دانلود مقاله تأثیر جو روانی _ اجتماعی کلاس درپیشرفت تحصیلی

 

 

 

مقدمه
بنابر نظرات ، متخصصان تعلیم وتربیت دورة ابتدایی یکی ازمهمترین سطح آموزشی است که درحقیقت ارکان وبنیان آموزشهای کلاسیک برآن استواراست . گفته شده است که سوادارتباط مستقیمی بافرهنگ داردوفرهنگ خودبه دوطبقه خاص وعام ویافرهنگ شخصی واجتماعی تقسیم می شود.
آنچه به نظرمی رسد فرهنگ غیرازسواداست اماباید توجه داشت که جهان بینی وبینش انسان به وسیله آن شکل ونشأت می گیرد هیچ کس رانمی توان بدون فرهنگ دانست . زیراروانشناسان ، جامعه شناسان وزیست شناسان براین عقیده اندکه حتی جانوران هم برای خودفرهنگی دارند که درمراحل پایین قراردارند .
باید توجه داشت که تحصیلات درمدرسه که خود یک محیط اجتماعی است فرهنگ شخص راارتقاء می دهد وطبعا" وقتی آحادملت دارای فرهنگ وبینش بالاتری باشندمنحنی فرهنگ اجتماعی قوس صعودی رامی پیماید .وقتی می گوییم مدرسه مکانی است که بابرنامه مشخص وزمان تعین ومعلم تعیطن شده درتعلیم وتربیت وآموزش تحصیل نقش اساسی دارد واین بدان معناست که درآن تغییررفتاریایادگیری ایجادمی شود ، بنابراین بایداذعان نمودکه خودجامعه سبب آموزش می شودومدرسه نیزیک محیط اجتماعی است ووقتی که تغییررفتاردراولیای محصلین انجام شدوباسوادشدند،دارای فرهنگ وبینشی خواهندشدکه نسبت به سرنوشت فرزندان خودبی تفاوت نباشندوهمکاری وهمیاری بااولیاء مدرسه ومعلمین راسرلوحه کارشان قرارمی دهند وازاین ارتباط یکی ازراههای مهم پیشرفت تحصیلی است ( سیف ، 1365 )
پیشرفت تحصیلی دریک واحدآموزشی موجب می گردد تاحس رقابت درسایردانش آموزان برانگیخته شودمسایلی ازاین قبیل درمجموعه باعث می گردد تاجوحاکم برمحیط آموزشی دارای روند پیاباشدودروضعیت زمینه های لازم برای رشد روحیه کنجکاوی ودقت دربین دانش آموزان فراهم می گرددکه درصورت هماهنگی سایرمسائل بااین وضعیت ، آینده نویدبخش ودرخشانی برای دانش آموزان متصوراست ( پورشافعی ، 1370 )
دربعداجتماعی مسئله پیشرفت تحصیلی می تواندموجبات نشاط محیط خانوادگی وابراز رضایت آنان را ازنهادآموزشی جامعه فراهم سازد واطمینان بیشترآنان رابه دست اندرکاران امرآموزشی جامعه بیشترکنداین امرنیز به نوبه خودموجب می گرددتاپیشرفت تحصیلی دانش آموزان که دراصل به معنای ایفای نقش محول به آنان است ، می توان درتعادل نظام اجتماعی نیز مؤثرواقع شود.وپیشرفت تحصیلی دانش آموزان یکی ازشاخص های مهم درارزشیابی آموزش وپرورش است وتمام کوشش ها وکشش های این نظام ، درواقع جامة عمل پوشاندن،بدین امرتلقی می شودبه عبارتی جامعه به طورویژه نظام آموزش وپرورش نسبت به سرنوشت کودک ، رشدوتکامل موفقیت آمیز وجایگاه او درجامعه علاقمندونگران است وانتظاردارد، ازپیشرفت تحصیلی به عنوان یکی ازابعادپیشرفت درنظام آموزش وپرورش ، مفهوم انجام تکالیف وموفقیت دانش آموزان درگذراندن دروس یک پایه تحصیلی مشخص یاموفقیت دانش آموزان درامریادگیری مطلب درسی مستفادمی شود(پورشافعی ، 1370 )
موضوع موردبررسی ماادراک انتظاردانش آموزان (دختروپسر) ومعلمان شان ازجوروانی _ اجتماعی موجوددرکلاس وهمچنین جوروانی _ اجتماعی موردتمایل درکلاس است که چقدرارتباط باپیشرفت تحصیلی داردبنابراین درصدد بررسی آن هستیم که معلمان به ویژه دانش آموزان چه برداشتی ازجوروانی _اجتماعی کلاس باجوآموزشی کلاس داردبه نظرآنان این جوچگونه باید باشد؟ این مسئله درجایگاهی موردبررسی قرارمی گیرد که دارای اهداف آموزش وپرورش است .
1) عنوان پژوهش : تأثیرجوروانی _ اجتماعی کلاس درپیشرفت تحصیلی ( پایه پنجم ابتدائی )
2) بیان مسئله : بنابراین درپهنه موردمطالعه یک طرف معلم ودانش آموزان وازطرف دیگر آموزش مطرح است دراین موردمی توان گفت آموزش به هرگونه فعالیت یاتدبیرازپیش طرح ریزی شده گفته که هدف آن ایجاد یادگیری در یاد گیرندگان است .آموزش مستلزم فعالیت متقابل بین حداقل دو نفر معلم و متعلم است .(سیف ،1375 )
در آموزش ،بر قراری رابطه با شاگردان مهم است و برای اینکه شاگردان خبر ما را دریافت کنند لازم است که به چند نکته توجه شود واین به طور اجمال عبارتند از :خبر متناسب باشد :در بیانیه قابل فهم و معنا را ذکر شود و واکنش های دانش آموزان در مقابل آن متناسب و مثبت باشد و بین معلم و دانش آموزان رابطه متقابل وجود داشته باشد .
3)سؤالات پژوهش
سؤالات مورد مطالعه در این تحقیق بارتند از :
1) آیا بین ادراک و انتظار ،دانش آموزان و معلمین از جو روانی _اجتماعی تفاوتی وجود دارد؟
2)آیا رابطه بین ادراک و انتظار دانش آموزان از جو روانی _اجتماعی کلاس با پیشرفت تحصیلی وجود دارد ؟
3)آیا رابطه ای بین ادراک و انتظار معلمین از جو روانی _اجتماعی کلاس ،با پیشرفت تحصیلی وجود دارد ؟
هر قدر متغیرها یا ادراک و انتظار که عوامل سازنده جو کلاس درس هستند به هم نزدیکتر باشند جو مناسب تر است و در نتیجه پیشرفت تحصیلی بهتر خو اهد بود بنابراین در این مورد می توان گفت :در محیط آموزشی ،شناسایی این متغیر ادراک و انتظارات دانش آموزان و معلمین از جو _اجتماعی کلاس ،معلمان را در رسیدن به اهداف آموزشی و تفکر دربارة شیوه های فعالیت آنها ما یاری می دهد واین پرسشنامه به نحوی مؤثر بازده دروس مختلف را بنابر کار برد مؤلفه های جو پیش بینی کند و یک ابزار معتبری برای پیشگیری بازده آکادمیک دروس مختلف همانند تست ها بهره هوشی است .این پرسشنامه می تواند به تنهایی همانند تستها ی بهره هوشی مورد استفاده قرار گیرد و یا اگر می خواهیم پیشگویی رابهبود بخشیم می توانیم آن را ه را ،با تستهای بهره هوشی بکار بریم .
4)اهداف پژوهش
برای اینکه مسئله ممکن باشد لازم است که مؤلفه های سازنده ادراک و انتظار جو کلاس معین گردد سه مؤلفه کلی برای جو روانی _اجتماعی کلاس تعیین می کنند .1- بعد تعامل افراد مشارکت ،ارتباط معلم شاگرد و ارتباط شاگرد با شاگرد .2_ بعد تحولی و به پیشرفت تحصیلی توافق شده به کار و به هدف 3_ بعد نگهداری مستقیم چیزی که به سازمان دهی مقررات و تغییر وابسته است (سیر کمالی ،1372 ).مؤلفه های که برای گروه بندی جزئیات مشمول جو روانی _ اجتماعی کلاس ذکر کرد به قرار زیر است مشارکت ، دلبستگی مقابل شاگرد _ شاگرد ، برخورداری از پشتیبانی معلم ، اهمیت به کار و تکلیف ،نظم و سازندهی ،مقررات ،نو آموزی ،و بر ضرورت تحقیق در این نهفته است که آموزش بر اساس علاقه به دنبال خود موفقیت و کسب لذت همراه دارد و این موفقیت به دنبال خود موجب پیشرفت تحصیلی می گردد و پیشرفت تحصیلی موجب علاقه دانش آموزان به تحصیل و ادامة آن می شود .
5)فرضیه های اصلی پژوهش
فرضیه های مورد مطالعه در این تحقیق عبارتست از :
1_ بین ادراک و انتظار دانش آموزان و ادراک جو روانی _ اجتماعی و انتظار معلمین این دانش آموزان جو روانی _اجتماعی تفاوت معنی داری وجود دارد.
2)بین ادراک و انتظار دانش آموزان (از جو روانی _ اجتماعی کلاس ) با پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد .
3)بین ادراک و انتظار معلمین از جو روانی _ اجتماعی کلاس با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه معنی دار وجود دارد .
6) تعارف مفاهیم و واژه ها
الف _ تعارف نظری یا مفهو می
1-6)جو روانی :عبارت است از رابطه عاطفی بین معلم و شاگرد در چارچوب کلاس (میرکمالی ،1372 ).
2-6)جو اجتماعی :عبارت است از محیطی که در آن محیط شاگردان به فراگیری علم و درک روابط اجتماعی می پردازند ( میر کمالی ،1372 )
3-6) پیشرفت تحصیلی :به رتبه و راندمان کار دانش آموزان به صورت معیار عددی در هر سه ماهه دوره تحصیلی و به خصوص در انتهای سال اطلاق می شود (بهاری ،1372 ).
7)متغیرهای پژوهش
1-7) متغیر مستقل :متغیر مستقل مورد بررسی این تحقیق جو روانی _ اجتماعی کلاس است و به عبارت دیگر ادراک و انتظارات دانش آموزان و معلمینشان از جو روانی _ اجتماعی کلاس است .

 

2-7)متغیر وابسته :
متغیر وابسته در مطالعه با پیشرفت تحصیلی است .واژه پیشرفت یعنی تغییرات ایجاد شده در جهت مطلوب و مساعد در رابطه با مسائل آموزشی پیشرفت و درجه موفقیت دانش آموزان در رسیدن به اهداف آموزشی از پیش تعیین شده بر روی رفتار دانش آموزان اعمال می شود و جنبه هایی از آنها قابل مشاهده و قابل اندازه گیری است تغییرات حاصل شده می تواند در هر کدام از سه حیطه شناختی عاطفی و یا روانی _حرکتی جایگزین می شود با اینکه این سه حیطه اجزاء جدا نشدنی از همدیگر ند ولی به دلیل فقدان از ابزار های دقیق اندازه گیری برای تمام وسایل عاطفی عملا" قادر به بررسی هر گونه تغییربوجود آمده در رفتار دانش آموزان نیستم تا از شدت وضعف ویا در واقع از کیفییت تغییرات بوجود آمده آگاه باشیم .(صالحی حسینی ،1993 )
3) متغیر تعدیل کننده :
3-7)متغیر تعدیل کننده در مطالعه ما چنین است که شامل دانش آموزان دختر و پسر است .
4-7) متغیر مورد کنترل :در مطالعه حاضر پایه تحصیلی دانش آموزان سال پنجم ابتدایی است
5-7) متغیر مداخله گر :متغیر مداخله گر در مطالعه حاضر امر یادگیری است.

 

 

 

 

 

 

 



مقدمه
پیشرفت تحصیلی دانش آموزان یکی از شاخص های ههم در ارزشیابی آموزش و پرورش است و تمام کوشش ها و کشش های این نظام ،در واقع جامة عمل پوشاندن ،بدین امر تلقی می شود .به عبارتی ،جامعه به طور ویژه نظام آموزش و پرورش ،نسبت به سرنوشت کودک ،رشد و تکامل موفقیت آمیزوجایگاه او در جامعه ،علاقمند و نگران است و انتظار دارد از پیشرفت تحصیلی به عنوان یکی از ابعاد پیشرفت در نظام آموزش و پرورش ،مفهوم انجام تکالیف و موفقیت دانش آموزان در گذراندن دروس یک پایه تحصیلی مشخص یا موفقیت دانش آموزان در امر یاد گیری مطلب درسی مستفاد می شود و وجه مخالف آن افت تحصیلی است که یکی از معضلات نظام آموزشی است می باشد که به شیوه های گوناگون همچون عدم موفقیت دانش آموزان در دستیابی به هدف های مقاطع تحصیلی مربوط ،مردودی و تکرار پایه های تحصیلی ،ترک تحصیل زودرس و بیکاری و بلاتکلیفی خود را نشان می دهد .میزان پیشرفت تحصیلی ،یکی از ملاک های کار آیی نظام آموزشی است .پیشرفت تحصیلی ،در گرو عوامل بیشمار است که می توان آنها در دو مقولة کلی عوامل مربوط به تفاوت های فردی و عوامل مربوط .به تفاوت های فردی و عوامل مربوط به مدرسه و نظام آموزش و پرورش بررسی نمود به عبارتی پیشرفت تحصیلی ،گاه به علت خصایص ویژگی های شخصیتی و شاخص ذهنی ،اجتماعی عاطفی ،خود دانش آموزان است که می تواند متأثر از عوامل مربوط به خانواده نیز باشد و گاه به علت کارکردهای مدرسه و نظام آموزش و پرورش البته این دو تا حدی با یکدیگر در تعامل اند (پور شافعی ،1370 )

 

مروری به تحول و پیشرفت تحقیقات در زمینة موضوع
پیشینه تحقیق
کلاس به عنوان جامعه کوچک و فرعی تشکیل از شرکت کنندگانی از جامعه اصلی هر شهر یا کشور است که از نظر فرهنگی رفتاری ،اجتماعی و شخصیتهای با هم متفاوتند و تمامی این خصوصیات را با خود به درون کلاس می آورند .
بنابراین فرهنگی که هر کلاس در خود جا می دهد ارتباط تنگاتنگ با افرادی دارد که در آن کلاس فعالند وجود تفاوت های فردی بین افراد در کلاس باعث بوجود آمدن تعاملات روانی ،فکری ،اجتماعی و اخلاقی در آن کلاس می شود که این تعاملات حکایت از جو روانی _اجتماعی کلاس دارد و از طرف دیگر چون افراد کلاس متفاوتند در نتیجه جوهای متفاوتی در کلاسها دایر است لذا تعاریف متفاوتی برای جو باید موجود باشد (به نظر بلوم (1964 )و به نقل از صالحی حسینی 1393 ) .
جو عبارتست از شرایط نیرو ها و محرکهای خارجی که در انسانها تأثیر می گذارد و یا محرکهای خارجی را در عوامل فیزیکی ،اجتماعی و فکری خلاصه کرده است و دامنه متغیر جو را از درونی ترین فعل و انفعالات اجتماعی تا نیروهای خیلی دور فرهنگی و سازمانی بیان کرده است و به نظر تاگیوری (1968 به نقل از صالحی حسینی )جو مجموع کیفیت محیطی داخل هر سازمان است چهار بعد بوم شناسی و قلمرو یا محیط و سیستم اجتماعی و بعد فرهنگی را بدان نسبت داده است .در این زمینه بوم شناسی ارتباط مستقیم با وجود عوامل فیزیکی مواد و یا وسائل دارد. قلمرو در بر گیرندة افراد و گروهها ست بعد سیستم اجتماعی روابط الگو شده افراد و گروههاست بعد فرهنگی افراد و گروههاست بعد فرهنگی شامل سیستم های اقتصادی ارزشها ساختارهای تشخیص معانی است ،(موس ،1973 )
جو اجتماعی شامل سه بعد است :
1_ روابط مشخص کننده نوع و شدت روابط انسانی در درون محیط است و این بعد حدودی را که افراد با محیط در گیرند و به یکدیگر کمک می کنند و یا همدیگر را کمک می کنند و یا همدیگر هدایت می کنند،ارزیابی می کند .
2_ نظام نگهداری و نظام تغییر بر گیرنده حدی است که محیط در انتظارات و با توقعات خویش ،منظم ،صریح و روشن است از کنترل و نظارت حمایت می کند متوجه و علاقمند به تغییرات و اصلاح آن است .
3_توسعه مرزی و جهت گیری اهداف در بر گیرنده عامل بالقوه یا موقعیت محیطی برای رشد مسائل انسان و احترام به نفس است .ماهیت اصلی این بعد تا حدودی از جامعه به جامعه دیگر تغییر می کند و اساسا" بستگی به اهداف جو محیط خاص دارد .(موس ،1973 )
جنبه هایی از محیط یا جو تمامی جنبه های فیزکی ،اخلاقی وعاطفی را که در تعیین رفتار دخالت دارد با واژه فشار بکار می برند و آن را به سه نوع فشار آلفا ،فشارهای عمدی بتا و اختصاصی بتا تقسیم کرده اند:
فشار آلفا جنبه هایی از محیط که رفتار اعضای شرکت کننده را تحت تأثیر قرار می دهد بدون آنکه خودآگاه باشد.
فشار عمومی بتا که برداشت افراد فعال گروه از جو یا محیط از طریق یک راه منحصر بفرد است .
فشار اختصا صی بتا بر گزیده و رشتهای شخصی یا اختصاصی هر فرد در مقابل جنبه های بخصوص از محیط روانی است با توجه به مواردمذکور فشار جنبه ای از محیط یا جو است که شوق یا نا امید کننده احتیاجات و تقاضاهای فرد ی بشمار می رود و اگر هر دو واژه احتیاج و فشار را در نظر بگیریم در حقیقت از جو صحبت کرده ایم. بنابراین در محیطهای تحصیلی نیازها در رابطه با خواسته ها و تمایلات دانش آموزان است و فشار در رابطه با برنامه محتوای آموزشی روشهای تدریس ،مدیریت و سازماندهی مؤسسه وصغیت اخلاقی و عاطفی معلمان ،مدیران و اعضاءدیگری که در چرخه مدرسه فعالند خلاصه می شود( استرن اسیتن وبلوم ،1956 به نقل ازصالحی حسینی ،1992 )
جوهای تحصیلی مدارس شامل سه بعد است :
1 _ بعد ساختاری :شامل وضعیت حرفه ای ،سطح آموزشی ،در آمد تعداد افراد خانواده ،هزینه ،نوع مدرسه اندازه کلاس و مدسه و غیره است که بازده آموزشی رابطور مستقیم تحت تأثیر قرار نمی دهد.
2- بعد نگرشی، نگرشها و اهدافی است که شرکت کنندگان اصلی در محیط به همراه خود دارند که حکایت از تفاوتها در طرز فکرها ،برداشت ها و دیدها ،معلمان ،مدیران ،والدین ،برادران ،خواهران و دوستان آنهاست .
3- بعد جزاگرد که این بعد در رابطه با شرکت چیزها یا اعمالی است که شرکت کنندگان در محیط های آموزشی دانش آموز را تحت تأثیر قرار می دهد (کیوز ،1972 به نقل صالی حسینی ،1993 ).
به طور کلی سه نوع جو روانی _اجتماعی کلاس را می توان نام برد :
1- جو آموزشی بالا که رابطه صمیمی معلمین و دانش آموزان مشارکت دانش آموزان در کلاس بحث ما و مناظره دانش آموزان با هم استقلال فکری دانش آموزان نسبت به گفته های معلم ،علاقه به پیشرفت تحصیلی دخالت در سازماندهی و نظم کلاس و غیره از خصوصیات آن است .
2- جو روانی .اجتماعی پایین حکایت از جوی است که دانش آموزان از یک برنامه کلاس سخت و غیر قابل انعطاف بر خوردارند در کلاس بحث و مناظره نمی کنند در انتخاب دروس علاقه نشان نمی دهند .
اشتیاق کمتری به پیشرفت تحصیلی دارند ،می توان گفت که معلمین به طور منظم حضور وغیاب می کنند
تادانش آموزان راوادارکنندکه به کلاس بیاینداختلاف ودودسته ای بین اعضاء کلاس وجودداردوازویژگی بارزاین جوکمبود روابط انسانی است .
3- جوروانی _ اجتماعی متوسط که مابین دو جوآموزشی مذکورقرارمی گیرد (صالحی حسینی ، 1993 ) . محیط ایده آل تحصیلی است که درآن دانش آموزان فعال باشندزیرادرروش فعال دانش آموزان مستقیما" درکلاس مشارکت دارند ودرگیر تکالیف درسی وسازماندهی مطالب می شوند نقش معلم دراین روش هدایت غیرمستقیم دانش آموزان است وحتی دانش آموزان دربرنامه ریزی درسی واجرای مقررات موردتوافق کوشش می کنند. روش فعال باعث شکفته شدن شخصیت عقلی ، اخلاقی وسازمان یافتن مبادلات فکری می شود درنظریه ژنتیک ، تحول شناختی الزاما" برتعامل بین آزمودنی ودنیایی که وی رااحاطه می کندمبتنی است ( پیاژه ، 1972 به نقل ازمنصوردادستان )
پس اصل نخستین این است که هراندازه آزمودنی فعالترباشد ، موفقیت یادگیری بارورترخواهدبودوبه تناسب طرزروان بنه های آزمودنی به وی فرصت برخوردهای تنگا تنگ تری بادنیای جسمانی به افرادداده خواهدشد(پیاژه 1972 _ به نقل ازمنصوردادستان )
سپس درروش فعالی که انسان بامسئله ایی درگیرمی شوداگرنتواند جواب مسئله راپیداکنددچارعدم تعادل می شودچون ارگانیزم دائما" درحال تعادل جویی است بنابراین فعالانه می کوشدتاجواب مسئله راپیداکندوبه تعادل برسد وتنها ازطریق روش فعال است که یادگیری واقعی صورت می گیرد دراین موردمی توان گفت : عمل لاینقطع اشیاء راتغییر می دهدواین دگرگونی ها به نوبه خودموضوع شناخت اندیعنی تأمل بین خواص اشیاء وخواص تولیدانسانی موجب شناخت اند انسان اشیاء رانمی شناسد مگرآن که درآنها اثرکندودرآنها تغییرات به وجودآورد(منصوردادستان ، 1367 ).
واین شناخت ازاشیاء ازسه راه انجام می شود :
1- براثرتجربه ساده باتمرین
2- براثرتجربه جسمانی به دست آوردن شناخت اشیاء ازراه اختراع ساده ومنفک ساختن خاصیت جدیدا" کشف شده ازسایر خواص وعدم توجه بدانها.
3- تجربه منطقی ریاضی که مستقل برعمل کردن درمورداشیاء است وشناخت رامستقیما" ازاشیاء به دست نمی آوردبلکه دراشیاء خواص راکشف می کند که عمل آن خواص رادارد ساخته است وقبل ازاین عمل ومستقل ازآن ، این خواص بدانها تعلق نداشته است .(دادستان ،1367 )
پس می توان گفت که تنها روش فعال است که جو وانی _اجتماعی مناسبی را برای یادگیری ایجاد می کند و فرد را به ابداع و نوآوری ، انگیزه و رغبت و غیره وا می دارد و روش مستقل که شاگردان تنها بیننده و شنونده اعمال و گفتار هستند نمی تواند به یادگیری عمق بیانجامد گر چه ممکن است در روشهای غیر فعال دانش آموزان با مطالب بیشتر آشنا گردند و مطالب بیشتری را به حافظه خود بسپارند ولی فقط به لفاظی کلمات می انجامد و فرد مطالب را درونسازی نخواهدکرد(پیاژه ، 1972 ). ازتحقیقات انجام شده درکشورهای غربی می توان به این موارداشاره کرد : درسال1972 توسط میشروگوپیل دوتن ازروانشناسان معروف پرسشنامه ای مشابه همین پرسشنامه به بین 18تامدارس ابتدایی درکشورکاناداانجام شدونتایج حاصل ازآن حاکی ازاین بودکه درک بچه هاازکلاس خیلی پایین ترازانتظارایشان می بودوبعدازتحقیق وبررسی علت عمدة آن رامخلوط بودن پسرهاودخترها دریک فضای آموزشی دانستندچراکه بیشترنارضایتی ها چه ازطرف معلم وچه ازطرف دانش آموزان بخصوص دختران ازاین بابت بود که سبب گردیده بودمحیط یک محیط ناآرام وغیرمفیدگردد چراکه دراین فضاافکاروتنشهای دیگری نیز دورمی زدوعلت دیگرکه ازنظر شدت دردرجه دوم قرارمی گرفت استفاده ازمشروبات الکلی موادتوسط معلمین بودکه سببب می گرددراندمان کارتاحدچشم گیری پایین بیاید . لذاموس وگوپیل تصمیم گرفتندبرای اثبات این قضیه دوگروه شصت نفری ازبچه هاراجداکرده گروه اول راتحت همان شرایط آموزشی قرارداد . گروه دوم که شامل سی دختروسی پسربودراتحت شرایط جدید آموزشی که شامل تفکیک کلاس آنها ازهم (یعنی سی دختردریک کلاس وسی پسرهم درکلاس دیگر) ودیگرانتخاب معلمینی که بعدازتست های اخلاقی هویت اخلاقی آنها ثابت گردید . وموردتأیید قرارگرفته بودبرآنها درنظرگرفته شدبعداز شش ماه که ازاین کارگذشته باانجام مقایسه فرضیه های آنها جامه عمل پوشید ومتوجه شدند که گروه دوم که تحت آموزش جدید قرارگرفته بودند ازنظرپیشرفت تحصیلی 40% بیشترازگروه اول پیشرفت داشتند. باتوجه به صحبت های بالااین طورنتیجه می شودکه درکشورهای غربی نتایجی کاملا" متفاوت باکشورخودمان به دست می آید وسلسله یادگیری وتربیت تحت الشعاع مسائل جنسی ومشروبات الکلی و.... قرارمی گیرد ( نصراصفهانی ، 1371 ).
2) جایگاه علمی موضوع :
بنابراین درپهنه مورد مطالعه یک طرف معلم ودانش آموزان قراردارندوازطرف دیگر آموزش مطرح است دراین موردمی توان گفت آموزش به هرگونه فعالیت یاتدبیرازپیش طرحریزی شده گفته می شود هدف آن ایجادیادگیری دریادگیرندگان است . آموزش مستلزم فعالیت متفابل بین حداقل دونفرمعلم ومتعلم است (سیف ، 1375 )
درآموزش برقراری رابطه باشاگردان مهم است وبرای اینکه شاگردان خبرهارادریافت کنندلازم است که: خبرهای متناسب باشد (دررابطه بامحسوساتی که انتقال داده می شوند ) .
- خبردربیانی قابل فهم ومعناداربرای دانش آموزان ذکرگردد.
- خبرباواکنش های دانش آموزان متناسب باشد .
- شاگردان درمقابل خبرنگرشی مثبت داشته باشند.
- پذیرش بین معلم ودانش آموزان متقابل باشد (بهاری ، 1372 )
به طورکلی مدرسه کارا دارای یازده ویژگی است که پنج ویژگی آن عبارتنداز:
1- تعلیم وفعالیت شاگردرامدنظردارد.
- شاگردمسئول یادگیریش است درتوصیف موضوعات ووسایل موفقیتهای دروسش شرکت می کند وحتی ریتم یادگیریش راطرحریزی می کند.
- معلم راجع به اونقش منبع مشخصی رابازی می کنداوکمترروی تعلیم متمرکزمی شودوبیشترروی شاگردان وساختارفعالیت ، معلومات ومهارتشان (دانش وزندگی ) متمرکزمی شوند.دراین مدارس کمترتعلیم وبیشتریادگیری وجوددارد.
- دراین نوع مدارس ازاستانداردهای روشن وواضح عملکردشاگردان دفاع می شودکه این عملکردها ی موردبحث قرارگرفته وشناخته شده هستندوهمه آنها راپذیرفته اند.
3- بین معلم ودانش آموزان رابطه مثبت وجوددارد . مشخصه ای که باتعلیم آموزشی ومسئولیت تعلیم درقبال توفیق همة شاگردان وقبل ازهمه ضعیفترین شاگردان توصیف می شوند.
4- تعلیم برحسب احتیاجات شاگردان اجرامی شود دراین مدارس ، معلمین ، شاگردان رامهم می دانند بدانها اعتماددارند احتیاجات ورغبت های شخصی ایشان رادرنظرمی گیرند، آماده برای کمک بدانها هستندوشاگردان رابرای رفتارهای همکاری وخودپیروزی تشویق می کنند.
5- نظم وانضباط دومشخصة مهم دیگریعنی اعتمادورفاه راهم شامل می شود.
بنابراین هدف ایجادیک محیط مناسب آموزشی عبارت ازاستفاده حداکثرازوقت وتلاش معلم ونیرو وتوان دانش آموزمعلم بایداداره کلاس درموضوع درس مسلط باشد وباید برای آموزش مفید وپرثمرتر ومهارت انتقال وتفهیم موضوع وچگونگی ایجادارتباط وتعادل راداشته باشد آنان باید درکلاس فعالانه شرکت داشته باشند یک معلم بایدبداندکه چگونه وچقدر صحبت کند. دانش آموزان نباید به طوردائم شنونده باشند آنان بایددرکلاس فعالانه شرکت داشته باشند ، سوال کنند وبه پرسش هاپاسخ دهنداظهارنظرکنند، ودرفرآیندیادگیری شرکت داشته باشند.معلم بایدهنرهدایت فعالیت هاوبحث های کلاس رابه صورت مطلوب داشته باشد(اسلوین رابرت ، 1991 ). وبازنیزمی توان دررابطه باویژگیهای مهم ذکرنمودکه معلم نمونه سبک تعلیم رامدنظرداردتااستعدادهای شاگردان رادرعملکردهای مثبت ( موضوعات ، محتوا ، روشهای کارو.... ) حساب کند، وهمچنین تعادل دقیقی بین خودرهبری وقدرت مرکزی ، استقلال موسسه وحمایت ازکوششهای آموزشی به وسیله مقامات تحصیلی برقرارنماید وبتواند فرآیند یادگیری رابدون وقفه بارفع موانع به آسانی رهبری کند( بهاری ، 1372 ) .
درآموزش باید خودکودک فعال باشد دراین موردپیاژه می گوید : آموزش باید فرصت بیشتری به کودک دهدتاعنان رفتاروتجارب خودش رادردست گیرد .ولی دراین حال مهم است که مربی لوازم وشرایطی رادردسترس کودک قراردهد . تاراه پیشرفت نهائی هموارشودالبته منظوراین نیست که کودک به هرکاری مایل است بپردازدبلکه مقصودقراردادن اودرصحنه اوضاع واحوالی است که بتواندمسائل تازه ای رادروی برانگیزد وبین آنها ارتباط برقرارکند. بایددرعین آزادگذاشتن کودکان بتوان آن هاراهدایت کردوهمچنین اومی افزاید هدف ازآموزش که سهم عمده واساسی رامعلمین عهده دارند پروراندن افرادخلاق ، نوآوروخودپیشرواست (پیازه ،1972)
برای همین است که درنظام تربیتی اوبه روش فعال تأکیدمی شود. گرچه نوع آموزش تأثیرمستقیم دریادگیری است ولی یادگیری مطالب آموزشی به عوامل بی شماردیگرمثل هوش ، استعداد، تجارب تمرین انگیزه و... بستگی دارددراین موردمی توان گفت : یادگیری دانش آموزان ازتحصیل برنامه ریزی درسی زمان اختصاص یافته به آموزش وتمرین وتوانائی دبیران دراداره کلاس موفقیت وتحصیلات دبیران ورفتارآنان درکلاس بستگی دارد.ولی زمانی که کیفیت تدریس معلمان به طوررضایت بخش حل نشودپرداختن به سایرمسائل آموزش وپرورش امری بیهوده است . لذارهنمودهای زیرجهت بهبودی این امرپیشنهادمی شود:
1- شناختن دانش آموزان درفرآیند یادگیری باآنان .
2- ایجادانگیزه وتشویق دانش آموزان .
3- مشارکت دانش آموزان درفرآیندیادگیری .
4- بکاربردن مناسب شیوه های تدریس .
5- مراعات اصول ارائه مطالب .
6- برقراری نظم وانضباط درکلاس .
7- استفاده ازوسایل کمک آموزشی .
8- ایجادشرایط فیزیکی مناسب درکلاس .
9- ارزشیابی مستمردانش آموزان .
هرچندکه شیوه تدریس معلمان درهرمقطع وپایه ای بایدمتناسب باهمان شرایط باشد (اصفهانی ، 1371 ).
ولی عوامل متعددی درنارسائیهای آموزشی نگرش معلمین ودانش آموزان درمدرسه دخالت دارندکه می توان گفت : هوش واستعداددررغبت وعلائق دید فرهنگی عدم شرایط فیزیکی مطلوب درمدرسه تعدادبیش ازاستانداردافراددرکلاس ، عدم اطلاعات وتجارب کافی معلمین عدم تأمین کافی حقوق معلمین به شغلشان جوروانی ، اجتماعی مدرسه ،جوروانی اجتماعی کلاس وغیره ازمیان عوامل فوق ، عامل روانی اجتماعی کلاس دردوران جوروانی اجتماعی مدرسه جای داردازاهمیت بسزایی برخورداراست : جو روانی _ا جتماعی مطلوب روابط مثبت و هدف داری است که بین دو یا چند انسان در کلاس وجود دارد .بر قراری روابط انسانی مطلوب موجب علاقه و نگرش مثبت و پیشرفت تحصیلی می گردد .پس عوامل سازنده جو روانی اجتماعی کلاس دانش آموزان و معلم هستند که شرایط حاکم آنها را مجبور کرده است هر دو عضویت جامعه باشند دانش آموزان به حکم قانون آموزگاران به منظور تأمین معاش یا حرفه خاصشان که در جای دیگر بجز آموزش و پرورش بکار نمی آید و بدین طریق منافع مشترک آنها ایجاد می کند تا آنجا که ممکن است زندگی را برای یکدیگر لذت بخش و قابل تحمل تر نمایند .
در نتیجه لازم است که یک رابطه متقابل انسانی و مناسب بین آنها بر قرار شود زیرا بدون این روابط مطلوب هیچ جامعه ای دوام و پایدار نخواهد داشت در این مورد می توان گفت :هر انسانی در محیط زندگی خود ناچار است که به بر قراری روابط متنوع دست بزند هر کس در محیط خانواده ، مدرسه کار و تفریح و عبادت و... به بر قراری روابط با دیگران نیاز دارد ، از میان هر عوامل شادی و سعادت آفرین بدون پیشگویی بر قراری روابط انسانی مطلوب عمده ترین عامل خوشبختی و موفقیت هر کس در زندگی است روابط شوهر با زن و فرزند خود رابطه فرد با دوستان رابطه مدیر با همکاران با زیر دستان رابطه بازرگان با مشتربان ، روابط راننده با مسافران ،رابطه معلم با شاگردان و ..... و میزان موفقیت آنان امری سر نوشت ساز است همه انسانها به داشتن توانائی بر قراری ارتباط با سایر انسانها دارند (میر کمالی ،1372 ).
چنانچه معلم و دانش آموزان در روابط خود احساس کنند که نیازهای تعلق و وابستگی درست داشتن به رسمیت شناختن ،ارزش داشتن شکوفا شدن و احترام آنها تأمین می شود نوعی جو مطلوب بوجود می آید و چنین جو مطلوبی زمینه های انگیزش و پیشرفت خودرا فراهم می کند و همین احساس پیشرفت سبب رضایت و خشنودی افراد می شود و تمام این حالات زمینه ساز بهبود و ارتقاء روحیه می گردد .و میل به زیستن کار تلاش را در کلاس افزایش می دهد و در نهایت ارتقاء روحیه باعث افزایش مسئولیت پذیری .مشارکت فعالیت ثمر بخش فرد را انجام و ظایف و دست یافتن به اهداف آموزشی کلاس می شود به عنوان مثال آموزش حروف هائورن نشان داد که عوامل مؤثر در افزایش تولید عبارتنداز :بر قراری روابط انسانی ،جو دوستانه ،مشارکت پذیرش و اعمال روشهای انسانی قابل قبول از طرف ناظران آموزش به عوامل مادی و فیزیکی زیرا خصوصیات فوق موجب دلبستگی رضایت خاطر در کلیه می شود و جملگی در صد گرم نگهداشتن روابط خویش با دیگران خواهند بود چه بسا از این راه می توان به حداکثر کارایی که حاصل تلفیق فعالیت پر ثمر اعضاء است قائل گردید .(نقل از همان منبع ).
بنابراین وظایف معلمان در کلاس این است که جو روانی _اجتماعی مطلوب و مناسبی بوجود آورند تا باعث پیشرفت تحصیلی گردد همان داروی که اگر بعضی گیاهان در برخی مناطق خوب رشد می کنند و با رور می شوند به همین است که زمین و مواد ترکیبی آن آب و هوای محیط جغرافیایی با نیازهای آن گیاهان تناسب دارد والادر کویر خشک و سوزان و غیر از خار و برخی گیاهان نادر چیزی نمی روید .بطور معمول همه معلمین انتظار دارند که هر دانش آموزی به درس معلم بی اعتنا نباشد به موضوع درس توجه کند در کلاس احساس مسئولیت کند .رفتارش با سایر دانش آموزان مطلوب باشد .و موجب مزاحمت در کلاس نگردد و برای آن لازم است که معلمین علاقه دانش آموزان به درس را برانگیزند .احترامشان را جلب کند از طرف دیگر لازم است که معلمین خود را از خود میانی بینی رهایی نبخشند و بدانند که دانش آموزان همانند ما در زندگیشان با مشکلاتی مواجه خواهند شد و در این موارد باید مشکلات راحل کند و نباید آنها را بدون سنجش و وارسی دقیق متهم به بی کفایتی و.......کرد .همچنین ظاهر آراسته معلم حتی نشستن و برخاستن تسلط او بر دیگران نگریستن عادلانه به همه شاگردان و به کار بردن بهترین روش تفهیم صدای متناسب و شخصیت وی در توفیق او ایجاد جو مناسب کلاس مؤثر است .در این موارد می توان گفت :بعضی از تربیت کنندگان با چوب و ترکه شاگردان را اداره می کنند و بعضی از شاگردان جود فاصله می گیرند بعضی بد لحن و تند خو هستند بعضی دیگر نیک نفسند و با آرامی دانش آموزان را اداره می کنند هر کس در زندگی دبستانی و دبیرستانی خود با انواع معلمین سر کار داشته و بنابراین می توان معلمین سرزنده و پر شور ،معلمین خوش اخلاق مجرب و ورزیده معلمین اجتماعی و مردم دار و معلمین عیاش و هر یک را از دیگری تشخیص داد .اینها هر کدام نفوذ بخصوصی در شاگردان دارند (نوابی نژاد ،1368 )
بنابراین هدف از بررسی جو کلاسی تجزیه و تحلیل فرآیندهای تعادلات آموزشی بررسی بازده برخی معلما تجربه و تحلیل نقایص دانشجو معلم ارزیابی رفتار ویژه معلم است (بهاری ،1372 ) .
بنابراین معلم نقش عمده و اصلی را در جو کلاس بر عهده دارد چنانچه از گفته ها بر می آید این معلم است که مسئول جو روانی _اجتماعی ،عاطفی کلاس است .همچنین نشان داد که متغیرهای بافتی روی یاد گیری و پیشرفت تحصیلی دخیل هستند که ما آنرا با اصطلاح جو روانی _اجتماعی کلاس نام می بریم برای همین است که می گوید جو می تواند به شخصیت یا ترجیحا"به مجموع ویژگیهایی محیط درونی ارتباط یابد که شاگردان در آن زندگی می کنند و گروه کلاس را تشکیل می دهند (ترجمه علی اصغر مسدد ) پس در این مورد می توان گفت شناخت جو روانی اجتماعی کلاس می تواند باز خورد با ارزشی برای معلم فراهم کند ،می تواند برای مطالعه مؤلفه های عاطفی برنامه جدید آموزشی بکار رود می تواند اثرات چنین ویژگیها رادر روی بازده دانش آموزان کلاس پیش بینی کرد . همچنین برای مقایسه روشهای آموزشی کارهای تجربی برنامه مطالعه گروههای تحصیلی با استراتژیهایی آموزشی مناسب است بررسی جو روانی _اجتماعی کلاس برای معلمانی یک ابزار عملی کمکی است که در کلام معنی عمل آموزش می تواند بهتر باشد به نظر اسلوین رابرت (199 )این ابزار از مها رت کارآمد تر است و موضوع عبارتست از علمی کرد ن فرآیندهای آموزشی جو روانی _اجتماعی کلاس تأثیر زیادی در ترک تحصیل کلاس عدم رضایت و علاقه به درس و یادگیری و غیره دارد.
در نتیجه محققین زیادی علاقه مند به بررسی جو کلاس شده اند مثلاتایمز "1975 وابرگ 1969 مک فارلند موس تریکت 1974 که روی هم رفته نتایج رضایت بخشی نتوانست بدست بیاورند و بالاخره تحقیق موشیو گوپیل (سه تن از استادان کانادایی ) فرانسوی زبان و معلما نشان انجام شد نشان می دهد که
1 _ ادراک معلمان از جو روانی _ اجتماعی کلاس (یا جو یاد گیری کلاس )نسبت به شاگردان معمولا "مثبت تر است .
2_انتظارات شاگردان و معلمان در ارتباط با جو روانی _اجتماعی تقریبا "به یک اندازه است .
بیشترین جنبه های نارضایتی شاگردان از جو روانی _اجتماعی کلاس مشارکت شاگردان در اخذ تصمیم بر خورداری از پشتیبانی معلم و نیز نظم و سازماندهی است (شیو گوپیل 1990 از همان منبع )ولی جوی برای یادگیری مناسب است که ولریانس بین ادراک و انتظار از خصیصه های محیط روانی _ اجتماعی کلاس نه برای شاگردان و نه برای معلم منبع اندوه نباشد بنابراین باید سعی کنیم خواه با تغییر واقعیت یا کاستن یا عقلانی کردن انتظار واریانس ما را بکاهیم .نتیجه شناختن ادراک و انتظار شاگردان و معلمین از جو کلاس ضروری به نظر می رسد و معلمین هم باید از این بررسی در کلاس راضی و خشنود باشند چون معلمها رهبری و قدرت رادر دست دارند .بنابراین شناختن جو روانی اجتماعی کلاس به آنها کمک می کند که رفتار حاکم را در کلاس حفظ اصلاح و یا تغییر دهند ولی باید در نظر داشت که گرچه شاگردان در کلاس از آزادی عمل کمتری برخوردارند معذالک آنها موقعیت خوبی برای قضاوت دارند و بررسی ادراک و انتظارشان از جو موجود ضروری است زیرا آنها مقدار زیادی از وقت روزانه شان را در کلاس وبا معلم می گذارنند .و هماهنگی ادراک و انتظارشان جو مساعد کلاس را از نظر آنان تشکیل می دهد و آن روی علاقه و انگیزشان مؤثر بوده و باعث پیشرفت یادگیریشان نمی شود و از طرف دیگر تعلیم و تربیت یا آموزش یک فعالیت دو طرفه بین معلم و شاگردان در کلاس درس است و این ارتباط دو طرفه در ایجاد علاقه مهم است . بنابراین جو روانی _ اجتماعی کلاس باید طوری باشد که باعث علاقه دانش آموزان در کلاس است . و این ارتباط دو طرفه در ایجاد علاقه مهم است بنابراین جو روانی _اجتماعی کلاس باید طوری باشد که باعث علاقه دانش آموزان گردد تا پیشرفت تحصیلی آنان را موجب گردد از این رو ایجاد بررسی مسئله مهم است .
3) بررسی مؤلفه های جو روانی _ اجتماعی کلاس
1-3 )مؤلفه مشارکت
یکی از مؤلفه های جو روانی _ اجتماعی کلاس مشارکت است که این مؤلفه سطح در گیری و رغبت شاگردان را در بحث های کلاس می سنجد .از این دسته مؤتفه ها عبارتند از :گوش دادن به حرفهای معلم ،بحث های علمی کلاس و غیره در گذشته اعتقاد بر این بود که کلاسهای ساکت و بی تحرک کلاس های یا د گیری واقعی اند در آن زمان مدیران مدرسه در راهروهای خاموش قدم می زند و در انتظار شنیدن کوچکترین صدا به کنترل کلاسها می پرداختند اما می دانیم که کسل کنندة ترین روش آموزشی روشی است که معلم متکلم وحده و فعال باشد تمام وقت کلاس را به خوداختصاص می دهد و فرصت هر گونه فعالیت و اظهار نظری را از فرا گیرندگان بگیرد .معلمانی که اجازه می دهند دانش آموزان در تصمیم گیری کلاس شرکت جویند راهبردهای یادگیری را طراحی می کنند و در تعیین و تکلیف درسی مشارکت داشته باشند ودر پرورش نگرش مثبت و اعتماد بنفس دانش آموزان بسیار مؤثرند . وقتی معلمان به دانش آموزان خود مسئولیت می دهند و در یادگیری استقلال و آزادی به آنان می دهد و معلم غیر مستقیم آنان را هدایت می کند این امر سبب می شودکه دانش آموزان باورکنند که افراد توانایی هستند (نصر اصفهانی ،1371 )
مشارکت زمانی پدید می آید که دانش آموزان از نظر ذهنی و عاطفی در گیر شوند و به اندیشه های آنان توجه بسیار مبذول گرد ویعنی هستی روانی دانش آموزان در گیر آن شود ( طوسی ،1371 ).
به عبارت دیگر آن نوع یادگیری عمیق و معنا دار است که خود انگیخته باشد یعنی فرا گیرنده در فرآیند یادگیری مشارکت داشته باشد زیرا این نوع خودانگیختگی کل شخصیت یعنی عقل و احساس او راشامل می شود و معنی دارترین و پایدارترین نوع یادگیری را به وجود می آورد در چنین شرایطی که فرا گیرندگان سهم فعالی در فرآیند یاد گیری داشته باشد از یک سو آموزش بهتر صورت می گیرد و احساس مسئولیت و اتکا به نفس در آنان تقویت می شود واز سوی دیگر فرصت بیشتری جهت راهنمایی بررسی میزان پیشرفت و جبران کمبود های یادگیری پیش می آید در نتیجه یادگیرندگان برای یاد گیری بیشتر و معنادارتر بر انگیخته می شوند. برای رسیدن به این مقصود می توان ارزشهایی چون بحث گروهی ،بازی های آموزشی ،تحقیق گزارشها انفرادی گروهی و ... استفاده کرد روش یادگیری مشارکتی که ترغیب دانش آموزان به فعالیت در گروههای کوچک به منظور کمک همدیگر در یادگیری مطالب درسی است سبب تقویت مهارت های فکری و ارتقاء سطح یادگیری و بهبود روابط دانش آموزان و ... می شود در یادگیری مشارکتی فراهم نمودن زمینه بحث پیرامون اطلاعات داده شده از سوی معلم ،عموماٌ تکمیل کننده تعلیم معلم است دربرخی مواردلازم است که خودانش آموزبه کاوش وکشف اطلاعات بپردازد . وقتی دانش آموزان درکلاس فعالانه شرکت می کنند که اطمینان یابند که ازجانب معلم صدمه نمی بینند وموردطعنه وتمسخر او و همکلاسی ها قرارنمی گیرند وبدانندکه کلاس بدنبال مناسب ترین راه حل می باشد ، نه دفاع ازحدوحدود خویش ، معلم می تواند پس ازطرح موضوع ازهرکس بخواهد نظرخودرادریک الی دودقیقه بیان کند. وقتی که معلم باعدم شرکت دانش آموزان دربحث مواجه می شود می توان علت سکوت را پرسید وبه بررسی زمینه های اجتماعی – عاطفی دانش آموزان بپردازد . اشاره های شفاهی وغیرشفاهی نیز بسیارمؤثرند مانند: تکان دادن سر، کلماتی مانندجالبه ، خوبه ، آفرین بنابراین می توان گفت معلم هرچه بیشتر درکلاس صحبت کند درنتیجه شاگردان بیشترسکوت کرده ولذا یادگیری که بر اثر درونسازی فعال افرادشکل می گیرد ، کمتراست بنابراین مشارکت شاگردان درکلاس نسبت به معلم کمتراست درحالی که نظریات جدید وپیشرفته حاکی ازآن است که یادگیری وقتی مؤثر واقع می گردد که یادگیرنده نقش اصلی راداشته باشد . لذامعلم باید جهت دهنده وراهنما باشدوتلاش کندکه به اشکال مختلف ، دانش آموزان راهرچه بیشتردرصحبتها وفعالیتهای کلاس شرکت دهد ویادگیری واقعی ازهمین طریق ممکن است .
دراین موردمی توان گفت فهمیدن ، اختراع یابازسازی ازراه اختراع مجدداست واگرمی خواهید درآینده افرادی باربیاورید که توانایی تولید یا آفرینش داشته باشند نه فقط تکرار، باید بدین گونه ضرورتی گردن نهید (پیازه ، 1972 ، منصوردادستان ) برای اینکه دانش آموزبتواند اعمال ذهنی خودرابایکدیگر هماهنگ کند، باید اشیاء وموادمحسوس وعینی رادستکاری کند وباآنها درگیرشودبویژه این اعمال درسالهای پیش دبستانی ومراحل اولیة دبستانی ضروری می باشد ونباید آموزش بصورت درس دادن وتکرارآنها بصورت ازبرکردن یاامتحان دادن باتمرینات تحمیلی باشد . (پیازه 1972 منصوردادستان ) درضمن روش فعال تأثیرمهمی دررغبت شاگردان نسبت به مطالعات فنی وعملی داردلیکن هنگامی که شاگرد دروصفی فعل پذیرد وراکدباشد وبویژه نسبت به نارسایی وکمبود ذهنی خودیقین کرده باشد پیشاپیش ازحل مسئله گریزان می شودودرباطن خودرامغلوب می پندارد(پیازه ، 1972 به نقل ازمنصوردادستان ) به نظرعده ای روش مشارکت که درآن شاگردان فعال می باشندبه روش من قبل ازصحبت داردکه بدین قراراست :
به نظرمالکوو 1979(به نقل ازنصراصفهانی 1371 )کارآیی آموزش مدرسه تاحدودزیادی به گسترش ارتباط بین معلم و دانش آموزبستگی دارد،ارتباطاتی که باعث می شوددانش آموزان هرچه بیشتر درفرآیند تدریس مشارکت داشته باشند .
به نظرمارشال وبروس نوآس (1986 به نقل ازنصراصفهانی )مشارکت دانش آموزان درفرآیندیادگیری تنها منحصربه سؤال کردن ازآنان نیست بلکه معلم بایددانش آموزان رادرتمام مراحل تدریس اعم ازشروع درس ، ارائه وخلاصه کردن درس وغیره ، فعالانه شرکت دهد تامطالب موردنظررابه خوبی فراگیرند .زیرادانش آموزان قدرتمندترین شخص درموقعیت یادگیری وتدریس است ودرواقع اوست که یادگیری راتحقق می سازد .
به نظربلوم (1982 به نقل ازنصراصفهانی ) بررسی میزان مشارکت دانش آموزان درکلاس روشنترین شاخص آموزشی است .
بنابراین نظریات زیادی تأکید پرورش مشارکت درکلاس دارند . روش مشارکت دربازده تحصیلی دانش آموزان تأثیردارد.واینطورنتیجه می شود که مشارکت باعث خلاقیت ، ابتکار،پذیرش مسئولیت رغبت بهبودروابط میان افرادوپیشرفت تحصیلی می شودالبته معلم نقش مهمی درایجادجومشارکتی دارددراین موردمی توان گفت :
بعضی معلمین انفعال شاگردان وبعضی دیگر مشارکت رابرانگیخته می کنند.موقعی که معلم تعلیم می دهد شاگردان منفعل هستند وموقعی که اودستورمی دهد ابتکارشان رامحدودمی کندوقتی که انتقادمی کند برتری قدرتش رانشان می دهد وضعیف بودن شاگردان راتقویت می کند(امین فر1367 ).
2-3 مؤلفه دلبستگی متقابل بین دانش آموزان :
یکی دیگرازمتغیرهای جوروانی _ اجتماعی کلاس دلبستگی متقابل بین دانش آموزان است که این متغیرنحوه ارتباط ونحوه برخوردمتقابل دانش آموزان درکلاس رامی سنجد.
بال ساموئل (1973 ترجمه علی اصغرمسدد ) درباره تعاملات دانش آموزمی گوید همه مؤسسه ها نرم های کنش وری راقبول دارند ولی این نرم هاآزادی رامحدود می کنند شاگردان کلاس می دانندکه بحث کردن دراثنای کلاس ممنوع است ولی به طوردائم سعی می کنندصحبت کنندیک جنبه تعامل افقی همدستی گروه های همسال درمبارزات است که حداقل درگروه های دونفری ازمحدوده تعیین شده تخلف می کنندازطرف دیگراین تعاملات باعث رشدعاطفه اجتماعی می شودکه برای کودکان اهمیت داردوبالاخره این انحرافات ازیکپارچگی تحصیلی است که کودکان می توانند بعضی رموزارتباطات اجتماعی موردقبول رایادبگیرند وآنها رابفهمندوویژگیهای زیر جزء تعاملات برشمرند :
1- افراددرارتباط باگروه همسالانشان هستند، که شناخت تحصیلی رابایکدیگر مبادله می کنند.
2- تعاملات افقی ، به وسیله کنترل معلم محدود می شودمعلم کنترل راباتقاضای سکوت ویامجازات تهدیدها وشوخیهاوغیره برقرارمی کند.
3- جنبه خصوصی این تعاملات برای موجودیتشان ضروری است آنها معمولا" درگروهای دونفری صحبت می کنند ولی آنها می توانندباریسک ازدست دادن حریمی که هدفشان راموجب می شودصحبت ها راگسترده ترکنند.
4- آنهامتناوبا" خودرانشان می دهند، روانشان بسیارمنغیر است آنهامی توانندباهم تعاملات عمودی(تعاملات معلم ودانش آموزان ) راگسترده کنند.
5- مبارزه بانرم ها آشکارنیست بلکه پنهانی است ، بیان بیشترتقلیدی واشاره ای است وکلمات پچ پچ می شوند .
6- بعدلهوی می تواندفی النفسه باشد ولی دراکثریت حالت ها آن شکل بازی ، لذت بخش رابدست می آوردکه رهایی یاتعاملات راهمراهی می کند .لذت بخشی مبارزه ولذت بخشی همدستی ، تعاملات افقی رابرای اجتماعی کردن کودکان فراهم می کند.
انگیزه هایی که کودکان رابه دلبستکی متقابل وایجادگروه دو یاچندنفره تشویق می کنذمتعدداست . گروه به نوجوان امنیت می دهد وموفقیت دربعضی ازفعالیتها تضمین می کندنیزنیازبه رقابت وابرازشخصیت نیازبه محبت ودوست داشتن ، نیازبه فعالیت وزندگی اجتماعی راارضاء می کندوضعیت گروه دربعضی ازفعالیت هارابهتر، آسانتر راحت تر انجام می دهند . ویاتحمل می کنند، عوامل واسطه ای که انس والفت رامیان دانش آموزان باعث می شودعبارتنداز:
1- چون روی یک نیمکت نشسته اند ویادریک محله زندگی می نمایند و یامعلم کارمشترکی را به آنان داده است .
2- گاهی

خرید و دانلود دانلود مقاله تأثیر جو روانی _ اجتماعی کلاس درپیشرفت تحصیلی


دانلود مقاله آب و فاضلاب مرند

 

 

در جهان صنعتی امروز و در دهکده ی جهانی پیشرفتهای علمی نیاز بشر به آنالیز داده های علمی نیازی اصلی و نهادین می باشد.
از اولین روزها که بشر شمردن را با رسم خطوطی بر دیواره ی غارها آغاز کرد تا امروز که پیشرفته ترین رایانه ها به کمک انسان آمده اند تا انسان در محاسبات خود سریع تر و دقیق تر به نتیجه برسد همواره علم مسیر تعالی را پیموده تا حدی که نیاز به آمار و نمودارهای آماری نه تنها در رشته ای خاص بلکه در تمام شاخه های علوم خودی نشان داده و برنامه ریزی و تصمیم گیری بدون آن امر محال می باشد.
محققین وپژوهشگران برای ارائه نمایی کلی از تحقیق خود به رسم آمار توسل جسته و از این طریق به کاربردی بدون پژوهشهای خود صحه گذاشته اند.
در تحقیق حاضر قصد بر این است که با ارائه ی طرحی دقیق مسائل مربوط به امر آب و فاضلاب در شهرستان خوی بررسی شود و امید می رود این اقدام بتواند متولیان امر اداره ی آب و فاضلاب را در تصمیم گیری ها و برنامه های آتی مدد رساند.
در ضمن از همکاری های صمیمانه کلیه کارکنان اداره آب و فاضلاب خوی که ما را در اجرای این طرح تحقیقی یاری نمودند قدر دانی نموده و برای آنان آرزوی موفقیت و بهروزی می نماییم.

 

 

 

 

 

بخش:

 

 

 


اول

 

 

 

پیش گفتار:

 

آب یکی از نعمتهای بی همتای الهی است که خداوند در 66 آیه ی قرآن کریم به نوعی از باران و آب یاد کرده است و بشریت را به تفکر در این نعمت خود فرا خوانده است و آیاتی مانند:(آیا به ابی که مینوشید اندیشیده اید) یا (ما آب را از آسمان به اندازه فرو فرستادیم)و... . همه ی اینها علاوه بر اثبات وجود خالق مهربان و اینکه جهان را مولائی است که کارهایش بر اساس خرد است اما انسانهای خاکی را نیز که خداوند به عنوان اشرف مخلوقات قلمداد فرموده باید تمام کارهایمان از خردمندی نشاط بگیرد همان طوری که خداوند فرموده آب را از آسمان به اندازه فرو فرستادیم یعنی اینکه استانداردی و میزانی در آفرینش و نزول آب وجود دارد پس مگر می شود آبی که به اندازه است بی حد و حساب بیش از اندازه مصرف کرد.
صرفه جویی در مصرف آب به معنای کم مصرف کردن نیست بلکه به معنای حفظ تعادل منطقی در مصرف آب است زیرا هر کس تنها به اندازه ی نیازش آب مصرف کند مشکل کمبود آب رفع میشود و ضریب اطمینان آب رسانی دائم و مستمر به همه ی نقاط شهر افزایش می یابد بخش قابل توجهی از آب به مصرف امور بهداشتی می رسد و این حق طبیعی مردم است اما آنچه گفته می شود و به طور یقین هم علمی است مصرف بهینه ی اب است. برآوردها نشان می دهد شهروندان با یک سوم حجم آبی که اکنون به مصرف می رسانند میتوانند تمام نیازهای خود را تامین نمایند البته لازم است یاد آور شویم که متاسفانه همه ی ما در مصرف نان-آب- برق- گاز- اتومبیل رعایت اعتدال یک هنر است و ما باید هنر مصرف انرزی و از جمله آب را بیاموزیم.
مصرف بی رویه آب در بعد خانوار موجب حاکمیت روحیه ی اصراف گری اعضای خانواده و در نهایت بی توجهی به حقوق اجتماعی میشود. به هر حال اگر خانواده ای به مصرف منطقی آب بی توجه باشد به طور یقین با بهران فرهنگی – اقتصادی و حتی اخلاقی روبه رو خواهد شد در بعد ملی نیز در نتیجه اسراف در مصرف آب نیاز به سرمایه گذاری در امر صنعت آب بیشتر می شود. همچنین بهره برداری بی رویه از آب باعث کاهش منابع آب شیرین بالا آمدن سفره های زیر زمینی آب شور و افزلیش مهاجرت می گردد.

 

 

 

 

 

 

 


تاریخچه و موضوع فعالیت شرکت آب و فاضلاب:

 

به استناد ماده 1 قانون تشکیل شرکتهای آب و فاضلاب مصوب 11/10/1369 در تاریخ 15/10/1370 شرکتی تحت عنوان شرکت آب و فاضلاب استان آذربایجان غربی به جهت ایجاد تاسیسات تقسیم و توضیع آب شهری و تاسیسات مربوطه به جمع آوری ، انتقال و تصفیه ی فاضلاب همچنین بهره برداری از تاسیسات تامین تقسیم و توضیع آب شهری و و تاسیسات مربوطه به جمع آوری ، انتقال و تصفیه ی فاضلاب تشکیل و با اهداف ذیل شروع به کار نموده است.
الف- بهره برداری از تاسیسات مربوط با تامین و توضیع آب شهری بعد از آبگیر نظیر تصفیه ی خانه ها ، ایستگاههای پمپار ، خطوط انتقال ، منابع چاهها ، سیستمهای کنترل و شبکه های توضیع
ب- بهره برداری از شبکه های جمع آوری و انتقال فاضلاب ، تصفیه ی خانه هاو ایستگاههای پمپار مربوطه
ج- اجرای شبکه های مربوط به توضیع آب شهری
د- اجرای طرح های جمع آوری انتقال و تصفیه ی فاضلاب
ه- اجرای طرح های تامین و انتقال آب با توجه به تبصره ی 3 ماده 1 قانون تشکیل شرکت های آب و فاضلاب
و- سرمایه گذاری و شرکت در موسسات مرتبط با اهداف وظایف شرکت و به منظور ارتقاء کیفی وکمی فعالیت های شرکت
ز- انجام امور تحقیقاتی آموزشی در راستای اهداف شرکت و هماهنگ با برنامه ریزی شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور
تبصره 3 ماده 1:
اجرای طرح های تامین و انتقال آب بر حسب مورد و در صورت توانایی درخواست شرکت های آب و فاضلاب از طریق وزارت نیرو به این شرکت ها تعویض می شود.
شرکت دارای شخصیت حقوقی و استقلال مالی بوده و امور آن بر طبق قانون تشکیل شرکت های آب و فاضلاب و مقررات اساسنامه شرکت اداره می گردد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بخش :

 

 

 

 

 

دوم

 

 

 

مقدار اب مصرفی 80 مشترک در طی سه دوره در سال 82

 


دوره های انتخابی سال 82:

 

دوره اول:ماههای فروردین و اردیبهشت(از 1/1/82 الی 24/2/82)

 

دوره دوم: ماههای تیر و مرداد(از 1/4/82 الی 24/5/82)

 

دوره سوم: ماههای بهمن و اسفند(از 1/11/82 الی 24/12/82)

 

 

 

 

 

محاسبات انجام شده روی مقادیر مصرفی به قرار زیر است:

 


تنظیم داده ها از کوچک به بزرگ – جدول توضیع فراوانی – میانگین – چارک و صدک – میانگین پیراسته –

 

میانگین وینزوری – میانگین نمونه گروه بندی شده – واریانس – انحراف معیار – دامنه نمونه – دامنه میان

 

چارکی نمونه – بافت نگار فراوانی نسبی – نمودار میله ای – نمودار کلوچه ای - چند بر فراوانی نسبی –

 

فراوانی تجمعی

 

 

 

 

 

تذکر 1 : جدول های توضیع فراوانی به 10 رده تقسیم شده اند که در یک دوره طول رده ی 10 و در دوره

 

دیگر طول رده ها 20 می باشد.(بر اساس مقادیر مصرفی)

 


تذکر 2 : داده هایی که صفر اعلام شده اند نشانگر این هستند که یا مشترک موقع قرائت کنتور در خانه نبوده یا

 

اصلا آبی مصرف نکرده و یا کنتور مشترک خراب بوده است.

 

 

 

 

 

 

 


داده ها و جدول توضیع فراوانی:دوره اول(1/1/82الی 24/2/82)

 

19 19 19 18 18 17 17 14 14 14 14 14 13 12 10 10 6 5 4 4 4 2 2 0 0 0

 


32 32 31 31 31 31 31 29 28 27 27 27 25 25 25 23 22 21 20 20 19 19

 


53 52 50 50 48 47 47 45 43 43 41 40 38 37 37 36 35 34 33 33 33 32

 


99 84 75 72 70 62 62 59 58 53

 

 

 

 

 



درصد فراوانی تجمعی فراوانی تجمعی درجه Mi Fi MiFi
فراوانی نسبی فراوانی مطلق مرکز
دسته رده ها
(C-L)
12
12 54 75/330 63 15/0 12 25/5 5/10-0
20
20 81 5/4324 279 22/0 18 5/15 5/20-5/10
41
41 5/49 75/7152 5/280 13/0 11 5/25 5/30-5/20
58
58 5/76 25/21424 5/603 21/0 17 5/35 5/40-5/30
68
68 45 5/20702 455 12/0 10 5/45 5/50-5/40
73
73 5/22 25/15401 5/277 06/0 5 5/55 5/60-5/50
75
75 9 5/8580 131 02/0 2 5/65 5/70-5/60
78
78 5/13 75/17100 5/266 03/0 3 5/75 5/80-5/70
79
79 5/4 25/7310 5/85 01/0 1 5/85 5/90-5/80
80
80 5/4 25/91207 5/95 01/0 1 5/95 5/100-5/90

 

360 75/111447 2497 1 80 جمع

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


محاسبات آماری دوره اول:

 

 

 


- میانگین:

 

 

 

میانگین آب مصرفی 80 خانوار در طی این دوره 21/31 متر مکعب می باشد.

 

- چارک ها:

 

 

 

در حدود 25 درصد از 80 خانوار مقدار 9/14 متر مکعب آب مصرف کرده اند.

 

 

 

در حدود 50 درصد از 80 خانوار مقدار 6/38 متر مکعب آب مصرف کرده اند.

 

 

 

در حدود 75درصد از 80 خانوار مقدار 5/42 متر مکعب آب مصرف کرده اند .

 

میانگین پیراسته و وینزوری و میانگین نمونه گروه بندی شده:

 


609/27=میانگین پیراسته

 

437/28=میانگین وینزوری

 

2125/31=میانگین نمونه گروه بندی شده

 

- دامنه نمونه و دامنه میان چارکی نمونه:

 

99 =0-99=دامنه نمونه

 

مقادیر مصرفی آب در این دوره بین 0 تا 99 پخش شده است.

 

6/27=9/14-5/42=دامنه میان چارکی

 

مقادیر 9/14 تا 5/42 در نیمه مرکزی مقادیر مصرفی آب در این دوره پخش شده است.

 


- واریانس و انحراف معیار نمونه گروه بندی شده:

 

 

 

داده ها وجدول توزیع فراوانی:دوره دوم(1/4/82الی24/5/82)

 


29 27 27 27 26 26 24 22 20 19 19 18 17 12 11 10 9 7 6 6 4 2 0

 

48 47 45 45 45 44 41 40 38 38 38 37 37 36 35 34 33 33 32 31 31 31

 

84 79 78 77 76 75 74 73 70 68 67 67 65 62 61 56 56 55 55 53 53 51

 

199 189 137 134 121 118 106 101 98 88 87 85

 

 

 

 

 

 

 



درصد فراوانی تجمعی

فراوانی تجمعی
درجه

 

Mi Fi

 

MiFi
فراوانی نسبی
فراوانی مطلق
مرکز
دسته
رده ها
(C-L)

 

15 15 5/67 9375/1575 75/153 18/0 15 25/10 5/20-0

 

38 38 5/103 75/21395 5/701 28/0 23 5/30 5/40-5/20

 

52 52 63 5/3573 707 17/0 14 5/50 5/60-5/40

 

66 66 63 5/69583 987 17/0 14 5/70 5/80-5/60

 

72 72 27 5/49141 543 07/0 6 5/90 5/100-5/80

 

75 75 5/13 75/36630 5/331 03/0 3 5/110 5/120-5/100

 

78 78 5/13 75/51090 5/391 03/0 3 5/130 5/140-5/120

 

78 78 0 0 0 0 0 5/150 5/160-5/140

 

78 78 0 0 0 0 0 5/170 5/180-5/160

 

80 80 9 5/72580 381 02/0 2 5/190 5/200-5/180

 

360 18/337702 25/4178 1 80 جمع

 

 

 

 

 

 

 


محاسبات آماری دوره دوم:

 

 

 

- میانگین:

 

 

 

میانگین آب مصرفی 80 خانوار در طی این دوره 22/52 متر مکعب می باشد.

 

- چارک ها:

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  17  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله آب و فاضلاب مرند


دانلود مقاله بررسی تاثیرسهام مدیریتی بر ارتباط بین جریان وجوه نقد آزاد و مدیریت سود در شرکت-های پذیرفته شده

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   137 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

چکیده:
هدف اصلی این پژوهش به بررسی تاثیر سهام مدیریتی بر ارتباط بین جریان وجوه نقد آزاد و مدیریت سود در شرکت¬های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. به عبارت دیگر در این پژوهش سعی شده است به این سوال پاسخ داده شود که مالکیت سهام مدیرانه در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می تواند رابطه بین جریان وجوه نقد آزاد و مدیریت سود را ضعیف کند یا خیر؟ برای پاسخ گویی به این پرسش نمونه ای به تعداد 104 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در دوره زمانی 1384 تا 1388 مورد بررسی قرار گرفت. متغیر مدیریت سود با استفاده از مدل جونز ،1995 ارزیابی قرار گرفت. برای آزمون فرضیه های پژوهش از مدل های رگرسیون در سطح معنی داری 95 و 90 درصد استفاده شده است. لازم به توضیح است که از ضرایب هبستگی پیرسون و اسپیرمن در سطح معنی داری 95 و 90 درصد نیز استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در حالت کلی بین مدیریت سود وجریان وجوه نقد آزاد رابطه معنا داری وجود دارد سپس به تاثیر بررسی مالکیت سهام مدیرانه بر روی ارتباط بین جریان وجه نقد آزاد و مدیریت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته شده است که مشخص گردید رابطه معناداری بین مدیریت سود و مالکیت سهام مدیرانه در شرکت های با جریان نقد آزاد زیاد و رشد کم وجود ندارد.

مقدمه:
یکی از اهداف گزارشگری مالی، ارائه¬ی اطلاعاتی است که برای سرمایه¬گذاران، اعتباردهندگان و دیگر کاربران فعلی و بالقوه در تصمیم¬گیری¬های مربوط به سرمایه¬گذاری و اعتباردهی و سایر تصمیم¬ها، سود¬مند باشد. یکی از معیارهای مهمی که گروه¬های مزبور برای برآورد قدرت سودآوری شرکت، پیش¬بینی سودهای آینده و ریسک¬های مربوط به آن و همچنین ارزیابی عملکرد مدیریت استفاده می¬کنند، سودهای جاری و گذشته شرکت است.
تداوم انقلاب صنعتی در قرن نوزدهم، ایجاد کارخانه های بزرگ و اجرای طرحهای عظیم صنعتی نیازمند سرمایه های کلان بود. تأمین چنین سرمایه هایی از امکانات مالی یک یا چند سرمایه گذار فراتر بود و از سوئی، یک یا چند سرمایه دار نیز آمادگی پذیرفتن خطر تجاری چنین فعالیتهای بزرگی را نداشتند. از این رو، شرکتهایی شکل گرفت که مسئولیت صاحبان سرمایه آنها محدود به مبلغ سرمایه گذاریشان بود و در قالب چنین مشارکتهایی، سرمایه های کوچک تجهیز و راه حل مناسبی برای تأمین سرمایه های کلان و توزیع مخاطرات تجاری فراهم آمد. سرمایه های چنین شرکتهایی به سهام تقسیم و سهام آنها قابل نقل و انتقال بود. رواج معاملات سهام باعث رونق بازار سرمایه و مشارکت صاحبان سرمایه های کوچک در این بازار شد. تنظیم نحوه اداره شرکتهای سهامی وروابط بین صاحبان سهام از طریق وضع قوانین و مقررات توسط دولتها، نظم یافتن بخشی ازمعاملات اوراق بهاداربا ایجاد بورسهای اوراق بهادار از جمله عوامل دیگری بودند که به تشکیل شرکتهای سهامی وفزونی سرمایه گذارانی انجامید که نه مستقیماً در اداره شرکتها مشارکت داشتند و نه دارای چنین تمایلی بودند. شرکتهای سهامی توسط هیئت مدیره ای اداره می شود که معمولاً از سهامداران بزرگ تشکیل شده و منتخب آنان هستند. ادامه فرآیند تحول در مناسبات مالکیت و اداره سرمایه در کشورهای توسعه یافته صنعتی به پیدایش گروه تازه ای از مدیران کار آزموده و حرفه ای انجامید که در عین اقتدار کامل در اداره واحدهای اقتصادی، گاه در سرمایه آنها سهمی داشتند..هدف مدیریت این است که شرکت را در نظر سرمایه گذاران و بازار سرمایه با ثبات و پویا نشان دهد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول
کلیات تحقیق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


1-1) مقدمه
سود متشکل از اقلام نقدی و تعهدی است و اقلام تعهدی سود تا حدود زیادی در کنترل مدیریت هستند و وی می¬تواند برای بهتر جلوه¬دادن عملکرد شرکت و افزایش قابلیت پیش بینی سودهای آینده در اقلام تعهدی سود دست برده و به اصطلاح امروزی سود را مدیریت کند. به بیان دیگر، مدیران تلاش می¬کنند تا با انتخاب روش¬های مجاز حسابداری، نتایجی قابل پیش بینی و ثابت خلق کنند. زیرا، اغلب سرمایه¬گذاران و مدیران اعتقاد دارند شرکت¬هایی که روند سودآوری مناسبی دارند و سود آن¬ها دچار تغییرات عمده نمی¬شود نسبت به شرکت¬های مشابه، ارزش بیشتر و قابلیت پیش¬بینی و مقایسه¬ی بیشتری دارند. از سوی دیگر، با توجه به تئوری نمایندگی مدیران می توانند از انگیزه¬ی لازم برای دستکاری سود به منظور حداکثر کردن منافع خود برخوردار باشند. مدیریت سود ،برآیند درجه ای از قابلیت انعطاف و اعمال نظری است که مدیران در گزارشگری خود دارند. مدیران ممکن است از این قدرت خود برای مدیریت فرصت طلبانه سود یا انتقال اطلاعات محرمانه درباره عملکردآتی شرکت استفاده نمایند . بیشتر محققین دریافته اند که مدیریت سود با انگیزه گمراه کردن استفاده کنندگان از صورتهای مالی و یا انحراف از نتایج قراردادی که بستگی به سودهای حسابداری دارد انجام می شود. جریان وجه نقد آزاد معیاری برای اندازه گیری عملکرد شرکتهاست و وجه نقدی را نشان می دهد که شرکت پس از انجام مخارج لازم برای نگهداری یا توسعه داراییها ، در اختیار دارد. جریان نقد آزاد از این حیث دارای اهمیّت است که به شرکت اجازه می دهد تا فرصتهایی را جستجو کند که ارزش سهامدار را افزایش می دهد.بدون در اختیار داشتن وجه نقد ، توسعه محصولات جدید ، انجام تحصیل های تجاری ، پرداخت سودهای نقدی به سهامداران و کاهش بدهی ها امکان پذیر نمی باشد.
در این تحقیق به ارتباط بین جریان وجوه نقد آزاد و مدیریت سود می پردازیم سپس اثر سهام مدیریتی را بر این دو مورد بررسی قرار می دهیم.

 


2-1 ) تاریخچه مطالعاتی
با این که گراس من و هارت (1982) تضاد منافع و مشکلات ناشی از جریان وجوه نقد آزاد و مدیریت سود را تشخیص داده و نقش تضمینی بدهی و تعهدات را در برطرف نمودن این تضاد منافع و کاهش دادن وجوه نقد در دسترس مدیران مطرح کرده¬اند، اما جنسن (1986) این ایده را عمومی و پیشنهاده کرده است که بدهی¬ها و تعهدات راه¬حلی برای این نوع هزینه¬های نمایندگی¬ می¬باشد، زیرا که پرداخت زمان¬بندی شده تعهدات و بدهی¬ها (مانند کوپن¬های اوراق قرضه) وجوه نقد در دسترس مدیران را کاهش خواهد داد.
جنسن (1986) در تحقیق خود تحت عنوان «هزینه¬های نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد، تأمین مالی شرکت و قبضه مالکیت» پیش¬بینی نمود که وقتی مدیران جریان¬های نقدی آزاد بیشتری داشته باشند، رفتارهای فرصت¬طلبانه¬ای از جمله سرمایه¬گذاری در پروژه¬ها، با خالص جریان¬های نقدی کمتری، نشان می¬دهند. به عنوان مثال، خرید داراییهایی که درآمد تولید نمی¬کنند، ایجاد فرصت¬های شغلی افراطی و استفاده مفرط از دارائی¬ها، موجب تلف کردن عایدی¬های شرکت¬ می¬شود.وی پیش¬بینی نمود که افزایش اهرم، مدیران را منضبط نموده و رفتارهای فرصت¬طلبانه¬ آنها را کمتر می¬نماید، به این دلیل که بازپرداخت بدهی، وجوه نقد اضافی کمتری را برای مدیران باقی می¬گذارد و جنسن ذکر می¬کند که در اغلب عملکردهای مراقبتی و تأدیبی (انظباطی) توسط سهام¬داران مستقل، مدیران می¬-توانند اطلاعات مربوط به عملکرد خود را به وسیلۀ ارائه حداقل افشائیات یا ارقام حسابداری دستکاری شده مبهم و نامفهوم سازد.
کلاگ و کلاگ (1991) در تحقیق خود تحت عنوان «تقلب، حساب¬آرایی، قصور در صورت¬¬های مالی» انگیزه اصلی مدیریت را در دستکاری سود، تشویق سرمایه¬گذاران برای خرید سهام شرکت و به تبع آن افزایش ارزش بازار آن بیان کرده¬اند.
سوینی (1994) تحقیقی در مورد «تخلف از قرارداد بدهی و پاسخگویی حسابدارای مدیران» انجام داده است و به این نتیجه رسید که افزایش اهرم یا بدهی¬ها توان شرکت¬ها را برای مدیریت سود افزایش می¬دهد، زیرا مدیران شرکت¬ انگیزه بیشتری دارند تا از طریق مدیریت سود، اعتباردهندگان را راضی نگهدارند.
گیدری و همکاران (1999) در تحقیق خود درباره «طرح¬های پاداش مبتنی بر سود و مدیریت سود به وسیلۀ مدیران واحدهای تجاری» به این نتیجه رسیده¬اند که مدیران واحدهای تجاری برای حداکثر کردن پاداش¬های کوتاه¬مدت خود سود شرکت¬ را محدود می¬سازند و به این منظور از اقلام اختیاری استفاده می¬کنند.
اجینکا ، بوجواج و سنگوپتا (2005) در تحقیق خود در خصوص موضوع «ارتباط مدیران برون¬سازمانی، سرمایه¬گذاران نهادی و خواص پیش¬بینی¬های مدیریت» مشاهده کرده¬اند که شرکت¬¬ها برای اجتناب از گزارش سود هر سهم ¬کم¬تر از سودهای پیش¬بینی شده اقدام به مدیریت سود می¬کنند.
مایکل وست فالن (2005) در تحقیق خود تحت عنوان «ساختار بهینه سرمایه و هزینه¬های نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد» به این نتیجه رسیده¬است که بدهی¬ها و تعهدات برای هزینه¬های نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد به منزلۀ پوشش و محافظی می¬باشد، مشابه با اثر مالیاتی خود.
جوکوپ (2005) تحقیقی در خصوص «سیاست پرداخت سود سهام، انعطاف¬پذیری مالی و هزینه¬های نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد» انجام داده است. وی در این تحقیق سیاست پرداخت سود سهام را تحت عنوان یک مکانیزم حاکمیت شرکتی در نظر گرفته است و به این نتیجه رسیده است که سود سهام، هزینه¬های نمایندگی جریان وجوه، نقد آزاد را به وسیلۀ توزیع وجوه نقد در دسترس محدود می¬سازد.
چیونگ و همکاران (2005) در تحقیق خود درباره «مدیریت سود، جریان وجوه نقد آزاد مازاد، نظارت¬های برون¬سازمانی» ذکر می¬کند که مدیران شرکت¬های دارای رشد اندک و جریان وجوه نقد آزاد بالا برای جبران سود کم یا منفی خود، که به ناچار همراه با پروژه¬¬های منفی دارای خالص ارزش فعلی منفی است، از اقلام تعهدی اختیاری افزاینده سود استفاده می¬کنند. وی در این تحقیق نقش حسابرسان مستقل با کیفیت بالا و سهام¬¬داران نهادی را در کم کردن ارتباط جریان وجوه نقدی آزاد مازاد و اقلام تعهدی اختیاری مورد آزمون قرار داده است. وی به این نتیجه رسیده است که حسابرسان با کیفیت بالا و سرمایه¬گذاران نهادی، که دارای سهام قابل توجهی می¬باشند ارتباط بین جریان وجوه نقد آزاد و اقلام تعهدی را تعدیل می¬کنند.
وی می¬گوید که جریان وجوه نقد آزاد همراه با فرصت¬های سرمایه¬گذاری پائین به عنوان یکی از مشکلات نمایندگی اصلی مطرح می¬شود که مدیران در این حالت هزینه¬هایی را برای سهام¬داران ایجاد می¬کنند که ثروت سهام¬¬داران را کاهش می¬دهد، و اگر نظارت برون¬سازمانی و خارجی سهام-داران برون¬سازمانی مؤثر و کارا باشد، این رفتار فرصت¬طلبانه¬ محدود خواهد شد.
زیا- اوجیون (2008) در تحقیق خود در خصوص عکس¬العمل بازار درباره «ارائه اوراق قرضه قابل تبدیل به سهام: با تمرکز بر هزینه¬های نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد» در کشور چین به ارزیابی و بررسی اثرات پذیره¬¬نویسی 148 اوراق قرضه قابل تبدیل به سهام و 439 پذیره¬نویسی سهام در شرکتهای بورسی چین پرداخته است. وی در این تحقیق مشاهده کرده است شرکت¬هایی که از وجوه نقد توزیع شده کمتر و فرصت¬های رشد بیشتری برخوردارند نسبت به شرکت¬هایی که از وجود نقد توزیع نشده بیشتر و فرصت¬های رشد کمتری برخوردارند، قیمت¬ سهام آنها بیشتر است.
انوار ابومصلح در کنفرانس بین¬المللی آکادمی¬های متحد در سال 2009 موضوع «هزینه¬های نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد و حق اختیاری خرید سهام¬ مدیر» را بررسی و مطرح کرده است. وی در این تحقیق نقش حق¬¬الاختیار خرید سهام مدیر را در کاهش مشکلات نمایندگی¬های جریان وجوه نقد آزاد مورد بررسی قرار داده است و مشاهده نموده است که پاداش به صورت اختیار خرید سهام با انباشتگی وجوه نقد آزاد مازاد در ارتباط می¬باشد و حق اختیارهای خرید سهام، منافع مدیران و سهام-داران را همسو می¬¬سازد که این خود بیانگر نظارت بهتر مدیریت می¬باشد.
رینا بر بوکیت و تاکیاه موهد اسکندر (2009) موضوع «جریان وجوه نقدی آزاد مازاد، مدیریت سود و کمیته حسابرسی» را مورد بررسی قرار دادند. آنها در این تحقیق فرض کرده¬اند که مدیران شرکت¬هایی دارای جریان وجوه نقد آزاد مازاد بالا از انگیزه¬ای برای مدیریت سود برخوردار می-باشند. آنها در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که ارتباط مثبت بین جریان وجوه نقد آزاد مازاد و مدیریت سود از طریق کمیته حسابرسی مستقل تعدیل می¬گردد.

 

3-1) بیان مساله
از دیدگاه اطلاعاتی، مفهوم سود نتیجه فعالیت های اقتصادی را بیان میکند،ولی به عنوان معیار اساسی اندازه گیری،همچنان مورد تردید است .برمبنای مفروضات بازار کارای سرمایه،تحقیقات تجربی مؤید آنند که سود حسابداری دارای محتوای اطلاعاتی می باشد. البته حسابداران حرفه ای چه برای اندازه گیری سود و چه برای شناسایی اطلاعات انعکاس یافته در محاسبه سود حسابداری،همچنان بر نقش اندازه گیری سود تأکید ورزیده و تحلیل گران مالی نیز خواهان اندازه گیری و انتشارآن می باشند. سود گزارش شده از جمله اطلاعات مالی مهمی است که در هنگام تصمیم¬گیری توسط افراد در نظر گرفته می¬¬شود.
تحلیل¬گران مالی عموماً سود گزارش شده را به عنوان یک عامل برجسته در بررسی¬ها و قضاوت-های خود مد نظر قرارمی¬دهند، همچنین سرمایه¬گذاران برای تصمیمات سرمایه¬گذاری خود بر اطلاعات مندرج در صورت¬های مالی واحدهای اقتصادی، خصوصاً سود گزارش شده، اتکا می¬کنند.
سرمایه¬گذاران معتقدند که سود ثابت در مقابل سود دارای نوسان، پرداخت سود تقسیمی بالاتری را تضمین می¬کند. همچنین نوسانات سود به عنوان یک معیار مهم از ریسک کلی شرکت قلمداد می-شود و شرکت¬های دارای سود هموارتر دارای ریسک کمتری می¬باشد.
بنابراین شرکت¬هایی که از سود ثابتی برخودارند، بیشتر مورد علاقه سرمایه¬گذاران بوده و از نظر آنها محل مناسب¬تری برای سرمایه¬گذاری محسوب می¬شوند. از طرف دیگر، مدیریت در انتخاب بین روش¬های مختلف به حساب بردن وقایع مالی در چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری اختیارات قابل ملاحظه¬ای دارد. همچنین مدیریت می¬تواند فعالیت¬های مالی را زمانبندی کند. به تأخیر انداختن یک یا چند قلم از فروش¬ها، و یا انجام مخارج اختیاری از جمله این اختیارات است. به علت این انعطاف¬پذیری، مدیر می¬تواند به طور سیستماتیک روی سود گزارش شده از سالی به سال دیگر تأثیرگذاشته و آن را هموار سازد، لذا پدیده هموارسازی سود می¬تواند بر تصمیمات سرمایه¬گذاران تأثیر گذار باشد.
مدیریت سود در شرکت¬هایی رخ می¬دهد که مدیران آنها تلاش می¬کنند تا از طریق اقلام تعهدی اختیاری تصویر مطلوبی از عملکرد شرکت و وضعیت مالی آن ارائه نمایند. مدیران برای مدیریت سود از اصول و مفاهیم حسابداری قابل انعطاف استفاده می¬کنند. مثلاً در مورد استهلاک اقلام استهلاک¬پذیر، روش¬های مختلف پذیرفته شده¬ای وجود دارد و مدیریت می¬تواند بین این روش¬ها یکی را انتخاب کند.
معمولاً مدیران برای انجام دستکاری سود و هموارسازی آن انگیزه¬ و اهدافی دارند که این انگیزه¬ها در مطالعات مختلف به شرح زیر بیان شده¬اند:
1- قراردادهای صریح از قبیل طرح¬های پاداش مبتنی بر سود خالص گزارش شده.
2- تعهدات بدهی.
3- بازارهای سرمایه و نیاز به تأمین مالی برون سازمانی. (خارجی)
4- رویکردهای نظارتی و سیاسی.
5- برخی شرایط خاص از قبیل کاهش در سود و افزایش در زیان¬های سالانه.
6- افزایش ارزش سهام شرکت در بورس اوراق بهادار در نتیجه افزایش ارزش شرکت.
7- کاهش ریسک شرکت و در نتیجه پرداخت بهره کمتر در استقراض و کاهش هزینه سرمایه شرکت.
8- انتقال اطلاعات داخلی شرکت به بازار و تسهیل قابلیت پیش¬بینی سود.
9- کسب منافع مالیاتی از طریق کاهش بدهی مالیاتی.
10- کاهش احتمال اخراج و برکناری و ایجاد امنیت شغلی.
با این حال از آنجا که اقلام تعهدی نیازمند قضاوت می¬باشد، حتی با فرض نبود انگیزه دستکاری سود، این قضاوت¬ها دربرگیرندۀ اشتباهاتی می¬باشند که در اقلام تعهدی سال آتی اصلاح خواهد شد.
اقلام تعهدی آسان¬تر از جریانات نقدی دست¬خوش تغییر و دستکاری می¬شوند، از این رو مدیریت می¬تواند منجر به افزایش زمینه اشتباهات در اقلام تعهدی گردد.
با این حال وجود مدیریت سود به معنای وجود اشتباهات در اقلام تعهدی، ناشی از دو موضوع می-باشد. برخی از اشتباهات به این دلیل می¬تواند رخ دهد که برخی از اقلام تعهدی، تحت نظر برخی از قواعد حسابداری، از قابلیت¬ اتکای بسیار پائینی برخوردارند و دوم این که، برخی از اشتباهات به دلیل برآورد اثرات اقتصادی آتی رویدادهای جاری و گذشته به وجود می¬آیند. به عنوان مثال، برآوردهای مربوط به ذخیره و بازیابی مطالبات مشکوک¬الوصول هیچ وقت از صحت و دقت کامل برخوردار نمی¬باشند. فرصت مدیریت سود در شرکت¬های دارای جریان وجوه نقد آزاد بیشتر است. مدیران واحدهای اقتصادی دارای جریان وجوه نقد آزاد و فرصت رشد کم، اغلب تمایل دارند تا در پروژه¬های اضافی و یا حتی در پروژه¬های دارای خالص ارزش¬ فعلی منفی(NPV منفی) سرمایه-گذاری کنند و برای پنهان کردن و پوشش دادن اثرات سرمایه¬گذاری¬هایی که ثروت سهام¬داران را بیشینه نمی¬کند از اقلام تعهدی اختیاری افزایش دهنده سود استفاده کنند.
مدیران این شرکت¬ها به طور فرصت¬طلبانه¬ای برای منافع شخصی خود رفتار می¬کنند و تمایل دارند تا در پروژه¬های بی¬فایده، سرمایه¬گذاری¬های افراطی و سوء استفاده از وجوه نقد درگیر شوند.
فعالیت¬ها و عملکرد این مدیران ممکن است برای آنها منافع و جوایزی در بر داشته باشد، اما این در قبال ایجاد و هزینه¬ای برای سهامداران است. مدیران ممکن است از رویه¬های حسابداری استفاده کنند که برای پوشش اثر منفی پروژه¬ها، سود گزارش شده را افزایش دهد.
تمایل مدیران واحدهای اقتصادی دارای جریان وجوه نقد آزاد و فرصت¬های رشدکم، به سرمایه¬گذاری در پروژه¬های اضافی (نهایی)یا حتی پروژه¬های دارای خالص ارزش فعلی منفی می¬توانند از طریق ایجاد سرمایه¬گذاری¬¬هایی که ثروت سهام¬داران را بیشینه نمی¬کند، مشکلات نمایندگی و تضاد منافع را افزایش دهد. سرمایه¬گذاری¬هایی که ثروت سهام¬داران را بیشینه نمی¬کند سرانجام می¬تواند منجر به قیمت سهام پائین¬تر و تحریک سهام¬داران به برکنار کردن هیأت مدیره و مدیران ارشد اجرایی گردد، لذا به منظور پنهان کردن و پوشش دادن این نوع سرمایه¬¬گذاری¬ها، مدیران از اقلام تعهدی اختیاری حسابداری برای افزایش سودها استفاده می¬کنند.
از آنجا که مدیران سود گزارش شده را به منظور مبهم و نامفهوم ساختن آن دستکاری و به اصطلاح مدیریت می¬نمایند، زمانی که سرمایه¬گذاران در نتیجه سود گزارش شده تصمیمات سرمایه¬گذاری غیر بهینه¬ای اتخاذ می¬کنند، مدیریت سود منجر به تضاد منافع و سرانجام هزینه¬های نمایندگی می¬گردد. این وضعیت در شرکت¬های دارای جریان وجوه نقد آزاد افزایش خواهد یافت. لذا این مفاهیم و موضوعات مطرح شده را می¬توان از طریق تئوری نمایندگی و موضوعات مربوط به حاکمیت شرکتی مورد تجزیه و تحلیل و بررسی قرار داد.
تئوری¬ نمایندگی یک سری از مکانیزم¬هایی را پیشنهاد می¬کند که در جستجوی تطابق منافع سهامداران و مدیران می¬باشد. شرکت¬ها می¬¬توانند این قبیل مکانیزم¬ها را برای هم¬ تراز و هم ¬سو کردن منافع نمایندگان و سهامداران و نیز برای نظارت بر رفتار نمایندگان اتخاذ نمایند. این مکانیزم-ها شامل ابزارهای نظارتی خارجی از قبیل خرید شرکت (قبضه مالکیت) و ادغام می¬باشد.
تضاد بالقوه¬ مدیریت- سهام¬دار را همچنین می¬توان با بهره¬گیری از مکانیزم¬های کنترل داخلی، از قبیل اعمال نظارت توسط هیأت مدیره غیر موظف، اعمال نظارت توسط سهام¬داران نهادی، مالکیت سهام مدیریتی و حسابرسان داخلی، کاهش داد.
مالکیت سهام مدیریتی که یکی از موضوعات مطرح شده در تئوری¬ نمایندگی¬ و حاکمیت شرکتی می¬باشد، منجر به همسو شدن منافع سهام¬داران و مدیران می¬شود، که در واقع مالکیت سهام مدیریتی یا همان مدیران سهام¬دار وجه اشتراک بین سهام¬داران و مدیران می¬باشند.
تحقیقات و مطالعات گذشته (در ایران) ارتباط بین مالکیت سهام مدیریتی ،جریان وجوه نقد آزاد و مدیریت سود را مورد بررسی قرار نداده¬اند. با این حال پیش¬بینی می¬شودکه بین مالکیت سهام مدیریتی و مدیریت سود ارتباط غیرخطی وجود داشته باشد.
با توجه به دیدگاه¬ها و مفاهیم مطرح شده مربوط به جریان وجوه نقد آزاد ، مدیریت سود و مشکلات نمایندگی مربوط، احتمالاً افزایش مالکیت سهام مدیریتی انگیزه مدیران را برای مدیریت فرصت-طلبانه سود گزارش شده کاهش خواهد داد.

 

4-1 ) پرسش تحقیق
در این پژوهش ، پژوهشگر در تلاش است تا به پرسش زیر پاسخ دهد :
آیا مالکیت سهام مدیرانه بر ارتباط بین جریان وجوه نقد آزاد و مدیریت سود اثر دارد؟

 

5-1) فرضیه های پژوهش
با توجه به مفاهیم مطرح شده در بخش¬¬های مقدمه، چارچوب نظری تحقیق و اهداف تحقیق فرضیات تحقیق به صورت زیر تدوین شده¬اند:
فرضیه اصلی اول: بین اقلام تعهدی اختیاری و جریانهای وجوه نقد آزاد رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی اول: در شرکتهای دارای فرصت رشد کم ،بین اقلام تعهدی اختیاری و جریانهای وجوه نقد آزاد رابطه معناداری وجوددارد.
فرضیه اصلی دوم: بین اقلام تعهدی اختیاری و مالکیت سهام مدیرانه رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی دوم : در شرکتهای دارای جریانهای وجوه نقد آزادو فرصت رشد کم،بین اقلام تعهدی اختیاری و مالکیت سهام مدیرانه رابطه معناداری وجود دارد.

 

6-1) اهداف پژوهش
این تحقیق با هدف اصلی مشخص نمودن اثر مالکیت سهام مدیریتی به عنوان یک مکانیزم حاکمیت شرکتی، بر مشکلات نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد و مدیریت سود و ارتباط آنها انجام خواهد شد .
رسیدن به این موضوع نیازمند بررسی جداگانه نوع «ارتباط بین جریان وجوه نقد آزاد و مدیریت سود» و« نوع ارتباط بین مالکیت سهام مدیرانه و مدیریت سود» می¬باشد.
این تحقیق انجام میشود تا استفاده کنندگان یا تصمیم¬گیرندگان مختلف از جمله سرمایه¬گذاران بالفعل و بالقوه، بانک¬ها، مؤسسات مالی و اعتباری، دولت، اعتباردهندگان و سایر استفاده کنندگان در تجزیه و تحلیل و تصمیم¬گیری¬های خود، به موضوعات مربوط به جریان وجوه نقد آزاد مازاد و مدیریت سود توجه داشته و سپس به عنصر مالکیت سهام مدیریتی به عنوان یک راه¬حلی برای کاستن مشکلات نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد و مدیریت سود بنگرند .

 

7-1) اهمیت و ضرورت پژوهش
تصمیم گیری امری است که از ساده ترین تا پیچیده ترین امور زندگی انسان با آن درگیر است. سرعت توسعه فن آوری، گسترش ارتباطات، اتصال بازارهای کشورها به یکدیگر و نظایر آنها موجب وسیعترشدن گستره های عملیاتی و در نتیجه پیچیده تر شدن محیط های اقتصادی و سرمایه گذاری گردیده که در نتیجه آن امر تصمیم گیری اقتصادی به موضوعی تبدیل شده که انجام آن روز به روز مشکل تر و نیازمند داشتن اطلاعات و توانمندیهایی بالاتر برای تصمیم گیرندگان است. اینجاست که اهمیت کسب اطلاعات مفیدتر جهت تصمیم گیری های دقیق تر ضرورت بیش از پیش خود را آشکار می سازد و طبیعی است که در چنین فضای آکنده از رقابت و تغییر، تصمیم گیری های اقتصادی نیز هرچه بیشتر متکی بر دانش و اطلاعات گردیده و از جنبه های تصادفی و غیر منطقی فاصله می گیرد. در این میان پایه و اساس بسیاری از تصمیم گیری های اقتصادی استفاده کنندگان را می توان اطلاعات مالی و حسابداری و خاصه صورت های مالی اساسی دانست. از بین استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری، سرمایه گذاران مهمترین بهره وران تلقی می گردند.
بر این اساس اطلاعات حسابداری بایستی سرمایه گذاران را جهت پیش بینی رویدادهای آتی یاری دهد. سرمایه گذاران اغلب به دنبال به حداکثر رساندن بازده سرمایه گذاری خود هستند.
جهت این امر تشخیص اینکه سهام چه زمانی خریداری شود و تا چه زمانی نگهداری و چه زمانی فروخته شود ایشان را قادر به تأمین هدف به حداکثر رسانی منافع حاصل از سرمایه گذاری های خود می نماید.
بدین علت موضوع بررسی تاثیرسهام مدیریتی بر ارتباط بین جریان وجوه نقد آزاد و مدیریت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران انتخاب گردید تا از طریق بررسی تجربی و انجام آزمونهای علمی بر روی اطلاعات وقوع یافته طی سالهای متمادی در بورس اوراق بهادار تهران راهکارهای مفیدی با ارائه پیشنهادهای مطلوب به سرمایه گذاران جهت کسب بیشترین بازدهی در دوران های مشابه فراهم گردد. لذا این پژوهش در راستای کمک به تصمیم گیری سرمایه گذاران و صاحبان سهام جهت انجام معاملات در بازار سهام بورس اوراق بهادار تهران می باشد.

 

8-1 ) حدود مطالعاتی
1-8-1)قلمرو موضوعی
این تحقیق به بررسی اثرسهام مدیریتی بر ارتباط بین جریان وجوه نقد آزاد و مدیریت سود می پردازد

 

2-8-1) قلمرو زمانی
قلمرو زمانی این پژوهش پنج سال از سال 1384 تا سال 1388 می باشد

 

3-8-1) قلمرو مکانی
در این تحقیق جامعه آماری شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد.

 


9-1) تعریف واژه ها و اصطلاحات
سهام مدیریتی :
درصدی از سهام عادی تملک شده توسط هیأت مدیره اجرایی و غیراجرایی اندازه گیری می شود. این اطلاعات به صورت غیر مستقیم از صورتهای مالی سالانه استخراج می گردد (مسی،2008، 65) .
جریان وجوه نقد آزاد :
از نظر جنسن جریان¬های وجوه نقد آزاد واحد تجاری وجوه نقدی است که مازاد بر وجوه نقد مورد نیاز برای کلیه پروژه¬های دارای خالص ارزش فعلی مثبت (بر مبنای تنزیل نرخ هزینه سرمایه قابل اتکا)، وجود دارد.
مدیریت سود :
دی جورج (1999) مدیریت سود را نوعی دستکاری مصنوعی سود توسط مدیریت، جهت حصول به سطح مورد انتظار سود برای بعضی از تصمیم های خاص، مثل پیش بینی تحلیل گران و یا برآورد روند سودهای قبلی برای پیش بینی سودهای آتی تعریف کرده است. در این پژوهش منظور از مدیریت سود، مدیریت سود شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده که از طریق مدل تعدیل شده جونز (1995) محاسبه شده است.
اقلام تعهدی اختیاری :
اقلام تعهدی اختیاری به درآمدها و هزینه هایی اطلاق می شود که مستلزم ورود یا خروج وجه نقد به شرکت نبوده و مدیریت یک واحد انتفاعی می تواند براساس ابزارهای حسابداری که در چارچوب و مطابق با استانداردهای حسابداری است، آنها را کم یا زیاد کند و از این طریق سود واحد انتفاعی را کمتر یا بیشتر از واقع نشان دهد. مانند هزینه استهلاک دارایی های استهلاک پذیر و هزینه مطالبات مشکوک الوصول. و در این پژوهش منظور از اقلام تعهدی اختیاری، اقلام تعهدی اختیاری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد (مونس خواه، 1389،ص 8)4.
اقلام تعهدی غیراختیاری :
اقلام تعهدی غیر اختیاری به درآمدها و هزینه هایی اطلاق می شود که مستلزم ورود یا خروج وجه نقد به شرکت نبوده ولی مدیریت نمی تواند از طریق آن اقلام اقدام به دستکاری سود نماید و سود واحد انتفاعی را تحت تأثیر تمایلات شخصی خود قرار دهد و در این پژوهش منظور از اقلام تعهدی غیر اختیاری ، اقلام تعهدی غیر اختیاری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد (مونس خواه، 1389،ص 88)1.

 

 

 

 

 

 

 


فصل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق

 

 

 


1-2 مقدمه
از دیدگاه اقتصادی با فرض منطقی بودن رفتار افراد، فرض بر این است که همه در وهله اول به دنبال حداکثر کردن منافع خویش هستند. مدیران نیز از این قاعده مستثنی نمی¬باشند. مدیران علاقمندند در راستای حداکثر کردن منافع شخصی، رفاه اجتماعی و تثبیت موقعیت شغلی خود، تصویر مطلوبی از وضعیت مالی واحد تجاری به سهامداران و سایر افراد ذینفع ارائه نمایند.
لیکن در برخی موارد الزاماً افزایش ثروت مدیران در راستای افزایش ثروت سایر گروه¬ها از جمله سهامداران نیست. این امر عدم همسویی میان منافع مدیران و سایر گروه¬های ذینفع در واحد تجاری را نشان می دهد.با در نظر گرفتن تئوری تضاد منافع میان مدیران و مالکان، مدیران واحدهای تجاری از انگیزه¬های لازم برای حداکثر کردن منافع خود برخوردار می¬باشند.
در راستای تحلیل ارزش ایجاد شده برای سهامداران، جریان¬های وجوه نقد آزاد شرکت از اهمیت خاصی برخوردار است. مدیران می¬توانند از طریق شناسایی فرصت¬های رشد مناسب، وجوه مذکور را در پروژه¬های با خالص ارزش فعلی مثبت سرمایه¬گذاری و به این ترتیب باعث افزایش ثروت سهامداران خود گردند. با توجه به تئوری تضاد منافع بین مدیران و مالکان، ممکن است برخی مدیران وادار شوند جریان¬های وجوه نقد آزاد را در پروژه¬های با خالص ارزش فعلی منفی سرمایه-گذاری تا در کوتاه¬مدت برخی از منافع شخصی خود را تأمین نمایند.
با اینکه گراس من و هارت این منافع متضاد را تشخیص داده و نقش ضمانتی بدهی را تعریف کرده¬اند، اما جنسن این ایده را عمومی نمود و پیشنهاد کرده است که بدهی¬ها و تعهدات چاره¬ای برای این نوع از هزینه¬های نمایندگی است، زیرا که پرداخت¬های کوپنی اوراق قرضه وجوه نقد در دسترس مدیران را کاهش می¬دهد (گراس من و هارت ، 1982، 17).
جنسن هزینه¬های ناشی از جریان¬ها وجوه نقد آزاد را هزینه¬هایی دانست که در پروژه¬ها با خالص ارزش فعلی منفی سرمایه¬گذاری شده¬اند.

 

از نظر جنسن، مدیران واحدهای تجاری با جریان¬های نقد آزاد زیاد و رشد کم، سود را مدیریت می-نمایند تا سودهای کم و زیان¬های ناشی از سرمایه¬گذاری در چنین پروژه¬هایی را از بین برده و در کوتاه¬مدت منافع شخصی خود را تأمین نمایند(جنسن ،1986، ص330).
ابتدا این فصل با اهداف عمده حسابداری سپس گزارش¬های حسابداری، استفاده¬کنندگان گزارش¬های مالی و نیازهای گزارشگری مالی آغازشده سپس به مباحث جریان وجوه نقد آزاد و نظریه مدیریت سود پرداخته میشود ودر نهایت نیز فصل با مباحث حاکمیت شرکتی و مالکیت سهام مدیرانه (به عنوان شاخه ای ازمکانیزم های حاکمیت شرکتی) به پایان می رسد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   137 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله بررسی تاثیرسهام مدیریتی بر ارتباط بین جریان وجوه نقد آزاد و مدیریت سود در شرکت-های پذیرفته شده


دانلود مقاله درباره افریقا

 

 

 «حضرافریقا»
افریقای سیاه که هنر سیاهان در آن به اوج شکوفایی خود رسیده است، حاشیه غربی تا مرکز قاره آفریقا را دربرمی گیرد. این سرمزین گذشته ای با اساطیر کهن و افسانه های جادویی دارد که بیانگر واسطه خدایان با قدرت طبیعی است. قدرتی که همه از او یاری می طلبند و خدایان دیگر با او در ارتباسط هستند. در واقع هنر افریقای سیاه که از نظر یک افریقایی فقط تنها بدان گرایش های شخصی و موقعیت های اجتماعی و سیاسی و معتقدات و آیین های مذهبی است در اوایل قرن بیستم بوسیله‌ی اروپایینان به عنوان یک هنر شناخته شد و مورد مطالعه قرار گرفت. با بازشدن پای مجسمه های افریقایی در سال های اول 1900 روحی تازه د فضای هنری اروپا دمیده شد. هنرمندان که بیشتر از هر گروه دیگری شیفته و شیدای این مجسمه ها بودند با دیدن آنها جرأت بیشتری برای بیان عقایدشان می یافتند. پیدایش هر مجسمه تازه‌ای سرآغاز به وجود آمدن بحث های هیجان‌انگیز و منبع الهام برای پیشروان مکاتب و مفاهیم جدید بود. در سال 1905 یک ماسک فانک به دست ولافنگ افتاد. آندره دورن که با دیدن این ماسک از ادای کلام بازمانده بود آن را از ولامنگ خرید و به پیکاسو براک نشان داد و تحسین هر دو را برانگیخت. با پیدا شدن مکاتب جدید مثل کوبیسم، سورئالیبسم و سمبولیسم در اروپا و رونق موسیقی جاز در آمریکا ناگهان، نگاهها به طرف افریقا دوخته شد و تأثیرپذیری ها و بهره گیری هایی که هنرمندان به نام زمان از هنر سیاهان می کردند به زودی پای این هنر را به موزه ها و نگارخانه ها کشاند.
به این ترتیب تاریخ کشف مجسمه های افریقای سیاه را به عنوان نوعی از هنر باید اوایل همین قرن دانست. و به حق افتخار آن به هنرمندان آن زمانه داد. هنر افریقا اعم از مذهبی و غیرمذهبی تحت تأییر گروه قومی، ملیت، شرایط زنددگی، آب و هوا و فرهنگ هر منطقه است. و با این عوامل ارتباط مستقیم دارد. در افریقای سیاه هر اثری که به وجود می آد، آمیخته ای است از تفکر و اعتقاد مردم و تأثیر عمیقی یا سطحی که هر اسطوره در زندگی روزانه آنها می گذارد. در این هنر زیبایی به مفهوم آنچه ما یم شناسیم وجود ندارد. در واقع زیبایی، تجسم سیرت نیک است. به همین دلیل شکلی که آفریده می شود، نماینده صفات باطنی شخصی است، نه چهره ظاهری او.
بنابراین افریقالی سیاه، اسطوره زبان سنت است و نفس بیان بر اهمیت اساطیر و مسبولها در افریقا به درجه ای است که بسیاری از جامعه شناسان، جوامع و فرهنگ های افریقاییان را به نوعی تظاهر مادی که از این مفاهیم ناشی می شدند تعبیر کرده اند. به طور کلی اسطوره به شکل ثابت وجود ندارد و تحت تأثیر تحولات تاریخی قرار گرفته و به وسیله ادبیات شفاهی سینه به سینه از نسلی به نسل نسل دیگر منتقل شده است.
افسانه های اساطیری بیشتر بیانگر رویدادهای کلی هستند مثل آفرینش دنیا، جدا شدن خدای خالق از مخلوق، تولد قهرمانان و بنیانگذارن سرزمین ها و امپراطوری ها، پیدایش مرگ و آمرزش.
سهم خدایان در زندگی و مراسم افریقاییان بی نهایت است و در هر قومی نقش متفاوتی دارد. در افریقای سیاه، هنر به گونه های مختلف جلب توجه می کند. این اشکال را می توان در قالب مجسمه، چوب، سنگ، آهن، مفرغ، سفال – معماری، موسیقی، رقص، ادبیات شفاهی، مراسم آیینی و غریه جستجو کرد.
از ماسک ها و مجسمه ها در مراسم نیایش خدایان و تجلیل نیاکان، مراسم عزاداری، جشنهای آیینی، رازآموزی، مراسم تقدیس و نیایش به مناسبت حاصلخیزی زمین یا باروری زن و نیز در مراسم غیرمذهبی استفاده یم شود. انسانی که حامل ماسک است، فردی است عادی و منتقل کننده قدرت پنهانی، با بدنی پوشیده از الیاف گیاهی، پر پرندگان و گاهی پارچه.
او از قالب جسمانی اش خارج می شود و هویت و فردیت خود را کاملاً فراتموش می کند. و به آنچنان قداستی دست پیدا می کند که در او قدرت فوق طبیعی یا روح نیاکان که بوسیله ماسک نشان داده می شود، حلول می کند.
موسیقی و رقص از عوامل مهم و مؤثر این تحول است. که حرکات هماهنگ به آن را کامل می کند. و به آنچنان قداستی دست پیدا می کند که در او قدرت فوق طبیعی یا روح نیاکان که بوسیله ماسک نشان داده می شود، حلول می کند.
موسیقی و رقص از عوامل مهم و مؤثر این تحول است. که حرکات هماهنگ به آن را کامل می کند. در سنت های افریقایی، عقیده بر این است که روح جاودانه است و پس از مرگ در قالب مجسمه حلول می کند. کمال هنری مجسمه در این است که روح یکی از نیاکان در جسم کودکی از همان خون و طایفه دمیده شود مجسمه هایی که به این منظور ساخته می شوند، الزاماً چهره‌ای خاص را نمایان نمی‌سازند بلکه به صورت مجسمه هیا مذکر و مونث هستند کمه تنها وجود نیاکان را ثابت می کنند. و برخی هم حاصل تخیل هنرمند بوده و جنبه انتزاعی دارند. در این مجسمه ها چهره آرام و با وقار است و حرکت بیشتر در قسمت زانوها و دستها نمایان شده است. اغلب سر مجسمه به نسبت بدن بزرگتر ساخته می شود که نشانه اهمیت این عضو است. زیرا به اعتقاد افریقائیان سر انسان نخستین جایگاه حلول روح و مجموعه ای از نیروهای اصلی و حیاتی است.
سازندگان ماسک‌ها و مجسمه ها افراد عاید اجتماع هستنمد، با الهام جوئی از روح مشترک جماد و نبات و حیوان و ترکیب اشکال طبیعی بیشتر از نیروی ذهنی و تخیلی خود بهره می گیرند.
در افریقای سیاه هنگامی که از نیروی زندگی در زمان حیات یا پس از نرگ سخن به میان می آید انسان و حیوان و گیاه و زمین و آب را دربرمی گیرد. و در استحاله هنرمند، اشکال با ابعادی هنذسی و خطوطی محکم و قوی نمایان می گردد. و گاهی نیز برای تزیین ماسک ها از رنگ های تنه گیاهی یا قدرت استفاده می شود. که دربرخی موارد دارای مفاهیم تمثیلی است.
یکی از مراسم مهم افریقاییان، رازآموزی می باشد. که به روش ها و سنن مختلف اجرا می شود و به منظور آمکاده کردن دختران و پسران نوجوان برای ورود به اجتماع انجام می شود. این مراسم به طور محرمانه و در محلی دور از اجتماع انجام می شود. و در طی آن، آموزش های حرفه ای و اجتماعی و جنسی داده می شود. که با نظم کامل و آزمایش هیا دشوار بدنی همراه است. در پایان، مراسم به کشیدن خط و خطوط برروی چره و بدن دختران و پسران و انجام رقص و پایکوبی با ماسک های مخصوص به اتمام می رسد.
هنر سیاهان مجموعه ای از نیروی نخیل، تصور، تنوع سبک ها و مظاهر زندگی اقوانم این سرزمین است. این هنر بیانی است مستقیم با امکانات ساده که در آن، اندیشه و تخیل و غریزه های درونی سازنده با دریافت ازر الهامات ذهنی و تبجر در شناخت کسی به هم می آمیزد و قدرتی جادویی پدید می آورد. در واقع هنر به معنی خاص برای ارائه‌ی پیوند میان تفکرات و غرائز شخصی هنرمند با سنن و معتقدات مذهبی در افریقای سیاه مطرح نیست. بدین ترتیب ماسک، مجسمه نیاکان و طلسم که از علائم تمثیلی، جادوئی و مذهبی فراوان برخوردارند از طرف نیرویی مرموز و پنهانی برای ارتباط با ماوراء الطبیعه پشتیبانی می شدند.
هنگام مراسم مذهبی یا غیرمذهبی، نوای موسیقی، چنان جسم و روح رقاصان را دربر می گیرد که حرکت آنان جلوه دیگری از آفرینش پیکره تراش را در بستره القا می کند. در این گردهمایی سنتی ماسک، جزئی از کل این پدیده است که همراه با پوشش و علائم نقوش روی بدن ترکیب مراسم را تکمیل می کند.
مجسمه های نیاکان بعد از پایان مراسم خاص خود تا آغاز تشریفات بعدی در گنجینه های خانوادگی پنهان می گردد.
هنر غیرمذهبی به دلیل اجتماعی و سیاسی راه دیگری را پیش می گرد و در قالب تزیین های شاهانه و یا آلات و ابزار عامیانه خودنمایی می کند و ارتباط خود را از دنیای تقدس می گسلد. نیرویی که در اشیاء هنری، از هر دو نوه مذهبی و غیرمذهبی، پنهان است در تصویر بیننده تفوذ می کند و او را به دنیای تخیلی دیگری رهنمون می شود و این بهترین شاهد این معنی است که آثار و افکار گذشتگان تنها هنگامی برای معاصران جالب است که آنان را به افق و ابعاد دور دست رهنمون سازد.
در اوایل قرن بیستم چند هنرمند معروف اروپایی که در مسیر تحول فکری خویش آماده پذیرش هنری با هویت تازه شده بودند، به آثار آفریقاییان که ادراکی جدید و ابعادی هندسی و انتزاعی داشت برخورد کردند و آنچه بعداً با الهام جویی از اشکال احجام افریقایی در قاره اروپا پدید ‌آمد و «هنر سیاه» خوانده شد، از مفاهیم اساطیری و قبیله ای خالی بود و بیشتر به شباهت ظاهری با آن اشکال و احجام تکیه داشت. برخورد اروپائیان با این هویت تازه، عامل تحول مهمی در هنر امروز و موجب پدید آمدن چند مکتب اساسی در تاریخ هنر جهان و باعث گشودن دریچه ای تازه بر جهانیان بوده است.
«ماسک»
«ماسک چیست؟» ساده ترینم تعریف ماسک این است: ماسک شکلی است برای تغییر قیافه. شیی است که می پوشند و بر سر می گذارند و یا در جلو صورت می گیرند تا هویت خود را پنهان کنند و در شخصیت دیگری ظاهر شوند. این پنهان کردن شخصیت و ارائه شخصیت جدید خصوصیت همه ماسکهاست ماسم به عنوان یم مشحصه فرهنگی در تمام جهان و در تمام دوره ها از عصر حجر تا به حال حضور داشته و تنوعش به موارد استعمال و سمبول‌هایی نماینده اش است، بستگی دارد. انسان ماسکهایی ساخته که سرشار از سمبولیسم هستند و همه آنها به قدرت های روحجی و معنوی نسبت داده شده‌اند بیشترین تنوع ماسک ها و کاربردشان را می توان در افریقا، اقیانوسیه مشاهده کرد.
شناخت یک ماسک نیاز به شناخت روح ویژه ای دارد که آن ماسم نشان دهندة آن است و شناخت آن روح محتاج تعیین جایگاه و قبیله ای است که خاستگاه ابتدایی آن بوده است. در اغلب موارد سنتی و حدود قبیله ای و محرمات تابویی هستند که طرح یک ماسک را به طراح آن دیکته می کنند. روحی که ماسک حامل آن است همان تصور و فکری است که از وجود آن روح در ذخنیت قبیله نیز وجود دارد. به همین دلیل است که سازنده ماسک موظف است به شکلهای مرسوم و مسبولیک وفادار باشد. بنابراین از آنجا که صورتک ها دارای اشکال سنتی و قراردادی هستند، هنرمندان صورتک ساز از بوجود آوردن صورتک های دلخواه و زیبایی شناسانه خود منع شده اند و اگر هنرمندان چنین قاعده ای را رعایت نکنند، شدیداً زیر سانسور و یا عدم رغبت گروه اجتماعی خود قرار می گیرند و یا حتی خشم روح ساکن در صورتک بر سرشان نازل می شود.
با وجود تصورات سنتی و مرسوم از یک ماسک، صورتک ساز می تواند قدرت و مهارت خود را به عنوان یک هنرمند بالا ببرد و به خلاقیت هایی در حد و حدود فرم‌های تثبیت شده قبیله ای دست بزند. بنابراین نیاز به چنین دقتی مانمع از بیان هنری نمی شود و صورتک ساز می تواند تفسیر و خلاقیت خویش را برروی اشکال عمومی و نشان ها و طرح ها اجرا کند.
در برخی فرهنگ ها اعتقاد بر این است که به خاطر اتحاد و همبستگی نزدیک بین صورتک ساز و روح صورتک، هنرمند برخی از قدرتهای جادویی را از آن کسب می کند بر این اساس، تعدادی از قبایل افریقای غربی واقع در مالی Mali بر این اعتقاداند که صورتک سازان بالقوه قادر به دراختیار گرفتن قدرت های مافوق طبیعی برای آزار و اذیت دیگران اند.
«تأثیرگذاری ماسک بر پوشنده و بیننده آن»
تصور می شود که پوشنده ی ماسک نیز در ارتباط مستقیم با جان صورتک قرار دارد و در نتیجه در معرض مبتلا شدن توسط آن می باشد. چرا که اعتقاد بر این است گاهی روح صورتک وارد روح پوشنده می شود در جسمش جلول می کند. بنابراین از نظر ایمنی پوشنده نیز هنگام استفاده از صورتک مانند صورتک ساز ملزم به رعایت مقررات عرفی و شرعی است. و در تشریک مساعی و همکاری با ماسک نقش یک بازیگر را ایفا می کند. بدون اجرای رقص توسط او و اجرای اعمال عادی زندگی که غالباً با موسیقی همراه است، ماسک، قالبی بدون نیروی کامل زندگی باقی خواهد ماند. نقش واقعی و قدرتمند ماسک در مشارکت مهم پوشنده نهفته است. با پوشیدن صورتک، هنگام از کف دادن هویت پیشین و فرض هویت نوین فرا می رسد. گاهی اوقاتن پوشنده صورتک زیر نفوذ شخصیت روح، تغییرات جسمانی را نیز تحمل می کند. با این وجود پوشنده به صورت همزاد یا Partner شخصیتی درمی آید که در حال ایفای نقش او است. پوشنده نه تنها با نور چشمانش جرقه ای از حیات به آن یم دهد، بلکه یا حرکات و اطوار خودش نیز آن را زندگی می بخشد.
پوشنده ماسک مثل یک هنرمند هویت خود را فراموش می کند و هویت ماسک در وجودش جاری می شود. برای فرهنگ هایی که فاقد تاریخ مکتوب هستند، ماسک ها اغلب یک احساس تداوم از گذشته تا حال را تداعی می کنند. و به صورت تصور و سمبول ها به زمان های گذشته و دور بازگشت می کنند و ماسک ها و دستاویزی هستند برای این بازگشت.
و اما از نظر روانی، بیننده از طریق روح قدرتمند ماسک با گذشته پیوند می یابد و این حالت گاهی اوقات حاضرین را به حالت جذبه کامل یا شبه جنون فرو می برد. با این وجود نمی توان گفت چنین واکنشی به طور ثابت در تمام مراسم مشابه وجود دارد. ون بیشتر مربوط می شود به کاراکتری که با ماسک، حضورش را ارائه داده اند. در واقع ماسک، بخشی از مناسک و شعائر سنتی که تماشاگر را به صورت روانشناسانه با گذشته مرتبط می سازد، شکل می بخشد.
در مواردی هم روح یا موجود مافوق طبیعی پیام آور شادی است و بیننده را به وجد می آورد. در واقع چون ماسک محتوی روح است تکریم می شود و به‌آن حرمت نهاده می شود. تمام این اشکال، دارای روج کیفیتی جادویی هستند و عامل اجرای حرکاتی فراتر از قدرت انسان تصور می شدند. ماسک ها موجب تحریک خشمگینانه بیننده از لذت به وحشت می شود و روی طیف روانی تماشاگر اثر می کند، چرا که ارواح نمایش داده شده به وسیله صورتک ها ممکن است از مورد احترام، یاری کننده، حذاب یا شیطانی و خبیث باشد.
«پیکره سازی»
هنرمندان افریقا پیشه ها و اشتغالات مختلفی داشته اند. برخی، بر پایه یک سنت خانوادگی به تولید و آفرینش می پرداختند. صناعت از پدر به پسر ارث می رسید. در برخی از «مکاتبات جنگل» در افریقا، هنرمندان متخصص به پسرها صنعت می آموختند و همچنین برای گروه قبیله ای تولید آثار هنری می کردند. علاوه بر اینها اصنافی وجود داشتند که از هنرمندان ماهری که همچنین کشاور و معمار و غیره بودند، تشکیل شده بود. هنر هنرمندی که صورتک ها و مجسمه های گروه را می ساخت، نگرش عاطفی و معنوی خود را بیان می کرد.
نیاز به ایمنی و پناه، افریقایی ها را به آفرینش اشکال گوناگون پیکره تراشی رهنمون می شود مادران باردار از یک پیکره برای حفاظت کودک زاده نشده خود یاری می گرفتند و از پیکره ای دیگر برای زایمان بی خطر و از پیکره ای دیگر برای کودک نوزاد.
افریقاییان بدوی معتقد معتقد بودند که ارواح از یمک جابه جایی دیگر سرگردانند. برای سکنی در یک جای ثابت، هنرمند محفظه ای می شاخت که صورت یک پیکره داشت. زیرا برای شادمانی روح داشتن مسکم دلپذیر، ضروری بود. بنابراین شکل کنده کاری شده را به دقت و زیبایی می ساختند، این پیکره برای کل قبیله به صورت واقعیت زنده یا بدل می گشت، که با او مشورت می کردند و به مهربانی از او مواظبت می شد.
در مورد اعتقاد افریقاییان به تداوم حیات دلایل متعدید در دست است. نوشته اند که در دوره معینی،‌ موجودات زنده را با فرمانروایان خاک می کردند تا در زندگی پس از مرگ همراه و مصاحب او باشند. و خدمات ضروری برایش انجام دهند. زنان، نگهبانان و خدمتکاران وی به این ترتیب می مردند سرانجام پیکره ها را جانشین انسان ها کردند. درنتیجه حفاری های باستان شناسی، بعضی از این پیکره ها کشف شده اند. در بعضی از دهکده های افریقا، پیکره یکی از نیاکان در اقامتگاه خانوادگی یا در کلبه نزدیک آن در جای مخصوصی نگهداری می شود تا اعضای خانواده و بتوانند از او کمک بگیرند.
مجسمه ها غالباً چهره نیاکان را نشان می دهد و قربانی دریافت می کنند. علاوه بر مجسمه های نیاکان مجسمه حیوانات هم دیده می شود و معمولاً 4 حیوان اصلی: لاک پشت، مار، بوقلمون و آنتیلوپ، اشیاء کاربردی نیز گاهی به صورت مجسمه درمی آیند: قفل ها و کلون های کلبه ها که شخصیت صابخانه را نشان می دهند و یا صندلی روسای قبایل که به مجسمه های بزرگ شباهت دارند.
در حیطه هنرهای سیاهد، هرگونه ماحقاتی که غرضشان فقط زیبایی باشد تا آنجا که جلوی کاربرد درست شی را بگیرد، حذف می شوند، اگر زیبایی در کار باشد، پیش از هرچیز برای یاری دادن است و از آن برای شرمکت در اثربخشی شی در تحقق کارکردش استفاده می کند. زیبایی اثر، تأثیر مطلوب آفرینئده اش را نشان می دهد. اما پیکره نیا نباید تا حد امکان زیبا باشد تا روح را بفریبد و به دام بیندازد. روح زنده در مجسمه حاضر است و در آن باقی می ماند. مجسمه همان شخصی است و پاکترین و نابترین قسمت شخصی است بعنی «جوهر» آن می باشد. همان وجود است که پاک و روشن شده و از عوارض خود گذشته و به کلی ترین شکل خود درآمده استن و به طریقی به اساس خود آگاه شده.
تلاش پیکره ساز افریقایی بیش از هرچیز متوجه آن است که در هر موضوع آنچه را آنقدر قوی و بنیادی است که پایدار می ماند بیابد و آنچه را که ناپایدار و گریزان و بیگانه است دوربریزد. هدف او آن نیست که کورکورانهع از صورت ظاهری طبیعت اطاعت کند. بلکه تجربه زیسته قویا ناپیدا اسا کار و نقطه شروع کار خود قرار می دهد.
مهمولترین ابزار پیکرتراشی. تیشه است یا چیزی شبیه آن. هئف خنرمند بیشتر پدیدآوردن احساس شدید است تا آفرینش صورت. افرینش برخی تندیس ها به تندیس سازان ماهر واگذار می شود. که تنها در رشته کنده کاری برروی چوب کارآموزی کرده اند، بلکه خواص گیاهان، استخوان بندی جانوران، انسان و غیره را بررسی کرده اند و از این رو، قدرت بیشتری به کار خود می بخشند پیکره های بزرگ معمولاً متعلق به همه دهکده یا یک خانواده اند. مرد جادوگر از آنها مراقبت می کند و فقط در مراسم مهمی که به خاطر مصلحت عمومی برگزار می شود مورد پرستش قرار می گیرد. پیکره های کوچک به اشخاص تعلق دارند و ارواح مراقبت شخص به شمار می روند. آنها را در جای شایسته ای قرار می دهند و در جشن های آیینی ادواری از آنها استفاده می شود.
پیکره تراش آفریقایی، برای تراشیدن چوب، آن را بین پاهایش می گذاشته، با یکدست آن را نگه می داشته و با دست دیگر آن را می تراشیده و این کار را آنقدر ادامه می داده تا خاطرش خرسند می شده. آنها، به جای طراحی کردن طرح کار پیش از شروع به ساخت، ابتدا شروع به ساخت می کردند و در طول کار، طرح آن را تکمیل می نمودند. آنها عقیده داشتند که درخت، مسکن روح است. به همین دلیل بریدن درخت همراه با مراسم و شعائر خاص بوده است. آنها معتقد بودند که روح درخت آنها را از نیروهای پلید حفظ می کند. در افریقا، تیرک ها و سردرهایی یافت یم شود که بسیار استادانه تراشیده شده اند. که در واقع اینها، ارواح محافظ خانه یا یادبودهای گذشتگان به شمار می آمده است.
به گفته‌ی اروین کریستین سن Ervin Christensen هنر سیاهپوستان دارای خصوصیات کلی زیر است:
1-عدم رعایت تناسب های طبیعی پیکره
2-تأکید روی سردر بعضی از سبک ها
3-نشان دادن پیکره از روبرو
4-بی‌میلی به پوییدن حرکت به هر اندازه‌ی معین
5-ترجیح به یک رنگی – مونوکرومی –
«موسیقی»
در خارج قاره پس از پیکرتراشی، موسیقی مشهورترین هنر افریقاست. هنری که در افریقای سیاه حضورش همواره حس می شود. موسیقی، آمیخته ای با رقص و کلام به هنگام شادی، سوگواری و کار این ضرباهنگ زندگی است که افریقاییان بدان نیاز دارند. این ضرباهنگ و ریتم در حرکت بدن انسان به تنهایی متجلی نیست بلکه از طریق خطوط و رنگ ها و سطح ها و حجم ها و پیکرتراشی، ماسک‌سازی و از طریق وزن و قافیه در کلام و شعر نیز احساس می شود.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 22   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود  دانلود مقاله درباره افریقا


دانلود مقاله استراتژی سه جانبه ؛یک روش جدید برای تدوین استراتژی

 

 

 

چکیده
مدیران، مشاوران و کارشناسان برنامه ریز، همواره در جست وجوی روشهای موثرتری برای تدوین استراتژی هستند. روشهایی که در صورت به کارگیری، نتایج بهتر و ملموس تری را به همراه داشته باشد. این جست وجو از سوی محققان، اندیشمندان و مراکز آکادمیک، باارائه مستمر الگوهای تازه و تکامل یافته تری پشتیبانی مــــی شود.

 

این مقاله روش جدیدی را برای تدوین استراتژی معرفی می کند؛ استراتژی سه جانبه با گردآوری و تلفیق اطلاعات مربوط به بازار، رقیب و سازمان، ابتدا حوزه اثربخشی استراتژی را مشخص کرده و سپس بااستفاده از یک جدول تحلیلی، زمینه خلق استراتژی های مناسب کسب و کار را فراهم می سازد.
این روش، به موازات متدولوژی و فرایندهای گام به گام، بر اقدامات شناختی و فهم قواعد کسب و کار تاکید داشته و در این راستا از الگوهای مفهومی و توصیه های تفکر استراتژیک بهره می جوید.
استراتژی سه جانبه فلسفه خود را بر ماهیت فضای رقابتی متشکل از سازمان، رقیب و مشتری استوار ساخته و شرایط این سه بازیگر را برای تدوین استراتژی به کار می گیرد. این روش جدید با تاکید بر مفاهیم شناختی و تکیه بر ارکان کسب و کار، شیوه متفاوتی را برای تلفیق و تحلیل اطلاعات و تدوین استراتژی پیشنهاد می کند، هر چند در رابطه با اثربخشی استراتژی، علاوه بر روش، باید بر نقش قدرت تحلیل و خلاقیت ذهنی استراتژیست نیز تاکید شود.

 

مقدمه
استراتژی با طیفـی که یک سوی آن برنامـه ریزی استراتژیک و در سوی دیگر تفکر استراتژیک قرار دارد شناخته می شود. در واقع این دو رویکرد، نماینده دو مکتب متفاوت هستند؛ برنامه ریزی استراتژیک به مکتب طرح ریزی (PLANNING SCHOOL) تعلق دارد که در آن تدوین استراتژی یک فرایند رسمی و سیستماتیک به شمار می آید و رویکرد تفکر استراتژیک بر مکتب یادگیــری (LEARNING SCHOOL) - که در آن شکل گیری استراتژی یک روند تکوین در حین اجرا دانسته می شود - استوار است.1در برنامه ریزی استراتژیک بر توسعه متدولوژی ها و ابزار موثرتر برنامه ریزی تاکید می شود و در تفکر استراتژیک توسعه بصیرت استراتژیست محور اصلی کار است.

 

صاحب نظران و طرفـداران هریک از این مکتب ها به نقـاط قوت و کارآیی آن در عمل اشاره دارند، در برنامه ریزی استراتژیک، کار ساختار یافته است و گام به گام برنامه ریز را در راستای دستیابی به مناسب ترین استراتژی ممکن هدایت می کند، در حالی که کار در تفکر استراتژیک فرایند ساختار یافته ای ندارد و صرفاً با مجموعه ای از توصیه ها و الگوهـای مفهومـی پشتیبـــانی می شود. از سوی دیگر، نظریه پردازان مکتب یادگیری، از عدم کارآیی رویکرد برنامه ریزی استراتژیک در تحولات سریع محیطی - جایی که عمر عوامل موثر در موفقیت محدود است - سخن می گویند و بر ضرورت آگاهی مستمر از رفتار بازار و پاسخگویی خلاقـانه به آن تاکید می کنند.

 

این مقاله به معرفی یک روش جدید برای تدوین استراتژی می پردازد که در آن توسعه بصیرت و ساختار یافتگی فرایند به گونه ای متوازن مورد توجه قرار گرفته است. در این رویکرد، کار تدوین استراتژی، با یک فرایند سیستماتیک و گام به گام ساماندهی می شود و در عین حال در هر گام، با تکیه بر الگوهای تفکر استراتژیک، زمینه فهم عمیق موضوعها و کسب بصیرت لازم در خلق یک استراتژی اثربخش فراهم می گردد. نام این روش استراتژی سه جانبه انتخاب شده است. این انتخاب از این جهت است که همواره سه بازیگر اصلی فضای کسب و کار را یادآوری کند؛ سازمان، رقیب و مشتری.

 

فضای رقابت
استراتژی رویکردی برای خلق مزیت رقابتی است و الگوهای آن برای فضای رقابتی اثربخش است. فضای رقابتی نه تنها در کسب و کار، بلکه در صحنه های نظامی، سیاسی، ورزشی و هر فضایی که در آن قواعد رقابت حاکم باشد موضوعیت دارد. فضای رقابت چگونه است؟

 

تشریح فضای رقابت موضوعی است که خود نیاز به بحث مستقلی دارد ولی از آنجا که روش استراتژی سه جانبه مبتنی بر ساختار مفهومی این فضا شکل گرفته است، ارائه کلیات این موضوع مفید به نظر می رسد.

 

فضای رقابتی از حداقل دو وجود مستقل(ENTITY) با هدف متعـارض، عرصه ای برای رویارویی و یک عامل رفع تنازع شکل می گیرد. تعارض در هدف بدین مفهوم است که دستیابی یک طرف به هدف، مستلزم چشم پوشی طرف (های) دیگر از اهداف خود باشد. این شرایط ممکن است به صورت بالفعل (مانند بازار جهانی خودرو) و یا بالقوه محقق گردد. در رقابت بالقوه هرچند رقیب بالفعلی وجود ندارد ولی، امکان و انگیزه شکل گیری یک رقیب قدرتمند، شرایط رقابتی را حاکم می سازد. (سیستم عامل ویندوز در طول ده سال گذشته بیش از 90 درصد بازار را در اختیار داشته است ولی کماکان فضای آن رقابتی به شمار می آید و پیش بینی می شود تا سال 2007 این سهم به کمتر از 60 درصد سقوط کند2). سازمانها در دستیابی به اهداف متعارض، مقدورات خود را برای حضور و موفقیت در عرصه رویارویی بسیج می کنند.

 

عرصـه رویارویی رکـن لازم دیگری در شــکل گیری فضای رقابتــی است و آن عرصه ای است که در آن رقبا برای دستیابی به اهداف خود به مبارزه می پردازند. بازار (برای فضای رقابت کسب و کار)، مسابقات ورزشی، انتخابات (برای فضای رقابت سیاست داخلی کشورها) و جنگها نمونه هایی از عرصه های رویارویی هستند. در فقدان عرصه رویارویی، قدرت رقابتی یک مفهوم انتزاعی بیش نیست.
عامل ضروری دیگر در فضای رقابتی، عامل رفع تنازع است. این عامل در چارچوب قواعد مربوطه، نتیجه رقابت را مشخص ساخته و پاداش دستیابی به هدف را متوجه طرف شایسته تر می سازد. مشتری برای محیط کسب و کار، داور در رقابتهای ورزشی و مردم در مبارزات انتخاباتی این نقش را برعهده دارند.

 

بدین ترتیب سازمان، رقیب و مشتری سه کنشگر اصلی عرصه کسب و کار هستند. روش استراتژی سه جانبه بر این اساس بنا شده تا با شناخت و تلفیق داده های مربوط به این سه کنشگر، مناسب ترین حوزه برای اثربخشی استراتژی را مشخص کرده و سپس با استفاده از یک روش تحلیلی، زمینه خلق استراتژی اثربخش را فراهم سازد.

 

استراتژی سه جانبه
استراتژی سه جانبه یک روش تحلیلی است که با یک چرخه سه مرحله ای، برنامه ریز را به سمت موفقیت آمیزترین استراتژی ممکن به پیش می برد (شکل 1). در هر دور از این چرخه، فضای فرصتهای کسب و کار تحلیل و ارزیابی می شود تا در نهایت مناسب ترین حوزه برای شکل گیری استراتژی مشخص گردد. خلق راهکار استراتژیک در این حوزه بالاترین احتمال موفقیت را به همراه دارد. هریک از این مراحل باارزیابی شناخت آغاز می شود و داده های مربوطه تنها پس از حصول اطمینان از آگاهی لازم مورد تحلیل و ارزیابی قرار می گیرد. برای معرفی این روش ابتدا، گردآوری و تحلیل داده های مربوطه به سه رکن اصلی کار یعنی مشتری و بازار، رقیب اصلی و شایستگی های کلیدی تشریح می شود، سپس اقدامات مربوط به تلفیق داده ها و ایجاد بستر خلق استراتژی اثربخش توضیح داده خواهد شد.

 



کارکرد استراتژی خلق مزیت رقابتی برای سازمان است. مزیت رقابتی عاملی است که سبـب ترجیح سازمان بر رقیب توسط مشتـری می شود. (3) خلق مزیت رقابتی برای سازمان همزاد با خلق ارزش برای مشتری است واین واقعیت اهمیت فوق العاده شناخت ارزش از دیدگاه مشتری را نمایان می سازد.

 

ارزش چیست؟ ارزش از دید مشتری عبارتست از مجموعه مطلوبیتهاییکه یک محصول (کالا و خدمات) برای او ایجاد مــــی کند، منهای کلیه هزینه هایی که در این رابطه متوجه او می شود.4
نکته مهم اینکه استراتژی برای اثربخشی باید برای مشتری ارزش بیشتری نسبت به رقیب بیافریند و مفهوم این امر، خلق مطلوبیت برتر نسبت به رقیب (استراتژی های تمایز) و یا ارائه قیمت غیرقابل رقابت (استراتژی های رهبری هزینه) است. برای خلق ارزش برای مشتری باید ابتدا مطلوبیت از دیدگاه مشتری را به درستی شناخت. مطلوبیت برای مشتری از پاسخگویی مناسب به نیازهای او برمی خیزد. این مفهوم نشان می دهد که برای دستیابی به مزیت رقابتی (برای سازمان) و ارزش (برای مشتری)، باید نیازهای اساسی مشتری را شناخت و (بهتر از رقیب) به آنها پاسخ داد.

 

مرحله اول این الگو، شناخت نیازهای اساسی مشتری (نسبت به محصولات سازمان) است. برای این امر ابتدا باید پرسید آیا شناخت ما از نیاز مشتری واقعی است؟ شناخت نیاز واقعی مشتری یک عامل مهم در ایجاد ارزش برای اوست. در یک بیمارستان خصوصی که علی رغم تلاش زیاد برای ارتقای کیفیت خدمات درمانی باانتقاد مشتریان اصلی همراه بود، مشخص شد آنچه مراجعان مقدم بر خدمات درمانی انتظار دارند توجه ویژه و احساس تشخص است. هدف مشتری از خرید یک ساعت گرانقیمت نیز صرفاً دانستن زمان نیست، بلکه آنان به احساس تمایزی که استفاده از یک نام تجاری برجسته ایجاد می شود نیاز دارند و اگر شرکت در ایجاد این احساس کوتاهی کند، مشتریان خود را به نفع رقیبی که می تواند این احساس را بهتر ایجاد کند، از دست خواهد داد.

 

شناخت نیاز یک مشتری، باید عینی و مبتنی بر واقعیت باشد. در اینگونه موارد نمی توان بر برداشتهای ذهنی و فردی (حتی افراد با سابقه و با تجربه) تکیه داشت. لازمه این کار ایجاد و فعال کردن ساز وکارهای ضروری به منظور تعامل، گردآوری داده و تحلیل آنها برای درک عمیق و صحیح از نیاز و انتظارات مشتری است. مطالعه بازار، تحلیل شکایات مشتریان، تحلیل اطلاعات مراکز فروش (POINT OF SALE) و شبکه توزیع و اقدام برای تجربه، هریک می توانند در راستای ایجاد این شناخت موثر و مفید باشند.

 

این فعالیتها، نه به عنوان یک کار مقطعی، بلکه به عنوان یک فرایند مستمر مورد نیاز است زیرا، رفتار بازار متاثر از سایر عوامل محیطی (فناوری، قوانین، ...) تغییـــر می یابد و هرروز ابعاد جدیدی از نیاز مشتری را متجلی می سازد.

 

درک نیازهای جدید مشتری (زودتر از رقبا) و پاسخ موثر به آن، به منزله کشف و استفاده از یک فرصت استراتژیک در خلق مزیت رقابتی برای سازمان است. نیازهای پنهان، گنج ارزشمند سازمانها به شمار می آید.

 

بسیاری از کسب وکارهای بزرگ، از چنین کشف های ساده و در عین حال ارزشمندی آغاز شده اند؛ پولاروید و عکسبرداری فوری، کلینکس و دستمالهای کاغذی، سونی و تجهیزات واکمن، نمونه هایی از این مفهوم هستند. چگونه می توان به نیازهای پنهان مشتری، یعنی نیازهایی که حتی خود او بر آنها آگاهی ندارد پی برد؟ راه این کار برداشتن دیوار بین تفکر و خلاقیت است، باید خلاقانه فکر و یا متفکرانه خیال پردازی کرد. باید آینده را ابتدا در ذهن ساخت و سپس در دنیای واقعی برای ایجاد آن تلاش کرد.

 

برای دستیابی به یک استراتژی اثربخش ابتدا باید از شناخت صحیح بازار و مشتری اطمینان حاصل کرد. برای این کار به سه سوال زیر صادقانه پاسخ گویید:

 

1 - آیا در سازمان ما سازوکارهای نظم یافته ای برای شناخت نیاز مشتری وجود دارد (مطالعه بازار، تحلیل شکایات مشتری و...)؟

 

2 - آیا شناخت ما از مشتری واقعی و به روز است (گزارشها حاصل از سازوکارهای مذکور دوره ای و مستمر است)؟
3 - آیا شناخت ما از نیاز مشتری عمیق است و ابعاد مختلف آن را نشان می دهد (نیاز، انتظارات، عوامل ارزش ساز و...)؟
اگر پاسخ به این پرسشها منفی یا ضعیف است، حرکت استراتژیک خطرناک و در بهترین حالت بی فایده است. چنانچه پاسخ به این پرسشها قوی و موثر باشد، مرحله اول استراتژی سه جانبـه قابل اجراست، این کار در 3 گام اجرا می شود:

 

در حوزه محصولات سازمان خود (کالا و خدمات) نیازهای اساسی مشتری را فهرست کنید. در این کار نیازها باید به صورت شفاف و قابل فهم (نه کلی و مبهم) بیان شود. برای این امر مراجعه به گزارشهای دوره ای مطالعات بازار و یا تحلیل اطلاعات بخش رسیدگی به شکایات ضروری به شمار می آید. خوبست در کنار هر نیاز، سطح انتظار مشتری نیز مشخص و ذکر گردد.
در گام بعدی به هریک از این نیازها برحسب اهمیت برای مشتری امتیازی بین 1 تا 9 تخصیص دهید. امتیاز 9 نمایانگر اساسی ترین نیاز مشتری در استفاده از محصولات موردنظر و امتیاز 1 نمایانگر پایین ترین سطح اهمیت از دیدگاه مشتری است. در این گام نیز لازم است به جـای نظریات شخصی، به گزارشهـــا و داده های بازار توجه کنید و یا با هدف رده بندی نیازهای بازار، مطالعات مستقلی را برنامه ریزی و اجرا کنید؛

 

نیازها، خصوصیات و سطح اهمیت آنها را در یک جدول فهرست کند. این جدول باید حداقل 3 و حداکثر 10 نیاز اساسی را به طور مشخص بیان کند. این جدول، جدول بازار و مشتری نامیده می شود و ماهیتاً از جنس فرصت است. در تعیین حوزه اثربخشی و خلق استراتژی از این جدول استفاده خواهد شد.

 

رقیب اصلی
رقبای اصلی همانند مشتریان از مهم ترین مفاهیم در استراتژی است. رقیب کسی است که در تلاش برای دستیابی به هدف، منافع سازمان با منافع او در تعارض قرار دارد. اصولاً استراتژی زاییده محیط رقابتی است.
محیط رقابتی به مفهوم امکان برابر رقبا در عرصه رقابت است. در برخی از کسب و کارها هر چند رقیب قابل توجه بالفعلی وجود ندارد ولیکن محیط رقابتی است و سازمان برای جلوگیری از شکل گیری یک رقیب بالفعل، مستمراً در ارائه محصولات ارزش آفرین تر برای مشتری تلاش می کند. کارکرد اصلی استراتژی خلق مزیت رقابتی است و این مفهوم، اثربخشی استراتژی را در رابطه تنگاتنگ با خصوصیات رقیب قرار می دهد. مشابه مرحله قبل، کار از شناخت آغاز می شود. برای تحلیل رقیب ابتــدا باید از میـزان و صحت داده های مرتبط با رقیب اطمینان حاصل کرد. باید از خود پرسید؛ تا چه اندازه از استراتژی رقیب آگاهی داریم، تا چه حد قابلیتهای او را می شناسیم.

 

برنامه های او چیست؟ این اطلاعات باید واقعی و متکی به مدارک و مستنـدات باشد. هیچ چیز به اندازه حدسهای بی پایه در مورد رقیب، برای یک حرکت استراتژیک خطرآفرین نیست. دستیابی به اطلاعات رقیب کاری دشوار ولی پرفایده است و برای این کار تحلیل و تلفیق مستمر اطلاعات آشکار (مصاحبه ها، سایت اینترنتی، اطلاعیه ها و...) یک روش مفید است. استفاده از سازمانهایی که خدمات آنان اطلاع رسانی در مورد شرکتهاست نیز یک امر معمول است. اطلاع گیری از مشتری، شبکه توزیع و مراکز فروش هم یک روش موثر در این راستا به شمار می آید. اقدامات پیچیده تری همچون جاسوسی صنعتی نیز در برخی شرایط امکان پذیر است که در جای خود می تواند مهم و تعیین کننده باشد. گردآوری و تحلیل اطلاعات مربوط به رقبای اصلی (یعنی سازمانهایی که در این مقطع قصد پیشی گرفتن بر آنها را دارید) نیازمند سازوکار سازمان یافته و مستمر است. بدون این سازوکار، حرکت استراتژیک همانند رهاکردن تیری در تاریکی خواهد بود.

 

برای اطمینان از حداقل سطح آگاهی در مورد رقبای اصلی باید صادقانه به سه پرسش زیر پاسخ داده شود:
1 - آیا رقبای اصلی خود را مشخص کرده اید (از میان ده ها و بلکه صدها رقیب، رقبای اصلی ما کدامند)؟
2 - آیا در سازمان، سازوکارهای سیستماتیک برای گردآوری و تحلیل اطلاعات از رقیب وجود دارد (گردآوری و تحلیل اطلاعات در مورد حرکتها و جهت گیریهای رقیب و...)؟
3 - آیا از وضعیت خود نسبت به رقیب آگاهی دارید (آیا مقایسه دوره ای با رقیب در سازمان شما معمول است)؟
چنانچه پاسخ شما به این پرسشها منفی یا ضعیف است، قبل از برنامه ریزی استراتژیک باید به منظور ایجاد این شناخت، سازوکارهای لازم را ایجاد کنید و پس از آن به تدوین استراتژی سازمان بپردازید ولیکن چنانچه این سازوکارها از قبل سازماندهی و فعال شده اند و اطلاعات شما نسبت به رقیب، مرتبط، واقعی و به هنگام است می توانید مرحله دوم تحلیل را آغاز کنید. این کار در3 گام اجرا می شود.
1 - در حوزه نیازهای مشتری (جدول بازار و مشتری) متناظر با هریک از نیازهای اساسی، میزان پاسخگویی رقیب و قابلیتهای مرتبط با آن را مشخص سازید. این ارزیابی باید متکی بر اطلاعات واقعی باشد؛
2 - به قابلیتها و شیوه های رقیب، متناسب با میزان پاسخگویی به نیاز، امتیازی بین 1 تا 9 اختصاص دهید. امتیاز 9 برای بالاترین سطح پاسخگویی (پاسخگویی کامل به انتظار مشتری) و 1 برای حداقل سطح پاسخگویی است. این عوامل، قابلیتهای اساسی رقیب در خلق ارزش برای مشتری است و معیار حداقل توانمندی لازم برای خلق مزیت رقابتی به شمار می آید.
3 - جدولی متناظر با جدول بازار و مشتری تنظیم کنید و متناظر با هر نیاز، به اثربخشی رقیب در پاسخگویی به نیاز مشتری امتیازی تخصیص دهید (امتیاز 1 تا 9) این کار می تواند برای چند رقیب اصلی انجام شود و امتیازات آن به صورت میانگین محاسبه گردد.
این جدول، جدول رقیب نامیده می شود و از آن در تعیین حوزه اثربخشی استفاده خواهد شد. ماهیت این جدول تهدید است.
شایستگی های متمایزکننده
هستند. شایستگی متمایزکننده عاملی است که برای مشتری ارزش آفرین و دستیابی به آن برای رقیب با دشواری و پیچیدگی همراه است. هیچ سازمانی نمی تواند بدون شایستگی متمایزکننده به استراتژی موفقیت ساز دست یابد و یکی از مهم ترین وظایـف مدیـران ارشد خلـق و توسعه شایستگی های متمایزکننده در سازمان است.
شایستگی های متمایز کننده با قابلیتها متفاوتند. هر قابلیتی نمی تواند شایستگی متمایزکننده تلقی شود ولی در بسیاری از موارد در یک فرایند تکوینی می تواند به آن تبدیل شود. مادامی که قابلیتهای سازمان به عاملی برای خلق ارزش برای مشتری تبدیل نشود جزو شایستگی ها به شمار نمی آید و نقشی در استراتژی و مزیت رقابتی سازمان نخواهند داشت4.
شناخت قابلیت، شایستگی و شایستگی های متمایزکننده سازمان و قدرت تفکیک آنها از یکدیگر امری مهم است. قبل از آغاز مرحله سوم باید صادقانه به پرسشهای زیر پاسخ داد:
آیا سازمان دارای حداقل چند شایستگی متمایزکننده می باشد و نسبت به آنها آگاهی دارد؟

 

آیا سازوکاری برای حفظ و توسعه شـایستگی های متمایزکننده سازمان وجود دارد (آیا برنامه های توسعه سازمان به این منظور انجام می شود)؟ آیا شایستگی های متمایزکننده سازمان در راستای پاسخ به نیاز بازار و مشتری توسعه یافته است؟
چنانچه پاسخ به پرسشهای منفی یا ضعیف باشد، دستیابی به یک استراتژی موفقیت ساز امری بعید و بلکه محال خواهد بود. در این حالت ابتدا باید منابع سازمان در راستای توسعه شایستگی های متمایزکننده به کار گرفته شود (استراتژی های قابلیت ساز) و سپس یک استراتژی کسب وکار اثربخش می تواند شایستگی های متمایزکننده به مزیت رقابتی تبدیل کند.
(استراتژی های منفعت ساز). چنانچه نسبت به شایستگی های متمایزکننده شناخت لازم وجود دارد، اجرای مرحله سوم تدوین استراتژی امکان پذیر خواهد بود. برای این منظور:
1 - در حوزه نیاز مشتری (جدول بازار و مشتری) متناظر با هریک از نیازهای اساسی، شایستگی های متمایزکننده سازمان را مشخص و فهرست کنید؛
2 - به هریک از شایستگی های متمایزکننده، متناسب با میزان پاسخگویی به نیاز مرتبط، امتیازی بین 1 تا 9 اختصاص دهید: امتیاز 9 برای بالاترین سطح پاسخگویی (پاسخگویی کامل به انتظار مشتری) و 1 برای حداقل سطح پاسخگویی؛

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  22  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله استراتژی سه جانبه ؛یک روش جدید برای تدوین استراتژی