تعداد صفحات : 69 صفحه -
قالب بندی : word
مقدمه
بسم اللّه الرحمن الرحیم
سپاس خداى را که تیرهاى اندیشه درباره شگفتیهاى آفرینش او به جایى نرسد، و عقل و خرد به هنگام تفکر در بدایع نخستینش جز آنکه سرگردان و متحیر بماند، راه به جایى نبرد، در صورتى که همواره نعمتهاى لطیف او براى جهانیان یکى پس از دیگرى ، چه بخواهند و چه نخواهند استمرار دارد؛ و از جمله الطاف زیبایش آن است که از آب بشرى را آفرید و او را وابسته و خویشاوند قرار داد و بر مخلوقات شهوت را مسلط کرد تا بدان وسیله ناخواسته وادار به تولید مثل شوند و از این راه به حکم جبر و بدون اختیار نسلشان باقى بماند؛ وانگهى مساءله انساب را مهم شمرده و به آن ارج نهاده است و بدان وسیله زنا را حرام داشته و به خاطر منع و جلوگیرى از آن این عمل را سخت زشت شمرده و ارتکاب آن را هرزگى و کار زشت دانسته است و مردم را به ازدواج دعوت کرده و به صورت امرى مستحب و فرمانى الهى بر آن تشویق کرده است .
پاک و منزه است خداوندى که مرگ را بر بندگان مقرر فرموده و بدان وسیله آنان را محکوم به مرگ و در هم شکستگى کرده و از طرفى بذر نطفه ها را در زمین رحمها پراکنده ساخته و افراد جدیدى از آن به وجود آورده و آن را وسیله جبران مرگ قرار داده است ، تا آنان را آگاه کند که دریاى مقدرات او از لحاظ سود و زیان ، خیر و شر، دشوار و آسان ، پیچیده و گسترده ، براى جهانیان فیض بخش است .
و درود بر محمّد (ص ) که براى بیم و امید دادن برانگیخته شده است و بر آل و اصحاب او، درودى که حسابگران از عهده شمارش و اندازه آن برنیایند و سلامى فراوان بر ایشان باد!
بارى ، براستى که ازدواج پشتوانه دین و خوار کننده شیاطین و در مقابل دشمن خدا دژ استوارى است و وسیله زیاد شدن افرادى است ک سرور انبیا (ص ) بدان وسیله بر دیگر پیامبران مباهات مى کند. بنابراین چقدر بجاست که وسایل ازدواج را فراهم و آداب و سنن آن را حفظ کنند. از این رو باید اهداف و نیازمندیهاى آن را شرح و فصول و ابواب آن را تفضیل داد و آن مقدار از احکام نکاح را که داراى اهمیت است در سه باب به شرح زیر بیان مى شود:
باب اول در تشویق به ازدواج کرد و ازدواج نکردن .
باب دوم در آدابى که باید در عقد و عقد کنندگان رعایت شود.
باب سوم در آداب معاشرت پس از عقد تا زمان جدایى .
باب اول : در تشویق به ازدواج و یا ترک آن
باب اول در تشویق به ازدواج کرد و ازدواج نکردن .
بدان که دانشمندان درباره فضیلت ازدواج اختلاف نظر دارند. بعضى از آنها در این باره تا آنجا مبالغه کرده اند که تصور کرده اند ازدواج بالاتر از اشتغال به عبادت خداست و گروهى دیگر به ارزش آن اعتراف دارند، اما آن را مقدم بر اشتغال به عبادت ندانسته اند؛ البته در صورتى که نفس ، اشتیاق زیادى به ازدواج پیدا نکند به حدى که شخصى را پریشان حال کرده به سرکشى وادارد. عده دیگرى گفته اند: در این زمان بهتر است ازدواج نکنند، هر چند در زمانهاى قدیم ازدواج فضیلت داشته ، آن هم موقعى که کار و کسب رونق داشته و اخلاق غالب زنان پسندیده بوده است .
با توجه به این اختلاف نظرها حقیقت روشن نخواهد شد، مگر اینکه نخست اخبار و آثارى را که در تشویق به ازدواج و یا منع از ازدواج رسیده ، بیان کنیم و سپس فواید و پیامدهاى ناهنجار آن را توضیح دهیم تا فضیلت ازدواج و یا ترک ازدواج درباره کسى که از آفات آن در امان است و یا در امان نیست ، روشن شود.
ترغیب به ازدواج
اما از آیات ؛ خداى متعال فرموده است : (( و انکحوا الا یامى منکم )) (۲۱۵) که امر به ازدواج مى فرماید، و نیز فرموده است : (( فلا تعضلوهن ان ینکحن ازواجهن ، )) (۲۱۶) که از ازدواج نکردن نهى مى کند؛ و نیز در وصف و ثناى پیامبران مى فرماید: (( و لقد اءرسلنا رسلا من قبلک و جعلنا لهم ازواجا و ذریة ، )) (۲۱۷) که در معرض منت گذارى و اظهار فضل چنان فرموده است . و نیز به گونه درخواست در قالب دعا، اولیاى خود را ستوده و مى فرماید:
(( والذین یقولون ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قرة اعین )) (۲۱۸)
بعضى گفته اند: خداى تعالى در قرآن مجید، هیچ پیامبرى را نام نبرده است مگر آن که متاءهل بوده است از این رو گفته اند: یحیى - على نبینا و آله و علیه السلام - ازدواج کرد، اما همبستر نشد، گفته شد؛ حضرت یحیى براى رسیدن به فضیلت و اجراى سنت ازدواج کرد! و بعضى گفته اند: به خاطر چشم فرو هشتن از نامحرمان ازدواج کرد. و اما عیسى - على نبینا و علیه السلام - وقتى که از آسمان به زمین فرود آید، ازدواج خواهد کرد و صاحب فرزند خواهد شد.
اما اخبار: رسول اکرم (ص ) فرماید: (( نکاح سنت من است ، هر که سنت مرا دوست دارد پس باید به روش من رفتار کند.)) (۲۱۹)
اخبارى که به ازدواج تشویق مى کند
و نیز فرمود:
(( ازدواج کنید تا افزون شوید که من روز قیامت به جمعیت شما افتخار مى کنم حتى به جنینى که سقط شده است .)) (۲۲۰)
و فرمود: (( هر که از سنت من اعراض کند، از من نیست ، براستى که نکاح سنت من است و هرکه مرا دوست دارد باید به سنت من عمل کند.)) (۲۲۱)
و نیز فرمود:
(( هرکه از ترس فقر و عائله مندى ازدواج را ترک کند از ما نیست .)) (۲۲۲)
آن حضرت فرمود: (( هر که از شما توان مالى دارد، باید ازدواج کند که ازدواج براى فروهشتن چشم و حفظ ناموس بهتر است و هرکه توان مالى ندارد باید روزه بگیرد که روزه دارى مانع شهوت است .)) (۲۲۳) این حدیث شریف دلیل بر آن است که علت ترغیب به ازدواج همان بیم از فساد در چشم و شهوت است .
در این حدیث روزه را باعث (( وجاء)) دانسته است . وجاء عبارت از کوبیدن خصیتین جوان نر به منظور از بین بردن نرى اوست ، بنابراین به طور استعاره براى ناتوانى از آمیزش - به وسیله روزه دارى - آورده شده است .
پیامبر (ص ) فرمود:
(( هرگاه کسى که دین و امانتدارى اش مورد رضایت شما بود به خواستگارى آمد، با ازدواج با وى موافقت کنید و اگر نکنید روى زمین فتنه و فساد فراوان خواهد شد.)) (۲۲۴) و این حدیث شریف نیز علت و دلیلى براى تشویق و ترغیب به ازدواج به دلیل بیم از فساد است .
و نیز فرمود: (( هر که براى رضاى خدا ازدواج کند و براى خدا امکانات ازدواج شخصى را فراهم آورد، استحقاق ولایت الهیه را پیدا مى کند.)) (۲۲۵)
و آن بزرگوار فرمود: (( هر کس ازدواج کند، در حقیقت بخشى از دینش را تاءمین کرده است . بنابراین نسبت به بخش دیگر آن باید از خدا بترسد.)) (۲۲۶)
این حدیث شریف هم اشاره دارد بر اینکه فضیلت ازدواج به خاطر آن است که به منظور جلوگیرى از فساد از مخالفت با آن دورى کنند و گویا آنچه بیشتر باعث فساد در دین شخص مى شود شهوت و شکم اوست و با تزویج جلوى یکى از این دو گرفته مى شود.