. بررسی مسئله
از دیرباز تاکنون، توسعه یافتن مسئله اصلی کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته بوده است. آنچه مسلم است، دو منبع طبیعی و انسانی عناصر اصلی موجد توسعه اقتصادی و اجتماعی هستند و ترکیب و تناسب مطلوب آنها، توسعه به بار می آورد. لیکن، هدایت منابع طبیعی بوسیله منابع انسانی میسر است. در اینجا، کمیت و کیفیت منابع انسانی در فرایند توسعه مؤثرند. منابع طبیعی و منابع انسانی در کنش متقابل هستند، لذا، ارتقاء کمی و کیفی منابع انسانی بر منابع طبیعی و سرمایه، در یک دوره زمانی تأثیر می گذارد، به ویژه اگر دولتها استراتژی های خاصی را در پیش گیرند. به طور مثال، انتخاب استراتژی توسعه اقتصادی مبتنی بر سازو کار بازار، مسئله بررسی تأمین مالی ارتقاء منابع انسانی از سوی دولت را با اهمیت تر می کند. به هر حال، آموزش ابزاری است که منابع انسانی را به طور کیفی ارتقاء می دهد و یک سرمایه گذاری خوب محسوب می شود که بازدهی اقتصادی و اجتماعی دارد. هزینه مالی آموزش، بر حسب درجه توسعه یافتگی یک کشور (شاخصهای توسعه) متفاوت است و هرچه کشور توسعه نیافته تر باشد به منابع مالی بیشتری برای گسترش آموزش نیاز دارد. این در شرایطی است که سایر بخشهای اقتصادی نیز برای کسب اعتبارات بیشتر، توان مالی دولت را تقلیل می دهند. در این هنگام، نابسامانی در تأمین مالی آموزش، ممکن است با تخصیص نامناسب بودجه آموزش نیز همراه گردد و مسئله را غامض تر نماید. این گزارش مسئله تخصیص بهینه بودجه آموزش در ایران را با توجه به چرخش سیاست اقتصادی حرکت به سمت اقتصاد بازار، بررسی می نماید.
2. تاریخ مختصر آموزش و پرورش در ایران
آموزش در ایران، قدمتی دیرینه دارد. بررسی تاریخی آموزش، به اختصار، در دوره قبل از ورود دین اسلام به ایران نشان می دهد که آموزش بر اساس تعالیم دین زردشت، توسط جامعه و والدین انجام می شد. در زمان حکومت ساسانیان (224 قبل از میلاد تا 642 بعد از میلاد) نخستین دانشگاه که رشته های پزشکی، فنی، و علوم طبیعی و اجتماعی را تدریس می کرد، پایه گذاری گردید.
بعد از ورود اسلام به ایران، مساجد، مکتب خانه و حوزه های علمیه، مراکز اصلی تعلیم و تربیت شدند. دروس اصلی مدارس آن زمان، صرف و نحو عربی و منطق بود که عموماً فرزندان طبقات متوسط در آن آموزش می دیدند و طبقات بالای جامعه برای فرزندان خویش معلم سرخانه استخدام می کردند. در چنین نظام قشربندی که البته با نظام کاستی پیش از اسلام تفاوت اساسی کرده بود، فرزندان طبقات پایین تر، بویژه در مناطق روستایی، به ندرت سواد می آموختند.
تأسیس مدارس جدید ابتدایی و متوسطه، به سبک اروپایی، مقارن مشروطیت و سلطنت احمدشاه بود، هر چند که، پیش از این مقدمات تأسیس دارالفنون فراهم شده بود. ریشه های تغییر نظام آموزشی به اوایل دوره قاجاریه و جنگهای ایران و روس برمی گردد که طی آن، رهبران جامعه از تحولات غرب مطلع شدند و به عقد قراردادهایی مبادرت ورزیدند. اجزای این قراردادها، به ویژه قرارداد عباس میرزا و انگلیس که اعزام محصل به خارج را نیز در بر می گرفت، زمینه ساز ورود اندیشه غرب به عنوان یک حرکت غیردینی به ایران می باشد. با وقوع انقلاب مشروطیت، که ریشه در تحولات اجتماعی ایران داشت، تغییر نظام آموزشی و شکلگیری نهاد جدید آموزش سرعت گرفت. البته بعد از سالهای 1313، با ورود دوباره اندیشه دینی به محافل و محیطهای فرهنگی و آموزشی از سرعت رشد اندیشه سکولاریسم در پهنه آموزش کاسته شد.
در دهه 1330 و 1340، با عضویت ایران در یونسکو، شرکت در کنفرانسهای جهانی و میزبانی کنفرانس وزیران آموزش و پرورش در دهه 1340 در تهران، آموزش و کاهش بیسوادی به عنوان شاخص مهم توسعه از عوامل درون زای برنامه های اقتصادی و اجتماعی گردید.
بعد از انقلاب اسلامی، ساخت نهاد آ»وزش تغییر اساسی نکرد و تنها آموزشهای مذهبی، غنای بیشتری یافت. این امر، علاوه بر کارکرد آشکار به جامعه ایران، دارای کارکرد پنهان نیز می باشد، که به عنوان مثال می توان از آموزش قوانین جدید مملکتی، احترام به ارزشها، مقدسات دینی و آرمانهای نظام جمهوری اسلامی ایران نام برد.
به هر حال، توسعه ارتباطات و آگاهی از پیشرفتهای ملل دیگر، بر تقاضای آموزشی و نظام آموزش تأثیر زیادی می گذارد.
3. عرضه و تقاضای آموزش
اقتصاد آموزش، رشته علمی جدیدی است که بیش از دو دهه از عمر آن نمی گذرد. این رشته، که زیرشاخه ای از علم اقتصاد است، به ویژه برای کشورهای در حال توسعه، که آموزش به عنوان یکی از عناصر توسعه به حساب می آید، توصیه های مهمی را در بر دارد. همانطور که موضوع مرکزی علم اقتصاد مدیریت، بیشینه کردن تولید با استفاده از منابع کمیاب و محدود می باشد، اقتصاد آموزش نیز سعی دارد تا با استفاده از بهینه از منابع آموزشی، به حداکثر تولید نائل آید. بدین ترتیب، اقتصاد آموزش، عوامل تعیین کننده عرضه و تقاضای آموزشی و تفاوت بین فایده ها و هزینه های شخصی و اجتماعی سرمایه گذاری در آموزش را بررسی می کند. هزینه های آموزش باید به نحوی تخصیص یابند که بالاترین بازده اجتماعی را به دست آورده، و همچنین، با توجه به محدودیت منابع برای آموزش یا بهره گیری از راههای مختلف و ابداعات آموزشی و روشهای جدید، زمینه افزایش کارآیی را فراهم نمود.
بررسی تقاضای آموزشی، به ویژه در کشورهای در حال توسعه، نشان می دهد که ظاهراً انگیزه تقاضای آموزشی، اقتصادی است. فرد، انتظار دارد، با بالا رفتن سطح آموزش، درآمدش نیز افزایش یابد. اکثر مردم در کشورهای در حال توسعه، و توسعه نیافته، آموزش را معمولاً برای فواید غیراقتصادی تقاضا نمی کنند، بلکه، آموزش وسیله تأمین اشتغال در بخشهای اقتصادی به ویژه بخشهای جدید را فراهم می کند.
میزان تقاضای آموزش، در سطحی که فرد را قادر به استفاده از امکانات شغلی جدید نماید، به وسیله ترکیبی از چهار متغیر زیر تعیین می شود:
1. اختلاف مزد و یا درآمد؛
2. احتمال موفقیت در پیدا کردن شغل در بخش جدید؛
3. هزینه های مستقیم شخصی؛
4. هزینه های مستقیم یا هزینه فرصتهای از دست رفته آموزش، به این ترتیب که، هر چه هزینه فرصت از دست رفته بیشتر باشد، تقاضا برای آموزش کمتر خواهد بود.
البته، عوامل مؤثر غیراقتصادی نیز وجوددارند که بر تقاضای آموزشی مؤثرند. این عوامل، عبارتند از: سنن فرهنگی، موقعیت اجتماعی، آموزش والدین، و بعد خانوار.
بخش مهمی از تقاضای آموزشی در کشورهای در حال توسعه و به ویژه ایران، به طور کاذب ایجاد شده است. بدین لحاظ، می توان از طریق شناسایی عوامل مربوطه، تقاضای آموزش را به سطحی واقع بینانه تر کاهش داد. کاهش این تقاضا، فواید و هزینه های خصوصی آموزش را به هزینه و فواید اجتماعی آن نزدیکتر می سازد. این مهم را می توان از طرق زیر به انجام رساند:
1. یکی از عوامل مؤثر در افزایش تقاضا، هزینه های مستقیم شخصی آموزش است. اگر فرد مجبور شود که هزینه های آموزشی را خود پرداخت کند، تقاضای خصوصی برای آموزش کاهش می یابد و اگر هم به دلیل اختلاف زیاد درآمدها و یا مزدها و سایر عوامل تقاضا، تقاضای خصوصی کاهش نیابد، هزینه های آن را اجتماع نمی پردازد. راههای مختلفی برای پرداخت هزینه ها وجود دارد. ارائه وام، یکی از آنها می باشد که خانواده و یا اجتماع بار هزینه آموزشی را بر دوش نمی کشند، بلکه ذینفع از طریق درآمدهای آینده اش این هزینه را می پردازد. همچنین باید نظام پرداخت هزینه برای طبقات محروم انعطاف پذیری بیشتری داشته باشد.
2. کاهش تفاوت درآمد بین بخشهای جدید و سنتی که شامل سیاستهای تثبیت نسبی سطح حداقل و متوسط مزدها در بخشهای جدید و افزایش بهره وری و قیمتهای کشاورزی است. البته بحث بیشتر در این موضوع، ما را از مبحث آموزش دور می کند.
بنابراین، به طور کلی می توان گفت، تقاضای آموزشی به لحاظ عوامل اقتصادی است در حالی که آموزش به تحرک اجتماعی کمک می کند و به این خاطر، تفاوتهایی در انسانها پدید می آورد که شأن و منزلت اجتماعی آدمیان را تغییر می دهد. بدین سبب، این عامل در تقاضای آموزشی مؤثر می افتد. بررسی این موضوع، تعلق خاطر جامعه شناسی آموزش و پرورش است.
علاوه بر این، عوامل دیگری به طور خاص بر عرضه و تقاضای آموزشی در کشور مؤثر بوده اند که عبارتند از:
1. رشد بالای جمعیت،
2. اهتمام زیاد دولت به گسترش آموزش و افزایش میزان ثبت نام،
3. کاهش درآمدهای واقعی دولت ناشی از تأثیر پذیری از از نواسانات قیمت نفت و عدم وجود یک نظام مالیاتی کارآمد؛
4. رکود اقتصادی؛
5. رقابت روزافزون بخشهای دیگر برای تصاحب سهم بیشتری از منابع عمومی محدود.
عرضه آموزش بستگی به استراتژی توسعه دارد. این امر به ویژه در کشورهای در حال توسعه مصداق دارد. استراتژی توسعه تعیین می کند که چه مقدار از مکان و ظرفیت آموزشی فراهم گردد، چه نوع آموزشی ترویج شود، چه کسی به مکانهای آموزشی راه یابد، و چه سطوح تحصیلی مورد عنایت قرار گیرند. لذا، عرضه آموزشی را، باید با معیارهای دیگری که غالباً اقتصادی هم نیستند، سنجید. بدین ترتیب، نخست استراتژی توسعه برگزیده می شود، و سپس به طور اقتصادی در مورد آموزش بحث می گردد. بنابراین، اگر با هر نوع معیاری – اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی-، استراتژی توسعه صنعتی را از طریق استراتژیهای توسعه صادرات و یا جایگزین واردات برگزینیم، به سطوحی خاص از آموزش توجه بیشتری معطوف می گردد، تا اینکه استراتژی توسعه خودمحور، انتخاب شود.
ممکن است، این برنامه توسعه به آموزش عالی توجه زیادی نکند. در کشورهایی که سیاستهای خصوصی سازی اقتصادی در آنها اجرا می گردد، تخصیص هزینه های دولت در زمینه آموزش فنی و حرفه ای، کاهش می یابد، زیرا که، بخشهای مختلف صنایع که اینک در مالکیت خصوصی است، هزینه آموزش نیروی انسانی خود را متقبل می شوند.
4. نرخ بازده سرمایه گذاری در آموزش
بر اساس تحقیقات انجام شده در کشورهای در حال توسعه، سرمایه گذاری آموزشی بیشتر از سرمایه گذاری در سرمایه های فیزیکی بازده دارد که نشان از کمیابی مزمن سرمایه انسانی است. نتایج این تحقیقات نشان داده است که:
1. نرخ بازده سرمایه گذاری آموزشی بر اساس مقاطع آموزشی کاهش می یابد. لذا، بازده آموزش ابتدایی، بیشتر از مقاطع بالاتر است.
