فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 13 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
تاریخچه
به طور کلی آغاز تاریخ تنیس روی میز را می توان از اواخر قرن نوزدهم دانست و این هم زمانی بود که تنیس روی میز جای خود را از اطاقها و زیرزمینهای خصوصی با سالنهای مسابقات عوض کرد و بدین ترتیب ورزشی که یک نوع تفریح خصوصی و خاص طبقه اشراف بود به یک ورزش عمومی تبدیل گشت . زادگاه این ورزش انگلستان است. در سال های 1890-1880 شاهزادگان انگلیسی برای فرار از آفتاب سوزان، به فکر انجام ورزشی افتادند که علاوه بر تحرک بتوان آن را در زیر سقف اجرا کرد. بنابراین شکل کوچکی از تنیس را ارائه کردند که روی میز انجام می شد.
ورزش تنیس روی میز در آغاز در آسیا ، انگلستان یا نزد سرخپوستان آمریکای شمالی و جنوبی به طور ابتدایی بازی می شد. در ابتدا برای بازی دراین ورزش از راکتهای شبکه دار مثل راکت تنیس و توپهای پارچه ای که به صورت گلوله محکم پیچیده شده بود، یا توپ لاستیکی کوچکی که باد می شد استفاده می کردند، تا اینکه کم کم راکتهای شبکه دار جای خود را با راکتهای چوبی دسته بلند و باریک و پوشیده از پوست گوساله دردوطرف تخته راکت عوض کردند. رییس سابق فدراسیون بین المللی تنیس روی میز آقای "ایورمونتا گو" از انگلیس که سالها دراین پست بود منشاء بازی تنیس روی میز را از سرخپوستان می دانست. هنگامی که در سال 1890 "جیمز گیب" انگلیسی، توپ مخصوصی که جنس آن از سلولوئید( تقریباً همجنس توپهای فعلی) بود درست کرد، تحولی بزرگ در این ورزش ایجاد نمود. راحتی و کنترل این توپ در هنگام بازی باعث رونق و معروفیت بیشتر این ورزش گردید و به خاطر صدای پینگ و پنگ که از برخورد راکت با توپ سلولوئیدی ایجاد می شد، نام این ورزش را که به اسم "گوسیما" یا "فلیم فلام" یا "ویف وایف" یا "پیم پام" متداول بود به "پینگ پنگ" تغییر یافت . این اصطلاح در انگستان تحت شماره 19070 به انحصار ثبتی رسید. اما چون این ورزش مقررات و قوانین مخصوصی نداشت، بازیکنان هر کشور به فراخور حال و موقعیت و علاقه خود هر طور که مایل بودند بازی می کردند و طول و عرض میز یا بلندی و کوتاهی آن در نزد کشورهای مختلف متفاوت بود ، یا بلندی و کوتاهی تورمیز یک کشور با تور میز کشورهای دیگر هم سطح نبود. به دلیل همین ناهماهنگی هر کس فقط می توانست روی میز منتخب خود که عادت کرده بود بهتر بازی کند. در آن زمان "لاسچلوپارتمان" مجاری و در سالهای بعد "شومن واریته" با کفشهای قلابدار و شلوار مشکی و پیراهن مشکی ابریشمی در صحنه ظاهر می شدند و تماشاچیان را با فوت و فن هایی از بازی تنیس روی میز سرگرم می کردند . شگرد و هنرنمایی خاص آنها در برگرداندن توپها از داخل یک لیوان بود، هنری که امروز فقط تعداد کمی از بازیکنها بدان تسلط دارند.
در سال 1905 یک انگلیسی به نام " گود" به روی راکتهای چوبی، قطعه ای لاستیک موج دار( دندانه دار) قرار داد و بدین وسیله بازیکنان یاد گرفتند که به آن پیچ ها و سرعتهای گوناگون به توپ بدهند و بدین ترتیب راکتهای روکش لاستیکی دانه دار به سرعت مورد قبول عامه قرار گرفت و جای راکتهای چوب پنبه ای و چوبی را گرفت ونیز راکتهایی ساخته شد که روکشهای مخملی داشتند. در آغاز، بازی تنیس روی میز شامل حمله از یک طرف و ضربه ای از طرف دیگر بود که به عنوان جواب این حمله( دفاع) از طرف دیگر میز داده می شد.
از سال 1920 یک تجارتخانه ورزشی برای تبلیغ علامت کالای تجارتی اش از نام پینگ پنگ استفاده کرد و به همین علت بعدها نام این ورزش از پینگ پنگ به تنیس روی میز تغییر داده شد. در سال 1926 فدراسیون بین المللی تنیس روی میز تأسیس شد و با کمک دکتر"لی من" قوانین و مقررات خاص و یکنواخت تنیس روی میز را تصویب کرد. از همین سال مسابقات جهانی تنیس روی میز آغاز شد که اولین دوره آن در لندن برگزار شد. از سال 1939 تا 1946 به علت وقوع جنگ جهانی دوم همه فعالیتها و مسابقات جهانی این ورزش تعطیل شد. درسال 1947 یعنی بعد از جنگ دوم جهانی مجدداً مسابقات جهانی شروع شد و تا کنون بدون وقفه انجام شده است.
از سال 1926 تا 1952 این ورزش که بیشتر با راکتهای تخته ای پوشیده از لاستیک دانه دار در دو طرف چوب راکت و با روش دفاعی بازی می شد را به علت کسب عناوین مختلف قهرمانی توسط اروپایی ها می توان عصر اروپایی ها دانست و دهه سال 1950 را که به دلیل ظهور و درخشش ژاپنی ها و معرفی روشپن هولدر( گرفتن راکت به شکل مداد) و ارائه ضربه های فورهند و بازی تهاجمی نزدیک به میز به وسیله راکتهای اسفنجی و رقص پا توسط آنها و کسب اغلب عناوین قهرمانی این ورزش، این دهه را نیزعصر ژاپنی ها نامید. ژاپنی ها تا سال 1961 این برتری مطلق را حفظ کردند و همواره ستاره مسابقات جهانی بودند. در سال 1959 جنگ کوتان اولین بازیکن چینی بود که کاپ انفرادی مردان جهان را با خود به پکن برد . از 1961 تا 1967 که چینی ها در مسابقات جهانی حضور پیدا کردند و گوی رقابت را از ژاپنی ها گرفته بودند و قهرمان بی چون و چرای تنیس روی میز دنیا شدند و عناوین انفرادی و تیمی مردان را در مسابقات جهانی 1961 پکن، 1963 پراگ و 1965 لوبلیانا را به خود اختصاص دادند عصر چینی ها نامیده شد. در ضمن ، ضربه های لوپ (ضربه های پیچدار و مارپیچی) از سال 1960 توسط ژاپنی ها اختراع شد که با استقبال عامه روبرو شد( این ضربه به وسیله لاستیکهای اسفنجی دانه دار پشت رو شده و معکوس زده می شود) در طول سالهای 1961 تا 1983 عناوین قهرمانی در اختیار ژاپنی ها ، چینی ها و تا حدی مجاری ها بوده است که از این میان فاتح مطلق همچنان چینی ها بوده اند.
تنیس روی میز در ایران
ورزش تنیس روی میز نخستین بار در سال های ۱۳۱۷ و ۱۳۱۸ توسط خارجی های مقیم آبادان و مسجد سلیمان به ایرانیان معرفی شد. تا سال ۱۳۲۵ که فدراسیون تنیس روی میز تأسیس شد، بازیکنان ایرانی با انجام بازی های داخلی با خارجیان مقیم ایران در این رشته پیشرفت می کردند. هفت سال پس از تأسیس فدراسیون اولین دوره مسابقه های قهرمانی کشور در سال ۱۳۳۲ برگزار شد. در اولین دوره این رقابت ها ۳ تیم تهران، آبادان و خراسان در تهران رقابت کردند. در انفرادی امیر احتشام زاده با پیروزی بر هوشنگ بزرگ زاده به مقام قهرمانی دست یافت.
تنیس روی میز ایران در اولین میدان بین المللی که مسابقه های جهانی سال ۱۹۵۷ بود به مقام هفدهم مشترک در میان سی و سه تیم شرکت کننده دست یافت. علی رغم کمبود امکانات در آن زمان، تیم ایران در بازی های آسیایی ۱۹۵۸ توکیو به مقام سوم دست یافت. امیر احتشام زاده و هوشنگ بزرگ زاده چهره های بی رقیب آن زمان تنیس روی میز ایران بودند. امیر احتشام زاده در بین سال های ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۸ دوازده بار قهرمان ایران شد.
در بازی های آسیایی ۱۳۶۶ تیم ایران به مقام پنجم دست یافت و هوشنگ بزرگ زاده در رقابت های انفرادی مکان سوم آسیا را به چنگ آورد و صاحب نشان برنز شد. بهترین عنوان ایران در تاریخ حضورش در رقابت های جهانی کسب مقام نهم جهان در سال ۱۹۶۳ است. در سال های ۱۹۶۵ (مقام دوازدهم)، ۱۹۶۷ و ۱۹۷۱ (مقام شانزدهم) برای ما به دست آمد. پس از چندین سال غیبت به علت پیروزی انقلاب اسلامی، تیم ایران در سال ۱۹۸۰ در قهرمانی آسیا شرکت کرد و به مقام یازدهم رسید. اولین حضور ما در مسابقه های قهرمانی آسیا به سال ۱۹۷۲ در اولین دوره این رقابت ها در پکن شرکت کرد و به مقام هفتم رسید.
هر چند در دهه ۶۰ و ۷۰ هم بازیکنان خوبی چون مجید احتشام زاده، فواد کاسب، ابراهیم علیدخت، ابوطالب نجفی و ... در تنیس روی میز ایران حضور داشتند ولی هیچگاه دوران پرشکوه گذشته تکرار نشد.
فدراسیون تنیس روی میز
در سال 1325 فدراسیون تنیس و تنیس روی میز با هم و به ریاست آقا خان بختیار تشکیل گردید و کار خود را با برگزاری مسابقات مختلف بین باشگاهها و دستجات آزاد آغاز نمود در سال ۱۳۲۶ شمسی (۱۹۴۷ میلادی) فدراسیون تنیس روی میز ایران به عضویت فدراسیون بین المللی درآمد و در همان سال چهاردهمین دوره مسابقات در پاریس برگزار گردید.
جایزه ای برای مقام نخست مسابقات دوبل (دو نفره)مردان جهان به نام IRANCUP در نظر گرفته شده و از آن زمان تا کنون این کاپ در جریان مسابقات جهانی که هر دو سال یکبار برگزار می گردد به برندگان اهدا می گردد در سال ۱۳۳۲ برای اولین بار مسابقات قهرمانی کشور در تهران برگزار شد در سال ۱۳۵۶ شمسی تیم بانوان ایران در مسابقات جهانی سوئد شرکت نمود.
در سال ۱۳۴۶ فدراسیون تنیس و تنیس روی میز از هم جدا شدند و هر کدام دارای فدراسیون مستقلی شدند.روسای فدراسیون تنیس روی میز از شروع تا حال عبارند از :۱- آقا خان بختیار(۱۳۲۶ تا ۱۳۲۷)۲- محمد حاجی (۱۳۲۷ تا ۱۳۴۶) ۳- غفور آلبا (۱۳۴۶ تا ۱۳۴۸) ۴- محسن آروین (۱۳۴۸ تا ۱۳۵۰) ۵- امیر امین (۱۳۵۱ تا ۱۳۵۵) ۶- امیرمیر صادقی (۱۳۵۸ تا ۱۳۵۹) ۷- علی اکبر آرمند (۱۳۶۰ تا ۱۳۶۳) ۸- احمد صفوی زاده(۱۳۶۳ تا ۱۳۶۶) ۹- علی اکبر آرمند (۱۳۶۶ تا ۱۳۷۰) ۱۰-محمد مجدآرا (۱۳۷۰ تا ۱۳۷۴) ۱۱- شاهرخ شهنازی (۱۳۷۵ تا کنون) بهترین مقام تیمی ایران در بازیهای آسیایی ۱۹۵۸ توکیو(ژاپن) بود که تیم ایران بعد از ویتنام و ژاپن به مقام سومی رسید.بهترین مقام انفرادی در سال ۱۹۹۶ بانکوک بود که آقای هوشنگ بزرگ زاده بدست آورد که مقام سوم مشترکی بود.
بهترین مقام انفرادی نونهالان در سال ۱۹۸۹ در دهلی نو در قسمت انفرادی توسط بهنام رحمت پناه بود بهترین مقام تیمی جوانان آسیا در سال ۲۰۰۱ در هنگ کنگ بود و اما آخرین خبر که تیم ملی پینگ پنگ در سال گذشته عنوان ۳۸ را در جهان به خود اختصاص دهد.
چگونگی بازی
فرد آغاز کننده، با استفاده از راکت باید به گونه ای به توپ ضربه بزند که ابتدا توپ به نیمه ی زمین خود و پس از عبور از روی تور، به نیمه ی زمین فرد مقابل برخورد کند. در ضربه های بعدی توپ باید فقط در نیمه ی زمین طرف مقابل به زمین بخورد.
ترتیب بازی
این ورزش می تواند به صورت انفرادی ( تک به تک ) یا گروهی ( دو به دو ) انجام شود. در بازی های انفرادی، زننده سرویس، یک سرویس صحیح را اجرا می کند. سپس گیرنده ی سرویس یک برگشت صحیح را اجرا می کند و به همین ترتیب زننده و گیرنده به طور متناوب به توپ ضربه می زنند.
در بازی های دو نفره، ابتدا زننده سرویس، یک سرویس صحیح را اجرا می کند. سپس گیرنده ی سرویس توپ را برگشت داده، بعد، هم بازی زننده ی سرویس یک برگشت صحیح انجام می دهد. پس از آن نفر دوم گیرنده ی سرویس، توپ را بر می گرداند. به این ترتیب هر بازیکن به نوبت و به طور متوالی به توپ ضربه می زند تا یک نفر خطا کرده، طرف مقابل امتیاز کسب کند.
سرویس درست
در آغاز یک سرویس، توپ باید بدون حرکت روی کف دست آزاد زننده سرویس قرار داشته باشد. دست بازی، دستی است که راکت را می گیرد و دست آزاد، دستی است که راکت نمی گیرد. سپس زننده سرویس توپ را تقریباً با حالت عمودی و به سمت بالا بدون چرخش پرتاب خواهد کرد؛ به صورتی که توپ پس از رها شدن حداقل 16 سانتی متر بالا بیاید.
زمانی که توپ پایین آمد، زننده سرویس به نحوی ضربه می زند که توپ ابتدا با زمین خود و سپس بعد از عبور از روی تور مستقیماً با زمین حریف برخورد کند.
توپ باید کروی شکل و قطر آن 40 میلی متر باشد. وزن توپ 2/7 گرم است. جنس توپ از سلولوئید یا مواد پلاستیکی مشابه و رنگ آن سفید مات یا نارنجی مات و بدون انعکاس نور است.
در بازی های دو نفره ابتدا توپ باید به نیمه سمت راست زمین زننده سرویس و گیرنده ی سرویس برخورد کند. بازیکن باید طوری سرویس بزند که داور یک کمک او قادر به مشاهده ی رعایت مقررات صحیح از جانب او باشند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 13 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
چکیده
بهاعتقاد بسیاری از صاحبنظران از میان همه مفاهیمی که متخصصان رفتار سازمانی، مدیریت و روانشناسان سازمانی و صنعتی در موقعیتهای مختلف مورد مطالعه قرار دادهاند، رضایت شغلی از مهمترین زمینههای پژوهشی بوده است. اهمیت رضایت شغلی از یک سو بهدلیل نقشی است که در بهبود و پیشرفت سازمان و نیز بهداشت و سلامت نیروی کار دارد و از دگرسو، بهعلت آن است که مفهوم رضایت شغلی علاوه بر تعاریف و مفهوم پردازیهای متعدد و گاه پیچیده، محل تلاقی و نیز سازه مشتریک بسیاری از حوزههای علمی مانند روانشناسی، مدیریت، جامعهشناسی و حتی اقتصاد و سیاست بوده است. بههمین دلیل دیدگاهها و مفهومسازیهای(CONCEPTUALIZATION) متعدد و گاه متناقضی درباره آن شکل گرفته و توسعه یافته است. یکی از جدیدترین نظریهها در اینباره متعلق به ترز (2000) است. ترز(TEREZ) در نظریه خود تحتعنوان جستجوی معنا در محیط کار>، تلاش کرده است از دیدگاه روانشناختی عواملی را که میتواند به محیطهای کاری و سازمانی معنا بخشیده و آنها را مطلوب سازد شناخته و راههای عملی ساختن آنها را تبیین کند. مقاله حاضر سعی دارد هریک از این عوامل را همراه با دیدگاه سایر صاحبنظران و نظریهپردازان بهاختصار توصیف کند.
مقدمه
آیا حقیقتاً چیزی در محیط کار وجود دارد که آن را با معنا سازد‚ اگر چنین است، چگونه میتوان آنرا شناخت، احساس کرد و یا بهوجود آورد‚ اکثر نظریهپردازان رضایت شغلی، در تلاش برای پاسخ به اینگونه پرسشها به تبیین نظری رضایت شغلی و عوامل سازنده آن پرداختهاند. از جمله موخرترین این نظریهپردازان ترز (2000) است. بهاعتقاد وی بیشتر مفاهیم و تبیینهایی که در پیشینه مطالعاتی رضایت شغلی وجود دارد بر پایه: 1) دیدگاههای اولیه فرد درباره محیط کار، 2) نظریههای گوناگون روانشناسی و مدیریت، و 3) فنون مبتنی بر تلقینهای روانشناختی قرار دارد. اما هیچکدام نمیتواند تبیینکننده تمامی مولفههای پیچیده رضایت شغلی باشد، بلکه چیز بیشتری وجود دارد که وی به آن پروژه معنا در کار(MEANING OF WORK PROJECT) میگوید.
ترز با بهکارگیری روشهای گوناگون پژوهشی و آماری بسیاری از جوانب و ابعادی که میتواند یک محیط کاری را بامعنا و رضایتبخش سازد، مشخص کرد. او علاوهبر استفاده از روشهای مصاحبه، مشاهده و مقیاسهای سنجش رضایت شغلی از آزمودنیهای خود پرسشهای کلی و متعددی بهعمل میآورد که تمامی آنها برپایه یافتن معنا در محیط کار قرار داشت. مانند: یک کار با معنا را چگونه تعریف میکنید‚ آیا معنا داشتن کار و حرفه با رضایت شغلی تفاوت دارد‚ بامعناترین و کممعناترین تجربه کار خود را چه میدانید‚ چگونه میتوان معنای بیشتر و بهتری در زندگی کاری ایجاد کرد‚
پاسخ به پرسشهای بالا و دادههایی که از روشهای گوناگون پژوهشی بهدست آمد، مبنای تجزیه و تحلیلهای ترز قرار گرفت و سرانجام بهتعیین عواملی در محیط کار منجر شد که وی آنها را <کلیدهای رضایت شغلی> نامید. بهاعتقاد او هریک از کارکنان مجموعهای از عوامل را در اختیار دارند که بهوسیله آنها نیاز معنابخشیدن به تجربههای شغلی خویش را برآورده میسازند. این عوامل بسیار شبیه به کلیدهایی است که همیشه همراه خود دارند. کلیدهای اصلی میتواند احساس عمیق هدفدار بودن، خلاقیت و یافتن فرصت برای برقراری ارتباطهای موثر برای یک فرد، و احساس مالکیت، چالشهای متعدد و هماهنگی خوب با سازمان برای افراد دیگر باشد. ترز در مجموع 22 کلید (عامل) اصلی رضایت شغلی را مشخص و شرایط فقدان و ایجاد هریک را بهتفصیل بیان میکند.
عوامل 22 گانه رضایت شغلی
قدردانی
قدردانی از کارکنان یکی از عوامل عمده رضایت شغلی است. این عامل علاوه بر رشد خودپنداره مثبت سبب ارضای نیازهای عزت نفس، خودشکوفایی و پیشرفت آنان میشود و این کار احتمالاً نیرومندترین، سادهترین و کمهزینهترین عامل برای تشویق و ایجاد احساس رضایت در افراد است (لوسیر، 1997).
بهاعتقاد ترز، این عامل هنگامی شکل میگیرد که 1) از کارکنان بهخاطر انجام کار خوب قدردانی میشود و این کار نه باپاداشهای بیرونی بلکه با قدردانی اصیل انجام میگردد، 2) سازمان برای تلاش، و موفقیتهای عمده، زمانی را به برگزاری جشن و مراسم ویژه اختصاص میدهد، و 3) پروژههای بنیادی و بزرگی انجام میشود تا افراد بتوانند با شرکت در آن احساس کفایت کنند و طعم مشارکت و همکاری خود را (هرچند اندک باشد) بچشند.
در مقابل زمانی اثر این عامل در سازمان کمرنگ میشود که 1) مبنای اصلی شیوه مدیریت بر پایه عدم شناسایی و قدردانی قرار داشته باشد، 2) تلاشها و عملکردهای عمده صرفاً بهخاطر آنکه برای آنها دستمزد و پاداش داده میشود، مورد شناسایی قرار نگیرد و 3) مدیران و کارکنان آنقدر درگیر باشند که از هیچکس بهخاطر انجام کار قدردانی نشود. از این گذشته به گفته ترز باید بین قدردانی و پاداش تفاوت قائل شد. یک تقدیرنامه، علاوه براینکه یک پاداش بیرونی به حساب میآید، میتواند از یک سو، باعث ایجاد رقابت سالم شود، و از سوی دیگر، حس احترام و حقشناسی را در افراد برمیانگیزد.
توازن
ترز توازن(BALANCE) را بهحالت هماهنگی و تعادل میان زندگی شغلی با زندگی خصوصی یا خانوادگی کارکنان تعریف میکند. بهگفته وی احساس توازن و تعادل میان کار و زندگی هنگامی بهوجود میآید که 1) کارکنان در تمام سطوح سازمان به این واقعیت دست یابند که زندگی آنان فراسوی کار و شغلشان قرار دارد و این واقعیت با فعالیتهای حقیقی و واقعی سازمان حمایت شود. برای نمونه مدیر میتواند پس از 10 ساعت کار طولانی و طاقتفرسا به کارکنان یک روز مرخصی دهد تا به خانواده خود رسیدگی کنند، 2) کارکنان بتوانند در صورت تمایل بخشی از کار خود را در خانه انجام دهند، 3) کارکنان بتوانند بخشی از مسائل و مشکلات خانه را به محل کار بیاورند.
برای نمونه، سطح انتظار از کارمندی که بهتازگی صاحب فرزند شده و بهخاطر مشکلات ناشی از آن دچار بیخوابی است، بهگونه معقول و قابل قبولی کاهش پیدا کند و قوانین تااندازهای برای او انعطافپذیر شود، 4) کارکنان احساس کنند زندگی آنها بهگونه کلی در حالت تعادل و توازن قرار دارد و 5) سفرها و ماموریتهای کاری بهگونه مناسبی از نظر زمانی تنظیم شود و هنگام غیبت فرد، حمایتهای سازمانی لازم از خانواده وی بهعمل آید.
بنابه گفته ترز چنانچه سازمانها شرایطی ایجاد کنند که کارکنان بتوانند فرزندان خود را برای دیدن محل کار به آنجا بیاورند و موقعیت
کاری والدین خود را ببینند و گردشهای دستجمعی و میهمانیهای سازمانی ترتیب دهند، میتوانند بین خانه و کار ارتباط برقرار کرده و از این طریق توازن مورد نیاز را ایجاد کنند.
چالش
یکی از موضوعهای پیچیده که بسیاری از مطالعات مربوط به رضایت شغلی را بهخود اختصاص داده، چالش یا درگیرشدن با کار بهگونهای است که سبب بهکارگیری تواناییهای بالقوه و استعدادهای کارکنان و شکلگیری احساس کفایت در آنان شود. بهنظر ترز احساس درگیرشدن در کار وقتی در کارکنان از بین میرود که 1) از بهکارگیری توانهای بالقوه خود محروم باشند و این محرومیت نه بهدلیل فقدان استعداد یا مهارت، بلکه بیش از هر چیز ناشی از آن باشد که محیط کار شرایط لازم را در بهکارگیری مهارتها و استعدادهای آنان نداشته باشد، 2) وضعیت کارکنان بهگونهای باشد که بهخاطر کارهای کسالتآور و خستهکننده دچار آشفتگی و ناراحتی شوند، و 3) آنان بتوانند کار خود را چشمبسته(EYESCLOSED) و بدون فکر انجام دهند. بنابراین محیط کار باید دارای شرایط و موقعیتهایی باشد که نیاز به بهکارگیری کامل استعدادها و تواناییهای افراد وجود داشته باشد و در عین حال آنها بتوانند از عهده این چالشها برآمده، تمایل بیشتری برای درگیرشدن با وظایف شغلی خود پیدا کنند. بهبیان دیگر، چالشهای جدید راهی برای تولید انرژی و توان جدید در کارکنان است (لاوسون و شن، 1998).
بحث و گفتگو
فراهمآوردن شرایطی که در آن کارکنان بتوانند درباره مسائل سازمانی، مدیریت و مانند آن به بحث و تبادلنظر بپردازند، میتواند رضایت آنان از شغل و سازمان را افزایش دهد. بهگفته ترز زمانی این عامل میتواند منبعی برای احساس رضایت باشد که 1) جریان روبهرشد و سالمی از گفتگوهای سازنده در تمام سطوح سازمان وجود داشته باشد، 2) کارکنان احساس کنند برای صحبتکردن درباره مسائل، فرصتها و موضوعهای مربوط به کار آزاد هستند، 3) تبادلنظرها صادقانه باشد و کارکنان بدون ترس از تهمت و افترا بتوانند بیپرده درباره مسائل صحبت کنند. اما چنانچه گفتگوها تنها پیرامون مسائل و موضوعهای سطحی و ابتدایی صورت گیرد، برای بحث درباره برخی موضوعها محدودیت و ممنوعیت وجود داشته باشد، برخی از کارکنان خودبهخود از واردشدن در بحثهای مهم خودداری کنند و سرانجام جو سازمانی بهگونهای باشد که افراد احساس کنند صحبتکردن درباره مسائل نوعی وقت تلفکردن است، در اینصورت احساس سرخوردگی و نارضایتی بر افراد غلبه پیدا میکند.
بهگفته ترز، هرچه گفتگوها و مباحثههای سازنده کارکنان آشکارتر و بیشتر شود افراد سعی میکنند علاوه بر مطرحکردن دیدگاههای خویش، ظرفیت، پذیرش استنباطها و نظرهای اعضای دیگر سازمان را در خود افزایش دهند، و این امر موجب میشود فضایی صمیمی تواءم بااحترام متقابل در کارکنان بهوجود آید.
از سوی دیگر، مدیران سازمانها باید تفاوتهای اساسی بین کارکنان را در مورد نوع گفتگوها بهیاد داشته باشند. برخی از کارکنان تمایل دارند درباره موضوعهای پیشپا افتاده صحبت کنند، نهبهاین دلیل که بهاینگونه موضوعها علاقه دارند بلکه چون جنبه آشناتر و ملموستری برای آنها دارد. از اینرو، استمرار این حالت سبب میشود جریان گفتگوها و ارتباطهایی که از طریق آن بین اعضاء سازمان ایجاد میشود سطحی و محدود شده و سطح انتظارات و نیازهای روانی و اجتماعی کارکنان را تنزل دهد و از این طریق زمینه نارضایتی را فراهم آورد.
جهتگیری
یکی دیگر از عواملی که میتواند محیط کار را برای افراد بامعنا و جذاب سازد، وجود جهتگیریهای روشن و واضح درباره راهبردها، هدفها و فعالیتهای سازمان است. بهاعتقاد ترز وجود چشماندازی روشن از آینده که جهتگیری مشترک افراد را در سازمان مشخص سازد و نیز هدفها و موضوعهایی که بهگونه ملموس و روزانه این چشمانداز را کاملتر کند، سبب میشود افراد نسبت به آینده اطمینان و اعتماد بیشتری بهدست آورده، احساس کنند راهبردهای مدبرانه و روشنی در سازمان حاکم است. احساس رضایت از جهتگیری سازمانی زمانی افزایش پیدا میکند که توسط مدیران بهگونه دورهای مورد ارزیابی، تجدیدنظر و در صورت لزوم مورد اولویتبندیهای مجدد قرار گرفته و کارمندان این اجازه را داشته باشند که بهگونه مشخصی در ترسیم این چشمانداز و نیز تعیین هدفها و موضوعها دخالت کنند. از سوی دیگر، چنانچه بین دورنمایی که در سازمان نشان داده میشود و آنچه مدیران رده بالای سازمان واقعاً در پی آن هستند تفاوتهای عمدهای وجود داشته باشد و کارکنان ندانند سازمان واقعاً بهکجا و با چه هدفی در حال حرکت است، دچار تعارض و اضطراب میگردند.
تناسب
افراد هنگامی از کار خود راضی خواهند بود که با ویژگیهای آنان (بهگونه مشخص با استعدادها، مهارتها و رغبتها) تناسب داشته باشد (رولینسون و همکاران، 1998). بسیاری از کارکنان تنها بهاین دلیل از انجام وظایف و تکالیف شغلی خود ناراضیاند که مهارت و قابلیتهای لازم برای آن را ندارند و یا از سطح مهارتها و توانمندیهای آنان بسیار پایینتر است. بهگفته ترز وقتی تناسب بهعنوان یک عامل رضایت شغلی در نظر گرفته میشود که 1) کارکنان بهروشنی چگونگی همخوانی و هماهنگی میان خود و کار خویش را با رسالت و هدفهای بزرگتر سازمان دریابند، 2) بتوانند توانمندیهای خود را مطرح کنند، 3) وقت خود را بهانجام کارهایی بگذرانند که عمیقترین همخوانی را با علائق آنان دارد، 4) میان رسالت شخصی آنان و رسالت سازمان تناسب خوبی برقرار باشد و 5) در نهایت اینکه مسیر مناسبی میان آنچه در زندگی میخواهند با آنچه در کار خود انجام میدهند برقرار باشد.
از سوی دیگر، نارضایتی زمانی بهوجود میآید که تنها عده کمی از کارکنان اجازه داشته باشند تصویر کلی سازمان و چگونگی متناسبشدن با آن را دریابند، و برخی دیگر از کارکنان احساس کنند کاری که انجام میدهند واقعاً حق آنان نیست و یا در موقعیتی قرار ندارند که بتوانند موفقیت و پیشرفتی بهدست آورند، و سرانجام احساس کنند بین ارزشها و هدفهای آنان با آنچه در محیط کار روی میدهد تصادم و تضاد آشکاری وجود دارد.
ترز به مدیران سازمانها توصیه میکند کارکنان خود را به طراحی دوباره کار و چگونگی انجام آن بر پایه علائق خود تشویق کنند، زیرا چنانچه افراد فاقد جهتگیری مشترک بین علائق و نوع کار خود باشند، مطمئناً دچار بینظمی و کمکاری خواهند شد. اما وجود تناسب بین این دو بهاحساس مالکیت، ابتکار و فواید دیگری بهمراتب بیش از حد تصور خواهد انجامید.
رشد شخصی
عمدهترین نیازی که افراد پس از استخدام و تامین ثبات و امنیت شغلی در سازمان پیدا میکنند رشد و تکامل فردی است که در سایه آموزش و هدایت درست و مستمر بهدست میآید. مدیران اغلب آموزش و رشد کارکنان را به یک معنا درنظر میگیرند در حالی که آموزش بهمعنای فرایند کسب مهارتهای لازم برای انجام یک کار خاص، و رشد بهمعنی تربیت پرورش مستمر(ONGOING) کارکنان بهمنظور بهبود مهارتهایی است که برای کارهای فعلی و آتی ضروری بهحساب میآید. رشد شخصی در سازمان کمتر جنبه فنی دارد، بلکه هدف آن بیشتر رشد انسانی، ارتباطات و مهارتهای تصمیمگیری در مدیریت و کارکنان است (لوسیر، 1997
بهنظر ترز رشد شخصی هنگامی یک منبع رضایت شغلی بهحساب میآید که 1) سازمان به کارکنان خود اجازه دهد توانهای بالقوه خویش را شکوفا کنند، 2) فرصتهای یادگیری به فراوانی از طریق سازمان در اختیار افراد قرار گیرد، 3) تنوع (مانند سعی در استفاده از تجهیزات جدید، بنیان نهادن روابطی تازه و مانند آن) بهدلیل اینکه یادگیری و رشد را تسهیل و تسریع میکند، مورد تشویق قرار گیرد، و 4) تغییرات داخل شغل بهعنوان راهی که افراد میتوانند از طریق آن مهارتها و تجربههای خود را رشد دهند، باارزش شمرده شود. در برابر، چنانچه به آموزش بهعنوان یک هزینه نگاه شود و یا وقتی آموزشها تناسب اندکی با شغل کنونی کارکنان داشته باشد، و از سوی دیگر برخی از افراد برای سالهای متمادی کار مشابه و یکسانی را انجام دهند و در درون مشاغل نیز تنوع کمی وجود داشته باشد، رضایت و عملکرد شغلی تا حد چشمگیری کاهش پیدا میکند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله22 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
هدف
رشته مهندسی کامپیوتر که به طراحی و ساخت اجزای مختلف کامپیوتر می پردازد، لذا اهمیت بسیار زیادی در دنیای امروز برخوردار است. هدف از طی این دوره تربیت کارشناسانی است که در زمینه تحلیل، طراحی، ساخت و راه اندازی دستگاهها و مجموعه های سخت افزاری جدید، بررسی و شناخت مجموعه های سخت افزاری و نرم افزاری موجود، نگه داری، عیب یابی و تعمیر و اصلاح و توسعه فعالیت کنند
طراحی، شبیه سازی، فرآوری، پردازش، سنجش، آموزش، ویرایش و ... همه مفاهیمی هستند که با بالاترین دقت و در کوتاهترین مدت زمان ممکن در برنامه های نرم افزاری کامپیوتر انجام می شوند. لذا هدف از این رشته تربیت نیروی متخصص برای انجام امور فوق است
تواناییهای فارغ التحصیلان فارغ التحصیلان این مقطع، قابلیتها و تواناییهای زیادی دارند و چنانچه در مسیر مناسب هدایت شوند، قادر خواهد بود مشکلات زیادی را حل کنند. برخی از این تواناییها به شرح زیر است:
1) بررسی و شناخت نرم افزارها و سخت افزارهای جدید و به کارگیری آنها.
2) بررسی کمبودها و نیازهای نرم افزاری و سخت افزاری بخشهای صنعت و خدمات و تدوین نیازهای آنها، امکان سنجی و تعیین ابزار و نیروی انسانی لازم برای رفع کمبودها 3) تجزیه و تحلیل سیستمهای کوچک و متوسط نرم افزاری و سخت افزاری و ارائه راه حل مناسب برای اجرای آنها.
4) طراحی مجموعه های کوچک و متوسط نرم افزاری و سخت افزرای و تولید طرحهای اجرایی برای انها5) اجرای طرحهای کامپیوتری، نصب، آزمایش و آموزش آنها6) پشتیبانی و نگه داری سیستمهای نرم افزاری شامل شناسایی خطاها، رفع خطاها و افزودن امکانات جدید به سیستمها.
7) عیب یابی کامپیوترها و سیستمهای کامپیوتری و رفع عیبها.
8) شناسایی فنون جدید طراحی و ساخت کامپیوتر و ارزیابی و به کارگیری آنها
تواناییهای ذکر شده مربوط به کارشناسان نرم افزار و سخت افزار می باشد، اما روشن است که کارشناسان نرم افزار در محدوده مسائل نرم افزاری توانایی بیشتری دارند و برعکس کارشناسان سخت افزار در محدوده مسائل سخت افزاری از توانایی بیشتری برخوردارند.
ماهیت:
کامپیوتر دارای دو جزء متفاوت سخت افزار و نرم افزار است. اجزاء فیزیکی و قابل لمس کامپیوتر مانند مدارها و بردهای الکترونیکی سخت افزار نامیده می شوند.
نرم افزار جزء غیرقابل لمس کامپیوتر است. نرم افزار برنامه ها و داده هایی است که به کامپیوتر فرمان می دهند که چه عملی را انجام دهد. یک مهندس نرم افزار یاد می گیرد که چگونه نرم افزارهای بزرگ و عظیم را طراحی و برنامه ریزی کند، تست و ارزیابی نهایی نماید و در نهایت مستند سازد.
پس بدین گونه نسبت که یک تعمیرکار کامپیوتری یک مهندس سخت افزار و یک اپراتور کامپیوتر یک مهندس نرم افزار تلقی گردد.
"نرم افزار در حقیقت روح و جان کامپیوتر است که به سخت افزار هویت می بخشد و اصولاً به برنامه ای گفته می شود که برای به کارگیری سخت افزار ساخته شده باشد.
نرم افزارها را می توان به دوره کلی دسته بندی کرد که عبارتند از : نرم افزارهای سیستمی و نرم افزارهای کاربردی.
نرم افزراهای سیستمی برنامه هایی هستند که کامپیوتر برای فعال شدن یا سرویس دادن به آن نیاز دارد و این دلیل از سوی سازندگان سیستم کامپیوتری عرضه می شوند و مهمترین آنها سیستم عامل، برنامه های سودمند و مترجم های زبان می باشد.
نرم افزارهای کاربردی نیز برنامه هایی هستند که کاربر یا خود آن ها را می نویسد یا شرکت های نرم افزاری آنها را تهیه کرده و برای فروش عرضه می کنند. این گونه برنامه ها معمولاً عمومیت برنامه های سیستم را نداشته و برای زمینه های مختلف مهندسی، علمی، تجاری، آموزشی، تفریحی و یا طراحی نوشته می شوند."
"مهندسی سخت افزار در مقطع لیسانس به مطالعه و بررسی طراحی سخت افزاری، کنترل سخت افزاری و شبکه های کامپیوتری می پردازد. برای مثال یک مهندس سخت افزار می تواند طراحی سخت افزاری کند که با IC ها کار کند، با کامپیوتر کار کند و یا از دروازه های کامپیوتر استفاده نماید و در نهایت می تواند به طراحی مدارهای مجتمع دیجیتالی بپردازد. که البته به این بخش از سخت افزار بیشتر در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری پرداخته می شود."
گرایش های مقطع لیسانس:
رشته مهندسی کامپیوتر در مقطع کارشناسی دارای دو گرایش سخت افزار و نرم افزار است که البته این دو گرایش در مقطع کارشناسی تفاوت قابل توجهی با یکدیگر ندارند.
"گرایش سخت افزار در برگیرنده فعالیت های آموزشی، پژوهشی و صنعتی در خصوص قطعات، بردها، تجهیزات و در نهایت سیستم های کامپیوتری در مقیاس های مختلف است و یکی از شاخه های مهم آن به نام معماری کامپیوتر (طراحی و ساخت کامپیوتر) می باشد."
"هدف از گرایش نرم افزار کامپیوتر، آموزش و پژوهش در زمینه زبانهای مختلف برنامه نویسی، سیستم های عامل مختلف و طراحی انواع الگوریتم ها می باشد."
آینده شغلی، بازار کار، درآمد:
با توجه به گسترش روزافزون دنیای کامپیوتر امروزه بیش از هر زمان دیگری نیاز به متخصصان کامپیوتر احساس می شود. امروزه یک مهندس کامپیوتر اگر علاقمند به کار باشد، هیچ وقت با مشکل بیکاری روبه رو نمی شود. به خصوص مهندسین نرم افزار فرصت های شغلی بیشتری داشته و برای کارکردن نیاز به امکانات و تجهیزات زیادی ندارند. فرصت های شغلی این رشته به حدی گسترده و متعدد است که نه تنها فارغ التحصیلان این رشته به راحتی جذب بازار کار می شوند بلکه دانشجویان دو سال آخر این رشته نیز می توانند وارد بازار کار شده و فعالیت کنند. برای مهندسین سخت افزار هم امکان کار در شرکتهای تولید کننده قطعات و دستگاهها و مراکز صنعتی – تولیدی بسیار فراهم است و از نظر سطح درآمدی هم با توجه به دانش و پشتکار شخصی در حد قابل قبول و ایده آلی قرار دارند. از طرفی با توجه به استفاده روزافزون از شبکه اینترنت زمینه کار در این موضوع نیز بسیار مهیاست.
توانایی های جسمی، علمی، روانی و ... مورد نیاز و قابل توصیه
توانایی علمی: یک مهندس کامپیوتر باید سخت کوش و با پشتکار باشد چون رشته کامپیوتر رشته پویایی است و همیشه باید اطلاعاتش به روز بوده و به دنبال فراگرفتن مطالب جدید باشد. مهندس کامپیوتر باید پایه ریاضی قوی داشته و توانایی اش در زمینه فیزیک خوب باشد. همچنین لازم است فردی خلاق باشد تا بتواند مسایل را از راههای ابتکاری حل کند.
علاقمندیها: مهندس کامپیوتر نرم افزار و سخت افزار باید به یادگیری و مطالعه علاقمند باشد تا پیشرفت در خور توجه داشته باشد. همچنین باید از جستجو و کاوش در مدارها و ریزساختارها استقبال کند و به کار با کامپیوتر علاقه داشته باشد.
توانایی مالی: با توجه به توضیحات گفته شده داشتن یک دستگاه کامپیوتر برای یک مهندس کامپیوتر امری ضروری به نظر می رسد ولی این گونه نیست که بدون داشتن کامپیوتر دانشجویان از ادامه تحصیل و پیشرفت باز بمانند.
وضعیت نیاز کشور به این رشته در حال حاضر:
رشته کامپیوتر که باعث جهانی شدن اطلاعات و ارتباطات شده است ، رشته روز و رشته آینده است تا جایی که پیش بینی می شود تا 10 سال دیگر در کشورهای پیشرفته مردم همان قدر که بر نیروی برق وابسته هستند به شبکه اینترنت وابسته خواهند شد. با توجه به توضیحات گفته شده روند رو به رشد استفاده از کامپیوتر در زندگی روزانه اشتغال و موقعیت کاری برای فارغ التحصیلان این رشته فراهم است تا در قالب شرکتهای تولیدکننده نرم افزار، شرکتهای تولیدکننده قطعات، مراکز صنعتی – تولیدی، شرکتها و موسسات خدماتی، مراکز آموزشی و ... مشغول به کار شده و فعالیت کنند. با توجه به پیشرفت کند ایران نسبت به جامعه جهانی کامپیوتر در سالهای اخیر نیاز به مهندسین خلاق و کوشا در این زمینه کاملاً احساس می شود.
روند رو به رشد استفاده از کامپیوتر در محافل عمومی و خصوصی، استفاده گسترده از شبکه اینترنت و زمینه های مرتبط با آن، فراهم آمدن شرایط آموزش و تجارت الکترونیک همه و همه دست به دست هم داده اند تا از اکنون چشم انداز روشنی نسبت به آینده این رشته وجود داشته باشد به نحوی که فعالان در این زمینه از آینده معلوم و مطمئنی برخوردار خواهند بود. تنها نگرانی به قسمت نرم افزار مربوط می شود که باید مهندسان خلاق ایرانی اقدام به تهیه نرم افزارهای گوناگون و کارآمد کرده تا تنها مصرف کننده صرف نباشیم.
نکات تکمیلی:
"بعضی از افراد تصور می کنند که مهندسی سخت افزار در حد یک تعمیرکار کامپیوتر است در حالی که کار یک مهندس سخت افزار، تعمیر یا نصب و راه اندازی کامپیوتر نیست. هر چند که می تواند چنین کاری را انجام دهد. در واقع کار یک مهندس سخت افزار، طراحی های سخت افزاری است و به همین دلیل در دانشگاه دروسی مثل ریاضیات و یا مدارهای منطقی را مطالعه می کند همچنین برخلاف تصور کسانی که یک اپراتور را در حد یک مهندس نرم افزار می دانند، باید گفت که یک مهندس نرم افزار لازم است از دانش ریاضی خوبی برخوردار باشد تا بتواند برنامه های کامپیوتری را طراحی کند و آنها را توسعه دهد. برای مثال باید بتواند یک کار گرافیکی را از بنیان طراحی کند. کاری که از عهده یک اپراتور بر نمی آید. و به همین دلیل ما معتقدیم که کلاسهای آزاد آموزش کامپیوتر هیچ وقت نمی توانند یک مهندس کامپیوتر پرورش دهند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 7 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
روشی برای کنترل کیفیت کامپیوتری ، بر اساس سنجش مختصات سه بعدی خلاصه :
اغلب لازم است که کیفیت محصولات تولیدی ، تعیین شود. این مقاله ، یک روش کنترل کیفیت کامپیوتری ( روش CAQ ) را برای مقایسه موارد تولیدی با دادههای مرجع ، که از الگوهای اساسی CAD بدست می آیند ، نشان میدهد. در ابتدا ، یک نظر کلی در مورد پیشرفتهای کننی در زمینه روشهای اندازهگیری نوری سه بعدی ، ارائه میشود. سپس ، روش تحقیق اتخاذ شده در این مقاله ، مورد بحث قرار میگیرد. بعلاوه ، یک الگوی نرم افزاری از روش ارائه شده ، نشان داده میشود که در آن ، یک سیستم تصویری نواری با کد خاکستری و تغییر حالت ، تشریح میشود. با این تجهیزات ، اشکال سه بعدی اشیاء یا همان محصولات تولیدی میتوانند برآورده گردند. به منظور مقایسه دادههای سه بعدی ( که در دستگاه مختصات سنسوری نشان داده شدهاند ) ، ثبت در دستگاه مختصات CAD ، ضروری است در ابتدا نحوه انتخاب در مورد نقطه شروع شاخصهای موقعیت ، تشریح میگردد. برای فرآیند ثبت ، نمودارهای عددی مختلفی بکار گرفته میشوند که تا عملکردهای ناهمخوان را به حداقل برسانند. برای دستیابی به عملکردی بهتر ، یک فرآیند بهینهسازی ، که تغییر مکان هندسی ، میتوانند محاسبه و مشاهده شوند. در مورد اشیایی که نمیتوانند از یک جهت ، ارزیابی شوند ، یک ثبت دوگانه و یک ثبت کلی ، ایجاد شده است. بعلاوه ، نشان میدهند که روش ما ، در عمل ، خوب جواب میدهد. در آخر ، برخی زمینههای اجرایی در مورد روش CAQ ، که در اینجا به آنها اشاره شده است ، خلاصه سازی میگردند.
1. مقدمه :
در سالهای اخیر ، فرآیند کلی از طراحی کامپیوتری محصول تا تولید ، تقریباً به یک تکامل نهایی رسیده است. با این حال ، مقایسههای مقادیر واقعی / ظاهری نشان میدهد که همیشه ، تفاوتهایی بین یک محصول تولیدی و نمونه اساسی CAD آن وجود دارد. دلایل آن ، میتواند مثلاً شامل موارد زیر باشد : کهنگی ابزارها ، انبساط گرمایی ، عیبهای مواد و غیره باشد ، چیزهایی که البته بخاطر ماهیت مهندسی مکانیک هستند. در حوزه کنترل کیفیت کامپیوتری ، نقصهای اشاره شده در بالا ، باید به منظور شناسایی تغییرات بخشها و یا به منظور گرفتن تصمیمات سازگار هماهنگ ، بررسی شوند. امروزه ، سیستمهای قدرتمند و پیشرفته ارزیابی مختصاتی موجود میباشند که ابزارهای ویژه ای را برای بوجود آوردن قطعات پیچیده در صنعت ، ایجاد کردهاند. همچنین ، بخش عمدهای از این سیستمها ، بر اساس سنجش سه بعدی هستند که تغییرات چشمگیری را در ارزیابی مختصاتی مدرن بوجود آورده است. تفاوت اصلی ایجاد شده در مقایسه با روشهای قدیمی ارزیابی ، آنست که ، سیستمهای سنجش سه بعدی ، مختصات سطح بخش اندازه گیری شده را نشان میدهد ، نه آنکه ابعاد هندسی آن را نشان دهد. با داشتن مجموعهای از نقاط سطحی عددی ، جزئیاتی در مورد تغییرات بخشها میتوانند بررسی شوند. بعلاوه ، بخشهای گوناگون جزئیات مختلف هندسی میتوانند در یک فرآیند منفرد ، ارزیابی گردند. هنگامی که مجموعهای از دادهای ارزیابی ها ، جمع آوری شد ، یک تحلیل عددی مستقل باید انجام شود ، تا اساس مقایسه متعاقب بین جزئیات برآورده شده و دادههای مرجع متناظر از نمونههای مشابه CAD آن ، مشخص شود. این ، هدف اصلی این روش است که در این مقاله نیز آمده است. تعریف کاملتری از سنجش سه بعدی ، و نگرش کلی در مورد کار مربوط در این حوزه ، در (8) آمده است.
این مقاله ، یک روش سنجش غیر مرتبط را نشان میدهد که میتواند در عملکردهای بسیاری ، در مورد کنترل کامپیوتر کیفیت و الگوبرداری سریع ، بکار رود ؛ که در طول مقاله مورد بحث قرار خواهد گرفت و میتواند بصورت زیر خلاصه شود. اشیاء تولیدی ، توسط یک سیستم پروژکتور ، که بر اساس روش نورکدگذاری شده در ترکیب با تغییر حالت می باشد ، ارزیابی میشوند. برای گرفتن عکس ، از یک دوربین ویدیویی استاندارد استفاده میشود. نقاط سطحی نمونه برداری شده ، که در دستگاه مختصات سنسوری برآورد شده اند و اغلب در هر عکس بین 200000 تا 400000 نقطه هستند ، به دستگاه مختصات CAD منتقل میشوند. پس از انتخاب یک جهتگیری تقریبی ، چه به یک روش فعل و انفعالی و چه از طریق اطلاعات قبلی ، ( جهتگیری خودکار بدون اطلاعات قبلی نیز میتواند با استفاده از علامتهای ثابت بر روی سطح شیء ایجاد شود) یک فرآیند پیچیده بهینه سازی عددی ، آغاز میگردد. مشکلی که در مواقعی اتفاق میافتد که اشیاء نتوانند توسط یک حسگر (سنسور) منفرد سه بعدی ، در یک عکس ، ثبت شوند ، میتواند از طریق بکارگیری یک فرآیند مضاعف جهت گیری ، حل شود. مجموعههای دادههای برآورد شده ، که از ابعاد مختلف جمع آوری شدهاند ، میتوانند یا بطور نسبی با یکدیگر سازگار شوند و یا به یک سیستم رایج مختصاتی مبدل گردند. برای مقایسه مقادیر واقعی / ظاهری ، اختلاف از مجموعه دادهها تا نمونه اصلی CAD ، میتواند نقطه به نقطه اندازهگیری شود. نتایج برآورد شده ، میتواند به چندین روش آماری ، نشان داده شود ؛ مثلاً بصورت اختلاف در هر نقطه اندازه گیری شده ؛ حداقل ، متوسط و یا حداکثر اختلاف در یک جزء CAD ( مثلاً در یک مثلث STL)
روش پیشنهادی در این مقاله ، بطور موفقیت آمیزی در چندین مورد الگو برداری سریع لیتوگرافی سه بعدی ، بکار گرفته شد و نتایج چشمگیری بدست داد. این روش ، کنترل کیفیت را در تمامی انواع الگوبرداری سریع و / یا موارد تولیدی NC تضمیم میکند ، و بخصوص برای ادغام فرآیندهای CAQ و CAM مناسب است. بدین طریق ، دو فرایند اساسی که بطور مستقل تشکیل شدهاند ، میتوانند ترکیب شوند تا فرآیند کلی توسعه تولید را کاراتر کنند.
2. روشها و اصول
2.1- برآورد مختصاتی سه بعدی
امروزه ، چندین سیستم ارزیابی موجود است که بر اساس روشهای بسیار متفاوتی هستند. این روشهای ارزیابی ، میتوانند به دو روش فعال و منفعل تقسیم شوند. بطور کلی ، روشهای منفعل برای برآورد شکل شیء و ازطریق تعیین نسبی مشخصههای ویژه شیء ، بکار گرفته میشوند. این روشها ، اغلب براساس دقت اطلاعات قبلی از اشیاء مربوطه هستند ، و بنابراین ، برای پاسخ به نیازهای عمومی صنایع ، مناسب نمیباشند. بنابراین ، ما از بحث بیشتر در مورد آنها اجتناب میکنیم.
روشهای برآورد فعال ، اغلب بر پایه مشخصههای ویژه شیء نیستند ، و میتوانند به دو گروه روشهای متصل و روشهای غیر متصل تقسیم شوند. یک نمونه از سیستم متصل ، CMM معمولی ( ماشین برآورد مختصاتی ) است ، که از نقاط مختلف بخش مربوطه ، با استفاده از یک حسگر مکانیکی ، نمونه برداری میکند. برای بدست آوردن شکل کلی ، این نمونه گیری باید در دو جهت انجام گیرد. هرچند که این روش دارای بیشترین دقت ممکن است ، اما روشی کاملاً وقت گیر است و نمیتواند در مورد موادی استفاده شود که باید از تماس با آنها اجتناب کرد. بنابراین ، این روش ، همیشه نمیتواند نیازهای امروزی صنایع را پاسخگو باشد. سیستمهای غیر متصل ، بیشتر به نیازهای صنایعع مربوط هستند. آنها در این مقاله بحث قرار خواهند گرفت ، و توجه ما معطوف خواهد بود به روشهای نوری غیر متصل ، بجز آنها ، روشهای دیگری نیز وجود دارند که میتوانند مورد استفاده باشند ، مثلاً رادار مایکروویو و یا ارزیابیهای فراصوتی ، اما آنها به روش تحقیقی این مقاله ، مربوط نمیشوند.
اکثر سیستمهای بکار رفتته ، بر اساس قوانین زیر هستند : مثلث بندی نقاط ، دسته بندی نواری ، روش نورکدگذاری شده ، و روشهای تداخل سنجی از آنجا که سه روش آخر ، محدود به مواد بازتابی هستند ، برای اهداف عمومی مناسب نمیباشند ، بنابراین ، در این جا مورد ملاحظه قرار نمیگیرند ، اما در عوض ، روشهای مثلث بندی ، با جزئیات بیشتری بحث خواهند شد.
در اصل مثلث بندی ، یک نقطه بر روی سطح یک شیء میتواند توسط روابط مثلثهاتی بین یک دوربین ، یک پروژکتور و خود شیء تعیین شود ( شکل 1 ، cf ) فرض کنید که تمامی شاخصهای هندسی مشخص هستند ، فاصله از خط اصلی (base line) تاشیء میتواند طبق معادله 1 محاسبه گردد :
برای دیجیتالی کردن کامل شیء ( عددی کردن شیء ) نقطه مشاهده شده باید در دو جهت حرکت کند تاشیء را بطور خطی ، نقطه به نقطه ، نمونه برداری نماید. این نوع از نمونه گیری ، میتواند بعنوان مثال با بکارگیری دو آینه گسترده ، حاصل شود. روشن است که ، دقت این برآورد ، کاملاً متأثر از دقت زاویهای ساختار حرکتی نقطه ، میباشد. بر این اساس ، انتشار خطای برآورد عمق ، میتواند به صورت معادله 2 محاسبه گردد :
از آنجا که جهت نقطه ثابت است ، تنها لازم است که شاخص را تعیین کنیم. برای مثلث بندی نقطه ، اغلب ، ابزارهای (حسگرهای) نمونه گیری یک بعدی ، مانند دوربینهای خطی و یا PSD ها که مورد استفاده قرار میگیرند بحثهای بیشتر در مورد محاسبات ریاضی ، در (4) آمده است.
برای غلبه بر محدودیتهای اسکن یک نقطه منفرد ، میتوان از روش نوردهی بشکل نواری ، استفاده کرد. به این ترتیب ، یک صفحه نوری ، یک شیء را قطع میکند و عکس متناظر آن ، نمایی از آن شکل است. یک دوربین استاندارد میتواند برای بررسی تغییر خط ، که ناشی از ارتفاع شیء میباشد ، بکار گرفته شود. محاسبات ریاضیاتی ، بطور کلی ، در مورد مثلث بندی نقاط ، یکسان است. اما در مورد هر عکس ، برآورد کل خط یا نما ، به ترتیب ، ممکن خواهد بود (شکل 2،cf) بر خلاف مثلث بندی نقاط ، صفحه نوری باید تنها در امتداد یک محور ، برای نمونه برداری از کل شیء ، حرکت داده شود.
برای کاهش دوباره زمان نمونه برداری ، یک روش پیچیده تر که روش نورکدگذاری شده نامیده میشود ( شکل 3 ، cf ) میتواند بکار گرفته شود. این همان روشی است که در الگوی نرم افزاری سیستم سنجشی که در این مقاله نشان داده شده ، استفاده میشود. بدین طریق ، ترتیب از طرحهای خطی بر روی سطح شیء انداخته میشود. برای این منظور ، اغلب از یک LCD معمولی استفاده میگردد. برای کار با اشیاء بزرگتر ، تکنولوژیهای جدید پروژه کتورها ، مانند تکنولوژی آیینههای کوچک DLP ( پردازش نور دیجیتال توسط texas instrument (5) ) و یا دریچه نور DILA ( تقویت کننده مستقیم نور عکس توسط JVC (6) ) نیز میتوانند استفاده شوند. ایده اصلی روش نورکدگذاری شده ، کدگذاری ( رمزگذاری) خطوط مشخص پروژکتور مورد استفاده در طرحهای متعاقب با استفاده از یک کد خاکستری ساده می باشد. همانطور که در (4) نشان داده شده است ، کدگذاری خطوط N نیازمند حداقل ذرات میباشد. ذرات (bitهای) متعاقب از هر خط منفرد ، به ترتیب تصویربرداری میشوند ، و در مورد هر پیکسل دوربین ، باید بررسی شود که خط متناظر پروژکتور روشن است یا تاریک ، بر اساس این بررسی ها ، مجموعه سطح ذره (bitplane stack) میتواند ایجاد شود. وقتیکه فرآیند کدگذاری پایان یافت ، هر پیکسل دوربین ، دارای اطلاعاتی از خط پروژکتور متناظر خود میباشد. با فرض آنکه ما حسگر را درست تنظیم کردهایم ، زاویه تصویر ، ، میتواند مستقیماً از طریق شماره خط پروژکتور بدست آید ، از آنجا که دوربین میتواند پیش از فرآیند اندازه گیری ، تنظیم گردد ، زاویه ، برای هر پیکسل منفرد دوربین ثابت میشود و مثلث بندی مربوطه نیز می تواند محاسبه میگردد.
روشن است که این تنظیم ، باید وابستگیهای تابعی بین شماره خط ( خط تصویربرداری) و زاویه تصویربرداری ، دقت زاویهای در مورد پروکتور با 640 خط ، تنها از عکس در آن دامنه است. از آنجا که دقت اندازهگیری عمق ، وابسته به زوایای است ( معادله 2،cf ) پس بهتر است که رزولوشنی را که در بالا گفته شد ، ارتقاع دهیم. یک روش پیچیده برای دستیابی به این مهم ، آنست که کد خاکستری دوگانه را با روش تغییر حالت ، ادغام کنیم(4) ایده این فرآیند ، استفاده از تنظیم (modulation) خطوط جانبی در مورد تابع مثلثاتی ( منحنی سینوسی) است. الگوی حاصل ، میتواند از طریق یک زاویه ثابت ، بصورت جانبی تغییر کند و بدین ترتیب ، نمودارهای عمومی تغییر حالت میتوانند برای تعیین موقعیتها در یک خط منقطع ، مورد استفاده قرار گیرند. در مورد یک پروژکتور خطی با 640 خط ، حداقل ، تنها 10 عکس باید برای کل کدگذاری گرفته شوند. به منظور دقیق تر و با ثباتتر کردن فرآیند ارزیابی ، چند طرح اضافی نیز میتوانند مورد استفاده قرار گیرند ( مثلاً برای تعیین ساختار شیء ) عملکرد کنونیها ، از 14 تا 18 روش نورکدگذاری شده ، سرعت پردازش و با مضربی بیش از 30 ، افزایش میدهد. بعلاوه ، این احتمال وجود دارد که این روش ، پروژکتور را در حالت ویدیویی همزمان بکار اندازد که به معنی سرعت حداکثر 25 عکس در ثانیه خواهد بود. برای کارکردهای همزمان ، مجموعه ترکیبی دوربین ویدیویی و قلاب (چنگک) چارچوب باید قادر باشند که شرایطی ، مناسب است. با چنین جایگذاری ، کل تصویر میتواند در کمتر از 1 ثانیه گرفته شود.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 26 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
امروزه استاندارد های خاص بیت المللی مثل IEC 1131 برای برنامه نویسی و کار با PLC ها وجود دارد که اغلب شرکت های سازنده و طراح PLC که معمولا نرم افزارهای مخصوص PLC های خودشان را تولید می کنند. از این روشهای استاندارد شده پیروی می کنند و فقط تفاوتهای جزیی در نرم افزارهای آنها به چشم می خورد که اکثر آنها هم در اثر تفاوتهای سخت افزاری سیستم های طراحی شده بوجود می آیند.اما در این بخش زبانها و محیطهای مختلف برنامه نویسی به طور مختصر و خلاصه به طور عمومی و کلی مورد بررسی قرار می گیرد تا در برخورد های احتمالی با این محیطها دچارسردرگمی نشوید.
بطور کلی می توان زبانها برنامه نویس PLCرا به پنج دسته تقسیم کرد:
• زبان SFC یا Sequential Function Chart Language
• زبان FBD یا Function Block Diagram Language
• زبان LD یا Ladder Diagram Language
• زبان ST یا Structured Text Language
• زبان IL یا Instruction List Language
پنج زبان فوق زبان های استاندارد و شناخته شده PLC ها هستند و کمپانی های سازنده سخت افزار و نرم افزار PLCها با وجود اختلاف های جزیی که ممکن است در نام یا ظاهر نرم افزار هایشان با نمونه های اصلی و جود داشته باشد، همگی بر اساس همین روشهای استاندارد شده حرکت می کنند.
زبان SFC:
در این محیط نیز مانند دیگر محیط های برنامه نویسی،ابزار هایی وجود دارند که در ابتدا باید با آنها آشنا شد، مهمترین ابزارهای موجود Transition,Initialstep,Step است.
هر Step معرف مرحله ای از روتین کنترلی است که در آن اتفاقاتی، براساس تعاریف نویسنده برنامه، به وقوع خواهد پیوست، هر step بایک مربع نشان داده می شود وشماره ای که معرف مرحله ای خاص از برنامه است داخل آن نوشته می شود.
تعریف عملیات آن مرحله نیز در درون یک مستطیل نوشته می شود که به مربع اصلی متصل شده و هر دوی اینها معرف یک مرحله از برنامه هستند.
در هر زمان و هر سیکل اسکن برنامه،step مربوط به آن فعال خواهد شد، برای نشان دادن step های فعال و غیر فعال از یک دایره کوچک استفاده می شود که درون مربع اصلی
:نمایش step فعال و غیر فعال
Step قرار می گیرد و در زمان اجرای برنامه مشخص می کند که کدام step فعال و کدام غیر فعال است.
بدیهی است که دستورات مربوط به step فعال در همان لحظه در حال اجرا شدن است و step غیر فعال، کاری انجام نمی دهد.برای نشان دادن وضعیت ابتدایی و در شروع برنامه SFC می بایست از یک Initial step استفاده کنیم که نشان دهنده شروع و مرحله آغاز برنامه است ، نماد گرافیکی step Initial یک مربع دو خطی است.
بدیهی است که هر برنامه SFC باید فقط دارای یک Initial step باشد که با شروع اجرای،به شکل فعال در خواهد آمد. شکل3-4: Initial step در شروع برنامه
مورد بعدی که باید در مورد آن صحبت شود Transition است که بصورت یک خط افقی مسیر ارتباطی بین دو step را قطع می کند. شماره مربوط آن در گوشه پایین و سمت راست آن نوشته می شودو توضیحات لازم را در قسمت راست می نویسندمانند
لازم بذکر است که قسمت توضیحات یک بخش آزاد و مجزا است و به هیچ عنوان قسمتی از برنامه محسوب نمی شود و تنها جنبه توضیح برای درک بهتر را دارد.
توابع کنترل پیوسته در PLC ها
در یک PLC با ورودی / خروجی آنالوگ ، پس از دریافت ورودیها، عملیات ریاضی مناسب روی آنها انجام می شود و سپس خروجی های آنالوگ تعیین می شوند. قابلیت و سطح کنترل بستگی به سرعت و قابلیت PLC در انجام عملیات ریاضی دارد. دریک فرایند کنترلی ممکن است جملات تناسبی ،انتگرال و مشتق وجود داشته باشند. به عنوان مثال با انجام عملیات زیر، کنترل با جمله تناسبی انجام می شود :
1.مقدار ورودی سنسور را بخوان، مقدار اندازه گیری شده (MV)را با مقدار (SP) مقایسه کن و مقدار خطا (E)را به دست آور. E=SP-MV
2.خطا را در یک ضریب ثابت(بهره سیستم)KP ضرب کن.
3.نتیجه را به مبدل D/A ارسال کن و به مرحله 1 برگرد.
البته در یک کنترل پیوسته برای بهبود پارامترهایی نظیر سرعت پاسخ، نوسان و خطاهای ماندگار لازم است از جملات مشتق و انتگرال نیز استفاده شود. در PLCهایی که امکان کنترل PID را دارند، معمولاالگوریتم کنترل در حافظه PLCوجود دارد و کاربر تنها ظرایب ورودی / خروجی را معین می کند. این الگوریتمها ممکن است به صورت زیر برنامه هایی باشند که در برنامه اصلی فراخوانی شوند.البته پیاده سازی کنترل PID با نرم افزار زمان زیادی را می گیرد و سیکل اجرای برنامه را طولانی می کند. در مواقعی که طولانی شدن سیکل اجرای برنامه در روند کنترل اخلال ایجاد کند، کنترل PIDبه صورت سخت افزاری انجام می شود.
ماژولهای PID
با توجه به اینکه پیاده سازی نرم افزاری زمان زیادی می گیرد، سازنده های PLC ماژولهایی را می سازند تا کنترل PID را به صورت سخت افزاری انجام دهند. این ماژول ها ، ورودی/ خروجی آنالوگ دارند و یک پردازنده مستقل در آنها وجود دارد که عملیات ریاضی را انجام می دهد.این پردازنده موازی با پردازنده اصلی عمل می کند و انجام کلیه محاسبات PID را به عهده دارد، تنها لازم است پردازنده اصلی پارامترهای کنترلی را به این ماژول ارسال کند. ماژول PID پس از هرسیکل اجرای فرایند کنترل، اطلاعات وضعیت خود را در رجیستر هایی از فضای I/O قرار می دهد و پردازنده اصلی می تواند آنها را خوانده و از عملکرد آن ماژول مطلع شود.
علاوه بر عملیات متداول در امر کنترل، معمولا لازم است نوعی پیش پردازش روی اطلاعات ورودی انجام شود،(مانند حذف نوسانات عددی و ناخواسته در اطلاعات ورودی) برخی از PLCها توابع خاصی را برای انجام این کار دارند. به عنوان نمونه PLC سری GEM 80 از شرکت GEM تابعی دارد که یکنواخت سازی نمایی (مرتبه اول) روی ورودی انجام می دهد.ثابت زمانی این تابع که ANALAG(ANALOG LAG) نام دارد قابل برنامه ریزی است، البته استفاده از این تابع اختیاری است.
برنامه ریزی ماژولهای PID
برنامه ریزی یک ماژول PID بستگی به نوع PLC دارد و ممکن است به استفاده از دیاگرام نردبانی یا واحد های برنامه ریزی خاص انجام شود. در دیاگرام نردبانی حلقه PID مانند یک تابع خاص تلقی می شود که پارامترهای آن را کاربر تعیین می کند، همانند یک تایمر که زمان آنرا کاربر به آن وارد می نماید.
پانلهای برنامه ریزی خاص معمولا منویی دارند که پارامتر های لازم را از کاربر می پرسد. پارامترهایی را که می توان انتخاب کرد عبارتند از : کنترل یک،دو یا سه جمله ای (PID,PI,P)،آدرس نقاط I/O به عنوان ورودی و خروجی، بهره ضرایب ، زمان انتگرال، زمان مشتق و سرعت نمونه برداری وغیره.
ماژول های PID معمولا حافظه ای دارند که داده ها و اطلاعات وضعیت خود را در آن ذخیره می کنند.پردازنده اصلی به این داده ها دسترسی دارد و از آنها استفاده می کند.
کاربرد ماژولهای PID
الگوریتمهای کنترلی که در همه PLCها وجود دارد برای بیشتر کاربردها، کارایی و سرعت کافی را دارد، مثلا برای کنترل سرعت ، تنظیم فشارهیدرولیک، کنترل دما، مدیریت انرژی و غیره .
در بسیاری از فرایندهای کنترلی لازم است به تعداد زیادی ورودی /خروجی رسیدگی شود، معمولا در یک حلقه کنترلی با تغییر پارامترهای لازم و بررسی کل فرایند ، پارامترهای مطلوب جهت کنترل صحیح فرایند به دست می آید.
ارتباط در PLC ها
نیاز مبادله اطلاعات بین PLC ها و سایر تجهیزات در یک کارخانه خودکار ، سبب شده است که امکانات ارتباطی روی همه کنترل کننده ها نصب شود در PLC های کوچک سخت افزار و نرم افزارلازم در خود بدنه PLC نصب گردد و در PLC های بزرگ ، ماژول های ویژه ای جهت ارتباط وجود دارد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 10 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید