دانلودمقاله غده هیپوفیز

 

 

 مقدمه
هیپوفیز یا pituitary gland ، غده کوچکی است در زیر مغز و درون حفره استخوان شب پره که 0.5 تا 1.5 گرم وزن دارد. از نظر جنینی دارای منشا دو گانه عصبی و اکتودومی است. این غده شامل دو قسمت است: نوروهیپوفیز یا هیپوفیز عصبی که در ارتباط با بطن سوم مغزی است و آدنوهیپوفیز یا هیپوفیز غده‌ای.
آدنوهیپوفیز
این قسمت از هیپوفیز دارای بخشهای زیر است:
بخش دور یا لوب قدامی
این بخش که بزرگترین قسمت آدنوهیپوفیز را تشکیل می‌دهد از بیرون بوسیله کپسولی از بافت همبند متراکم احاطه شده است که استطاله‌های ظریفی از آن به درون بافت نفوذ می‌کند. سلولهای پارانشیمی لوب قدامی براساس خصوصیات رنگ‌پذیری خود به دو دسته کروموفیل و کروموفوب تقسیم می‌شوند. کروموفیلها خود شامل سلولهای اسیدوفیل و بازوفیل است. سلولهای اسیدوفیل بر اساس هورمونهای مترشحه خود به دو دسته سوماتوتروفها و ماموتروفها تقسیم می‌شوند. سلولهای بازوفیل به سه دسته کورتیکوتروفها ، تیروتروفها و گونادوتروفها تقسیم می‌شوند.
بخش لوله‌ای
سلولهای این ناحیه از آدنوهیپوفیز عمدتا از نوع گونادوتروپینها هستند.
لوب میانی
لوب میانی حاوی فولیکولهایی است که بقایای بن‌بست راتکه می‌باشند و به کیستهای راتکه معروفند. سلولهای موجود در این ناحیه عمدتا از نوع بازوفیل هستند و پرواپیوملانوکورتین سنتز می‌کنند. سلولهای اسیدوفیل نیز در لوب میانی دیده می‌شوند. عملکرد این قسمت در انسان مشخص نشده است.
ساختار هورمون رشد
هورمونهای آدنوهیپوفیز
هورمون رشد: این هورمون توسط سوماتوتروفها ترشح می‌شود. هورمون رشد باعث افزایش متابولیسم سلولهای بدن و رشد طولی و قطری استخوانها و باعث افزایش قد می‌شود.
هورمون پرولاکتین: این هورمون توسط ماموتروفها ترشح می‌شود و سبب رشد پستانها طی حاملگی و ترشح شیر پس از زایمان می‌گردد.
کورتیکوتروپین: این هورمون توسط کورتیکوتروفها ترشح می‌شود و باعث افزایش ترشح هورمونهای مترشحه از قشر غدد فوق کلیوی می‌گردد.
هورمون محرک فولیکول (FSH) و هورمون لوتئین‌زا (LH) که هر دو توسط گونادوتروفها ترشح می‌شوند.
نوروهیپوفیز
این بخش شامل ساقه عصبی ، برجستگی میانی و بخش عصبی یا لوب خلفی است. بخش عصبی فاقد سلولهای ترشحی است وعمدتا از آکسون نورونهایی تشکیل شده که جسم سلولی آنها در هیپوتالاموس قرار گرفته است. این نورونهای مترشحه هسته‌ای سوپرابتیک و پاراونتریکولار هیپوتالاموس را تشکیل می‌دهند. نورونهای واقع در این هسته‌ها ، دو هورمون به نامهای آنتی‌دیورتیک هورمون یا وازوپرسین و اکسی‌توسین و پروتئین حامل برای هر کدام از هورمونها به نام نوروفیزین سنتز می‌کنند. هورمونهای سنتز شده توسط این نورونها به صورت گرانولهای ترشحی از طریق آکسون به بخش عصبی انتقال می‌یابد.
اجتماع این گرانولها ، در انتهاهای متسع شده آکسونها اجسام هرینگ نامیده می‌شوند که با میکروسکوپ نوری قابل مشاهده هستند. این اجسام که در واقع هورمونهای ذخیره شده محسوب می‌شوند در مواقع لازم آزاد شده و وارد گردش خون می‌شوند. در بخش عصبی علاوه بر اجسام هرینگ ، سلولهایی موسوم به پیتووی‌سیت دیده می‌شوند که شبیه سلولهای گلیال بافت عصبی ، آکسونها و انتهاهای آکسونی را احاطه کرده و پشتیبانی از آنها را عهده‌دار می‌باشند. هورمون وازپرسین افزاینده فشار خون است. اکسی‌توسین هورمونی است که بر عضلات صاف جدار رحم اثر کرده و با منقبض کردن آنها به عمل زایمان کمک می‌کند.
خون‌گیری هیپوفیز
دو شریان مشتق از کاروتید داخلی ، هیپوفیز را تغذیه می‌کنند. بخش لوله‌ای و ساقه عصبی توسط شرائین هیپوفیز فوقانی راست و چپ تغذیه می‌شوند و این شرائین ، شبکه مویرگی وسیعی را در ناحیه برجستگی میانی بوجود می‌آورند. ورید حاصل از این شبکه مویرگی به نام ورید پورتال وارد بخش قدامی شده و در آنجا شبکه مویرگی ثانویه را بوجود می‌آورد (سیستم پورت هیپوفیزی). لوب خلفی یا بخش عصبی توسط شرائین هیپوفیزی تحتانی راست و چپ تغذیه می‌گردد. با وجود این ، بخش قدامی نیز شاخه‌هایی از شرائین هیپوفیزی تحتانی را دریافت می‌کند.
ارتباط هیپوفیز و هیپوتالاموس
گرچه هورمونهای مترشحه از لوب قدامی هیپوفیز فعالیت اکثر غدد داخلی را کنترل می‌کنند ولی خود این سلولها نیز توسط فاکتورهای آزاد کننده و مهارکننده که عمدتا از بخش هیپوتالاموس ترشح می‌شوند، کنترل می‌شوند. این فاکتورها توسط نورونهای ترشحی هیپوتالاموس ترشح و در برجستگی میانی آزاد می‌شوند و سپس توسط سیستم پورت هیپوفیزی به لوب قدامی می‌رسند.
اختلالات هیپوفیزی
افزایش ترشح هورمون رشد در سنین رشد باعث رشد بیش از حد می‌شود که ژیگانتیسم یا غول آسایی نامیده می‌شود و در بزرگسالان باعث افزایش رشد قطری استخوانها می‌شود که آکرومگالی نام دارد. کاهش ترشح هورمون رشد در سنین رشد موجب کوتولگی هیپوفیزی می‌شود.
اختلالات غده هیپوفیز
غدهٔ هیپوفیز عضوى به اندازهٔ یک انگشتانه است که درست زیر مغز قرار دارد. این غده ”غدهٔ غالب“ خوانده شده است زیرا ترشحات آن فعالیت سایر غدد درون‌ریز را تنظیم مى‌کند و همچنین باعث رشد و تکامل مى‌شود. فعالیت غدهٔ هیپوفیز به نوبهٔ خود توسط بخشى از مغز که هیپوتالاموس خوانده مى‌شود تنظیم مى‌گردد. اکثر اختلالات غدهٔ هیپوفیز از تولید بسیار زیاد یاد بسیار کم یکى از شش هورمون آن ناشى مى‌شود. چند نمونه عبارتند از:
 کوتولگی
 غول پیکری
 درشت انتهائی (آکرومگالی)
 دیابت بی‌مزه
کوتولگى
کوتولگى هنگامى بروز مى‌کند که هیپوفیز قادر به تولید مقدار کافى هورمون رشد در دوران کودکى نباشد. این مسئله باعث تأخیر در رشد یا کوتولگى مى‌شود. تکامل جنسى نیز معمولاً به تأخیر مى‌افتد. این اختلال نسبتاً نادر است و سوءتغذیه و بیمارى‌هاى مادرزادى قلب از علل شایع‌تر توقف رشد هستند. اگر کودک شما از میزان رشد پیش‌بینى شده در جدول راهنماى رشد برخوردار نیست پزشک علاوه بر بررسى علل شایع‌تر، میزان هورمون رشد خون کودک را اندازه‌گیرى خواهد کرد. در صورت کشف زودرس مى‌توان کوتولگى هیپوفیزى را با تزریق هورمون رشد انسانى که توسط مهندسى زیستى (bioengineering)، تولید مى‌شود، درمان کرد.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   10 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 



خرید و دانلود دانلودمقاله غده هیپوفیز


دانلودمقاله حوزه علمیه قم

 

 


حوزه علمیه قم یکی از حوزه‌های علمیه مهم شیعیان است که در شهر قم قرار دارد.
تاریخچه
شهر قم در سال ۲۳ هـ .ق در آخرین سال زندگی عمر به دست مسلمانان فتح شد.[۱] و طبق نظر بعضی از نویسندگان، آغاز تشیع در میان مردم قم به تاریخ پس از ورود «اشعری‎ها» به قم (سال ۸۳ هـ .ق) برمی‎گردد.
یکی از فرزندان «مالک بن عامر اشعری» عبدالله نام داشت و عبدالله پسری به نام «سعد» داشت، سعد دارای دوازده پسر بود و آن‎ها از راویان امام جعفر صادق، امام ششم شیعیان در کوفه بودند و فرزندان و نوادگان آن‎ها بیش از صد نفر جزو راویان حدیث از امامان دیگر بودند که پنج نفر از پسران سعد در زمان حجاج هم‌زمان با شکست عبدالرحمان بن محمد بن اشعث، در برابر سپاه حجاج، وارد قم شدند و نقش به سزایی در گسترش تشیع در قم ایفا نمودند.[۲] شیخ محمد رازی می‎نویسد: «اغلب مورخین قم نوشته‎اند قم با ورود «اشعری‎ها» دگرگون شده و مرکز علماء و محدثان و راویان و فقها گردید...»در نیمه دوّم قرن اوّل زمینه برای پی‎ریزی حوزه علمیه در قم به وجود آمد و امامان اهل بیت شیعیان از چنین حوزه‎ای خبر می‎دادند، از امام صادق نقل شده‌است که«به زودی کوفه از مؤمنان خالی می‎گردد، و علم از آن همچون ماری که در لانه‎اش جمع می‎شود، جمع و برچیده می‎گردد و سپس در شهری که آن را «قم» می‎گویند آشکار می‎شود و آنجا مرکز علم و فضیلت خواهد شد...» حوزه علمیه قم در سال‎های بعدی رو به تکامل گذاشت، عباس فیض می‎نویسد:
در زمان قیام ابومسلم خراسانی قم پایگاه شیعه امامیه شد... و برای نخستین بار مکتب امامیه، توسط اعراب اشعری در قم افتتاح گردید که فقه شیعه به طور رسمی در آن تدریس می‎شد. که از این مکتب اساتید بلند آوازه‎ای مثل «دیلمی» برخاستند که متوکل (دهمین خلیفه عباسی) او را معلم فرزندان خود نمود که در اثر تربیت شیعی یکی از فرزندانش و به خاطر جسارتی که به فاطمه زهرانموده بود او را کشت.[۵]
ورود امام رضا امام هشتم شیعیان در سال ۲۰۰ هجری به قم، و استقبال مردم از او بیانگر وجود زمینه‎های مناسب برای اشاعه فرهنگ تشیع و فقه آل محمد و به تبع آن پدیدار شدن حوزه علمیه شیعی و پررونق بوده‌است. سید ابن طاوس می‎نویسد: «خانه‎ای که رضا در آن جا میهمان شد در زمان حاضر (قرن هفتم) مدرسه‎ای است که محل بحث طلّاب می‎باشد.»[۶]در سال ۲۰۱ هـ .ق به دنبال ورود امام رضا به خراسان معصومه دختر امام موسی کاظم از مدینه به سوی خراسان حرکت کرد و در راه در اثر بیماری درگذشت و در شهر قم به خاک سپرده شد. ورود معصومه به قم، و مرقد او، و سپس ورود امامزادگان بسیار به قم، موجب تحولات تازه در گسترش تشیع گردید، و در کنار آن نقش به سزایی در تحکیم و گسترش حوزه علمیه و رفت و آمد و ارتباط علما و راویان و شاگردان برجسته صادق، کاظم و رضا داشت.در قرن‎های پنجم و ششم (در دوره سلجوقیان) قم، مرکزی بزرگ برای فقهای شیعه بوده و عدّه‎ای برای تحصیل به این شهر می‎آمدند و مدارس دایری داشت. شیخ عبدالجلیل رازی وضع علمی قم را در قرن ششم شرح داده و می‎گوید:
مدارس دینی قم، دارای وسایل کافی و علما و مدرسان و مفسران بزرگ می‎باشد و کتابخانه‎هایی پر از کتب فرقه‎های مختلف در آن وجود دارد. مدارسی مانند سعد صلت، اثیر الملک، زین الدین، ظهیرالدین و... پر رونق بودند.[۷][۸]حوزه علمیه قم در دوره صفویه مورد توجه همگان مخصوصاً دولتمداران شیعه مذهب آنزمان قرار گرفت و مدارس آباد گردید و مدارس دیگر از نو بنا گردید و علمای بزرگ شیعی چون ملا صدرا، ملا محسن فیض، علامه لاهیجی، شیخ بهائی در آن جا مشغول تحصیل و تدریس شدند.[۹] قم در آن عصر، دارای حوزه علمیّه فعال، مدارس و طلاب بسیار بوده، و علوم مختلف اسلامی تحصیل و تدریس می‎شد. مدرسه فیضیه یکی از آثار دوره صفویه می‎باشد.
در عصر قاجاریه هم علمای بزرگی در حوزه علمیه قم به تحصیل و تدریس اشتغال داشتند و در این سال‎ها حوزه علمیه وارد مرحله تازه‎ای از حیات خود شد.
حوزه علمیه همچنان در نوسانات مختلف ادامه حیات می‎داد ولی دارای تشکل و انسجامی نبود. با ورود آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری حوزه آن چنان تجدید حیات شد که او را «مؤسس حوزه علمیه قم» نامیدند.
بعد از مرگ آیت‌الله حائری، با ورود آیت‌الله بروجردی به قم و بر اثر توجهات ایشان رونق کامل یافت، و در اندک زمانی دارای تحولات عظیم گردید. مدارس، کتابخانه‎ها، درس و بحث‎ها، نشریات، و علوم مختلف اسلامی در سطح عمیق و گسترده‎ای فعال شد و در زمان تصدی ایشان عده علمای ساکن در قم بالغ بر شش هزار نفر شد.پس از پیروزی انقلاب، حوزه به مرحله‌ تازه‎ سیاسی، اقتصادی وارد شد و گسترش چشم‎گیری یافت. هم اکنون بالغ بر چهل هزار نفر از طلاب ایرانی و خارجی در آن به درس و بحث مشغول هستند و تشکیلات حوزه با مجهز بودن به فن آوری روز به روند تکاملی خود ادامه می‎دهد.
آیت‌الله محقق داماد در آستانه سالروز درگذشت موسس حوزه علمیه قم به تشریح نحوه تشکیل حوزه علمیه قم و تلاش‌های انجام شده در این راه پرداخت و همچنین با توجه به گذشت یکسال از بیانات مقام معظم رهبری مبنی بر لزوم اهتمام به کرسی‌های آزاداندیشی و ضرورت تحول در حوزه‌های علمیه، دیدگاه‌های خود را در این زمینه مطرح کرد و گفت که مقام معظم رهبری جای نظریه‌پردازی را در حوزه‌های علمیه خالی دیده بودند.
این استاد دانشگاه تاکید کرد که حوزه‌های علمیه باید پرورش‌دهنده فیلسوف، مجتهد، خطیب و نویسنده باشند.
وی همچنین با گرامیداشت یاد آیت‌الله حائری یزدی و فضلای حوزه تاکید کرد که مردمی‌بودن آیت‌الله حائری و نزدیک شدن روحانیت و مردم باعث رشد و شکوفایی حوزه علمیه قم شد. آیت‌الله دکتر سیدمصطفی محقق داماد در گفت‌وگو با خبرنگار تاریخ و اندیشه ایسنا درباره آیت‌الله حائری یزدی موسس حوزه علمیه قم اظهار کرد: مرحوم آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی دو بار توسط علمای اراک برای اقامات در شهر اراک دعوت می‌شوند. یک بار چند سالی می‌مانند و بعد آنجا را ترک می‌کنند، مجددا به عتبات عالیات برمی‌گردند و در کربلا مسکن می‌گزینند. در آنجا در شان و مرتبه‌ای بودند که مقلد پیدا کردند، مرجعیت ایشان با داشتن رساله‌ای شروع شده بود. بار دوم که با فشار علمای اراک به اراک رفتند درسی را شروع کردند که کتاب البیعی که توسط آیت‌الله العظمی محمدعلی اراکی تقریر شده از نظر تاریخی مربوط به دوره‌ی تدریس آن زمان است.

 


اعدام شیخ فضل‌الله حالتی بسیار زشت و کریه در جامعه به وجود آورد
رییس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم ادامه داد: در مورد سفر دوم ایشان به اراک باید به چند نکته تاریخی توجه کرد تا آن مقطع را شناخت. آن ایام چند سالی از اعدام مرحوم شیخ فضل‌الله نوری توسط طرفداران مشروطه نگذشته بود. شیخ فضل‌الله نوری یکی از فقهای بسیار بزرگی بودند که شاگرد مبرز میزای شیرازی بوده است و مرحوم آشیخ عبدالکریم حائری نیز مقداری نزد ایشان درس خوانده بودند و سابقه تحصیلی نزد ایشان داشته است. اعدام شیخ فضل‌الله حالتی بسیار زشت و کریه در جامعه به وجود آورد. طرفداران مشروطه از تندروی‌هایی که کردند پشیمان بودند زیرا پیش‌بینی نمی‌کردند کار به آنجا برسد. وی ادامه داد: مرحوم شیخ فضل‌الله نوری درس مهم خود را نزد میرزای شیرازی خوانده بود، فقیه بسیار بزرگی بود که در ایران زندگی می‌کرد. شیخ فضل‌الله از اولین تئوریسین‌های مشروطه بود اما وقتی دید مسیر مشروطه تغییر کرد با مشروطه مخالفت کرد. موافقین و مخالفین مشروطه بسیار تندروی و همدیگر را تکفیر کرده بودند
محقق داماد گفت: با اعدام شیخ فضل‌الله حالت ناراحتی و اندوه در سراسر کشور به خصوص جامعه دینی ایجاد شده بود و به طور کلی احساسی علیه روحانیت شکل گرفته بود. به‌دلیل اینکه موافقین و مخالفین مشروطه بسیار تندروی کرده و همدیگر را تکفیر کرده بودند و در این میان مرجع تقلید بزرگی به دار کشیده شد و انفعال عجیبی در میان مردم ایجاد شد. از طرفی حرکت دین‌زدایی در منطقه از سوی موج فرهنگ غربی و دین‌زدایی توسط قدرت‌ها و دولت‌های منطقه آغاز شده بود. این مدرس حوزه و دانشگاه خاطر نشان کرد: در ترکیه در آن مقطع آتاتورک موفق شده بود حرکت ضد دین انجام دهد. در ایران هم جریان به این سو می‌رفت. حکومت مشروطه تشکیل شده بود اما درست است که دولت قاجار در مقابل مشروطیت تسلیم شده بود و فرمان مشروطه را مظفرالدین شاه صادر کرده بود اما در عین حال حکومت قاجار آخرین ایام خود را سپری می‌کرد. دولت و حکومت بسیار ضعیف و ناتوان بود و پیش‌بینی می‌شد که در این میان، دیکتاتوری ظهور کند که از یک طرف با استفاده از مشروطیت، دین‌زدایی را در سایه دیکتاتوری پیاده کند و در عین حال در صورت ظاهر شعار مشروطیت بدهد در حالی که هیچ‌گاه روح مشروطه اولیه وجود نداشته باشد و در این میان آنچه قربانی می‌شد، دین بود.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  23  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلودمقاله حوزه علمیه قم


دانلود مقاله درباره افریقا

 

 

 «حضرافریقا»
افریقای سیاه که هنر سیاهان در آن به اوج شکوفایی خود رسیده است، حاشیه غربی تا مرکز قاره آفریقا را دربرمی گیرد. این سرمزین گذشته ای با اساطیر کهن و افسانه های جادویی دارد که بیانگر واسطه خدایان با قدرت طبیعی است. قدرتی که همه از او یاری می طلبند و خدایان دیگر با او در ارتباسط هستند. در واقع هنر افریقای سیاه که از نظر یک افریقایی فقط تنها بدان گرایش های شخصی و موقعیت های اجتماعی و سیاسی و معتقدات و آیین های مذهبی است در اوایل قرن بیستم بوسیله‌ی اروپایینان به عنوان یک هنر شناخته شد و مورد مطالعه قرار گرفت. با بازشدن پای مجسمه های افریقایی در سال های اول 1900 روحی تازه د فضای هنری اروپا دمیده شد. هنرمندان که بیشتر از هر گروه دیگری شیفته و شیدای این مجسمه ها بودند با دیدن آنها جرأت بیشتری برای بیان عقایدشان می یافتند. پیدایش هر مجسمه تازه‌ای سرآغاز به وجود آمدن بحث های هیجان‌انگیز و منبع الهام برای پیشروان مکاتب و مفاهیم جدید بود. در سال 1905 یک ماسک فانک به دست ولافنگ افتاد. آندره دورن که با دیدن این ماسک از ادای کلام بازمانده بود آن را از ولامنگ خرید و به پیکاسو براک نشان داد و تحسین هر دو را برانگیخت. با پیدا شدن مکاتب جدید مثل کوبیسم، سورئالیبسم و سمبولیسم در اروپا و رونق موسیقی جاز در آمریکا ناگهان، نگاهها به طرف افریقا دوخته شد و تأثیرپذیری ها و بهره گیری هایی که هنرمندان به نام زمان از هنر سیاهان می کردند به زودی پای این هنر را به موزه ها و نگارخانه ها کشاند.
به این ترتیب تاریخ کشف مجسمه های افریقای سیاه را به عنوان نوعی از هنر باید اوایل همین قرن دانست. و به حق افتخار آن به هنرمندان آن زمانه داد. هنر افریقا اعم از مذهبی و غیرمذهبی تحت تأییر گروه قومی، ملیت، شرایط زنددگی، آب و هوا و فرهنگ هر منطقه است. و با این عوامل ارتباط مستقیم دارد. در افریقای سیاه هر اثری که به وجود می آد، آمیخته ای است از تفکر و اعتقاد مردم و تأثیر عمیقی یا سطحی که هر اسطوره در زندگی روزانه آنها می گذارد. در این هنر زیبایی به مفهوم آنچه ما یم شناسیم وجود ندارد. در واقع زیبایی، تجسم سیرت نیک است. به همین دلیل شکلی که آفریده می شود، نماینده صفات باطنی شخصی است، نه چهره ظاهری او.
بنابراین افریقالی سیاه، اسطوره زبان سنت است و نفس بیان بر اهمیت اساطیر و مسبولها در افریقا به درجه ای است که بسیاری از جامعه شناسان، جوامع و فرهنگ های افریقاییان را به نوعی تظاهر مادی که از این مفاهیم ناشی می شدند تعبیر کرده اند. به طور کلی اسطوره به شکل ثابت وجود ندارد و تحت تأثیر تحولات تاریخی قرار گرفته و به وسیله ادبیات شفاهی سینه به سینه از نسلی به نسل نسل دیگر منتقل شده است.
افسانه های اساطیری بیشتر بیانگر رویدادهای کلی هستند مثل آفرینش دنیا، جدا شدن خدای خالق از مخلوق، تولد قهرمانان و بنیانگذارن سرزمین ها و امپراطوری ها، پیدایش مرگ و آمرزش.
سهم خدایان در زندگی و مراسم افریقاییان بی نهایت است و در هر قومی نقش متفاوتی دارد. در افریقای سیاه، هنر به گونه های مختلف جلب توجه می کند. این اشکال را می توان در قالب مجسمه، چوب، سنگ، آهن، مفرغ، سفال – معماری، موسیقی، رقص، ادبیات شفاهی، مراسم آیینی و غریه جستجو کرد.
از ماسک ها و مجسمه ها در مراسم نیایش خدایان و تجلیل نیاکان، مراسم عزاداری، جشنهای آیینی، رازآموزی، مراسم تقدیس و نیایش به مناسبت حاصلخیزی زمین یا باروری زن و نیز در مراسم غیرمذهبی استفاده یم شود. انسانی که حامل ماسک است، فردی است عادی و منتقل کننده قدرت پنهانی، با بدنی پوشیده از الیاف گیاهی، پر پرندگان و گاهی پارچه.
او از قالب جسمانی اش خارج می شود و هویت و فردیت خود را کاملاً فراتموش می کند. و به آنچنان قداستی دست پیدا می کند که در او قدرت فوق طبیعی یا روح نیاکان که بوسیله ماسک نشان داده می شود، حلول می کند.
موسیقی و رقص از عوامل مهم و مؤثر این تحول است. که حرکات هماهنگ به آن را کامل می کند. و به آنچنان قداستی دست پیدا می کند که در او قدرت فوق طبیعی یا روح نیاکان که بوسیله ماسک نشان داده می شود، حلول می کند.
موسیقی و رقص از عوامل مهم و مؤثر این تحول است. که حرکات هماهنگ به آن را کامل می کند. در سنت های افریقایی، عقیده بر این است که روح جاودانه است و پس از مرگ در قالب مجسمه حلول می کند. کمال هنری مجسمه در این است که روح یکی از نیاکان در جسم کودکی از همان خون و طایفه دمیده شود مجسمه هایی که به این منظور ساخته می شوند، الزاماً چهره‌ای خاص را نمایان نمی‌سازند بلکه به صورت مجسمه هیا مذکر و مونث هستند کمه تنها وجود نیاکان را ثابت می کنند. و برخی هم حاصل تخیل هنرمند بوده و جنبه انتزاعی دارند. در این مجسمه ها چهره آرام و با وقار است و حرکت بیشتر در قسمت زانوها و دستها نمایان شده است. اغلب سر مجسمه به نسبت بدن بزرگتر ساخته می شود که نشانه اهمیت این عضو است. زیرا به اعتقاد افریقائیان سر انسان نخستین جایگاه حلول روح و مجموعه ای از نیروهای اصلی و حیاتی است.
سازندگان ماسک‌ها و مجسمه ها افراد عاید اجتماع هستنمد، با الهام جوئی از روح مشترک جماد و نبات و حیوان و ترکیب اشکال طبیعی بیشتر از نیروی ذهنی و تخیلی خود بهره می گیرند.
در افریقای سیاه هنگامی که از نیروی زندگی در زمان حیات یا پس از نرگ سخن به میان می آید انسان و حیوان و گیاه و زمین و آب را دربرمی گیرد. و در استحاله هنرمند، اشکال با ابعادی هنذسی و خطوطی محکم و قوی نمایان می گردد. و گاهی نیز برای تزیین ماسک ها از رنگ های تنه گیاهی یا قدرت استفاده می شود. که دربرخی موارد دارای مفاهیم تمثیلی است.
یکی از مراسم مهم افریقاییان، رازآموزی می باشد. که به روش ها و سنن مختلف اجرا می شود و به منظور آمکاده کردن دختران و پسران نوجوان برای ورود به اجتماع انجام می شود. این مراسم به طور محرمانه و در محلی دور از اجتماع انجام می شود. و در طی آن، آموزش های حرفه ای و اجتماعی و جنسی داده می شود. که با نظم کامل و آزمایش هیا دشوار بدنی همراه است. در پایان، مراسم به کشیدن خط و خطوط برروی چره و بدن دختران و پسران و انجام رقص و پایکوبی با ماسک های مخصوص به اتمام می رسد.
هنر سیاهان مجموعه ای از نیروی نخیل، تصور، تنوع سبک ها و مظاهر زندگی اقوانم این سرزمین است. این هنر بیانی است مستقیم با امکانات ساده که در آن، اندیشه و تخیل و غریزه های درونی سازنده با دریافت ازر الهامات ذهنی و تبجر در شناخت کسی به هم می آمیزد و قدرتی جادویی پدید می آورد. در واقع هنر به معنی خاص برای ارائه‌ی پیوند میان تفکرات و غرائز شخصی هنرمند با سنن و معتقدات مذهبی در افریقای سیاه مطرح نیست. بدین ترتیب ماسک، مجسمه نیاکان و طلسم که از علائم تمثیلی، جادوئی و مذهبی فراوان برخوردارند از طرف نیرویی مرموز و پنهانی برای ارتباط با ماوراء الطبیعه پشتیبانی می شدند.
هنگام مراسم مذهبی یا غیرمذهبی، نوای موسیقی، چنان جسم و روح رقاصان را دربر می گیرد که حرکت آنان جلوه دیگری از آفرینش پیکره تراش را در بستره القا می کند. در این گردهمایی سنتی ماسک، جزئی از کل این پدیده است که همراه با پوشش و علائم نقوش روی بدن ترکیب مراسم را تکمیل می کند.
مجسمه های نیاکان بعد از پایان مراسم خاص خود تا آغاز تشریفات بعدی در گنجینه های خانوادگی پنهان می گردد.
هنر غیرمذهبی به دلیل اجتماعی و سیاسی راه دیگری را پیش می گرد و در قالب تزیین های شاهانه و یا آلات و ابزار عامیانه خودنمایی می کند و ارتباط خود را از دنیای تقدس می گسلد. نیرویی که در اشیاء هنری، از هر دو نوه مذهبی و غیرمذهبی، پنهان است در تصویر بیننده تفوذ می کند و او را به دنیای تخیلی دیگری رهنمون می شود و این بهترین شاهد این معنی است که آثار و افکار گذشتگان تنها هنگامی برای معاصران جالب است که آنان را به افق و ابعاد دور دست رهنمون سازد.
در اوایل قرن بیستم چند هنرمند معروف اروپایی که در مسیر تحول فکری خویش آماده پذیرش هنری با هویت تازه شده بودند، به آثار آفریقاییان که ادراکی جدید و ابعادی هندسی و انتزاعی داشت برخورد کردند و آنچه بعداً با الهام جویی از اشکال احجام افریقایی در قاره اروپا پدید ‌آمد و «هنر سیاه» خوانده شد، از مفاهیم اساطیری و قبیله ای خالی بود و بیشتر به شباهت ظاهری با آن اشکال و احجام تکیه داشت. برخورد اروپائیان با این هویت تازه، عامل تحول مهمی در هنر امروز و موجب پدید آمدن چند مکتب اساسی در تاریخ هنر جهان و باعث گشودن دریچه ای تازه بر جهانیان بوده است.
«ماسک»
«ماسک چیست؟» ساده ترینم تعریف ماسک این است: ماسک شکلی است برای تغییر قیافه. شیی است که می پوشند و بر سر می گذارند و یا در جلو صورت می گیرند تا هویت خود را پنهان کنند و در شخصیت دیگری ظاهر شوند. این پنهان کردن شخصیت و ارائه شخصیت جدید خصوصیت همه ماسکهاست ماسم به عنوان یم مشحصه فرهنگی در تمام جهان و در تمام دوره ها از عصر حجر تا به حال حضور داشته و تنوعش به موارد استعمال و سمبول‌هایی نماینده اش است، بستگی دارد. انسان ماسکهایی ساخته که سرشار از سمبولیسم هستند و همه آنها به قدرت های روحجی و معنوی نسبت داده شده‌اند بیشترین تنوع ماسک ها و کاربردشان را می توان در افریقا، اقیانوسیه مشاهده کرد.
شناخت یک ماسک نیاز به شناخت روح ویژه ای دارد که آن ماسم نشان دهندة آن است و شناخت آن روح محتاج تعیین جایگاه و قبیله ای است که خاستگاه ابتدایی آن بوده است. در اغلب موارد سنتی و حدود قبیله ای و محرمات تابویی هستند که طرح یک ماسک را به طراح آن دیکته می کنند. روحی که ماسک حامل آن است همان تصور و فکری است که از وجود آن روح در ذخنیت قبیله نیز وجود دارد. به همین دلیل است که سازنده ماسک موظف است به شکلهای مرسوم و مسبولیک وفادار باشد. بنابراین از آنجا که صورتک ها دارای اشکال سنتی و قراردادی هستند، هنرمندان صورتک ساز از بوجود آوردن صورتک های دلخواه و زیبایی شناسانه خود منع شده اند و اگر هنرمندان چنین قاعده ای را رعایت نکنند، شدیداً زیر سانسور و یا عدم رغبت گروه اجتماعی خود قرار می گیرند و یا حتی خشم روح ساکن در صورتک بر سرشان نازل می شود.
با وجود تصورات سنتی و مرسوم از یک ماسک، صورتک ساز می تواند قدرت و مهارت خود را به عنوان یک هنرمند بالا ببرد و به خلاقیت هایی در حد و حدود فرم‌های تثبیت شده قبیله ای دست بزند. بنابراین نیاز به چنین دقتی مانمع از بیان هنری نمی شود و صورتک ساز می تواند تفسیر و خلاقیت خویش را برروی اشکال عمومی و نشان ها و طرح ها اجرا کند.
در برخی فرهنگ ها اعتقاد بر این است که به خاطر اتحاد و همبستگی نزدیک بین صورتک ساز و روح صورتک، هنرمند برخی از قدرتهای جادویی را از آن کسب می کند بر این اساس، تعدادی از قبایل افریقای غربی واقع در مالی Mali بر این اعتقاداند که صورتک سازان بالقوه قادر به دراختیار گرفتن قدرت های مافوق طبیعی برای آزار و اذیت دیگران اند.
«تأثیرگذاری ماسک بر پوشنده و بیننده آن»
تصور می شود که پوشنده ی ماسک نیز در ارتباط مستقیم با جان صورتک قرار دارد و در نتیجه در معرض مبتلا شدن توسط آن می باشد. چرا که اعتقاد بر این است گاهی روح صورتک وارد روح پوشنده می شود در جسمش جلول می کند. بنابراین از نظر ایمنی پوشنده نیز هنگام استفاده از صورتک مانند صورتک ساز ملزم به رعایت مقررات عرفی و شرعی است. و در تشریک مساعی و همکاری با ماسک نقش یک بازیگر را ایفا می کند. بدون اجرای رقص توسط او و اجرای اعمال عادی زندگی که غالباً با موسیقی همراه است، ماسک، قالبی بدون نیروی کامل زندگی باقی خواهد ماند. نقش واقعی و قدرتمند ماسک در مشارکت مهم پوشنده نهفته است. با پوشیدن صورتک، هنگام از کف دادن هویت پیشین و فرض هویت نوین فرا می رسد. گاهی اوقاتن پوشنده صورتک زیر نفوذ شخصیت روح، تغییرات جسمانی را نیز تحمل می کند. با این وجود پوشنده به صورت همزاد یا Partner شخصیتی درمی آید که در حال ایفای نقش او است. پوشنده نه تنها با نور چشمانش جرقه ای از حیات به آن یم دهد، بلکه یا حرکات و اطوار خودش نیز آن را زندگی می بخشد.
پوشنده ماسک مثل یک هنرمند هویت خود را فراموش می کند و هویت ماسک در وجودش جاری می شود. برای فرهنگ هایی که فاقد تاریخ مکتوب هستند، ماسک ها اغلب یک احساس تداوم از گذشته تا حال را تداعی می کنند. و به صورت تصور و سمبول ها به زمان های گذشته و دور بازگشت می کنند و ماسک ها و دستاویزی هستند برای این بازگشت.
و اما از نظر روانی، بیننده از طریق روح قدرتمند ماسک با گذشته پیوند می یابد و این حالت گاهی اوقات حاضرین را به حالت جذبه کامل یا شبه جنون فرو می برد. با این وجود نمی توان گفت چنین واکنشی به طور ثابت در تمام مراسم مشابه وجود دارد. ون بیشتر مربوط می شود به کاراکتری که با ماسک، حضورش را ارائه داده اند. در واقع ماسک، بخشی از مناسک و شعائر سنتی که تماشاگر را به صورت روانشناسانه با گذشته مرتبط می سازد، شکل می بخشد.
در مواردی هم روح یا موجود مافوق طبیعی پیام آور شادی است و بیننده را به وجد می آورد. در واقع چون ماسک محتوی روح است تکریم می شود و به‌آن حرمت نهاده می شود. تمام این اشکال، دارای روج کیفیتی جادویی هستند و عامل اجرای حرکاتی فراتر از قدرت انسان تصور می شدند. ماسک ها موجب تحریک خشمگینانه بیننده از لذت به وحشت می شود و روی طیف روانی تماشاگر اثر می کند، چرا که ارواح نمایش داده شده به وسیله صورتک ها ممکن است از مورد احترام، یاری کننده، حذاب یا شیطانی و خبیث باشد.
«پیکره سازی»
هنرمندان افریقا پیشه ها و اشتغالات مختلفی داشته اند. برخی، بر پایه یک سنت خانوادگی به تولید و آفرینش می پرداختند. صناعت از پدر به پسر ارث می رسید. در برخی از «مکاتبات جنگل» در افریقا، هنرمندان متخصص به پسرها صنعت می آموختند و همچنین برای گروه قبیله ای تولید آثار هنری می کردند. علاوه بر اینها اصنافی وجود داشتند که از هنرمندان ماهری که همچنین کشاور و معمار و غیره بودند، تشکیل شده بود. هنر هنرمندی که صورتک ها و مجسمه های گروه را می ساخت، نگرش عاطفی و معنوی خود را بیان می کرد.
نیاز به ایمنی و پناه، افریقایی ها را به آفرینش اشکال گوناگون پیکره تراشی رهنمون می شود مادران باردار از یک پیکره برای حفاظت کودک زاده نشده خود یاری می گرفتند و از پیکره ای دیگر برای زایمان بی خطر و از پیکره ای دیگر برای کودک نوزاد.
افریقاییان بدوی معتقد معتقد بودند که ارواح از یمک جابه جایی دیگر سرگردانند. برای سکنی در یک جای ثابت، هنرمند محفظه ای می شاخت که صورت یک پیکره داشت. زیرا برای شادمانی روح داشتن مسکم دلپذیر، ضروری بود. بنابراین شکل کنده کاری شده را به دقت و زیبایی می ساختند، این پیکره برای کل قبیله به صورت واقعیت زنده یا بدل می گشت، که با او مشورت می کردند و به مهربانی از او مواظبت می شد.
در مورد اعتقاد افریقاییان به تداوم حیات دلایل متعدید در دست است. نوشته اند که در دوره معینی،‌ موجودات زنده را با فرمانروایان خاک می کردند تا در زندگی پس از مرگ همراه و مصاحب او باشند. و خدمات ضروری برایش انجام دهند. زنان، نگهبانان و خدمتکاران وی به این ترتیب می مردند سرانجام پیکره ها را جانشین انسان ها کردند. درنتیجه حفاری های باستان شناسی، بعضی از این پیکره ها کشف شده اند. در بعضی از دهکده های افریقا، پیکره یکی از نیاکان در اقامتگاه خانوادگی یا در کلبه نزدیک آن در جای مخصوصی نگهداری می شود تا اعضای خانواده و بتوانند از او کمک بگیرند.
مجسمه ها غالباً چهره نیاکان را نشان می دهد و قربانی دریافت می کنند. علاوه بر مجسمه های نیاکان مجسمه حیوانات هم دیده می شود و معمولاً 4 حیوان اصلی: لاک پشت، مار، بوقلمون و آنتیلوپ، اشیاء کاربردی نیز گاهی به صورت مجسمه درمی آیند: قفل ها و کلون های کلبه ها که شخصیت صابخانه را نشان می دهند و یا صندلی روسای قبایل که به مجسمه های بزرگ شباهت دارند.
در حیطه هنرهای سیاهد، هرگونه ماحقاتی که غرضشان فقط زیبایی باشد تا آنجا که جلوی کاربرد درست شی را بگیرد، حذف می شوند، اگر زیبایی در کار باشد، پیش از هرچیز برای یاری دادن است و از آن برای شرمکت در اثربخشی شی در تحقق کارکردش استفاده می کند. زیبایی اثر، تأثیر مطلوب آفرینئده اش را نشان می دهد. اما پیکره نیا نباید تا حد امکان زیبا باشد تا روح را بفریبد و به دام بیندازد. روح زنده در مجسمه حاضر است و در آن باقی می ماند. مجسمه همان شخصی است و پاکترین و نابترین قسمت شخصی است بعنی «جوهر» آن می باشد. همان وجود است که پاک و روشن شده و از عوارض خود گذشته و به کلی ترین شکل خود درآمده استن و به طریقی به اساس خود آگاه شده.
تلاش پیکره ساز افریقایی بیش از هرچیز متوجه آن است که در هر موضوع آنچه را آنقدر قوی و بنیادی است که پایدار می ماند بیابد و آنچه را که ناپایدار و گریزان و بیگانه است دوربریزد. هدف او آن نیست که کورکورانهع از صورت ظاهری طبیعت اطاعت کند. بلکه تجربه زیسته قویا ناپیدا اسا کار و نقطه شروع کار خود قرار می دهد.
مهمولترین ابزار پیکرتراشی. تیشه است یا چیزی شبیه آن. هئف خنرمند بیشتر پدیدآوردن احساس شدید است تا آفرینش صورت. افرینش برخی تندیس ها به تندیس سازان ماهر واگذار می شود. که تنها در رشته کنده کاری برروی چوب کارآموزی کرده اند، بلکه خواص گیاهان، استخوان بندی جانوران، انسان و غیره را بررسی کرده اند و از این رو، قدرت بیشتری به کار خود می بخشند پیکره های بزرگ معمولاً متعلق به همه دهکده یا یک خانواده اند. مرد جادوگر از آنها مراقبت می کند و فقط در مراسم مهمی که به خاطر مصلحت عمومی برگزار می شود مورد پرستش قرار می گیرد. پیکره های کوچک به اشخاص تعلق دارند و ارواح مراقبت شخص به شمار می روند. آنها را در جای شایسته ای قرار می دهند و در جشن های آیینی ادواری از آنها استفاده می شود.
پیکره تراش آفریقایی، برای تراشیدن چوب، آن را بین پاهایش می گذاشته، با یکدست آن را نگه می داشته و با دست دیگر آن را می تراشیده و این کار را آنقدر ادامه می داده تا خاطرش خرسند می شده. آنها، به جای طراحی کردن طرح کار پیش از شروع به ساخت، ابتدا شروع به ساخت می کردند و در طول کار، طرح آن را تکمیل می نمودند. آنها عقیده داشتند که درخت، مسکن روح است. به همین دلیل بریدن درخت همراه با مراسم و شعائر خاص بوده است. آنها معتقد بودند که روح درخت آنها را از نیروهای پلید حفظ می کند. در افریقا، تیرک ها و سردرهایی یافت یم شود که بسیار استادانه تراشیده شده اند. که در واقع اینها، ارواح محافظ خانه یا یادبودهای گذشتگان به شمار می آمده است.
به گفته‌ی اروین کریستین سن Ervin Christensen هنر سیاهپوستان دارای خصوصیات کلی زیر است:
1-عدم رعایت تناسب های طبیعی پیکره
2-تأکید روی سردر بعضی از سبک ها
3-نشان دادن پیکره از روبرو
4-بی‌میلی به پوییدن حرکت به هر اندازه‌ی معین
5-ترجیح به یک رنگی – مونوکرومی –
«موسیقی»
در خارج قاره پس از پیکرتراشی، موسیقی مشهورترین هنر افریقاست. هنری که در افریقای سیاه حضورش همواره حس می شود. موسیقی، آمیخته ای با رقص و کلام به هنگام شادی، سوگواری و کار این ضرباهنگ زندگی است که افریقاییان بدان نیاز دارند. این ضرباهنگ و ریتم در حرکت بدن انسان به تنهایی متجلی نیست بلکه از طریق خطوط و رنگ ها و سطح ها و حجم ها و پیکرتراشی، ماسک‌سازی و از طریق وزن و قافیه در کلام و شعر نیز احساس می شود.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 22   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود  دانلود مقاله درباره افریقا


دانلود مقاله اصلاح رفتار یا رواج عصبیت؟

 

 

 در بیشتر خانهها، طوفانهائى که بین والدین و کودکان صورت مىگیرد، توالى قابل پیشبینى و منظمى ندارند. وقتى کودک کارى را اشتباه انجام مىدهد یا چیزى را اشتباه مىگوید و یکى از والدین با رفتار یا گفتار توهینآمیزى از خود واکنش نشان مىدهد، کودک با گفتار یا رفتارى بدتر، پاسخ مىدهد سپس مادر و یا پدر با تهدیدهاى فریادآمیز یا با تنبیه خودخواهانه با او مقابله مىکند و همینطور این مشاجره که در آن، هر یک هرچه مىخواهد به دیگرى مىگوید، ادامه پیدا مىکند. به یک مثال توجه کنید:
)مریم نه سال داشت و با یک فنجان چاى خالى بازى مىکرد.(
- مادر: آخر آن را خواهى شکست، تو همیشه چیزها را مىشکنی!
- مریم: نه آن را نمىشکنم.
درست در همان هنگام، فنجان از دست مریم افتاد و شکست.
- مادر: تو را به خدا نگاه کن، آخر تو چقدر احمقی. دختر! تو همهٔ چیزهاى این خانه را دارى یکى یکى مىشکنی.
- مریم: پس تو خودت هم احمق هستی، تو هم ریشتراش بابا را شکستی.
- مادر: به مادرت گفتى احمق! تو خیلى بىادبی.
- مریم: خودت بىادبی، تو بودى که اولش به من گفتى احمق.
- مادر: دیگر نشنوم حرفى بزنىها! زود برو از جلو چشمهایم گمشو.
- مریم: برو بابا.
مادر که مىدید دختر کوچک او در مقابل قدرت او ایستاده است و مستقیماً مقاومت مىکند؛ عصبانى شد و دختر خود را با خشم و غضب کتک زد. مریم که سعى مىکرد از دست مادر خود فرار کند، او را بهطرف در و شیشهٔ اتاق هل داد و شیشه شکست. دست مادر برید. مریم از دیدن خون وحشت کرد. از خانه بیرون دوید و تا دیروقت، در خانهٔ همسایه ماند. ناگفته پیدا است که همهٔ اعضاء خانواده در اضطراب بودند و آن شب، هیچکس خوب نخوابید.
اینکه مریم بازى نکردن با فنجانهاى خالى را یاد گرفت یا نگرفت، اهمیت چندانى نداشت؛ بلکه مهم این بود که او دربارهٔ خود و مادرش درسى منفى و مخرب آموخت.
اکنون سؤال این است که آیا این جدل و مباحثه، ضرورى بود؟ آیا مىشد از آن اجتناب ورزید و آیا ممکن است در این قبیل حوادث شخصی، عاقلانهتر رفتار کرد؟
وقتى مادر فرزند خود را دید که فنجان را مىغلطاند، مىتوانست آن را از او بگیرد و جانشین مناسبتری، مثلاً یک توپ در اختیار او قرار بدهد تا کودک با آن بازى کند. یا وقتى فنجان شکست، مىتوانست فرزند خود را در جمعآورى تکههاى فنجان شکسته یارى کند و همزمان با آن، دربارهٔ فنجانها که به سادگى مىشکنند. اظهارنظرها و توصیههائى به او بکند. شگفتىاى که از لحن آرام و ملایم مادر پدید مىآمد، سبب مىشد تا مریم خودش را اصلاح کرده، به خاطر حادثهٔ بدى که بهوجود آورده بود، عذرخواهى کند. مریم شاید با نبودن داد و فریاد و تنبیه، این آمادگى فکرى را پیدا مىکرد که فنجانها براى بازى ساخته نشدهاند.
- اتفاقات ناگوار ناچیز و ارزشهاى اصلى:
کودکان مىتوانند از اتفاقات ناگوار اما ناچیزى که روى مىدهد، ارزشهاى اصلى را یاد بگیرند. کودک ضرورتاً باید از والدین خود بیاموزد که کدام اتفاقات صرفاً ناخوشایند و رنجشآور هستند و کدام اتفاقات، غمانگیز و فاجعهآمیز. بسیارى از والدین در برابر یک تخممرغ شکسته طورى واکنش نشان مىدهند که انگار با ساق پاى شکستهاى مواجه هستند و یا با شیشهٔ خرد شدهٔ یک پنجره طورى برخورد مىکنند که گوئى در برابر یک قلب خرد شده قرار گرفتهاند. بدشانسىهاى جزئى را باید از این طریق به کودکان خاطرنشان کرد: تو باز هم دستکش خود را گم کردهای؟ چه بد شد! آخر ما براى دستکش تو پول داده بودیم. افسوس مىخورم، اما خوب، گم شدن یک دستکش هرگز بلا و مصیبت نیست. اشکالى ندارد.
گمشدن یک دستکش و یا پاره شدن یک پیراهن نباید باعث تندخوئى والدین شود.
فواید تنبیه
تنبیه به همه صور و اشکالش در تربیت مىتواند جارى باشد و البته فوایدى دارد که ذکر همه آنها در این بررسى ممکن نیست.
اصلاح رفتار
تنبیه این فایده را بهمراه دارد که کودک را سر عقل مىآورد و او در مىیابد که عمل خطائى را مرتکب شده و از تکرار آن باید خوددارى کند. این امر براى کودکان خردسال حتى به صورت شرطىشدن مىتواند مطرح باشد.
طفلى که بخاطر خطائی، حتى بدون آگاهىداشتن به خطاى عملى تنبیه مىشود، براساس اصل شرطى شدن که توسط پاولوف عرضه شده است رابطهاى بین عمل و کیفر مىیابد. مىفهمد هربارى که عمل ناروائى را انجام دهد باید زجر و رنج آن را تحمل نماید و به این نتیجه مىرسد که سودش در ترک آن عمل است.
یافتن راه صواب
گاهى تنبیه مىتواند وسیلهاى باشد براى یافتن راه صواب. بدینگونه که کودکى عملى را انجام مىدهد، راهى را طى مىکند، شیوهاى را مورد عمل قرار مىدهد و بدان خاطر تنبیه مىشود. خودبخود به این نتیجه مىرسد که آن اه قابل ادامه و تکرار نیست و براى مصون ماندن از تنبیه ناگزیر باید شیوه دیگری، و یا راه ضدّى را در پیش گیرد.
اثر بخشى فورى
از فواید تنبیه اثر فورى آن برروى فرد است. کودکى را در نظر آورید که در خانه یا مدرسه شرارت مىکند، مزاحم دیگران است، سروصدا به راه انداخته و براى دیگران صدمه آفریده است با لجبازىهاى خود در خانه آتشافروز کرده و براى دیگران رنج مىآفریند.
شاید شور و آشوبى که او به پا کرده اجازه نمىدهد که کودک بخود آید و دست از عمل ناروایش بردارد. در چنین صورتى یک سیلى یا یک ضربه مىتواند محیطى را ساکت و آرام کند. جلوى آشوب و آتش افروزىهاى او را بگیرد. و مجالى براى مربى پدیدآورد که بتواند اوضاع را سروسامان دهد و یا حرف خود را بزند. ) البته باید دید آیا چنین شیوهاى درست و بمورد است یا نه(.
تضعیف رفتار
تنبیه در مواردى مىتواند نقش ضعیف کنندهاى را براى رفتار کودک ایفا کند. چه بسیارند تمنیاتى که در افراد وجود دارند و ترس از تنبیه و مجازات نمىگذارد که کودک آن عمل را انجام دهد و یا چنین ترسى سبب مىشود که او آن خواسته را به عقب اندازد و یا در اجراى آن کمى سست و سهلتر عمل کند.
رعایت این امر سبب مىشود که کودک تدریجاً نسبت به آن رفتار بىاعتنا شده و آن چنان نباشد که خواسته دل را آزادانه و بىپروا برآورده سازد. براین اساس تنبیه گاهى مىتواند رفتار را تعدیل کرده و زمانى حتى ریشه رفتار ناروائى را در درون بخشکاند.
ایجاد بیدارى
تنبیه گاهى آدمى را بخود آورده و بیدار مىکند، به عبارت دیگر عامل هشداردهنده و بیدارى آفرین است. ممکن است کودک در لحظه تنبیه عمل مربیه را غیرعادلانه و ناروا بداند ولى پس از آن، مخصوصاً بهنگامى که لحظاتى تنها باشد بخود اید و دریابد که عملش مطبوع و مناسب نبوده و هشیار گردد.
این امر بویژه در موقعى رخ خواهد داد که والدین و مربیان در حین تنبیه عمل ناروایش را به رخ او کشیده و تفهیمش کنند که چرا او را تنبیه مىکنند. و یا عواقب سوء و نامیمون عمل او را گوشزد کرده و به او تفهیم نمایند که در صورت تداوم ارتکاب چه عوارض سوئى متوجه او مىشود.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  8  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله اصلاح رفتار یا رواج عصبیت؟


دانلود مقاله بررسی رابطه تمرکز مالکیت،عملکرد شرکت و سیاست تقسیم سود در شرکتهای پذیرفته شده...

 دانلود مقاله بررسی رابطه تمرکز مالکیت،عملکرد شرکت و سیاست تقسیم سود در شرکتهای پذیرفته شده در صنایع مواد غذایی و صنایع دارویی بورس اوراق بهادار تهران

 


چکیده:
در این مطالعه رابطه بین تمرکز مالکیت،عملکرد شرکت و سیاست تقسیم سود در شرکت های پذیرفته در صنایع مواد غذایی و دارویی بورس اوراق بهادار تهران بررسی شده است.نمونه آماری پژوهش شامل 44شرکت در طی دوره زمانی 1380تا1387می باشد.رویکرد انتخابی برای آزمون فرضیات با استفاده از تلفیق داده های مقطعی و زمانی می باشد.در این تحقیق از روش رگرسیون حداقل مربعات ادغام شده(پانل دیتا)استفاده شده است.تمر کز مالکیت با استفاده از درصد مالکیت سهامداران عمده بالای5درصد،عملکرد با استفاده از معیارهای نسبت بازده داراییها ،نسبت بازده حقوق صاحبان سهام ، نسبت Qتوبین وسیاست تقسیم سود با استفاده از نسبت سود تقسیمی) سود تقسیمی هر سهم/ سود هر سهم) سنجیده شده است.نتایج نشان می دهد که در سطح 95%بین تمر کز مالکیت و دو معیار عملکرد یعنی نسبت بازده حقوق صاحبان سهام، نسبت Qتوبین رابطه معناداری وجود دارد.بطوریکه تمر کز مالکیت 2درصد از تغییرات نسبت بازده حقوق صاحبان سهام، و4/2درصداز تغییرات نسبت Qتوبین را تفسیر می کند.یعنی هر چه تمرکز مالکیت بیشتر باشدکنترل بیشتری بر مدیران اعمال شده و عملکرد شرکت افزایش می یابد.البته این رابطه معنادار بین تمرکز مالکیت و معیار ارزیابی عملکرد نسبت بازده داراییها صدق نمی کند.همچنین بین معیارهای ارزیابی عملکرد و نسبت سود تقسیمی رابطه ای معنادار مشاهده شد که 9/12درصد،21درصد و 9/21درصد،از تغییرات نسبت سود تقسیمی به ترتیب توسط معیارهای ارزیابی عملکرد نسبت بازده داراییها،نسبت بازده حقوق صاحبان سهام، نسبت Qتوبین تفسیر می شود.به این معنا که بهبود عملکرد می تواند افزایش سود تقسیمی را به دنبال داشته باشد.در عین حال از نظر آماری رابطه ای معناداربین تمر کز مالکیت (سهامداران عمده)و سیاست سود تقسیمی مشاهده نشده است.

 

واژه های کلیدی:
تمرکز مالکیت، سهامداران عمده، شرکت های فعال، عملکرد شرکت، نرخ بازده داراییها، بازده حقوق صاحبان سهام، نسبت Q توبین، نسبت پرداخت سودهای تقسیمی
1- مقدمه:
تشکیل شرکت بامسولیت محدود و گشودن مالکیت شرکت برای عموم، بر روش اداره شرکت ها، تأثیر قابل ملاحظه ای گذاشت. سیستم بازار به گونه ای سازماندهی گردید که مالکان شرکت ها، ادارة شرکت را به مدیران شرکت تفویض کنند. جدائی « مالکیت» از «مدیریت» منجر به عمومیت مسئله نمایندگی گردید. در این مسئله تضاد بین به حداکثر رساندن منافع کارگماران و کارگزاران، مفروض است. حل مشکل نمایندگی تا حدودی اطمینان خاطر سهامداران را فراهم می کند که مدیران در تلاشند تا ثروت آنان را به حداکثر برسانند. برای حصول اطمینان از ایفای مسئولیت پاسخ گویی بنگاههای اقتصادی در مقابل عموم و افراد ذینفع بایدنظارت و مراقبت کافی به عمل آید. در روابط نمایندگی،هدف مالکان حداکثر سازی ثروت است ولذا به منظور دستیابی به این هدف بر کار نماینده نظارت می کنند و عملکرداو را مورد ارزیابی قرار می دهد.در این صورت سوال مطرح این است که:آیا متفاوت بودن ساختار مالکیت شرکتها بر عملکرد و سیاست تقسیم سود تاثیر دارد؟یعنی اگر مالکان شرکت را گروههایی مختلف،ماننددولت، موسسات مالی، بانکهاوشرکتهای دیگر تشکیل دهند،عملکردوسیاست تقسیم سودآنهاچگونه خواهد بود؟ووجود کدامیک از ترکیب های متفاوت مالکیت،در بهبود عملکرد و سیاست تقسیم سود موثرتراست ؟ با دستیابی به جواب این سوال می توان به منظور بهبودعملکرد شرکت وسیاست تقسیم سود مشخض اقدامات مناسب تری رابه عمل آوردو تصمیم گیرندگان و سرمایه گذاران نیز به منظوردستیابی به عملکرد وسیاست تقسیم سود بهینه برای واحد اقتصادی،به ترکیب مالکان شرکتها توجه خواهند کرد.
بسیاری از اقتصادانان معتقدند که شرکتهای بزرگ کارآمدتر،موثرترو با صرفه ترین نوع بنگاههایی اقتصادی اند.همین دلیل سبب شده است که توجه اقتصادانان به شرکت،حوزه فعالیت آن و موضوعات مربوط به آن معطوف شود.
گروه بزرگی از نظریه پردازن اقتصاد مالی،به شرکت از زاویه رابطه نمایندگی می نگرند.رابطه نمایندگی قراردادی است که بر اساس آن صاحب کار یا مالک نماینده یا عامل را از جانب خود منصوب و اختیار تصمیم گیری را به او تفویض می کند.
در روابط نمایندگی،هدف مالکان حداکثر سازی ثروت است ولذا به منظور دستیابی به این هدف بر کار نماینده نظارت می کنند و عملکرداو را مورد ارزیابی قرار می دهد.در این صورت سوال مطرح این است که:آیا متفاوت بودن ساختار مالکیت شرکتها بر عملکرد و سیاست تقسیم سود تاثیر دارد؟یعنی اگر مالکان شرکت را گروههایی مختلف،ماننددولت، موسسات مالی، بانکهاوشرکتهای دیگر تشکیل دهند،عملکردوسیاست تقسیم سودآنهاچگونه خواهد بود؟ووجود کدامیک از ترکیب های متفاوت مالکیت،در بهبود عملکرد و سیاست تقسیم سود موثرتراست ؟ با دستیابی به جواب این سوال می توان به منظور بهبودعملکرد شرکت وسیاست تقسیم سود مشخض اقدامات مناسب تری رابه عمل آوردو تصمیم گیرندگان و سرمایه گذاران نیز به منظوردستیابی به عملکرد وسیاست تقسیم سود بهینه برای واحد اقتصادی،به ترکیب مالکان شرکتها توجه خواهند کرد.
دراین فصل پس از بیان مسئله تحقیق، تاریخچه موضوع تحقیق را مورد بررسی قرار می دهیم و به بیان اهمیت و ضرورت تحقیق می پردازیم، همچنین اهداف تحقیق را در قالب اهداف کلی و ویژه بیان می کنیم. چارچوب نظری تحقیق که بنیان اصلی طرح سوال و موضوع تحقیق بوده است در این فصل آورده شده و در ادامه به مدل تحلیلی و فرضیه هایی تحقیق نیز اشاره شده است در پایان این فصل متغیرهای عملیاتی تحقیق و تعاریف واژه ها و اصطلاحات خواهدآمد.

 

2- بیان مسئله
با بزرگتر شدن شرکت ها، مالکان ادارة شرکت را به مدیران تفویض نموده اند با کم شدن اختیار حاکمیت مستقیم مالکان بر شرکت، کنترل به گروههایی دیگری سپرده می شود که هیأت مدیره و مدیران را تشکیل می دهد، جدایی مالکیت از مدیریت منجر به عمومیت «مسئلة نمایندگی» گردید. مسائل نمایندگی نیز ناشی از مجزا سازی مالکیت از کنترل است فرض تئوری نمایندگی بر این است که بین منافع سهامداران و مدیریت یک تعارض بالقوه وجود دارد و مدیران به دنبال کسب حداکثر منافع خود از سهامداران شرکت هستند که این منافع ممکن است در تضاد با منافع سهامداران باشد. طبق تعریف جنسن و مک لینگ ، رابطه نمایندگی به عنوان تعاملی بین یک یا چند سهامدار یا چند سهامدار با مالک و یا یک یا چند نماینده است که نماینده از طرف سهامدار مسئولیت انجام یک سری خدمات را عهده دار می شود، لذا تعیین ساختار مالکیت و ترکیب سهامداران شرکت، یک ابزار کنترل، و اعمال حکمرانی در شرکت هاست این بعد از حاکمیت در قالب ابعاد مختلف تعیین کننده نوع مالکیت شرکت نظیر توزیع مالکیت، تمرکز مالکیت وجود سهامداران جزء اقلیت و عمده در ترکیب مالکیت شرکت و درصد مالکیت آنها قابل بررسی است.
نیاز به حاکمیت شرکتی ناشی از تضاد منافعی است که بین مشارکت کنندگان در شرکت وجود دارد این تضاد منافع اغلب با مسئلة نمایندگی در ارتباط است این تضاد منافع همراه با عدم امکان انعقاد یک قرار داد صریح و شفاف بین مدیران و سهامداران منجر به مسائل لاینحل در باب نمایندگی می شود که بر ارزش شرکت تأثیرگذاراست، نظام حاکمیت شرکتی به منظور کاهش هزینه های نمایندگی از طریق نظارت بر عملکرد و محدود کردن رفتار فرصت طلبانه (سودجویانه) مدیران طراحی شده است.
زمانی که سهامداران عمده دارای کنترل مطلق بر اداره امور شرکت باشند که این خود ناشی ازتمرکز مالکیت است، هزینه نمایندگی و کنترلی کاهش می‌یابد در عین حال توان کنترل و نظارت سهامداران به مراتب خیلی کم می‌شود تا جائیکه آنها تأثیری در منافع خود نخواهند داشت لذا با توجه به غالب بودن ترکیب مالکیتی از نوع سهامداران عمده در ساختارهای شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار، این پرسش مطرح است که آیا افزایش تعداد سهامداران عمده و اعمال کنترل مطلق از سوی آنان تأثیر مثبتی بر عملکرد شرکت ها خواهد داشت یا خیر؟ (احمدوند، 1385،ص11)3.
کسب حق مالکیت به وسیله مدیران و نظارت به وسیله سهامداران بزرگ، دو راهی است که به شکل بالقوه می تواند مشکلات نمایندگی را کاهش و ارزش موسسة را افزایش دهد.
حق مالکیت اساسی به وسیله مدیران، منافع آنها را با منافع سایر سهامداران هم راستا می کند، بطوریکه مدیریت محرکی برای دنبال کردن فعالیت های حداکثر کننده ارزش دارد. وجود سهامداران عمده و یا موسسات سهامدار نیز می تواند میزان نظارت را افزایش یا آنها را بهبود بخشد. و بنابراین به عملکرد بهتر موسسة منجر می شود (کاننس و همکاران،2002،ص58) .پرداخت سود سهام ممکن است به کاهش هزینه نمایندگی و تضاد منافع کمک کند زیرا سود سهام نقدی:
1- مدیریت را مجبور به ایجاد وجوه نقد کافی برای پرداخت سود سهام می‌کند.
2- مدیریت را وادار می سازد برای تأمین مالی پروژه های خود به بازار سرمایه مراجعه و طبعاً اطلاعات بیشتری را در اختیار بازار قرار دهد.
3- باعث کاهش جریان وجود نقد مازاد و هدر رفتن آن نشود(لاپورتا،2000،ص33) .
اگر اطلاعات لازم در مورد رفتار مدیر و یا وضعیت بنگاه، توسط یکی ازسهامداران جمع آوری شود و آن سهامدار از فرصت طلبی مدیر جلوگیری کند، منافع حاصل از کنترل مدیر برای کلیه سهامداران تحقق می یابد، جمع آوری اطلاعات و نظارت بر رفتار مدیر مستلزم صرف وقت و هزینه است هر قدر سهم یک سهامدار از شرکت کمتر باشد، منافع حاصل از نظارت بر رفتار مدیر کمتر خواهد بود بنابراین تمرکز در سهام، نظارت بیشتر بر رفتار مدیر و کاهش فرصت طلبی رابه همراه خواهد داشت.
یافته ها نشان می دهند که گروههایی مالک به یک شکل و میزان از قدرت و هم سویی در اثرگذاری بر عملکرد برخوردار نیستند (مظلومی، 1382،ص16)3. جنسن (1989-1986) استدلال نموده است که پراکندگی مالکیت منجر به ناکارآیی عمده در شرکتهای آمریکایی شده است، در ایران رابطه ای معنادار مثبت میان تمرکز در مالکیت و کارآیی وجوددارد.
کارآیی شرکتهای فاقد مالک عمده، حتی از شرکتهای دولتی نیز کمتر است عملکرد شرکتهای خانوادگی تفاوت چندانی با شرکت های دولتی ندارد. و در نهایت ساختار نامتمرکز مالکیت درایران به بدتر شدن عملکرد می انجامد(میدری،1381،ص7)4.
یکی از مهم ترین اهداف بنگاه هایی اقتصادی، کسب انتفاع و افزایش ثروت صاحبان سهام (مالکان) در دراز مدت است. سهامداران، اعتبار دهندگان و دیگر گروههایی مرتبط با بنگاه هایی اقتصادی به منظور اخذ تصمیمات منطقی نیازمند اطلاعات قابل اتکاء و مربوط در خصوص عملکرد آنها و مدیران شان می‌باشند.
با توجه به اینکه سهامداران و اعتبار دهندگان منابع مالی محدود خود را به بنگاههایی اقتصادی تخصیص می دهند، ارزیابی عملکرد، فرآیند رسمی فراهم آوردن اطلاعات در مورد نتایج کار است این امر سبب شناسایی نقاط قوت سازمان و بزرگ جلوه دادن آن به منظور خلق ارزشهای بیشتر و در واقع عملکرد مطلوب ترمی شود چرا که با تجزیه و تحلیل فعالیتهای گذشته بنگاه، نگاهی به آینده دارد تا به پیشینه کردن ارزشها کمک کند (عزیززاده،1388،ص 44).1
موضوع سیاست تقسیم سود همواره به عنوان یکی از بحث انگیزه ترین مباحث علم مالیه مطرح بوده به طوری که علاقه اقتصاددانان قرن حاضر بیش از پنج دهه اخیر را به خود معطوف کرده و موضوع الگوهای نظری جامع و بررسی های تجربی بوده است (رهنما رودپشتی و دیگران، 1385، ص276)2.
تقسیم سود از دو جنبه بسیار مهم در خور بحث است: از یک طرف عاملی اثرگذار بر سرمایه گذاری های پیش روی شرکتها است و موجب کاهش منابع داخلی و افزایش نیاز به منابع مالی خارجی می شود و از سوی دیگر، بسیاری از سهامداران خواهان تقسیم سود نقدی هستند. از این رو، سهامداران با هدف حداکثر کردن ثروت همواره باید بین علایق مختلف خود و فرصت های سودآور سرمایه گذاری تعادل برقرار کند. بنابراین تصمیم های تقسیم سود که از سوی مدیران گرفته می شود، بسیار حساس و دارای اهمیت است (کرمی واسکندر،1388،ص53)3.
سیاست های سود سهام در کشورها و محیط های مختلف متفاوت است (لاپورتا، 2000،ص1)4 .این امر از عوامل متعددی از جمله محدودیت های قانونی5 و محرک مالیاتی6 وضعیت نقدینگی شرکت، ثبات در سودآوری شرکت و ... ریشه می گیرد. چرخه عمر محصول، نیاز سهامداران و حفظ ساختار سرمایه نیز از موارد موثر برسیاست تقسیم سود می باشد (ساربانها،1382،ص17)7.
ترجیحات سهامداران نیز از جمله مواردی است که سیاست تقسیم سود هر شرکت به آن همبستگی دارد.
در مورد چگونگی تقسیم سود، نظریه های مختلف مطرح شده است. این نظریه ها رامی توان در 4 دسته زیر طبقه بندی کرد (تهرانی،1387،ص452)8:

 

1- تئوری نامربوط بودن
2- تئوری اولویت مالیاتی
3- تئوری پرنده در دست
4- تئوری مرحله ی رشد
سیاست تقسیم سود اصولاً انتخاب این موضوع است که ارزش چگونه منتقل گردد. هر شرکت که بطور جاری سود سهام پرداخت نکند آن را دوباره در شرکت سرمایه گذاری می کند تا ایجاد منفعت کند. به این طریق آنها توانایی شرکت را برای پرداخت سود سهام در آینده افزایش می دهند. هیأت مدیره تصمیم می گیرد که کدام سیاست تقسیم سود، به بهترین نحوه به سهامداران عادی شرکت خدمت می کند. آیا تقسیم سود الان باید صورت بگیرد یا سود ایجاد شده برای منافع آتی سهامداران عادی دوباره در شرکت سرمایه‌گذاری شود؟ اگر سود سهام الان پرداخته شود چه میزان باید پرداخت کنیم؟

 

3- تاریخچه موضوع تحقیق
فارینها (2002) رابط بین مالکیت مدیریت و پرداخت سود را بررسی کردند و دریافتند در زیر سطح 30 درصد مالکیت مدیریت، ارتباط مستقیمی بین نسبت مالکیت و سطوح پرداختهای سود وجود دارد اما در بالای آن سطح، ارتباط معکوس است بطوریکه هر چه نسبت مالکیت مدیران در شرکت بیشتر باشد سود کمتری پرداخت می شود (فارینها،2002،ص1173) .
شورت و همکاران (2002) در تحقیقی با عنوان «ارتباط بین سیاست سود سهام و مالکیت نهادی از چهار مدل سود سهام برای بررسی این ارتباط استفاده کردند شواهد حاکی از وجود ارتباط مثبت معناداری بین این دو متغیر در هر چهار مدل استفاده شده بود.
میتون (2004) حاکمیت شرکتی و سیاست تقسیم سود را در بازارهای نوظهور بررسی کردند و دریافتند شرکت هایی که حاکمیت قوی تر دارند، سودآورتر هستند.
آنلین چن و همکاران ،2005،در مطالعه ای که روی 133 شرکت فعال در بورس تایوان در فاصله سال های 1999 – 1995 در کشور تایوان انجام داد با تمرکز بر ساختار مالکیت و مدیریتی دریافتند ، که رابطه بین نوع مالکیت حقوقی و عملکرد بازده سهام شرکت ها ، یک رابطه مثبت و معناداری است(چن و همکاران،2005،ص45) .
هارارداوانگوین ،2005، در مقاله ای ارتباط بین تمرکز مالکان نهادی و سیاست سود سهام را در ژاپن بررسی کردند شواهد حاکی از ارتباط منفی معنادار بین تمرکز مالکیت وسود سهام پرداختی بود (هاراردا و انگوین،2005،ص25-20) .
براک سیفرت (2006) در مطالعه ای که روی کشورهای آلمان، انگلستان، ایالات متحده و ژاپن انجام عملکرد شرکت، رابطه معناداری دارد و نیز مدیران موظف بر عملکرد شرکت تاثیر مثبتی دارند (سیفرت، 2006، ص58،59) .
عبدالسلام و همکاران (2007) در تحقیقی پیرامون ارتباط ساختار مالکیت با سیاست های سود سهام در یک بازار نوظهور نشان دادند که ارتباط مستقیمی بین مالکیت نهادی و تقسیم های سود سهام و نسبت پرداخت سودسهام وجود دارد
کاپوپولس و لازاری تو (2007) تاثیر ساختار مالکیت بر عملکرد شرکت را با استفاده از اطلاعات 175 شرکت یونانی مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه رسیدند که ساختار مالکیت متمرکز به گونه مثبت با سودآوری بالا شرکت ارتباط دارد و برای کسب سودآوری بالاتر به مالکیت با پراکندگی کمتر نیاز دارد(کاپوپولس و لازاری تو،2007،ص141) .
ترانک و هیتی ،2007،دریافتند که سهامداران (عمده،نهادی ،داخلی و خارجی )تمایلات متفاوتی در ارتباط با سود سهام دارند(ترانک و هیتی،2007،ص667) .
چن و همکاران ،2007، در تحقیقی پیرامون ارتباط بین تمرکز مالکیت و سیاست سود سهام در هونگ کونگ،رابطه معناداری بین تمر کز مالکیت و سود دریافتنی نیافتند(چن و همکاران،2007،ص431) .
کوکی و گیوانی ،2009، در مقاله ای با عنوان «ساختار مالکیت و سود سهام» به تجزیه و تحلیل تاثیر مالکیت سهامداران برسیاست سود سهام ،‌در شرکت های تونسی پرداختند. شواهد حاصل نشان می دهد که بین مالکیت نهادی و سطح سود سهام توزیع شده، ارتباط معناداری منفی وجود دارد(کوکی و گیوانی،2009،ص162) .
احمدوند،1385، تاثیرمالکیت بر عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را بررسی کرد.
در این تحقیق تاثیر ساختار مالکیت را از دو دیدگاه تعداد سهامداران عمده و نوع مالکیت آنها بر عملکرد شرکت مورد توجه قرار داد. دوره زمانی آن 1379-1383بود. نتایج تحلیل آماری نشان میدهد که بازده حقوق صاحبان سهام شرکت ها ، ROE، تحت تاثیر عامل صنعت می باشد،اما صنایع مورد مطالعه از نظر شاخص P/E تفاوت معنا داری با یکدیگر نداشتند.
ماه آور پور،1386،رابطه بین تمرکز مالکیت شرکت و عملکرد در شرکت های پذیرفته شد در بورس اوراق بهادار را بررسی کرد .در این تحقیق تمرکز مالکیت با استفاده از درصد مالکیت سهامداران عمده و سهامداران نهادی مورد بررسی قرار گرفته و عملکرد شرکت با دو معیار بازده سهام و EPS سنجیده شده است. رابطه بین EPS و تمرکز مالکیت در تحلیل پانلی ،با 95% اطمینان نشان داد که بین درصد مالکیت سهامداران عمده و نیز سهامداران نهادی و معیار EPS ، از نظر آماری ارتباط معنا داری وجود دارد. از طرفی بین درصد مالکیت سهامداران عمده و معیار بازدهی ارتباط معنا داری وجود ندارد. اما بین درصد مالکیت سهامداران نهادی و معیار بازدهی رابطه معناداری وجود دارد. در نهایت نتایج نشان داد در سطح اطمینان 95% بین تمرکز مالکیت و معیار EPS رابطه معنا داری وجود دارد.
اسلامی ،1387، اثر برخی از سازوکارهای شرکتی بر مدیریت سود را را مورد بررسی قرار داد . نتایج این پژوهش نشان میدهد که بین وجود سهامدار عمده و مدیریت سود رابطه معنا داری وجود ندارد.اما بین بزرگترین بلوکه از سهامداران با مدیریت سود رابطه منفی معناداری وجود دارد.

 

4- اهمیت و ضرورت موضوع تحقیق:
بحث مالکیت سهام در شرکتها و تأثیر آن بر عملکرد شرکت از جمله موضوعات قابل پژوهش در حوزه حاکمیت شرکتی است که چندین دهه مورد توجه محققان بوده است. با توجه به اینکه امروز بر مجزا ساختن مالکیت از مدیریت تأکید زیادی می شود. لذا ساختار مالکیت بعنوان یکی از ابزارهای محرک کاهش هزینه شرکت و بالتبع افزایش ارزش و عملکرد شرکت محسوب می شود.
روشهای اندازه گیری عملکرد شرکت و یافتن راهکارهای کنترل عملکرد آنها عمدتاً به انواع مالکیت سهام شرکت ها مربوط می شود، مسئله مهمی است که تحقیق در آن حوزه، امکان توسعه ثروت و درآمد را برای کشور به ارمغان می آورد. تأثیر انواع مالکیت بر عملکرد شرکت و سیاست تقسیم سود که در خارج از کشور ذهن نظریه پردازان اقتصادی را به خودمشغول کرده است در ایران نیز باید محور بررسیهای بسیار باشد.
یکی از عوامل موثر بر میزان موفقیت عملکرد اقتصادی شرکتهای خصوصی شده، شکل مالکیت با رابطه میان مالک و مدیر است، از همین رو ایران و هر کشوری که قصد دارد مالکیت خصوصی را توسعه دهد باید به این نکته توجه داشته باشد که چه شکل از مالکیت خصوصی به عملکرد و سیاست تقسیم سود بهتری می انجامد از آنجا که درایران هم چون بسیاری از کشورهای در حال توسعه، فرآیند خصوصی سازی یعنی انتقال مالکیت از دولت به بخش خصوصی جهت ساماندهی به عملکرد شرکت در جریان است در این میان ساختار مالکیت متمرکز و بعبارت دیگر تمرکز مالکیت در دست یک یا چند سهامدار عمده یک مکانیسم برای کنترل شرکتها تلقی می گردد و تأثیر مثبتی بر عملکرد شرکتها و سیاست های تقسیم سود شرکتها خواهد داشت.

 

5- اهداف تحقیق
با توجه به موضوع پژوهش حاضر که به بررسی تعیین رابطه بین تمرکز مالکیت، عملکرد شرکت و سیاست تقسیم سود می پردازد اهداف زیر مد نظر است.
هدف کلی
هدف کلی این تحقیق بررسی رابطه بین تمرکز مالکیت، عملکرد شرکت و سیاست تقسیم سود در شرکتهای صنایع مواد غذایی و دارویی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد.
اهداف ویژه
از جمله معضلات زیر بنای که مبحث ساختار مالکیت در باب تئوری حاکمیت شرکتی برآن اساس تکوین یافته است تضاد منافع بین سهامداران و مدیریت ،اعمال کنترل مطلق از سوی سهامداران عمده ، کاهش توان کنترل و نظارت سهامداران جز بر امور شرکت و منحصر شدن اتخاذ تصمیمات از سوی مدیران می باشد.زمانیکه اتخاذ تصمیمات منحصرا در اختیار مدیران شرکت باشد در این صورت سهامداران در مجامع عادی سالانه تنها بصورت نمایشی و به منظور تایید تصمیمات مدیران حضور پیدا می کند.با توجه به اینکه در ترکیب مالکیت اغلب شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ،سهامداران عمده ای وجود دارند که از نظر تئوری حاکمیت شرکتی دارای توانایی اعمال نظارت بیشتری در مقایسه با سهامدارن جز هستند،این تحقیق به دنبال بررسی این موضوع است که"آیا سهامداران عمده بر عملکرد شرکت و سیاست تقسیم سود آنهاتاثیر گذار است".بنابراین اهداف ویژه این تحقیق عبارتند از:
1-تعیین میزان رابطه سهامداران عمده بر معیارهای درونی و بیرونی ارزیابی عملکرد شرکت.
2-تعیین میزان رابطه معیارهای ارزیابی عملکرد بر روند نسبت سود پرداختنی شرکت.
3-تعیین میزان رابطه سهامداران عمده بر روند نسبت سود پرداختنی شرکت.

 

6- چارچوب نظری تحقیق
با توجه به اینکه سازمان های امروزی به منظور کاهش تعارض بین سهامداران و مدیریت بر مجزاسازی مالکیت از مدیریت تاکید می ورزند. لذا با افزایش تعداد سهامداران بالاخص سهامداران عمده تضاد منافع در بین سهامداران و مدیران نیز میان سهامداران افزایش می یابد، تا جائیکه ممکن است بر امر نظارت و کنترل بر عملکرد مدیریت شرکت خدشه وارد کند.
وجود سهامداران عمده و یا موسسات سهامدار می تواند میزان نظارت را افزایش یا آن را بهبود بخشد و بنابراین بر عملکرد بهتر موسسة منجر می شود (گانسن و همکاران،2002،ص58) .
هر قدر سهم یک سهامدار از شرکت کمتر باشد، منافع حاصل از نظارت بر رفتار مدیر کمتر خواهد بود بنابراین تمرکز در سهام، نظارت بیشتر بر رفتار مدیرو کاهش فرصت طلبی را به همراه خواهد داشت. لذا ساختار مالکیت، بعنوان یکی از ابزارهای محرک کاهش هزینه های شرکت و بالتبع افزایش و عملکرد شرکت محسوب می شود. بهبود عملکرد نیز ممکن است سایر تصمیمات شرکت، مثل سیاست تقسیم سود را تحت تأثیر قرار دهد.
سیاست تقسیم سود یکی از تصمیمات مهم مالی شرکت ها بوده و نظریات فراوانی در این زمینه وجود دارد با توجه به شواهد موجود سیاست های تقسیم سود هنوز به عنوان یک معما در امور مالی شرکت ها مطرح می گردد (بلک،1976،ص11).
بریلی و مایرز در سال 1991 یکی از ده مسأله حل نشده در امور مالی شرکت ها را سیاست های تقسیم سود دانسته که با وجود نرخ مالیات و هزینه‌های معاملاتی پرداخت سود توسط شرکت ها قابل توجیه نیست.
سیاست تقسیم سود عامل مهمی در تصمیم گیری سهامداران بالقوه و فعلی می باشد و سرمایه گذاران می خواهند بدانند که میزان سود پرداخت شده به آنها چه نسبتی با نتیجه حاصل شده از فعالیت شرکت داشته است آیا عدم توزیع سود به علت وضع نامساعد مالی شرکت است و یا اینکه سود تحصیل شده در جهت بهبود وضع بنیه مالی شرکت به کار گرفته شده است که باعث سوددهی بهتر در آینده می شود لذا هر شرکت باید سیاست تقسیم سود مشخص داشته باشد.
بدیهی است که داشتن سیاست مشخص باعث خواهد شد که ارزش سهام آن شرکت افزایش یابد. این سیاست باید بیانگر نیازهای شرکت و سهامداران آن باشد (رهنمای رودپشتی و دیگران،1385، ص276)1.

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   23 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله بررسی رابطه تمرکز مالکیت،عملکرد شرکت و سیاست تقسیم سود در شرکتهای پذیرفته شده...