دانلود مقاله استعداد یابی در کشتی

 

 

« تاریخچه »

 

 

 


ورزش کشتی یکی از با سابقه ترین ورزشهایی است که در نزد اقوام و ملتهای گوناگون ، از دوران باستان به شکلهای مختلف برگزار می شده است و تقریبا در هیچ ایل و قبیله و روستا و شهری نیست که این ورزش برای مردم آشنا نباشد .
مبدا کشتی به حیات انسان باز می گردد . از زمانهای بسیار دور ، کشتی چیزی کاملا متفاوت با چیزی که امروزه ما آن را می شناسیم بوده است .
وقتی انسان نخستین دریافت که به کمک قدرت بدنی و زور بازوی خود
می تواند بهتر بر حریفان و حیوانات مهاجم چیره شود ، بیشتر به اهمیت کشتی پی برد .
در آن هنگام کشتی ورزشی نبود که در اوقات بیکاری انجام شود و یا وسیله ای برای استراحت و یا فرار از جامعه باشد ، بلکه وسیله ای برای ادامه بقا بوده است .
به کمک کشتی بود که انسان می توانست از جان خود و خانواده خود محافظت کند و باز هم به خاطر کشتی بود که انسان می توانست غذا بدست آورد . مردان هر خانواده و قبیله ای که زورمندتر از بقیه بودند ، موقعیت و مقام بیشتری نسبت به دیگر خانواده ها و قبایل کسب می کردند و حتی رئیس و فرمانده بقیه می شدند .
قرنها بعد هنگامی که انان توانست به آتش دست یابد ، به زراعت بپردازد ، از فلزات ابزار بسازد و حیوانات را اهلی کند ، کم کم کشتی جنبه های جدیدی به خود گرفت .
از این زمان به بعد ، کشتی تبدیل به یک وسیله سرگرمی شد .
علاوه بر این ، مردان دست به کشتی می زدند تا قدرت خود را بیازمایند و مشخ شود که چه کسی قویتر است .

 


« کشتی در ایران »

 


در ایران قدیم ، کشتی گرفتن و زور آزمایی کردن اهمیت بسیاری داشته استو این روش در زندگی و سنتهای ما ایرانیان به قدری ریشه دوانیده که تبدیل به یک ورزش ملی شده است .
درباره کمله کشتی و اینکه به چه معنی است و از کجا ریشه گرفته است باید گفت که زرتشتیان و پارسیان باستان ، هنگام غروب آفتاب ، بندی به کمر خود می بستند و در برابر کانون اتش به دعا خواندن می پرداختند ، آن کمربند کستی نام داشت و کشتی گرفتن هم از این کلمه آمده به معنی کمر یکدیگر را گرفتن .

 

« کشتی و انواع آن »

 

1- کشتی آزاد : FREE STYLE

 

کشتی آزاد از لحاظ فنی با کشتی ایرانیان که در زورخانه ها انجام می شد ، تفاوت چندانی نداشت و تفاوتش فقط در میدان مبارزه و لباس کشتی گیران بود .
کشتی آزاد از سال 1908 وارد بازیهای المپیک شد و در هر سرزمین با آداب و روم خاصی اجرا می گشته است . این کشتی از برنامه المپیک سال 1912 که در استکهلم انجام گرفت ، حذف شد . زیرا سوئدی ها ا کشتی آزاد آشنا نبودند اما در سال 1920 علی رغم موافق نبودن مقامات رسمی ورزشی از این ورزش ، کشتی آزاد دوباره وارد بازیهای المپیک شد .

 

2- کشتی فرنگی ROMANــGREEC

 

کشتی یونانی ــ رومی ، بر خلاف نامش نه چیزی از یونان دارد و نه از چیزی از روم .
« بوتن » بانی المپیاد جدید ، این کشتی را به نام یونانی – رومی وارد برنامه
المپیک کرد ، اما چون مردم علاقه وافری به کشتیهایی داشتند که با مشت و لگد و وحشیگری بود از این و در سال 1910کشتی یونانی – رومی حرفه ای ناپدید گشت . نخستین فدراسیون کشتی کلاسیک در سال 1913 تشکیل شد و اگر المپیاد از کشتی کلاسیک حمایت نکرده بود ، امروزه اثری از آن مشهود نبود . این کشتی درسال 1318 توسط آنده گرالویچ ، « به سبک اروپاییان با بدنسازی و تمرین کردن منطقی و شیوه صحیح مسابقه دادن در ایران رواج یافت . » گرالویچ که یک آشوری ایرانی الاصل بود ، د سلملس از توابع آذربایجان – غربی چشم به دنیا گشود . وی در 72 سال پیش به روسیه می رود و همانجا به کشتی روی آورده و رشد می کند .
« آندره » در سال 1933 در لنینگراد 16 ساله بود که بهمقام قهرمانی شوروی رسید و در فینال وزن 58 کیلوگرم « سوموف » از « رستف و شوستر» از مسکو را شکست داد و به مقام قهرمانی رسید ولی چون ایرانی بود او را قهرمان رسمی نشناختند . اولین فعالیت وی در باشگاه پولاد و پیکار با « منوچهر مهران » آغازشد . « محمود ملاقاسمی » علی سعادت ، علی غفاری از شاگردان بنام او بودند .
« آندره » بحق یکی از خدمتگزاران به جامعه ورزش بوده که در سال 1364 دار فانی را وداع گفت . اکثر کشتیگیران تیم ملی فرنگی ایران که در مسابقات جهانی یا بین المللی مقاماتی را کسب کرده بودند از شاگردان مرحوم آندره بوده اند .
« اندر برگ سوئدی » و « اکرو شیدزه » روسی اولین مربیان خارجی
بوده اند که به ایران جهت آموزش اعزام گردیدند .

 

« تعریف کشتی و فایده آن »

 

کشتی از جمله ورزشهای سنگین و کاملی است که از قدیم مورد نوجه ورزشکاران ایران بوده است .
کشتی عبارتست از رد و بدل کردن فنونی که در نتیجه تمرین و فعالیت طرفین که قبلا بدست آمده و در موقع لزوم بکار می آید و سرانجام به نفع یکی و به ضرردیگری خاتمه می پذیرد .
کشتی گذشته از فواید بیشماری که دارد برای نیرو بخشیدن به عضلات و نسوج بدن دارد ازفواید و نتایج معنوی و روحی نیز شخص را بی بهره نمی گذارد کشتی روح شهامت و تسلط و در عین حال خونسردی و داشتن ظرفیت و حتی فروتنی و گذشت را که مخصوص پهلوانان است در انسان تقویت می کند .
شخص کشتی گیر نه تنها برای مقابله با صدمات جسمی و عوارضی که ممکن است برای او پیش آید آماده می باشد بلکه بیش از اشخاص دیگر، می تواند ناملایمات زندگی را بر خود هموار سازد .
زندگی ما که با آن سرو کار داریم چیزی جز جنگ و ستیز و مبارزه نیست . زندگی حریف زورمندی است که خواه و نا خواه انسان را به نبرد با خود می طلبد . می توان گفت ، معنی حقیقی زندگی و کیفیت برخورد و مبارزه با پیش آمدهای آن در این کلمه ( کشتی ) نهفته است ، درست است که ورزشهای مختلف نسوج و عضلات بدن را رشد و نیرو می بخشد . ولی کشتی هنر این عضلات وفایده ریاضت آنها را معلوم می گرداند و در واقع کشتی نسبت به ورزشهای دیگر جنبه علمی تری را حائز است .

 

« گارد و حالات مختلف آن »

 

یک تعریف از گارد : گارد در کشتی به حالتی گته می شود که یک کشتی گیر هنگام کشتی گرفتن برای آماده نگه داشتن بدن در مقابل حمله احتمالی حریف مقابل به بدن ( دستها و پاها ) خود می دهد .
اما گارد صحیح گاردی است که نکات زیر در آن رعایت شود ( کشتی آزاد ) :
الف ) پاها کمی بیشتر از عرض شانه باز شود و پاها از قسمت مفصل زانو کمی حالت شکستگی و فنری داشته باشد .
ب ) کمرو بالا تنه نه زیاد خمیده و نه زیاد بالا باشد به کله طوری باشد که مرکز ثقل بدن در وط بدن قرار گیرد .
ج ) دستها به اندازه عرض شانه در جلو از پای گارد محافظت نماید و همانند پاها از قسمت مفصل آرنج شکسته شود و پنجه ها باز و انگشتان شست رو به یکدیگر و نگاه کشتی گیر مستقیم به سمت حریف مقابل باشد .

 

« نام گذاری گاردهای کشتی فرنگی و آزاد »

 

1- گارد راست 2- گارد چپ 3- گارد ژاپنی

 

1- گارد راست :
گاردی است که کشتی گیر پای راست خود را جلوتر از پای چپ خود قرار می دهد و دستها در جلوی پای راست برای محافظت از پای گارد قرار می گیرد .
کشتی گیرانی که انواع گارد را می دانند ، از دانستنیهای خود بیشترین بهره را می برند . چرا که می توانند راحتترین فرم گارد را برای خود ف و مشکل ترین آنرا برای حریف خود انتخاب کنند .

 

2- گارد چپ :
گاردی است که بر عکس گارد راست که کشتی گیر پای چپ خود را جلوتر از پای راست خود قرار می دهد . بازو ها را نیز در یک حالت پوشش به جلو ببرید . منظور این است که بازوی چپ را کمی در قسمت آرنج در جلوی پای چپ خم کنید ، بازوی راست نیز باید در جلوی پای راست اما کمی بالاتر از بازوی چپ قرار گیرد .
سعی کنید که وزن بدنتان را از روی دو پا به طور مساوی تقسیم و پخش کنید .

 

3- گارد ژاپنی :
گاردی است که کشتی گیر هر دو پای خود را به موازات هم بیشتر از عرض شانه ها د یک خط افقی قرار می دهد و هر دست در مقابل پای موافق همان دست در جلو قرار می گیرد . ( این گارد را بیشتر کشتی گیران جنوب شرقی آسیا و اروپا استفاده می کنند . )

 

« گاردهای مخالف – موافق – مختلط »

 

نام گذاری گاردها در کشتی آزاد و فرنگی زمانیکه دو کشتی گیر در مقابل یکدگرگارد می گیرند تغییر می کند که عبارتند از :
الف ) گارد مخالف :
گاردی است که دو کشتی گیر پای گاردشان در مقابل هم با یکدیگر فرق داشته باشد . مثلا پای چپ در مقابل پای راست و یا برعکس قرار می گیرد .

 

ب) گارد موافق :
گاردی است که برعکس گارد مخالف پای گارد دو کشتی گیر در مقابل هم یکی باشد . مثلا پای راست شما د مقابل پای راست حریفتان و یا بالعکس باشد .

 


ج ) گارد مختلط :
گاردی است که پای گارد و کشتی گیر در مقابل یکدگر نه موافق باشد و نه مخالف . مثلا یک کشتی گیر پای چپ یا راست خود را در جلو قرار می دهد و کشتی مقابل او گارد ژاپنی می گیرد . یعنی هر دو پای خود را به موازات هم در مقابل پای چپ یا راست شما قرار می دهد .

 

« عوامل موثر در کشتی »

 

1- نفس
2- فکر- دقت
3- خونسردی
4- حریف را کوچک نشمردن
5- نرمی بدن
6- فن و کشتی
7- بر هم زدن تعادل حریف و استفاده کردن
8- تصمیم آنی برای به کار بستن فنون
9- شانس
10- کشتی فقط زور نیست
11- دید چشم
12- بیداری بدن
13-وقت شناسی
14- قدرت تصمیم گیری
15- امروز کشتی سرعت است

 

1- نفس

 

نفس عبارتست از استقامت و خسته نشدن که اساس موفقیت در کشتی و سایر ورزشهاست و در نتیجه تمرین زیاد می شود . چه بسا در مسابقات اتفاق افتاده است که یکی از کشتیگیران به واسطه تنگی نفس قادر به ادامه کشتی نبوده و اجبارا از ادامه کشتی خودداری کرده است .
2- فکر- دقت

 

برای شروع به هر کاری فکر و دقت لازم است در کشتی نیز فکر و دقت سهم بسیار بزرگی دارد و بسیاراتفاق افتاده است که کشتی گیر در حین عمل به محض متوجه شدن به خارج زمین خورده این خود بهترین دلیل است که تا چه حد دقت فکر در کشتی موثر می باشد و باید حتی المقدور در کشتی بیش از زور و قدرت از فکر خود کمک گرفت تا موفق شد .

 

3- خونسردی

 

کشتی گیر باید در مقابل حملات حریف خونسردی خود را حفظ کند و عصبانی نشود زیرا عصبانیت اراده را سلب و نابود می کند و کشتی گیر را از کار فلج می نماید و حریف هم از عصبانیت او استفاده کرده ، بر او غالب می شود .

 

4- حریف را کوچک نشمردن

 

کشتی گیر باید همیشه حریف خود را قویتر از آنچه هست فرض و پیش از
شروع کشتی خود را برای نبرد با بزرگترین کشتی گیران آماده سازد و در ضمن کشتی گیر اگر حریف خود را ضعیف دید کوچکترین تاثیری در اراده اش پیدا نشود و کاملا حریف خود را بزرگ و قوی بشمارد زیرا اتفاق افتاده است که همین حریفان ضعیف و کوچک برای آنکه طرف آنها را حقیر شمرده و بازیچه خود قرار داده در اغلب مواقع بر حریفان قویتر از خود فائق آمدند همواره باید به مصداق این شعر توجه داشت :
دانی که چه گفت با رستم گرد دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد

 

5- نرمی بدن

 

نرمی بدن در کشتی بسیار موثر است و بارها اتفاق افتاده است که حریف به خاطر داشتن بدن نرم از زمین خوردن حتمی نجات یافته است . نرمی بدن عبارتست از : عضلات نرم که در اثر فشار و کشش ماهیچه ها بیش از اندازه معمول کشیده می شود و فقط به واسطه حرکات نرمش پیدا می شود .

 

6- فن و کشتی

 

فن که باید در حقیقت آنرا کلید کشتی نامید عبارتست از : گرفتن قسمتی از بدن حریف که او را ناراحت کند .
طرز به کار بستن فن بر سه قسم است :
1- طرز گرفتن آن
2- طرز عمل آن
3- طرز بدل و دفاع آن
شرط به کار بردن فن بستگی کامل به برهم زدن تعادل حریف دارد .

 

7- بر هم زدن تعادل حریف

 

به صورت زیر است :
باید اول دست خود را به بعضی از قسمتهای بدن حریف نزدیک کنید و یا
اینکه کاری را ناقص از گرفته و یا به طرف چپ و راست و یا جلو و عقب فشار دهید بطوریکه حریف را گیج کرده و او مجبور شود یک مقدار از انرژی خود را صرف نگهداری تعادل بدن خود کند آن وقت فنی را که می خواهد بگیرد .

 

8- تصمیم آنی برای به کار بستن فنون کشتی :

 

کشتی گیر نباید هیچ وقت در زدنفن تردید کند و در هر وقت به فکر خود ، فنی را که برای حریف پیش خود انتخاب کرد به فوریت برند تعادل خود را حفظ کند و مواظب باشد که بدل نشود .
9- شانس

 

معمولا در کشتی برای آنکه اختلافی برسر تعیین حریف رخ ندهد ، قرعه می کشند این عمل اینست که به بعضی حریف زورمند و به برخی دیگر حریف کم زورتری می افتد یعنی در اینجا بیش از هر چیز شانس در برداشتن قرعه تاثیر دارد .

 

10- کشتی فقط زور نیست

 

کشتی فقط تکنیک است ، کشتی زیرکی ، هوشیاری ، بیداری ، استقامت ، انعطاف بدنی و سرعت است . یک کشتی گیر قوی اگر دارای فاکتورهای بالا نباشد شکست خواهد خورد .

 

11- دید چشم

 

دید چشم در کشتی نقش بسیار مهمی دارد . کشتی گیر خوب کسی است که حریف خود را در یک لحظه از نظر دور نکند و زیر نظر داشته باشد و مانند شیر که شکار خود را در یک لحظه از نظر دور نمی کند باشد . در موقع
مناسب و زمان معینی به حریف یورش می برد و حرکات او را با دید قوی زیر نظر داشته باشد تا او نتواند امتیاز کسب کند . وقتی بعضی از کشتی گیران را روی تشک مشاهده می کنیم انگار خوابند ، ولی بعضی دیگر را دقت کنیم متوجه می شویم چقدر هوشیار و دقیق می باشند . پس نتیجه می گیریم که آن دسته از کشتی گیرانی که چشمان تیزی ندارند هرگز موفق نیستند ولی گروهی که چشمانی باز دارند و هوشیار هستند با دید خوب به مقام قهرمانی دست می یابند .

 

12- بیداری بدن

 

یکی دیگر از خصوصیات کشتی گیر خوب بیداری بدن است که بسیار اهمیت دارد که به جرات می توان گفت هیچ کشتی گیری بدون آن به هیچ جا نمی رسد
کشتی گیر هرچه قدر قدرتمند باشد ولی دارای بیداری بدن نباشد به طور قطع نمی تواند به موقع حملات و فنون رقیب را خنثی کند و یا به موقع بدون وقت روی حریف فنی را اجرا نماید .

 

13- وقت شناسی

 

کشتی گیرانی که دارای قدرت مناسبی می باشند ولی وقت شناسی را نمی دانند و از فرصتها به موقع استفاده نمی کنند ، احتمال موفق شدن در کشتی را ندارند شاید کمی پیشرفت کنند ولی به موفقیت به معنای وسیع کلمه برای آنان ممکن نیست .

 

14- قدرت تصمیم گیری

 

بعضی ازکشتی گیران دارای استعدادهای خوبی هستند ، یعنی بیداری بدن دارند و به صورت نهفته وقت شناس هستند و اتفاقا زور هم دارند ، ولی اراده قوی و تصمیم گیری ضعیفی دارند . پس قدرت تصمیم گیری هم از نکات مهمی است که برای شش دانگ شدن کشتی گیر خیلی مهم است .

 

15- امروز کشتی سرعت است

 

نکته دیگری که در کشتی حائز اهمیت است سرعت است ، این صفت لازمه کشتی گیرانی است که می خواهند در سطح جهان در بین استثنایی ها باشند کشتی گیری داشتیم به نام امامعلی حبیبی علاوه بر فاکتورهایی که گفته شد دارا بود ، ولی آنچه باعث شد او در بین قهرمانان جهان و المپیک استثنایی باشد سرعت او بود و این حقیقت نه فقط آن دوران بلکه امروزه نیز نقش مهمی را ایفا می نماید . در همین رابطه می بینیم که هر سال تغییراتی در مقررات کشتی به وجود می آورند که کشتی را سرعت ببخشند . و اگر مقایسه ای داشته باشیم که اغلب کشتی گیران زورمند سرعت لازم را نداشته ، به موفقیت نمیرسند .

 


« فنون در کشتی »

 

گرفتن زیر یک خم و درو کردن حریف با پا :
اول تعادل حریفتان را در سر شاخ بهم زده و زمانیکه حریف سر و گردن خود را به طرف بالا حرکت داد ( تصاویر 1و2و3 ) شما زیر یک خم او را گرفته و به حالت درخت کن پای حریف را بالا بیاورید ( تصاویر 4و5 و6 ) و با پای بعدی خود ، پای ستون حریف را درو کرده و حریف را با شکست مواجه سازید ( تصاویر 7و8 )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اجرای فن یک خم درخت کن :
در سر شاخ زیر یک خم حریف را بگیرید ( تصاویر 1و2 ) و زمانیکه حریف روی شما خیمه ناقص زد ( تصویر 3 ) ، از فرصت استفاده کرده با یک جهش دست راست ( دست گارد ) خود را بین دوران ( بیخ ران ) حریف قرار داده و حریف را از روی تشک بلند کنید ( تصاویر 4و5و6 ) و او را در خاک خود بنشانید تا با شکست روبرو شود . ( تصاویر 7و8 )

 

اجرای فن یک خم و دو خم در گارد مخالف :
در سر شاخ با حریف سعی کنید تعادلش را بهم زده و در یک لحظه زیر حریف را از بالای زانو بگیرید ( تصاویر 1و2و3 ) و با تکان دادن حریف ، سر خود را به زیر بغل حریف برده ( تصویر 4 ) و در ادامه همان حال با دست چپ دور پای راست حریف را گرفته و پای گارد خود را بین دو پای حریف قرار
داده و حریف را به سمت جلو حرکت دهید ( تصاویر 5و6 ) و با زانوی پای گارد خود حریف را به پل برده و او را با شکست مواجه سازید .(ت

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  20  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله استعداد یابی در کشتی


دانلود مقاله ارزش مدیریت استراتژیک

 

 


