فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 14 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
حق الناس
مقدّمه:
حقوق بشر یکی از مهمترین مباحث مطرح در ایران معاصر است. اگرچه ایران «منشور ملل متحد»، «اعلامیه جهانی حقوق بشر»، «میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی» و «میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی» را (بهترتیب در سالهای 1324، 1327، 1354 و 1354) رسماً پذیرفته است و بخشهای مهمی از این اسناد بینالمللی در قوانین اساسی ایران از جمله فصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران گنجانیده شدهاست؛ اما نظام حقوق بشر چه در نظر و چه در عمل در جامعه ما با مشکل مواجه است. اما به لحاظ نظری، بسیاری از اصول بنیادین آن (از قبیل تساوی حقوقی همه انسانها فارغ از جنس و دین و تعلقات سیاسی) نادرست و معارض آموزههای الهی پنداشته میشود. اما بهلحاظ عملی، بسیاری از مواد اعلامیه و میثاقین و اصول مرتبط در قانون اساسی به شکل نهادینه نقض میشود.
در جامعهای که بهنام دین در آن حکومت میشود، و همه امور رسماً از منظر دین (ولو قرائتی خاص از آن) تبیین و تفسیر میشوند؛ طبیعی است که بحث «نسبت اسلام و حقوق بشر» یا «تعیین تکلیف حقوق بشر از منظر اسلام» بحثی ضروری و درعین حال چالش برانگیز باشد.
هرچیز که حقى از مردم در آن باشد، درحیطه حق الناس قرار مىگیرد. تاکید اسلام بر رعایت حق الناس آنچنان موکد است که مىگوید آنگاه که انسان از گناهان پیشین خود به درگاه الهى توبه مىکند، تا زمانى که حقوق ضایع کرده مردم را ادا نکند، توبهاش پذیرفته نخواهد بود. یعنى خدا حق خود را در کوتاهىها و تقصیرها و اهمالها در شرایطى که نشانههاى ندامت واقعى در فرد مسلمان آشکار شود، مىبخشد. اما حق مردم را در هیچ شرایطى نه.
آنانکه با پایمال کردن حقوق مردم (به انحاء مختلف) به ثروت و مکنتى رسیدهاند آنانکه که مستقیم و غیرمستقیم به حقوق دیگران تجاوز مىکنند و از این راه درآمدهایى بدست مىآورند و زندگیشان را اداره مىکنند، باید بدانند که چوب پایمال کردن حقالناس را هم دراین دنیا و هم در روز بازپسین به سختى خواهند خورد و هیچ توجیه و دلیل تراشى دراین مقوله کارساز نیست.
حق الناس، چونان اخگرى سرخ و سوزان است که بر دستان هرکس قرار گیرد، تا مغز استخوان را مىسوزاند، اما گاه فاصله زمانى پایمال کردن حق دیگران تا درک این سوزش، فاصلهاى طولانى است. خیلىها را در اطرافمان مىشناسیم که زندگى شیرین و مرفهى را براى خود وخانوادهاشان فراهم کردهاند، اما ناگهان در اوج لذتهاى دنیایى، بلایى سخت بر آنها نازل مىشود. عزیزشان سرطان مىگیرد، جوانشان به مرگى ناگهانى پرپر مىشود، ثرورتشان بناگهان بر باد مىرود، کانون وفاى خانوادگىشان لکهدار مىشود و... آنان انگشت حیرت به دهان مىگزند که این بلا از کجا برآنها نازل شد. اینطور مواقع- غیر ازمواردى که به امتحان الهى از مؤمن برمىگردد و حیطهاى کاملاً متفاوت است- باید در جستجوى ظلم به مسلمانى یا مسلمانانى در روابط گذشته برآمد و ردپاى این ظلم را در زندگى سرپرست خانوار جستجو کرد.
ایمان ما به ما مىگوید، آنکه حق الناس را پایمال مىکند، هیچ راه فرارى ندارد.
انسانى که اشرف مخلوقات نامیده شده و جهان با تمام امکانات، نعمات و مواهب براى وى و در خدمت او است در هر وضع و موقعیت و صرف نظر از جنس، نژاد، رنگ، خصوصیات موروثى و اجتماعى، مشخصات اخلاقى و عقیدتى، موجودى است آزاد و برخوردار از یک سلسله حقوق و باید در تمام جوامع با هر نوع حکومت و تحت هر سلیقه و برداشت بتواند از همه این حقوق و آزادیها بطور کامل برخوردار شود و تا زمانیکه در راستاى حق و قانون و در غیر جهت صدمه زدن به اجتماع و افراد دیگر حرکت کند هیچکس نباید در راه او مانعى ایجاد کند و به مقام والاى انسانیت او لطمه وارد آورد. اما هر گاه انسان از این حقوق و آزادیهای خداداد سوءاستفاده کند و یا دیگران را از تمامى یا برخى از این حقوق و آزادیها محروم سازد نه تنها زندگی اندوهباری پیدا خواهد کرد و با انواع مشکلات و مصائب روبرو خواهد شد بلکه از زندگى دیگران نیز سلب آسایش خواهد نمود و باعث دردسر و گرفتارى براى آنان خواهد شد.
هر فردى با توجه به حقوق طبیعى و الهى که خداوند دراختیار او قرار داده باید سعى کند که هم از حقوق خود صیانت و حفاظت بعمل آورد و هم با رعایت همه مصالح فرد و جامعه در راه اعتلاى یک جامعه انسانى و ایدهآل گام بردارد.
بدیهى است تحقق جامعهاى مترقى، ایدهآل و مدینهاى فاضله آرزوى هر کسى است. رسیدن به چنین جامعهاى چندان دور از انتظار نیست بشرط آنکه هر کس به سهم خود تلاش کند به حقوق و آزادىهاى دیگران احترام بگذارد و با قاطعیت جلوى انحرافات و ناهنجاریهاى اجتماعى بایستد.
حقوق مسلمانان نسبت به یکدیگر
رسول گرامى اسلام حضرت محمد(ص) فرمودند: براستى براى هر مسلمانى برعهده برادر مسلمانش شش حق وجود دارد: هنگام ملاقات بر او سلام کند، هنگام بیمارى به عیادتش برود، زمانى که عطسه کرد او را با عبارت یرحمک الله دعا کند و زمانى که مرد او را تشییع جنازه نماید، هنگامى که او را دعوت نموده دعوتش را اجابت نماید و آنچه براى خود دوست مىدارد براى او هم بپسندد و آنچه براى خود نمىپسندد براى او هم ناخوش بدارد.
هنگامى که سخن از حق و حقوق افراد نسبت به یکدیگر به میان مىآید معمولا در ذهن افراد حق و تکلیف فرزندان نسبت به پدر و مادر، حقوق والدین نسبت به فرزندان، زن و شوهر نسبت به یکدیگر، همسایه ها نسبت به یکدیگر، حقوقی که معلم بر شاگردان و بالعکس دارد و مواردى از این نمونه متبادر مىگردد لیکن حق و حقوقى که افراد نسبت به یکدیگر دارند از هر قشر و طیف و دستهاى، از هر جنس و صنف و طایفه ای دامنهاى بس وسیع دارد و در حقیقت وسعتی به اندازه جامعه اسلامى پیدا مىکند البته این امکان وجود ندارد که یک مسلمان نسبت به همه مسلمانان دیگر تمام این حقوق را مراعات کند اما در قرآن و احادیث مکررا توصیه شده است که هر فرد مسلمانى باید آمادگى اداى این حقوق را داشته باشد و آنچه که برعهده او گذاشته شده نسبت به دیگر مسلمانان بجا آورد و فکر نکند که وظیفه او منحصرا محدود به فرزند، والدین و همسایه مىشود. به عبارت دیگر همین که فردى مسلمان شد با اتکاء به همین خصیصه مسلمانى یک سری حقوق و وظایف بر او مترتب می گردد که باید در ایفاى آن تلاش نماید.
بطور مثال هر کس فریاد مظلومى را بشنود که کمک مىخواهد و او را کمک نکند مسلمان نیست. مسعود حسینى کارشناس حقوقى در این باره مىگوید: اگر حقوق افراد در جامعه پایمال شود و هر کس خودسرانه و بدون رعایت اصول قانونى در حیطه کارى دیگرى وارد شود امنیت و ثبات جامعه و نیزآزادى و حرمت افراد از بین رفته و به تدریج هرج ومرج و تباهى و استبداد و خودکامگى حاکم می گردد و جامعه به انحطاط کشانده مىشود.
وی اضافه مىکند اگر هر کس به سهم خودش حقوق دیگران را در همه زمینهها اعم از سیاسى، قضایى، اجتماعى و اقتصادى رعایت کند و متقابلا صیانت و رعایت حقوق خود را از جامعه مطالبه نماید در آن جامعه هیچگاه چیزى به نام تضییع حقوق نخواهیم داشت و محدوده حقوق فردى و اجتماعی افراد کاملا مشخص و شناخته شده خواهد بود.
این کارشناس مىگوید: خداوند با آنکه خود خالق و مالک هستى است و همه جا حاضر و ناظر بر اعمال بندگان خویش است با این حال به بندگان خویش اختیار و آزادى داده است و آنها را در حیطه کارى خودشان آزاد گذاشته است و حتى خودش در اعمال و افعال اختیارى آنان وارد نمىشود و دخالت نمىکند از این رو جاى دارد مردم نیز در حیطه کارى خداوند وارد نشوند و حق الهى را محترم شمارند و حرمتش را نگاه دارند همچنین شایسته است که مردم با رعایت آزادى و اختیار خودشان در امور دیگران دخالت نکنند و حقوق یکدیگر را رعایت نمایند چرا که رعایت این حقوق از اختصاصات جامعه مدنى نبوى است.
وى تصریح مىکند: فرآیند رشد و هدایت در یک جامعه الهی با رعایت اصل آزادى و حفظ حقوق متقابل تحقق مىیابد نه با زور و سلطه و از این جاست که وظیفه خطیر مسئولین نظام اسلامى مشخص مىشود که باید آنچنان به عدالت و انصاف رفتار نمایند که ضمن راهنمایى و هدایت مردم موجبات رعایت حقوق آنان را به گونهاى فراهم سازند که حتى به اندازه ذره ناچیزى حقوق آنان تضییع نگردد.
حق الناس وظیفه بزرگی بر گردن مردم و مسئولین
«حق الناس» یکى از عالىترین مفاهیم حقوقى در اسلام است. عباسعلى کامرانیان پژوهشگر مسائل دینى در این باره معتقد است که رعایت حقوق مردم یا به عبارت دیگر «حق الناس» یکى از وظایف بزرگى است که برعهده مسئولین و مردم گذاشته شده است و عدم رعایت آن توسط مسئولین و مردم، موجب بروز مشکلات عدیده فردى و اجتماعى در جامعه مىشود.
به عنوان مثال یکى از حقوق مردم که بر مسئولین مترتب است اجراى عدالت اجتماعى است. اگر مسئولین در عرصه اقدامات و کارهای خویش عدالت را مدنظر قرار داشته باشند، مىتوان گفت که حقوق مردم را به تمامی رعایت کردهاند و زمینه لطمه به حق الناس را از بین بردهاند، زیرا یکى از اهداف بزرگ انبیاء برقرارى عدالت بوده است چنانکه خداوند متعال در آیه 25 سوره حدید مىفرمایند: ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند...
اگر به عدالت اجتماعى از این دیدگاه بنگریم که عدالت یعنی دادن حق هر کس به او، متوجه خواهیم شد که یکی از سرفصلهاى بزرگ اداى حقوق مردم، بسط و گسترش عدالت اجتماعى است.
از این که بگذریم در بین مردم نیز اگر قاعده و قانون درست حکمفرما نباشد، زمینههاى تضییع حقوق عمومى فراهم مىشود.
وی مىافزاید: رعایت حقوق مردم در محل کار و کسب و در عرصه اجتماع شامل مصادیق مختلفى مىشود مثلا کسانى که حقوق شرعى خویش مانند خمس و زکات را پرداخت نمىکنند به حق خود و دیگران و خصوصاً فقرا و نیازمندان تجاوز مىکنند.
