فصل دوم: شرح وظایف و تشکیلات روابط عمومی
با بررسی تعاریف مربوط به روابط عمومی، می توان گفت که مهمترین وظیفه روابط عمومی، شناخت افکار عمومی و نفوذ در آن برای جلب رضایت افکار عمومی از سازمان است که هم در درون سازمان و هم در بیرون از سازمان دنبال میشود . بی تردید، این وظیفه، در قالب مجموعهای از فعالیتهای ارتباطی صورت می گیرد که تحت عناوین نسبتاً ثابتی شامل ارتباط با رسانهها و سازمانها، ارتباط مردمی، پژوهش، آموزش، برنامه ریزی، انتشارات ، امور فرهنگی و نمایشگاهها،سنجش افکار و پشتیبانی از آنها یاد میشود.
بیشتر باید تأکید کرد که در تعیین ساختار مناسب برای هر روابط عمومی، با توجه به کوچکی یا بزرگی سطح عملیات آن، میتوان از نمودار تشکیلاتی پیشنهادی استفاده کرد.
در این فصل، سعی شده است ضمن اشاره به شرح وظایف یک روابط عمومی، این وظایف در زیر ساختهای مناسبی توزیع شود.
شرح وظایف
الف) ارتباطات
v سیاستگذاری ، برنامه ریزی و کاربرد شیوهها و برنامه های مناسب برای انعکاس اهداف سیاستها،فعالیتها، برنامه ها، کارکردها و مواضع سازمان به مخاطبان، رسانه ها و جامعه.v گردآوری، جمع بندی و تحلیل نظرها و دیدگاههای مردم، نخبگان ور سانه ها در زمینه فعالیتهای سازمان و ارایه آن به مدیریت.v تلاش برای تقویت هر چه بیشتر روحیه تفاهم بین کارکنان و مدیران و همیت سازمان و زمینه سازی برای برقراری ارتباطات بین آنان.v اعلان مواضع سازمان.v عضویت و شرکت در جلسههای مهم سازمان به منظور آگاهی از سیاستها، خط مشیها، برنامه ها و روند فعالیتها و نیز آگاهی از نتایج سایر نشستها و گردهمآییها و جلسه ها.v تدوین «تقویم جامع ارتباطات سازمانی»در قالب ملاقاتها و بازدیدهای مسئولان سازمان با شخصیتهای حقیقی و حقوقی، کارکنان و اقشار مختلف مردم با هدف تداوم و گسترش اصولی و تلطیف روابط و تنظیم افکار عمومی.
مقدمه
ممکن است به دفعات شنیده باشیم که سازمانهای هر چندنوآور از صحنه رقابت خارج می شوند ، اما سازمانهای دیگر در همان محیط با موفقیت به کار خود ادامه میدهند.
آیا سازمانهایی که از صفحه رقابت خارج میشوند ، میخواستند به چنین سرنوشتی دچار شوند ؟ در پاسخ باید گفت که نمیخواستند یا نمیخواهند به چنین سرنوشتی دچار شوند سازمانهای کنونی باید دنبال خلاقیت و نوآوری باشند و برای اینکه از بین نروند همواره باید افراد را تشویق به نوآوری نمایند و پدیده تغییر را با آغوش باز بپذیرند .( رابینز ، 1376)
در اغلب موارد سازمانی کمتر به امر خلاقیت و نوآوری دست میزنند زیرا آن را تجارت ریسکداری میپندارند که باید از کار اصلی خود منحرف شده و به اموری که هنوز امتحان نشدهاند ، بپردازند .
سازمانی باید با ساختارهای متناسب سازمانی که متضمن پرورش و رشد خلاقیت باشد به رویارویی آینده بپردازند و در غیر این صورت محکوم به فنا هستند . دی گرین در نوشته خود با عنوان « سازمان برازنده و شایسته » بر این باور است که سازمانی باید حالت سازگاری به خود بگیرند . سازمان خوب و شایسته آن است که محیط را در ک کند ، اطلاعات و آگاهیهای بایسته را به سرعت آماده کند ،سریع پاسخ دهد ، بستر مناسبی برای پرورش خلاقیت و نوآوری باشد ، از تجربیات بیاموزد و ساختار خود را بازنگری کند .( Degreem, 1982)
روند رو به رشد تکنولوژی و رقابت فشرده در صنایع و سازمانهای مختلف ، ضرورت خلاقیت و نوآوری را اجتناب ناپذیر گردانیده است و سازمانهایی موفق هستند که خود را با این روند تطبیق دهند در غیر اینصورت محکوم به شکست هستند .
در کشور ما به دلیل برخورداری از ارتکاب طبیعی و منابع خدادادی متاسفانه به فرایند نوآوری توجه چندانی مبذول نگردیده است و منتظر بودهایم تا دیگران برای ما فکر کنند و به تولیدات محصولات و فرآیندهای جدید بپردازیم و نتایج آنها را پس از مدت طولانی و منسوخ شده دریافت و به کار گیریم .
در مباحث علمی غالباً مفاهیم تحقیق در روش علمی بصورت مراتب بکار برده میشود هر چند بین این دو وجوه مشترک معنایی وجود دارد ، ولی تفکیک آنها موجب تمیز اختلاف بین آنها میشود . تحقیق ، روندی منظمتر و قویتر و وسیعتر از روش علمی است ، تحقیق با ساختار منظمتری از کنکاش توام است ،که معمولاً منجر به نوعی ثبت مراحل و گزارش نتایج و دستاوردها میشود . هر چند میتوان روح علمی را بدون تحقیق بکار گرفته ولی تحقیق علمی را نمیتوان بدون روش و جوهر علمی انجام داد .بنابراین تحقیق ، عرصه تخصصیتری از روش شناسایی است .( دلاور ، 1380)
جان دیوی ( J.Dewey) پژوهش را عبارت از فرایند جستجوی منظم برای مشخص کردن یک موقعیت میداند بنابراین پژوهش ، فرایندی است که از طریق آن میتوان درباره ناشناختهها به جستجو پرداخت ، و نسبت به آن شناخت لازم را کسب کرده در این فرایند از چگونگی گردآوری شواهد و تبدیل آنها به یافته را تحت عنوان روش شناسی یاد میشود .( سرمدی ، 1380)
کنترل دقیق ،شرطی که مانع عوامل نامربوط و مزاحم می شود
نمونهگیری صحیح ، شرطی که یافتههای پژوهشی را قابل بسط و تعمیم میسازد .
رعایت شرط اول ، امتیاز درونی ، و رعایت شرط دوم ،اعتبار بیرونی تحقیق را موجب میشود . هر تحقیق خاص ، ممکن است دارای هر نوع اعتبار یافاقد یکی از آنها باشد . منظور این نیست که در مواردی که اعتبار درونی یا بیرونی در تحقیق اهمیت دارند ، میتوان فقدان دیگری را نادیده گرفت ، بلکه منظور این است که مواردی یافت میشود که یکی از دو مساله حاکم نیست .( دلاور ، 1380)
پایه هر علمی ،روش شناخت آن است ، اعتبار و ارزش قوانین هر علمی به روش شناختی مبتنی است که در آن علم بکار میرود از اصطلاح روش تحقیق ، معانی خاص و متمایزی در متون علمی استنباط می شود این استنباطها گاهی دارای وابستگی هستند و در مواردی روش تحقیق و نوع ، مترادف فرض شدهاند .
در اینجا به چندین استنباط مختلف در مورد روش تحقیق اشاره می شود .
روش تحقیق به معنای رویکرد هستی شناسی ( مانند روش فلسفی )روش تحقیق به معنای مکاتب فکری و روشهای تحقیق طبیعت و جامعه ( مانند تجزیه گرایی با اثبات گرایی ، ابطال گرایی ، فهم گرایی و غیره )روش تحقیق به عنوان یک فرایند نظاممند برای یافتن پاسخ یک پرسش یا راه حل یک مساله ، که در این مورد روش تحقیق مجموعهای از قواعد ابزار و راههای معتبر و نظام یافته برای بررسی واقعیتها ، کشف مجهولات و دستیابی به راه حل مشکلات است ( خاکی ، 1378) در این تحقیق منظور از روش تحقیق ، بیشتر در معنای سوم آن است .هرتحقیقی ،تلاشی سیستماتیک و روشمند به منظور دستیابی به پاسخ یک پرسش ، یا راه حل برای یک مساله است با توجه به اینکه پرسشها و مسألهها ، ماهیتهای گوناگون دارند ، لذا میتوان بر پایه چگونگی این پرسشها و مسالهها ، تحقیقات را طبقهبندی کرد . به عبارتی دیگر در طبقه بندی تحقیقات برحسب اهداف ، قبل از هر چیز بر میزان کاربرد مستقیم یافتهها و درجه تعمیم پذیری آنها در شرایط دیگر توجه میشود . در پژوهشهای علوم رفتاری با دو رویکرد مواجه هستیم :
الف – رویکرد خردگرایانه[1]
ب- رویکرد طبیعتگرایانه [2]
به عبارت دیگر در حوضه علوم رفتاری ، انتخاب رویکرد انجام پژوهش بر پایه جهان بینی و پارادایمی است که در پژوهش اختیار میکنیم .
پارادایم خردگرایانه با دیدگاه اصالت تحصل[3]سروکار دارد ، و مفروضه آن این است که « واقعیت چیزی است که میتوان بوسیله هراس خود آن را تجربه کرد » از ویژگیهای پارادایم خردگرایانه ، تلخیص بودن ، تکرار پذیری و ابطال پذیری است .
پارادایم طبیعت گرایانه ، بر این فرض استوار است که واقعیت چیزی نیست که همه افراد بطور یکسان آن را مشاهده کنند ،و تجربه مشابهی از آن بدست آورنده مفروضه اصلی این پارادایم آن است که « واقعیت مورد مشاهده ، تفسیر افراد و ذهنیت آنها بستگی دارد »
[1] .Rationalistic Approach
[2] .Nataralistic Approach
[3] .Positivism
متن کامل را می توانید دانلود کنید چون فقط تکه هایی از متن این پایان نامه در این صفحه درج شده است(به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم با فرمت ورد که ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
مقدمه
ممکن است به دفعات شنیده باشیم که سازمانهای هر چندنوآور از صحنه رقابت خارج می شوند ، اما سازمانهای دیگر در همان محیط با موفقیت به کار خود ادامه میدهند.
آیا سازمانهایی که از صفحه رقابت خارج میشوند ، میخواستند به چنین سرنوشتی دچار شوند ؟ در پاسخ باید گفت که نمیخواستند یا نمیخواهند به چنین سرنوشتی دچار شوند سازمانهای کنونی باید دنبال خلاقیت و نوآوری باشند و برای اینکه از بین نروند همواره باید افراد را تشویق به نوآوری نمایند و پدیده تغییر را با آغوش باز بپذیرند .( رابینز ، 1376)
در اغلب موارد سازمانی کمتر به امر خلاقیت و نوآوری دست میزنند زیرا آن را تجارت ریسکداری میپندارند که باید از کار اصلی خود منحرف شده و به اموری که هنوز امتحان نشدهاند ، بپردازند .
سازمانی باید با ساختارهای متناسب سازمانی که متضمن پرورش و رشد خلاقیت باشد به رویارویی آینده بپردازند و در غیر این صورت محکوم به فنا هستند . دی گرین در نوشته خود با عنوان « سازمان برازنده و شایسته » بر این باور است که سازمانی باید حالت سازگاری به خود بگیرند . سازمان خوب و شایسته آن است که محیط را در ک کند ، اطلاعات و آگاهیهای بایسته را به سرعت آماده کند ،سریع پاسخ دهد ، بستر مناسبی برای پرورش خلاقیت و نوآوری باشد ، از تجربیات بیاموزد و ساختار خود را بازنگری کند .( Degreem, 1982)
روند رو به رشد تکنولوژی و رقابت فشرده در صنایع و سازمانهای مختلف ، ضرورت خلاقیت و نوآوری را اجتناب ناپذیر گردانیده است و سازمانهایی موفق هستند که خود را با این روند تطبیق دهند در غیر اینصورت محکوم به شکست هستند .
در کشور ما به دلیل برخورداری از ارتکاب طبیعی و منابع خدادادی متاسفانه به فرایند نوآوری توجه چندانی مبذول نگردیده است و منتظر بودهایم تا دیگران برای ما فکر کنند و به تولیدات محصولات و فرآیندهای جدید بپردازیم و نتایج آنها را پس از مدت طولانی و منسوخ شده دریافت و به کار گیریم .
در مباحث علمی غالباً مفاهیم تحقیق در روش علمی بصورت مراتب بکار برده میشود هر چند بین این دو وجوه مشترک معنایی وجود دارد ، ولی تفکیک آنها موجب تمیز اختلاف بین آنها میشود . تحقیق ، روندی منظمتر و قویتر و وسیعتر از روش علمی است ، تحقیق با ساختار منظمتری از کنکاش توام است ،که معمولاً منجر به نوعی ثبت مراحل و گزارش نتایج و دستاوردها میشود . هر چند میتوان روح علمی را بدون تحقیق بکار گرفته ولی تحقیق علمی را نمیتوان بدون روش و جوهر علمی انجام داد .بنابراین تحقیق ، عرصه تخصصیتری از روش شناسایی است .( دلاور ، 1380)
جان دیوی ( J.Dewey) پژوهش را عبارت از فرایند جستجوی منظم برای مشخص کردن یک موقعیت میداند بنابراین پژوهش ، فرایندی است که از طریق آن میتوان درباره ناشناختهها به جستجو پرداخت ، و نسبت به آن شناخت لازم را کسب کرده در این فرایند از چگونگی گردآوری شواهد و تبدیل آنها به یافته را تحت عنوان روش شناسی یاد میشود .( سرمدی ، 1380)
کنترل دقیق ،شرطی که مانع عوامل نامربوط و مزاحم می شود
نمونهگیری صحیح ، شرطی که یافتههای پژوهشی را قابل بسط و تعمیم میسازد .
رعایت شرط اول ، امتیاز درونی ، و رعایت شرط دوم ،اعتبار بیرونی تحقیق را موجب میشود . هر تحقیق خاص ، ممکن است دارای هر نوع اعتبار یافاقد یکی از آنها باشد . منظور این نیست که در مواردی که اعتبار درونی یا بیرونی در تحقیق اهمیت دارند ، میتوان فقدان دیگری را نادیده گرفت ، بلکه منظور این است که مواردی یافت میشود که یکی از دو مساله حاکم نیست .( دلاور ، 1380)
پایه هر علمی ،روش شناخت آن است ، اعتبار و ارزش قوانین هر علمی به روش شناختی مبتنی است که در آن علم بکار میرود از اصطلاح روش تحقیق ، معانی خاص و متمایزی در متون علمی استنباط می شود این استنباطها گاهی دارای وابستگی هستند و در مواردی روش تحقیق و نوع ، مترادف فرض شدهاند .
در اینجا به چندین استنباط مختلف در مورد روش تحقیق اشاره می شود .
روش تحقیق به معنای رویکرد هستی شناسی ( مانند روش فلسفی )روش تحقیق به معنای مکاتب فکری و روشهای تحقیق طبیعت و جامعه ( مانند تجزیه گرایی با اثبات گرایی ، ابطال گرایی ، فهم گرایی و غیره )روش تحقیق به عنوان یک فرایند نظاممند برای یافتن پاسخ یک پرسش یا راه حل یک مساله ، که در این مورد روش تحقیق مجموعهای از قواعد ابزار و راههای معتبر و نظام یافته برای بررسی واقعیتها ، کشف مجهولات و دستیابی به راه حل مشکلات است ( خاکی ، 1378) در این تحقیق منظور از روش تحقیق ، بیشتر در معنای سوم آن است .هرتحقیقی ،تلاشی سیستماتیک و روشمند به منظور دستیابی به پاسخ یک پرسش ، یا راه حل برای یک مساله است با توجه به اینکه پرسشها و مسألهها ، ماهیتهای گوناگون دارند ، لذا میتوان بر پایه چگونگی این پرسشها و مسالهها ، تحقیقات را طبقهبندی کرد . به عبارتی دیگر در طبقه بندی تحقیقات برحسب اهداف ، قبل از هر چیز بر میزان کاربرد مستقیم یافتهها و درجه تعمیم پذیری آنها در شرایط دیگر توجه میشود . در پژوهشهای علوم رفتاری با دو رویکرد مواجه هستیم :
الف – رویکرد خردگرایانه[1]
ب- رویکرد طبیعتگرایانه [2]
به عبارت دیگر در حوضه علوم رفتاری ، انتخاب رویکرد انجام پژوهش بر پایه جهان بینی و پارادایمی است که در پژوهش اختیار میکنیم .
پارادایم خردگرایانه با دیدگاه اصالت تحصل[3]سروکار دارد ، و مفروضه آن این است که « واقعیت چیزی است که میتوان بوسیله هراس خود آن را تجربه کرد » از ویژگیهای پارادایم خردگرایانه ، تلخیص بودن ، تکرار پذیری و ابطال پذیری است .
پارادایم طبیعت گرایانه ، بر این فرض استوار است که واقعیت چیزی نیست که همه افراد بطور یکسان آن را مشاهده کنند ،و تجربه مشابهی از آن بدست آورنده مفروضه اصلی این پارادایم آن است که « واقعیت مورد مشاهده ، تفسیر افراد و ذهنیت آنها بستگی دارد »
[1] .Rationalistic Approach
[2] .Nataralistic Approach
[3] .Positivism
متن کامل را می توانید دانلود کنید چون فقط تکه هایی از متن این پایان نامه در این صفحه درج شده است(به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم با فرمت ورد که ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
ساختـاری سازمان، مبنـایی به دست می دهد که می تـوان بدان وسیله سـازمان ها را اندازه گیری و مقایسه کرد. از طرف دیگر، اندازه یا بزرگی سازمان، نوع فناوری، محیط و هدفهای سازمان را از دیدگاه بُعد محتوایی می توان شناخت. ابعاد محتوایی سازمان معرف جایگاه سازمان است و بر ابعاد ساختاری اثر می گذارد.
در یک تقسیم بندی، ساختار سازمانی دارای سه عنصر پیچیدگی، رسمیت وتمرکز است. پیچیدگی نمایانگر حدود تفکیک درون سازمان، میزان تخصص گرایی، تقسیم کار و تعداد سطوح در سلسله مراتب سازمانی و پراکندگی جغرافیایی است. رسمیت میزان قوانین، مقررات و رویه ها ی موجود در یک سازمان است. تمرکز به تراکم قدرت در یک نقطه دلالت دارد. به عبارت دیگر، تمرکز به میزانی که تصمیم گیری در یک نقطه واحد در سازمان متمرکز شده است، اشاره دارد.
سازمانها برای بقا و تداوم نقش مثبت و سازنده خود نیازمند افکار، اندیشه ها و نظرات نو و تازه هستند تا با دریافت دیدگاههای نو بتوانند پویایی خود را تضمین کنند؛ وگرنه به زوال و نابودی محکوم خواهند شد همچنانکه مقاومت سازمان ها در مقابل تغییرات و تحولات مختلف محیطی موجب حذف آنها و یا کم رنگ شدن نقششان شده و حتی در ادامه قادر به حفظ وضع موجود نیز نخواهند بود. امروزه جریان نوجویی و خلاقیت و نوآوری در سازمان به عنوان یک راهبرد مناسب برای تطبیق سازمان ها با شرایط پیچیده محیط فعالیت خود می باشد. در حقیقت امروزه شعار "فنا می شوید اگر خلاق نباشید" برای سازمان ها یک هشدار جدی است(الوانی، 1372).
یکی از عوامل موثر در بروز خلاقیت در سازمان، زمینه سازی و بستر سازی در جهت ایجاد فرهنگی است که در آن کارکنان در تلاش برای رشد استعدادها و بروز داشته های ذهنی خود برآیند تا با تاثیر پذیری و تاثیر گذاری بر افکار یکدیگر و تکمیل ایده ها بتوانند پیشرفت سازمان متبوع و در کل به پیشرفت جامعه کمک کنند. از شرایط لازم برای پدیدار شدن افکار نو، وجود آرامش در محیط سازمان برای تفکر عمیق کارکنان می باشد. خلاقیت هم به استعداد فرد و داشته های ذهنی افراد نیاز دارد و هم به محیط مناسب برای بروز این استعدادها وابسته است.
یکی از چالشهای مهم مدیران عصر حاضر در سازمان ها عدم استفاده کافی از منابع فکری، توان ذهنی و ظرفیت های بالقوه منابع انسانی است. دراغلب سازمان ها از تواناییهای کارکنان استفاده بهینه نمی شود و مدیران قادر نیستند ظرفیت های بالقوه آنان را بکار گیرند. به عبارت دیگر با اینکه افراد توان بروز خلاقیت و ابتکار بیشتری را دارند اما در محیط سازمانی به دلایلی از این قابلیت ها به طور مطلوب بهره برداری نمی شود. اندیشمندان مدیریت تحول و بهسازی سازمان، توانمندسازی منابع انسانی را به عنوان یک راهبرد اثرگذار به عملکرد و بهسازی انسانی معرفی نموده اند و معتقدند که توانمندسازی منابع انسانی یکی از نگرش های عصر جدید است که امروزه توسط سازمان ها به کار گرفته می شود و در واقع پاسخ به نیاز حیاتی مدیریت معاصر است(کونزاک، 2005).
در دهه های گذشته بسیاری از سازمان ها رویکردهای مبتنی بر توانمندسازی را پیاده ساخته اند. رویکردهایی از قبیل گروه های کاری خود گردان، مدیریت کیفیت فراگیر و مهندسی مجدد شغل در سازمان ها به اجرا در آمده اند.روشن است که این رویکردها بهره وری کارکنان و نیز خلاقیت و نوآوری را افزایش خواهند داد. به هر حال این نتایج اتفاقی و غیرارادی به دست نمی آیند. برای عملی کردن این قبیل رویکردهای مدیریتی، بایستی احساس نیاز به بروز خلاقیت را در بین کارکنان پرورش دهند و در نهایت رفتارهای کارکنان را در جهت نتایج مورد انتظار برانگیزانند(بانداریز، 2009).
بیان مسئله :
پیوسته این سوأل در ذهن افراد کنجکاو خطور می کرده که چرا سازمانی پیشرفت نموده در حالی که سازمان مشابه که از نظر منابع و امکانات بهره وری دارای شرایط بهتری بوده عقب مانده است. افراد این سوأل را در ذهن خود در مورد عملکرد گروهی نسبت به گروه مشابه و یا فردی با شرایط نسبتا" مشابه با فرد موفق دیگری دارند.در پاسخ به سوألات فوق و با نگرشی سیستمی و واقع بینانه به این قضیه می توانیم علل مختلفی از جمله عوامل اعتقادی، ارزشی، فرهنگی، اقتصادی و غیره را نام ببریم. اما تا اینجا در ارائه پاسخ کلی اختلاف نظر چندانی نیست آن چیزی که ما را به متن واقعیت های بزرگتر رهنمون می کند سوأل دیگری است و آن اینکه چه عامل مهمی در شرایط مشابه باعث پیشرفت و موفقیت بعضی و باعث عقب ماندگی و عملکرد ضعیف بعضی دیگر می شود. مطالعه فرازی از تاریخ پیشرفت ملل مختلف و توسعه یافته و مقایسه تطبیقی با ملل مشابه این حقیقت را ظاهر می سازدکه ابتکارات و خلاقیت هایی در جوامع دیگر رخ می دهد که این امر برای جوامع در حال رشد بسیار بی اهمیت تلقی شده است.
موضوع خلاقیت در سازمان های ورزشی ما یک مساله بسیار مهم است و با توجه به نیاز ورزش کشور به این مقوله، اعم از ورزش قهرمانی، همگانی، تفریحی، پرورشی و حرفه ای لزوم مشارکت تمامی ارگان های ورزش کشور برای دستیابی به ایده های نو و طرح های جدید در جهت ارتقاء و رشد همه جانبه ورزش کشور را می طلبد. تربیت بدنی و ورزش با طراحی طرح ها و برنامه های جدید می تواند زمینه مناسبی را برای فعالیت های اقشار مختلف فراهم کند و جامعه را به سمت سالم زیستی و ورزش سوق دهد.
ویژگی عمده بخش ها و سازمان های خلاق جمع آوری ایده ها و نظرات افراد گوناگون و سپس ارائه یک طرح یا ایده جدید بر اساس آنها می باشد تا از طریق شکل گیری آن ایده های جدید خلاقیت سازمانی میسر می گردد. لذا می توان خلاقیت در ورزش را به مفهوم ایجاد فرصت های محیطی مناسب برای ابراز دیدگاه ها و نظرات افراد و سپس استفاده از این افکار در جهت طراحی سیاست ها و برنامه های مورد نیاز و نو دانست. که در این راستا هم زمینه های جدیدی در ورزش کشور ایجاد می شود و هم سود و فواید اقتصادی ناشی از اجرای آن به این بخش کمک بیشتری خواهد کرد. با توجه به اینکه شرایط متنوعی برای خلاقیت در ورزش وجود دارد، ولی نیاز به بررسی و تحقیق است تا مشخص گردد در چه زمینه هایی خلاقیت می تواند افزایش یابد و در صورت برنامه ریزی برای آن چگونه می توان به نتیجه موفقیت آمیز دست یافت.
1-1 مقدمه
موضوع انگیزش در فعالیتهای ورزشی و بدنی از جمله مباحث مهمی است که در روانشناسی ورزشی به آن اهمیت فراوانی داده شده است. انگیزش، شرایط و علتهای بروز رفتارهای گوناگون را در محیطهای ورزشی توجیه میکند. از این دیدگاه میتوان دلیل پرداختن کودکان را به ورزش، بدون دریـافت پـاداش بیرونی، درک کرد. و اینـکه چه عـاملی باعث میشود جوانان در قالب گروههای مختلف به ورزش بپردازند؟ یا علل انگیختگی ورزشی در بین بزرگسالان چیست؟راههای افزایش، تنظیم و هدایت آن کدام است؟
روانشناسان ورزشی درصددند تا ورزشکاران رادر سطح مطلوبی از برانگیختگی نگه دارند، و عوامل تشدید و تضعیف کننده این امر اساسی را که میتواند، عملکرد تکنیکی ورزشکاران را تحت الشعاع قرار دهد، به خوبی کنترل نمایید و میزان کارایی فرد و گروه را در انجام مهارتهای ورزشی توسعه دهند. بنابراین میتوان اظهار کرد که در فعالیتهای بدنی، ما با رفتارهای انگیخته شده سر و کار داریم و قصد داریم راههای بر انگیختن رفتارها را در محیطهای ورزشی شناسایی کرد، و بکارگیریم. در یک ورزشکار عوامل متعددی سبب انگیخته شدن رفتار میشوند و این تحقیق در پی آن است تا به معلمین و مربیان تربیت بدنی و ورزش آگاهیهای لازم را جهت شناخت این انگیزهها و کاربرد شایسته آنها در موقعیتهای مختلف ارائه نماید.
عموم روانشناسان ورزش را عقیده بر این است که تنها یک عامل یا انگیزه سبب بروز رفتار نیست. بلکه انگیزههای مختلف باعث گرایش به امر ورزش میشود مهمترین آنها عبارتند از 1- کسب لذت 2-احساس ارزشمندی 3- تمایل به تعلق گروهی.
در این پژوهش تلاش بر آن است تا انگیزش دانشجویان پسر و دختر مقاطع مختلف تحصیلی، ورزشکار و غیرورزشکار، ورزشکاران انفرادی و گروهی برای شرکت در فعالیت های ورزشی بررسی و مقایسه قرار خواهد گرفت.
پدیده انگیزش غالبا به علل رفتار و اینکه چرا انسان در مواقع مختلف دست به رفتارهای متفاوت میزند پاسخ میدهد.انگیزش در برگیرنده مباحثی است که بیان میکند منشا رفتار چیست و چگونه ادامه مییابد. از جمله موضوعات مهمی که در روانشناسی ورزش به آن اهمیت زیادی داده شده است موضوع انگیزش بویژه انگیزش پیشرفت در فعالیتهای ورزشی است.
براساس یافتههای گیل ورزشکاران دارای انگیزش پیشرفت بیشتری نسبت به غیرورزشکاران هستند. نتایج تحقیقات نشان میدهد که باور به پیروز شدن و کسب موفقیت بستگی به تلاش و پشتکار افراد و برخورداری از خصوصیت رقابتجویی ارتباط بالایی با انگیزش پیشرفت دارد. در این میان یکی از مهمترین مباحث در ورزش موضوع انگیزش پیشرفت در مسابقات و رقابت کردن است که خصوصا در ورزشهای حرفهای نمود بارزتری دارد.
1-2 بیان مساله
یکی از شاخصهای روانی که در برخی نظریههای یادگیری مورد تایید قرار گرفته، انگیزش میباشد. انگیزش را میتوان به طور ساده به عنوان جهت و شدت تلاش فرد تعریف که منظور از جهت تلاش روشی است که درآن فرد قصد دستیابی به موقعیتهای خاصی را دارد، ومنظور از شدت تلاش مقدار کوششی است که از فرد سر میزند البته این نوع انگیزش در تمامی فعالیتهای انسانی به چشم میخورد همچنین بین افراد از لحاظ منابع انگیزش شرکت نیز تفاوت وجود دارد.
در واقع انجام هر کاری بویژه در زمینه ورزش، دارای منبع انگیزش است و هدف انگیزش تقویت اعمال و احساسهای مطلوب ورزشکاری است.
یافتههای علمی نشان میدهد که عوامل متعدد جسمانی و روانی بر مشارکت ورزش تاثیر میگذارند. انگیزش پیشرفت ورزشی نیز یکی از عوامل روانشناختی است که بر مشارکت افراد در ورزش تاّثیر قابل ملاحظهای دارد. علیرغم اینکه این ویژگی روانی در همه افراد وجود دارد اما به نظر میرسد میزان آن در همه یکسان و یک اندازه نیست بر این اساس برخی از افراد ورزش را به عنوان وسیله ای برای تفریح و سرگرمی تلقی کرده وبرای کسب لذت به آن می پردازند. برخی دیگر آن را به چشم عرصه ای برای رقابت می نگرند و در نهایت عده ای هم آن را به عنوان وسیلهای برای پیروزی و دوری از شکست میبینند. طبق نتایج بر گرفته از تحقیقات پیشین، تفاوتهای نژادی، فرهنگی و جنسیتی نیز میتوانددر میل به مشارکت، رقابت، پیشرفت و پیروزی در ورزش موثر باشد اما نکته قابل توجه این است که با وجود تحقیقاتی متعدد پیرامون انگیزش پیشرفت ورزشکاران، نتایج آن طور که انتظار میرود همخوانی نداشته و حتی در برخی از موارد نتایج تحقیقات مشابه در نقاط مختلف جهان ضدو نقیض است. برای مثال کاشدان (1998) اعلام داشتهاند که مردان نسبت به زنان حس رقابتجویی و پیروزگرایی بیشتری دارند. و زنان هدفگرایی بیشتری دارند. در عوض برخی دیگر نشان دادند بین پیروزگرایی، رقابتجویی و هدفگرایی با توجّه به جنسیت تفاوت معنیداری وجود ندارد و نیز کوویلا (1999) اعلام کردهاند جنسیت در انگیزش پیشرفت نقش موثری دارد در مقابل نیکولاز و همکاران (2002) در انگیزش پیشرفت با توجه به نقش جنسیت تفاوت معنیداری مشاهده نکردند. همچنین گروهی ازتحقیقات به این نتیجه رسیدند که ورزشکاران رشته های انفرادی از ورزشکاران رشتههای تیمی رقابت جوتر و هدف گراتر هستند. در مقابل ورزشکاران رشته های تیمی از ورزشکاران رشته های انفرادی پیروزی گراتراند.
برخی مشاهده کردند که تفاوتی در انگیزش پیشرفت با توجه به ویژگی رشته ورزشی (تیمی وانفرادی) وجود ندارد. اما تحقیقات دیگر نشان دادند که ورزشکاران رشتههای انفرادی نسبت به ورزشکاران رشتههای تیمی از انگیزش پیشرفت بالاتری برخوردارند. برخی از پژوهشگران به بررسی شرکت ورزشکاران رشتههای گوناگون در فعالیت های ورزشی پرداختهاند، آنها مهمترین انگیزههای ورزشکاران را یاد گیری مهارت های جدید، بهبود مهارتهای ورزشی موجود، احساس لذت بردن از کسب آمادگی جسمانی، لذت بردن از شرکت در رقابتهای سالم و کسب شهرت بیان کردهاند. از آنجایی در جوامع مختلف نوع انگیزش، افراد جامعه برای مشارکت در فعالیتهای ورزشی متفاوت است و بایستی از تعمیم دادن نتایج بدست آمده در یک جامعه به دیگر جوامع خودداری گردد. زیرا نیازها و شرایط فرهنگی،اجتماعی واقتصادی هرجامعه با سایرجوامع متفاوت است. لذاضروری است انگیزش دانشجویان ایرانی برای شرکت در فعالیتهای ورزشی مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد. به طور کلی این تحقیق به دنبال آن است تا با مطالعه میزان انگیزش دانشجویان ورزشکار به سوالات زیر پاسخ دهد.
- انگیزش دانشجویان دختر و پسر ورزشکار و غیرورزشکار از شرکت در فعالیتهای ورزشی چیست؟
- آیا انگیزش دختران وپسران ورزشکار با هم تفاوت دارد؟
- آیا انگیزش دانشجویان ورزشکار رشتههای انفرادی وتیمی با هم تفاوت دارد؟