در سال ۱۲۵۹ ق . در روستای لاشک در منطقه کجور مازندران ، ملا عباس کجوری از روحانیان صالح و مورد اعتماد مردم ، صاحب فرزندی شد و او را فضل الله نام نهاد . فضل الله پس از پشت سر گذاشتن دوران کودکی به تحصیل علوم اسلامی روی آورد .
در سال ۱۲۵۹ ق . در روستای لاشک در منطقه کجور مازندران ، ملا عباس کجوری از روحانیان صالح و مورد اعتماد مردم ، صاحب فرزندی شد و او را فضل الله نام نهاد . فضل الله پس از پشت سر گذاشتن دوران کودکی به تحصیل علوم اسلامی روی آورد . تحصیلات ابتدایی را در بلده مرکز منطقه نور آغاز کرد. پس از آن به تهران مهاجرت کرد و تحصیلات خویش را تا پایان دوره سطح در آنجا ادامه داد . سپس برای تکمیل دانش خویش به نجف هجرت کرد و نزد استادان بزرگ حوزه نجف میرزا حبیب الله رشتی و شیخ راضی به تحصیل پرداخت و بعد از مدتی در درس میرزای شیرازی بزرگ شرکت کرد . هیبت ، وقار و تیز هوشی استاد ، طلبه جوان را آنچنان شیفته وی ساخت که با هجرت میرزای شیرازی به سامرا وی نیز حوزه نجف را رها کرد و راهی سامرا شد . حضور مستمر در درس میرزای بزرگ و هشت سال حضور در درس شیخ راضی و میرزا حبیب الله رشتی به همراه پشتکار و مداومت در درس و تحصیل ، از شیخ فضل الله مجتهدی برجسته و فقیهی نامدار ساخت .
بخ حقیقت باید او را وارث علم میرزای رشتی و سیاست و مدیریت میرزای شیرازی دانست .
بازگشت
موقعیت حساس سیاسی و اجتماعی ایران موجب شد تا شیخ فضل الله با اشاره میرزای شیرازی و برای هدایت و پیشوایی جامعه ایران در سال ۱۳۰۳ ق . روانه تهران شود. شیخ فضل الله پس از مهاجرت به تهران ، به اقامه جماعت و تاءلیف و تدریس علوم اسلامی و حوزوی پرداخت . مهارت او در فقه و اصول و سایر علوم اسلامی و شناختنش از مسائل روز جامعه موجب شد تا خیلی زود مورد استقبال و توجه طلاب و روحانیان قرار گیرد . مجلس درس شیخ در تهران دارای اعتبار و اهمتی فوق العاده بود و بسیاری از روحانیان به شرکت در درس او مباهات داشتند و مجتهدان بسیاری در حوزه درس او حاضر و اغلب علمای تهران از افادات علمی او بهره می بردند .
از چنین حوزه تعلیم و تدریسی شخصیتهای بزرگواری برخاسته اند ، از آن جمله اند : حاج شیخ عبدالکریم حائری موسس حوزه علمیه قم ، حاج آقا حسین قمی ، آقا سید محمود مرعشی پدر آیه الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی ره ، سید اسماعیل مرعشی ، ملا علی مدرس ، میرزا ابوالقاسم قمی ، شیخ حسن تهرانی ، علامه محمد قزوینی و
مقام علمی
مقام علمی شیخ فضل الله مورد توافق دوست و دشمن بود . او علاوه بر علوم اسلامی از دانشهای دیگر هم اطلاع داشت و به مسائل چامعه و مقتضیات زمان آگاه بود . یکی از کسانی که شیخ را ملاقات کرده است ، می نویسد : مراتب علمی شیخ را هیچ کس از دوست و دشمن منکر نبود و لکن گمان می کردند که فقط معلومات او منحصر به همان فقه و اصول است . نگارنده در چند جلسه فهمیدم قطع نظر از جنبه فقاهت از بقیه علوم هم اطلاع کافی دارند .
ناظم الاسلام می نویسد : نگارنده روزی که مشار الیهه شیخ فضل الله در خانه آقای طباطبایی بود ، در مجلس در ضمن مذاکره گفت ملای سیصد سال قبل به کار امروز نمی خورد . شیخ در جواب گفت : خیلی دور رفتی بلکه ملای سی سال قبل به درد امروز نمی خورد . ملای امروز باید عالم به مقتضیات وقت باشد ، باید مناسبات دول را نیز بداند.
ادوارد براون ، محقق و تاریخ نویس نامدار می نویسد : شیخ فضل الله از لحاظ علم و آراستگی به کمال معروف و فقیه جامع و کامل ... مجتهد سرشناس و عالمی متبحر ... و از لحاظ اجتهاد برتر از دیگران بود ... مهدیقلی هدایت چنین گفته است : مقام علمی اش بالاتر از دو سید مسند نشین طباطبایی و بهبهانی است . طلاب و بیشتر اهل منبر دور او را دارند.
ابوالحسن علوی می گوید : شیخ فضل الله از شاگردهای نمره اول حاجی میرزا حسن شیرازی معروف بود . در پایتخت مرجع امورات شرعی بود.
فریدون آدمیت نوشته است : متفکر مشروطیت مشروعه شیخ فضل الله نوری بود . از علمای طراز اول که پایه اش را در اجتهاد اسلامی برتر از طباطبایی و بهبهانی شناخته اند.
احمد کسروی می نویسد :
حاجی شیخ فضل الله نوری ... از مجتهدان بنام و با شکوه تهران شمرده می شد.
و بالاخره یپرم خان ارمنی - که خود عاقبت مجری حکم اعدام شیخ شد - در یادداشتهای خصوصی خود نوشته است :
شیخ فضل الله نوری ... روحانی عالیقدری بود و گفته او برای توده خلق ، وحی منزل محسوب می شد.
آثار علمی
شیخ فضل اله علاوه بر فعالیتهای اجتماعی و سیاسی و تدریس و تبلیغ دارای آثار علمی ارزنده ای است که برخی را تاءلیف کرده و بر بعضی کتابها شرح و توضیح نوشته است . قسمتی از این آثار عبارت اند از :
۱ - رساله منظوم فقهی الدرر التنظیم به عربی
۲ - بیاض کتاب دعا
۳ - رساله فقهی فی قاعده ضمان الید
۴ - رساله فی المشتق
۵ - صحیفه قائمیه صحیفه مهدویه
۶ - ضمایمی بر کتاب تحفه الزائر از مرحوم مجلسی در پایان کتاب
۷ - اقبال سید بن طاووس با توضیحات شیخ
۸ - رساله تحریم استطراق حاجیان از راه جبل به مکه معظمه
۹ - روزنامه شیخ لوایح آقا شیخ فضل الله
۱۰ - تحریم مشروطیت
۱۱ - حاشیه بر کتاب شواهد الربوبیه ملا صدرا
۱۲ - حاشیه بر کتاب فرائد الاصول شیخ انصاری .
در نهضت تنباکو
شیخ فضل الله در نهضت تنباکو که نخستین قیام فراگیر به رهبری روحانیت بود ، نقش فعالی داشت . او نخستین عالمی بود که به حمایت از میرزای آشتیانی برخاست .
وی به عنوان نماینده میرزای شیرازی در تهران مورد توجه مردم و روحانیان بود . به طوری که پس از لغو قرارداد تا وقتی که میرزای شیرازی به وسیله شیخ فضل الله از لغو قرارداد اطمینان حاصل نکرد ، حکم حرمت استعمال توتون و تنباکو را لغو ننمود.
در آستانه مشروطیت
با قتل ناصر الدین شاه ، فرزندش مظفر الدین شاه به سلطنت رسید . وی اراده ای ضعیف داشت ساده لوح و زود باور بود و از علم و تدبیری که لازمهفرمانروایی است بی بهره بود. از این رو اوضاع کشور آشفته بود . این اوضاع نا بسامان ملت را تحت فشار قرار داده بود، مردم که یک بار پیروزی در نهضت تنباکو را تجربه کرده بودند ، در صدد تغییر وضع موجود بر آمدند . از این زمان انجمن هایی برای هدایت مبارزات مردم تشکیل شد که مهم ترین آن انجمن مخفی بود که بوسیله آیت الله طباطبایی اداره می شد . در محرم سال ۱۳۲۳ ق . سخنرانان در مجالس مذهبی به انتقاد از دولت پرداختند . در همین زمان عکسی از مسیو نوژ بلژیکی که در اداره گمرک ایران کار می کرد با لباس روحانی پخش شد . عالمان و مردم مذهبی این عکس را توهین به جامعه روحانیت دانستند و همین موضوع موجب تظاهراتی در بازار شد . این وضع در تهران با رویدادهای سایر شهرها از جمله خشم مردم کرمان به جهت برخورد ناشایست حاکمان کرمان با رهبران روحانی آنجا و نیز نارضایتی مردم خراسان ، قزوین و سبزوار از حاکمان محلی سبب نارضایتی عمومی در کشور گردید . مردم و بازرگانان در مسجدی در تهران متحصن شدند . آیت الله طباطبایی و آیت الله بهبهانی به آنان پیوستند و تظاهراتی صورت گرفت که مورد هجوم نیروهای دولتی قرار گرفت . رهبران روحانی به همراه مردم به حرم عبدالعظیم علیه السلام پناهنده شدند و در آنجا خواسته های خود را که مهم ترین آنها اجرای قوانین اسلامی و ایجاد عدالتخانه بود به اطلاع شاه رساندند . با اعلام موافقت با خواستهای مهاجران روحانیان و مردم به شهر بازگشتند اما عین الدوله که پذیرش خواسته ها قدرتش را محدود می کرد با خواسته های آنها مخالفت کرد و به زندان و تبعید عدالت طلبان پرداخت . مردم نیز مبارزات خود را تشدید کردند و به رهبری روحانیان دست به راه پیمایی و تظاهرات زدند . در این جریان یکی از طلاب به نام سید عبدالحمید به شهادت رسید . مردم جسد شهید را برداشته ، در شهر به راهپیمایی پرداختند و پس از آن در مسجد جامع متحصن شدند .
آیت الله طباطبایی و آیت الله بهبهانی که رهبری نهضت عدالت طلبی را به عهده داشتند، از قدرت و نفوذ شیخ فضل الله در جامعه آگاهی داشتند از این رو با وی به گفتگو پرداخته ، و از او درخواست همکاری کردند . شیخ نیز برای همراهی و حمایت از نهضت عدالتخانه به مبارزان پیوست . او در ابتدای همکاری و همراهی گفت : من راضی به بی احترامی به روحانیت و توهین به شریعت نیستم و شما را تنها نمی گذارم هر اقدامی که انجام دادید من هم با شما حاضرم ولی باید مقصود اسلام و شرع باشد.
تحصن در سفارتخانه انگلیس
با هجرت عالمان و روحانیان به قم ، شهر به حال تعطیل در آمد و مردم نگران و پریشان شدند . این نگرانی موقعیت مناسبی را برای دولت استعمارگر انگلیس به وجود آورد تا در نهضت رخنه کند و از این راه با دولت روسیه که همه کاره دربار قاجار بود رقابت کند . از این رو به وسیله فراماسونها و روشنفکران وابسته به خویش در میان مبارزان نفوذ کرده ، با پخش شایعه حمله دولت به مردم ، زمینه را برای تحصن مردم در سفارتخانه اش آماده کرد و به دنبال آن تحصن در سفارتخانه آغاز شد . از پیشگامان این تحصن حاج امین الضرب و حاجی شاهرودی و چند نفر دیگر بودند . معروف بود که این آقایان از اهل فراموشخانه ۱۷ فراماسونری هستند و یک رمز و قراردادی محرمانه با هم دارند .۱۸ نهضت عدالتخانه که ریشه ای مکتبی و اسلامی داشت از این مرحله رنگ غربی به خود گرفت و کم کم زمزمه حکومت مشروطه بر سر زبانها افتاد .
درخواستهای آغازین که اجرای قوانین اسلام و ایجاد عدالتخانه بود ، جای خود را به حکومت مشروطه و مجلس شورای ملی داد . نا آگاهی تحصن کنندگان از این نوع حکومت به گونه ای بود که برخی شعار می دادند ما مشربه و بعضی می گفتند ما مشروطه می خواهیم و شخص دیگری مشروطه را زنی تصور می کرد که قرار است پادشاه شود!
فضای نیرنگخانه انگلستان وتبلیغات درون آن به گونه ای بود که تحصن کنندگان بدون اینکه بفهمند مشروطیت چیست و در حالی که تلفظ صحیح این لفظ را هم نمی دانستند خواهان حکومت مشروطه شدند و از این مرحله ، نهضت عدالتخانه با نام مشروطه و تحت نفوذ انگلستان به پیش می رفت . روشنفکران غربزده و فراماسونهای وابسته در شمار رهبران اصلی آن در آمدند و همان طور که ماهیت نهضت تغییر کرد ، نام آن نیز تغییر یافت و نهضت مشروطیت نام گرفت .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 16 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
تئوری محدودیت ها : یک ارزیابی مقایسه ای (ظرفیت حاشیه ای = حاشیه سود )
تغییر سازمان در اقتصاد جهانی که دردهه اخیر صورت گرفت با پذیرش مفاهیم تولید lean و سیستم انعطاف پذیر همراه بود . این مفاهیم به به صورت تلویحی معیاری از تولید و ظرفیت کاری را که با تقاضا و ظرفیت فعلی پذیرش هم خوانی داشتند را عرضه می کنند . سر منشاء وجود مدیریت ظرفیت محدود به دلیل تحقیق مستمر برای راندمان بالاتر و عدم توازن بین منابع و تقاضا برای منابع بیشتر بوده است . برای موسسات خصوصی و در تمام زمینه ها در اقتصاد ایرلند محدودیتهای مضاعفی اعمال شده است . موسساتی که در سطح بین المللی فعالیت می کنند با محدودیت های در سطح جهانی در مورد مدل های تولیدی lean مواجه هستند . موسساتی که در بخش های غیر تجاری فعالیت می کنند با مشکلات تازه ای که مربوط به کمبود کارمندان و سایر منابع می باشد مواجه می باشند در حالی که قبلا مشکل رکود و پایین بودن راندمان در مورد منابع وجود داشت .
سئوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چگونه حسابداری مدیریتی میتواند در مدیریت این گونه مشکلات و ارائه ظرفیت موجود به آنچه که مد نظر است مفید باشد . صرف نظر از این مطلب نبود تکنیک های برتر کمی به روز به آن نحوی که در گفته ها وجود دارد نیز از مشکلات است. روش بهینه سازی در برنامه ریزی خطی این امکان را به شما می دهد که مشکلات پیچیده ای که شامل محدودیت های مختلف ظرفیت هستند را حل کنید . علیرغم اصول شناخته شده و تفکر وجود مبانی بلند مدت حسابداری ، مدارک کمی وجود دارد که نشان دهنده کاربرد متداول این اصول و تفکر در حسابداری یا عملکردهای هیئت مدیره باشند .