مقدمه
جاذبه هر رویکرد مدیریتی، انتظار رهنمون شدن به سود بیشتر برای مؤسسه است. این، به ویژه درباره نظام مدیریت استراتژی با تأثیر عمده‌ای که بر تدوین و اجرای برنامه‌ها دارد، صادق است.
مجموعه‌ای از مطالعات انجام شده درباره سازمان‌های کسب و کار ، تأثیر فرآیندهای مدیریت استراتژیک را بر نتیجه نهایی اندازه‌گیری کرده‌اند. یکی از نخستین مطالعات عمده توسط آنسوف و همکاران در سال 1970 اجرا گردید.
در بررسی 93 مؤسسه تولیدی آمریکایی، پژوهشگران دریافتند که برنامه ریزان رسمی که از رویکرد مدیریت استراتژیک استفاده می‌کرده‌اند، بر حسب معیارهای مالی که فروش، دارایی‌ها، قیمت فروش، درآمد هر سهم و رشد درآمد را اندازه می‌گرفت، نسبت به مؤسسات بدون برنامه‌ریزی، موفقیت بیشتری کسب نموده بودند. برنامه‌ریزان همچنین در پیش‌بینی نتیجه فعالیت‌های عمده استراتژیک دقت بیشتری داشتند.
دومین پژوهش پیشاهنگ توسط تیون و هاوس در سال 1970 چاپ شد که 36 مؤسسه در شش صنعت مختلف را مطالعه کرده‌ بودند. انها دریافتند که برنامه‌ریزان رسمی در صنایع نفت، غذایی، دارویی،فولاد، شیمیایی و ماشین‌آلات بطور قابل ملاحظه‌ای از مؤسسات بدون برنامه در همان صنایع پیشی گرفته بودند. به علاوه، برنامه‌ریزان، عملکرد خودشان را به میزان معتنابهی بعد از پیاده‌کردن فرآیند رسمی در مقایسه با عملکرد مالی در سالهای بدون برنامه‌ریزی، بالا برده‌ بودند.
بعداً ( 1972) هارولد از تکرار بخشی از پژوهش تیون و هاوس درباره شرکتهای دارویی و شیمیایی گزارش داد. یافته‌های او مطالعه پیشین را تأیید کرد و در واقع نشان داد که تفاوت میان عملکرد مالی مؤسسات با برنامه‌ریزی مؤسسات بدون برنامه‌ریزی در طول زمان افزایش یافته بود.
در 1974 فولمر و رو ، مطالعه‌ای از تجربه مدیریت استراتژیک 386 شرکت طی 2 سال منتشر کردند. نویسندگان دریافتند که مؤسسات تولیدکننده کالاهای بادوام، با مدیریت استراتژیک از مؤسسات بدون مدیریت استراتژیک از مؤسسات بدون مدیریت استراتژیک مؤفق‌تر بودند. مطالعه شرکتهای تولیدکننده کالاهای مصرفی و خدمات را شامل نمی‌شدـ احتمالاً به این دلیل که پژوهشگران، فکر می‌کردند که مدیریتی استراتژیک در این موسسات پدیده جدیدی است و نتیجه آن کاملاً روشن نشده است.
در 1974 شوفلر و همکاران نتیجه مطالعه‌ای طراحی شده برای اندازه‌گیری تأثیر مطالعات بازار بر سود را منتشر ساختند. این پروژ اثرات برنامه‌ریزی استراتژیک را بازده سرمایه در برمی‌گرفت. پژوهش به این نتیجه می‌رسد که بازده سرمایه بیش از اینکه تحت تأثیر سهم بازار، تراکم سرمایه وتنوع فعالیت بود. پروژه کامل که 37 متغیر عملکرد را شامل می‌شد، نشان داد که تا 80 درصد پیشرفت ممکن در سودآوری مؤسسه از طریق تغییر در جهت استراتژیک شرکت حاصل شده بود.
مطالعه دیگری درباره تأثیر گسترده توسط کارگر و مالیک در 1975 گزارش شد. پژوهش ایشان که 90 شرکت آمریکایی را در پنج صنعت در برمی‌گرفت، نشان داد که عملکرد شرکتهایی که از برنامه‌ریزی استراتژیک بلندمدت استفاده می‌کردند برحسب معیارهای معمول مالی به میزان قابل توجهی بهتر از شرکتهایی بود که برنامه‌ریزی رسمی داشتند.
سرانجامدر حالی که بیشتر مطالعات، مدیریت استراتژیک را در شرکتهای بزرگ آزمون کردند، گزارشی در سال 1982 نشان داد که برنامه‌ریزی استراتژیک تأثیر مطلوبی عملکرد کسب و کارهای کوچک داشته است. رابینسون پس از مطالعه 101 مؤسسه چک خرده‌فروشی خدماتی و تولیدی ظرف مدت 3 سال ، دریافت شرکتهایی که از برنامه‌ریزی استراتژیک استفاده می‌کردند، بهبود قابل توجهی از نظر فروش، سودآوری بهره‌وری نسبت به مؤسساتی که فعالیت سیستماتیک برنامه‌ریزی نداشتند به دست آورده بودند. الگوی کلی نتیجه‌های حاصل از هفت مطالعه،‌ارزش مدیریت استراتژیک را بر اساس معیارهای مختلف مالی به روشنی نشان می‌دهد. بر پایه شواهدی که در دست است،سازمان‌هایی که رویکرد مدیریت استراتژیک را به کار می‌برند، بطور منطقی و جدی انتظار دارند که سیستم جدید، عملکرد مالی آنها را بهبود بخشد.

تعریف، مدیریت استراتژیک عبارت است از: مجموعه تصمیمات و فعالیتهای موجه صورت‌بندی واجرای استراتژی طراحی شده برای دستیابی به هدفهای سازمان.
این کار شامل توجه به نه حوزه پراهمیت است که شامل:
1ـ تعیین رسالت شرکت
2ـ تجزیه وتحلیل شرکت
3ـ ارزیابی محیط خارجی شرکت
4ـ تجزیه وتحلیل گزینه‌های ممکن در برابر نهادن وضعیت شرکت
5ـ تشخیص گزینه دلخواه
6ـ انتخاب استراتژیک مجموعه هدفهای بلندمدت و استراتژیهای اصلی لازم برای گزینه دلخواه
7ـ تدوین هدفهای سالیانه
8ـ اجرای تصمیمات انتخاب استراتژیک بر ااس تخصیص منابع بودجه شده با تعیین هماهنگی میان فعالیتها
9ـ بررسی و ارزیابی موقعیت فرایند استراتژیک

 


ابعاد تصمیمات استراتژیک:
کدامیک از تصمیمات کسب و کار موسسه استراتژیک است . لذا سزاوار توجه مدیریت استراتژیک؟ مسائل استراتژیک معمولاً شش بعد قابل تشخیص دارند: مسائل استراتژیک به تصمیمات مدیریت مالی نیاز دارد. تصمیمات استراتژیک در آن واحد با چندبخش از عملیات مؤسسه سروکار دارند بنابراین دخالت مدیران مالی در تصمیم‌گیری ضروری است. تنها در این سطح چشم‌انداز درک و پیش‌بینی اثرات گسترده و پیامدهای آن و قدرت تصویب تخصیص منابع لازم برای اجرا وجود دارد.
ماهیت و ارزش مدیریت استراتژیک
پیچیدگی و ظرافت تصمیم‌گیری درکسب وکار، مدیریت استراتژیک را ضروری می‌سازد. مدیریت فعالیتهای متنوع و چند بعدی درونی، تنها بخشی از مسئولیتهای مدرن مدیران است. محیط بلافصل برونی مؤسسه مجموعه بعدی عوامل چالش انگیز را فرامی‌اورد. این محیط ، رقبا را هروقت که سود امکان‌پذیر به نظرآید، تأمین‌کنندگان منابعی که روز به روزکمیاب‌تر می‌شوند، سازمانهای دولتی که بر تبعیت از مقرراتی فزاینده نظارت می‌کنند و مشتریانی که خواسته‌های غالباً نامعقول‌شان باید پیش‌بینی شود را در برمی‌گیرد. محیط برونی دور نیز بر جو عمومی ولی با نفوذی که مؤسسه در آن قرار دارد تأثیر می‌گذارد این محیط شرایط اقتصادی، تغییرات اجتماعی، رجحان‌های سیاسی و پیشرفتهای فنی را دربرمی‌گیرد که همه را باید پیش‌بینی، نظارت و ارزیابی کرد و در تصمیم‌گیری سطح بالا دخالت داد. با این وجود این تأثیرها غالباً پائین‌‌تر از چهارمین عامل عمده در تصمیم‌گیری مدیریت عالی قرار می‌گیرند، که عبارت است از، هدفهای متعدد و غالباً ناپایدار صاحبان منافع مؤسسه: سهامداران، مدیران عالی،کارکنان، اجتماعات، مشتریان و کشور.
به منظور برخورد اثربخش با همه عواملی که بر توانایی شرکت در رشد سودآور ان تأثیر دارند، مدیران فزاینده‌های مدیریت استراتژیک را به گونه‌ای طراحی می‌کنند که به نظرشان وضعیت بهینه مؤسسه را در محیط رقابتی‌اش تسهیل می‌نماید. چنینی استقراری به این لحاظ امکان‌پذیر است که فرایندهای استراتژیک برآورد دقیق‌تری از تغییرات محیطی فراهم می‌کنند و برای واکنش نسبت به فشارهای داخلی یا رقابتی آمادگی بیشتری پدید می‌اورند.
از پایان جنگ دوم جهانی به این سوی، فرایندهای مدیریتی با دامنه وسیع ومقیاسی بزرگ، بویژه به عنوان عکس العمل بزرگ شدن اندازه و تعداد مؤسسات رقیب، توسعه دخالت دولت به عنوان یک خریدار، فروشنده ، ناظم و رقیب در بازار آزاد و درگیرشدن بیشتر کسب وکار در بازرگانی بین‌المللی به شدت پیچیده شده‌اند. می‌توان گفت که عمده‌ترین پیشرفت فرایندهای مدیریت در دهه 1970 روی داد. «برنامه‌ریزی بلندمدت»، «مدیریت موسسات جدید»،«طرح ریزی. برنامه‌ریزی، بودجه‌بندی» و «سیاست بازرگانی»، با تأکید بیشتر بر پیش بینی محیط وملاحظات درونی و برونی در تدوین واجرای برنامه‌ها در هم تنیده شد. این رویکرد فراگیر به عنوان مدیریت استراتژیک یا برنامه‌ریزی استراتژیک شناخته می‌شود.
تعریف: مدیریت استراتژیک عبارت است از: مجموعه تصمیمات و فعالیتهای موجه صورت‌بندی و اجرای استراتژی طراحی شده برای دستیابی به هدفهای سازمان. این کار شامل توجه به نه حوزه پراهمیت است:
1ـ تعیین رسالت شرکت، شامل بیانیه‌های کلی درباره قصد، فلسفه و هدفهای آن.
2ـ تجزیه و تحلیل‌ شرکت به نحوی که وضعیت و توانایی‌ای درونی آن را نشان دهد.
3ـ ارزیابی محیط خارجی شرکت بر حسب رقابت وعوامل عمومی اوضاع واحوال.
4ـ تجزیه وتحلیل گزینه‌های ممکن که از برابرنهادن وضعیت شرکت و محیط خارجی نمایان شده‌اند.
5ـ تشخیص گزینه دلخواه، هنگامی که امکانات در پرتو رسالت شرکت سنجیده می‌شود.
6ـ انتخاب استراتژیک مجموعه هدفهای بلندمدت واستراتژی‌ای اصلی لازم برای دستیابی به گزینه دلخواه.
7ـ تدوین هدفهای سالیانه واستراتژی کوتاه‌مدت سازگار با هدفهای بلندمدت و استراتژی‌های اصلی.
8ـ اجرای تصمیمات انتخاب استراتژیک براساس تخصیص منابع بودجه شده با تأکید بر هماهنگی میان فعالیت‌ها، کارکنان، ساختار، تکنولوژی و نظام پاداش.
9ـ بررسی و ارزیابی موفقت فرایند استراتژیک برای استفاده در کنترل و به عنوان درون‌دادی برای تصمیمات آینده.
همچنانکه این ارائه نه مورد نشان می‌دهد، مدیریت استراتژیک، برنامه‌ریزی، راهبری، سازماندهی و کنترل تصمیمات استراتژیک و فعالیتهای کسب و کار را در برمی‌گیرد.استراتژی در نظر مدیران، به معنای برنامه های مقیاس بزرگ و آینده‌نگر برای تعامل با محیط رقابتی به منظور بهینه کردن دستیابی به هدفهای سازمان است. بنابراین استراتژی در واقع «برنامه‌بازی»مؤسسه است. اگر چه استراتژی همه نیازهای آینده( انسانی، مالی و مواد) را به تفصیل بیان نمی‌کند، ولی چارچوبی برای تصمیم‌گیری مدیریتی فراهم می‌سازد. استراتژی آگاهی شرکت درباره نحوه رقابت کردن. در برابر کی، کی، کجا و برای چه را نشان می‌دهد.
مسائل استراتژیک مستلزم تخصیص مقادیر زیادی از منابع شرکت است.
مسائل استراتژیک اثرات عمده‌ای بر رونق بلندمدت مؤسسه دارند.تصمیمات استراتژیک ظاهراً موسسه را برای مدت درازی معمولاً پنج سال متعهد می‌سازد با این وجود چهارچوب اثرات آن بسی فراتر از این مدت است.
مسائل استراتژیک آینده نگر هستند.
مسائل استراتژیک معمولاً پیامدهای عمده چند وظیفه‌ای یا چند کسب و کاری دارند.
مسائل استراتژیک در نظر گرفتن عوامل محیط خارجی مؤسسه را ضروری می‌سازند.
سطوح مختلف استراتژی: سلسله مراتب تصمیم‌گیری مؤسسات کسب وکار معمولاً شامل 3 سطح است: در بالا سطح مؤسسه عمدتاً شامل اعضای هیئت مدیره، مدیرعامل و مدیران اداری است.
این گروه مسئول عملکرد مالی کل مؤسسه و دستیابی به هدفهای غیر مالی می‌باشد.
دومین رده سلسله مراتب تصمیم‌گیری سطح کسب و کار است که عمدتاً مدیران مؤسسه و کسب و کار را در بر می‌گیرد. این مدیران باید بنیان‌های عمومی مربوط به جهت‌ها و مقاصد سطح مؤسسه را به هدفها و استراتژی‌های ملموس وظیفه‌ای برای بخش‌های کسب و کار یا واحد استراتژیک کسب و کار تبدیل نمایند.
سومین رده، سطح وظیفه‌ای است که عمدتاً مدیران محصول ، بعد احیایی و حوزه‌های وظیفه‌ای را در برمی‌گیرد. مسئولیت‌های آنها تدوین هدفهای سالیانه و استراتژیهای کوتاه‌مدت در زمینه تولید، عملیات، تحقیق و توسعه‌مالی و حسابداری، بازاریابی و روابط انسانی است.
رسمیت در مدیریت استراتژیک
رسمیت نظام‌های مدیریت استراتژیک در میان شرکتها کاملاً متفاوت است. منظور از رسمیت، میزان عضویت، مسؤولیتها ، اختیار و آزادی تصریح شده در تصمیم‌گیری است. این موضوع در مطالعه مدیریت استراتژیک اهمیت دارد، زیرا میزان رسمیت معمولاً با هزینه، فراگیربودن، دقت و موفقیت برنامه‌ریزی، همبستگی مثبت دارد.
چند عامل نیاز به رسمیت در مدیریت استراتژیک را تعیین می‌کنند. ترکیبی از اندازه سازمان، سبکهای مسلط مدیریت ، پیچیدگی محیط، فرآیند تولید، ماهیت مسأله‌ها و هدف نظام برنامه‌ریزی موسسه مزان مناسب رسمیت را تعیین می‌کنند.
به ویژه رسمیت غالباً با دو عامل ارتباط دارد: اندازه و مرحله پیشرفت سازمان. روش ارزیابی موفقیت استراتژیک نیز با درجه رسمیت پیوند دارد. برخی مؤسسات به ویژه موسسات کوچک الگوی کارآفرینی دارند. آنها عمدتاً تحت کنترل یک نفرند و تعداد محدودی کالا یا خدمت تولید می‌نمایند.در این سبک ازیابی عملکرد بسیار غیررسمی، شهودی و دارای دامنه محدودی است. در سوی دیگر طیف ارزیابی بخشی از نظام برنامه‌ریزی استراتژیک چندسطحی ، فراگیر و رسمی است. این رویکرد که هنری مینتزبرگ آنرا الگوی برنامه‌ریزی می‌نامد، توسط مؤسسات بزرگی چون تگزاس اینسترومنتز و جنرال الکتریک استفاده می‌شود. مینتز برگ سبک سومی را هم به نام الگوی تطبیقی در میانه این طیف تعیین کرده است، که آن را با مؤسسات به اندازه متوسط در محیطهای نسبتاً آرام مرتبط می‌داند.
در شرکتهایی که سبک انطباق‌پذیر دارند، تشخیص و ارزیابی استراتژی های ممکن بسیار نزدیک و مرتبط به استراتژی موجود است. علی‌رغم این تعمیم‌ها، وجود سبکهای مختلف در یک سازمان غیر معمول نیست. به عنوان مثال، اکسون ممکن است الگوی کارآفرینی را در تدوین و ارزیابی استراتژی بخش انرژی خورشیدی خود به کاربرد، در حالی که بقیه شرکت سبک برنامه‌ریزی را دنبال کنند.
انواع ساختارهای مدیریت استراتژیک:
نمونه1: موسسه‌های با یک کسب و کار:

 

 

 

نمونه 2: مؤسسه های دارای چند کسب وکار

 

 

 

 

 

ویژگیهای تصمیمات مدیریت استراتژیک:
ویژگی‌های تصمیمات مدیریت استراتژیک با توجه به سطح فعالیت استراتژیک متفاوت است.

 

سطــح استراتژی
ویژگی مؤسسه کسب وکار وظیفه‌ای
نوع مفهومی مختلط عملیاتی
قابلیت اندازه‌گیری تفاوتهای ارزشی نیمه‌عددی معمولا عددی
تواتر دوره‌ای یا متفرق دوره‌ای یا متفرق دوره ای
قابلیت سازگاری کم متوسط زیاد
ارتباط با فعالیت فعلی ابتکاری مختط ضمیمه
خطر دامنه وسیع متوسط کم
احتمال سود زیاد متوسط کم
هزینه زیاد متوسط کم
افق زمانی بلندمدت میان‌مدت کوتاه‌مدت
انعطاف‌پذیری زیاد متوسط کم
همکاری لازم زیاد متوسط کم

 

رسمیت در مدیریت استراتژیک
رسمیت نظامهای مدیریت استراتژیک در میان شرکتها کاملاً متفاوت است منظور از رسمیت میزان عضویت مسئولیتها، اختیار و آزادی تصریح شده در تصمیم‌گیری است.
این موضوع در مطالعه مدیریت استراتژیک اهمیت دارد، زیرا میزان رسمیت معمولاً با هزینه، فراگیربودن وقت و موفقیت برنامه‌ریزی، همبستگی مثبت دارد.
چندعامل نیاز به رسمیت درمدیریت استراتژیک را تعیین می‌کند که ترکیبی از اندازه سازمان، سبکهای مسلط مدیریت، پیچیدگی محیط، فرایند تولید، ماهیت مسأله‌ها و هدف نظام برنامه‌ریزی مؤسسه میزان مناسب رسمیت را تعیین می‌کند.
به ویژه رسمیت غالباً با دو عامل ارتباط دارند.
اندازه و مرحله پیشرفت سازمان، روش ارزیابی موفقیت استراتژیک نیز با بودجه رسمیت پیوند دارند.
استراتژی سازان:
فرایند مطلوب مدیریت استراتژیک توسط یک تیم مدیریت استراتژیک، تدوین و نظارت می‌شود.
این تیم عمدتاً تصمیم‌گیرانی در هر سطح (موسسه، کسب و کار و وظیفه‌ای) مؤسسه را در برمی‌گیرد. مثلاً مدیرمالی اجرایی، مدیران محصول و رؤسای حوزه‌های وظیفه‌ای تیم مذبور همچنین بر درونداد دریافتی از دو نوع کارکنان پشتیبانی متکی است: کارکنان برنامه‌ریزی شرکت در صورت وجود، و مدیران و سرپرستان سطوح پایین‌تر، گروه امید داده‌های لازم برای تصمیم‌گیری استراتژیک را تأمین می‌کنند و مسئول اجرای استراتژی هستند.
نظر به اینکه تصمیمات استراتژیک چنین اثر عظیمی به مؤسسه دارند و مقادیر متنابهی از منابع سازمان شامل می‌شوند.
یک نکته نهایی لیکن پراهمیت را نیز باید درباره تصمیم‌گیران استراتژیک
بیان کرد:
رئیس یک شرکت یا مدیر عالی اجرایی بنا به تعریف نقش تعیین کننده‌ای اوایل فرایند ایفا می‌کند. این وضعیت به دلیل بسیاری مطلوب و منطقی است. وظیفه اصلی مدیر عالی اجرایی، غالباً به عنوان تعیین جهت درازمدت مؤسسه بیان می‌شود.
جریان تعامل و تکرار فرایند استراتژیک:
فرایند مدیریت استراتژیک، بعضی اوقات، اشتباها به عنوان جریانی یک طرفه از هدفها، استراتژی‌ها و تصمیمات دائمی از سطح مؤسسه به کسب و کار و از آنجا به سطح وظیفه‌ای تلقی می‌شود.در واقع این فرایند به نشست تعاملی است یعنی کارکنان مبتکر و ماهر و دانا سراسر مؤسسه را تشویق به مشارکت می‌نمایند. در حالی که فرآیند استراتژیک مطمئناً توسط مدیران عالی نظارت می‌شود. زیرا که از آنها چشم‌انداز وسیعی از شرکت و محیط آن دارند. مدیران همه سطوح فرصتهای متعددی برای مشارکت در مراحل مختلف فرایند دارند. به طور کلی تصمیمات استراتژیک معمولاً تنها پس از آزمون و خطا اتخاذ می‌شود.
ارزش مدیریت استراتژیک: منافع مالی، مزایای مدیریت استراتژیک، خطرهای مدیریت استراتژیک.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   41 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله ارزش مدیریت استراتژیک


دانلودمقاله ماشین،ترافیک و اخلاق شهروندی

 
می توان به آسانی شواهدی دال بر عدم شکل گیری اخلاق شهروندی در تهران آورد. می توان در این خصوص سخن گفت که حوزه عمومی و جامعه مدنی و نظایر آن در ایران وجود ندارد یا از موقعیتی ضعیف برخوردار است.
نوشته حاضر سه وجه دارد: ماشین، ترافیک و اخلاق شهروندی. اما قبل از آن که در مورد این سه وجه کمی تامل کنم باید به سوالی بپردازیم که دغدغه اصلی من در این نوشتار است.چرا مردم علی رغم مشکلات عدیدهای(آلودگی هوا، آلودگی صوتی، از دست دادن زمان، فشارهای عصبی پشت ترافیک و...) که مسئله ترافیک در پی دارد همچنان از اتومبیل های شخصی خود استفاده می کنند؟امروزه ما می بینیم که رسانه ها و مسئولین به مردم انتقاد میکنند که چرا از وسیله نقلیه شخصی استفاده می کنند و بر مشکلات می افزایند.
برخی از جامعه شناسان نیز بر وجود فردگرایی خودمدارانه در بین مردم ایران تاکید می کنند و روانشناسان نیز به طریق خود به محکومیت مردم می پردازند. اما اگر بخواهم یک پاسخ ساده به همه این اعتراضات بدهم این است که "استفاده از وسایل نقلیه عمومی موجود در ایران پیامدهایی دربر دارد که در نهایت منجر به از بین رفتن اخلاق شهروندی می شود".بنابراین من فکر می کنم که مردم در شرایط موجود از عقلانیتی در کنش خود بهره می گیرند که در کوتاه مدت مسائل شخصی و خانوادگی شان را رفع می کند اگرچه در بلند مدت و در سطحی دیگر ممکن است برای جامعه مسئله ایجاد کند.برای تشریح این پاسخ ساده به ناچار به سه وجه ذکر شده در ابتدای سخن بر می گردم.
● اخلاق شهروندی
می توان به آسانی شواهدی دال بر عدم شکل گیری اخلاق شهروندی در تهران آورد. می توان در این خصوص سخن گفت که حوزه عمومی و جامعه مدنی و نظایر آن در ایران وجود ندارد یا از موقعیتی ضعیف برخوردار است. می توان اخلاق شهروندی را در برابر فردگرایی خودمدارانه قرار داد و بر این نکته تاکید گذاشت که ایرانیان دارای چنین اخلاقی اند و فرد ایرانی منافع جمعی را به کل نادیده می گیرد و همه چیز را بر مدار فردیت خود سامان می دهد.
در عین حال برخی از شواهد هم می توانند علیه این تلقی وارد شوند و بر جمع گرایی حاکم بر روحیه ایرانیان تاکید کنند. اما همه این استدلالات یک نکته را مغفول می نهد و آن این که فردگرایی و جمع گرایی در بین ایرانیان را باید با مقوله دیگری چون خانواده گرایی فهم کرد.
دوگانه فردگرایی و جمع گرایی و به عبارت دقیق تر فردگرایی خودخواهانه و فردگرایی جمع گرایانه یا دگرخواهانه برای فهم جامعه ایران کافی نیست بلکه خانواده خواهی و الویت دادن منافع خانواده بر منافع دیگر اعضای جامعه، مفهومی است که در تحلیل امروز می تواند به کمک ما بیاید. اخلاق شهروندی در ایران را باید با چنین ملاحظاتی بحث کرد.
برای دقت نظری بیشتر بهتر است بر اساس نگاه دورکیمی پیش برویم، برای فهم اخلاق شهروندی ابتدا باید بین دو نوع فرد گرایی که دورکیم تمایز گذارده اشاره کرد. وی از دو نوع فردگرایی نام میبرد. فردگرایی اخلاقی و فردگرایی خودخواهانه و در کتاب تقسیم کار این دو مفهوم را در تقابل با یکدیگر قرار میدهد. فردگرایی اخلاقی با نوعی نظام اخلاقی اجتماعی همبسته است.
در این فردگرایی، فرد در پیوند با نظام اجتماعی و نظم اخلاقی آن شناخته میشود و فردگرایی اخلاقی به معنای مسئول بودن فرد در قبال افراد دیگر و جامعه و اخلاق مدنی است.مهمترین نتیجه حاصل از کتاب درباره تقسیم کار اجتماعی این بود که فردگرایی اخلاقی پیش شرط لازم جامعه جدید است. فردگرایی یا کیش فرد بر پایه احساس همدردی یا رنج همنوعان، آرزوی برابری و عدالت بنیاد نهاده شده است و منشایی اجتماعی دارد.
کیش فرد به نظر دورکیم احترام به تمامیت همه افراد است و خداانگاری فرد منجر به احترام به حقوق انسانی و تایید این حقوق، همدردی و دلسوزی بیشتر برای همه رنجها و بدبختیهای بشری، اشتیاق برای نبرد با آن ها و تخفیف آن ها و عطش بیشتری برای عدالت گردیده است. بنابراین فردگرایی یکی از اجزای تشکیلدهنده جامعه مدرن است.
فردگرایی خودخواهانه نوعی ویژگی اخلاقی است که صرفا بر تقدم منافع شخصی مبتنی است. این نوع از فردگرایی اساسا مخل نظم هنجاری جامعه و نظم اجتماعی است. دورکیم در نقد فردگرایی خودخواهانه معتقد بود که هیچ جامعه ای را نمیتوان بر پایه دنبال کردن نفع شخصی بنا نهاد. فردگرایی خودخواهانه اغلب در فرد اجتماعی نشده ظهور میکند و در نیازها و امیال این قبیل افراد ریشه دارد.
دورکیم هم فردگرایی خودخواهانه و هم فردگرایی اخلاقی را محصول جامعه مدرن می دانست.من نمی خواهم بگویم که فردگرایی خودخواهانه یا اخلاقی اساسا در ایران وجود ندارد. می خواهم بگویم که این دوگانه دورکیمی هم برای تحلیل جامعه ما کافی نیست. فردگرایی در هر دو شکلش در ایران تابعی از منافع خانواده است.
● اتومبیل
اتومبیل شخصی در ایران صرفا ابزاری برای تشفی خودخواهی های فردی نیست. اتومبیل شخصی صرفا یک ابزار نیست و صرفا یک وجه ندارد. اتومبیل شخصی یک برساخته فرهنگی و محصولی اجتماعی است. برساخته ای فرهنگی که با منافع خانواده در ایران پیوندی نزدیک دارد. ماشین پاره ای از خانه است و شاید هم تداوم خانه در خیابان.
ما با جامعه ای مواجه ایم که خیابان هیچ موضوعیتی جز ادامه خانه بودن یا محملی برای شکل گیری نفس های منفرد نمی تواند داشته باشد. بیراه نخواهیم رفت اگر بگویم، ماشین پاسدار حریم خانواده در شهری است که امکان شکستن حرمت های آن فراوان است. جامعه ای که از یکسو تاکید بسیاری بر حرمت خانواده دارد و از دیگر سو امکانات لازم را برای حفظ این حرمت در شهر و در فضای عمومی فراهم نکرده است.
● ترافیک
ترافیک خود پدیده ای چند وجهی است به گونه ای که از زوایای گوناگون می توان بدان نگریست. من در اینجا از جنبه های خوشایند ترافیک در زندگی شهری سخنی نمی گویم و صرفا ترافیک را به عنوان یک معضل می پذیریم. معضلی که خود انواع مسایل را برای ما ساکنان کلان شهر پدید آورده است و از این رو موضوع سخنان زیادی در دهه های اخیر قرار گرفته است.
یک تناقض جالب این است که هرچه بر میزان توجه و مسئله دار بودن ترافیک افزوده شده است بر میزان ترافیک نیز افزوده شده! در همه این موارد توجه بیش از گسترش وسایل نقلیه عمومی مطمئن، بر فرهنگ سازی در عدم استفاده از وسایل نقلیه شخصی تاکید شده است.
اکنون نوبت آن است که مجددا بپرسیم مردم به خوبی می دانند که اتومبیل شخصی بر حجم خودروها و مسئله ترافیک می فزاید اما چرا از اتومبیل شخصی استفاده می کنند؟

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  14 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلودمقاله ماشین،ترافیک و اخلاق شهروندی


دانلودمقاله بررسی ابیات مثنوی ازدیدگاه صاحب نظران

 

 

 بشنو این نی چون شکایت می کند
از جدایی‌ها حکایت می کند
می‌خواهیم سخن درباره انسانی بگوییم که چه در دوره خود و چه بعد از زمان خود نابغه زمان است و باید گفت که از جرگه انسانهای عادی خارج است. انسان والایی که حکایت های دقیق عرفانی را آن‌چنان زیبا در ذائقه ما می ریزد که شهد آن روح ما را تازه می سازد. حکایت‌هایی که با داستانی به ظاهر ساده شروع می‌شود و مفاهیم بلند و عمیق عرفانی از آن نتیجه می شود انسانی که برای فهمیدن سخنان او باید اهل دل بود تا لطف سخنان او را احساس کرد ولی افسوس که ما خاکیان در بند این دنیای مجازی لطف سخنان او را در نمی یابیم و از دریای لطف معانی او که به کنایه ابراز می شود بی نصیبیم. اگر گاهی درک مفاهیم برای ما ثقیل می شود به خاطر آن است که جر جرار سخن مولانا را به عالمی فراتر از این عالم می کشاند.
دیگر در این قسمت مولانا سخن نمی گوید بلکه بارقه‌ای از لطف الهی‌است که بر زبان مولانا جاری می شود مولانا بعد از مدتی که دراین دریای لطف الهی غوطه‌ور است بار دیگر به خود می آید و مطلب را به صورتی زیبا ادامه می دهد.
در این جا باید بگوییم خداوند به همه انسان‌ها چشم لطف دارد و به اولیای خود نظری دیگر؛ به این معنا که با جرقه‌ای شمع وجود آنها را شعله ور می سازد طوری که خود می سوزند و دنیایی را روشن می کنند.
چون به سرچشمه این تحولات روحی نظری اندازیم این مطلب را بهتر درک می‌کنیم ما در این جا به صحت و سقم حکایتهایی که برای عارفان نقل شده است کاری نداریم. بلکه مفهوم آن مورد نظر است همچنان که خود مولانا گفته است.
ای برادر قصه چون پیمانه است
معنی اندروی به سان دانه است
دانه معنی بگیرد مرد عقل
ننگرد پیمانه را گرگشت نقل
«مولوی»
نمونه‌هایی برای تفهیم مطلب ذکر می کنیم.
الف:برای تغییر حال سنایی باید برخوردی با فردی به نام «لای خوار »وجود داشته باشد تا شوری بر روح بی قرار سنایی زده شود.
ب:برای دگرگونی روح ناصر خسرو بایستی او خوابی ببیند تا از خواب دوشین چهل ساله بیدار شود.
ج: برای تغییر وضع عطار باید درویشی باشد تا جلو او بمیرد و او تحول یابد.
د: در تغییر وضع مولانا درویش ژولیده چرکین قبایی، شمس، باید که با مولانا برخوردی سؤال گونه داشته باشد تا مولانای متعبد را متحول سازد؛ مولانایی که آتشی به وجود انسان‌های خاکی می اندازد طوری که دوست و دشمن او را بستایند و هنگام مرگ او شهری گریه کند و دنیایی در ماتم او بسوزد.
مولانا در پاسخ درخواست حسام الدین چلبی از گوشة دستارش 18 بیت آغازین مثنوی را بیرون می کشد. ابیاتی که از جدایی انسان از آن منبع لایزال الهی صحبت می کند.
بشنو این نی چون شکایت می کند
از جدایی ها حکایت می کند.
وقتی که به داوری درمورد این ابیات می نشینیم
می بینیم چه زیبا مولانا دنیای خیالی ما را تصویر کرده است. دنیای که ما روح انسانی را در آن حبس کرده و فقط به لذات ظاهری آن توجه می کنیم ولی دریغا که درک این مفاهیم برای ما خاکیان که بسته ظواهر این دنیاییم غیر ممکن است خود مولانا هم که باطن انسان‌ها را می شناسد و می داند که ما نوشنده این مطالب نیستیم چنین می‌فرماید:
در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام
«مولوی»
سخن درباره مولانا زیاد است و باید گفت هر بیتی از ابیات او دریایی است که هر که به این دریا رود غرق شود و به عمق آن نرسد و شاهد براین ادعای من شرح‌های مختلفی است که در مورد مثنوی نوشته شده است.
از آن جایی که جایی ندیدم که به مقایسه ابیات از دیدگاه صاحبنظران بپردازد بر آن شدم که هر چند ناقص به این امر مهم بپردازم هر چند که قبول دارم در این مورد ناتوانم.
برای نمونه ابیات 3100-2900 دفتر سوم را برگزیدم که به این صورت مورد بررسی قرار گرفته است؛ نخست بیتی از مثنوی با تصحیح نیکلسون آورده‌ام سپس به دیدگاه‌های صاحب نظرانی چون زمانی – استعلامی – جعفری و شهیدی پرداخته‌ام. در مورد هر بیتی نسخه بدل آن هم مورد دقت واقع شده است و در پایان نتیجه گیری از دیدگاه‌ها بیان شده است.
همین جا باید گفت (زمانی) در مورد معنای کلمه تمام معانی آن را آورده است و این ما هستیم که معنی صحیح را باید برگزینیم (جعفری) به مسائل حاشیه‌ای پرداخته است و (شهیدی) نیز تنها به معنای ظاهری کلمه توجه نموده است.
بنابراین باید نظر (استعلامی) را صحیح تر و دقیق تر قبول کنیم.
در پایان باید گفت کاری که انجام شده هر چند کاری ناقص به نظر می رسد ولی امیدواریم که روزنه‌ای برای ورود به اندیشه های مولانا باز شده باشد که نکات مورد نظر مولانا از آن گرفته شود و این کار الگویی برای آیندگان باشد.

زندگی نامه مولانا
نوشتن سرگذشت مردی چون مولانا جلال الدین، کار آسانی نیست مردی که مریدان و دوست‌دارانش به او یک سیمای فوق انسانی می دهند.
مولانا روز ششم ربیع الاول سال 604 هجری قمری مطابق با سی ام سپتامبر 1207 میلادی در بلخ به دنیا آمد.
پدرش واعظ سرشناس شهر بهاء الدین محمد معروف به بهاء ولد بود. در منابعی که پس از مولانا نوشته شده بهاء ولد را فقیه بزرگ، صاحب فتوی، از مشایخ فرقة کبروی (پیروان شیخ نجم الدین کبری) و دارای لقب سلطان العلماء می بینم.
از خود بهاء ولد نقل شده که لقب سلطان العلما را پیامبر در خواب به او عطا کرده‌است.
(زرین‌کوب : سرنی – 71)
آفریننده مثنوی مردی است به نام محمد با لقب جلال الدین ؛ دوست داران و یاران او، از او به لفظ مولانا یاد کرده‌اند، و افلاکی در مناقب العارفین از قاضی نجم الدین طشتی نقل می کند که پیش از مولانا، نام مثنوی و لقب مولانا به صورت عام به کار می رفته اما چون به حضرت مولانا ، منصوب شد، خاص گشت ، چون نام مثنوی گویند، مثنوی مولانا و چون نام مولانا گویند، حضرت او مفهوم می شود.
( افلاکی مناقب العارفین . ص 597)
به دلیل شخصیت ممتاز، مولانا را خداوندگار نیز خطاب می کردند و افلاکی می‌گوید که این خطاب را نخست پدر برای او به زبان آورده است.
شرح احوال مولانا استاد فروزان فر 3
در آن روزگار لقب، خداوندگار مانند خواجه برای کسانی به کار می رفت که حرمت معنوی و اجتماعی داشتند.
افلاکی در مناقب العارفین، مولانا را سرالله الاعظم نیز گفته است.
نگ:همان جا 4
تخلص مولانا را دو مطلب می دانند یک خاموش و دیگری شمس که وجود تخلص خاموش با توجه به تکرار در پایان بسیاری از غزلیات دیوان شمس می باشد که نمی تواند صحیح باشد.
از مولانا، با عنوان رومی و مولانای رومی هم یاد می شود زیرا که او در روم در آسیای صغیر قدیم و ترکیه امروز می‌زیسته و آرامگاه پدر و خود و خاند‌انش نیز در شهر قونیه است، اما در مغرب زمین همه او را به نام (رومی) می شناسند. از میان تمام این نام ها مشهورترین همان مولاناست.
روایاتی که جای تردید دارد آن است که نسبت بهاء الد را از سوی پدر به ابوبکر صدیق، نخستین خلیفه پیامبر، و از سوی مادر به خانه‌ان خوازمشاهان منسوب می‌دارد.
در این مسأله تردیدی وجود ندارد که به دلیل حمایت محمد خوارزمشاه از فقها و تحریکاتی که در مجلس بهاء ولد بر ضد او انجام می گیرد بهاء ولد از بلخ مهاجرت می نماید که آغاز مسافرت طولانی بهاء ولد و مولانا باید در سال 616 یا 617 همزمان با گسترش یورش مغولان باشد. در راه‏‏ِ خود، پدر و پسر به نیشابور می‌رسند در حالی که پسر نوجوانی سیزده ساله است. در این شهر پیر بازار عطاران شیفته مولانا گشته و اسرار نامه خود را به او هدیه می کند و می‌گوید: فرزندش به زودی آتش در سوختگان عالم می‌زند .
نگ : همان جا 17
پدر و پسر سپس از نیشابور به عزم کعبه حرکت کرده و سه روز در بغداد می‌مانند از آن جا به حجاز و شام رهسپار می‌شوند.
مادر مولانا مومنه خاتون در لارنده که هفت سال مولانا در این شهر زندگی کرده در گذشته و قبر او در آن جاست و مولانا در همان شهر با گوهر خاتون که مادر سلطان ولد بوده، پیوند همسری یافته است.
«زرین‌کوب - سرنی – 90»
به هر حال از جزئیات سفر اطلاعی نداریم فقط باید گفت مولانا و پدرش پس از طی راهی طولانی از خراسان و بغداد و حجاز و شام سراز قونیه در آورده اند.
در آن سال‌های دشوار، در آسیای صغیر مردی فرهنگ دوست از خاندان سلجوقی به نام علاء الدین کیقباد فرمانروایی می‌کند که عارفان را گرامی می دارد و بهاء ولد هم یکی از فرزانگان آواره است امیر او را پناه داده و برای او و یارانش مقرری و انعام فرستاده است احتمالاً ورودی بهاء ولد به قونیه سال 626 هـ.ق برابر با 1229 میلادی می باشد در این شهر بهاء ولد روز هژدهم ربیع الثانی سال 628 هـ. ق معادل با 1231 میلادی چشم از جهان فرو می بندد و مریدان فرزند شایسته او را که بارها پدر خداوندگار جلال الدین محمد می گفته به عنوان پیر خود بر می‌گزینند در پشت این سیمای فقیهانه آتش عشق شعله وری پنهان است تا این که برهان الدین محقق ترمذی این آتش را فروزان می سازد.
سید برهان الدین محقق از سادات شهر ترمذ خراسان در بلخ شاگرد بهاء الدین ولد بود قبل از مهاجرت بهاء ولد گوشه انزوارا برگزیده ولی به شوق مراد خود بی درنگ رهسپار سفر روم شد اما یک سال پس از درگذشت بهاء ولد به قونیه رسید.
شرح احوال مولانا 35
مولانا پس از این سفر چند ساله شام به عنوان دانشمندی سرشناس به قونیه باز می گردد و به تقاضای برهان چله‌نشینی می کند و پس از سه چله دلش آرام می‌گیرد در حالی که دیگر در مولانا رعونت و خودبینی دیده نمی شود.
برهان الدین را از روزگار جوانی «سید سردان» می گفتند و او سِری را که می داند به مولانا می سپرد تا این که در 638 هجری قمری دارافانی را وداع می گوید.
مولانا در حجره او نوشته‌هایی پراکنده می یابد که بعدها با سخنان دیگر برهان همراه و تدوین شده و نام معارف برهان محقق را به خود می گیرد.
«همان جا 198»
در پشت «دستار و ردای فراخ آستین» مولانا عاشقی شیدا و شوریده قرار دارد که مستعد آتش زنه‌ای است و سرانجام آن آتش زنه که «شمس الدین ملک داد. تبریزی» است از راه می رسد و مولانا را به آتش می کشد طوری که مولانا در آتش، خود خاکستر شده و برسرکوی و برزن می رقصد و نور می‌افشاند.
دوشنبه بیست و ششم جمادی الثانی سال 642 هجری، شمس تبریز در قونیه طلوع می کند. مردی حدوداً شصت ساله که غمگین است و نگاهی پر از خشم و دلسوزی دارد مردی که از خطاطی سخن می گوید به این مضمون:
{خطاطی سه گونه خط می نوشته است یکی از آن ها را خود او و دیگران می‌توانسته‌اند بخوانند، دومی را فقط خود او می خواند و سوی را نه خطاط می‌توانسته بخواند و نه دیگران و شمس می گوید این خط سوم منم}.
خط سوم دکتر صاحب الزمانی آغاز کتاب
و این خط سوم با خواندن روایات و تذکره ها شناخته نمی شود بلکه آن چه گره‌گشای این پژوهش است، سخنان و اندیشه‌های شمس است.
این چنین شخصی با سئوالی که از مولانا می کند او را بی هوش می نماید سوال این است چرا اگر محمد(ص) برتر است بایزید می گوید سبحانی ما اعظم شانی مرا بستائید یا ستایش مرا که مقام من چه بزرگ است ولی محمد (ص) می گوید: ما عرفناک حق معرفتک: چنان که باید تو را نشناختیم مریدان جان سخن را در نمی‌یابند به شمس حمله ور شده تا او را به جرم کفر از بین ببرند ولی مولانا که مستعد شعله ور شدن است آن‌ها را باز می دارد و مجذوب شمس می شود.
مریدان بی خبر و غافل که مولای خود را از دست یافته می بینند به آزار و اذیت شمس پرداخته تا این که در روز بیست و یکم شوال 643 هجری شمس پس از شانزده ماه ماندن در قونیه شهر را رها کرد و بی خبر از آن جا رفت مولانای عاشق در به در دنبال مراد خود می گردد تا این که خبر او را در شام می شنود مشتاقانه فرزند خود سلطان ولد را با چندین تن از یاران به دمشق می فرستد و شمس در ذی الحجه سال 644 هجری به قونیه باز می گردد.
شمس به ماندن در قونیه رضا داده و با زنی به نام کیمیا پیوند همسری می بندد.
زرین کوب - سرنی 106
دوری از شمس که نزدیک چهارده ماه به طول می انجامد مولانا را خوب پخته و سوخته کرده است بار دیگر کینه شمس در دل‌ها زنده می شود تا این که شمس به گفته سلطان ولد در آشوب سال 645 هجری برای همیشه ناپدید می شود.
مولانا برای یافن شمس خود به دمشق رفته ول کاری از پیش نمی برد.
چهارمین سفر مولانا به شام این گونه به پایان می رسد سفر اول در کنار پدر سفر دوم به هدایت برهان الدین محقق و در سفر سوم در جستجوی شمس و سرانجام بازگشتی نومیدانه و آفرینش امید هایی نو و تازه.
نخستین راهنمای مولانا بعد از شمس صلاح الدین زرکوب بود مردی عامی . ولی مولانا خلوص و صفای او را دوست داشت. مریدان نسبت به صلاح الدین حسادت نموده و حتی کمر به قتل او بستند. صلاح الدین شنید و گفت مگر نمی‌دانند هیچ کاری بدون امر حق انجام نمی پذیرد. مریدان دل شکسته و پشیمان به عذر خواهی آمدند. فاطمه دختر صلاح الدین به همسری سلطان ولد در آمد و مولانا عروس خود را به شاگردی نیز پذیرفت و به او نوشتن و قرآن خواندن آموخت. بعد از ده سال روز اول محرم سال 657 هجری صلاح الدین جان به جانان سپرد.
مرگ صلاح الدین مدتی مولانا را به غم فرو برد. مولانا دنبال مرادی بود که او را اقناع نماید و او کسی نبود جز حسام الدین چلبی که مولانا در مقدمه دفتر اول مثنوی او را «ابویزید الوقت و جنید الزمان» می خواند.
تاثیر حسام الدین در مولانا بسیار زیاد است اما بالاتر از آن نقشی است که او در آفرینش مثنوی دارد.
شبی حسام الدین در خلوت به مولانا پیشنهاد کرد که خود اثری ازنوع الهی نامه سنایی (حدیقه الحقیقه) پدید آورد و راویان می نویسند که همان دم مولانا از گوشه دستارش کاغذی بیرون کشید که نی‌نامه سرآغاز مثنوی یعنی همان هژده شعر بیت آغاز مثنوی بود و بدین‌گونه سرودن مثنوی آغاز شد.
بشنو این نی چون شکایت می کند
از جدایی‌ها حکایت می کند
آفرینش مثنوی، چندی پس از درگذشت صلاح الدین زرکوب آغاز شد، اواخر سال 657یا اوایل 658 هجری و پایان آن پس از سال 668 نباید باشد. زیرا کهن‌ترین نسخه موجود در قاهره سال 668 هجری می باشد.
میان سال 660 و 662 به دلیل درگذشت همسر حسام‌الدین و بیماری خود او در کار سرودن آن وقفه‌ای پیش می‌آمد. دفترهای دوم تا ششم مثنوی در سال های 662 تا 668 هجری آفریده شد. نسخه‌ای که امروز بر مزار مولاناست پنج سال پس از درگذشت او، روی یکی از دستنویس‌های مورد تأیید او تحریر و باز نویسی شده‌است.
خود مولانا و بار ازدواج کرده است نخست در لارنده گوهر خاتون دختر شرف الدین سمر قند را به همسری در آورده از او دو فرزند دارد بهاء الدین محمد و علاء الدین محمد که بنا به روایات با شمس دشمن بوده و در جوانی به سال 660 هجری در گذشته است همسر دوم مولانا گراخاتون اهل قونیه بوده و مولانا از او هم دو فرزند دارد پسری به نام مظفر الدین چهار سال بعد از مرگ مولانا درگذشته و دختری به نام ملکه خاتون که تا سال 703 هجری زندگی کرده است.
بیش از همه مولانا با فرزند اول معین بهاء الدین محمد معروف به سلطان ولد حشر و نشر داشته است و پس از درگذشت مولانا ظاهراً عنوان سلطان ولد را مریدان به رسم حرمت برای او به کار برده‌اند.
سلطان ولد چهار پسر داشت جلال الدین فریدون معروف به عارف چلبی، عابد چلبی، واجد چلبی وزاهد چلبی. در دوران خلافت عارف چلبی که مدت هفت سال به طول می انجامد افلاکی مرید او کتاب مناقب العارفین را به دستور او نوشت.
نیم قرن سفر کردن، خواندن و آموختن مولانا را فرسوده و افسرده جسمی نموده بود و هنگامی که دفتر ششم مثنوی پایان می گرفت. خود مولانا هم تمایل به خاموشی داشت تا این که در روز یکشنبه پنجم جمادی الثانی سال 672 هجری برابر با 17 دسامبر 1273 میلادی مولانا با بیت زیر که در آخرین لحظات عمر خود برای تسکین سلطان ولد خوانده بود برای میشه دیده از جهان فرو بست و شهر که نه دنیایی را در فراق خود به ماتم نشانه آن بیت این بود.
در خواب، دوش، پیری در کوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد که، عزم سوی ما کن
برجنازه مولانا صدرالدین قونوی نماز خواند و آن گاه قاضی سراج الدین ارموی از آن ضایعه دردناک با تأسف و حرمت یاد کرد. بزرگان شهر خویک به مناسبتی سخن گفتند و علم الدین قیصر که از بزرگان عصر بود سی هزار درم داد معین‌الدین سلیمان پروانه کارگذار مقتدر دستگاه سلجوقی روم صد و سی هزار درم هدیه کرد چندی پس از آن قبه خضرا که بر سر در آن عبارت یا حضرت مولانا دیده می شود. ساخته شد. در زیر قبه خضرا علاوه بر بهاء ولد و مولانا دهها تن از خاندان و یاران مولانا مدفون اند و گویا با نام مولانا نام قدیم این مکان «رارم باغچه» از بین رفته است.
(رک مثنوی استعلامی دفتر اول صفحات پنجاه و پنجاه و یک)
امروز پس از هفتصد و اندی سال می بینیم که او با ما و شما در گفتگوست و سرشار از زندگی و طراوات روح و جان ما را در اختیار دارد و با ما سخن می‌گوید.

آثار مولانا
1-دیوان شمس: دیوان کبیر مفصل ترین اثر مولانا و جلوه گاه یکی از شگفت انگیز‌ترین نمونه‌های روابط معنوی و روحانی میان دو انسان استثنائی است. دو روح آمیخته به هم و یکی شده که به گفته با یزید عاشق و معشوق و عشق یک وجود واحد پیدا می کنند.
عطار – تذکره الاولیا 189
این یکی شدن تا بدان جا می رسد که مولانا غزل ها را می گوید ولی در پایان نام شمس است که جلوه گری می کند. سرودن این غزل‌های شور انگیز با طلوع شمس در قونیه و گرایش مولانا به مجالس سماع آغاز می شود و بعد از آن که شمس بی‌خبر از قونیه می رود شعله ور می گردد این مجموعه شامل غزلیاتی است که بیشتر آن‌ها را مولا تا به نام شمس و در یاد او سروده است و پس از ناامیدی از دوباره یافتن شمس و عنایت به صلاح الدین زرکوب و حسام الدین چلبی غزل‌هایی نیز به نام آن‌ها ساخته و بر دیوان خویش افزوده است. در کار بی بدیل استاد فروزان فر که با فراهم کردن دست نوشته‌ها و مقایسه آن‌ها متن کامل غزلیات، قطعه‌ها و ترجیعات مولانای 36360 بیت می یابیم به اضافه 1983 رباعی که این مجموعه در ده جلد به سرمایه دانشگاه تهران انتشار یافت.
فیه ما فیه: مطالب کتاب بیشتر پاسخ‌هایی به پرسش‌های گوناگون است که از حضرت مولانا می شده و بخشی هم سخنانی است که مولانا در آن‌ها روی به معین الدین سلیمان پروانه داشته است. در این کتاب مولانا از پدر خود بهاء ولد برهان محقق، شمس تبریز و صلاح الدین زرکوب نیز یاد می کند و مطالبی از آن‌ها می آورد. مطالب به همان سادگی گفته شده که در گفتار روزانه مولانا دیده می‌شود چون مضامین آن با مثنوی یکی است گاهی ما را در فهم مطالب مثنوی یاری می‌کند.
روی دستنویس‌های کتاب نام «فیه مافیه» نیست اما این نام را مؤلف بستان السیاحه آورده است.
شرح احوال مولانا 167
این مطلب می تواند درست باشدزیرا از فروتنی مولوی جز این بر نمی آید که نام آن فیه مافیه (همین است که هست) باشد. این کتاب توسط شادروان فروزان فر تصحیح شده و در شمار انتشارات دانشگاه تهران به چاپ رسیده است.
3-مکاتیب یا مکتوبات: نخستین بار در 1356 قمری در استانبول با عنوان «مکتوبات مولانا جلال الدین » چاپ شده که ناشر آن دکتر فریدون نافذ از دانشمندان معاصر ترک می باشد. دارای 144 نامه است که بیشتر نامه‌های خصوصی و شخصی است که مولانا برای امور جاری زندگی مریدان و آشنایان می‌نوشته و به صورت توصیه نامه است 30 نامه از این مجموعه تعلق به معین الدین سلیمان پروانه دارد و بقیه به 36 مخاطب دیگر شروع نامه عباراتی مصنوع و مسجع دارد ولی متن آن ساده است هر چند برخی دارای نثری پخته و استوار همراه با آیات، احادیث، اشعار فارسی با عربی می باشد.
4-مجالس سبعه: در اصطلاح خطابه ها و موعظه‌های مولانا می باشد که بر منابر ایرادی شد که شامل هفت مجلس مولاناست. هر کدام از مجالس دارای مقدمه‌ای مسجع و متکلف به زبان عربی همراه با دعا یا مناجات و آن گاه ستایش پیامبر با عباراتی در از و مسجع و مصنوع به زبان عربی می باشد نثر مجالس سبعه در بیشتر قسمت های آن مصنوع و متکلف با عباراتی دو راز ذهن می باشد بعد از این مقدمات حدیثی از پیامبر مطرح شده و سپس تفسیر آن توسط مولانا همراه با آیات قرآن زندگی انبیاء قصه‌ها و مثل های مناسب انجام شده است. مجلس اول مفصل‌تر از مجالس دیگر است.
می‌دانیم که مولانا بعد از یافتن شمس دیگر واعظ نبوده بنابراین به احتمال قریب به یقین مجالس سعبه باید قبل از طلوع شمس باشد.
نگ: شرح احوال مولانا ص 217
مجالس سبعه را هم زمان با مکاتیب مولانا، دکتر فریدون نافذ به سال 1356 هـ.ق دراستانبول منتشر کرده است.
5-مثنوی: مثنوی نظمی است که هر بیت آن دارای قافیه‌ای جداگانه می باشد مثنوی مولانا شش دفتر یا شش کتاب است و بر خلاف نظر محققان دفتر ششم و آخرین قصه کتاب، قلعه ذات الصور، ناتمام نماند، و چهار سال پیش از درگذشت مولانا نسخه کامل هر شش دفتر در خانه او تدوین و تحریر شده است.
نگ توضیح بیت 3593-دفتر ششم استعلامی
خود مولانا هم در همان سرآغاز دفتر ششم دوباره اشاره می کند که این قسم ششم، در تمام مثنوی (به عنوان پایان مثنوی) به حسام الدین چلبی پیشکش می‌شود. دفتر هفتمی هم به مولانا نسبت داده‌اند که بدون تردید از جعلیات قرون بعد است زیرا سال شروع دفتر مشخص نیست و انقروی که وجود دفتر را با استناد به نوشته‌ای که سال 814 دارد تأیید می‌کند ، باید گفت در این تاریخ از مرگ مولانا بیش از 150 سال گذشته است . مثنوی که شامل 25685 بیت است به این ترتیب تقسیم شده است. دفتر اول 4018 بیت، دفتر دوم 3826 بیت دفتر سوم 4813 بیت، دفتر چهارم 3856 بیت، دفتر پنجم 4241 بیت، دفتر ششم 4931 بیت‌دارد.
در هر دفتر مثنوی، پس از یک مقدمه کوتاه، مولانا حکایت‌هایی را زمینه بحث تربیتی و ارشادی خود می نماید و به مناسبت و به عمد از قصه بیرون رفته و اندرزهای خود را بیان می کند. مولانا مکرر به این مطلب اشاره می کند.
بار دیگر ما به قصه آمدیم ما از آن قصه، برون خودکی شدیم؟
گر به جهل آییم، آن زندان اوست
و ربه علم آییم، آن ایوان اوست
ابیات 1519 و1520 مثنوی استعلامی (دفتر اول ص 77)
مولانا خود می داند که این کار او کشاننده دل های مشتاقان برای اندرزهای آینده او می باشد. بعضی از قصه‌ها را فقط با ایمان و اعتقاد بایستی باور کرد مانند داستان دقوقی و کرامات او. گاه از داستان‌های کودکان برای ابیات خویش بهره می‌گیرد اگر هزلی در بیتی دیده می شود بی گمان به آن دلیل است که مولانا می‌داند خوانندگان در درون خود از شنیدن این الفاظ لذت می برندولی چه زیبا این نکات هزل آور را به مسائل دقیق عرفانی می کشاند. مولاناازمثال‌های کودکانه پوچی این جهان مادی را می‌رساند .
کودکان افسانه‌ها می آورند
درج در افسانه شان بس سر و پند
هزل ها گویند در افسانه‌ها
گنج می جو در همه ویرانه‌ها
بود شهری بس عظیم و مِه ولی
قد او قدر سکره بیش نی
«ابیات 2606-2604-دفتر سوم – استعلامی ص 123 »
می توان گفت:هزل های مولوی تقلیدی از سنایی
می باشد که سنایی می گوید.
هزل من هزل نیست، تعلیم است مولوی هم می گوید.
هزل تعلیم است، آن را جد شنو
تو مشو بر ظاهر هزلش گرو
هر جدی هزل است پیش هازلان
هزل ها جد است پیش عاقلان
«ابیات 3560-3558-دفتر چهارم – نیکلسون – ص 489»
که این مطلب و روایات دیگر می تواند تأیید کننده آن باشد که مولوی ریاکاری را نمی پسندیده و در مواردی دشنام و کیک هم می گفته است که گاهی این مطالب را در معارف بهاء ولد و مقالا شمس هم می یابیم.
«زرین‌کوب – سرنی ، 229-228»
گاهی مولانا کلمات ترکی و یونانی به اقتضای محیط روم یا آسیای صغیر و در نتیجه تغییرات سیاسی قرن هفتم می آورد. گاهی کلمه را می شکند یا برای قافیه ساختن مصوت آن را عوض می کند. گاهی برای کلمات معنایی تازه می آفریند و این‌ها همه نتیجه اندیشه مولاناست که مطابق قواعد زمانه حرکت نمی کند و به نوعی هنجار شکنی آگاهانه در ابیات خود دست می زند تا نشان دهد که به مفاهیمی دست یافته که از قدرت تصور ما خارج است.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  211  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلودمقاله   بررسی ابیات مثنوی   ازدیدگاه صاحب نظران


دانلودمقاله پرواز بسوی پروردگار یکتا - اعمال صالح- احکام-اخلاق-دعا

 

 

اخلاق-دعا

 

از دعاهای امام سجاد علیه السلام در حمد و سپاس خدای تعالی، سپاس خدایی را که اوّل است و پیش از او اوّلی نبوده و آخر است و پس از او آخری نباشد. خدایی که دیده های بینندگان از دیدنش ناتوانند و اندیشه های وصف کنندگان از عهده وصفش بر نیایند رسول اکرم فرمودند مرا توانایی مدح و ثنای تو نیست، تو خود باید ثنا گوی ذات اقدس خویش باشی، و سپاس خدایی را که با آفرینش آسمان ها و زمین و آنچه در آنهاست و فرستادن کتابها و پیغمبران و ائمه معصومین علهیم السلام خویشتن را وجود، علم، قدرت و حکمتش را بما شناساند.
و شکر و سپاس از نعمت های خود را به ما الهام نمود.
چنان سپاسی که با آن زندگی کنیم، بین کسانی از خلقش که او را سپاسگزارند، و با آن پیش افتیم بر هر که به رضا و خشنودی پاداش او و عفو و گذشتش پیش افتاده سپاسی که تاریکی های برزخ قبر را بر ما روشن سازد.
و سپاس خدای را که به محمّد پیغمبرش صلی الله علیه و آله بر ما منّت نهاد منتّی که امّتهای گذشته و مردم پیش از ما از آن بی بهره بودند. و سپاس خدای را که ائمه معصومین علیهم السلام را راهنمایان ما گردانید تا به وسیله آنان به شهر علم رسیده خدا را بشناسیم.

احکام رساله امام خمینی رحمه الله علیه
حدیث سخنان گهربار مولای متقیان حضرت علی علیه السلام
دعا از صحیفه سجادیه
ضمناً از درگاه پروردگار یکتا برای استاد ارجمند جناب آقای اوزار که احادیث را به ما تعلیم دادند خیز دنیا و آخرت را مسئلت می نمائیم.
تقدیم به پیشگاه چهارده معصوم پاک و مؤمنین و مومنان بالاخص پدرم- مادرم و همسرم
گردآورنده معصومه علی اصغر
بسم الله الرحمن الرحیم
ما لطف پروردگار جهان و خالق یکتا در روز جمعه اول ماه رجب تولد مولانا امام محمد باقر علیه السلام زبان روزه با وضو و غسل روز جمعه رو به قبله شروع نمودم احادیثی را به نیت با قیات الصالحات انشاء الله تعالی الأحقر معصومه علی‌اصغر بنام خداییکه هم رحتمی عام دارد و هم رحمتی خاص به نیکان.
ستایش مر خدا را که مالک و مدّبر همه عوالم است تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می طلبیم.

مسئله
مسلمان باید به اصول دین یقین داشته باشد و در احکام دین یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل بدست آورد. یا از مجتهد تقلید کند یعنی به دستور او عمل نماید. یا از را احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده.
حدیث قال علی علیه السلام. من عرف نفسه فقد عرف ربه
خواهی که خدای خویش را بشناسی قبل از همه ذات خویشتن را بشناس
پس هر کس به خلقت خود توجه کند و خود را بشناسد خداوند متعال را شناخته و ایمان آورده است.
دعا پروردگارا ما را به راه راست هدایت بفرما راه کسانیکه به آنها نعمت دادی نه غضب شده ها و گمراهان آمین یا رب العالمین.

مسئله- مسائلی را که انسان غالباً به آنها احتیاج دارد واجب است یاد بگیرد.
حدیث- قال علی علیه السلام: آخه العلم ترک العمل به و آنه العمل ترک الاخلاص فیه
فرمود علی علیه السلام آفت دانش عمل نکردن به آنست و آفت عمل خالص نبودن آن میباشد:
آن گفته که شد بری ز کردار هوای است و آن کار که خالی ز خلوص است هبا است
صد حیث از آن علم که عاری ز عمل افسوس از ‌آن علم که توام به ریاست
العلم بلا عمل کا الشجر بلا ثمر علم بدون عمل مثل درخت بدون میوه و فایده میباشد
پروردگارا ما را به طریق هدایت خویش از رستگاران قرار بده آمین یا رب العالمین .

مسئله- اگر برای انسان مساله ای پیش آید که حکم آنرا نمی داند می تواند صبر کند تا فتوای مجتهد اعلم را بدست آورد. یا اگر ممکن است به احتیاط عمل کند یا اگر احتیاط ممکن نباشد می تواند عمل را بجا آوردن پس اگر معلوم شد که مخالف واقع یا گفتار مجتهد بوده دوباره باید انجام دهد:
حدیث قال علی علیه السلام
آفه العامه العالم الفاجر، آفه العدل السلطان الجائر دانشمند تباهکار آفت مردم و پادشاه ستمکار آفت دادگری است.
آن دانایی که اهل فسق است و فساد
و ان پادشهی که اهل جور است و عناد
زین هر دو تباهکار ظالم فریاد
کان آفت خلق باشد این آفت داد
دعا- پروردگارا ما را به پنج صفت هدایت بفرما 1 ایمان به غیب 2 اقامه نماز 3 انفاق از آنچه روزی ما کرده ای 4 ایمان به آنچه بر ابنیاء خود نازل فرموده ای 5 یقین به آخرت
آمین یا رب العالمین

مسئله - اگر مکلف مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام داد در صورتی آن اعمال صحیح است که بفهمد به وظیفه واقعی خود رفتار کرده است یا عمل او با فتوای مجتهدی که وظیفه اش تقلید از او بوده یا فعلاً باید از او تقلید کند مطابق باشد.
حدیث قال علی علیه السلام:
ابدء السائل بالنوال قبل السئوال. فانک ان احوجنه الی سوالک اخذت من حر وجهه اکثر مما اعطیته
بیش از آنکه سائل از تو پرسش کند نیاز او را برآور زیرا اگر او را محتاج به سوال از خود گردانی بیشتر از آنچه به او داده ای آبرویش را برده ای
خواهی که دهی بسائلی نعمت و مال مگذار که او دهان گشاید به سوال
و رنه چو کند سوال چندانکه دهیش زان بیشتر آبروش گردد پا مال
دعا-خداوند متعال در سوره نساء اولین آیه فرموده که نعمت آفرینش بزرگترین موهبت الهی است. تا انسان با ادراک در برابر این عطای بزرگ وظیفه خویش بداند که از دستورات صاحب نعمت اطاعت نماید پروردگارا ما را به انجام وظیفه خویش که اطاعت از دستوراتت میباشد.
با معرفت کامل موفق بدار آمین یا رب العالمین

مسئله-آب یا مطلق است یا مضاف.
آب مضاف آبیست که از چیزی بگیرند مثل آب هندوانه و گلاب و یا با چیزی مخلوط شود مثل آبی که به قدری با گل و مانند آن مخلوط شود که دیگر به ‌آن آب نگوئید و غیر اینها آب مطلق است و آن بر پنج قسم است اول آب کر دوم آب قلیل سوم آب جاری چهارم ‌آب باران پنجم آب چاه.
قال علی علیه السلام. فرمود حضرت علی علیه السلام
ابذل لصدیفک کل الموده و لا تبذل له الطمانینه
نسبت به دوستت دوستی را تمام کن. ولی تمام اطمینان را به او ببخش.
ای صاحب راز، راز خود را زنهار مسپار به هیچکس چه اغیار چه یار
جز راز که ‌آن سیردنی نیست به کس بر دوست هر آنچه می سپاری بسپار
دعا- پروردگارا می دانیم که در هر حال نو پشتیبان ما هستی و اعتقاد ما اینست.
پروردگارا ما را از منافقین قرار نده.
آمین یا رب العالمین

مسئله- آب مضاف چیز نجس را پاک نمی کند. وضو، و غسل هم با آن باطل است.
حدیث- قال علی علیه السلام فرمود حضرت علی علیله السلام
ابلغ ناصح لک الدنیا لواننصحت.
بهترین و رساننده ترین پند دهنده تو دنیا میباشد. به شرط آنکه پذیرا باشی
دوران زمانه پند چون قند دهد وان پند به مردم خردمند دهد
آنکس که بود به جان و دل پند پذیر هر لحظه بدو زمانه صد پند دهد
پروردگارا عبادت ما را عامل تقوا قرار بده که به عبادت خود مغرور نشویم که هر عبادتی تقوا ساز نیست.

مسئله- نجاسات یازده چیز است بول-غائط-منی- مردار-خون- سگ و خوک- کافر-شراب- فقاع آبجو ولی آبیکه بدستور طبیب از جو می‌گیرند و به آن ماءالشعیر میگوئید پاک است یازدهم عرق شتر نجاستخوار
حدیث- قال علی علیه السلام فرمود حضرت علی علیه السلام
افه الکلام الاطاله آفت سخن پرگوئی است
ای آنکه کلامت چو گل از خوشبویی است
و ندر سخنت نهایت نیکوئی است
خواهی که نباشد سخنت بی تاثیر
کم گوی که آفت سخن پر گوئی است
دعا
ایمان قلبی باید توام با اعمال صالح باشد. پروردگارا اعمال ما را صالح و شایسته و کارساز و مقبول درگاهست قرار بده.
آمین یا رب العالمین

مسئله- مطهرات. ده چیز نجاست را پاک می کند. و آنها را مطهرات گویند اول آب، دوم زمین، سوم آفتاب، چهارم استحاله، پنجم انتقال، ششم اسلام، هفتم تبعیت، هشتم برطرف شدن عین نجاست، نهم استبراء حیوان نجاستخوار- دهم غائب شدن مسلمان،‌احکام اینها را بطور مفصل در رساله های عملیه مراجع تقلید خود بخوانید.
حدیث- قال علی علیه السلام فرمود حضرت علی علیه السلام
و اتقوالله الذی ان قلتم سمع و ان اضمرتم علم
از مخالفت و نا فرمانی خداوندی بترسید که هر چه بگوئید می شنود و هر چه پنهان دارید می داند.
مومن ز خدا جدا شدن نتواند هم ترس کند از او هم او را خواند
هر ذکر که می کنی خدا می شنود هر فکر که می کنی خدا می داند
دعا- عهد دو گونه است عهد و پیمانی که مردم با یکدیگر می بندند و باید به آن وفادار باشند. و هر گونه تعهدی که انسان بین خود و خدا داشته باشد عهد الهی است پروردگارا ما را از عهد شکنان قرار نده. آمین یا رب العالمین

مسئله- ظرفی که از پوست سگ یا خوک یا مردار ساخته شده خوردن و آشامیدن از آن طرف حرام است وضو گرفتن و غسل کردن با آن چه ظرف باطل است احتیاط واجب آنست که چرم سگ و خوک و مردار را اگر چه ظرف هم نباشد استعمال نکنند.
حدیث- قال علی علیه السلام فرمود حضرت علی علیه السلام
اجتناب السیات اولی من اکتساب الحسنات.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  89  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلودمقاله پرواز بسوی پروردگار یکتا - اعمال صالح- احکام-اخلاق-دعا