فصل اول
بیان مساله
«تعریف طلاق»
از نظر اسلام و پیامبران از طلاق به عنوان امری منفور یاد می شود. در اسلام به همان اندازه که پیمان زناشویی و تشکیل خانواده مورد تاکید قرار گرفته و با وسایل گوناگون مسلمانان را تشویق نموده است، به همان اندازه انحلال آن را امری ناپسند و مبفونس دانسته جز در موارد ضروری آن را به نیکو نمی داند. در دین اسلام با توجه به عواقب شومی که از طلاق ناشی می شود و در عین حال در برخی موارد طلاق یک ضرورت اجتماعی است. منتهی برای اینکه بی جهت و به اصطلاح در غیر محل خود واقع نشود. موانع و مشکلاتی در راه تحقق آن گذاشته تا زوجین را از اقدام عجولانه بی مطالعه در مورد استفاده از طلاق باز دارد بنابراین نتیجه می گیریم هر چند اسلام طلاق را پذیرفته اما چون موانع زیادی را نیز در نظر گرفته بخصوص اینکه مسلمین را از انجام آن صریحا بر حذر داشته، لذا عملا امکان طلاق را کم کرده و به عنوان آخرین چاره از آن استمداد می جوید لوسون نویسنده مشهور آمریکا ضمن بیان آمار طلاق در این کشور چندین می گوید. طلاق با سرعت عظیمی رو به ازدیاد و انتشار گذاشته و چیزی که مایع تعجب و موجب وحشت است این است که 80% آنان به تقاضای زنان واقع می شود. همچنین خانم مونیکا دیکنس نویسنده اجتماعی و مشهور انگلیس تکثیر تعداد طلاق را در جهان ناشی از این می داند که زنان تربیت و حرکات مردان را تقلید می کنند او می گوید. به طور واقع دوام و استحکام هر ازدواجی در درجه اول بستگی به عقل و درایت خانم ها دارد. و از هر 100 ازدواجی که به جدایی منجر می شود در 99تای آنان زن ها در درجه اول مقصرند.
در حالی که برای رهایی از این بحران راه چاره بسیار است. با توجه به آنچه بیان شد باید طلاق با تعمق و تفحص عمیق مورد ارزیابی قرار گیرد و حتی الامکان از بروز آن جلوگیری شود. ولی در بعضی از موقعیت ها اثرات و عوارض آن در صورت عدم جدایی و عدم بروز طلاق خیلی عمیق تر و غیرقابل جبران خواهد بود یعنی فرزندان آن خانواده از سلامت روان و تعادل شخصیت و اعتماد به نفس کافی و احساس مسئولیت بی بهره می شوند. لذا بعضی از روان درمانگرها جدایی و طلاق را راه حل مشکلات می دانند تا از خلاقکایی و بزهکاری فرزندان آنها جلوگیری می گردد.
به هر حال طلاق در یک جامعه اثرات مخرب و جانسوزی دارد که در بسیاری از موارد غیرقابل جبران است. پس پژوهشگر بر آن شد تا به بررسی شیوع و علل طلاق در شهرستان خمین بپردازد شاید با این بررسی بتوان از شیوع آن جلوگیری کرد. به امید روزی که شاهد طلاق و از بین رفتن کانون گرم خانوادگی نباشیم.
اهداف پژوهش
هدف کلی:
تعیین شیوع و علل طلاق در شهرستان خمین در سال 1387.
اهداف جزئی
1) تعیین شیوع طلاق در دوران عقد در قشر کارمندی در شهرستان خمین در سال 1387
2) تعیین شیوع طلاق در دوران عقد در قشر غیرکارمندی در شهرستان خمین در سال 1387
3) تعیین شیوع طلاق در دوران عقد در قشر با درآمد بالا در شهرستان خمین در سال 1387
4) تعیین شیوع طلاق در دوران عقد در قشر با درآمد پایین در شهرستان خمین در سال 1387
5) تعیین شیوع طلاق در دوران پس از عقد در قشر کارمندی در شهرستان خمین در سال 1387
6) تعیین شیوع طلاق در دوران پس از عقد در شهرستان خمین در سال 1387
7) تعیین طلاق در دوران پس از عقد در قشر با درآمد بالا در سال 1387
8) تعیین شیوع طلاق در دوران پس از عقد در قشر با درآمد پایین در سال 1387
9) تعیین شیوع طلاق در دوران عقد در شهرستان خمین در سال 1387
10) تعیین شیوع طلاق در دوران پس از عقد در شهرستان خمی در سال 1387
11) تعیین مشخصات دموگرافیک نمونه در شهرستان خمین در سال 1387
12) تعیین علل فرهنگی اجتماعی طلاق در شهرستان خمین در سال 1387
13) تعیین علل اخلاقی- مذهبی طلاق در شهرستان خمین در سال 1387
14) تعیین علل اقتصادی طلاق در شهرستان خمین در سال 1387
15) تعیین ارتباط مشخصات دموگرافیک با علل فرهنگی اجتماعی در شهرستان خمین در سال 1387
16) تعیین ارتباط مشخصات دموگرافیک با علل اخلاقی مذهبی در شهرستان خمین در سال 1387
17) تعیین ارتباط مشخصات دموگرافیک با علل اقتصادی در شهرستان خمین در سال 1387
هدف کاربردی
تعیین راهکارهایی برای کاهش یا پیشگیری از طلاق
سوالات پژوهش
1) علل فرهنگی اجتماعی طلاق چیست؟
2) علل اخلاقی مذهبی طلاق چیست؟
3) علل اقتصادی طلاق چیست؟
4) ارتباط بین علل فرهنگی اجتماعی با مشخصات فردی نمونه ها کدامست؟
5) ارتباط بین علل مذهبی اخلاقی با مشخصات فردی نمونه ها کدامست؟
6) ارتباط بین علل اقتصادی با مشخصات فردی نمونه ها کدامست؟
7) آیا طولانی بودن دوران نامزدی می تواند در شیوع طلاق نقش داشته باشد؟
8) آیا عدم آشنایی زوجین می تواند در شیوع طلاق نقش داشته باشد؟
9) آیا تفاوت های فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی زوجین می تواند در شیوع طلاق نقش داشته باشد؟
10) آیا ازدواج قبل از بلوغ اجتماعی و فکری می تواند در شیوع طلاق نقش داشته باشد؟
11) آیا آشنایی های مجازی و اینترنتی و دوستی های خیابانی می تواند در شیوع طلاق نقش داشته باشد؟
12) آیا نحوه آشنایی زوجین می تواند در شیوع طلاق نقش داشته باشد؟
13) آیا سن افراد می تواند در شیوع طلاق نقش داشته باشد؟
14) آیا شغل افراد می تواند در ایجاد طلاق نقش داشته باشد؟
15) آیا سطح تحصیلات می تواند در شیوع طلاق نقش داشته باشد؟
16) آیا محیط زندگی می تواند در شیوع طلاق نقش داشته باشد؟
تعریف واژه ها
طلاق:
طلاق در پارسی به معنای بیزاری و جدایی کامل است. در اصطلاح حقوقی عبارتست از ایفای تشریفاتی که به موجب واگذاری حق طلاق در شرایط طبیعی و غیرظالمانه به مرد، نه کاشف از بی توجهی به زنان و نه طرفداری از مردان، بلکه با توجه به مصالح خانواده و در راستای دیگر ضوابط فقهی است. هر چند در موارد خاصی نیز زن حق دارد از دادگاه طلاق بخواهد، اضافه بر این زن می تواند با تعیین شرایط ضمن عقد در پیمان زناشویی هر وقت بخواهد از مرد طلاق بگیرد.
محققی به نام یوآن اظهار می کند که وقتی ازدواج از هم می پاشد در اثر چندین نوع طلاق ایجاد می شود.
1- طلاق عاطفی: زمانی رخ می دهد که ازدواج دستخوش تباهی می شود اما ممکن است بعد از حکم طلاق ادامه یابد.
2- طلاق قانونی
3- طلاق اقتصادی که در رابطه با پول و توافق های مالی مانند مهریه است.
4- طلاق هم والدی که در ارتباط با نگه داری و سرپرستی از فرزند، خانواده های تک والدی یا حق ملاقات با فرزندان است.
5- طلاق اجتماعی که در زمینه تغییر روابط یا جمع دوستان همسر رخ می دهد.
6- طلاق روانی: که در حضور مسائل مربوط به بازیابی خود پیروی کرده و مشکلات مربوط به فکر کردن براساس ضمیر«من» و «نه ما» است. منظور محقق از واده طلاق نه طلاق عاطفی و روانی و نه طلاق اقتصادی
بلکه فقط طلاقی است که در دفاتر ازدواج و طلاق ثبت شده است. ممکن است زن و شوهر مدتی قبل از آنکه کارشان به دادگاه بکشد هیچ رابطه ای که نشان دهنده زوج بودن آن دو باشد نباشد اما منظور محقق همانگونه که توضیح دادم فقط طلاق قانونی است.
شهرستان خمین
شهرستان خمین بین 50 درجه و 3 دقیقه طول جغرافیایی و 23 درجه و 38 دقیقه عرض جغرافیایی در جنوب استان مرکزی واقع شده است. شهرستان خمین از طرف شمال به اراک و شازند، از مشرق به محلات، از جنوب به گلپایگان و از مغرب به الیگودرز ختم می شود. این شهرستان در محل اتصال سه استان مرکزی و لرستان و اصفهان قرار دارد. شهرستان خمین دارای یک مرکز شهر، یک مرکز بخش، دارای هفت دهستان به نام های آشناخور، چهارچشمه، حمزه لو، خرم دشت، رستاق، صالحان، گله زن می باشد و همچنین دارای 201 آبادی دارای سکنه می باشد. براساس آخرین سرشماری که در آبان ماه 1375 انجام گرفت جمعیت شهرستان 118424 نفر بود که از این تعداد 57/47 درصد نقطه شهری و 43/52 درصد در نقاط روستایی سکونت داشتند. از تعداد 118424 نفر جمعیت شهرستا 58489 نفر مرد و 59935 نفر زن بودند. که در نتیجه نسبت جنسی برابر 98 بدست آمد.
اما منظور محقق از شهرستان خمین کلیه کسانی که در این شهر ازدواج کرده چه بومی و چه غیربومی و طلاق گرفته اند.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
«قرآن، نوری است که خاموشی ندارد؛ چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد، دریایی است که ژرفای آن درک نشود، راهی است که روندة آن گمراه نگردد، شعلهای است که نور آن تاریک نشود، جدا کننده حق و باطلی است که درخشش برهانش خاموش نگردد، بنایی است که ستونهای آن خراب نشود، شفا دهندهای است که بیماریهای وحشت انگیز را بزداید، قدرتی است که یاورانش شکست ندارند، و حقی است که یاری کنندگانش مغلوب نشوند.
قرآن، معدن ایمان و اصل آن است، چشمههای دانش و دریاهای علوم است، سرچشمة عدالت و نهر جاری عدل است، پایههای اسلام و ستونهای محکم آن است ، نهرهای جاری زلال حقیقت و سرزمینهای آن است.»[1]
بار دیگر خدای مهربان را شکر میگویم که توفیق داد تا مدتی از عمر خود را در کنار قرآن و با قرآن باشیم و خاصعانه در درگاه ربویاش مسئلت دارم که چه در دنیا و چه در آخرت این توفیق را هرگز از من سلب ننماید و قرآن را همواره مونس و یاورم قرار دهد. مجموعة حاضر با نام «نگاهی ادبی به سورة یوسف (ع)» به عنوان پروژه تحقیقاتی پایان دوره چهار ساله تحصیل در رشته تربیت معلم قرآن کریم در دانشکده علوم قرآنی تهران، به رشتة تحریر درآمده است.
حال سؤالاتی که مایلم پاسخ دهم یکی این است که «چرا نگاه ادبی؟» و دیگر اینکه «چرا به سوره یوسف؟»
و اما پاسخ سؤال اول از این قرار است که همانطور که میدانیم، قرآن کریم به عنوان آخرین پیام مستقیم خداوند برای بندگان، تنها ریسمان استواری است که میتوان به آن چنگ آویخت و به کمک آن، در چند روزة زندگانی دنیوی از شر شرارتهای دشمنان بشریت (شیطان و جنودش) جان سالم به در برد و در پناه رحمت الهی قرار گرفت.
کتاب مقدسی که از آن صحبت میکنیم، مجموعهای از معانی بلند و مضامین عالی انسان سازی و هدایت آدمی به سوی رسیدن به کمال است و گویندة چنین معانی نورانی، آنها را در قالب لفظهای قابل فهم برای بشر درآورده و به او ارزانی داشته است.
برای رسیدن به هر نقطه بلندی، باید از راه مناسب آن عبور نمود. برای فتح هر قله مرتفعی باید دامنه آن کوه را پیمود. برای دستیابی به قلة مفاهیم ارزشمند قرآن نیز راه منطقی و عقلائی آن این است که از دامنة الفاظ قران حرکت نموده و آرام آرام بالا رفت تا به نتیجه مورد نظر رسید. الفاظ و عبارات قرآن به منزله پلکانی است که بدون در نظر داشن آن، تصور رسیدن به بام رفیع مفاهیم قرآنی، ناممکن مینماید. لذا اولین گام در راه شناخت قرآن، آشنایی با الفاظ قرآن است. و این آشنایی خود مستلزم آشنایی نسبتاً کامل با زبان عربی است. چرا که قرآن کریم «بلسانٍ عربیٍ مبینِ» آموختن این زبان و درک مقتضیات آن، یکی از ضرورتهای اجتناب ناپذیر است.
اینجانب سعی کردهام با نگاه به قرآن کریم از زوایه ادبیات، تا حدودی اولین گام خود را در راه انس با قرآن بردارم. و چنان که ذکر شد، استدلالم این است که چگونه میتوان ادعای «فهم» قرآن را داشت در حالیکه ذهن با فضای ادبیات عرب بیگانه باشد؟!
مقدمه:
مطالعه تغییر ساختها و روابط عناصر اصلی تشکیل دهنده فضاهای جغرافیایی در طی زمانها یکی از وظایف اصلی جغرافیدانان می باشد . لذا با توجه به این نگرش و رشته جغرافیا که همه ی مسایل زیست محیطی و غیره را مخصوصا" محیط زندگی انسان را نیز در مطالعات خود در بر می گیرد به مسایل مهمتری مخصوصا" به قدیمی ترین پایگاه زندگی انسان یعنی روستا می پردازد . به طور کلی روستا را می توان قدیمی ترین پایگاه استقرار و سکونت انسان دانست . امروزه این سکونتگاهی زیستی به دلیل شرایط خاص روستا و جوامع روستایی همواره جمعیت خود را به نفع شهر ها از دست می دهند.
امروزه با گوناگونی و تنوع در چشم اندازهای فرهنگی و محیط جغرافیایی که دایم بعلت تغییر و تحول و پیشرفت علم و تکنولوژی بر تنوع و پیچیدگی آن افزوده می گردد جغرافیا نیز بنا بر ماهیت خود که
بدنبال دستیابی به علل و عوامل این تغییرات و دگرگونی ها از طریق مطالعه عوامل مهم تشکیل دهنده فضای زندگی یعنی محیط انسان و روابط بین آنها ست ، تغییرات ودگرگونیهایی را در ابعاد مختلف خود یعنی ماهیت ، قلمرو دیدگاهها ، نظریه ها ، شیوه ها ، روش تحقیق و ابزار خود در طول زمان بوجود آورده است .
در بررسی سیر تحول و دگرگونی دانش جغرافیا و ماهیت آن می توان از مفهوم اولیه این علم که خود آنرا در مشاهده و توصیف محیطهای بشری و کشف سرزمینهای جدید و اطلاع و آگاهی ازاحوال انسانها و جوامع ببان می کرد به علت ساده بودن موضوع و محدود بودن جوامع مورد مطالعه ی خود نیز ازسادگی و محدودیت برخوردار بوده ولی امروزه جغرافیا با توجه به پیچیدگی و تنوع محیطهای بشری و پیشرفت درجه دخالت انسان در محیط و تغییرات آن و افزایش دیدگاهها و نظریه ها در رابطه با چگونگی ساخت محیط زندگی دگرگونی علایق ، نیازها و تخصص های دیگران مفهوم ساده اولیه و محدود را ندارد بلکه جغرافیای امروزی با توجه به ویژگی های ساختاری – کارکردی محیط ها و درنظر گرفتن هر مکان به عنوان یک سیستم و نظام ، مطالعه روابط بین انسان و محیط را در درون سیستم ها بعهده دارد این سیستم ها می توانند مانند یک سیستم ساده مثل یک مزرعه تا نظامهای بسیار پیچیده و متنوع مانند سیستم سرمایه داری جهان و تأثیرات آن برساختار فضائی را شامل می گردند به طوریکه ( هانس بوبک ) عنوان می کند :
جغرافیای امروزی عمدتا" به بررسی عرصه های ساختاری – کارکردی می پردازد ، عرصه هایی که نه تنها ازنظر مکانی ، بلکه از نظر ساختاری – کارکردی قابل تبیین و تشخیص هستند . در این چارچوب ، یک عرصه
ساختاری ازطریق همنوایی پدیده های گوناگون و یا هم سویی هدفهای ناموزون و پراکنده و یک عرصه
کارکردی به واسطه تأثیر همگانی نیروهای ویژه موجود و مؤثر در آن تعریف و مشخص می شود .
چکیده
نقد جامعهشناسی برخلاف آنچه در نگاه نخست به نظر میآید، تنها بررسی تأثیر مستقیم رخدادهای اجتماعی مشخصی بر ادبیات یک دوره نیست و برخلاف بسیاری مکاتب دیگر نمیتوان یک مقطع معین تاریخی و یک محدودهی مشخص جغرافیایی و فرهنگی برای آن درنظر گرفت. بلکه در طول سالها افت و خیزهای فراوانی را پشت سرگذاشته و با جریانهای بسیار در پیوسته است.
یکی از مهمترین این جریانها که پیوندی گسستناپذیر با جامعهشناسی دارد، نقد فمنیستی است. بسیاری از منتقدان، فمنیسم را شاخهای از نقد جامعهشناسی میدانند که در آن به جامعه از رهگذر امکانات و شرایطی مینگرد که همواره از زنان دریغ داشته شده است.
این رساله ابتدا به معرفی مشروح رویکرد جامعهشناسی میپردازد و ویژگیهای اصلی آن را جست و جو میکند و مهمترین گرایشهای این گونهی نقد ادبی را معرفی میکند. فصل دوم رمان سووشون را براساس شیوههای این رویکرد تحلیل میکند و مناسبات سووشون را با جامعهای که در آن شکل گرفته و نیز جامعهای که روایتش میکند مورد کنکاش قرار میدهد. در فصل سوم از رویکرد فمنیستی و نقد ادبی سخن میرود و در فصل پایانی سووشون از چشمانداز این رویکرد نوآیین و در حال شکلگیری بررسی میشود.
بررسی رابطهی شیوههای فرزندپروری با خود کارآمدی و سلامت روانی دانشآموزان
چکیده
مقالهی حاضر به بررسی رابطهی شیوههای فرزندپروری با خود کارآمدی و سلامت روانی دانشآموزان پایهی دوم دبیرستانهای شهرستان مهاباد در سال تحصیلی 84-1383 پرداخته است. این تحقیق از نوع پیمایشی ـ همبستگی است. حجم نمونه موردمطالعه شامل 360 نفر، که 193 پسر و 167 دختر و از نوع نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای میباشد. جمعآوری اطلاعات به وسیلهی پرسشنامه شیوههای فرزندپروری شیفر، خود کارآمدی شرز و همکاران و سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر انجام شده است. یافتهها نشان داد که: بین خود کارآمدی دانشآموزانی که والدین آنها شیوههای فرزندپروری متفاوتی داشتهاند، تفاوت معنیداری وجود دارد. سلامت روانی دانشآموزانی که شیوههای فرزندپروری متفاوتی را تجربه کردهاند، بصورت معنیداری باهم تفاوت دارد. بین سلامت روانی و خود کارآمدی رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. بین سلامت روانی دانشآموزان دختر و پسر تفاوت معنیداری وجود ندارد. شیوه فرزندپروری دانشآموزان با توجه به رشته تحصیلی آنها متفاوت است. خود کارآمدی دانشآموزان در رشتههای مختلف متفاوت نمیباشد. دانشآموزانی که در رشتههای مختلف تحصیل میکنند از نظر سلامت روانی تفاوت معنیداری باهم ندارند. بین دانشآموزان دختر و پسر از نظر خود کارآمدی تفاوت معنیداری وجود ندارد.
مقدمه
ارتباط والدین و فرزندان از جمله موارد مهمی است که سالها نظر صاحبنظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. خانواده نخستین پایگاهی است که پیوند بین کودک و محیط اطراف او را به وجود میآورد. کودک در خانواده پندارهای اولیه را دربارهی جهان فرا میگیرد، از لحاظ جسمی و ذهنی رشد مییابد، شیوههای سخن گفتن را میآموزد، هنجارهای اساسی رفتار را یاد میگیرد و سرانجام نگرشها، اخلاق و روحیاتش شکل میگیرد و به عبارتی اجتماعی میشود (اقلیدس؛ نقل از هیبتی، 1381).
هر خانوادهای شیوههای خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش به کار میگیرد این شیوهها که شیوههای فرزندپروری نامیده میشوند متأثر از عوامل مختلف از جمله عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره میباشد (هاردی و همکاران، 1993).
شیوههای فرزندپروری به عنوان مجموعه یا منظومهای از رفتارها که تعاملات والد ـ کودک را در طول دامنهی گستردهای از موقعیتها توصیف میکند و فرض شده است که یک جو تعاملی تأثیرگذار را به وجود میآورد. شیوههای فرزندپروری یک عامل تعیینکننده و اثرگذار است که نقش مهمی در آسیبشناسی روانی و رشد کودکان بازی میکند. بحث در مورد هریک از مشکلات فرزندان بدون در نظر گرفتن نگرشها، رفتارها و شیوههای فرزندپروری تقریباً غیرممکن است. هرچند روانشناسان و نظریهپردازان بر نقش والدین و شیوههای فرزندپروری تأکید میکنند، تحقیقات خیلی کمی در مورد شیوههای فرزندپروری و آسیبشناسی روانی کودک به عمل آمده است (علیزاده و آندرایس؛ نقل از محرابی، 1383).
تأثیر محیط خانواده بر رشد کودک اغلب به وسیلهی مشاهده تعامل والد ـ فرزند مورد بررسی قرار گرفته است. در این مشاهدات معمولاً ویژگیهای رفتاری والدین به وسیلهی دو بعد ارزیابی شده است: الف) پذیرش (گرمی)، شامل حمایت و پرورش عاطفهی مثبت بین والدین و کودک میباشد. ب) کنترل، شامل آن دسته از رفتارهای والدین است که رفتار کودک خود را هدایت میکنند مانند: راهنمایی و کنترل، بازدارنده یا تسهیلکننده (پل کنین و همکاران؛ نقل محرابی، 1383).
نظریههای روانشناختی متعددی در خلال سالها سعی کردند تا رفتار آدمی را تبیین کنند. نظریهی شناختی اجتماعی نیز یکی از این نظریههاست. در سال 1986 بندورا این نظریه را در مورد عملکرد آدمیان مطرح کرد که در آن نقش باورهای خود را در شناخت، انگیزش، عاطفه و رفتار آدمی برجسته نمود. بندورا معتقد است که افراد یک نظم «خود» را میپرورانند که آنها را قادر میسازد تا بر تفکرات، احساسات و اعمالشان مهار داشته باشند (نقل از علی نیا کروثی، 1382).
بندورا با دیدگاههایی که به عوامل درونی موثر بر رفتار توجه میکنند و عوامل محیطی را نادیده میگیرند، مخالفت میکند و از دیدگاههایی که انسان را پاسخدهنده منفعل به رویدادهای محیطی میدانند نیز انتقاد میکند.
از نظر بندورا شخص، محیط و رفتار شخص برهم تأثیر و تأثر متقابل دارند و هیچ کدام از این سه جزء را نمیتوان جدا از اجزای دیگر به عنوان تعیینکنندهی رفتار انسان به حساب آورد. بندورا این تعامل سهجانبه را جبر متقابل یا تعیینگری متقابل نامیده است (نقل از سیف، 1380).
بطور کلی، پژوهشها نشان میدهند که روشهای تربیتی والدین اثرات طولانی بر رفتار، عملکرد، انتظارات و در نهایت بر شخصیت افراد در آینده دارند. مثلاً والدین سختگیر و دیکتاتور مانع پیشرفت و خلاقیت کودک میشوند. والدینی که اجازه نمیدهند کودک ابراز وجود کند مانع بروز استعدادهای بالقوه او میشوند و در نتیجه این قبیل کودکان در آینده افرادی روان آزرده و پرخاشگر خواهند شد (نقل از مهرابیزاده هنرمند و همکاران، 1379). با توجه به اینکه شیوههای فرزندپروری والدین، نحوه تربیت والدین را به کودکان منتقل میکنند و این امر در شکلگیری شخصیت فرد مؤثر است و نیز نظر فرد نسبت به خود میتواند بر سلامت روان تأثیر زیادی داشته باشد این پژوهش به بررسی شیوههای فرزندپروری، خود کارآمدی و سلامت روانی دانشآموزان شهرستان مهاباد پرداخته تا به سوالات و فرضیههای تحقیق پاسخ دهد.
پیشینه پژوهش
با توجه به سه متغیر مهم تحقیق یعنی شیوههای فرزندپروری، خود کارآمدی و سلامت روان در این قسمت به بررسی نظرات ارائه شده و تحقیقات انجام یافته میپردازیم:
تحقیقات معاصر در شیوههای فرزندپروری از مطالعات «بامریند» روی کودکان و خانوادههای آنان نشأت گرفته است. استنباط بامریند از شیوههای فرزندپروری بر روی یک رویکرد تیپشناسی بنا شده است که بر روی ترکیب اعمال فرزندپروری متفاوت، متمرکز است. تفاوت در ترکیب عناصر اصلی فرزندپروری (مانند گرم بودن، درگیر بودن، درخواستهای بالغانه، نظارت و سرپرستی) تغییراتی در چگونگی پاسخهای کودک به تاثیر والدین ایجاد میکند (دارلینگ و استینبرگ؛ به نقل از گلاسکو، 1997).
شیفر از جمله کسانی است که در این زمینه پژوهشهایی انجام داده است. او براساس مشاهداتی که از تعامل کودکان 1 تا 3 ساله با مادرانشان انجام داد، طرح یک طبقهبندی براساس دو جنبه رفتار والدینی یعنی آزادی ـ کنترل (سهلگیری در مقابل سختگیری) و سردی ـ گرمی (پذیرش در مقابل طرد) ارائه نمود. او نتیجه گرفت که مادران پذیرنده یا طردکننده میتوانند سختگیر یا آسانگیر باشند. این دو بعد اساساً اشاره به سطوح حمایت عاطفی دارد که والدین در مورد کودکانشان به کار میبرند و نیز اشاره به کنترلی دارد که والدین در مورد کودکان خود اعمال میکنند. بدین ترتیب از ترکیب این دو بعد، الگوهای مختلف رفتار والدین شکل میگیرند. به طور کلی بسیاری از رفتارهای والدین میتوانند در چنین مدل چهاربعدی قرار گیرند (یعقوبخانی غیاثوندی، 1372).
زیگلمن روشهای ارتباطی والدین و فرزندان را به چهار قسمت کلی تقسیم کرده است:
1- والدین مقتدر 2- والدین مستبد 3- والدین سهلگیر 4- والدین مسامحهگر یا بیاعتنا.
با اندکی تأمل متوجه میشویم که دیدگاه زیگلمن با دیدگاه شیفر تفاوت چندانی ندارد و تفاوت بیشتر در الفاظ است. در واقع باید گفت دیدگاه ارائه شده به وسیله شیفر علیرغم گذشت سالیان زیاد همچنان ثابت باقی مانده است، زیرا والدین مقتدر زیگلمن همان والدین گرم و کنترلکننده شیفر، والدین مستبد زیگلمن همان والدین سرد و کنترلکننده شیفر، والدین سهلگیر زیگلمن همان والدین گرم و آزادگذار شیفر، و والدین مسامحهگر زیگلمن همان خانواده سرد و آزادگذار شیفر میباشند (دهقانی، 1379).
بامریند طی مطالعات خود در مورد ابعاد رفتاری والدین و تأثیر آن بر کودکان دریافت، والدین مستبد و قدرتطلب دارای فرزندانی هستند که از نظر خویشتنداری در سطح متوسط قرار دارند ولی تا حدود زیادی گوشهگیر و به دیگران بیاعتنایی میکنند (نقل از ماسن، 1377). شیک (1999) در تحقیقی تأثیر والدین را بر سلامت روانی نوجوانان مورد مطالعه قرار داد. او در تحقیق خود به این نتیجه رسید که ویژگیهای والدین بصورت همزمان و طولی با سلامت روانی نوجوانان همبستگی دارد، ولی بطور کلی ویژگیهای پدر تأثیر بیشتری بر سلامت نوجوانان داشت.
ری و همکاران (1990) در پژوهشی کیفیت فرزندپروری والدین در نوجوانان مبتلا به اختلالات مقابلهای و کرداری را مورد بررسی قرار دادند. در این پژوهش نوجوانان بهنجار در مقایه با گروههای دو گروه دارای اختلال والدین خود را به عنوان کنترلکننده بیاحساس میدانستند.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است