Eli gold ratt در کتاب ((the goal)) با ارائه نظرات به صورت تئوری محدودیت ها جان تازه ای به دیدگاههای بهینه سازی تجاری داد . (گولدرات و کوکس 1993 ) . این نظرات مدیریتی بهترین فروشنده به صورت یک داستان مهیجی است که در آن تلاش مدیر شرکت ظرف مدت 90 روزبرای حفظ زیان ناشی از عملکرد جلوگیری از ورشکستگی پیگیری می شود . در این داستان گلدرات و دکوکس به حسابداری قیمت تمام شده به عنوان ((دشمنی برای بهره وری )) حمله می کنند به جای آن از تکنیک ها ی پیشرفته کلی نگری همانند MRP درست سر موقع jit و کنترل آماری پروسه استفاده می کنند .
در این مقاله به تفضیل کمک نسبی فرضیه محدودیت ها نسبت به روش های تجاری حسابداری مدیریتی برای بهره گیری از منابع و تصمیم گیری توضیح داده شده است . این مقاله همچنین اشاعه و ارزیابی تئوری محدودیت ها و واکنش هایی که در قبال آن در حسابداری و فرهنگ مدیریتی ایجاد شده نیز مورد بررسی قرار می دهد . تداوم بقای حسابداری قیمت تمام شده در برابر حملات مستمری که به آن می شود مشابه احتمالات گلدرات در بخش مربوط به توانایی مقررات برای ایجاد تغییر و قرار دادن پیشرفت های اجباری به صورت برنامه و برنامه های آموزشی است . یک نمونه در زمینه خود تئوری محدودیت ها است
leg horgren et al(1999) &morse &Zimmerman(1997) مدارک در طی پروسه نشان می دهند که چه عقاید جدیدی اساس این مثال جذب تفکر مدیریت سنتی شده است .
کلمات کلیدی :
مدیریت ظرفیت ، تئوری محدودیت ها ، حسابداری مدیریتی
مقدمه :
تغییر سازمان در اقتصاد که در دهه اخیر صورت گرفت با پذیرش مفاهیم تولید lean و سیستم های انعطاف پذیر همراه بود . این مفاهیم به صورت تلویحی معیاری از تولید ظرفیت کاری را که با تقاضا و ظرفیت پذیرش فعلی همخوانی داشتند را عرضه می کنند . شکوفا شدن اخیر اقتصاد ایرلند نیز اهمیت در نظر گرفتن روشهای مدیریت ظرفیت را پر رنگتر نموده است . سر منشا وجود مدیریت ظرفیت به دلیل تحقیق مستمر برای راندمان بالاتر و عدم توازن بین منابع و تقاضا برای منابع بیشتر بوده است . مشکل مدیریت ظرفیت در سطح اقتصاد کلان و محلی یا در سطح موسسه وجود دارد .
سوالی که در اینجا مطرح می شود نحوه مشارکت حسابداری مدیریتی در مدیریت این گونه مشکلات است . صرفنظر از این مطالب نبود تکنیک ها ی برتر و به روز به نحوی که در گفته ها مطرح می شود نیز یکی از مشکلات است .
تئوری محدودیت ها :
Eli goldratt در کتاب((the goal)) با ارائه نظریات خود به صورت تئوری محدودیتها جان تازه ای به دیدگاه های بهینه سازی تجاری بخشید . (گولدرات دکوکس 1993 ) این نظرات مدیریتی بهتترین فروشنده به صورت داستان مهیجی است که در آن تلاش مدیر شرکت ظرف مدت 90 روز برای حفظ زیان ناشی از عملکرد جلوگیری از ورشکستگی پیگیری می شود . در این داستان گلدرات دکوکس به حسابداری قیمت تمام شده به عنوان ((دشمنی برای بهروری )) حمله کرده و به جای آن از تکنیک های پیشرفته کلی تری همانند MRT ، JIT و کنترل آماری پروسه استفاده می کنند . تداوم بقای حسابداری قیمت تمام شده در برابر حملات مستمری که به آن می شود مشابه به احتمالات گلدرات در بخش مربوط به توانایی مقررات برا ی ایجاد تغییر و قرار دادن پیشرفت های اجباری به صورت برنامه و برنامه های آموزشی است . یک نمونه در این زمینه خود تئوری محدودیت هاست . تئوری محدودیت ها (TOC) روش هایی را برای افزایش سود عملیاتی با شناسایی گلوگاههای عملیاتی ، و درک این مطلب که محدودیت منابع تعین کننده ظرفیت پذیرش مجموعه به صورت کلی است ، توضیح می دهد . گلوگاه را می توان با شناسایی عملیاتی که در آن حجم زیادی از کالا ها منتظر انجام تعیین کننده ظرفیت پذیرش مجموعه به طور کلی است ، توضیح می دهد . گلوگاه را میتوان با شناسایی عملیاتی که در آن حجم زیادی از کالاها منتظر انجام کار روی آن ها هستند شناسایی نمود . خلاصه ای از بهبود تئوری در مقاله jones & dugdale(1998) آمده است .
مدیر باید مطمئن شود که گلوگاه منابع همیشه مشغول بماند و سایر منابع طبق برنامه در مرحله بعد از گلوگاه قرار گیرند .
تئوری محدودیتها بر پایه سه معیار اصلی طراحی و ایجاد شده است :
1- سهم ظرفیت پذیرش = در آمد فروش- هزینه مواد مستقیم
2- سرمایه گذاری (سهام ) = موجوی کالا (مثل مواد خام ، wip ، کالای ساخته شده (فقط شامل مواد )+ هزینه های تحقیق و توسعه + ساختمان و تجهیزات
3- هزینه های عملیاتی = شامل هزینه های عملیاتی به غیر از مواد مستقیم ، هزینه های دستمزد و سر بارها و استهلاک .در ضمن به طور تلویحی فرض شده است که همه این مواد ثابت هستند این فرض ممکن است باعث شود که بسیاری از منتقدان تصور کنند که اندازه گیریهای TOC دارای کابردی کوتاه مدت هستند .
TOC قصد افزایش ظرفیت پذیرش را همراه با کاهش سرمایه گذاری و هزینه های عملیاتی را دارد . و این عمل با پیگیری یکسری مراحل مرتبط با مدیریت کمبود منابع انجام می شود .
پنج مرحله کلی :
مرحله 1 : تشخیص این که ظرفیت پذیرش کل مدرسه به وسیله محدودیت منابع محدود می شود.
مرحله 2: شناسایی محدودیت منابع که معمولا با مشاهده محلی که کالا ها برای انجام کار بیشتر معطل می مانند انجام می شود .
مرحله 3 : نگهداری مداوم گلوگاه تولیدی به صورت شغول و برنامه ریزی تمامی عملیات با توجه به آن نیاز به منابع محدود باعث می شود که برنامه تولید بر پایه سایر منابع طرح گردد و در این حالت جایگاهی برای سایر ماشینها یا عملیات در نظر گرفته می شود . افزایش تولید فقط باعث افزایش کالا بدون افزایش ظرفیت پذیرش می شود . TOC می خواهد که موجودی کار در جریان ساخت را محدود کند . با اینحال TOC طرفدار نگهداری حجمی از کالا قبل از گلوگاه ماشین است تا مطمئن شود که ماشین ناخواسته بیکار نمی ماند .
مرحله4 : ارزیابی تنگناهای سیستم با افزایش ظرفیت سیستم این عمل در صورت افزایش پذیرش بیش از هزینه صرف شده برای توسعه میسر می باشد .
مرحله 5 :اگر در هر کدام از مراحل بالا محدودیتی مشاهده شده به مرحله 1 برگردید .
Drum-Buffer,ropeگلدرات TOC را به سه قسمت Drum ، Buffer ، rope خلاصه نموده است . نتایج حاصل از سیستم های تولید ، آهنگی را برای تولید ایجاد می کند که از طریق آن می توان محدودیتهای ماشین ها را پیگیری نمود (Drum) از طریق این پیگیری قبل از این ماشین ذخایر احتیاطی انباشت نمود (Buffer) تا در صورت نیاز با توجه به سفارش مشتری مواد اولیه را جذب یا آزاد نمود (Rope)
تئوری محدودیت ها و حسابداری :
دلایل گلدرات دکوکس (1993)در شناسایی حسابداری هزینه ها به عنوان ((دشمن شماره یک بهره وری در داستان))درداستان "the goal" آمده است . قهرمان داستان (آلکس)کشف می کند که همزمان با توقف تولید در یک گلوگاه ماشینی (با پیگیری Drum) یک افت در میزان ظرفیت به رئیس دفتر مربوطه گزارش شده است . معیارهای جدید حسابداری همانند هزینه یابی بر مبنای فعالیت (ABC) ممکن است ضعف حسابداری رایج را که بر پایه هزینه یابی جذبی عمل می کنند با ایجاد انگیزه بالاتر برای تولید بیشتر در هر فعالیت و با مراحل کمتر او شاید با اجرای طولاتر تولید و تولید خروجی با منابع بدون محدودیت جبران کند . در کل TOC به جای آنکه اطلاعاتی را برای کنترل مدیریت یا هزینه یابی تولید در دسترس قرار دهد اطلاعاتی راجع به تصمیم گیری را فراهم می کند .
همچنین طرفداران TOC اظهار می دارند که معیار های حسابداری رایج مخالف بهبود راندمان واحد در اثر نتایج TOC حاصل از حذف حساب سود و زیان از مانده قبلی کار در جریان ساخت از ماشین های بدون مشکل و محدودیت می باشند . (قبلا به صورت یک دارایی در تراز نامه عنوان می شد ) البته بایستی به این نکته توجه داشت که این تاثیر محدود به میزان سربار اختصاص داده شده به WIP می باشد و به علاوه این تاثیر یک اثر "منحصر بفرد" روی اولین اجرای TOC می باشد و تنها زمانی بروز می کند که کمیت WIP کاهش پیدا می کند .
آن چه جالب است اسن است که بدانیم حداقل در بخش تفسیر های حسابداری یا تحلیل های TOC چه توصیه هایی در زمینه حسابداری از تئوری محدودیتها مورد قبول قرار گرفته است . مثلا جونز و داگدال (1998)توجه خودداری تاثیر TOC و نحوه ارائه آن به صورت یک الگو متمرکز کرده اند به همین دلیل آن ها حسابداری مدیریتی ارائه شده بوسیله گلدرات را مورد بررسی قرار ندادند و یا اینکه خود مدل TOC را از نظر وجود نقطه ضعف مورد آزمایش قرار ندادند . با این وجود برخی از نقاط ضعف به وسیله جونز و داگدال (همچنین به وسیله گلدرات ) به هنگام ارزیابی TOC به صورت یک اندیشه جدید مدیریتی در مقالات منتشر شده بعد از "THE GOAL" همانند 'the Haystack syndrome" پذیرفته شده است در تعریف جدید اهداف موسسه از حداکثر سازی ظرفیت به یک سری اهداف سه گانه تبدیل شده است مثلا برآورده کردن احتیاجات (1)مالکان (2)کارمندان یا (3)بازار .یکی از سه گروه بایستی با توجه به محدودیت های در گروه دیگر به عنوان هدف موسسه مورد بررسی قرار گیرد . به طور مشخص این تغییر به سمت اهداف کمتر کیفی هستند که گفته می شود اجزاء مهم محاسباتی TOC را به عنوان یک "کنولوژی تفکری " یا "پروسه تفکری" جدید در نظر گرفتند اما این دلایل کمتر قابل اندازه گیری هستند . مشخصاً نورین ، اسمیت و ماکی (1995)گزارش کرده بودند که در مورد اکثر موسساتی که ادعا کرده بودند با TOC منطبق هستند یا به وسیله آن تحت تاثیر قرار گرفته اند ، نسخه به کار رفته از تئوری به صورت اولیه و بیشتر کیفی بود که به آن ها اجازه می داد هنوز هم مسائل را از دیدگاه حسابداری نگاه کنند . در حقیقت درگزارش نورین و دیگران آمده بود که "ما از این که ببینیم که آن (کاربرد پروسه تفکری)به طور متداول مورد استفاده قرار بگیرد مایوس شده بودیم ... در بیشتر موارد از آن استفاده نمی کردند " (صفحه138)این مقوله همچنین ظرفیت پذیرش در TOC را که دارد متون حسابداری مدیریتی شده بود را نیز تدوین کرد .
جونز و داگدال تکامل TOC را به صورت سازگار با مدل اولیه همانند قهرمان کتاب "هدف"که می خواست سود آوری موسسه را با حفظ مشاغل مرتبط افزایش دهد ، پذیرفتند با اینحال اخراج کارکنان در مدل اولیه به صورت تلویحی اشاره شده بود در این مدل خروجی بایستی در نقاط غیر گلوگاهی به گونه ای محدود شوند که هزینه ها کاهش یابند . در مدل بعدی همانند مغایرتها قبولانده شده بود که برای حذف محدودیت تتقاضای محدود بایستی تلاش شود که مشتریان جدید پیدا شوند یا فروش بیشتری برای مشتریان موجود داشته باشیم . با اینحال "این معاملات با مفهوم بهره متناقض بوده و روش های کنترل مدیریتی را نادیده می گیرند "(صفحه 88).
حسابداری مدیریتی و حسابداری ظرفیت پذیرش :
برغم اظهار نظر های مختلف ، TOC با حسابداری مدیریتی چه از نظر تئوری و چه از نظر علمی سازگار بوده که این مطلب قبلا در کتاب "هدف"(the goal) آمده است . هدف به حداکثر رساندن ظرفیت پذیرش همزمان با کاهش در سرمایه گذاری و هزینه های عملیاتی را میتوان همانند قانون قدیمی حسابداری که به صورت تصمیم گیری کوتاه مدت برای حداکثر عنوان ظرفیت پذیرش برای هر واحد از منابع محدود شده است ، دانست که قبل از انتشار کتاب "هدف" در کتاب ها آمده بود . روش گلدرات را اغلب حسابداری ظرفیت پذیرش می گویند .
البته برخی ابهامات زبانی در تعریف حسابداری ظرفیت پذیرش وجود دارد . در ایالات متحده و اتحادیه اروپا "حسابداری ظرفیت پذیرش"استفاده نمی کنند و به جای آن از واژه " TOC در حسابداری " استفاده می کنند . و علت آن هم اختلاف والدرون و گالودی بر سر منشاء واژه است.
حمایت گلدرات از سیستم ها ی هزینه یابی حاشیه ای نشان دهنده انتقاد وی از وجود نقص در هزینه یابی است که اغلب در فرهنگ حسابداری وجود دارد . انتقادات صحیح هستند ولی نو نیستند . آن ها همچنین صلاحیت کافی ندارند تا بتوانند تشخیص در حسابداری ممکن است از هزینه های مختلف برای مقاصد مختلف استفاده شود . واقعیت این است که موسسات دارای سیستم های هزینه یابی جذبی پیچیده ای برای سیستم های گزارشگری مالی هستند سیستم های گزارشگری موجودی مانع از استفاده آن ها از اطلاعات هزینه حاشیه ای یا هزینه یابی متغییر حداقل برای برخی تصمیم گیری ها نمی شود .
کلراک (1992)و پیرس داوده(1998)هر دو کشف کردند که میزان کاربرد واقعی تحلیل های هزینه –حجم –سود (CVP)82% یا 85% است البته Pierce و odea کشف کرده اند که استفاده متداول در بسیاری از موارد کم است و فرض بر این است که برای هر کاربردی در یک موسسه هزینه ها به دو بخش ثابت و متغییر تقسیم می شوند .
ادبیات toc نیز زیر نظر انتقادات حسابداری رفته شده است تا برتری آن را بر مدل حسابداری هزینه یابی حاسیه ای نشان دهند.به طور کلی toc توصیه می کند که انتخاب ترکیب بر اساس منابع محدود برای ظرفیت پذیرش هر واحد منبع محدود بجای سود تا ویژه حسابداری هر واحد از منابع محدود باشد.مثلاً alwater & gagne(1997) تلاش کردند تا نشان دهند چگونه می توان با استفاده از شیوه toc وبااستفاده از اطلاعات موجود در ضمیمه a ، بااستفاده از قانون toc تولید می شود(مدرک4و5) بهتر میگردد .در عوض محصول q طبق قوانین حسابداری تولید می شود (مدرک 7و8) در سند 9 مورد سودهای هفتگی هر محصول با toc مقایسه شده است که نشان دهنده برتری سود 1692 دلاری در مقابل 1630 دلار ترکیب محصولاتی که بوسیله روش حسابداری پیشنهاد شده ،می باشد .
نکته مهم برای درک اختلاف کاهش 3000 دلاری هزینه های عملیاتی در هر حالت است.تحلیلها بر پایه این فرض انجام می شود که هیچ هزینه متغییری بجز مواد مستقیم (ستون سوم در سند 7) وجود ندارد.هر چند این فرض ممکن است در برخی حالات صحیح باشد، toc فرض می کند که هزینه ای متغیر هرگز شامل عنصری از حقوق مستقیم یا سر بار متغییری نمی باشد.بعلاوه در مقاله همیشه از واژه (بایستی باشد) بجای (این است) استفاده شده است.در مباحث مورد استفاده کار هفتگی استاندارد،کارمندان با وجدانی که از بیکاری دوری می کند. وارزش دهی به کارگران آموزش دیده حتی اگر از طریق آموزش آنها
بهره وری ایجاد شود مدنظر قرار گفته است.در این تحلیل ها وصفیت دنیای واقعی همانند کار پاره وقت ،کارقراردادی ،اضافه کاری وتغییر محل کار پرسنل از محیطهای آرام به پرکار که می توانند هزینه های کارگی را به صورت متغییر در آورد نادیده گرفته شده است.
در حقیقت اگر نمونه atwater & gangne با وجود دستمزد مستقیم که به صورت متغییرات مجدداً طرح شود نتایج به صورت زیر خواهد شد .
جدول صفحه 8
در مقاله atwater &gagne (ضمیمه a،سند9) toc باعث افزایش سود هفتگی به میزان 62 دلار ($1630-1692) شده است این افزایش با این فرضی که هزینه های مستقیم دستمزد انتخاب نحوه تغییر نخواهد کرد واین وصفیت اگر هزینه دستمزد مستقیم کاملاً متغیر باشد به میزان 83$ خواهد رسید. این فاصله اگر هر سرباری به صورت متغیر فرض می شود بیشتر خواهد شد همانگونه که ضمیمه b نشان می دهد که چگونه سود هفتگی می تواند تا 120 دلار افزایش یابد.
Balder stone & keef(1999) چنین فرض می کنند که توصیف ظرفیت پذیرش به صورت فروش منهای هزینه مواد ناشی از قرائت اشتباه کار گلدرات است،اما اگر چنین باشد باز هم همین تعریف استاندارد از ظرفیت پذیرش در مقالات وکتابهای balderstone & keef آمده است .اوبیشتر موارد هزینه مواد مستقیم به طور مشخص اختصاص یافته است در حالیکه در مورد دستمزد مستقیم اینگونه نسبت در صورتیکه دستمزد مستقیم معمولاً به طور واضح وغیر واضح در هزینه های عملیاتی لحاظ شده است.در حقیقت آنهایکه به گزارش مستقل نورین وهمکارانش (1995) در مورد toc وتوصیه های آن برای حسابداری مدیرتی ایرادگرفتند (بوسیله مؤسسه حسابداران مدیریتی آمریکا حمایت می شدند )،در مقالات وانتشارات خود از مقدمه ای که بوسیله گلدرات تهیه شده است استفاده می کردند.
این نکته اهمیت دارد که نظرات غلطی که در مورد toc وتوانایی آن در ارائه ابزار برتری برای طراحی تولید وارائه قانون ظرفیت حاشیه ای به صورت سود محدود به نوشته های atwater & gagne نیست. این مسئله به کرات در حوزه مدیریت تولید وبوسیله بلکاستون (2001)Umble & umble(1998) مطرح شده است. بعلاوه زمانی که نتایج بحث ادبیات حسابداری بیا شود،هدف بیشتر به سمت نشان دادن عدم تازگی در شیوه toc تمایل پیدا می کند ونیز تلاش می شود تا گفته شده انحراف ناچیزی در ظرفیت حاشیه ای مبتنی بر شیوه حسابداری وجود دارد وروش toc درواقع در رده ایی پایینتر قرار داشته وباعث اشتباه وگمراهی می شود.
نقش بهینه سازی:
در برخی ارزیابیهایی که از toc بعمل آمده است بر این نکته تاکید دارند که نگرشهای تازه ای که toc عرضه می کند در پناه برنامه ریزی خطی (lp) می باشند مثلاً luebbe & fich (1992 , p1477) می گویند ‹‹البته،سطح تحلیل ایجاد شده بوسیله lp در مورد قیمت ها به کاملی و میزان این سطح بوسیله toc در مورد تحلیلهای بازده / محدودیت بر حسب $ نمی باشد›› این عبارت گمراه کننده است زیرا در حقیقت برنامه ریزی خطی بر اساس همان اصولی که هدفش افزایش سهم هر واحد از منابع محدود است،پایه ریزی شده است. هر مسئله تکراری دو روش سیمپلکس که در آن از برنامه ریزی خطی برای حل مسائل مر بوط به بهینه سازی استفاده می شود بر پایه این اصول طراحی شده اند . بر خلاف نقش toc برنامه ریزی خطی چندین بار تکرار می شود زیرا در برنامه ریزی خطی وجود چندین علت برای ایجاد محدودیت وجود دارد toc فرض می کند که انتخاب محدودیت مربوطه بطور فرضی بهنگام ایجاد کار در جریان ساخت در نقاط مختلف قابل تعیین است .
این انتخاب عینی یا برخی گلوگاه بوسیله مدارک تجربی ثابت نشده اند brausch & taylor(1997) مجموعه ای از مکالمات را روی 12 موسسه مختلف از نظر اندازه وصفت انجام دادند تا تعیین کنند موسسات چگونه مدیریت وچگونه برای ظریفی محدود برنامه ریزی می شوند.(مکالمه در حقیقت نه اسمی از toc ونه برنامه ریزی خطی برده شده بود وآنچه که انجام شده براساس ارزش طبیعی بود.)آنها کشف کردند که گلوگاهها مشکل واقعی 9 مؤسسه از 12 مؤسسه ای بود که محصولات مختلفی با کاربردهای مختلف و بردن پورسه ای مستمر تولید کردند. هر چند در برخی موارد گلوگاهها در نقاط خاصی وجود داشتند ولی در سایر موارد "آنها بر اثر تغییر در ساختمان تولید وترکیب تولید ایجاد می شوند "ویکی از مدیران ناموفق تولید در شرکت خود گفته بود که "گلوگاهها در تمام جاهها هستند"tollington(1998) بین محدودیتهای بلند مدت و"گلوگاههای سیار"که به علت وقایع غیر قابل پیش بینی ایجاد میشوند تمایز قائل شده است .شناسایی صحیح گلوگاهها احتمالاًً در عمل یک کار پیچیده است salafatinos(1995) مزایای بالقوه استفاده از تکنیکهایی همانند طرح ریزی فعالیت وشبکه های وابسته فعالیتی را در شناسایی صحیح گلوگاهها را خاطرنشان شده است زیرا بر خلاف فرهنگ وسیع toc،ایجاد wip برای یک ماشین ممکن است مسائل پیچیده ای را ایجاد کند.بعلاوه او نشان داد که چگونه نقشه ریزی را می توان برای بهبود یک سیستم طرح ریزی بر پایه فعالیت بکار گرفت.
در مجموع قیمت حاشیه ای (shadow) نسبت به toc یک روش اندازه گیری است زیرا در این روش ظرفیت حاشیه ای ناشی از منابع محدود اندازه گیری می شود در حالیکه در toc فقط ظرفیت متوسط اندازه گیری می شود.برای مشکلات ساده ظرفیت حاشیه ای ومتوسط برابر خواهد بود در حالیکه در مسایل پیچیده آنها با هم متفاوت هستند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله40 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
میتوان گفت تاریخ استفاده بشر از سنگ به ابتدای خلقت او میرسد. انسان اولیه بروی سنگ متولد شده، به وقت خطر در آن پناه جسته، یا از ابزار ساده از آن سرپناه ساخته، وسایل و ابزار زندگی خود مانند ابزار شکار، زراعت، دفاع و زینتآلات خود را از سنگ تراشیده و گاه حتی آن را مورد پرستش خود نیز قرار داده است. که آثار باستانی و بقایای تاریخی موجود گواه این ادعا است. سنگ به لحاظ خصوصیات طبیعی دارای ویژگیهایی است که بعد از گذر قرنها با حفظ زیبایی و ایجاد حس آرامش در بشر هنوز هم جزء کالاهای ارزشمند محسوب میگردد.
مقدمه:
استخراج و فرآوری سنگ تزئینی در سراسر جهان گسترش یافته است به طوری که رشد آن در مقایسه با سیستم کلی اقتصادی تقریبا به دو برابر رسیده است که البته روند رشد در مناطق و کشورهای مختلف متفاوت است و هنوز هم بخش عمدهای از تولید جهانی در اروپا انجام میشود. تجارت سنگ تزئینی بر حسب کمیت، از یک طرف بیان کنندهی رشد فعالیتهای فرآوری در کشورهای وارد کننده و از طرف دیگر تمایل به خرید از خارج، در کشورهای مصرفکننده را نشان میدهد. همچنین در مورد مصرف سنگ تزئینی در جهان میتوان به این مطلب اشاره کرد که مصرف و کاربرد سنگ تزئینی، فرهنگ خاص خود را دارد به طوری که تقریبا دو سوم از مصرف کل سنگ در دنیا عمدتا در 12 کشور انجام میشود. این کشورها به ترتیب عبارتند از: چین، ایتالیا، آمریکا، اسپانیا، آلمان، ژاپن، هند، فرانسه، کرهی جنوبی، تایوان، یونان، عربستان صعودی. هم چنین لازم به ذکر است که کاربرد سنگ در کشورهای مختلف به پیشینهی تاریخی، سلیقه، طرز تلقی و نگرش مردم بستگی دارد و به دلیل تفاوتهای فرهنگی، مصرف سنگ از یک نقطهی دنیا به نقطهی دیگر فرق میکند و در کشورهایی مانند ایتالیا و اسپانیا که امروزه در جمع بیشترین مصرفکنندگان سنگ قرار دارند، کاربرد سنگ نوعی حساسیت اقتصادی و اجتماعی را به همراه دارد به خصوص در پروژههای بزرگ سنتی، استفاده و انتخاب سنگ یک اجبار محسوب میشود.
سنگهای ساختمانی:
سنگ یکی از مصالح ساختمانی بسیار کهن است. تاکنون سنگها را به دستههای گوناگونی تقسیم کردهاند. در کل سنگهای ساختمانی به آن دسته از سنگها اطلاق میشود که به هر شکل و اندازه با تغاییر شکل فیزیکی یا بدون تغییر در یکی از قسمتهای ساختمانی مثل، پیها، کف، دیوارهها، نما، سنگفرش جادهها و محوطهها، دیواره پلها، دیوارههای آب برگردان رودخانههای کنار شهرها، ساختمانهای زیرزمینی و ... به کار میروند. این سنگها به دو دسته زیربنایی و تزئینی و نما تقسیم میشوند. در این تحقیق سنگهای تزئینی و نما موردنظر ماست. با وجود تنوع زیاد سنگها در طبیعت، تنها تعداد محدودی از آنها برای استفاده در نمای ساختمان مناسب میباشند. علاوه بر قابلیت دسترسی و استخراج آسان، سنگی که در ساختمان استفاده میشود باید از نظر قابلیت کار کردن روی آن، ظاهر، دوام، بافت و تخلخل مناسب و ایدهآل باشد. منظور از قابلیت کار کردن روی یک سنگ این است که کار برش دادن، شکلدهی و صیقل دادن سنگ به راحتی انجامپذیر باشد.
سنگهای تزئینی و نما:
خارجیترین قسمت ساختمان را نماسازی میگویند. با توجه به اینکه نمای ساختمان در مقابل عوامل جوی شدید قرار دارد، در انتخاب مصالح نماسازی باید دقت شود تا در مقابل عوامل جوی مقاوم بوده و در ثانی زیبایی لازم را داشته باشد. معمولا منظور از نصب سنگهای تزئینی در نما بیشتر جنبهی زیباسازی و در کف ساختمانها و محوطهها و محلهای عبور و مرور علاوه بر زیبایی، دوام آن در مقابل سایش و غیره میباشد. با توجه به اینکه سنگها پس از نصب علاوه بر فشارهای فیزیکی مختلف (با توجه به محل نصب)، تحت تأثیر عوامل آب و هوایی و محیطی قرار میگیرند، بنابراین در مقابل این عوامل و نیروها ناچار به تسلیم هستند و در صورتی که سنگ مناسب با شرایط محیطی انتخاب شود، علاوه بر طولانی شدن عمر سنگ، ازتخریب زودرس آن جلوگیری میکند و زیبایی آن حفظ میشود.
رایجترین سنگهای مورد استفاده در ساختمانها به عنوان سنگ نما عبارتند از گرانیت و سنگهای آذرین وابسته، سنگ آهک و مرمر و سنگ آهک دگرگون شده و همچنین ماسهسنگ و اسلیت که نوعی شیل دگرگون شده میباشد و به آسانی میتوان آن را به ورقههای نازک، بزرگ و تخت تبدیل کرد. این گروه از سنگهای ساختمانی را به نامهای مختلف از جمله سنگهای تزئینی، نما، روکار، صیقلپذیر، بعددار و ... میشناسند. در کل سنگهای تزئینی به سنگهایی گفته میشود که استحکام لازم را داشته و بتوانند به اشکال و اندازههای مختلف بریده و تراشیده و شکل داده شوند و پس از ساب و صیقل در قسمتهایی از ساختمان و بناها که در معرض دید است (مانند پوشش داخلی و بیرونی، کف اتاقها، سالنها، راهروها، محوطهها، پلهها، نردهها و دیوارهای تونلهای مترو و ...) به کار گرفته شوند. سنگهای تزئینی را میتوان به 4 گروه تقسیمبندی نمود: - گروه سنگهای سخت و مقاوم (گروه گرانیت)- گروه سنگهای نسبتا سخت (گروه ماسهسنگها و کنگلومراها)- گروه سنگهای نیمه سخت و نسبتا مقاوم (گروه سنگهای آهکی) – گروه سنگهای نسبتا نرم (گروه سرپانتین، توفها و شیلها).
گروه گرانیت:
تعریف علمی: سنگی با دانههای مشخص و بلورین با دانههای هم اندازه یا متفاوت، معمولا دارای ترکیبی اساسی از دو فلدسپات (فلدسپات قلیایی به علاوه پلاژیوکلاز سدیمی یا دو فلدسپات قلیایی) و کوارتز. بعضی از گرانیتها فقط یک نوع فلدسپات دارند. ممکن است 10 تا 60 درصد سازاهای فلیسک (روشن رنگ) را کوارتز تشکیل دهد و فلدسپاتهای قلیایی ممکن است 35 تا 100 درصد مجموع فلدسپاتها را شامل شوند.
فلدسپاتها ممکن است به صورت دانههای مجزا حضور داشته باشند. علاوه بر کوارتز و فلدسپاتها، گرانیت نوعا حاوی کانیهای مختلف و معمولا میکا یا هورنبلند یا هر دو و ندرتا پیروکسن است.
تعریف تجاری: سنگی آذرین با دانههای مشخص، معمولا با رنگی از صورتی گرفته تا خاکستری روشن یا تیره و عمدتا متشکل از کوارتز و فلدسپات، همراه با یک یا چند کانی تیره که بافت آن نوعا همگن است اما ممکن است گنایسی یا پرفیری باشد. همچنین بعضی از سنگهای آذرین تیره با آنکه گرانیت به معنی خاص آن نیستند، در این تعریف جای دارند.
گرانیتها در رنگها و طرحهای جذاب و زیبا وجود دارند، به همین سبب استفاده از آن در نمای خارجی و سطوح صیقلی و ظریف داخل بناها بیشتر مورد توجه واقع شده است و به عنوان یک سنگ تزئینی لوکس و گران قیمت مطرح میباشد. در حال حاضر، طیف بسیار وسیعی از انواع گرانیت در رنگهای سیاه و سبز زیتونی تیره، قرمز و صورتی خالخال با برق نقرهای تا تقریبا سفید در دسترس است که این سنگها به جز در موارد کم به خاطر وجود بلورهای مختلف سنگین و وجود بعضی مواد الوان در خمیرهی آن (متن سنگ) از یک رنگ تشکیل نشده و رنگ کلی سنگ، رنگ آن است، ضمن اینکه ترکیب رنگها و درشتی بلورهای تشکیل دهنده نیز خیلی مهم میباشد.
همچنین سنگهای این گروه در اشل موهس دارای سختی بیش از 4 هستند. برشپذیر و صیقلپذیرند. گروه گرانیت استحکام قابل توجهی در مقابل آسیبهای جوی از جمله آب، باد، نور، خورشید، یخزدگی و آلودگیهای جوی و محیطی دارند.
گروه گرانیت شامل سنگهای گرانیتی، گرانودیوریتی، گابرو، لابرادوریت، برخی سینیتها، گنایس، شیستها، آمفیبولیت شیستها، بازالتها و آندزیتها میباشد. از دید تجاری گروه گرانیت علاوه بر موارد شرح داده شده شامل انواع گنایس مانند گنایس گرانیت، گرانیت گنایس و انواع حدواسط آنها که تحت عنوان گرانیت سیاه نامگذاری شده است، میباشد. گرانیتها از سنگهای بسیار پرکاربرد میباشند. از آنها به عنوان شمع در پلها، دیوارههای آب برگردان رودخانههای داخل یا نزدیکی شهرها و تأسیسات دریایی، نمای پلها، قسمتهای خمشی ساختمانها، سنگفرش ساختمانها و خیابانها و پیادهروها، بناهای یادبود و نما و کف ساختمانهای اداری، تجاری و مسکونی و ... استفاده میشود. در استاندارد 615-96 ASTM ویژگیهای لازم برای سنگ گرانیت ساختمانی به شرح زیر است.
ویژگیهای فیزیکی مکانیکی مقدار روش آزمایش
حداکثر جذب آب (درصد وزنی) 4/0 (چهاردهم) 96-92 ASTMC
حداقل چگالی (kg/m2) 2560 96-92ASTMC
حداقل مقاومت فشاری (Mpa) 131 90-560 ASTMC
حداقل ملول گسیختگی (Mpa) 34/10 (ده و سی و چهار صدم) 99-55 ASTM
حداقل مقاومت سایشی (سختی) 25 90-251 ASTM
حداقل مقاومت خمشی (Mpa) 27/8 (هشت و بیست و هفت صدم) 96-241 ASTM
در صنعت سنگهای نما تنها آن دسته از گرانیتها که فاقد التراسیون بوده و پدیدههای تکتونیکی و به ویژه میکروتکتونیک را تحمل نکرده باشند و از نظر رنگ نیز دارای ارزش در بازار باشند، مطرح میباشند. گرانیتهای روشن و قرمز و صورتی (گرانیتهای آلکالن Q+F) و یا گرانیتهای رنگینع به دلیل رنگ خود بسیار ارزنده هستند و در بازار جهانی جایگاه ویژهای دارند. گرانیتهای ناحیه خوی، پیرانشهر در آذربایجان غربی از این نظر منحصر به فرد هستند. گرانیتهای خاکستری رنگ (گرانیتهای کالکوآلکالن Q+F)، بر حسب درجه تیرگی و روشنی و اندازه کانیها دارای مرغوبیت متغیری هستند. گرانیتهای شیرکوه در یزد و الوند در همدان، خرمدره زنجان و غیره دارای طیف وسیعی از انواع گرانیتها، با رنگها و بافتها مختلف هستند. سینیت (F.alc+plg)، دیوریت (plg)، گابرو (plg) و سنگهای خروجی هم ارز آنها مانند تراکیت، آندزیت و بازالتها و همچنین سنگهای دیگری مثل نفلین سینیت (F+f)، پریدوتیت، پیروکسنیت، آمفیبولیت و سنگهایی از این قبیل به دلیل عدم وجود کوارتز در صورتی که کاملا تازه (fresh) بوده و دگرسان نشده باشند و در مقطع صیقلی دارای رنگهای زیبایی باشند میتوانند به عنوان سنگ نما به کار برده شوند.
در گروه گرانیت، هوازدگی بوسیلهی اکسیده شدن توده سنگ انجام میشود و ضرایبی را نیز بر حسب اکسیده شدن برای بعضی اقسام سنگها قایل میباشند. مثلا در مورد گرانیتها اکسیداسیون خیلی کم را با ضریب 0 و اکسیداسیون محدود را با ضریب 1 و محدود متوسط را با ضریب 2 و متوسط را با ضریب 3 و بالاخره اکسیداسیون زیاد را با ضریب 4 عنوان میکنند که سنگهای اکسیده با ضریب 2 و 3 و 4 را معمولا برای مصارف تزئینی در نظر نمیگیرند.
استخراج گرانیت با تکنولوژی جت آب:
برش و طراحی با جت آب:
در برش با جت آب از آب با فشار 55000psi، همراه با مادهای ساینده (معمولا گارنت)، برای بریدن سنگ استفاده میشود. آب از نازلی بیرون میآید که قطر روزنهی آن تقریبا 013/0 اینچ است. نازل روی یک بازوی روبوتی نصب شده است و با برنامهی کامپیوتر کار میکند. به عبارت دیگر، ابتدا نقش را میروبند (اسکن میکنند) و آن را رقمی میکنند، سپس به کمک برنامهی کامپیوتری آن را بارها و بارها روی سنگ پیاده میکنند. در اغلب موارد، برش کاری به اندازهای دقیق انجام میشود که درز بین سنگها نامشهود است.
مادهی ساینده را به آب میافزایند و مخلوط با سرعتی سه برابر سرعت صوت از نازل بیرون میآید و مواد سخت از قبیل سنگ، مرمر، کاشی سرامیکی، شیشه و فلز را تا ضخامت 18 اینچ با دقت 005/0 اینچ برش میدهد.
امکان برش همهی این مواد با یک ماشین از مزایای اصلی برش با جت آب است. کارگاههایی که به دستگاه برش با جت آب مجهز باشند، میتوانند کف پوش، رویهی کابینت، یادمان و سایر کارهای معماری را اجرا کنند.
مزیتهای برش با جت آب: روش با جت آب هم برای معماری داخلی و هم معماری خارجی مزیتهای بیشمار دارد. امکانات متنوع شکل تراشی، ایجاد شکلهای پیچیدهای را که با ابزارهای متعارف یا با دست امکانپذیر نبود، ممکن کرده است. اکنون سازندگان میتوانند هر شکلی را که روی کاغذ ترسیم شده یا در حافظهی کامپیوتر ذخیره شده باشد، از جمله نقشکوبی، مدالیون، قاب و حاشیه و سایر شکلهای پیچیده را به آسانی تولید کنند. در این روش تنش مکانیکی وارد بر قطعهی کار کم است و در نتیجه احتمال شکستن مواد شکننده کاهش مییابد. به همین دلیل، نیاز به کاربند و ابزارهای مختلف به حداقل میرسد.
خودکاری نیز از دیگر مزیتهای این روش است. اپراتورهای با کنترلگر CNC (کنترل عددی کامپیوتری) یا PC، جت آب را هدایت میکنند و در نتیجه فرآوری با جت آب در مقایسه با فرآوریهای دستی سادهتر میشود. اپراتورها فقط فایلهای CAD (طراحی به کمک کامپیوتر) را به کنترلگر وارد میکنند تا طرح موردنظر را به کمک جت آب تولید کنند و به صورت یکنواختی برش میدهد.
مزیت دیگر جت آب عملکرد سریع آن است زیرا که ذرات گارنت که با جریان آب همراهند، سبب میشوند که سطح حاصل از برش بسیار صاف باشد و به پرداخت اندکی نیاز داشته باشد یا اصلا نیازمند پرداخت نباشد.
لکهزدایی از گرانیت:
گرانیتها بر خلاف تصور، رطوبت جذب میکنند. در گرانیت هم مثل همهی سنگهای بلورین ترک و خلل و فرج وجود دارد. درست است که گرانیت بسیار سخت و متراکم است، اما باز هم میتواند مایعات را جذب کند و در نتیجه تیره شود.
هنگامی که ورق یا پلاک در ملات یا روی بستر نازکی که حاوی رطوبت است نصب میشود، آب میخواهد به هر طریق ممکن راهی به محیط بیرون پیدا کند و همیشه آسانترین راه را در پیش میگیرد. معمولا آسانترین راه برای خروج آب، زیرآیند رویه کابینت یا درزهای دوغابریزی شده است. اگر چنین درزهایی وجود نداشته باشد، یا زیرآیند رطوبت جذب نکند و به بخار امکان عبور ندهد، راهی برای خروج آب باقی نمیماند، مگر از درون سنگ.
چون گرانیت بسیار متراکم است و در طول روز مقدار اندکی آب از خود عبور میدهد، ممکن است عبور آب از گرانیت، مدتها به طول بینجامد.
هر نوع گرانیت مشخصههای فیزیکی خاص خود را دارد که از آن جمله میتوان به ضریب جذب و آهنگ عبور آب اشاره کرد. این عاملها به اندازه و پیوستگی ترکها و درزهای درون سنگ بستگی دارند. در بعضی از این سنگها این ترکها راه به جایی ندارند، اما در بعضی دیگر ترکها از پشت تا روی سنگ امتداد دارند و مسیری مستقیم برای عبور آب یا رطوبت فراهم میکنند. روی گرانیتهای نصب شده تیره رنگ به ویژه سیاه، غالبا لکههای دایرهای تیره دیده میشود که اندازهی انها از یک سکه تا یک بشقاب غذاخوری متغیر است. این لکهها پس از یک یا دو هفته ناپدید میشوند. گاه خشک شدن سنگ ناپدید شدن لکهها بیشتر طول میکشد.
دلیل ایجاد لکههای دائمی: هنگامی که مادهای جامد در آب حل شود و پس از تبخیر آب، در سنگ رسوب کند، لکهای روی سنگ باقی میماند. تاکنون سه منبع نمونهوار برای این نوع آلایندهها شناسایی شده است:
1) مواد موجود در ملات از قبیل نمکها یا کربناتها که در آب حل میشوند.
2) آب سختی مورد استفاده در ساختن ملات یا بسترهای نازک برای چسباندن سنگ.
3) بعضی از سنگها حاوی مقدار ناچیزی مادهی معدنی محلول در آباند که در ناحیههایی از سنگ که بخار بیشتری را عبور میدهند، متمرکز میشوند.
میتوان با درزبندی سنگ با مواد داخلی، پس از نصب و پیش از آنکه سنگ کاملا خشک شود، این اثر را ایجاد کرد. اگر سنگی کاملا خشک نشده باشد و با ماده دافع درزبندی شود، این ماده فقط در نواحی نسبتا خشک جذب میشود و ناحیه مرطوب را نادیده میگیرد. بعدا نواحی درزبندی شده با ماده دافع به رنگ روشن دیده میشوند و ناحیههایی که ماده درزبند به آنها نفوذ نکرده است به رنگ تیره در میآیند. لکههایی که بدین طریق ایجاد میشوند، معمولا شکلهای نامنظم دارند.
برای لکهزدایی از سنگ گرانیت کارهای زیر را به ترتیب انجام دهید:
1) دست کم سه بار سنگ را با آب و مادهی پاک کننده ملایم بشویید و بگذارید خشک شود.
2) دست کم سه بار سنگ را با آب و مادهی پاک کننده قلیایی بشویید و بگذارید خشک شود.
3) سه بار سنگ را با آب و مادهی پاک کننده ملایم و اندکی سرکه بشویید. (این کار را فقط در مورد گرانیت انجام دهید نه مرمر).
4) سنگ را با سرکه بشویید، ابتدا ناحیهای کوچک را آزمایش کنید. (این کار را فقط در مورد گرانیت انجام دهید نه مرمر).
5) مرحلهی 1 تا 4 را دوباره انجام دهید و در این مرحله صفاد (ورقه آغشته به مادهی دافع) را به کار برید.
همچنین این نکته قابل توجه است که سنگ را مادامی که خشک نشده است، با هیچ مادهای درزبندی نکنید. اگر سنگ قبلا با مادهای دافع درزبندی شده باشد میتوانید با استفاده از الکل ایزوپروپیل که حلال آب و مایعات چرب است، آن را پاک کنید. برای این کار میتوان از هر دو روش شستشو و صفادگذاری استفاده کرد.
گروه ماسهسنگها و کنگلومراها:
سنگهای این گروه دارای کوارتز به مقدار زیاد و فلدسپات که با سیمانهای مختلف (سیلیسی، آهکی، رسی، اکسید آهن) به هم جوش خورده و به شکل سنگی یک پارچه درآمدهاند تشکیل شدهاند، دارای بافت آواری میباشند. رنگ ماسه سنگ بیشتر به نوع سیمان و ماتریکس آن بستگی دارد. بر حسب این که سیمان به کار رفته در سنگ سیلیسی یا آهکی یا نوع دیگری باشد ماسه سنگ را ماسهسنگ سیلیسی یا آهکی یا ... مینامند. ماسهسنگی که دارای کوارتز زیاد و سیمان سیلیسی باشد به نام ماسهسنگ کوارتزیتی و ماسهسنگی که دارای بیش از 25 درصد فلدسپات باشد به نام ماسهسنگ آرکوزی یا فلدسپاتی نامیده میشود. اگر عناصر سازنده ماسهسنگ درشت باشد آن را کنگلومرا مینامند. این سنگ دارای قلوههای بزرگ گرد شده میباشد که به علت داشتن سیمان و سنگهای تشکیلدهنده متعدد جالب توجه میباشد. کنگلومراها در صورتی که ضخیم لایه باشند و عناصر تشکیلدهنده آنها کاملا توسط سیمان به هم جوش خورده باشند میتوانند سنگهای تزئینی بسیار جالبی را ایجاد نمایند. اگر عناصر و قطعات کنگلومرا آهکی باشد و سیمان و زمینه آن نیز آهکی باشد و سنگ دارای رنگهای مناسبی چه در قطعات و چه در سیمان باشد کنگلومرایی ایدهآل برای اهداف زینتی میباشد. یکی از شرایط فیزیکی برای بکارگیری کنگلومراها این است که هنگام شکست کنگلومرا عناصر سازنده (دانهها) با سیمان با هم شکسته شوند و آزادسازی عناصر به تنهایی ممکن نباشد.
گروه سنگهای آهکی:
سنگهای ساختمانی و تزئینی عمدتا از سنگهای آهکی میباشند. این دسته از سنگها به علت سختی مناسب، قابلیت ساب و برش، تنوع رنگ، مقاومت بالا، قابلیت استخراج آسان و فراوانی ذخایر جایگاه ویژهای در بازار جهانی سنگهای ساختمانی و تزئینی دارند.
سنگهای آهکی در مقابل آب و هوای اسیدی مقاومتی از خود نشان نمیدهند و بالعکس در مقابل قلیاها مقاومند. در محیطهای صنعتی که گازهای و CO و غیره در آن زیاد است، توسط باران به داخل این سنگها نفوذ پیدا میکنند، با این گازها ترکیب شده و آن را تبدیل به گچ مینمایند و باعث شوره زدن سنگ میگردند.
گروه سنگهای آهکی در صورتی که مواد فرعی در آنها نفوذ نکرده باشد به رنگ سفید و در صورت وجود مواد فرعی به رنگهای مختلف در میآیند که گاه این رنگ در کل متن سنگ اثر میکند و سنگ را از سفید به رنگ دیگر در میآورد و گاه این رنگ به صورت لایهها و طرحهای مختلف در آن دیده میشود. گاهی اوقات نیز مواد فرعی گوناگون در سنگ نفوذ کرده و آن را از صورت تک رنگی درآورده است.
به طور کل سنگ آهک سنگی است رسوبی، متشکل از کربنات کلسیم (کلسیت) یا کربنات مضاعف کلسیم- منیزیم (دولومیت) که میتواند با وجود مقادیر جزیی ناخالصی به رنگهای متنوعی مبدل شود. اگر میزان کربنات منیزیم در این سنگ کمتر از 5 درصد باشد سنگ آهک، و اگر این میزان بین 5 تا 40 درصد باشد سنگ آهک دولومیتی، و اگر کربنات منیزیم آن بیش از 40 درصد باشد دولومیت نامیده میشود. از دیدگاه تجاری این گروه علاوه بر سنگهای یاد شده شامل سنگهای دگرگون شده آهکی نیز میباشند که اغلب مرمرها را تشکیل میدهد. گاه در سنگهای آهکی ناخالصیهایی وجود دارد که هنگام متامورفیسم شکلهای زیبایی به سنگ میبخشد. مثلا حضور اکتینولیت در مرمرها رنگ سبز و اکسیدهای آهن رنگ قرمز خونی به آنها میدهد. طبق استاندارد ASTM سنگ آهک ساختمانی بر اساس وزن مخصوص آن به 3 گروه زیر تقسیم شدهاند: 1- سنگ آهک ساختمانی با چگالی کم سنگ آهک بین 1760 تا 2160 کیلوگرم بر مترمکعب 2- سنگ آهک ساختمانی با چگالی متوسط سنگ آهک بین 2160 تا 2560 کیلوگرم بر مترمکعب 3- سنگ آهک ساختمانی با چگالی زیاد سنگ آهک بیشتر از 2560 کیلوگرم بر مترمکعب مشخصات فیزیکی و مکانیکی لازم برای این سنگهای به شرح زیر است.
ویژگیهای فیزیکی و مکانیکی مقدار گروه طبقهبندی شده استاندارد آزمایش
حداکثر جذب آب (درصد وزنی) 12 چگالی کم 97ASTMC
5/7 (هفت و نیم) چگالی متوسط
3 چگالی زیاد
حداقل چگالی (کیلوگرم بر مترمکعب) 1760 چگالی کم 97ASTMC
2160 چگالی متوسط
2560 چگالی زیاد
حداقل مقاومت فشاری (مگاپاسکال) 12 چگالی کم 170 ASTMC
28 چگالی متوسط
55 چگالی زیاد
حداقل مدول گسیختگی (مگاپاسکال) 9/2 (دو و نه دهم) چگالی کم 99ASTM
4/3 (سه و چهار دهم) چگالی متوسط
9/6 (شش و نه دهم) چگالی زیاد
حداقل مقاومت سایشی (سختی) 60 هر سه گروه 241 ASTMC
سنگهای آهکی خود به چند دسته زیر تقسیمبندی میشوند: 1- تراورتن 2- مرمر 3- مرمریت 4- سنگ چینی 5- کریستال
تراورتن:
نوعی سنگ آهک متخلخل است که از دسته سنگهای تزئینی به شمار میرود. این سنگ به جا مانده از رسوبات آهکهای معدنی و غارها یا چشمههای آب گرم یا از رسوب کف دریاها و رودخانهها است که به صورت پهنههای نسبتا وسیع دیده میشوند. حرکت آب در کارست سبب فرسایش تراورتن میشود و در آن خلل و فرج بوجود میآورد. در تراورتنهای پرداخته و صیقلی معمولا این خلل و فرج را با سیمان رنگی پورتلند پر میکنند، چون این بتونهها کلا قابل پرداخت و صیقل نیستند و معمولا سنگ ظاهر مخطط و لکهدار پیدا میکند. تراورتن بتونه شده، که این خلل و فرج در ظاهر آنها به چشم نمیآید، استفادهی فراوانی در دیوار و کف و فضای خارجی ساختمانها دارد.
در اغلب موارد لایهها در ذخایر تراورتن افقیاند و یا با شیب ملایمی که تابع مورفولوژی سطح زمین است، مشاهده میگردند. معادن عظیمی از تراورتن در آذرشهر، تکاب و محلات موجود است. تراورتن در حالتی که رنگ سفید یکنواخت داشته باشد بسیار مرغوب است.
تراورتنها دارای رنگهای متنوع و بافت نواری شکل است که در اثر حضور ترکیبات آهن، کلسیم و دیگر ناخالصیها ایجاد شده است. این سنگ در رنگهای زرد، قهوهای، قرمز، لیمویی، خاکستری، سیاه و سفید قابل تولید است. همچنین تا حدودی بافت متبلور یا ریزبلور دارد و دارای تخلخل است. لایهلایه و کندویی مانند است و به حالت استالاکتیتهای کوچک دیده میشود.
پرمصرفترین و ایدهآلترین سنگ ساختمانی است که آن دلایل عبارتند از:
- مقاومت قابل قبول- برشپذیری و صیقلپذیری ایدهآل- شرایط استخراج ایدهآل- اغلب با لایهبندی افقی، شیب کم و در نقاط کم ارتفاع و قابل دستیابی تشکیل میگردند- عدم وجود ساختارهای تکتونیکی بر روی این ذخایر- به دلیل جوان بودن (کواترنر) بعد از فازهای کوهزایی مختلف زمینشناسی تشکیل یافتهاند- زیبای ظاهر- وجود تخلخل جهت چسبیدن کامل به ملات- ارزانی نسبت به سایر سنگها.
خیلی وقتها، بتونهی اولیه کارخانه از بین میرود و گردو خاک و آلودگی در جای خالی شدهی بتونه جمع میشود و آن وقت، تمیز نگه داشتن و حفظ زیبایی سنگ مشکل میشود. به این دلیل، روشهای زیر توصیه میشود:
1- با فشار آب، در صورتی که این فشار از 900 تجاوز نکند، میتوان تراورتن را تمیز کرد. میتوان چند بار سنگ را شست تا خلل و فرج آن کاملا پاک شود. البته بعد از اتمام کار، باید بلافاصله رطوبت را با دستگاه مکنده برطرف کرد. 2- باید گذاشت که چند ساعت بگذرد تا تراورتن خشک شود. البته با استفاده از پنکه میتوان کار را تسریع کرد. 3- با ملات اپوکسی یا سیمان پورتلند یا بتونهی تراورتن باید سنگ را بتونهکاری کرد. 4- با استفاده از دوغاب ملات همهی خلل و فرج را پر کنید. ملات را به درون خلل و فرج بفشارید تا حباب هوا باقی نماند. تقریبا 16/1 اینچ بالاتر از سطح کار، بتونه کنید. 5- بگذارید اپوکسی حداقل سه ساعت بماند یا کاملا محکم شود. پورتلند باید حداقل 24 ساعت بماند تا بگیرد. با استفاده از لبهی چاقو یا تیغ میتوانید بفهمید که محکم شده است یا نه. اپوکسی باید سفت شده باشد و از حالت نرمی خارج شده باشد. 6- بعد از اینکه اپوکسی خود را گرفت، با دستگاه ساینده (ساب) بسایید تا سوراخها مثل سطح سنگ شوند. 7- بعد مثل هر سنگ دیگری، سنگ کف را بسایید. 8- روی سطوحی بیش از 10×10 کار نکنید.
برای صیقل دادن سنگ دیوار بتونه نشده باید دیوار با محلول آب و اسید اکسالیک صیقل دهید. تقریبا یک پوند اسید اکسالیک را باید با یک گالون آب مخلوط کنید.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 56 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
چکیده
در مورد معانی اعتباری نفس الأمری (وجوب ،امکان،امتناع) همیشه ظرف اتصاف جهان خارج است،اگر چه ظرف عروض را عالم اندیشه تشکیل می دهد.
ممکن برای موجود شدن هم محتاج به علت ایجادی و هم نیاز به علت ایجابی دارد-ماهیت ممکن به گونه ای است که تا وقتی که از ناحیه علت خود به سر حد وجوب و لزوم نرسد هرگز موجود نخواهد شد و علت نیز در مقام ترجیح وجود معلول ،تا زمانی که ترجیح خود را به سرحد ایجاب و الزام نرساند علت نخواهد بود. یعنی اینکه شیء تا زمانی که به مرحله ی وجوب و ضرورت نرسد،موجود نمی گردد. و مناط نیاز ممکن به علت نه حدوث است و نه چیزی دیگری بلکه امکان است. و اما ضرورت ،ضرورت اقسامی دارد و از میان اقسام ضرورت آنچه در فلسفه اسلامی و در برهان وجوب و امکان اهمیت دارد ضرورت ازلی است.همچنین در مقابل هر یک از معانی امکان سلبی یکی از ضرورتها قرار دارد.
معانی مختلف امکان را می توان دردو دسته قرار دارد یک دسته از معانی امکان فقط محدود به ذهن است و آن عبارت است از امکان خاص و امکان عام و دسته ی دیگر هم مربوط به عالم خارج از ذهن است مانند امکان فقری،استقبالی ،امکان وقوعی و امکان استعدادی.
برهان وجوب و امکان از براهین مهم و متقن در اثبات وجود خداست که اکثر فلاسفه به آن توجه داشته اند.و هر یک از فلاسفه با توجه به شیوه و مسلکشان ،تقریرهای متفاوت از این برهان دارند.عده ای براساس امکان ماهوی وعده ای دیگر براساس اصالت وجودی ، هریک تقریرهای خاص خود را از این برهان درکتب فلسفی خودشان بیان نموده اند .
مقدمه
یکی از دغدغه های مهم بشر در طول تاریخ چگونگی اعتقاد به خدا بوده است.و اساسا این سئوال مطرح بوده که آیا خدا وجود دارد یا نه؟ و سئوالی دیگر انسان این است که اگر وجود دارد چگونه آن را اثبات نماید؟ در جواب باید گفت که این مسائل و دغده ها درازایی به بلندای تاریخ بشر دارد و اساسا کسی را نمی توان پیدا کرده که بگوید من به این مسئله فکر نمی کنم.و لذا با توجه به اهمیت اثبات یگانه عالم، موضوع تحقیق خود را که به نوعی با این موضوع ارتباط دارد انتخاب نمودم.و با جمع کردن تقریرهای مختلف فلاسفه ی اسلامی در این تحقیق، امیدوارم که توانسته باشم در این راه کمک ناچیزی به اهل تفکر کرده باشم.
همانطور که می دانیم،بشر برای اثبات واجب تعالی به راههای مختلفی تمسک می جوید یکی از آن طرق که شیوه خاص فلاسفه است برهان وجوب و امکان است. و لذا این گروه (فلاسفه )توانسته اند با دلیل و برهان و با استفاده از مفاهیم وجوب و امکان، وجود خداوند را به عنوان تنها واجب الوجود به اثبات برسانند.در تحقیق حاضر با مطالعه ی کتابهای فلسفی فلاسفه ی اسلامی،به جمع آوری مهمترین تقریرهای این برهان،اقدام شده است. درباره این برهان می توان گفت که مهمترین برهان در اثبات واجب نیست ولی می تواند یک از براهین متقن و محکم در اثبات خدا به شمار آید.در تحقیق حاضر،ترتیب فصول به گونه ای است که ابتدا تمام مباحث و مطالبی که می تواند به عنوان پیش نیاز برهان باشد در فصول اولیه این تحقیق به طور مبسوط مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
هدف تحقیق
بحث و کنکاش در هر مساله ای و موضوعی ،شرح و بسط و ارائه توضیحات مفید در مورد آن می باشد.بحث و موضوع مور نظر ما هم درباره ی برهان وجوب و امکان درفلسفه اسلامی است.هدف تحقیق بررسی برهان وجوب و امکان در فلسفه ی است. اما آنچه که مدنظر ما می باشد بیان و بررسی تقریرهای مختلف این برهان از دیدگاه فلاسفه اسلامی است.
ما در این نوشتار قصد داریم که با روشی متفاوت و جدید مهمترین دیدگاهها و تقریرهای مختلف این برهان را در فلسفه ی اسلامی،در این نوشتار جمع آوری و بررسی نماییم.
به نظر می رسد که تا کنون، کسی به این شیوه توجه نداشته است.و لذا از این جهت کاری بدیع است .و امیدوارم که در این کار موفق شده باشم.
فرضیه ی اصلی تحقیق:
فلاسفه ی اسلامی هر یک تقریرهای مختلف و متفاوت از هم ،از این برهان در اثبات واجب الوجود بیان نموده اند. اما بررسی توصیفی هر یک از تقریرها موضوع رساله ی نگارنده می باشد که مشائین از جمله ابن سینا و فارابی... براهینشان را با این گونه که ،موجود یا واجب الوجود است و یا ممکن الوجود ،مطرح می کنند.
پیشینه برهان وجوب و امکان
پیشینه این موضوع (برهان وجوب و امکان)از فارابی که یکی از بزرگترین فلاسفه ی مسلمان است می باشد.چنانکه می دانیم او این برهان را به صورت اجمالی و موردی در کتابهایش به عنوان یکی از موضوعات مندرج در کتابش مطرح کرده است. بعد از ایشان ابن سینا به این برهان توجه کافی نمودند.و آن را بسط و گسترش داد و تقریرهای مختلفی از آن در کتبش نقل کرده است،و دیگر فلاسفه اسلامی متاخر هم هر یک تقریرهای مختلف از این برهان ارائه داده اند. و نکته ای که باید بدان توجه داشت این است که با تحقیقی که در این زمینه انجام دادم به کتابی و یا تحقیقی که درآن مهمترین تقریرهای برهان وجوب و امکان در آن موجود باشد مواجه نشدم و همین موجبات رغبت و علاقه ام را بیشتر کرد.درباره این تحقیق می توان ادعا نمود که چنین ویژگی را دارد یعنی تلاش شده است که اکثر تقاریر مهم برهان وجوب و امکان در آن مطرح شود.و از این جهت ،به نظر می رسد این تحقیق کاری بدیع باشد ،و کسی تا به حال به این امر توجه نداشه است و امیدوارم که به این هدف ارزشمند رسیده باشم.
سئوالات تحقیق
در رساله نگارنده سئوالات زیادی مطرح شده که تعدادی از آنها جز سئوالهای اصلی تحقیق محسوب می شوند تعدادی از سئوالات نیز فرعی محسوب می شوند.
مهمترین سوالات اصلی مطرح شده عبارتند از:
o آیا مواد ثاث تعریف حقیقی دارند؟
o مواد ثلاث اختصاص به هلیات مرکبه داند یا بسیطه؟
o آیا ممکن الوجود محتاج به علت ایجادی و ایجابی است؟
o مناط احتیا ممکن به علت وجود است یا حدوث و یا امکان؟
o آیا امکان خاص لازم ماهیت؟
و سئوالات فرعی این سئوالات می تواند باشد:
o آیا ممکن حدوثاً و بقائاً نیازمند به علت است؟
o وجود ممکن آیا امکان آن را از بین می برد؟
o کدامیک از اقسام ضرورت مورد توجه است؟
o چرا امکان خاص لازم ماهیت است نه حدوث؟
o چرا همه ضرورتها از امکان استقبالی سلب می شود؟
جواب هر یک از این سئوالات در رساله به طور کامل و مبسوط مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
روش کار تحقیق:
روش استفاده شده در این تحقیق، روش کتابخانه ای و توصیفی است و از اهم کتب فلسفی که مطلبی و یا موضوعی در رابطه ی با برهان وجوب و امکان در آن باشد استفاده شده است.لذا اولین موضوع،مواد ثلاث (وجوب ،امکان ،امتناع)است که بطور مبسوط در تحقیق به آن پرداخته شده است. همچنین تعریف جهت و تفاوت آن با ماده،سیر تاریخی و تحولی هر یک از مواد وجوب و امکان و امتناع ،ذکر نظریه های مختلف در این خصوص، اینکه آیا مواد ثلاث تعریف حقیقی دارند یا نه،نظر خاص فلاسفه در این باره ذکر شده است.و نیز معانی هر یک از مواد وجوب،امکان ،امتناع و تقسیمات آنها،و دلایل قائلین به وجود عین مواد مذکور به صورت کامل بیان می شود. بعضی از نظریه ها می گویند که هر یک از مواد وجوب، امکان ،امتناع خاصیت برخی از ماهیات هستند و نظریه ی دوم این است که چون فلاسفه اندکی دقیق شدند گفتند چگونه ممکن است یک چیز وجود دهنده یا معدوم کننده ی خودش باشد. و در نهایت به این نتیجه رسیدند که موا ثلاث یعنی وجوب، (ضرورت)امتناع و امکان، به ترتیب با وجود و عدم و ماهیت مساوق خواهند بود.و در جواب این سئوال که آیا مواد ثلاث تعریف حقیقی دارند یا نه گفتند این مفاهیم در زمره معانی بدیهی هستند،تعریف کردن آن به دورو تسلسل می انجامد.
و لذا کسانی که برای هر یک از این مواد تعریفاتی را ذکر می کنند،تعریفاتشان دوری بوده و بریکدیگر متوقف می باشد. و هر یک از مواد ثلاث به اقسامی تقسیم می شود.از میان آن اقسام امکان بالغیر محال است.عده ای مواد ثلاث (وجوب، امکان ،امتناع) را دارای حقیقتی خارج از ذهن می دانند. و برای سخن خود دلایلی را ذکر می کنند: می گویند که اگر امکان امر محصل و وجودی نباشد،پس چه فرقی می ماند میان اینکه بگوییم امکانی هست و یا بگوییم امکانی نیست ولی امکان امر عدمی و اعتباری است. دلیل دیگری که ذکر می کنند این است که اگر وجوب و امکان از اموری اعتباری باشد،لازم می آید وجوب واجب الوجود هم اعتباری باشد در حالیکه می دانیم چنین نیست.و عده ای دیگر هم رد دلایل قائلین به وجود عینی هر یک از مواد ثلاث می گویند وجوب شیء و امکان او و امتناع او ،اموری معقوله است و خارجی نیستند،اگر چه زایدند در عقل برآن چیزی که متصف است به این سه مفهوم وجوب، امکان ،امتناع .و بطور کلی گفته اند این مواد سه گانه اعتباری نفس الأمری ظرف اتصافشان جهان خارج است،اگر چه ظرف عروض را عالم اندیشه تشکیل می دهد.
سئوال دیگری که مطرح می شود این است که ایا ممکن الوجود محتاج به علت و ایجاب است. در جواب این پرسش می گویند ممکن الوجود هم محتاج به علت ایجادی وهم محتاج به علت ایجابی است به دلیل آنکه ممکن الوجود نه ضرورت وجود دارد و نه ضرورت عدم،لذا نیازی به علتی دارد که آن را موجود سازد و بطور کلی در این درباره می گویند الشیء مالم یجب لم یوجد که ناظر به همین سئوال ماست.
و در فصل بعدی سئوال می شود مناط احتیاج ممکن به علت چه می تواند باشد و ای اساس و پایه این امر می تواند باشد برای اصل برهان که جواب آن خیلی از مسائل دیگر را برای ما آشکار می کند . در این خصوص چند نظریه موجود است. اولین نظریه ،نظریه حسی است و معتقدند که ملاک احتیاج معلول به علت وجود داشتن است یعنی هر چیزی که وجود دارد علتی دارد. و نظریه ی دوم معتقدان به حدوث است و به طور عموم می گویند شیء از آن جهت که موجود است محتاج به علت نیست،بلکه از آن جهت که حادث زمانی است نیازمند به علت یعنی قبلا نبوده و بعدا موجود شده است و این نظریه ،نظریه ی متکلمان است. نظریه سوم ،نظریه امکان ماهوی است. طرفداران این نظریه می گویند شیء از آن جهت نیازمند به علت است که در ذات خود ممکن الوجود است به عبارتی، شیء از آن جهت نیازمند به علت است که ذاتش و ماهیتش اقتضاء موجودیت ندارد،همانطور که اقتضای معدومیت هم ندارد. نظریه ی بعدی،نظریه ی امکان فقری است که از نتایج اصول حکمت متعالیه است و نکته ای را که نباید فراموش کرد این است که این نظریه و نظریه امکان ذاتی به لحاظ نتیجه یکی اند. و ملاک نیاز به علت را فقر وجودی یا وابستگی وجودی است یعنی وجود ضعیف عین نیاز به مرتبه ی بالاتر است. و مساله بعدی که مطرح می شود این است که آیا ممکن حدوثا و بقائا نیازمند علت است.در ین خصوص یک عده معتقدند (طرفداران نظریه ی حدوث) که شیء بعد از آنکه حادث شد دیگر بی نیاز از علت می گردد. ولی فلاسفه و حکماء نظری مخالف با متکلمان دارند می گویند که شیء هم در حدوث محتاج به علت است و هم در بقاء خود محتاج به علت است. مبحث بعدی که در اتباط با بررسی برهان وجوب و امکان است، بحث ضرورت و اقسام آن است. ضرورت اقسامی دارد،اولین قسم آن ضرورت ازلی است که در آن به ضرورت ثبوت محمول برای ذات موضوع حکم می شود بدون هیچگونه قید و شرطی ،و این ضرورت خاص واجب تعالی است. قسم دیگر ضرورت ذاتی است،که در آن به ضرورت ثبوت محمول یا سلب محمول برای موضوع حکم می شود به شرط آنکه ذات موضوع موجود باشد.ضرورت وصفی هم عبارت است از اینکه محمول برای موضوع به خاطر وصفی متصف به آن است ضروری باشد، و ضرورت وقتی که در آن به ضرورت ثبوت محمول برای موضوع به شرط وقت معین حکم می شود.و اما قضیه ی بشرط المحمول قضیه ای است که در آن به ضرورت محمول برای موضوع به شرط وجود محمول حکم می شود.و علت ذکر معانی مختلف ضرورت این است که چون در مقابل هر یک از معانی امکان سلب یکی از ضرورتهاست یعنی در مقابل هر کدام از ضرورتها معنایی از امکان قرار دارد.معانی مختلف امکان هم جزء مطالب اصلی این تحقیق است که در این تحقیق به طور مبسوط شرح و توضیح داده می شود. اولین معنای امکان که در این تحقیق به آن اشاره شده است امکان عام است که این امکان بندرت در فلسفه و منطق به کار برده می شودپس امکان عام یعنی سلب ضرورت از طرف مخالف حکم و سکوت از طرف موافق . امکان خاص هم از دیگر معانی امکان است،امکان خاص یعنی سلب ضرورت از طرفین مخالف و موافق حکم است. که در این مورد نظرات اکثر فلاسفه در تحقیق بیان شده است.و سئوالی مهم که در اینجا مطرح است این است که امکان خاص لازم ماهیت است یا نه. و جواب این است که امکان از احکام ماهیت ،آن هم از احکام لازم غیر قابل انفکاک ماهیت به شمار می رود. و وقتی که می گوییم امکان لازم ماهیت است یعنی برای اتصاف ماهیت به امکان کافی است ماهیت را فی نفسها در نظر بگیریم.
و سئوال دیگری که مطرح می شود این است که چرا مکان خاص لازم ماهیت است نه وجود.و دلیل آن این است که امکان تقدم رتبی و عقلی دارد بر وجود. یعنی شیء چون ممکن است موجود است،نه اینکه چون موجود است ممکن است.و بررسی نظر کسانی که برای امکان خاص،وجود مستقلی قائلند از دیگر مباحث مطرح شده در تحقیق حاضر است. عده ای از حکماء مشاء امکان خاصی را صفت موجودات خارجیه می دانند و براساس نظر آنها امکان خاص مانند ،موجودات خارجیه در خارج موجود است و دلایل متعددی به طور مبسوط در این باره در این تحقیق موجود است.
و نیز امکان اخص به عنوان یک از معانی دیگر امکان مطرح است و بعضی معتقدند که این امکان از منطق به فلسفه آمده است. و بعضی حکما آن را چنین تعریف کرده اند که امکان اخص عبارت است از سلب ضرورت ذاتی، وصفی و وقتی چه از ا طرف ایجاب و چه از طرف سلب، و عده ای دیگر هم معتقد شدند که امکان یک اعتبار عقلی صرف می دانند برای سخن خودشان دلایلی ذکر می کنند زیرا وصف ماهیتی است که عقل آن را من حیث هی هی و جدا از هستی و نیستی مورد توجه قرار می دهد . چون خود ماهیت از این دیدگاه اعتباری است پس اوصافی هم که به آن متصف می شود بی تردید اعتبار می شود. معنای دیگر امکان،امکان به معنی احتمال است که امکانی است که فقط در ذهن اشخاص حاصل می شود. و اما امکان وقوعی، درباره آن نظرات و دیدگاههای مختلف وجود دارد به طور کلی می توان گفت که امکانی است که از فرض وقوع آن محالی لازم نیاید.
امکان استقبالی از مباحث مطرح شده دیگر در این تحقیق است.نظرات و عقیده اکثر فیلسوفان مسلمان درباره آن ذکر شده که بعضی ها منکر امکان استقبالی شده اند و بعضی دیگر هم وجود آن را به اثبات رسانده اند و در این خصوص باید گفت که امکان استقبالی اختصاص به امور آینده دارد چرا که ایجاب و سلب در آن هنوز تعیین نشده است.
اما بحث مهم بعدی و از دیگر معانی امکان است،بررسی امکان فقری است. در امکان فقری عمده بحث این است که امکان (فقری)همان لاضرورت ازلی است که در مقابل ضرورت ازلی قرار دارد. ضرورت ازلی یا به قول ابن سینا ضرورت مطلقه، متعلق به وجود حق تعالی است و فارغ از هر قید و بندی است. امکان به معنای فقر از پیشنهادات و نبوغ صدرالمتالهین است. ضرورت ازلیه یعنی ،ضرورتی که هیچ نظارت به مفهوم ندارد. و از آن وجود است. و این امکان رابطه ای با امکان عام،امکان خاص و امکان اخص ندارد. بلکه منظور از امکان فقری همان وجود است ولی امکانات دیگر همگی متعلق به ماهیات هستند و این کلیاتی از مبادی برهان بود. اصل وجوب و امکان از فارابی است. و توانست با تقسیم موجود به واجب الوجود و ممکن الوجود شیوه ای بدیع در اثبات واجب تعالی در فلسفه ایجاد نماید و لذا به نظر می رسد که وی اولین فیلسوف مسلمان باشد که به این امر توجه داشته است. و اما فیلسوف بعدی شیخ الرئیس ابوعلی سینا است که وی با مهارت خاص خود و همچنین نبوغ بالای خود توانست این برهان را به طور کامل وارد مباحث فلسفی کند. وی با استفاده از نفس وجود توانست برهان کاملتری از برهان فارابی ارائه دهد و آن را صدیقین نامید. چرا که وی در این برهان در اثبات واجب از هیچ مخلوقی و موجودی دیگر غیر از نفس وجود استفاده نمی کند.
تقریر دیگر برهان وجوب و امکان از غزالی است که او هم ماند فلاسفه ی مشاء تقریر خود را مطرح می کنند هر چند که وی مشایی نبود حتی مخالف مشائیان بود.
امام فخررازی هم در این راه همت گماشت وی نیز فیلسوفی متکلم بود او برهان وجوب و امکان را به عنوان یکی از براهین اثبات خدا مورد توجه قرار داده است. و نیز شیخ اشراقی که ،به دو روش مختلف، یکی با استفاده از روش اشراق که بر قاعده اصالت نور استوار است برهانش را بیان می کند و در دیگر تقادیرش به شیوه و روش فلاسفه ی مشایی به تقریر برهان وجوب و امکان می پردازند.
خواجه نصیر و علامه حلی از دیگر فیلسوفانی هستند که برهان وجوب و امکان را در اثبات خدا مورد توجه قرار داده اند. رابطه ی برهان وجوب و امکان بابرهان صدیقین نیز به عنوان یکی از فصول این رساله، مورد بررسی قرار می گیرد.
تقریرات مختلف صدرالمتالهین نیز در این رساله بیان می گردد. روش او کاملا متفاوت از دیگر فلاسفه است. سبزواری نیز از دیگر فیلسوفان است که تقریرهای متفاوت از هم،از برهان مذکور ارائه می دهند. که این تقریرها به طور کامل و مبسوط در این تحقیق، مور بررسی قرار می گیرد. و طباطبای به عنوان آخرین حکیم پیرو حکمت متعالیه محسوب می گردند،که به تقاریر او هم اشاره می گردد. فیلسوف بعدی،محقق اصفهانی است که تقریری متفاوت از تمام فیلسوفان مسلمان از برهان،وجوب و امکان دارند.و این مطالب و موضوعات به عنوان کلیات تحقیق نگارنده می باشد.
تعریف جهت در قضیه:
در بخش قضایای منطق ، بحثی تحت عنوان موجهات داریم که در آن از جهت قضیه گفتگو به میان می آید . مقصود از جهت قضیه ، کیفیتی است که از نسبت الفاظ و عبارات قضیه به ذهن می آید ، به عبارت دیگر ، نسبت میان محمول و موضوع در هر قضیه ای ، در واقع نفس الأمر دارای کیفیتی مخصوص است ، و آن کیفیت مخصوص را درمنطق ماده قضیه می گویند .
“ بنابراین نسبت در هر قضیه ای ، خواه موجبه یا سالبه ، شرطیه یا حملیه ، در واقع و نفس الأمر مکیف به کیفیتی است ، چنان چه این کیفیت درک گردد و در قالب الفاظ یا کتابت بیاید قضیه موجهه نامیده می شود ، و آن لفظ جهت قضیه خواهد بود ، و بر کیفیت نفس الأمریه دلالت می کند . یعنی ، ماده مدلول و جهت دال بر آن خواهد بود . مثلاً در قضیه : “ هر B A است بالضروره الذاتی “ کیفیت نسبت B به A در واقع و نفس الأمر ضرورت ذاتیه است ، و لفظ مذکور “ بالضروره الذاتی “ جهت قضیه نامیده می شود . “
تفاوت جهت با ماده :
جهت و ماده هر دو کیفیت نسبت قضیه اند ، اما فرق آنها در این است که ، ماده کیفیت نسبت واقعی و نفس الدمری قضیه است که عبارت است از ، وجوب ، امکان و امتناع .
این ماده لازم نیست که در جهت نظر و تصور ادراک شود ، ممکن است ماده ، در عبارات و الفاظ قضیه ذکر شود و ممکن است ذکر نشود “ اما واقعیت عینی و خارجی آن در هر حال به جای خود باقی است “ ، اما جهت همان خاصیت قضیه است که ادراک می شود .
خواجه نصیرالدین طوسی در تعریف جهت و ماده چنین می فرمایند :
““ لکل محمول الی کل موضوع نسبه اما با لوجوب ، أو بالامکان ، أو کما فی قولناً : الانسان حیوان أو کاتب ، أو حجر ، فتلک النسبه فی نفس الامر ماده و ما یتلفظ به منها او یفهم من القضیه و ان لم یتلفظ با لنسبه جهه ““ .
یعنی ، جهت چگونگی نسبتی است که بین محمول و موضوع در هر قضیه ای وجود دارد و کیفیت نسبت گاهی به ضرورت گاهی به امتناع و گاهی به امکان موصوف می شود .
این کیفیت در واقع و نفس الأمر به حصر عقلی از سه حالت خارج نیست :
1” ضرورت الف “ ضرورت وجود = وجوب
ب “ ضرورت عدم = امتناع
2 “ لا ضرورت = امکان خاص “ لا ضرورت وجود و لا ضرورت عدم “
1 “ وجوب = عبارت است از ضرورت ثبوت و لزوم محمول برای ذات موضوع به نحوی که سلب محمول از موضوع ممتنع باشد . مانند : ““ زوجیت برای عدد چهار ““ زیرا عدد چهار ذاتاً متصف به زوجیت است .
قید ذات موضوع برای این است که آنچه امتناعش به علت امری خارج از ذات موضوع باشد از حکم خارج گردد ، مثلا سلب تفکر از شخص خوابیده زیرا تفکر برای شخص خوابیده ممتنع است ولی این امتناع نه معلول یک امر ذاتی است ، بلکه معلول این است که شخص در حالت خواب فاقد هوشیاری است .
3 “ امکان : یعنی ، ثبوت محمول برای ذات نه واجب است نه ممتنع . یعنی ، دو ضرورت “ ضرورت ایجاب و ضرورت سلب “ هر دو با هم از آن “ موضوع “ سلب می شوند . بنابراین امکان نسبت به ضرورتین “ایجاب و سلب “ یک معنای عدمی است یعنی ، سلب هر دو ضرورت ایجاب و سلب است . لذا منطقین از آن چنین تعبیر کرده اند :
امکان ، سلب ضرورت از دو طرف ایجاب و سلب قضیه می باشد . مانند ، امکان کتابت برای انسان . این امکان را امکان خاص یا امکان حقیقی نامیده اند . انشاء الله در بخش معانی امکان به طور مبسوط توضیح داده خواهد شد .
تفاوت های ماده و جهت به صورت ذیل است :
1” ماده اصل و جهت متفرع بر آن است ، زیرا جهت حکایت از ماده می کند و جهت وجود ذهنی ماده است .
2 “ ماده در همه قضایا وجود دارد ؛ ولی ممکن است جهت در قضیه ذکر نشود ، زیرا وجود ذهنی وقتی پیدا می شود که کسی به امور خارجی توجه پیدا کند ، همچنین کسی که درک نکرده انسان حیوان است و این قضیه جهت ندارد ، چون علم حصولی برای ما حاصل نشده است .
3 “ در ماده امکان خطا وجود ندارد چون ماده ربطی به ما ندارد ، و کیفیت نفس الأمری است و این کیفیت نفس الأمری چون جاعلش خداوند است ، امکان خطا در آن وجود ندارد . اما جهت که وجود ذهنی است خالقش انسان است ، انسان جایز الخطا است و چون انسان جایزالخطا است در جهت امکان خطا وجود دارد .
4 “ ماده در هر قضیه ای معین است که کدام یک از سه حالت “ وجوب ، امکان ، امتناع “ است یعنی ، مواد سه گونه اند ولی جهات متعدد است چون کار ذهنی بشر است و چون جهات بر اساس ذهن بشر است در آن تصرف می کند . مثلاً در نظر می گیرد یک قضیه را به صورت دوام در حالی که ماده دوام نداریم .
5 “ ماده مقیاس صدق و کذب قضیه ذهنیه و لفظیه است ، و قضایای خارجیه عین حقیقت است از این رو نمی توان گفت راست اند یا دروغ ، اما جهت در قضیه گاهی با ماده مطابق است و گاهی مخالف ، و اگر جهت با ماده مطابق باشد قضیه راست است و اگر مخالف با ماده باشد قضیه دروغ است .
در اینجا لازم است به نظر شیخ اشراق در مورد جهت قضایا که دیدگاهی مخالف با فلاسفه ی اسلامی دارد اشاره شود .
شیخ اشراق می فرمایند :
چون ممکن را امکان و ممتنع را امتناع و واجب را وجوب ضروری است ، بنابراین شایسته این است که جهات قضیه یعنی وجوب ، امتناع و امکان را جزء محمولات آن ها قرار دهیم ، تا آنکه در جمیع احوال قضایا به صورت ضروریه در آید . از نظر شیخ اشراق جهت قضایا یکی است و آن هم ضرورت است ؛ و منظور از ضرورت این است که امری بر حسب وجود برای چیزی ضروری و حتمی باشد و در این صورت می توانیم بگوییم که ممکن را امکان ضروری است ، و ممتنع را امتناع ضروری است ، و واجب را وجوب ، در نتیجه حق داریم که ، وجوب ، امکان و امتناع را جزء محمول قرار دهیم و قضایا را در همه احوال به ضروریه برگردانین مثلاً ، بگوییم : " هر انسانی بالضروره ممکن است که نویسنده باشد " یعنی این که ، امکان کتابت برای او ضروری است ، و یا وجوب حیوانیت برای او “ انسان “ ضروری است ، و یا امتناع سنگ بودن برای او ضروری است و این همان ضروریه بتاته است . البته اگر قضیه بالذات و در نفس الأمر ضروری باشد آن را تنها جهت ربط کافی است مانند : کل انسان با لضروره حیوان .
ماده قضیه چون حاکی از رابطه نفس الأمری میامن محمول و موضوع است ، صدق و کذب در آن معنا ندارد . چون بحث از صدق و کذب در جایی پیش آید که علمی و معلومی داشته باشیم تا در صورت مطابقت علم “ معلوم با لذات “ با معلوم “ معلوم بالعرض “ اذعان به صدق کنیم ، بنابرین همانگونه که نمی توان گفت عالم واقع و نفس الأمر صادق یا کاذب است نمی توان ماده قضیه را به صدق یا کذب ، متصف کرد . اما گاهی انسان با استفاده از قرائن عقلی و حسی به تحلیل پرداخته در صدد کشف ماده قضیه بر می آید و در نهایت به یافته اش در قضیه تصریح می کند که به آن جهت قضیه گویند ، در این صورت جای بحث از صدق و کذب پیش می آید ؛ و اگر جهت مطابق با ماده باشد قضیه ما صادق است و گرنه کاذب است ؛ و صدق جهت وابسته به درستی قرائن و صحت سیر تحلیل و تفکر است .
ابن سینا می فرماید گاهی ممکن است میان جهت و ماده تخالف پیدا شود مانند ، اینکه گفته شود : " زید حیوان است بالامکان " در این قضیه جهت امکان است اما ماده آن" وجوب " است . و زید و حیوان دارای یک نسبت ضروری دائم الصدقند .
البته هم ماده درست است هم جهت اما چون مراد از امکان ، امکان عام است تعارضی با وجوب پیدا نمی کند .
بهمنیار در مقام بیان فرق ماده با جهت می فرماید :
« ممکن بود که قضیت را به حسب جهت نقل کنی از صدق سوی کذب و از کذب سوی صدق ، چنانچه گویی : زید واجب بود که کاتب بود و دروغ گفته باشی ، پیش گویی : ممکن بود که کاتب بود ور است گفته باشی و این نقل در مادت ، ممکن نبود .»
مواد ثلاث اختصاص به هلیات مرکبه دارند یا هلیات بسیطه ؟
“ الجهات الثلاث المذکوره لا تختصی بالقضایا الّتی محمولها الوجود ........ “
جهات سه گانه “ وجوب ، امکان ، امتناع “ اختصاص به هلیات بسیطه یعنی ، قضایایی که محمول در آن ها وجود است ندارد . “ بلکه ماده و جهت بین کلیه موضوعات و محمولات موجود است چه محمول خود وجود یا چیز دیگری می باشد “ .
دلیل اینکه جهات سه گانه اختصاص به هلیات سه گانه ندارند این است که ، هر محمولی به هر موضوعی نسبت داده شود آن نسبت از سه حال بیرون نیست یا به نحو وجوب ، یا به نحو امتناع و یا به نحو امکان است .
علامه طباطبایی در بدایه الحکمه می فرمایند :
“ هذا کله بالنظر إلی اعتبار العقل الماهیات و المفاهیم موضوعات للاحکام ؛ و أما بالنظر إلی کون الوجود هو الموضوع لها حقیقه لِأصالته فا لوجوب ..... “ .
آنچه تاکنون گفته شد با توجه به آن بود که در ذهن ما ماهیات و مفاهیم موضوع احکام واقع شوند و به عنوان اصل در نظر گرفته شوند یعنی ، اگر ماهیت و مفاهیم موضوع احکام باشد و وجود محمول ، نسبت محمول به موضوع از سه حال بیرون نیست ، یا وجود برای موضوع ضروری است یا سلبش از موضوع ضروری است “ امتناع “ ، و یا نه ثبوتش ضرورت دارد و نه سلبش “ امکان “ ، پس با توجه به اصالت ماهیت مواد ثلاث اختصاص به هلیات بسیطه دارند .
اما با نظر به آنکه ، وجود به دلیل اصالتش موضوع واقعی احکام می باشد . بحث به گونه ای دیگر مطرح می شود ، از این دیدگاه وجوب بدین معناست که در نهایت شدت و قائم به خود و مستقل است ذاتاً ؛ و ممکن آن وجودی است که فقر و وابستگی محض عین ربط به علت است . بنابراین تحلیل وجوب و امکان منتزع از وجود خارجی است ، نه آنکه نسبتی بین میان وجود و ماهیت باشد .
بنابراین مواد ثلاث اختصاص به هلیات بسیطه یا مرکبه ندارد بلکه در همه قضایا وجود دارد ، یعنی اگر اصالت وجودی یا ماهیتی باشیم تغییری در این اصل ایجاد نمی شود ، بلکه هر کسی از دیدگاهع خود آن “ مواد ثلاث “ را در بین قضایا می یابد .
سیر و تحول تاریخی مسأله :
1 “ اولین نظریه در این باب این است که هر یک از ضرورت ، امکان و امتناع خاصیت مخصوص برخی از ماهیات هستند . یعنی خاصیت برخی از ماهیات ضرورت وجود و خاصیت برخی دیگر امتناع وجود و خاصیت برخی دیگر ، امکان وجود است . لهذا ماهیات از این لحاظ بر سه قسم اند : واجب الوجود ، ممکن الوجود ، و ممتنع الوجود .
طبق این نظریه واجب : آن است که ذات و ماهیتش مقتضی وجودش است و ممتنع : آن است که ذات و ماهیتش مقتضی عدمش است ، و ممکن : آن است که ذات و ماهیتش نسبت به وجود و عدم لااقتضاء است .
« و قد تؤخذ تلک الثلاثه بحسب الذات فتکون القسمه حقیقه و ذلک لأن نسبه کل محمول سواء کان وجوداً او غیر إلی موضوعه لایخلو ذات الموضوع ، اما ان یقتضی تلک النسبه أو و لا ؛ و علی الثانی اما دن یقتضی نقیض تلک النسبه اولاً ، و الأول هو الوجوب و الثانی هو الأمتناع و الثلاث هو الأمکان» .
یعنی ، اگر ماهیت ذاتاً مقتضی وجوب باشد واجب الوجود و اگر مقتضی عدم باشد ممتنع الوجود و اگر نسبت به وجود و عدم لااقتضا باشد ممکن الوجود است .
اما در نقد بیان بالا می توان گفت : یک ذات چگونه می تواند مقتضی وجود یا عدم به خود باشد .
2 “ بعداً فلاسفه اندکی دقیق شدند و بیان ذکر شده را خیلی ناقص دیدند و گفتند : چگونه ممکن است یک چیز خودش وجود دهنده یا معدوم کننده خودش باشند و گفتند : واجب الوجود ذاتی است که اگر عقل آنرا تصور کند وجودیت را از حاق ذات آن ماهیت انتزاع می کند ، و و معدومیت را از حاق ذات ممتنع الوجود انتزاع می کند و ممکن الوجود : ذاتی است که عقل از ذات وی نه موجودیت را و نه معدومیت را انتزاع می کند ؛ و شاهد نظریه دوم گفتاری از ملاصدرا در کتاب مبدأ و معاد است که می فرمایند :
“ و اما الثانیه فتقول إن الموجود فی نفس الأمر لا یخلو أما ان یکون موجوداً فی مرتبه نفس ذاته من حیث “ هی هی “ ای کما أنه موجود فی نفس الأمر فکذالک موجود عند ملاحظه الذات من حیث هی الذات مع قطع النظر عن اعتبار شیء آخر معه حتی یکون موجوداً بجمیع الأعتبارات الواقعه فی نفس الأمر ، منشأ لصحه الحکم علیه با لموجودیه و مصداقاً لحمل الموجود فیکون وجوده واجباً لذاته بذاته و هو المطلوب .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 194 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
تعریف
یک بیماری حاد و بسیار واگیر ویروسی است که توسط واریولا (POX VIRUS) ایجاد می شود.
آبله کبیر (آبله کلاسیک)، آبله صغیر variola minor (آلاستریم) و شبه آبله varioloid سه شکل اصلی بیماری آبله را تشکیل میدهند.بلیماری آبله با نشانه های خاص در مرحلة مقدماتی و پیدایش بثورات جلدی مشخص می گردد. این بثورات مراحل مختلف ماکول تاکبره را طی کرده و در آخر یک اسکار فرو رفته در محل آنها تشکیل میشود که بیمار را آبله گون می نماید.
تاریخچه
بنظر می آید که آبله را در هر هزار سال قبل از در چین میساختند و گزارشاتی از بیماری در خاندان سلطنتی Tcheou وجود دارد.
نخستین گزارش مربوط به 1156 سال قبل از میلاد در چین میساختند و گزارشاتی از یک بیماری حاد در چهل سالگی فوت می کند و با بررسی مومیایی وی (1979) مشخص گردیده که علت مرگ وی آبله بوده است. در سال 312 بعد از میلاد بیماری آبله در محدوده امپراطوری رم به صورت اپیدمی بروز کرد که با تلفات سنگین همراه بود. و اولین بار اصطلاح variola توسط Marius در سال 570 بعد از میلاد بکار برده شد. اولین توصیف دقیق از بیماری آبله توسط پزشک ایرانی ابوبکر محمد بن زکریای رازی در سال 910 میلادی ارائه شده است.
Gilbert در قرن سیزدهم مسئله مسری بودن بیماریس را مطرح ساخت که در قرن هفدهم توسط Sydenham تایید شد.jenner در 1800 میلادی waterhouse در بوستون واکسنی را که از انگلستان وارد کرده بود و به 4 فرزند . 3 مستخدم منزل خود تلقیح و ایمنی آناه را دربرابر آبله نشان داد. بتدریج واکسیناسیون با روش Jenner متداول و در اکثر کشورها جایگزین روش قدیمی Variolation گردید. در سال 1967 پس از نموزدهمین اجلاس سازمان بهداشت جهانی برنامه ریشه کردن آبله در سطح در طی 13 سال (از 1967 تا 1980) مصرف شد قریب به 313 میلیون دلار بود.
در سالهای 1987 و 1979 متجاوز از 9000 گزارش موارد مشکوک به آبله از سراسر دنیا جمع آوری و در مراکز سازمان بهداشت جهانی مورد آزمایش قرار گرفت ولی هیچیک آبله نبودند. پس از این تاریخ کمیسیون جهانی ریشه کنی آبله، اطمینان دائمی از عدم برگشت و آزادی نسل بشر را از این آفت اعلام نمود.
واکسیناسیون بروش علمی، متعاقب تاسیس انستیتو پاستور ایران در سال 1300 شمسی و تهیه این واکسن بصورت مایع میباشد.و جهت جلوگیری از بروز بیماری آبله مایه کوبی در دو ماهه اول تولد و تجدید آن در سنین 7 ، 13 و 21 سالگی اجباری اعلام گردید و اولیا اطفال موظف گردیدند برای آبله کوبی کودکان خود اقدام نمایند. بدلایل چندی برنامه فوق قادر به کنترل بیماری در سطح کشور نشد و لذا همه گیری های پی در پی بروز مینمود. در سال 1314 بیماری آبله بشدت در کشور شیوع پیدا کرد و بالاخره از سال 1334 تا 1343 طرح مبارزه با آبله در سه مرحله مختلف اجرا گردید. در پایان سال 1340 تحقیقاً آبله در ایران ریشه کنی آبله در دسامبر 1977 ، ایران مورد بازدید کمیسیون ویژه قرار گرفت و جز کشورهای عاری از بیماری محسوب گردید.
اتیولوژی
ویروس آبله از ویروسهای DNA و از خانواده pox viruses و یکی از بزرگترین ویروسها می باشد. ویروس آبله و واکسین جز گروه orthopox virus قرار دارند و آبله گاوی و میمونی نیز از اعضاء همین گروه به حساب می آیند. ویروس آبله و واکسین vaccinia از نظر شکل ظاهری غیر قابل افتراق و از نظر ایمونولوژیک بسیار بهم نزدیک میباشند. در بررسی با میکروسکپ الکترونی ویروس به شکل آجر یا بیضوی شکل بوده و اندازه آن حدود 200* 300 نانو متر است.
اجسام المانتر (elementry boodies) را می توان در گسترش های تهیه شده از مایع وزیکولی پس از رنگ آمیزی بروش گیمسا و یا Gutstein مشاهده کرد. اجتماع این اجسام در سلولهای آلوده میزبان تشکیل اجسام گارنیری Guarnieri را میدهند که بشکل انکلوزیونهای داخل سیتوپلاسمی با ابعادی حدود ده میکرومو میباشند. ژنوم ویروسصی یک ملکول منفرد از DNA Double-Started است که در درون قسمت مرکزی (core) واقع شده و توسط پوسته ای از جنس لیپیدو پروتئین از خارج احاطه شده است. این ویروس با میکروسکوپ نوری معمولی با بزرگ نمائی oil-immersion قابل رویت بوده .و بسهولت در پرده آلانتوئیک جنین تخم مرغ و برخی محیط کشت های نسجی رشد و تکثیر می یابد.
در آبله مرغان اجسام المانتر بندرت به تعداد بسیار کم موجود بوده و بدشواری رنگ می گیرد . باید توجه داشت که آزمایش منفی از نظر این اجسام بخصوص در مواردیکه نشانه های بالینی بنفع بیماری باشد، تشخیص آبله را رد نمیکند در آزمایش با میکروسکوپ الکترونی، ویروس اغلب بسهولت مشاهده می شود و جهت انجام آن برداشت از قاعده یک پا پول اولیه ، وزیکول یا پوستول کافی است. هر چند که این روش به افتراق آبله از واکسین و ابله گاوی کمک نمیکند اما آن را از ویروس V-Z و هر پس سمیپلکس ، ارف و مولوسکوم متمایز میسازد.
آنتی ژن ها: ویروس آبله دارای چندین آنتی ژن است که در نسوخ مختلف بیماران از مراحل آغازی تا نهائی بیماری باقی میماندو آنتی ژن را در خون بیماران مبتلا به آبلة هیپرتوکیسک نیز یافته اند. در اوایل مرحلة پاپولر، آنتی ژن در سلولهای اپیدرم وجود داشته و همجنین از مایع وزیگول و پوستول و کروت نیز می توان آنرا مجزا کرد.
وجود آنتی ژن را با روش پرسی پیتاسیون و ثبوت مکمل (استفاده از آنتی سرم تهیه شده در حیوانات یا سرم کسانیکه از بیماری بهبود یافته ویا واکسینه شده اند) می توان اثبات کرد.
آزمایش ثبوت مکمل حساس تر بوده ولی احتیاج به زمان بیشتری دارد (24ساعت). برا ی قطعیت بیشتر آزمایشات، لازم است از 6 نمونه کبره، مایع 6 وزیکول یا پوستول برداشت شود و در این صورت پاسخ مثبت دلیلی محکمی درتایید بیماری میباشد.
کشت ویروس: در انواع هیپرتوکسیک، در اکثر موارد ویروس در چند روز اول بیماری و بعد معمولاً در مرحله قبل از بثورات در خون یافت می شود. ئیروس در بزاق بخصوص بین روز ششم تا نهم بیماری وجود دارد.
ویروس آبله کبیر (variola major) در بالاتر از 5/38 درجةسانتیگراد و ویروس آبله صغیر (Variola minor ) در بیش از 9/37 درجه رشد نمی کند در حالیکه ویروس واکسن تا 41 درجه سانتیگراد قدرت رشد دارد .
مقاومت ویروس : ویروس آبله بسیار پایدار بوده و پس از مرگ بیمار تا مدتی طولانی زنده میماند . این ویروس تحت شرائط اقلیمی می تواند زندگی کند . اطراف بستر بیمار و محیط به آسانی توسط قطرات ترشحی حلق و کبره آلوده می شود . ویروس در حرارت مرطوب 60 درجه سانتیگراد در عرض 10 دقیقه از بین می رود ولی نسبت به حرارت خشک مقاوم تر بوده و مدت 5 الی 10 دقیقه در حرارت 100 درجه را تحمل می کند . لذا باید نکات فوق را در استریل کردن بیمار در نظر گرفت . ویروس نسبت به بسیاری از ضد عفونی کننده های معمولی (نظیر فنل ) مقاوم است اما نسبت به عوامل اکسید کننده نظیر پر منگنات پتاسیم حساس می باشد .
آلوده کنندگی Infectivity :
در طی مرحله کمون بیماری ، ویروس در اعضاء داخلی بدن و دور از سطح تکثیر می یابد لذا در این مرحله بیمار آلوده کننده نیست . بر خلاف ، در مرحله مقدماتی بیماری ویروس وارد جریان خون شده و از طریق عروق خونی به پوست و زیر مخاط رسیده و به سلولهای اپیدرم و اپی تلیال حمله میبرد . از طریق این سلولهای سطحی و بخصوص سلولهای مخاط دستگاه تنفس فوقانی ، ویروس در فضای اطراف بیمار پخش می گردد .ویروس از شستشوی دهان بیماران دو روز پس از آغاز بیماری جدا شده و در فاطله روز ششم تا نهم به حداکثر شدت خود می رسد . بعد از آن بتدریج تعداد ویروسها کم شده و بعد از روز دوازدهم بندرت دیده می شود .
شدت واگیری هر بیمکار بستگی به مقدار ویروسی دارد که از بدن او دفع می شود . در زمانیکه راش جلدی پراکنده و کم در بیمار وجود دارد ، تعداد کمی ویروس از طریق تنفس خارج شده و تنها از طریق تماس بسیار نزدیک موجب ابتلای دیگران می شود . در آبله هموراژیک علیرغم ویرمی شدید ، تا زمانی که اپی تلیوم مخاط تنفس ضایعه پیدا کند ، ویروس آزاد نمی شود و این مسئله درست قبل از بروز راشهای واقعی جلدی اتفاق می افتد . در تعدادی از موارد ، بیمار قبل از وقوع چنین حالتی فوت کرده است .
اپیدمیولوژی
آبله یک بیماری با انتشار جهانی است اما بدنیال واکسیناسیون وسیع و همگانی در سالهای اخیر ، در دنیا ریشه کن شده است . علت موفقیت در این امر ، دو فاکتور اپیدمیولوژیک ، یعنی فقدان مخزن غیر انسانی ویروس و دیگری فقدان حاملین بدون علامت در بیماری آبله می باشد .
علیرغم ریشه کن شدن بیماری ، باید در تشخیص افتراقی بیماریهای بثوری حاد و هموراژیک ، آبله در نظر گرفته شود . هنوز هم امکان بروز بیماری در برخی از مناطق ایزوله دنیا وجود دارد . قدرت ویروس در زندگی در شرایط خشک و سهولت رشد آن در محیط های مناسب ، در هر زمانی موجب بروز همه گیری می کردد .
انسیدانس آبله بستگی به احتمال تماس افراد حساس با بیماران دارد لذا مسئله شیوع سنی و جنسی بیشتر در ارتباط با مسائل فرهنگی و اجتماعی و میزان افراد واکسینه در هر گروه می باشد . در مناطق آندمیک اکثر در بین افراد غیر واکسینه ، انسیدانس بیماری در سنین 5 تا 14 سالگی ( گروهی که تحرک زیاد دارند ) در جنس مذکر بیشترین است . در مناطق غیر آندمیک ، بیمارستان منبع انتشار عفونت می باشد .
میزان مرگ و میر بر حسب منطقه جغرافیایی متفاوت است . در آسیا ، یعنی منطقه ای که عامل بیماری است 30 تا 50 در صد افراد غیر واکسینه از بین می رفتند و در برزیل که سوش عامل یا آلاستریم است مرگ و میر بین 1 تا 5/1% بود.
پاتولوژی
ویروس پس از ورود به بدن از طریق غشاء مخاطی مجاری تنفسی فوقانی ، وارد سلولهای رتیکولوآندوتلیال در بسیاری از اعضاء می گردد و این نقاط محتملا مکان تکثر در زمان نهفتگی بیماری می باشد . در پایان این دوره ، ویروسها بداخل جریان خون راه یافته و ویرمی ایجاد می کنند که حداقل عامل قسمتی از نشانه های مقدماتی بیماری می باشد. بعد از این ویروس به سرعت از خون ناپدید شده و به جز در موارد شدید بعد از روز دوم دیگر در خون دیده نمی شود. ویروس سپس به پوست و مخاط راه یافته و در این نقاط ضایعات مشخص بیماری را ایجاد می کند و البته همزمان با این در بیشتر نسوج بدن موجب تغییراتی می گردد.
پوست : به نظر می رسد ضایعه اساسی پرخونی عروق خونی توام با تورم سلولهای آندوتلیال ، انفیلتراسیون دور عروقی و رتیکولر و دژنراسیون سلولهای اپی تلیال باشد. سلولهای اپی در لایه های میانی پوشاننده اپیدرم شروع به تورم کرده و این تورم موجب پیدایش بثورات ماکولوپاپولر می شود. با افزایش محتویات سلولها، هسته ناپدید و دیواره سلولی پاره می شود بطوریکه سلولهای مجاور به راه یافته و تشکیل وزیکول میدهند. با شروع بهبودی ، محتویات پوستول شروع به خشک شدن نموده و یک کبره ضخیم از سلولهای اپی تلیال مرده حاصل می شود. سلولهای اطراف ضایعه تکثیر یافته و تدریجا زیر کبره و در روی کوریوم تشکیل یک لایه جدید از سلولهای اپیدرمال می دهند و زمانیکه اپی تلیالیزاسیون کامل می شود،کروت ( کبره ) جدا می گردد.
در آبله هموراژیک ، پاتولوژی ضایعات در اصل یکی بوده ولی پرخونی عروق کوریوم وسیع و محدود به لایه زیر پاپیلر نمی باشد. خونریزی واضح در داخل کوریوم وجود دارد. اینها تغییراتی هستند که بصورت اریتم شدید و لکه های پورپوریک در روی پوست بیماران مشاهده میشوند. در اشکال هموراژیک خفیف تر بثورات ماکولوپاپولر، وزیکولر یا پوستولی در اپیدرم پیدا میشود. این عناصر ممکن است با خون یا گلبول سرخ انباشته باشند اما اکثرا خونریزی در لایه زیری آنها وجود داشته و چنین منظره ای پیدا می کنند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 12 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید