مقدمه
هیچ چیز نبود، جز دیکتاتوری وحشی، او که میخواست با سرنیزه، پرده از اندام عفاف براندازد. هر چند میدانست زنان این خاک، سپاهیان آموزش دیده در اصالت فاطمه اند و مردان را قامت غیرت فرونریخته است و تبر ابراهیم، هنوز هم سبز میدرخشد، وطن را به سود خنده های نامتناهی شیطان فروخت و آزادی را در «نماد مسلمانی» هم محکوم کرد.
بانوی ایران، تا آن زمان پشت پرچین حجب و حیا، دامان پاک خود را گسترانیده بود تا گل های خوش آب و رنگی که سر به زانویش نهاده بودند، با لالایی هر قصهی آسمانی بیارامند.
اما، چشم هایی که پشت حریر نقاب، اعتماد خود را از زاویهی نورانی تری مینگریست، دانست که باید تحمیل عریانی را گریه کند و گیسوانی که در امنیت حریم حجاب، بافتههای محبوبیت و لطافت بود، باید در کوچه بازار هر نگاه آلوده رها میشد.
و اینک زنان ایرانی که همواره از چشمهی حیا آب مینوشیدند و چادر عفت بر سر میکردند باید در برابر تیرهای زهرآلود نگاه نامحرمان، بدون حجاب ظاهر شوند و چه سخت است تصور مرواریدی صدف!
دژخیم، پا در پوتین ابلهانه ترین تفکرات تجددگرایی، بر جادههای شرافت ایران زمین گام بر میداشت تا چشم های خودبین استعمار را به روی شرف خود ساختهی ایرانی بدراند، تا لکهدار کند دامان عفت ایرانی را و به خاک بکشاند عصمت عفاف را.
اما تاریخ به یاد میآورد استقامت ایرانی را، ایستادگی غیرت را! تاریخ میبالد به سرزمین زنان عفیف؛ زنانی که سیاهی چادرهایشان با خون عفتشان آمیخت و حجابشان حفظ ماند تا پیش دردانهی رسول اکرم (ص)، فاطمهی زهرا (س) روسپید شوند.
ای زن، به تو از فاطمه این گونه خطاب است
ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است
پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوهگری و خودنمایی نپردازد.
در جامعهای که زن را نه با معیارهای انسانی، بلکه با معیارهای زنانگی میسنجند، زن در حکم یک کالاست و با او مانند یک کالا رفتار میشود. شگفت است که هر گاه از پوشش و سادگی اسلامی به میان میآید، مخالفان که غالباً یا شیفتگان ناآگاه غربند، یا پادوهای مزدور سرمایه داری مصرفی، زبان به سخنسرایی می گشایند که شما میخواهید زن را از حضور فعال در جامعه محروم کنید و او در خانه محبوس سازید و شما شخصیت زن را جدی نگرفته و نیمی از جمعیت کشور را از صحنهی کار اجتماعی بیرون رانده اید. [1]
در پاسخ باید گفت اتفاقاً چون در تفکر اسلامی زن باید به عنوان یک انسان به صورتی بسیار جدی وارد اجتماع شود، لازم است دست از تجمل و خودنمایی بردارد.
لازمهی اجتماعی بودن این است که فرد کمتر به خود بپردازد و خود را هم چون قطرهای در دریای جامعه غرق کند.
آری؛ حجاب در حقیقت طهارت باطنی و اقتدار معنوی زن است که در قالب لباس و چادری ساده تجلی میکند، تا از چشم هوس بازان و نامحرمان به دور باشد. همانگونه که گنج گران قیمت را در زیر خاک پنهان میکنند تا نصیب رهزنان نشود، زن نیز باید گنجینهی نهاد خویش را در کمال سادگی ارائه دهد و طهارت و تقوای باطنی را که مایهی باروری درخت خانواده است برای همسر و فرزندان خود در پوشش خاکی ساده یعنی «حجاب» حفظ نماید. حجاب زن اگر چه تأکید شریعت است اما در روان شناسی عام امروزی مورد توجه همهی جوامع میباشد؛ یعنی همگان اعتراف دارند که حجاب برای سلامت هم مرد و هم زن ضروری است؛ به ویژه تنها راه برون رفت از ناامنی های اخلاقی و اجتماعی زنان را رویکردی دوباره به حجاب میدانند.
این جاست که وجود زنانی چون حضرت زهرا (س) و زینب کبری و حضرت مریم ، در فرهنگ جوامع بشری، به عنوان الگوی پاکی طهارت، غیرت و شجاعت، حضوری دوباره مییابند.
جهان محتاج روی پاک زهراست دل هر پاک، سینه چاک زهراست
زنی که قدر گنج خویش داند کلید گنج او در خاک زهراست
بنابراین، حجاب، ایمنی بخش زنان و سلاح تیز میدان علیه دشمنان، خیمهی طهارت و پاکیها برای تربیت فرزندان صالح و با ایمان ، استحکام پیوند خانوادگی، استواری اجتماع و مایهی آرامش روح و روان میباشد.[2]
گل عفاف، در بوستان حجاب میروید و حجاب قلعهای برای پاسداری از «گوهر عفاف» است.
* فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی – غلامعلی حداد عادل.
* خودنمایی و جلوهگری – روانشناسی نوجوان – محمدحسین حق جو.
...
45 ص فایل Word