دانلود مقاله ترجمه شده مدیتیشن و فعالیت مغز از دیدگاه علم زیست-اخلاق زیست

 

چکیده
معنویت مردم را به مکان مدیتیشن، دعا، مدیتیشن، رقص مقدس، بالای کوه ها یا فعالیت های معنوی دیگر می کشاند. بعضی از ما معنویت را از طریق مذهب پیدا میکنیم؛ بعضی ها هم آنرا از طریق علم، موسیقی، هنر و یا رابطه با طبیعت پیدا میکنند، درحالیکه بعضی ها هم آنرا در اصول و ارزش های فردی خود پیدا میکنند. این نهاد گریزان، صرفنظر از اینکه چطور تعریف می گردد، شیوه ای را توصیف میکند که ما معنا، امید، راحتی و آرامش درونی را در زندگی خود پیدا میکنیم. داشتن نوعی تجربه عرفانی یا مذهبی یک تجربه انسانی غیر معمول نیست و از نظر بعضی ها، این تجربه می تواند آنقدر شدید باشد که زندگی آنها را برای همیشه تغییر دهد. اما این تجربه به چه معناست؟ آیا این یکی از ترفندهای ساختار مغز، ضمیر ناخودآگاه، یا ابراز حضور یک وجود متعالی است؟ کاوش علمی ناخودآگاه معنوی و احساسات ایجاد شده در مغز و مختص به این تجربه، شکاکیت و نظرات انتقادی را نیز تحریک کرده است. البته آزمایشات در مورد مغز انسان، عصب شناسان را وادار کرده است تا بپذیرند که معنویت به نوعی در درون انسان تعبیه شده است. بنابراین توجه فکری ما، هزاران سال به روابط بین طبیعت، علم، پزشکی، اخلاق و معنویت معطوف بوده است. اما معنویت چه ارتباطی با سلامتی دارد؟ هیچ کس بطور حتم نمی داند اما چون بدن، ذهن و روح با هم مرتبط هستند، بنابراین سلامتی هر کدام از آنها بر روی سلامتی بقیه تأثیر می گذارد. ما دراین مقاله یک دیدگاه علمی-اخلاقی زیست را اتخاذ میکنیم. این دیدگاه مشاهدات اخیر را مورد بحث قرار میدهد که دانشمندان را وادار کرده است تا در مورد عملکرد مغز انسان و توانایی آن برای ارتباط با احساسات معمول انسان مانند خوشحالی، نگرانی، ترس، ناراحتی و دلتنگی دوباره فکر کنند. تحلیلی از تفکر بودایی، نقطه مقایسه ای را تشکیل میدهد. در قسمت نتیجه گیری، هماهنگی جدیدی بین علم دنیوی-مبنا و تکنیک های معنوی، امکان جدیدی را برای پیشرفت سلامتی ذهنی و اجتماعی فراهم می سازد.
1- مقدمه
خصوصیات تکاملی ضروری انسان اندیشه ورز، سبک زندگی هوشمندانه، خلاقانه و اجتماعی است. دانشمندان معتقدند که خلاقیت بیش از هر عنصر دیگری مسئول ایجاد وضعیت غالب ما در همبستگی زندگی است. همچنین تصور می شود که خلاقیت، ابراز هنری خاص، آگاهی اخلاقی و برتری تکنولوژیکی را افزایش میدهد. از لحاظ زیست شناسی، خاص بودن انسان عمدتاً در مغز ما با فرآورده های آن است که دارای عملکرد همزمانی در خانواده و واحدهای قبیله ای، تحصیلات بلند مدت، خودآگاهی، زبان و فرهنگ پیچیده هستند.
تکامل مغز انسان را می توان به سه مرحله اجدادی مجزا تقسیم بندی کرد: مغز نخستین یا خزنده که شامل هسته ضروری عملکردهای بقا است، مغز پستانداری نخستین که شامل لایه اول قشر مسئول رفتارهای اجتماعی و خانوادگی پستانداران است، و مغز پستانداری جدید با توسعه قشری گسترده آن که استدلال و هوش انتزاعی یافت شده در نخستین ها (خصوصاً انسان ها) را ممکن می سازد. باقیمانده فسیل ها نشان میدهد که اندازه مغز انسان در دو میلیون سال گذشته بیش از 2 برابر افزایش یافته است و به 1500 سانتیمتر مکعب رسیده است. این رشد یکنواخت در اندازه مغز، رشد یکنواختی را در هوش، و سلطه بیشتر بر جهان را ایجاد کرده است. اما فقط اندازه نیست. مسئله دیگر اینست که مغز چطور ساختاربندی شده است، که خاص بودن مغز انسان در انعطاف پذیری آن است. هوش انعطاف پذیر توسط توانایی حل مسائل به شیوه های متنوع و پیش بینی نشده اثبات می گردد، که می توان آنها را با بقیه قبیله تسهیم کرد. این اعتقاد وجود دارد که ذهن هوشیار و تحلیل گر بخاطر انعطاف پذیری ذهنی، همراه با علاقه ذاتی برای یادگیری، کاوش و بازی کردن ایجاد شده است. یک نشانه اولیه تکامل انسان، توان استدلال است تا اعمال را نشان دهد و در مسائل پیچیده ای وارد شود. تکامل خودآگاهی نشانه ای از آگاهی و توسعه اخلاق است که بصورت قوانین رفتار انطباقی مشاهده می گردد.
شناخت یک واژه عمومی برای فرآیند های روانشناختی در اکتساب، سازماندهی و استفاده از دانش است، که شامل ادراک، حافظه، توجه، حل مسئله، زبان، تفکر و تصور است. روابط متقابل بین بچه و محیط آن نه تنها رفتار بچه و/یا فیزیولوژی آنرا تغییر میدهد، بلکه تجربه آن از محیط را نیز تغییر میدهد. حافظه این امکان را به تجربه میدهد تا به دانش تبدیل شود. از طرف دیگر، احساس مربوط به احساسات فردی است که هر گونه تلاش برای تعریف اعتراضی را ترغیب می کند و در نتیجه، مدت طولانی در زیست شناسی انسان نادیده گرفته شده است. با اینحال احساسات دارای یک مؤلفه تجربی هستند که بخش ضروری از ماهیت انسان است و نقش اساسی را در رشد و توسعه، روابط اجتماعی، و در تندرستی کلی ایفا میکند. احساسات بخاطر ارزش انطباقی خود، در زمان های اولیه در تکامل با ابراز خود در بخش های قدیمی مغز (تالاموس، بادامه، و هیپوتالاموس) پدیدار شدند. این ساختارها در بین ساقه مغز و قشر تازه مخ قرار دارند، که جدیدترین بخشی است که عمدتاً مربوط به عملرکدهای شناختی بالاتری مانند ادارک و تفکر است (شکل 1). در نتیجه فعالسازی احساسی میتواند از طریق مسیرهای زیرقشری خیلی سریع تر حرکت کند، تا یک واکنش میانی را نسبت به محرک ایجاد کند. همچنین، فعالسازی احساسی بطور خودکار نیازمند وساطت شناختی نیست و ممکن است فرآیند های ذهنی و شناخت را آزاد سازد. این بدین معناست که منشأ هیجان و احساسات همراه با آنها ممکن است برای شناسایی و آگاهی مشکل باشد.
در هر یک از دو نیمکره مغز، قشر بالایی از لحاظ کالبدشناسی به چهار قطعه مجزا تقسیم بندی می گردد: جبهه ای، اهیانه ای، گیجگاهی و پس سری. این قطعه ها دارای عملکردهای خاصی هستند:
الف) قطعه جبهه ای مربوط به برنامه ریزی یک عمل در آینده و کنترل حرکات است.
ب) قطعه اهیانه ای مربوط به احساس جسمی، شکل دهی تصویر بدن، و مرتبط سازی تصویر بدن با فضای فرا-فردی است.
ج) قطعه پس سری مربوط به بینایی اس.
د) قطعه گیجگاهی مربوط به شنوایی است؛ و از طریق ساختارهای عمیق خود (هیپوکامپ و بادامه) با جنبه های یادگیری، حافظه و احساسات مرتبط است.
پیشرفت ذهنی در انسان ها نه تنها توسط گسترش کلی قشر مخ توسعه پیدا کرد، بلکه خصوصاً توسط گسترش جدیدترین قسمت برای پدیداری در تکامل مغز توسعه پیدا کرد (قشر پیش پیشانی واقع در قطعه جبهه ای). قطعه جبهه ای بزرگترین قطعه است که در هر یک از دو نیمکره مغزی شامل می باشد و به عملکردهای بالاتر اختصاص داده می شود، و مسئول کنترل ارادی عضلات مخطط است و بر روی شخصیت تأثیرگذار است. قطعه جبهه ای همچنین با فعالیت های ذهنی برتر مانند برنامه ریزی، قضاوت و مفهوم سازی همراه است. هوش فرآورده عمکلردهای همزمان است که همکاری قطعه جبهه ای، خلاقانه و ارادی است، که منجر به توانایی خاصی برای واکنش نسبت به شرایط چالش انگیز با راه حل های جدید می گردد. در نتیجه، تکامل عقلی اساسی برای آزادی را نیز برای ما فراهم می سازد، که میتوان از آن در فعالیت نمادین (برای مثال هنر)، یا برای آغاز برنامه ریزی، استفاده عمدی از تصور، و حل مسائل توسط استدلال استفاده کرد. نتیجه خالص نه تنها پیشرفت زیستی را بعنوان یک گونه بی نظیر ساخت، بلکه آنرا به یک قدرت تکنولوژیکی قوی نیز تبدیل کرد. مسائلی که این قدرت قوی آنها را ایجاد کرده است یک استراتژی بقا را بر مبنای استدلال، اصول اخلاقی و ایجاد قوانین معنوی ترغیب میکنند.
قطعه های جبهه ای و مغز احساسی حاشیه ای با هم به ما اجازه میدهند تا فکر و احساس، شناخت و هیجان را با هم ادغام کنیم و ترکیب انطباقی از قدرت مغز ذهنی و احساسی ایجاد کنیم. قسمت های عملکردی مغز احساسی شامل تالاموس، هیپوکامپ، بادامه، هیپوتالاموس و غده هیپوفیز است (شکل 1). تالاموس، اطلاعات ورودی از حس ها (چشم، گوش، بینی، لامسه و غیره) را پردازش میکند و اطلاعات احساسی را برای قشر مخ تقویت میکند، پس از اینکه اطلاعات ارزیابی شدند. هیپوکامپ (در مرکزیت عملیات یادگیری و تقویت حافظه) جایی است که اطلاعات تالاموس طبقه بندی می گردد و حافظه های حسی مهم برای ذخیره سازی بلند مدت سازگار می گردند. پیش از هیپوکامپ، بادامه قرار دارد که تجربه ها و واکنش های حسی را پردازش میکند. بادامه در ابتدا نقش مرکزی را در اکتساب و پردازش ترس، عصبانیت، فرار و دفاع ایفا میکرد، اما اکنون در پردازش احساسات ضروری برای ارتباطات اجتماعی نیز حیاتی است. در اینجا است که قضاوت در مورد اهمیت حسی همه اطلاعات ورودی انجام می شود و خاطرات حسی ذخیره می گردد، که نزدیک به ارتباطات کامل با قشر پیش پیشانی است. بادامه رابطه نزدیکی با هیپوتالاموس دارد. هیپوتالاموس، همراه با مسیرهای مغزی دیگر، با مکانیزم های انگیزه و پاداش مرتبط است، و از طریق سیستم غده مترشحه داخلی، اغلب نیازهای داخلی بدن مانند ساعت های مغزی، تنظیم دما، اشتها برای غذا، رابطه جنسی، پرخاشگری و خوشحالی را کنترل میکند. غده هیپوفیز با هیپوتالاموس مرتبط است، که هورمون های پیام آور تأثیرگذار بر ثبات هم ایستایی هر عضو در بدن (از جمله خود مغز) را هماهنگ می سازد.

 


شکل 1 – قسمت های عملکردی مغز حاشیه ای یا حسی (تالاموس، هیپوتالاموس، بادامه، هیپوکامپ، و غده هیپوفیز) ادغام شده با قسمت های ساختاری اصلی دیگر مغز. مغز حسی در مرکزیت حافظه کاری و دلتنگی قرار دارد و همچنین بعنوان یک هدف اصلی برای مواد تغییر دهنده هشیاری/تغییر دهنده حالت عمل میکند.

 

قطعه های جبهه ای، بادامه، و هیپوکامپ همه بصورت گسترده با بدن (و خصوصاً با سیستم ایمنی، سیستم غده مترشحه داخلی، و سیستم عصبی ارادی) مرتبط هستند. درک این روابط متقابل، درک در مورد این را نیز ایجاد میکند که ذهن چطور بر روی بدن تأثیر می گذارد و اینکه هیجان چطور نه تنها بر سلامت روانی تأثیر می گذارد، بلکه بر روی تندرستی و سلامتی فیزیکی ما نیز تأثیر می گذارد.
2- عقاید غربی: دیدگاه تاریخی
تا زمان های اخیر عقاید متداول در علم عصب شناسی به این صورت بود که مغز حاوی همه عصب ها در هنگام تولد است و تعداد آنها در تجربه های زندگی بدون تغییر باقی می ماند. این اعتقاد وجود داشت که تنها تغییراتی که در طی زندگی فرد رخ میدهد، تغییرات در روابط سیناپسی و تسریع مرگ سلول همراه با بالا رفتن سن است. البته در اوایل دهه 1990 عصب شناسان این مسئله را کشف کردند که نورون ها در سراسر طول عمر فرد تولید می شوند و اینکه این نورون های متمایز شده با یادگیری و حافظه جدیدی همراه هستند. مطالعات عکسبرداری با تشدید مغناطیسی (MRI)برای مثال تأیید کرده اند که ناحیه ای از مغز که حرکت انگشت را در دست کنترل میکند در افرادی که فعالیت زیادی با انگشتان خود انجام میدهند افزایش می یابد. بعلاوه، افرادی که آموزش خود را قبل تر در زندگی آغاز میکنند و تمرین بیشتری دارند، تغییرات بارزتری را در مغز خود نشان میدهند. واژه ای که این کشف مهم را توصیف میکند "انعطاف پذیری عصبی" نام دارد و این حقیقت را بیان میکند که مغز بخاطر نتیجه تجربه های ما پیوسته تغییر میکند (چه از طریق روابط عصبی متقابل جدید و چه از طریق ایجاد نورون های جدید).
علم عصب شناسی مدرن آنچه را نشان میدهد که شهودی است؛ که محیط پیوسته بر توسعه مغز تأثیر می گذارد و اینکه مغز از لحاظ عملکردی در سراسر زندگی انعطاف پذیر باقی میماند، و توسعه فیزیولوژی عصب/روانشناسی آن را نسبت به شرایط موجود تنظیم میکند. پزشکی غربی، بعنوان یک قانون، توسعه اجتماعی و توسعه شناخته بچه ها را مجزا از هم تصور می کند، اما ما اکنون میدانیم که وابستگی غیر قابل جداسازی بین این فرآیند ها وجود دارد. برای بهینه سازی رشد فیزیولوژی عصب انطباقی و بالیدگی پیش از تولد و در حین دوران نوزادی، مغز خیلی قبل تر و سریع تر از قسمت های دیگر بدن توسعه پیدا میکند. مغز علیرغم توسعه کلی سریع خود، آخرین عضوی است که از لحاظ کالبدی کامل می شود، و به ناحیه پیش پیشانی اجازه میدهد تا نشانه های اجتماعی و ذهنی تصاعدی زندگی یک بچه را نشان دهد. برای مثال، بچه های بزرگ شده در محیط های پرورشی، واکنش های فیزیولوژیکی مهمی را در تنظیم احساسات نشان میدهند و بالعکس. چون ناحیه پیش پیشانی خیلی انعطاف پذیر باقی میماند، مداربندی آن با تجربه ها و یادگیری بچه ها مطابقت دارد، و سالهای اولیه زندگی روزنه هایی از فرصت برای بدست آوردن مهارت های برنامه ریزی و آگاهی حسی برای زندگی انطباقی است. بچه های مجهز به مهارت های برنامه ریزی خوب در زمانی که در سن 5 یا 6 سالگی به مدرسه می روند، احتمال کمتری دارد که از اختلالات پرخاشگری یا نگرانی رنج ببرند. افکار و تحقیقات مختلف بر روی این مسئله توافق دارند که تحریک حسی غیرکافی و/یا ازدیاد تحریک منفی در مراحل اولیه زندگی احتمال دارد که منجر به ریسک بالاتری از مشکلات سلامت روانی گردد. قرار دادن بچه ها در یک جو عشق و محبت در خانواده و محیط های مدرسه، تا حد زیادی سلامت و تندرستی آنها را افزایش میدهد (خصوصاً اگر هدف ما یک آینده انسانی تر و صلح آمیز تر برای آنها باشد). البته امیدی نیز برای افرادی وجود دارد که در شرایط ایده آل بزرگ نشده اند، چون مغز انسان این توانایی را دارد که در تنظیم هیجانات معمول مانند خوشحالی، نگرانی، ترس، ناراحتی، دلتنگی و در نتیجه تندرستی روحی، دوباره تنظیم گردد.
3- علم عصب شناسی هیجان
علم مدرن توسط توضیح دادن مکانیزم های عصب شناختی که رسوم و مراسم مذهبی را تقویت میکنند، در حال افشای رموز مربوط به معنویت انسان است. این تطابق جدید بین علم و تکنیک های معنوی سودمند است چون برای زنده ماندن بصورت انطباقی، فرهنگ حاضر تا حد زیادی به توانایی ما برای فرصت های جدید نیازمند انعطاف پذیری حسی وابسته است. در عصر پیشرفت های تکنولوژیکی سریع، انعطاف پذیری هوشمند، حس تکامل را ایجاد میکند. البته برای دسترسی به سطحی از آزادی و تندرستی جدید، ما ممکن است مجبور باشیم که محدودیت ها و سیستم های اعتقادی منسوخ را حذف کنیم، حتی اگر این به معنای از دست دادن یا تغییر بعضی از جنبه های میراث با ارزش ما باشد.
تحقیقات نشان داده است که افرادی که سطوح بالایی از فعالیت مغزی در قشر پیش پیشانی سمت چپ خود دارند، احساساتی مانند خوشحالی، اشتیاق، شادی، انرژی بالا و هوشیاری را تجربه می کنند. وقتی که همین افراد ترغیب یا تهدید می گردند، فقط فعالسازی بادامه موقتی و کورتیزول سیار افزایش یافته را تجربه می کنند، که سریعاً به سطوح مبنای خود باز می گردند. از طرف دیگر، افراد با سطح بالایی از فعالیت در قشر پیش پیشانی راست، بیشتر دارای احساسات ناراحتی، نگرانی و دلواپسی هستند. یک نوسان راست نهایی در نسبت فعالیت در این نواحی پیش پیشانی، احتمال بالای افسردگی بالینی یا اختلال نگرانی را در همان نقطه زندگی پیش بینی می کند؛ افراد مبتلا به افسردگی دارای بالاترین سطح فعالسازی در این نواحی پیش پیشانی راست هستند. البته اغلب افراد به حد وسط می رسند وقتی که تنظیم انطباقی لحظه به لحظه نقش مهمی را در تولید هماهنگی فیزیکی و تعادل ذهنی ایفا میکند. وقتی که ثبات حسی مورد تهدید قرار گیرد، مکانیزم های جبرانی فعال می گردند تا توسط سازگاری با شرایط متغیر، تناسب را دوباره بدست آوردند. این سازگاری "تعادل حیاتی واکنشی"، "علائم سازگاری عمومی" یا واکنش "مبارزه یا فرار" نامیده می شود. مشخص شده است که وقتی که کورتیزول در سطوح بالایی در دوره های طولانی موجود است، منجر به بیماری های انحطاط آوری مانند تصلب شریان، فشار خون، دیابت، سرطان، اختلالاتی مانند علائم فشار پس ضربه ای و افسردگی می گردد. هورمون های فشار مانند کورتیزول تأثیرات ریخت شناسی مخالفی بر روی هیپوکامپ دارند چون این ساختار یک سایت هدف گلوکوکورتیکویید است. در نتیجه، فشار روانی مزمن و گوشه گیری منتج از فعالیت های اجتماعی، میتواند به نورون ها در نواحی کلیدی مغز مانند هیپوکامپ و مکانیزم های ذخیره سازی حافظه آن آسیب برساند.
هر کدام از ما نسبت خصوصیتی فعالسازی راست به چپی را در نواحی پیش پیشانی داریم. این نسبت نشاندهنده یک نقطه آغاز حسی میانگین است که روحیه و خلق روزانه ما در اطراف آن می گردد. خلق توسعه همسانی از هیجان در زمان است، درحالیکه هیجان عموماً موقتی است و نسبت به افکار، فعالیت ها و شرایط اجتماعی روز واکنش نشان میدهد. خلق، یا همان وضعیت تعادل حسی، بر روی شیوه ای تأثیر می گذارد که یک فرد دنیا را مشاهده میکند و نسبت به آن واکنش نشان میدهد. البته مهم است که از این مسئله قدردانی کنیم که ما هیجاناتی را تجربه میکنیم که جریانی از روابط عصبی را توسط اعمال آن قسمت از مدار مغز مطابق با این هیجانات ایجاد میکنیم. وقتی که خود این هیجان تکرار میشود، مدار مغز همراه با هیجان تقویت می گردد و با گذشت زمان به الگوی پیش فرض هیجان یا مزاج تبدیل می شود. همچنین اگر ما هیجانات منفی قوی را بدون هیجانات مثبت برابر با آن تجربه کنیم، هیجانات منفی غالب خواهند بود، و فعالیت افزایش یافته ای را در طرف راست قطعه های پیش پیشانی نشان میدهند. همچنین، با تجربه هیجانات مثبت قوی، آنها فعالیت افزایش یافته ای را در طرف چپ قطعه های پیش پیشانی نشان میدهند و بخش هایی از مغز را تقویت میکنند که عصبانیت و ترس را آرام میکند و خوشحالی را فرا میخواند. البته علم مغز راست/چپ آنقدر ساده نیست و هنوز چیزهای زیادی در مورد پیکربندی مغز وجود دارد که ما باید یاد بگیریم.
4- استراتژی های انطباقی: مدیتیشن متمرکز، یوگا، تصویرسازی ذهنی راهنما و شکل های دیگر تکنیک های تفکری
میتوان گفت که مدیتیشن روشی از تمرین ذهنی است که نیازمند توجه متمرکز برای هدف توسعه معنوی و واقعی سازی خود است، که مدتهاست که پذیرفته شده است که میزان سازی بر یک اساس منظم، فشار روانی را کاهش میدهد و میتواند فرد را آرام تر، سالم تر و خوشحال تر سازد. مدیتیشن بصورت یک استراتژی مکمل برای افزایش سلامتی شناسایی شده است که اهداف کلیدی آن شامل قوی سازی برای غلبه بر زوال و افسردگی، و برای حفظ حس شکوفایی در زندگی است. چندین دهه آزمایش بر روی راهب ها و مرتاض ها در آزمایشگاه های غربی، توانایی های قابل ملاحظه ای را برای کنترل تنفس، امواج مغز، یا دمای کلی بدن نشان داده است. روانشناسان اکنون با مطالعه کیفیت های انطباقی روزمره و تأثیرات آنها بر روی تندرستی و سلامتی، بر روی رفتارهای بهنجار (و نه نابهنجار) متمرکز هستند.
مطالعات تجربی بسیاری نشان داده اند که شکل های تکنیک تفکری (مانند مدیتیشن) در غلبه بر وضعیت های فشار روانی مؤثر هستند. رسوم تفکری در بسیاری از فرهنگ ها، باعث فراخوانی کاهش ضربان قلب، تنفس و فشار خون می شود. در مقایسه با کنترل ها، افرادی که مدیتیشن میکنند، از فعالیت امواج مغزی آلفای افزایش یافته، ترتیب افزایش یافته فعالیت مغز، و شکل بی نظیری از هوشیاری متفاوت با وضعیت های آرامش برخوردار هستند. مدیتیشن همچنین تأثیر سلامتی موثری در درمان سرطان دارد، و یک مطالعه نشان میدهد که میزان رشد تومورهای سلولی در بیماران سرطانی که مدیتیشن ذن-بودیسم را انجام میدادند، به مقدار قابل توجهی کاهش پیدا کرد. مطالعات دیگری نیز جزئیاتی از مکانیزم های ممکن را اضافه کرده است، که توسط آنها، مدیتیشن میتواند علائم روانشناختی فشار روانی را کاهش دهد. مدیتیشن آزاد سازی اکسید نیتریک را تحریک میکند، که یک مخالف برای نورادرنالین هورمون فشار روانی آزاد شده در آمادگی برای واکنش مبارزه یا فرار است. اکسید نیتریک رگ های منقبض شده نورادرنالین را منبسط می سازد و جریان خون مؤثر را بازیابی میکند. اکسید نیتریک همچنین با آزاد سازی اندورفین مرتبط است (افیون طبیعی بدن ما که با رنج مبارزه میکند و حس تندرستی را ایجاد می کند). برای جزئیات اساس عصبی مدیتیشن و تأثیرات آن بر روی شیمی بدن و مغز، به مطالعه نیوبرگ و ایورسن (2003) مراجعه کنید. جزئیات بیشتری را نیز میتوانید در کتاب دانیل گلمان (2003) پیدا کنید.
تاکنون علممدرن بر فرمولبندی ترکیبات شیمیایی ابتکاری تمرکز کرده است تا به ما کمک کند تا بر فشار روانی و پیامدهای سمی آن غلبه کنیم، اما از طریق مدیتیشن بودایی و تکنیک های مربوطه، این امکان وجود دارد که به روشهای دیگری نیز دسترسی داشته باشیم. تا اینجا تحقیقات علمی مهم و اصلی در طی ملاقات ها در دارام سلای هند بین دالای لاما و گروهی از دانشمندان و فیلسوفان غربی برنامه ریزی شده است. رهبر تبتی یک سری بحث ها را با مقامات انتخابی از انتظام هایی مانند روانشناسی، فلسفه و علم عصب شناسی انجام داد. هدف آن این بود که بررسی کند که کدام علم میتواند در مورد ذهن و بدن (خصوصاً هیجانات) از سنت 2500 ساله مدیتیشن بودایی اطلاعات بدست آورد. همانطور که در بالا تحلیل شد، ترکیب ذهن-بدن بصورت پیچیده با هم مرتبط است و وضعیت ذهن تأثیرات مستقیمی بر روی سلامت و تندرستی کلی دارد – که مشاهده ای که قرن هاست که توسط فیلسوفان شرقی و خصوصاً بودایی ها کشف شده است. برای مثال، در علم طب تبتی دو عامل مهم تأثیرگذار بر توانایی بیمار برای شفا یافتن، نگرش دکتر و نگرش بیمار است. دالای لاما پیشنهاد کرد که منافع پزشکی و حسی مدیتیشن باید در آزمایشات آزمایشگاهی کنترل شده بررسی شود؛ و مدیتیشن باید از ریشه های مذهبی آن جدا گردد و بصورت جهانی توسعه پیدا کند. بعلاوه، دالای لاما قول داد که اگر علم منافع مدیتیشن را رد کند، او در مورد سنت چند هزار ساله بودایی تجدید نظر خواهد کرد؛ که عین حرف های او به این صورت بود: اگر علم حقایقی را اثبات کند که با درک بودایی مغایرت داشته باشد، آیین بودا باید مطابق با آن تغییر پیدا کند، و ما همیشه باید دیدگاهی را اتخاذ کنیم که با حقایق مطابقت دارد.
5- فعالیت مغزی راهبان بودایی تبت در هنگام مدیتیشن
A- آزمایشات عکسبرداری تشدید مغناطیسیعملکردی (fMRI)
داده های جمع آوری شده در این سری آزمایشات نشان میدهد که انجام مدیتیشن در ایجاد انعطاف پذیری عصبی، بازداری از هیجانات مخرب و پرورش هیجانات مثبت مؤثر است. ماشین های عکسبرداری تشدید مغناطیسی (MRI) استاندارد بطور گسترده در بیمارستان ها استفاده می شوند و تصاویر گرافیکی کاملی از ساختار مغز ارائه میدهند. ماشین های عکسبرداری تشدید مغناطیسی عملکردی (fMRI) پیچیده تر، ثبت ویدیوئی مداوم از این را نیز فراهم می سازند که نواحی مغز چطور بصورت پویا سطح فعالیت خود را در هر لحظه تغییر میدهند. MRI معمولی ساختارهای مغز را نشان میدهد، درحالیکه fMRI نشان میدهد که این ساختارها چطور با هم عمل می کنند.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  13  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 



خرید و دانلود دانلود مقاله ترجمه شده مدیتیشن و فعالیت مغز از دیدگاه علم زیست-اخلاق زیست


دانلود مقاله تأثیر جو روانی _ اجتماعی کلاس درپیشرفت تحصیلی

 

 

 

مقدمه
بنابر نظرات ، متخصصان تعلیم وتربیت دورة ابتدایی یکی ازمهمترین سطح آموزشی است که درحقیقت ارکان وبنیان آموزشهای کلاسیک برآن استواراست . گفته شده است که سوادارتباط مستقیمی بافرهنگ داردوفرهنگ خودبه دوطبقه خاص وعام ویافرهنگ شخصی واجتماعی تقسیم می شود.
آنچه به نظرمی رسد فرهنگ غیرازسواداست اماباید توجه داشت که جهان بینی وبینش انسان به وسیله آن شکل ونشأت می گیرد هیچ کس رانمی توان بدون فرهنگ دانست . زیراروانشناسان ، جامعه شناسان وزیست شناسان براین عقیده اندکه حتی جانوران هم برای خودفرهنگی دارند که درمراحل پایین قراردارند .
باید توجه داشت که تحصیلات درمدرسه که خود یک محیط اجتماعی است فرهنگ شخص راارتقاء می دهد وطبعا" وقتی آحادملت دارای فرهنگ وبینش بالاتری باشندمنحنی فرهنگ اجتماعی قوس صعودی رامی پیماید .وقتی می گوییم مدرسه مکانی است که بابرنامه مشخص وزمان تعین ومعلم تعیطن شده درتعلیم وتربیت وآموزش تحصیل نقش اساسی دارد واین بدان معناست که درآن تغییررفتاریایادگیری ایجادمی شود ، بنابراین بایداذعان نمودکه خودجامعه سبب آموزش می شودومدرسه نیزیک محیط اجتماعی است ووقتی که تغییررفتاردراولیای محصلین انجام شدوباسوادشدند،دارای فرهنگ وبینشی خواهندشدکه نسبت به سرنوشت فرزندان خودبی تفاوت نباشندوهمکاری وهمیاری بااولیاء مدرسه ومعلمین راسرلوحه کارشان قرارمی دهند وازاین ارتباط یکی ازراههای مهم پیشرفت تحصیلی است ( سیف ، 1365 )
پیشرفت تحصیلی دریک واحدآموزشی موجب می گردد تاحس رقابت درسایردانش آموزان برانگیخته شودمسایلی ازاین قبیل درمجموعه باعث می گردد تاجوحاکم برمحیط آموزشی دارای روند پیاباشدودروضعیت زمینه های لازم برای رشد روحیه کنجکاوی ودقت دربین دانش آموزان فراهم می گرددکه درصورت هماهنگی سایرمسائل بااین وضعیت ، آینده نویدبخش ودرخشانی برای دانش آموزان متصوراست ( پورشافعی ، 1370 )
دربعداجتماعی مسئله پیشرفت تحصیلی می تواندموجبات نشاط محیط خانوادگی وابراز رضایت آنان را ازنهادآموزشی جامعه فراهم سازد واطمینان بیشترآنان رابه دست اندرکاران امرآموزشی جامعه بیشترکنداین امرنیز به نوبه خودموجب می گرددتاپیشرفت تحصیلی دانش آموزان که دراصل به معنای ایفای نقش محول به آنان است ، می توان درتعادل نظام اجتماعی نیز مؤثرواقع شود.وپیشرفت تحصیلی دانش آموزان یکی ازشاخص های مهم درارزشیابی آموزش وپرورش است وتمام کوشش ها وکشش های این نظام ، درواقع جامة عمل پوشاندن،بدین امرتلقی می شودبه عبارتی جامعه به طورویژه نظام آموزش وپرورش نسبت به سرنوشت کودک ، رشدوتکامل موفقیت آمیز وجایگاه او درجامعه علاقمندونگران است وانتظاردارد، ازپیشرفت تحصیلی به عنوان یکی ازابعادپیشرفت درنظام آموزش وپرورش ، مفهوم انجام تکالیف وموفقیت دانش آموزان درگذراندن دروس یک پایه تحصیلی مشخص یاموفقیت دانش آموزان درامریادگیری مطلب درسی مستفادمی شود(پورشافعی ، 1370 )
موضوع موردبررسی ماادراک انتظاردانش آموزان (دختروپسر) ومعلمان شان ازجوروانی _ اجتماعی موجوددرکلاس وهمچنین جوروانی _ اجتماعی موردتمایل درکلاس است که چقدرارتباط باپیشرفت تحصیلی داردبنابراین درصدد بررسی آن هستیم که معلمان به ویژه دانش آموزان چه برداشتی ازجوروانی _اجتماعی کلاس باجوآموزشی کلاس داردبه نظرآنان این جوچگونه باید باشد؟ این مسئله درجایگاهی موردبررسی قرارمی گیرد که دارای اهداف آموزش وپرورش است .
1) عنوان پژوهش : تأثیرجوروانی _ اجتماعی کلاس درپیشرفت تحصیلی ( پایه پنجم ابتدائی )
2) بیان مسئله : بنابراین درپهنه موردمطالعه یک طرف معلم ودانش آموزان وازطرف دیگر آموزش مطرح است دراین موردمی توان گفت آموزش به هرگونه فعالیت یاتدبیرازپیش طرح ریزی شده گفته که هدف آن ایجاد یادگیری در یاد گیرندگان است .آموزش مستلزم فعالیت متقابل بین حداقل دو نفر معلم و متعلم است .(سیف ،1375 )
در آموزش ،بر قراری رابطه با شاگردان مهم است و برای اینکه شاگردان خبر ما را دریافت کنند لازم است که به چند نکته توجه شود واین به طور اجمال عبارتند از :خبر متناسب باشد :در بیانیه قابل فهم و معنا را ذکر شود و واکنش های دانش آموزان در مقابل آن متناسب و مثبت باشد و بین معلم و دانش آموزان رابطه متقابل وجود داشته باشد .
3)سؤالات پژوهش
سؤالات مورد مطالعه در این تحقیق بارتند از :
1) آیا بین ادراک و انتظار ،دانش آموزان و معلمین از جو روانی _اجتماعی تفاوتی وجود دارد؟
2)آیا رابطه بین ادراک و انتظار دانش آموزان از جو روانی _اجتماعی کلاس با پیشرفت تحصیلی وجود دارد ؟
3)آیا رابطه ای بین ادراک و انتظار معلمین از جو روانی _اجتماعی کلاس ،با پیشرفت تحصیلی وجود دارد ؟
هر قدر متغیرها یا ادراک و انتظار که عوامل سازنده جو کلاس درس هستند به هم نزدیکتر باشند جو مناسب تر است و در نتیجه پیشرفت تحصیلی بهتر خو اهد بود بنابراین در این مورد می توان گفت :در محیط آموزشی ،شناسایی این متغیر ادراک و انتظارات دانش آموزان و معلمین از جو _اجتماعی کلاس ،معلمان را در رسیدن به اهداف آموزشی و تفکر دربارة شیوه های فعالیت آنها ما یاری می دهد واین پرسشنامه به نحوی مؤثر بازده دروس مختلف را بنابر کار برد مؤلفه های جو پیش بینی کند و یک ابزار معتبری برای پیشگیری بازده آکادمیک دروس مختلف همانند تست ها بهره هوشی است .این پرسشنامه می تواند به تنهایی همانند تستها ی بهره هوشی مورد استفاده قرار گیرد و یا اگر می خواهیم پیشگویی رابهبود بخشیم می توانیم آن را ه را ،با تستهای بهره هوشی بکار بریم .
4)اهداف پژوهش
برای اینکه مسئله ممکن باشد لازم است که مؤلفه های سازنده ادراک و انتظار جو کلاس معین گردد سه مؤلفه کلی برای جو روانی _اجتماعی کلاس تعیین می کنند .1- بعد تعامل افراد مشارکت ،ارتباط معلم شاگرد و ارتباط شاگرد با شاگرد .2_ بعد تحولی و به پیشرفت تحصیلی توافق شده به کار و به هدف 3_ بعد نگهداری مستقیم چیزی که به سازمان دهی مقررات و تغییر وابسته است (سیر کمالی ،1372 ).مؤلفه های که برای گروه بندی جزئیات مشمول جو روانی _ اجتماعی کلاس ذکر کرد به قرار زیر است مشارکت ، دلبستگی مقابل شاگرد _ شاگرد ، برخورداری از پشتیبانی معلم ، اهمیت به کار و تکلیف ،نظم و سازندهی ،مقررات ،نو آموزی ،و بر ضرورت تحقیق در این نهفته است که آموزش بر اساس علاقه به دنبال خود موفقیت و کسب لذت همراه دارد و این موفقیت به دنبال خود موجب پیشرفت تحصیلی می گردد و پیشرفت تحصیلی موجب علاقه دانش آموزان به تحصیل و ادامة آن می شود .
5)فرضیه های اصلی پژوهش
فرضیه های مورد مطالعه در این تحقیق عبارتست از :
1_ بین ادراک و انتظار دانش آموزان و ادراک جو روانی _ اجتماعی و انتظار معلمین این دانش آموزان جو روانی _اجتماعی تفاوت معنی داری وجود دارد.
2)بین ادراک و انتظار دانش آموزان (از جو روانی _ اجتماعی کلاس ) با پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد .
3)بین ادراک و انتظار معلمین از جو روانی _ اجتماعی کلاس با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه معنی دار وجود دارد .
6) تعارف مفاهیم و واژه ها
الف _ تعارف نظری یا مفهو می
1-6)جو روانی :عبارت است از رابطه عاطفی بین معلم و شاگرد در چارچوب کلاس (میرکمالی ،1372 ).
2-6)جو اجتماعی :عبارت است از محیطی که در آن محیط شاگردان به فراگیری علم و درک روابط اجتماعی می پردازند ( میر کمالی ،1372 )
3-6) پیشرفت تحصیلی :به رتبه و راندمان کار دانش آموزان به صورت معیار عددی در هر سه ماهه دوره تحصیلی و به خصوص در انتهای سال اطلاق می شود (بهاری ،1372 ).
7)متغیرهای پژوهش
1-7) متغیر مستقل :متغیر مستقل مورد بررسی این تحقیق جو روانی _ اجتماعی کلاس است و به عبارت دیگر ادراک و انتظارات دانش آموزان و معلمینشان از جو روانی _ اجتماعی کلاس است .

 

2-7)متغیر وابسته :
متغیر وابسته در مطالعه با پیشرفت تحصیلی است .واژه پیشرفت یعنی تغییرات ایجاد شده در جهت مطلوب و مساعد در رابطه با مسائل آموزشی پیشرفت و درجه موفقیت دانش آموزان در رسیدن به اهداف آموزشی از پیش تعیین شده بر روی رفتار دانش آموزان اعمال می شود و جنبه هایی از آنها قابل مشاهده و قابل اندازه گیری است تغییرات حاصل شده می تواند در هر کدام از سه حیطه شناختی عاطفی و یا روانی _حرکتی جایگزین می شود با اینکه این سه حیطه اجزاء جدا نشدنی از همدیگر ند ولی به دلیل فقدان از ابزار های دقیق اندازه گیری برای تمام وسایل عاطفی عملا" قادر به بررسی هر گونه تغییربوجود آمده در رفتار دانش آموزان نیستم تا از شدت وضعف ویا در واقع از کیفییت تغییرات بوجود آمده آگاه باشیم .(صالحی حسینی ،1993 )
3) متغیر تعدیل کننده :
3-7)متغیر تعدیل کننده در مطالعه ما چنین است که شامل دانش آموزان دختر و پسر است .
4-7) متغیر مورد کنترل :در مطالعه حاضر پایه تحصیلی دانش آموزان سال پنجم ابتدایی است
5-7) متغیر مداخله گر :متغیر مداخله گر در مطالعه حاضر امر یادگیری است.

 

 

 

 

 

 

 



مقدمه
پیشرفت تحصیلی دانش آموزان یکی از شاخص های ههم در ارزشیابی آموزش و پرورش است و تمام کوشش ها و کشش های این نظام ،در واقع جامة عمل پوشاندن ،بدین امر تلقی می شود .به عبارتی ،جامعه به طور ویژه نظام آموزش و پرورش ،نسبت به سرنوشت کودک ،رشد و تکامل موفقیت آمیزوجایگاه او در جامعه ،علاقمند و نگران است و انتظار دارد از پیشرفت تحصیلی به عنوان یکی از ابعاد پیشرفت در نظام آموزش و پرورش ،مفهوم انجام تکالیف و موفقیت دانش آموزان در گذراندن دروس یک پایه تحصیلی مشخص یا موفقیت دانش آموزان در امر یاد گیری مطلب درسی مستفاد می شود و وجه مخالف آن افت تحصیلی است که یکی از معضلات نظام آموزشی است می باشد که به شیوه های گوناگون همچون عدم موفقیت دانش آموزان در دستیابی به هدف های مقاطع تحصیلی مربوط ،مردودی و تکرار پایه های تحصیلی ،ترک تحصیل زودرس و بیکاری و بلاتکلیفی خود را نشان می دهد .میزان پیشرفت تحصیلی ،یکی از ملاک های کار آیی نظام آموزشی است .پیشرفت تحصیلی ،در گرو عوامل بیشمار است که می توان آنها در دو مقولة کلی عوامل مربوط به تفاوت های فردی و عوامل مربوط .به تفاوت های فردی و عوامل مربوط به مدرسه و نظام آموزش و پرورش بررسی نمود به عبارتی پیشرفت تحصیلی ،گاه به علت خصایص ویژگی های شخصیتی و شاخص ذهنی ،اجتماعی عاطفی ،خود دانش آموزان است که می تواند متأثر از عوامل مربوط به خانواده نیز باشد و گاه به علت کارکردهای مدرسه و نظام آموزش و پرورش البته این دو تا حدی با یکدیگر در تعامل اند (پور شافعی ،1370 )

 

مروری به تحول و پیشرفت تحقیقات در زمینة موضوع
پیشینه تحقیق
کلاس به عنوان جامعه کوچک و فرعی تشکیل از شرکت کنندگانی از جامعه اصلی هر شهر یا کشور است که از نظر فرهنگی رفتاری ،اجتماعی و شخصیتهای با هم متفاوتند و تمامی این خصوصیات را با خود به درون کلاس می آورند .
بنابراین فرهنگی که هر کلاس در خود جا می دهد ارتباط تنگاتنگ با افرادی دارد که در آن کلاس فعالند وجود تفاوت های فردی بین افراد در کلاس باعث بوجود آمدن تعاملات روانی ،فکری ،اجتماعی و اخلاقی در آن کلاس می شود که این تعاملات حکایت از جو روانی _اجتماعی کلاس دارد و از طرف دیگر چون افراد کلاس متفاوتند در نتیجه جوهای متفاوتی در کلاسها دایر است لذا تعاریف متفاوتی برای جو باید موجود باشد (به نظر بلوم (1964 )و به نقل از صالحی حسینی 1393 ) .
جو عبارتست از شرایط نیرو ها و محرکهای خارجی که در انسانها تأثیر می گذارد و یا محرکهای خارجی را در عوامل فیزیکی ،اجتماعی و فکری خلاصه کرده است و دامنه متغیر جو را از درونی ترین فعل و انفعالات اجتماعی تا نیروهای خیلی دور فرهنگی و سازمانی بیان کرده است و به نظر تاگیوری (1968 به نقل از صالحی حسینی )جو مجموع کیفیت محیطی داخل هر سازمان است چهار بعد بوم شناسی و قلمرو یا محیط و سیستم اجتماعی و بعد فرهنگی را بدان نسبت داده است .در این زمینه بوم شناسی ارتباط مستقیم با وجود عوامل فیزیکی مواد و یا وسائل دارد. قلمرو در بر گیرندة افراد و گروهها ست بعد سیستم اجتماعی روابط الگو شده افراد و گروههاست بعد فرهنگی افراد و گروههاست بعد فرهنگی شامل سیستم های اقتصادی ارزشها ساختارهای تشخیص معانی است ،(موس ،1973 )
جو اجتماعی شامل سه بعد است :
1_ روابط مشخص کننده نوع و شدت روابط انسانی در درون محیط است و این بعد حدودی را که افراد با محیط در گیرند و به یکدیگر کمک می کنند و یا همدیگر را کمک می کنند و یا همدیگر هدایت می کنند،ارزیابی می کند .
2_ نظام نگهداری و نظام تغییر بر گیرنده حدی است که محیط در انتظارات و با توقعات خویش ،منظم ،صریح و روشن است از کنترل و نظارت حمایت می کند متوجه و علاقمند به تغییرات و اصلاح آن است .
3_توسعه مرزی و جهت گیری اهداف در بر گیرنده عامل بالقوه یا موقعیت محیطی برای رشد مسائل انسان و احترام به نفس است .ماهیت اصلی این بعد تا حدودی از جامعه به جامعه دیگر تغییر می کند و اساسا" بستگی به اهداف جو محیط خاص دارد .(موس ،1973 )
جنبه هایی از محیط یا جو تمامی جنبه های فیزکی ،اخلاقی وعاطفی را که در تعیین رفتار دخالت دارد با واژه فشار بکار می برند و آن را به سه نوع فشار آلفا ،فشارهای عمدی بتا و اختصاصی بتا تقسیم کرده اند:
فشار آلفا جنبه هایی از محیط که رفتار اعضای شرکت کننده را تحت تأثیر قرار می دهد بدون آنکه خودآگاه باشد.
فشار عمومی بتا که برداشت افراد فعال گروه از جو یا محیط از طریق یک راه منحصر بفرد است .
فشار اختصا صی بتا بر گزیده و رشتهای شخصی یا اختصاصی هر فرد در مقابل جنبه های بخصوص از محیط روانی است با توجه به مواردمذکور فشار جنبه ای از محیط یا جو است که شوق یا نا امید کننده احتیاجات و تقاضاهای فرد ی بشمار می رود و اگر هر دو واژه احتیاج و فشار را در نظر بگیریم در حقیقت از جو صحبت کرده ایم. بنابراین در محیطهای تحصیلی نیازها در رابطه با خواسته ها و تمایلات دانش آموزان است و فشار در رابطه با برنامه محتوای آموزشی روشهای تدریس ،مدیریت و سازماندهی مؤسسه وصغیت اخلاقی و عاطفی معلمان ،مدیران و اعضاءدیگری که در چرخه مدرسه فعالند خلاصه می شود( استرن اسیتن وبلوم ،1956 به نقل ازصالحی حسینی ،1992 )
جوهای تحصیلی مدارس شامل سه بعد است :
1 _ بعد ساختاری :شامل وضعیت حرفه ای ،سطح آموزشی ،در آمد تعداد افراد خانواده ،هزینه ،نوع مدرسه اندازه کلاس و مدسه و غیره است که بازده آموزشی رابطور مستقیم تحت تأثیر قرار نمی دهد.
2- بعد نگرشی، نگرشها و اهدافی است که شرکت کنندگان اصلی در محیط به همراه خود دارند که حکایت از تفاوتها در طرز فکرها ،برداشت ها و دیدها ،معلمان ،مدیران ،والدین ،برادران ،خواهران و دوستان آنهاست .
3- بعد جزاگرد که این بعد در رابطه با شرکت چیزها یا اعمالی است که شرکت کنندگان در محیط های آموزشی دانش آموز را تحت تأثیر قرار می دهد (کیوز ،1972 به نقل صالی حسینی ،1993 ).
به طور کلی سه نوع جو روانی _اجتماعی کلاس را می توان نام برد :
1- جو آموزشی بالا که رابطه صمیمی معلمین و دانش آموزان مشارکت دانش آموزان در کلاس بحث ما و مناظره دانش آموزان با هم استقلال فکری دانش آموزان نسبت به گفته های معلم ،علاقه به پیشرفت تحصیلی دخالت در سازماندهی و نظم کلاس و غیره از خصوصیات آن است .
2- جو روانی .اجتماعی پایین حکایت از جوی است که دانش آموزان از یک برنامه کلاس سخت و غیر قابل انعطاف بر خوردارند در کلاس بحث و مناظره نمی کنند در انتخاب دروس علاقه نشان نمی دهند .
اشتیاق کمتری به پیشرفت تحصیلی دارند ،می توان گفت که معلمین به طور منظم حضور وغیاب می کنند
تادانش آموزان راوادارکنندکه به کلاس بیاینداختلاف ودودسته ای بین اعضاء کلاس وجودداردوازویژگی بارزاین جوکمبود روابط انسانی است .
3- جوروانی _ اجتماعی متوسط که مابین دو جوآموزشی مذکورقرارمی گیرد (صالحی حسینی ، 1993 ) . محیط ایده آل تحصیلی است که درآن دانش آموزان فعال باشندزیرادرروش فعال دانش آموزان مستقیما" درکلاس مشارکت دارند ودرگیر تکالیف درسی وسازماندهی مطالب می شوند نقش معلم دراین روش هدایت غیرمستقیم دانش آموزان است وحتی دانش آموزان دربرنامه ریزی درسی واجرای مقررات موردتوافق کوشش می کنند. روش فعال باعث شکفته شدن شخصیت عقلی ، اخلاقی وسازمان یافتن مبادلات فکری می شود درنظریه ژنتیک ، تحول شناختی الزاما" برتعامل بین آزمودنی ودنیایی که وی رااحاطه می کندمبتنی است ( پیاژه ، 1972 به نقل ازمنصوردادستان )
پس اصل نخستین این است که هراندازه آزمودنی فعالترباشد ، موفقیت یادگیری بارورترخواهدبودوبه تناسب طرزروان بنه های آزمودنی به وی فرصت برخوردهای تنگا تنگ تری بادنیای جسمانی به افرادداده خواهدشد(پیاژه 1972 _ به نقل ازمنصوردادستان )
سپس درروش فعالی که انسان بامسئله ایی درگیرمی شوداگرنتواند جواب مسئله راپیداکنددچارعدم تعادل می شودچون ارگانیزم دائما" درحال تعادل جویی است بنابراین فعالانه می کوشدتاجواب مسئله راپیداکندوبه تعادل برسد وتنها ازطریق روش فعال است که یادگیری واقعی صورت می گیرد دراین موردمی توان گفت : عمل لاینقطع اشیاء راتغییر می دهدواین دگرگونی ها به نوبه خودموضوع شناخت اندیعنی تأمل بین خواص اشیاء وخواص تولیدانسانی موجب شناخت اند انسان اشیاء رانمی شناسد مگرآن که درآنها اثرکندودرآنها تغییرات به وجودآورد(منصوردادستان ، 1367 ).
واین شناخت ازاشیاء ازسه راه انجام می شود :
1- براثرتجربه ساده باتمرین
2- براثرتجربه جسمانی به دست آوردن شناخت اشیاء ازراه اختراع ساده ومنفک ساختن خاصیت جدیدا" کشف شده ازسایر خواص وعدم توجه بدانها.
3- تجربه منطقی ریاضی که مستقل برعمل کردن درمورداشیاء است وشناخت رامستقیما" ازاشیاء به دست نمی آوردبلکه دراشیاء خواص راکشف می کند که عمل آن خواص رادارد ساخته است وقبل ازاین عمل ومستقل ازآن ، این خواص بدانها تعلق نداشته است .(دادستان ،1367 )
پس می توان گفت که تنها روش فعال است که جو وانی _اجتماعی مناسبی را برای یادگیری ایجاد می کند و فرد را به ابداع و نوآوری ، انگیزه و رغبت و غیره وا می دارد و روش مستقل که شاگردان تنها بیننده و شنونده اعمال و گفتار هستند نمی تواند به یادگیری عمق بیانجامد گر چه ممکن است در روشهای غیر فعال دانش آموزان با مطالب بیشتر آشنا گردند و مطالب بیشتری را به حافظه خود بسپارند ولی فقط به لفاظی کلمات می انجامد و فرد مطالب را درونسازی نخواهدکرد(پیاژه ، 1972 ). ازتحقیقات انجام شده درکشورهای غربی می توان به این موارداشاره کرد : درسال1972 توسط میشروگوپیل دوتن ازروانشناسان معروف پرسشنامه ای مشابه همین پرسشنامه به بین 18تامدارس ابتدایی درکشورکاناداانجام شدونتایج حاصل ازآن حاکی ازاین بودکه درک بچه هاازکلاس خیلی پایین ترازانتظارایشان می بودوبعدازتحقیق وبررسی علت عمدة آن رامخلوط بودن پسرهاودخترها دریک فضای آموزشی دانستندچراکه بیشترنارضایتی ها چه ازطرف معلم وچه ازطرف دانش آموزان بخصوص دختران ازاین بابت بود که سبب گردیده بودمحیط یک محیط ناآرام وغیرمفیدگردد چراکه دراین فضاافکاروتنشهای دیگری نیز دورمی زدوعلت دیگرکه ازنظر شدت دردرجه دوم قرارمی گرفت استفاده ازمشروبات الکلی موادتوسط معلمین بودکه سببب می گرددراندمان کارتاحدچشم گیری پایین بیاید . لذاموس وگوپیل تصمیم گرفتندبرای اثبات این قضیه دوگروه شصت نفری ازبچه هاراجداکرده گروه اول راتحت همان شرایط آموزشی قرارداد . گروه دوم که شامل سی دختروسی پسربودراتحت شرایط جدید آموزشی که شامل تفکیک کلاس آنها ازهم (یعنی سی دختردریک کلاس وسی پسرهم درکلاس دیگر) ودیگرانتخاب معلمینی که بعدازتست های اخلاقی هویت اخلاقی آنها ثابت گردید . وموردتأیید قرارگرفته بودبرآنها درنظرگرفته شدبعداز شش ماه که ازاین کارگذشته باانجام مقایسه فرضیه های آنها جامه عمل پوشید ومتوجه شدند که گروه دوم که تحت آموزش جدید قرارگرفته بودند ازنظرپیشرفت تحصیلی 40% بیشترازگروه اول پیشرفت داشتند. باتوجه به صحبت های بالااین طورنتیجه می شودکه درکشورهای غربی نتایجی کاملا" متفاوت باکشورخودمان به دست می آید وسلسله یادگیری وتربیت تحت الشعاع مسائل جنسی ومشروبات الکلی و.... قرارمی گیرد ( نصراصفهانی ، 1371 ).
2) جایگاه علمی موضوع :
بنابراین درپهنه مورد مطالعه یک طرف معلم ودانش آموزان قراردارندوازطرف دیگر آموزش مطرح است دراین موردمی توان گفت آموزش به هرگونه فعالیت یاتدبیرازپیش طرحریزی شده گفته می شود هدف آن ایجادیادگیری دریادگیرندگان است . آموزش مستلزم فعالیت متفابل بین حداقل دونفرمعلم ومتعلم است (سیف ، 1375 )
درآموزش برقراری رابطه باشاگردان مهم است وبرای اینکه شاگردان خبرهارادریافت کنندلازم است که: خبرهای متناسب باشد (دررابطه بامحسوساتی که انتقال داده می شوند ) .
- خبردربیانی قابل فهم ومعناداربرای دانش آموزان ذکرگردد.
- خبرباواکنش های دانش آموزان متناسب باشد .
- شاگردان درمقابل خبرنگرشی مثبت داشته باشند.
- پذیرش بین معلم ودانش آموزان متقابل باشد (بهاری ، 1372 )
به طورکلی مدرسه کارا دارای یازده ویژگی است که پنج ویژگی آن عبارتنداز:
1- تعلیم وفعالیت شاگردرامدنظردارد.
- شاگردمسئول یادگیریش است درتوصیف موضوعات ووسایل موفقیتهای دروسش شرکت می کند وحتی ریتم یادگیریش راطرحریزی می کند.
- معلم راجع به اونقش منبع مشخصی رابازی می کنداوکمترروی تعلیم متمرکزمی شودوبیشترروی شاگردان وساختارفعالیت ، معلومات ومهارتشان (دانش وزندگی ) متمرکزمی شوند.دراین مدارس کمترتعلیم وبیشتریادگیری وجوددارد.
- دراین نوع مدارس ازاستانداردهای روشن وواضح عملکردشاگردان دفاع می شودکه این عملکردها ی موردبحث قرارگرفته وشناخته شده هستندوهمه آنها راپذیرفته اند.
3- بین معلم ودانش آموزان رابطه مثبت وجوددارد . مشخصه ای که باتعلیم آموزشی ومسئولیت تعلیم درقبال توفیق همة شاگردان وقبل ازهمه ضعیفترین شاگردان توصیف می شوند.
4- تعلیم برحسب احتیاجات شاگردان اجرامی شود دراین مدارس ، معلمین ، شاگردان رامهم می دانند بدانها اعتماددارند احتیاجات ورغبت های شخصی ایشان رادرنظرمی گیرند، آماده برای کمک بدانها هستندوشاگردان رابرای رفتارهای همکاری وخودپیروزی تشویق می کنند.
5- نظم وانضباط دومشخصة مهم دیگریعنی اعتمادورفاه راهم شامل می شود.
بنابراین هدف ایجادیک محیط مناسب آموزشی عبارت ازاستفاده حداکثرازوقت وتلاش معلم ونیرو وتوان دانش آموزمعلم بایداداره کلاس درموضوع درس مسلط باشد وباید برای آموزش مفید وپرثمرتر ومهارت انتقال وتفهیم موضوع وچگونگی ایجادارتباط وتعادل راداشته باشد آنان باید درکلاس فعالانه شرکت داشته باشند یک معلم بایدبداندکه چگونه وچقدر صحبت کند. دانش آموزان نباید به طوردائم شنونده باشند آنان بایددرکلاس فعالانه شرکت داشته باشند ، سوال کنند وبه پرسش هاپاسخ دهنداظهارنظرکنند، ودرفرآیندیادگیری شرکت داشته باشند.معلم بایدهنرهدایت فعالیت هاوبحث های کلاس رابه صورت مطلوب داشته باشد(اسلوین رابرت ، 1991 ). وبازنیزمی توان دررابطه باویژگیهای مهم ذکرنمودکه معلم نمونه سبک تعلیم رامدنظرداردتااستعدادهای شاگردان رادرعملکردهای مثبت ( موضوعات ، محتوا ، روشهای کارو.... ) حساب کند، وهمچنین تعادل دقیقی بین خودرهبری وقدرت مرکزی ، استقلال موسسه وحمایت ازکوششهای آموزشی به وسیله مقامات تحصیلی برقرارنماید وبتواند فرآیند یادگیری رابدون وقفه بارفع موانع به آسانی رهبری کند( بهاری ، 1372 ) .
درآموزش باید خودکودک فعال باشد دراین موردپیاژه می گوید : آموزش باید فرصت بیشتری به کودک دهدتاعنان رفتاروتجارب خودش رادردست گیرد .ولی دراین حال مهم است که مربی لوازم وشرایطی رادردسترس کودک قراردهد . تاراه پیشرفت نهائی هموارشودالبته منظوراین نیست که کودک به هرکاری مایل است بپردازدبلکه مقصودقراردادن اودرصحنه اوضاع واحوالی است که بتواندمسائل تازه ای رادروی برانگیزد وبین آنها ارتباط برقرارکند. بایددرعین آزادگذاشتن کودکان بتوان آن هاراهدایت کردوهمچنین اومی افزاید هدف ازآموزش که سهم عمده واساسی رامعلمین عهده دارند پروراندن افرادخلاق ، نوآوروخودپیشرواست (پیازه ،1972)
برای همین است که درنظام تربیتی اوبه روش فعال تأکیدمی شود. گرچه نوع آموزش تأثیرمستقیم دریادگیری است ولی یادگیری مطالب آموزشی به عوامل بی شماردیگرمثل هوش ، استعداد، تجارب تمرین انگیزه و... بستگی دارددراین موردمی توان گفت : یادگیری دانش آموزان ازتحصیل برنامه ریزی درسی زمان اختصاص یافته به آموزش وتمرین وتوانائی دبیران دراداره کلاس موفقیت وتحصیلات دبیران ورفتارآنان درکلاس بستگی دارد.ولی زمانی که کیفیت تدریس معلمان به طوررضایت بخش حل نشودپرداختن به سایرمسائل آموزش وپرورش امری بیهوده است . لذارهنمودهای زیرجهت بهبودی این امرپیشنهادمی شود:
1- شناختن دانش آموزان درفرآیند یادگیری باآنان .
2- ایجادانگیزه وتشویق دانش آموزان .
3- مشارکت دانش آموزان درفرآیندیادگیری .
4- بکاربردن مناسب شیوه های تدریس .
5- مراعات اصول ارائه مطالب .
6- برقراری نظم وانضباط درکلاس .
7- استفاده ازوسایل کمک آموزشی .
8- ایجادشرایط فیزیکی مناسب درکلاس .
9- ارزشیابی مستمردانش آموزان .
هرچندکه شیوه تدریس معلمان درهرمقطع وپایه ای بایدمتناسب باهمان شرایط باشد (اصفهانی ، 1371 ).
ولی عوامل متعددی درنارسائیهای آموزشی نگرش معلمین ودانش آموزان درمدرسه دخالت دارندکه می توان گفت : هوش واستعداددررغبت وعلائق دید فرهنگی عدم شرایط فیزیکی مطلوب درمدرسه تعدادبیش ازاستانداردافراددرکلاس ، عدم اطلاعات وتجارب کافی معلمین عدم تأمین کافی حقوق معلمین به شغلشان جوروانی ، اجتماعی مدرسه ،جوروانی اجتماعی کلاس وغیره ازمیان عوامل فوق ، عامل روانی اجتماعی کلاس دردوران جوروانی اجتماعی مدرسه جای داردازاهمیت بسزایی برخورداراست : جو روانی _ا جتماعی مطلوب روابط مثبت و هدف داری است که بین دو یا چند انسان در کلاس وجود دارد .بر قراری روابط انسانی مطلوب موجب علاقه و نگرش مثبت و پیشرفت تحصیلی می گردد .پس عوامل سازنده جو روانی اجتماعی کلاس دانش آموزان و معلم هستند که شرایط حاکم آنها را مجبور کرده است هر دو عضویت جامعه باشند دانش آموزان به حکم قانون آموزگاران به منظور تأمین معاش یا حرفه خاصشان که در جای دیگر بجز آموزش و پرورش بکار نمی آید و بدین طریق منافع مشترک آنها ایجاد می کند تا آنجا که ممکن است زندگی را برای یکدیگر لذت بخش و قابل تحمل تر نمایند .
در نتیجه لازم است که یک رابطه متقابل انسانی و مناسب بین آنها بر قرار شود زیرا بدون این روابط مطلوب هیچ جامعه ای دوام و پایدار نخواهد داشت در این مورد می توان گفت :هر انسانی در محیط زندگی خود ناچار است که به بر قراری روابط متنوع دست بزند هر کس در محیط خانواده ، مدرسه کار و تفریح و عبادت و... به بر قراری روابط با دیگران نیاز دارد ، از میان هر عوامل شادی و سعادت آفرین بدون پیشگویی بر قراری روابط انسانی مطلوب عمده ترین عامل خوشبختی و موفقیت هر کس در زندگی است روابط شوهر با زن و فرزند خود رابطه فرد با دوستان رابطه مدیر با همکاران با زیر دستان رابطه بازرگان با مشتربان ، روابط راننده با مسافران ،رابطه معلم با شاگردان و ..... و میزان موفقیت آنان امری سر نوشت ساز است همه انسانها به داشتن توانائی بر قراری ارتباط با سایر انسانها دارند (میر کمالی ،1372 ).
چنانچه معلم و دانش آموزان در روابط خود احساس کنند که نیازهای تعلق و وابستگی درست داشتن به رسمیت شناختن ،ارزش داشتن شکوفا شدن و احترام آنها تأمین می شود نوعی جو مطلوب بوجود می آید و چنین جو مطلوبی زمینه های انگیزش و پیشرفت خودرا فراهم می کند و همین احساس پیشرفت سبب رضایت و خشنودی افراد می شود و تمام این حالات زمینه ساز بهبود و ارتقاء روحیه می گردد .و میل به زیستن کار تلاش را در کلاس افزایش می دهد و در نهایت ارتقاء روحیه باعث افزایش مسئولیت پذیری .مشارکت فعالیت ثمر بخش فرد را انجام و ظایف و دست یافتن به اهداف آموزشی کلاس می شود به عنوان مثال آموزش حروف هائورن نشان داد که عوامل مؤثر در افزایش تولید عبارتنداز :بر قراری روابط انسانی ،جو دوستانه ،مشارکت پذیرش و اعمال روشهای انسانی قابل قبول از طرف ناظران آموزش به عوامل مادی و فیزیکی زیرا خصوصیات فوق موجب دلبستگی رضایت خاطر در کلیه می شود و جملگی در صد گرم نگهداشتن روابط خویش با دیگران خواهند بود چه بسا از این راه می توان به حداکثر کارایی که حاصل تلفیق فعالیت پر ثمر اعضاء است قائل گردید .(نقل از همان منبع ).
بنابراین وظایف معلمان در کلاس این است که جو روانی _اجتماعی مطلوب و مناسبی بوجود آورند تا باعث پیشرفت تحصیلی گردد همان داروی که اگر بعضی گیاهان در برخی مناطق خوب رشد می کنند و با رور می شوند به همین است که زمین و مواد ترکیبی آن آب و هوای محیط جغرافیایی با نیازهای آن گیاهان تناسب دارد والادر کویر خشک و سوزان و غیر از خار و برخی گیاهان نادر چیزی نمی روید .بطور معمول همه معلمین انتظار دارند که هر دانش آموزی به درس معلم بی اعتنا نباشد به موضوع درس توجه کند در کلاس احساس مسئولیت کند .رفتارش با سایر دانش آموزان مطلوب باشد .و موجب مزاحمت در کلاس نگردد و برای آن لازم است که معلمین علاقه دانش آموزان به درس را برانگیزند .احترامشان را جلب کند از طرف دیگر لازم است که معلمین خود را از خود میانی بینی رهایی نبخشند و بدانند که دانش آموزان همانند ما در زندگیشان با مشکلاتی مواجه خواهند شد و در این موارد باید مشکلات راحل کند و نباید آنها را بدون سنجش و وارسی دقیق متهم به بی کفایتی و.......کرد .همچنین ظاهر آراسته معلم حتی نشستن و برخاستن تسلط او بر دیگران نگریستن عادلانه به همه شاگردان و به کار بردن بهترین روش تفهیم صدای متناسب و شخصیت وی در توفیق او ایجاد جو مناسب کلاس مؤثر است .در این موارد می توان گفت :بعضی از تربیت کنندگان با چوب و ترکه شاگردان را اداره می کنند و بعضی از شاگردان جود فاصله می گیرند بعضی بد لحن و تند خو هستند بعضی دیگر نیک نفسند و با آرامی دانش آموزان را اداره می کنند هر کس در زندگی دبستانی و دبیرستانی خود با انواع معلمین سر کار داشته و بنابراین می توان معلمین سرزنده و پر شور ،معلمین خوش اخلاق مجرب و ورزیده معلمین اجتماعی و مردم دار و معلمین عیاش و هر یک را از دیگری تشخیص داد .اینها هر کدام نفوذ بخصوصی در شاگردان دارند (نوابی نژاد ،1368 )
بنابراین هدف از بررسی جو کلاسی تجزیه و تحلیل فرآیندهای تعادلات آموزشی بررسی بازده برخی معلما تجربه و تحلیل نقایص دانشجو معلم ارزیابی رفتار ویژه معلم است (بهاری ،1372 ) .
بنابراین معلم نقش عمده و اصلی را در جو کلاس بر عهده دارد چنانچه از گفته ها بر می آید این معلم است که مسئول جو روانی _اجتماعی ،عاطفی کلاس است .همچنین نشان داد که متغیرهای بافتی روی یاد گیری و پیشرفت تحصیلی دخیل هستند که ما آنرا با اصطلاح جو روانی _اجتماعی کلاس نام می بریم برای همین است که می گوید جو می تواند به شخصیت یا ترجیحا"به مجموع ویژگیهایی محیط درونی ارتباط یابد که شاگردان در آن زندگی می کنند و گروه کلاس را تشکیل می دهند (ترجمه علی اصغر مسدد ) پس در این مورد می توان گفت شناخت جو روانی اجتماعی کلاس می تواند باز خورد با ارزشی برای معلم فراهم کند ،می تواند برای مطالعه مؤلفه های عاطفی برنامه جدید آموزشی بکار رود می تواند اثرات چنین ویژگیها رادر روی بازده دانش آموزان کلاس پیش بینی کرد . همچنین برای مقایسه روشهای آموزشی کارهای تجربی برنامه مطالعه گروههای تحصیلی با استراتژیهایی آموزشی مناسب است بررسی جو روانی _اجتماعی کلاس برای معلمانی یک ابزار عملی کمکی است که در کلام معنی عمل آموزش می تواند بهتر باشد به نظر اسلوین رابرت (199 )این ابزار از مها رت کارآمد تر است و موضوع عبارتست از علمی کرد ن فرآیندهای آموزشی جو روانی _اجتماعی کلاس تأثیر زیادی در ترک تحصیل کلاس عدم رضایت و علاقه به درس و یادگیری و غیره دارد.
در نتیجه محققین زیادی علاقه مند به بررسی جو کلاس شده اند مثلاتایمز "1975 وابرگ 1969 مک فارلند موس تریکت 1974 که روی هم رفته نتایج رضایت بخشی نتوانست بدست بیاورند و بالاخره تحقیق موشیو گوپیل (سه تن از استادان کانادایی ) فرانسوی زبان و معلما نشان انجام شد نشان می دهد که
1 _ ادراک معلمان از جو روانی _ اجتماعی کلاس (یا جو یاد گیری کلاس )نسبت به شاگردان معمولا "مثبت تر است .
2_انتظارات شاگردان و معلمان در ارتباط با جو روانی _اجتماعی تقریبا "به یک اندازه است .
بیشترین جنبه های نارضایتی شاگردان از جو روانی _اجتماعی کلاس مشارکت شاگردان در اخذ تصمیم بر خورداری از پشتیبانی معلم و نیز نظم و سازماندهی است (شیو گوپیل 1990 از همان منبع )ولی جوی برای یادگیری مناسب است که ولریانس بین ادراک و انتظار از خصیصه های محیط روانی _ اجتماعی کلاس نه برای شاگردان و نه برای معلم منبع اندوه نباشد بنابراین باید سعی کنیم خواه با تغییر واقعیت یا کاستن یا عقلانی کردن انتظار واریانس ما را بکاهیم .نتیجه شناختن ادراک و انتظار شاگردان و معلمین از جو کلاس ضروری به نظر می رسد و معلمین هم باید از این بررسی در کلاس راضی و خشنود باشند چون معلمها رهبری و قدرت رادر دست دارند .بنابراین شناختن جو روانی اجتماعی کلاس به آنها کمک می کند که رفتار حاکم را در کلاس حفظ اصلاح و یا تغییر دهند ولی باید در نظر داشت که گرچه شاگردان در کلاس از آزادی عمل کمتری برخوردارند معذالک آنها موقعیت خوبی برای قضاوت دارند و بررسی ادراک و انتظارشان از جو موجود ضروری است زیرا آنها مقدار زیادی از وقت روزانه شان را در کلاس وبا معلم می گذارنند .و هماهنگی ادراک و انتظارشان جو مساعد کلاس را از نظر آنان تشکیل می دهد و آن روی علاقه و انگیزشان مؤثر بوده و باعث پیشرفت یادگیریشان نمی شود و از طرف دیگر تعلیم و تربیت یا آموزش یک فعالیت دو طرفه بین معلم و شاگردان در کلاس درس است و این ارتباط دو طرفه در ایجاد علاقه مهم است . بنابراین جو روانی _ اجتماعی کلاس باید طوری باشد که باعث علاقه دانش آموزان در کلاس است . و این ارتباط دو طرفه در ایجاد علاقه مهم است بنابراین جو روانی _اجتماعی کلاس باید طوری باشد که باعث علاقه دانش آموزان گردد تا پیشرفت تحصیلی آنان را موجب گردد از این رو ایجاد بررسی مسئله مهم است .
3) بررسی مؤلفه های جو روانی _ اجتماعی کلاس
1-3 )مؤلفه مشارکت
یکی از مؤلفه های جو روانی _ اجتماعی کلاس مشارکت است که این مؤلفه سطح در گیری و رغبت شاگردان را در بحث های کلاس می سنجد .از این دسته مؤتفه ها عبارتند از :گوش دادن به حرفهای معلم ،بحث های علمی کلاس و غیره در گذشته اعتقاد بر این بود که کلاسهای ساکت و بی تحرک کلاس های یا د گیری واقعی اند در آن زمان مدیران مدرسه در راهروهای خاموش قدم می زند و در انتظار شنیدن کوچکترین صدا به کنترل کلاسها می پرداختند اما می دانیم که کسل کنندة ترین روش آموزشی روشی است که معلم متکلم وحده و فعال باشد تمام وقت کلاس را به خوداختصاص می دهد و فرصت هر گونه فعالیت و اظهار نظری را از فرا گیرندگان بگیرد .معلمانی که اجازه می دهند دانش آموزان در تصمیم گیری کلاس شرکت جویند راهبردهای یادگیری را طراحی می کنند و در تعیین و تکلیف درسی مشارکت داشته باشند ودر پرورش نگرش مثبت و اعتماد بنفس دانش آموزان بسیار مؤثرند . وقتی معلمان به دانش آموزان خود مسئولیت می دهند و در یادگیری استقلال و آزادی به آنان می دهد و معلم غیر مستقیم آنان را هدایت می کند این امر سبب می شودکه دانش آموزان باورکنند که افراد توانایی هستند (نصر اصفهانی ،1371 )
مشارکت زمانی پدید می آید که دانش آموزان از نظر ذهنی و عاطفی در گیر شوند و به اندیشه های آنان توجه بسیار مبذول گرد ویعنی هستی روانی دانش آموزان در گیر آن شود ( طوسی ،1371 ).
به عبارت دیگر آن نوع یادگیری عمیق و معنا دار است که خود انگیخته باشد یعنی فرا گیرنده در فرآیند یادگیری مشارکت داشته باشد زیرا این نوع خودانگیختگی کل شخصیت یعنی عقل و احساس او راشامل می شود و معنی دارترین و پایدارترین نوع یادگیری را به وجود می آورد در چنین شرایطی که فرا گیرندگان سهم فعالی در فرآیند یاد گیری داشته باشد از یک سو آموزش بهتر صورت می گیرد و احساس مسئولیت و اتکا به نفس در آنان تقویت می شود واز سوی دیگر فرصت بیشتری جهت راهنمایی بررسی میزان پیشرفت و جبران کمبود های یادگیری پیش می آید در نتیجه یادگیرندگان برای یاد گیری بیشتر و معنادارتر بر انگیخته می شوند. برای رسیدن به این مقصود می توان ارزشهایی چون بحث گروهی ،بازی های آموزشی ،تحقیق گزارشها انفرادی گروهی و ... استفاده کرد روش یادگیری مشارکتی که ترغیب دانش آموزان به فعالیت در گروههای کوچک به منظور کمک همدیگر در یادگیری مطالب درسی است سبب تقویت مهارت های فکری و ارتقاء سطح یادگیری و بهبود روابط دانش آموزان و ... می شود در یادگیری مشارکتی فراهم نمودن زمینه بحث پیرامون اطلاعات داده شده از سوی معلم ،عموماٌ تکمیل کننده تعلیم معلم است دربرخی مواردلازم است که خودانش آموزبه کاوش وکشف اطلاعات بپردازد . وقتی دانش آموزان درکلاس فعالانه شرکت می کنند که اطمینان یابند که ازجانب معلم صدمه نمی بینند وموردطعنه وتمسخر او و همکلاسی ها قرارنمی گیرند وبدانندکه کلاس بدنبال مناسب ترین راه حل می باشد ، نه دفاع ازحدوحدود خویش ، معلم می تواند پس ازطرح موضوع ازهرکس بخواهد نظرخودرادریک الی دودقیقه بیان کند. وقتی که معلم باعدم شرکت دانش آموزان دربحث مواجه می شود می توان علت سکوت را پرسید وبه بررسی زمینه های اجتماعی – عاطفی دانش آموزان بپردازد . اشاره های شفاهی وغیرشفاهی نیز بسیارمؤثرند مانند: تکان دادن سر، کلماتی مانندجالبه ، خوبه ، آفرین بنابراین می توان گفت معلم هرچه بیشتر درکلاس صحبت کند درنتیجه شاگردان بیشترسکوت کرده ولذا یادگیری که بر اثر درونسازی فعال افرادشکل می گیرد ، کمتراست بنابراین مشارکت شاگردان درکلاس نسبت به معلم کمتراست درحالی که نظریات جدید وپیشرفته حاکی ازآن است که یادگیری وقتی مؤثر واقع می گردد که یادگیرنده نقش اصلی راداشته باشد . لذامعلم باید جهت دهنده وراهنما باشدوتلاش کندکه به اشکال مختلف ، دانش آموزان راهرچه بیشتردرصحبتها وفعالیتهای کلاس شرکت دهد ویادگیری واقعی ازهمین طریق ممکن است .
دراین موردمی توان گفت فهمیدن ، اختراع یابازسازی ازراه اختراع مجدداست واگرمی خواهید درآینده افرادی باربیاورید که توانایی تولید یا آفرینش داشته باشند نه فقط تکرار، باید بدین گونه ضرورتی گردن نهید (پیازه ، 1972 ، منصوردادستان ) برای اینکه دانش آموزبتواند اعمال ذهنی خودرابایکدیگر هماهنگ کند، باید اشیاء وموادمحسوس وعینی رادستکاری کند وباآنها درگیرشودبویژه این اعمال درسالهای پیش دبستانی ومراحل اولیة دبستانی ضروری می باشد ونباید آموزش بصورت درس دادن وتکرارآنها بصورت ازبرکردن یاامتحان دادن باتمرینات تحمیلی باشد . (پیازه 1972 منصوردادستان ) درضمن روش فعال تأثیرمهمی دررغبت شاگردان نسبت به مطالعات فنی وعملی داردلیکن هنگامی که شاگرد دروصفی فعل پذیرد وراکدباشد وبویژه نسبت به نارسایی وکمبود ذهنی خودیقین کرده باشد پیشاپیش ازحل مسئله گریزان می شودودرباطن خودرامغلوب می پندارد(پیازه ، 1972 به نقل ازمنصوردادستان ) به نظرعده ای روش مشارکت که درآن شاگردان فعال می باشندبه روش من قبل ازصحبت داردکه بدین قراراست :
به نظرمالکوو 1979(به نقل ازنصراصفهانی 1371 )کارآیی آموزش مدرسه تاحدودزیادی به گسترش ارتباط بین معلم و دانش آموزبستگی دارد،ارتباطاتی که باعث می شوددانش آموزان هرچه بیشتر درفرآیند تدریس مشارکت داشته باشند .
به نظرمارشال وبروس نوآس (1986 به نقل ازنصراصفهانی )مشارکت دانش آموزان درفرآیندیادگیری تنها منحصربه سؤال کردن ازآنان نیست بلکه معلم بایددانش آموزان رادرتمام مراحل تدریس اعم ازشروع درس ، ارائه وخلاصه کردن درس وغیره ، فعالانه شرکت دهد تامطالب موردنظررابه خوبی فراگیرند .زیرادانش آموزان قدرتمندترین شخص درموقعیت یادگیری وتدریس است ودرواقع اوست که یادگیری راتحقق می سازد .
به نظربلوم (1982 به نقل ازنصراصفهانی ) بررسی میزان مشارکت دانش آموزان درکلاس روشنترین شاخص آموزشی است .
بنابراین نظریات زیادی تأکید پرورش مشارکت درکلاس دارند . روش مشارکت دربازده تحصیلی دانش آموزان تأثیردارد.واینطورنتیجه می شود که مشارکت باعث خلاقیت ، ابتکار،پذیرش مسئولیت رغبت بهبودروابط میان افرادوپیشرفت تحصیلی می شودالبته معلم نقش مهمی درایجادجومشارکتی دارددراین موردمی توان گفت :
بعضی معلمین انفعال شاگردان وبعضی دیگر مشارکت رابرانگیخته می کنند.موقعی که معلم تعلیم می دهد شاگردان منفعل هستند وموقعی که اودستورمی دهد ابتکارشان رامحدودمی کندوقتی که انتقادمی کند برتری قدرتش رانشان می دهد وضعیف بودن شاگردان راتقویت می کند(امین فر1367 ).
2-3 مؤلفه دلبستگی متقابل بین دانش آموزان :
یکی دیگرازمتغیرهای جوروانی _ اجتماعی کلاس دلبستگی متقابل بین دانش آموزان است که این متغیرنحوه ارتباط ونحوه برخوردمتقابل دانش آموزان درکلاس رامی سنجد.
بال ساموئل (1973 ترجمه علی اصغرمسدد ) درباره تعاملات دانش آموزمی گوید همه مؤسسه ها نرم های کنش وری راقبول دارند ولی این نرم هاآزادی رامحدود می کنند شاگردان کلاس می دانندکه بحث کردن دراثنای کلاس ممنوع است ولی به طوردائم سعی می کنندصحبت کنندیک جنبه تعامل افقی همدستی گروه های همسال درمبارزات است که حداقل درگروه های دونفری ازمحدوده تعیین شده تخلف می کنندازطرف دیگراین تعاملات باعث رشدعاطفه اجتماعی می شودکه برای کودکان اهمیت داردوبالاخره این انحرافات ازیکپارچگی تحصیلی است که کودکان می توانند بعضی رموزارتباطات اجتماعی موردقبول رایادبگیرند وآنها رابفهمندوویژگیهای زیر جزء تعاملات برشمرند :
1- افراددرارتباط باگروه همسالانشان هستند، که شناخت تحصیلی رابایکدیگر مبادله می کنند.
2- تعاملات افقی ، به وسیله کنترل معلم محدود می شودمعلم کنترل راباتقاضای سکوت ویامجازات تهدیدها وشوخیهاوغیره برقرارمی کند.
3- جنبه خصوصی این تعاملات برای موجودیتشان ضروری است آنها معمولا" درگروهای دونفری صحبت می کنند ولی آنها می توانندباریسک ازدست دادن حریمی که هدفشان راموجب می شودصحبت ها راگسترده ترکنند.
4- آنهامتناوبا" خودرانشان می دهند، روانشان بسیارمنغیر است آنهامی توانندباهم تعاملات عمودی(تعاملات معلم ودانش آموزان ) راگسترده کنند.
5- مبارزه بانرم ها آشکارنیست بلکه پنهانی است ، بیان بیشترتقلیدی واشاره ای است وکلمات پچ پچ می شوند .
6- بعدلهوی می تواندفی النفسه باشد ولی دراکثریت حالت ها آن شکل بازی ، لذت بخش رابدست می آوردکه رهایی یاتعاملات راهمراهی می کند .لذت بخشی مبارزه ولذت بخشی همدستی ، تعاملات افقی رابرای اجتماعی کردن کودکان فراهم می کند.
انگیزه هایی که کودکان رابه دلبستکی متقابل وایجادگروه دو یاچندنفره تشویق می کنذمتعدداست . گروه به نوجوان امنیت می دهد وموفقیت دربعضی ازفعالیتها تضمین می کندنیزنیازبه رقابت وابرازشخصیت نیازبه محبت ودوست داشتن ، نیازبه فعالیت وزندگی اجتماعی راارضاء می کندوضعیت گروه دربعضی ازفعالیت هارابهتر، آسانتر راحت تر انجام می دهند . ویاتحمل می کنند، عوامل واسطه ای که انس والفت رامیان دانش آموزان باعث می شودعبارتنداز:
1- چون روی یک نیمکت نشسته اند ویادریک محله زندگی می نمایند و یامعلم کارمشترکی را به آنان داده است .
2- گاهی

خرید و دانلود دانلود مقاله تأثیر جو روانی _ اجتماعی کلاس درپیشرفت تحصیلی


دانلود مقاله بررسی رابطة بین منبع کنترل و رضایت‌زناشویی در

 

 

 

بررسی رابطة بین منبع کنترل و رضایت‌زناشویی در زنان متأهل شاغل دبیرستانهای منطقه 3 آموزش و پرورش شهر تهران

 

 

 

 

 

 

 


مقدمه
خانواده این واحد به ظاهر کوچک اجتماعی، از ارکان عمده و از نهادهای اصلی هر جامعه به شمارمی‌رود در واقع هر خانواده را باید خشت بنای جامعه و کانون اصلی سنت و رسوم و ارزش‌های والا و مورد احترام و شالودة مستحکم مناسبات پایدار اجتماعی و روابط خویشاوندی، مبدأ بروز و ظهور عواطف انسانی و کانون صمیمانه‌ترین روابط میان افراد و مهد پژروش فکر و اندیشه و اخلاق و روح انسان به حساب آید. تا آنجایی که نشانی از حیات انسانی ملاحظه شده و خانواده وجود داشته باشد. (توسلی 1368)
نهاد خانواده از جمله عمومی‌ترین نهادهای اجتماعی است که معمولاً در تمام جوامع وجود دارد و مهمترین تکیه‌گاه و محور اجتماعی است در حقیقت فرد در خانواده متولد می‌شود و در سازمان خانواده زندگی می‌کند و در مواقع نیاز، به خانواده روی می‌آورد و در پرتو خانواده سکون و آرامش می‌یابد. بسیاری از پژوهشگران خانواده، رابطة زوجی را مهمترین رابطة خانوادگی می‌دانند آنها معتقدند که ازدواج موفق و رضایت‌بخش موجب ثبات عملکرد خانواده، کفایت اعضای خانواده در مشکل‌گشایی و سلامت روانی کودکان و ایفا نقش مناسب خانوادگی و بین فردی می‌شود. (نوربالا و مراحی، 1373)
موفقیت در ازدواج و زندگی زناشویی به عوامل زیادی از قبیل، میزان آمادگی برای ازدواج، تحصیلات، زمینه قبلی و خانوادگی فرد، بحرانهای تجربه‌شده ، نوع و کیفیت الگوی قدرت حاکم بر خانواده قبلی، سن ، سلامت ، شخصیت ، درآمد و غیره و کیفیات و خصوصیاتی از جمله: تعهد، حساسیت سخاوت، ملاحظه و صمیمیت ، وفاداری، مسئولیت، اعتماد و اطمینان بستگی دارد.
زن و شوهر در رابطه با یکدیگر نیاز به حسن تفاهم، همکاری و انعطاف‌پذیری دارند و در صورت وجود این خصوصیات و تقویت آنهاست که ازدواج به بلوغ و شکوفایی می‌رسد. چه بسیار زنان و شوهرانی که زندگی زناشویی سعادتمندی را انتظار داشته‌اند و کارشان به ملامت کشید و اکنون در کسالت زندگی می‌کنند و چه بسیار زنان و شوهرانی که قبلاً در تمام موارد زندگی مشترک به تفاهم رسیده و اکنون به عدم تفاوت مطلق رسیده‌اند.
چگونه است که زن و شوهر از توهم به بیماری، از شیفتگی به بیزاری و از رضایت به نارضایتی مطلق می‌رسند. (بک ، ترجمة قراچه‌داغی، 1373)
زمینه‌های دیگر نیز مانند نحوة گذران اوقات فراغت با یکدیگر، تقسیم کار، نگهداری از بچه‌ها، روابط جنسی، مسائل مالی، مسئلة اقوام همسر و روابط با آنان و ... می‌تواند موجبات نارضایتی از زندگی زناشویی در زن و شوهر شود زن و شوهر در رابطه‌شان با یکدیگر نیاز به حسن تفاهم، همکاری و انعطاف‌پذیری دارند و در صورت وجود این خصوصیات و تقویت آنهاست که ازدواج به بلوغ و شکوفایی می‌رسد. (همان منبع)
یکی از مسائل عمده در روانشناسی خانواده این است که فرد بر آنچه در خانواده اتفاق می‌افتد تأثیر می‌گذارد و تأثیر می‌پذیرد، در رابطه با چرایی رفتار و اینکه اساساً چرا انسان به این‌گونه رفتار می‌کند، پاسخ‌های متفاوتی در گذشته به آن داده شده است، می‌توان از غریزه، سایق، گرایش به لذت و اجتناب از درد، نیاز به تعادل‌جویی یا به طور کلی مبحث نیازها و تاریخچه تقویت‌ها در گذشته و رفتار قبلی انسانها نام برد.
اسنادی علّی شناسایی شده نقش با اهمیت را در رفتارهای مختلفی مانند روابط بین زوجین در خانواده، ورزش و فعالیت فیزیکی، تعارض و کشمکش بین فردی، رفتارهای بهداشتی و غیره داشته است. عملکرد فقط شاخص قابل مشاهدة انگیزش پیشرفت است و انگیزش به وسیلة یک نظام پیچیده‌ای از افکار و احساسات حمایت می‌شود. هنگامی که از یک مسئله مانند ازدواج و زناشویی موفق می‌شویم یا شکست می‌خوریم به طور طبیعی در مورد اینکه چه چیز در پشت موفقیت یا شکست ما قرار دارد به تفکر می‌پردازیم ما تخصیص مسئولیت و درک دلایل عملکردمان توجه داریم. یعنی دربارة اینکه چه کسی یا چه چیزی مسئول بوده و چگونه عملکرد داشته‌ایم به اسناد می‌پردازیم.(لطف‌آبادی و همکاران 1376)
اسناد یکی از نظریه‌های جدید انگیزشی و از نظریه‌های شناختی روانشناسی انگیزشی است. یکی از فرض‌های عمدة نظریة اسناد این است که جستجو برای درک و فهم امور و علل رویدادها مهمترین منبع انگیزشی انسان است، بنابراین هدف این نظریه پیدا کردن راه‌هایی است که در آن افراد به توضیح و تبیین رویدادها و روابط علت و معلول بین آنها می‌پردازند. اسناد یا نسبت دادن به علت‌هایی که فرد برای رویدادها یا نتایج اعمالش برمی‌گزیند و جنبة استنباط شخصی دارند، اشاره می‌کند و اجزاء مهم نظریة اسناد عبارتند از :
1- تبیین‌های فرد برای علل موفقیت‌ها و شکست‌های خود
2- نقش واکنش‌های عاطفی حاصل از این استنباط‌ها در تعیین رفتارهای بعدی
3- ویژگی‌های این تبیین‌ها یا استنباط‌های علّی.
تبیین‌هایی که افراد به طور معمول برای موفقیت و شکست‌های خود انتخاب می‌کنند به توانایی شخص، سعی و کوشش، سطح دشواری تکلیف، بخت و اقبال، حالت روحی و بیماری و افراد دیگر نسبت داده می‌شود. این تبیین‌ها یا استنباطهای علّی در ابعاد یا ویژگی‌های منبع علیت، ثبات و کنترل‌پذیری متفاوتند. این ابعاد یا ویژگی‌ها انتظارات متفاوتی برای آینده در فرد ایجاد می‌کنند و منجر به واکنشهای عاطفی متفاوتی می‌شوند که اینها هم به نوبة خود رفتار آتی فرد را دستخوش تغییر می‌سازند. (سیف، 1370)
اینگونه اسناد به تحوی منظم با انواع مختلف رفتارهایی که در پی آنها هستند ارتباط دارند. اسناد همچنین منبع احساسات خوب، بد یا بی‌تفاوتی‌های پس از موفقیت و شکست است یعنی این اسناد نتایج عاطفی(هیجانی) دارند.
با توجه به اینکه اسناد هم در رفتارهای بعدی و هم در احساس‌های ما مؤثرند، و از طرف دیگر رفتارهای زوجین در خانواده در رضایت آنها از همدیگر تأثیر دارد لذا به مطالعة دقیق آنها نیازمندیم.چگونگی طبقه‌بندی اسناد می‌تواند در عملکرد زوجین نسبت به هم دیگر مؤثر واقع شود اگر زن یا شوهر بر این باور باشند که بین رفتارشان و نتایج به دست آمده ارتباط یا وابستگی وجود دارد، دارای سوی‌گیری کنترل درونی هستند یعنی آنها باور دارند که توان تأثیرگذاری بر دنیای خود را دارند، باور دارند که اعمال آنها آنچه را که اتفاق می‌افتد تغییر می‌دهد در مقابل همسرانی که معتقدند بدون قدرت و ناتوان هستند آنچه اتفاق می‌افتد با آنچه انجام می‌دهند ارتباط ندارد دارای سوگیری بیرونی هستند. آنها گرایش دارند تا فکر کنند که دلیلی بر صرف انرژی و تلاش در رفتارشان وجود ندارد زیرا که چه تلاش کنند و چه تلاش نکنند نتایج فرق نمی‌کند. موفقیت یا شکست و اسنادی مربوط، تأثیر پایداری بر عزت‌نفس، مفهوم خود، انتظارات فرد در بارة نتایج اعمال او در آینده، بر جای می‌گذارد. (همان منبع)
و لذا با توجه به مطالب یاد شده در پژوهش حاضر قصد آن می‌رود که تأثیر اسنادی علّی درونی و بیرونی در رضایت زناشویی مورد مطالعه قرار گیرد.

 

بیان مسئله
روابط میان افراد خانواده به سلامت محیط خانواده کمک می‌کند. تفاهم میان خانواده منجر به احساس رضایت‌مندی از زندگی زناشویی می‌شود، در غیر این صورت خانواده با مشکل موجه می‌شود. (بنی‌اسدی، 1375)
مسأله بررسی اسنادی علّی و ارتباط آن با رضایت زناشویی موضوع این پژوهش است، موضوع اسناد از زمان‌های بسیار قدیم و دهة 1960 نظر بسیاری از روانشناسان را به خود جلب کرده و این موضوع پژوهشهای گسترده‌ای را به خود اختصاص داده است. همچنین امروزه نه تنها در بررسی علمی رفتار بلکه در زندگی روزمره به طور مداوم، دانش‌پژوهان با پرسشهایی از قبیل انگیزه‌های اصلی کشش و کوشش آدمی چیستند؟ روبه‌رو هستند که پاسخ به این سؤال که آیا بین شیوه‌های اسنادی علّی و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد یا نه؟ می‌توان گفت هر چند شواهد نشان می‌دهد که عوامل کلاسیک چهارگانه هایدر (1958) یعنی توانایی، کوشش، شانس، دشواری تکلیف جزء مکررترین تبیین‌های عرضه شده برای موفقیت در امر ازدواج و زناشویی می‌تواند باشد.
شیوه‌های اسناد در جنس مذکر و مؤنث دارای اهمیت بوده، این سؤال را در ذهن مطرح می‌کند که آیا بین آنها تفاوتی وجود دارد «براگنر و هوستون» (1993) از بررسی خود نتیجه گرفتند که پسران یک نوع اسناد را به کار می‌برند که باعث خودافزایی (خودتعالی) می‌شود در صورتی که دختران نوعی از اسناد را به کار می‌برند که باعث خودویران‌سازی می‌شود. (همان منبع)
با توجه به موارد فوق در این مطالعه در پی آن هستیم که مشخص سازیم آیا شیوه‌های اسنادی زوجین یعنی نسبت دادن علت شکست‌ها و موفقیت‌های خود به علل درونی ـ بیرونی ، با رضایت زناشویی آنان رابطه وجود دارد. به عبارت دیگر آیا بین سبک اسناد و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد یا نه؟

 

اهمیت و ضرورت تحقیق
مشاوران و روانشناسان بر این نظرند که یکی از دلایل ایجاد مشکلات گوناگون در افراد (اعم از مشکلات زناشویی)، استفاده نادرست از شیوه‌های اسناد علّی است استفادة نادرست از شیوه‌های اسناد علّی منجر به ایجاد احساس عدم کفایت و کاهش عزّت‌نفس و در نتیجه کاهش عملکرد می‌گردد. علاوه بر این تحقیقات نشان می‌دهند که شیوه‌های اسناد علّی با متغیرهایی نظیر اضطراب ، افسردگی، استرس و دیگر نشانه‌های روان‌نژندی یا روان‌پریشی ارتباط دارد و با تعدیل و اصلاح این شیوه‌ها، سلامت روان و بهداشت روانی فرد در جامعه بهبود می‌یابد لذا شناسایی و بررسی شیوه‌های اسنادی علّی افراد در توصیف و چگونگی عملکرد آنها اهمیت بسزایی دارد. بررسی اسنادی علّی و ارتباط آن با میزان رضایت‌زناشویی موضوع اصلی این پژوهش است.
موضوع اسناد از دهة 1960 به بعد پژوهش‌های گسترده‌ای را به خود اختصاص داده است و اکثر پژوهشگران معتقدند افرادی که بدنبال کشف علل بازده رفتار خود می‌باشند نه فقط به عواقب رفتارهای خود حساس هستند بلکه دربارة علت این عواقب خاص نیز دست به جستجو می‌زنند. این جستجوگری در حیطة تحلیل‌های اسنادی است بنابراین مبحث اسناد به عنوان یکی از مقولات مهم روانشناسی تربیتی امروزه در بین روانشناسان جایگاه ویژه‌ای را به خود اختصاص داده است.
محیط روانی خانواده را می‌توان خمیرمایة هیجانی آن دانست که هر یک از افراد خانواده در آن سهمی داشته و تحت تأثیر آن قرار می‌گیرند. همچنین خانواده به عنوان اولین پایگاه تربیت فرزندان نقش مهمی را ایفا می‌کند. بنابراین خانواده وجه سالم آن جهت تربیت این نیرو از اهمیت زیادی برخوردار است.(صدق‌پور، 1373)
با توجه به اهمیتی که جوامع امروزی برای تداوم و بقای خانواده و سلامت و بهداشت روانی اعضاء آن قائل است، بررسی و تحقیق بر روی عواملی که سلامت خانواده، رضایت‌زناشویی را تهدید می‌کند، کاملاً لازم و ضروری به نظر می‌رسد. از جمله عواملی که رضایت زناشویی را تحت تأثیر قرار می‌دهد اسناد علّی (درونی و بیرونی) است که این امر خود بر اهمیت موضوع و ضرورت مطالعة آن می‌افزاید و لذا مطالعة رابطة بین اسناد علّی (درونی و بیرونی) از اهمیت بالایی برخوردار است.

 

هدف تحقیق
در پژوهش حاضر سعی بر این است تا رابطة بین منبع کنترل و رضایت‌زناشویی در زنان متأهل شاغل که در دبیرستانهای منطقه 3 آموزش و پرورش شهر تهران در سال 1385 مشغول تدریس هستند مورد بررسی قرار گیرد و مشخص شود که آیا زنانی که دارای منبع کنترل درونی هستند و معتقدند که سازندگان اصلی زندگی خود هستند رضایت زناشویی بیشتری دارند یا زنانی که دارای منبع کنترل بیرونی هستند و معتقدند که هیچ نقشی در زندگی خود ندارند و موفقیت و عدم موفقیت خود را به تقدیر یا شانس یا عوامل خارجی نسبت می‌دهند بنابراین پژوهش حاضر اهداف ویژة زیر را دنبال می‌کند:
1- بررسی میزان رضایت زناشوی در معلمین زن متأهل دبیرستانهای منطقة 3 آموزش پرورش شهر تهران در سال 1385
2- بررسی نوع منبع کنترل در معلمین زن متأهل دبیرستانهای منطقة 3 آموزش و پرورش در سال 1385
3- بررسی ارتباط بین منبع کنترل و میزان رضایت زناشویی در معلمین زن متأهل دبیرستانهای منطقه 3 آموزش و پرورش شهر تهران سال 1385

 

سؤالات تحقیق
1- میزان رضایت زناشویی در معلمین زن متأهل دبیرستانهای منطقه 3 آموزش و پرورش شهر تهران در سال 1385 به چه میزان است؟
2- منبع کنترل در معلمین زن متأهل دبیرستانهای منطقه 3 آموزش و پرورش شهر تهران در سال 1385 چیست؟
3- آیا نوع منبع کنترل افراد بر روی میزان رضایت زناشویی آنها تأثیر معناداری می‌گذارد؟

 

فرضیة تحقیق
میزان رضایت زناشویی در زنانی که منبع کنترل درونی دارند بیشتر از زنانی است که منبع کنترل بیرونی دارند.
موضوع تحقیق
بررسی رابطة بین منبع کنترل (بیرونی ـ درونی) با رضایت زناشویی در معلمین زن متأهل دبیرستانهای منطقه 3 آموزش و پرورش شهر تهران در سال 1385

 

تعریف متغیرها
تعریف نظری
منبع کنترل  منظور از منبع کنترل این است که شخص تا چه اندازه باور دارد که می‌تواند بر زندگی خود تأثیر داشته باشد منبع کنترل می‌تواند درونی یا بیرونی باشد. (طباطبایی، 1375)
منبع کنترل بیرونی  کسانی که منبع کنترل بیرونی دارند معتقدند آنچه بر سر آنها می‌آید اصولاً محصول شانس، تصادف یا نتیجة اعمال مردمان دیگر است.(طباطبایی ،1375)
منبع کنترل درونی  کسانی که منبع کنترل درونی دارند معتقدند که سازندگان اصلی زندگی خود هستند. (طباطبایی ، 1375)
رضایت  حالتی هیجانی که با رسیدن به یک هدف پدید می‌آید. در کار درمانی این اصطلاح به معنی رضایت در ارتباط با پیشرفت در یک فعالیت یا زمینة مورد علاقه به کار می‌رود. (پورافکاری، 1373)
رضایت از زندگی زناشویی در رضایت از زندگی زناشویی ، احساس خوشایندی ، رضایت‌مندی و لذت تجربه شده به وسیلة یک زوج هنگامی که تمام جنبه‌های زندگی زناشویی خود را مورد توجه قرار می‌دهند. (اولسون ، 1988)

 

تعریف عملیاتی :
1- منبع کنترل  برای سنجش منبع کنترل درونی و بیرونی از آزمون راتر استفاده می‌کنیم. در این آزمون نمرة 9 و بالاتر در این مقیاس نشانگر جهت ‌گیری درونی (منبع کنترل درونی) و نمرة پایین 9 نشانگر جهت‌گیری بیرونی (منبع کنترل بیرونی) می‌باشد.
2- رضایت زناشویی برای سنجش رضایت زناشویی از آزمون Enrich استفاده می‌شود.
• نمره‌های کمتر از 30 نشانگر نارضایتی شدید همسران از روابط زناشویی است.
• نمره‌های بین 30 تا 40 نشانگر عدم رضایت از روابط زناشویی همسران است.
• نمره‌های بین 40 تا 60 نشانگر رضایت نسبی و متوسط از روابط زناشویی همسران است.
• نمره‌های بین 60 تا 70 نشانگر رضایت زیاد همسران از روابط زناشویی است.
• نمره‌های بالاتر از 70 نشانگر رضایت فوق‌العاده از روابط زناشویی همسران است.



تعاریف و مفاهیم اسناد:
نظریه اسنادی چیست؟ نظریة اسناد با فرایندهایی سروکار دارد که بوسیلة آن فرد پدیده‌ها را بعنوان علّتی از محیط نسبتاً ثابتی تفسیر می‌کند. بنابراین نظریه‌پردازان اسنادی با سؤالات «چرا» یا «روابط بین پدیده»،"اثر"و "دلایل" یا (عوامل مسئول) برای آن پدیدة سرو کار دارند. ادراک علیّت ، یک اسناد تحمیل شده بوسیلة ادراک کننده است. علتها بخودی خود به طور مستقیم قابل مشاهده نیستند بطور مثال وقتی یک نفر روی انگشت پای شما ایستاده است فقط می‌توانید نتیجه بگیرید که او ناراحت است یا اینکه بطور تصادفی این کار را انجام داده است.
فرض اساسی نظریه‌پردازان اسنادی اینست که (بشر برای رسیدن به مهارت شناختی بوسیلة ساختار علّی محیطش، برانگیخته می‌شود او می‌خواهد بداند که چرا یک پدیده اتفاق می‌افتد از چه منبعی، حالتی یا انگیزة رفتار بوجود می‌آید.
و این‌را تحلیل خود را از انگیزش با این فرض شروع می‌کند که مردم حتماً علت شکست یا موفقیت خود را به عوامل زیر نسبت می‌دهند.(طباطبائی، 1381)
1- خوش‌شانسی یا بدشانسی
2- دشواری یا آسانی تکلیف
3- حمایت مردم یا رفتار غیردوستانة آنها
4- میزان تلاش و کوشش یا عدم تلاش
5- میزان توانایی خود
بر اساس نظریه اسنادی ، موفقیت‌ها و شکستهای قبلی در تکالیف نه تنها مستقیماً بر ادراکات شخص از شایستگی و در نتیجه بر انگیزش بعدی او در نتایج مشابه تأثیر می‌گذارند، بلکه اسناد شخص را برای موفقیت‌ها و شکستهایش بر انتظارات او برای موفقیت در آینده و در نتیجه در انگیزش او تأثیر می‌گذارد یعنی باورهای فرد در بارة علت شکست یا موفقیت برای درک موفقیّت بعدی از خود موفقیت‌ها و شکستها مهمتر هستند، برای مثال شاگردی که در امتحان ریاضیات شکست می‌خورد، امکان دارد معتقد باشد که شکست او بخاطر تنفّر معلم از اوست و به این وسیله مسئوولیت پاسخهای مشابه خود را بر عهده نگیرد یا ممکن است اعتقاد داشته باشد که او ریاضی را خوب نفهمیده است.
هر کدام از این اسناد برای شکست نتایج متفاوتی برای انتظارات عملکرد او در آزمون‌های ریاضی در آینده خواهند داشت بر اساس نظریة واینر، افراد بطور کلی شکست‌ها و موفقیت‌های خود را به یکی از چهار علت توانایی خود، دشواری تکلیف و خوشبختی و یا کمک غیرعادی دیگران، اسناد می‌دهند . این چهار اسناد می‌تواند در 3 بُعد مشخص کرد که به روشن شدن چگونگی تأثیرآ ‌نها بر انتظارات فرد برای موفقیت آینده تأثیر می‌گذارد که ‌آنها را می‌توان به اسناد درونی یا بیرونی، طبقه‌بندی کرد، اسناد درونی مربوط به خود فرد می‌شود در حالیکه اسناد بیرونی مربوط به عوامل بیرونی و غیرمرتبط با خود فرد می‌باشند، توانایی و تلاش اسناد درونی هستند زیرا آنها مستقیماً به فرد مربوط هستند در حالیکه میزان دشواری تکلیف و خوشبختی اسناد بیرونی هستند.
علاوه بر این، اسناد را می‌توان به بعد ثبات‌پذیری و ثبات‌ناپذیری تقسیم کرد.
اسناد ثبات‌پذیری یا (پایدار) در طول زمانها و موقعیت‌های گوناگون باقی می‌ماند. در حالیکه اسناد ثبات‌ناپذیر(ناپایدار) در طول زمان و مکان تغییر می‌کند یا در نوسان است.
مردم معمولاً توانایی را یک ویژگی ثابت در نظر می‌گیرند. در مقابل تلاش به عنوان یک ویژگی شخصی ناپایدار در نظر گرفته می‌شود. بسیاری از مردم که به خوشبختی استناد می‌کنند آن را قابل تغییر می‌دانند (همان منبع).
نظریة اسنادی بر این باور است که رفتار برانگیخته شده از دو منبع انرژی دریافت می‌کند، بدین قرار :
1- سرچشمة ذاتی : نیروهای زیست‌شناسی رفتار را برای رسیدن به موفقیت و پرهیز از شکست سوق می‌دهند (اتکسیون و هیلگارد، 1983 ترجمه براهنی).
2- تعامل هیجانی: ارزیابی شناختی انسان از پیشرفت‌ها و عقب‌ماندگی‌های گذشته، همچنین جهت رفتار برانگیخته شده مثل هدفهایی که دنبال می‌کنیم از 3 منبع زیر تأثیر می‌پذیرد.
1- تجربة قبلی با تکلیف یا تکلیف مشابه
2- اسناد علّی موفقیت‌ها یا شکست‌ها که در طی این تکالیف ساخته می‌شوند
3- انتظارات دربارة موقعیت‌های مشابه بعدی.
واینر عقیده دارد اسنادهای افراد از 3 منبع سرچشمه می‌گیرند:
1- اشاره یا نشانه‌های موقعیتی : تعداد متنوعی از اطلاعات در هر موقعیت یادگیری به تصمیم‌گیری یاد گیرنده در بارة اینکه چرا قوی یا ضعیف بوده‌اند کمک می‌کنند این اشاره‌ها عبارتند از :
الف: تجارب با تکلیف یا تکالیف مشابه
ب : موقعیت خود و همسالان
ج : زمان گذرانده شده برای تکلیف
د : مقدار کمک درک شده در طی فعالیّت
2- عقاید قبلی با طرح علّی : معلمان و شاگردان، عقایدی دربارة شکست یا موفقیّت دارند که اینها را از خلال تجارب، خواندن، گوش دادن به والدین یا متفکّران مشهور کسب می‌کنند. بعضی از فراگیران معتقدند که تلاش کلید موفقیّت است در حالیکه بعضی دیگر مخالفند.
3- ادارک خویشتن: فراگیرانی که عزّت‌نفس بالایی دارند ریشة موفقیت خود را در کوشش و توانایی می‌دانند نه در درجة دشواری یا خوشبختی.
فراگیرانِ دارای انگیزش بالای پیشرفت، کوشش را به عنوان کلید موفقیت خود می‌دانند در حالیکه افرادی که دارای انگیزش پایین هستند اغلب شانس (خوشبختی) یا میزان دشواری تکلیف را علت موفقیت یا شکست خود می‌دانند (طباطبایی، 1381).
هر دو مورد خوشبختی و شانس و دشواری تکلیف از لحاظ تجربی به یک شیوه طبقه‌بندی شده‌اند، بیرونی ، ناپایدار و غیرقابل کنترل.
شخص ممکن است بپذیرد که خوشبختی را می‌توان درونی و ثابت در نظر گرفت همانطوری که در اصطلاح «فرد خوشبخت» به کار رفته است نشان می‌دهد این یک صفت است. شانس در مقایسه با خوشبختی بیشتر معنی صریح، تصادفی و اتفاقی را می‌رساند، با اینحال با توجه به تحقیقات ، از میان 7 اسناد، خوشبختی پیش‌بینی ناپذیرترین و بعد از آن شانس پیش‌بینی ناپذیر بوده است. یافتة جالب اینکه هر دو مورد خوشبختی و شانس نه به عنوان عمومی و نه به عنوان جزیی طبقه ‌بندی شده‌اند. این یافته تصادفی و اتفاقی بودن این دو اسناد را می‌رساند این احتمال همواره وجود دارد که کنترل‌پذیری با پیش‌بینی اشتباه گرفته شود در هر نمونه‌ای که تفاوت میان کنترل‌پذیری و پیش‌بینی پذیری از لحاظ آماری معنی‌دار بوده و درجه‌بندیهای کنترل‌پذیری برای اسنادها ( مثل خلق و خو یا مهارت، دانش، تلاش و کمک) وجود داشت است، درجه‌بندی پیش‌بینی‌پذیری کمتر از کنترل‌پذیری بوده است.
از دیدگاه علمی ، فرد انتظار دارد که پیش‌بینی‌پذیری بر کنترل‌پذیری مقدّم باشد شخص قبل از اینکه قادر به کنترل باشد باید قادر به پیش‌بینی باشد. ظاهراً این دو بعد مستقل از یکدیگر عمل می‌کنند، شخص می‌تواند هم پیش‌بینی و هم کنترل کند می‌تواند پیش‌بینی کند امّا کنترل نکند، می‌تواند کنترل کند امّا پیش‌بینی نکند و شخص نه قادر به کنترل و نه قادر به پیش‌بینی است. البته موارد ناتوانی برداشت افراد درونی یا بیرونی بودن یک اسناد نیز مسأله‌ای تعیین کننده است برای نمونه اگر چه منطقی به نظر می‌رسد خوشبختی را به عنوان یک علّت بیرونی طبقه‌بندی کنند ولی افرادی نیز وجود دارند که خوشبختی را به عنوان یک علت درونی تصوّر کنند (مثلاً جملة؛ شما خوشبختی را خودتان می‌سازید) ممکن است بعضی از افراد بر این باور باشند که توانایی را می‌توان بهبود بخشد (بر خلاف استعداد درونی که نمی‌توان آن را بهبود بخشد) بنابراین ادراکات اسناد کننده نیز مهم است (همان منبع).
همچنین طبق بررسی‌های انجام گرفته نسبت انسان با طبیعت بر حسب گسترش دانش انسان در خصوص پدیده‌های مادی پیوسته در حال تغییر است. اسکینر (1971) در کتاب « فراسوی آزادی و منزلت» با طرح «انسان با قبول این واقعیت که بواسطة نیروهای خارج از خودش کنترل می‌شود باید از خود تعیین‌کنندگی دست بردارد.» در حقیقت بر این باور است که می‌توان گرایش‌ها و امیال انسانی را بی‌آنکه درگیری اریابی‌های درونی گردند بر حسب تقویت‌های مناسب اجتماعی از بیرون کنترل کرد. این ایده در مقابل موضع‌گیری‌هایی قرار می‌گیرند که با استناد به کنترل درونی بر خود هدایتگری فرد تأکید می‌کنند بدین نحو مفهوم منبع کنترل و تئوری‌های مربوط به آن قدم به میدان می‌گذارد.(غفوری ، 1376)

 

مفهوم منبع کنترل و مبانی تئوریک اسنادها:
مفهوم منبع کنترل به شکلهای بسیاری در سراسر تاریخ بشری ظاهر شده است، تراژدیهای یونان باستان آکنده از پندارهای درماندگی بشر در برابر خدایان و یا سرنوشت بود. نمایشنامه‌های شکسپیر هم نمایشگر سرنوشت محزون از پیش تعیین شده و هم نمایانگر ارادة آزاد است («گناه بروتوس عزیز، نه در ستارگان بلکه در خود ماست» ژولیوس سزار) (همان منبع).
فیلسوفان با مفهوم منبع کنترل تحت عنوان جبرگرایی در برابر ارادة آزاد، دست به گریبان بوده‌اند، جامعه‌شناسان آن را بعنوان خودمختاری در برابر از خودبیگانگی و یا ناتوانی نام برده‌اند و روانشناسان از آن بعنوان رفتارگرایی در برابر ذهن‌گرایی نام برده‌اند (مسدد، 1379).
مفهوم منبع کنترل در بطن نظریة یادگیری اجتماعی شکل گرفته است. محرک اصلی مطالعة چنین متغیّری منبعث از دستاوردهای تحلیل از خلال رواندرماندگی بیماران بوده است. تحلیل بیماران نشان می‌دهد در حالیکه پاره‌ای از بیماران از تجارب جدیدشان سود می‌جویند یا رفتارشان را در نتیجة تجارب جدید تغییر می‌دهند، پاره‌ای دیگر با اسناد چنین تجاربی به بخت یادیگران و نه رفتار یا ویژگیهای خودشان آنها را نادیده می‌انگارند.
راتریکی از نظریه‌پردازان یادگیری اجتماعی برای تعیین این مشاهدات وارسی مداخله‌گری، متغیّر انتظار را سودمند تلقّی کرد. وی و همکارانش آزمایشهایی که در باب تأثیر تقویت‌ها بر انتظارات انجام دادند مشاهده کردند که کاهش و افزایش انتظارات به دنبال تقویت‌ها به ماهیّت موقعیت و نیز ویژگی‌های کسی که تقویت می‌شود بستگی دارد، به این ترتیب یک تقسیم‌بندی دوگانه در شکل‌گیری منبع کنترل از جانب آنها مطرح شد. وقتی فرد بر این باور باشد که تقویت یا پیامد یک رفتار به رفتار خود وی یا ویژگیهای شخصی‌اش وابسته است چنین فردی واجد کنترل درونی است در حالیکه اگر معتقد باشد که تقویت یا پیامد یک رفتار تابعی از شانس، بخت، سرنوشت، دیگران مقتدر یا آنکه منتج از شرایطی غیرقابل کنترل است دارای کنترل بیرونی است (غفوری، 1376).
از آنجا که مفهوم کنترل درونی ـ بیرونی (منبع کنترل) در چارچوب یک مفهوم کلی یعنی در ادراک کنترل قرار می‌گیرد بنایراین دروهلة نخست به تعاریف و مقوله‌بندی در باب مفهوم کنترل می‌پردازیم.
منبع کنترل: نظریه‌پردازان قلمروهای مختلف روانشناسی با توجه به رغبت‌های نظری خاص هر یک سهمی در تحول و گسترش مفهوم کنترل داشته‌اند، نظریه‌پردازان یادگیری به پژوهش‌هایی دربارة ترس و تنش علاقه‌مند بوده‌اند. روانشناسان اجتماعی به مطالعة فرآیندهای اسنادی گرایش داشته‌اند و روانشناسان بالینی امکان مقابله با درماندگی و فقدان اعتماد به خویشتن در بیماران را مورد نظر قرار داده‌اند. همچنین اکثر روانشناسان اجتماعی مفهوم کنترل را در قلمروهای مختلف روانشناسی مورد توجه قرار داده‌اند با اینحال قسمت اعظم داده‌های تجربی در باب کنترل از نظریه یادگیری اجتماعی راتر نشأت گرفته و در واقع مفهوم کنترل بطور عمده در چارچوب روی‌آورد یادگیری اجتماعی تبیین گشته است. در این بخش ابتدا با اشاره به رابطة بین شیوه‌های اسناد علّی و پیشرفت تحصیلی و سپس با روی‌آوردهای منبع کنترل که اخیراً مفهوم‌پردازی کنترل در این چارچوب صورت گرفته است آشنا می‌شویم (همان منبع).

 

روی‌آوردهای منبع کنترل
الف: روی‌آورد اسنادی:
نظریه اسنادی یکی از روی‌آوردهای شناختی است که بر اساس آن درک رفتار مستلزم درک رابطة پدیده‌ها و علل آنهاست فرض اصلی این است که انسان برانگیخته می‌شود تا تسلطّی شناختی در ساختار علّی محیطش بدست آورد. از نظر هایدر بنیانگذار نظریة اسنادی، رفتار تابعی از شخص و محیط است. وی معتقد است که نیروهای بیرونی و درونی با یکدیگر ترکیب می‌شوند تا رفتار را تغییر دهند (همان منبع).
نظریه‌پردازان تئوری اسنادی نظیر برنارد و واینر (1986) تحلیل خود از انگیزش را با این فرض شروع می‌کنند که افراد ناچار باید در پی آن باشند که چرا موفق می‌شوند و چرا شکست می‌خورند، لذا پس از پیگردی موفقیّت و شکست خود را به دسته‌ای از عوامل از قبیل خوش‌شانسی، بداقبالی، دشوار بودن تکالیف یا آسان بودن آنها، دیگران مقتدر یا نداشتن دوست و غریبه بودن را به مردم با وی و توانایی‌های شخص نسبت می‌دهند.
واینر نشان داده است که بعضی از علل مثل خستگی و کوشش، درونی و بی‌ثبات امّا قابل تغییر هستند، یعنی فرد می‌تواند با کنترل ارادی میزان کوشش خود را کم یا زیاد کند، ولی خستگی به طور طبیعی قابل کنترل نیست، بدین ترتیب بعد سوّم یعنی قابلیّت کنترل وارد میدان می‌گردد.
در اینجا واینر، با انتقاد از مفهوم کنترل درونی ـ بیرونی به جای منبع کنترل، منبع علیّت و کنترل را به کار می‌گیرد. از نظر او علتی ممکن است درونی امّا غیرقابل کنترل باشد مثل استعداد ریاضی.
از این دیدگاه تبیین هیجانات بر اساس ابعاد مختلف صورت می‌گیرد. غرور و احساس حُرمت خود به َُبعد مسند علیّت خشم، احساس گناه، ترحّم و شرم به بعد قابلیت کنترل و بالاخره احساس ناامیدی یا (امیدواری) به ُبعد ثبات مربوط می‌شود. به طور کلی می‌توان ابعاد منبع کنترل را به 3 دسته تقسیم نمود:
1- منبع علیّت
2- ثبات
3- قابلیت کنترل.

 

1- منبع علیّت : به آن دسته از علت یا عللی که مردم موفقیت‌ها و شکستهایشان را به آن اسناد می‌دهند گفته می‌شود، ریشة این علل یا مربوط به خود فرد است یا خارج از او. تلاش و توانایی علل درونی تشریح موفقیّت یا شکست هستند که از خود شخص نشأت می‌گیرندن شانس یا درجة دشواری تکلیف نمونه‌هایی از علل بیرونی هستند که ما موفقیّت یا شکست خود را به آن اسناد می‌دهیم.
2- ثبات : بعضی از علل اسنادی را می‌توان تغییر داد، در حالیکه بعضی دیگر تغییرپذیر نیستند، برای مثال شما می‌توانید میزان تلاش را که مصرف تکلیفی می‌نمایید، تغییر دهید یا می‌توانید کمک بیشتری بگیرید همچنین می‌توانید به شیوة دیگری مطالعه نمایید اینها همه اسنادهای قابل تغییرند. اگر شما شکست را به شانس و توانایی ذاتی خود اسناد دهید اینها عللی هستند که تقریباً ثابت و غیرقابل کنترل هستند.
3- قابلیّت کنترل: گاهی اوقات ما موفقیّت و شکست را به پیامدی اسناد می‌دهیم که خارج از کنترل ما هستند هوش نمونه‌ای از علل غیرقابل کنترل است در صورتیکه تلاش از عللی است که می‌توانیم آن را کنترل نماییم بنابراین هر اسنادی می‌تواند در سه بُعد طبقه‌بندی شود که در جدول دو بعدی شماره (1-2) و مدل سه بعدی واینر مشخص گردیده است (غفوری ن 1376).

 


جدول 1-2 : تعیین ‌کننده‌های ادراک شدة موفقیت و شکست

مدل سه بعدی تئوری اسنادی واینر

همچنین نظریة اسنادی رویکردی برای درک رفتار است. نظریة اسنادی با چگونگی درک‌انگیزش از طرف مردم و چگونگی استنتاج انگیزش فرد از رفتارش توسط یک مشاهده‌گر سروکار دارد. بنابراین مفاهیم اسنادی بیشتر به ارتباط ادراک و رفتار میان‌فردی مربوط است و به طور کلّی (اگر چه نه به طور انحصاری) به روانشناسی اجتماعی محدود می‌شود به هر حال از مفاهیم اسنادی در مطالعة ادراک خویشتن و تدوین یک نظریة انگیزش فردی می‌توان استفاده کرد (طباطبائی ، 1381).

 

ب : روی آورد عمل
تبیین باورهای کنترل در چارچوب نظریة عمل مستلزم آشنایی با مبانی این روی‌آورد است. در نظریة عمل اعمال به منزلة واحدهای اصلی تحلیل روانشناختی محسوب می‌گردند و به رفتارهای مبتنی بر قصد و معطوف به هدف اطلاق می‌گردند.
- چهار جنبة اساسی عمل عبارتند از:
1- ساخت دهی به رفتار به واسطة دستیابی به نوعی هدف
2- انتخاب یکی از وسایل ممکن برای دستیابی به این هدف
3- هوشیاری بالقوه نسبت به اهداف و وسایل به کارگرفته شده برای دستیابی به آن اهداف
4- پیشاپیش‌گری در خصوص پیامدهای اعمال توأم با قصد یا فاقد قصد و آمادگی برای قبول مسئوولیت عمل خویشتن از این دیدگاه برای مطالعة رفتار مبتنی بر قصد (عمل) باید روابط کنشی میان عامل‌ها (من باب مثال خود فرد) هدفها و همچنین وسایل که واسطة بین عاملها و هدفها هستند در نظر گرفته شوند. در این چارچوب برای بررسی باورهایی که به کنترل و عمل مربوط می‌شوند یعنی باورهای مربوط به روابط میان عامل‌ها، وسایل و هدفها، یک تقسیم‌بندی سه‌گانه را می‌توان ارائه نمود. «باورهای کنترل» ، «باورهای وسیله ـ هدف» و «باورهای عامل» (غفوری ، 1376).
1- «باورهای کنترل» : به باورهایی در مورد رابطة بین عامل و هدف یا طبقه‌بندی از هدفها اطلاق می‌گردد و به منزلة انتظارات فرد(عامل) در مورد میزان توانایی‌اش در دستیابی به اهداف، بدون ارجاع آشکار به وسیلة مورد استفاده تعریف می‌گردد.
2- «باورهای وسیله ـ هدف» : به باورهایی در مورد رابطة بین وسیله و هدف اطلاق می‌گردد و به منزلة انتظارات فرد در مورد میزان مؤثر بودن علل بالقوه در ایجاد هدف تعریف می‌شود.
3- «باورهای عامل» : به باورهایی در مورد رابطة بین عامل و وسایل اطلاق می‌گردد و به منزلة انتظارات فرد در مورد میزان دارا بودن این وسایل تعریف می‌گردد.
«طرح اجمالی سه دسته در مورد روابط میان عاملها، وسایل و هدفها».

 


باورهای هدف ـ وسیله باورهای عامل
باورهای کنترل
«اقتباس از اسکینر، به نقل از غفوری، 1376»
بر اساس باورهای علیّت ، زیر مقوله‌های کوشش، اسناد شخصی (توانایی) نیروهای محیطی (دیگران مقتدر)، دشواری تکلیف، شانس و سرنوشت و دیگر عوامل غیرقابل پیش‌بینی قابل توجهّند، بر اساس باورهای عامل مقوله‌های دسترسی عامل به علل مختلف، ثبات این دسترسی و حدّی که عامل بتواند این دسترسی را تغییر دهد مهم می‌باشند. باورهای عامل غالباً به عللی که بدون انحصاری بودن، دربرگیرندة کوشش و اسنادهای شخصی هستند اطلاق می‌شود بنابراین ممکن است شخص بر این باور باشد که بخاطر خوش‌شانسی و یا کمک دیگران عملی را انجام داده است و خوش‌شانسی با کمک دیگران عامل هستند (از غفوری، 1376).

 

نظریه‌های انگیزش
مهمترین بحث و مجادله در قلمرو انگیزش آنست که آیا رفتار موضوعی شناختی است یا باید آن را پدیدة ماشینی در نظر گرفت از لحاظ مفهومی نظریه‌های انگیزش در میزانی که فرآیندهای عالی ذهنی را در قصد، جهت، شدّت و پافشاری در رفتارِ هدفمند مؤثر می‌دانند متفاوتند.
نظریه‌های اوّل انگیزش بر این فرض استوارند که نیروهای جهت‌دهنده و نیروبخش رفتار خارج از کنترل انسان هستند در این نظریه‌ها علّت رفتار برانگیخته یا ناانگیخته انسان نیروهای بیرونی یا درونی‌اند که در کنترل او نیستند و بدین منظور جهت رفتار بوسیلة پیوندهای ماشینی (محرک ـ پاسخ S-R) یا عادتها مشخص می‌شوند، بنابراین رفتاری که در جهت رسیدن به غذا فعال است تا موقعیکه محرک گرسنگی از بین نرفته وجود دارد (طباطبائی ، 1381).
واینر(1991) استعاره از «انسان همانند ماشین» را برای توصیف نظریه‌ها بکار می‌برد به نظر واینر استعارة «انسان همانند ماشین» ویژگیهای زیر را دارد که در واقع این ویژگیها مربوط به ماشین می‌باشند:
1- آنها دارای قسمتهایی هستند یعنی آنها دارای ساختارند.
2- یک پایان یا کارکرد مطلوب در این ساختار وجود دارد
3- رفتارهای غیرارادی یا بدون اراده هستند، از اینرو فعالیتها همانند بازتابند.
4- رفتارها بدون آگاهی انجام می‌شوند
5- تعاملات برای یک مجموعه از پیامدها و محرکهای فعال ضروری و اجباری‌اند
6- کششها همیشه سیر ثابتی را طی می‌کنند
7- نیروها هنگامی‌که دارای توازن هستند گرایشی به تغییر وضع موجود ندارند ولی در هنگامیکه توازن ندارند گرایش برای تغییر افزایش می‌یابد.
بطور کلی نظریه‌های ماشینی یک تصویر منفعل و واکنشی از انسان ارائه می‌دهند، در چند دهة گذشته نظریه‌های ماشینی جای خود را به نظریه‌هایی داده‌اند که از استعارة انسان همانند موجودی متفکّر و عاقل استفاده کرده‌اند که این نظریه‌ها رفتار را نتیجة یک تحریک نمی‌دانند بلکه نتیجة چند منبع اطلاعاتی می‌دانند که در ادامه به این نظریه‌ها می‌پردازیم.

 

«نظریه‌های ماشینی انگیزش»
در میان اولین نظریه‌های انگیزشی تعدادی از پژوهشگران تلاش می‌کنند رفتار را بدون کاربرد سازه‌های فرضی یا متغیرهای مداخله‌گر تبیین کنند، آنها بر این باورند که محرکها و پاسخها از لحاظ علمی کارآیی کافی را دارند، رویکرد بی‌اف اسکینر و پیروانش از این نمونه است، دستة دوّم : رفتارگرایانی مثل هال و اسپنسر بسیاری از سازه‌های مداخله‌گر را در تبیین رفتار انسان بکار می‌برند، آنها نیز جزء نظریه‌پردازهای رفتاری هستند و منظورشان از سازه‌های مداخله‌گر، فرایندهای عالی ذهنی نیست، آنها می‌گویند که پیچیدگی رفتار فرض نظامهای سازه‌ای پیچیده را ضروری می‌سازد که این سازه‌ها عبارتند از غریزه، سائق ، مشوق و غیره.

 

نظریه غریزه
نظریه تحول انواع داروین سرآغاز نظریه‌های علمی در بحث انگیزش است. داروین معتقد است که پاره‌ای از اعمال هوشمندانة موجودات، ارثی هستند، به نظر داروین غرایز در جریان انتخاب طبیعی پیدا شده‌اند، انعطاف‌پذیری غریزه‌ها بیش از بازتاب‌ها هستند و بهمین جهت رفتار غریزی از تنوع برخوردار است. از این دیدگاه غرایز ذاتی و ناآموختنی هستند. در اوایل قرن حاضر نظریه‌پردازی از قبیل ویلیام جیمز، زیگموند فروید و ویلیام مک دوگال نظریة غریزه‌ها را به صورت مفهوم تبیینی وارد روان‌شناسی کردند. بعضی از متفکران غریزه را قالبی و مکانیکی پنداشتند ولی مک‌دوگال آنها را تمایلات غایی، هدف‌جویانه و ارثی و فعال دانست (1995، Tombary & Borich) .

 


«نظریه‌های شناختی انگیزش»
همة رویکردهای شناختی انگیزش ضرورت کاربرد سازه‌های مداخله‌گر در تبیین رفتار را می‌پذیرند امّا یکسری از نگره‌های شناختی دامنة سازه‌های شناختی را محدود می‌کنند، فرایندهای عالی ذهنی که این نظریه‌ها آنها را برای تبیین رفتار مورد استفاده قرار می‌دهند در انتظار « پیش‌بینی وضعیت پایانی اهداف» می‌باشند، نظریه‌های انگیزش اتکینسون (1964) ، لوین (1938) ، راتر (1954) و تولمن (1955) در این طبقه قرار می‌گیرند.
در مفهوم فوق به عنوان نظریه‌های «انتظار ـ ارزش» طبقه‌بندی می‌شوند، در این نظریه‌ها جهت و شدّت رفتار تابعی از انتظار و ارزش فعالیت مورد نظر است این نظریه‌ها از نظریّه هال و اسپنسر تأثیر پذیرفته‌اند و تلاش جدی را برای برّرسی ارتباط بین فکر و عمل انجام نمی‌دهند. دستة دیگر نظریه‌های شناختی، مفاهیم و فرآیندهای شناختی را می‌افزایند.
جستجو و جمع‌آوری اطلاعات، اسنادهای علّی ، قضاوتها، خود ارزشیابیها، نظامهای اجتماعی ، و غیره تعیین کننده‌های اساسی رفتار هستند، بر اساس این نظریه‌ها، شناختها قابل مشاهده هستند و می‌توانند دستکاری شوند و بطور علمی مورد بررسی قرار گیرند (طباطبائی ، 1381).

 

نظریه روانکاوی
در نظریه روانکاوی نیز رفتار ناشی از نیروهای پرتوان فطری تلقی می‌شد. فروید معتقد بود که دو نیروی اساسی ، امّا ناهشیار وجود دارد که عوامل انگیزشی نیرومندی در تعیین رفتار هستند، غریزه‌های زندگی که در رفتار جنسی تجلّی می‌کنند و نیز به زندگی و رشد انسان نیرو می‌بخشد و غریزه‌های مرگ که زمینه‌ساز اعمال پرخاشگرانه هستند و انسان را به سوی نابودی سوق می‌دهند. کار مایة غریزه‌های زندگی، شهوت یا زیست مایه است که به طور عمده بر فعالیتهای جنسی متمرکز است. غریزه‌های مرگ می‌توانند به شکل خودکشی و دیگر رفتارهای خودویرانگر متوجه درون شوند یا به صورت پرخاشگری به دیگران به سوی بیرون متوجه گردند. بنابراین فروید معتقد بود که میل جنسی و پرخاشگری دو انگیزة اساسی رفتار آدمی هستند، این انگیزه‌ها در دوران کودکی سربرمی‌آورند. امّا در نتیجة ممانعت پدر و مادر از تجلی آنها، سرکوب می‌شوند. لیکن هر تمایل سرکوب شده‌ای به صورت انگیزه‌های ناهشیار فعال باقی می‌ماند و به طور غیرمستقیم متجلی می‌شود.
انگیزه‌ها غالباً تحت تأثیر محرکهای درونی بروز می‌کنند و به طور طبیعی معطوف اشیای محیطی خاصی(مانند غدا، آب و جفت) می‌شوند. وقتی از انگیزش صحبت می‌کنیم غالباً توجه ما بر فعالیتی هدفدار متمرکز است، بر خلاف انگیزه‌های زیستی، انگیزه‌های روانی عمدتاً حاصل یادگیری هستند. این انگیزه‌ها در دوره‌های بعدی رشد ظاهر می‌شوند و وقتی اهمیت پیدا می‌کنند که نیازهای اساسی برآورده شده باشند.
نظریة روانکاوی و نظریة غرایز، هر دو نقش عمده‌ای در تحول مفهوم خردگرا از آدمی به یک دیدگاه انگیزشی داشتند که در آن رفتار آدمی ناشی از نیروهای ناهوشیار و خردگریز در درون هر فرد تلقی می‌شد (اتکینسون، ر. هیلگارد، ترجمة براهنی و همکاران ، 1368).

 

 

 


تفکّر در مقابل فعالیّت :
صاحبنظران رویکردهای ماشینی بر این باورند که یک شخص باید رفتار موجودات زنده را برای درک فرایند‌های انگیزشی آنها مشاهده کند، در مقابل شناخت‌گرایان معتقدند که باورها و اعتقادات و شناختهای افراد داده‌های مناسب و ضروری برای درک اعمال انگیزشی انسان است، ماشین‌گرایان فقط به شناسایی رفتار معتقدند و شناخت‌گرایان فرآیندهای ذهنی و تفکّر را در شناسایی رفتار انگیزشی فرد مؤثر می‌دانند (طباطبایی، 1381).

 

«نظریة روانشناسی ساده در نظریه اسناد»
به طور کلی هایدر بعنوان بنیانگذار نظریة اسنادی شناخته می‌شود، او کار خود را در یک بررسی ساده از روانشناسی عُرفی (عقل سلیم) مورد توجه قرار می‌دهد تا آنجائی‌که او با چگونگی افکار بشر دربارة علیّت سروکار دارد. بنظر هایدر بیشتر مردم، روانشناسان تازه‌کاری هستند که می‌کوشند رفتار دیگران را بفهمند تا دنیا را قابل پیش‌بینی‌تر کنند.
زبانی که هایدر به کار می‌برد و بسیاری از مفاهیم اساسی نظریة اسنادی از زبان معمولی و رایج گرفته شده است کلماتی از قبیل دادن ، گرفتن ، دریافت ، نگه‌داشتن ، باید و شاید و غیره مبانی روانکاوی مفهومی هایدر هستند، هایدر هدف خود را در روشن کردن بعضی از مفاهیم اساسی بیان می‌کند که بطور فراوان در روانکاوی و اسنادهای خام رفتار دیده می‌شود.
بر اساس نظریه هایدر بیشتر مردم برای پی بردن به چیزی:
1- ممکن است فرض کنند که رفتار شخص دیگری معلول عوامل و موقعیتی نظیر عوامل اقتصادی یا فش

خرید و دانلود دانلود مقاله بررسی رابطة بین منبع کنترل و رضایت‌زناشویی در


دانلود مقاله فیزیک اتمی

 

 

مقدمه
فیزیک اتمی- مولکولی که مربوط به فیزیک جدید است از زمانی متولد شد که دانشمندان متوجه شدند کوچکترین جزء در طبیعت اتم نیست بلکه اتم از اجزای کوچکتری به نام الکترون‌ها و هسته تشکیل شده است. یعنی اتم از هسته‌ای تشکیل شده است که الکترون‌هایی در اطراف آن می‌گردند
فیزیک اتمی به بررسی نقل و انتقال‌های الکترون‌های اطراف هسته می‌پردازد و خواص آنها را مورد بررسی قرار می‌دهد. یعنی ما در فیزیک اتمی کاری به این نداریم که هسته از چه تشکیل شده است بلکه هسته برایمان مرکزی با بار مثبت است و بیشتر توجه ما جلب الکترون‌های اطراف هسته می‌شود
سابقه ی تاریخی
مطالعه روی عنصرها به حدود ۲۵۰۰ سال پیش برمی گردد. دالتون در سال 1807 با استفاده از واژه یونانی اتم که به معنای تجزیه ناپذیر است ، ذره های سازنده عنصرها را توضیح داد. اگر چه امروز می دانیم که اتمها خود از ذرات کوچکتری تشکیل شده اند، اما هنوز باور داریم که اتم کوچکترین ذره ای است که خواص شیمیایی و فیزیکی یک عنصر به آن بستگی دارد.
جان دالتون نظریه اتمی ماده را به شرح زیر مطرح کرد :
- تمام عنصرها از اتم تشکیل شده‌اند . اتمها ذراتی تقسیم‌ناپذیر و تخریب ناپذیرند
- همه‌ی اتم‌های یک عنصر از لحاظ جرم و خواص شیمیایی یکسان‌اند, اما اتم‌های عنصرهای مختلف , جرم و خواص شیمیایی متفاوت دارند .
- یک ترکیب شیمیایی از به هم پیوستن اتم‌های مختلف با نسبت‌هایی که اعداد صحیح و کوچک‌اند , تشکیل می‌شود
- یک واکنش شیمیایی تنها شامل ترکیب , تفکیک یا نوآرایی اتم‌هاست به بیان دیگر , اتم‌ها در جریان یک واکنش شیمیایی نه به وجود می‌آیند و نه از بین می‌روند .
در حال حاضر می‌دانیم که جزء بسیار ناچیزی از ماده در یک واکنش شیمیایی قابل تبدیل به انرژی بوده و از این‌رو به جاست که از قانون "بقای جرم و انرژی " صحبت کنیم . همچنین تئوری دالتون نارسایی‌هایی دارد و برای مثال او به وجود مولکول چند اتمی از قبیل H2 و O2 برای یک عنصر پی نبرد و کوچک‌ترین ذره‌ی همه‌ی عناصر را اتم‌های منفرد پنداشت . همچنین آزمایش‌ها نشان داده‌اند که همه‌ی اتمهای یک عنصر دقیقاً جرم یکسان ندارند . اما با تغییر واژه‌ی "جرم" به "جرم اتمی میانگین" می‌توان تئوری دالتون را به کار برد .
جان دالتون بر اساس تئوری اتمی خود قانون دومی را بیان کرد که مبتنی بر داده‌های آزمایشی نبود . این قانون به عناصری مربوط می‌شود که با هم بیش از یک ماده‌ی مرکب ایجاد می‌کنند . بنابر قانون دوم دالتون "نسبت جرم‌هایی از یک عنصر را که به جرم معینی از عنصر دیگر ترکیب می‌شوند . می‌توان با اعداد صحیح کوچکی بیان کرد . " این گزاره را قانون "نسبت‌های چندگانه" می‌نامند .
الکترون نخستین ذره زیر اتمی
اجرای آزمایشهای بسیاری با الکتریسته ، مقدمه ای برای شناخت ساختار درونی اتم بوده است. کشف الکتریسته ساکن، وقوع واکنش شیمیایی به هنگام عبور جریان برق از میان محلول یک ترکیب شیمیایی فلزدار (الکتریسته یا برقکانت) ، و آزمایشهای بسیار روی لوله ی پرتو کاتدی منجر به شناخت الکترون شد. لوله پرتو کاتدی لوله ای شیشه ای است که بیشتر هوای آن خارج شده است.در دو انتهای این لوله دو الکترود فلزی نصب شده است . هنگامی که یک ولتاژ قوی بین این دو الکترود اعمال شود ، پرتوهایی از الکترود منفی (کاتد) به سمت الکترود مثبت (آند) جریان می یابد که به آن پرتوهای کاتدی می گوین. این پرتوها بر اثر برخورد با یک ماده ی فلوئور سنت نور سبز رنگی ایجاد می کنند. تامسون موفق شد نسبت بار به جرم الکترون را به کمک این آزمایشها اندازه گیری کند.پس از آن رابرت میلیکان توانست مقدار بار الکتریکی الکترون را اندازه بگیرد. به این ترتیب جرم الکترون نیز با کمک نسبت بدست آمده تامسون محاسبه شد.
بار الکترون کلون و جرم الکترون کیلوگرم است.
پرتو زایی
در حالی که تامسون روی پرتوهای کاتدی آزمایش می کرد، هم زمان بکرل فیزیک دانی که روی خاصیت فسفر سانس مواد شیمیایی کار می کرد با پدیده ی جالبی روبرو شد. این پدیده پرتوزایی و مواد دارای این خاصیت، پرتوزا نامیده شد.
بعد از آن رادرفورد به این موضوع علاقه مند شد و پس از سالها تلاش فهمید، این تابش خود ترکیبی از سه نوع تابش مختلف آلفا ، بتا، و گاما می باشد.
مدل اتمی تامسون
تامسون پس از کشف الکترون ساختاری برای اتم پیشنهاد کرد که در آن الکترون ها با بار منفی در فضای ابر گونه با بار مثبت پراکنده اند و جرم اتم را مربوط به جرم الکترون ها می دانست ، حال آنکه فضای ابرگونه مثبت را بدو ن جرم می دانست.
یکی از موارد بسیار مهمی که یک مدل اتمی باید توضیح دهد، مسئله جذب و تابش انرژی توسط الکترونها است. در مدل اتمی تامسون الکترونها در مکانهای تعادلشان ثابت می مانند. در اتمهای برانگیخته، مانند اتمهای اجسام در دمای زیاد، الکترونها حول مکانهای تعادلشان ارتعاش می کنند. چون نظریه الکترومغناطیس کلاسیک پیشگویی می کند که یک ذره باردار، هنگامی که دارای شتا است، مانند الکترون مرتعش، تابش تابش الکترومغناطیسی گسیل می دارد، درک کیفی تابش گسیل یافته توسط اتمهای برانگیخته بر پایه ی الگوی تامسون امکان پذیر بود. اما از نظر کمی نمی توان طیفهایی را که از راه تجربه مشاهده می شد توجیه کند.
رادرفورد که از شاگردان تامسون بود، نتوانست تشکیل تابشهای حاصل از مواد پرتوزا را به کمک مدل اتمی تامسون توجیه کند. و پس از آزمایشهای بسیار ، نادرست بودن مدل تامسون را اثبات کرد. او درسال 1911 در آزمایش خود ورقه نازکی از طلا را با ذرههای آلفا بمباران کرد، به امید آنکه همه ی ذره های پرانرژی و سنگین آلفا که دارای بار مثبت نیز هستند با کمترین انحراف از این ورقه نازک طلا عبور کنند. اما مشاهده کرد که تعداد کمی از ذرات منصرف شده خارج می شوند و تعداد بسیار کمی از آن به طور کامل منحرف شده و به عقب برمی گردند.
پس نتیجه گرفت که حتماً یک هسته کوچک در مرکز اتم وجود دارد که محل تمرکز بارهای مثبت است و تقریباً تمام جرم اتم نیز در درون این هسته است که توانایی به عقب راندن ذره های سنگین و پرانرژی آلفا را دارد.رادرفورد با استفاده از نتایج این آزمایش مدل اتم هسته دار را پیشنهاد کرد.در این مدل هسته دارای بار الکتریکی مثبت است.
مدل اتمی بور
در سال 1913 نیلز بور مدل اتمی خود را ارائه کردکه با برخی از داده های طیف نمایی مثلاً طیف اتم هیدروژن از نظر کمی تطبیق می کرد. مدل اتمی بور مشتمل بر اصول موضوع زیر بود:
1- الکترون درون اتم، تحت تاثیر نیروی الکتریکی بین الکترون و هسته، در یک مدار دایره ای شکل به دور هسته حرکت می کند و این حرکت تابع قوانین مکانیک کلاسیک است.
2- به جای بینهایت مداری که در مکانیک کلاسیک امکان پذیر است، برای الکترون تنها این امکان وجود دارد که در مداری حرکت کند که برای آن اندازه ی حرکت زاویه ای L مضرب درستی از h ثابت پلانک تقسیم بر دو پی باشد.
3- علی رغم این واقعیت که الکترون دایماً شتابدار است، اما در چنین مدار مجازی انرژی الکترومغناطیسی تابش نمی کند. به این ترتیب، انرژی کل آن، E ثابت باقی می ماند.
4- تابش الکترومغناطیسی در صورتی گسیل می شود که الکترونی که در آغاز در مداری با انرژی Ei در حرکت است، حرکتش را به طور ناپیوسته چنان تغییر می دهد که در مداری با انرژی Ef حرکت کند، بسامد تابش گسیل یافته از رابطه ی زیر تبعیت می کند Ei-Ej=hf
اصول موضوع مدل اتمی بور نکات مهمی را مطرح می کند که زمینه ی مکانیک کوانتوم جدید را فراهم ساخت.

 


نوترون
اکتشافات مواد رادیواکتیویته و ایزوتوپها پرسشهای جدیدی را درباره ساختمان اتمها مطرح کرد و پرسش هایی مطرح شد که هسته اتمی را در بر می‌گرفت.
در سال 1919 رادرفورد دریافت که وقتی گاز نیتروژن با ذرات آلفای حاصل از بیسموت ? 214 بمباران می‌شود، ذرات سریعی تولید می‌گردد که می‌تواند بیشتر از خود بیسموت ذرات درگاز سیر کند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   18 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله فیزیک اتمی


دانلود مقاله شهر دیجیتالی

 

 

 

 

 

 

 

شهر دیجیتالی

 

 

 

 

 


فهرست عناوین
عنوان صفحه
فصل1- مقدمه 1
فصل2- شهرهای دیجیتالی Amsterdam و Helsinki 3
فصل3- شهر دیجیتالی Kyoto 6
3-1- لایه اطلاعاتی 8
3-2- لایه رابط 12
3-3- لایه تکاملی 14
فصل 4- تکنولوژی شهرهای دیجیتالی 17
4-1- تکنولوژی برای تکمیل اطلاعات 17
4-2- تکنولوژی برای مشارکت عمومی 18
4-3- تکنولوژی برای نمایندگان اجتماعی 18
4-4- تکنولوژی برای امنیت اطلاعات 19
فصل 5- نتیجه گیری 21
مراجع و منابع 23
عنوان صفحه
ضمیمه 1- سرواژه ها 27
ضمیمه 2- لغت نامه فارسی به انگلیسی 28
ضمیمه 3- لغت نامه انگلیسی به فارسی 32
ضمیمه 4- ایندکس 34

 



فهرست اشکال و جداول
عنوان صفحه
شکل 1- تصویر واقعی شهر Helsinki 4
شکل 2- شهر دیجیتالی Amsterdam 5
شکل 3- ساختار سه لایه شهر دیجیتالی Kyoto 8
شکل 4- نقشه 2D شهر Kyoto 10
شکل 5- گرافیک 3D شهر Kyoto 12
شکل 6- اتوبوس های گردشگری دیجیتالی با راهنمای عامل 14
شکل7- راه رفتن در 3D شهر Kyoto 15

چکیده:
مفهوم شهرهای دیجیتالی ساختن صحنه ای است که در آن مردم در جوامع ناحیه ای می توانند به تبادل و مشارکت در دانش، تجربه و علایق متقابل بپردازند .
شهرهای دیجیتالی اطلاعات شهری (چه اطلاعات قابل دسترسی و چه اطلاعات بلا درنگ) را در هم ادغام کرده و فضاهایی عمومی در اینترنت برای مردمی که در این شهرها زندگی می کنند یا از آنها بازدید می کنند، ایجاد می نمایند.
شهرهای دیجیتالی در حال گسترش در تمام جهان هستند [V] و همراه با کامپیوتر و تکنولوژی وسایل ارتباطی تغییر می یابند. هیچ شهر دیجیتالی نمی تواند در وضعیتی ثابت باقی بماند.
کلمات کلیدی :گیرنده های حسی بلادرنگ - GIS -
اطلاعات بلا درنگ- نقشه 2D- گرافیک 3D-
محیط وب- پیکره- تکنولوژی- ارتباطات انسانی
اینترنت

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 8   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود  دانلود مقاله     شهر دیجیتالی