لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 17
فهرست و توضیحات:
مقدمه
بخش اول
چگونه شروع کنیم؟
نقش خانواده در تربیت کودک
شناخت کودک
از زمان تولد تا دو سالگیبخش دوم
مسائل تربیتی
کودک و مدرسه
آغاز ورود به مدرسه
مقدمه
قال الصادق (ع) :«کونو دعاتاً نامس به غیر السنتکم»
امام صادق (ع) می فرماید مردم را به غیر زبانتان بعضی با اعمالتان به کارهای خوب دعوت کنند. این موضوع درتربیت کودکان بسیار موثر است برای اینکه کودک در سنین کودکی زبان ما را نمی فهمد و باتوصیه و نصیحت و اندرزبه انچه ما می خواهیم توجه نمی کند اما نحوه رفتار و کردار و عملکرد ما در خانه و در محیط جامعه به نوعی برای او یک الگو است. بچه ها در سنین کودکی دقیقا کارهای والدین را تقلید می کند برای مثال وقتی والدین نماز می خوانند کودک هم سعی می کند مثل والدین رکوع و سجود را انجام دهد با نحوه غذا خوردن. حتی در جمع کردن سفره غذا و دیگر کارها سعی می کند دقیقا همانکاری که والدین انجام می دهند همانرا تکرار کند از این تربیت کودکان به نحوه رفتاروالدین بستگی دارد.
بخش اول
چگونه شروع کنیم؟
نقش خانواده در تربیت کودک
دوران کودکی مهم ترین بخش زندگی است که پایه گذار شخصیت بزرگ سالی می باشد. هر چه سن کودک پایین تر باشد نقش پذیری بیشتر است بنابراین سالهای اولیه زندگی مهمترین بخش تربیت می باشد. کودک این دوران زندگی خود را در خانواده به سر می برد و از این جهت خانواده بیشترین تاثیر را در تربیت کودک دارد. رابطه اولیه مادر و کودک رابطه والدین با یکدیگر و رفتارهای اعضا خانواده بنیانگزار اولیه شخصیت کودک هستند تربیت کودک گاهی از این هم عقب تر می رود به طوری که رفتارها و سخنان والدین پیش از تولد فرزند و در دوران جنینی را هم در بر دارد. بعدها کودک با محیط های بیرونی خانواده آشنا می شود و به مدرسه می رود باز هم نقش خانواده در تعلیم و تربیت کودک بسیار زیاد است در این زمان خانواده هایی که از اصول تعلیم و تربیت اطلاع کافی داشته باشند می توانند بگونه ای رفتارکنند تا محیط بیرونی بیشترین تاثیر در رشد فرزندشان داشته باشد این قسمت به این دلیل بیان شد تا خانواده ها مخصوصا مادران بدانند که مهمترین نفش را در سعادت و شکوفایی فرزندان دارند و تصور نکنند که مهد کودک ،کودکستان، مدرسه و... مهمتر است. هرچند که در این مراکز افرادی مطلع از قوانین تعلیم و تربیت وکارآزموده کارمی کنند ولی این افراد هیچ گاه نمیتوانند جای خانواده را بگیرند و سپردن کودک به این مراکز مسئولیت پدر و مادر را کم نمی کند همچنین خانواده هایی که توان این کار را ندارند که از خردسالی کودک خود را به مراکز مختلف تعلیم و تربیت بسپارند نباید تصور کنند که پرورش کودک آنهابا مشکل روبرو می شود این خانواده ها اگر نقش خود را به خوبی بازی کنند می توانند این کمبود ها را جبران نمایند.
نتیجه: تخصصی شدن علوم روانشناسی و تعلیم و تربیت به معنی بی نیاز شدن خانواده ها از این علوم نیست و خانواده تا حدودی باید از این مسائل مطلع باشند.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 14
فهرست و توضیحات:
مقدمه
بیان مسأله
اهمیت موضوع
با توجه به این که به حمد خداوند، امسال سال دوم تدریس در درس های دین و زندگی 1و2و3 دارم با این مسائل در مشکلات البته به نظر من برخورد نموده ام امیدوارم که مرا در این امور راهنمائی کنید البته قبلا بعضی از این مشکلات خودم را به سرگروه اداره منعکس نموده ام ولی پاسخی دریافت نکرده ام و راهنمائی از آنها دریافت نکردم امیدوارم در این مسائل مرا راهنمایی کنید که آیا نظری درست درباره نقد و بررسی کتب دین و زندگی داشته ام یا خیر که راهنمایی شما برای بیان درست نظرات به دانش آموزان بسیار مفید می باشد.
هدف:
با تشکر از این طرح شما همکاران گرامی و کلیه دست اندرکاران خود طرح این همایش سبب مطالعه و به فکر فرو رفتن من پیرامون بعضی از مسائل شدهاست که مشکلات را مطرح و روزنه امید برای دست یابی به جواب سوالات من بوده است که قبلا نیز مطرح شده ولی پاسخی دریافت نکردم.
پرسش و پاسخاستفاده از کتب آموزشی نهج البلاغه یا کتب استاد مطهری و... در سر کلاس درساستفاده از مثالهای قابل انطباق یا روز روش گروهی و استفاده از نظرات دانش آموزانرجوع دانش آموزان به بعضی از کتب و از جمله احکام و...در کتاب دین و زندگی 1
درس دهم ص 75 به نظر حقیر در این درس چون صحبت از عزم است به نظر من بهتر است عکس یکی از جلوه های عزم چاپ شود عزم رفتن به نماز جمعه و یا حج و...
در کتب دین و زندگی ص 45 بیان شده« و لله الاسماء الحسنی»
به علت این که شبیه این آیه در صفحه 23 و 31 نیز بیان شده در توضیح این آیه بنویسیم که خداوند بیش از 99 نام و صفت نیکی دارد شناخت این صفات و اسماء در واقع زیر بنای اخلاق انسانی است به خاطر این که انسان خلیفه و جانشین خدا در زمین است و باید خود را به صفات و اخلاق الهی بیاراید تا بتواند به مقام جانشینی خدا نائل آید و خدا گونه باشد همچنین برای داشتن جامعه ایده ال قرآنی و خلافت و اقتدار در زمین باید جامعه را به صفات الهی بیارایم(چون به قول نگارنده یکی از مشکلات امروزی آموزش و پرورش در درس قرآن حافظ و یا قاری نیست بلکه مشکل کنونی تربیت قرآنی است که دارد رو به فراموشی سپرده می شود) مثلا انسان در زندگی اجتماعی به صلح و سلاح احتیاج دارد
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 15
هرمنوتیک و قرآن
نکتهای را که پیش از ورود در این بحث باید اشاره کنم، این است که، بحث هرمنوتیک، یک بحث کاملاً تخصصی و در یک حوزهی بسیار خاص از مباحث فلسفی و تفسیر متون است که متأسفانه این بحث از ابتدای طرحش در کشور ما، در مجلات غیر تخصصی و در قالبهای غیر تخصصی مطرح شد و اطلاعات ناقص و احیاناً اشتباه دربارهی این بحث، آنهم در جایگاههای نامناسب عرضه شد و در نتیجه، این دانش در کشور ما، نه از پیشینهی استواری برخوردار است و نه در جایگاه خودش طرح شده است و در همان جایگاه رشد کرده است. به هر حال، این بحث به ساحت مباحث عمومی و فرهنگی عامه کشیده شده است و ما هم ناگزیریم به این بحث بپردازیم.
هرچند که من از عرضهی این بحث در جایگاههای غیر تخصصی به شدت ابا دارم؛ اما برای شناخت و فهم بحثهای هرمنوتیک، دستکم به اندازهای که بتوانیم تصوری نسبتاً درست از بحثهای هرمنوتیک به شکل کلی داشته باشیم، ناچاریم مروری بر تاریخچهی بحثهای هرمنوتیکی بکنیم، هرچند آنچه را که در ساحت فرهنگی ما مطرح شده است، بخشی از این بحثهاست. و این مباحث بیشتر به یک نحله و مکتب خاص در هرمنوتیک ناظر است، که در ادامهی سخن به آن خواهیم پرداخت.
همانطور که اشاره شد، شلایر ماخر، بنیانگذار هرمنوتیک مطرح شده است. البته باید توجه داشت که شلایر ماخر یک مطلع مسیحی و به اصطلاح، یک متکلم مسیحی است که آراء هرمنوتیکی او در زمان حیاتش، جالب توجه قرار نگرفت. بحثهای شلایر ماخر در باب هرمنوتیک، پس از مرگ او به دستِ شخصیت دیگری، که در تاریخ هرمنوتیک او نیز نقش بسزایی دارد؛ یعنی "دیلتای"، به جهانِ علم عرضه شد و شلایر ماخر در زمان خودش، مُبدِع هرمنوتیک مطرح نشد. در واقع آنچه شلایر ماخر برای گشودن باب این دانش، در هرمنوتیک خودش مطرح کرد، جستوجویی از قواعد عمومی تفسیر متن بود. در فضای فکری شلایر ماخر که دورانی است، اندیشهی کانت در آلمان به شدت رواج دارد و کانت به قواعد عمومی اندیشه در آثار خودش پرداخته است، شلایر ماخر تحتِ تأثیر این نوع نگرش کانتی، به دنبال قواعد عمومیتفسیر برآمد.
مقصود او تفسیر متن بود و به صورت خاص، توجه او به متون مقدس مسیحی بود. وقتی شلایر ماخر با این مشکل مواجه شد که مفسران متون مقدس مسیحی تفسیرهای گوناگونی از این متون عرضه میکنند، در واقع این بحث را مطرح کرد که آیا ما معیارها و قواعد و ضوابطی برای تفسیر متن، فارغ از متنی که آن را تفسیر میکنیم، داریم یا نه؟ و با این پرسش اساسی، بحث خودش را آغاز کرد.
بنابراین هرمنوتیک شلایر ماخر، اولاً، هرمنوتیک متن است. ثانیاً، هرمنوتیک شلایر ماخر، قواعد عمومیتفسیر متن است. البته حاصل بحثهای شلایر ماخر در این زمینه، چندان با هدفی که او در آغاز مطرح کرد، سازگاری نداشت؛ یعنی نتیجهی بحثهای شلایر ماخر، تنها تفکیک بعضی از اقسام تفسیر و بیان ویژگیهای این اقسام بود. شلایر ماخر در آثار خودش دو نوع تفسیر را مطرح میکند:
یک نوع، که از آن به تفسیر دستوری، یعنی دستور زبانی یا گراماتیکال یاد میکند و نوع دوم، تفسیری که از آن به تفسیر فنی یا تکنیکال یاد میکند.
مقصود شلایر ماخر از تفسیر دستوری، یعنی تفسیر متن بر اساس قواعدی که در دستور یک زبان؛ مانند صرف و نحو و معانی و بیان آمده است.
من برای اینکه این بحثها به بحث خودمان نزدیک بشود، سعی میکنم که مثالها را از مثالهای فرهنگ خودمان انتخاب کنم. البته در این جهت باید احتیاط و دقت بیشتری کرد؛ چون بعضی وقتها، این مثالها، کاملاً منطبق با این بحثها نیست. به این دلیل که، این بحثها در یک بستر دیگری مطرح شده است. و در یک فضای غیراسلامی و مسیحی مطرح شده است و زمینههایش دقیقاً با بحثهای ما در فرهنگ اسلامی، منطبق نیست. اما من سعی میکنم، مثالها را از مواضعی انتخاب بکنم که در بحثهای ما است و شبیهتر نیز است و اینها میتواند مثالهای مناسبتری برای بحثمان باشد؛ مثلا اگر تفسیر کشّافِ زمخشری را در نظر بگیرید، این تفسیر از نظر شلایر ماخر نمونهای از یک تفسیر دستوری است که، در آن، مفسّر بر اساس قواعد زبان عربی، صرف و نحو، معانی و بیان و بدیع، سعی میکند تا به تفسیر آیات قرآن کریم بپردازد.
نوع دیگری از تفسیر که شلایر ماخر مطرح میکند، تفسیر فنّی یا تفسیر تکنیکال است. به اعتقاد شلایر ماخر، تفسیر فنی بر ویژگیهای خاص بیانی نویسنده و گویندهی متن، استوار است و در واقع به سبک خاص نویسنده و نحوهای که در بیان و عرضهی مطالب داشته است، توجه میکند.
در واقع این دو گونه تفسیری که شلایر ماخر مطرح میکند، به تعبیر خودش، دو جهت متفاوت دارند: تفسیر دستوری، که مبتنی بر جنبههای مشترک زبان است؛ یعنی، قواعد عمومی مثل صرف و نحو، معانی و بیان، که در زبان عربی مشترکاند. هر کسی که بخواهد به زبان عربی سخنی بگوید و یا هر متنی که، به عربی نوشته شده باشد، اگر ما بخواهیم با این قواعد تفسیر کنیم، در واقع به جنبهی مشترک زبان توجه کرده ایم؛ اما وقتی ما به تفسیر فنی میپردازیم، در واقع جنبهی اختصاصی آن گوینده و متن را در نظر میگیریم: یعنی چیزهایی که او را از سایر گویندگان و متون متمایز میکند؛ مثلا، وقتی که ما قرآن کریم را تنها از دید ادبی تفسیر میکنیم، برخورد ما با قرآن، با این کتاب آسمانی، برخورد با یک متن عربی است و در واقع ما جنبهی مشترکی را که میان این کتاب و سایر کتابها و متون عربی وجود دارد، در نظر گرفتهایم؛ اما اگر ما بخواهیم قرآن را به تعبیر شلایر ماخر تفسیر فنی کنیم، باید به جنبههای خاص بیانی قرآن و به شیوههایی که قرآن برای عرضهی پیام و مفاهیم خودش دارد که اختصاص به قرآن نیز دارند و ادبیات خاص قرآن به شمار میروند، توجه کنیم؛ به ویژه، در آثار تفسیری ما، نمونهای که بیشتر به این جنبه توجه دارد؛ از جمله، تفسیر المیزان علامه طباطبایی ـ رضوان الله علیه ـ است، که بیشتر به جنبههای خاص بیانی قرآن توجه دارد و اگر به دنبال فهم معانی آیات است، میخواهد از سایر آیات برای فهم آنها کمک بگیرد.
شلایر ماخر معتقد است که، این دو گرایش تفسیری یا دو شیوهی تفسیری در جهت عکس هم هستند. همچنان که اشاره کردم، تفسیر دستوری بر جنبههای مشترک متن با سایر متون مشابه، تاکید دارد؛ در حالی که، تفسیر فنی بر جنبههای اختصاصی متن توجه و تأکید میکند؛ به همین دلیل، شلایر ماخر معتقد است، هر اندازه که ما به تفسیر دستوری نزدیک میشویم، از تفسیر فنی فاصله میگیریم و هر اندازه به تفسیر فنی نزدیک میشویم، از تفسیر دستوری فاصله میگیریم.
بحثهای شلایر ماخر، تقریباً در همین اندازه، متوقف میشود. یعنی او پس از معرفی این دو گونه تفسیر و بیان ویژگیهایشان، چیزی فراتر از این پیش نمیرود. البته شلایر ماخر مطالب بسیار زیادی را در توضیح این دو گونهی تفسیر و بیان ویژگیهای آنها گفته است؛ اما حاصل کار شلایر ماخر، همچنان که اشاره کردم، یک قواعد خاصی را به دست مفسر نمیدهد، که آن مفسر بتواند بر اساس آن قواعد، به تفسیر متن بپردازد. "دیلتای" کسی است که اندیشهی شلایر ماخر را در زمینه هرمنوتیک به جهان معرفی کرد و در واقع شلایر ماخر را در کتابی که دربارهی زندگی او نوشت، پدر هرمنوتیک معاصر مطرح کرد. دیلتای انگیزهی دیگری در جستوجوی هرمنوتیک دارد. هدف او دستیابی به قواعدی برای تفسیر متن نیست. مشکلی که دیلتای در روزگار خودش با آن مواجه است، مشکلی است که پزیتیویستها در آن دوران مطرح کردند و دیلتای در قبال آن جریان پزیتیویستی میخواهد از آن چیزی که پزیتیویستها به آن حمله کرده اند، دفاع کند. پزیتیویستها که تأکیدشان بر آزمونپذیری گزارهها است و هرگونه گزارهی غیر قابل آزمون را فاقد معنا معرفی میکنند، علوم انسانی، به اصطلاح امروز ما، که در زمان دیلتای این اصطلاح وجود نداشته است و دیلتای خودش اصطلاح دیگری را جعل کرده است، تحت عنوان "علوم معنوی" که مقصودش همین علوم انسانی است. پزیتیویستها حملهی گستردهای را بر علوم انسانی آغاز کرده اند و آنان اعلام کرده اند که، همهی گزارههای مربوط به علوم انسانی، فاقد معنا است؛ چراکه اینها آزمونپذیر نیستند. البته در آن زمان بسیاری از شاخههای علوم انسانی نیز شناختهشده نبود و تنها برخی از زمینههای علوم انسانی مطرح بود. یکی از آن زمینهها که در آن زمان جالب توجه پزیتیویستها بود و دیلتای هم بسیار به این زمینه توجه داشت، تاریخ بود. از دید پزیتیویستها، تاریخ گزارههای معنادار نداشت؛
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 2
فهرست و توضیحات:
مقدمه
بیان مسأله
نهج البلاغه ظهور حضرت مهدی (عج) را بیشتر از دریچه عدل و امید به نظاره می نشیند هفتمین جلسه کارگاههای تخصصی اندیشه شناسی امام علی (ع)با موضوع امام عصر (عج) در نهج البلاغه با هدف آشنایی دانشجویان با دیدگاه و بینش انسان شناسناه امام علی (ع) در دانشگاه تربیت معلم کرج برگزار شد .
به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری مهر از کرج ، پریسا پرند دبیر کانون نهج البلاغه معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد تربیت معلم در این کارگاه به بررسی دیدگاههای حضرت امام علی (ع) درباره امام عصر (عج) پرداخت و گفت : بشریت سالهاست که در انتظار بس بزرگی،بی قرار است ، توده های عظیم انسانی هر کدام به فراخوان حال و مجال دین و فرهنگ خویش در انتظار آمدن اصلاح گر توانمند و بزرگ جهانی به سر می برند. در این میان انبیاء و امامان معصوم بیش از دیگران از انتظار و شرایط آن ظهور و علائم آن دوران ظهور و ره آورد آن سخن گفته اند.
پریسا پرند افزود: امیر مومنان علی (ع) در نهج البلاغه به صورتهای مختلفی از عزیز دلها وآن یار سفر کرده یاد نموده ، گاه از یاد شیرین و سیمای دیدنی مهدی سخن گفته و گاه از آئینه روشن بشری در زمان ظهور امام زمان و آخر الزمان و علائم آن سخن به میان آورده است و در برخی جملات از ویژگی های حکومت جهانی آن حضرت و ره آورد آن فرموده و عنوان نموده که چگونه عدالت در آن دوران فراگیر و جهانی خواهد شد و اسلام و قرآن و سنت زنده خواهد گشت و فاسدان و ستمگران به مجازات خویش خواهند رسید .
وی ادامه داد : یاد شیرین مهدی و عشق مولا به فرزندان معصومش مخصوصاً امام زمان (ع)امان نمی دهد که از آنها و اوصاف و کمالاتشان در جای خالی نهج البلاغه یادی نکند و مردم زمان خود و آیندگان را به این صورت آگاه نکند .
حضرت علی (ع) در این خصوص فرمود : "آه آه شوقاً ال رویتهم " آه آه چقدر مشتاق دیدارشان هستیم "مخصوصاً دوران ظهور آن حضرت و استقرار حکومت عادله او که جمال و کمال و دولت و صولت گرد هم آمده ، سخت مورد اشتیاق امیر مومنان بوده است .لذا مولا فرمود : "یا شوقاً الی رویتهم فی حال ظهور دولتهم " چقدر مشتاق دیدار آنها هستم در آن زمان که در ظهور دولتشان به سر می برند .
وی اظهار داشت :از نکاتی که بسیار قابل دقت است این است که امیر مومنان (ع) ظهور و قیام آن حضرت را نزدیک می داند این بشارت روح تازه ای در کالبد خسته دلان دوران غیبت می دمد و باعث می شود رنج دوری از حضرت و فتنه ها و فسادهای آخر الزمان را با شهد شیرین یاد ظهور و نزدیک بودن آن تحمل نمایند و فرمودند :"و چه نزدیک است امروز ما به فردایی که سپیده آن آشکار شده ، ای مردم اینک ما در آستانه تحقق و عده های داده شده (برای دوران ظهور) و نزدیکی طلوع آن چیزهایی که بر شما پوشیده و ابهام آمیز است ، قرار داریم.
پریسا پرند گفت :از امتیازات بزرگ تشیع در انتظار مصلح جهانیانی این است که آینده روشن و امید بخش راچشم به راه است که توسط عدل گستر جهان ایجاد خواهد شد. بشارت به چنین آینده ای را تک تک امامان معصوم داده اند و در راس آنها امیر مومنان بیان علی (ع)می فرماید :"بیدار باشید آن کس از ما ، یعنی مهدی موعود(ع) که فتنه های آینده را دریابد با چراغ روشنگری در آن گام می نهد و بر همان سیره و روش پاکان و پیامبران و امامان (ع) رفتار می کند تا گره ها را بگشاید و بردگان (ملتهای اسیر)را آزاد سازد ... (و بعد از غیبت طولانی او ) سپس گروهی برای در هم کوبیدن فتنه ها آماده می گردند و چونان شمشیرها صیقل می خورند ،دیده هاشان با قرآن روشنایی گیرد و در گوشهاشان تفسیر قرآن طنین افکند و در صبحگاهان و شامگاهان جامهای حکمت سر می کشد" .
وی در ادامه به ره آورد حکومت امام زمان (ع) اشاره کرد و افزود :آنچه تمام بشریت به آن چشم دوخته و در آرزوی تحقق آن به سر می برند ره آورد دوران ظهور و حکومت مصلح جهانی است و امتیاز مهم تشییع از دیگران این است که ره آورد را به صورت مشخص و دقیق بیان نموده تا بشریت برای تحقق و فرا رسیدن چنین دورانی بیشتر تلاش کند . این دستاوردها به صورت گسترده و دقیق در کلمات ائمه (ع) بیان شده است و حضرت امام علی (ع) نیز در نهج البلاغه اصول گرایی ، زنده کردن اسلام (قرآن و سنت) ، استقلال ، عدالت فراگیر، مجازات فاسدان، آزادگی و آزادی ،وحدت واقعی، وفور نعمت و برآورده شدن آرزوها را از عمده ترین ره آوردهای حکومت امام زمان (عج) می داند .
دبیر کانون نهج البلاغه دانشگاه تربیت معلم در مورد اصول گرایی و زنده کردن اسلام در نظام دوران ظهور گفت :از مهمترین ره آوردهای نظام دوران ظهور این است که به پایه و رشته ها و ساختن انسان بیشتر توجه می شود و آثار بعدی نیز بر همین پایه ها استواراست .
او (حضرت مهدی) خواسته ها را تابع هدایت می کند، هنگامی که مردم هدایت را تابع هوی های خویش قرار می دهند و در حالی که به نام تفسیر نظریه های گوناگون خود را بر قرآن تحمیل می کنند ، او نظریه ها و اندیشه ا را تابع قرآن می سازد. از مهمترین دستاوردها و آثار دیگر حکومت امام زمان زنده شدن اسلام قرآن و سنت است ، چنانکه علی (ع) فرمودند:" مهدی کتاب و سنت پیامبر (ص) را که تا آن روز متروک مانده زنده می کند و در قسمتی از خطبه 138 که قبلاً نقل شد این جمله آمده "ویعطف الرای علی القرآن " او نظریه ها و اندیشه ها را تابع قرآن می سازد
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 31
فهرست و توضیحات:
سیاست از دیدگاه على (ع) و روش حکومتى آن حضرت
روى الدّیلمى عن عمّار و أبى ایّوب عن النّبیّ صلّى اللَّه علیه و آله أنّه قال: «یا عمّار إن رایت علیّا قد سلک وادیا و سلک الناس و ادیا غیره، فاسلک مع على ودع النّاس. إنّه لن یدلّک على ردىّ و لن یخرجک من الهدى» دیلمى از عمار بن یاسر و ابى ایوب انصارى روایت کرده است که رسول خداى صلى اله علیه و آله چنین فرمود: «اى عمار اگر دیدى که على از راهى رفت و همه مردم از راه دیگر تو با على برو و سایر مردم را رها کن. یقین بدان على هرگز ترا به راه هلاکت نمىبرد و از شاهراه رستگارى خارج نمىسازد. کنز العمال، ج 12، حدیث 1212، چاپ حیدر آباد. این مقاله شامل مطالب ذیل است: سیاست در عرف استعمار تفرقه و نفاق نخستین جمهورى اسلامى خلیفة اللَّه وظایف مقام خلافتحکومت عدل و مساوات روش رهبرى اداره جهان اسلام تقسیمات کشور امور مالى پلیس امور دفترى دستگاه دادگسترى ارتش خطبههاى سیاسى تغییر مرکز خلافت آموزش کارمندان دولت فرمان مالک اشتر اصالت این فرمان ختم مقالمقدمهشرح آراء سیاسى و برنامههاى ادارى و روش کشوردارى امیر المؤمنین على بن ابى طالب علیه السلام، هدفها و مقاصد او از قبول زمامدارى و روابط سیاسى و بازرگانى و فرهنگى دولت او با سایر دولتها و ملل عالم و نیز بحث و اظهار نظر در علل عصیان ناکثین و مارقین و قاسطین که منجر به جنگهاى داخلى و مهاجرت امام على (ع) از مدینه به عراق و شهادت وى در کوفه و انتقال قدرت به معاویه... گردید در یک کتاب یا یک مقاله نمىگنجد و به قول مولوى: گر بریزى بحر را در کوزهاىچند گنجد قسمت یک روزهاىمع ذلک اشارت بنیاد محترم نهج البلاغه را مغتنم شمرده مقاله حاضر را تقدیم مىدارد باین امید که فتح بابى شود و رمز آشنایان کلمات امیر مؤمنان نارسایى سخن این ضعیف را جبران فرمایند و در شرح روش کشوردارى و ویژگیهاى سیاست روحانى آن حضرت که محور تقوى و عدالت در جهان و اساس و محرک تداوم سازندگى و انقلاب در اسلامست کتب و مقالاتى بزبان فارسى مرقوم دارند.