خداوند متعال در آیات 35 و 34 سوره توبه به این حقیقت اشاره مىفرمایند: کسانى که طلا و نقره را ذخیره مىکنند و بخاطر دنیا دوستى آنها را در راه خدا انفاق نمىکنند را به عذاب دردناک بشارت بده، روزى که طلا و نقره هایشان در آتش گداخته شود و با آنها پیشانى، پشت و پهلوهایشان را داغ کنند و فرشتگان عذاب به آنها گویند:
این است نتیجه ذخیرهسازى زر و سیم در دنیا و نپرداختن حقوق فقرا. اکنون عذاب آتش و سیم و زرى را که می اندوختید بچشید.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 14 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
XSL، در واقع دارای دو راستا می باشد، تبدیلات XSL یا XSLT (نگارش 1.0 که یک معرفی W3C است و نگارش 1.1 که ارائه شده است) و اشیاء قالب بندی XSL یا XSLFO. هر کدام هنگامی که واردکار با داده های XML می شوند، برای انجام وظایف متفاوتی طراحی می شوند.
XSLT اجازه می دهد محتوای XML را بگیریم و به هر شکل دیگری تغییر دهیم، ممکن است آن شکل دیگر، یک صفحة XTML یک فایل متنی یا حتی یک سند XML دیگر باشد. می توانیم محتوایی که می خواهیم نمایش داده شود را انتخاب کنیم و محتوا را اضافه کنیم یا حتی محتوایی را که آنجا وجود دارد اجرا کنیم. XSLT با تبدیل XML به HTML و افزودن اطلاعات شیوه CSS عمل می کند بلکه اساس آن CSS است و اساساً از همان صفحات و مقادیر استفاده می کند. در این صورت چه نیازی به آن داریم؟ چرا منحصراً از CSS استفاده نکنیم؟ یکی از نکات قوت XML، این است که می توان در محیطهای مختلف از آن استفاده کرد، نه تنها در مرورگر. به همین دلیل است خود را در موقعیتی ببینید که محیط کاری شما، کد XML را می شناسد ولی از HTML که در برگیرندة اطلاعات شیوه است یا به آن مراجعه می کند، چیزی متوجه نمی شود.
اشیاء قالب بندی XSL به عنوان بخشی از «درخت نتیجه» که بعد از تبدیل به دست می آید، می باشد، و می توانند توسط هر برنامه کاربردی که از آن پشتیبانی کند، پردازش شود.
آماده سازی
برای استفاده از معرفی لازم است آخرین نگارش MSXML3 دریافت شود.
نصب MSXML3
با وجود اینکه، دریافت و نصب MSXML3 شاید بسیار راحت به نظر برسد، گزارشات بسیار زیاد از سیستم ها رسیده است که پردازش کل XSL بعد از عملیات نصب، متوقف می شود. کاربران دو گزینه انتخابی دارند:
نصب MSXML3 در مد "side- by- side" که پیش فرض می باشد. ابتدا از ایجاد backup در C;\windows\system\MSXML.DDL مطمئن شوید. اگر این فایل خراب شد و پردازش XSL متوقف گشت، باید با جایگذاری backup، حداقل اجازة استفاده از گزینة انتخابی زیر را بدهد.
ادامه نصب پیش فرض و استفاده از پیش نویس کاری، اکثر اطلاعاتی که در این متن تحت پوشش قرار گرفته، برای هر دو حالت یکی هستند و ما فقط به یک استثنایی که در آنجا مثل هم نیستند، اشاره خواهیم کرد. بعداً، هنگامی که به پردازش XSLT روی سرویس دهنده (به جای سرویس گیرنده) می پردازیم، می توانیم از معرفی کامل آن برای تولید صفحات XHTML استفاده کنیم که در این صورت لازم نیست در هنگام ساخت برنامة کاربردی خود، نگران پشتیبانی مرورگر از XSL باشیم.
نصب MSXML3 از مراحل زیر است:
1 – مطمئن باشید که بر روی ماشین خود برنامة Windows Installer دارید. می توان از این آدرس آن را دریافت کرد:
http:\www.microsoft.com/msdwnload/
این نرم افزار را نصب کنید، مرورگر را ببندید و دوباره آن را باز کنید.
2 – نرم افراز را از روی اینترنت دریافت کنید. ما همراه اینترنت اکسپلرر از نگارش منتشر شده MSXML3 استفاده می کنیم که این نرم افزار در آدرس زیر پیدا می شود:
http:\msdn.microsoft. com/
هشدار: اگر نگارش قبلی MSXML را نصب کرده باشید، شاید لازم باشد آن را در اینجا ارتقا دهید. زیرا بعضی از نتایجی که در این فصل خواهیم دید، با نگارشهای قبلی متفاوت است.
3- از C:/windows/system/MSXL.DDL یک کپی به عنوان backup بگیرید، همان طور که قبلاً به آن اشاره شد.
4 – با دو بار کلیک کردن روی فایل msxm13.exe فایل دریافت شده از روی اینترنت را اجرا کنید.
5 – گاهی اوقات، در صورتی که پیش فرض، مد "side-by-side" باشد (که DLL قبلی را دست نخورده نگه می دارد) ممکن است نصب کامل نشود. شاید لازم باشد که یک فایل نصب دیگر، xmlinst.exe را اجرا کنید. که آن را می توان از آدرس زیر دریافت کرد:
http:\msdn.microsoft. com/downloads/default.asp?URL=/
cod\sample.asp?url=/msdn-files/027/001/469/msdncompositedoc.xml
پس از اینکه آن را دریافت کردید، روی آن دوباره کلیک کنید تا از حالت فشرده خارج شود. توجه داشته باشید که در کجا از حالت فشرده آن را خارج کرده اید. در پنجرة اعلان فرمان (Commad Prompt) به آن شاخه بروید و این را تایپ کنید:
Xmlipst
در این صورت، نصب کامل خواهد شد.
هشدار: با وجود این، مایکروسافت هنوز هم هشدار می دهد که بعضی از سیستم های ممکن است بعد از اجرای xmlinst.exe ناپایدار شوند. پس تنها در صورتی که نمی توانید برای گذراندن تست به زیر، به مرحلة نصب برسید، آن را اجرا کنید. برای خنثی کردن اثرات xmlinst.exe پیشنهاد می شود به شاخة مناسب بروید و تایپ کنید:
umlinst /u
معرفی جاوا
شاید توجه کرده باشید که تا به حال دربارة اینکه از چه سیستم عاملی استفاده می کنیم، صحبت نکرده ایم، زیرا هیچ فرقی نمی کند. XML تنها متن است و بر روی هر سیستم عاملی که بتوان یک فایل متنی ساخت، می تواند ساخته شود.
به هر حال معمولاً برنامه نویسی واقعی، محدودکننده تر از آن است. علاوه بر این، شما هنوز نمی توانید برنامه ای مثلاً برای اَپل مکینتاش بنویسید و آن را به همان شکل در ویندوز 98 اجرا کیند.
البته، این مساله به خوبی اصلاح شده است. عملکرد داخلی هر سیستم عامل و کامپیوتری با بقیه متفاوت است، بنابراین یک برنامه حتماً باید زبان مناسب برای صحبت کردن با آنها را می دانست. همچنین ممکن است تصور کنید، این کار با طبیعت وب چندان سازگار نیست، چون وب جایی است که یک مطلب باید بتواند به طور مجازی از طریق هر نوع سیستمی مورد دسترسی قرار گیرد. بنابراین، قبل از اینکه فردی بخواهد یک زبان فراگیر و جهانی پیشنهاد کند، تنها این مساله مهم بود.
در این حالت، آن فرد شرکت Sun Microsystems بود. سان پیش از آنکه اعلام کند که روی جاوا (زبان برنامه نویسی که در محیطهای مختلف قابل اجراست) کار می کند در حیطة کاری اینترنت وجهة خوبی داشت. زیرا در آن زمان، تمام سرویس دهنده های اینترنت روی سیستم عاملی به نام یونیکس اجرا می شدند و درصد بالایی از آنها از سولاریس (نمونه ای از یونیکس شرکت سان) استفاده می کردند.
التبه، در آن زمان ماشینهای رومیزی زیادی وجود نداشتند که از یونیکس استفاده کنند، بنابراین اختلاف زیادی بین نرم افزاری که روی سرویس دهنده اجرا می شد و نرم افزاری که می توانست روی مرورگر یا سرویس گیرنده اجرا شود وجود داشت.
جاوا تمام آنها را تغییر داد.
کلید موفقیت جاوا در ایدة JVM یا ماشین مجازی جاوا است. JVM بین کد و سیستم عامل قرار می گیرد و به عنوان یک مفسر کار می کند.
بنابراین تا زمانی که برای سیستم عامل شما اعم از ویندوز 98، یونیکس یا حتی هر چیزی که خودتان نوشته باشید یک JVM وجود داشته باشد کد جاوای یکسانی بر روی سیستم اجرا خواهد شد. بدین ترتیب شعار «یکبار نوشتن، در هر جایی اجرا شدن» برقرار می باشد.
توجه: کسانی که دقت بیشتری دارند توجه خواهند داشت که در آخرین سالهای دهة 90، بین تولید کنندگان اصلی بر سر نگارشهای بهینة جاوا برای سیستم عاملهای خاص عدم هماهنگی و اختلاف پیش آمد. این مساله به برنامه های Java Compatible , 100% Pure Java, SUN منتهی شد. فقط بر نرم افزار Pure Java تکیه خواهیم کرد.
انتخاب عباراتی برای توصیف نوع JVM به عنوان یک مفسر، لازم بود. برنامه نویسانی که در زبانهایی مثل C++ حرفه ای هستند، متوجه خواهند شد که دو نوع زبان وجود دارد: زبانهای کامپایل شدنی و زبانهای تفسیر شدنی یک زبان کامپایل شدنی (مثل C یا C++) ابتدا نوشته می شود و بعد به زبان محلی سیستمی که روی آن اجرا خواهد شد. ترجمه می شود. این روش عملیات را سریع می کند. نقطه ضعف این روش آن است که چون برنامه ای به زبان محلی خاص آن سیستم ترجمه شده است. به طور کلی نمی تواند در یک محیط دیگر به کار رود، از طرف دیگر، یک زبان تفسیر شدنی مثل بیسیک یا هر زبان اسکریپت دیگر، تا هنگام به اجرا به زبان محلی ترجمه نمی شود که این ویژگی، قابلیت حمل برنامه را بالاتر می برد.
در این صورت جاوا در کدام دسته قرار می گیرد؟
در واقع، در جایی بین هر دو یک برنامة جاوا به «بایت کد» کامپایل، سپس در هنگام اجرا شدن توسط JVM تفسیر می شود. در دورانی که جاوا معرفی می شد، شرکت سان یک کامپایلر JIT را هم اضافه کرد که کد را درست قبل از اجرا شدن کامپایل می کرد و سبب بهبود کارایی سیستم می شد. به هر حال به منظور افزایش قابلیت حمل، در حال حاضر تصور می کنیم که جاوا یک زبان تفسیر شدنی است.
پس، کل این مباحث به چه معنا است؟
به این معنا است که چون جاوا به هیچ سیستم عامل خاصی مربوط نمی شود، یک انتخاب مناسب، برای توسعة برنامه های کاربردیی است که به هیچ محیط خاصی مربوط نمی شوند. اکثریت ابزارها و برنامه های کاربردی توسعة برنامه های کاربردی XML در جاوا تولید می شوند و ما هم از این شیوه پیروی خواهیم کرد.
نصب Java 2 SDK
قبل از اینکه حتی بتوان در مورد اجرای برنامه های کاربردی و نوشتن هر برنامه ای در جاوا فکر کرد، باید چند نرم افزار نصب کرد. ابتدا به یک JVM نیاز داریم. همچنین کلاس های اصلی یا برنامه هایی که ساختار زیر بنایی زبان را شکل می دهند لازم هستند، در نهایت، به کامپایلری احتیاج داریم که برنامة ما را به بایت کدی که JVM را می فهمد برگرداند.
محل گرفتن Java 2 SDK
جایی که می خواهید از آن کامپایلری بگیرید به اینکه چه سیستم عاملی را اجرا می کنید بستگی دارد. SUN Microsystems از نگارشهایی برای مایکروسافت ویندوز، لینوکس و همین طور سولاریس پشتیبانی می کند. JVM های قابل دسترسی دیگری هم از شرکتهای دیگری مثل اپل، مایکروسافت و آی بی ام وجود دارند. برای دریافت کردن از شرکت سان، آدرس روبه رو را به مرورگر خود بدهید:
http:// java . sun .com/ j2se/
اگر نام سیستم عامل شما روی آن صفحه نبود به این آدرس بروید تا لیستی از نگارشهای موجود در را دریافت کنید:
http:// java . sun .com/cgi-bin/java-ports.cgi
مطمئن شوید که SDK را بگیرند نه اینکه فقط یک محیط زمان اجرا بگیرید. به عنوان مثال MacOS را پیدا می کنید و لینک مقابل آن را دنبال می کنید. صفحه ای را پیدا خواهید کرد که مراحل ضروری برای رسیدن به MRJ 2.2.2 را توضیح می دهد
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 37 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
تاریخ پیدایش شهر
نگاه اجمالی
اگر با این سوال شروع کنیم که شهر چیست؟ بدون شک باید به تاریخ پیدایش شهر نیز توجه کنیم، زیرا تعریف شهر بدون توجه به این که شهر در چه زمان و مکانی پدید آمده است میسر نخواهد بود. موجب جالب توجه این است که شهرها نسبت به تاریخ زندگی بشر عمر کوتاهی درند. اولین شهرهای جهان در5500 سال پیش پدید آمد. این دور زمانی شامل تمام تاریخ نوشته شوده بشر میشود، چون ثبت وقایع با پیدایش شهر
توام بوده است. اما در عین حال نسبت به عمر بشر در کره زمین که چیزی در حدود نیم میلیون سال و تاریخ پیدایش هموسپینس (Homosapiens) که حدود 40000 سال است، دورهای نسبتا کوتاه میباشد. در هر حال برای یافتن منشا پیدایش شهر ناچار هستیم که به تاریخ آثار باستانی رجوع کنیم. ابزار باقی مانده و ابنیه تاریخی تا حدودی کمک میکنند. باد کوشش کنیم تا در این آثار تصویری از فرهنگ انسانهای اولیه و تصویر آنها زمان و مکان پیدا کنیم.
تاریخچه پیدایش زمین
اولین شهرهای جهان برمبنای نظر کوردن چیلد در بین النهرین حدود 300سال قبل از میلاد مسیح پدید آمدند و شهرهایی را بوجود آوردند که بین 12000 تا 24000 نفر سکنه داشتند. بعضی ازجامعه شناسان شهر مانند راسیزمن اظهار میدارند که علت پدید آمدن شهر را نمیدانند و بعضی دیگر معتقدند که پیدایش شهر بخشی از تکامل اجتماعی بوده است پس از این که انسان از مرحله اقتصاد معیشتی عبور میکند و کنترل محیط را بیشتر در اختیار میگیرد برای ساختن شهر آمادگی پیدا میکنند، یعنی توانایی ساختن محیط اجتماعی پیچیدهتری را به دست میآورد.
در هر صورت برای پیدایش شهر انسان باید از مرحله ابتدایی تنازع بقا عبور کند و وابستگی انسان به طبیعت بطور نسبتی کمتر شده ، وابستگی اجتماعی او بیشتر میشود.
همان طور که قبلا ذکر شد اولین شهرهای جهان حدود 3500 قبل از میلاد مسیح در بین النهرین در درههای حاصلخیز دجله و فرات بوجود میآیند. شهرهایی مانند کیش ، «اور» ، «لاگاش» ، «بابل» ، آشور ، سومر و نینوا. آنگاه در مصر باستان حدود 3100 سال قبل از میلاد مسیح شهرهایی مانند «تبس» و «ممفیس» در کنار رودخانه نیل شکل میگیرند و در حدود 2500 سال قبل از میلاد مسیح شهرهایی مانند «موهنجودارو» و «هاراپا» در کنار رودخانه سند بوجود میآیند. در حدود 1500 سال قبل از میلاد مسیح شهرهایی در دره زرد ساخته میشوند. شهرهای یونان و روم جدیدتر هستند و به 300 تا 400 سال قبل از میلاد مسیح باز میگردند. در نیم کره غربی در قاره آمریکا بین 300 سال قبل از میلاد مسیح تا 300 سال بعد از میلاد در تمدن ما یا شهرهایی بوجود میآیند که به دلایل نامعلوم از بین میروند.
وجه تمایز سکونت گاه شهری از نظر گوردون چایلد
• پیدایش تمایز متحصصین تمام وقت مانند روسا ، روحانیون ، نویسندگان و کارکنان حمل و نقل. این متخصصین خدمات خود را در مقابل مواد غذایی که کشاورزان تولید میکردند ارائه میدادند. در شهرهای باستانی جذب بین النهرین روحانیون غذا ، مسکن و پوشش خود را از طریق خراج تامین میکردند. این خراج یا نوعی مالیات توسط مدیران معابد از کشاوران و روستائیان تامین میشد. شهرهای اولیه جمعیت کمی را در خود جای میدادند چون تکنولوژی کشاورزی هنوز نمیتوانست تولید مازاد زیادی داشته باشد . عده کمی از تولید مواد غذایی رها شده بودند.
• خصلت دیگری که چایلد به آن اشاره میکند تراکم بیشتر جمعیت در مناطق شهری است که نسبت به جمعیت دهات نوسنگی به مراتب بیشتر است. چون افراد شهرنشین برای تولید مواد غذایی به زمینهای وسیع نیاز ندارند. جمعیت شهرهای سومر در حدود 7000 تا 20000 نفر بوده است و اروک جمعیتی در حدود 50000 نفر داشته است و مساحت آن در حدود 1100 ایکر بوده است.
• منوط به شکل جالب توجهی در شهرهای اولیه توسط هنرمندان که تخصصی کار میکردند خلق شده است، پیدایش خط و مفهوم اعداد در اولین شهرهای جهان پدید میآید. در ابتدا کارکرد اصلی خط و اعداد ثبت میزان مواد غذایی ذخیره شده ، احشام یا نقل و انتقال زمین بوده است. بناها عظیم و با شکوه که نمایشگر تولید مازاد جامعه بودند در شهرها ساخته میشوند.
• اشکال ابتدایی ریاضیات و نجوم توسط بخشی از جمعیت که با سواد بودهاند بوجود میآید. محاسبه زمان با استفاده نجوم شکل میگیرد و حتی سومریها از این طریق زمان آبیاری مزارع خود را تعیین میکردند. معابد سومری با معماری جالب توجه آن ، بدون دانش ریاضی نمیتوانسته ساخته شود.
• تجارت خارجی به علت وجود تولید مازاد پدید میآید و حتی در شهرهای اولیه هم وجود داشته و با اهمیت بوده است، که نمایشگر وابستگی متقابل جوامع به یکدیگر ، فراتر از روابط محلی میباشد. مثلا چوب و سنگ در سومر کمیاب بوده و اغلب از طریق تجارت تامین میشده است.
• جامعهای با ساخت طبقاتی در اثر توزیع نا برابر منابع و فعالیتهای تخصصی پدید میآید. برگزیدگان کارکردهای مهمی را در جامعه عهدهدار بودند، اغلب دینی ، سیاسی و نظامی. شیوه زندگی آنها تفاوت آشکاری با روستائیان کشاورز داشت. جواهرات ، اشیا خانگی ، آلات موسیقی و دیگر اشیایی که در مقبرههای سلطنتی اور کشف شده نمایشگر سطح بالای زیباشناسی و تکنیکی این فرهنگ است، و نیز نمایشگر زندگی مرفه برگزیدگان است.
اولین تشکل شهری
اولین شهرهای جهان دیوار نداشتند. بنایی که شاید بتوان آن را دژ یا قلعه گفت محل سکونت حاکم یا پادشاه بود که معمولا نوعی معبد هم در کنار آن دیده میشود. این حاکم اولیه مقم روحانی نیز داشته است. در این حاکم اولیه شکلی از قدرت معنوی و مقدس در کنار نیروی بدنی قوی با یکدیگر آمیخته شده بود؛ کسی که میتوانست بر محدودیتهای طبیعی غلبه کند. بنابراین در اولین شهرهای جهان نخستین شکل حکومت و سیاست نیز در غالب یک چنین شخصیتی ظاهر میشود. دژ اولیه به تدریج مجللتر میشود، بطوری نمایشگر قدرت سمبولیک حاکم است و در اطراف این مجموعه دژ و معبد دیواری کشیده میشود و شهرها در اطراف این هسته اصلی ساخته میشوند.
اولین شهرهای جهان در مناطقی ساخته میشوند که نه تنها از حاصلحخیز و پر آب هستند بلکه از نظر جغرافیایی حاصلخیز و پرآب هستند بلکه از نظر تردد و حمل نقل نیز در موقعیت خوبی قرار دارند. شهر برخلاف روستا متشکل از اقوام گوناگون است؛ مکانی است که تبادل فرهنگی گوناگون ممکن میگردد و یکپارچگی ذهنی ضعیف میشود. و به تدریج شخصیتهای متفاوت در شهر شکل میگیرند. برخورد فرهنگها نقش عمدهای در توسعه و پیشرفت تکنولوژی و دانش و توسعه تمدن بشر داشته است.
تبریز : شهر اولین ها
اولین چاپخانه در سال 1227 توسط شاهزاده عباس میرزا در تبریز تاسیس شد و 12 سال بعد دومین چاپخانه در تهران تاسیس گردید.
* برای اولین بار کتب خارجی در تبریز ترجمه گردید که از آن جمله عبارتند از: پطر کبیر،شارل دوازدهم،اسکندر کبیر،... .
* اولین رمان ایران به نام((ستارگان فریب خورده- حکایت یوسف شاه سراج)) توسط میرزا فتحعلی آخوند زاده در تبریز به رشته تحریر در آمد.
* اولین دایرهّ المعارف توسط محمد رضا زنوزی تبریزی نوشته شد.
* اولین کتابخانه عمومی توسط میرزاحسن خان خازن لشگردر سال 1312 در تبریز تاسیس شد.
* اولین سینمای ایران پس از پنج سال از اختراع جهانی آن(توسط برادرن لومیر) ، در تبریزبا نام سولّی(آفتاب) تاسیس گردید.
* اولین نمایشنامه وتئاتر در تبریز به سال 1261 شکل گرفت.
* اولین عکاسخانه توسط قاسم میرزا در تبریز راه اندازی شد.
* اولین فوتبالیست شاغل در اروپا(بلژیک) به نام حسین صدقیانی از اهالی تبریز در سالهای 1309-1311 بهترین گل زن باشگاههای این کشور بود و در فینال جام باشگاههای بلژیک با به ثمر رساندن سه گل باعث قهرمانی تیم رویال شالروا اسپورتینگ کلوپ در مقابل تیم بروکسل گردید.
* در زمینه پزشکی نخستین طبیب محصل فرهنگ نخستین کتابهای پزشکی - نخستین آبله کوبی - نخستین دانشکده پرستاری مامائی - نخستین دندانهای مصنوعی - اولین عمل قلب باز - پیوند قلب برروی سگها و نخستین عمل پیوند کلیه توسط دکتر جواد هیات در سال 1347 در تبریز به انجام رسید.
* اولین هوانورد ایرانی به نام کلنل محمد تقی خان پسیان از اهالی تبریز بود.
* اولین کارخانه اسلحه و مهمات در شهر تبریز بنا نهاده شد .
* اولین کارخانه چینی سازی در شهر تبریز ساخته شد.
* اولین کارخانه تولید برق در این شهر و اولین خیابانی که در آن از چراغهای برقی استفاده شد خیابان چراغ گازی تبریز بود.
* اولین ضرابخانه ماشینی و انتشار اسکناس از فعالیت های این شهر اولین ها بود.
* اولین شهر ایران که صاحب تلفن شد تبریز بود .
* اولین انجمن زنان در تبریز توسط صاحب سلطان خانم تشکیل گردید .
* اولین بلدیه و نظمیه پلیس مردمی و شهرداری ایران متعلق به تبریز است.
* اولین مهمانخانه توسط میرزا اسحق خان معززالدوله در تبریز پذیرای مهمان گردید .
* اولین مدرسه کر و لال ها توسط جبارباغچه بان و اولین مدرسه نابینایان توسط یک میسیون آلمانی و اولین مدارس حرفه ای و بازرگانی توسط محمدعلی تربیت واولین کودکستان توسط ابوالقاسم فیوضات در تبریز بنا گذاشته شد.
* اولین پایگاه لرزه نگاری در تبریز (شهر زلزله خیز) بنا گذاشته شد.
شهر آنچه به اینجا پیوند دارد... آسمان خراش طراحی و محوطه سازی فضای سبز اندیشه های ابن خلدون قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، فصل چهارم، اقتصادی و امور مالی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران فصل هفتم، شوراها امپراتوری های اروپا رده بندی زیستی جامعه شناسی معرفت دورکیم جغرافی آرمانشهر ایرانی شبکه معابر شهر سبکهای شهرسازی در ایران قبل از اسلام سبک شهرسازی پارتی سیر مدیریت شهری در ا یران استان آذربایجان غربی استان اصفهان سیر مقررات شهرسازی در ایران جامعه شناسی قشرها و نابرابریها جامعه شناسی خانواده جامعه شناسی کار جامعه شناسی شهری عوامل موثر در بازی تاریخ پیدایش شهر شهر و ده از دیدگاه جامعه شناسان شهر صنعتی کلان شهر نظریه زیمل در مورد کلان شهر و حیات ذهنی انگیزه ، آرزو در روستا انواع نظریههای جامعه شناسی شهری شهر در کشورهای توسعه نیافته شهر قبل از انقلاب صنعتی شهری شدن در آغاز انقلاب صنعتی شهری شدن بعد از انقلاب صنعتی بوم شناسی مکتب شکاکیون طرح اتاق امن مزایای اتاق امن اوتونیت طراحی و محوطه ساز فضای سبز
طی دهه های اخیر از سوی اندیشمندان علوم جغرافیا، جامعه شناسی،اقتصاد، جمعیت شناسی و برخی علوم دیگر، تعاریف متعددی از شهر ارائه شده است و جامعهشناسان از جمله انگلس و مارکس شهر را محل تمرکز جمعیت، ابزار تولید، سرمایه، نیازها و احتیاجات و غیره می دانند که تقسیم کار اجتماعی نیز در آنجا صورت گرفته است. جغرافی دانان ، شهر را منظرهای مصنوعی از خیابانها، ساختمانها، دستگاهها و بناهایی می دانند که زندگی شهری را امکانپذیر میسازد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 52 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
مقدمه
انسان همواره با انبوهی از گزینههای رفتاری رو به دوست که فقط میتواند از شمار محدودی از آنها برگزینند: چشم خود را به بعضی از دیدنیها بدوزد، به بخشی از شنیدهیها گوش فرا دهد، دست، پا و سایر اندامهای خود را برای انجام برخی از کارها به کار گیرد. همگام با رشد قوای بدنی، فکری و عاطفی، و در هم تنیدن روابط گوناگون اجتماعی و افزایش اندوختههای علمی و مهارت علمی، دایرة گزینهها به صورت تصاعدی گسترش مییابد، به طوری که هر لحظه هزاران کار امکان انجام مییابد و گزینش دشوار و دشوارتر میشود.
برای ترجیح و تعیین گزینهها، عوامل گوناگونی وجود دارد که از جمله میتوان به شکوفایی غرایز و افزایش خواستههای آنها، احساس ناامنی و نیز به عادت، تقلید، تلقین و سایر عوامل روانی و اجتماعی اشاره کرد. اما مهمتر از همه، عامل عقلانی یعنی «گزینش آگاهانه» است که با در نظر گرفتن همة گزینهها و بررسی تأثیر هر یک در سعادت و کمال نهایی انسان، ترجیح و تعیین گزینههای برتر، والاتر و ارزشمندتر را به عهده میگیرد و نقش خود را در شکل گیری ارادة انسانی ایفا میکند. راز برتری حقیقی انسان را باید در برخورداری از همین عامل و به کارگیری آن جستجو کرد.
در این مقاله سعی شده است که تمامی عوامل و ابزاری که رادر شناخت ابعاد وجودی انسان مهم میباشند را بررسی کرده و به عنوان الگویی برای رسیدن به موفقیت به معنای واقعی آن قرار داد باشد که مقبول باشد.
اومانیسم یا اصالت انسان بطور اعم به نظامی فلسفی یا اخلاقی گفته میشود که انسان مدار و فردگر است و انسان و خواست و ارادة او را محور همة امور میداند. اما به طور اخص به نهفتی گفته میشود که در قرن چهاردهم میلادیدر اروپا پدید آمد که در آغاز با کلیسانی نقی نداشت اما بعد از مدتی به مخالفت با ارباب کلیسا پرداخت و به جرح و تعدیل متون مذهبی پرداخت. با حاکمیت بینش افسانگرا یا نه در فرهنگ اروپا همه چیز دگرگون شهر چون تا آن زمان همة فعالیتها جنبه ی الهی داشت و انسان از جایگاه ویژهای برخوردار بود و اعتقاد بر این بود که حضرت مسیح برای نجات او آمده همچنین در سلسله مراتب همتی انسان در زمرة مخلوقات قرار داشت، عنایت و مقصود او خداوند بود و هستی او منوط به ارادة خداوند بود و خلاصه همة امور حول محور اعتقاد به خدا دور میزد. اما در بینش جدید انسان جایگزین خدا شد مرکز ثقل تمام ارزشها و عنایت همة امور قرار گرفت. انسان خود را بریده از آسمان و پیوند خورده با زمین میدانست و رستگاری و بهشت موعد را در زمین طلب میکرد. هدفش کسب علم و در نهایت تحصیل قدرت بود زیرا منادیان علم جدید هدف اصلی علم را تحصیل قدرت و سلطة انسان بر طبیعت میدانستند. به هر ترتیب انسان باید تنها با تکیه بر استعداد ها و تواناییهای وجود خود سرنوشت خود رابسازد و بر آن حاکم گردد.
ایمان به نوع بشر و پذیرش عظمت و توانایی انسان و نهایتاً پرستش او از دیگر خصوصیات این عصر است. در این عصر شخصیت و فردیت افراد از اهمیت والایی برخوردار بود. هر کس وظیفه داشت تا با مدد گرفتن از قوای عقلانی و استعدادهای خود در جهت کمال و دست یابی به آرمانهای مقالی بشر گام بردارد و مقصود از ساخت جامعه آن بود تا امکانات لازم جهت شکوفایی استعدادهای افراد فراهم گردد. آراء این دوره بر عقل و خلاقیت اندیشه انسان طبیعت و علم و پیشرفت تمدن بشریکه داشت و این امور به این جهت مهم بود که بشر را به سعادت دنیوی رهنمون میساختند. آزادی انسان از ویژگیهای بارز این عصر بشمار میآید که هیچ چیز بنابراین آزادی را محدود میکرد.
بنیاد فلسفة اخلاق کانت نیز بر اساس احترام به فردیت افراد شکل گرفته است. کانت معتقد بود فرد آزاد کسی است که در برآورده ساختن خواستهای خویش، از قوانین درونی که همانا وجدان است تبعیت کند. او به آدمی تنها یک وسیله نمی نگریست بلکه او را غایت بالذات میدانست و میگفت هر کس از انسان به عنوان یک وسیله سود جوید بالاترین قانون اخلاق را نادیده گرفته است. حس کمال جویی و پیشرفت انسان سبب شد تا اذهان اندیشمندان متوجه تمدن یونان و روم باستان گردید. زیرا انسان عهد هومر انسانی است که توانسته است تواناییهای خود را محقق سازد. وی طالب زیبایی و دوستدار دانش و واقف به عظمت انسان بود. بدین ترتیب انسان گرایی عصر روشنگری رو به سوی تمدن یونان و روم داشت و درصد آن بود تا آرمانهای انسانی عصر پریکلس و افلاطون را احیا سازد.
سخن از انسان است، سخن از موجودی است که سخنهای بسیار در مورد او میتوان گفت. موجودی که معمای بزرگ قرون و اعصار بوده است. سخن از انسان است. سخن از انسانی که از حیات و زندگی خود دست میشوید تا دیگران بمانند و زندگی کنند. انسانی که زیستن خود را بدون شادمان زیستن دیگری ممکن نمیداند. انسانی که با مشاهدة کوچکترین رنج همنوع خود طوفانی در درونش ایجاد میشود. انسانی که حتی حاضر نیست مورچهای در زیر پای او لگد شود. سخن از انسان است. انسانی که از شکنجه شدن افرادی چون خود لذت میبرد. انسانی که از رنجاندن دیگران برخورد میبالد و با افتخار و سربلندی میگوید : این من بودم که چنین کردم. انسانی که حاضر است از ؟؟ همنوعان خود تحت ریاست برای خویشتن بسازد. آری سخن از انسان است. انسانی که میان دو بی نهایت قرار دارد. انسانی که از یکسوی میتواند تا بی نهایت سقوط کند. آن هم آن چنان سقوطی که شایستة نام حیوان نیز نباشد تا چه رسد به انسان، را از سوی دیگر آنچنان میتواند پرواز کند که ملائکه نیطز یارای پای نهادن به مقام او را نخواهد داشت.
1- انسان دارای طبیعت نیست. انسان فاقد طبیعت است. هر گونه که خودش بخواهد میتواند خود را بسازد (ژان پل سارتر)
2- انسان فاقد طبیعت ثابت است و این جامعه است که او را میسازد. (امیل دورکیم و طرفداران اصالت اجتماع)
3- انسان به غیر از نیازهای زیستی دارای طبیعت دیگری نیست و در واقع این تاریخ است که او را در هر مرحله از مراحل به شکل خاصی در میآورد. (مارکیستها)
4- انسان دارای طبیعت است، اما مهمترین عامل در طبیعت او غریزه جنسی است. این غریزه جنسی که به همة اعمال و رفتار او جهت میبخشد. علم انسان، هنر انسان، اعتقادات دینی انسان از غریزة جنسی او ریشه میگیرد (نروید)
5- آنچه که در طبیعت انسانی مهم است میل به برتری جویی است و در واقع این میل عامل محرک رفتار و کردار آدمی است(آلفرد آدلر)
6- طبیعت انسان دو قطبی است. انسان دارای نیروهای متضاد است. برخی از تضادهای درونی وجود انسان عبارتند از : برون گرایی و درون گرایی، خود آگاه و ناخودآگاه، پیشرفت و بازگشت (یونگ)
7- انسان موجودی زیستی اجتماعی است انسان یک سلسله نیازها را همراه خود دارد، اما این نیازها بی رابطه با شرایط اجتماعی نیست (اریک فروم)
8- طبیعت انسان نیک است. انسان موجودی است که ذاتاً خوب است و این تمدن است که او را فاسد میسازد. (ژان ژاک دوسو)
با وجود بسیاری از اختلاف نظرها و برخورد عقاید در مورد انسان باید گفت که مکاتب بشری هنوز نتوانستهاند انسان را درست بشناسند. هنوز مکاتب بشری نتوانستهاند انسان را درست تفسیر کنند و ابعاد وجودی وی را مشخص نمایند. آنها هنوز نتوانستهانذ به مقام ارزش انسانی آن چنان که هست پی ببرند و هم چنین به دور از هر گونه افراط و تفریط، عوامل رشد انسان را نشان دهند.
تا آنجا که ما میدانیم مکاتب بشری اهدافی را که برای رشد انسان تاکنون مطرح ساختهاند هیچ کدام متناسب با شأن و مقام انسان نبوده و همین طور هیچ مکتب و انسام شناسی را نمیتوان سراغ گرفت که دیگر مسایل مربوط به انسان را درست شناخته باشد. از همین جاست که میگوییم برای شناخت صحیح انسان چارهای جز آن نیست که از خالق انسان کمک بگیریم. یعنی از خداوندی که انسان را خلق کرده است. او خود باید بگوید که انسان چیست و دارای چه نیازها و ابعادی است؟
در این جا ممکن است کمی سوال کند که اساساً چه نیازی هست که انسان را بشناسیم ؟ اولاً شناخت انسان راهی است برای شناخت خدا «طبق فرمایش حضرت علی : آن کسی خود را شناخت، خدای خود را شناخته است» در واقع یکی از بهترین راهها برای شناخت خدا و حتی پی بردن به صفات او شناخت انسان است.ثانیاً بدون شناخت انسان نمیتوان استعدادها و نیازهای او را شناخت با شناخت صحیح انسان و ابعاد گوناگون وجود اوست که میتوان به بهره برداری صحیح از استعدادها و ارضای درست نیازهای او پرداخت. به بیان دیگر با شناخت انسان میتوان به شکوفا کردن استعدادهای انسان پرداخت. ثالثاً در ارتباط با این مسئله باید گفت که بدون شناخت انسان مسئله اساسی تربیت به حل و فصل نهایی خود نخواهد رسید. یعنی تا انسان شناخته نشود نمیتوان یک نظام و تربیتی صحیح برای رشد انسان عرضه نمود. رابعاً بدون شناخت انسان نمیتوان تکالیف و وظایف او را مشخص کرد. بدون شناخت انسان هیچ نظام حقوقی، سیاسی، اقتصادی و خانوادگی صحیح قابل ارائه نیست.
1- درون انسان گرایش به خدا وجود دارد و به وسیلة آن میتواند خالق خود را درک کرده، به پرستش او بپردازد.
2- انسان دارای نیروی عقل و اندیشه و به مدد آن میتواند حقایق را درک کند و مفاهیم کلی را از واقعیات خارجی انتزاع کند.
3- انسان دارای اختیار بوده و با آزادی اراده میتواند دست به انتخاب بزند. به بیان دیگر انسان موجودی انتخابگراست.
4- در انسان میل به کمال وجود دارد. انسان میکوشد تا خود را از آنچه که هست برتر و والاتر سازد و تعالی جوید.
5- انسان موجودی است که به مرگ خود میاندیشد و میخواهد بداند که چرا میمیرد و پس از مرگ به کجا میرود.
6- انسان موجودی است که میتواند دست به ابداع و خلاقیت بزند.
7- انسان موجودی است که با پدیدهای به نام هنر میتواند سر و کار داشته باشد.
8- انسان موجودی است که میتواند عشق و محبت بورزد. عشق و محبتی که گاه مافوق تصور است.
9- انسان موجودی است که میتواند که اگر تعالی پیدا کند میتواند ازملائکه برتر و بالاتر برود و اگر هم سقوط کند آن چنان به پستی میرسد که هیچ درندهای را نمیتوان با او قیاس کرد.
برای شناخت انسان مطالعة ویژگیها و مختصات انسانی از اهمیت بسزایی برخوردار است، چرا که مطالعه این ویژگیها نمایانگر این حقیقت است که انسان دلیل قاطعی است بر رد نظریه کسانی که میخواهند انسان را چونان یک ماشین پیچیده مطرح میسازد و برتریهای ذاتی او را انکار کنند.
استاد بزرگوار، علامه محمد تقی جعفری در ؟؟ نهج البلاغه، حدود 232 مختص انسانی را بر میشمارد (البته با در نظر گرفتن تنوع این مختصات آنها را 950 مختص میدانند) که هیچ ماشینی از آنها برخوردار نیست.
در این بحث اولین سوالی که مطرح میشود این است که آیا قرآن کریم برای شناخت ارزش و اهمیتی قایل است یا نه؟ در پاسخ باید گفت که به طور یقین هیچ مکتبی را نمیتوان یافت که مانند اسلام برای علم و آگاهی ارزش قایل بوده و انسانها را به سوی علم و دانش و تفکر و تعقل تحریک نماید. وجود واژههای «علم» - «فکر» - «عقل» - «نظر» - «فقه»- «فواد» - «حکمت» و مشتقات آنها حدود هزار بار در قرآن کریم آمده نمایشگر ارزش و اهمیتی است که این کتاب برای شناخت قایل است. قرآن به هنگام مقایسه میان علم و جهل یا عالم و جاهل چنین میگوید: آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند برابرند؟ و قرآن درک بسیاری از حقایق را فقط از آن عالمان دانستند. علم و آگاهی از آن چنان اهمیتی برخوردار است که خداوند کسانی را که عقل و اندیشة خود را با نمیاندازند بدترین به حساب آورده است. ارزش و اهمیت شناخت تا آنجاست که خداوند علم را با نور و روشنایی مساوی داشته و جهل را مساوی با ظلمت و تاریکی به حساب آورده است.
از مهمترین مسائل شناخت مسئله امکان شناخت است. به این معنا که آیا انسان میتواند حقایق عالم را بشناسد؟ آیا قوای ادراکی انسان توانایی آن را دارد که موجودات را آن چنان که هستند بشناسند یا نه؟ در پاسخ به این سوال مکاتب فکری و فلسفی پاسخهای گوناگون دادهاند که میتوان مجموع آنها را بر دو قسم تقسیم کرد: 1- گروهی معتقدند که حقایق عالم و آنچنان که هستند قابل شناسایی نمیباشند، یعنی برای انسان شناخت موجودات ناممکن است . از جمله طرفداران این گروه سونسطائیان و شکاکان هستند که به چند دلیل شناخت را برای بشرممکن نمیدانند. 2- گروهی دیگر از فلاسفه و متفکران معتقد به امکان شناخت بوده و قوای ادراکی انسان را قادر به شناخت باید این نکته را همواره باید در نظر داشت که اگر قرآن کریم شناخت را برای انسان ممکن میداند این به آن معنا نیست که انسان همه چیز را میتواند بشناسد زیر آیاتی در قرآن کریم وجود دارد که به ناتوانی انسان از شناخت همة حقایق اشاره میکند.
از دیدگاه قرآن کریم انسان به مدرسه وسیله میتواند عالم آفاق و انس را بشناسد.
1- حواس 2- عقل 3- دل و قلب
1- حواس : نخستین وسیلة ابزار شناخت است. هر یک از این حواس موجب شناخت خاصی میشود. به طوری که فقدان آن موجب فقدان شناخت مربوط به آن حس میشود. از باب نمونه اگر کسی از آغاز تولد نابینا باشد قادر به درک رنگها و شکلها نخواهد بود. 2- عقل : دومین ابزار شناخت است که به کمک آن میتوان آنچه را که با حواس از عالم خارج گرفته میشود تجزیه و تحلیل کرده و دلیل برهان ارائه نمود. عموم فعالیتهای ذهنی به مدد عقل انجام میگیرد. انتزاع، تعمیم، استقرا، و ... همه به وسیلة عقل انجام میپذیرد. 3- دل: سومین ابزار شناخت است که متأسفانه کمتر مورد توجه مکاتب بشری و حتبی فیلسوفان قرار گرفته است. کسانی که هم برای دل و قلب اهمیت قایل شدهاند بیشتر به جنبة انسان سازی آن توجه کردهاند تابعه ادراکی آن. متصوفه که به کسانی درون از آلایشهای عالم برون سخت توجه دارند، از آنجا که به مسئله شناخت عنایت چندانی نشان نمیدهند به ناگزیر به نقشی که دل در ادراک حقایق و امور دارد کمتر توجه میکنند.
در بحث از منابع شناخت این مسئله مطرح است که در پیرامون چه موضوعاتی باید مطالعه و تحقیق نمود. از نظر قرآن کریم از خدا گرفته تا همة مخلوقات او منابع مهمی برای شناسایی انسان به شمار میرود. خدا، انسان، طبیعت، جامعه و تاریخ و حتی قرآن از جمله اموری هستند که تفکر و تعمق دربارة آنها مورد تأکید قرار گرفته است.
طبیعت : قرآن کریم در آیات بسیاری افراد انسانی را به مطالعات و پژوهش در طبیعت و پدیدههای طبیعی فراخوانده است. از نظر قرآن کریم آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف شبانهَروز برای صاحبان عقل و اندیشه،نشانههای خوبی است تا به وجود مبدأ آفرینش پی ببرند. «همانا در آفرینش آسمانها و زمین وو تعاقب شب و روز برای صاحبان خود نشانههایی است آل عمران 190»
انسان :انسان شناسی از جمله موضوعاتی است که قرآن کریم اهتمام خاص به آن دارد که از نظر قرآن انسان باید بنگرداز چه چیزی خلق شده است.
تاریخ : از دیدگاه قرآن یکی از مهمترین موضوعاتی که باید به بررسی و تحقیق پیرامون آن پرداخت تاریخ است. آیات بسیاری وجود دارد که انسان را به مطالعه و نظر در تاریخ فراخوانده و خود قرآن نیز مثالهای تاریخی بسیاری از در مورد اقوام و ملل مختلف میزند. قرآن : یکی دیگر از موضوعات که تدبیر و تفکر در آن توصیه شده خود قرآن است. تحقیق و تدبر در آن از این جهت اهمیت دارد که سعادت و یا شقاوت انسانها بستگی به اطاعت یا عدم اطاعت از فرامین آن دارد.
از دیدگاه قرآن کریم موانع بسیاری بر سر راه ادراک حقایق و امور وجود دارد که آدمی را از شناخت واقعیات دور میسازد. آفاتی که قرآن برای شناخت مطرح میسازد بسیار است شامل :
1- هواء هوس 2- تکبر 3- مجادلة با حق 4- خیال پردازی
5- شخصیت زدگی 6- سهل انگاری 7- ظن و گمان 8- گناه
9- عدم احاطه 10- علم بدون عمل
دانشمندان علوم طبیعی در مورد منشأ و مبدأ خلقت موجودات 2 نظریه ارائه دادهاند :
1- نظریه ثبوت انواع (Fixisme) :
2- نظریه تحول انواع (Transfiormism):
1- بر اساس این نظریه خلقت همة موجودات از آغاز مشتمل بوده است. یعنی هر گیاه و جانوری از ابتدا همان بوده که اکنون هست و از هیچ گاه یا حیوانی مشتق نشده است. طرفداران این نظریه میگویند: طرح کلی خلقت به گونهای است که هر گیاه و یا جانوری باید از گیاه و یا جانور همنوع خود به وجود آمده باشد، نه گیاه و جانوری مغایر با خود. بر مبنای این نظریه، انسان نیز طرح مستقلی دارد. یعنی از هیچ موجود دیگری مشتق نشده است.
2- طبق این نظریه هر گیاه و یا جانوری از گیاه و یا جانور دیگری به دست آمده است. داروین از طرفداران این نظریه است که نظریاتی هم در این باره ارائه کرده است. او معتقد بود که جانوران و گیاهان تولید مثل بسیار دارند و اگر نباشد که همة آنها زنده باقی بمانند و به تولید مثل خود ادامه دهند دیری نخواهد پایید که آنها سطح زمین را اشغال کنند. اما از آنجا که غذا و مسکن به اندازة کافی برای موجودات وجود ندارد، در نتیجه هر موجودی برای بقای خود باید در کوشش باشد تا به وسیلة مقابله با رقبای خود حیاتش را حفظ کند که او این کوشش مستمر را تاریخ بقا نام نهاده است که از نظر او در این رهگذر افرادی میتوانند زنده بمانند که دارای صفت مفیدی باشند و آنهایی که از این صفت برخوردار نباشند از میان خواهد رفت. پس از آنکه صفتی باعث بقای یک فرد شد این صفت از طریق وراثت به افراد دیگر منتقل میشود به این ترتیب نسل موجودات ادامه مییابد. نظریه داروین را میتوان در 4 اصل زیر خلاصه کرد:
1- اصل قابلیت تغییر پذیری ارگانیسم موجود زنده در برابر عوامل محیطی.
2- اصل متنازع بقا و کوشش مستمر برای ادامة حیات
3- اصل بقای صلح در میدان تنازع بقا و انتخاب طبیعی
4- اصل انتقال صفات اکتسابی به نسلهای آینده.
انسان چیست و ابعاد وجودی وی کدام است؟ ... نظر قرآن در این زمینه چیست؟ از دیدگاه قرآن انسان موجودی است که به عنوان روح خدا از آن یاد شده است. پس انسان از یک سوی روی به سوی خاک دارد و از سوی دیگر روی به بارگاه ربوبی و ملااعلی. بر همین اساس است که انسان در دو قوس صعود و نزول میتواند حرکت کند. در قوس صعود میتواند از ملائکه بالاتر رفته و به جای برسد که بجز خدا نبیند و از سوی دیگر تا آنجا میتواند سقوط کند که از حیوان نیز پستتر شود.
صورالمتالهین فیلسوف عالی قدراسلامی در تحقیقات عمیق و ژرف خود پیرامون نفس برای نفس 2بعد قایل است.
یکی بعد ادراکی و دیگری بعد تحریکی. بعد ادراکی عبارت است از عقل و اندیشة انسان و بعد تحریکی نیز عبارت است از فطریات و نیازهای روحی او. بنابراین تقسیم جسم و عقل و نفس صحیح به نظر نمیرسد چرا که عقل و اندیشه آدمی نیز بعدی از ابعاد نفس انسان است و اگر هم سخن از جسم و عقل و روح به میان میآوریم به این معناست که عقل را بعدی از ابعاد روح و نفس میدانیم، همانگونه که دل را نیز بعدی از ابعاد نفس به شمار میآوریم. به بیان دیگر یک بعد از ابعاد نفس را که جنبة ادراکی عقل نام میدهیم و بعد دیگری آن را که جنبة تحریکی دارد، دل مینامیم.
در تاریخ فلسفه این نظریه از سوی دکارت و پیروانش مطرح گردیده که روح و بدن دو جوهر مبتاین هستند. یعنی جسمی یک چیز است در روج چیز دیگر و حقیقت انسان نیز ترکیب دو ؟؟ مبتاین است. دکارت میگوید که صفت ذاتی نفس نیز آن است که میاندیشد. البته دکارت میان جسم و روح ارتباط برقرار میداند و میگوید چون این دو، دو فسخ وجود هستند پس غدهای به نام «صنوبر» در مقعر وجود دارد که میان این دو ارتباط برقرار سازد.
نظریه دیگر این است که بگوییم حقیقت وجود انسان همان نفس است، نه آنکه جسم و روح با یکدیگر ترکیب شده باشند. یعنی شخصیت انسان همان نفس است، نه آنکه نفس جزئی از شخصیت انسان باشد و جزء دیگر آن بدن.
بنابراین نظریه میان روح و بدن یک نوع تعلق و ارتباطی برقرار است که به آن«ارتباط تدبیری» میگویید. یعنی جسم است و وسیلهای است در دست نفس است و ادارة آن بر عهدة نفس میباشد.
یکی از ابعاد وجودی انسان عقل و اندیشه است. انسان موجودی است که در او استعدادهای عقلی بالقوه نهفته است. فلاسفه از قدیم در تعریف انسان گفتهاند حیوان ناطق. یعنی انسان جانداری است که میاندیشد. آیات بسیاری در قرآن وجود دارد که برای بعد انسانی تأکید میکند. الفاظ عقل، تفکر، تدبر و ... در جای قرآن آمده است. قرآن یکی از عناصر سازندة انسان را پرورش عقل و اندیشه میداند یعنی انسان به وسیلة رشد صحیح عقل و اندیشة خود میتواند از حیات طبیه برخوردار شود. افلاطون بر این اعتقاد است که روح انسانی قبل از هیوط به عالم طبیعت، آن هنگام که در عالم ارواح و مثل به سر میبرد به همة حقایق پی برده بود و وقتی که به این عالم پا نهاد به خاطر حجابهای دنیوی آنها را فراموش کرد. البته از نظر افلاطون، انسان بر اثر تعلیم میتواند آن حقایق را به یاد آورد. به بیان دیگر طبق نظریه افلاطون انسان به هنگام قدم نهادن به عالم طبیعت آنچه را که قبلاً میدانسته به فراموشی سپرده است و به وسیلة تعلیم و تعلم میتواند آنها را به یاد آورده و از آنها آگاه گردد.
انسان دارای نیازهای متعددی است که ارضاء و اقناع آن موجب رشد و تکامل وی میشود. که اگر این نیازها به گونة صحیح ارضاء نشوند و موجبات ناهماهنگی شخصیت انسانی را فراهم میآورند. برخی از نکاتی که در مورد نیازها مورد توجه است عبارت اند از : 1- قرآن مجموعة نیازهای اصیل انسانی را در نظر میگیرند نه آنکه برخی از نیازهای انسانی را در نظر آورده و برخی دیگر را به فراموشی سپرد. 2- از دیدگاه اسلام و قرآن هیچ یک از نیازهای انسانی هدف نیست بلکه اینها وسیله هستند و وسیلة مهمی برای رساندن انسان به قلة کمال و معنویت.
3- ارضای نیازها باید به روش معقول باشد. انسان نمیتواند هر گونه که بخواهد نیازهای خود را ارضاء کند.
4- انسان نباید نیازهای خود را سرکوب کند.
اما نیازهای انسان هم شامل : نیاز پرورش جسم، نیاز اقتصادی، نیاز زندگی اجتماعی، نیاز جنسی، نیاز زیباجویی، نیاز اخلاقی و نیاز به عواطف انسانی و ... میباشد.
دربارة اینکه انسان چیست و آیا انسان طبیعی دارد یا نه 2 نظریه ارائه شده : نظریه اول این است که انسان فاقد طبیعت و فطرت است یعنی هیچ گونه نیاز و گرایش ذاتی در درون او یافت نمیشود و طبیعت او در آغاز حیات چون ظرفی خاکی و بی شکل و صفحهای بی رنگ است که هر چه جامعه یا خود فرد در آن بریزد می پذیرد. از طرفداران این نظریه امیل دورکیم و ژان پل سارتر هستند. دورکیم معتقد است انسان دارای هیچگونه طبیعت و نهادی نیست و فرد را جامعه میسازد. یعنی تمامی مسائل مربوط به ابعاد وجودی انسان ساخته و پرداخته محیط است و بس. ژان پل سارتر نیز با وجود آنکه نه جبر اجتماعی دورکیم را قبول دارد که طبق آن انسان ساخته شده محیط اجتماعی خویش است و نه جبر تاریخی مارکس و دیگران را – که اساس را اسیر جبر تاریخ میدانند ـ هیچ گونه نیاز ذاتی و فطری را برای انسان نمیپذیرد. نظریه دوم این است که طبیعت انسان چون ظرفی خالی و عقلی نیست که هر گونه که فرد بخواهد ساخته شود یا تحت تأثیر اجتماع قرار گرفته و شکل پیدا کند. بلکه در وجود انسان نیازها و گرایشهای نهفته است که انسان بر اساس آن نیازها و گرایشها زندگی میکند و این نیازها و گرایشها اگر در شرایط مساعد قرارگیرد شکوفا میشوند. اگر این نیازها و تمایلات نباشد اجتماع نمیتواند هیچ گاه تأثیری در انسان بگذارد و اصولاً نقش اجتماع و یا خود فرد این است که میتواند عامل پرورش این استعدادها یا عامل باز دارندة آنها باشد. این نظریه به عنوان نظریه فطرت نام برده میشود.
طبیعت انسانی از دیدگاه مارکس به دو عنصر ثابت و متغیر تقسیم میشود که میل جنسی و گرسنگی جزء لازم طبیعت پایدار انسان است و جنبة متغیر طبیعت بشری نیز در رابطه با شرایط اجتماعی مورد بررسی قرار میگیرد. کلاً انسان درمکتب مارکسیم موجودی است مادی که هیچ گونه تجلی روحانی و معنوی در وجود او نیست و نیازها و خواستههایش محدود به امور مادی و اقتصادی است. انسان در این اندیشه نه یکسره نیک است نه یکسره بد. انسان به جز یک سلسله نیازهای مردی و نوعی عاری از هر نوع طبیعت و سرشت مثبت یا منفی است. انسان دارای یک سلسله نیازهایی است که آن نیازها در طبیعت انسان قرار دادند. مانند میل به خوردن و خوابیدن و ارمنای غریزة جنسی. انسان بر اساس ساز و کار وجودی خود چیزهایی را که مورد نیازش میباشد مانند تهیه غذا برای ادامه حیات نرسد میکند که به غیر از ابعاد مهم فیزیولوژیکی فوق دارای برخی نیازهای نوعی نیز هست مانند عشق ورزیدن، همکاری بادگیران، کار و عمل نیز یکی از ابعاد مهم فعالیتهای اوست. کار و فعالیت انسانی که در هر دورهای از تاریخ به شکلی بوده موجب دگرگونی طبیعت انسانی میشود. دورة فئودالیسم، انسانی مطابق با عمر خود را و دورة سرمایهداری، انسانی نیز مطابق با روابط اجتماعی حاکم بر عمر خود را میپروراند. خلاصه آنکه از نظر مارکسیم انسان زاییدة شرایط اجتماعی و محیط اقتصادی خویش است. حتی نیازهای بیولوژیکی انسان، خود را از طریق خصلتهای اجتماعی منعکس میکنند و به همین وسیله خصلتهای اجتماعی نیز تغییر و تحول مییابند.
از آنجا که نفس انسان دارای 2 بعد ادراکی و تحریکی است، متفکران اسلامی فطریات انسان را به دو تقسیم کردهاند: یکی فطریات در ناحیه ادراکات و شناختها و دیگری فطریات در ناحیه خواستهها و گرایشها. از نقطه نظر ادراکات این مسئله مطرح است که انسان دارای یک سلسله ادراکات فطری میباشد. یعنی قوه و استعداد یک اصول فکری و بدیهات اولیه در نهاد انسان نهفته است. به طور مثال بدیهیاتی چون «اجتماع نقیضین محال است» «کل بزرگتر از جزء اوست» و ... از جمله امور فکری هستند که انسان بالفطره به آنها اذعان دارد. قسم دوم از فطریات انسان در ناحیه خواستهها و گرایشهاست، یعنی انسان یک سلسله میلها و گرایشها چون میل کمال جویی، خداجویی، راستی و درستی، زیبا جویی و ... دارد. اینکه انسان در ناحیة خواستهها و گرایشهای خود چه فطریاتی دارد مورد بحث و گفتگوی مکاتب مختلف روان شناسی است، و روان شناسان نیز هر یک در این زمینه نظر خاصی را ارائه دادهاند و حتی در این میان برخی از آنها به طور کلی منکر وجود فطریات در انسان شدهاند.
استاد مطهری در این باره میفرماید : انسان بعضی چیزها را بالفطره میداند که البته کم هستند. به عبارت دیگر اصول تفکر انسانی که در همة انسانها مشترکند و فطری میباشند، و فروع تفکرات و شاخههای تفکر اکتسابیاند. البته اصول تفکر نه به آن معنایی که افلاطون میگوید که انسان اینها را در دنیای دیگری یاد گرفته است و اینجا فراموش کرده است، نه! مقصود این است که در این دنیا انسان متوجه آن اصول میشود. ولی در دانستن اینها انسان نیازمند به معلم و نیازمند به صغری و کبری چیدن و ترتیب قیاس دادن، یا تجربه کردن و اینها نیست، یعنی ساختمان فکری انسان به گونهای است که آن مسایل به صرف اینکه عرفه بشوند کافی است برای درک آنها احتیاج به استدلال و برهان ندارد، نه اینکه اینها را قبلاً میدانسته است ... در این حال میفرماید ذهن نوزاد وقتی به دنیا میآید مانند لوح صاف و پاک است، ولی در عین حال قرآن مسایلی را طرح میکند که انسان متوجه میشود که ذهن انسان بی نیاز از استدلال است، نظریاتی را که قرآن قایل است از نوع فطریاتی که افلاطون میگوید نیست، بلکه این است که استعدادها اینها در هر کس هست به طوری که همین قدر بچه به دنیا آمد و رسید به مرحلهای که بتواند اینها را تصور بکند، تصدیقش فطری است، بعد از تصور، تصدیقش فطری است. بنابراین اینها با یکدیگر منافات ندارد.
1- نظریهای که میگوید طبیعت و فطرت انسان خوب است و نیک. انسان در ذرات موجودی نیک سرشت است. ژان ژاک روسو از طرفداران این نظریه است. به نظر وی انسان آن هنگام که در دامان طبیعت زندگی میکرد، یعنی اثری از تمدن و نظامات گوناگون اجتماعی نبود اثری از زشتیها و بدخوییها در او نبود، اما همین که اسیر تمدن شد سرشت نیک خود را از دست داد و دچار فسادهای گوناگون شد. بنابراین برای رجوع به فطرت و اصل خویش چارهای جز آن نیست که آن انسان به طبیعت رجوع کند.
2- نظریهای که میگوید طبیعت و فطرت انسان بد است و زشت. انسان از نظر ذاتی موجودی بد سرشت و پلید است. انسان موجودی شیطان صفت و فاسد است. ماکیاولی و توماسهابزاز جمله طرفداران این نظریه هستند. هابز میگوید : انسان گرگ انسان است. به گمان طرفداران این نظریه اگر عمل مثبتی هم از انسان سر بزند به خاطر فشار عوامل خارجی است .
3- انسان نه خوب است و نه بد نه دارای فضیلت است و نه رذیلت. نه پاک است و نه پاک. طبیعت انسان لا تعینی محض است . یعنی انسان هیچ چیزی مثبت دارد وهم استعدادهای منفی. انسان هم دارای قوا و استعدادهای خیرخواهانه است و هم دارای قوا و استعدادهای شرورانه، هم زمینههای فضیلت در انسان وجود دارد و هم زمینههای انسان دارای فطریات مثبت بسیاری است. فطریاتی که موجب رشد و تعاونی انسان را فراهم میآورند. این جنبههای مثبت شامل : خودآگاهی – شناسایی خوب و بد – فطرت خداجویی – انسان استعداد کمال بی نهایت را دارد – و جوان...
هم چنین انسان دارای برخی فطریات منفی است شامل: انسان تابع هوا و هوس است – انسان موجودی است مجادله گر – انسان در صورت بی نیازی طغیانگری میکند – انسان موجودی عجول ایست انسان موجودی ضعیف و در رنج است – انسان موجودی حریص است – انسان دوستدار مال است – انسان موجودی بخیل است – انسان موجودی کفران پیشه است – انسان به هنگام از دست دادن نعمت مأیوس میشود – انسان موجودی فخر فروش است و ...
کلمه رشد و مشتقات آن چون یرشدون، راشدون، مرشد، رشاد حدود 19 بار در قرآن به کار رفته است، کلمة رشد به معنی رسیدن به واقع است و در قرآن به معنای هدایت یافتن و رسیدن انسان به کمال وجودیش به کار رفته است.
در مقابل کلمة رشد در قرآن کلمة غی به کار رفته است که به معنای گمراهی و دور شدن از واقع است. این کلمه نیز 4 بار در قرآن به کار رفته است. از جمله در آیه زیر :
«لا اکراه فی الدین قدتبین الرشد من الغی»
در پذیرش دین اجبار نیست، زیرا راه رشد از راه گمراهی آشکار گردیده است. (بقره 256)
قرآن عناصر و عواملی را برای رشد و تعالی انسان مطرح میکند که عبارتند از :
1- علم و تفکر 2- ایمان 3- صالح
انسان به وسیلة علم و ایمان و عمل صالح میتواند رشد پیدا کرده به قرب ربوبی نایل گردد . از دیدگاه قرآن این عوامل موجب کنار رفتن طبیعت مهمی انسان و بروز فطریات مثبت او میشود، یعنی انسان با استعداداز عوامل رشد میتواند استعدادهای مثبت وجودی خود را به نعلیت رسانده و استعدادهای منفی را که در نهاد اوست کنار بگذارد. و در واقع بروز استعدادهای انسانی یعنی فطریات مثبتی که در نهاد و ضمیر انسان قرارگرفته نیازمند به یک سلسله عواملی است که از آنها تعبیر به عوامل رشد میکنیم. علم و دانش، تفکر و تعقل یکی از عوامل سازندة انسان به شمار میرود. قرآن برای علم و آگاهی ارزش بسیاری قائل است. در ارزش علم و دانش همین بس که نخستین آیاتی که بر پیامبر (ص) نازل شده سخن از علم به میان آورده است. ایمان دومین عامل تکامل انسان و منظور از ایمان عبارت است از اعتقاد قلبی به خدا و فرامین او همراه با تسلیم به آنها. ایمان به غیر از علم است، چرا که قرآن از کافرانی سخن میگوید که با وجود علم و آگاهی به سوی کفر گرایش داشتند. از جمله شیطان که خدا را میشناخت به معاد نیز اعتقاد داشت و میدانست که انبیاء از سوی خدا آمدهاند ولی قرآن او را کافر میداند. عمل سومین عاملی که موجب رشد و تکامل انسان میشود. در زندگی عواملی و عناصر متضاد مخالفی وجود دارد که همواره انسان را به مبارزه و عمل میکشاند و نه تنها انسان که در پیرامون محیط حیوان نیز موانع و عوامل گوناگونی در کارند که او را به مبارزه و انتخاب میکشانند.
مارکسیم کار و عمل را یکی از ابعاد مهم فعالیتهای نوع انسان میداند، چرا که در میان همة موجودات جهان تنها انسان است که با طبیعت رابطه برقرار کرده، با کار و عمل خویش به دگرگونی آن میپردازد و در این میان خود نیز دگرگون میشود
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 46 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
استفاده از آب به عنوان یک حلال رنگ همیشه به علت هزینه پایین وعدم خطر آتش سوزی ومسمومیت زایی جالب بوده است واحتمالا آب اولین حلالی بوده که توسط بشر در رنگ های ابتدایی در نزد نقاشان در طول قرن ها استفاده می شده است .
دو غاب آهک یکی از روکش های لایه مواد در زمره رنگ های لعابی است که هم اکنون از هر نظر قدیمی ومنسوخ است ودراستفاده امروزی از جهت هزینه مارپیچی حلالها ورعایت آلودگی محیط واسطه انتقال آبی یک نیروی محرک برای گسترش استفاده از آب است که به عنوان یک حلال رنگ تهیه شده است .
امروزه رنگهایی که پایه آنها بر آب است به دو گروه اصلی تقسیم میشوند :
الف) عصاره پلیمر که در درجه اول در ساختن رنگ ها استفاده می شود .
ب) قابل حل در آب یا لزجت آب که دراصل برای رنگ های صنعتی بخصوص آستر فلزات بوسیله گالوانیزه کردن به کار می رود.
یک کاربرد جالب رنگی که پایه اش برآب است در رنگ تزیینی هوا خشک کن و روکش های تحتانی است وعمل قابل توجهی برای تولید اموسیونهای مناسب انجام شده است ادعا شده است که رزین های رنگ می توانند بطور رضایت بخشی امولسیونه شوند با استفاده از آمیختن یک امولسیونه کننده با دارا بودن ارزش HLB مناسب ( در زیر )
امولسیونهای پلیمری :
ماهیت امولسیون :
یک امولسیون در 2 شکل است : سیستمی که مرکب است از مایع در شکلی از قطرات ریز ( به صورت پراکنده ) ومعلق یا پراکنده در مایع دوم (به صورت متصل ) در آنچه که حل نشدنی است معمولترین ترکیب امولسیون محتوای آب به شکل پیوسته است پلیمر امولسیون ها از این نوع هستند هنگامی که حالت پراکنده یک جسم جامد مورد نظر است سیستم ، انتشار نامیده می شود. اما چون معمولا پلیمر ها بیشتر جامد هستند تامایع حالت امولسیون همیشه برای سیستم پلیمرها استفاده می شود امولسیون در آبی که پراکنده است ودر یک شکل پیوسته وجود دارد اما اینها بقدرت با لایه سطحی مواجه می شوند .
شکل گیری امولسیون
فرض این است که خواهان تولید یک امولسیون از روغن بزرگ در آب هستیم بهم زدن وتکان سریع و شدید ومایع باهم یک ماده معلق از خطرات ریز روغن تولید خواهد کرد اما وقتی که حرکت و تکان توقف شد درمایع به دولایه متمایز اشکار تقسیم می شود ( شکل 1-19)
بهر حال اگر آب دارای مقدار کمی از یک صابون یا یک عامل موثر سطحی ( یا ترساز ) باشد با قی مانده های قطرات ریز روغن در آب پراکنده می شود ویک امولسیون تشکیل می شود هنگامی که امولسیون برای مدتی در جایی باقی بماند بدان منجر خواهد شد که قطرات پراکنده ریز روغن بالا روند ( وزن مخصوص روغن برزک کمتر از آب است ) این به عنوان دوغاب امولسیون ها شناخته شده است ، که به جداسازی سر شیر از شیر شبیه است در نتیجه حرکت دو غاب دوباره به آسانی پراکنده می شود اماساختمان دو غاب می تواند از افزایش حالت چسبندگی آب جلوگیری کند .
از جمله مواردی که با این هدف استفاده می شوند سلولز اتر قلیای نمک اکریلیک ، آلژنیات ها و قلیای کازئین هستند همچنین این قبیل عامل های غلیظ سازی مانند اموسیونهای ثبات بخشنده یا کلوئیدهای محافظ معرفی می شوند.
ترسازها
ترکیب هایی وجود دارند که وقتی در یک مایع حل می شوند کشش سطحی آن مایع یا کشش بین وجهین میان دومایع اختلاط ناپذیر پایین یک مایع ویک جامد کاهش پیدا می کند . کارایی وتاثیر آنها بستگی به ساختمان شیمیایی آنها دارد و شمار زیادی از این ترکیب ها شناخته شده هستند .
هنگامی که از یک تر ساز برای تولید یک امولسیون استفاده می شود بطوریکه دو مثال زیر آورده شده است که آن به عنوان یک عامل امولسیونه طبقه بندی شده است .
مناسب بودن ترساز برای این هدف وابسته به ارزش HLB است .
ارزش HLB: یک مولکول تر ساز شامل 2 گروه هیدروفیلیک ولیپوفیلیک (هیدروفابیک ) است و ارزش HLB نسبت بین این گروههاست که خواص اموسیونه تر سازها راکنترل می کند .
این ارزش ها از راه تجربی در این گروهها توسط دیویس و ردیال تعیین شده است . بعضی از این ارزش ها در جدول پایین آورده شده اند .
استفاده از این میزان اعداد و ارقام HLB یا هیدرو فیلیک / لیپوفیلیک میتواند ، بااستفاده از عبارت زیر بر آورد شود .
7+(گروههای لیپوفیلیک) -(گروههای هیدروفیلیک
هماهنگی بسیار خوبی بین ارزش بر آورد شده از راه تئوری وتجربی حاصل می شود .
ارتباط بین ارزش HLB ومصرف کاربردی مواد پاک کننده در جدول
2-19 نشان داده شده است .
درعمل ارزش HLB در انتخاب امولسیونه کننده ها مفید است اما مواد در پاک کننده ها کم اهمیت تراست .
یک رابطه جالب فیزیکی شیمیایی بین ارزش HLB و پایداری امولسیون توسط دیویس وردیال نشان داده شده است .
به مقدار آب در امولسیون روغن و به مقدار روغن در امولسیون آب وابسته است.
ترسازها به 4 گروه اصلی با نام های ، آنیونی غیریونی ، کاتیونی ، و آمفولیتی طبقه بندی می شوند عموما آنیون ها بیشترین استفاده را به عنوان عامل امولسینه دارند . دسته دیگر در مرطوب ساختن و پراکنده سازی رنگدانه و برای منظورهای خاصی استفاده می شوند .
ترسازهای آنیونی
متداول ترین نمونه ها نمکهای فلزی قلیایی زنجیره صحیحی از کربوکسیل یا اسید های سولفونیک بین 11 تا 17 اتم کربن هستند لوریت سدیم نمونه ای واقعی است که وقتی در آب حل می شود یونیزه می گردد .
که به ماهیت قطبی آنیون وابسته است از گروه هیدروفیلیک ( کشش آب ) وهیدروناییک یا زنجیره هیدروکربن لیپوفیلیک ( رانش آب یاکشش روغن ) تشکیل شده است آنیونها فقط در غلظت خیلی پایین با میسل ها ترکیب میشوند . ( شکل 2-19 که آنیونها بشکل نمایش داده می شوند )
هیدروکربن به درون وگروههای کربوکسیل به طرف بیرون آب هدایت میشوند .
هنگامی که قطرات روغن داخل می شوند ( مانند مثال مقدمه ) هیدروکربن جذب روغن می شود و گروههای کربوکسیل به طرف آب فرستاده می شود
( شکل 3-19 ) بموجب آن قطرات روغن یک بار منفی کلی کسب می کنند واز دو سر دافع می شوند . از بهم آمیختگی و پیوستگی قطره ها جلوگیری میشود و در نتیجه یک امولسیون آنیونی بدست می آید . از آنیونها تا جمع شدن در سطح محلول نگهداری می کنند واز کشش سطحی بوسیله میزان متناسبی از غلظت کاسته می شود.
با روشی شبیه به این آنها دریک سطح مشترک بین محلول ویک جامد جذب می شوند وهمچنین تماس برخورد آنها کم تر می شود رطوبت سطح باعث تسهیل دراین عمل می شود .
انواع دیگر ترکیبات که به عنوان ترسازها ی آنیونی استفاده می شوند ، نمک حلال در آب آمین ها و اسید های چرب مانند اُلیت تریدانولامین و الکلهای بهتر سولفات شده مانند سولفات لاریل سدیم ، ترکیبات سولفاتی مانند روغن کوچک سولفونات شده ( روغن قرمز ترکیه ای) و سولفات های حلقوی نفت هستند .
شکل گیری امولسیونهای پلیمری
هنگامی که یک منومر مایع ، استات وینیل به یک حلال مایع از یک ترساز آنیونی باجنبش سریع اضافه می شود قطره هایی بااندازه های گوناگون تولید می شوند که با آنیون ها روکش داده می شوند . قطره های کوچک تر در میسل ها محصور شده بسرعت حل می شوند . افزایش کاتالیزور پلیمر یزه کردن به یک واکنش سریع وشدید منجر می شود که هر منومر محلول به پلیمر تبدیل می شود (استات پلی وینیل) قطره های بزرگ آهسته تر حل میشوند اما درنهایت همه مونرها به پلیمر تبدیل می شوند .
ذره های پلیمر با آنیون ها پوشانده می شوند در این روش امولسیونها محتوی 45 تا 55 درصد پلیمر را بوسیله جرمشان تولید میکنند واکنش پلیمراسیون در فصل 11 شرح داده شده است .
هومو - پلیمرها وکو- پلیمرها
هوموپلیمرها :محصول بدست آمده توسط پلیمریزاسیون یک منومر منفرد است که به عنوان هومو پلیمر شناخته شده است .
تعداد زیادی از هوموپلیمرها تولید شده اند و آنها اختلاف زیادی درخواص فیزیکی بخصوص درجه سفتی وسختی نشان دادند . به عنوان مثال استات پلی وینیل ، سخت ومحکم وجامد وشکننده است حال آنکه اکریلات پلی بوتیل در اثر گروههای مختلف در زنجیره نرم وانعطاف پذیراست هنگامی که امولسیون در سطح بکار برده می شود به آن اجازه می دهیم تا خشک شود بنابراین استات پولی ونیل بالایه های نازک پیوسته ومتصل ترکیب نمی شوند اگر یک نرم کننده مناسب ( بالای 20 درصد جرم پلیمر ) در امولسیون به حرکت در آورده شود ، جابجایی که در آن پلیمر جانشین می شود . در نتیجه در ذرات نرم تر که قابل متراکم شدن و بهم آمیختن هستند یک لایه نازک تشکیل می شود .
نوع اِستر نرم کننده ها مناسب تر هستند اما متاسفانه مشکلاتی دارند ، اگر آشکار شدگی لایه نازک نرم به درازا کشیده شود ، باعث خسارت تدریجی جانشین نرم کننده می شود ، که با تبخیر یا جابجایی در ماده اصلی همراه است . در نتیجه شکنندگی تدریجی منجر به وقفه و نقص وعدم موفقیت میشود .
کو – پلیمرها : اگر استات وینیل با یک منومر دوم که خودش یک پلیمر نرم وانعطاف پذیری دهد کوپلیمر شود در این صورت محصولات بوسیله تنظیم کمیت ها نسبی محصولات باهر درجه سختی خواسته شده با قابلیت لایه های پیوسته ومتصل حاصل بدون افزایش نرم کننده ها می توانند تولید شوند مقدار ونوع منومر دوم میتواند گوناگون باشد وانواعی که بکاربرده شدهاند شامل اتیلن و اُلفین های متفاوت کلرایدوینیل ، وئووا یک اِستر وینیل از یک شاخه زنجیره اسید کربکسیلیک ) واِسترهای اکریلی می باشد . کوپولیمرهای وینیلی متفاوتی با کاربردهای خیلی مخصوص ومعین شامل کلوراید وینیل / وئووا ، استیرن / اکریلیک و تولوئن وینیل / اکریلیک می باشند.
یک دسته ده تایی از کوپلیمرهای استات / وئووا وینیل برای آمیخته شدن با مواد رنگی عالی نسبت به معمولی بدون پذیرفتن خسارت قابل توجه ومحسوس مقاومت ساییدگی درنظرگرفته شده اند .
رنگ روغن های مات توسط 70 درصد PVC ، به ما این امکان را میدهند که پس از خشک شدن پوست یک ناشفافی وتیرگی بوجود آید توجه به مسائل اقتصادی وصرفه جویی ها با جانشینی یک نسبت از دی اکسید تیتانیوم بجای چسب یا بطانه می تواند میسر شود .
کوپلیمرهای از این نوع به عنوان چسب های قوی شناخته می شوند .
کوپلیمرهای وینیل مخصوصا از نوع استات / الفین وینیل در اندازه وحد استاندارد برای استعمال خارجی اکثر رنگ های امولسیون ودراندازه کوچکتر برای کاربرد خارجی می باشند .
یک دسته از کوپولیمرهای کلراید وینیل وکلوراید وینیلیدن ، باداخل شدن یک نسبت از اِستر اکریلی اصلاح شده وتوسط ICI تولید می شوند ودر تجارت بنام «هالفکس» عرضه می شوند در برخی جهات اختلاف امولسیونهای آنیونی بواسطه انواع قرار دادی آنها می باشد .
تراز پایینی از نرم کننده ها درکارخانه تولیدی استفاده می شود بنابراین لازم است که یک پایدار کننده به فرمول سازی رنگ اضافه شود .
یک دستگاه ساختمان کوپلیمر از اکسید اتیلن / اکسید پروپیلن (سینپروپیلن (سینپرونیک [C] - PE39/70) بسیار مناسب تهیه شده است .
هالفلکس در یک PH بسیار پایینی عرضه می شود ، (2-1) . حال آنکه این نوع پلیمر در سطح PH بالا تمایل به کلرینه شدن بدون هیدروژن دارد . رنگهای امولسیون بر پایه ها لفلکس قرار دارند و رنگی است که PH آن بین 5-4 است واین حدود برای برخی از انواع رنگ که مورد استفاده قرار میگیرند وضع شده است .
فسفات روی ، تری فسفات آلومینیم اصلاح شده و شیلدکس ، هنگامیکهبرایآمادهسازیآهنبکاربردهمیشود نتایج رضایت بخشی می دهد .
کاربردهای کوپلیمرهای هالفلکس شامل چاشنی های آهنی متناسب انفجار ( در 80-50 میکروتر ضخامت لایه خشک ) است و آنها چسبندگی و پیوستگی خوبی نسبت به آهن آبکاری شده نوین ، بتون ،چوب و بسیاری از سطوح پلاستیکی دارند . کوپلیمرهای دارای رشته هالفلکس برای رنگ وروغن زدن و آماده سازها مناسب هستند .
رنگ های امولسیون وینیل
رنگ های امولسیون شامل سه مرحله متمایز می باشند . الف-مرحله آبکی یاشکل مسلسل که درهر غلیظ کننده ماده نگاه دارنده از فاسد شدن وافزودنیهای دیگر حل می شود . ب-مرحله تجزیه شدن پلیمر ج-مرحله تجزیه شدن رنگ ، درجدول 3-19 نمونه ای از ترکیبات رنگهای امولسیون وینیل ساده ونیمه براق بامثال توضیح داده شده است آنها با طرح خیلی مفصل از ترکیبات و رنگهای تکمیلی بیان می شوند .
موادوساخت رنگهای امولسیون وینیل
جمع شدگی ماده رنگی زیاد در بانت ها
بافت مواد رنگی که به شکل مایع تجزیه می شوند معمولا با کمک یک ترساز بهتر از نوع غیر یونی است . این نوع برای یونی که تمایل زیادی جهت کف کردن دارد بهتر است ( ضدکف را در زیر ببینید . )
جدول 3-19 : مثالی از رنگهای امولسیون وینیل
درصد ترکیب
رنگ نیمه براق رنگ ساده
00/20 00/20 دی اکسید تیتانیوم روتیل
- 50/30 گل سفید یا سفیداب
- 40/9 مصالح ثابت و غیرفرار
40/0 45/0 هیدروکسی اتیل سلولز
70/13 45/29 آب
50/0 70/0 ترساز غیریونی
20/0 20/0 عامل جدا کننده
30/1 30/1 آب
20/0 20/0 نگاه دارنده
15/0 15/0 کف بر
10/1 20/1 حلال متراکم
45/62 45/23 امولسیون کو پلیمر (وینیل استات/ اتیلن جامد 50 درصدی)
22/1 48/1 وزن مخصوص (چگالی)
%70/40 %15/34 حجم جامدات یا حجم سختی
%0/15 %00/52 PVC
%2/46 %5/42 وزن آب
مهم ترین خواسته در رنگ های امولسیون از حیث تیره کردن رنگ سفید و زرد کمرنگ می باشد که در بافت های اصلی دی اکسید تیتانیوم است درجه روتیل برای مقاومت ودوام گچ وهمینطور خواص جریان معرفی می شود .
تجزیه دی اکسید تیتانیوم براحتی بوسیله یک نوع تجزیه کننده نقره ای با سرعت بالا صورت می گیرد .
بافت ماده رنگی ( وچسب اگر استفاده شود ) به حلال آبی ، کلوئید ، ترساز و اجزاء دیگر بوسیله یک مخلوط کن اضافه می شود درجه تجزیه به براقی و شفافیت زیاد رنگها توجهی ندارد ، بافت ماده رنگی تجزیه شده سپس با امولسیون مخلوط می شود ورنگ روشن می شود واگر لازم باشد بطرف ناحیه سوراخ گیر وصافی فرستاده می شوند .
هرگاه به رنگ «سیر» احتیاج داشته باشیم بطور کلی باید از مواد رنگی بابافت غلیظ پر مایه در ترکیب تجزیه مایع غلیظ استفاده کنیم .
بافت مواد رنگی بی آب به این شرط که به مراقبت وبی خطر ساختن بافت ماده رنگی تجزیه و پراکنده شده که کاملا در هیدروفوبیک وجود دارد توجه شود ، می توانند بوسیله استفاده از ترساز با مقدار کافی ومناسب به کار برده شوند . ( این عمل بخصوص برای بسیاری از بافت های رنگدانه های ارگانیک
که هیدروفابیک هستند به کار می رود . )
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 113 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید