فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 30 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
سوزان گورا
مقدمه
معمولاً به مصرف کنندگان گفته نمیشود که تخم، شیر یا گوشتی را که در سوپرمارکت یا قصابی خریداری میکنند از کدام نژاد مرغ، گاو یا خوک است. البته آنها باید به این مسئله توجه کنند چون به توسعه یک تک کاشت ژنتیک جهانی کمک میکنند. مزارع و کارخانه های عمل آوری گوشت حیوانات همسان را میخواهند. با اینکه عموم مردم از آن آگاه نیستند اما فرآیند تراکم نه تنها در تولید و عمل آوری احشام، بلکه در صنعت پرورش احشام نیز در حال وقوع است.
فقط چهار شرکت، اغلب خدمات ژنتیک را برای مرغ های تخم گذار، مرغ های کبابی، بوقلمون ها و ماکیان دیگر فراهم می سازند. تولید فرآورده های نهایی ترکیبی و یک ساختار وابسته (که در آنها، تکثیر و تولید دو مرحله جداگانه هستند)، امکان کنترل مالکیتی عملی بر خطوط پرورش را فراهم می سازد. این مسئله کمک زیادی به تراکم خیلی بالا کرده است. حدود دو سوم مرغ های کبابی جهان و نصف تولید تخم مرغ جهان صنعتی سازی شده است.
گوشت خوک، که پرمصرف ترین گوشت در جهان است، نیز تا یک سوم تولید جهانی خود صنعتی سازی شده است. خطوط تولید خوک های دو رگه بصورت افزایشی مورد استفاده قرار می گیرند (که در اینجا هم تکثیرکننده و پروار دهنده از هم جدا هستند)، بطوریکه شرکت های پرورش حیوانات میتوانند اطمینان حاصل کنند که خطوط پرورش آنها توسط افراد دیگر برای اهداف دیگر پرورش استفاده نمی گردد. تراکم بسرعت در حال افزایش است، و تک کاشت ژنتیک نیز در حال افزایش است.
در احشام (اگرچه هنوز هیچ پرورش دورگه ای برای آنها وجود ندارد و معمولاً مزارع کوچک تر از مزارع خوک و ماکیان برای آنها استفاده می گردد)، تک کاشت ژنتیکی به سطح مشابهی رسیده است. یک گاو نر با کمک تلقیح مصنوعی میتوانند چند میلیون بچه داشته باشد. محیط های تولید گوشت و لبنیات، ستاره های خود را کشت میکنند و پول زیادی برای نطفه های منجمد شده پرداخت میکنند. مسلماً شرکت های تلقیح مصنوعی میخواهند که بهترین گاوهای نر را بصورت غیر جنسی تولید کنند. تاکنون از تولید مثل غیر جنسی عمدتاً برای دینر پلیتز استفاده نمی گردد بلکه برای تکمیل تکنولوژی های ژن نیز بکار می رود.
در دهه های گذشته، اهداف پرورش تقریباً بطور مختص بر کارایی تمرکز کرده اند: تولید سالیانه تخم مرغ، تولید شیر، محتوای چربی شیر، و نرخ رشد. آنها معمولاً فقط بر تعدادی از نژادهای گاو، خوک و مرغ متمرکز هستند. بنابراین افزایش زیادی در تولید ایجاد شد – اما فقط در صورتیکه کیفیت و کمیت خوراک برای استفاده از نرخ تبدیل خوراک بهتر نیز فراهم گردد.
در نتیجه، جمعیت احشام پر تولید، از لحاظ ژنتیکی کاملاً یکنواخت بوده است. برای اغلب نژادهای صنعتی احشام و خوک، اندازه جمعیت مؤثر (که پارامتری است که توسط کارشناسان برای محاسبه تنوع ژنتیکی استفاده میگردد) با کمتر از 100 حیوان مورد نیاز برای حفظ یک نژاد مطابقت دارد. کارکنان صنعت پرورش ماکیان معتقدند که تغییرپذیری ژنتیکی کافی در داخل خطوط و در بین آنها وجود دارد. البته چنین اطلاعات اثبات شده ای برای ماکیان وجود ندارد – شرکت ها معمولاً خطوط پرورش حیوانات را بصورت رازهای تجاری نگه میدارند.
با ظهور تکنولوژی ژن، شرکت هایی که فقط بر یک گونه تمرکز کرده بودند، بتدریج به گونه های دیگر نیز علاقمند شدند. در سال 2005، بزرگترین شرکت های پرورش خوک و احشاک PIC و ABS با هم ادغام شدند (شرکت Genus plc) که این شرکت نیز با ژنتیک میگو ترکیب شده است.
همچنین اندازه شرکت های پرورش احشام نیز دارای مقیاس متوسط است و تا کنون حداکثر 2000 کارگر داشته است، و حجم معاملات سالانه آنها احتمالاً از 0.5 میلیارد یورو بیشتر نبوده است، که اطلاعات مربوط به آن موجود است. البته آنها معمولاً بصورت عمودی با شرکت های تولید کننده خوراک و/یا شرکت های عمل آوری گوشت مانند US meat giant Tyson ترکیب می گردند.
شرکت آمریکایی Monsanto (که بخاطر رهبری خود در دانه های تغییر داده شده از لحاظ ژنتیکی معروف است تا اینکه بخاطر ژن های احشام خود معروف باشد) نه تنها با توجه به گیاهان بلکه همچنین بخاطر احشام، و توسط یک سیاست فعال برای مالکیت، همکاری و سیاست امتیاز انحصاری در ژنتیک گاو و خوک، ممکن است بزودی بر بازارهای ژن سلطه پیدا کند.
میزان تلفات نژادهای احشام در جهان بتازگی به یک نژاد در ماه افزایش پیدا کرده است، درحالیکه در قرن گذشته بطور میانگین حدود یک نژاد در هر سال بود. آزاد سازی تجارت به رشد غیر مترقبه در تجارت بین المللی فرآورده های گاو کمک میکند، و این فرآورده های مالکان کوچک نیست که در سراسر جهان جابجا می گردد. برعکس، فرآورده های مالکان کوچک اغلب فقط زمانی وارد بازار می گردند که توافقنامه تجارت اجازه ورود محصولات خارجی را بدهد و یا استانداردهای بهداشتی اجازه آنرا بدهند. مالکان کوچک سهم کوچکی از تولید صنعتی پشتیبانی کمک مالی تجارت را دریافت میکنند. مقررات معمولاً برای مالکان کوچک و تولید صنعتی است، اگرچه مالکان کوچک در بعضی از کشورها تا یک سوم اقتصاد کشور را در دست دارند.
موارد دیگر نیز در حال کاهش هستند تا اینکه در حال افزایش باشند. بخش ارگانیک جهانی که رشد کند اما ثابتی دارد در سازگارسازی احشام با سیستم های تولید خود (خصوصاً برای ماکیان) مشکل دارد. پرورش داخلی در کشورهای در حال توسعه معمولاً توسط سیاست های ملی یا سازمان های توسعه، پشتیبانی نمی گردد.
ملل متحد در حال حاضر مسئله تحلیل تدریجی منابع ژنتیکی، و تهدیدات منتج برای معیشت و تنوع زیستی کشاورزی را مطرح کرده است. در اروپا (که آگاهی در مورد نقش ها و ارزش های نژادها از قبل به سطح سیاسی رسیده است) برنامه های حفاظت در حال اجرا هستند. بنابراین هیچ نژاد دیگری در بعضی از کشورهای اروپایی از بین نرفته است.
البته چیزی که از بین رفته است غذا و تنوع فرهنگی و حاکمیت غذا است. ما همچنین مسائل بهداشت عمومی را بخاطر ورودی غذای زیاد احشام و همچنین مسائل بیماری و رفاه حیوانات و آلودگی محیطی تجریه میکنیم. تعدادی از شرکت های ژنتیک در سطح جهانی تعیین میکنند که مصرف کنندگان چه گزینه هایی برای انتخاب دارند. آنها با عمل کردن به این صورت که اگر مصرف کنندگان سراسر جهان مقدار بیشتری از گوشت، شیر و تخم مرغ ارزان تر بدون توجه به اثرات محیطی، اجتماعی و فرهنگی بخواهند، آنها میتوانند بازار خود را توسعه دهند.
این مقاله توسطLeague for Pastoral Peoples و Livestock DevelopmentEndogenous در آمادگی برای کنفرانس فنی بین المللی در مورد منابع ژنتیک حیوانی سازمان کشاورزی و غذای ملل متحدمنتشر شده است، تا در 7 سپتامبر 2007 در اینترلیکن سوئیس ارائه گردد. از پشتیبانی و همکاری Greenpeace نیز قدردانی می گردد.
1- تراکم صنعت ژنتیک احشام
اگرچه صنعت ژنتیک احشام هنوز عمدتاً از شرکت های کوچک و متوسط تشکیل شده است – همانطور که خود انجمن اروپایی پرورش دهندگان حیوانات مزرعه (EFFAB) می گوید – با اینحال تأثیر آن بر روی تولید احشام زیاد است و برای بخش کشاورزی نیز حیاتی است. داده های مستقل کمی تاکنون در مورد صنعت پرورش احشام و توسعه های مداوم آن منتشر شده است. این صنعت تا حد زیادی خود را توسط ایجاد تکنولوژی های جدید و تشکیل شرکت های جدید نوسازی کرده است، و اسم خود را نیز از "شرکت های تلقیح مصنوعی" به "ژنتیک احشام" تغییر داده است. در زیر مرور کلی بر سه حوزه اصلی تجارت خواهیم داشت: ماکیان، خوک و احشام.
1.1 – صنعت ژنتیک ماکیان : مرغ تخم گذار، مرغ کبابی و بوقلمون
بین سالهای 1989 و 2006، تعدادی از شرکت ها که ژنتیک ماکیان را در مقایس جهانی فراهم می ساختند از 10 گونه مرغ تخم گذار به 2 گونه، و از 11 گونه مرغ کبابی به 4 گونه کاهش پیدا کردند. در پرورش بوقلمون، فقط سه شرکت بازارهای جهانی را تأمین می کنند. کارآفرین هایی از سراسر جهان که می خواهند تخم مرغ یا گوشت ماکیان را در مقیاس تجاری تولید کنند مواد ژنتیکی را از تولید کنندگان جهانی خریداری می کنند. شرکت هلندی Hendrix ژنتیک را برای مرغ های تخم گذار 80 درصد از تخم های قهوه ای تولید شونده بصورت تجاری در سراسر جهان فراهم می سازد. تقریباً حدود 70 درصد تخم های سفید توسط مرغ های تخم گذار تولید شده در شرکت آلمانی PHW تأمین می گردد.
از سال 2005، PHW مالکیت Aviagen را نیز به دست گرفته است، که بزرگترین پرورش دهنده مرغ های کبابی و بوقلمون است. Aviagen بازار ژنتیک جهانی مرغ های کبابی مشترکی را فقط با سه شرکت دیگر دارد. یکی از آنها (Cobb)به Tyson تعلق دارد که بزرگ ترین عمل آورنده گوشت در جهان است. شرکت دوم (Hybro) تحت مالکیت Nutreco است که یک تولیدکننده اصلی خوراک حیوانات است و همچنین مالک دومین شرکت های پرورش خوک و بوقلمون در جهان است.
a) ژنتیک مرغ های تخم گذار
شرکت آلمانی PHW - Erich Wesjohann GmbH & Co. KG بزرگترین رهبر بازار جهانی در ژنتیک مرغ های کبابی و تخم گذار است. از بین بیش از 35 شرکت تابعه آن، CuxhavenLohmann Tierzucht ، Hy-line International USA و H&N International مهمتر هستند. در ماه آوریل سال 2005، مالک Aviagen نیز شد که رهبر بازار در پرورش مرغ های کبابی و بوقلمون با برندهای مرغ کبابی Ross، Arbor Acres, Lohmann Indian River, Nicholas Turkey و همچنین British United Turkeys بود. حجم معاملات PHW، 1.26 میلیارد دلار است. این شرکت بعنوان یکی از دو شرکت جهانی مرغ های تخم گذار، ژنتیک را برای 68 درصد تولید تخم مرغ سفید، و 17 درصد تولید تخم مرغ قهوه ای فراهم می سازد. PHW در 15 کشور (از جمله آلمان، لهستان، آمریکا ، کانادا، برزیل، ژاپن، آفریقای جنوبی) با حدود 4000 کارگر فعالیت دارد، و دارای شبکه توزیعی است که در 85 کشور به 250 مرغداری و محل پرورش خدمات دهی میکند. PHWبتازگی در مرغدای های آلمان و لهستان سرمایه گذاری کرده است. تجارت های دیگر شامل سلامت و تغذیه حیوانات، و تخم مرغ هایی برای تولید واکسن می باشد. یکپارچگی همه مراحل تولید در ماکیان با برند Wiesenhof تقریباً دارای 50 درصد سهام است. PHW در سال 2005 حجم معاملات خود را تا بیش از 6 درصد افزایش داد؛ تقسیم پرورش حیوانات دارای افزایش 18 درصدی است.
Hendrix Genetics B.V. هلند اغلب تحت مالکیت خانواده هندریکس است، که در سال 2005 توسط پرورش دهندگان ماکیان هندریکس تاسیس شد و سپس 100 درصد Internationale de VolaillesCompagnie را بدست آورد ، که دارائی سهام Institut de Sélection Animale و همچنین 50 درصد سهام Nutreco را کنترل میکند. استراتژی آن بر رشد و فرصت های ادغام در پرورش حیوانات تمرکز دارد که شامل ایجاد شبکه ای از توزیع کنندگان انحصاری در اروپا می باشد. در یونان، هلند و بلژیک، مرغداری های اصلی دارای قرارداد هستند. Hendrix دو رگه های مرغ های تخم گذار parent یا grandparent را تحت برند های ISA, Babcock, Shaver، Hisex, Bovans و Dekalb در بیش از 100 کشور با حدود 490 کارگر بفروش می رساند، و نه تنها در هلند و فرانسه، بلکه در کانادا، برزیل، ونزوئلا، اندونزی، هند و روسیه نیز فعالیت دارد. Hendrix ژنتیک را برای 80 درصد تولید تخم مرغ های قهوه ای و 32 درصد تولید تخم مرغ های سفید را در جهان فراهم می سازد. Hendrix ژنتیک خوک را در اواخر سال 2005 با مالکیت PIGS-Online وارد ساخت، که اولین عملکرد اینترنتی عملیاتی برای خوک ها است. اخیراً این شرکت تفاهم نامه ای را با شرکت خوراک حیوانات Nutreco Holding N.V. در مورد فروش فعالیت های پرورش حیوانات “Euribrid” از Nutreco به Hendrix امضا کرده است، که شامل مرکز تحقیقات پرورش حیوانات مربوطه نیز می باشد. Euribrid از سه شرکت پرورش حیوانات تشکیل شده است: Hybro (مرغ کبابی)، Hybrid (بوقلمون)، و Hypor (خوک).
b) ژنتیک مرغ های کبابی
Aviagen International Group Inc (ایالات متحده/انگلستان) یک رهبر بازار جهانی در پرورش ماکیان است، که خطوط اجدادی را برای تولید مرغ های کبابی و بوقلمون دارد است و سهام parent و همچنین تخم مرغ مرغ های کبابی را از طریق عملیات خود در سراسر اروپا و ایالات متحده، و سرمایه گذاری های مشترک در اروپا، امریکای لاتین، آفریقای جنوبی و آسیا بفروش می رساند. Aviagen ، 1500 نفرا را استخدام کرده است و دارای شبکه ای برای خدمات دهی به 300 تکثیرکننده در 85 کشور است. Aviagen دارای سه برند پرورش مرغ و است که جوجه های سهام parent و grandparent را در سراسر جهان برای تولید مرغ های کبابی و همچنین CWT (یک تأمین کننده تخم مرغ آمریکایی) را تولید میکند.
Aviagen در سالهای اخیر سه مالکیت مهم را با فروش توزیع کننده Ross EPI بر مبنای Benelux، مزارع پرورش Babolna در اروپای مرکزی، و تسهیلات آمریکایی و عملیات پرورش دهنده بوقلمون BUTA بدست آورد. کارایی آن نیز از طریق معرفی محصولات جدید با افزایش مهم منتج در سهام بازار ایالات متحده افزایش یافته است. در دوره سالهای 2002 تا 2004، حجم معاملات Aviagen تا 25 درصد افزایش یافت. Aviagen تحت مالکیت Erich Wesjohann GmbH & Co. KG در آمده است که یک رهبر بازار در پرورش مرغ های تخم گذار سفید است.
The Grimaud Group در پرورش پرندگان و خرگوش و تکنولوژی ژن مربوطه برای داروسازی و کشت و صنعت تخصص دارد. The Grimaud Group با بدست آوردن مالکیت GroupHubbard در سال 2005 (که قبلاً یک پرورش دهنده اصلی ماکیان همراه با شرکت داروسازی Merial بود)، حجم معاملات خود را تا 150 میلیون یورو افزایش داد و به دومین شرکت ژنتیک پرندگان و رهبر بخش های تخصصی (جوجه مرغ های رنگی، جوجه اردک، پرندگان گینه، خرگوش، کبوتر) در جهان تبدیل شد. Grimaud ، 55 میلیون جوجه اردک یک روزه را تولید میکند که شامل 1.5 میلیون پرورش دهنده یک روزه، 30 میلیوم جوجه مادر یک روزه، 200000 پرنده گینه مادر یک روزه، و 30000 خرگوش پرورشی می باشد. این شرکت در تکثیر جهانی، از تخم در آمدن و فروش جوجه اردک های یک روزه تجاری، دارای 40 درصد سهم بازار است. Hubbard ، 50 درصد هر یک از بازارهای روسیه و سوریه، 45 درصد بازار مصر و 70 درصد بازارهای پاکستان است. Hubbard ادعا میکند که در بازارهای اروپا، آسیای میانه و آفریقا با 25 درصد سهام بازار parent آنها، دوم است. وقتی که Hubbardتولید پرندگان رنگی را آغاز کرد سهم آن به دوم سوم بازار پرورش دهنده رسید. Grimaud Group دارای 1350 کارگر در ایالات متحده، اروپا (فرانسه، لهستان، هلند) و آسیا (چین، مالزی، تایلند) است. Grimaud Group وHubbard Group واکسن تخم مرغ اصلی و تکنولوژی های ژن پرندگان را به تجارت های خود اضافه کردند. این گروه یک تجارت خانوادگی است، که 70 درصد مالکیت آن در دست فرد گریماد و خانواده اش، و 30 درصد آن در درست مؤسسات مالی است.
Cobb-Vantress تحت مالکیت Tyson Foods Inc است که بزرگترین عمل آورنده و تجار مرغ و گوشت قرمز است. Tyson ، 120000 کارگر دارد و حجم معاملات آن 26 میلیارد دلار است. Tyson رهبر بازار آمریکا در ماکیان، و دومین شرکت در گوشت خوک است. Tyson تقریباً یک پوند از هر 4 پوند مرغ، گوشت گاو، و گوشت خوک در آمریکا را تولید میکند. Tyson تنها شرکتی است که هر سه نوع پروتئین را از طریق همه کانال های توزیع اصلی می فروشد. این شرکت تولید مرغ داخلی و تولید گوشت گاو داخلی را با 26 درصد سهم در هر بازار رهبری میکند. Tyson دو جایگاه در تولید گوشت خوک و 18 درصد سهم بازار را دارد.
Hybro دارای رتبه چهارم در بازار است، و سهم بازار آن 8 درصد است. شرکت پرورش مرغ کبابی قسمتی از Euribrid را تولید میکند، که تقسیم بندی پرورش تغذیه حیوانات بین المللی و شرکت خوراک ماهی Nutreco است، که شامل Plumex نیز می باشد، که یک تأمین کننده جوجه های یک روزه و تخم مرغ است، و Hybrid دومین شرکت بزرگ پرورش بوقلمون است و Hypor دومین تأمین کننده جهانی ژنتیک خوک است. 50 درصد سود Nutreco در Hendrix Poultry Breeders در سال 2005 با سود دفتری بفروش رسید.
c) ژنتیک بوقلمون
فقط دو شرکت بین المللی پرورش بوقلمون دارای سهام بازار هستند، و هر دوی آنها با شرکت های پرورش ادغام شده اند که دارای سهام بازار بین المللی زیاد از تولیدات ژنتیک هستند. و سومین پرورش دهنده بزرگ بوقلمون بر بازار ایالات متحده متمرکز است.
Aviagen Turkeys در سال 2005 با مالکیت United Turkeys (B.U.T.)Aviagen of British از شرکت سلامتی حیوانات Merial تاسیس شد. رهبر بازار ژنتیک بوقلمون اروپا (Aviagen) با Nicholas (US) و B.U.T. دارای 350 کارگر و دو برند پرورش بوقلمون است و جوجه بوقلمون های یک روزه را به سراسر جهان ارسال می کند.
Hybrid Turkeys در کانادا بخشی از شرکت Nutreco است. Hybrid در بازار ژنتیک بوقلمون دارای رتبه دوم است و 34 درصد سهم بازار را دارا است.
Willmar Poultry Company (WPC) تقریباً یک سوم بازار پرورش بوقلمون در ایالات متحده را پوشش میدهد، که شامل شرکت های بازاریابی غذا و عمل آورنده های مستقل بوقلمون می باشد. بعضی از نام های متداول شامل این موارد است: Sara Lee Foods, Cargill Turkey Production, Farbest Farms و عمل آورنده های قراردادی مختلف.
1.2 – صنعت ژنتیک خوک
پرورش خوک هنوز تا حدودی توسط انجمن ها یا شرکت های تعاونی انجام میشود که دارای مزارع پروش خوک هستند. اما شرکت های بین المللی پرورش حیوانات بسرعت در حال افزایش سهام بازار خود هستند. یکپارچه سازی عمودی خط تولید از ژنتیک به تولید گوشت، در آمریکای شمالی بالا است و در بسیاری از کشورهای اروپایی نیز بسرعت در حال رشد است.
در خوک ها، تلقیح مصنوعی موفقیت کمتری داشته است. تولید از نطفه منجمد خوک دارای 10 درصد تعداد نوزادان کمتر در یک زایمان، و یک زایمان کمتر نسبت به نطفه های تازه است . بنابراین اغلب از خوک های نر زنده استفاده می شود، اما این روند بسرعت در حال تغییر است، تا حدودی بخاطر اینکه ریسک عفونت را کاهش دهد و تا حدودی نیز بخاطر فشار استراتژی های مالکیتی مانند "گله های بسته" است. تراکم در ژنتیک خوک خیلی پویا است. قطعی ترین میدان های نبرد جاری به نظر می رسد که دسترسی به بازارهای چین و آمریکای لاتین و همچنین بازار ژنوم خوک باشد. عملکردهای انحصاری غیر-GMOMonsanto احتمالاً فقط نقطه بالایی از توده یخ شناوری از استراتژی های مالکیتی هستند. این احتمال وجود ندارد که Monsanto در رسیدن به مزارع پرورش خوک در حق الامتیازهای پولی جهان، مانند پنبه و سویای GMO موفق شود.
Pig Improvement Company (PIC) حدود 2 میلیون حیوان پرورشی را با حجم فروش نزدیک به 400 میلیون دلار در سال به بازار عرضه میکند. PIC دارای 30 تا 40 درصد بازار در آمریکای شمالی و 11 درصد بازار اروپا است و در حدود 30 کشور دارای بیش از 1500 کارگر است. 1.6 میلیون خوک ماده پرورشی در هر سال فروخته می شوند که در 40 مزرعه پرورش داده می شوند. حاشیه فروش آن 35 درصد است. PIC به Sygen (با حجم معاملات 129 میلیون دلار) تعلق داشت تا اینکه در سال 2005 شرکت انگلیسیGenus plc با نام ABS (که مالک بزرگترین شرکت پرورش احشام در جهان است) Sygen را خریداری کرد که در ژنتیک کمیتی خوک و میگو تخصص داشت، و شرکت دختر آن (PIC) که بزرگترین شرکن پرورش خوک است.
Hypor که دومین شرکت بزرگ پرورش خوک در جهان است، هنوز بر مبنای NL به Nutreco تعلق دارد، که بزرگترین تولید کننه خوراک ماهی و خوراک ترکیبی حیوانات در اروپا است. تقسیم بندی پرورش آن (Euribrid) و نیز دومین شرکت بزرگ پرورش بوقلمون در جهان، Hybrid و چهارمین پرورش دهنده مرغ کبابی با نام Hybro را تشکیل میدهد. حجم معاملات کلی Hypor حدود 35 میلیون دلار است. Hypor تقریباً 250 کارگر دارد و در کانادا، اسپانیا و بلژیک با سهم بازار بین 20 تا 24 درصد فعالیت دارد و همچنین دارای سهم قابل توجهی در بازارهای هلند، ایتالیا، آلمان، لهستان، ژاپن، مکزیک و فیلیپین است.
شرکتی تعاونی هلندی Topigs سومین کشور بزرگ جهان در سازماندهی پرورش است و حدود 850000 خوک ماده جوان در سال تولید میکند. Topigs یک شرکت تابعه از Pigture Group Pig Breeders Co-operative است که تحت مالکیت 3000 عضو از مزارع خوک در هلند است. Pigture Group Pig Breeders Co-operativeدارای 77.5 درصد Topigs است؛ 22.5 درصد آن تحت مالکیت بزرگترین عمل آورنده گوشت تازه اروپا با نام Vion Food Group است. Pigture Group حدود 400 کارگر دارد و حجم معاملات آن 103 میلیون دلار است. در هلند، Topigs دارای سهم بازار بیش از 80 درصد است و خط مناسبی برای گوشت ران خوک در پارما دارد، و بازار ایتالیا را رهبری میکند. در سال 2006 مزارع هسته ای را در روسیه و کرواسی افتتاح کرد. تولید و توزیع مواد پرورش بر مبنای یک سیستم حق امتیاز است. Topigs ارزش زیادی برای استقلال قائل است و بنابراین ژنتیک خود را بصورت آزاد فراهم می سازد. Topigs اولین سازمان پرورش خوک در اروپا است که از لحاظ کد تکنیک های خوب برای سازمان های پرورش و تکثیر حیوانات مزرعه (Code-EFABAR) تأیید شده است (فصل 3).
سهم Monsanto در بازار ژنتیک خوک ایالات متحده در حال حاضر حدود 10 درصد است. در سال 1998، Monsanto مالکیت DeKalb را بدست آورد و در سال 2001 نیز شرکت پرورش خوک کانادایی Unipork را خریداری کرد. Monsanto یک توزیع کننده انحصاری برای خوک های نر Genepacker از JSR Genetics در انگلستان است. Monsanto دارای قرارداد مجوز با Metamorphix نیز است، که آن هم به نوبه خود به ژنوم خوک دسترسی دارد.
1.3 – صنعت ژنتیک احشام
تاکنون گاوهای مخصوص تکثیر در دست کشاورزان لبنیات باقی مانده است که نطفه گاو نرهای قوی را از شرکت های تلقیح مصنوعی خریداری میکنند. بازار جهانی برای نطفه گاوهای نر لبنی بصورت رو به رشدی توسط شرکت های کمتری کنترل می گردد. حتی زمانیکه شانس به تنهایی پرورش در مزارع و بالا رفتن قدرت گاوهای نر در جهان می گردد، بازاریابی نطفه معمولاً از طریق یک شرکت اصلی انجام میشود.
ABS Global در ایالات متحده بزرگترین شرکت ژنتیک گاوی در جهان است. ABS که در سال 1941 تاسیس شد، در سال 2005 به بخشی از Genus plc تبدیل شد. حجم معاملات Genus ، 399.7 میلیون یورو است، و ABS نیز به 49 درصد آن کمک میکند. حجم فروش ABS Global حدود 10 میلیون دوز نطفه است که در بیش از 70 کشور بفروش می رسد. در عوض، همه اعضای انجمن ملی پرورش دهندگان حیوانات در ایالات متحده 31 میلیون دوز نطفه را بصورت سالیانه به 92 کشور و به ارزش دلار به فروش می رسانند. صنعت ایالات متحده سالیانه حدود 1000 گاو نر هلشتاین را مورد آزمایش قرار میدهد، درحالیکه ABS حدود 450 گاونر هلشتاین را آزمایش میکند. قدرت بازار با میانگین افزایش قیمت نطفه در سال 2006/2005 توسط 12 درصد در بخش گوشت گاو و 10 درصد لبنیات پرداخت می گردد.
فرآیند تراکم مزرعه پیش بینی شده در اروپا یک هدف مهم برای ABS است. بازار چین (که برنامه های آگاهی عمومی باعث افزایش مصرف لبنیات می شوند) احتمالاً بازار نطفه احشام با سریع ترین رشد است. از سال 2006، ABS Global دارای یک نماینده انحصاری با نام Alta Exports International در چین است.
Alta Genetics Inc کانادا در بیش از 60 کشور فعالیت دارد، و برنامه های پرورش در ایالات متحده، اروپا و کانادا دارد. در سال 2000، Alta Genetics با HoldingKoepon در هلند ترکیب شد. Koepon مالکیت پنج مزرعه با گله های هسته ای را دارد که یک تقسیم بندی واقعی ملک و یک شرکت خدمات پرورش در هلند است. راهکار گله هسته ای با یک ادغام گر به راهکار انتخاب سنتی اضافه شد. حدود 80 گاو نر جوان آزمایش میگردند که اغلب در مرحله جنین خریداری می شوند. بخاطر ترس از بیماری های مسری، آنها در پنج کشور در اروپا و آمریکای شمالی در مناطقی با تراکم احشام کم نگهداری می شوند. Alta در ژنتیک لبنی (نژادهای هلتشاین، جرسی و براون سویس) و ژنتیک گوشت گاو کار میکند. یک برنامه جفت گیری برای جلوگیری از اثرات منفی تولید مثل بین نژادهای یکسان، مانند ورم پستان، طراحی شده است.
Semex Alliance در کانادا بیش از 6 میلیون دوز را بصورت سالیانه می فروشد و 350 گاو نر را در هر سال آزمایش میکند، و شرکت های تابعه ای در مجارستان، ایالات متحده، آفریقای جنوبی، آرژانتین و برزیل دارد. شرکت قبلی آن (Semex Canada) در سال 1973 بعنوان یک شرکت بازاریابی برای تلقیح مصنوعی کانادا تاسیس شد.
DANSIRE International A/S با مالکیت مرکز تلقیح مصنوعی دانمارک، نطفه و جنین را برای بیش از 50 کشور تأمین می کند و 450 گاو نر از چندین شرکت لبنی و پرورش گاو برای گوشت را در هر سال آزمایش میکند، و 70 درصد احشام لبنی دانمارک را تحت پوشش دارد.
2- استراتژی های مالکیتی صنعت ژنتیک احشام
2.1 – یکپارچه سازی: از ژنتیک به مزرعه تولیدی برای انشعاب
شرکت های شامل در ژنتیک یا تولید احشام به نظر می رسد که از متون استراتژی های تجارت پیروی میکند، و بصورت عمودی همه عناصر مهم را در زنجیره غذایی یکپارچه سازی میکند، تا نه تنها بر بازارهای ژنتیک سهام سلطه یابد، بلکه کل خطوط تولید را نیز کنترل کند.
الحاق مهارت ژنتیک در بین چند گونه یک راهکار تجاری جدیدتر است. یک نژاد قوی از ژن احشام جدید ایجاد شد، وقتی که در سال 2005 شرکت انگلیسی Genus plc شرکت Sygen را خریداری کرد که در زمینه ژنتیک کمیتی خوک و میگو تخصص داشت، همراه با شرکت دختر خود PIC که بزرگترین شرکت پرورش خوک در جهان است. Genus plcکه اکنون با ABS ، PIC و SyAqua ترکیب شده است، بزرگترین تجارت های ژن آبزی پروری را فراهم ساخته است. Genus plc تلاش زیادی برای رسیدن به حق امتیاز گسترده ای از ژن ها تا حیوانات کامل و یا حتی فرآورده های گوشتی انجام داده است.
شرکت آمریکایی Smithfield، 25 درصد محصولات گوشت خوک و همچنین خوک های ایالات متحده را تولید میکند. Smithfield علاوه بر زنجیره تولید خوک، فرآورده های گوشتی دیگر را نیز دارا است و در پایان سال 2006 سهمی از ACMC را نیز خریداری کرد که یک پرورش دهنده خوک انگلیسی با رشد سریع است.
یک استراتژی مشابه در مورد یکپارچه سازی خطوط تولید نیز توسط Tyson Foods Incبکار برده شده است، که بزرگترین شرکت عمل آوری گوشت است و مالک Cobb Vantressنیز است که یکی از چهار شرکت بزرگ ژنتیک مرغ های کبابی جهان است.
Nutreco, NL بزرگترین تولید کننده خوراک ماهی و غذای ترکیبی حیوانات در اروپا است، که تقسیم بندی نژاد آن (Euribrid) به میلیون یورو از 115 میلیون یورو حجم معاملات کمک میکند. ساختاربندی مجددی صورت گرفت، وقتی که Nutreco در سال 2005 ، 50 درصد سهم پرورش دهنده مرغ های تخم گذار Hendrix خود را فروخت و در سال 2006 مالک 50 درصد باقیمانده از سهام شرکت ژنتیک خوک Hypor از مشارکت اقتصادی کانادایی Investment Saskatchewan شد. منطق این معامله اینست که Nutreco ترجیح میدهد که کنترل مدیریت کاملی داشته باشد تا بتواند تجارت ژنتیک خوک بین المللی خود را توسعه دهد. Euribrid اکنون دومین شرکت بزرگ پرورش خوک Hypor در جهان را تشکیل میدهد. اخیراً به این شرکت خبر داده شده است که Euribrid قرار است در اواسط سال 2007 به Hendrix Genetics فروخته شود.
شرکت آمریکایی Monsanto با فروش خالص 7 میلیارد دلار، بیشتر بخاطر رهبری خود در دانه های اصلاح شده ژنتیکی معروف است، نه بخاطر ژن های احشام. اما با مالکیت، همکاری و سیاست های امتیازی احشام و خوک Monsanto، این شرکت در عرض چند سال ممکن است نه تنها از لحاظ گیاهان بلکه از لحاظ احشام نیز، بر بازارهای ژن نیز سلطه یابد. در سال 2004 این شرکت به همکاری انحصاری و استراتژیکی با شرکت تحقیقاتی ژنتیکی MetaMorphix وارد همکاری شد، که اینکار امکان دسترسی به کامل ترین داده های موجود در مورد ژنوم خوک را به Monsanto داد.
در نتیجه، Monsanto نتوانست یک سری عملکردها را برای حق امتیاز خوک ثبت کند. حق امتیازها بر مبنای راهکارهای ساده ای هستند، اما تا حد زیادی نیز گسترده هستند. در عملکرد 2005/015989WO، Monsanto روشهای خیلی کلی را برای پرورش و انتخاب حیوانات دو رگه با استفاده از تلقیح مصنوعی و روشهای پرورش دیگر توصیف میکند، که از قبل مورد استفاده قرار می گیرند. در یک مورد دیگر، عملکرد 2005/017204 (EP 1651777) با شکست مواجه شد که یک روش برای تشخیص ژن است (پرورش کمک کننده به ثبت امتیاز)، که حتی خوک های کلی را نیز تحت پوشش دارد. مطابق تحقیقات Greenpeace، یافته های تحلیل آزمایشگاهی 30 حیوان از 9 نژاد مختلف به این صورت بود که تقریباً همه نژادها تحت تأثیر ادعاهای حق امتیاز قرار می گیرند. آنها دارای یک ترکیب ژنتیکی هستند که مطابق خصوصیات حق امتیاز بعنوان یک نوآوری Monsanto شناخته می شود. پیش بینی مزایای این عملکردهای حق امتیاز غیر-GMO زیاد هستند. از لحاظ جهانی، گوشت خوک نسبت به گوشت های دیگر بیشتر مصرف میشود و سطوح مصرف آن خصوصاً در آسیا و آمریکای لاتین رو به افزایش است.
در سال 2007، Monsanto تکنولوژی طبقه بندی نطفه احشام را بفروش می رساند که نسبت گوساله های جنسیت مورد خواستار را از 50 به 85 درصد افزایش میدهد. Monsanto برای فروش ژنتیک Alta به نفطه احشام در ترکیب با به برنامه ای تبدیل شده است که 170 شرکت لبنی بزرگ رو به رشد در سراسر ایالات متحده، صلاحیت ژنتیکی کارایی شرکت پدر، توسط کارایی شرکت دختر در شرایط مدیریت شدید ارزیابی می کنند. سطح مشارکت با این شرکت های لبنی منبع بی نظیری از اثبات دقیق شرکت پدر ایجاد میکند. نطفه های طبقه بندی شده (یا نطفه های جنسیتی) پیش بینی می شود که تا حد زیادی بهره وری در شرکت های لبنی و مزارع پرورش گوشت گاو را افزایش دهد و همچنین فرآیند پرورش را تسریع کند. ممکن است پیش بینی گردد که Monsanto این تسریع را تحریک کند و به یک شرکت علم زندگی کنترل انحصاری اصلی تبدیل شود.
2.2 – استراتژی های تکنولوژی-مبنا
دو رگه پروری و "قفل های زیستی"
مرغ دو رگه برای اولین بار در دهه 1940 توسط هنری اِی. والیس تولید شد، که 33 امین نائب رئیس جمعهور ایالات متحده بود. هنری والیس همان روشهای پرورش را برای ماکیان اعمال کرد که از آن برای ایجاد ذرت Pioneer Hi-bred استفاده کرده بود. وقتی که دو خط متفاوت با هم ترکیب می گردند، بهره وری نوزادان آنها نیز تا حد قابل توجهی افزایش می یابد. البته این اثر در نسل بعدی از بین می رود، بطوریکه کشاورزان در تولید صنعتی مواد پرورش را برای هر نسل خریداری میکنند. در عرض مدت 10 سال، همه پرورش دهندگان ماکیان تجاری، ماکیان دو رگه پرورش میدهند. از آن پس، دو رگه پروری در پرورش خوک و آبزی پروری متداول شده است و در حال حاضر نیز در پرورش احشام در حال توسعه است.
دو رگه پروری دارای ماهیت مالکیتی نیست، بلکه اقدامات تجاری برای اعمال این اثر صورت می گیرد. شرکت Genetics (پرورش د هنده اصلی) نسل پدر جد حیوانات نهایی (مرغ های تخم گذار، مرغهای کبابی، بوقلمون، خوک های کشتاری) را پرورش میدهد. آنها خطوط خالصی را توسعه میدهند که حامل خصوصیات مورد خواستار مانند تعداد بالایی از تخم مرغ در سال، تبدیل بالای خوراک، رشد سریع، و درصد بالای گوشت می باشد. بعضی از این ویژگی ها مربوط به حیوانات نر یا ماده هستند، بطوریکه خطوط نر و خطوط ماده ایجاد شده اند. تکثیر کننده ها اولاد را دریافت میکنند و پرورش می دهند و نسل بعدی را به شرکت های تخم گذاری (مرغهای کبابی و بوقلمون)، کشاورزان تجاری، یا شرکتهای بسته بندی گوشت خوک می فروشند. در مورد ماکیان، قفل زیستی توسط اجتناب از دسترسی به حیوانات نر از یکی از خطوط خالص (معمولاً خط ماده) و برای حیوانات ماده از خط خالص دیگر (معمولاً خط نر) اعمال می گردد. قراردادهای انحصاری با تکثیرکننده ها در مورد خوک های نر و خوک های ماده ایجاد می گردد.
در آبزی پروری، ماهی آزاد دو رگه و ماهی خاردار دریایی جزو تجارت های گسترش یافته هستند. یک راهککار دو خطی مشابه با دو رگه پروری بعنوان مکانیزم زیستی برای حفاظت مالکیتی سهام پرورش میگو پیشنهاد می گردد. میگوهای pirated دارای نرخ تولید مثل خیلی پایینی هستند و یا اینکه حتی در شرایط نامساعد می میرند. عقیم سازی ژنتیکی سهام پرورش حیوانات یک استراتژی کنترل زیستی دیگر مورد بحث است.
مهندسی ژنتیک و تولید مثل غیر جنسی
مهندسی ژنتیک برای ماکیان از دهه 1980 امکانپذیر بوده است، و تولید پرندگان فرا-ژنتیکی نیز در جوجه های آزمایشگاهی متداول است، و همچنین در جوجه هایی که برای تولید دارویی تخم آنها استفاده می گردند. شرکت های ماکیان دارویی بصورت آشکار تکنولوژی خود را برای تولید خوراک به پرورش ماکیان پیشنهاد میکنند. البته PHW (از جمله شرکت تابعه Aviagen) بطور آشکار ماکیان GMO را رد میکند، درحالیکه Hendrix Genetics و Grimaud Group در مورد این موضوع ساکت مانده اند.
Origen Therapeutics مجزاسازی و کشت سلول های رویانی پرندگان را توسعه داده است و طرح هایی برای توسعه روشهای تولید ماکیان مالکیتی و جدید بر مبنای استفاده از سلول های رویانی پرندگان دارد، که اصولاً قابل مقیاس با نیازهای صنعت دنیای ماکیان هستند ... Origen معتقد است که تکنولوژی مالکیتی آنها، شرکت آنها را قادر خواهد کرد که بصورت مجازی تغییر شکل های ارزشمندی را از لحاظ تجاری بر روی پرندگان به تعداد زیاد ایجاد کند.
Avigenics Inc همچنین ماکیان GMO را نیز تولید میکند: توالی های DNA را میتوان مهندسی کرد و برای خطوط پرورش دهنده و فرا-ژنتیکی ارزشمندی به ژنوم ماکیان معرفی کرد. AviGenics در حال توسعه این تکنولوژی برای مشخص سازی خطوط مالکیتی خود (بعنوان مثال در خطوط تولید مرغ کبابی FibrGroTM Advantage) استفاده میکند. این تکنولوژی را می توان برای پرورش دهندگان ماکیان نیز ایجاد کرد. AviGenics و شرکای آن به این شیوه، میتوانند تکثیر ژنتیک مالکیتی را کنترل کنند.
کارل مارهاور از شرکت Avigenics گفت: Avigenics میتواند همه املت هایی را که در اروپا می خورند بصورت ژنتیکی تغییر دهد و ماکیان فرا-ژنتیکی را نیز پوشش دهد. این شرکت جوجه های تغییر یافته از لحاظ ژنتیکی را نیز بمدت چهار سال آخر با استفاده از فرآیندی با نام تکنولوژی پنجره سازی تولید کند، که مواد ژنتیکی را از طریق یک حفره یا پنجره در پوسته، در تخم مرغ ها وارد می سازد. تکنولوژی پنجره سازی امکان تولید سریع و مؤثر جوجه های فرا-ژنتیکی را فراهم می سازد. این شرکت 2 میلیون دلار از بخش بازرگانی ایالات متحده بخاطر تولید اولین پرنده با تولید مثل غیر جنسی دریافت کرده است.
اما همه پرندگان بصورت تصاعدی از لحاظ ژنتیکی در مقیاس تجاری تغییر داده نمی شوند: پیش بینی می شود که یک ماهی آزاد فرا-ژنتیکی با داشتن زمان کافی برای رشد در سال 2009 در ایالات متحده ایجاد گردد. با فرصت های رشد بالا، خصوصاً در شمال، یک فرآیند تراکم در آبزی پروری پیش بینی می گردد. تعداد گونه های آبزی پروری که میتوان پرورش داد در حال افزایش است. ماهی آزاد، قزل آلا، ماهی خاردار، سپر ماهی و گونه های آبزی دیگر مانند میگو و صدف خوراکی برای تولید صنعتی با پرورش متعارف توسط انتخاب و همچنین تکنولوژی زیستی سازگار شده اند.
تولید مثل غیر جنسی در گوسفند، احشام، خوک، و اسب امکان پذیر است. تأثیر آن هنوز کم است و حیوانات تولید شده بصورت غیر جنسی ممکن است با اختلالات جدی متولد شوند. البته پیش بینی می گردد که تولید مثل غیر جنسی فعالیت های صنعت ژنتیک حیوانات را، خصوصاً با توجه به تحویل نطفه به گاوهای نر و خوک های نر برتر تسریع و تشدید کند. در خوک ها (که تلقیح مصنوعی مانند احشام امکان حدود 1 میلیون اولاد را فراهم نمی سازد بلکه فقط حدود 2000 اولاد را ممکن می سازد)، تولید مثل غیر جنسی ممکن است از لحاظ اقتصادی امیدوار کننده باشد.
صنعت تکنولوژی زیستی تولید مثل غیر جنسی را بصورت یک دوقلوی ژنتیکی خیلی ساده می سازد که بصورت زمانی مجزا می گردد. هرگونه مسئله فنی و اخلاقی که این تکنولوژی ممکن است در بر داشته باشد، به کنار گذاشته شده است. از نظر هواداران، تکنولوژی تولید مثل غیر جنسی به انتشار این فرآورده های ژنتیکی کمک میکند، پرورش را تسریع میکند و بازارها را توسط تکنولوژی های حق امتیاز کنترل میکند. ترکیب فرآورده ها از خوراک های تولید شده بصورت طبیعی قابل تشخیص نیست. یکنواختی آنها فرآورده های غذایی ترکیبی را برای صنعت عمل آوری گوشت جذاب می سازد.
خوراک ترکیبی در راه رسیدن به مصرف کنندگان است: در ژانویه 2007، انجمن غذا و داروی ایالات متحده فرآورده های غذایی از حیوانات ترکیبی را تأیید کرد. دلیل اصلی این تأیید اینست که غذاهای ترکیبی از غذاهای طبیعی قابل تشخیص نیستند. همچنین، گروه کاری غذاهای جدید کمیسیون اروپا در 17 ژآنویه 2007 تصمیم گیری کرد که در اروپا حیوانات ترکیبی باید مانند غذاهای جدید دیگر در نظر گرفته شوند.
تولید مثل غیر جنسی اغلب مسائل همراه با صنعت احشام مانند تنوع زیستی و مسائل رفاه حیوان را تشدید میکند.
مشاوران سیاست، مانند اعضای نیروی کار US-EC تحقیقات تکنولوژی زیستی، نگرش مصرف کنندگان را نسبت به ریسک و مزایای آن بعنوان یک عامل کلیدی برای قابلیت قبول حیوانات ترکیبی یا تغییر داده شده بصورت ژنتیکی بررسی میکنند. قابلیت قبول عمومی پایین تاکنون دلیل اصلی بوده است که شرکت های اصلی ژنتیک ماکیان و خوک ادعا میکنند که حیوانات GMO را تولید نمی کنند.
توالی ژنوم و پرورش کمک کننده به نشانه گذار
در دسامبر 2004 ژنوم مرغ بصورت متوالی قرار داده شد؛ ژنوم احشام در 5/2004 دنبال شد. نقشه ای از ژنوم ماهی قزل آلا در مرکز تحقیقات عمومی ایالات متحده آماده شد. توالی ژنوم خوک نیز هدف اصلی یک برنامه تحقیقات سرمایه گذاری شده EU است (پرورش حیوانات قابل دوام) که در آوریل 2006 آغاز شد. پیش بینی می شود که در سال 2007 تکمیل شود. مدتی قبل از آن، بخش کشاورزی ایالات متحده 10 میلیون دلار را برای همین هدف تصویب کرده بود. یک گروه چینی-دانمارکی نیز بر روی ژنوم موغ مطالعه میکنند و Aviagen شناسایی نشانه گذارهای ژنتیکی برای خصوصیاتی طبیعی را آغاز کرد. با نمایش خطوط شجره نامه، تفاوت های اصلی منفرد را میتوان شناسایی کرد که آگاهی را در مورد آنچه ایجاد میکند که یک مرغ را از مرغ دیگر متفاوت می سازد. فراهم کننده این تکنولوژی در ژنومیک انسان طبقه بندی زنومی را با استفاده از یک پانل طراحی شده خاص با بیش از برای تعداد زیادی از نمونه های DNA مرغ ممکن می سازد. این شرکت پیش بینی میکند که به اکتشافات جدیدی در تحقیقات ژنومیک دست یابد، و از قبل بسیاری از منابع اساسی مورد نیاز را بدست آورده است (مانند ساختار جمعیت شجره نامه خوب، داده های کارایی کیفیت بالا، بانک DNA از نمونه های پرندگان، و یک تیم عالی از متخصصان تحقیق و توسعه در ژنتیک ملکولی و کمی).
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 30 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
چکیده
فشارهای رقابتی شرکت های داروسازی را واداشته اند که طرح های استراتژیکی محصول-محور موثرتری را طراحی کنند، که از مدلهای ذهنی در مورد بیماریهای فردی و نقش تصمیم گیرندگان مختلف در آنها گرفته شده اند. این صنعت با گنجینه ای از داده در سطح بیمار و سطح پزشک رونق گرفته است، اما اغلب مواقع این اطلاعات در توان کامل آن بکار گرفته نمی شود. پویایی نظام یک چارچوب عملیاتی را برای درک و تحلیل این مسئله فراهم می سازد که روابط متقابل پویاییجریان بیمار، تجویز پزشک/رفتار اتخاذ محصول، و ارزیابی راه حل های موجود برای درمان چطور بر رفتار محل فروش تأثیر می گذارد. شرکت های داروسازی توسط ارزیابی واکنش این مدل یکپارچه برای نوآوری های ممکن بازاریابی ، میتوانند طرح های استراتژیکی مقرون به صرفه تری را برای محصولات خود طراحی کنند.
مدلهای مؤثر به مدلهایی اطلاق می شوند که به تصمیم گیری بهتر کمک می کنند و مردم هر روز از این مدلها استفاده میکنند (حتی بدون اینکه از آنها آگاه باشند). آیا شما امروز برای رفتن به سر کار و برای جلوگیری از ترافیک مسیر دیگری را انتخاب کردید؟ مسیر جایگزین شما نتیجه یک شبیه سازی ذهنی بود که پیش بینی کرد که شما با یک استراتژی "راه های فرعی" می توانید سریعتر به محل کار خود برسید. آیا شما تا بحال بچه ای را سرزنش کرده آید؟ اینکار احتمالاً نتیجه یک مدل ذهنی است که اثرات مثبت بلند مدت آن بر روی رفتار آینده بچه را پیش بینی می کند. مسواک زدن، به دانشگاه رفتن، و ورزش همگی اعمالی هستند که با پیش بینی یک نتیجه مطلوب در آینده انجام داده می شوند. با اینکه مدلهای ذهنی بندرت بصورت واضح ارائه یا تحلیل می گردند، اما اغلب مواقع اساس ضمنی در فرآیند های تصمیم گیری ما هستند.
شرایط مربوط به دنیای داروسازی نیز زیاد متفاوت نیست، که استراتژی های بازاریابی بر اساس پیش بینی اثرات آنها بر روی فروش دارو، نفوذ در بازار، کیفیت مشاهده شده و غیره طراحی می گردند. این استراتژی ها اغلب فرآورده و نتیجه همکاری تیم های کارکردی هستند که با مدلهای ذهنی ضمنی و غیرمستقیم کار میکنند. اما انتقال مفهوم مدلهای ذهنی مشکل است، تحلیل یا تعیین کمیت آنها غیرممکن است، و ارزیابی آنها کار دشواری است. همچنین، آنها اغلب منجر به تصمیمات غیر مطلوبی می گردند وقتی که در طراحی استراتژی و برنامه ریزی علامت تجاری در صنعت داروسازی بکار برده می شوند، که حداکثر منفعت از مواد شیمیایی جدید (NCE) اهمیت بیشتری دارد.
مدلهای پویایی نظام نشاندهنده راه جایگزینی برای تفسیر مدلهای ذهنی از حالت ضمنی به حالت آشکار هستند، که امکان بررسی و تحلیل یک سری سوالات تجاری خاص را فراهم می سازند. بسیاری از مشتریان داروسازی ما خود را در مقابل سوالاتی مانند زیر می بینند:
ما چطور میتوانیم طرح علامت تجاری مؤثرتری را طراحی کنیم؟
- آیا ما باید بازار خود را توسعه دهیم، سهم رقبای خود را تسخیر کنیم، و یا بازارهای جدیدی ایجاد کنیم؟
- کداو بخش های کلیدی بازار برای موفقیت NCE مهم هستند؟
ما چطور می توانیم از گنجینه داده ها و دانش سازمانی در مورد نشانه های بیماری، رفتار بیمار، و اولویت های پزشک بهتر استفاده کنیم؟
- برنامه های بازاریابی ما چطور می تواند بر روی رفتار مشاهده شده این سهامداران مهم در بازارهای بیماری تأثیر بگذارد؟
- کدام دانش ضروری از پویایی محل فروش در منابع اطلاعاتی جاری ما وجود ندارد؟
ما چطور میتوانیم روش های ارزیابی تجاری موجود را بررسی کنیم؟
- نتایج پیش بینی تا چه حد احتمال دارد که متفاوت باشند؟
- کدام فرضیه های کلیدی بر مسیر فروش های پیش بینی شده NCEتأثیر می گذارند؟
ما چطور میتوانیم یک ابزار یکپارچه برای مرتبط سازی نتایج استراتژی های پیشنهاد شده بر تاثیرگذاری بر روی ارزیابی تجاری NCE طراحی کنیم؟
- آیا راهی برای ارزیابی این مسئله وجود دارد که تلاشهای بازاریابی احتمالی بر روی بازارهای بیماری تأثیر می گذارند؟
هر کدام از این سوالات منجر به درک عملیاتی بهتری از فرآیند های اساسی تأثیرگذار بر ارزیابی پیش بینی شده یک بازار علائم می گردند. مدلهای پویایی نظام از روابط آماری یا الگوریتم های رگرسیون برای بررسی فرآیند های اساسی و روابطی فراتر می روند که نتایج آینده را تعریف میکنند (رابطه بین ساختار یک نظام و رفتار برآیند آن). درک این روابط پویای کلیدی برای تصمیم گیری استراتژیکی مؤثر و تخصیص منابع در صنعت داروسازی و صنایع دیگر ضروری است.
درک ساختار یک بازار علائم به تصمیم گیرندگان اجازه میدهد تا سری استراتژی های موثرتر و بهتری را برای اعمال کردن در آن تنظیم کنند. دانستن مسیرهای درک ترکیبات منتشر شده قبلی در داده های علائم یا داده های مجزا شده بر روی همه گیرشناسی، الگوهای درمان، نگرش های پزشک، و محصولات رقابتی کافی نیست. بلکه، یک راهکار یکپارچه که اثرات این عوامل عملیاتی را ترکیب میکند که نه تنها میتواند مسیرهای فروش را برای قیاس محصولات توضیح دهد، بلکه میتواند ابزاری برای تعیین کمیت چنین سوالات پویای کلیدی مانند زیر را فراهم سازد:
در هر سال چند بیمار جدید شناسایی می گردد؟
شیوه درمان چند بیمار تغییر یافته است؟
آنها کدام داروهای قبلی را تغییر داده اند و کدام داروهای جدید را اکنون مورد استفاده قرار میدهند؟
جمعیت شناسی های متغیر بیمار و/یا همه گیرشناسی چقدر احتمال دارد که بر پویایی کلیدی بیمار تأثیر بگذارد؟
پزشکان با چه سرعتی مراحل پذیرش یک ترکیب جدید را پشت سر می گذارند؟
اهرم های بازاریابی چطور بر سرعت رخداد انتشار تأثیر می گذارند؟
ارزیابی های درمان های جاری و آینده چطور بر رفتار کلی بازار تأثیر می گذارند؟
پاسخ دادن به سوالاتی مانند اینها به درک واضحی از پویایی محل فروش و الگوی رفتار/ساختار بستگی دارد (ارتباطاتی که فراگیر هستند اما اغلب در در صنعت داروسازی مورد بررسی قرار نمی گیرند). ما برای بررسی این سوالات، یک چارچوب مبنا (اما قابل توسعه) را ایجاد کرده ایم که جنبه های پویایی جریان بیمار، استفاده از محصولات دارویی توسط پزشک، و تقاضاهای درمان مشاهده شده گزینه های موجود درمان در یک بازار بیماری را ترکیب میکند، همانطور که در شکل 1 نیز نشان داده شده است.
شکل 1- سه مؤلفه چارچوب یکپارچه برای بازارهای داروسازی
این مؤلفه ها با داده هایی از همه گیرشناسی و تنوع وسیعی از پایگاه داده های پزشک و بیمار اشغال می شوند تا از ارائه قوی پویایی یک بازار واقعی اطمینان حاصل کنند. ادغام این سه قسمت ساختاری به شکل یک مدل شبیه سازی تعیین میکند که بیماران چه داروهایی را دریافت میکنند، چه مدت زمانی تحت درمان باقی می مانند، چطور درمان های مختلف برای آنها اتخاذ می گردد، دکترها با چه سرعتی ترکیبات منتشر شده جدید، و ارزیابی درمان های موجود در محل های فروش را می پذیرند. بکارگیری این دانش در یک محیط شبیه سازی عملیاتی ابزاری را برای شرکت های داروسازی برای آزمایش اثرات نوآوری های استراتژیکی مختلف فراهم می سازد.
جریان بیمار
از یک دیدگاه تجاری، اصول عملیاتی برای محصولات دارویی بیماران را وا می دارد که استفاده از یک درمان دارویی خاص را امتحان کنند و آنرا ادامه دهند. شرکت های داروسازی اغلب داده های مربوط به تعداد نسخه های نوشته شده و/یا پر شده را بدست می آورند، چون نسخه ها را میتوان بصورت یک برآورد درآمدی برای یک داروی خاص در یک نشانه معین ترجمه کرد. ارزیابی های تجاری اولیه NCE ها اغلب از تحلیل آماری برای ایجاد نمایش های تعداد نسخه ها در یک بازار علائم در زمان استفاده میکنند. البته تقریباً اغلب مواقع روشهای پیش بینی به عوامل اساسی نمی پردازند که تعیین میکنند که نسخه ها چطور در بازار ایجاد می گردند. از یک دیدگاه عملیاتی یا سببی، بیماران نسخه ها را زمانی ایجاد می کنند که:
درمان نسخه را برای اولین بار آغاز کنند؛
شیوه درمان خود را تغییر دهند؛
پس از اینکه برای مدت زمان معینی درمان نشدند به درمان باز گردند؛
نسخه های موجود خود را بصورت دوره های دوباره پر کنند.
این فرصت های درمان نشاندهنده جریان بیماران در یک نشانه مشخص در دوره خاصی از زمان هستند. گفته مشهوری وجود دارد که می گوید تحصیل کردن در MIT مانند تلاش برای نوشیدن یک جرعه آب از لوله آب آتش نشانی است. همین اصول در محتوای داروسازی نیز صادق است، اما مربوط به جریان بیمارانی است که در محل فروش و تعدادی از بیماران اسیر شده توسط ترکیبات فردی حرکت میکنند. از لحاظ عملیاتی، حجم جریان بیماران و اختصاص آنها بین گزینه های مختلف موجود برای درمان در یک بازار اساساً تعیین میکند که حجم و سهام وابسته بیماران/نسخه ها/درآمدها با گذشت زمان تغییر میکند. از یک دیدگاه استراتژیکی، سوالات تیم های برنامه ریزی علامت تجاری به این صورت در می آید: "جریانهای مربوطه بیمار تا چه اندازه ای بزرگ است، حجم این جریان ها چطور تحت تأثیر قرار می گیرد، هر گزینه موجود برای درمان چه تعداد بیمار اختصاص داده می شود، و تعادل هزینه/منافع برای استراتژی هایی که ممکن است بر روی هر یک از پویایی ها تأثیر بگذارند چطور خواهد بود؟"
ما برای بدست آوردن این پویایی ها یک چارچوب سهم/جریان را بیان کرده ایم (شکل 2) که همه گیرشناسی، گزینه های موجود برای درمان، و متریک های ثبات/پذیرش برای ارزیابی و تحلیل رفتار بیمار در بازارهای علائم فردی را با هم ترکیب میکند. بیماریهایی که به شکل این چارچوب بصورت یکپارچه در می آیند معمولاً دارای بیماری مزمن هستند (بیماریهای طولانی بدون علاج، که فقط داروهای موقتی برای آنها وجود دارد)، گزینه های موجود درمان داروسازی را تعریف کرده اند (داده های مربوط به این مسئله که بیماران چه نوع درمانی را دریافت میکنند موجود است)، و میزان بالایی از تکان های بیمار را نشان میدهند (بیماران اغلب درمان را ادامه نمی دهند، آنرا مجدداً آغاز میکنند، و/یا درمان خود را در دوران معالجه تغییر میدهند).
شکل 2- محاسبه درآمد های بازار با استفاده از ساختار جریان مبنای بیمار
همه گیرشناسی
گزارشات همه گیرشناسی اغلب بر مفاهیم شیوع و میزان بروز بیماری متمرکز هستند. در زبان موجودی/جریان پویایی نظام، گزینه اول نشاندهنده اینست که چه زمانی بیماران در یک نقطه منفرد در زمان واقع هستند، و بنابراین شیوه یک مفهوم از موجودی است. شیوع اغلب بصورت درصدی از جمعیتی بیان می گردد که یک بیماری خاص را در نقطه معینی از زمان دارند، و یا بصورت عدد مطلقی از افراد با این شرایط بیان می گردد.
مفهوم شیوه نقطه ای را میتوان مطابق با میزان تشخیص رایج تقسیم بندی کرد، که بیماران را بصورت شناسایی شده و شناسایی نشده تقسیم بندی می کند. نمایش های همه گیرشناسی بیماری از لحاظ روش شناسی متفاوت است، بنابراین ممکن است برای درک تفاوت های پیش بینی های همه گیرشناسی به یک مثلث بندی نیاز داشته باشیم. بعضی از تحقیقات منتشر شده از تحلیل جریان پیچیده برای نشان دادن تغییرات در قسمت های جمعیت شناسی مانند سن، نژاد، و جنسیت استفاده میکنند، که میزان شیوع های مختص به یک قسمت برای پیش بینی یکپارچه شیوع بیماری اعمال می گردند.
یک مزیت متمایز مدل پویایی نظام، یکپارچگی پیش بینی ها با یک چارچوب موجودی/جریان است، که وقتی که با اطلاعات میزان مرگ و میز ترکیب می گردد این امکان را فراهم می سازد که بتوانیم جریان همه گیرشناسی وابسته را توسط تکمیل کردن تصویر مبنای همه گیرشناسی تعیین کنیم.
از لحاظ تعریفی، جریان ورودی موجودی جمعیت شایع، همان شیوع درست (تعداد بیمارانی که در دوره معینی از زمان – که معمولاً یک سال است – به یک بیماری خاص مبتلا می گردند) است. بیماران معمولاً بصورت فیزیولوژیکی به یک بیماری مزمن مبتلا می گردند قبل از اینکه تشخیص داده شود، بنابراین شیوع درست، جریان ورودی موجودی بیماران شناسایی نشده است. در نتیجه پس از دوره معینی از زمان دو اتفاق می تواند برای این بیماران بیافتد. یکی اینکه آنها ممکن است قبل از تشخیص داده شدن بمیرند، همانطور که توسط جریان خروجی مرگ های ناشی از عدم شناسایی نشان داده میشود. و یا اینکه، ممکن است بیماری آنها تشخیص داده شود و از طریق جریانی با نام شیوع شناسایی شده، وارد موجودی بیماران شناسایی شده شوند. در بیماری های مزمن، یک بیمار شناسایی شده تا آخر عمر دارای پرچم قرمز خواهد بود (بعنوان مثال در مورد اگر بیماری دیابت داشته باشند، تا آخر عمر دیابتی خواهند بود). بدون احتمال بهبود درست از بیماری، متأسفانه تنها راه برای خارج شده از موجودی بیماران شناسایی شده، مردن و خروج از نظام از طریق مرگ های ناشی از جریان خروجی شناسایی شده است.
اگرچه پیش بینی های شیوع بیماری بندرت شامل برآورد های شیوع بیماری می باشد، با اینحال این جریان های خیلی مهم را میتوان با داده های مرگ و میر مختص به بیماری به آسانی بصورت معکوس محاسبه کرد. حسابداری عملیاتی راهکار پویایی نظام بدین معناست که اگر یک موجودی (مانند بیماران شناسایی شده) نسبت به مقدار پیش بینی شده 20,000 افزایش داشته باشد، جریان ورودی تراکمی (شیوع شناسایی شده) باید از جریان خروجی تراکمی (مرگ های ناشی از شناسایی) تا 20,000 بیشتر از قالب زمانی تجاوز کرده باشد. این محاسبات شیوع حتی برای یک مدل جریان مبنای بیمار، اغلب یک خروجی دقیق هستند.
پذیرش و پایداری
پذیرش و پایداری، اصطلاحات پرکاربردی در صنعت داروسازی هستند، که بعضی اوقات بجای هم و اغلب نیز بصورت ناسازگار بکار برده می شوند. بطور کلی، این واژه ها به معنای "انحرافاتی" هستند که در هنگام تلاش برای ترجمه همه گیرشناسی بصورت دلارهای درآمد رخ میدهند. البته یک تمایز روانشناختی و پویایی مهم بین پذیرش و پایداری وجود دارد که تحلیل های ایستا اغلب آنرا نادیده می گیرند.
ساختار موجودی/جریان به تعاریف دقیقی بستگی دارد و ابهام مربوط به یک اصطلاح پکپارچه پذیرش/پایداری نیازمند توضیح است. پذیرش یک سنجش مداوم از حجم درمان است که یک بیمار درمان شده در واقع از آن در مقابل مقدار تجویز شده استفاده میکند. بعنوان مثال، یک بیمار دیابتی که هر 10 روز 5 قرص از یک داروی تجویز شده را بعنوان یک درمان "یک قرص در هر روز" می خورد، دارای میزان پذیرش 50 درصدی است. میزان پذیرش 50 درصدی، درآمد های دارویی پیش بینی شده را به نصف می رساند، چون مقدار داروهای تجویز شده برای یک ماه در 60 روز مصرف می شوند. بعبارت دیگر، پذیرش مربوط به بیماران درمان شده ای است که هنوز ایجاد درآمد می کنند (اگرچه با میزان کمتر) و میزان پذیرش درست را می توان از تحلیل پایگاه داده های بیماران طولی تعیین کرد.
واژه پایداری نشاندهنده میانگین زمانی است که یک بیمار استفاده از یک داروی خاص را ادامه می دهد، و شامل دو پویایی متفاوت است: تغییر دارو و یا عدم ادامه کلی درمان. در مورد گزینه دوم، مدل مفهومی از بیماران غیر پایدار (یا غیر مزمن) را معرفی میکند: بیمارانی که دیگر هیچ شکل دیگری از داروی تجویز شده را استفاده نمی کنند.
پویایی مربوط به بیماران غیرپایدار در بسیاری از علائم مزمن مهم است و بسیاری از شرکت ها بر عدم ادامه درمان بیماران متمرکز هستند. البته جریان نامگذاری شده با نام "آغاز مجدد درمان" اغلب نادیده گرفته می شود اما از لحاظ پویایی اهمیت زیادی دارد. اگر همه بیماران درمان خود را ادامه ندهند، موجودی بیماران غیرپایدار با گذشت زمان افزایش می یابد. در حقیقت، برای اینکه توزیع سهام با گذشت زمان پیوسته ثابت باشد (موقعیتی با نام حالت پایدار)، حجم جریان های "عدم ادامه درمان" و "آغاز مجدد درمان" باید با هم برابر باشند. جریان عدم ادامه درمان با توجه به میزان نسبی تغییر درمان در مقابل عدم ادامه درمان، اغلب نشاندهنده فرصت بزرگی برای تسخیر بیماران است، وقتی که آنها به درمان خود باز می گردند.
از لحاظ تعریفی، پذیرش درست باید فقط برای موجودی بیماران درمان شده جاری اعمال گردد، چون ساختار پویا بطور واضح مسئول بیماران غیرپایدار بوده است که هیچ دارویی مصرف نمی کنند. اکنون متغیرهای کمکی و رابط ها را میتوان با نمودار موجودی/جریان ترکیب کرد. متغیرهای کمکی مربوط به میانگین هزینه سالیانه درمان و متریک پذیرش درست، امکان محاسبه آسان درآمد های بازار را فراهم می سازند. البته بیاد داشته باشید که مدل شبیه سازی محدود به میانگین های سالیانه نیست، و در واقع درآمد ها را بصورت ماهیانه (و یا حتی هفتگی) بر اساس پویایی نظام محاسبه می کند.
تعیین تفاوت های عملیاتی بین پذیرش بیمار در مقابل پایداری درمان اغلب به شناسایی اهرم های استراتژیکی کلیدی برای شرکت های داروسازی کمک میکند. در مواردی که بیماران درمان خود را ادامه می دهند اما همه مقدار داروی لازم را مصرف نمی کنند، میتواند نشاندهنده یک استراتژی برنامه پذیرش باشد که برای پیگیری پذیرش بیماران و اجرای برنامه های بازاریابی طراحی شده است که این متریک را افزایش می دهند. برعکس، شناسایی میزان پایداری درست پایین نشاندهنده استراتژی است که برای دور نگه داشتن بیماران از عدم ادامه کلی درمان طراحی شده است.
تقسیم بندی
بخش نهایی این ساختار، جداسازی بیماران درمان شده جاری بصورت طبقات مختلف است (مانند سن، جنسیت، شدت بیماری و نحوه درمان). نرم افزار شبیه سازی جاری میتواند به آسانی این فرآیند تقسیم بندی را در دامنه وسیعی از ابعاد انجام دهد، و گنجینه داده ها در صنعت داروسازی را میتوان برای پشتیبانی از این تلاش ها مورد استفاده قرار داد. البته از یک دیدگاه پویا، جداسازی کلیدی مربوط به شکل های مختلف گزینه های موجود برای درمان است. این گسترش مدل:
بیماران را مطابق با سری تعریف شده ای از گزینه های موجود برای درمان طبقه بندی و پیگری می کند.
مقدار پویایی تغییر درمان را تعیین میکند که اغلب محرک اصلی عملکرد بازار است.
درآمد های دارویی فردی خاص را برای یک علائم خاص پیش بینی میکند.
برای شامل سازی گزینه های موجود برای درمان، سری تعریف شده ای از درمان های موجود و خط لوله (از جمله ترکیبات ممکن) را باید بیان کرد. ما پی برده ایم که مفهوم یک سری رقابتی انحصاری متقابل و فراگیر جمعی (MECE) واضح ترین و بهترین راه برای طبقه بندی گزینه های درمان را فراهم می سازد. MECE بدین معناست که سری گزینه های درمان بطور کامل طیف گزینه های ممکن درمان را می پوشاند، اما به بیماران اجازه نمی دهد که بصورت همزمان بیش از یک گزینه درمان داشته باشند.
انتخاب های MECE بخاطر تعدادی از دلایل مهم هستند، چون آنها:
چارچوبی را برای جمع آوری و تحلیل داده های پایدار فراهم می سازد.
از دو بار محاسبه بیماران اجتناب میکند (که مشکلی است که اغلب تلاش های پیش بینی را دچار زحمت می سازد).
تمرین واقعی را توسط در نظر گرفتن ترکیبات درمان بعنوان گزینه های درمان فردی نشان میدهد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 23 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
مقدمه
کنترل داخلی از نظر حسابرسان مستقل نیز حائز اهمیت بسیاری میباشد. زیرا حدود، نوع و اجرای کنترلهای داخلی بیش از هر موضوع دیگر، در تعیین روشهای حسابرسی و حجم رسیدگیهای حسابرس موثر میباشد و حسابرس مستقل پس از بررسی چگونگی کنترلهای داخلی میتواند نسبت به گستردگی رسیدگیها جهت اظهار نظر نسبت به گزارشهای مالی تصمیم لازم را اتخاذ نماید.
مدیران همواره در تلاشند که بهترین کنترلهای داخلی را در سازمان خود مستقر کنند؛ چون میدانند که در نبود سیستم کنترل داخلی اثربخش، تحقق رسالت اصلی سازمان و کمینه کردن رویدادهای غیرمنتظره بسیار مشکل خواهد بود. از طرفی وجود این کنترلهای داخلی باعث افزایش کارایی، کاهش ریسک از دست دادن داراییها و دستیابی به اطمینان معقول از اعتمادپذیری صورتهای مالی و رعایت قوانین و مقرارت خواهد شد (محمدی، 1387).
کنترل داخلی، یک رویداد نیست، بلکه مجموعهای از عملیات و فعالیتها بر پایه ستانده است. کنترل داخلی باید بهعنوان جزء لازم هر سامانهای شناسایی شود که مدیریت برای تنظیم و راهنمایی آن فعالیتها بهکار میگیرد، نه بهعنوان یک سامانه جداگانه در درون یک دستگاه اجرایی (COSO, 1992). با این مفهوم کنترل داخلی، کنترل مدیریت است که در درون یک واحد بهعنوان بخشی از زیرساخت کنترل مدیریت بهوجود میآید تا به مدیران در انجام کار یک واحد و دستیابی به هدفهای آن بر یک پایه و اساس مداوم کمک کند؛ لذا عاملی کلیدی در کمک برای دستیابی به هدف و کمینه کردن مشکلات اجرای مناسب کنترل داخلی است. کنترل داخلی جزء جداییناپذیر در اداره امور سازمان است که باعث فراهم شدن اطمینان منطقی در دستیابی سازمان به هدفهایش میشود (کرباسی یزدی، 1384).
کنترلهای داخلی بخش مهمی از اداره یک سازمان است که شامل طرحها، شیوهها و روشهای اجراشدنی برای دستیابی به وظیفهها، هدفها و مقاصد و بهعبارت دیگر پشتیبانی از مدیریت بر مبنای عملکرد است و نیز بهعنوان اولین خط دفاعی در حفاظت از داراییها، پیشگیری، کشف خطاها و تقلب بهکار میرود. مسئولیت پیشگیری و کشف تقلب و اشتباه در بخش عمومی بر عهده مدیران است. مدیران با استقرار کنترل داخلی و بهکارگیری پیوسته سیستمهای مناسب حسابداری، این مسئولیت را ایفا خواهند کرد و از آنجا که عملیات سازمانهای بخش عمومی متفاوت از یکدیگر است، لذا استقرار کنترلهای داخلی یکسان برای کلیه سازمانها و دستگاههای بخش عمومی مقدور نیست. استقرار کنترلهای خاص در هر سیستم به عواملی چون اندازه، نوع عملیات و هدفهای سازمانی که سیستم برای آن طراحی شده است، بستگی دارد (محمدی، 1387).
از طرفی پیشرفت سریع در فناوری اطلاعات، ضرورت بهنگامسازی راهنماییهای کنترل داخلی در رابطه با سامانههای نوین رایانهای را ایجاد میکند؛ لذا مدیران نیز برای اطمینان از این که فعالیتها در کنترل بوده و اثربخش هستند، باید در صورت لزوم بِروز شوند.
البته کنترل داخلی نمیتواند موفقیت یک واحد اقتصادی یا حتّی تداوم حیات آن را تضمین کند. حتی اثربخشترین سیستم کنترل داخلی، تنها میتواند به واحد اقتصادی کمک کند تا به اهداف تجاری اساسی دست یابد.کنترل داخلی اثربخش میتواند مدیریت را به اطلاعاتی دربارة پیشرفت یا عدم پیشرفت در راستای تحقق اهداف مجهز کند، امّا نمیتواند رویدادها یا پدیدههای غیر قابل کنترل مانند سیاستها یا برنامه های دولت، اقدامات رقبا یا شرایط اقتصادی را تغییر دهد. ولی برای دستیابی به اکثر اهداف مهم، بکارگیری کنترلهای داخلی گریز ناپذیر است. به همین جهت، تقاضا برای سیستمهای بهتر و برتر کنترل داخلی و گزارش عملکرد آنها بطور مدام رو به افزایش است. با دقت نظر بیشتر میتوان دریافت که کنترل داخلی ابزاری مفید برای حل مشکلات بالقوه است. کنترلهای داخلی تنها به حسابداری و امور مالی محدود نمیشود بلکه تمام واحد و فعالیتهای آن را شامل میشود.
کنترل های داخلی
برداشت افراد از اصطلاح کنترل داخلی متفاوت است. این امر باعث سردرگمی بازرگانان، قانونگذاران، تدوینکنندگان مقررات و دیگران را به دنبال داشته است. این برداشتهای ناهمگون و انتظارات متفاوت، مشکلاتی را برای واحدهای اقتصادی بهبار میآورد. چنانچه در قوانین، مقررات یا دستورالعملها واژه «کنترل داخلی» بهکار میرود بی آنکه تعریفی صریح و روشن از آن آورده شود آنگاه بر دامنه مشکلات افزوده میشود.
تعریف کنترل داخلی
کنترل داخلی فرایندی بنیادی و پویاست که خود را بهطور مداوم با تغییرات رو در روی سازمان هماهنگ و منطبق میسازد. مدیریت و کارکنان در همه سطوح مجبور و ملزم به ارتباط با این فرایند هستند تا ریسکها را شناسایی و اطمینان معقولی از دستیابی به رسالت سازمان و هدفهای کلی آن کسب کنند. پس کنترلهای داخلی مجموعه اقداماتی است که مدیران برای تامین اطمینان نسبی از اجرای صحیح امور و مطابقت آن با مقررات و سیاستهای وضعشده انجام میدهند تا کارایی و سودمندی عملیات را بالا برده و به هدفهای از قبل تعیین شده دست یابند (محمدی،1387). بهعبارت دیگر، کنترلهای داخلی شامل طرح سازمان و تمامی رویههای هماهنگ پذیرفتهشده در یک سازمان است که برای حفاظت از داراییها، رسیدگی به درستی و اتکاپذیری دادههای حسابداری، ارتقای کارامدی عملیات و تشویق جهت پیروی از رویههای مدیریتی تجویز شده است.
کنترل داخلی، یک رویداد یا وضعیت خاص نیست، بلکه مجموعهای از اقدامات متوالی و فراگیر است که به همه فعالیتهای سازمان نفوذ و تسری پیدا میکند. این اقدامات در گستره عملیات یک سازمان و به شکلی مستمر روی میدهد. آنها در مسیری که مدیریت سازمان را اداره میکند و پیش میبرد، بهصورتی فراگیر و جداییناپذیر از آن وجود دارند.
کنترل داخلی باید درونی و اصلی باشد، نه بیرونی و مجزا. با درونی و نهادی کردن آن، کنترل داخلی به عنوان عاملی اصلی و جداییناپذیر از فرایند اساسی مدیریت در امور برنامهریزی، اجرا و نظارت در خواهد آمد. مسئولیت یک کنترل داخلی خوب بر عهده مدیران است. مدیریت هدفها را یکپارچه میکند، فعالیتها و سازوکارهای کنترلی را در جای خود جایگذاری و کنترل را نظارت و ارزیابی میکند. بنابراین کنترل داخلی ابزاری برای مدیریت و بهطور مستقیم مرتبط با هدفهای سازمان است. با اینکه مدیریت رکن اصلی کنترل داخلی است، اما همه کارکنان سازمان نقشهای مهمی در ایجاد واجرای آن دارند. کارکنان افرادی هستند که کنترلهای داخلی را به اجرا در میآورند؛ پس سیستم کنترل داخلی زمانی در بخش عمومی میتواند اثربخش باشد که در استقرار آن به رفتار اخلاقی و شایستگیهای فنی کارکنان توجه شود. بنابراین دستیابی به کنترل داخلی مناسب، مستلزم وجود کارکنان متعهد و درستکار و دارای ارزشهای اخلاقی قوی است.
کنترل داخلی فرآیندی است که به منظور کسب اطمینان معقول(نسبی) از تحقق اهدافی که توسط هیئت مدیره، مدیریت و سایر کارکنان یک واحد اقتصادی برقرار میشود، اطلاق میگردد. این اهداف به پنچ گروه زیر دستهبندی میشوند:
1. اثربخشی و کارآیی عملیات
2. قابلیت اعتماد گزارشدهی مالی
3. رعایت قوانین و مقررات مربوط
4. تشویق کارکنان به رعایت رویههای واحد تجاری و سنجش میزان رعایت رویهها
5. حفاظت داراییها در برابر ضایع شدن، سوءاستفاده و تقلب.
این تعریف مفاهیم ذیل را به همراه دارد :
کنترل داخلی یک فرآیند است. کنترل داخلی، خود هدف و غایت نیست بلکه ابزاری برای دستیابی به اهداف است.
کنترل داخلی بهدست کارکنان واحد اقتصادی طراحی و اجراء میشود. کنترل داخلی فقط آمیزهای بیروح از فرمها و دستورالعملها نیست، بلکه مشارکت تمامی کارکنان واحد اقتصادی را میطلبد.
از کنترل داخلی تنها انتظار میرود که برای مدیریت و هیئت مدیره واحد اقتصادی، اطمینانی معقول فراهم آورد نه اطمینانی مطلق.
هدف کنترل داخلی، دست یافتن به اهداف است، اهدافی که در یک یا چند گروه متمایز و در عین حال شبیه بههم قرار میگیرند.
این تعریف از کنترل داخلی، به دلیل اینکه به زیر مجموعههای کنترل داخلی نیز توجه دارد، کلّی و فراگیر است. برای مثال، در صورت تمایل میتوان جداگانه برکنترلهای حاکم بر گزارشدهی مالی یا کنترلهای حاکم بر رعایت قوانین و مقررات، تمرکز کرد.
با استناد به این تعریف میتوان اثر بخشی کنترل داخلی را به صورت زیر تعریف کرد :
کنترل داخلی در صورتی اثربخش تلقی میشود که هیئت مدیره و مدیریت از موارد زیر اطمینان معقول داشته باشند:
• * آگاهی از میزان دستیابی به اهداف عملیاتی واحد اقتصادی
• * تهیه صورتهای مالی قابل اعتماد
• * رعایت قوانین و مقررات مربوط
هرچند کنترل داخلی یک فرآیند است، امّا اثربخشی آن، وضعیتی از این فرآیند در یک مقطع یا مقاطعی از زمان است.
بهطور خلاصه، ساختار کنترلهای داخلی شامل کلیه اقداماتی است که به عمل میآید تا مدیریت اطمینان یابد هر چیزی به گونهای که باید، عمل میکند.
انواع کنترلهای داخلی
1- کنترلهای داخلی عملیاتی (اداری )
کنترلهایی هستند که بر صورتهای مالی تأثیری ندارند یا تأثیر اندکی دارند و بهطور مستقیم مورد توجه حسابرسان مستقل قرار نمیگیرند. این کنترلها بهمنظور دستیابی به اهدافی چون کارآیی و سودمندی عملیات و رعایت رویههای مورد نظر مدیریت در تمام قسمتها و دوایر واحد تجاری استقرار مییابند.
2- کنترلهای داخلی حسابداری (مالی)
کنترلهایی هستند که مستقیماً بر قابلیت اتکای مدارک حسابداری و صورتهای مالی اثر دارند و بهمنظور دستیابی به اهدافی چون حفاظت داراییها، قابلیت اتکای مدارک حسابداری و تهیه صورتهای مالی قابل اطمینان استقرار مییابند.
انواع کنترلهای داخلی حسابداری (مالی)
۱ - کنترل پایه (اولیه) :
حداقل کنترلهای داخلی لازم جهت اطمینان از ثبت صحیح و کامل فعالیتهای واحد تجاری مانند: مشاهده عینی دارائیهای ثابت، بررسی اجمالی گردش حساب بهمنظور تعیین اقلام غیر عادی، تهیه و تنظیم صورت مغایرت بانکی یا رفع مغایرت، تهیه و تنظیم تراز آزمایشی.
۲ - کنترلهای انظباطی(ثانویه) :
کنترلهایی که جهت اطمینان از حسن اجرای کنترلهای داخلی پایه و حفاظت از اموال و داراییهای واحد تجاری صورت میگیرد.
کنترلهای انظباطی در شرکتهایی مستقر میگردند که حجم فعالیت آنها گسترده میباشد.
کنترلهای انظباطی خود به سه دسته زیر تقسیم میشوند:
الف) کنترلهای سرپرستی: بهمنظور حصول اطمینان از حسن اجرای کنترلهای پایه صورت میگیرد.
ب) کنترلهای حفاظتی: بهمنظور استفاده صحیح از داراییها و حفاظت از آنها به کار گرفته میشود تا از وارد آمدن خسارت یا سوءاستفاده از آنها جلوگیری شود.
ج) کنترلهای تفکیک وظایف: تفکیک وظایف و مسئولیتها بین کارکنان به نحوی که هیچ فردی مسئولیت انجام و ثبت یک معامله را از ابتدا تا انتها بهعهده نداشته باشد. به طور کلی،کنترل و نظارت هر فرد(قسمت) توسط فرد (قسمت) دیگر.
ابزارهای دستیابی به کنترلهای داخلی
از آنجائیکه عملیات هر واحد تجاری متفاوت از واحدهای تجاری دیگر است، لذا استقرار کنترلهای داخلی یکسان برای کلیه واحدهای تجاری مقدور نمیباشد. استقرار کنترلهای خاص در هر سیستم به عواملی چون اندازه، نوع عملیات و هدفهای سازمانی که سیستم برای آن طراحی شده است، بستگی دارد.
ویژگیهای محیط فعالیتهای از نوع دولتی
هیأت تدوین استاندارهای حسابداری دولتی (GASB)، در بیانیة مفهومی
شماره یک خود اعلام نموده است که محیط فعالیتهای از نوع دولتی
(غیر انتفاعی) مؤسسات بزرگ بخش عمومی نظیر دولت و شهرداریها، تحت تأثیر ویژگیهای مهمی به شرح زیر میباشند.
1- ویژگیهای اصلی (ساختاری و خدماتی) شامل:
الف- شکل نمایندگی دولت و تفکیک یا توزیع قدرت (تفکیک قوا)
ب- سیستم اداره امور حکومت (فدرال یا متمرکز)
ج- رابطه پرداختکنندگان مالیات یا عوارض نسبت به خدمات دریافتی
2- ویژگیهای کنترلی متأثیر از ساختار دولت شامل:
الف- بودجه به عنوان بیانیه سیاستهای عمومی و مقاصد مالی و روشی جهت اعمال کنترل
ب- استفاده از سیستم حسابداری حسابهای مستقل برای اهداف کنترلی
3- سایر ویژگیها شامل:
الف- وجود افتراق بین سازمانها به رغم وجوه تشابه در طراحی
ب- سرمایه گذاری در خور ملاحظه در دارایهای سرمایهای که درآمد تولید نمیکنند.
ج- طبع و ماهیت فرایند سیاسی
بیانیه مفهومی شماره یک هیأت مشورتی استانداردهای حسابداری دولت فدرال (FASAB) 4مصوب سال 1993 نیز ویژگیهای منحصر به فردمحیطی دولت را به شرح خلاصه زیر بیان نموده است.
1- اقتدار و حاکمیت: حکومت مرکزی به عنوان سیستمی عمل میکند که شهروندان از طریق آن، حاکمیت خود را اعمال مینمایند. حکومت مرکزی با تدوین قوانین و مقررات و وضع مالیات، سطوح مختلف اقتصادی ملی و جامعه را تحت کنترل قرار میدهد.
2- تفکیک قوا: به منظور جلوگیری از سوء استفاده احتمالی از قدرت حکومت مرکزی، قدرت بین سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه توزیع و تفکیک گردیده است و از طریق مکانیزم توازن و کنترل هر یک از قوا توسط قوای دیگر کنترل میشود.
3- سیستم حکومت مرکزی: این سیستم از سه سطح دولت مرکزی، ایالتی و محلی تشکیل میشود و این امر، پاسخگویی دقیق به بسیاری از برنامهها را مشکل میکند.
4- مسئولیت تأمین امنیت و رفاه عمومی: تأمین امنیت و رفاه عمومی از وظایف منحصر به فرد دولت محسوب گردیده و در این مورد مسئولیت پاسخگویی دارد.
5- قدرت اخذ مالیات، استقراض و انتشار پول: دولت مرکزی دارای قدرت دسترسی منحصر به فرد به منابع مالی است و میتواند مالیات وضع کند، وام بگیرد و پول منتشر نماید.
6- نفوذ گروههای سازمان یافته (فرایند سیاسی):ارزیابی یا بررسی تأثیر گذاری سیاستهای اعمال شدة دولت مرکزی توسط افراد مشکل است. بنابراین افراد به سزماندهی گروهی روی آورده و گروههای بزرگ و کوچک تشکیل میدهند. بسیاری از مقامات رسمی منتخب و منتصب دولت مرکزی و گروههائی که این افراد به آنها پاسخگو میباشند، به اطلاعاتی در مورد هر یک از برنامهها، وظایف یا فعالیتهای دولت علاقمندند.
7- سیستم سیاسی در برابر بازارهای رقابتی: پرداخت مالیات توسط شهروندان به صورت اجباری و غیرداوطلبانه و بر اساس مصرف، ثروت یا درآمد، صورت میگیرد.تصمیمگیری در مورد خدمات عمومی که ارائه میشود، تصمیمی جمعی است که از طریق سیاسی اتخاذ میشود، از این رو شهروندان اختیار کمی در انتخاب نوع و میزان خدمات عمومی که پول برای آن پرداخت میکنند دارند. به دلیل فقدان یک بازار رقابتی اندازهگیری کمیت و کیفیت خدمات ارائه شده توسط دولت، مشکل است و اندازه گیری ارزش افزوده ناشی از اجرای برنامههای دولتی به رفاه اجتماعی از طریق معیارهای متداول نظیر سود خالص امکانپذیر نمیباشد.
8- داراییها: در بخش خصوصی، انتظار میرود که دارایها دارای منافعی بیش از مخارج آن باشد. در این بخش منافع در قالب جریانات نقدی ورودی اندازهگیری میشود و به همین دلیل دارایها تحصیل میشوند که انتظار ورود جریانهای نقدی آن بیش از هزینههای تحصیل آن باشد. در بخش دولتی و عمومی منافع مورد انتظار اغلب جریانهای نقدی ورودی نیست بلکه خدمات مورد انتظار و قابل ارائه توسط دارائی به عموم مردم میباشد.
9- مسئولیت در برابر رسانههای خبری: رسانههای خبری بر فعالیتهای دولت مرکزی نظارت دارند و دولت هم چنین نظارتی را تشویق میکند. به دلیل اینکه قدرت دولت نهایتاً از مردم سرچشمه میگیرد. دولت مسئولیت ویژهای برای افشای فعالیتهای خود به شهروندان و مالیات دهندگان و پاسخگویی به آنان دارد.
10- اهمیت بودجه: بودجه ابزار فرایند سیاسی در دستیابی به توافق درباره اهداف و تخصیص منابع در بین اولویتهای گوناگون بوده و سیستمی برای کنترل مخارج فراهم میآورد.
11- نیاز به ساز و کارهای کنترلی ویژه: به دلیل نبود محدودیتهای خارجی، پیشبینی سازوکارهای کنترلی ویژه نظیر محدودیتهای سیاسی و پاسخگویی مقرر از طریق انتخابات منظم، تفکیک قوا و سایر پاسخگویی های مقرر در قانون اساسی.
مسئولیت پاسخگویی
نگاهی اجمالی به ویژگیهای محیط فعالیتهای غیر انتفاعی دولت و سازمانهای بزرگ عمومی، نقش برجستة برخی از این ویژگیها را در پیدایش مفهوم «مسئولیت پاسخگویی عمومی»7 در سیستمهای حکومتی مبتنی بر مردم سالاری، روشن مینماید. در این نوع حکومتها که اساس آن بر پایه تکیر قطبهای قدرت شکل میگیرد، کانون یکپارچه و متمرکز قدرت به حوضچههای متعددی تقسیم و به هریک از آنان سهی تفویض میشود. پیشبینی قوای سهگانه در قوانین اساسی این قبیل کشورها و تفکیک اختیارات و مسئولیتهای قوای مقننه، مجریه و قضائیه و تأکید بر سازوکارهائی که بتواند از طریق توازن و کنترل، روابط بین قوا را تنظیم نماید، از مصادیق تکثیر قدرت در ساختار سیاسی این قبیل جوامع میباشد.
شراکت در قدرت سیاسی، معادل و مساوی با «پاسخگو بودن» است. به همین دلیل هیچ نهادی را در گردونه سیاسی قدرت نمیتوان به بازی گرفت، مگر آنکه متناسب با سهمی که از قدرت به او تفویض میشود، در قبال صاحبان حق، مسئولیت پاسخگویی داشته باشد. بنابراین قدرت در اینگونه نظامهای سیاسی از خصلتی دو سویه برخوردار است، بدین معنی که از یک سو به نظارت برنهاد یا نهادهای دیگر میپردازد و از سوی دیگر خود نظارتپذیر بوده و تحت نگاه و نظر نهادی هم عرض و یا مردم به عنوان صاحبان اصلی قدرت، در معرض داوری است. قوه مقننه که یکی از کانونهای رسمی قدرت در ساختار سیاسی است، به لحاظ شرح وظایفی که قانون اساسی برایش تعیین نموده است. علاوه بر قانونگذاری شأنی نظارتی اشته و به طریق مقتضی بر عملکرد قوه مجریه نظارتی دائمی دارد. قوه مقننه در ین حال که از ویژگی نظارتگری برخوردار است، به لحاظ آنکه در برابر افکار عمومی مسئول است و تحت نظارت مستمر و دائمی مردم قرار دارد، ویژگی نظارتپذیری هم دارد. به اعتقاد صاحب نظران سیاسی، خصلت دوگانه نظارتگری و نظارت پذیری قدرت درجوامع مردم سالار، ضمن تضمین توانمندی کانونهای قدرت، ایمنی آنها را نیز تضمین مینماید، به عنوان مثال، قوه مجریه بودجه سالانه خود را تنظیم و جهت رسیدگی و تصویب به قوه مقننه تقدیم مینماید. قوه مقننه پس از رسیدگی و تصویب بودجه، به دولت اجازه میدهد، درآمد و سایر منابع تأمین اعتبار را بر اساس مجوزهای قانونی تحصیل و مخارج را با رعایت قوانین و مقررات و در حدود اعتبارات مصوب پرداخت نماید. در این حالت، قوه مجریه در مورد تحصیل درآمدها و پرداخت مخارج منطبق با قوانین و مقررات و محدودیتهای تعیین شده، در مقابل قوه مقننه و هر دو قوه در مقابل مردم مسئولیت پاسخگویی دارند.
مفهوم مسئولیت پاسخگویی که سابقه حیاتش همپای حیات نظامهای سیاسی مردم سالار ایت، ریشه در فلسفه سیاسی داشته و مفهوم امروزین آن بر ارکانی نظیر پذیرش «حق دانستن حقایق» و «حق پاسخ خواهی» برای مردم، استوار است. در جوامع دارای نظامهای سیاسی مردم سالار، مردم از طریق انتخابات قدرت قانونی خود را به نمایندگان خویش تفویض مینمایند، لیکن حق پاسخ خواهی و دانستن حقایق را برای خود محفوظ میدارند. در این قبیل جوامع، مقامات منتخب در قبال اعمالی که انجام میدهند، در برابر شهروندان مسئولیت پاسخگویی دارند و شهروندان نیز به عنوان صاحبان حق، حقایق را در مورد اعمال مسئولین و بر مبنای حق طبیعی «دانستن و پاسخخواهی» به صورت علنی و مستقیم و یا از طریق نمایندگان قانونی خود، پیگیری و مطالبه مینمایند. در فرایند مسئولیت پاسخگویی هر دو طرف «پاسخگو» و «پاسخخواه» با استفاده از ابزارهای مناسب، در ایفای این مسئولیت و ارزیابی آن، مشارکت میکنند.
ویژگیهای ساختاری و خدماتی محیط فعالیتهای از نوع دولتی یا غیر انتفاعی، از دلایل برجسته شدن نقش مفهوم مسئولیت پاسخگویی عمومی در نظام حسابداری و گزارشگری مالی و سایر اجزای سیستم کنترل داخلی بخش عمومی میباشد. یکی از این ویژگیها، شکل نمایندگی دولت و تفکیک قوا بود که به اجمال مورد بحث قرار گرفت. هیأت تدوین استانداردهای حسابداری دولیت، رابطه پرداختکنندگان مالیات و خدمات دریافتی آنان را به عنوان یکی دیگر از ویژگیهای ساختای و خدماتی محیط فعالیتهای غیر بازرگانی، در پیدایش مفهوم مسئولیت پاسخگویی و نقش با اهمیت آن، در سیستم حسابداری و کنترلهای داخلی به دلایل مشروحه زیر، مؤثر دانسته است8.
الف- پرداختکنندگان مالیات به صورت داوطلبانه در تأمین منابع مالی مشارکت نمیکنند، آنها نمیتوانند بین پرداخت یا عدم پرداخت مالیات یکی را انتخاب کنند، حتی اگر هیچگونه استفادهای از خدمات ارائه شده ننمایند.
ب- مبلغ مالیات پرداختی، به میزان درآمد و ارزش دارییهای افراد بستگی دارد، بنابراین مالیات بر اساس میل مالیات دهنده و در قبال خدمات خاص دولت پرداخت نمیشود.
ج- هیچگونه رابطه مبادلهای بین منابع مالی فراهم شده و خدماتی که ارائه شده است، وجود ندارد. رابطه تطابق که به صورت معمول بین منابع مالی تأمین شده و خدمات ارائه شده وجود دارد، صرفاً یک رابطه زمانی است (هر دو در یک سال مالی اتفاق میافتد)، به جای آنکه یک رابطه مبادلهای باشد.
د- دولت در اغلب موارد، خدمات را به صورت انحصاری ارائه میدهد. به لحاظ فقدان یک بازار رقابتی، اندازهگیری کارائی دولت در مورد خدمات ارائه شده، بسیار مشکل است.
هـ- تعیین مقدار و کیفیت مطلوب اغلب خدماتی که دولت ارائه میدهد، بسیار مشکل است. چه تعداد پلیس کافی است؟ چه نسبتی از استاد به دانشجو، منطقی است؟ از این رو شهروندان در مورد انتخاب میزان و کیفیت خدمات عمومی، اختیار کمی دارند.
تجزیه و تحلیل ویژگیهای ساختاری و خدماتی فعالیتهای از نوع غیر انتفاعی سازمانهای بزرگ عمومی، مؤید این مطلب است که برای ارزیابی عملکرد مدیران در این بخش از فعالیتها، از شاخص دیگری غیر از سود باید استفاده نمود. در فعالیتةای غیر انتفاعی بخش عمومی برخلاف فعالیتهای انتفاعی بخش خصوصی، یک شاخص کلی برای اندازهگیری عملکرد وجود ندارد و به همین دلیل, مفهوم مسئولیت پاسخگویی با تأثیرپذیری از ویژگیهای ساختاری و خدماتی فعالیتهای غیرانتفاعی، مورد توجه قرار گرفته و به عنوان معیاری برای ارزیابی عملکرد مقامات منتخب و مسئول، مورد پذیرش بخش عمومی قرار گرفته است. استفاده صحیح و مناسب از مفهوم مسئولیت پاسخگویی به عنوان معیاری برای ارزیابی عملکرد، مستلزم سازوکارهای خاصی است که بتواند بستری مناسب را برای ارائه قضاوتی آگاهانه فراهم نماید. بدین معنی که ابتدا باید مبنائی برای ارزیابی عملکرد فراهم شود تا مقامات منتخب و مسئول بر اساس آن اقدام نموده و نسبت به نتایج و پیآمدهای آن پاسخگو باشند. در این صورت امکان استفاده از مفهنم مسئولیت پاسخگویی به عنوان شاخصی جهت ارزیابی عملکرد مقامات منتخب و مسئول فراهم خواهد آمد. برای این منظور برنامهای هدفمند تدوین میشود که در آن علاوه بر مشخص شدن اهداف، راههای رسیدن به این اهداف تعیین و هزینههای اجرای برنامهها و چگونگی تأمین منابع مالی و محل مصرف این منابع نیز برآورد و پیش بینی خواهد گردید. نتیجه آنکه، به تبع ویژگیهای ساختاری و خدماتی فعالیتهای غیرانتفاعی سازمانهای بزرگ بخش عمومی، دو ویژگی دیگر تحت عنوان «ویژگیهای کنترلی» در این بخش از فعالیتهای مورد توجه و تأکید قرار میگیرد. به بیان دیگر ویژگیهای کنترلی که شرح مختصری از آن ارائه میشود، پیآمد طبیعی ویژگیهای ساختاری و خدماتی فعالیتهای از نوع غیر انتفاعی است. همانطور که قبلاً بیان گردید، هیأت تدوین استانداردهای حسابداری دولتی (GASB) در پاراگراف 113 بیانیه مفهومی شماره یک خود، بودجه بندی و استفاده از سیستم حسابداری حسابهای مستقل را از ویژگیهای کنترلی محیط فعالیتهای غیر انتفاعی به شمار آورده و در پاراگرافهای 119 تا 122 همان بیانیه، دلایل آنرا به شرح زیر بیان نموده است:
بودجه یکی از مهمترین اسنادی است که توسط دولت تهیه میشود. بودجه، برنامهای برای هماهنگ نمودن درآمد و هزینه و یا منابعی قابل دسترس و ضروری برای تحقق اهداف مشخص است. طبع و ماهیت بودجه دارای کاربردهای مالی مهمی به شرح زیر میباشد:
الف- بیان سیاستهای عمومی است: بودجه از یک فرایند قانونی حاصل میشود و مستلزم تضارب آرای نمایندگان قانونی شهروندان در مورد چگونگی تحصیل و حدود مصرف منابع مالی است. شهروندان از طریق نمایندگان قانونی در فرایند بودجه مشارکت مینمایند و بودجه پس از تصویب به عنوان یک بیانیه رسمی در مورد سیاستهای عمومی، حاوی اهداف و چگونگی تحصیل منابع مورد نیزا برای تحقق اهداف پیش بینی شده، قابل استناد میباشد.
ب- برنامه مالی و بیان مقاصد مالی است: بودجه هزینههای سال مالی را پیش بینی و نحوه تأمین منابع مالی را مشخص مینماید. اگر چه تعریف دقیقی از بودجه متعادی ارائه نشده است، لیکن اغلب قوانین و مقررات بر تنظیم بودجه متعادل تأکید دارد.
ج- نوعی ابزار کنترل با پشتوانه قانونی است: بودجه مصوب هم مجوز قانونی برای مصرف منابع مالی برای تحقق اهداف معین ارائه میدهد و هم محدودیت در مصرف منابع مالی ایجاد مینماید. از آنجائیکه مجوزهای بودجهای به منظور تخصیص منابع کمیاب صادر میشود و از محدودیتهای بودجهای نباید عدول نمود، لذا مقامات اجرائی در قبال مجوزهای صادره و محدودیتهای بودجهای، مسئولیت پاسخگویی دارند.
د- میتواند به عنوان مبنائی جهت ارزیابی عملکرد مورد استفاده قرار گیرد: مقایسه نتایج واقعی و اقلام بودجهای، میتوانداطلاعاتی را جهت ارزیابی شهروندان از تحصیل و مصرف منابع، فراهم نماید.
استفاده از سیستم حسابهای مستقل نیز به دلایل زیر به عنوان ویژگی کنترلی مورد توجه قرار گرفته است.
الف- از یک مکانیزم کنترلی خاص برای حصول اطمینان از مصرف منابع مالی در محل تعیین شده, باید استفاده شود. یکی از این راه کارهای بودجه بندی بود که به اختصار تشریح گردید، راه کار دیگر ساختار حسابهای مستقل است.
ب- استفاده از حسابداری حسابهای مستقل، به عنوان یک مکانیزم کنترلی باید در تدوین اهداف گزارشگری مالی مورد توجه قرار گیرد. ضرورتها و محدودیتهای قانونی موجب شده است تا حسابداری حسابهای مستقل به عنوان جزء لاینفک مسئولیت پاسخگویی دولت، مورد توجه قرار گیرد.
سطوح مسئولیت پاسخگویی
مسئولیت پاسخگویی انواع گوناگون و سطوح مختلفی دارد. به عنوان مثال پاسخگویی میتواند از جنبههای مختلفی مورد توجه قرار گرفته است و اشکال متفاوتی از آن ارائه نمود. مسئولیت پاسخگویی مالی، مسئولیت پاسخگویی عملیاتی، مسئولیت پاسخگویی سیاسی و مسئولیت پاسخگویی اجتماعی، از انواع و سبکهای مختلف پاسخگویی میباشند که تحقق و ایفای هر کدام از آنها نیازمند استفاده از سازوکارهای مناسب خواهد بود. آقای جی.دی.استوارت در مقالهای تحت عنوان «نقش اطلاعات در مسئولیت پاسخگویی عمومی» پنج سطح از مسئولیت پاسخگویی را به عنوان پلکان مسئولیت پاسخگویی معرفی نموده است. سطوح مسئولیت پاسخگویی مورد نظر آقای استوارت در پاراگراف شماره73 بیانیه مفهومی شماره یک هیأت مشورتی استانداردهای حسابداری فدرال (FASAB) به شرح زیر مورد استفاده قرار گرفته است.
سطح یک: پاسخگویی خط مشی یا پاسخگویی در مورد خط مشیهائی که اتخاذ گردیده و خط مشیهائی که رد شده است. (ارزش)
سطح دو: پاسخگویی برنامه یا پاسخگویی در مورد اجرا و میزان دستیابی به اهداف برنامهها (نتایج یا اثربخشی)
سطح سه: پاسخگویی عملکرد یا پاسخگویی در مورد چگوگی عملکرد (کارائی و صرفه اقتصادی)
سطح چهار: پاسخگویی فرایند یا پاسخگویی درباره فرایندها، شامل روشهای اجرائی یا معیارهای اندازهگیری برای اجرای وظایف تعیین شده (برنامه ریزی، تخصیص و اداره)
سطح پنج: پاسخگویی التزام و مشروعیت مصرف وجوه طبق بودجه مصوب (رعایت)
مسئولیت پاسخگویی و ساختار کنترل داخلی
همانطور که قبلاً لبان گردید، در جوامع مدرم سالار، مقامات منتصب در قبال مقامات مافوق و مقامات منتخب در برابر شهروندان و در سطوح مختلف، مسئولیت پاسخگویی دارند. مفهوم مسئولیت پاسخگویی که از ویژگیهای محیط فعالیتهای سازمانهای عمومی نشأت میگیرد، معیار قابل قبولی برای ارزیابی عملکرد مقامات مذکور محسوب میشود. تحقق و ایفای مسئولیت پاسخگویی مستلزم به کارگیری سازوکارهای مناسب وبوده و به همین دلیل ساختار کنترلهای داخلی شامل محیط کنترلی، سیستم حسابداری، روشهای کنترل و غیره، به طریق مقتضی در فرایند تحقق مسئولیت پاسخگویی فعالیتهای غیر انتفاعی بخش عمومی مشارکت دارند.
به دلیل اهمیت مسئولیت پاسخگویی ساختار داخلی فعالیتهای غیر انتفاعی دولت و سایر مؤسسات بزرگ بخش عمومی و همچین فعالیتهای بازرگانی که از یارانه در خور ملاحظه استفاده مینمایند، تحت تأثیر ویژگیهای محیط فعالیت و مسئولیت پاسخگویی قرار میگیرند. به بیان دیگر به رغم تشابه ویژگیهای کلی کنترلهای داخل بخش عمومی و خصوصی، نظیر اجراء کنترل داخلی و هدفهائی که سیستم کنترل داخلی دنبال مینماید، ویژگیهای اختصاصی این اجزاء و اهداف، در بخش عمومی و خصوصی با یکدیگر متفاوتند. دلیل این امر آن است که ساختار و اهداف کنترلهای داخلی در بخش عمومی و خصوصی با یکدیگر متفاوتند. دلیل این امر آن است که ساختار و اهداف کنترلهای داخلی در بخش عمومی، تحت تأثیر ویژگیهای ساختاری، خدماتی و کنترلی فعالیتهای بخش مذکور قرار گرفته و اجزاء سیستم کنترل داخلی و چگونگی نیل به اهداف آن، در مقایسه با فعالیتهای بخش خصوصی از تفاوتهای در خور ملاحظه برخوردار میگردد.
پاسخگویی مالی و عملیاتی
دو نوع پاسخگویی تحت عناوین «پاسخگویی مالی» و «پاسخگویی عملیاتی» در مورد دولت و سازمانهای بزرگ بخش عمومی قابل طرح است. مسئولیت پاسخگویی مالی، این قبیل سازمانها را به ارائه دلایل و گزارشهایی ملزم مینماید تا از طریق آن شهروندان و نهادهای نظارتی متسقل متقاعد شوند که اعمال و فعالیتهایی که دولت در دوره جاری (به عنوان مثال یکسال مالی یا بودجهای) در خصوص تحصیل و مصارف منابع مالی عمومی انجام داده است، در چارچوب قوانین و مقررات و منطبقین یا تصمیماتی بوده است که نمایندگان مردم اتخاذ نمودهاند. مسئولیت پاسخگویی عملیاتی، دولت و سازمانهای بزرگ عمومی به ارائه گزارشهایی ملزم مینماید تا از طریق آن صاحبان حق را در مورد میزان و دستیابی به اهداف عملیاتی از قبل تعیین شده، از نظر کارائی و اثر بخشی و مصرف منابع مالی در جهت تحقیق اهداف مربوط، متقاعد نموده و اطلاعاتی در مورد اینکه آیا تحقق این اهداف در آینده نیز قابل پیشبینی است، ارائه نماید.
اهداف کنترل داخلی در بخش عمومی
اهداف کنترل داخلی در بخش عمومی از نظر شکل کلی تفاوت چندانی با اهداف کنترل داخلی در واحدهای انتفاعی بخش خصوصی ندارد. در بخش عمومی نیز کنترل داخلی به فرایندی اطلاق میگردد که به منظور کسب اطمینان منطقی و معقول از تحقق اهداف سهگانه زیر توسط مراجع ذیربط طراحی و اجرا میشود.
اهداف عملیاتی: که به استفاده اثر بخش و کارآمد از منابع اقتصادی مربوط میشوند.
اهداف گزارشدهی شده مالی: که به تهیه صورتهای مالی قابل اعتماد مربوط هستند.
اهداف رعایتی: که به رعایت قوانین و مقررات حاکم بر واحدها مربوط هستند.
برای روشن شدن ویژگیخاص اهداف سهگانه فوق در بخش عمومی که با تأثیرپذیری از ویژگیهای محیط فعالیت حاصل میشود، توضیحاتی به شرح زیر ضروری است.
اهداف عملیاتی: به رغم تفاوت اساسی در انگیزة تأسیس، سازمانهای بخش عمومی و خصوصی دارای اهداف بنیادی مشخص میباشند که به فلسفه وجودی آنها مربوط میشوند. اهداف راهبردی سازمانهای بخش عمومی و خصوصی و نحوه دستیابی به آنها در منشورهای رسمی این قبیل سازمانها تشریح میشود. همانطور که اهداف راهبردی دولتها در قانون اساسی تعیین و راههای تحقق این اهداف در قانون مذکور و یا قوانین عادی مشخص میگردد، هدفهای راهبردی مؤسسات انتفاعی بخش خصوصی نیز در اساسنامه آنها منعکس میشود. بنابراین سازمانهای هر دو بخش به رغم تفاوت در نوع و طبع و ماهیت اهداف، در موردتدوین اهداف و چگونگی نیل به آنها، وجوه اشتراک کافی داشته و به همین منظور کنترلهای داخلی را به عنوان ابزرای برای دستیابی به اهداف تعیین شده، مورد استفاده قرار میدهند. به بیان دیگر یکی از هدفهای طراحی و استقرار یک سیستم کنترل داخلی اثربخش، آگاهی مراجع ذیربط سازمانهای بخش عمومی و خصوصی از میزان دستیابی به اهداف عملیاتی سازمانهای مذکور میباشد، مشروط بر اینکه در طراحی کنترل داخلی، ویژگیهای اهداف عملیاتی مورد توجه قرار گرفته و تدابیری اتخاذ شود که اطمینان منطقی و معقول از میزان دستیابی به اهداف این قبیل سازمانها حاصل شود.
اهداف عملیاتی به نوع فعالیت ارتباط دارد و همانطور که قبلاً بیان گردید، سازمانهای بزرگ بخش عمومی نظیر دولت و شهرداریها، دو نوع فعالیت انجام میدهند. ویژگیهای فعالیتهای از نوع بازرگانی این قبیل سازمانها تا حدود زیادی با فعالیتهای بازرگانی بخش خصوصی مشابه بوده و اهداف و ساختار کنترل داخلی آنها نیز مشابه میباشد.در فعالیتهای از نوع بازرگانی اعم از آنکه توسط بخش خصوصی یا عمومی (آن دسته از شرکتهای دولتی که به قصد انتفاع ایجاد میشوند) انجام شود، هدف سودآوری یک هدف عملیاتی مهم محسوب میشود و شاخص سود به عنوان معیار مناسبی برای ارزیابی عملکرد مدیران آنها، مورد استفاده قرار میگیرد. در فعالیتهای غیر انتفاعی بخش عمومی که فعالیت اصلی سازمانهای این بخش نیز محسوب میشود، به جای هدف سودآوری به عنوان یک هدف عملیاتی، هدف یا هدفهای دیگری تعریف و به عنوان معیاری برای ارزیابی عملکرد مورد استفاده قرار میگیرد. در فعالیتهای اصلی دولتها و شهرداریها که طبع و ماهیت آن نیز بازرگانی نمیباشد، تحصیل صحیح منابع مالی و مصرف آن برای تحقق اهداف مشخص که مراجع قانونی مشخص مینمایند، از اهمیت اساسی برخوردار میباشد. به همین دلیل در این قبیل فعالیتها به جای شاخص سود یا سودآوری، معیار دیگری تحت عنوان «مسئولیت پاسخگویی» برای ارزیابی میزان دستیابی به اهداف عملیاتی، تعیریف و مورد استفاده قرار میگیرد. بنابراین یکی از هدفهای سیستم کنترل داخلی در فعالیتهای از نوع غیر بازرگانی سازمانهای بخش عمومی، فراهم نمودن زمینههای لازم برای تحقق مسئولیت پاسخگویی مقامات منتخب و مسئول اجرای این قبیل فعالیتها خواهد بود. با این ترتیب ویژگیهای محیط فعالیتهای غیربازرگانی بخش عمومی با محور قرار دادن مفهوم مسئولیت پاسخگویی به عنوان معیار ارزیابی عملکرد مسئولین اجرائی در این نوع فعالیتها, این مفهوم را با مفهوم کنترل در تعامل با یکدیگر قرار داده و کنترل های داخلی را پیش شرط و زمینهساز تحقق مسئولیت پاسخگویی نموده است.
اهداف گزارشدهی شده مالی
صاحبان نظران حسابداری بخش عمومی اعتقاد دارند که حسابداری و گزارشگری مالی میتواند به عنوان ابزار مسئولیت پاسخگوسی نقش مهمی بین مقامات منتخب مسئول و صاحبان حق، ایفا نماید. بدین معنی که از یک سو به مقامات منتخب مسئول کمک میکند که مسئولیت خود را از طریق گزارشهای مالی قابل اعتماد ادا نمایند و از سوی دیگر شهروندان را به عنوان پاسخخواه در جهت ارزیابی مسئولیت پاسخگویی مقامات مذکور، یاری میدهد. به بیان دیگر، مقاماتی که برای اداره امور سازمانهای بزرگ بخش عمومی نظیر دولت و شهرداریها که از طریق انتخابات و به صورت مستقیم انتخاب میشوند، در مقابل شهروندان به عنوان صاحبان حق، مسئولیت پاسخگویی دارند و اشخاصی که از سوی مقامات منتخب برای اداره امور سازمانهای تابعه منصوب میشوند، در قبال این قبیل مقامات مسئول میباشند. هر دو دسته با استفاده از نظام حسابداری و از طریق تنظیم و انتشار گزارشهای مالی حاوی اطلاعات لازم و کافی و افشای حقایق، مسئولیت پاسخگویی خود را ادا نموده و حقوق شهروندی صاحبان حق را تأمین مینمایند. اطلاعاتی که از طریق گزارشگری مالی و برای ادای مسئولیت پاسخگویی در اختیار صاحبان حق قرار میگیرد، باید از قابلیت اعتمماد کافی برخوردار باشد. بنابراین گزارشةای مالی باید بر مبنای اصول و موازین پذیرفته شدة حسابداری تنظیم و اطلاعات لازم را برای ادای مسئولیت پاسخگویی و تصمیمگیریهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به نحوی ارائه و افشاء نماید که وضعیت، شرایط و نتایج عملیات مالی، به صورت قابل قبول منعکس شود. برای تحقق این امر سیستم کنترل داخلی باید به گونهای طراح و اجراء شود که اطمینان معقولی از وجود دارایها و بدهیها و صحت و کفایت رویدادها و اقلام مندرج در صورتهای مالی حاصل شود. در صورت طراحی و اجرای یک سیستم کنترل داخلی مناسب، اطلاعاتی که از طریق گزارشدهی مالی به اشخاص ذینفع ارائه شود، قابل اعتماد و اتکا خواهد بود.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 45 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
ماشین های تراش که ابتدائی ترین نوع ماشینهای افزار بشمار می روند تاریخچه آن بین قرن 17و18 شروع شده که در ابتدا معمولی ترین و یا قدیمی ترین روش تراش تراشیدن چوب بوسیله درخت است . بدین معنی که دو سر چوب را بین دو درخت قرار داده و یک طناب به شاخه درخت بسته و انرا حول چوب مورد نظر پیچیده و طرف دیگر طناب را شخص دیگری گرفته و با دست طناب را به حرکت در خواهد آورد. شخص دومی که در طرف مقابل قرار گرفته با رنده چوب را می تراشد . این روش قدیمی ترین روش تراش بوده که بعد از مدتی تکامل پیدا کرد.
اولین ماشین تراش در سال 1740 در فرانسه ساخته شد . در این ماشین وسیله چرخش محور اصلی بوسیله ی دست خواهد بود که دسته گرداننده محور آن مستقیما روی پیش دستگاه که به محور اصلی متصل است توسط دو چرخ دنده ساده به میله پیچ بری متصل می باشد قرار گرفته است . در این نوع ماشین برای تعویض چرخ دنده های متفاوت جهت پیچ تراشی پیچهای مختلف پیش بینی شده است .
در سال 1796 یک نفر انگلیسی بنام Freeland برای اولین مرتبه ماشین تراشی ساخت که دارای میله پیچ بری بود با عوض کردن چرخ دنده های روی محور اصلی و محور پیچ بری می توان پیچ های مختلف را ساخت.
در سال های 1800و1830 در ایالات متحده امریکا ماشین های تراشی ساخته شد که با بدنه چوبی و پایه آهنی مجهز بود. در سال1836 شخصی بنام Patnon در ماساچوست آمریکا ماشین تراشی با میله پیچ بری ساخت.در سال1850ماشین تراشی با بدنه آهنی توسط Newhaven Cannectionساخته شد ودر سال 1853شخصی بنام Freelandدر نیویورک ماشین تراشی با ریلهائی بطول 20فوت که کارهایی به قطر 10اینچ را می توانست بتراشد ساخت و بدنه آهنی و در درشت آنجایگاه چرخ دنده های تعویضی بود.
بعد ها ماشین تراش مدرن تری ساخته شدهکه می توان با آنها پیچ های مختلفی را تراشیدو نیز بار های طولی و عرضی بوسیله یک چرخ دنده هائیکه در روی دستگاه سوپرت طولی وعرضی قراردادبصورت خودکارانجام گیردهمچنین طریقه تعویض چرخ دنده هادر قسمت پیش دستگاه نشان داده شده است . ولی در سال های بعد این ماشین تکمیل تر شده وپایه ای که بخود ماشین متصل شده بود ساخته شد. بعد از مدتی ماشین های بهتری از نظر قدرت و دورهای بیشتر ساخته شد که بنام ماشین های تراش جعبه دندهای معروف است . این ماشین دارای جعبه دنده دور و نیزجعبه بار می باشد که باسانی میتوان ماشین را خودکار نمود و کارهای مختلف را تراشید .
اگرچنانکه ماشین تراش ساخت ماندسلی را با ماشین های دقیق امروزه مقایسه کنیم متوجه خواهیم شد که ماشین تراش ماندسلی نسبت به ماشین های دیگر بد شکل و ناخوش آیندبودناگفته نماندکه ماشین تراش ساخت ماندسلی مقدمهساختن ماشین های ابزارسازی بهدی قرارگرفت .
امروزه با وجود اینکه بیش از 178 سال از اختراع ماشین تراش ماندسلی می گذرد هنوزماشین تراش هسته مرکزیصنایع امروزی را تشکیل می دهد . همچنین ناگفته نماند که ماشین تراش را بحق سلطان ماشین ها باید نامید زیرا که با آنها کارهائی که ماشین های دیگر مجموعاازانجامش عاجزند میتوان انجام داد.
laser tracking چیست؟
laser tracking چیست و در چه نوع اندازه گیری هایی قابل استفاده می باشد؟
این نوع دستگاه یکی از ابزارهای جدید اندازه گیری است که بر اساس قابلیت منحصر به فرد لیزر(همدوس بودن و حفظ همگرایی تا فواصل طولانی)، طراحی و انواعی از آن نیز به بازار آمده اند. این دستگاه ها عمدتاً برای اندازه گیری قطعات بزرگ و مخصوصاً هنگام Set Up کردن یا تنظیم موقعیت آنها هنگام مونتاژ مورد استفاده قرار می گیرند. به این صورت که یک کله گی لیزر (عموماً لیزر نئون) در موقعیتی ثابت تنظیم شده و یک رفلکتور که انعکاس دهنده نور لیزر به کله گی می باشد بر روی قسمت های مختلف قطعه مورد نظر قرار داده شده و موقعیت سه بعدی آنها نسبت به کله گی لیزر با دقت بالا اندازه گیری می شود. با محاسبات نرم افزاری که عمدتاً این دستگاه ها مجهز به آن هستند موقعیت نسبی بخش های مختلف یک مجموعه بزرگ قابل اندازه گیری خواهد بود.
امواج اولتراسونیکامواج اولتراسونیک به دسته¬ایی از امواج مکانیکی گفته می¬شود که فرکانس نوسانشان بیش از محدوده شنوایی انسان (20Hz-۲۰KHz) باشد. این امواج بدلیل خواصی که دارند کاربردهای متنوع و بعضاً جالبی دارند. با محاسبه¬ایی ساده می¬توان دریافت که اگر نقطه¬ایی با فرکانس 25 کیلوهرتز و دامنه 10 میکرومتر نوسان کند شتاب آن بالغ بر 25 هزار برابر شتاب ثقل می¬شود. این شتاب و به طبع آن سرعت بالا در مایعات باعث ایجاد کاویتاسیون می¬شود و در هنگام انفجار حبابهای ایجاد شده فشاری در حدود 200 بار ایجاد می¬گردد. از طرف دیگر اگر حرکت نسبی با مشخصات فوق میان دو سطح جامد برقرار شود ازدیاد دما باعث جوش خوردن دو سطح به یکدیگر می¬شود که Ultrasonic Welding می¬باشد. امواج اولتراسونیک مانند دیگر امواج دارای خاصیت شکست، انعکاس، نفوذ و پراش می¬باشند. برای تولید این امواج روشهای متفاوتی وجود دارد. مجموعه¬های اولتراسونیک معمولاً از سه بخش کلی تشکیل می¬شوند: 1_ مبدل 2_ بوستر 3_ تقویت کننده یا هورن. مبدل نقش تولید امواج مکانیکی و تبدیل انرژی الکتریکی به مکانیکی را دارد, بوستر و تقویت کننده نیز وظیفه انتقال و تقویت دامنه حرکت و رساندن آن به مصرف کننده را به عهده دارند.
آینده شغلی این رشتهآیندهی شغلی مهندسی مکانیک چشمانداز شغلی مهندسان مکانیک، امیدبخش و بااستحکام است. برای مثال، در ایالات متحدهی آمریکا، رشد شغلها و حرفههای مربوط به مهندسی مکانیک، هر سال حدود ۱۶٪ (۳۵ هزار شغل) میباشد و انتظار میرود این آهنگ رشد تا سال ۲۰۰۶ میلادی حفظ شود. مهندسان مکانیک از روزگاران گذشته تا به امروز، اغلب در بخشهای صنعتی زیر نقش عمدهای ایفا میکنند: هوا فضا، خودروسازی، واحدهای شیمیایی، رایانه و الکترونیک، ساختمانسازی، انواع فرآوردههای مصرفی، انرژی، مشاورهی مهندسی و بخشهای دولتی. همچنین صنعت پزشکی و داروسازی، فرصتهای شغلی هیجانانگیزی را برای مهندسان مکانیک به وجود آوردهاند تا نیروها و دانشهای زیستی را در هم بیامیزند.
مباحث اساسی در مهندسی مکانیکمباحث اساسی در مهندسی مکانیک مبحثها و موضوعهای اساسی مهندسی مکانیک عبارتاند از: ایستاییشناسی (استاتیک)، پویاییشناسی (دینامیک)، مکانیک مادّهها (مقاومت مصالح)، ترمودینامیک مهندسی، مکانیک شارهها (مکانیک سیّالات)، انتقال گرما (انتقال حرارت)، نظریهی کنترل، شارهشناسی (هیدرولیک)، گازشناسی (پنوماتیک)، مکاترونیک. همچنین انتظار میرود یک مهندس مکانیک بتواند مفاهیم اساسی شیمی و مهندسی برق را درک کرده و در طراحی به کار بندد.
ماشین کاری سریع (High Speed Machining) ماشین کاری سریع چیست؟
هنوز سؤالات و اشکالات و تعریفهای متناقض زیادی پیرامون این موضوع وجود دارد. در ادامه، این سؤالات پاسخ دهی شده و به طریقی که به حذف فضای نامفهوم ایجاد شده پیرامون ماشین کاری سریع کمک کند، مورد بحث قرار گرفته اند.
پس زمینه تاریخی
عبارت ماشین کاری سریع (HSM)، عموماً به فرزکاری انگشتی با سرعت دورانی بالا و پیشروی سریع بر می گردد؛ به عنوان نمونه، پاکت تراشی در بدنه آلومینیومی هواپیماهابا نرخ براده برداری بالا. در طی 60 سال گذشته، ماشین کاری سریع در مورد گستره وسیعی از تولید قطعات فلزی و غیر فلزی با وضعیت سطحی خاص در ماشین کاری مواد با سختی 50 HRC و بالاتر اعمال گردیده است.
برای بیشتر قطعات فولادی که تا حدود 32-42 HRC سخت شده اند، گزینه های ماشین کاری عبارتند از:
ماشین کاری خشن و نیمه پرداختی در شرایطی که هنوز سخت نشده اند (آنیل)
عملیات حرارتی برای دست یابی به سختی نهایی (در حدود 63 HRC)
ماشین کاری الکترودها و اسپارک قطعات خاص قالبها (خصوصاً گوشه ها با شعاعهای کوچک و حفره های عمیق با دسترسی محدود برای ابزارهای برشی)
پرداخت و فوق پرداخت سطوح استوانه ای، تخت و حفره ها توسط کاربید سمانته مناسب، Cermet (نوعی آلیاژ سرامیک و فلز)، کاربید سرامیک مخلوط شده یا نیترید بورون مکعبی چند کریستالی (PCBN).
در مورد خیلی از قطعات و اجزاء، فرآیند تولید شامل آمیزه ای از این گزینه ها بوده و در مورد قالبها باید پرداخت کاری دستی -که زمان بر است- را نیز اضافه نمود. در نتیجه، هزینه های تولید بالا رفته و زمان تدارک (Lead time) بیش از اندازه طولانی خواهد شد.
یکی از اهداف و مقاصد صنایع قالب سازی این بوده و هست که نیاز به پولیش زدن دستی را کاهش داده و یا حذف نمایند و متعاقباً کیفیت را بهبود بخشیده و هزینه های تولید و زمان تدارک را کاهش دهند.
فاکتورهای اقتصادی و فنی اصلی برای پیشرفت ماشین کاری سریع
بقا – همیشه افزایش رقابت در بازارهای فروش کالا با تهیه استانداردهای جدید همراه است. نیاز به بهره وری در زمان و هزینه روز به روز بیشتر و بیشتر می شود. این موضوع سبب می شود تا پروسه ها و فناوریهای تولیدی نوینی شکل بگیرد. ماشین کاری سریع، امید بخش و ارائه دهنده راه حلهای جدید است... .
مواد - پیشرفت مواد جدیدی که ماشین کاری آنها مشکل است، بر نیاز به یافتن راه حلهای جدید ماشین کاری تأکید می نماید. صنایع فضایی، آلیاژهای فولادی ضد زنگ و مقاوم به حرارت مخصوص به خود را داراست. صنایع اتومبیل سازی، کامپوزیتهای دو فلزی، آهن فریتی و حجم رو به رشد آلومینیوم را داراست. صنعت قالبسازی اساساً با مشکل ماشین کاری فولادهای ابزاری سخت شده از مرحله خشن کاری تا پرداخت کاری روبه روست.
کیفیت - نیاز به قطعات و اجزاء محصولاتی با کیفیت بالاتر، نتیجه رقابتهای رو به افزایش است. چنانچه ماشین کاری سریع درست به کار گرفته شود، راه حلهای زیادی در این زمینه ارائه می دهد. یک نمونه جایگزین کردن پرداخت کاری دستی با ماشین کاری سریع است که خصوصاً در قالبها و یا قطعات با هندسه سه بعدی پیچیده از اهمیت بالایی برخوردار است.
فرایندها – نیاز به زمان بازده کوتاهتر از طریق کاهش تعداد باز و بست کردنها و روشهای ساده تر، در خیلی از موارد می تواند توسط ماشین کاری سریع برآورده شود. یک هدف نوعی در صنعت قالب سازی این است که ابزارهای سخت شده کوچک در یک set-up ماشین کاری شوند. فرایندهای پر هزینه و زمان بر EDM را نیز می توان توسط ماشین کاری سریع کاهش داده و یا حذف نمود.
طراحی و پیشرفت - امروزه یکی از ابزارهای اصلی برای رقابت، فروش محصولات تازه و نوظهور می باشد. در حال حاضر عمر متوسط قطعات خودروها در حدود 4 سال، قطعات کامپیوترها و خدمات جانبی آن 1.5 سال، و عمر گوشیهای تلفن، 3 ماه و ... است. یکی از شرایط لازم برای چنین پیشرفت در تغییر سریع طرحها و محصولات و کاهش زمان عرضه آنها استفاده از تکنیکهای ماشین کاری سریع است.
محصولات پیچیده - استفاده از سطوح چند کاره (multi-functional surfaces) بر روی قطعات در حال افزایش هستند، همچون طرحهای جدید پره های توربین که قابلیت ها و تواناییهای جدید و بهینه ای بدست می دهد. طرحهای قبلی اجازه می دانند که پره ها را توسط دست یا با روبات پولیش زنی نمود، اما پره های جدیدی که بسیار پیچیده تر شده اند، می بایستی از طریق ماشین کاری و ترجیحاً ماشین کاری سریع، پرداخت شوند. در این مورد نمونه های خیلی بیشتری از قطعات با دیواره نازک که می بایستی ماشین کاری شوند، موجود است. (تجهیزات پزشکی، الکترونیک، محصولات دفاعی و اجزاء کامپیوترها)
اولین تعریف از ماشین کاری سریع:
در تئوری Salomon، ماشین کاری با سرعت برشی بالا... فرض می شود که در سرعتهای برشی خاص (5 تا 10 مرتبه بزرگتر نسبت به ماشین کاری معمولی)، دمای براده برداری در لبه برشی شروع به کاهش می نماید... .
در نتیجه ... به نظر می رسد که شانسی برای بهبود تولید در ماشین کاری با ابزارهای معمولی در سرعتهای برشی بالا بدست دهد... .
تحقیقات نوین، متأسفانه نتوانسته است این تئوری را به طور امل تأیید نماید. کاهش نسبی دما در لبه برنده برای مواد مختلف، در سرعتهای برشی خاص رخ می دهد. این کاهش دما برای فولاد و چدن کوچک بوده و برای آلومینیوم و دیگر فلزات غیر فرو بزرگتر می باشد.
به عنوان یک تعریف منطقی از ماشین کاری سریع می توان گفت: ماشین کاری در سرعتهای به طور مشخص بالاتر نسبت به سرعتهای معمول مورد استفاده در کارگاهها. این سرعت به عوامل زیر بستگی دارد:
1. ماده ای که می بایستی ماشین کاری شود – به عنوان مثال: آلیاژهای آلومینیوم، سوپر آلیاژهای نیکل، فولادها، آلیاژهای تیتانیوم، چدن یا کامپوزیتها
2. نوع فرایند ماشین کاری – برای مثال: تراشکاری، فرزکاری یا سوراخکاری
3. ماشین ابزار مورد استفاده – برای مثال: قابلیت های توانی، سرعت، پیشروی ماشین؛ دیگر مشخصات ماشین ابزار همچون پایداری استاتیکی و دینامیکی
4. ابزار برشی مورد استفاده – به عنوان نمونه: فولاد تند بر، ابزار کاربیدی، سرامیکی یا الماسه
5. ملزومات قطعه کار – شکل، سایز، هندسه، سفتی، دقت و پرداخت
6. ملاحظات دیگر – دسترسی به براده، ایمنی و اقتصاد
تعریفهای عملی از ماشین کاری سریع:
• ماشین کاری با سرعت بالا در حقیقت تنها سرعت برشی بالا نیست. این موضوع را می بایستی به عنوان فرایندی که در آن عملیات با روشهای بسیار خاص و با تجهیزات تولیدی بسیار دقیق انجام می گیرد، در نظر گرفت.
• ماشین کاری با سرعت بالا، لزوماً ماشین کاری با اسپیدلهای با سرعت بالا نمی باشد. خیلی از کاربردهای ماشین کاری سریع با اسپیندلهایی با سرعتهای متوسط و با ابزارهای بزرگ انجام می گیرد.
• ماشین کاری سریع در پرداخت کاری فولادهای سخت شده در سرعتها و پیشرویهای بالا، اغلب 4-6 برابر سریعتر نسبت به ماشین کاری معمولی انجام می پذیرد.
مزایای استفاده از ماشین کاری سریع:
• حداقل فرسایش ابزار حتی در سرعتهای بالا
• فرایندی با قابلیت تولید بالا برای قطعات کوچک
• کاهش تعداد مراحل فرایند
در این نوع ماشین کاری دمای قطعه کار و ابزار پایین نگه داشته می شود که باعث می شود در خیلی از موارد عمر ابزار طولانی تر شود. از طرف دیگر در ماشین کاری سریع، عمق ماشین کاری کم بوده و زمان درگیری برای لبه برنده بسیار کوتاه است. (در تصویر زیر به وضوح تفاوت میان ماشین کاری معمولی و ماشین کاری سریع از لحاط حرارت ایجاد شده و منطقه حرارت دیده ابزار در هر دو روش آشکار است.) بنابراین می توان گفت که سرعت پیشروی به اندازه کافی بالا هست که حرارت نتواند گسترش پیدا کند. نیروی برشی کوچک باعث تغییر شکلهای جزئی در ابزار می شود. از آن جایی که نوعاً در این نوع ماشین کاری، عمق برش کم است، نیروهای برشی شعاعی بر روی ابزار و اسپیندل کوچک است. لذا یاتاقانهای اسپیندل، ریلهای راهنما و ballscrewها حفظ می شوند.
برخی معایب استفاده از ماشین کاری سریع:
• نرخ سریغ افزایش و کاهش سرعت و توقف های مکرر اسپیندل باعث می شود که راهنماها، یاتاقانهای اسپیندل و ballscrewها سریعتر فرسوده شوند.
• نیاز به دانش خاص فرایند، تجهیزات برنامه نویسی و رابطی برای انتقال سریع داده ها
• توقف اورژانسی عملاً لازم نیست. خطاهای انسانی، خطاهای سخت افزاری یا نرم افزاری، پیامدهای بزرگی به همراه خواهد داشت.
• نیاز به طراحی خوب فرایند.
ابزارها
در بیشتر کاربردها ابزارهای کاربیدی مورد نیاز است. خمواره باید در این نوع ماشین کاری از گریدی از ابزارهای کاربیدی استفاده کرد که علاوه بر سختی (مقاومت در برابر سایش)، دارای چقرمگی (مقاومت در برابر شوک و ضربه) نیز باشد؛ چرا که ماشین کاری سریع اغلب با شوکهای زیادی همراه است. ضربه، ارتعاشات و تغییرات دمایی، همگی در سرعتهای بالاتر، شرایط بحرانی تری دارند. در مورد ابزارهای با چقرمگی بالاتر، احتمال لب پر شدن یا ترک خوردن به علت این شوکها کمتر می باشد.
بهترین حالت از نظر سختی و چقرمگی، در ابزارهاب کاربیدی با دانه بندی ریز بدست می آید. بسیاری از کاربیدهای ریزدانه ای که امروزه موجود هستند، چقرمگی بهتر، و تغییرات سختی کمتری نسبت به گریدهای درشت تر از خود نشان می دهند.
ماشین کاری سریع اغلب ماشین کاری در درجه حرارت بالا نیز هست. انتخاب ابزار نه تنها بر اساس مقاومت سایشی، بلکه می بایستی بر اساس قابلیت حفظ مقاومت سایشی در دماهای بالا نیز انجام پذیرد.
معمولا در ماشین کاری سریع از ابزارهای کاربیدی با پوشش TiAlN استفاده می شود؛ چرا که این پوشش با ایجاد یک سد حرارتی از ابزار محافظت می کند. این پوشش در حدود 35% نسبت به TiN به لحاظ حرارتی مقاومتر است. خاصیت دیگر TiAlN مقاومت سایشی است که سبب شده در ماشین کاری قطعات ریخته گری شده مؤثر باشد. از آنجایی که این پوشش در ماشین کاری در دمای بالا مؤثر است، اغلب به منظور کاهش شوک از خنک کار استفاده نمی شود. به منظور جایگزینی خاصیت روانکاری خنک کار، لایه ای از پوشش روانکار بر روی TiAlN استفاده می شود.
در مقایسه با کاربیدها موادی که در جدول زیر لیست شده اند، مقاومت سایشی بالاتری در سرعتهای برشی بالاتر از خود نشان می دهند، اما در برابر شوکها ضعیف تر می باشند. در یک فرایند پایدار، استفاده از یکی از موارد زیر می تواند طول عمر بیشتری نسبت به ابزاراهای کاربیدی بدست دهد.
فلزات غیر فرو فلزات فرو
PCD CBN
Cermet سرامیک
موضوعات مرتبط
در مورد ماشین کاری آلیاژهایی با قابلیت ماشین کاری پایین از جمله آلیاژهای تیتانیوم و سوپر آلیاژهای نیکل، ترجیح داده می شود که به جای ماشین کاری سریع از ماشینکاری با توان عملیاتی بالا (High-Througput Machining) استفاده نمود چرا که به مدرت این فلزات بتوانند در سرعتهای بالاتر از 300 smm ماشین کاری شوند. عبارتی که اغلب برای پوشش دادن به هر دو مبحث HSM و HTM به کاری می رود، ماشین کاری با راندمان بالا (High Efficiency Machining) می باشد. به عبارت دیگرHEM به معنای بار برداری با نرخی سریعتر نسبت به کاربردهای معمولی می باشد.
ماشینکاری پرههای توربین ساخت پرههای توربین به دلیل بارهای مکانیکی و دینامیکی زیادی که بر آنها وارد میشود از اهمیت زیادی برخوردار است. نواحی مختلف پره شامل شرود و مناطق آب بندی، ایرفویل، شاتک و سوراخهای خنک کاری و ریشه میشود. که هر منطقه بسته به جنس پره و نوع استفاده پره (صنایع هوایی یا سایر صنایع، کمپرسور یا توربین) به روشهای مختلف ساخته می شود. در حالت کلی برای ساخت پره توربین یا کمپرسور ابتدا ماده خام را به یکی از روشهای آهنگری یا ریختهگری دقیق به شکل اولیه موردنظر در میآورند. سپس برای اینکه قسمتهای مختلف پره را به اندازه نهایی برسانند از روشهای مختلف ماشینکاری استفاده میکنند. دقیقترین قسمت پره به لحاظ ابعادی، قسمت ریشه آن میباشد که معمولاً از روش سنگزنی خزشی برای ماشینکاری آن استفاده میشود. به طور کلی ساخت پرههای متحرک موتورهای توربین گازی با توجه به شکل پیچیده و شرایط کاری حاد از تکنولوژی بالایی برخوردار است. در این میان ریشه پره با توجه به نیروهایی که به آن وارد میشود نسبت به بقیه قسمتهای پره دارای کیفیت سطح و دقت ابعادی بالایی میباشد. تاکنون کیفیت سطح نامناسب مانع از بکارگیری روش تخلیه الکتریکی (وایرکات) برای ماشینکاری ریشه پره میشد. اما اخیراً با توجه به پیشرفتهای به وجود آمده در مولد ماشینهای وایرکات، استفاده از این روش برای ماشین کاری ریشه پره مورد توجه قرار گرفته است. معمولاً برای ساخت ریشه پره توربین،از روش سنگزنی خزشی و قسمت کمپرسور از روش خانکشی استفاده میشود اما اخیراً در خارج از کشور ساخت ریشه پره با روش تخلیه الکتریکی مورد توجه قرار گرفته است. یکی از عواملی که تاکنون مانع از استفاده این روش برای ماشینکاری ریشه پره میشد، کیفیت سطح نامناسب با توجه به حرارتی بودن این روش است. اما اخیراً با توجه به پیشرفتهایی که در مولد این ماشینها بوجود آمده است استفاده از آن را برای ماشینکاری ریشه پره امکانپذیر ساخته است. برای ماشینکاری ریشه پره کمپرسور که از جنس فولاد زنگ نزن است معمولاً از روش خانکشی استفاده میشود از مزایای این روش یک سرعت بالا، دقت فرمها و سطوح تولید شده به وسیله خانکشی در حد مطلوب و عمر ابزار طولانی و قابلیت و سهولت در ایجاد پروفیلهای نامنظم بدون نیاز به اپراتور ماهر میباشد.
بررسی اثر پودرهای مختلف افزوده شده به دی الکتریک بر روی پارامترهای ماشین کاری تخلیه الکتریکی (EDM)در ماشینکاری تخلیه الکتریکی یکی از مشکلات موجود افزایش زبری سطح ماشینکاری شده با افزایش جریان و پائین بودن نرخ براده برداری(MRR) در مقایسه با سایر روشهای ماشینکاری پیشرفته و سنتی می باشد. یکی از روشهای بهبود این وضعیت افزودن پودر فلزات و اکسید آنها به دی الکتریک است. در این مقاله با افزودن پودرهای مس (CU)، اکسید آلومینیم (AL2O3) سیلیسیم کارباید(SiC) در مخزن طراحی شدة حاوی دی الکتریک به بررسی پارامترهای MRR ، صافی سطح، فاصله گپ پرداخته و دو حالت بدون پودر و با پودر با یکدیگر مقایسه شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که افزودن پودرها به دی الکتریک سبب بهبود صافی سطح میگردد و میتوان با جریانهای الکتریکی بالاتر که سبب افزایش نرخ براده برداری میگردند صافی سطح را در حد مورد نظر نگه داشت که در حالت بدون پودر امکان پذیر نمیباشد.
سیستم تراشکاری Valenite سه اینسرت با هندسه جدید اضافه می نماید.
شرکت Valeniteبار دیگر سیستم تراشکاری ValTURNTM خود را با اضافه کردن 3 هندسهجدید به خط اینسرتهای تراشکاری خود گسترش داده است. هندسه های جدید با گریدهای ابزاری پوشش یافته موجود MTCVD یعنی: VP5515 و VP5525 ترکیبب شده است، تا گستره کاربردهای 3 ابزار ValTURN را که به طور خاص برای بارهای برشی متوسط و برش پیوسته و منقطع، برای کاربردهای خشن تراشی با بار زیاد، و برای فرایند پرداخت کاری با عمق کم در فولادهای کم کربن و مواد نرم طراحی شده اند، گسترش دهد. تستهای آزمایشگاهی نشان داده است که ترکیب هندسه ها و گریدها، کنترل براده و عملکرد برشی عالی برای ماشین کاری مواد آهنی فراهم می نماید.
هر سه هندسه جدید ار نوع منفی ANSI (ANSI Negative type geometry) بوده و اینسرتها دو طرفه می باشند. آرایه انتخاب با اشکال، ضخامتها، دایره های محاطی، شعاع گوشه و ... مختلف اینسرت بیشتر افزایش یافته که منجر به 98 نمونه جدید و 98 گزینه عملکردی خاص برای گستره وسیعی از فرایندها شده است. هندسه ای جدید عبارتند از:
طرح M8- این هندسه دارای عرش (land) خنثایی است تا لبه برنده بسیار مقاومی در کاربردهای ماشینکاری متوسط ایجاد نماید. اینسرتهای با این هندسه می توانند هم در برشهای پیوسته و هم در برشهای منقطع به کار گرفته شوند و برای فولادها، فولادهای ضد زنگ و چدنها مناسب می باشند.
طرح R4- این هندسه در اینسرتهای مخصوص کار سنگین با عرش خنثای وسیع به کار گرفته شده تا لبه برنده بسیار مقاومی برای کاربردهای خشن تراشی فولادها و چدنها فراهم نماید. این طرح برای برشهای پیوسته یا منقطع مناسب بوده و برای گستره وسیعی از کاربردها ایده آل است.
طرح C2- دارای هندسه خاصی است که شامل عرش مثبتی است که کنترل براده در عمق برشی کم را قطعی می سازد. هندسه C2 برای فولادهای کم کربن و مواد نرم، ایده آل بوده و کنترل عالی روی پرداخت سطح بدست می دهد.
نام گذاری الفبایی-عددی فهرست اصطلاحات هندسه منفی ANSI شرکت Valenite نشانگر نوع فرایند است، به عبارت دیگر؛ F نشانگر پرداخت کاری، M نشانگر ماشین کاری در سطح متوسط، R نشان دهنده خشن کاری و C نشانگر تکمیلی (complementary) می باشد. ارقام از 1 تا 9 مقاومت نسبی لبه برنده را تعیین می کند، که رقم 9 نشان دهنده بالاترین مقاومت و بیشترین نرخ پیشروی می باشد.
گریدهای ابزاری VP5515 و VP5525 ، هر دو کاربیدهای پوشش یافته پروسه MTCVD با TiCN/Al2O3/TiN میباشند. زمینه اصلی از کبالت غنی شده تا در مقابل کند شده لبه مقاوم بوده و اینسرتدارای لبه ای برنده سنگ خورده ای است که از ایجاد لبه انباشته جلوگیری می کند.
مجموعه سیستم تراشکاری ValTURN شامل آرایه وسیعی از اینسرتها برای فولاد، فولاد ضد زنگ، چدن، آلیاژهای دمابالا، آلومینیوم و آلیاژهای غیر آهنی، و کاربردهای تراشکاری قطعات سخت، به اضافه ابزارگیرهای ValTURN ProGRIP™ می باشد که پایداری، دقت و قابلیت تطبیق پذیری با فرمتهای استفاده آسان را فراهم می نماید.
شرکت Valenite فعالیتهای خود را ادامه می دهد تا در سال 2005 گریدها و هندسه های جدیدی ارائه نماید تا پوشش بازاری خود را به بیش از 90% از کاربردها گسترش دهد.
همانند تمامی محصولات Valenite ، ابزارهای سیستم تراشکاری Valenite با سرویس سطح بالای ValPro™ برای مشتریان به منظور سفارش دادن، قیمت گیری و زمان بندی تحویل حمایت می شود. علاوه بر آن یک هیئت فنی به طور مستمر محصولات به روز شده و اطلاعات کاربردی، و پیشنهاد برای بهینه سازی بهره وری برش فلزات را ارائه می نماید.
اشعه مادون قرمز مشکلات اتصال پلاستیک ها را حل کرده استماشین های جدید جوش مادون قرمز Tamworth-based CPR Automation اکنون برای جوشکاری پلاستیک ها آماده اند .
تولید کنندگان که به طور سنتی از صفحات داغ برای جوش دادن پلاستیک ها استفاده می کردند اکنون با استفاده از جوش مادون قرمز به قابلیت های جدید تولیدی از قبیل جوش چند نقطه در یک مرحله جوشکاری ودرنتیجه افزایش میزان تولید دست می یابند. از این روش در صنایعی مثل صنعت قالبگیری پلاستیکها ، تولیدکنندگان مواد پر کننده پلاستیکی ، صنعت بسته بندی و حتی در دستگاههای جوش خانگی استفاده نمود .
جوش مادون قرمز بسیار تمیز است و با آن امکان جوش یک درز جوش طولانی را خواهید داشت . از مزایای دیگر سیستم های CPR نسبت به روش صفحات داغ ایجاد یک جوش یکنواخت به خاط توزیع یکنواخت حرارت در جوش است و همچنین شما می توانید به منظور محافظت از جوش از یک گاز محافظ نیز استفاده کنید . کنترل پیشرفته CPR به شما اجازه کنترل و مونیتورینگ جوش مادون قرمز را میدهد . سیستم می تواند داده های بسیار زیاد فرآیند مانند دما جوش ، شکل جوش و ... را نشان دهد و در خود ذخیره کند .همچنین سیستم مجهز به AMC ( Automatic Melt Control ) برای کنترل دقیق دما و ذوب است
روش نوین برای آج زنی فک گیرهروش نوینی برای ایجاد آجهای قوسی شکل بر روی فک گیره های صنعتی
با استفاده از ماشین ابزار تراشکاری از سوی تیم تحقیقاتی گروه مهندسی مکانیک دانشکده فنی مهندسی دانشگاه رازی به جامعه صنعتی کشور ارائه شد.
به گزارش ایسنا، مهندس علی محمد رشیدی از محققان این طرح که با همکاری علیرضا باغبانباشی و شهریار یاقوتی پور و با پشتیبانی معاونت پژوهشی دانشگاه رازی انجام شده گفت: با بهرهگیری از این روش که برای اولین بار در کشور ارائه شده میتوان سطح تخت (دهانه فک) گیره های صنعتی را با استفاده از ماشین تراش معمولی (ماشین ابزار گردتراش) با طراحی قید و بستها و قلمگیر مناسب آج زنی کرد.
وی خاطرنشان کرد: طی آج زنی یک سری فرورفتگی و برجستگی به فرم لوزی بر روی سطوح قطعات به منظور افزایش قابلیت گیرایی سطوح و زیبایی آنها ایجاد میشود.
آجهای ایجاد شده در فرایند جدید بر خلاف آج زنی با صفحه تراش که به صورت خطوط مستقیم متقاطع هستند، به فرم قوسهای متقاطع میباشند. در روش جدید هم سرعت آج زنی سطوح تخت بسیار بیشتر از روش آج زنی با صفحه تراش است وهم گیرایی فکها در تمامی جهات یکسان است.
طی تحقیق انجام شده چگونگی انجام فرایند تشریح شده و این فرایند با استفاده از یک نرمافزار رایانهیی شبیهسازی شده و به کمک آن اثر پارامترهای موثر مانند سرعت چرخش محور، سرعت پیشروی قلم، محل نصب آن، ابعاد قابل آج زنی و ... بررسی و مقادیر بهینه تعیین شدهاند.
معرفی ماشینکاری با جت آب و مواد ساینده معرفی ماشینکاری با جت آب و مواد ساینده
Abrasive and Water Jet Machining: Introduction
اگرچه سالهاست که از استفاده از تکنولوژی جت مواد ساینده و جت آب میگذرد و لیکن اخیراً این دو فرآیند در زمینه بازار ماشنی ابزار جایگاه مناسبی پیدا کرده است. این موضوع مهم و قابل توجه است و تعدادی از نوآورن قدیمی با استفاده از جایگزینی و تکمیل فرآیندهای معمولی ماشینکاری خود با استفاده از این دو فرآیند (ماشینکاری با جتآب و جت مواد ساینده) سود فراوانی بردهاند.
اخیراً بر طبق گزارش Frost و Sullivan که یک شرکت بازاریابی کار میکنند، اعلام نمودهاند که abrasive waterjet به نحو چشمگیری رشد و گسترش قابل ملاحظهای پیدا کرده است. رشد 1/9 درصد در فاصله سالهای 2002-1997 برای بازار واترجت و جت مواد آینده پیشبینی میشود.
هم واترجت و هم لیزر قادرند فلزات و دیگر مواد را برش دهند. ولیکن دستگاههای واترجت ارزانتر از دستگاههای لیزر میباشند و عملاً دستگاههای واترجت برتر از ماشینهای برش معمولی میباشند.
چرا تعداد زیادی از مردم به خرید دستگاههای واترجت روی آوردهاند، زیرا: چون میتوانند سریع برنامهریزی کرده و در مدت کوتاهی پولدار شده و سود زیادی عایدشان شود. همچنین میتوانند سریعاً دستگاه را تنظیم کرده و کل مجموعه تنظیمات دستگاه را تنظیم کرده و کل مجموعه تنظیمات دستگاه را چک کنند آنها از ابزار دستگاه خیلی تعریف میکنند. چونکه ابزار، هم در ماشینکاری اولیه و هم در ماشینکاری ثانویه (نهایی) یکی است و نیازی به تغییر ابزار نمیشود. سرعت ساخت قطعات بسیار بالا و خارج از تصور میباشد. این روش باعث ایجاد اثرات حرارتی روی قطعه نمیشود. آنها میتوانند هزینه خرید دستگاه را در مدت کوتاهی تامین نمایند. شما قبلاً عبارات واترجت و جت مواد ساینده را شنیدهاید، این مهم است که بدانید جهت مواد ساینده همان واترجت نمیباشد، اگرچه خیلی به هم شبیه هستند. تکنولوژی جتآب به حدود 20 سال پیش برمیگردد و جت مواد ساینده حدوداً 10 سال بعد به وجود آمد. اساس هر دو روش مبتنی بر افزایش فشار آب تا حد خیلی زیاد و خروج آب از یک روزنه کوچک به خارج میباشد. سیستم واترجت از یک باریکه آب استفاده میکند که از دهانه (orifice) خارج میشود و میتواند مواد نرمی از قبیل پارچه و مقوا را برش دهد و لیکن نمیتواند مواد سختتری را برشکاری کند. آب در دهانه ورودی از 20 تا 55 هزار پوند بر اینچ مربع تحت فشار قرار میگیرد، سپس از دهانه (jewel) که قطر آن به طور نمونه 015/0-010/0 اینچ میباشد. با فشار خارج میشود و در سیستم جت مواد ساینده، مواد ساینده به جتآب افزوده شده تا بتواند مواد سختتر را نیز برش دهد. سرعت خیلی زیاد جت آب باعث ایجاد خلاء شده و مواد ساینده را به داخل نازل مکش میکند. اغلب مردم زمانی که منظورشان جت ساینده است، به غلط اصطلاح واترجت را به کار میبرند. یک مجموعه کامل نازل واترجت حدود 500 تا 1000 دلار میباشد در صورتی که نازل جت سازنده حدود 800 تا 2000 دلار هزینه در بر دارد. هزینه عملیاتی جت مواد ساینده به خاطر سایش تیوپ مخلوطکننده مواد ساینده با آب و همچنین به خاطر مصرف مواد ساینده نسبت به واترجت خیلی زیاد است.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 13 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
زمین از چهار لایه متفاوت تشکیل شده است. بسیاری از زمین شناسان معتقدند که زمین در مرکز خود از مواد سنگینتر و با چگالی بیشتر تشکیل شده است و مواد سبکتر به سمت بالا حرکت می کنند. زیرا پوسته زمین غالبا از مواد سبکتر(سنگهای بازالت و گرانیت) ساخته شده در حالیکه هسته آن شامل فلزات سنگین(نیکل و آهن) است.
پوسته لایه ای است که شما بر روی آن زندگی می کنید، این لایه به خوبی مطالعه و درک شده است. گوشته بسیار گرمتر از پوسته است و توانایی جریان زیادی دارد. هسته های درونی و بیرونی همچنان گرمتر هستند و فشار وارده در مرکز زمین به اندازه ای است که شما می توانید به وسیله آن، یک توپ را به یک تکه سنگ مرمر تبدیل کنید.
پوسته:
پوسته زمین، شبیه پوسته یک زمین است. این لایه نسبت به سه لایه دیگر، بسیار نازکتر است. پوسته، در محل اقیانوسها(پوسته اقیانوسی)تنها حدود 5-3 مایل(8کیلومتر) ضخامت دارد و در قاره ها(پوسته قاره ای) حدود25 مایل(32کیلومتر) ضخامت دارد. درجه حرارت پوسته از درجه حرارت هوا در بالاترین بخش آن، تا 1600درجه فارنهایت(870 درجه سلسیوس) در عمیق ترین بخش پوسته تغییر می کند. شما می توانید یک قرص نان در تنور(اجاق) خودتان در حرارت 350درجه فارنهایت) بپزید. در حرارت 1600درجه فارنهایت،سنگها شروع به ذوب شدن می کنند. پوسته زمین به قطعاتی که ورقه نامیده می شوند، تقسیم شده است. ورقه ها نیز بر روی یک گوشته پلاستیکی نرم که زیر پوسته قرار گرفته اند شناورند. این ورقه ها معمولا به آرامی حرکت می کنند ولی اغلب، به هم می چسبند و فشار زیادی را ایجاد می نمایند. فشار ایجاد شده و سنگها خمیده می شوند تا حدی که بشکنند. به هنگام رخداد این پدیده، زمین لرزه ایجاد می شود. به ضخامت کم پوسته، در مقایسه با سایر لایه ها توجه کنید. کلا هفت ورقه اقیانوسی و قاره ای بر روی گوشته ای که از مواد داغتر و با چگالی بیشتری تشکیل شده است،شناور می باشند.
پوسته از دو نوع سنگ اصلی تشکیل شده است، گرانیت و بازالت. پوسته قاره ای بیشتر از گرانیت تشکیل شده در حالیکه پوسته اقیانوسی شامل نوعی از سنگهای آتشفشانی، که بازالت نامیده می شوند، می باشد.
سنگهای بازالتی ورقه های اقیانوسی،چگالی بیشتری داشته و از سنگهای گرانیتی ورقه قاره ای سنگینتر هستند. شاهد این قضیه نیز، رانده شدن پوسته قاره ای بر روی پوسته سنگینتر اقیانوسی در طی برخورد ورقه ها می باشد. پوسته و قسمت بالایی گوشته، پهنه ای از سنگهای صلب و شکننده را ایجاد می کنند که سنگ کره(لیتوسفر) نامیده می شود. لایه پایینی سنگ کره صلب، پهنه ای با محتویات قیرمانند است که سست کره(آستنوسفر) نام دارد. سست کره، بخشی از گوشته است که جریان دارد و ورقه ها بر روی آن حرکت می کنند.
گوشته:
گوشته لایه ای است که مستقیما بر روی سیما قرار دارد. این لایه بزرگترین قسمت زمین است که حدود 1800مایل ضخامت دارد. گوشته از سنگهای بسیار داغ و چگال تشکیل شده است. این لایه سنگی، شبیه قیر جریان می یابد. این جریان در اثراختلاف زیاد درجه حرارت از کف تا بالای گوشته می باشد. حرکت گوشته، دلیل حرکت ورقه های زمین است. درجه حرارت گوشته، از 1600درجه فارنهایت در بالای آن تا 4000درجه در قسمتهای قاعده ای اس، تغییر می کند.
جریانهای همرفتی:
گوشته از مواد بسیار چگالتر و با ضخامت بیشتر ساخته شده است. ورقه ها بر رو ی آن مانند روغنی که بر روی آب شناور است، شناورند. بسیاری از زمین شناسان معتقدند که گوشته به سبب وجود جریانهای همرفتی،جریان دارد.
جریانهای همرفتی، به علت وجود موادبسیار داغی است که از عمیق ترین قسمت گوشته بالا می آیند سپس سرد شده، دوباره پایین رفته، سپس داغ شده و باز بالا می آیند و این چرخه بارها و بارها ادامه می یابد.
شما سوپ یا پودینگ را در ماهیتابه ای گرم می کنید و جریانات همرفتی را می توانید در این مایع ببینید که شروع به حرکت می کند.
هنگامی که جریانان همرفتی در درون گوشته جریان می یابند، می توانند پوسته را نیز به حرکت درآورند. در اثر این جریانات، پوسته آزادانه حرکت می کند.
نوار نقاله، درکارخانه جعبه ها را حرکت می دهد همانند جریانات همرفتی در گوشته، که ورقه های زمین را حرکت می دهد.
هسته خارجی:
هسته زمین، شبیه توپی است از مواد بسیار داغ(9000-4000 درجه فارنهایت). هسته خارجی آنقدر داغ است که فلزات در آن همگی به صورت مایع هستند. هسته خارجی، 1800 مایل پایینتر از پوسته قرار دارد و حدود 1400مایل ضخامت دارد. هسته خارجی از نیکل و آهن مذاب تشکیل شده است.
هسته داخلی:
هسته داخلی آنقدر فشار و حرارت بالایی دارد که فلزات به یکدیگر فشرده شده و مانند مایع قادربه حرکت نیستند. اما نیروهای وارد شده به آنها باعث می شود که در جای خود همانند یک جامد بلرزند. هسته داخلی، 4000 مایل پایینتر از پوسته است و حدود 800مایل ضخامت دارد. درجه حرارت در آن بیش از 9000درجه فارنهایت است و فشار 45 میلیون پوند براینچ مربع است. این مقدار فشار، سه میلیون برابر فشار هوا بر سطح بدن شما در کنار دریاست.
همراه با دوستانتان به سوالات زیر پاسخ دهید. اگر شما برای به دست آوردن جواب سوالات،نیاز دارید که به صفحات قبل بازگردید، استفاده از عنوان صفحات که درست در پایین سوالات آمده، به شما کمک خواهد کرد.
1- نام چهار لایه تشکیل دهنده زمین را به ترتیب از خارجی ترین بخش تا هسته بنویسید.
2- چه چیز سبب می شود که گوشته جریان پیدا کند؟
3- دو فلز اصلی تشکیل دهنده هسته خارجی و داخلی زمین کدامند؟
4- توضیح شخصی شما از این که زمین چگونه به وجود آمده است، چیست؟
کارت 2، چهار لایه، به شما کمک خواهد کرد.
تغییر شکل پوسته ای
مقدمه:
همانگونه که در قسمت قبل بیان شد، کره زمین یک سیاره پویا است که مواردی از قبیل هوازدگی، رانش زمین، و فرسایش توسط آب، باد و یخ بصورت مداوم چهره آن را تغییر میدهد. علاوه بر این نیروهای تکتونیکی (زمینساخت صفحه¬ای) باعث تغییر در سنگهای پوسته زمین میشوند. با هر گامی که بر روی سطح زمین می¬نهیم باعث ایجاد تغییر شکل در سطح خاک میشویم و پس از عبور ما، خاک به حالت اولیه خود بازمی¬گردد، اما این تغییر شکلها آنچنان اندک است که معمولا متوجه آن نمیشویم. این تغییر شکلها در اثر نیروی محدودی است که بدلیل وزن ما به سطح زمین وارد میشود. اگر این نیرو زیاد باشد میتواند اثرات کاملا مشهودی ایجاد نماید. در این بخش به عوامل ایجاد تغییر شکلها و نیز مکانیزم های تغییر شکل در اجسام و نیز پوسته زمین می پردازیم.
نیرو:
نیرو آن چیزی است که اجسام ثابت را به حرکت درمی¬آورد و یا نحوه حرکت اجسام متحرک را تغییر میدهد. از تجربیات روزانه می¬دانیم که اگر دری بسته (ساکن) باشد، باید به آن نیرو وارد کنیم تا باز شود (حرکت)
تنش:
تنش مقدار نیرویی است که به واحد سطح وارد میشود. مقدار تنش به تنهایی تابعی از مقدار نیروی وارده نیست و به سطحی که نیرو به آن وارد میشود نیز وابسته میباشد. برای مثال اگر پای برهنه در حال راه رفتن بر روی سطح سختی باشید نیرو (وزن بدن شما) در سطح کف پای شما پخش میشود، لذا نیرویی که به هر نقطه از کف پای شما وارد می¬شود کم است. اما اگر بر روی یک سنگ نوک تیز پا بگذارید، تمرکز تنش بر روی نقطه ای از کف پای شما بسیار زیاد خواهد شد. درواقع میتوانید تنش را از میزان تمرکز نیرو بر روی سطح متصور شوید.
انواع تنش:
بر اساس جهتهای مختلف نیروهای وارده، تنشهای مختلفی ایجاد می¬شود. بصورت خلاصه این تنشها عبارتند از:
تنش فشاری:
در صورتی که نیروهای وارده باعث فشرده شدن جسم شوند تنش فشاری بوجود میآید. تنشهای فشاری تمایل دارند که صفحات سطح کره زمین را کوچکتر و ضخیمتر نمایند و این فرآیند با چین خوردگی و گسلش اتفاق میافتد
جهت اعمال نیروهای فشاری که منجر به فشرده شدن و ضخیمتر شدن صفحات پوسته میشود.
تنش کششی:
در صورتی که تنش وارده تمایل به کشیدن توده سنگی ( و یا هر جسمی که به آن اعمال میشود ) داشته باشد تحت عنوان تنش کششی شناخته می¬شود که باعث طویلتر شدن آنها می گردد
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 21 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید