت روانی تفاوت معنیداری باهم ندارند. بین دانشآموزان دختر و پسر از نظر خود کارآمدی تفاوت معنیداری وجود ندارد.
مقدمه
ارتباط والدین و فرزندان از جمله موارد مهمی است که سالها نظر صاحبنظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. خانواده نخستین پایگاهی است که پیوند بین کودک و محیط اطراف او را به وجود میآورد. کودک در خانواده پندارهای اولیه را دربارهی جهان فرا میگیرد، از لحاظ جسمی و ذهنی رشد مییابد، شیوههای سخن گفتن را میآموزد، هنجارهای اساسی رفتار را یاد میگیرد و سرانجام نگرشها، اخلاق و روحیاتش شکل میگیرد و به عبارتی اجتماعی میشود (اقلیدس؛ نقل از هیبتی، 1381).
هر خانوادهای شیوههای خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش به کار میگیرد این شیوهها که شیوههای فرزندپروری نامیده میشوند متأثر از عوامل مختلف از جمله عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره میباشد (هاردی و همکاران، 1993).
شیوههای فرزندپروری به عنوان مجموعه یا منظومهای از رفتارها که تعاملات والد ـ کودک را در طول دامنهی گستردهای از موقعیتها توصیف میکند و فرض شده است که یک جو تعاملی تأثیرگذار را به وجود میآورد. شیوههای فرزندپروری یک عامل تعیینکننده و اثرگذار است که نقش مهمی در آسیبشناسی روانی و رشد کودکان بازی میکند. بحث در مورد هریک از مشکلات فرزندان بدون در نظر گرفتن نگرشها، رفتارها و شیوههای فرزندپروری تقریباً غیرممکن است. هرچند روانشناسان و نظریهپردازان بر نقش والدین و شیوههای فرزندپروری تأکید میکنند، تحقیقات خیلی کمی در مورد شیوههای فرزندپروری و آسیبشناسی روانی کودک به عمل آمده است (علیزاده و آندرایس؛ نقل از محرابی، 1383).
تأثیر محیط خانواده بر رشد کودک اغلب به وسیلهی مشاهده تعامل والد ـ فرزند مورد بررسی قرار گرفته است. در این مشاهدات معمولاً ویژگیهای رفتاری والدین به وسیلهی دو بعد ارزیابی شده است: الف) پذیرش (گرمی)، شامل حمایت و پرورش عاطفهی مثبت بین والدین و کودک میباشد. ب) کنترل، شامل آن دسته از رفتارهای والدین است که رفتار کودک خود را هدایت میکنند مانند: راهنمایی و کنترل، بازدارنده یا تسهیلکننده (پل کنین و همکاران؛ نقل محرابی، 1383).
نظریههای روانشناختی متعددی در خلال سالها سعی کردند تا رفتار آدمی را تبیین کنند. نظریهی شناختی اجتماعی نیز یکی از این نظریههاست. در سال 1986 بندورا این نظریه را در مورد عملکرد آدمیان مطرح کرد که در آن نقش باورهای خود را در شناخت، انگیزش، عاطفه و رفتار آدمی برجسته نمود. بندورا معتقد است که افراد یک نظم «خود» را میپرورانند که آنها را قادر میسازد تا بر تفکرات، احساسات و اعمالشان مهار داشته باشند (نقل از علی نیا کروثی، 1382).
بندورا با دیدگاههایی که به عوامل درونی موثر بر رفتار توجه میکنند و عوامل محیطی را نادیده میگیرند، مخالفت میکند و از دیدگاههایی که انسان را پاسخدهنده منفعل به رویدادهای محیطی میدانند نیز انتقاد میکند.
از نظر بندورا شخص، محیط و رفتار شخص برهم تأثیر و تأثر متقابل دارند و هیچ کدام از این سه جزء را نمیتوان جدا از اجزای دیگر به عنوان تعیینکنندهی رفتار انسان به حساب آورد. بندورا این تعامل سهجانبه را جبر متقابل یا تعیینگری متقابل نامیده است (نقل از سیف، 1380).
بطور کلی، پژوهشها نشان میدهند که روشهای تربیتی والدین اثرات طولانی بر رفتار، عملکرد، انتظارات و در نهایت بر شخصیت افراد در آینده دارند. مثلاً والدین سختگیر و دیکتاتور مانع پیشرفت و خلاقیت کودک میشوند. والدینی که اجازه نمیدهند کودک ابراز وجود کند مانع بروز استعدادهای بالقوه او میشوند و در نتیجه این قبیل کودکان در آینده افرادی روان آزرده و پرخاشگر خواهند شد (نقل از مهرابیزاده هنرمند و همکاران، 1379). با توجه به اینکه شیوههای فرزندپروری والدین، نحوه تربیت والدین را به کودکان منتقل میکنند و این امر در شکلگیری شخصیت فرد مؤثر است و نیز نظر فرد نسبت به خود میتواند بر سلامت روان تأثیر زیادی داشته باشد این پژوهش به بررسی شیوههای فرزندپروری، خود کارآمدی و سلامت روانی دانشآموزان شهرستان مهاباد پرداخته تا به سوالات و فرضیههای تحقیق پاسخ دهد.
پیشینه پژوهش
با توجه به سه متغیر مهم تحقیق یعنی شیوههای فرزندپروری، خود کارآمدی و سلامت روان در این قسمت به بررسی نظرات ارائه شده و تحقیقات انجام یافته میپردازیم:
تحقیقات معاصر در شیوههای فرزندپروری از مطالعات «بامریند» روی کودکان و خانوادههای آنان نشأت گرفته است. استنباط بامریند از شیوههای فرزندپروری بر روی یک رویکرد تیپشناسی بنا شده است که بر روی ترکیب اعمال فرزندپروری متفاوت، متمرکز است. تفاوت در ترکیب عناصر اصلی فرزندپروری (مانند گرم بودن، درگیر بودن، درخواستهای بالغانه، نظارت و سرپرستی) تغییراتی در چگونگی پاسخهای کودک به تاثیر والدین ایجاد میکند (دارلینگ و استینبرگ؛ به نقل از گلاسکو، 1997).
شیفر از جمله کسانی است که در این زمینه پژوهشهایی انجام داده است. او براساس مشاهداتی که از تعامل کودکان 1 تا 3 ساله با مادرانشان انجام داد، طرح یک طبقهبندی براساس دو جنبه رفتار والدینی یعنی آزادی ـ کنترل (سهلگیری در مقابل سختگیری) و سردی ـ گرمی (پذیرش در مقابل طرد) ارائه نمود. او نتیجه گرفت که مادران پذیرنده یا طردکننده میتوانند سختگیر یا آسانگیر باشند. این دو بعد اساساً اشاره به سطوح حمایت عاطفی دارد که والدین در مورد کودکانشان به کار میبرند و نیز اشاره به کنترلی دارد که والدین در مورد کودکان خود اعمال میکنند. بدین ترتیب از ترکیب این دو بعد، الگوهای مختلف رفتار والدین شکل میگیرند. به طور کلی بسیاری از رفتارهای والدین میتوانند در چنین مدل چهاربعدی قرار گیرند (یعقوبخانی غیاثوندی، 1372).
زیگلمن روشهای ارتباطی والدین و فرزندان را به چهار قسمت کلی تقسیم کرده است:
1- والدین مقتدر 2- والدین مستبد 3- والدین سهلگیر 4- والدین مسامحهگر یا بیاعتنا.
با اندکی تأمل متوجه میشویم که دیدگاه زیگلمن با دیدگاه شیفر تفاوت چندانی ندارد و تفاوت بیشتر در الفاظ است. در واقع باید گفت دیدگاه ارائه شده به وسیله شیفر علیرغم گذشت سالیان زیاد همچنان ثابت باقی مانده است، زیرا والدین مقتدر زیگلمن همان والدین گرم و کنترلکننده شیفر، والدین مستبد زیگلمن همان والدین سرد و کنترلکننده شیفر، والدین سهلگیر زیگلمن همان والدین گرم و آزادگذار شیفر، و والدین مسامحهگر زیگلمن همان خانواده سرد و آزادگذار شیفر میباشند (دهقانی، 1379).
بامریند طی مطالعات خود در مورد ابعاد رفتاری والدین و تأثیر آن بر کودکان دریافت، والدین مستبد و قدرتطلب دارای فرزندانی هستند که از نظر خویشتنداری در سطح متوسط قرار دارند ولی تا حدود زیادی گوشهگیر و به دیگران بیاعتنایی میکنند (نقل از ماسن، 1377). شیک (1999) در تحقیقی تأثیر والدین را بر سلامت روانی نوجوانان مورد مطالعه قرار داد. او در تحقیق خود به این نتیجه رسید که ویژگیهای والدین بصورت همزمان و طولی با سلامت روانی نوجوانان همبستگی دارد، ولی بطور کلی ویژگیهای پدر تأثیر بیشتری بر سلامت نوجوانان داشت.
ری و همکاران (1990) در پژوهشی کیفیت فرزندپروری والدین در نوجوانان مبتلا به اختلالات مقابلهای و کرداری را مورد بررسی قرار دادند. در این پژوهش نوجوانان بهنجار در مقایه با گروههای دو گروه دارای اختلال والدین خود را به عنوان کنترلکننده بیاحساس میدانستند.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است