2. نرخ بازده خصوصی و اجتماعی آموزشی بسیار نابرابر است، بدین علت که دولتهای در حال توسعه یارانه بیشتری به آموزش می دهند. پس، چون فرد هزینه آموزش کمتری می پردازد، لذا، بازده خصوصی بالاتر از نرخ بازده آموزش است.
3. صرف نظر از بازده خصوصی و اجتماعی سرمایه گذاری آموزشی، نرخ بازدهی آموزشی در بخش خصوصی یا رقابتی هر کشور، بیشتر از بخش عمومی است. این امر به دلیل انعطاف پذیری بیشتر نظام حقوق و دستمزدها در بخش خصوصی نسبت به بخش دولتی است.
4. نرخ بازدهی سرمایه گذاری در آموزش حرفه ای، کمتر از نرخ بازدهی در آموزش عمومی است. دلیل این مسئله این است که هزینه سرانه تمام مقاطع آموزش حرفه ای به دلیل تجهیزات و نیروی متخصص تر آموزشی، از آموزش عمومی بیشتر است. همچنین، دانش آموختگان برنامه های درسی آموزش عمومی، در مقایسه با برنامه های آموزش فنی و حرفه ای طیف گسترده ای از مشاغل را در پیش رو دارند، لیکن، دانش آموختگان فنی و حرفه ای صرفاً برای ورود به یک شغل خاص آموزش دیده اند. البته، می توان این امر را حاکی از اهمیت بخش خدمات در کشورهای در حال توسعه نیز تلقی کرد.
5. نرخ بازده سرمایه گذاری آموزشی در میان زنان بیشتر از مردان است. لازم به ذکر است که نرخ بازده سرمایه گذاری در آموزش، از تفریق درآمد نیروی کار آموزش دیده و کمتر آموزش دیده، نسبت به هزینه آموزش آنها به دست می آید. یک جزء عمده این هزینه، درآمدهایی است که فرد در حین تحصیل از دست می دهد. لذا، چون هزینه فرصت ناشی از اشتغال به امر آموزش زنان در کشورهای در حال توسعه، کمتر ازمردان است، نرخ بازده آموزشی شان نیز فزونی می گیرد .
5. هزینه مالی آموزش و پرورش در ایران
در ایران، مانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه، هزینه های آموزش و پرورش توسط دولت تأمین می شود، لذا، هرگاه که دولت در تنگناهای مالی بوده است، منابع مالی کافی برای گسترش آموزش و پرورش در دسترس نبوده است. به ویژه، در دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به علت اوضاع نامساعد اقتصادی؛ و پس از پایان جنگ تحمیلی و شروع اجرای برنامه توسعه، به علت افزایش رقابت بخشهای اقتصادی در استفاده از منابع عمومی در سطح کلان، دولت را بر آن داشته است تا زمینه تأمین هزینه آموزش و پرورش فرزندان برخی خانوارها را از طریق تأسیس مدارس غیرانتفاعی فراهم نماید. لذا، طرح گسترش مدارس غیرانتفاعی آماده و تصویب شد و پیشبینی می شد تا پایان برنامه دوم توسعه (77-1373) حدود 20 درصد دانش آموزان کشور در این مدارس تحصیل نمایند. از سوی دیگر، کیفیت پایین مدارس دولتی، به عنوان یک عامل درونی نظام آموزشی، باعث گردیده است که در حال حاضر، تقاضا از عرضه امکانات غیرانتفاعی افزون تر باشد. بدین ترتیب، دولت بخشی از هزینه دانش آموزان و هزینه کادر آموزشی و فضاهای فیزیکی و غیره را به عهده مردم می گذارد. اگرچه اتخاذ این سیاست، مسائل هزینه ای دولت را تا حدودی تخفیف می دهد، لیکن، مسئله توسعه آموزش و پرورش به عوامل دیگری هم مربوط است.
استفاده از توان مالی خانوارها، در پرداخت هزینه آموزش، به تنهایی جوابگوی تنگناهای بودجه ای نیستو مشکل اصلی از تخصیص نامناسب بودجه دولت ناشی می گردد. بدین صورت که، اگر بازدهی حاصل از سرمایه گذاری در امر آموزش ابتدایی بالاتر باشد، دولت باید بودجه را متناسب با آن تخصیص دهد. همچنین، یک نظام متمرکز و غیرقابل انعطاف در زمینه هزینه بودجه در مدارس مختلف کشور، امکان استفاده از کارآیی مدیران را در کاهش بودجه، و ایجاد نوعی رقابت و استفاده از معیارهای متناسب با شرایط خاص را کاهش داده است.
همانطور که گفته شد، تخصیص هزینه ها در سطوح مختلف باید رابطه ای مستقیم با بازدهی آن داشته باشد. بررسیها نشان داده است که، آموزش ابتدایی، در راه توسعه، بیشترین بازده را دارد، زیرا، با هزینه ای کمتر، جمعیت بیشتری را آموزش می دهد، و این آموزش در بینش آنها اثر بسزایی دارد.
در مقابل، آموزش عالی، هزینه زیادی دربر دارد، و باید توجه داشت هنگامی که دولت به سمت آزادسازی فعالیتهای اقتصادی حرکت می کند، هزینه آموزش عالی را باید بخش خصوصی، که استفاده کننده نهایی این نیروهاست، پرداخت نماید. در سال 1368، نسبت هزینه آموزش عالی به تولید ناخالص داخلی (GDP) تقریباً برابر با دوره های راهنمایی و متوسطه بوده است. در حالی که، درصد میزان ثبت نام در دوره راهنمایی، متوسطه، و عالی، به ترتیب 42، 19، و 5 درصد بوده است. علیرغم بدیهی بودن این مطلب که دولت باید در تأمین هزینه های آموزش عالی، نسبت به آموزش متوسطه و ابتدایی، استفاده بیشتری از خود خانوارها بنماید، اما، به دلیل تقاضای بیش از حد، در عمل مجبور گردیده است تا سرمایه گذاری بیشتری در توسعه آموزش عالی انجام دهد. این در حالی است که، هزینه کردن منابع محدود و کمیاب، برای جوابگویی به این تقاضای فزاینده، که به علت تفاوت بهره وری سطح تحصیلات و تقاضا برای نیروی کار ماهر انجام می شود، از نظر منطق اقتصادی درست نمی نماید. جدول شماره (1) نشان می دهد که دولت، 4 درصد از تولید ناخالص داخلی را به هزینه آموزش ابتدایی اختصاص داده است که میزان ثبت نام آن 78 درصد می باشد.
جدول شماره 1
درصدهای تفکیکی هزینه دولت برای آموزش بر حسب مقاطع آموزشی و میزان ثبت نام
دولت می تواند با بررسی و اجرای موارد مختلف خصوصی سازی آموزش عالی (خصوصی سازی بسیار شدید)، در کنار بخش دولتی، به کاهش هزینه ها در این بخش، و هدایت آن در بخش آموزش ابتدایی که دارای بازده بالاتر اجتماعی است، دست یازد. باید توجه داشت که این امر نیاز به بررسی دقیق در موارد ذکر شده دارد و نهایتاً یک راه حل اقتصادی است. روشن است که به لحاظ جامعه شناختی، خصوصی سازی آموزشی، در هر سطحی، موجب ایجاد شکاف بین قشرهای توانمند و ناتوان گردیده، و نظام قشربندی اجتماعی را که در هنگام دولتی بودن آموزش، حداقل در این بخش هویدا نبوده است، آشکار می سازد.
داده های به دست آمده از جوامع مختلف نشان می دهند که تفاوتهای تحصیلی، رابطه نزدیکی با قشربندی اجتماعی دارد. هر چند که انواع دیگر تفکیک اجتماعی، مانند تفکیک بین جنسها، گروههای قومی یا دینی نیز، غالباً با نوع یا کیفیت تحصیلی در ارتبط است. در ایران، تفکیک بین جنسها، در نظام آموزشی، نمود بیشتری دارد.
اطلاعات جدول شماره 2 نشان می دهد که نسبت هزینه آموزش عالی به هزینه کل دولت در سطح آموزش عالی، از سطح فنی و حرفه ای بیشتر است. هزینه آموزش عالی 2.5 درصد هزینه کل دولت، و هزینه آموزش فنی و حرفه ای 1.8 درصد هزینه دولت را به خود اختصاص می دهد. نسبت هزینه آموزش عالی به درآمد ناخالص ملی (GNP) ./49 درصد و در مورد آموزش فنی و حرفه ای ./44 است؛ در حالی که، سطوح ابتدایی، راهنمایی، و متوسطه تنها 3 درصد از درآمد ناخالص ملی را هزینه می نمایند.
همانطور که گفته شد، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، استقرار عدالت اجتماعی و تأمین و رفاه مردم به عنوان اهداف اصلی دولت مطرح گردیدند. اما، آغاز جنگ عراق علیه ایران، به نحوی بر مشکلات دولت افزود، که سهم هزینه های تأمین اجتماعی به تدریج کاهش یافت. در سال 1359، نسبت هزینه آموزش به تولید ناخالص ملی 7.5 درصد بود، که در سال 1369 به 4.1 درصد تولید ناخالص ملی کاهش یافت. این وضعیت، در مقایسه با اغلب کشورهای صنعتی، بسیار پایین، و از برخی کشورهای در حال توسعه، مانند پاکستان، سنگاپور، ترکیه، فیلیپین، و کنیا اندکی بیشتر است.
جدول شماره 2
نسبت هزینه آموزش، به هزینه کل بر حسب سطوح مختلف تحصیلی در بودجه دولت
به ویژه، از آن جهت اهمیت دارد که، اولاً سن ازدواج در مناطق روستایی، به ویژه نزد دختران، پایین است، و نرخ باروری آنان بالاتر از مناطق شهری است. بنابراین، رابطه مستقیم و پایداری بین آموزش دختران، به ویژه آموزش ابتدایی، و برنامه کنترل موالید وجود دارد. از سوی دیگر، رابطه مستقیم و مثبتی بین آموزش در مناطق روستایی و بازدهی کشاورزی وجود دارد.
در سال 1368، حدود 3 میلیون دانش آموز در دوره راهنمایی ثبت نام کرده اند که بخشی از جمعیت 11-13 ساله را تشکیل می دهند. رشد ثبت نام دانش آموز در این مقطع، در دوره 1354- 70 حدود 6.9 درصد بوده است. نرخ ثبت نام این مقطع در سال تحصیلی 1367-68، 36.6 درصد برای دختران، و 46.5 درصد برای پسران بوده است. افت شدید نرخ ثبت نام در این مقطع، در مقایسه با مقطع ابتدایی، افت تحصیلی بین دو مقطع را نمایان می سازد. نرخ خالص ثبت نام در این سال در مناطق روستایی 16.7 درصد برای دختران بود که طرز تلقی جامعه روستایی درباره آموزش و کمبود امکانات تحصیلی در روستاها را در این مقطع نشان می دهد. بررسی عمیقتر علل کاهش نرخ ثبت نام برای دختران، مستلزم مطالعه عوامل اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی درون و بیرون نظام آموزشی در روستاها می باشد. برای رسیدن به یک توسعه همه جانبه در روستاها، کاهش میزان ثبت نام دختران، به ویژه در مقاطع اولیه تحصیلی، یک مانع اساسی تلقی می گردد.
آموزش متوسطه در ایران، به دوشاخه اصلی نظری و فنی تقسیم شده است. در سال 1370، کل دانش آموزان این مقطع، به 1.82 میلیون نفر بالغ می شود که 87 درصد آنان در شاخه های نظری، و 13 درصدشان در شاخه های فنی و حرفه ای تحصیل می کنند. در حالی که، در سال 1357، 78 درصد دانش آموزان متوسطه در شاخه های نظری تحصیل می کردند.
نسبت هنرجویان فنی و حرفه ای، و آموزش کشاورزی به کل دانش آموزان متوسطه به ترتیب 7.26، 4.75، و 0.64 درصد می باشد. درصد هنرجویان آموزش کشاورزی در کل هنرجویان فنی نیز، 5 درصد می باشد. با توجه به رشد جمعیت، و نیاز به مواد غذایی، اهمیت بخش کشاورزی باید مورد توجه خاص قرار گیرد. اگرچه ایران در حال تبدیل شدن به یک کشور صنعتی می باشد، اما هنوز نسبت جمعیت شاغل در بخش کشاورزی بالا است. به طور کلی، در کشورهای صنعتی توسعه یافته نیز، بخش فنی و حرفه ای دارای اهمیت زیادی است. برابر آمار این کشورها، حدود 19.4 درصد از کل ثبت نام کنندگان مقاطع مختلف تحصیلی، در فنی و حرفه ای ها تحصیل می کرده اند؛ در حالی که، در کشورهای در حال توسعه، تنها 9.5 درصد در این مقطع آموزش می بینند. تعداد دانش آموزان مقطع آموزش فنی و حرفه ای در دوره (1356- 1370) ثابت باقی مانده است. در صورتی که، درصد آن در کل دانش آموزان مقطع متوسطه، از 22 درصد، به 13 درصد کاهش یافته است.
میزان ثبت نام در مدارس متوسطه در سال 1368، معادل 33.6 درصد در کل بوده است. این میزان در مناطق شهری 25.8 درصد برای پسران و 27.3 درصد برای دختران و در مناطق روستایی 14.0 درصد برای پسران و 6.8 درصد برای دختران می باشد.
7. افت تحصیلی در ایران
یکی از مهمترین مسائل آموزش و پرورش، مسئله افت تحصیلی می باشد. این مسئله موجب اتلاف منابع مالی و انسانی می گردد. شاخص افت تحصیلی، همان تعداد تکرار پایه و میزان ترک تحصیل است. در کشورهای در حال توسعه، به علت عوامل درونی و بیرونی در نظام آموزش و پرورش میزان افت تحصیلی بالا است. عوامل بیرونی مؤثر بر افت تحصیلی، فقر و نابسامانی های ناشی از عوامل اقتصادی، اجتماعی، و تربیتی است که موجب ترک تحصیل و تکرار پایه تحصیلی می گردد. عوامل درونی هم، شامل نحوه تخصیص منابع و مدیریت، و کارآیی مقاطع مختلف آموزشی است که در اینجا به بحث درباره آن می پردازیم.
اگرچه آموزش نوعی سرمایه گذاری است که بازدهی اقتصادی – اجتماعی دارد، اما اگر نحوه تخصیص منابع موجب کاهش بازدهی آن گردد، نتیجه چیزی جز اتلاف منابع مالی و انسانی نمی باشد. هرچه میزان افت تحصیلی بالا باشد، نشان می دهد که هزینه ها بیشتر سوخت شده اند و افزایش نرخ افت تحصیلی نیز، نمایانگر افزایش فقر در جامعه است. میزان هزینه تلف شده ناشی از افت تحصیلی دانش آموزان در سال 1365، 66، و 67 به ترتیب 489، 554، و 765 میلیارد ریال بوده است.
جدول شماره 14 افت تحصیلی در سال تحصیلی 1367- 68 را نشان می دهد. در این سال، خسارات ناشی از افت تحصیلی (بر دولت، خانواده، و افراد) 1.26 برابر هزینه های آموزشی بوده است. همچنین، بر اساس یافته های مندرج در جدول شماره 15، تنها 20 درصد دانش آموزانی که در سال تحصیلی 1358-59 در کلاس اول ابتدایی ثبت نام کرده اند، در سال تحصیلی 1369-70 به چهارم نظری رسیده اند. در مقطع ابتدایی نیز، 86.3 درصد کسانی که در سال تحصیلی 1365-66 در کلاس اول ابتدایی ثبت نام کرده اند، به کلاس پنجم ابتدایی در سال 1369-70 رسیده اند.
میزان ثبت نام و درصد تفاوت دختران و پسران حاکی از این است که تعداد دانش آموزان در مقطع راهنمایی که ترک تحصیل نموده اند، بیشتر دختر بوده اند و این نسبت بر حسب مناطق روستایی و شهری نیز متفاوت است.
برای بررسی علل کاهش افت تحصیلی باید به بررسی عوامل درون نظام آموزش، یعنی تخصیص هزینه ها در مقاطع مختلف آموزش، کارآیی نظام آموزشی و عوامل بیرون از نظام آموزشی بر حسب مناطق شهری و روستایی پرداخت.
8. شاخصهای آموزش در ایران
شاخصهای آموزشی، بیانگر وضع نظام آموزشی هر کشوری است؛ به ویژه آنکه، می توانم آنها را در یک دوره زمانی مطالعه کرد و با نظامهای آموزشی کشورهای مشابه، مقایسه کرد. شاخصهای آموزشی، مانند نسبت شاگرد به معلم، تراکم دانش آموز در کلاس و مدرسه، و نسبت معلم به کلاس درس، از اصلی ترین آنها به شمار می روند. در دوره زمانی 1358-70، شاخص شاگرد به معلم، علیرغم رشد سریع جمعیت دانش آموز، کاهش یافته است. این امر ناشی از برنامه ریزی دولت در جهت تربیت و استخدام کادر آموزشی همگام با رشد جمعیت می باشد. کوشش دولت در کاهش این شاخص، تا اندازه ای در یک دوره کوتاه نیز حاصل می شود. هر چند که، ثبات این شاخص، با نوسانات سایر شاخصها از جمله نسبت معلم به کلاس، و تراکم دانش آموز در کلاس ارتباط نزدیکی دارد، شاخص دانش آموز در کلاس برای کل کشور در این دوره روندی نزولی داشته، اما تراکم دانش آموز در مدرسه در همین دوره افزایش یافته است (رک. جدول شماره 16). شاخصهای مذکور نیازمند برنامه ریزی درازمدت سرمایه گذاری عمرانی است. در این دوره به علت فقدان یک برنامه جامع توسعه، این شاخصها بهبود نیافتند، لذا، می توان استنباط کرد که کیفیت آموزش دچار لطمه گردیده است. جدول شماره 17، اهداف و عملکرد بخش آموزش و پرورش را در دو سال اول برنامه اول توسعه اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی کشور (1368-72) نشان می دهد. همانطور که ملاحظه می شود، بهبود این نسبتها، در برخی موارد، نیازمند سرمایه گذاری و برنامه ریزی بلند مدت می باشد. از جمله نرخ بهره برداری از ظرفیت کالبدی، تعداد دانش آموزان مدارس غیرانتفاعی، مساحت فضای آماده شده، تراکم دانش آموز در کلاس، و نسبت دانش آموزان روستایی به کل دانش آموزان که به اهداف تعیین شده نرسیده اند.
9. موانع بررسی میزان کارآیی مدارس خصوصی و دولتی در ایران
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، با تعطیل شدن مدارس خصوصی، نظام آموزشی به طور یکپارچه به بخش دولتی سپرده شد و حدود 600 هزار دانش آموز از این مدارس به بخش دولتی منتقل شدند. دست اندرکاران آموزشی معتقدند که این مدارس با افت کیفی چشمگیری روبرو شدند. در سال 1370، با تأسیس 2200 مدرسه غیرانتفاعی موافقت شد و از این تعداد 540 مدرسه آغاز به کار کرده و 7000 نفر دانش آموز را جلب نمود. در سال تحصیلی 1371- 72 حدود 1250 مدرسه غیرانتفاعی با 140 هزار دانش آموز فعالیت دارند. پیش بینی می گردد که این رقم تا پایان برنامه دوم توسعه، به 2 میلیون نفر افزایش یابد.
عدم برابری عرضه و تقاضای آموزشی (سبقت گرفتن تقاضا بر عرضه)، دولت را بر آن داشته است تا بخشی از سرمایه گذاری در آموزش و پرورش را از دوش دولت برداشته تا خانوارها در تأمین مالی آموزش مشارکت نمایند. تحقیق پیرامون کارآیی مدارس خصوصی، صرف نظر از کاهش مخارج آموزشی در بودجه دولت، اهمیت فراوانی دارد. یکی از شیوه های بررسی میزان کارآیی این مدارس، مقایسه عملکرد آنها با مدارس دولتی است. از نظر روش شناسی، نمونه های تصادفی از این دو نوع مدارس انتخاب می گردد و نمرات دانش آموزان در بعضی از دروس با هم سنجیده می شود. انجام این نوع تحقیق در ایران، با مشکلاتی همراه است. چون واگذاری بخشی از آموزش به بخش خصوصی، به دلایل مختلف (از جمله کمبود سرمایه، و...)، به کندی صورت می گیرد، عرضه آموزش، قدرت برابری با تقاضا را نداشته است؛ لذا، مدارس خصوصی، به گزینش متقاضیان دست زده اند و دانش آموزان برتر را بر می گزینند. در ضمن، چون والدین هزینه تحصیلی فرزندان را می پردازند، لذا، محیط مناسبتری برای تحصیل آنان فراهم می کنند تا نتایج بهتری حاصل شود و متقابلاً، به این دلیل مدارس خصوصی نیز در برابر والدین مسئولیت پذیرتر عمل می کنند. بنابراین، مقایسه کارآیی مدارس خصوصی و دولتی هنگامی میسر است که تحلیل گر بتواند تأثیر این عوامل زمینه ای را در نتایج موفقیت تحصیلی دانش آموزان حذف نماید.
به هر حال، مطالعات مختلف پیرامون مقایسه میزان کارآیی مدارس خصوصی و دولتی، در برخی از کشورهای در حال توصعه نشان داده است که، اگرچه معلمان مدارس خصوصی مدرک تحصیلی پایین تری دارند، ولی، عملکرد آموزشی بهتری دارند. داشن آموزان به کتب بیشتری دسترسی دارند و به طور کلی، سیاستهای آموزشی را بهتر به مرحله اجرا می گذارند. اگرچه همانطور که گفته شد، دانش آموزان مدارس خصوصی به طور متوسط، زمینه بهتری دارند. با اینکه، اینگونه تحقیقات توجیه مناسبی برای خصوصی سازی گسترده آموزش قلمداد نمی شود، اما برای مشارکت محدود بخش خصوصی در ارائه آموزش دلیل موجهی است. اصولاً در کشوری مانند ایران، افزایش جمعیت، به طور کلی، موجب افزایش تقاضای آموزشی گردیده است و چون عرضه آموزش از منابع دولتی تأمین می گردد، و این منابع نیز محدود است، قیمت آموزش افزایش یافته است. لذا، مدارس نمونه که بخشی از هزینه های جاری آموزشی را به عهده خانواده قرار داده اند، به عنوان یک راه موقت، برای کاهش بار مالی هزینه آموزش در بودجه دولتی عمل کرده است. این شیوه را باید به وسیله تمرکززدایی در آموزش و پرورش تکمیل نمود. به این ترتیب که، برای کاهش هزینه های مالی و ارتقاء کارآیی و کیفیت آموزشی در مدارس مختلف کشور، با بهره گیری از معیارهای مناسب، اختیارات مدیران افزایش یابد.
10. جمعیت و هزینه های آموزشی
در سالهای گذشته، جمعیت به عنوان یک عامل برون زا در برنامه های توسعه کشورهای جهان سوم مطرح بود. افزایش سریع جمعیت در دهه های أخیر، که به علت رشد باروری و بهبود وضع بهداشتی صورت گرفته است، جمعیت را به صورت یک عامل درون زا در برنامه های توسعه تبدیل کرده است. بسیاری از شاخصهای اقتصادی، در رابطه با جمعیت سنجیده می شوند و مورد ارزیابی قرار می گیرند.
یکی از عوامل مؤثر بر هزینه های آموزشی، عامل جمعیت می باشد. در حقیقت، جمعیت و آموزش، با رابطه ای دوسویه، نیازهای آموزشی و نیز متغیرهای جمعیتی نظیر باروری و غیره را تحت تأثیر قرار می دهند. در این مطالعه، ما رابطه ای یک سویه را در نظر می گیریم و جمعیت را به عنوان متغیر وابسته، و نیازهای آموزشی را به عنوان متغیر متسقل مورد بحث قرار می دهیم.
یکی از متغیرهای جمعیت، یعنی عامل باروری، نه تنها برای بحثهای جمعیتی مهم است، بلکه، برای آموزش نیز مسئله ساز می شود. بدین صورت که، افزایش رشد جمعیت، موجب افزایش هزینه های آموزشی می گردد. اگر کشورهای جهان را، از نظر پیشرفت آموزشی بررسی کنیم، کشورهای با نرخ موالید و رشد جمعیت بالا، از نظر آموزشی، عقب افتاده، و یا در حال توسعه هستند . یکی از پیامدهای نرخ بالای باروری این است که، نسبت جمعیت در گروههای سنی مدرسه رو خیلی بالاتر است. در حقیقت، رشد جمعیت بالا، یک مانع جمعیت شناختی در پیشرفت آموزشی قلمداد می شود.
جدول شماره 18، تأثیر کاهش زاد و ولد را، بر روی هزینه های آموزشی نشان می دهد. در مدت یک دهه، مخارج آموزشی افزایش یافته است. البته باید توجه داشت که بهبود تدریجی میزان ثبت نام، عامل مؤثری در این افزایش بوده است. با این وجود، مورد کره جنوبی، اهمیت کاهش باروری را در مخارج آموزشی نشان می دهد.
یکی از شاخصهایی که تأثیر ساختمان جمعیت بر نیازهای آموزشی را نشان می دهد، نسبت جمعیت فعال بالقوه بر جمعیت مدرسه رو در سطوح ابتدایی و راهنمایی می باشد. یعنی اینکه، جمعیت فعال بالقوه باید هزینه جمعیت مدرسه رو در سطوح ابتدایی و راهنمایی را تأمین کنند. در کشورهایی که رشد جمعیت بالا بوده، و ساخت جمعیت جوان باشد، این نسبت کاهش می یابد و جمعیت فعال باید هزینه بیشتری بپردازد. اما، اگر ساخت جمعیت در حال سالخوردگی باشد، تأثیر ساختمان جوان جمعیت بر نیازهای آموزشی کاهش می یابد. این نسبت، در کشورهای دارای ساخت جمعیتی جوان در حدود 2 درصد است و اگر جمعیت در حال پیرشدن باشد، در حدود 3-4 درصد می باشد. در ایران مقدار این نسبت همواره زیر 2 بوده است، و در فاصله دو سرشماری 1355 و 1365، این نسبت از 1.70 به 1.17 کاهش یافته است. اگرچه از جنبه نظری هزینه آموزش را جمعیت فعال بر دوش می کشد، اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، با انحلال مدارس خصوصی، تمامی این هزینه را دولت تقبل کرده است.
در اینجا نیز، یکی از اثرات باروری بالا، افزایش جمعیت مدرسه رو می باشد. در چنین وضعیتی، بخش اعظم درآمد (چه از سوی دولت، و چه از سوی افراد)، صرف تأمین مالی آموزش فرزندان می شود که البته هزینه توسعه تلقی می شود.
باید توجه داشت که افزایش هزینه های آموزشی تماماً مربوط به رشد جمعیت نمی باشد. افزایش نرخ ثبت نام و افزایش کیفیت، از جمله عوامل مهمی هستند که بر هزینه های آموزشی تأثیر داشته اند. بدین معنی که، کشورهای جهان سوم، به اهمیت آموزش در توسعه پی برده اند و لذا، بر کیفیت آموزش و برنامه های افزایش نرخ ثبت نام افزوده اند. مطالعات انجام شده نشان می دهد که تعدیل جمعیت، به تنهایی سهم آموزش را در تولید ناخالص ملی پایین نمی آورد، زیرا کیفیت نیز در این میان اثرگذار است.
پنج عامل مختلف موجب افزایش هزینه آموزشی گردیده است: رشد جمعیت که نتیجه افزایش نرخ موالید می باشد، افزایش نرخ ثبت نام، افزایش حقوق و دستمزد معلمان، تغییر در کل مخارج نسبت به هزینه معلمان، و افزایش نسبت معلم به شاگرد. پس، علاوه بر رشد فزاینده جمعیت، عوامل دیگری نیز در افزایش هزینه های آموزشی مؤثرند. اما، هنگامی که رشد جمعیت بالا باشد، تأثیر آن نیز بالاتر خواهد بود. از دهه 1970 به این سو، کشورهای در حال توسعه، درصد بیشتری از درآمد ناخالص ملی شان را به آموزش اختصاص داده اند، اما علیرغم این افزایش سهم، افزایش سرانه سهم، صورت نگرفته است که ناشی از پدید ه رشد فزاینده جمعیت می باشد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 31 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
بعد از آشنایی با پراکسی در مقاله «پراکسی سرور» در این مقاله به این مطلب می پردازیم که از دیدگاه امنیتی پراکسی چیست و چه چیزی نیست، از چه نوع حملاتی جلوگیری می کند و به مشخصات بعضی انواع پراکسی پرداخته می شود. البته قبل از پرداختن به پراکسی بعنوان ابزار امنیتی، بیشتر با فیلترها آشنا خواهیم شد.
پراکسی چیست؟
در دنیای امنیت شبکه، افراد از عبارت «پراکسی» برای خیلی چیزها استفاده می کنند. اما عموماً، پراکسی ابزار است که بسته های دیتای اینترنتی را در مسیر دریافت می کند، آن دیتا را می سنجد و عملیاتی برای سیستم مقصد آن دیتا انجام می دهد. در اینجا از پراکسی به معنی پروسه ای یاد می شود که در راه ترافیک شبکه ای قبل از اینکه به شبکه وارد یا از آن خارج شود، قرار می گیرد و آن را می سنجد تا ببیند با سیاست های امنیتی شما مطابقت دارد و سپس مشخص می کند که آیا به آن اجازه عبور از فایروال را بدهد یا خیر. بسته های مورد قبول به سرور مورد نظر ارسال و بسته های ردشده دور ریخته می شوند.
پراکسی چه چیزی نیست؟
پراکسی ها بعضی اوقات با دو نوع فایروال اشتباه می شوند «Packet filter و Stateful packet filter» که البته هر کدام از روش ها مزایا و معایبی دارد، زیرا همیشه یک مصالحه بین کارایی و امنیت وجود دارد.
پراکسی با Packet filter تفاوت دارد
ابتدایی ترین روش صدور اجازه عبور به ترافیک بر اساس TCP/IP این نوع فیلتر بود. این نوع فیلتر بین دو یا بیشتر رابط شبکه قرار می گیرد و اطلاعات آدرس را در header IP ترافیک دیتایی که بین آنها عبور می کند، پیمایش می کند. اطلاعاتی که این نوع فیلتر ارزیابی می کند عموماً شامل آدرس و پورت منبع و مقصد می شود. این فیلتر بسته به پورت و منبع و مقصد دیتا و بر اساس قوانین ایجاد شده توسط مدیر شبکه بسته را می پذیرد یا نمی پذیرد. مزیت اصلی این نوع فیلتر سریع بودن آن است چرا که header، تمام آن چیزی است که سنجیده می شود. و عیب اصلی ان این است که هرگز آنچه را که در بسته وجود دارد نمی بیند و به محتوای آسیب رسان اجازه عبور از فایروال را می دهد. بعلاوه، این نوع فیلتر با هر بسته بعنوان یک واحد مستقل رفتار می کند و وضعیت (State) ارتباط را دنبال نمی کند.
پراکسی با Stateful packet filter تفاوت دارد
این فیلتر اعمال فیلتر نوع قبل را انجام می دهد، بعلاوه اینکه بررسی می کند کدام کامپیوتر در حال ارسال چه دیتایی است و چه نوع دیتایی باید بیاید. این اطلاعات بعنوان وضعیت (State) شناخته می شود.
پروتکل ارتباطی TCP/IP به ترتیبی از ارتباط برای برقراری یک مکالمه بین کامپیوترها نیاز دارد. در آغاز یک ارتباط TCP/IP عادی، کامپیوتر A سعی می کند با ارسال یک بسته SYN (synchronize) به کامپیوتر B ارتباط را برقرار کند. کامپیوتر B در جواب یک بسته SYN/ACK (Acknowledgement) برمی گرداند، و کامپیوتر A یک ACK به کامپیوتر B می فرستد و به این ترتیب ارتباط برقرار می شود. TCP اجازه وضعیتهای دیگر، مثلاً FIN (finish) برای نشان دادن آخرین بسته در یک ارتباط را نیز می دهد.
هکرها در مرحله آماده سازی برای حمله، به جمع آوری اطلاعات در مورد سیستم شما می پردازند. یک روش معمول ارسال یک بسته در یک وضعیت غلط به منظوری خاص است. برای مثال، یک بسته با عنوان پاسخ (Reply) به سیستمی که تقاضایی نکرده، می فرستند. معمولاً، کامپیوتر دریافت کننده بیاید پیامی بفرستد و بگوید “I don’t understand” . به این ترتیب، به هکر نشان می دهد که وجود دارد، و آمادگی برقراری ارتباط دارد. بعلاوه، قالب پاسخ می تواند سیستم عامل مورد استفاده را نیز مشخص کند، و برای یک هکر گامی به جلو باشد. یک فیلتر Stateful packet منطق یک ارتباط TCP/IP را می فهمد و می تواند یک “Reply” را که پاسخ به یک تقاضا نیست، مسدود کند ـــ آنچه که یک فیلتر packet ردگیری نمی کند و نمی تواند انجام دهد. فیلترهای Stateful packet می توانند در همان لحظه قواعدی را مبنی بر اینکه بسته مورد انتظار در یک ارتباط عادی چگونه باید بنظر رسد، برای پذیرش یا رد بسته بعدی تعیین کنند. فایده این کار امنیت محکم تر است. این امنیت محکم تر، بهرحال، تا حدی باعث کاستن از کارایی می شود. نگاهداری لیست قواعد ارتباط بصورت پویا برای هر ارتباط و فیلترکردن دیتای بیشتر، حجم پردازشی بیشتری به این نوع فیلتر اضافه می کند.
پراکسی ها یا Application Gateways
Application Gateways که عموماً پراکسی نامیده می شود، پیشرفته ترین روش استفاده شده برای کنترل ترافیک عبوری از فایروال ها هستند. پراکسی بین کلاینت و سرور قرار می گیرد و تمام جوانب گفتگوی بین آنها را برای تایید تبعیت از قوانین برقرار شده، می سنجد. پراکسی بار واقعی تمام بسته های عبوری بین سرور و کلاینت را می سنجد، و می تواند چیزهایی را که سیاستهای امنیتی را نقض می کنند، تغییر دهد یا محروم کند. توجه کنید که فیلترهای بسته ها فقط headerها را می سنجند، در حالیکه پراکسی ها محتوای بسته را با مسدود کردن کدهای آسیب رسان همچون فایلهای اجرایی، اپلت های جاوا، ActiveX و ... غربال می کنند.
پراکسی ها همچنین محتوا را برای اطمینان از اینکه با استانداردهای پروتکل مطابقت دارند، می سنجند. برای مثال، بعضی اَشکال حمله کامپیوتری شامل ارسال متاکاراکترها برای فریفتن سیستم قربانی است؛ حمله های دیگر شامل تحت تاثیر قراردادن سیستم با دیتای بسیار زیاد است. پراکسی ها می توانند کاراکترهای غیرقانونی یا رشته های خیلی طولانی را مشخص و مسدود کنند. بعلاوه، پراکسی ها تمام اعمال فیلترهای ذکرشده را انجام می دهند. بدلیل تمام این مزیتها، پراکسی ها بعنوان یکی از امن ترین روشهای عبور ترافیک شناخته می شوند. آنها در پردازش ترافیک از فایروالها کندتر هستند زیرا کل بسته ها را پیمایش می کنند. بهرحال «کندتر» بودن یک عبارت نسبی است.
آیا واقعاً کند است؟ کارایی پراکسی بمراتب سریعتر از کارایی اتصال اینترنت کاربران خانگی و سازمانهاست. معمولاً خود اتصال اینترنت گلوگاه سرعت هر شبکه ای است. پراکسی ها باعث کندی سرعت ترافیک در تست های آزمایشگاهی می شوند اما باعث کندی سرعت دریافت کاربران نمی شوند
کاربرد پراکسی در امنیت شبکه (۲)
در مقایسه فایروالها، ما مفهومی از پراکسی ارائه میدهیم و پراکسی را از فیلترکننده بستهها متمایز میکنیم. با پیشزمینهای که از پراکسی در شماره قبل بیان کردیم، میتوانیم در اینجا مزایای پراکسیها بعنوان ابزاری برای امنیت را لیست کنیم:
• با مسدود کردن روشهای معمول مورد استفاده در حملهها، هککردن شبکه شما را مشکلتر میکنند.
• با پنهان کردن جزئیات سرورهای شبکه شما از اینترنت عمومی، هککردن شبکه شما را مشکلتر میکنند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 27 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
چکیده
سیستم حسابداری بهای تمام شده در ایران علی رغم گذشت بیش از پنجاه سال از ورود حسابداری به شکل امروزی تا به حال نتوانسته بگونه ای مناسب در صنایع کشور استقرار یابد از طرف دیگر شرکتها برای محاسبه بهای تمام شده و هزینه های سربار از نرخهای یگانه ای استفاده مینماید که خود سوالاتو ابهامات متعددی را ایجاد می کند . استفاده کنندگان به منظور تصمیم گیری نسبت به شرایط کنونی و آتی نیاز به اطلاعات دارند ، از جمله اطلاعاتی مالی، که بتواند در برنامه ریزی ، کنترل و تصمیم گیری آنها را یاری نماید . با توجه مقایسه اطلاعات بهای تمام شده به روش ABC و روش سنتی می توان نتیجه گرفت که تولید کدام محصول به صرفه تر و یا ترکیب محصولات به چه صورتی باشد تا بتواند شرکت را در کسب سود بیشتر و تصمیم گیری بهتر یاری نماید. اما این مقایسه در شرایطی انجام شود که کالای ساخته شده پایان دوره اندک و یا عدم تنوع محصولات در شرکت وجود داشته و یا محصولات بر اساس مصوبات دولت قیمت گذاری شوند، اختلاف معنی داری را بین متغیرهای مالی روش ABC در مقایسه با روش سنتی نشان نمی دهد بنابراین در این شرایط سود خالص ، EPS ، و قیمت معاملاتی سهام در تصمیم استفاده کنندگان تأثیرگذار نمی باشد.
واژه های کلیدی: حسابداری فعالیت ، هزینه یابی بر مبنای فعالیت ، سود خالص ، سود هرسهم ، قیمت معاملاتی و شاخص P/E
Activity accounting – activity based costing –net income –earning per share – transactional price- P/E index
مقدمه
توسعه اقتصادی یکی از اهداف اصلی کشورهای در حال توسعه ، منجمله کشور ما ایران میباشد، توسعه به رشد و بالندگی صنایع کشور وابسته است تولید قند و شکر یکی از اولین صنایع کشور بوده که از سال 1309شمسی تاکنون دارای تولید مستمر است ، صنعت قند از صنایع مهم غذایی تلقی می شود و فعالیت آن در شهر و روستا به یکدیگر پیوند خورده است و تمامی جمعیت یک کشور را به طور مستقیم و غیر مستقیم در حدود ظرفیت تولیدی زیر پوشش خود قرار می دهد.
در راستای سیاست دولت در بخش کشاورزی ، تدارک اطلاعات برای ایجاد و طراحی سیستمهای حسابداری پیشرفته تر در صنعت قند نیز می تواند مورد توجه و تأکید قرار گیرد زیرا با این تدبیر می توان اولاً از به هدر رفتن منابع جلوگیری کرد ثانیاً از تولید محصولاتی که مقرون به صرفه نیست اجتناب نمود .
«از سوی دیگر هر مدیری با هر درجه توانایی نیازمند اطلاعات برای تصمیم گیری
برنامه ریزی و کنترل میباشد. در این رابطه حسابداری به عنوان یک سیستم اطلاعاتی و ابزار برقراری ارتباط،تأمین کننده قسمت عمده ای از این اطلاعات است زیرا که مدیریت صحیح و کارآمد امروزین بدون استفاده از دانش حسابداری و بدون اتکاءو استناد مداوم برای اطلاعات مالی ناممکن خواهد بود واین به نوبه خود حسابداری را از نقش سنتی خود که ثبت و گزارش رویدادها و فعالیت های مالی بوده به مبنایی اساسی در تصمیم گیری ارتقاء داده است؛ لذا ضرورت وجود سیستم های صحیح و مناسب حسابداری به طور اعم و از نقطه نظر استفاده کنندگان داخلی برقراری سیستمهای حسابداری مدیریت به طور اخص میتواند نقش حساس و تعیین کننده ای در هدایت مدیریت جهت اتخاذ تصمیمات صحیح و مناسب داشته باشد.» (رساله قندسازی ریاحی)
لذا محقق برآن شده قدمی هرچند کوچک در جهت طراحی و بررسی سیستمهای قیمت تمام شده محصول قند و شکر بردارد، شاید که در امر توسعه اقتصادی کشور کارساز افتد.
ادبیات و پیشینة تحقیق:
واژه هزینهیابی بر مبنای فعالیت، که بعدها به سیستم ABC تکامل یافت.، اولین بار توسط کوپر و کاپلن (Coper & Kaplan,1988) برای تخصیص هزینه فعالیتهای محصولات به کار گرفته شد. این دو نویسنده همراه با جانسون (Johnson,1988)، و دیگران، تاثیر بسزایی در انعکاس نارسایهای سیستمهای حسابداری مالی در ارائه اطلاعات دقیق در مورد هزینهها داشتند. آنها معتقد بودند، سیستمهای هزینهیابی سنتی نه تنها پاسخگوی احتیاجات مدیران نیستند، بلکه استفاده از این اطلاعات سبب گمراهی و عدم اتخاذ تصمیم صحیح به وسیله آنان میگردد. این نویسندگان جهت رفع نقایص فوق اقدام به معرفی سیستم جدیدی به نام هزینهیابی بر مبنای فعالیت (ABC) نمودند. (نمازی 1378).
اقبالی فر ، 1381 ارزیابی بر مبنای فعالیت و تأثیر آن بر افزایش بهره وری مطالعه موردی کارخانه قند یاسوج. در پژوهش اخیر نتایج بدست آمده به این شرح می باشد که با استفاده از ABC می توان به ارزیابی عملکرد مراکز فعالیت پرداخت و مازاد یا کمبود نیروی انسانی دایره ها را با مقایسه نیروی تعداد کار و حجم فعالیها مشخص نمود.
طاهر کردی ، 1382 به کار گیری سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت ABC در شرکت نفت فلات قاره ایران. در این پژوهش نشان می دهد که ، سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت در مقایسه با سیستم هزینه یابی سنتی ، روش مناسب و منطقی برای تخصیص هزینه ها به محصولات اولیه و همچنین محصولات نهایی می باشد ، و صورت دقیق تری این محصولات را هزینه یابی می کند .
هاشمی نیک ، 1381 ، امکان سنجی اسقرار سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت در شرکتهای تولید کننده نوار تفلون. در این پژوهش نتیجه گیری شد به کارگیری عملی سیستمهای بهای تمام شده بر مبنای روش سنتی جذبی اطلاعات دقیق مورد نیاز مدیران مالی و مدیر عاملان این شرکتها را در ارتباط با تعیین بهای تمام شده واقعی و قیمت گذاری محصولات تولیدی قادر نیست در اختیار آنان قرار دهند .
جلیلیان،1383ارزیابی سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت و مقایسه آن با سیستم سنتی و تأثیر آن بر مهمترین متغیرهای مالی مطالعه موردی در کارخانه قند نتایج بدست آمده از این پژوهش اطلاعات سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت نسبت به سیستم سنتی در صورت تنوع محصولات داری اطلاعات سودمند و مربوط تری در مقایسه با سیستم سنتی برای مدیران فراهم می نماید.
اهمیت موضوع تحقیق:
با داشتن امکانات و منابع بالقوه طبیعی از جمله مزارع و مراتع و آب و هوای مناسب و توان دستیابی به منبع سرشار مواد غذایی و پروتئینی از فرآورده های کشاورزی بعنوان مفیدترین و پرمصرف ترین منابع غذایی مردم این سرزمین، از عوامل اصلی مورد توجه دولت و ملت و مرکز، پیشرفتهای اقتصادی میباشد. متأسفانه در سالهای اخیر با وجود پیشرفتهای تکنولوژی و سرمایه گذاری عظیم در زمینه کشاورزی و صنعت هنوز برای تأمین فرآورده های این دو بخش مقدار قابل توجهی ارز صرف واردات به داخل کشور شده است و هر ساله مبالغ زیادی از ثروت ملی کشور بابت خرید محصولات و فرآورده های کشاورزی صرف میگردد لازم به ذکر است که 60درصد قند و شکر مورد نیاز کشور از خارج تأمین میگردد. بنابراین وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور نیازمند تحولات ساختاری و زیربنایی است هنگامی که مدیریت برنامه ریزی و تصمیم گیری مناسب داشته باشد از حداقل عوامل تولید میتواند حداکثر استفاده را داشته باشد. لیکن به منظور برنامه ریزی ، نیاز به اطلاعات صحیح میباشد. وجود اطلاعات حسابداری جهت قیمت تمام شده برای استفاده مدیریت در امر برنامه ریزی و تصمیم گیری در مورد استفاده بهینه از منابع و عوامل تولید و جلوگیری از اتلاف این منابع و عوامل ضروری میباشد .با توجه به تنوع عوامل تولید و محصولات یک واحد تولیدی، چگونگی مقداری کردن آنها و نحوة ی تخصیص آنها میتوان در جلوگیری از زیان یا افزایش سودآوری واحدهای تولیدی مؤثر باشد.
اهداف تحقیق:
اهداف علمی شامل تعیین مبنای نظری مرتبط با مبحث حسابداری مدیریت با تأکید بر روشهای هزینه یابی و مقایسة آن و ارائه وجود افتراق و تشابه آنها به عنوان اهداف علمی تحقیق حاضر مدنظر میباشد اهداف کاربردی عبارتند از فراهم نمودن شواهد لازم و کافی جهت تدارک اطلاعات مربوط و سودمند برای تصمیم گیران درون و برون سازمانی، مدیران شرکت مورد تحقیق، کارگزاران بورس اوراق بهادار، سهامداران و سرمایه گذاران شرکت مورد تحقیق، مؤسسات علمی و پژوهشی به منظور آگاهی از انطباق مبانی نظری با واقعیات محیطی میباشد.
فرضیه های تحقیق:
فرضیه هایی که این تحقیق جهت رسیدن به هدف تعیین شده دنبال می کند ، شامل سه فرضیه اصلی می باشد.
فرضیه اصلی اول : بین اطلاعات قیمت تمام شده بر اساس سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با سیستم سنتی تفاوت معناداری وجود دارد .
فرضیه اصلی دوم : اطلاعات قیمت تمام شده بر اساس سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت در مقایسه با سیستم سنتی مبنای دقیق تری برای محاسبه متغیرهای مالی فراهم می کند.
فرضیات فرعی فرضیه اصلی دوم
1- اطلاعات قیمت تمام شده بر اساس سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت در مقایسه با سیستم سنتی مبنای دقیق تری برای محاسبه سود خالص فراهم می کند.
2- اطلاعات قیمت تمام شده بر اساس سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت در مقایسه با سیستم سنتی مبنای دقیق تری برای محاسبه سود هر سهم فراهم می کند.
3- اطلاعات قیمت تمام شده بر اساس سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت در مقایسه با سیستم سنتی مبنای دقیق تری برای محاسبه شاخص فراهم می کند.
4- اطلاعات قیمت تمام شده بر اساس سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت در مقایسه با سیستم سنتی مبنای دقیق تری برای محاسبه قیمت معاملاتی سهام فراهم می کند.
فرضیه اصلی سوم: اطلاعات قیمت تمام شده بر اساس سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت در مقایسه با سیستم سنتی تأثیر بیشتری بر تصمیم گیری استفاده کنندگان دارد.
قلمرو تحقیق :
از نظر قلمرو موضوعی،موضوع تحقیق بررسی سیستم هزینه یابی برمبنای فعالیت ABCو مقایسة آن با سیستم سنتی و تأثیر آن برمهمترین متغیرهای مالی در کارخانه قند بیستون غرب میباشد به همین خاطر صورتهای مالی سال 1384-1385 مورد تجزیه وتحلیل قرار می دهیم، پس قلمرو زمانی این تحقیق یکساله می باشد.
روش تحقیق :
با توجه به این که قلمرو تحقیق به کارخانه قند بیستون غرب محدود می شود جهت تجزیه و تحلیل از روش های آماریt استیودنت پارامتری و ویلکاکسون ناپارامتریک استفاده شده است و نوع روش تحقیق پس از مطالعه سیستم موجود در شرکت قلمرو تحقیق و نارساییها و نقاط ضعف و قوت آن مشخص شده و باتوجه به منابع در دسترس و اصول و مبانی حسابداری و تکنیک جدید فرضیه های تحقیق آزمون شده توصیفی، علمی و مقایسه ای میباشد.
متغیرهای تحقیق :
- متغیرهای مستقل و وابسته در این پژوهش عبارتند از:
- اطلاعات بهای تمام شده براساس سیستم ABC و سیستم سنتی به عنوان متغیر مستقل
- سود خالص،سود هر سهم،و قیمت معاملاتی و تصمیم گیری مدیریت در کارخانه قند بیستون غرب به عنوان متغیر وابسته.
آزمون فرضیه :
فرضیه اصلی اول
فرضیه الف : بین اطلاعات قیمت تمام شده براساس سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با فرض الف و سیستم سنتی تفاوت معناداری وجود دارد .
ابتدا برای اثبات یا رد این فرضیه از روش آماری tاستیودنت پارامتری استفاده می شود . برای این آزمون سطح معنادار بودن P برابر با 5 درصد در نظر گرفته شده است که با توجه به محاسابات انجام شده برای سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با فرض الف، t برابر است با 80 درصد ولی به دلیل اینکه سطح خطا بیشتر از 5 درصد ، یعنی برابر با 46 درصد می باشد بنابراین تفاوت معناداری بین اطلاعات قیمت تمام شده بر اساس سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با فرض الف با سیستم سنتی وجود ندارد .
لذا فرضیه مورد قبول و فرضیه که همان تفاوت معنادار بودن بین اطلاعات قیمت تمام شده براساس سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با فرض الف با روش سنتی می باشد رد می شود.
لازم به ذکر است تفاوت معنادار نبودن به این معنی نیست که هیچ گونه تفاوتی وجود ندارد بلکه این تفاوت آنقدر اندک می باشد که بین اطلاعات قیمت تمام شده براساس سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با فرض الف با روش سنتی تفاوت چشمگیری وجود ندارد که جدول ( 1 ) مبین این امر می باشد
جدول (1 )
برای اینکه نتیجه آزمون t استیودنت اثبات گردد آنرا از طریق نمودار (1 ) مورد ارزیابی قرار میدهم . نمودار (1) بیانگر میانگین بهای تمام شده محصولات در دو سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با فرض الف با روش سنتی می باشد. با توجه به اینکه حداقل و حداکثر میانگین محاسبه شده در هر دو روش خیلی نزدیک به همدیگر می باشد بنابراین میانگین محاسبه شده بهای تمام شده در هر دو روش حداقل در یک سطح همدیگر را قطع میکنند به دلیل اینکه حداقل و حداکثر میانگین محاسبه شده در هر دو روش حدوداً یکسان می باشد بنابراین نتیجه آزمون t استیودنت از طریق میانگین محاسبه شده طبق نمودار (1 ) اثبات می گردد.
نمودار ( 1 )
برای اطمینان از صحت استفاده از آزمون t استیودنت پارامتری از روش آماری بنام ویلکاکسون ناپارامتری استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون ویلکاکسون بیانگر تأئید نتایج حاصل از آزمون t استیودنت پارامتری می باشد ، براساس آزمون ویلکاکسون سطح معنادار بودن (p) برابر 5 درصد بوده که در آزمون انجام شده در سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با فرض الف ، z برابر با 52 درصد محاسبه گردیده است اما به دلیل اینکه سطح خطای آزمون برابر با 60 درصد می باشد و این مقدار از 5 درصد بیشتر است بنابراین نتایج آزمونt استیودنت مجدداً از طریق روش ویلکاکسون تأئید می گردد؛ که جدول (2 ) بیانگر این موضوع می باشد .
جدول ( 2 )
فرضیه ب : فرضیه اصلی اول باید برای سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با فرض ب مورد آزمون قرار گیردد که در محاسبات انجام شده t استیودنت برابر با 68 درصد بوده به دلیل اینکه سطح خطا برابر با 53 درصد و این مقدار از 5 درصد سطح معنی دار بودن بیشتر است یا به عبارتی در این آزمون فرضیه مورد قبول و فرضیه که همان تفاوت معنادار بودن بین اطلاعات قیمت تمام شده بر اساس سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با فرض ب با سیستم سنتی می باشد رد می شود بنابراین بین اطلاعات قیمت تمام شده براساس سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با فرض ب و سیستم سنتی تفاوت معناداری وجود ندارد که جدول (3) این موضوع را تأئید می کند .
جدول ( 3 )
برای اینکه نتیجه آزمون t استیودنت از طریق میانگین بهای تمام شده مورد ارزیابی قرار گیرد ، به نمودار (2) توجه شود. با توجه به اینکه حداقل و حداکثر میانگین محاسبه شده در سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با فرض ب و سیستم سنتی ، میانگین بهای تمام شده هر دو روش حداقل در یک سطح همدیگر را قطع میکنند در نتیجه نتایج آزمون t استیودنت از طریق میانگین بهای تمام شده اثبات می گردد.
نمودار ( 2 )
برای اینکه استفاده از آزمون tاستیودنت پارامتری مورد اطمینان واقع شود از روش دیگری بنام ویلکاکسون استفاده می شود که نتایج حاصل از آزمون ویلکاکسون بیانگر تأئید نتایج حاصل از آزمون t استیودنت پارامتری می باشد. براساس این آزمون سطح معنادار بودن (p)برابر 5 درصد می باشد که در آزمون انجام شده در سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت بر فرض ب ، z محاسبه شده برابر با 73 درصد می باشد و به دلیل اینکه سطح خطای آن برابر با 46 درصد گردیده و این درصد بیشتر از 5 درصد سطح معنادار بودن است بنابراین نتایج آزمون tاستیودنت مجدداً از طریق روش آماری ویلکاکسون تأئید می گردد جدول. (4) بیانگر این موضوع می باشد
جدول ( 4 )
جدول (4)
محقق بر آن شد که تفاوت معنادار بودن بین اطلاعات سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با فرض الف و سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با فرض ب را مورد آزمون قرار دهد. پس از انجام آزمون t استیودنت ، نتایج بدست آمده طبق جدول (5) ،t محاسبه شده برابر با 6 درصد با همان سطح معنادار بودن (p) 5 درصد ، سطح خطای بدست آمده مساوی با 95 درصد می باشد به عبارتی مورد قبول و که همان تفاوت معنادار بودن بین اطلاعات سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با فرض الف و سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با فرض ب می باشد رد می شود. بنابراین بین اطلاعات سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با فرض الف و سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با فرض ب تفاوت آنقدر اندک و ناچیز می باشد که حدوداً می توان گفت این اطلاعات یکسان می باشد.
جدول (5 )
برای اثبات نتایج t استیودنت در استفاده از سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت در تصمیمات شرایط خاص آنرا از طریق نمودار (3 ) نشان داده شده است ، که حداقل و حداکثر میانگین محاسبه شده در روش هزینه یابی بر مبنای فعالیت با فرض الف و سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با فرض ب حدوداً یکسان می باشد در نتیجه میانگین بهای تمام شده هر دو روش حداقل در یک سطح همدیگر را قطع میکنند یا به عبارتی میانگین بدست آمده هر دو روش خیلی به همدیگر نزدیک میباشند و می توان نتیجه گرفت که آزمون t استیودنت نیز مجدداً از طریق میانگین محاسبه شده اثبات نمود.
نمودار ( 3 )
برای اثبات صحت استفاده از روش t استیودنت از روش آماری ویلکاکسون استفاده می شود در آزمون ویلکاکسون z محاسبه شده برابر به 67 درصد و سطح خطای آن برابر با 50 درصد می باشد. بنابراین نتایج آزمون t استیودنت از طریق روش ویلکاکسون تأئید می گردد یا به عبارتی بین روش سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با فرض الف و سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با فرض ب تفاوت معناداری وجود ندارد که محاسبات آن در جدول (6 ) ارائه گردیده است .
جدول ( 6 )
با توجه به نتایج حاصل از آزمون t استیودنت ، میانیگن بهای تمام شده و ویلکاکسون محاسبه شده فرضیه اصلی اول از طریق یک نمودار مورد ارزیابی قرار می گیرد نمودار (4) تفاوت معنادار نبودن بین اطلاعات قیمت تمام شده بر اساس سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با فرض الف و سیستم سنتی و همچنین نبود تفاوت معنادار بین اطلاعات قیمت تمام شده بر اساس سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با فرض ب و سیستم سنتی و در آخر نبود تفاوت معنادار بودن بین سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با فرض الف و سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت با فرض ب نشان میدهد. همانطوری که در نمودار (4) نمایان می باشد خطوط هر سه روش (سنتی ، ABC با فرض الف، ABC با فرض ب ) بر همدیگر منطبق می باشد به عبارتی تفاوت معناداری بین هر سه روش وجود ندارد .
نمودار (4)
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 15 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
هر چقدر که چاق باشید باز هم میتوانید فعالیت جسمانی انجام دهید.
شما ممکن است نتوانید مثل افراد دیگر فعالیت بدنی داشته باشید و شاید فراهم کردن وسایل و تجهیزات مناسب برایتان دشوار باشد. ورزش کردن با دیگران سبب میشودکه احساس نشاط بیشتری پیدا کنید، مواجه شدن در اینگونه رقابتها سخت است اما قابل انجام است. این مطالب به شما کمک میکند که برای سالم ماندن ورزش و فعالیت نمائید، اگرچه خیلی چاقهم باشید. ورزش به افزایش طول عمر شما کمک کرده و شما را از بیماریهای زیر محافظت میکند که شامل:
•دیابت
•بیماریهای قلبی- عروقی
•افزایش فشار خون
•پوکی استخوان
•التهاب مفاصل
اگر شما یکی از مشکلات فوق را دارید، با ورزش کردن میتوانید آنرا کنترل نمایید.
ورزشهای منظم در بهتر شدن روحیه شما مؤثر است زیرا:
•نسبت به خودتان نگرشی بهتر پیدا میکنید.
•سبب کاهش استرس میشود.
•ظرفیت یا حوصله شما را بیشتر میکند.
•اعتماد به نفس را در شما تقویت میکند.
•کمک میکند که خواب بهتری داشته باشید.
•توانایی جسمی و روانی شما را افزایش میدهد.
•ورزش کردن میتواند برای شما لذت بخش باشد.
نکاتی جهت حفظ سلامتی در هنگام ورزش:
چه موقع باید ورزش را قطع کنیم؟
•اگر احساس درد یا فشار در قفسه سینه، شانه یا بازوی خود میکنید.
•احساس سرگیجه یا ضعف
•عرق شدید
•گرفتگی عضلات
•درد در مفاصل، پاها و زانوها: اگر شما به درد توجه نکنید صدماتی در بدنتان ایجاد میشود. اگر هر کدام از علائم فوق را دارید با پرسنل بهداشتی در میان بگذارید.
•نفستان را به آرامی خارج کنید، شما باید هنگام ورزش کردن بتوانید صحبت کنید بدون آنکه مشکل تنفسی داشته باشید.
•در طی ورزش و قبل و بعد از آن مایعات زیاد بنوشید تا بدین ترتیب آبی که بخاطر عرق کردن از دست داده اید را تأمین کنید.
•نیم ساعت بعد از صرف غذا میتوانید ورزش کنید.
چه لباسی برای ورزش مناسب است؟
•سبک بوده و طوری باشد که بتوان با آن براحتی حرکات را انجام داد.
•خانمها باید لباس زیر مناسب بپوشند.
•از لباسهایی که جاذب عرق هستند و پوست براحتی میتواند تنفس کند استفاده کنید.
•هرگز از لباسهای پلاستیکی و پلیاستر استفاده نکنید زیرا عرق را جذب نمیکند و سبب گرمای بیش از حد بدن میشوند.
•لباسها باید مناسب فصل انتخاب شوند ( محافظت از سرما و گرما)
•از همین حالا شروع به ورزش کنید (به هر شکل و اندازهای که هستید)
•برای اینکه زندگی سالمی داشته باشید در انجام ورزش مداومت داشته باشید.
برای اینکه ورزشها مؤثر باشند و بتوانید با سلامت و راحتی آن را انجام دهید باید آنها را به آرامی و ملامیمت شروع کنید و اگر تعداد تنفسهایتان خیلی زیاد شد و یا دچار آسیبی شدهاید فوراً ورزش را متوقف کنید و در سطحی که مناسب با توانمندی شما است ورزش کنید. همیشه در شروع ورزش از ورزشهای گرم کننده استفاده کنید. بعد از ورزشهای گرم کننده، ورزشهای کششی را انجام دهید. برای انجام ورزش بتدریج از حالت ایستاده، به نشسته روی صندلی و بعد نشسته روی زمین وخوابیده درآیید. در ابتدا ورزشهایی که برای شما انجامش آسانتر است انتخاب کنید. همه نوع ورزشهای افزایش دهنده توده استخوان (لگن، ستون فقرات، ساعد) را انجام دهید. در طول ورزش تنفس (دم و بازدم) را بطور طبیعی و ملایم انجام دهید. برای انجام حرکات سخت، نفس خود را حبس نکنید زیرا ماهیچهها نیاز به اکسیژن دارند، اگر در زمان اوج تلاش خود هستید چند لحظهای صحبت کنید، این کمک میکند تا تنفس حبس شده خود را خارج کنید.
همیشه بعد از انجام ورزشهای افزایش دهنده توده استخوان، ورزشهای پشت و شکم را نیز انجام دهید. در پایان ورزشها چند دقیقه استراحت کرده و عضلات را شل کنید.
چه مدت وچگونه باید ورزش کرد؟
جدول زمانی زیر یک راهنمایی است تا به کمک آن بتوانید در سطحی مناسب با توانمندی خود ورزش کنید: مبتدی متوسط پیشرفته
*گرم کننده 1 دقیقه 3 دقیقه 4 دقیقه
*کششی 1 دقیقه 3 دقیقه 4 دقیقه
*افزایش دهنده توده استخوانی 5 دقیقه 10 دقیقه 15 دقیقه
*پشت و شکم 2 دقیقه 3 دقیقه 5 دقیقه
*شل کننده 1 دقیقه 1 دقیقه 2 دقیقه
*جمع 10 دقیقه 20 دقیقه 30 دقیقه
برای اینکه ورزشهای افزایش دهنده توده استخوان مؤثر باشد باید حداقل هفتهای سه بار انجام شود.
بهترین روش برای آنکه بدانید ورزشها به سلامتی شما خدشهای وارد نمیکنند آن است که فشارخون خود را کنترل کنید و یک نوار الکتروکاردیوگرام در حالت استراحت و یک نوار هم در زمان انجام ورزش از شما گرفته شود و آزمایش خون نیز انجام دهید.
ورزش سبب افزایش ضربان قلب میشود قبل از شروع ورزش لازم است که تعداد نبض خود را در دقیقه شمارش کنید. این کار آسانی است که با فشردن 3 انگشت درمحل نزدیک مچ دست قابل انجام است برای یک فرد متوسط در حالت استراحت تعداد 80-70 ضربان در دقیقه طبیعی محسوب میشود.
سرد کردن یا شل کردن بدن: سرد کردن بدن بعد از انجام ورزش همانند گرم کردن قبل از انجام ورزش اهمیت دارد چرا که به ماهیچهها استراحت داده و ضربان قلب را کم میکند و باعث برگرداندن آن به ریتم طبیعیاش میشود.
با توجه به محرکها و استرسهایی که در دنیا وجود دارد که میتواند شخص را از کارهایش باز دارد لازم است هر فردی نه فقط در زمان ورزش بلکه در هر وضعیتی برای آرام نگه داشتن خود از ورزشهای سرد کننده استفاده نماید. در واقع حرکات سرد کننده، یک عمل ضد استرسی که بر روی زمین و با صرف کردن 1 الی 2 دقیقه وقت قابل انجام است.
الف) روی زمین دراز بکشید و پاها را اندکی از هم فاصله داده و بازوها را در کنار بدن و کف دست را به سمت بالا قرار دهید، چانهتان را به سمت قفسه سینه برده و گردن را اندکی روی بالش یا کف زمین فشار دهید، پاها را به سمت داخل و خارج بچرخانید. اگر انشگتان پای شما سفت و سخت است، آنها را نیز شل کنید و این احساس را درتمام پایتان منتشر کنید. بازوها را به داخل و خارج بدن بچرخانید (بطور متقاطع) و احساس شل بودن را در کل بازو و دست منتشر کنید.
یک مقداری پشت لگن را چرخانده و فکر کنید که ستون فقرات به حالت شناور درآمده یا روی شن قرار دارد.
ب) چشمهایتان را ببندید و سرتان را به آرامی به طرفین بچرخانید. ابتدا چانه را محکم بفشارید و بعد بگذارید فک شما حالت شلی به خود گرفته و آرواره و گونه شما کشیده میشود.گاهی تنفس سبک و آرام دهید و فکر کنید که بدنتان شل شده است اگر هنوز به حالت شلی ((Relax)) در نیامدهاید و عضلات انقباض دارند، فکر کنید که روی سطح یک رودخانه دراز کشیدهاید و بدنتان در حالت راحت و آرامی قرار گرفته است.در این وضعیت حداقل یک دقیقه بمانید.
نقش ورزش در جلوگیری از پوکی استخوان:
ورزش احتمال پوکی استخوان و شکستگی های مربوط به آن را کاهش می دهد.یکی از بهترین راهها برای ساختن و حفظ استخوانهای سالم ورزش است.
موضوع روز جهانی پوکی استخوان به نقش ورزش اختصاص داشت. محققان امیدوارند این پیام مثبت به زنان و مردان کمک کند تا دریابند آنها می توانند مسئولیت سلامت استخوانهایشان را بر عهده بگیرند و در آینده جزء قربانیان پوکی استخوان نباشند.
بیماری پوکی استخوان که در آن استخوانها شکننده شده و براحتی دچار شکستگی می شوند ، یکی از بیماری های شایع و حاد در همه جوامع است.
از هر سه زن بالای 50 سال یک نفر (بیش از سرطان سینه) و یک نفر از هر پنج مرد (بیش از طریان پروستات) به آن مبتلا می شوند.
توجه به برخی توصیه ها برای جلوگیری از ابتلا به پوکی استخوان حائز اهمیت است که در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود :
* بدلیل آنکه استخوان بافت زنده است ، که بطور دائم خود را بازسازی می کند ، نیازمند تحریک مرتب از طریق فعالیت بدنی است.
استخوان ها نیز مانند عضلات باید مرتبا بکار گرفته شوند در غیر اینصورت رو به زوال می گذارند.
*در دختران بافت استخوانی تجمع یافته طی سنین 11 تا 13 سالگی تقریبا برابر با میزان تراکم استخوانی است که طی 30 سال پس از یائسگی از دست می رود.
*یک مطالعه انجام شده در فنلاند نشان می دهد تراکم بافت استخوانی در فعالترین دختران جوان از لحاظ بدنی حدود 40 درصد بیش از دخترانی است که حداقل میزان فعالیت بدنی را دارند.
*ورزش کمر در دوران میانسالی می تواند از تضعیف مهذه ها یا شکستگی آنها بهنگام پیری جلوگیری کند.
*ورزش همچنین به تعادل و جلگوگیری از افتادن کمک می کند. این حائز اهمیت است زیرا هرسال دو فرد بالای 65 سال حداقل یکبار دچار زمین خوردگی می شود. زمین خوردن یکی از علل شکستگی هاست.
*احتمال شکستگی استخوان ران در زنانی که بیش از 9 ساعت در روز می نشینند ، بیشتر است.
*پس از شکستگی ، ورزش می تواند به پیشگیری از شکستگی های بعدی و کاهش درد کمک کند.
*انجام ورز شهای مفید مانند پیاده روی و دوی آهسته برای تحریک استخوان سازی ضروری است.
لذا با رعایت شیوه مناسب زندگی و بویژه برخورداری از فعالیت بدنی مناسب تا حد زیادی می توان از احتمال ابتلا به پوکی استخوان کاست.پوکی استخوان دارای دو بخش اصلی است که برای دوگروه متفاوت است که عبارتند از:
بخش اول: این بخش بطور عمده برای خانمهای 35 سال به بالا و بخصوص برای آنها که بیتحرک و یا کمتحرک میباشند بسیار مناسب است که شامل ورزشهای آئروبیک و غیرآئروبیک میباشد.
ورزشهای آئروبیک ورزشهایی هستد که روی قلب و ریه اثر میگذارند و سبب استقامت بدن میشوند.
ورزشهای غیرآئروبیک با تحمل وزن و ایجاد مقاومت باعث افزایش قدرت عضلات میشوند و بعضی از ورزشها هم سبب بهبود انعطافپذیری و تعادل میشوند که مهمترین ورزشها، ورزشهایی هستند که وضعیت استخوان را بهبود میبخشند.
پنج گروه ورزش در نظر گرفته شده است:
1. ورزشهای گرم کننده.
2. ورزشهای کششی.
3. ورزشهای افزایش دهنده توده استخوان.
4. ورزشهای شکم و پشت .
5. ورزشهای شل کننده.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 14صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
مقدمه
به تازگی در فرانسه مردی در زندان مرد که متهم بود چهل و چند سال پیش به مدت دو سال عامل کشتار, شکنجه و قتل عام اهالی لیون بوده است. یک آلمانی اصیل برخاسته از رایش سوم و غرق شده در تخیلات و اوهام ناسیونال سوسیالیسم آلمان و ابر مرد هیتلر یکی از هزاران عوامل تفکر افراطی و جاه طلبانه رایش و خود یکی از دهها قربانیان شیفته رژیمی که سوداگری مرگ دیگران را تبیلغ می کرد و مدعی سردمداری و سروری عالم بوده, مردی که به هنگام پیروزی فراموش کرده بود که زمان فراموش نمی کند و به دنبال سالها انتظار در سن هقتاد و چند سالگی در پپشت دیوارهای زندان حبابهای تخیلات او را مرگ نابود کرد, و باز به تازگی گفتگو از کسان دیگری که نه در قفس زندان بلکه بر مسند قدرت, متهم به تجاوز به انسان و حریم انسانیت اند.
اینکه در عصر ما یکیابر دیگر جرایم علیه انسانیت مطرح می شود: بمبارانهای شیمیایی مردم بیگناه وفروریختن بمب بر خانه های مسکونی, کشتارهای دسته جمعی همه نشان از جرایمی هستند که از طرفی می توانند به دلیل برخورد با وجدان جامعه بشری موضوع بحثهای اخلاقی و عاطفی باشند و از طرف دیگر به واسطه قرار گرفتن در محدوده حقوق جزای بین الملل موضوع تحلیلهای حقوقی فراوان گردند که گرچه در قسمت اول بسیار گفته و نوشته شده اما در قسمت دوم لزوم دقت در جنحه های حقوقی واجتماعی آن بیشتر ضروری است.
در حقوق جزای داخلی به جرایم علیه اشخاص توجه فراوان شده است و در مجموعه های قوانین و مقررات جزایی به اینگونه جرایم دقت کرده اند اما جرایم علیه انسانیت در مفهوم خاص خود اصلاحی است که در اساسنامه دادگاه نورمبرگ برای محاکمه جنایتکاران و بزهکاران علیه انسانیت به کار گرفته ده است.
توجه به اینگونه حرایم با دقت در این نکته که انسانیت را در مفهوم شناخت عام بشری مورد آسیب وخدشه قرار می دهد نیاز به تفکری مجدد درمفاهیم جرم از سویی و انسانیت از سوی دیگر دارد, مفاهیمی تقریباً روشن از نظر جرم و مبهم از نظر انسانیت. در وهله اول شناخت این مفاهیم به شکل تجریزی و در وهله دوم ترکبی این دو از نظر آگاهی بر حدود و ثغور جرایم ضروری است.
قسمت اول _ شاخت مفاهیم جرم و انسانیت
قسمت دوم _ حدود و قلمرو جرایم علیه انسانیت
قسمت 1
ناخت مفاهیم جرم و انسانیت
به لحاظ آشنایی با مفهوم جرایم علیه انسانیت در وهله اول باید جرم نه از باب تعریف قانونی که بسیار در آن بحث دشه بلکه از نظر تحلیل روان _ اجتماعی ان بررسی گردد و در ثانی باید مفهوم انسانیت مورد دقت قرار گیرد.
بند اول:
جرم
اعمال انسان تحت تاثیر کششهای درونی و فشارهای بیرونی اتفاق می افتد. غالباً کششهای درونی را به واکنشهای روانی ادمی در قبال کنشهای مختلف تعبیر می کنند و فشارهای بیرونی را به جبرهای پیچیده اجتماعی که انسان را از کودکی در بر می گیرد پیوند می زنند.
این هر دو در تکوین فعل آدمی یا ترک فعل او موثر است. انسان رفتار خود را با توجه به تعادلی که میان آن کششها و این جبرها ایجاد می کند هماهنگ می سازد و یا بهتر بگوییم ناچار از این هماهنگی است چه در غیر این صورت به اصطلاح جرم شناسان حاشیه نشین جامعه می شود و در متن اصلی نقشی پیدا نمی کند, پس از هماهنگی فرد تطبیق به هر دلیل و باوری که باشد. ناهماهنگی در حقیقت عدول آگاه فرد از معیارهاست که اگر در شکلی محدود, متعارف و فاقد لطمه و آسیب (لااقل به ظاهر امر) به جامعه باشد عمل را ضد اخلاقی, مخالف با وجدان و ضد اجتماعی نشان می دهد مشروط بر آنکه جامعه آسیبها را آنچنان جدی تلقی نکند که تنبیه موثر و شدیدی را برای مرتکبین ضروی تشخیص دهد. در صورت اول نکوهش و سرزنش با پند و اندرز پاسخگوی ناهماهنگی است: پدری فرزند دروغگوی خود را سرزنش می کند, معلمی شاگرد تنبل خود را اندرز می دهد و مدیری کارمند فراری از کار را توبیخ می نماید. نه سرزنش پدر, نه اندرز معلم و نه توبیخ مدیر هیچ یک مجازات نیستند گرچه فرزند و شاگر و کارمند هر یک به نوعی بامعیارهای اجتماعی که دروغ را بد می داند, تنبلی را نکوهش می کند و کم کاری را ناپسند می شمارد ناهماهنگی نشان داده اند. اما چنانچه جامعه فراتر از این مسایل به ناهماهنگیهای بنگرد و وجود و حیثیت انسانی را دستخوش آنچنان لطماتی ببیند که پاداش آنها باید به دلیل تجاوز به حریم انسان شدید باشد تنبیه موثری را برای ناهماهنگان در نظر می گیرد که اصطلاحاً این تنبیهات را مجازات می گویند در این صورت عمل فاعل را جرم می نامند و آن را فعل یا ترک فعل قابل مجازات می شناسند. بی آنکه در این تعریف به انگیزه های وقوع جرم اشاره کنند و یا به علتهای آن بپردازند, در این حال جرم در حقیقت ارزشها را دستخوش آسیب ساخته به معیارهای اجتماعی صدمه وارد کرده و موجب گسیختگی علقه های اجتماعی شده است مجازات مجرم تلاشی است برای استقرار تعادلی که با جرم دچار نوسان شده و جامعه انسانی را جریحه دار کرده است و انسانیت در نتیجه این یورش قربانی گردیده است.
بند دوم
انسانیت
انسانیت مصدر جعلی از انسان است, تعریف انسان در وهله نخست جنبه عینی وجود او را متبادر به ذهن می کند و در گام بعدی ذهنیت انسان در ارتباط با مفهوم ذاتی او مشخص می گردد. وقتی با شما در مورد الف صحبت می کند بلافاصله اگر او را بشناسید تصویر خارجی وی در نظرتان مجسم می شود, ادراکات هماهنگ بعدی از شناخت الف تصویر شخصیت او را به دست می دهد این شخصیت جدا از هیات مورد شناسایی شما نیست, بهتر بگوییم جنبه عینی انسان وجود خارجی اوست, آن چیزی که می بینیم و می توانیم لمس کنیم, موجودی که روی دو پا می ایستد, دارای ویژگیهای خاص جمجمه خویش است و به قول فلاسفه وجود متفکر است که با منطق سرو کار دارد.
اما این موجود متفکر و منطقی چگونه به منطق دست یافته و از آن بهره برده است؟ پاسخ را باید در ذهنیت انسان که ناشی از سیستم مغزی اوست جستجو کرد. مغز با دریافت داده های خارج و تنظیم آنها به نحو مطلوب (و البته در شرابطی ممکن و با توجه به عدم اخلال ارگانیسم ) به مرور زمان ذهنیت انسانی را می سازد و این ذهنیت به ارزیابی مسایل و داده ها می پردازد و باز داده های جدید کسب و ارزیابیهای تازه ای به وجود می آید, شرایط روانی و جبرهای اجتماعی ماده قضاوت فرد را نسبت به خود و محیط ایجاد می کنند در حالی که خود این داده ها از محیط و شریاط خاص فرد متاثر شده اند؛ به هر حال ذهنیت با معیارهای مختلفی آشنا می شود و به تدریج معیارهای مشترکی با ذهنیت دیگران پیدا می کند, معیارهای مشترک صرفنظر از تعریف, عمق, بعد, شرایط زمانی و مکانی ونوعشان (که تاثیر هر یک را بدواً تحلیلی و آنگاه ترکیبی می توان بررسی کرد) عناوینی را به خود می گیرند که گرچه در همه عالم به یکسان تفسیر نمی شوند اما به دلیل اشتراک معنوی در جهات مختلف به اشتراک لفظی می رسند. بدین تعبیر انسان در این اشتراک موجودی است متفکر , مسئول , خیر خواه و نه موجودی فاقد تفکر, بی بند و بار و طالب شر و بدی, چنین موجودی در مورد مسایل به تعمق می نشیند, خود را در قبال خود, خداوند و دیگران مسئول می شناسد به ارزشهای فردی خود و دیگران احترام می گذارد, ستمگری را نفی می کند و ستمکشی را تحقیر می نماید, آزادی را دوست دارد و خیر را برای خود و دیگران جستجو می کند, شرور نیست و پلیدی را نمی پسندد و خلاصه علیرغم تفسیرهای موسع این مفاهیم از ناحیه پردازان, در حد توان خویش و با توجه به استعمال این مفاهیم در مواضع عرفی خود (چه در یک جامعه معین و چه در جوامع مختلف) سعی می کند تا انسان باشد و انسانی فکر کند. انسان بودن و انسانی فکر کردن و یا به تعبیر دیگر انسانیت با وجود تفسیر پذیری مفاهیمی تازه نیستند. بدیهی است فرهنگ جوامع مختلف تعاریف کم و بیش متنوعی از انسانیت می دهند, اما همچنانکه گفته شد وجوه مشترک این تعاریف در آن حد متعارف و منطقی قابل رویت است که بتوان تعریفی از انسانیت داد و آن را جلوه پسندیده کششهای متعالی آدمی به سوی کمال شناخت. مقصود از این کششهای متعالی مجموعه داده های مورد قبول متعارف اخلاقی اکثریت جوامع انسانی است بی آنکه موارد استثنایی نادیده انگاشته شود. انسانیت در این تعریف سخن شیرین و جذابی برای خوشامد دیگران نیست, واقعیت جاندار زمانه و گویای سیر آدمی به سوی کمال است. شتابان از کنار آن گذاشتن و دل به نام آن خویش داشتن بی آنکه سر در قدمش نهادن و عبادتش کردن, آرام آرام به قربان فرستادن اوست, کاری که در زمانه ما به آسانی انجام می پذیرد, به سادگی فروریختن دیواری و شکستن شیشه ای.
قسمت 2
حدود قلمرو و جریام علیه انسانیت
رفتارها و روابط انسانی افراد در جامعه غالباً بر دو محور رفتارهای عاطفی و روابط حقوقی دور می زند. انسان در رفتارهای عاطفی خود نسبت به دیگران محبت می ورزد, مهربانی می کند, خشمگین روابط افراد از این حیث است؛ اما انسان با دیگران روابط حقوقی نیز ایجاد می کند, خانه ای نی خرد یا می فروشد, بستانکار و بدهکار می گردد و نیز اعمالی انجام می دهد که گاه عنوان جرم می گیرد و برای آن مجازات تعیین می شود. این روابط که به هر حال چندان جدا از روباط دسته اول نیستند اگر در قالبهای مشخص حقوقی قرار گیرند روابط حقوقی افراد را معین می کنند. این روابط هم می توانند موضوع بحث در حقوق داخلی باشند و هم در حقوق بین الملل. مطالعه در حقوق داخلی در زمینه این روابط غالباً ساده تر است زیرا مقررات داخلی بیشتر مدون و قابلیت اجرایی آنها زیادتر است در حالی که در حقوق بین الملل قواعد و مقررات به دلیل عرفی بودن آنها دستخوش تعبیرها و تفسیرها طبق سلایق مختلف دولتها, مقتضیات و اوضاع و احوال می گردد. بدین لحاظ قلمرو و جرایم علیه انسانیت در حقوق داخلی با آنچه در حقوق بین الملل با آن برخورد می شود تفاوت دارد.
بند اول
قلمرو جرایم علیه انسانیت در حقوق داخلی
در حقوق داخلی بحثی از انسان و انسانیت نشده است ولی تجاوز به حریم انسانیت با ایجاد قواعد و مقرراتی که ارزشهای انسانی را حراست کنند مدنظر قرار گرفته است.
احترام به تمامیت جسمی و روانی فرد و همچنین حیثیت, آبرو, مال و ناموس او به عنوان ارزشهای شناخته شده در جوامع مختلف به اشکال گوناگون مورد توجه قرار گرفته است, همچنین احترام به تعهدات و قراردادهای ناشی از روابط افراد چنانچه بر مبنای قانونی و صحیح تنظیم گردیده باشند میزان ارزش در جامعه هستند.
مساله ارزش را معیارهای اجتماعی مشخص می کند که البته این معیارها نمی توانند دور از زیربنیادهای جسمی و روانی افراد باشند. جایگزینی در گروه و در اجتماع معیار اجتماعی است, اما افراد دارای هوش بیشتر و ادراک دقیقتر ساده تر به این جایگزینی می رسند. البته خصوصیات این ارزشها در ارتباط باساختارهای روانی_ اجتماعی جوامع مختلف تفاوتهایی گاه اندک و گاه چشمگیر دارد. ولی به هر حال چون هر جامعه ای با ارزشهای خاص خود زندگی می کند لذا معیارها را باید حسب مقتضیات و تحولات کمی و کیفی آن جامعه سنجید . بحث در ارزشها به شناخت نسبی جامعه می انجامد, اما در جمع می توان گفت علیرغم گونه گونی جوامع مختلف, نژادهای متنوع و اندیشه های متفاوت, انسان در کلیاتی مفاهیم ارزشها را یکسان تلقی می کند. انسان در آینه بزرگ انسانیت با قضایا به نحو منصفانه تری برخورد می کند ود رغیر آن راه جدول در پیش می گیرد. تجاوز به این ارزشهاست که در حقوق داخلی عنوان جرم می گیرد و برای آن مجازات یا قادامات تامین تعیین می گردد و آسیب پذیری اجتماعی را محدود می کند اما این قوانین بیشتر ناظر برفرزند نه بر اجتماع. در قوانین جزایی آسیب به جان پاداشی سخت دارد, تجاوز به مال افراد مجازاتهای شددی طلب می نماید وهتک حیثیت و آبروی افراد با کیفرها یمناسب جبران می گردد. در این جرایم علی الاصول وجدان اجتماعی به شکل محدود آسیب می بیند, جامعه گاه حتی از وقوع اینگونه جرایم آگاه نمی شود و تنها از طریق رسانه ها یگروهی و یا افواهی از جرایم مطلع می گردد. به طور خلاصه تاثیر این جرایم به ظاهر بیشتر در روابط متقابل شاکیان و مدعیان خصوصی و متهم یا متهمان است و عکس العملهای اجتماعی در قبال اینگونه جرایم با گذشت شاکیان و یا مجازات متهمان پایان می پذیرد. اما در قلمرو حقوق بین الملل مساله تفاوت دارد.
بند دوم
قلمرو جرایم علیه انسانیت در حقوق بین الملل
انعکاس در حقوق جامعه ملل محدود نیست چه از طرفی ابعاد آن بسیار و از سویی نتایج آن گشترده است.
الف. نظری به تاریخ
بی تردید نمی توان منکر واکنش وجدان آگاه جامعه بشری در طول تاریخ نسبت به اعمالی گردید که غبار اندوه و ملال بر رخسار انسان نشانده و او را به تفکر و عکس العمل در سرکشیها و تجاوزات انسانها علیه یکدیگر واداشته است. در شناخت واقعیت این اعمال انسان عصر ما بیشتر مدیون وسایل ارتباط جمعی است که ستمگریها را آشکار می کند و تجاوزات را بر ملا می سازد. در دوره های قدیم و قبل از گسترش این وسایل و به دلیل عدم ارتباطات جنایات علیه بشر در محدوده مکانی خاص در نطفه خفه می شد و فریادهای ستمکشان در حصار قلعه های جنگی یازندانهای سهمگین به جایی نمی رسید. در دو جنگ عالمگیر وبه خصوص جنگ دوم مطبوعات, رادیو و سینما هم آوا بادیگر انسانهای آگاه توانستند گوشه های دلخراش جنگ و تجاوز به حریم انسانیت را آشکار کنند و صدای گوشخراش نازیسم را که مدعی سلطه بر جهان بود به گوش عالمیان برسانند و چه بههنگام و چه پس از جنگ پرده از اعمال جنایتکارانه بردارند. نگاهی کوتاه به آمار این دوره از ایام خشونت و وحشت در اردوگاههای رژیم هیتلری و همچنین گواهی یکی از سردمداران جنگ دوم بازگوکننده این جنایات است:
1. در اردوگاه آشویتز چهار میلیون و هفتصد هزار کشته؛
2. در اردوگاههای تربلینکا, بلزک و ولزک سه میلیون کشته؛
3. در اردوگاه لوبلن دو میلیون کشته.
گواهی رودلف هس از آخرین سردمداران نازیسم و فرمانده آشویتز در دادگاه بین المللی نورمبرگ:
در ژوئن 1941 به من دستور داده شد در آشویتز تسهیلاتی جهت کشتار جمعی بازداشت شدگان فراهم کنم. در این تاریخ سه اردوگاه کشتار جمعی در بلزک , تربلینکا و ولزک وجود داشت. من از تربلینکا بازدید کردم. فرمانده این اردوگاه برای کشتار از گاز سمی Monoxyole استافده می کرد اما من وقتی ساختمان اردوگاه آشویتز را شروع کردم. از zyklon استفاده کردم که نوعی اسید بود و بین سه ت پانزده دقیقه به مرگ می انجامید؛ وقتی اجساد تخلیه می شدند مامورین اختصاصی ما انگشتران را از انگشتان و طلاها را از دندانها بر می داشتند!!
ب. شناخت جرایم علیه انسانیت _ موافقتنامه لندن (18 اوت 1945)
تهاجمات نیروهای رایش و تجاوزات مکرر به حریم انسانی به هنگام جنگ جهانی اندیشه اعمال کیفرهای سنگینی را برای مرتکبین این جرایم ایجاد کرد. اساسنامه ضمیمه موافقتنامه مورخ 8 اوت 1945 منعقده در لندن بین کشورهای مقابله کننده با آلمان هیتلری درماده c_6 خود سعی کرده است تا تعریفی از این جرایم به دست دهد بدین منظور که آنها را از جرایم جنگ تفکیک کند
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 18 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید