هفت آسمان و زمین
در قرآن کریم هفت مورد به صراحت و دو مورد به کنایه سخن از آسمانهای هفتگانه گفته دشه است. و در یک مورد نیز ظاهراً سخن از زمینهای هفتگانه گفته شده است. که به برخی از آن آیات اشاره میکنیم :
« الله الذی خلق سبع سموات و من الالرض مثلهن یتنزل الامر بینهن »[1]
« خداوند همان کسی است که هفت آسمان را آفرید، و از زمین نیز همانند آنها را ،فرمان او در میان آنها پیوسته فرود میآید. »
در آیات ( سوره بقره/12 ـ اسراء/44 ـ مؤمنون/86 ـ فصلت/12 ـ ملک/3 ـ نوح/15) نیز سخن از آسمانهای هفتگانه است.
و در مؤمنون / 17 نیز ظاهرا سخن از آسمانهای هفتگانه آمده است « و لقد خلقنافوقکم سبع طرائق» اما تصریح نشده است. همچنانکه در آیه 13 سوره عم «و بنیافوقکم سبعاً شداداُ» به کنایه آمده است.
و در آیه 12 سوره طلاق که گذشت ظاهر سخن از زمیهای هفتگانه « و من الارض مثلهن » شده است ولی تصریح نشده است.
تاریخچه و دیدگاهها:
قرآن کریم هفت آسمان را از کلام نوح (نوح/ 15) نقل میکند و علامه طباطبائی در ذیل آیه نتیجه میگیرد که مشرکین معتقد به هفت آسمان بودهاند که نوح بوسیله این مطلب با آنان احتجاج میکند. پس معلوم میشود مسذله هفت آسمان قبل از اسلام بلکه قبل از پیدایش ادیان یهود و مسیحیت مطرح بوده است.
در کتاب مقدس نیز به صورت متعددی سخن از آسمان گفته شده است گاهی آسمان مادی و گاهی آسمان روحانی که خارج از این دنیاست و در آنجا قداست و سعادت برقرار میباشد و محل مخصوص حضرت اقدس الهی است. و حضرت مسیح یا پسر انسان از آنجا نزول میکند.
خاخامهای یهود بر این عقیدهاند که هفت آسمان هست سه تا از آنها هیولائی ( یا جسمانی) است و چهار تا روحانی میباشد . که ملائکه و مقدسین در آنجا ساکنند.[2]
مدتی پس از آنکه قرآن کریم سخن از آسمانهای هفتگانه گفت، نظریههای کیهان شناسی یونانی وارد حوزه جهان اسلام شدو مسلمانان در دوره خلافت عباسیان با هیئت بطلمیوسی[3] آشنا شدند.
در اینجا اشکالی پدید آمد: تعداد افلاک در هیئت بطلمیوسی نه عدد بود اما تعداد آسمانهای قرآن هفت عدد بود.
از این دانشمندان مسلمان در پی توجیه و انطباق یافتههای علمی زمانه خود با آیات قران برآمدند . و در این رابطه چند راه حل اندیشیده شد:
1ـ بوعلی سینا(370ـ428 ق) بیان داشت که عرش در قران « و یحمل عرش ربک فوقهم یومئذ ثمانیة »[4] همان فلک نهم یا فلک الافلاک هیئت بطلمیوسی است. او افلاک هشتگانه را همان ملائکهای میدانست که عرش را حمل میکنند.[5]او سعی کرد بدین وسیله بین کلام الهی و هیئت بطلمیوسی جمع کند.
2- خواجه طوسی ( 597ـ672 ق) متکلم و منجم مشهور مسلمان تلاش کرد تا عدد افلاک را از نه، به هفت تقلیل دهد.اما مورد حمایت دانشمندان قرار نگرفت.[6]
3ـ علامه مجلسی (ره) (م 1111 ق) محدث مشهور شیعه در مورد آیه 29 سوره بقره « ثم استوی الی السماء فسواهن سبع سماوات » نوشت: هفتگانه بودن آسمانها منافاتی با نه گانه بودن آنها که در علم نجوم، ثابت شده است، ندارد، زیرا آسمان هشتم و نهم در زبان دینی، به کرسی و عرش تعبیر شده است.[7]
4ـ حاج ملا هادی سبزواری در کتاب شرح منظومه خویش که در سال 1261 ق نوشته شده است، فلک هشتم را کرسی و فلک اطلس ( فلک نهم) را همان عرش میداند. علت این امر را جمع بین عقل و شرع میداند.[8]
تذکر: بوعلی سینا وعلامه مجلسی و ملاهادی سبزواری دلیل قانع کنندهای بر این تطبیق ارائه نکردهاند و لذا کلام ایشان قابل قبول به نظر نمیرسد. بلکه معنای لغوی و اصطلاحی عرش و کرسی با فلک هشتم و نهم مناسبتی ندارد.
کرسی به معنای تخت و کنایه از سلطه و سیطره و تدبیر و قیومیت خدا است.[9]عرش نیز در لغت، در اصل به معنای خانه سقفدار است و به معنای تخت حکومت نیز آمده است چرا که بلند است. و در قرآن و روایات به معنای مرکز دستورات عالم است که رشته امور جهان به آن منتهی میشود[10]و مفسران نیز آن را به معنای « مظهر حکومت » دانستهاند . و منظور سلطنت و حکومت الهی است.[11]
5ـ یدالله نیازمند شیرازی در کتاب خویش میگوید منظور از عرش کائنات لایتناهی است و آسمانهای هفتگانه کراتی است که به ودور زمین و خورشید هر دو در حرکت هستند که هفت عددند.[12]
تذکر: جالب است که بدانیم تعداد سیارات منظومه شمسی که تا زمان انتشار کتاب فوق (1335 ش) کشف شده بود و مؤلف از آنها اطلاع داشت نه عدد بودهاند ولی شش عدد آنها همراه با ماه به دور زمین میچرخند و لذا ایشان دو مورد ( یعنی عطارد و زهره) را به حساب نیاورده و شش عدد باقی مانده را از آسمانهای هفتگانه دانسته و وقتی یکی کمبود داشته است کره ماه را هم اضافه کرده است.
6ـ اما فخر رازی نیز بر آن است که اسمانهای هفتگانه همان هفت فلک(قمر ـ عطارد ـ زهره ـ خورشیدـ مریخ ـ مشتری ـ زحل) است. و آن را با هیئت بطلمیوس تطبیق دادهاند.[13]
7ـ شیخ قاسمی در تفسیر محاسن التأویل میگوید که آسمانهای هفتگانه در قرآن همان سیارات هفتگانه است. که برخی فوق برخی قرار دارد.[14]
تذکر: البته فخر رازی وشیخ قاسمی نمیدانستند که روزی اورانوس، نپتون و پلوتن و سیارههای کوچک بین مشتری و مریخ بر تعداد سیارات منظومه شمسی اضافه می شود.[15]
و اصولاً همانطور که بیان خواهیم کرد لفظ « آسمان» به معنای کرات آسمانی(سیارات و ستارگان) در لغت و اصطلاح نیامده است تا هفت آسمان بر هفت سیاره منظومه شمسی حمل شود . بلی آسمان به معنای جهت بالا، جو زمین و جایگاه ستارگان(فرقان/61 ـ ابراهیم /24 ـ ق /9) در قرآن آمده است. ولی به معنای خود ستارگان نیامده است.[16]
پس کلام نیازمند شیرازی. فخر رازی و شیخ قاسمی دلیلی ندارد. و نوعی تحمیل بر قرآن است.
8ـ عبدالقادر مغربی مینویسد که : حکمت ذکر هفت آسمان در قرآن این است که مخاطبین نمیتوانستند بیشتر از ان هفت سیاره را ببینند و درباره آنها فکر کنند. و این هفت عدد مشهور بین مرد بود و لذا قرآن به این تعداد اکتفا کرد.[17]
تذکر: این مطلب هم دلیل ندارد و مخالف حس است چرا که اعراب و غیر اعراب در شبها ستارگان زیادی میدیدند که میتوانستند راجع به آنها فکر کنند. بلکه قرآن در برخی موارد مطالبی را ذکر میکند که بشر از شمارش و فهم آنها عاجز است: « ان تعدوا نعمت الله لاتحصوها» .[18]
بلی اگر مقصود ایشان این باشد که عدد هفت دلالت بر کثرت میکند احتمال معقولی است که باید مورد بررسی قرار گیرد.
9ـ برخی دیگر از علما گفتند که مقصود از آسمانهای هفتگانه مدارهای سیاراتی که دور خورشید میگردند. [19]
تذکر: این مطلب هم با معنای لغوی و اصطلاحی سماء مناسبتی ندارد همانطور که بیان خواهیم کرد.
10 ـ برخی دیگر گفتند که مقصود طبقات مختلفی است که بر زمین احاطه دارند.[20]
از جمله نویسنده کتاب « راز آسمانهای هفتگانه» مینویسد:
« با مطالعه و تحقیقی که اینجانب در این مورد داشتم به این نتیجه رسیدهام که منظور از « سبع سماوات» هفت لایه مجزا از اتمسفر است که زمین را در بر گرفته است و از مجاورت زمین شروع میشود و تا هزاران کیلومتر اطراف آن ادامه مییابد.
این هفت لایه که به صورت شماتیک نمایش داده میشود: به ترتیب از مجاورت زمین عبارتند از : لایههای هموسفر ـ یونوسفر ـ لایه N مولکولی ـ لایه O اتمی ـ لایه He اتمی ـ لایه H اتمی و بالاخره لایه خلأ که مقدار آنها مجموعا هفت تا میگردد. لازم به ذکر است که این لایهها از هم مجزا هستند.»
سپس تذکر میدهند که پیشنهاد مادی بودن هفت آسمان منتفی کننده نظریه معنوی بودن آنها نیست زیرا نظم ماوراء مادی میتواند در خود ماده و عالم ماده ظهور داشته باشد.
سپس با ارائه شکلها، اطلاعات مفصلی راجع به ضخامت و محتوای این لایهها را ارئه میکند. [21]
تذکر: آسمان گاهی به معنای جو زمین میآید( مثل آیه 7 سوره ق) پس این احتمال قابل طرح است و از این رو بعدا در مورد آن سخن خواهیم گفت .
11ـ علامه شهرستانی میگوید:
« در قرآن و حدیث آمده است که ما هفت زمین و هفت آسمان آفریده ایم . هفت زمین عبارتند از : عطارد، زهره، زمین، مریخ، مشتری،زحل و اورانوس؛ و هفت آسمان همان جو اتمسفری است که این سیارات هفتگانه را احاطه کرده است.
تذکر: هنگامی که از علامه شهرستانی پرسیدند چرا نپتون و پلوتن را به حساب نمیآورید؟ پاسخ داد که این دو سیاره با چشم عادی قابل رؤیت نیستند. از این رو در لیست قرآن و حدیث نیامدهاند.[22]
البته اشکال اصلی سخن علامه شهرستانی آن است که لفظ « ارض» لغتا و اصطلاحا بر شش سیاره فوق اطلاق نمیشود.
12ـ برخی دیگر از صاحبنظران و مفسران برآنند که : همه این سیارات و منظومههای و ستارگان و حتی کهکشانها فقط آسمان اول قرآن هستند و شش آسمان دیگر خارج از دیدگاه بشری قرار گرفتهاند.[23] و همین احتمال مورد قبول صاحبان تفسیر نمونه قرار گرفته است.[24]
تذکر : این سخن در حد یک احتمال قابل طرح است که بعدا بدان خواهیم پرداخت.
13ـ محمد باقر بهبودی در کتاب هفت آسمان به این نظریه رسید که : قرآن در باره هفت آسمان، تنها به خانواده منظومه شمسی نظر دارد، نه سایر منظومهها چون سرنوشت کره زمین فقط، با سرنوشت منظومه شمسی ارتباط دارد. و در منظومه شمسی هفت آسمان همان هفت کره سیارهای است که بر فراز زمین و فراز سر بشر در پرواز است نه آن سیارههای زیرین که در حکم زمیناند و از فراز سر نمیگذرند.
این هفت آسمان عبارتند از : مریخ، مشتری، زحل، اورانوس، نپتون، پلوتن و خرده سیارات آستروئید( کلید معمای هفت آسمان)[25]سپس ایشان توضیحات مفصلی در مورد هر یک از این سیارات ( آسمانها )میدهند.
تذکر: ایشان توضیح نمیدهد که چرا عطارد و زهره را از دور خارج کرد. و یا ماه را که بر فراز سر ما عبور میکند به حساب نیاورد. و نیز توضیح نداد که چگونه سرنوشت زمین با خارج از منظومه شمسی ( با توجه به حرکت خورشید و منظومه و ستارههای دنبالهدار...) بی آرتباط است.
14ـ از مجموع سخنان علامه طباطبائی (ره) در زیر آیات (سجده /5 ـ فصلت/12 ـ مؤمنون/17 ـ نوح/15) بدست میآید که ایشان در مورد واژه آسمان در قرآن معنای دیگری مطرح میکنند و آن را امری معنوی یعنی مقام قرب و حضور و راهی برای سلوک امر و تدبیر عالم و رفت و آمد ملائکه میداند که از آن طریق امر الهی جریان مییابد.[26]
تذکر: هر چند که آسمان به معنای مقام قرب و حضور( آسمان معنوی) در همه آیات قرآن قابل قبول نیست چرا که در برخی آیات سخن از نزول باران از آسمان (یعنی جو زمین و محل ابرها) است. «و انزلنا من السماء ماءً مبارکا»[27] اما سخن علامه در برخی موارد صحیح است و میتواند چهره بحث را در آن موارد عوض کند که در ادامه به آن میپردازیم.
نکته : قبلاً بیان شد که یهودیان و مسیحیان نیز آسمان معنوی را قبول داشتند.
15ـ برخی دیگر از نویسندگان برآنند که از آیه 29 سوره بقره و آیات 15 و 16 سوره نوح استفاده میشود که منظور از هفت آسمان آسمانهای زمین است که ماه در آن تابان خورشید در میانشان فروزان میباشد. خواه جو زمین که از لحاظ غلظت و رقت هوا به هفت قسمت تقسیم شده، باشد خواه هفت ستاره منظومه شمسی که خورشید چون چراغی کاشانه آنها را گرم و نورانی میسازد.
احتمال دیگر این است که تقسیم آسمانها به « هفت » تقسیمی باشد» گذشت.
16ـ دکتر محمد جمالالدین الفندی هفت آسمان قرآن را اینگونه تقسیمبندی میکند:
آسمان اول: همان منظومه شمسی است.
آسمان دوم: کهکشان راه شیری است.
آسمان سوم : مجموعهای از کهکشانهاست که نام آن ط المجموعة المحلیة» گذشت.
آسمان چهارم : فلک « عناقید الدرجة الاولی» است که حدود 20 ـ 50 میلیون سال نوری از ما دور است.
آسمان پنجم : فلک« عناقید الدرجة الثالثة » هستند که 2-3 بیلیون سال نوری از ما دور هستند.
و آسمان هفتم: آسمانی است که از امواج رادیویی آن خبر داریم .[28]
تذکر : سخن ایشان دلیلی ندارد. یعنی لفظ « سماء» لغتا و اصطلاحا بر کهکشان خاصی اطلاق نشده است و کاربرد آن در قرآن به این صورت اثبات نشده است.
17ـ طنطاوی بر آن است که عدد هفت در آیات هفت آسمان واقعی نیست و میتواند تعداد زیادتری آسمان وجود داشته باشد. و ریشه تعیین عدد هفت همان افکار یونانیان است که از علمای اسکندریه به ارث رسیده که نه فلک را قائل بودند که هفت عدد آنها (ماه ـ عطارد ـ زهره ـ خورشید ـ مریخ ـ مشتری ـ زحل) به دور زمین میچرخند و فلک هشتم جایگاه ثوابت و فلک نهم مبدء حرکت (فلک اطلس ) بوده است این افکار که از طریق فارابی و بوعلی به ما رسیده است باعث تطبیق با « سموات سبع» قرآن و عرش و کرسی شد . در حالی که در علوم جدید حدود ششصد سیاره بسیار کوچک میان مریخ و مشتری یافتهاند. که بزرگترین آنها « سرس» نام دارد که 500 میل قطر دارد.
پس اگر خدا فرمودکه هفت آسمان هست منافاتی ندارد که تعداد بیشتری آسمان وجود داشته باشد. و عدد قید نیست. و این عدد هفت در قرآن دلیل بر انحصار تعداد آسمانها نیست.[29]
تذکر: برخی نویسندگان معاصر به طنطاوی به شدت اشکال کردهاند که این سخنان خلاف ظاهر آیات قرآن است که عدد هفت را معین میکنند.[30]
18ـ دکتر محمد صادقی تعداد آسمانها را هفت عدد واقعی میداند و آسمان را جرم نه فضای خالی معرفی میکند و تمام سیارات منظومه شمسی از آسمان اول است و آسمانهای دیگر بر آن احاطه دارد که نمیدانیم در آنها چیست. و همه در اثر تقسیم گاز اولیه جهان بوجود آمدهاند.[31]
19ـ برخی از صاحبنظران با طرح مسأله هفت آسمان قرآن کریم مدعی شدهاند که با توجه به کشفیات جدید علوم کیهان شناسی در صحنه کهکشانها، این گزاره قرآن نوعی اعجاز علمی قرآن را در بر دارد.[32]
تذکر : در مورد این دو دیدگاه در ادامه سخن خواهیم گفت.
نکات تفسیری :
اکنون برای آنکه مقصود قرآن از هفت آسمان و زمین روشن شود ناچاریم که به چند پرسش اساسی پاسخ گوییم و نظرات لغویین و مفسران قرآن را در این زمینه بررسی کنیم:
پرسش اول: مقصود از آسمان(سماء) چیست؟
کلمه«سماء» و مشتقات آن که سیصدودهبار در قرآن کریم به کار رفته است، مفهوم جامعی است که مصادیق و معانی متعددی از آن اراده میشود. و لذا در لغت، علم و قرآن با مقاصد و معانی متفاوتی بکار رفته است:
الف : « سماء» در لغت از ریشه« سمو» (به معنای بلندی) است و اصل آن از آرامی و سریانی و عبری(شیمیا) است.[33]و به معنای بالا وب رتر ( فوق ) است. آسمان هر چیزی، بالای آن چیز را گویند. و حتی برخی لغویین ادعا کردهاند هر بالایی نسبت به پایین آن آسمان و هر پایین نسبت به بالای آن زمین است.[34]
ب: آسمان در فیزیک جدید اینگونه تعریف شده است:
« پدیدهای نابوده[ معدوم] و گنبدنما که زمینه دین سیارات و ستارگان است.»[35]
پ: آسمان در قرآن:
کلمه « سماء » ( آسمان) در قرآن به صورت مفرد (السماء ـ سما) و جمع (سموات ـ السموات) بیش از سیصد مرتبه به کار رفته است. ولی در همه موارد به یک معنا و در یک مصداق بکار نرفته است. و بطور کلی آسمان در قرآن در دو مفهوم مادی(حسی) و معنوی به کار رفته است. که برخی از موارد آن عباتند از:
1ـ آسمان( سما) در معنای بالا ( جهت بالا): این معنا موافق معنای لغوی آسمان است و برای نمونه آیه زیر را مثال زدهاند:
« اصلها ثابت و فرعها فی السماء »[36]
« همانند درخت پربرکت و پاکیزه که ریشه آن در زمین ثابت و محکم است و شاخههای آن به آسمان کشیده شده»
این معنا را برخی از مفسران معاصر آوردهاند[37]ولی برخی دیگر از صاحبنظران برآنند که این معنا بصورت مجازی یا مسامحه در قرآن به کار رفته است. [38]چرا که فوق (جهت بالا) جمع بسته نمیشود پس مثلا« سبع سموات» نمیتواند به این معنا باشد .
2ـ آسمان به معنای جو اطراف زمین یعنی جایی که ابرها قرار گرفتهاند و هوا در آن است. مثال:
« ونزلنا من السماء ماءً مبارکا»[39]
« و از آسمان آب مبارکی را فرو فرستادیم »
3ـ آسمان به معنای مکان سیارات و ستارگان : مثال:
« تبارک الذی جعل فی السماء بروجا و جعل فیها سراجا و قمرا منیرا»[40]
« بزرگوار آن خدائی که در آسمان برجها مقرر داشت و در ان چراغ روشن خورشید و ماه تابان را روشن ساخت.»
4ـ آسمان به معنای مقام قرب و مقام حضور که محل تدبیر امور عالم است.
برخی از مفسران مثل علامه طباطبائی (ره) در موارد متعدد« سماء» را به این معنا ارجاع دادهاند.[41]مثال:
« یدبر الامر من السماءالی الارض»[42]
« اوست که امر عالم را از آسمان تا زمین تدبیر میکند.»
5ـ آسمان به معنای موجود عالی و حقیقی:
بری از صاحبنظران برآنند که آسمان در قرآن همانگونه که به معنای آسمان مادی بکار رفته است. ( مثل سموات سبع) در معنای علو مرتبه وجود و موجود عالی نیز بکار رفته است که همان سماء معنوی و عالم فوق ماده است که همه هستی از آن مرتبه بالاتر نازل میشود.[43]مثال:
« و فی السماء رزقکم و ما توعدون»[44]
« روزیتان و آنچه به شما وعده داده میشود (که ظاهرا بهشت منظور است) در آسمان قرار دارد.»
جمعبندی:
لفظ « سماء » در قرآن و علم و لغت به یک معنای واحد به کار نرفته است بلکه در معانی و مصادیق مختلف بکار رفته است. و به عبارت دیگر مشترک لفظی است. هر چند ممکن است برخی از این معانی و مصادیق را در یک مفهوم واحد جمع کرد. برای مثال معنای چهارم و پنجم قرآنی (که از علامه طباطبائی ( ره) و استاد مصباح یزدی نقل کردیم) را میتوان در معنای آسمان معنوی جمع کرد.
پرسش دوم: مقصود از زمین (ارض) چیست؟
کلمه « ارض» در قرآن کریم 461بار به کار رفته است و هیچگاه به صورت جمع نیامده است. بلکه در قرآن همیشه مفرد استعمال شده است. اما این کلمه در لغت و قرآن دارای معانی و مصادیق مختلف است:
الف ـ در لغت: ارض جنس است و جمع آن« ارضون و اراضی » است به معنای کره خاکی که انسان بر روی آن زندگی میکند، میباشد. البته گاهی به مفهومی در مقابل «سماء» آمده که به معنای هر چیزی پست و پایین میباشد.[45] و نیز به معنای جرم آمده است. اما معنای حقیقی آن پایین مقابل بلندی و بالا (سما) است و هنگامی که مطلق گفته شود به معنای کره خاکی است.[46]
ب ـ در قرآن کریم ارض به چند معنا به کار رفته است:
1ـ ارض به معنای کره زمین که بصورت اسم خاص و علم شخصی است. (مثالها و آیات آن زیاد است.)
2ـ ارض به معنای قطعات زمین.
مثال: در قرآن در مورد تبعید محاربین آمده است:
« اوینفوا من الارض»[47]
« یا محاربین را از زمینی (که در آن زندگی میکنند) خارج میکنند.»
روشن است که در اینجا مراد از « ارض » کره زمین نیست بلکه مقصود سرزمین آنهاست.
3ـ ارض به معنای « عالم طبیعت» در مقابل « سما » به معنای عالم ماوراء طبیعت:
مثال:
« و لکنه اخلد الی الارض واتبع هویه ...»
« اما او (بلعم باعورا) بر زمین، روی آورد و از خواهشهای خویش پیروی کرد و...»
که در اینجا « اخلد الی الارض» به معنای دلبستگی به زمین و دنیاست که یک امر قلبی است. و بر اساس این معنا و با این اطلاق آسمان مادی هم ارض است.[48]یعنی آسمان و زمین هر دو جزء دنیاست.
4ـ ارض در هنگامی که جمع بسته شود(ارضون) به معنای طبقات داخلی زمین است.
5ـ ارض در هنگامی که جمع بسته شود(ارضون) به معنای مناطق آباد زمین یا اقلیمهای آن است.
در قدیم اقلیمهای هفتگانه داشتهاند و امروزه هم زمین را به مناطق هفتگانه ( دو منطقه منجمد شمالی و جنوبی ـ دو منطقه معتدله ـ دو منطقه حاره و یک منطقه استوایی) تقسیم میکنند.
تذکر: این دو معنای اخیر را برخی مفسران به صورت احتمال در زیر آیه 12 سوره طلاق فرمودهاند[49]
جمعبندی:
میتوان گفت که کلمه « ارض»نیز مثل « سما» دارای دو قسم ارزشی و غیر ارزشی ( مادی و معنوی) است. و زمین (حسی) غیر ارزشی گاهی به معنای قطعات وقارهها ـ طبقات داخلی زمین ـ کره خاکی میآید. و ارض ارزشی ( معنوی ) به معنای عالم پست طبیعت است.
پرسش سوم: مقصود از سبع ( هفت ) چیست؟
کلمه سبع ( هفت) در عربی به دو صورت بکار می رود:
الف ـ هفت به معنای عدد مشخص و معین که در ریاضیات بکار میرود.
ب: هفت به عنوان نماد کثرت؛ چرا که گاهی در عرب کلمه « هفت » بکار میرود و معنای کنائی آن( تعداد زیاد و کثیر) مراد است. برای مثال در قرآن میخوانیمک
« ولو انما فی الارض من شجرة اقلام و البحر یمده من بعده سبعة ابحر ما نفدت کلمات الله ان الله عزیز حکیم » [50]
« و اگر هر درخت روی زمین قلم شودو آب دریا به اضافه هفت دریای دیگر مداد گردد باز نگارش کلمات خدا ناتمام بماند همانا خدا را اقتدار و حکمت ( بیپایان) است.»
روشن است که مراد از « هفت دریا » در اینجا بیان کثرت است و اگر صدها دریا هم باشد برای نگارش کلمات خدا کافی نیست.
در آیات « سبع سموات» برخی از مفسران احتمال دوم را ذکر کردهاند[51] و برخی از صاحبنظران نیز احتمال اول را قوی دانستهاند[52] ولی هر دو احتمال در « سبع سموات» بعید بنظر نمیرسد.
اگر احتمال اول را پذیرفتیم پس مراد ( در آیه 12 سوره طلاق) آن است که هفت آسمان واقعی وجود دارد و اگر احتمال دوم را پذیرفتیم مراد آیه آن است که تعداد زیادی آسمان وجود دارد.
البته بر حسب معانی مختلف « ارض و سما » که بیان شد معانی متناسب و متفاوتی از آیه پیدا میشود مثال: هفت آسمان پر از ستاره و سیاره آفرید و هفت عدد کره زمین آفرید.
هفت طبقه جو زمین رآفرید و هفت طبقه داخلی زمین را آفرید.
هفت مرتبه عالی وجود و مقام قرب آفرید و هفت مرتبه پایین از طبیعت آفرید.
پرسش چهارم: مقصود از مثل هم بودن(مثلهن) در آیه چیست؟
در مورد مثلیت در آیه (12 سوره طلاق ) چند احتمال وجود دارد:
الف ـ همانند بودن آسمان و زمین در مورد تعداد ( عدد هفت ) [53]:
یعنی : خداوند هفت آسمان آفرید و همانند آنها هفت زمین خلق کرد در این صورت « من» در « من الارض مثلهن» بیان جنس است یعنی از جنس زمین نیز هفت عدد آفرید.
اگر این احتمال را در مورد « مثل » بپذیریم، همان احتمالات گذشته در مورد زمین و آسمان( ارض ـ سما) پیدا میشود که لازم است به صورت متناسب در نظر گرفته شود. برای مثال:
هفت طبقه آسمان(جو زمین) با هفت طبقه داخلی زمین.
هفت عالم و جهان پر از ستاره با هفت عدد کره زمین.
هفت مرتبه عالی وجود و حضور و قرب الهی با هفت مرتبه وجود پایین.
ب ـ مثل بودن زمین و آسمان در مورد معلق بودن و شناور شدن در فضا:
یعنی : همانگونه که خداوند سیارات و ستارگان آسمانها را شناور در فضا و بدون تکیهگاه و ستون افرید، زمین را نیز همانگونه خلق کرد.[54]
در این صورت آسمان به معنای مجموعه سیارات و ستارگان معنا میشود. و زمین به معنای کره خاکی است. و میتواند عدد « هفت» در مورد زمین مقصودنباشد.
پ ـ مثل هم بودن در مورد ملکوتی بودنک
یعنی - خداوند آسمان (مقام قرب و حضور و ملکوت) را آفرید و از زمین چیزی شبیه آسمان آفرید، یعنی انسانی را خلق کرد که مرکب از ماده زمینی و روح ملکوتی آسمانی است. [55]
در این صورت ط من» در ط من الارض مثلهن » به معنای نشویه است یعنی: از زمین (خاک) انسانی ملکوتی مانند آسمان ملکوتی نشأت گرفت و آفریده شد. که در این صورت چندین معنای «ارض» و « سما» مطرح نمیشود بلکه آسمان به معنای مقام قرب و حضور و ملکوت است و ارض به معنای کره خاکی یا مرتبه پست طبیعت است .
پرسش پنجم: مقصود قرآن از واژه « هفت آسمان» چیست؟
با توجه به مقدماتی که گذشت و معانی و مصادیقی که برای کلمه « ارض ـ سما ـ سبع ـ مثل »، بیان شد میتوانیم نتیجه بگیریم که چندین احتمال در مورد واژه « هفت آسمان» وجود دارد:
1ـ هفت به معنای عدد حقیقی باشد که در این صورت این احتمالات متصور است:
الف : هفت آسمان پر از ستاره و سیاره مثل هفت کره خاکی زمین.
این مطلب از نظر علمی نیز ممکن است چرا که برخی دانشمندان گفتهاند که میلیونها خورشید و سیاره مشابه زمین در کهکشانهای جهان وجود دارد. همانگونه که احتمال وجود جهانهای مشابه این آسمان پر ستاره را بعید نمیدانند چرا که دانشمندان علم نجوم و فیزیک کیهانی با تلسکوپهای خود توانستهاند تا میلیاردها ستاره و سیاره را ببینند ولی میگویند که هنوز فضاهای ناشناخته و تاریکی وجود دارد که از دامنه دید ما خارج است.[56]
پس احتمال وجود شش جهان مشابه و شش آسمان دیگر که هنوز کشف نشده است وجود دارد . و این مطلب با ظاهر برخی آیات قرآن نیز همگونی دارد.[57]
ب ـ هفت مقام قرب و حضور و موجود عالی معنوی (هفت آسمان) در مقابل هفت مرتبه پست وجودی طبیعت (هفت زمین).
تذکر : در این دو صورت مثل بودن آسمان و زمین در « هفت بودن» آنهاست.
2ـ هفت به معنای کثرت باشد:
در این صورت احتمالات زیر متصور است:
الف ـ آسمانهای زیادی ( مجموعه کرات و سیارات و ...) خلق کرد. و زمینهای زیادی ( کرههای خاکی مشابه زمین) خلق کرد . که همه آنها در فضا شناور و معلق هستند .
ب ـ تعداد زیادی از طبقات جو زمین را خلق کرد. و تعداد زیادی از طبقات داخلی زمین یا قطعات زمین و اقلیمها را خلق کرد.
امروزه در علوم زمین شناسی و هواشناسی طبقات آنها را از نظر مقدار تراکم مواد یا مواد سازنده آنها تقسیم میکنند. و در این صورت آیه اشاره به این طبقات است. و یا اشاره به مناطق هفتگانه زمین باشد. که قبلاً بیان کردیم.
پ ـ مراتب معنوی و مقامات قرب و حضور و موجودات عالی بسیاری خلق کرد مراتب پست طبیعت را که بسیار است خلق کرد.
تذکر : در اینجا احتمالات دیگری نیز میتواند وجود داشته باشد و برخی افراد نیز بدانها اشاره کردهاند ولی چون بسیار ضعیف و دور از ظاهر آیه بود بدانها اشاره نکردیم (مثل اینکه مراد هفت سیاره منظومه شمسی باشد) البته در بین همین احتمالات نیز که ذکر شد برخی با ظاهر آیه مناسبتر است و برخی از ظاهر آیه دورتر است که قضاوت و اختیار هر معنا را به عهده خوانندگان صاحب نظر میگذاریم هر چند در این موارد قضاوت قطعی بسیار سخت است.
پرسش ششم: مقصود از هفت زمین چیست؟
در قران کریم آیهای به صورت صریح در مورد هفت زمین وجود ندارد و تنها آیهای که میتواند اشاره به هفت زمین محسوب شود همین آیه 12 سوره طلاق است. البته اگر مثلیت در این آیه را به معنای « مثل هم بودن در عدد هفت» بدانیم. در حالی که دو احتمال دیگر در مورد مثل بودن (مثلیت در معلق بودن کرات در فضا و مثلیت در ملکوتی بودن 9 وجود داشت.
اما در روایات کلمه « الارضین السبع »[58]زمینهای هفتگانه آمده است و در نهجالبلاغه نیز کلمه « الارضین» آمده است:
« و رکوبها اعناق سهول الارضین»[59]
« (کوهها) بر گردن همواریهای زمینها سوراند.»
« الم یکونوا اربابا فی اقطار الارضین » [60]
« آیا در اطراف زمینها پادشاهان و مالک رقاب نبودند.»
« فهم حکام علی العالمین و ملوک فی اطراف الارضین »[61]
« (اعراب ) در اطراف زمینها پادشاهان شدند. »
البته با توجه به قرائن موجود در کلام حضرت امیر(ع) در همه موارد « ارضین» به معنای قطعات زمین و خشکیهاست.
پس اگر زمینهای هفتگانه را بتوانیم از قرآن برداشت کنیم میتوانیم به یکی از معانی گذشته یعنی هفت قطعه و اقلیم زمین همانگونه که در روایات آمده یا هفت کره خاکی یا هفت طبقه داخلی زمین حمل کنیم.
بررسی:
1ـ با توجه به معانی متفاوتی که از آسمان، زمین، مثلیت آنها، هفت و هفت آسمان بیان کردیم و با توجه به احتمالات متعدد تفسیری در این آیات نمیتوان گفت که مقصود قرآن در همه موارد یک معنای آسمان بوده است و نمیتوان یک معنای خاصی را بر قرآن در مورد هفت آسمان تحمیل کرد.
پس معلوم میشود که تمام کسانی که به صورت قاطع یک معنا را به قرآن نسبت میدادند و بر آن پا فشاری میکردند راه صواب نرفتهاند. (علاوه بر اشکالات واضحی که در این دیدگاهها وجود داشت که به برخی از آنها اشاره داشتیم).
2ـ با توجه به ابهامی که در معنای هفت آسمان قرآن وجود دارد و با توجه به ابهاماتی که در مورد آسمان و کهکشانها از نظر علمی وجود دارد و نظریههای متفاوت و بالندهای که هر روز ارائه میشود، نمی ”وان گفت که نظر قطعی قرآن کدام نظریه است.
با توجه به این مطلب،ادعای اعجاز علمی قرآن در آیات مربوط به هفت آسمان صحیح به نظر نمیرسد و حتی اگر یک نظریه علمی در مورد هفت آسمان به اثبات برسد باز اعجاز علمی ثابت نمیشود چرا که همانطور که گذشت هفت آسمان قبل از اسلام در قوم نوح و بین یهودیان مطرح بوده است.
3ـ از آنجا که ممکن است مقصود از واژهآسمان در اصطلاح قرآن و اصطلاحات علمی متفاوت باشد(مثلاً یکی آسمان معنوی بگوید و یکی فضای خالی یا جایگاه کرات آسمانی) پس نمیتوان گفت که تعارضی بین گزاره هفت آسمان قرآن با یافتههای علوم کیهانی شناسی وجود دارد. چرا که علوم کیهان شناسی ادعا میکند:
هنوز هفت آسمان کشف نکرده است.
و قرآن ادعا میکند هفت آسمان وجود دارد.
پس با توجه به احتمال اشتراک لفظی واژه « آسمان» نمی توان گفت دو گزاره فوق معارض است و اگر هم هر دو ( علم و دین) یک معنا را از آسمان اراده کنند باز هم علم، وجود آسمانهای هفتگانه را نفی نمیکند بلکه آنها را اثبات نکرده است . اما قران از طریق وحی خبر از وجود آنها میدهد پس ممکن است در آینده آسمانهای دیگری کشف شود و گزاره دینی به اثبات برسد.
________________________________________
[1] طلاق / 12.
[2] ر.ک: جمیز هاکس، قاموس کتاب مقدس، ماده آسمان.
[3] بطمیوس(Ptolemaos) منجم و جغرافیدان معروف یونانی صاحب کتابهای مجسطی و آثار البلاد ( زنده در قرن دوم میلادی ) او معتقد بود که زمین ساکن و مرکز جهان است و هفت فلک به دور آن میچرخند که عبارتند از ( قمر، عطارد، زهره، خورشید،مریخ، مشتری، زحل، فلک هشتم که ستارههای ثابت هستند و فلک نهم یا فلک الافلاک یا فلک اطلس که همه افلاک در آن قرار دارند). در مورد هیئت بطلمیوسی در مبحث « حرکت خورشید» سخن گفتیم.
[4] حاقه/17.
[5] رسائل ابن سینا، ص 128ـ129 به نقل از التفسیر و المفسرون، ج 2 ص 426.
[6] محمد باقر بهبودی،هفتآسمان،ص 8، کتابخانه مسجد جعفری(قیطریه) تهران، بیتا.
[7] محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 57، ص 5، (چاپ دارالکتب الاسلامیة) .
[8] شرح منظومه، قسمت فلسفه ،ص 269(انتشارات دارالعلم).
[9] ر.ک: قاموس قرآن،ج 6، واژه کرسی و نیز نمونه، ج 2،ذیل آیه 155 بقره.
[10] ر.ک: قاموس قرآن، ج 4، واژه عرش.
[11] ر.ک: المیزان، ج 10، ص 155.
[12] یدالله نیازمند شیرازی، اعجاز قرآن از نظر علوم امروزی، ص 145 و 167(شرکت چاپ میهن ـ 1335 ش).
[13] تفسیر الکبیر، ج 1، ص 156.
[14] محاسن التأویل، طبع عیسی الحلبی، 1970، 16/5877 به نقل از التفسیر العلمی فی المیزان، احمد عمر ابو حجر، ص 380.
[15] نپتون در سال 1846 و پلوتن در سال 1930 کشف شد.
[16] در ادامه بعدی معانی لغوی و اصطلاحی « سماء» را بررسی خواهیم کرد.
[17] عبدالقادر مغربی ، تفسیر جزء تبارک، ط قاهره، 1947 م ،ص 4 به نقل از التفسیر العلمی فی المیزان، ص 383.
[18] ابراهیم/34 و نحل /18.
[19] المنتخب فی التفسیر، تعلیق الخبراء،1/16، به نقل از التفسیر العلمی فی المیزان،ص 384.
[20] المنتخب فی التفسیر، تعلیق الخبراء، 1/16، به نقل از التفسیر العلمی فی المیزان،ص 384.
[21] ایمان مرادی، رازهای آسمانهای هفتگانه، ص 84 به بعد ، معاونت فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، 1373 ش.
[22] محمد باقر بهبودی، هفت آسمان، ص 10 و نیز دکتر محمد صادقی، زمین وآسمان و ستارگان از نظر قرآن، ص 229.
[23] همان، ص 11.
[24] ر.ک: تفسیر نمونه، ج 1، ص 165ـ 167 و نیز ذیل آیه 12 طلاق.
[25] محمد باقر بهبودی، هفت آسمان،ص 13( با تلخیص) .
[26] ر.ک: المیزان، ج 16، ص 247 و ج 19، ص 327 (چاپ بیروت) و ذیل آیات هفت آسمان.
[27] ق/9.
[28] مع القرآن فی الکون ، ص 189ـ193.
[29] ر.ک: تفسیر الجواهر، ج 1، ص 46( نقل به مضمون).
[30] ر.ک: دکتر محمد صادقی، زمین و آسمان و ستارگان از نظر قرآن، ص 226.
[31] همان، ص 227 و 232 و 242 و 2.
[32] دکتر پاکنژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 1، 111.
[33] حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 5، ص 256.
[34] مفردات راغب، ماده سماء.
[35] ر.ک: بینات، سال دوم، شماره 8، ص 86ـ87.
[36] ابراهیم /24.
[37] تفسیر نمونه، ج 1، ص 165ـ167، چاپ دارالکتب الاسلامیه.
[38] استاد مصباح یزدی، معارف قرآن، ص 234.
[39] ق/9.
[40] فرقان /61.
[41] ر.ک: المیزان، ج 16، ص 247و ج 19، ص 327، چاپ بیروت.
[42] سجده/5.
[43] استاد مصباح یزدی،معارف قرآن، ص 234ـ236.
[44] ذاریات / 22.
[45] ر.ک: مفردات راغب، ماده سما و ارض .
[46] ر.ک: حسن مصطوفی ، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 1، ص 56(مرکز نشر کتاب).
[47] مائده/33.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 28 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
- 1مقدمه
پیرمردی با لباسی مندرس در گوشه ای از میدان نشسته و رمل و اسطر لابی بر زمین گذاشته تا شاید مرد یا زنی بر جوارش بنشیند و او از باز شدن گرة کارشان بگوید و نوید آیندة خوب بدهد . . .
دختر کولی به زور دست زنی را می گیرد تا با نگاه به چهرة زن و سر و وضع ظاهری اش از خیانت شوهرش بگوید یا همسری خوب و مهربان که به زودی با ماشین آخرین مدل از راه می رسد . . . زن روی مبل نشسته و نگاهی به باقیماندة قهوه داخل فنجان می کند تا هم از گذشته بگوید و هم از آینده . . . آیا به راستی آیندة آدمی در فنجانی قهوه یا با رمل و اسطرلاب رقم می خورد ؟ ! (1)
بهتر است پژوهش های نظام داری دربارة انواع خرافات گوناگون انجام گیرد تا معلوم شود که آیا خرافات حقایقی در بر دارند یا خیر ؟ فرض کنیم ما پژوهشی را بر عهده گرفته ایم تا معلوم کنیم که جمعة سیزدهم ماه واقعا روز نحسی است یا نه . برای این منظور می توان تعداد تصادف هایی را که در این روز به خصوص در مقایسه با روزهای دیگر اتفاق افتاده ، بررسی کرد . حال اگر به این نتیجه برسیم که تعداد تصادف ها در آن روز نسبت به روزهای دیگر بیشتر است و این فزونی از لحاظ آماری معنادار است بنابراین احتمال نمی رود که نتیجة بدست آمده تنها ناشی از عامل تصادف باشد اغلب مردم ترجیح می
دهند بر احساس خود تکیه کنند و بگویند که این تصادفی بیش نبوده اما در این راه حل ساده به این واقعیت مهم توجه نمی شود که باورها چیزهایی نیستند که فقط درون کاسة سرآدمی قرار داشته باشند ، بلکه بر رفتار اثر می گذارند . حال اگر تعداد در خود توجهی از مردم ایمان راسخ داشته باشند که جمعة سیزدهم ماه روز نحسی است ، همین اعتقاد ممکن است در آن روز به خصوص در رفتار آنها اثر گذارد و آنها با احساس تر ، مضطرب تر و مردد تر سازد . در نتیجه بالا رفتن میزان تصادف ممکن است در واقع از پی آمدهای یک عقیده باشد کما اینکه شواهدی نیز حاکی از آن است که یک چنین زنجیرة علت و معلول در کار است . چنین فرآیندی را ‹‹ پیشگویی کام بخش ›› نامیده اند که در زندگی آدمی چیز چندان نادری هم نیست . به عنوان نمونه هرگاه سرمایه گذاران خارجی معتقد باشند که لیزه در حال سقوط است ، موجودی لیزه خود را می فروشند و این خود سبب می شود که لیزه سقوط کند . وجود فرآیندهای متعددی از اینگونه موجب آشفتگی بسیار در تلاش هایی می شود که برای آزمایش درستی یا نادرستی عقاید خرافی صورت می گیرد ( جاهودا(1) ، براهنی ، 1371 ) .
1-2 تعاریف نظری
- خرافات : اعتقاد برخی افراد به تأثیر امور ماورای در امور دنیوی بدون مدرک عقلی یا نقل معتبر و علمی و یا اعتقاد به وجود پدیده هایی که عقل و یا نقل معتبر علمی آن را تأیید نمی کند (1) ( قابل ، 1384 ) .
- تحصیلات : مجموعة راه و روش هایی که شخص برای رشد و تکامل توانایی ها ، نظرات و سایر اشکال رفتارش ، که در جامعه ارزش مثبت دارند در پیش می گیرد که این راهها شامل برنامه های آموزشی است که از طرف مؤسسه استانداردهای بین المللی تعلیم و تربیت به کار رفته است ( شعاری نژاد ، 1377 ) .
1-3 اهداف پژوهش
هدف کلی :
بررسی رابطه بین سطح تحصیلات و میزان اعتقاد به خرافات در جوانان بین 20 تا 35 سالة شهرستان خمین .
اهداف جزئی :
1 . بررسی اعتقاد به خرافات در زنان .
2 . بررسی اعتقاد به خرافات در مردان .
3 . بررسی اعتقاد به خرافات در افراد زیر دیپلم .
4 . بررسی اعتقاد به خرافات در افراد دیپلم و فوق دیپلم .
5 . بررسی اعتقاد به خرافات در افراد لیسانس و بالاتر از لیسانس .
1-4 فرضیات پژوهش
1 . اعتقاد به خرافات در افراد زیر دیپلم بیشتر از افراد دیپلم و فوق دیپلم است .
2 . اعتقاد به خرافات در افراد دیپلم و فوق دیپلم بیشتر از افراد لیسانس و بالاتر از لیسانس است .
3 . اعتقاد به خرافات در افراد زیر دیپلم بیشتر از افراد لیسانس و بالاتر از لیسانس است .
4 . اعتقاد به خرافات در زنان بیشتر از مردان است .
1-5 روش انجام تحقیق
روش تحقیق مجموعه ای از داده ها، اندیشه ها و جستجوهایی است که جستجو را به شناخت حقیقت و پاسخ های مسئله مورد نظر می رساند، کلیه مراحل جمع آوری اطلاعات و چگونگی تجزیه و تحلیل آنها به صورت سیستماتیک و کلاسیک برای رسیدن به هدف معین و روشن، روش علمی تحقیق است.
1-6 اهمیت و ضرورت پژوهش
گاهی مردم در برابر اصرار و پرس و جو به آسانی قبول می کنند که عمل بخصوصی که از آنها سر می زند ( مثلا زدن به تخته ) خرافه ای است که هیچ مبنای عقلی ندارد اما در عین حال این عمل را همچنان ادامه می دهند . این خود ایراد دیگری را مطرح می سازد و آن اینکه قسمت اعظم خرافات جنبة فردی نداشته ، بلکه از طریق اجتماعی به افراد می رسد . این خرافات به همان صورت حاضر و آماده مورد قبول واقع می شوند . بی آنکه مشاهداتی در کار بوده باشد که تازه اشتباهی در آنها راه یابد . این مسأله باید به گونه ای تبیین شود ( جاهودا ، براهنی ، 1371 ) .
اگر بپرسیم که چرا این همه باورهای غلط و چه بسا بی معنا در جادو و دین جا خوش کرده اند یکی از پاسخ های احتمالی این است که وراثت اگرچه به نوع آدمی توانایی مغزی فوق العاده ای می بخشد ولی قادر نیست که از او یک ماشین بی نقص تفکر بسازد خیلی آسان اشتباهاتی رخ می دهد که رفع آنها مستلزم قرن ها پژوهش دقیق علمی است (همان منبع ) .
رواج خرافه گرایی که متأسفانه بعضی عناصر فرهنگی هم آن را تأیید می کند برای جامعه مضر است و باعث می شود مردم به رویا و توهم رو بیاورند . در واقع خرافه و خرافه
پرستی جامعه را از کار و کوشش و فعالیت و پیشرفت و توسعه یافتگی به شدت باز می دارد . خرافات از نظر اقتصادی تن پروری و بیهوده گری را گسترش می دهد . از نظر اجتماعی هم موجب ضعف روحیه ، تلاش و کوشش در جامعه می شود و نوعی انفعال را در جامعه تزریق می کند (1) ( قرائی مقدم ، 1385 ) .
حال با توجه به توضیح فوق و با توجه به این مهم که آموزش و پرورش و تحصیلات می تواند نقشی مؤثر در بالا بردن آگاهی مردم و جلوگیری از رواج عقاید خرافی داشته باشد و در حال حاضر نیز که نیروی انسانی مهم ترین عامل جهت رسیدن به توسعه و تقویت ساختارهای اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی هر جامعه می باشد ، لذا تلاش جهت بالا بردن سطح آگاهی مردم راجع به خرافات و مبارزه با آن از هر جهت لازم و ضروری می باشد . محقق قصد دارد با انجام این تحقیق از میزان تأثیر سواد و دانش در اعتقاد به خرافات آگاهی یابد و راهکار نهایی برای مبارزه با خرافات را ارائه دهد .
خرافات هنوز هم با ماست و حتی امکان دارد که بعضی انواع آن رو به افزایش باشد بنابراین هرگونه کوشش در راه درک این پدیدها پیچیده کوشش بسیار پر ارجی است (جاهودا ، براهنی ، 1371 ) .
1-7 محدودیت های پژوهش
1- در این پژوهش محدودیت سنی وجود داشت و آزمودنی ها فقط سنین 35-20 سال را شامل می شوند.
2- عدم دسترسی محقق به منابع غنی در مورد موضوع پژوهش.
3- عدم دسترسی محقق به پیشینه تحقیق جدید در خصوص موضوع.
4- عدم وجود مکان مناسب و آرام در حین اجرای آزمون. اجرا آزمون روی برخی آزمودنی ها در محیطی پر سر و صدا و ناآرام انجام گرفت که می تواند در نتیجه آزمون تاثیر بگذارد.
5- عدم اطمینان کافی نسبت به صداقت آزمودنی ها در پاسخ دادن به سوالات پرسشنامه.
6- محدود بودن پژوهش به منطقه خمین.
7- محدودیت زمانی در انجام پژوهش. محقق در مدت زمانی کم این پژوهش را انجام داد. اگر وقت بیشتری در اختیار داشت مطمئنا پژوهشی غنی تر ارائه می داد.
1-8 تعاریف اصطلاحات
- خرافات : در قالب عملیاتی اعتقاد به خرافات عبارت از نمره ای است که فرد از پرسشنامة ‹‹ اعتقاد به خرافات ›› می گیرد . نمرة پایین نشان دهندة اعتقاد کم به خرافات و نمرة بالا نشانه ی بسیار خرافی بودن فرد است .
- تحصیلات : تحصیلات در قالب عملیاتی عبارت از 3 گروه« زیر دیپلم» ،« دیپلم ، فوق دیپلم» ، «لیسانس و بالاتر از لیسانس» می باشد .
1-9 تاریخچه مطالعاتی :
کلمة خرافات همواره با زمینة سیاسی و اجتماعی هر کشور پیوند دارد . به همین جهت ارائه تعریف دقیق از آن به سختی امکانپذیر است . خرافه را هر نوع عقیدة نامعقول و بی
اساس تعریف کرده اند .
حقوقدانان نیز برای تمایز قائل شدن بین خرافات از دیگر باورها به مفهوم انسان معقول متوسل می شوند و بر این اساس خرافه را چنین تعریف می کنند : ‹‹ هر عقیده و عملی که آدم های معقول و تحصیل کرده آن را خرافی می شناسند ›› (1) ( خادم ، 1385 ) .
در فرهنگ مردم و اصطلاحات رایج هرگونه اعتقاد به نیروهای فوق طبیعی ، ایمان به نیروی معجزه یا افسون گری قسمت ، تقدیر و از این قبیل را خرافات تعریف می کنیم . اما این تعریف در واقع ناقص بوده و بدین معنی است که آنچه در جامعه ای به خرافات تعبیر می شود ممکن است در جامعه ای دیگر حقیقیتی محض و عرف و سنت باشد ( پاکدامن ، 1378 ) .
روانشناسان مدت هاست به این مطلب پی برده اند که تمایل به داشتن باورهای خرافی بخشی از شخصیت افراد است و ممکن است به طرز قابل توجهی با ترکیب روان شناختی و سبک زندگی آنها در آمیخته باشد ( همان منبع ) .
تحصیلات یک عمل اجتماعی است که اشخاص را تحت تأثیر نفوذ محیط ، برگزیده و مضبوط قرار می دهد تا شایستگی اجتماعی کسب کنند و به حد نهایی رشد و تکامل فردی برسند ( شعاری نژاد ، 1377 ) .
در این فعالیت تحقیقی این مسأله بررسی می شود که آموزش عالی به چه میزان توانسته در کاهش اعتقاد به خرافات سهیم باشد و اینکه آیا داشتن تحصیلات بالاتر ( عالیه ) توانسته
تفاوتی در اعتقاد به خرافات در جوانان داشته باشد یا خیر ؟
فصل دوم :
سابقه تحقیق
2-1 مقدمه:
کمتر پلاک خانه ای در ایران 13 است. چه آنکه اغلب می ترسند نحسی 13 اعضای آن خانه را گرفتار کند. در یک مورد مشابه اگر کسی عطسه کند حتما می ایستد و دنبال کار را نمی گیرد و یا اگر کسی آیینه ای بشکند فکر می کند طی 7 سال بدبختی گریبانگیرش خواهد شد. اینها بخشی از آن چیزی است که باورهای ما را می سازد و نام دیگر آن خرافه است. هر عقیده بی پایه و اساس را که مبنای علمی، عقلی و باور مذهبی نداشته باشد خرافه می گویند.(1)(رادمهر، 1383)
خرافه یک پدیده روحی- اجتماعی است که از هزاران سال پیش تاکنون در ذهن بشر چنان نفوذ کرده است که در عمل طرز تفکر و استدلال او را تحت سلطه خود در آورده، به طوری که با غریزه او عجین شده است؛ در واقع عقل و استدلال قادر نیست که در همه موارد بر غریزه تحت تسلط خرافات پیروز شود. نگاهی گذرا به تاریخ زندگی انسان نشان می دهد که پیدایش خرافات ناشی از هراس های انسان از شرایط مادی و روحی پیرامون اوست، و این اندیشه های خرافی در گذراندن سال ها، از سینه به سینه، به نسل های بعدی منتقل شده و این انتقال همچنان ادامه دارد.(حجاران، 1383)
2-2 سابقه تحقیق
تعریف خرافات:
واژه ی خرافات جمع خرافه است. خرافه در اصل به معنای سخن بیهوده، باطل، افسانه ای و اسطوره(1)(معین، 1375)
در زبان فارسی امروز به عمل یا اعتقاد ناشی از نادانی، جهل، ترس از ناشناخته ها، اعتقاد به جادو و بخت، یا درک نادرست علت و معلول هاست.(2)(صدری، افشار و همکاران، 1369)
فرهنگ انگلیسی«رندوم هاس» تعریف دقیق تری را از واژه خرافه به دست می دهد. «اعتقاد یا عقیده ای فاقد پشتوانه علمی به نحس بودن یک چیز، شرایط، حادثه، عمل خاص و نظایر آن»(3)(فرهنگ بزرگ انگلیسی رندوم هاس
خرافات سخنان پریشان و نامربوط، سخنان بیهوده که خوشایند باشند.(4)(دهخدا، 1379)
خرافات جمع خرافه به معنای حدیث باطل، سخت بیهوده و یاوه.(5)(عمید، 1379)
خرافات اعتقاداتی که با علم و دانش و عقل سلیم جور در نمی آید.(6)(آریان پور، 1381)
خرافه یعنی سفسطه، گپ بی معنی، عقیده و فکر موهوم بی اساس(7)(جان شکوری و همکاران، 1385)
خرافات با ماست...
گرچه بسیاری عقیده دارند که همیشه باید منطق بر غریزه پیروز شود، اما سوال اینست: آیا واقعا چنین است؟! مثالی در این مورد ذکر می کنیم. فرض کنید پشت یک صفحه
شیشه ای ضخیم بایسیتد و از فرد دیگری بخواهید از آن طرف شیشه با مشت ضربه ای را به طرف سر شما حواله دهد. فکر می کنید چه روی خواهد داد. بله، سرتان را می دزدید و حتی با آنکه می دانید جدار ضخیم شیشه مانع برخورد ضربه مشت او با سرتان خواهد شد اما احتمالا قدمی به عقب خواهید رفت. می بینید که«غریزه» بر«استدلال» پیشی گرفته است. چنین نیست؟
می توان دقیقا چنین حکمی را در مورد«خرافات» و«خیر و شر» هم به کار گرفت. طی هزاران سال، خرافات، حالات به ظاهر غریزی را در ذهن ما به وجود آورده اند که بر استدلال ما تاثیر گذارده و صرف نظر از اندازه پیشرفت در علم و تکنولوژی، هنوز هم در زوایای«خودآگاه» ما در کمین اند و غالبا بر رفتار اجتماعی و تلقی ما از زندگی تاثیر
می گذارند و شاید هم آهنگ سریع پیشرفت بشر، خود در بقای چنین اعتقاداتی سهیم باشد.(وارینگ(1)، حجاران، 1383)
چگونگی ایجاد و رشد خرافات
با وجود حضور انسان در فضا، شگفت آفرینی های علم طب و کشفیات تازه ای که همچنان دامنه مرزهای آگاهی ما را فراتر می برند، تعجب ندارد اگر مانند گذشتگانمان طی اعصار آشفته ی گذشته، هنوز نسبت به آینده در شک و بیم به سر می بریم؛ گذشتگانی که بسیاری از خرافاتشان هم اکنون در جمع معیارهای ارزشی ما جای دارند و چهره می نمایند(وارینگ، حجاران، 1383)
باور به موهومات و خرافات بخشی از فرهنگ بشریت است. می توان آن را یادگار و بازمانده دوره جهالت و تاریک اندیشی بشر به حساب آورد.(نقی پور، 1384)
انسان در دوران اولیه ی زندگی خود بر روی زمین از نظر جسمی در مقابل موجودات وحشی و اطراف خود موجود ضعیفی بود و از نظر فکری گرچه از حیوانات و موجودات دیگر فاصله گرفته بود، اما باز در مراحلی بدوی و ابتدایی سیر می کرد و در کل موتور عوامل قدرتمند، طبیعی بود. رعد و برق او را می ترساند و سیل و طوفان به نابودیش
می کشید و زلزله و آتشفشان برایش اعجاب آور و ترسناک بود. چون علت آن را
نمی فهمید و توانایی مقابله با آها را نداشت و آن عوامل را به موجوداتی بسیار قوی تر از خود نسبت می داد، بنابراین همواره ترس از آن موجودات موهوم بر وجودش سیطره داشت.(1)(همان منبع)
رفته رفته باور پیدا کرده بود که آنچه در اطرافش می گذرد و او توان مقابله با آن را ندارد، به دست موجوداتی قوی تر که از دید و دسترس او خارج هستند انجام می گیرد و تصورات او درباره دیو، غول، جن و پری از اینجانشات گرفته است و کارهای خارق العاده را به آنها نسبت داده اند و بعضی در جهت ناراحت کردن و شر رساندن به انسان ها بوده است.(نقی پور، 1384)
روش تقلیدی پس از به وجود آمدن مفهوم روح و«جان پنداری(1)» یعنی جهان پر از ارواح و اشباح پدید آمد. هنگامی که بشر از پرداختن علمی مملو از ارواح فارغ شد، بی آنکه شناخت درست و صحیحی از آنها داشته باشد درصدد بر آمد تا با انجام اعمالی
خشنودی شان را جلب نماید و بدین وسیله در گشایش گره های زندگانی یاری جوید. بدین شکل است که به جهانی مملو از ارواح که ریشه اعتقادات ابتدایی است عاملی به نام سحر و جادو افزوده می شود که به صورت سمبلیک و رمزی می باشد.(فروید(2)، رضی،1357)
مردم»پولی نه زی(3)» چنین گمان دارند که در جهان اقیانوسی وجود دارد مملو از نیرویی نه نام«مانا(4)» و جادوگر(5) کسی است که به اقیانوس دست یابد.
ولی همه کس امکان دسترسی به این اقیانوس را نداشته. به همین جهت انسان های ابتدایی به روش ساده تر و بدوی روش تقلیدی را به وجود آوردند و به وسیله کوشیدند تا نظر مساعد ارواح و کمک و یاری آنها را به سوی خود برانگیزانند. به این معنی که هر کاری را که انسان خواستار آن بود، به صورتی تقلیدی و نمایشی انجام می داده مثلا هر گاه طالب باران بودند جادوگر از فرازگاهی آب بر زمین می پاشید، زن نازا و یا طالب کودک پیکره چوبین عروسکی را در آغوش گرفته و همچون کودکی جاندار عمل می کرد. بدین آرزو که هر چه زودتر جنینی در شکمش فراهم آید.(فروید، رضی، 1357)
ناامیدی از رسیدن به آنچه خواست و آرزو دیرینه یا نه همین امروز ماست بعضی اوقات وادارمان می کند تا به خرافه رو بیاوریم و از نیروهای نامعلوم کمک بگیریم. این پدیده مختص کشور ما یا هر زمان خاصی نیست. حتی طبقات مختلف اجتماعی در این مورد به یکدیگر شبیه می شوند.(1)(نقی پور، 1384)
منشا و علت ایجاد خرافات
اگر خرافات را حاصل اشتباه بدانیم، خواه اشتباه در ادراک یا حافظه یا قضاوت، در این صورت اصلاح آن باید اصولا کار ساده ای باشد. اما واقعیت این است که مردم به ندرت حاضر می شوند که در برابر دلایل منطقی دست از این گونه باورها بردارند. هر گاه خرافات برخاسته از فشارهای اجتماعی بود از بین رفتن این فشارها می بایستی به رواج خرافات بینجامد. در مواردی همین طور هم هست، اما همیشه چنین نیست. افرادی هستند که سرسختانه به خرافات خود چسبیده اند احتمال دارد که خرافات ریشه در درون شخصیت فرد داشته باشد.(جاهودا، براهنی، 1371)
از نظر روانشناسان، خرافات در مواقع حساس و لحظه های عدم اطمینان و اعتماد برآینده به وجود می آیند. مثلا در ارتباط با مسائلی چون تولد و مرگ و مرض و... تا از این طریق از اضطراب و تشویق رها شده، تسکین خاطری یابند، جادو و جنبل دعا گرفتن برای علاج بیماران وسیله ای است برای تسکین و احساس آرامش.(سعیدی، 1379)
اگر بپذیریم که خرافات عامل کاهش دهنده اضطراب است، بنابراین روشن می شود که چرا طبقاتی از مردم که مدام در معرض خطر قرار دارند، از بقیه مردم خرافی ترند و نیز طبقات انجام شده افراد فوق العاده متعصب خرافی ترند(سعیدی، 1379)
منشا اساسی روح و نفس بشر می باشد که در مقابل هیجانات مختلف واکنش های متفاوتی از خود بروز می دهد، و اگر بشر از قدیم الایام این قدرت را داشت که به طور منطقی هیجانات خود را کنترل کند، مسلما خرافاتی در کار نبود، به طور خلاصه می توان گفت که بشر سه عیب بزرگ داشت: یکی اینکه می ترسید، دیگر اینکه زود خیره می شد و حیرت می کرد و سوم آنکه نادان بود. (خوف، حیرت، جهل) سه انگیزه ی اساسی و مهم در افکار و خیالات خرافی است. (پاکدامن، 1378)
اقسام خرافات
گروهی قائلند با آن که در تاریخ فرهنگ بشری، خرافه پرستی، تاکنون جلوه های متنوع و فراوانی داشته و از حد شمار خارج است، شاید بتوان آن ها را از لحاظ اقبال فردی و جمعی اشخاص یا از لحاظ زیان هایی که به طور انفراد یا اجتماع برای بشر داشته اند به سه نوع ذیل تقسیم کرد:
1- خرافاتی که جنبه عوام پسندانه و فردی دارد. این گونه خرافات عقایدی واهی را در بر می گیرد که افراد یا اقلیت های خاص در یک جامعه به آن معتقد هستند و طبعا زیان رفتارهای ناهنجار و نگرانی های برخاسته از آن ها، ضمن آنکه مستقیما به خود اشخاص خرافه پرست می رسد، به طور غیرمستقیم دامن اجتماع آنها را نیز می گیرد.
2- خرافاتی که جنبه ی اجتماعی و سیاسی دارند. مقصود از خرافات اجتماعی، افکار موهم و علایق و احساسات غیرمنطقی است که اکثریت جامعه به آن معتقد و پایبند می شوند و گاه آن گونه از آنها هواداری می کنند که برای حفظ و بقایشان حاضرند جان و مال خویش را فدا سازند، زیان این گونه پندارها که غالبا به صورت آرمان های ملی یا شبه دینی جلوه گر می شود عمومی است. بت پرستی و مکتب های اعتقادی از این گونه است.
3- خرافات سیاسی نیز شامل اندیشه های عوام فریبانه و منحطی است که گروه های افراطی یا احزاب خاص و سیاست مداران خودخواه قدرت طلب برای ارضای حس برتری طلبی خویش از آن سود می جویند و با تحریک عواطف به ظاهر مقدس اقوام و طوائف، نظیر دفاع از ملیت و آب و خاک و یا با توجیه فرضیه های شبه علمی چون برتری یکی نژادها به مقاصد توسعه طلبانه خود جامعه
می پوشانند.(پاکدامن، 1378)
در طبقه بندی دیگری خرافات را به دو دسته تقسیم کرده اند:
1- یک سری از خرافات بخشی از نظام باورهای مشترک اجتماعی هستند مثل باور به خوش شانسی و بد شانسی، فال زدن و...
2- نوع دیگر خرافات شخصی است و آن باورها و رسومی است که یک فرد شخصا و برای خود ابداع کرده و بر آن باور است که برای موفقیت در کارها یا پیشگیری از یک خطر به یک سری اعمال دست بزند مثلا به هنگام نوشتن باید از قلم معینی شروع کند یا وسایل میز به طرز خاصی آرایش یابند.(1)(خادم،1385)
رواج خرافات
بسیاری از روزنامه ها و مجله ها ستون های طالع بینی دارند. بخش کوچکی از تجارت خرافات و رواج آن مربوط می شود به فروش افسون ها، اشیاء خوش یمن و طلسم ها این گونه اشیاء که به صورت توده وار تولید می شوند حتما خریداران فراوان دارند، گرچه آماری در این مورد در دست نیست.(جاهودا، براهنی، 1371)
باورهای خرافی در بین افراد بلند پایه و صاحب نام هم رواج دارد. استاد دانشگاه آکسفورد می گوید: خانه های جن زده واقعا وجود دارند. ا.ب.کانن(2) از دانشگاه آکسفورد اعتقاد عمیقی به وجود فرشتگان و وجود دیوها یا ارواح خبیث دارد. او معتقد است که بسیاری از بیمارانی که در بیمارستان ها بستری هستند در واقع بیمار روانی نیستند، بلکه شیطان در جلد آنها رفته است(جاهودا، براهنی،1371)
جدایی خرافات از واقعیت
امروزه میلیون ها نفر از مردم دنیا بر این باورند که توانایی های ذهن انسان بیش از حواس پنج گانه ی اوست. بسیاری از محققان، برخی از توانایی های فوق العاده ذهنی را این گونه طبقه بندی می کنند: نهان بینی یا توانایی دیدن اشیاء و وقایع فراتر از دید فیزیکی(شخص ممکن است تصویری روشن و زنده از یک آتش سوزی یا رخ دادن حادثه ای شبیه آن را از فاصله بسیار دور ببیند) تله پاتی(توانایی خواندن افکار دیگران و انتقال فکر به آنها) پیش آگاهی یا توانایی احساس کردن وقایعی که در آینده پیش خواهد آمد.(مادری برای دخترش نامه می نویسد، همان لحظه درد شدیدی در دستش احساس می کند. بعد مطلع می شود در همان زمان دست راست دخترش نیز بر اثر تماس با شعله اجاق گاز سوخته است) و بازگشت به گذشته یعنی توانایی دیدن وقایعی که در گذشته اتفاق
افتاده اند.(Time-life books، عظیم، 1379)
این توانایی ها به انسان اجازه می دهند که نگاهی اجمالی بعد دیگری از زمان و یا مکان که با حواس طبیعی بینایی، چشایی، بویایی، شنوایی و لامسه قابل دسترس نیست، بیندازد.
در عهد باستان مردم از پیش گویی، فال و اعجاز صحبت می کردند. اما اینک در عصری که ما بیش با دانش و منطق سر و کار داریم چنین مسائلی را تحت عنوان" ادراک فراحسی ESP(1)» طبقه بندی می شوند. تا جایی که می توان آنها را به شکل دریافت آشکار اطلاعات از طریق راه هایی به جز کانال حسی شناخته شده، تعریف کرد. از آنجایی که کلیه پدیده های فراحسی بالاتر از درک ما انسان ها می باشد آنها را پدیده های فوق طبیعی می نامند. و محققان این مقوله بررسی و تحقیقات خود را در این زمینه به عنوان علوم فرا روان شناسی توصیف می کنند. (Time-life books، عظیم، 1379)
مسمر(2)، برید(3)، فروید(4)، یونگ(5)، آدلر(6) و کوئه(7) همگی به نیروی تلقین شدیدا اعتقاد داشتند. از نظر مسمر این نیرو حالتی از مغناطیس ذهنی بود که آن را مسمریسم(8) نامید، برید نام هیپنوتیزم بر آن نهاد، فروید به دنبال علل نیمه آگاه آن گشت، یونگ آن را در سیستم روانشناسی تحلیلی خود تحلیل کرد و آدلر آن را در روانشناسی فردی خود جستجو کرد. اما در این میان فقط کوئه بود که از این نیرو بیشترین استفاده را برد. وی به بیماران خود توصیه می کرد که هر روز با نگریستن چهره خود در آینه، به خود تلقین کنند:« من هر روز در تمامی زمینه ها بهتر و بهتر می گردم»(سیلوا(9)، 1377)
ذهن کنترل همه چیز را بر عهده دارد. ادراکات، تصورات، تفکر، اعتقادات و به طور کلی تمام جنبه های شناختی رفتار انسان تحت کنترل ذهن او قرار دارد. بنابراین اگر بتوانیم از طریق دستکاری و کنترل این تصورات را تغییر بدهیم، متعاقبا واقعیت های زندگی ما دستخوش تغییر خواهد شد. به عبارتی اگر بتوانیم ذهن خودمان را تحت کنترل درآوریم قادر خواهیم بود دنیایی مطابق با آرمان ها و ایده ال های خودمان بسازیم.(سیلوا، 1377)
روش های بسیار زیادی برای دستکاری و کنترل ذهن وجود دارد، مثل هیپنوتیزم، مراقبه، مدیتیشن، یوگا، ذن، تله پاتی و... که با استفاده از این روش ها می توان از ذهن
استفاده هایی فراتر کرد.
خوزه سیلوا یکی از اندیشه ورانی است که در جهت به کنترل گرفتن ذهن متدی را ارائه داده تحت عنوان«متد سیلوا» که البته توضیح بیشتر در این رابطه از حوزه بحث ما خارج است و قصد محقق از بیان این مطالب این بود که به گونه ای خرافات را از واقعیت جدا کند. و این نکته را متذکر شود که اعتقاد به برخی نیروهای فوق طبیعی خرافات نیست، بلکه واقعیت دارند.
زمانی متخصصان پدیده هیپنوتیزم را چرندیات تلقی می کردند اما تاکنون به عنوان یکی از جالب ترین و شاید روشنگرترین بخش های روانشناسی نوین شناخته می شود. بدیهی است در برخورد با آنچه که باورهای خرافی اطلاق می شوند باید بسیار محتاط باشیم و نیز واضح است که می توان خرافی بود، بدون آنکه الزاما به نیروهای فوق طبیعی اعتقاد داشت.
سهم خرافات در زندگی
دکتر جانسون(1)، آن انسان بسیار کنجکاو و متمدن، در آغاز یکی از نوشته های خود
می نویسد:
«اگر روزی حین حرکت در مسیر خود به هر تیر چوبی که سر راهش قرار می گیرد دست نزند، به طور قطع در آن روز حادثه ناگواری برایش رخ خواهد داد.» او هیچ دلیلی بر مدعای خود بدست نمی دهد و درست به همان شکل آن را بیان می کد و قصد مخالفت با آن را هم ندارد؛ اعتقاد دکتر جانسون یک خرافه است و خرافاتی نظیر آن در زندگی همه ما نقش دارند.(وارینگ، حجاران، 1383)
اعتقاد به باورهای خرافی حتی در میان اهل علم هم دیده می شود. بنابراین در بیان درستی و نادرستی این اعتقادات باید بسیار دقیق بود و سعی کرد میزان واقعی برای بیان درستی یا نادرستی آن ها پیدا کرد.(رادمهر، 1383)
اصولا هر کجا صحبت از اعتقاد و باور که به میان می آید باید در همان اطراف خرافه را سراغ گرفت. به همین سبب تمام ملت ها، خواه پیشرفته و خواه عقب مانده همه به نوعی تحت تاثیر این مساله یعنی خرافات هستند و در میان آنها انواع خرافات شیوع دارد(همان منبع) خرافه یعنی بی پایه. در واقع پایه باورها و حرف ها باید علمی باشد یا عقلی یا مذهبی
مردم امروز بیشتر منظورشان پایه علمی است. مثلا این فکر که گرفتن ناخن ها به هنگام شب باعث کدورت می شود پایه علمی ندارد. بنابراین خرافات است. اگر پلاک خانه 13 باشد خانه منحوس است. باز مبنای علمی ندارد لذا خرافات است. جن زدگی چون پایه علمی نداشت خرافات به شمار می آمد، اینک فهمیده اند که جن زدگی اختلال روانی است و یک نوع بیماری به حساب می آید و باید مداوا شود. در واقع این اختلال بیماری صرع می باشد و نوع شدید آن به قول فرانسوی ها گراند مال(1) می باشد که امروزه قابل کنترل است.(رادمهر 1383)
اینکه گربه سیاه علامت بد اقبالی ست، این مطلب پایه عقلی ندارد. زیرا در میان برخی از ملت ها درست عکس این را معتقدند که دیدن گربه سیاه علامت خوش اقبالی است. برخی مردم جغد را بد یمن می دانند و برخی مردم در کشورهای دیگر جغد را خوش یمن. پیداست که هر دو به این معنا فاقد پایه عقلی است. گاهی که سخن پایه مذهبی و دینی ندارد و به آن خرافه می گویند، درست مانند کشیشان مسیحی که بهشت خدا را قطعه قطعه می کردند و مانند املاک خود می فروختند. مبارزه با این خرافه باعث پدید آمدن نهضت پروتستان شد. در دین الهی چنین چیزی وجود ندارد.(2)(همان منبع)
عوامل اجتماعی خرافه پرستی
فرهنگ و باورهای مردم در کارکردهای مغزی آنها تاثیر می گذارد و باورهای آنان تبدیل به نوعی رفتار می شود. محیط نیز یکی از عواملی است که باعث به وجود آمدن رفتار خاصی در افراد می شود و به همین دلیل در غرب شاهد رفتارهای منطقی تر افراد در مشرق زمین شاهد رفتار احساسی تر از سوی آنان هستیم.(جغتایی(1)، 1385)
تفکر حاکم بر یک محیط بر باورهای فردی افراد تاثیر می گذارد و می تواند میزان گرایش و باور مردم به خرافات را کاهش یا افزایش دهد. از طرف دیگر بشر در این زمینه سابقه ی به اندازه طول تاریخ دارد و این در ذرات بشر هم هست که هر چند رو به آینده حرکت می کند اما گاهی به گذشته برگردد.(جغتایی، 1385)
به طور معمول زنان احساسی تر از مردان هستند و بیشتر به مسائل شهودی علاقه نشان
می دهند. در حالی که مردان بیشتر منطقی و خشن هستند و این موضوع خود به کارکرد مادی و نیمکره مغز بستگی دارد. چون زنان بیشتر از نیمکره راست مغز خود استفاده
می کنند احساسی ترند و به همین دلیل بیشتر به مسائلی روی می آورند که با منطق توجیه پذیر نیست. مهم این است که بین دو نیمکره مغز تعادل برقرار شود و یک انسان چه زن و چه مرد بتواند احساس و منطق را کنار هم گذاشته و یکی بر دیگری غلبه نداشته باشد.(جغتایی، 1385)
فال و فالگیری نتیجه اعتقادات خرافی است. افراد با اعتقادات خرافی بیشتر از دیگران به این فرهنگ روی می آورند. هر چند این موضوع در فرهنگ گذشتگان بیشتر قابل مشاهده است به گونه ای که این فرهنگ در افراد قبیله نشین افریقایی بیشتر از سایر جوامع دنیا مشهود است.(1)(جغتایی، 1385)
وقتی افراد جامعه توانایی برآورده کردن نیازها و خواسته هایشان را از لحاظ فکری، اقتصادی و اجتماعی ندارند یا نمی توانند به خواسته هایی مثل ازدواج، طلاق و... دست پیدا کنند به خرافات و فالگیری رو می آورند.(قرائی مقدم، 1385)
رو آوردن به خرافه بیشتر در کشورهای جهان سوم دیده می شود. در مشرق زمین و در کشورهای فقیر که افراد نمی توانند به امیال و خواسته های خود در حالت واقعی برسند و از دیگر طرف مسئولان هم توانایی برآورده کردن خواسته های مردم را ندارند، گرایش به خرافات بیشتر می شود. و هر چقدر مردم از طبقات پایین تر اجتماع باشند و فقیرتر باشند به رمل و اسطرلاب اعتقاد بیشتری دارند.(2)(همان منبع)
خرافات البته متاثر از فرهنگ ما هم هست و باورهای سنتی ما خرافه را توجیه می کند. کما اینکه گذشته دور شاهد اعتقاد دور اعتقاد ایرانیان به نیروی مرموزی به نام«مانا»(3) بوده ایم. ایرانیان باستان اعتقاد داشتند ک مانا در برخی درختان و جانوران و اشیاء وجود دارد و
می تواند باعث نجات افراد یا برآورده شدن حاجات شود.(قرائی مقدم، 1385)
در میان تمام عوامل فرهنگی نمی توانیم نقش دولتمردان و مسئولان را در رواج خرافه نادیده بگیریم. در جوامعی که مسئولان توانایی برآورده کردن نیازهای مردم را ندارند گرایش به خرافات بیشتر می شود.( قرائی مقدم، 1385)
خرافه و خرافه پرستی از قدیم الایام بوده و هست و به این زود رفع نمی شود. معمولا خرافات در جوامعی که سطح فرهنگ پایینی دارند رشد می کند.(همان منبع)
تا اینجا از مضرات فال و فالگیری گفته شد. اما شاید بتوان کار کرد مثبتی هم برای این پدیده نه چندان خوشایند و در حال رشد پیدا کن. فال گرفتن از یک جنبه مثبت است چون مدتی هر چند محدود به افراد نوعی امید و رضایت می دهد. اما باید دید آیا این نتیجه مثبت می تواند دلیلی مناسب برای رواج خرافه باشد. رضایت خاطری که همراه با خرافه به دست می آید افراد را به خرافه و خرافه پرستی بیشتر و پذیرش این موضوع که انسان موجودی بدون اراده است و در زندگی واقعی خود نقش چندانی ندارد، سوق
می دهد.(1)(همان منبع)
خرافات و دین
اصولا خرافات نوعی از اعتقادات است و اعتقاد از دین ریشه می گیرد. البته نه اینکه دین باعث پدید آمدن خرافات می شود، بلکه گونه ای از بدعت ها در دین وارد می شوند که سر به خرافات می زنند. اگر خوب به ادیان نگاه کنیم می بینیم که همگی در همان دوران اولیه خود برای آن آمدند که با خرافات بستیزند. مثلا حضرت مسیح وقتی وارد اورشیم شد تا دین خود را به همه تبلیغ کند، در صحن خانه خدا دید که مردم یهود به خرید و فروش اشیایی می پردازند که طبق باورشان مقدسند. حضرت مسیح همه را در هم ریخت و آشوبی به پا کرد. گفت این خرافات چیست که شما به آنها دل بستید. باید آنها را به دور افکنید. حضرت رسول نیز وقتی به مکه وارد شد در خانه خدا بت های زیادی دید که همه را شکست و فرمود اینها خرافات است. حضرت ابراهیم هم چنین کرد. زیرا بت ها نشانه خرافات آنها بود. ادیان همه برای خرافات ستیزی آمدند و در ابتدا نیز همه به اصول و معتقدات راستین دعوت می کردند.(رادمهر، 1383)
همیشه وقتی مدتی از ظهور دین می گذرد افکار مردم، باورهای کاذب و بدعت های تازه به دین رخنه می کند و آن را از طراوت می اندازد. این است که هر فکری به دین راه پیدا می کند و چون منشا الهی ندارد به خرافات می انجامد. بنابراین خرافات ناشی از بدعتی است که از سر جهل به دین خدا راه می یابد و از آنجا اصول راستین را می گیرد و شاید به سبب همین ظهور خرافات و بدعت های نارواست که خدا دین خود را بعد از مدتی تازه کرد.(1)(رادمهر، 1383)
خداوند در قرآن به همه مردم اعم از مسلمان و غیرمسلمان فرموده:«یا ایها الناس کلوا مما فی الارض حلا لا فی الارض حلالا طیبا و لاتتبعوا خطوات»(2)(سوره بقره، آیه 168)
مضمون آیه حکمی است که محل ابتدای عموم مردم است. مثلا یک عده از مشرکین، چهارپایان و مواد غذایی را بدون جهت برخود حرام کرده بودند، چنانکه از طایفه ی تقیف و خزاعه بنی عامر بن صعصعه نقل شده است و در میان مومنان هم بعد از اسلام یک سلسله امور خرافی دیده می شود که از بقایای دوران قبل از اسلام بود. لذا خداوند متعال دستور داده که از آنچه در زمین است بخورند و با این بهانه ها و افکار خرافی آن ها را به خود حرام نکنند.(طباطبایی، 1364)
قرآن مجید در آیات متعددی تابعان را که بدون تفکر از متوعان پیروی کرده اند اهل عذاب دانسته و می گوید:«فبشر عبا الذین سیتمعون القول فیتبعون...»(1)
یعنی سخن را می شنوند و درباره آن فکر می کنند و بهترین آنرا اختیار می کنند. خلاصه هر راهی و هر کاری و هر دینی که انسان اختیار می کند باید اول آن را بفهمد و در اطراف آن تحقیق کند سپس آنرا قبول کرده و در راه آن قدم بردارد.
در ذیل آیه«و منهم امیون لا یعلمون الکتاب الا امانی...»(2) در تفسیر برهان از حضرت صادق(ع) نقل شده که مردی عرض کرد عوام یهود در تقلید از علمای خود چاره ای نداشتند، چنانکه عوام ما نیز ناچار بی آنکه از حقیقت باخبر باشند از علما تقلید کنند/
امام در جواب فرمودند: اگر عوام ما از فقها، فسق، عصبیت و بر سر هم زدن برای مال خدا... ببینند و بازار از آنها تقلید کنند مانند عوام یهود هستند. بعد فرمود از فقها آنکه پرهیزگار، حافظ دین و مخالف هوای نفس و مطیع خدا باشد بر عوام است که از او تقلید کنند.(قرشی 1377)
تقلید کورکورانه از نیاکان یکی از علل منتقل شدن خرافات است. قرآن در این باره
می گوید: هنگامی که به آنها گفته می شود از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید.
می گویند« ما از آنچه پدران و نیاکان خود را بر آن یافتیم پیروی می کنیم»،« و اذا اقیل لهم ما انزل ا... قالو...»(1) قرآن بالا فاصله این منطق خرافی و تقلید کورکورانه از نیاکان را با این عبارت کوتاه و رسا محکوم می کند«آیا نه اینست که پدران آنها چیزی نمی فهمیدند و هدایت نیافتند؟»
«او لو کان آباوهم یعقلون شیئا و لا یهتدون» یعنی اگر نیاکان آنها دانشمندان صاحب نظر و افراد هدایت یافته ای بودند جای این بود که از آنها تبعیت شود. اما با آنکه می دانند آنها نادان و بی سواد و موهوم پرست بودند پیروی آنها چه معنی دارد؟ آیا مصداق تقلید جاهل از جاهل نیست؟ قرآن مجید در بسیاری مواد پیروی و تعصب کورکورانه از نیاکان را شدیدا مذمت کرد و این منطق را که انسان چشم و گوش بسته از پدران خود پیروی کند، کاملا مرودو می شناسد.(شیرازی و دیگران، 1370)
اصولا پیروی از پیشینیان اگر به این صورت باشد که انسان عقل و فکر خود را در بست در اختیار آنها بگذارد، این کار نتیجه ای جز عقبگرد و ارتجاع نخواهد داشت. چرا که معمولا نسل های بعد از نسل های پیشین با تجربه تر و آگاه ترند. (همان منبع)
ولی متاسفانه این طرز فکر جاهلی هنوز در میان بسیاری از افراد و ملت ها حکومت
می کند که یک مشت آداب و سنن خرافی را به عنوان اینکه«آثار پیشینیان» است، بدون چون و چرا می پذیرند و لفافه های فریبنده ای همچون حفظ ملیت و اسناد تاریخی یک یک ملت بر آن می پوشانند(شیرازی و دیگران، 1370)
هیچ دینی جهل و نادانی را توصیه نمی کند. بلکه همیشه تشویق به دانش و دانایی است حق در قرآن دائما می فرماید چرا فکر نمی کنید، چرا اندیشه نمی کنید. یعنی مردم را تشویق به آن می کند که سخن بی پایه نگویند و اعتقاد به خلاف عقل نداشته باشند و هر چیزی حتی باورهای مذهبی را به مدد عقل بهفمند و با علم درک کنند.(رادمهر، 1383)
یکی از مشکلات امروز همین آلوده کردن باورهای دینی با خرافات است. گرچه بعضی علاقه شدید به خرافات دارند ولی این کف روی آب است و چیزی است که بعدها باعث تخریب تفکر مذهبی می شود. (سینا، 1384)
اینکه بعضی ها ناراحتی خود را از چشم زخم دیگران می دانند، اگر قدرت چشم زخم شیطانی است و قدرتی در مقابل خدا قرار گرفته چگونه است که هیچ مجازاتی برای این امر وجود ندارد. اگر فردی با چشم زدن می تواند به انسانی صدماتی وارد کند باید در قانون مجازاتی برایش در نظر گرفته شود.(همان منبع)
البته گاهی بعضی ها برای آرامش و گوش کردن کلمات و سخنان خدا قرآن باز می کنند و چند آیه را می خوانند و سعی می کنند در این آیات برای خود نتیجه گیری کنند و بار دیگر در سختی ها تفکر کنند و یا کتاب اساتید شاعر را می خوانند و در آن تفکر کنند و یا کتاب اساتید شاعر را می خوانند و در آن تفکر می کنند. این نوع شنیدن سخنان دیگران و تفکر به انسان کمک می کند و این موضوع با فال گرفتن زمین تا آسمان تفاوت دارد.(1)(سینا، 1384)
عوامل بیرونی موثر در شیوع خرافات
محیط جامعه بشری تاثیر مستقیم در ایجاد و پرورش خرافات دارد، جامعه ی ایرانی ما طی قرن متوالی سرگذشت ها و احوال و افکار مختلفی همگام با سلائق متفاوتی را سپری کرده است چیزی که قطعی است، نبود تاریخ معین در تعیین عصر شیوع خرافات در ایران است. با شواهدی از تاریخ و قول بعضی از مورخان به اصل مطلب بیشتر قرین
می شویم.(پاکدامن، 1378)
بحث ما در اینجا پیرامون مذهب و عقاید مغول ها و تاثیراتی که روی فرهنگ ما داشتند می باشد. آنها پیرو عقیده شومی بودند که در آنها اصول معتقدات کاملا مشخص نگردیده بود. گرایش به خرافات و جادوگری به منزله عواملی برای مصون ماندن از مصائب و چشم زخم ها و ایمن ماندن از بلاهای آسمانی و زمینی چون رعد و برق، زلزله، سیل، قحطی و بیماری در میان مغولان رواج داشت. پس معتقدات و افکار در جامعه ایرانی به دو شعبه تقسیم می شود:
1- افکار و اعتقاداتی که ریشه در بین خود مردم دارد.
2- افکار و اعتقاداتی که میراث ملل بیگانه است.(پاکدامن، 1378)
نمونه هایی از خرافات رایج در جهان و ایران
فیلیپ وارینگ(1) یکی از پژوهشگرانی است که به جمع آوری و نگارش اعتقادات خرافی رایج در جهان پرداخته. وی پس از سال ها مطالعه و سفر به گوشه و کنار جهان، عقاید و باورهای خرافی مرسوم در جهان را در یک مجموعه به نام فرهنگ خرافات گردآورده. مجموعه ای حاوی 550 اعتقاد خرافی در جهان.
وی در کار نگارش خود چند هدف را مدنظر داشته. 1- معرفی خرافات به عنوان یک کج اندیشی گسترده و پویا. وی می گوید مردم دنیای غرب به خصوص امریکایی ها و انگلیسی ها از لحاظ اعتقادات خرافی از تمام ملل جهان پیشی گرفته اند. در واقع می توان گفت که غربی ها که مدعی سروری تمدن و پیشرفت های مادی و عقلانی در دنیا هستند در درون و بطن خود با یک کج اندیشی کاملا غیرعلمی و جاهلانه روبرو می باشد که عملا با خواست های منطق علمی در تضاد است. 2- لزوم مبارزه با خرافات و حذف آن از فرهنگ اجتماعی 3- جنبه های تفریحی و سرگرم کننده مطالعه باورهای خرافی.
در اینجا برای آشنایی با برخی خرافات رایج در ایران و برخی کشورهای دیگر به ذکر چند نمونه از باورهای خرافی شایع می پردازیم.
-آب: در ایران اعتقاد دارند اگر پشت سر مسافر آب بپاشند، مسافر حتما به سلامت و زودی مراجعت خواهد کرد- آب اگر در گلو گیر کند سوغاتی برای آن شخص
می آورند. – ریختن آب جوش در غروب توی باغچه شگون ندارد و باعث آزار و اذیت از مابهتران می شود.
-آبستنی: اگر زن آبستنی در موقع ویار اولین لقمه را از دست هر کسی بگیرد و بخورد، قیافه و اخلاق نوزاد شبیه آن شخص خواهد شد- زن آبستن نباید در اتاق تنها بخوابد، چونکه آل قصد جان بچه اش را می کند- اگر زن آبستن در دوران بارداری میل شدید به مربا و شیرینی داشته باشد پسر و اگر به ترشیجات علاقمند باشد دختر خواهد زائید.
- آیینه: قدیمی ترین باوری که هنوز هم در بین اهل خرافه به شدت رواج دارد آن است که می گویند شکستن آیینه موجب 7 سال بدبختی است. اگر چه ریشه های این خرافه با گذشت زمان مبهم تر شده اما به نظر می رسد که از یک اعتقاد خرافی ناشی
می شود که می گویند تصویر انسان در آینه در واقع روح اوست و اگر این تصویر درهم بشکند روح او هم در هم می شکند.
در ایران معتقدند گرفتن آیینه در مقابل کودک نوزاد شگون ندارد و بچه را دیوانه و خل بار می آورد.
اعداد: اعداد نقش مهمی را در خرافه بازی می کنند. بشر از همان ابتدا برای پیشگویی از اعداد«به اصطلاح علم عددشناسی» استفاده کرده است. برخی عدد مخصوصی را عدد سعد خود می دانند اهل خرافه عقیده دارند اگر کسی روز اول ماه به دنیا بیاید خوشبخت می شود، اما اگر خانه ای در روز اول ماه درست شود بد است. اهل خرافه عدد 5 را جادویی، 7 را مقدس و 9 را خوب می دانند. البته عدد 13 را در سطح جهانی نحس
می دانند و حتی برای استفاده از این عدد، در میان کسانی که به هر قیمت از نفوذ آن در زندگی خود پرهیز می کنند اصطلاح خاصی با عنوان«اسمشومبر1» وجود دارد. در ایران هم نحس ترین روزها 13 فروردین است که کار کردن در این روز بد و نحس است و این روز را به هر ترتیبی به خوبی و خوشی می گذرانند.
بچه: در ایرلند معتقدند اگر روی نوزاد تف کنید می توانید خودشبختی او را تضمین کنید. در ناحیه«ویلز» عقیده دارند روی سر نوزاد عسل بمالید تا خوشبحت شود. در ایران معتقدند اگر گهواره خالی بچه را تکان دهند حتما بچه به دل درد مبتلا می شود.
جغد: بسیاری از مردم جهان جغد را شوم می دانند. ریشه خرافات موجود درباره این پرنده ظاهرا ناشی از فریاد شبانه و تنها به سر بردن آن است.
چاه آرزو: در سراسر جهان می توان چاه های آرزو را یافت. اهل خرافه معتقدند این چاه ها دارای کرامتی هستند و اگر کسی سر درون آنها کند و آرزویی کند، آرزویش برآورده می شود.
چشم زخم: اینهم خرافه ایست قدیمی که اعتقاد داشتند بعضی مردم چشم زخم دارند و طی قرون 16 تا 18 میلادی پر است از مواردی که در آن شخص نگون بختی را صرفا به اتهام واهی چشم زخم رساندن به شاکی اعدام کرده اند.
دست: اگر کف دست راست کسی خارش کند خبرهای مهم یا پول زیادی نصیبش می شود ولی خارش کف دست چپ یعنی باید مقداری پول بپردازد. اگر 3 نفر همزمان با هم دست بدهند برای هر سه آنها خیر است.
ستاره: اهل خرافه در آمریکا و انگلیس مشاهده اولین ستاره هنگام غروب را سعد می دانند در ایران معتقدند هر انسانی دارای یک ستاره است و شهاب را که نابودی یک ستارست نشانه پایان زندگی او می دانند.
عطسه: خرافات بسیاری راجع به عطسه وجود دارد. اکنون بسیاری عبارت عافیت باشد را در مورد عطسه خرافی می دانند. اما حقیقت قضیه این است که در گذشته و در کشور رم این عبارت را در مورد کسی به کار می بردند که صدایش شبیه صدای افرادی بود که طاعون داشتند و به این جهت با گفتن عافیت باشد با او همدرد
مقدمه
- برنامه ریزی
واژه برنامه ریزی از نظر کاربردی، معنایی وسیع دارد. ما در مکالمات روزانة خود غالباً آن را به صورتهای مختلف به کار می بریم:
«برنامه کار من این است که .... «برنامة امروز من مراجعه به فلان موسسه....» برای هفته آینده برنامه ریزی کرده ام که به فلان منطقه مسافرت کنم. الان برنامه ام آن است که بروم بازار خرید کنم.... «برنامةاین ترم تحصیلی چنین است و برای ترم آینده چنان خواهد بود...» برنامه کلاسی امروز عبارت است از : زنگ اول ریاضی – زنگ دوم زبان و... و غیره
ما هر یک از فعالیتهای یاد شده را تحت عنوان «برنامه» یاد می کنیم . در صورتی که مفهوم بسیاری از آنها در حقیقت برنامه و برنامه ریزی نیست بلکه قصد و اراده و میل ما را در انجام کارها نشان می دهد.
برنامه ریزی به مفهوم ساده ودر عین حال عملی کلمه عبارت است از طرح و تهیه نقشه محاسبه شده برای رسیدن به هدف یا هدفهای مورد نظر . پس قبل از آن که به کار برنامه ریزی بپردازیم اول باید هدف یا هدفهای خاصی را در ذهن خود مشخص کنیم سپس برای رسیدن به آنها به طرح نقشه و پیش بینی های لازم بپردازیم.
ما در زبان فارسی از مفاهیم مختلف: طرح ، پروژه ، برنامه درسی، آموزشی، تقویم درسی هفتگی .... به نام برنامه و برنامه ریزی یاد می کنیم البته هر یک از این مصادیق مفهوم و اعتبارموضوعی خاصی داشته که یا دیگری تفاوت کلی دارد. (فرجاد، محمدعلی، اصول برنامه ریزی آموزشی و درسی).
برنامه ریزی آموزشی:
همان طور که ذکر گردید یکی از مصادیق برنامه ریزی، برنامه ریزی آموزشی می باشد که تعریفی که «کومیز» آن ارائه می دهد چنین است:
«برنامه ریزی آموزشی به معنی وسیع کلمه عبارت است از بررسی نیازهای آموزشی درجامعه مورد عمل، تجزیه و تحلیل وضع موجود، کشف کمبودها، علل و انگیزه های توسعه و اتخاذ روشهای هر چه بهتر و کارآمدتر برای تامین خواسته های اجتماعی به منظور این که نتایج کار هر چه بهتر ، جامعتر و موثرتر باشد.»
برنامه ریزی آموزشی به مفهوم جدید آن برای اولین بار در سال «1923» در کشور اتحاد جماهیر شوروی مورد استفاده قرار گرفت. از این اگر چه برنامه ریزی آموزشی دارای سابقه ای بین طولانی است و در واقع از آن زمانی که جوامع بشری کوشش نموده اند تا فرزندان خود را چنان تربیت کنند که جوابگوی هدفهای معینی ، در جهت تحقق آرمانهای جامعه خود باشند، می توان گفت برنامه ریزی آموزشی متداول بوده است. ولی مفهوم معاصر آن بسیار نوپا می باشد. و عملاً مفهوم جدید برنامه ریزی آموزشی در سطح بین المللی در دهه «1340» شمسی (1960 میلادی) در رابطه با ضرورت رشد اقتصادی مطرح شد و به تدریج گسترش یافت.
مروری بر تجربیات کشورهای گوناگون در این زمینه نشان می دهد که برنامه ریزی آموزشی، علی الاصول، به منظور گسترش نظام های آموزشی تدوین شده است و هدف آن، فراهم ساختن فرصتهای یادگیری هر چه بیشتر برای گروه های واجب التعلیم و علاقمند به یادگیری از یکسو و تربیت نیروی انسانی ماهر مورد نیاز توسعه اقتصادی کشورها، از سوی دیگر بوده است.
در ایران، مانند بسیاری از کشورهای دیگر طی سه دهه گذشته، به تدریج واحدهای مرتبط با برنامه ریزی آموزشی در چهارچوب کلی برنامه ریزی عمرانی و توسعةکشور در سازمانهایی نظیر وزارت آموزش و پرورش و سازمان برنامه و بودجه ، ایجاد شده است.
علی رغم فعالیتهای برنامه ریزی آموزشی در حیات ، در طی این مدت، همزمان با تکوین وگسترش مفهوم برنامه ریزی آموزشی و روشهای آن ، شاهد پیشرفتهایی در زمینه کمی و کیفی نظام های آموزشی بودهایم. اما، با وجود موفقیتهای به دست آمده ، مسایل جدید و حاوی به نسبتهای متفاوت در کشورهای گوناگون در حال وقوع است، از جمله: بیکاری دانش آموختگان ، عقب ماندگی تکنولوژیک افزایش سریع هزینه ها به نسبت درآمدها، کاهش نسبی ظرفیت نظام آموزشی در مقابل افزایش تقاضا برای آموزش و حاکمیت دیوان سالاری، در حالی که مسایل جدی گذشته مانند نابرابریهای شانس در آموزش و اجتماع همچنان لاینحال مانده است.
با توجه به مطالب یاد شده و به منظور چاره جویی مسایل موجود، برخی از صاحبنظران در مسایل مربوط به نظام های آموزشی معتقد هستند که مدیریت آموزشی را باید تقویت کرد و به تقاضای اجتماعی برای آموزش پاسخ مثبت داد. در حالی که گروهی دیگر از صاحبنظران بر این اعتقادند که برنامه ریزی آموزشی را باید تقویت کرد و از آن به عنوان راهبردی انعطاف پذیر استفاده نمود و با وسعت دید به کلیه عواملی پرداخت که در امر برنامه ریزی آموزشی نقش ایفا می کنند.
اما از آن جا که یک اقتصاد در حال رشد نمی تواند مسأله نیاز به نیروی انسانی متخصص برای بخشهای مختلف اقتصادی را نادیده بگیرد، کشورهای در حال رشد ناگریزند با تقویت برنامه ریزی آموزشی، نظام های آموزشی خود را کارآمدتر کنند.
و با توجه به اینکه برنامه ریزی آموزشی ارتباط تنگاتنگ یا برنامه ریزی اقتصادی دارد. (مشایخ ، فریده، فرایند برنامه ریزی آموزشی) و از آنجایی که هر سازمان و موسسه برای خود یکسری اهداف، منابع، امکانات و البته محدودیتها و موانعی دارد بنابراین امر برنامه ریزی در سازمانها و موسسات و بخشهای مختلف اقتصادی لازم است و هر سازمان برای بکارگیری بهتر منابع و امکاناتی که در دسترس دارد و برای تحقق اهدافش برنامه ریزی انجام می دهد مطالبی که در ذیل آمده نیز مربوط است به برنامه ریزی درباره اهداف، منابع، موانع، سیاستها و خط مشی ها و شیوه های برنامه ریزی و نحوه ارزیابی برنامه ها در شرکت «توسعه نیشکر و صنایع جانبی» می باشد که جناب آقای مهندس مجید پارسایی مدیر قسمت «خمیر مایه و الکل» بیان فرمودهاند:
- عملکرد گذشته و وضع موجود برنامه ریزی در آن مؤسسه (شامل سازمان و تشکیلات کنونی برنامه ریزی در آن مؤسسه ،شیوه های ارگانیکی برنامه ریزی در آن مؤسسه ، و ارتباط این مؤسسه با نهادهای دیگر برنامه ریزی برای هماهنگی برنامه ها)؟
بر اساس قانون مصوب مجلس شورای اسلامی وزارت کشاورزی وقت موظف گردیده که به منظور تأمین بخشی از شکر مورد نیاز کشور و همچنین صنایع جانبی آن که شامل خمیرمایه- اتانول – کاغذ MDF – خوراک دام می باشد طرحی را به نام توسعه نیشکر و صنایع جانبی اجرا نماید.
در گذشته با ایجاد معاونت طرح و برنامه در شرکت تشکیلات مورد نظر برای اجرا پروژه طراحی گردیده و واحدهای اجرائی طراحی و تعریف شده و تشکیلات مربوطه ایجاد گردیده و طرح پیاده شده است. بر اساس شیوه های متداول مدیریت و برنامه ریزی پس از تکمیل هر پروژه بصورت شرکت مستقل تجاری درآمده تا به فعالیت خود ادامه داده و در جهت تحقق اهداف اولیه طرح عمل نماید.
- مشکلات و تنگناها و نیازهای کنونی برنامه موجود؟
عدم تامین اعتبار مورد لزوم جهت اتمام بخش کوچکی از پروژه های که باقی مانده است. در صور تأمین اعتبار مورد نیاز از طریق سهامداران و یا تسهیلات بانکی پروژه 100% اجرا و 100% به اهداف اولیه خود دست خواهد یافت.
- هدفهای کلی برنامه جاری (شامل هدفهای کمی و هدفهای کیفی برنامه پنجساله جاری) و ارتباط این هدفها با هدفهای درازمدت آموزش و پروش کشور؟
هدفهای کلی برنامه های جاری زیر کشت بردن سالانه 70.000 هکتار اراضی تحت نیشکر – تولید 7 میلیون تن نیشکر – تولید سالانه 700.000 تن شکر – تولید 33 میلیون لیتر اتانول – تولید 10.000 تن خمیرمایه – تولید سالانه 140.000 مترمکعب MDF – تولید 350.000 تن کاغذ چاپ و تحریر که ارتباط مستقیم با برنامه های آموزش و پرورش دارد.
- سیاستها و خط مشی های کلی برنامه جاری؟
بهره برداری از سرمایه گذاریها صورت گرفته و به ظرفیت رساندن کارخانه ها و سودآوری سرمایه گذاری صورت گرفته به منظور پاسخگوئی به سهامداران اصلی.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 12 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
موتورهای جریان متناوب AC سنکرون
موتورهای جریان متناوبAC
1- موتورهای سنکرون
2- موتورهای آسنکرون
موتورهای آسنکرون به علت نداشتن کلکتور و سادگی ساختمان آن بیشتر از موتور سنکرون متداول است.
مزایای موتور سنکرون:
1- این موتور دارای ضریب قدرت مناسب و قابل تنظیم است.
2- بازده عالی دارد.
3- در مقابل نوسان ولتاژ حساسیت ندارد.
4- امکان بکار بردن آن به طور مستقیم با ولتاژ زیاد وجود دارد.
5- با تحریک مناسب هیچگونه قدرت راکتیو مصرف نمیکند و فقط قدرت اکتیو مناسب می گیرد.
6- از این موتور میتوان به عنوان مولد قدرت راکتیو برای بالا بردن ضریب قدرت خط استفاده کرد.
معایب موتور سنکرون:
1- یک وسیله راه اندازی اولیه که موتور کمکی و غیره می باشد احتیاج دارد.
2- علاوه بر جریان متناوب برای سیم پیچ استاتور ، جریان دائم برای قطبهای آن هم مورد احتیاج است در نتیجه قیمت ماشین را نسبت به مشابه خود بالا میبرد.
3- سرعت آن ثابت است در نتیجه قابل تنظیم است.
4- نداشتن تحمل اضافه بار ( در صورتیکه خیلی زیادتر از حد مجاز به آن بار دهند میایستد و دوباره بایستی آنرا راه اندازی کرد.)
کاربرد موتور سنکرون:
به خاطر راه اندازی مشکل موتور سنکرون ، مورد استفاده آن محدود است.
به خاطر سرعت ثابت آن، در مواردیکه دور ثابت نیاز باشد، استفاده می شود. در وسایل دقیق مانند ساعتهای الکتریکی و گرام و ....
کاربرد مهم موتور سنکرون ، برای اصلاح Cosφ است. بار روی آن قرار نداده یعنی موتور بدون بار کار میکند در این حالت موتور سنکرون را خازن سنکرون گویند.
معرفی چند دستگاه برای کنترل سرعت موتورهای AC :
این دستگاهها برای کنترل سرعت موتورهای AC آسنکرون قفس سنجابی و یا سیم پیچی شده ساخته شده اند. ( ساخت شرکت پرتو صنعت )
این دستگاهها قابل کنترل از راه دور بوده و می توانند به کامپیوتر یا PLC متصل شوند. همچنین با اتصال چندین دستگاه به هم امکان ایجاد شبکه بر اساس پروتکل RS485 وجود دارد. این دستگاهها می توانند بصورت مستقل و یا در سیستمهای کنترل و اتوماسیون صنعتی مورد استفاده قرار گیرند. سیستم کنترل این دستگاهها میکروپروسسوری بوده و تنظیم تمامی پارامترهای سیستمی دستگاه، بصورت نرم افزاری و از طریق پانل کنترل روی دستگاه انجام می گیرد.
مشخصات فنی و معرفی قابلیتهای دستگاههای PSMC-RM
این دستگاهها در توانهای مختلف از 2.2 تا 11 کیلو وات موجود می باشند. دستگاههای2.2 ،3 و 4 کیلووات فاقد فن خنک کننده و دستگاههای 5.5 ، 7.5 و 11 کیلووات دارای فن خنک کننده می باشند.
برای دریافت pdf یا Word Zip file درباره مشخصات تکنیکی دستگاه PSMC-RM مشخصات فنی و معرفی قابلیتهای دستگاه و نصب و راه اندازی اینجا را کلیک کنید
درایوها چه کاری انجام میدهند؟
درایو یا کنورتور فرکانس و یا کنترل کننده دور موتور برای تنظیم دور الکتروموتورهای AC (موتورهای سه فاز ) استفاده میگردد. درایوها قادرند دور موتور را از صفر تا چندین برابر دور نامی موتور و بطور پیوسته تغییر دهند.
تنظیم دور در الکتروموتورها علاوه بر منعطف نمودن پروسه های صنعتی ، در کاربردهای زیادی منجر به صرفه جوئی انرژی هم میگردد. علاوه بر آن درایوها جریان راه اندازی کشیده شده از شبکه را به میزان زیادی کاهش میدهند. بطوریکه این جریان خیلی کمتر از جریان اسمی موتور است.
درایوها میتوانند موتور را بطور نرم و کاملا کنترل شده استارت و استپ نمایند. زمان استارت و استپ را میتوان بدقت تنظیم نمود. این زمانها میتوانند کسری از ثانیه و یا صدها دقیقه باشد. توانائی درایو در استارت و استپ نرم موجب کاهش قابل ملاحظه تنشهای مکانیکی در کوپلینگها و سایر ادوات دوار میگردد.
کنترل کننده های دور موتور :
کنترل کننده های دور موتورهای الکتریکی هر چند که ادوات پیچیده ای هستند ولی چون در ساختمان آنها از مدارات الکترونیک قدرت استاتیک استفاده می شود و فاقد قطعات متحرک می باشند، از عمر مفید بالائی برخوردار هستند . مزیت دیگر کنترل کننده های دور موتور توانائی آنها در عودت دادن انرژی مصرفی در ترمزهای مکانیکی و یا مقاومت های الکتریکی به شبکه می باشد . در چنین شرائطی با استفاده از کنترل کننده های دور مدرن می توان از اتلاف این نوع انرژی جلوگیری نمود . بطوریکه در برخی کاربردها قیمت انرژی بازیافت شده از این طریق ، در کمتر از یکسال معادل هزینه سرمایه گذاری سیستم بازیافت انرژی می شود .
کنترل کننده های دور موتور انواع مختلفی دارند. آنها قادرند انواع موتورهای AC و DC را کنترل کنند. قیمت کنترلرها وابسته به نوع تکنولوژی بکار رفته در ساختمان آنها میباشد.
1- روش تثبیت نسبت ولتاژ به فرکانس(یا کنترل V/ F ثابت) : ساده ترین روش کنترل موتورهای AC روش تثبیت نسبت ولتاژ به فرکانس میباشد. اینک این روش، بطور گسترده در کاربردهای صنعتی مورد استفاده قرار میگیرد. این نوع کنترلرها از نوع اسکالر بوده و بصورت حلقه باز با پایداری خوب عمل میکنند. مزیت این روش سادگی سیستمهای کنترلی آن است. در مقابل این نوع کنترلرها برای کاربردهای با پاسخ سریع مناسب نمی باشند.
2- روش کنترل برداری : روبوتها و ماشینهای ابزار نمونه هائی از کاربردهای با دینامیک بالا هستند. در این کاربردها روشهای کنترلی برداری استفاده میشود. در روشهای کنترلی برداری با تفکیک مولفه های جریان استاتور به دو مولفه تورک ساز و فلو ساز، و کنترل آنها با استفاده از رگولاتورهای PI ترتیبی داده میشود که موتور AC نظیر موتور DC کنترل شود. و بدین ترتیب تمام مزایای موتور DC از جمله پاسخ گشتاور سریع آنها در موتورهای AC نیز در دسترس خواهد بود.
3- روش کنترل مستقیم گشتاور (Direct Torque Control ) : پاسخ گشتاور در روشهای برداری حدود 10 – 20msو در روشهای کنترل مستقیم گشتاور (Direct Torque Control ) این زمان حدود 5ms است.
> برای آشنائی بیشتر با مزایای درایو لطفا اینجا را کلیک کنید.
> برای آشنایی با ساختمان درایوهایAC لطفا اینجا را کلیک کنید.
> برای آشنائی با تاثیر درایو در صرفه جوئی انرژی الکتریکی لطفا اینجا را کلیک کنید.
تنظیم دور موتورهای آسنکرون :
در قسمت های قبل انواع راه اندازی این موتورها گفته شد در این قسمت انواع روشهای کنترل دور را می نویسم .
با دانستن رابطه Nr=[60f/p](1-S) دور موتور آسنکرون را میتوان به طریقه های زیر تنظیم نمود :
1- تغییر فرکانس ولتاژ شبکه
2- تغییر قطبها
3- داخل کردن مقاومت در مدار روتور
4- تغییر ولتاژ موتور
1- تغییر دور بوسیله تغییر فرکانس : با تغییر فرکانس سرعت سنکرون تغییر میکند و دور موتور تغییر میکند . میتوان برای تغییر فرکانس از یک مولد یا مبدل فرکانس استفاده نمود . و یک یا چند موتور القایی که در شرایط مشابهی کار می کنند بوسیله آنها تغذیه شوند . مانند موتور ماشینهای کارخانه فولاد سازی و موتورهای محرک ماشین نساجی
2- تغییر دور بوسیله تغییر عده جفت قطبها : این تغییر را در موتورهای آسنکرونی است که بتوان با سیم پیچهای آن تغییر قطب داد که این حالت در موتورهای دو سرعته ( دالاندر ) دیده می شود که میتوان با کلید ( دالاندر ) دور موتور را تغییر داد .
3- تغییر دور با داخل کردن مقاومت در مدار روتور : در موتورهای آسنکرون با روتور سیم پیچر شده با تغییر مقاوت مدار روتور میتوان سرعت گردش روتور را تنظیم کرد ولی چون راندمان موتور بر اثر تغییر دور تغییر میکند در نتیجه کاربرد این روش خیلی کم است .
4- تغییر دور با تغییر ولتاژ : از این روش در موتورهای کوچک مانند پنکه و ... استفاده میشود
تنظیم دور موتورهای آسنکرون :
در قسمت های قبل انواع راه اندازی این موتورها گفته شد در این قسمت انواع روشهای کنترل دور را می نویسم .
با دانستن رابطه Nr=[60f/p](1-S) دور موتور آسنکرون را میتوان به طریقه های زیر تنظیم نمود :
1- تغییر فرکانس ولتاژ شبکه
2- تغییر قطبها
3- داخل کردن مقاومت در مدار روتور
4- تغییر ولتاژ موتور
1- تغییر دور بوسیله تغییر فرکانس : با تغییر فرکانس سرعت سنکرون تغییر میکند و دور موتور تغییر میکند . میتوان برای تغییر فرکانس از یک مولد یا مبدل فرکانس استفاده نمود . و یک یا چند موتور القایی که در شرایط مشابهی کار می کنند بوسیله آنها تغذیه شوند . مانند موتور ماشینهای کارخانه فولاد سازی و موتورهای محرک ماشین نساجی
2- تغییر دور بوسیله تغییر عده جفت قطبها : این تغییر را در موتورهای آسنکرونی است که بتوان با سیم پیچهای آن تغییر قطب داد که این حالت در موتورهای دو سرعته ( دالاندر ) دیده می شود که میتوان با کلید ( دالاندر ) دور موتور را تغییر داد .
3- تغییر دور با داخل کردن مقاومت در مدار روتور : در موتورهای آسنکرون با روتور سیم پیچر شده با تغییر مقاوت مدار روتور میتوان سرعت گردش روتور را تنظیم کرد ولی چون راندمان موتور بر اثر تغییر دور تغییر میکند در نتیجه کاربرد این روش خیلی کم است .
4- تغییر دور با تغییر ولتاژ : از این روش در موتورهای کوچک مانند پنکه و ... استفاده میشود
روشهای مختلف راه اندازی موتورهای آسنکرون
در مورد ساختمان و مزایا و معایب این موتورها در قسمتهای قبلی این وبلاگ مطالبی را مشاهده کردید در این قسمت از راه اندازی این موتورها مطالبی را مینویسم امیدوارم مورد توجه تان قرار گیرد .
موتورهای آسنکرون با توجه به قدرت و ولتاژ آن به طرق مختلف راه اندازی میشوند و با توجه به اینکه موتور در لحظه شروع به کار جریان زیادی میکشد و این جریان زیاد علاوه بر اینکه به خود موتور صدمه میزند به مصرف کننده های دیگری که از این خط تغذیه می کنند لطمه زده و کار آنها را مختل می سازد.
بنابراین برای کم کردن جریان شروع به کار موتور باید چاره ای اندیشید؟؟
معمولاً به روشهای زیر راه اندازی میشود در نتیجه جریان راه اندازی کم میشود :
1- به طور مستقیم
2- توسط کلید یا مدار ستاره – مثلث
3- توسط کمپانساتور
4- راه اندازی بوسیله اضافه کردن مقاومت در مدار روتور
5- راه اندازی بوسیله داخل کردن مقاومت در مدار استاتور
1- راه اندازی موتور به طور مستقیم : برای موتورهایی که بزرگ نیستند و آمپر زیادی از شبکه نمی کشند بوسیله یک کلید سه قطبی به شبکه متصل میشوند .
2- راه اندازی ستاره – مثلث : ابتدا ولتاژ اولیه را که بر هر فاز متصل میشود ، را کم مى کنیم سپس وقتی که موتور به دور نرمال خود رسید ولتاژی که به هر فاز می رسد را زیاد می کنیم .
بنابراین در لحظه اول کلید به حالت ستاره بوده یعنی ولتاژ دو سر هر فاز به u/√3 تقلیل می یابد در نتیجه موتور با توان 3/1 توان نامی خود کار می کند .
استعمال کلید روی انواع موتورها با روتور قفسه ای یا روتور سیم پیچی امکان پذیر است . ولی در موتورهایی که با بار زیاد کار می کنند از کلید برای راه اندازی استفاده نمی شود . چون گشتاور مقاوم بار زیاد است .
3- راه اندازی توسط کمپانساتور : این وسیله راه اندازی که اتوترانسفورماتور کاهنده است بین موتور و شبکه قرار می گیرد . این طریق راه اندازی به دلیل اینکه جریان شروع به کار و گشتاور شروع به کار هر دو به یک نسبت پایین می آیند خیلی خوب است . ولی چون هزینه آن گران است فقط در موتورهایی که قدرت زیاد دارند استفاده می شوند.
4- راه اندازی موتورهای قفسه ای بوسیله قرار دادن مقاومت سر راه استاتور : برای جلوگیری از عبور جریان زیاد در موقع راه اندازی موتور میتوان مقاومت هایی به طور سری سر راه سیم پیچی های موتور قرار دارد . و به تدریج که موتور دور می گیرد دسته مقاومتهای راه انداز را به طرف چپ حرکت داده در این صورت کم کم مقاومتها از سر راه مدار خارج میشود.
این طریق راه اندازی به دلیل تلفات انرژی در مقاومتها زیاد و نیروی کشش در لحظه شروع به کار کم ، استعمال کمی دارد.
5- راه اندازی موتورهای آسنکرون با روتور سیم پیچی با قرار دادن مقاومت سر راه روتور : تمام مقاومتهای راه انداز را سر راه سیم پیچی روتور قرار داد . بدین وسیله مقاومت مدار سیم پیچی روتور را به حداکثر مقدار خود میرسانند و سپس استاتور را به شبکه برق وصل می کنند . مقاومت روئستای روتور به تدریج از مدار خارج میشود .
پیدا کردن سرسیم های موتور آسنکرون UVW-XYZ
آیا می دانید اگر موتور آسنکرونی سه فازی داشته باشیم و 6 سر سیم ، که سر سیم های آن مشخص نیست ، چه باید کرد ؟؟
اگر این سر سیم ها اشتباه وصل شود در عملکرد موتور چه تغییری حاصل می شود ؟
در سایتها و وبلاگهای مختلف در این موضوع مطالبی دیدم که اشتباه یا ناقص بیان شده ، سعی کردم مطالب و تجربیاتی که در زمینه سیم پیچی داشتم در اختیار شما دوستان قرار دهم . امیدوارم مطالب مورد استفاده تان قرار گیرد . خوشحال می شوم بتوانم از تجربیات شما نیز استفاده کنم .
تعیین آرایش کلافها در شیار :
موتورهای سه فاز از سه سیم پیچ تشکیل شده که هر کدام از این سیم پیچها 3/1 شیارهای استاتور را اشغال می کند . این سیم پیچها به فاز اول (R) ، فاز دوم (S) ، فاز سوم (T) شناسایی می شوند . سیم پیچی که از فاز R تغذیه می کند شروع سیم پیچی را (U ) و انتهای آنرا با ( X )
سیم پیچی که از فاز S تغذیه می کند شروع سیم پیچی را (V ) و انتهای آنرا با ( Y )
سیم پیچی که از فاز T تغذیه می کند شروع سیم پیچی را (W ) و انتهای آنرا با ( Z )
برای یافتن سر سیم ها :
ابتدا باید دو سر هر کلاف را پیدا کنید از مولتی متر یا هر روش دیگری که می شناسید .( یک سر مولتی متر را به یک سر سیم گرفته ، سر دیگر مولتی متر را با 5 سر سیم باقی مانده امتحان می کنید . هر کدام که راه داد ، آن یک کلاف سیم پیچ است . )
برای بیان بهتر از روی شکل توضیح می دهم :
اگر سیم پیچ U-X را از ولتاژ متناوب تغذیه کنیم . در سیم پیچ ( 4-3 ) و ( 6-2 ) نصف ولتاژ تغذیه القا می شود .
اگر اختلاف سطح ولتاژ بین ( 2-1 ) و ( 3-1 ) حدود 5/1 برابر ولتاژ تغذیه U-X باشد. اتصال صحیح است در این صورت ما بین ترمینالهای ( 2و3 ) اختلاف پتانسیل صفر خواهد بود .
اگر اختلاف سطح بین ( 1و3 ) کمتر از اختلاف سطح تغذیه باشد در این صورت جای( 4و3 ) را با یکدیگر عوض می کنیم .
اگر اتصال سیم پیچها به صورت مثلث باشد . ابتدا ستاره اتصال داده و با معلوم شدن سرها ، سیم پیچ را مجدداً به صورت مثلث اتصال می دهیم .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 25 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
بیماریهای پوستی
آفتاب سوختگی نوعی التهاب پوستی است که در اثر مجاورت طولانی مدت در آفتاب حاصل میشود. این سوختگی در اثر طیف ماوراء بنفش و خصوصاً مادون قرمز موجود در نور خورشید بهوجود میآید. از نشانههای آن میتوان به قرمزی بیش از حد پوست، دردناک شدن و گاهی ایجاد تاول را نام برد.
عواملی که حساسیت شخص را نسبت به آفتابسوختگی افزایش میدهد عبارتند از[1]:
• در معرض آفتاب قرار گرفتن در ساعت اوج آفتاب (10 صبح تا 4 بعدازظهر)خصوصآ در نوزادان و کودکان که نسبت به بزرگسالان پوست حساستری دارند.
• روشنی پوست: افراد با پوست های روشن با احتمال بیشتری نسبت به افراد با پوست تیرهتر دچار آفتابسوختگی میشوند.
• استفاده از برخی داروها از جمله بعضی از آنتی بیوتیکها و قرصهای ضدبارداری.
• استفاده از روش های برنزهکردن.
آفتاب سوختگى به معناى سوختن پوست به علت در معرض قرارگیرى به نور خورشید یا سایر منابع اشعه ماوراى بنفش است.
آفتاب سوختگى هنگامى رخ مىدهد که مقدار تابش اشعه خورشید یا سایر منابع نورى حاوى اشعه ماوراى بنفش بیش از توانایى رنگدانه محافظت کننده پوست بدن یعنى ملانین باشد. [کارکردهای پوست]
آفتاب سوختگى شدید به همان اندازه سوختگى حرارتى وخیم است و ممکن است همان اثرات عمومى مانند تاول زدن، ورم و تب را داشته باشد. بنابراین نباید آفتاب سوختگى را بىاهمیت انگاشت. [عوامل خطرساز برای آفتابسوختگی]
هرسال بسیارى از افراد در نتیجه قرار گرفتن در معرض نور شدید خورشید فوت مىکنند و میلیون ها نفر دچار آفتابسوختگى مىشوند.
آفتابسوختگى برخلاف سوختگى حرارتى فوراً تظاهر نمىکند.
بنابراین هنگامى که دردناکى و قرمزى پوست شروع میشود، آسیب پوستى از قبل رخ داده است. درد در ۶ تا ۴۸ ساعت ابتدایى پس از قرار گرفتن در معرض آفتاب شدید بیشترین شدت را دارد. در موارد شدید ممکن است پوست تاول بزند. تورم پوست، به خصوص پاها شایع است.
سمومى در بدن به علت آفتاب سوختگى آزاد مىشوند و باعث ایجاد تب به صورت یک علامت معمول میشوند. پوسته ریزى معمولاً سه تا هشت روز پس از قرارگرفتن در معرض آفتاب شدید رخ مى دهد.
عواقب درازمدت سال هاى متوالى قرار گرفتن در معرض نور تند خورشید نیز مهم هستند.
یک بار آفتاب سوختگى همراه با تاول زدن پوست احتمال سرطان سلول هاى رنگى پوست (ملانوسیت ها) را که ملانوم نامیده مى شود دو برابر مىکند. قرار گرفتن مداوم در معرض نور خورشید باعث پیرى زودرس پوست و ایجاد چین و چروک در آن مى شود. لکه هاى پیرى (lentigo) نتیجه تابش نور خورشید به پوست هستند.
سرطان پوست (چه از نوع سلول پایه اى و چه از نوع سلول فلسى) مستقیماً با میزان قرار گرفتن در معرض آفتاب (که بر حسب دو عامل رنگدانه هاى پوست و ساعات زیر آفتاب بودن معین مى شود) ارتباط دارد. [جلوگیری از سرطان پوست] نهایتاً در معرض قرارگیرى به نور خورشید و صدمه ناشى از اشعه ماوراى بنفش در ایجاد آب مروارید دخیل دانسته شده است.کرم هاى ضد آفتاب بسیار موثرى براى محافظت در برابر اشعه هاى ماوراى بنفش A و B (به ترتیب اشعه ماوراى بنفش داراى طول موج بلند و کوتاه)، که اجزاى نور خورشید هستند، مسئول سوختن و تغییرات سرطانى در پوست هستند. کرم هاى ضدآفتاب، لباس هاى پوشاننده و عینک هاى آفتابى ضد اشعه ماوراى بنفش، همگى براى پیشگیرى از قرار گرفتن در برابر نور خورشید توصیه مىشوند. استفاده از کرم ضدآفتاب داراى فاکتور محافظتى نور خورشید (SPF) بالا توصیه مى شود. اعداد بالاتر SPF بیانگر قدرت محافظت بیشتر کرم است. متاسفانه راهى براى "برنزه شدن بى خطر" در آفتاب وجود ندارد
بواسیر ( Hemorrhoid )
علت بیماری : بواسیر ( Hemorrhoid ) از موارد زیادی غیر طبیعی است که نیروهای ضعیفی بطور غیر طبیعی آنها را به خود میکشند و در محلهای گودی داخلی بدن و جاهای مرطوب آن مانند داخل بینی ، داخل رحم و مقعد ظاهر میشود
علائم بیماری : این بیماری اقسامی دارد مانند زگیل که سخت و گرد است که این نوع از سودای خالص است و یا مانند انگور گرد ، نرم ، باد کرده و رنگش سبز یا ارغوانی است که علت آن خون همراه با سودا است و گاه مانند توت سست میباشد و رنگش بین قرمز و سفید است و نیز مانند توت دانه دانه است که علت آن از خون و سودا است و گاه مانند زنبور عسل کوچک و دراز است این نیز از خون یا سودا است و در عین حال از چیرگی حرارت پدید می آید و گاهی هم از بلغم پدید می آید که این نوع سفید ، بادکرده و سست میباشد و این نوع کم یاب و نادر است
آشنایی با چند بیماری شایع پوستی
تورم قرمز، دردناک و پر از چرک پوست است که توسط یک عفونت باکتریایی ایجاد میشود.
سن، جنس، ژنتیک و نحوه زندگی: عوامل خطر مهمی نیستند.
کورک زمانی ایجاد میشود که یک فولیکول مو یا غده سباسه (که سبوم را به داخل فولیکول مو، ترشح میکند) عفونی گردد. سپس عفونت، منتشر شده و چرک در بافتهای اطراف تجمع مییابد. محلهای شایع برای کورکها، نواحی مرطوب همچون کشالههای ران یا جاهاییکه اصطکاک رخ میدهد مثلاً زیریقه، میباشند. کورکها معمولاً به دلیل عفونت با باکتری استافیلوکوک اورئوس که در بعضی افراد به طور طبیعی بر روی پوست یا در داخل بینی، بدون هیچ علامتی وجود دارد، ایجاد میگردد. مجموعهای از کورکهای به هم متصل، کفگیرک (Carbuncle) نامیده میشود.
کورکها از همه بیشتر در افرادی دیده میشوند که مقاومتشان در برابر عفونت به دلیل اختلالاتی همچون، مرض قند و ایدز کاهش یافته است، اما در افرادیکه هیچگونه مشکل ایمنی ندارند هم میتوانند به وجود آیند.
علایم بیماری:
علایم بتدریج طی چند روز به ترتیب زیر ایجاد میگردند:
- یک توده قرمز کوچک ظاهر میشود.
- این ناحیه دردناک و حساس میگردد.
- این توده و بافتهای اطراف آن به موازات تجمع چرک، شروع به تورم میکنند.
یک سرسفید یا زرد از چرک، در مرکز کورک
ظاهر میشود.
- ناحیه مبتلا در لمس گرم بوده و ضربان دارد.
کورکها، اغلب بدون درمان، بهبود مییابند. ممکن است بترکند و چرک آزاد شود یا بتدریج فروکش و سپس ناپدید گردند.
شما چه کاری می توانید انجام دهید.
شما میتوانید با گذاشتن یک کلافه پنبهای یا یک پارچه تمیز که در آب گرم مرطوب شده، بر روی ناحیه مبتلا به مدت حدود 30 دقیقه 4 بار در روز به تسکین درد و بهبودی کمک کنید. کورک را فشار ندهید زیرا این کار ممکن است باعث پخش شدن بیشتر عفونت گردد. اگر کورکی در عرض چند روز شروع به بهبودی نکرد یا بزرگ و دردناک شد، با پزشکتان مشورت کنید.
پزشک چه کاری میتواند انجام دهد:
پزشک ممکن است چرک را با ایجاد یک برش کوچک در مرکز کورک با استفاده از یک سوزن استریل، تخلیه کند. این کار معمولاً بدون درد است. همچنین ممکن است جهت درمان علت عفونت، به شما آنتی بیوتیک خوراکی تجویز شود. احتمال دارد کورکهای بزرگ، تحت بیحسی موضعی، نیاز به شکافته شدن توسط چاقوی جراحی داشته باشند.
در صورتیکه دچار عود کورک شدید ممکن است جهت جستجوی یک اختلال زمینهای آزمایشات خونی و ادراری انجام گیرد. همچنین احتمال دارد که پزشک توصیه کند از صابونها یا کرمهای ضدعفونی کننده جهت کشتن باکتریها استفاده نمایید.
گل مژه (Stye | Hordeolum)
گل مژه بیماری شایعی است که می تواند افراد را در سنین مختلف گرفتار کند. گل مژه به صورت یک توده متورم، حساس و دردناک و قرمز رنگ در نزدیکی لبه پلک تظاهر می کند. این توده در حقیقت یک آبسه کوچک است که در اثر عفونت یا التهاب ریشه مژه ها یا غدد ترشح کننده چربی پلک ایجاد می شود. تماس دست آلوده با چشم (به خصوص اگر با ترشحات بینی آلوده شده باشد) و التهاب لبه پلک (بلفاریت) از عوامل مهمی هستند که باعث بروز گل مژه می شوند.
علائم و نشانه ها
* احساس سنگینی و درد پلک
* ایجاد یک توده برجسته قرمز رنگ دردناک در لبه پلک
* سوزش و خارش و اشکریزش
* گاهی خروج ترشحات چرکی از گل مژه
* تاری دید: تاری دید از عوامل معمول گل مژه نیست اما اگر گل مژه نسبتاً بزرگ باشد با فشار روی قرنیه باعث ایجاد آستیگماتیسم و تاری دید می شود.
درمان
اکثر گل مژه ها ظرف چند روز به تدریج بهبود می یابند و مشکل خاصی ایجاد نمی کنند. در چند روز اول، استفاده از کمپرس گرم باعث تسکین درد می شود و ممکن است به سرباز کردن گل مژه و تخلیه ترشحات چرکی کمک کند. برای این منظور یک حوله تمیز را با آب جوشیده گرم (نه داغ!) مرطوب کنید و برای مدت 10 تا 15 دقیقه روی چشم مبتلا قرار دهید. ماساژ ملایم هم به تسکین درد و تخلیه ترشحات کمک می کند. ماساژ کمپرس گرم را می توان روزی 4-3 بار انحام داد تا ترشحات تخلیه شود و گل مژه بهبود پیدا کند. هرگز سعی نکنید گل مژه را بترکانید یا به زور تخلیه کنید، این کار می تواند باعث گسترش عفونت به بافت های مجاور و یا حتی ورود عفونت به مغز شود. اگر پس از چند روز گل مژه بهبود پیدا نکرد حتماً به چشم پزشک مراجعه کنید. چشم پزشک می تواند در صورت لزوم با یک جراحی کوچک گل مژه را تخلیه کند. تخلیه گل مژه با بی حسی موضعی با استفاده از قطره بی حس کننده انجام می شود و گل مژه از سمت پشت پلک تخلیه می شود.
در گل مژه های معمولی استفاده از قطره های آنتی بیوتیک یا آنتی بیوتیک خوراکی فایده ای ندارد. اما در بچه های کوچک یا افرادی که گل مژه های شدیداً ملتهب دارند ممکن است لازم باشد با نظر چشم پزشک آنتی بیوتیک خوراکی برای جلوگیری از گسترش عفونت به بقیه پلک و قسمت های مجاور استفاده شود.
پیشگیری
در برخی از افراد گل مژه مکرراً عود می کند. برای پیشگیری از عود گل مژه به نکته های زیر توجه کنید:
* از تماس دست آلوده با چشم جلوگیری کنید.
* بهداشت پلک را رعایت کنید. شستشوی منظم پلک ها با آب ولرم یا شستشوی لبه پلک با شامپو بچه رقیق شده می تواند به جلوگیری از عود گل مژه کمک کند.
* در صورت بروز گل مژه های مکرر حتماً به چشم پزشک مراجعه کنید. گاهی اوقات بیماری های چشمی دیگر مثل بلفاریت (التهاب لبه پلک) یا مشکلات غدد ترشح کننده چربی باعث بروز گل مژه مکرر می شود که تشخیص و درمان این بیماری ها توسط چشم پزشک باعث جلوگیری از عود گل مژه می شود. به علاوه گاهی اوقات بعضی از بیماری های جدی پلک ها (مثلاً تومورها) ممکن است به صورت گل مژه های مکرر تظاهر کند که در این موارد معاینه توسط چشم پزشک راهگشاست.
گل مژه و شالازیون
شالازیون یکی دیگر از توده های لبه پلک است که در ابتدا تظاهری شبیه گل مژه دارد. برای آگاهی بیشتر مبحث شالازیون را مطالعه کنید..
زگیلها Warts
تودههای سفت، به رنگ پوست یا تیرهتر هستند که در نتیجه یک عفونت ویروسی، بر روی پوست ایجاد میگردند.
سن: شایعتر از همه در کودکان و بالغین جوان رخ میدهد.
نحوه زندگی: آب و هوای گرم و مرطوب یک عامل خطر است.
جنس، ژنتیک: عوامل خطر مهمی نیستند.
زگیلها که وروکا هم نامیده میشوند. تودههای کوچکی هستند که توسط پاپیلوما ویروسهای انسانی ایجاد میگردند. این ویروسها به سلولهای پوستی تهاجم پیدا کرده و آنها را وادار به تکثیر مینمایند، بنابراین نواحی ضخیم شدهای از پوست به وجود میآیند. زگیلها معمولاً روی دستها و پاها ایجاد میشوند و عموماً بیضررند. با این وجود، بعضی از انواع زگیلها، ناحیه تناسلی را مبتلا کرده و شدت بیشتری دارند.
زگیلها در اثر تماس مستقیم با یک فرد آلوده یا از ذرات ویروسی موجوددر پوستههای پوستی که اخیراً ریزش کرده، انتقال مییابند. عفونت معمولاً در آب و هوای گرم پخش میشود.
اکثر مردم، تا سن 20 سالگی حداقل یک زگیل داشتهاند. اما بعضی زگیلها عود میکنند. افراد مبتلا به یک بیماری تضعیف کننده سیستم ایمنی مثل ایدز ممکن است دچار تعداد زیادی زگیل شوند.
انواع زگیلها:
سه نوع اصلی زگیل وجود دارد. این انواع براساس شکل ظاهری و محلهای متفاوتی از بدن که در آنجا به وجود میآیند، طبقهبندی شدهاند.
زگیلهای شایع Common warts: این زگیلها غالباً روی دستها ایجاد میشوند. این زگیلها به شکل زیر هستند:
- سفت با یک سطح برجسته و خشن
- معمولاً گرد
- با تعدادی نقطههای سیاه کوچک، منقوط شدهاند.
نقطههای سیاه، عروق خونی کوچک میباشند. زگیلهای شایع اغلب به صورت گروهی رشد میکنند.
زگیلهای پلانتار Plantar warts: این زگیلها در کف پاها ایجاد میگردند. هر چند زگیلهای پلانتار، مشابه زگیلهای شایع هستند، اما به دلیل اینکه دائماً تحت فشارناشی از وزن بدن هستند، به داخل پوست رشد میکنند. گروهی از زگیلهای پلانتار که به هم متصل می شوند، زگیل موزائیکی Mosaic wart نام دارند.
زگیلهای پلانتار به صورت زیر هستند:
- در کف پا به صورت مسطح قرار دارند.
- محکم با یک سطح ضخیم شده هستند.
- در موقع راه رفتن معمولاً دردناکند.
- با نقاط سیاه کوچکی منقوط شدهاند.
ویروسی که منجر به زگیلهای پلانتار میشود معمولاً در اثر پا برهنه راه رفتن در نواحی آلوده مثل رختکنها و استخرهای شنا، کسب میشوند.
درمان یک زگیل:
شما میتوانید، زگیلهای شایع یا پلانتار را با استفاده از ژلها یا لوسیونهای بدون نسخهای که حاوی اسید سالسیلیک هستند و باعث حل شدن لایه ضخیم پوست میشوند، درمان کنید. این درمان را هر روز برای چندین هفته به کار برید تا اینکه زگیلها ناپدید گردند. وسایل مورد استفاده برای درمان را از سایر اشیای موجود در حمام جدا نگه دارید تا مانع انتشار ویروس شوید. از وسایل مشترک حمام استفاده نکنید.
زگیلهای مسطح Flat warts: زگیلهای مسطح روی مچ و پشت دستها و صورت ایجاد میگردند. زگیلهای مسطح دارای اندازه متغیر بوده و به شکل زیر هستند:
- به رنگ پوست
- با سر مسطح و خیلی مختصر برجسته
اغلب خارشدار
این زگیلها، اغلب در امتداد خطوطی که در نتیجه خاراندن، ویروس پخش شده است، به وجود میآیند.
کارهایی که باید انجام شوند:
اکثر زگیلها بدون درمان ناپدید میشوند. اما ممکن است ماهها یا سالها طول بکشد. تعداد زیادی از داروهای بدون نسخه جهت درمان زگیلها، در دسترسند. در صورتیکه، زگیلی علیرغم روشهای کمک به خود باقی ماند یا اینکه شما شک دارید که یک ضایعه، زگیل است یا خیر، با پزشکتان مشورت کنید.
در صورتیکه زگیلی دردناک شد، روی صورت یا دستگاه تناسلی به وجود آمد یا یک کودک زیر 5 سال را مبتلا ساخت، باید پزشکتان را مطلع سازید. پزشک ممکن است تصمیم بگیرد که زگیل را با منجمد کردن، تراشیدن یا سوزاندن بردارد. در بعضی موارد زگیلها عود میکنند.
----------------------------------------------------------
پینه و میخچه Calluses and corns
نواحی ضخیم شده پوست بر روی دستها و پاها هستند که در نتیجه فشار یا اصطکاک به وجود میآیند.
نحوه زندگی: در کارگرانی که با دست کار میکنند، دوندگان و موزیکدانان، شایعتر است.
سن،جنس و ژنتیک: عوامل خطر مهمی نیستند.
اگر فشار یا اصطکاک طولانی مدت بر روی یک ناحیه کوچک از دست یا پا وجود داشته باشد، ممکن است یک پچ پوستی سفت و ضخیم جهت حفاظت از بافتهای زیرین، ایجاد گردد که پینه نام دارد. پینهها معمولاً بدون درد هستند. پینهها معمولاً بر روی دستان افرادی همچون موزیکدانان به دلیل اصطکاک ایجاد میگردند. کف پاها ممکن است در نتیجه فشار غیریکنواخت وزن بدن در طی راه رفتن، پینهدار شود.
میخچهها، پچهایی از پوست ضخیم شدهاند که بر روی انگشتان پا به وجود میآیند. آنها معمولاً به علت پوشیدن کفشهایی که خیلی تنگ هستند، ایجاد میگردند. پچها دارای یک مرکز سفت و روشن بوده و میتوانند دردناک و پایدار باشند.
درمان:
در صورتیکه دارای پینه هستید، میتوانید مقداری از پوست سفت شده را با مرطوب کردن ناحیه مبتلا به آب ولرم به مدت 10 دقیقه و سپس مالیدن آن به آرامی توسط سنگ پا، بردارید.
استفاده منظم از کرمهای مرطوب کننده ممکن است به حفظ نرمی پوست کمک نماید. در صورت امکان از اعمال فشار بر روی ناحیه مبتلا خودداری کنید تا به بهبود و عدم عود پینه کمک شود. جلوگیری از ایجاد پینههایی که در کف پا ایجاد میشوند، مشکل است. اما استفاده از کفشهایی با اندازه مناسب ممکن است تا حدودی کمک کننده باشد.
جهت کاهش فشار روی میخچهها، کفشهایی بپوشید که روی انگشتانتان فشاری اعمال نمیکنند و از بالشتکهای میخچه، (حلقههای اسفنجی کوچکی که در بازار موجود است) استفاده کنید.
پزشک ممکن است اندازه ناحیه ضخیم شده را با بریدن آن توسط چاقوی جراحی کاهش دهد. این کار معمولاً طی چندین جلسه انجام میشود. به محض حذف منبع فشار، پینهها و میخچهها نباید عود کنند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 13صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید