مقدمه:
معنی لغوی دلیل به معنای راهنما، مرشد و نیز به معنی صحبت و برهان آمده است و آنچه برای ثابت کردن امری بیاورند ادله و ادلاء جمع آن است و از نظر حقوقی دلیل هرگونه وسیله ای است که در دعاوی برای اثبات ادعای خود ازآن استفاده می گردد. و در تعریف قانون مدنی از دلیل آمده است «دلیل عبارت است از امری که اصحاب دعوی برای اثبات دعوی یا دفاع از دعوی به آن استناد نمایند.
دعوی نیز از «ارعیت» به معنای طلب است جمع آن دعاوی است و به معنای دعا نیز آمده است.
اثبات نیز به معنای ثابت کردن ، یا برجا کردن و به ثبوت رسیدن آمده است و اصطلاحا به معنای قانع ساختن مخاطب به وجود مطلوب و بر مبنای عواملی است که پایه های اعتقاد او را ایران زمینه تشکیل میدهد.
برای آنکه بتوان به تفاوت ادله اثبات دعوا در امور حقوقی و کیفری رسید باید ابتدا با دو دعوای حقوقی و کیفری آشنا شد تا دعاوی کیفری به دعاویی اطلاق می گردند که موضوع آن ها جرم وزیر یا گذاشتن ارزش ها و هنجارهای اجتماعی است که جامعه برای آن ها مجازات در نظر گرفته است در حالی که دعوای مدنی تنها به حل اختلافات خصوصی بین مردم می پردازد و به عبارت دیگر هدف از طرح دعوای کیفری حفظ و حمایت و مصونیت جامعه در برابر بزهکاران و رعایت حقوق و آزادی متهمان و متضردین از حرم است در حالی که هدف دعوای مدنی حل و فصل دعاوی و اختلافات مدنی است.
در دعوای کیفری برای مقابله با تبهکاران از قدرت عمومی جامعه در جمع آوری دلایل اتهام استفاده شود در حالی که در دعوای مدنی خود اصحاب دعوی هستند که باید به تحصیل دلیل بپردازند و دعوای خود را به اثبات برسانند.
دعوای کیفری با جان و مال و حیثیت افراد و امنیت جامعه ارتباط مستقیم دارد و باید با سرعت و دقت مراحل رسیدگی را دنبال کند و در تکمیل تحقیقات می تواند از مامورین انتظامی استفاده کند در حالی که در دعاوی مدنی منافع خصوصی و انجام تعمدات و اختلافات مالی مطرح است و در مرحله رسیدگی ضابطین دادگستری دخالتی ندارند.
در دعاوی کیفری قاضی دادگاه ، انسان متهم به ارتکاب جرم را محاکمه می کند و برای اجرای عدالت و استقرار نظم، ناچار است مجازات قانونی مناسب به درجه مسئولیت و شخصیت و خصوصیات او در نظر گیرد. در حالی که در دادگاه حقوقی شخصیت و سوابق اصحاب دعوی مطرح نیست فقط به مدارک و دلایل ابرازی از طرف خواهان و خوانده توجه می شود.
آثار و نتایجی که از دعوای جزایی حاصل می شو مانند محکومیت اعدام، حبس، قصاص یا برائت از اتمام به مراتب بیش از آثاری است که در دعاوی مدنی و از طریق آئین دادرسی مدنی به دست می آید.
ویژگی های اقامه ی دلیل در حقوق کیفری:
هر چند که با افزوده شدن اختیار دادرس مدنی و مباح شدن تحقیق برای دستیابی به واقع، آیین دادرسی های مدنی و کیفری به هم نزدیک شده است و دیگر نمی توان ادعا کرد که نظام اثباتی مدنی به طور کامل قانونی و اتهامی است ، هنوز هم، اثبات اتهام در حقوق کیفری ویژگی هایی دارد که آن را از دعاوی مدنی ممتاز می کند که مبانی این جدایی را می توان چنین خلاصه کرد.
1- در دادرسی کیفری، قسم از اصل برائت سود می برد که امروزه از اصول مسلم حقوق بشر و تکرار شده در تمام قوانین کیفری است و نتیجه ی مهمی از آن می گیرند که هرگونه تردید باید به سود قسم تعبیر شود.
2- دادرسی کیفری جنبه ی تفتیشی دارد: قاضی می تواند و باید دلیل را جستجو و بررسی کند تا زوایای تارکی واقعیت را روشن سازد و به حقیقت برسد و در این راه نه جانب اتهام را بگیرد و نه قسم را. بایستی چشم به عدالت داشته باشد و ارزش دلایل را به محک ندای وجدان معین کند. برپایه این مبانی، قواعد مربوط به تحمل دلیل واثبات مدنی قابل اعمال نیست بیگمان متهم می کوشد که برای دفاع از خود دلیل بیاورد ولی ضرورتی ندارد قاضی را به تعیین برساند کافی است بذر دودلی و تردید بکارد تا میوه آزادی بچیند. اقرار نیز مانع جدای انکار او نمی شود، چرا که وجدان قاضی داور نهایی است و اقرار متهم او را از پرداختن به سایر دلایل باز نمی دارد.
تمایزات ادله در دعاوی حقوقی و کیفری:
1- از جهت شخص استفاده کننده: (قاعده منع تحصیل دلیل)
ادله اثبات دعوی از جهت شخص استفاده کننده با هم این تفاوت را دارد که جمع آوری و تعید ادله در حقوق خصوصی و دعاوی حقوقی به عمده ای اصحاب دعوی می باشد. آن ها موظفند برای اثبات آنچه ادعا دارند، دلایل کافی و معتبر فراهم آورده ، ادعای خود را به اثبات برسانند. قاضی در این میان نقش یک ناظر بی طرف را دارد که با ارزیابی ادله ارائه شده از جانب طرفین دعوی، به قضاوت نهایی می پردازد که حق با کدام طرف است.
قاضی در دعاوی حقوقی، حتی از راهنمایی کمی از اصحاب دعوی منع شده است لایحه آیین دادرسی مدنی در این باره اظهار میدارد:
«دادرس نمی تواند به هیچ یک از طرفین در میان ادعا یا نحوه استدلال و اقامه دلیل کمک کند.»
قانون آئین دادرسی مدنی، حتی تامین دلیل مواردی را که تحقیق محلی و ثبت سایر دلایل ، از قبیل اخذ نظر مطلعین استعلام کارشناسان یا استفاده از قرامین و امارات موجود در محل وسه فورا لازم است و در صورت تاخیر ممکن است متعذر یا متعسر شوند، منوط به درخواست اصحاب دعوی کرده است و اگر درخواست نشود، قاضی اصلا حق نداردت به چنین عملی اقدام کند.
بر طبق نظریه مرسوم، در امور مدنی دادرسی مامور کشف واقع نیست در پی اجرای عدالت است ولی با چراغی که طرفین دعوی بر سر راهش نهاده اند تحصیل دلیل برای او ممنوع است و در هر حال پایبند خواسته ها و دلایل اصحاب دعوا است. ماده 358 ق. آ. د. م در این ماده مقرر می کرد. «هیچ دادگاهی نباید برای اصحاب دعوا تحصیل دلیل کند بلکه فقط به دلایلی که اصحاب دعوی تقدیم یا اظهار کرده اند رسیدگی می کند. تحقیقاتی که دادگاه برای کشف امری در خلال دادرسی لازم بداند از قبیل معاینه ی محل و تحقیق از گواهان و مسجلین اسناد و ملاحظه پرونده مربوط به دادرسی و امثال این ها تحصیل دلیل نیست» بدین ترتیب، آزادی دادرس در تحقیق محدود به دلایلی بود که دو طرف دعوی در اختیار او نهاده اند.
آنچه مسلم است این که نباید سهمی را که او در اداره و بررسی و ارزیابی دلایل دارد از یاد برد. دادرس باید تشخیص دهد که آیا دلیل به موقع داده شده یا نه؟ به شهادت گواهان وجدان او را باید قانع کند، رجوع به کارشناس و معاینه ی محل بسته به نظر اوست و می تواند آنچه را که درباره دعوی لازم بداند از گواه و کارشناس بپرسد.
دادرسی می تواند در ارزیابی وقایعی که از راه دلایل ابراز شده در جریان دادرسی احراز شده است از تجربیات و دانش خود استفاده کند. این گونه معلوم های شخصی را به اطلاعات عمومی، نامیده اند تا از «وقایع مورد نزاع در دادرسی» ممتاز شود.
تعدیل نظریه:
پیروی از این نظام بسته و محدود وابسته به هدفی است که قانونگذار از دادرسی دارد اگر هدف از دادرسی فصل خصومت و رسیدن به پایان دعوا باشد بی گمان دادرس را باید بی طرف و محدود کرد همانند جنگی که هدف آن تحمیل صلح است خواه محتوای این صلح غلبه حق بر باطل باشد یا غلبه باطل بر حق. ولی اگر هدف کشف واقع و اجرای عدالت بادش باید به قاضی اختیار بیشتری داد تا دراین راه تلاش کند. فقها گریز از خطر استبداد قضایی و تضمین بی طرفی دارس است که تعیین چارچوبی را برای اختیار نامحدود او ضروری می سازد.
این نظام محدود تحقیق با تصویب قانون اصلاحی سال 56 تعدیل دش و دادرس اختیار گسترده تری در تحقیق و جستجوی عدالت پیدا کرد. ماده 8 قانون اصلاح پاره ای از قوانین دادگستری مصوب تیر ماه 56، به دادگاه اجازه داد که ، هرگونه تحقیق یا اقدامی را برای کشف واقع به عمل آورد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 22 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
مقدمه
"کتاب نقد" بفضل خدا مورد اقبال و توجه فرهیختگان دانشگاه، حوزه ومطبوعات قرارگرفته و اغلب شمارههاى آن به چاپ دوم و حتى سوم رسیدهاست.شمارگان فصلنامه، اجبارا تا ده هزار و سپس 15 هزار نسخه رسیده و اینک جاىشایسته خویش را در محافل علمى، پژوهشى و انتقادى یافتهاست. ممکن استکلیه خوانندگان "کتاب نقد" با همه مفاد آن لزوما موافق نباشند اما آنچه مهم است،توجه و انتظارات اهلنظر نسبتبه نشریه مىباشد که رو به تزاید است. ما از خداىمتعال مىخواهیم که شایسته اعتماد و توجه افکار عمومى و محافل فرهنگى بودهباشیم و کفران نعمت نکنیم. همچنین لازم است از جشنواره مطبوعات سال جارى77 که سه مقاله از کتاب نقد را تا مرحله نهایى مسابقات جشنواره بالا برد و به یکىاز آن سه، یعنى سرمقاله کتاب نقد (2 و 3)، جایزه برترین سرمقاله با داورى هیئتداوران جشنواره را هدیه نمود، تشکر کنیم. و مفید مىدانیم که گزیدهاى ازسرمقاله مزبور را جهت اطلاع خوانندگان محترم، به چاپ برسانیم:
"دین و دنیا"؟!
واقعیت، آن است که معلومات دهههاى اخیر، در برخى محافل، دوباره مجهول شدهاند و کسانى براى صرفهجویىدر ادراک حقایق، از خود آن حقایق، صرفنظر کردهاند. تاکنون تقریبا اجماع بوده (و حتى مستشرقین، علیرغم اغراضخود، بدین اجماع، معترف بودند) که اسلام، دین دنیاساز و محیط بر مسائل انسان و مشرف بر همه حوایج او و ناظر بهکلیه کمالات و استعدادهاى اوست.
اما دستگاه فرهنگساز "ترجمه"هاى جهتدار و رسانههایى که متخصص دستکارى در دانایىهاى مردماند، ثنویتکلیسایى و تفکیک ابعاد گوناگون انسان از یکدیگر را (که باید آن را مثلهسازى "شخصیت انسانى" نامید)، به فرهنگاسلامى نیز نسبت دادهاند تا در واقع، نرمافزار کلام آسیبخورده مسیحى را در سختافزار تعابیر مذهبى مصطلح درجامعه اسلامى، به جریان انداخته و تکثیر کنند. تفکیک دین از دنیا (که مورد اتفاق کلیسا و نیز رویکرد سکولار، هر دو،قرار گرفته) و تقسیم کار میان مسیح و قیصر، ریشه در کلام کلیسایى قدما (در همان قرون میانه) داشت، گرچه شاخ وبرگ خود را بعدها داد. اما امروز، سوءتفاهم بزرگى در جریان تکوین است. سرانگشتانى آگاه به لطف بازوانى غافل، به اینسوءتفاهم دامن مىزنند. تحت نام "کلام جدید"، عقاید و حقایق مهمى، ممکن است در جهان اسلام، دستکارى شود.
سکولاریزم، گرچه مشکل اصلىاش با دین، در برابر "خداى شارع"، ظهور مىکند و علىالظاهر با خداى خالق،مسئله ندارد، اما فىالواقع، مخالفت تعصبآلود سکولاریزم با "شارع و شریعت" (بویژه در تفکیک دین از حکومت)، ریشهدر یک " الهیات" منحرف دارد. هر گونه "وضعگیرى اصولى" (سلبى یا ایجابى) نسبتبه فقه، دقیقا ملهم از نوعى ربوبیاتو مبادى کلامى خاصى است.
تقابل "دین و دنیا" و تقسیم امور به "مقدس - عرفى" یا "دینى - دنیوى"، و تقسیم حوایج انسان به "حوزههاى دولتى وعمومى" (پابلیک) و "خصوصى و دینى"، استناد دانش حقیقى به گزارههاى تجربى و تفکیک آن از حوزه ارزشها و عدمتنقیح مفهوم"جوهر تخیلى اعتبار ساز"و...،جزء حلقههاى وصل(بلکه فصل)"الهیات" با "احکام عملى" در غرب بوده است.
تفسیر سوء یا ناقص که از "خدا" (و صفات ربوبى) صورت گرفت و غلبه یافت، به نفى احکام خدا و حقوقالهى بشر ونفى تعریف دینى "حیات" و "مسئولیت" و "انسانیت" و ... انجامید و بنابراین است که معتقدیم اگر تنقیح استوار و دقیقىدر " الهیات" صورت نگیرد، راه سکولاریزم، مسدود نخواهد بود.
در این شماره(کتاب نقد 2 و 3) به ابعاد کلامى سکولاریزم و نتایج فقهى آن، هر دو، پرداخته شده ولى حق، هماناست که عرض کردم و رخنه خطر از همان منفذ کلام آسیبخورده مسیحى به ذهنیت متکلم مسلمان قابل تصور است.
در اینجا مناسب مىبینم که وجه نگرانى خود (به عنوان طلبهاى که اشتغال اصلى او کلاموفقه است)، ونگرانىبسیارى از دوستانوهمفکران را دراینخصوص توضیحدهم:
این توضیح را از نقطهاى شروع مىکنم که اثبات و تبیین آن، شانى و فرصتى دیگر مىطلبد اما از مفروضاتمسلمانى ماست: کلام چندپاره مسیحى، "الهیات بشرى" است نه "الهیات الهى."
مراد از "الهیات الهى"، الهیات وحیانى و تحریف نشده است: "خداوند"، آنچنانچه خود را تعریف و توصیف کرده است.
و "الهیات بشرى"، تصویرى بشرى (مخلوطى از خرافه و آموزههاى مکاتب فلسفى و مکاشفات غیرمنسجم وبىاعتبار یا کماعتبار شخصى و انواع ملاحظات اجتماعى نهاد کلیسا و شبه ماثوراتى از یهود و بودا و یونان و ...) درباره"خداوند" است. اینک دومین نوبتى است که ما مسلمانان، با کلام مسیحى، از نزدیک مواجه مىشویم. نخستین بار، دردهههاى نخست صدر اسلام بود که قرآن کریم، مستقیما و به صراحت، کلام مسیحى و یهودى و صابئى و الهیاتمشرکانه بتپرستان و توتمپرستان و تمثالپرستان را تخطئه فرمود. موضعگیرى کلامى پیامبراکرم(ص)، دقیقا نوعىاعتراض به تصویرسازى سایر ادیان و فرق از "خداوند" و نحوه رابطه "ملک - ملکوت" و "ماده - معنى" و "دنیا - آخرت" بود،بعلاوه ادعاى خاتمیت و جامعیت.
پس از پیامبراکرم(ص) و در دورانى که عترت معصوم(ع)، (مفسران الهیات اصیل اسلامى)، در زنجیر و تبعید وسکوت تحمیلى به سر مىبردند، ترجمه الهیات مسیحى و یونانى (و یهودى و مجوسى و ...)، اصول عقاید اموى و عباسى(نه اسلامى) را در حوزه تاثیر خود قرارداد. دورى از معصومین و صاحبان قرآن، در مواردى، باعث ایجاد التقاط و خرافهمیان برخى متکلمین مسلمان شد و مدرسههایى کلامى تحتتاثیر رویکردهاى الهیاتى غیراسلامى بوجود آمد.چیزهایى " مسئله" شد که مسئله مسلمانان نبود. مسئله دیگران بود که به حوزههاى کلامى مسلمین، تزریق مىشد وچون گوشها بدهکار معلمان حقیقى الهیات قرآنى (اهلبیت پیامبرص) و همنشینان "ثقلاکبر") نبود، بتدریج صورتمسئلهها و نیز پاسخهایى غیراسلامى به آنها (در باب جبر و اختیار، شرور و ...) با ظاهرى اسلامى، وارد ذهن و زبانمحافل مسلمان مىگشت و منشا اختلافات و انحرافات مىشد.
اینک بار دیگر، آموزههاى کلام متاخر مسیحى، که به کلى، در زیر ضربات فلاسفه اگزیستانس و پوزیتویست و...تغییر ماهیت داده است، با هیئت و ماهیت جدیدى، به سرعت ترجمه مىشود و مسئلههایى را که در سدههاى اخیر، درغرب، " مسئله" شدهاند، به همراه "پاسخهاى تلفیقى" (تلفیقى از مسیحیتبا مکاتب بشرى) وارد "گفتمان کلامى"محافل اسلامى و شیعى شدهاند.
این نخستین تجربه جدى و جدید ما در تماس با "کلام جدید مسیحى" (پس از تاثیرات عمیق "کانت" و "هیوم" و"هگل" و .. .. "ماخر" و "بولتمان" و ....) است. تصویر وسیعى در برابر ماست که هنوز در ذهن ما با ابعاد کاملا مشخصى، شکلنگرفته ولى داریم از آن مىآشامیم و بىمهابا و بدون تصور درستى از مدخل و مخرج بحث، به گرداب زدهایم. حال آنکه"کلام مسیحى"، امروزه، حتى از آنچه در صدر اسلام بود نیز، زخمهاى بیشترى برداشته و خرافاتى بر خرافات پیشینافزوده شده است. روحى ضعیف در قالب کالبدى حجیم، در برابر ماست. شاکلهاى منظم که مضمون دینى ناچیزى راحمل مىکند. اما وقتى هاضمه قوى و ذهنیت منسجمى در این سوى، در کار نباشد، حتى "ترجمه" هم به جاى گسترشافق ذهن، به تاریکى و ابهام بیشترى انجامیده و زمینههاى التقاط را فراهم مىآورد. طلاب نوخاسته که مایهامیدوارىاند، اگر عجول باشند و پیش از تنقیح عقاید کلامى خود (براساس نصوص قرآنى و روایى)، بر کرسى "تحلیل" و"آموزگارى" تکیه زنند، مایه نگرانى خواهند شد. بویژه که شهرت زودرس، مرد "علم" را عقیم مىکند. ما نباید کاریکاتورىاز "کلام جدید و منفعل مسیحى" را (که به همان اندازه کلام کلیسایى و قدمایى، بلکه بیش از آن، غیردینى است)، درمباحثات کلامى اسلام، بازسازى کنیم. بسیارى چیزها در این دو سازمان کلامى (اسلامى و مسیحى) از همان ابتدا، بایکدیگر متفاوت بلکه متناقض بوده است و نام مشترک "دینى"، نباید کسى را اغفال کند.
در کلام مسیحى، از همان ابتداء و در قرون وسطى، مفاهیم متافیزیکال، به شدت در معرض تفسیرهاىماتریالیستى قرار داشت و نمونه "انسان دینى" که ابداعات آقایان (و تبانى کلیسا با مکاتب الحادى و خرافى) بوجود آورد،اکنون پیش چشم ماست. اینک چه داعى بر تکرار آن در جهان اسلام داریم؟! نباید با سردى و تحقیر به ماثورات الهیاتىو تراث کلامى جهان اسلام نگریست. اردوى مقابل، اردوى مقابل است. مذاکره، منطقى است اما تقابل را نباید از یاد برد.این همه حساسیتهاى غلاظ و شداد که قرآن کریم راجع به کفار و مشرکین نشان مىدهد، آن همه مرزبندىهاى روشننظرى و عملى میان مؤمن و کافر، این همه حساسیت در باب مسئله بدعت و سکوت در برابر بدعتگزاران و تحریف "کلام"از مواضع الهى خود و انتساب آموزههاى بشرى به خداوند یکتبون الکتاب بایدیهمثم یقولون هذا من عندالله (2) و... همه و همه براى آن است که متکلم اسلامى، خود را مرزبان عقاید ناب اسلامى بداندو مسامحه و مصانعه نکند. باید دقیق و جدى بود.
مخالفتبدوى کلام مسیحى با عقل، در حالى که از "نقل" و منصوصات مورد وثوق و کافى نیز محروم بود، اینک بهیک سمسارى (نه اصول عقاید منقح دینى) انجامیده است زیرا هر مدرسه و نظریهاى که در جامعهشناسى دین،روانشناسى، معرفتشناسى و... از کمونیزم تا لیبرالیزم، پدید آمده، اثرى بر آن گذارده است و هر نحله، سهمى در آنیافته است.
کلام جدید مسیحى، در بعد تبیینى (Discriptive) و در بیان مفاهیمى که موضوع یا محمول قضایاى کلامى ومبادى تصورى آنها قرار مىگیرند، تحت تاثیر مکاتب بشرى است. همچنین در بعد اثباتى (Positive) که از تصدیقات وعقاید دینى مىگوید و نیز در بعد سلبى (Apologetic) ، نه معلوم است که مفاد "کان تامة" در اصول عقاید خود را از کجامىآورد و نه روشن است که تفاوت "شبهه" و "مسئله" را در چه چیز، توضیح میدهد و از کدام بنیادهاى دین و از کداممدافعه کلامى، سخن مىگوید؟!
از روزگارى که اصطلاح "تئولوژى" در جهان مسیحى، در آثار اریگن (3) در باب "معرفتخداى مسیحى" بکار رفت ودر زبان آباء کلیسا، جاى اصطلاح افلاطونى "تئولوژى" را گرفت، گرچه علىالظاهر از میتولوژى و الهیات اساطیرى فاصلهگرفت، اما باید بررسى کرد که فىالواقع، متکلمان مسیحى، چه مقدار توانستهاند از دکترین باصطلاح مؤسسان الهیاتیونانى (شاعرانى کهن چون هومر و هسیود که در باب خدایان سرودهاند)، فاصله گرفتند؟! و چه مقدار در چاه و چالهالتقاط و خرافهپردازى در غلتیدند؟!
این را مىپرسم زیرا همه مىدانیم که ترجمه آثار کلاسیک لاتین به یونان، و انتقال آموزههاى اساطیرى یهودى، ازهمان آغاز، ناخالصىهاى بسیار در عقاید مسیحى به وجود آورد. نوع منازعات کلامى درون دینى در جهان مسیحیت،دقیقا دعواى "عقلگرایى" و "نصگرایى"، نبود زیرا نه نصوص اصیل و واضح بقدر کافى در دست آباء کلیسا بود و نهعقلانیت منقح و فوق ایدئولوژیک و مهذب از مفروضات شرکآلود یونانى و ... وجود داشت که به نقد ماثورات مسیحىبپردازد. و تقابل ( Rationalism) و (Revelationism) ، یک نامگذارى صورى و یک تفسیر غیرمستند از ماجرى است.
این است که جشن ارتدوکسى (Fest of Orthodoxy) در 834 م که اوج پاسداشت اصول مسیحى است، چیزىجز بازگشتبه بتپرستى رسمى و اعتراض به شمائلشکنى نباید تلقى شود و سنتشرق یونانى کلیسا، از قرن 4میلادى تماما صرف دفاع از تجسد کلمه ا... و الوهیت مسیح شده و مناقشات مربوط به مکتب پالاما (عقلانیت زدایى ازالهیات)، بجاى احیاء دین، به فوندامنتالیزم شرکآمیز مىانجامد. ضابطه آگوستینى در استعمال نوعى عقلانیت، نیز درحکمت مدرسى، گرچه تلاشى در جهت تنقیح نسبى این الهیات بشمار آمد اما مآل روشنى نداشت.
در قطب مقابل جزمگرایى ارتدوکسى، جزمیت لوترى بوجود آمد که گرچه از جهاتى به حقیقت مسیحیت نزدیکشد و بر برخى بدعتهاى شرکآمیز ارتدوکسى و کاتولیکى فایق آمد اما چون از نقطه عزیمت نامنقح آغاز شد، بهخطاهاى دیگرى انجامید و "سکولاریزاسیون مسیحیت" را تسریع کرد. شخص لوتر، تحتتاثیر ویلیام اکامى و "راهنو"او (4) و زبان باستانى اومانیزم یونانى، در برابر حکمت مدرسى کاتولیک و نیز مفاهیم فلسفى قیام کرد و به مفهوم ایمانناب و "بشارت لطف" و ارتباط "نجات" با کتاب مقدس پرداخت و به نوعى عرفان شخصى بدون ضوابط دست و پاگیرکلامى!! ارجاع داد، اما حتى سنت لوترى، پس از او و در آغاز قرن 17، مابعدالطبیعه ارسطویى را دوباره وارد الهیاتپروتستان کرد.
عاقبتخصلت ارتدوکسى شدیدى، شبیه حکمت مدرسى کاتولیک بر "ربوبیات پروتستانى" نیز غالب شد. این جنگو گریز با "عقل"، محصول بدعتگزارىهاى مکرر، و اختلاط "وحى" با خرافات بود و اگر در قرن 18، "آیین تورع" (Pietism) ، الهیات را به حوزه تجربه آزاد شخصى، عقب راند و الهیات نظرى را "اصول جزمى" خواند و درایمانمابعدالطبیعى، بدعتى بزرگ را مضمردید، درواقع، اعتراف به بنبستبزرگ کلام مسیحى بود.
در قرن 19 که از سویى راسیونالیزم شرکآمیز، در الهیات تاثیراتى سنگینگذارد و از سوى دیگر، پوزیتویزم نیزاساسا دین را فاقد مفاد "معرفتبخش" دانست، حس فرار از "عقل و معرفت"، در کلام جدید مسیحى تقویتشد. هگل،فیشته، شلینگ، فوئرباخ، و... بسیارى از رویکردهاى متعارض یا متقارب نیز در تغییر عقاید مسیحى مشارکت ورزیدند.این تغییرات، برخى صحیح و برخى مشرکانه بود.
از نیمه قرن نوزده، دیدگاههاى "فردریش شلایرماخر"، الهیات را از "مابعدالطبیعه" و حتى از "اخلاق"، تفکیک وصرفا در احساس شخصى ارتباط با خدا متمرکز کرد و تا امروز، همواره، الهیات پروتستانى در نوسان میان "رمانتیسیزم"ماخر و " رادیکالیزم" کارل بارث، بسر مىبرد.
آنچه باید محققان جوان در حوزه کلام اسلامى را بدان توجه داد، این است که آنچه مآلا در جهان مسیحى تحتعنوان " الهیات فرا فرقهاى" (Meta - Confessional) مطرح شده، به نام قیام علیه الهیات فوندامنتالیست (بنیادگرایىدگماتیک)، در واقع، به غربال کلیه الهیات قدمایى از فرقههاى مختلف پرداخته تا با نوعى مصالحه، کلىگویىهاى بىثمرو سمبلیک را جایگزین کلام و عقاید مسیحى کند. به عبارت دیگر، تعالیم کلیسایى (5) که قرار بود به جاى حکمت اولاىارسطویى و مابعدالطبیعه فلسفى او (6) بنشیند، در برابر هجوم الهیات طبیعى و بشرى (Natural Theology) و براىدفاع از خرافاتى چون تثلیث، تجسد، تصلیب و عشاء ربانى و...، ابتداء از "الهیات ماوراء عقل" ( Super Natural) گفت وسپس در برابر فشار پوزیتویزم و ... دست از مدعیات اصلى باصطلاح الهیات خود کشید و لب الهیات و اصول عقاید دینىخود را به عنوان (Dogma) (آنهم با تفسیر ضدارزشى و غیرعقلانى این عبارت در " مابعد کانت") کنار گذارد، به نحوى کهالهیاتعملى (پراکتیکال) مسیحیانرانیزبه شدتمتزلزل وآسیبپذیرنمود و رابطهدین و دنیا، بکلى قیچىشد.
کار به جایى رسید که در کلام جدید!! اساسا معضلات قول به عیساى تاریخى، متکلم جدید را وامىدارد که درعیساى اساطیرى (بخوانید عیساى واقعى!) بیش از این، معطل نشود و براى امروزى کردن عیسى، او را از جزمیتتاریخى و سنتها رها کند!! زیرا عیساى عصرى، عیساى تاویلى است. آن عیسا که خدا با او سخن گفت!! به روزگارخودش تعلق دارد. او یک معماى مقدس است و فرهنگ قدسى، یادگارى از فرهنگ باستانى است پس آموزههاىوحیانى به جهان فکرى منسوخ تعلق دارند و مبادى مسیحى، جزء توالى رستاخیزشناسى اساطیرى یهود و یا تراوشاتجهان یونانىمآب همچون مکتب غنوصىگرى (Gnosticism) شمرده خواهد شد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 30 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
آدمها به اندازهای که میاندیشند انسان هستند. «دکتر علی شریعتی»
تحقیقی که پیش روی شماست حاصل گردآوری مطالبی از کتب و منابع مختلف در رابطة با هنر معماری، تاریخچه معماری و سبکهای مربوط به معماری و تاثیر فرهنگ بر معماری میباشد.
مطالب ارائه شده در تحقیق توسط گروهی از دانشجویان درس مبانی و شهرسازی رشته عمران دانشکدة فنی و مهندسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد در پاییز سال تحصیلی 83-82 جمعآوری شده است.
امید است که مجموعة گردآوری شده مورد استفاده و توجه دانشجویان و دانشپژوهان عزیز قرار گیرد.
تعریف معماری
بروس السوپ صاحبنظر در مورد معماری و تاریخ آن به بیان تعریف سادهای از معماری میپردازد:
معماری عبارت است از بنایی که معنا و محتوا داشته باشد او معتقد است معماری به نوعی از سازندگی اطلاق میشود که مردم بوسیله آن به هویت خود پی میبرند و به این هویت مفهوم میدهند.
بروس آلسوپ همچنین در تعریف معماری آورده است:
معماری نیاز انسان به اینکه از احساسات مشترکش به عنوان وسیلهای برای بیان احساسات مشترک استفاده نماید.
فیلیپ جانسون یکی دیگر از کارشناسان معماری در تعریف معماری چنین آورده است: معماری تنها ایجاد انواع جدید فضاهاست. او مهمترین نقش معماری را ایجاد دگرگونی در زمینه فرهنگی موجود میداند و این نقش نخست زیبایی شناختی است.
فرانسیس دی. کی. چینگ:
از معماری به عنوان یک هنر بالاتر از جوابگوئی صرف به نیازهای عملکردی برنامه یک بنا میباشد. اصولاً، تجلیات فیزیکی معماری با عملکرد انسان مطابقت دارد.
دکتر مهدی حجت نیز در تعریف معماری این گونه آورده است:
معماری شکل دادن به مکان زندگی انسان است پس فعل معماری مستلزم توجه همزمان به دو عامل است: «شکل» و «زندگی» به عبارت دیگر معماری درصدد ساختن ظرف برای مظروف است. ظرفی به نام بنا برای مظروف «زندگی انسان»
کریستوف الکساندر نیز در تعریف سادهای از معماری آورده است:
هر انسان از آن رو که انسان است زندگی خود را میشناسد. کافی است بدان توجه کند و با خود صادق باشد و بگذارد آنچه در درون اوست به صورت چوب، سنگ واجد درآید و مکان زندگی را شکل دهد.
بطور کلی و خلاصه در تعریف معماری مطلوب میتوان گفت:
معماری مطلوب معماری میباشد که انسان در آن احساس زنده بودن و حیات داشتن، انسجام و آرامش کند.
معمار:
برای تعریف معمار نیز از تعاریف صاحبنظران معماری استفاده مینماییم در این رابطه و در تعریف معمار کریستوفر الکساندر آورده است.
معمار را در معنای عام کسی میدانیم که به ساختن بنایی اقدام کند او در ساختن این بنا نه تنها باید خصوصیات آن نوع ا زندگی را که قرار است در آن مکان رخ دهد بشناسد. بلکه باید به تصویری از زندگی بهتر در آن مکان نیز وقوف داشته باشد.
لذا معمار لاجرم در مکانی که طراحی میکند برداشت خود از زندگی بهتر را بیان میدارد بدین ترتیب مجموعه باورهای معمار که محصول درک و احساس او از شایستهترین زندگی قابل عرضه در مکان مورد طراحی است تجلی مییابد.
همچنین معمار را کسی میدانند عرضه کننده تعریفی از شایستهترین زندگی میباشد که با خلق فضای معماری خود امکان تحقق آن را برای استفادهکنندگان فراهم میسازد.
خاستگاه معماری:
از نخستین دوزهایی که انسان زراعت و اهلی کردن چهارپایان را فرا گرفت، قبیلههای واقع در اطراف دریای مدیترانه ساکن شدند. زندگی، افسانهها و نقوش حک شده توسط انسان پیش از تاریخ، اساس تمدن غربی را پی ریزی کرد.
این قبیلهها همزمان با بیرون آمدن از تاریکی جهل و همانگونه که خانهها و معابدشان برای انکعاس زندگی آنان به صورت روز افزون پیچیدهتر میشد، تحول و توسعه یافت. ساختمانهای ساده اجدادی آنان جای خود را به ساختمانهایی با طرح و تزئین جدید میداد.
معابد و مقابر سنگی عصر از لحاظ شکل، حجاری ونقاش و تزئین غالباً به تقلید از خانههای جدید نخستین کشاورزانی که در کنار نیل زندگی میکردند ساخته شده است. حتی امروزه هم خانههایی شبیه به آن در روستاهای کناره جنوبی بین النهرین دیده میشود. «تصویر b»
در قرن نهم پیش از میلاد، ساختمانهایی با خشت پخته در نزدیک کورنت در یونان به الهة «هرا» هدیه شدند.« تصویر a»
در قرن هفتم پیش از میلاد، قبیلههای لاتینی ساکن در تپههایی که بعدها شهر رم در آنجا بنا نهاده شد، خاکستر مردگانشان را در کلبههای کوچک گلی دفن میکردند. «تصویر c»
ساختمانهایی مانند آن هنوز در سرزمینهایی که معماری کلاسیک در آنجا پا به عرصه وجود نهاد با مصالح بومی به عنوان مسکن چوپانان کوچ نشین ساخته میشود.
این ساختمانها تا امروز به عنوان ساختمانهای دائمی در کشورهای فقیرتر جهان مورد استفاده قرار میگیرد. در دوران باستان خانههای روستایی نه تنها به عنوان یادگاری دائم از معابد سنگی اجدادی محسوب میشود. بلکه تا قرن نخست پس از میلاد. معابد کاهگلی باستانی در آتن و رم به شکل محترمانهای نگه داشته میشدند.
تاثیر نخستین میراث باستانی در اثنای تاریخ طولانی معماری کلاسیک باقی مانده هر ساختمان کلاسیک نمونهای از کلبههای ابتدایی است و کاربرد معماری کلاسیک سندی زنده از سرچشمههای فرهنگی تمدن غربی است.
معماری در مصر:
اساس معماری یادمانی غربی در مصر بوده است. در زمانی که نخستین نشانههای تمدن در یونان پدید آمد، معماران مصری ساختمان عظیم و سنگین را طی پانزده قرن پیش از آن ساخته بودند.
خاک بسیار حاصلخیز اطراف، رود نیل و بهرهبرداری از این منبع موجب پیدایش تمدنی غنی شد.
شیفتگی به ابدیت و خلق زندگی پایدار بر معماری باستان حاکم بود. مقابر سلطنتی معابدی برای عبادت فرعونهای متوفی بود. در حدود 2800 قبل از میلاد، کوههایی مصنوعی از سنگ یا اهرام بر روی اتاقهای ساخته میشد که در آنها جسد کاملاً مومیایی فرعون و داراییهای با ارزش او قرار داشت.
اهرام نخستین بناهای یادمانی بزرگ جهان به شمار میرفتند که با قطعات بریده شده از سنگ ساخته شده بودند. معبد خونز در کارناک «تصویر a»
و یارگیهای خاص معماری مصر تاثیر شدیدی بر توسعة سبک کلاسیک داشت و برخی جزئیات معماری آن بر معماری روم نفوذ کرد.
در ایام تابستان هیچ کدام از سبکهای معماری مصر در خارج از آن کشور تکوین و گسترش نیافت زیرا سبک معماری مصر برای انطباق با نیازهای فرهنگهای فقیرتر اطراف خود بسیار خاص و خیلی محافظه کارانه و غیر قابل انعطاف بود.
خزانه آترئوس «تصویر b» در حدود 1300 ق.م از تمدن یونان و معبدی که در پرینیاس «تصویر c» بوسیله یونانیان شش صد سال بعد در کرت ساخته شد. تفاوت بین پیشرفت و عقب ماندگی قابل مقایسه همسایگان شمالی آن را نشان میدهد. اقتباس نماکاری ساختمانهای مهم با سنگ، کاربرد ستون و تیر سنگی برای معابد و اشتیاق برای احداث ساختمان بزرگ و با ابهت را باید به عنوان مهمترین سهم معماری مصر در جریان اصلی مکتب کلاسیک ارزیابی کرد.
معماری در یونان ]700 ق.م-200 ق.م[
دولتهای یونان از موقعیتشان در کنار دریای مدیترانه و راههای تجاری با ارزش مدیترانه سود بردند و در حدود 700 ق.م از لحاظ فکری و نه از لحاظ حکومتی با هم متحد شدند که در آن آزادی اندیشه همراه با رقابت درونی منجر به پیدایش انقلاب فکری و هنری در آن شد. بالندگی تمدن یونان، جهان غرب را به جریان سیاسی فکری و هنری افکند که آن را برای مدت 2500 سال به جلو افکند. با این حال پیدایش تفکر منطقی. خدایان ما قبل تمدنی را که یونانیان از گذشتهای دور و تاریک داشتند از میان نبرد و خانههایی که برای آنها ساخته شده بود، به نمونهها و معیارهایی برای معماری غرب تبدیل شد.
از ساختمانهای خشتی و گلی نوعی طراحی جدید معبد پدید آمد. نخستین معابد دارای سقف گلی صاف یا سقفهای از نی بودند. در قرن 8 ق.م ابداع قطعات گلی بزرگ سقف ساختن نقشهای به شکل یک مستطیل ساده را با سقف کوتاه و مثلثی که ویژگی مشخصة بناهای کلاسیک است. عملی ساخت.
معماران یونان باستان بیش از دو قرن تلاش کردند تا تنها یک نوع فرم ساختمانی را به کمال برسانند و در این راستا نوعی معماری خلق کردند که به مدد توان و ظرفیت ماندگار خود بیش از دو هزار سال به عنوان آرمانی جهان باقی ماند.
از بناهای معروف این دوره میتوان به معبد آپولو در یونان «تصویر a» در 630 ق.م که متکی بر تیرهای چوبی بود و شکل اصلی آن به عنوان الگویی برای همه معابد بزرگ برای قرن بعد باقی ماند و معبد آرتمیس در کوزفو «تصویر b» که در آن حضور آشکار سازه چوبی به سازة سنگی تبدیل شد.
هنگامی که یونانیان امپراطوری ایران را در اواسط قرن پنجم ق.م به عقب راندند. تمدن ممتاز آنان عقل و خرد متراکم شده در خود را طی قرنی آکنده از ثروت و قدرت به نمایش گذاشت. ادبیات، هنر و فلسفه پیشرفت کرد و ساختمانهای جدید آن سطحی از ظرافت را به نمایش گذاشتند که اجزای آنها به عنوان الگو و نمونه، تمامی تحولات آتی را در معماری غرب تحت تاثیر قرار داد. در همان دورهای که دولت شهرهای یونانی دوران کوتاه اوج سعادت و رفاه خود را سپری میکردند برای آیندگان خود نوعی معماری که آن را کلاسیک مینامیم خلق کردند.
معماری در امپراطوری روم: ]200ق.م – 1200م[
در حدود 200 ق.م لشکریان شهری رم و متحدان ایتالیایی آن یونانیها را شکست و در بقایای روب ضعف امپراطوری اسکندر پیشروی کردند. توسعه طلبی دوم این سرزمین را به مرکز تمدن و تجمل تبدیل کرد. همزمان با شکلگیری امپراطوری مطلقه دوم در قرن نخست قبل از میلاد کاربرد سنگهای آتشفشانی همراه با آهک، در ساختمانسازی انقلاب پدید آورد و معماری کلاسیک را متحول کرد.
معماران رومی نظام معماری را که از یونان اخذ کرده بودند برای استفاده از مادة جدید اصلاح کردند.
امپراطوران، الزامی دموکراتیک را برای نگهداری ساختمانها و حفظ محبوبیت خود در شهر رم به میراث بردند. ثروت امپراطوری به امپراطوران پی در پی اجازه داد که بناهای وسیع برای سرگرمی مردم و آراستگی شهرها بنا کنند.
شاید معروفترین آنها کولوسئوم «تصویر b» که احداث آن در سال 70 پس از میلاد بوسیله امپراطور و سپاسیان شروع شد. این ساختمان عظیم گنجایش 000/50 تماشاگر را برای سرگرمیهای بیرحمانه در آمفی تئاتر داشت.
همچنین حمامهای امپراطور کاراکالا «تصویر c» در 216 پس از میلاد با ظرفیت 1600 نفر. معبد خدایان در پنتئون «تصویر a» در 120 پس از میلاد که کاملترین تصور و درک را از بناهای بزرگ امپراطوری برای ما ایجاد میکند نام برد.
بیزانس«روم شرقی»:
هنگام که امپراطوری روم در غرب سرانجام در برابر مهاجمان در 476 سر فرود آورد. نشان اداری امپراطوری ب امپراطور شرقی بیزانس «روم شرقی» فرستاده شد. بیزانتینها خو درا جانشینان نخستین امپراطور روم میدانستند. و اگر محدوده جغرافیایی در نظر گرفته نشود، معماری بیزانس تداوم مستقیم سنت کلاسیک است. جنگ در مرزهای شرقی مانع میشد که امپراطوران شرقی سرزمینهای امپراطوری دوباره متحد و یکپارچه شوند. اما امپراطوری ژوستینان در 532 قراردادی با ایرانیان امضاء کرد که سربازان او را برای فتح مجدد – آمد چه محدود – ایالتهای از دست رفته در آفریقا و حتی روم آزاد گذاشت.
تاخت و تاز بربرها در غرب و ظهور اسلام در شرق نیروی پیروزی را با یک عقب نشینی طولانی تبدیل کرد، اما طی 9 قرن بعد عصر با عظمت ژوستینیان در قالب ساختمانهای کوچک مانند ساختمان آجری گنبد کلیسای آپوستل مقدس در تسالونیک «تصویر c» در سال 1315 زنده ماند و تداوم یافت.
از دیگر بناهای معروف این دوره میتوان به بزرگترین ساختمان امپراطوری شرقی ایاصوفیا «تصویر d» در استانبول – کلیسای سنت دیمتریوس در تسالوتیک «تصویر e» در 475 – سرستونهای تزئین شده «تصویر a و b» هنگامی که آخرین امپراطوری رومی، استانبول را در سال 1453 ترک کرد معماری کلاسیک بیزانس به پایان رسید اما میراث آن در ساختمانهای اروپائی شرقی و حتی در ساختمانهای عثمانی تداوم یافت.
کتاب تاریخ سبکهای معماری
1-رماتسک:
به منظور تعیین و ارزیابی کاراکترهای یک جنبش معماری، معمولاً مرسوم است که ابتدا به یک سری از بناهای مهم و وزین توجه شود. در این رابطه چنانچه در باره ساختمانهای منفرد سخن به میان آمد، اساساً بی نتیجه و تصعنی خواهد بود، زیرا دستیابی به نتایج مهمتر در باره کارها و تجارب معماری رمانسک، در مطالعه تغییرات پیوسته ناشی از جریانات و حوادث محیط امکان پذیر است، و سیستم متحد این تغییرات، یعنی شهر، به میزان قابل توجهی دارای معنایی برتر نسبت به ساختمانها میباشد.
در هیچ یک از قرون گذشته ابتکارات شهری به قدر این دوران زنده و پویا و مملو از نتایج و اندیشه نبوده است. در این زمان اکثر شهرهای مهم دنیای غرب به طور ریشهای دستخوش تغییر و تحول شده و خیلی از شهرهای جدید دیگر در این دوره پی ریزی شده در اعصار بعدی حول نقاط اولیهای که توسط سازندگان رمی به وجود آمدهاند، گسترده شدند.
شهرهای جدید در اشکال اولیه از فرم شطرنجی دوران باستان تبعیت کرد. و کم کم بعد از توسعه و گسترش، شهرکهای اطراف را در بر گرفته مانند: برخی از شهرهای قرون وسطا، مخصوصاً ایتالیا، بر روی مراکز اولیه مستقر و شکل گرفته، مانند فلورانس، بلونیا، لوکا، میلان، کلونیا، وین.
به این ترتیب ارگانیزمی با خطوط غیر مستقیم شکل میگیرد، که محدودیتهایی را داخل شهرهای رمی سبب شده و تاکید بر تبعیت از این منطق میشود یعنی ارگانیزم جدید سعی داشت تا با طرح شبکههای شطرنجی اولیه ادغام و آن را تحت تأثیر قرار میدهد.
2-گوتیک
غرب پس از چند قرن تهاجم، جنگ و ویرانی در قرن دوازدهم به دورهای از آرامش نسبی و ثبات رسید و مراکز آموزشی در شهرهای کلیسایی توسعه یافت. جنگهای صلیبی پیشرفت مسلمانان را متوقف کرد و سفرهای امنتری را در جنوب اروپا و فلسطین ممکن کرد. دوباره دستاوردهای فکری روم که آثاری از آن در کتابخانههای رهبانی نگهداری شده بود، مورد توجه قرار گرفت. کشیشان مطلع و ثروتمند از کلیساهای کلاسیک روم و بناهای یادمانی کنسانتین در فلسطین دیدن کردند و کلیساهای خودشان را با مرزهایی حجیم، تزئینات وفضاهای داخلی زمخت مانند بربرها ملاحظه کردند.
گذشت قرنها، اسطوره و جادوی روم را از بین نبرده بود، اما تداوم غیر منقطع تمدن از میان رفته بود. احساس پیشرفت تاریخ از میان رفته بود و هنرمندان ساده دلانه شکلهای باستانی را با ظاهری جدید تصویر میکردند. باورهای خرافی و شکل رمزآمیز مسیحیت اذهان را به سوی جهان رمزی سمبلها و اسطورههایی که نوعی واقعیت مانند جهان فیزیکی به دست آورده بودند، متوجه ما کرد. وقتی که سازندگان کلیساهای جامع در جستجوی خلق ساختمانهایی به سبک باستانی بودند، علاقهای به باز تولید دقیق آنها نداشتند، اما ابعاد سمبولیک و برخی از خصوصیات معماری آنها را تکرار و تقلید میکردند. در فرانسهی شرقی در سال 1089، کلونی «شکل a» مرکز نیرومند رهبری راهبان فرقهی کلونی برای رقابت با سنت پتز در رم بازسازی شد. ساختمان جدید در زمینهی تزئینات کلاسیک غنی بود اما دارای نخستین نمونه از قوس نوک تیز بود که از ساختمانهای عربی که در سیسیل، اسپانیا یا فلسطین دیده میشد، تقلید شده بود.
به طور کلی پیشرفت قابل ملاحظهای در اسکلت بندی ساختمانی پدید آمد که همراه با مزیتهای ساختمانسازی با قوسهای نوک تیز معماران را قادر کرد که ساختمانهای بلندتر و سبکتری با پنجرههایی بزرگتر بسازند. همان گونه که روش ساختمان سازی از کلیسای جامع نوین (b) تا لئون (c) بهبود مییافت، سرانجام ردیف پیوستهی ستونها مانند آنهایی که در کلیساهای اواخر دوره رومی یافت میشد، به دست آمد.
در اواخر این قرن، تجدید حیات لاتین به پایان رسید. ابداعات ساختمانی در کلیساهای جامع فرصتهای تازهای پدید آورده بود. در کلیسای جامع چارترز (شکلd) آرمان معماری کلاسیک به سبب ارتفاع ساختمان و کاربرد شیشه در آن محور پایمال شد. اینکه معماری قرون وسطی سبک خودش را برای الهام داشت، اما این شیوهای بود که از منظر وی تیره و مبهم روم پدید آمده بود.
3-رنسانس:
زندگی شهری در ایتالیا ویرانی ناشی از دوران تاریکی را همچنان با خود داشت و بعضی از دولت شهرها در قرون وسطی به جمهوریهای خودگردان و آزاد از اطاعت رعیتوار به شاهان و دوکهای زمیندار تبدیل شدند آزادی موجب تسریع کمان فرهنگ شهری و رشد صنعت کارخانهای شد. در پی ثبات اشرافیت تجاری این دولت – شهرها که در تقاطع راههای اروپا، جهان اسلام و بیزانس واقع شده بودند به بانکداران اروپا تبدیل شدند و ثروت و قدرت زیادی نزد خود متمرکز کردند، که تنها توسط قدرت قابل ملاحظهی سیاستمداران داخلی شهرها و رقابت شدید بین دولتهای کوچک برای تجارت، سرزمین، منزلت هنری مهار میشدند.
ظرافت شکنندهی گوتیک پیشرفته هرگز در ایتالیای مرکزی جایگاهی نیافت و برخورد با هنر نوعی واقعگرایی انقلابی را در قرن 130 وقتی هنر تحت سیطرهی سمبل و قراردادها بود، موجب شد علاقه به ادبیات روم قدیم در قرن 14 منجر به رهایی از دست نوشتههای کتابخانههای رهبانی شود و فلسفهای جدید، یعنی انسان گرایی، مسیحیت و اندیشهی غیر دینی را آشتی داد. نخستین موطن انسان گرایی دولت – شهر فلورانس بود جایی که خانوادههای برجستهاش حامیان پرشور آن بودند.
انقلاب هنری بزرگ، معروف به رنسانس، از این سرزمین حاصلخیز در اوایل قرن پانزدهم پدید امد. هنرمندان عصر رنسانس با خود آگاهی الهام گرفته از روم باستان و با طرد گوتیک جامعه را با انفجار نوآوریها دگرگون کردند. معماران ویرانههای فراموش شدهی روم را مطالعه کردند تا بناهایی خلق کنند که نیازهای جامعهای را که از فئودالیزم قرون وسطی سر بیرون میآورد، تأمین کنند.
میکلوتودر 1440 کاخ خانوادهی مدیچی (a) را باکارکردهای مسکونی، تجاری و نیز به عنوان قلعهای نظامی طراحی کرد. برای جلوگیری از جمله و انتقام و بیگانگانی که به شهرهای ایتالیا آسیب میرساندند، همیشه این نوع خانه – شهرهای بزرگ طراحی میشد.
امام میکلرزو سبک کلاسیک را به طرح سنتی اضافه کرد. دیوارها از سه ردیف سطح صاف واقع در روی یکدیگر تشکیل میشود و هر کدام از آنها توسط ردیفی افقی از سنگ که خط سه ردیف سطح صاف واقع در روی یکدیگر تشکیل میشد و هرکدام از آنها توسط ردیفی افقی از سنگ که خط منظمی از پنجرههای قوس دار را نگه میداشت،تقسیم میشد. ترکیب نما به وسیلهی پیش آمادگیهای آویختهی عظیم کلاسیک و قرنیز پوشیده شده که جای برج و باروی سنتی را گرفت وقتی آلبرتی دانشمند و معمای بزرگ،کلیسای سن آنوریا را در مانتوا (b) در 1470 در پایان زندگی خود طراحی کرد، نمونههای مشخص تر از معماری کلاسیک را برای پیروی در مقابل خود داشت و از فضاهای طاقدار رومی مانند با سلیکیای کنستانتسین (ص 14) الهام میگرفت.
رنسانس اولیه در ایتالیا، رویدادی فکر بود که اروپا را به جهان مدرن وارد کرد. نوعی آگاهی و درک تازه از تاریخ همراه با نیروی اصالت موجب خلق معماری کلاسیک جدید بازیابی فراوان شد.
باروک
اروپا ازاواسط قرن شانزدهم به مدت صد سال بطور مداوم در جنگ غوطه ور بود چنان که پروتستانها و کاتولیکها برای عقایدشان ملتها برای استقلال خود و طبقات کسب و بازرگان برای آزادی خود میجنگیدند کلیسای رومی که به وسیلهی نهضت پروتستانها متلاطم شد در یک سختگیری مبارزه جویانه و بی رحمانهی ملهم از اسپانیا بر ضد اصلاحاتی که برای عقب راندن موج پروتستانگرایی طراحی شده بود صفوف خود را آلوده کرد. در حدود 1625، اصلاح ستیزان مطمئن شدند که پروتستان گرایی اگر هم شکست نخورده شد قابل کنترل است و روشهای خشونت آمیز را کنار گذاشتند و به تبلیغات فریبنده روی آوردند یک سبک هنری و معماری برای تأمین نیازهای این روح جدید خود عفو کردن پدید آمد. این سبک موسوم به باروک به شکلهای گوناگون هر ناحیه از اروپا را که از محرومیتهای ناشی از جنگ بهبود یافته بود، در نوردید. معماری کلاسیک تا این زمان خود را در هر جا جلوهگر میساخت و با اقتباس و پذیرش جهانی پاروک، تمام قاره برای نخستین مرتبه از قرن سیزدهم در یک نوع معماری با هم سهیم و مشترک شدند.
نخستین بناهایی که در فرانسه بقایای سنت گوتیک را کنار نهادند، از سبک سر سخت ایتالیا استفاده کردند که موجب تولد باروک شد این نخستین ابداع قسمت بهار شدهتری در فرانسه ایجاد کرد که از وسوسه و انجام افراط در ایتالیا و اسپانیا جلوگیری کرد کلیسای سوربن (b) که بوسیلهی ژاک لومرسیه در 635 شروع شد یک از نخستین نمونههای این سبک ایتالیایی در فرانسه بود تزئینات غنی اما استادانهای کلاسیک، فاصله گذاری متنوع سطح متشکل از ستونهای متمرکز بر روی در ورودی مرکزی، و قرار گرفتن یک گنبد جالب توجه سر بالای آنها، ساختمانها و ابنیه بناهای شصت سال پیش رم کرد.
قدرت سیاسی فرانسه در قرن هفدهم موجب ارائه و معرفی سبک جدید به همسایگان شمال آن شد وقتی که جنگ داخلی در انگلستان به پایان رسید و پادشاه از تبعید فرانسه بازگشت، معماری باروک برای یک برنامهی فعال بازسازی الگو قرار گرفت به طوری که شاه خلق بناهای بزرگی مانند کاخ بلنهایم (c) هستیم که به وسیلهی معماران وانبردوهاکسمور ساخته شد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 61 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
چکیده علمی
این پروژه در راستای ساخت نرم افزاری برای تشخیص حروف و یا تعیین حالات عاطفی متفاوت در افراد مختلف انجام گرفته است.
در ابتدا از افراد مختلف در حالات مختلف و در ضمن ادای حروف متفاوت عکسبرداری شده و برنامه هایی برای تعیین فواصل و ویژگیهای مختلف چهره در این حالات توسط نرم افزار Matlab نوشته شده است.
در این نرم افزار عکس ورودی از منبع گرافیکی خوانده می شود و پس از انجام عملیاتی مثل resize کردن، تبدیل به حالت grayscale در برخی موارد، الگوریتم های لبه یابی، گذراندن از فیلترهای خاص، scan کردن، انجام عملیات dilation و erosion، یافتن رنج RGB نقاط مختلف تصویر، پیدا کردن ضرایب همبستگی و تشابهات و ... می توان کادر صورت، کادر لب و دهان، کادر چشم، کادر ابروها، فواصل و ابعاد مورد نظر را به دست آورد و با مقایسة این اطلاعات با دیتای موجود حالات و حروف را تشخیص داد.
این نرم افزار می تواند در پروژه های روباتیک یا برای درک حروف برای ناشنوایان مورد استفاده قرار گیرد.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه
فصل 1: پردازش تصویر رقمی
-نمایش تصویر رقمی
-مراحل اساسی پردازش تصویر
-پردازش
-نمونه برداری و چندی کردن
نمونه برداری و چندی کردن یکنواخت
نمونه برداری و چندی کردن غیریکنواخت
-چند رابطه پایه ای بین پیکسلها
همسایه های یک پیکسل
اتصال
-همبستگی
-فیلتر کردن
فیلترهای آرام کننده
فیلتر کردن مکان پایین گذر
فیلتر کردن پایین گذر
-پردازش تصویر زندگی
مبانی رنگ
مدلهای رنگ
مدل RGB
-بخش بندی تصویر
-آشکارسازی لبه
توصیف پایه ای
پیوند لبه و آشکارسازی مرز
-شکل شناسی
گسترش و سایش
چند تعریف پایه ای
گسترش
سایش
فصل 2: نمودارهای بلوکی، مراحل و نحوة انجام پروژه
-فلوچارت برنامة لب خوانی از روی چهره
-فلوچارت برنامة تشخیص حالات از روی چهره
-مقدمه ای بر پردازش تصویر
عوامل درونی
عوامل خارجی
-گرفتن عکس
-خواندن عکس
-یافتن کادر صورت
Resize کردن عکس
تبدیل عکس رنگی به حالت gray scale
الگوریتم لبه یابی
Scan کردن عکس
-فیلترکردن تصویر
-دستور strel
-انجام dilation و erosion
-پیدا کردن کادر لب
-یافتن اندازه های مورد نظر لب
-مقایسة اندازه ها با اندازه های حالات لب
-ادامة عملیات برای تشخیص حالت
-یافتن کادر حدودی چشم توسط correlation
چند تعریف پایه ای
گسترش
سایش
فصل 2: نمودارهای بلوکی، مراحل و نحوة انجام پروژه
-فلوچارت برنامة لب خوانی از روی چهره
-فلوچارت برنامة تشخیص حالات از روی چهره
-مقدمه ای بر پردازش تصویر
عوامل درونی
عوامل خارجی
-گرفتن عکس
-خواندن عکس
-یافتن کادر صورت
Resize کردن کادر صورت
تبدیل عکس رنگی به حالت grayscale
الگوریتم لبه یابی
Scan کردن عکس
-فیلتر کردن تصویر
-دستور strel
-انجام dilation و erosion
-پیدا کردن کادر لب
-یافتن اندازه های مورد نظر لب
-مقایسة اندازه ها با اندازه های حالات لب
-ادامة عملیات برای تشخیص حالت
-یافتن کادر حدودی چشم توسط correlation
-دستور Corr2
-مقایسه با اندازه های چشم در حالات مختلف
-یافتن کادر ابرو
-یافتن فاصلة دو ابرو
-توضیحاتی در مورد بیومتریک چهرة انسان
مقدمه
روشهای بیومتریک
استخراج ویژگیهای صورت در بیومتریک
فصل سوم: نتایج و نکات به دست آمده از انجام پروژه
-تغییرات ابعاد لب، چشم و ابرو
-ابعاد لب برای افراد مختلف
-نرمالیزه کردن ابعاد
-ابعاد قطر چشم در حالات مختلف
-رنج RGB به دست آمده از رنگ لب
-رنج RGB به دست آمده از رنگ پوست
-چند مورد پیشنهادی در راستای ادامة پروژه
4-فهرست کلمات لاتین
5-مراجع و منابع
فلوچارت برنامة لب خوانی از روی چهره
فلوچارت برنامة تشخیص حالات از روی چهره
مقدمه یا بر پردازش تصویر صورت:
صورت یک منبع قوی از اطلاعات رفتاری انسانهایت. بیان چهره نشان دهندة حالات رفتارهای اجتماعی رگوله شده سیگنالهای مربوط به صحبت کردن، حالات عاطفی و ... است که می تواند عملکرد مغز و آسیب شناسی را آشکار سازد.
اغلب سیستمهای توصیف کنندة صوت از مدلهای پیچیدة دو یا سه بعدی صوت را برای درک حالات مثل پیشانی، ابرو، چشمها، بینی، دهان، گونه و چانه استفاده می کنند.
اغلب شش حالت برای درک حالات چهره وجود دارد که عبارتند از خوشحالی، ترس، عصبانیت، تنفر، ناراحتی و تعجب.
اگر به بررسی صورت به صورت دینامیک بپردازیم تغییرات صوت می تواند به دو دلیل باشد:
1-عوامل درونی و 2-عوامل بیرونی
• عوامل درونی
کارهای ممکن برای بررسی منبع
کلاس بندی، شناسایی کامل
استنباط از عواطف و نیتهای درونی
لب – خوانی
تصمیم گیری مرد یا زن بودن
تخمین سن هویت
حالت چهره ای
صحبت
جنسیت
سن
• عوامل خارجی
تأثیرات منبع
سایه روشن، رنگ، سایة خود فرد، Highlight
اثرات مناظر، تجزیه، کانون، نویز تصویر، نمونهبرداری از توزیع تابش، روشن شدن غیرمستقیم، سایه انداختن مشاهدة هندسة صوت
روشنایی
پردازش تصویر
موارد دیگر
حالات عضلانی صورت نقش مهمی در رفتار بشر مثل سخنرانی، توصیف چهره و ... اشارات دارند. پنفیلد به این نکته دست یافته است که مدارات عصبی که وابسته به دست ها و صورت (بخصوص دهان) هستند نقش مهم در فعل و انفعالات ماشین دارند.
کلاً مراحل درک تصویر 6 مرحله است:
1-گرفتن عکس 2-پردازش اولیه 3-توصیف ویژگیها 4-مرحله دریافت 5-بیس اطلاعات 6-تشخیص
*گرفتن عکس: در این پروژه برای هر حالت یا در مورد ادای هر حرف از 5 الی 9 نفر توسط دوربین دیجیتال عکسبرداری شده که این عکسها با کیفیت بالا در ابعاد 1536×2048 هستند.
برای بالا بردن دقت لازم است که حروف به طور کامل توسط افراد ادا شوند و هم چنین لازم است حالات به خوبی اجرا شوند، پس ممکن است از هر فرد برای هر حالت یا هر خرف عکسهای متعدد گرفته شود. عکسها با زمینة تیره درنظر گرفته شده اند.
این عکسها اطلاعات آماری از ابعاد و هندسة صورت را در همة این حالات نتیجه می دهد.
خواندن عکس:
خواندن عکس توسط دستور Imread صورت می گیرد.
\filename)آدرسA=(Imread(
این دستور تصویر را از فایلهای گرافیکی می خواند و به صورت دیتا قابل استفاده می سازد.
هر پیکسل عکس حاوی اطلاعات لازم است.
یافتن کادر صورت:
برای resize کردن یک عکس یک function به نام myresize تعریف نموده ایم. در این function این گونه عمل می کنیم:
ابتدا size عکس را به حدود کاهش داده این چون تصاویر بسیار بزرگ بوده و سرعت انجام برنامه کم است پس از این دستور استفاده می کنیم:
(ضریب کوچک کردن عکس و A=Imresize(filename
2-تبدیل عکس رنگی به حالت grayscale:
برای این کار از دستور زیر استفاده می کنیم.
I=rgb 2 gray (filename)
با انجام این کار اطلاعات از رنج 256 رنگ به رنج 5 تا 1 تبدیل می شوند. بدین ترتیب انجام بسیاری از عملیات روی تصویر مقدور می گردد.
3-الگوریتم لبه یابی:
برای پیدا کردن کادر صورت نیاز به پیدا کردن لبه های چهره داریم و یک الگ.ریتم نیاز است تا با توجه به تغییرات رنگ کادر نسبت به چهره ما تیرگی ها و روشنی ها و سایه ها و ... لبه های موجود در عکس را پیدا کنیم تا بتوانیم با scan کردن لبه های مختلف کادر چهره را پیدا کنیم. الگوریتم مورد نظر به این صورت است.
عکس را به حالت باینری درمی آورد: A=Im2bw(IC, gray+hresh (IC))
دستور strel بعداً به طور کامل توضیح داده می شود:
se = strel (disk,6)
A = Imclose (A , se)
B = Imopen (B , se)
4-Scan کردن عکس:
برای این کار لازم است اطلاعات موجود روی عکس از چهار طرف scan شوند تا به خطوط کادر صورت برسیم.
ما با عکسهایی با Bacjground سیاه یا تیو کار کرده ایم.
پس برای یافتن کادر چهره نکتة مهم لبه یابی است.
چهار لبة اطراف صورت این گونه تعریف شده اند.
*Upedge
یک function با عنوان updage برای پیدا کردن لبة بالایی صورت درنظر گرفته ایم. در این function از گوشة بالا سمت چپ شروع به scan کردن نموده و با رسیدن به لبه های مورد نظر مقادیر ثبت می گردد.
Downedge:
یک function برای یافتن لبة پائین صورت است مانند upedge می باشد با این تفاوت که از گوشة پائین سمت چپ شروع به scan به صورت افقی می کنیم.
Right edge:
در این function، scan کردن از گوشة بالا سمت راست شروع می شود و عملیات جاروب کردن به صورت عمودی صورت می گیرد.
Left edge:
نقطة شروع آن مانند upedge می باشد ولی scan کردن به صورت عمودی انجام می گیرد حال با مقادیر به دست آمده از این چهار function کادر صورت به دست می آید.
فیلتر کردن تصویر:
برای حذف نویز تصویر نیاز به یک فیلتر پائین گذر داریم تا کمی محوی در تصویر ایجاد کند. چون ما برای پیدا کردن ناحیة لب و مقادیر آن از رنج RGB رنگ لب استفاده کرده ایم، ممکن است وجود هرگونه لکه روی پوست صورت مشکل ساز باشد، به همین دلیل از یک فیلتر پائین گذر استفاده می کنیم تا گونه ای یکنواختی روی صورت ایجاد سازد.
ما بدین صورت از فیلتر پائین گذر استفاده کرده ایم:
I=imfilter (i,h);
که با این کار عکس i را از فیلتر h عبور می دهیم. H یک فیلتر پائین گذر است که آن را خودمان در ابتدای برنامه تعریف می کنیم. ابعاد I با ابعاد i (تصویر قبل از فیلتر شدن) یکسان است.0
دستور strel:
این دستور یک المنت ساختاری مورفولوژیک بوجود می آورد.
SE= strel (shape , parameters)
Shape: شل مورد نظر
Parameters: ابعاد شکل مورد نظر
به این صورت که ما با دادن یک شکل، کادر مورد نظر خود را تعریف می کنیم و ابعاد آن را تعیین می نماییم. با حرکت دادن آن کادر روی تصویر اصلی عملیات مورد نظر روی آن کادر انجام می گیرد. این گونه که ما بعضی از نقاط را در واقع 1 کرده و برخی دیگر را 0 می کنیم. پس عملیاتت فقط روی نقاط 1 صورت می گیرد.
مثلاً ما برای انجام dilation و erosion روی صورت به این صورت از این دستور استفاده کرده ایم:
SE=strel (“rectangle” , [15 20])
با این کار روی یک مستطیل این عملیات را انجام می دهیم و یا حرکت آن روی همة عکس در تمام تصویر روی نقاط مورد نظر گسترش و سایش را انجام می دهیم. یا مثلاً در مورد پیدا کردن کادر چشم و یا ابرو یک کادر تعریف کرده و با حرکت آن کادر روی تمام صورت و پیدا کردن همبستگی بیشتر چشم و ابرو را می یابیم.
* انجام dilation و erosion (گسترش سایش):
در هنگام کار با عکسهای رنگی مثلاً برای پیدا کردن لب اگر بخواهم با دادن مقادیر RGB لب، آن را محل یابی کنیم ممکن است وجود لکه روی پوست یا وجود قرمزی های کوچک روی نواحی صورت مشکل ساز شود.
پس لازم است ابتدا این لکه های کوچک را حذف کنیم.
بهترین روش برای این کار درنظرگرفتن مشاع همسایگی است. به این صورت که نکته هایی که اندازة کوچکی دارند باز هم کوچکتر و کوچکتر شده و محو شوند. به این عمل erosin می گویند. در نرم افزار matlab از دستور Imerode برای این منظور استفاده می شود.
A=Imerode (IM , SE)
IM همان اسم عکس مورد نظر می باشد.
SE نیز قبلاً تعریف شده است که در دستور strel شرح داده شد. پس از انجام شرح داده شد. پس از انجام خسهد (سایش) با این مشکل ممکن است مواجه شویم که برخی از اطلاعات لازم نیز از بین برود. به همین دلیل لازم است که پس از محو کردن نقاط و لکه های غیرلازم، اطلاعات لازم را تقویت کنیم یعنی نقاطی که شعاع همسایگی خوبی دارند و ممکن است با erosion دچار محوی شده باشند، دوباره تقویت کنیم به همین دلیل عملیات dilation را انجام می دهیم.
برای انجام این کار در نرم افزار matlab از دستور Imedilate استفاده می کنیم.
این دستور به این صورت استفاده می شود.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 91 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 30 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
سوزان گورا
مقدمه
معمولاً به مصرف کنندگان گفته نمیشود که تخم، شیر یا گوشتی را که در سوپرمارکت یا قصابی خریداری میکنند از کدام نژاد مرغ، گاو یا خوک است. البته آنها باید به این مسئله توجه کنند چون به توسعه یک تک کاشت ژنتیک جهانی کمک میکنند. مزارع و کارخانه های عمل آوری گوشت حیوانات همسان را میخواهند. با اینکه عموم مردم از آن آگاه نیستند اما فرآیند تراکم نه تنها در تولید و عمل آوری احشام، بلکه در صنعت پرورش احشام نیز در حال وقوع است.
فقط چهار شرکت، اغلب خدمات ژنتیک را برای مرغ های تخم گذار، مرغ های کبابی، بوقلمون ها و ماکیان دیگر فراهم می سازند. تولید فرآورده های نهایی ترکیبی و یک ساختار وابسته (که در آنها، تکثیر و تولید دو مرحله جداگانه هستند)، امکان کنترل مالکیتی عملی بر خطوط پرورش را فراهم می سازد. این مسئله کمک زیادی به تراکم خیلی بالا کرده است. حدود دو سوم مرغ های کبابی جهان و نصف تولید تخم مرغ جهان صنعتی سازی شده است.
گوشت خوک، که پرمصرف ترین گوشت در جهان است، نیز تا یک سوم تولید جهانی خود صنعتی سازی شده است. خطوط تولید خوک های دو رگه بصورت افزایشی مورد استفاده قرار می گیرند (که در اینجا هم تکثیرکننده و پروار دهنده از هم جدا هستند)، بطوریکه شرکت های پرورش حیوانات میتوانند اطمینان حاصل کنند که خطوط پرورش آنها توسط افراد دیگر برای اهداف دیگر پرورش استفاده نمی گردد. تراکم بسرعت در حال افزایش است، و تک کاشت ژنتیک نیز در حال افزایش است.
در احشام (اگرچه هنوز هیچ پرورش دورگه ای برای آنها وجود ندارد و معمولاً مزارع کوچک تر از مزارع خوک و ماکیان برای آنها استفاده می گردد)، تک کاشت ژنتیکی به سطح مشابهی رسیده است. یک گاو نر با کمک تلقیح مصنوعی میتوانند چند میلیون بچه داشته باشد. محیط های تولید گوشت و لبنیات، ستاره های خود را کشت میکنند و پول زیادی برای نطفه های منجمد شده پرداخت میکنند. مسلماً شرکت های تلقیح مصنوعی میخواهند که بهترین گاوهای نر را بصورت غیر جنسی تولید کنند. تاکنون از تولید مثل غیر جنسی عمدتاً برای دینر پلیتز استفاده نمی گردد بلکه برای تکمیل تکنولوژی های ژن نیز بکار می رود.
در دهه های گذشته، اهداف پرورش تقریباً بطور مختص بر کارایی تمرکز کرده اند: تولید سالیانه تخم مرغ، تولید شیر، محتوای چربی شیر، و نرخ رشد. آنها معمولاً فقط بر تعدادی از نژادهای گاو، خوک و مرغ متمرکز هستند. بنابراین افزایش زیادی در تولید ایجاد شد – اما فقط در صورتیکه کیفیت و کمیت خوراک برای استفاده از نرخ تبدیل خوراک بهتر نیز فراهم گردد.
در نتیجه، جمعیت احشام پر تولید، از لحاظ ژنتیکی کاملاً یکنواخت بوده است. برای اغلب نژادهای صنعتی احشام و خوک، اندازه جمعیت مؤثر (که پارامتری است که توسط کارشناسان برای محاسبه تنوع ژنتیکی استفاده میگردد) با کمتر از 100 حیوان مورد نیاز برای حفظ یک نژاد مطابقت دارد. کارکنان صنعت پرورش ماکیان معتقدند که تغییرپذیری ژنتیکی کافی در داخل خطوط و در بین آنها وجود دارد. البته چنین اطلاعات اثبات شده ای برای ماکیان وجود ندارد – شرکت ها معمولاً خطوط پرورش حیوانات را بصورت رازهای تجاری نگه میدارند.
با ظهور تکنولوژی ژن، شرکت هایی که فقط بر یک گونه تمرکز کرده بودند، بتدریج به گونه های دیگر نیز علاقمند شدند. در سال 2005، بزرگترین شرکت های پرورش خوک و احشاک PIC و ABS با هم ادغام شدند (شرکت Genus plc) که این شرکت نیز با ژنتیک میگو ترکیب شده است.
همچنین اندازه شرکت های پرورش احشام نیز دارای مقیاس متوسط است و تا کنون حداکثر 2000 کارگر داشته است، و حجم معاملات سالانه آنها احتمالاً از 0.5 میلیارد یورو بیشتر نبوده است، که اطلاعات مربوط به آن موجود است. البته آنها معمولاً بصورت عمودی با شرکت های تولید کننده خوراک و/یا شرکت های عمل آوری گوشت مانند US meat giant Tyson ترکیب می گردند.
شرکت آمریکایی Monsanto (که بخاطر رهبری خود در دانه های تغییر داده شده از لحاظ ژنتیکی معروف است تا اینکه بخاطر ژن های احشام خود معروف باشد) نه تنها با توجه به گیاهان بلکه همچنین بخاطر احشام، و توسط یک سیاست فعال برای مالکیت، همکاری و سیاست امتیاز انحصاری در ژنتیک گاو و خوک، ممکن است بزودی بر بازارهای ژن سلطه پیدا کند.
میزان تلفات نژادهای احشام در جهان بتازگی به یک نژاد در ماه افزایش پیدا کرده است، درحالیکه در قرن گذشته بطور میانگین حدود یک نژاد در هر سال بود. آزاد سازی تجارت به رشد غیر مترقبه در تجارت بین المللی فرآورده های گاو کمک میکند، و این فرآورده های مالکان کوچک نیست که در سراسر جهان جابجا می گردد. برعکس، فرآورده های مالکان کوچک اغلب فقط زمانی وارد بازار می گردند که توافقنامه تجارت اجازه ورود محصولات خارجی را بدهد و یا استانداردهای بهداشتی اجازه آنرا بدهند. مالکان کوچک سهم کوچکی از تولید صنعتی پشتیبانی کمک مالی تجارت را دریافت میکنند. مقررات معمولاً برای مالکان کوچک و تولید صنعتی است، اگرچه مالکان کوچک در بعضی از کشورها تا یک سوم اقتصاد کشور را در دست دارند.
موارد دیگر نیز در حال کاهش هستند تا اینکه در حال افزایش باشند. بخش ارگانیک جهانی که رشد کند اما ثابتی دارد در سازگارسازی احشام با سیستم های تولید خود (خصوصاً برای ماکیان) مشکل دارد. پرورش داخلی در کشورهای در حال توسعه معمولاً توسط سیاست های ملی یا سازمان های توسعه، پشتیبانی نمی گردد.
ملل متحد در حال حاضر مسئله تحلیل تدریجی منابع ژنتیکی، و تهدیدات منتج برای معیشت و تنوع زیستی کشاورزی را مطرح کرده است. در اروپا (که آگاهی در مورد نقش ها و ارزش های نژادها از قبل به سطح سیاسی رسیده است) برنامه های حفاظت در حال اجرا هستند. بنابراین هیچ نژاد دیگری در بعضی از کشورهای اروپایی از بین نرفته است.
البته چیزی که از بین رفته است غذا و تنوع فرهنگی و حاکمیت غذا است. ما همچنین مسائل بهداشت عمومی را بخاطر ورودی غذای زیاد احشام و همچنین مسائل بیماری و رفاه حیوانات و آلودگی محیطی تجریه میکنیم. تعدادی از شرکت های ژنتیک در سطح جهانی تعیین میکنند که مصرف کنندگان چه گزینه هایی برای انتخاب دارند. آنها با عمل کردن به این صورت که اگر مصرف کنندگان سراسر جهان مقدار بیشتری از گوشت، شیر و تخم مرغ ارزان تر بدون توجه به اثرات محیطی، اجتماعی و فرهنگی بخواهند، آنها میتوانند بازار خود را توسعه دهند.
این مقاله توسطLeague for Pastoral Peoples و Livestock DevelopmentEndogenous در آمادگی برای کنفرانس فنی بین المللی در مورد منابع ژنتیک حیوانی سازمان کشاورزی و غذای ملل متحدمنتشر شده است، تا در 7 سپتامبر 2007 در اینترلیکن سوئیس ارائه گردد. از پشتیبانی و همکاری Greenpeace نیز قدردانی می گردد.
1- تراکم صنعت ژنتیک احشام
اگرچه صنعت ژنتیک احشام هنوز عمدتاً از شرکت های کوچک و متوسط تشکیل شده است – همانطور که خود انجمن اروپایی پرورش دهندگان حیوانات مزرعه (EFFAB) می گوید – با اینحال تأثیر آن بر روی تولید احشام زیاد است و برای بخش کشاورزی نیز حیاتی است. داده های مستقل کمی تاکنون در مورد صنعت پرورش احشام و توسعه های مداوم آن منتشر شده است. این صنعت تا حد زیادی خود را توسط ایجاد تکنولوژی های جدید و تشکیل شرکت های جدید نوسازی کرده است، و اسم خود را نیز از "شرکت های تلقیح مصنوعی" به "ژنتیک احشام" تغییر داده است. در زیر مرور کلی بر سه حوزه اصلی تجارت خواهیم داشت: ماکیان، خوک و احشام.
1.1 – صنعت ژنتیک ماکیان : مرغ تخم گذار، مرغ کبابی و بوقلمون
بین سالهای 1989 و 2006، تعدادی از شرکت ها که ژنتیک ماکیان را در مقایس جهانی فراهم می ساختند از 10 گونه مرغ تخم گذار به 2 گونه، و از 11 گونه مرغ کبابی به 4 گونه کاهش پیدا کردند. در پرورش بوقلمون، فقط سه شرکت بازارهای جهانی را تأمین می کنند. کارآفرین هایی از سراسر جهان که می خواهند تخم مرغ یا گوشت ماکیان را در مقیاس تجاری تولید کنند مواد ژنتیکی را از تولید کنندگان جهانی خریداری می کنند. شرکت هلندی Hendrix ژنتیک را برای مرغ های تخم گذار 80 درصد از تخم های قهوه ای تولید شونده بصورت تجاری در سراسر جهان فراهم می سازد. تقریباً حدود 70 درصد تخم های سفید توسط مرغ های تخم گذار تولید شده در شرکت آلمانی PHW تأمین می گردد.
از سال 2005، PHW مالکیت Aviagen را نیز به دست گرفته است، که بزرگترین پرورش دهنده مرغ های کبابی و بوقلمون است. Aviagen بازار ژنتیک جهانی مرغ های کبابی مشترکی را فقط با سه شرکت دیگر دارد. یکی از آنها (Cobb)به Tyson تعلق دارد که بزرگ ترین عمل آورنده گوشت در جهان است. شرکت دوم (Hybro) تحت مالکیت Nutreco است که یک تولیدکننده اصلی خوراک حیوانات است و همچنین مالک دومین شرکت های پرورش خوک و بوقلمون در جهان است.
a) ژنتیک مرغ های تخم گذار
شرکت آلمانی PHW - Erich Wesjohann GmbH & Co. KG بزرگترین رهبر بازار جهانی در ژنتیک مرغ های کبابی و تخم گذار است. از بین بیش از 35 شرکت تابعه آن، CuxhavenLohmann Tierzucht ، Hy-line International USA و H&N International مهمتر هستند. در ماه آوریل سال 2005، مالک Aviagen نیز شد که رهبر بازار در پرورش مرغ های کبابی و بوقلمون با برندهای مرغ کبابی Ross، Arbor Acres, Lohmann Indian River, Nicholas Turkey و همچنین British United Turkeys بود. حجم معاملات PHW، 1.26 میلیارد دلار است. این شرکت بعنوان یکی از دو شرکت جهانی مرغ های تخم گذار، ژنتیک را برای 68 درصد تولید تخم مرغ سفید، و 17 درصد تولید تخم مرغ قهوه ای فراهم می سازد. PHW در 15 کشور (از جمله آلمان، لهستان، آمریکا ، کانادا، برزیل، ژاپن، آفریقای جنوبی) با حدود 4000 کارگر فعالیت دارد، و دارای شبکه توزیعی است که در 85 کشور به 250 مرغداری و محل پرورش خدمات دهی میکند. PHWبتازگی در مرغدای های آلمان و لهستان سرمایه گذاری کرده است. تجارت های دیگر شامل سلامت و تغذیه حیوانات، و تخم مرغ هایی برای تولید واکسن می باشد. یکپارچگی همه مراحل تولید در ماکیان با برند Wiesenhof تقریباً دارای 50 درصد سهام است. PHW در سال 2005 حجم معاملات خود را تا بیش از 6 درصد افزایش داد؛ تقسیم پرورش حیوانات دارای افزایش 18 درصدی است.
Hendrix Genetics B.V. هلند اغلب تحت مالکیت خانواده هندریکس است، که در سال 2005 توسط پرورش دهندگان ماکیان هندریکس تاسیس شد و سپس 100 درصد Internationale de VolaillesCompagnie را بدست آورد ، که دارائی سهام Institut de Sélection Animale و همچنین 50 درصد سهام Nutreco را کنترل میکند. استراتژی آن بر رشد و فرصت های ادغام در پرورش حیوانات تمرکز دارد که شامل ایجاد شبکه ای از توزیع کنندگان انحصاری در اروپا می باشد. در یونان، هلند و بلژیک، مرغداری های اصلی دارای قرارداد هستند. Hendrix دو رگه های مرغ های تخم گذار parent یا grandparent را تحت برند های ISA, Babcock, Shaver، Hisex, Bovans و Dekalb در بیش از 100 کشور با حدود 490 کارگر بفروش می رساند، و نه تنها در هلند و فرانسه، بلکه در کانادا، برزیل، ونزوئلا، اندونزی، هند و روسیه نیز فعالیت دارد. Hendrix ژنتیک را برای 80 درصد تولید تخم مرغ های قهوه ای و 32 درصد تولید تخم مرغ های سفید را در جهان فراهم می سازد. Hendrix ژنتیک خوک را در اواخر سال 2005 با مالکیت PIGS-Online وارد ساخت، که اولین عملکرد اینترنتی عملیاتی برای خوک ها است. اخیراً این شرکت تفاهم نامه ای را با شرکت خوراک حیوانات Nutreco Holding N.V. در مورد فروش فعالیت های پرورش حیوانات “Euribrid” از Nutreco به Hendrix امضا کرده است، که شامل مرکز تحقیقات پرورش حیوانات مربوطه نیز می باشد. Euribrid از سه شرکت پرورش حیوانات تشکیل شده است: Hybro (مرغ کبابی)، Hybrid (بوقلمون)، و Hypor (خوک).
b) ژنتیک مرغ های کبابی
Aviagen International Group Inc (ایالات متحده/انگلستان) یک رهبر بازار جهانی در پرورش ماکیان است، که خطوط اجدادی را برای تولید مرغ های کبابی و بوقلمون دارد است و سهام parent و همچنین تخم مرغ مرغ های کبابی را از طریق عملیات خود در سراسر اروپا و ایالات متحده، و سرمایه گذاری های مشترک در اروپا، امریکای لاتین، آفریقای جنوبی و آسیا بفروش می رساند. Aviagen ، 1500 نفرا را استخدام کرده است و دارای شبکه ای برای خدمات دهی به 300 تکثیرکننده در 85 کشور است. Aviagen دارای سه برند پرورش مرغ و است که جوجه های سهام parent و grandparent را در سراسر جهان برای تولید مرغ های کبابی و همچنین CWT (یک تأمین کننده تخم مرغ آمریکایی) را تولید میکند.
Aviagen در سالهای اخیر سه مالکیت مهم را با فروش توزیع کننده Ross EPI بر مبنای Benelux، مزارع پرورش Babolna در اروپای مرکزی، و تسهیلات آمریکایی و عملیات پرورش دهنده بوقلمون BUTA بدست آورد. کارایی آن نیز از طریق معرفی محصولات جدید با افزایش مهم منتج در سهام بازار ایالات متحده افزایش یافته است. در دوره سالهای 2002 تا 2004، حجم معاملات Aviagen تا 25 درصد افزایش یافت. Aviagen تحت مالکیت Erich Wesjohann GmbH & Co. KG در آمده است که یک رهبر بازار در پرورش مرغ های تخم گذار سفید است.
The Grimaud Group در پرورش پرندگان و خرگوش و تکنولوژی ژن مربوطه برای داروسازی و کشت و صنعت تخصص دارد. The Grimaud Group با بدست آوردن مالکیت GroupHubbard در سال 2005 (که قبلاً یک پرورش دهنده اصلی ماکیان همراه با شرکت داروسازی Merial بود)، حجم معاملات خود را تا 150 میلیون یورو افزایش داد و به دومین شرکت ژنتیک پرندگان و رهبر بخش های تخصصی (جوجه مرغ های رنگی، جوجه اردک، پرندگان گینه، خرگوش، کبوتر) در جهان تبدیل شد. Grimaud ، 55 میلیون جوجه اردک یک روزه را تولید میکند که شامل 1.5 میلیون پرورش دهنده یک روزه، 30 میلیوم جوجه مادر یک روزه، 200000 پرنده گینه مادر یک روزه، و 30000 خرگوش پرورشی می باشد. این شرکت در تکثیر جهانی، از تخم در آمدن و فروش جوجه اردک های یک روزه تجاری، دارای 40 درصد سهم بازار است. Hubbard ، 50 درصد هر یک از بازارهای روسیه و سوریه، 45 درصد بازار مصر و 70 درصد بازارهای پاکستان است. Hubbard ادعا میکند که در بازارهای اروپا، آسیای میانه و آفریقا با 25 درصد سهام بازار parent آنها، دوم است. وقتی که Hubbardتولید پرندگان رنگی را آغاز کرد سهم آن به دوم سوم بازار پرورش دهنده رسید. Grimaud Group دارای 1350 کارگر در ایالات متحده، اروپا (فرانسه، لهستان، هلند) و آسیا (چین، مالزی، تایلند) است. Grimaud Group وHubbard Group واکسن تخم مرغ اصلی و تکنولوژی های ژن پرندگان را به تجارت های خود اضافه کردند. این گروه یک تجارت خانوادگی است، که 70 درصد مالکیت آن در دست فرد گریماد و خانواده اش، و 30 درصد آن در درست مؤسسات مالی است.
Cobb-Vantress تحت مالکیت Tyson Foods Inc است که بزرگترین عمل آورنده و تجار مرغ و گوشت قرمز است. Tyson ، 120000 کارگر دارد و حجم معاملات آن 26 میلیارد دلار است. Tyson رهبر بازار آمریکا در ماکیان، و دومین شرکت در گوشت خوک است. Tyson تقریباً یک پوند از هر 4 پوند مرغ، گوشت گاو، و گوشت خوک در آمریکا را تولید میکند. Tyson تنها شرکتی است که هر سه نوع پروتئین را از طریق همه کانال های توزیع اصلی می فروشد. این شرکت تولید مرغ داخلی و تولید گوشت گاو داخلی را با 26 درصد سهم در هر بازار رهبری میکند. Tyson دو جایگاه در تولید گوشت خوک و 18 درصد سهم بازار را دارد.
Hybro دارای رتبه چهارم در بازار است، و سهم بازار آن 8 درصد است. شرکت پرورش مرغ کبابی قسمتی از Euribrid را تولید میکند، که تقسیم بندی پرورش تغذیه حیوانات بین المللی و شرکت خوراک ماهی Nutreco است، که شامل Plumex نیز می باشد، که یک تأمین کننده جوجه های یک روزه و تخم مرغ است، و Hybrid دومین شرکت بزرگ پرورش بوقلمون است و Hypor دومین تأمین کننده جهانی ژنتیک خوک است. 50 درصد سود Nutreco در Hendrix Poultry Breeders در سال 2005 با سود دفتری بفروش رسید.
c) ژنتیک بوقلمون
فقط دو شرکت بین المللی پرورش بوقلمون دارای سهام بازار هستند، و هر دوی آنها با شرکت های پرورش ادغام شده اند که دارای سهام بازار بین المللی زیاد از تولیدات ژنتیک هستند. و سومین پرورش دهنده بزرگ بوقلمون بر بازار ایالات متحده متمرکز است.
Aviagen Turkeys در سال 2005 با مالکیت United Turkeys (B.U.T.)Aviagen of British از شرکت سلامتی حیوانات Merial تاسیس شد. رهبر بازار ژنتیک بوقلمون اروپا (Aviagen) با Nicholas (US) و B.U.T. دارای 350 کارگر و دو برند پرورش بوقلمون است و جوجه بوقلمون های یک روزه را به سراسر جهان ارسال می کند.
Hybrid Turkeys در کانادا بخشی از شرکت Nutreco است. Hybrid در بازار ژنتیک بوقلمون دارای رتبه دوم است و 34 درصد سهم بازار را دارا است.
Willmar Poultry Company (WPC) تقریباً یک سوم بازار پرورش بوقلمون در ایالات متحده را پوشش میدهد، که شامل شرکت های بازاریابی غذا و عمل آورنده های مستقل بوقلمون می باشد. بعضی از نام های متداول شامل این موارد است: Sara Lee Foods, Cargill Turkey Production, Farbest Farms و عمل آورنده های قراردادی مختلف.
1.2 – صنعت ژنتیک خوک
پرورش خوک هنوز تا حدودی توسط انجمن ها یا شرکت های تعاونی انجام میشود که دارای مزارع پروش خوک هستند. اما شرکت های بین المللی پرورش حیوانات بسرعت در حال افزایش سهام بازار خود هستند. یکپارچه سازی عمودی خط تولید از ژنتیک به تولید گوشت، در آمریکای شمالی بالا است و در بسیاری از کشورهای اروپایی نیز بسرعت در حال رشد است.
در خوک ها، تلقیح مصنوعی موفقیت کمتری داشته است. تولید از نطفه منجمد خوک دارای 10 درصد تعداد نوزادان کمتر در یک زایمان، و یک زایمان کمتر نسبت به نطفه های تازه است . بنابراین اغلب از خوک های نر زنده استفاده می شود، اما این روند بسرعت در حال تغییر است، تا حدودی بخاطر اینکه ریسک عفونت را کاهش دهد و تا حدودی نیز بخاطر فشار استراتژی های مالکیتی مانند "گله های بسته" است. تراکم در ژنتیک خوک خیلی پویا است. قطعی ترین میدان های نبرد جاری به نظر می رسد که دسترسی به بازارهای چین و آمریکای لاتین و همچنین بازار ژنوم خوک باشد. عملکردهای انحصاری غیر-GMOMonsanto احتمالاً فقط نقطه بالایی از توده یخ شناوری از استراتژی های مالکیتی هستند. این احتمال وجود ندارد که Monsanto در رسیدن به مزارع پرورش خوک در حق الامتیازهای پولی جهان، مانند پنبه و سویای GMO موفق شود.
Pig Improvement Company (PIC) حدود 2 میلیون حیوان پرورشی را با حجم فروش نزدیک به 400 میلیون دلار در سال به بازار عرضه میکند. PIC دارای 30 تا 40 درصد بازار در آمریکای شمالی و 11 درصد بازار اروپا است و در حدود 30 کشور دارای بیش از 1500 کارگر است. 1.6 میلیون خوک ماده پرورشی در هر سال فروخته می شوند که در 40 مزرعه پرورش داده می شوند. حاشیه فروش آن 35 درصد است. PIC به Sygen (با حجم معاملات 129 میلیون دلار) تعلق داشت تا اینکه در سال 2005 شرکت انگلیسیGenus plc با نام ABS (که مالک بزرگترین شرکت پرورش احشام در جهان است) Sygen را خریداری کرد که در ژنتیک کمیتی خوک و میگو تخصص داشت، و شرکت دختر آن (PIC) که بزرگترین شرکن پرورش خوک است.
Hypor که دومین شرکت بزرگ پرورش خوک در جهان است، هنوز بر مبنای NL به Nutreco تعلق دارد، که بزرگترین تولید کننه خوراک ماهی و خوراک ترکیبی حیوانات در اروپا است. تقسیم بندی پرورش آن (Euribrid) و نیز دومین شرکت بزرگ پرورش بوقلمون در جهان، Hybrid و چهارمین پرورش دهنده مرغ کبابی با نام Hybro را تشکیل میدهد. حجم معاملات کلی Hypor حدود 35 میلیون دلار است. Hypor تقریباً 250 کارگر دارد و در کانادا، اسپانیا و بلژیک با سهم بازار بین 20 تا 24 درصد فعالیت دارد و همچنین دارای سهم قابل توجهی در بازارهای هلند، ایتالیا، آلمان، لهستان، ژاپن، مکزیک و فیلیپین است.
شرکتی تعاونی هلندی Topigs سومین کشور بزرگ جهان در سازماندهی پرورش است و حدود 850000 خوک ماده جوان در سال تولید میکند. Topigs یک شرکت تابعه از Pigture Group Pig Breeders Co-operative است که تحت مالکیت 3000 عضو از مزارع خوک در هلند است. Pigture Group Pig Breeders Co-operativeدارای 77.5 درصد Topigs است؛ 22.5 درصد آن تحت مالکیت بزرگترین عمل آورنده گوشت تازه اروپا با نام Vion Food Group است. Pigture Group حدود 400 کارگر دارد و حجم معاملات آن 103 میلیون دلار است. در هلند، Topigs دارای سهم بازار بیش از 80 درصد است و خط مناسبی برای گوشت ران خوک در پارما دارد، و بازار ایتالیا را رهبری میکند. در سال 2006 مزارع هسته ای را در روسیه و کرواسی افتتاح کرد. تولید و توزیع مواد پرورش بر مبنای یک سیستم حق امتیاز است. Topigs ارزش زیادی برای استقلال قائل است و بنابراین ژنتیک خود را بصورت آزاد فراهم می سازد. Topigs اولین سازمان پرورش خوک در اروپا است که از لحاظ کد تکنیک های خوب برای سازمان های پرورش و تکثیر حیوانات مزرعه (Code-EFABAR) تأیید شده است (فصل 3).
سهم Monsanto در بازار ژنتیک خوک ایالات متحده در حال حاضر حدود 10 درصد است. در سال 1998، Monsanto مالکیت DeKalb را بدست آورد و در سال 2001 نیز شرکت پرورش خوک کانادایی Unipork را خریداری کرد. Monsanto یک توزیع کننده انحصاری برای خوک های نر Genepacker از JSR Genetics در انگلستان است. Monsanto دارای قرارداد مجوز با Metamorphix نیز است، که آن هم به نوبه خود به ژنوم خوک دسترسی دارد.
1.3 – صنعت ژنتیک احشام
تاکنون گاوهای مخصوص تکثیر در دست کشاورزان لبنیات باقی مانده است که نطفه گاو نرهای قوی را از شرکت های تلقیح مصنوعی خریداری میکنند. بازار جهانی برای نطفه گاوهای نر لبنی بصورت رو به رشدی توسط شرکت های کمتری کنترل می گردد. حتی زمانیکه شانس به تنهایی پرورش در مزارع و بالا رفتن قدرت گاوهای نر در جهان می گردد، بازاریابی نطفه معمولاً از طریق یک شرکت اصلی انجام میشود.
ABS Global در ایالات متحده بزرگترین شرکت ژنتیک گاوی در جهان است. ABS که در سال 1941 تاسیس شد، در سال 2005 به بخشی از Genus plc تبدیل شد. حجم معاملات Genus ، 399.7 میلیون یورو است، و ABS نیز به 49 درصد آن کمک میکند. حجم فروش ABS Global حدود 10 میلیون دوز نطفه است که در بیش از 70 کشور بفروش می رسد. در عوض، همه اعضای انجمن ملی پرورش دهندگان حیوانات در ایالات متحده 31 میلیون دوز نطفه را بصورت سالیانه به 92 کشور و به ارزش دلار به فروش می رسانند. صنعت ایالات متحده سالیانه حدود 1000 گاو نر هلشتاین را مورد آزمایش قرار میدهد، درحالیکه ABS حدود 450 گاونر هلشتاین را آزمایش میکند. قدرت بازار با میانگین افزایش قیمت نطفه در سال 2006/2005 توسط 12 درصد در بخش گوشت گاو و 10 درصد لبنیات پرداخت می گردد.
فرآیند تراکم مزرعه پیش بینی شده در اروپا یک هدف مهم برای ABS است. بازار چین (که برنامه های آگاهی عمومی باعث افزایش مصرف لبنیات می شوند) احتمالاً بازار نطفه احشام با سریع ترین رشد است. از سال 2006، ABS Global دارای یک نماینده انحصاری با نام Alta Exports International در چین است.
Alta Genetics Inc کانادا در بیش از 60 کشور فعالیت دارد، و برنامه های پرورش در ایالات متحده، اروپا و کانادا دارد. در سال 2000، Alta Genetics با HoldingKoepon در هلند ترکیب شد. Koepon مالکیت پنج مزرعه با گله های هسته ای را دارد که یک تقسیم بندی واقعی ملک و یک شرکت خدمات پرورش در هلند است. راهکار گله هسته ای با یک ادغام گر به راهکار انتخاب سنتی اضافه شد. حدود 80 گاو نر جوان آزمایش میگردند که اغلب در مرحله جنین خریداری می شوند. بخاطر ترس از بیماری های مسری، آنها در پنج کشور در اروپا و آمریکای شمالی در مناطقی با تراکم احشام کم نگهداری می شوند. Alta در ژنتیک لبنی (نژادهای هلتشاین، جرسی و براون سویس) و ژنتیک گوشت گاو کار میکند. یک برنامه جفت گیری برای جلوگیری از اثرات منفی تولید مثل بین نژادهای یکسان، مانند ورم پستان، طراحی شده است.
Semex Alliance در کانادا بیش از 6 میلیون دوز را بصورت سالیانه می فروشد و 350 گاو نر را در هر سال آزمایش میکند، و شرکت های تابعه ای در مجارستان، ایالات متحده، آفریقای جنوبی، آرژانتین و برزیل دارد. شرکت قبلی آن (Semex Canada) در سال 1973 بعنوان یک شرکت بازاریابی برای تلقیح مصنوعی کانادا تاسیس شد.
DANSIRE International A/S با مالکیت مرکز تلقیح مصنوعی دانمارک، نطفه و جنین را برای بیش از 50 کشور تأمین می کند و 450 گاو نر از چندین شرکت لبنی و پرورش گاو برای گوشت را در هر سال آزمایش میکند، و 70 درصد احشام لبنی دانمارک را تحت پوشش دارد.
2- استراتژی های مالکیتی صنعت ژنتیک احشام
2.1 – یکپارچه سازی: از ژنتیک به مزرعه تولیدی برای انشعاب
شرکت های شامل در ژنتیک یا تولید احشام به نظر می رسد که از متون استراتژی های تجارت پیروی میکند، و بصورت عمودی همه عناصر مهم را در زنجیره غذایی یکپارچه سازی میکند، تا نه تنها بر بازارهای ژنتیک سهام سلطه یابد، بلکه کل خطوط تولید را نیز کنترل کند.
الحاق مهارت ژنتیک در بین چند گونه یک راهکار تجاری جدیدتر است. یک نژاد قوی از ژن احشام جدید ایجاد شد، وقتی که در سال 2005 شرکت انگلیسی Genus plc شرکت Sygen را خریداری کرد که در زمینه ژنتیک کمیتی خوک و میگو تخصص داشت، همراه با شرکت دختر خود PIC که بزرگترین شرکت پرورش خوک در جهان است. Genus plcکه اکنون با ABS ، PIC و SyAqua ترکیب شده است، بزرگترین تجارت های ژن آبزی پروری را فراهم ساخته است. Genus plc تلاش زیادی برای رسیدن به حق امتیاز گسترده ای از ژن ها تا حیوانات کامل و یا حتی فرآورده های گوشتی انجام داده است.
شرکت آمریکایی Smithfield، 25 درصد محصولات گوشت خوک و همچنین خوک های ایالات متحده را تولید میکند. Smithfield علاوه بر زنجیره تولید خوک، فرآورده های گوشتی دیگر را نیز دارا است و در پایان سال 2006 سهمی از ACMC را نیز خریداری کرد که یک پرورش دهنده خوک انگلیسی با رشد سریع است.
یک استراتژی مشابه در مورد یکپارچه سازی خطوط تولید نیز توسط Tyson Foods Incبکار برده شده است، که بزرگترین شرکت عمل آوری گوشت است و مالک Cobb Vantressنیز است که یکی از چهار شرکت بزرگ ژنتیک مرغ های کبابی جهان است.
Nutreco, NL بزرگترین تولید کننده خوراک ماهی و غذای ترکیبی حیوانات در اروپا است، که تقسیم بندی نژاد آن (Euribrid) به میلیون یورو از 115 میلیون یورو حجم معاملات کمک میکند. ساختاربندی مجددی صورت گرفت، وقتی که Nutreco در سال 2005 ، 50 درصد سهم پرورش دهنده مرغ های تخم گذار Hendrix خود را فروخت و در سال 2006 مالک 50 درصد باقیمانده از سهام شرکت ژنتیک خوک Hypor از مشارکت اقتصادی کانادایی Investment Saskatchewan شد. منطق این معامله اینست که Nutreco ترجیح میدهد که کنترل مدیریت کاملی داشته باشد تا بتواند تجارت ژنتیک خوک بین المللی خود را توسعه دهد. Euribrid اکنون دومین شرکت بزرگ پرورش خوک Hypor در جهان را تشکیل میدهد. اخیراً به این شرکت خبر داده شده است که Euribrid قرار است در اواسط سال 2007 به Hendrix Genetics فروخته شود.
شرکت آمریکایی Monsanto با فروش خالص 7 میلیارد دلار، بیشتر بخاطر رهبری خود در دانه های اصلاح شده ژنتیکی معروف است، نه بخاطر ژن های احشام. اما با مالکیت، همکاری و سیاست های امتیازی احشام و خوک Monsanto، این شرکت در عرض چند سال ممکن است نه تنها از لحاظ گیاهان بلکه از لحاظ احشام نیز، بر بازارهای ژن نیز سلطه یابد. در سال 2004 این شرکت به همکاری انحصاری و استراتژیکی با شرکت تحقیقاتی ژنتیکی MetaMorphix وارد همکاری شد، که اینکار امکان دسترسی به کامل ترین داده های موجود در مورد ژنوم خوک را به Monsanto داد.
در نتیجه، Monsanto نتوانست یک سری عملکردها را برای حق امتیاز خوک ثبت کند. حق امتیازها بر مبنای راهکارهای ساده ای هستند، اما تا حد زیادی نیز گسترده هستند. در عملکرد 2005/015989WO، Monsanto روشهای خیلی کلی را برای پرورش و انتخاب حیوانات دو رگه با استفاده از تلقیح مصنوعی و روشهای پرورش دیگر توصیف میکند، که از قبل مورد استفاده قرار می گیرند. در یک مورد دیگر، عملکرد 2005/017204 (EP 1651777) با شکست مواجه شد که یک روش برای تشخیص ژن است (پرورش کمک کننده به ثبت امتیاز)، که حتی خوک های کلی را نیز تحت پوشش دارد. مطابق تحقیقات Greenpeace، یافته های تحلیل آزمایشگاهی 30 حیوان از 9 نژاد مختلف به این صورت بود که تقریباً همه نژادها تحت تأثیر ادعاهای حق امتیاز قرار می گیرند. آنها دارای یک ترکیب ژنتیکی هستند که مطابق خصوصیات حق امتیاز بعنوان یک نوآوری Monsanto شناخته می شود. پیش بینی مزایای این عملکردهای حق امتیاز غیر-GMO زیاد هستند. از لحاظ جهانی، گوشت خوک نسبت به گوشت های دیگر بیشتر مصرف میشود و سطوح مصرف آن خصوصاً در آسیا و آمریکای لاتین رو به افزایش است.
در سال 2007، Monsanto تکنولوژی طبقه بندی نطفه احشام را بفروش می رساند که نسبت گوساله های جنسیت مورد خواستار را از 50 به 85 درصد افزایش میدهد. Monsanto برای فروش ژنتیک Alta به نفطه احشام در ترکیب با به برنامه ای تبدیل شده است که 170 شرکت لبنی بزرگ رو به رشد در سراسر ایالات متحده، صلاحیت ژنتیکی کارایی شرکت پدر، توسط کارایی شرکت دختر در شرایط مدیریت شدید ارزیابی می کنند. سطح مشارکت با این شرکت های لبنی منبع بی نظیری از اثبات دقیق شرکت پدر ایجاد میکند. نطفه های طبقه بندی شده (یا نطفه های جنسیتی) پیش بینی می شود که تا حد زیادی بهره وری در شرکت های لبنی و مزارع پرورش گوشت گاو را افزایش دهد و همچنین فرآیند پرورش را تسریع کند. ممکن است پیش بینی گردد که Monsanto این تسریع را تحریک کند و به یک شرکت علم زندگی کنترل انحصاری اصلی تبدیل شود.
2.2 – استراتژی های تکنولوژی-مبنا
دو رگه پروری و "قفل های زیستی"
مرغ دو رگه برای اولین بار در دهه 1940 توسط هنری اِی. والیس تولید شد، که 33 امین نائب رئیس جمعهور ایالات متحده بود. هنری والیس همان روشهای پرورش را برای ماکیان اعمال کرد که از آن برای ایجاد ذرت Pioneer Hi-bred استفاده کرده بود. وقتی که دو خط متفاوت با هم ترکیب می گردند، بهره وری نوزادان آنها نیز تا حد قابل توجهی افزایش می یابد. البته این اثر در نسل بعدی از بین می رود، بطوریکه کشاورزان در تولید صنعتی مواد پرورش را برای هر نسل خریداری میکنند. در عرض مدت 10 سال، همه پرورش دهندگان ماکیان تجاری، ماکیان دو رگه پرورش میدهند. از آن پس، دو رگه پروری در پرورش خوک و آبزی پروری متداول شده است و در حال حاضر نیز در پرورش احشام در حال توسعه است.
دو رگه پروری دارای ماهیت مالکیتی نیست، بلکه اقدامات تجاری برای اعمال این اثر صورت می گیرد. شرکت Genetics (پرورش د هنده اصلی) نسل پدر جد حیوانات نهایی (مرغ های تخم گذار، مرغهای کبابی، بوقلمون، خوک های کشتاری) را پرورش میدهد. آنها خطوط خالصی را توسعه میدهند که حامل خصوصیات مورد خواستار مانند تعداد بالایی از تخم مرغ در سال، تبدیل بالای خوراک، رشد سریع، و درصد بالای گوشت می باشد. بعضی از این ویژگی ها مربوط به حیوانات نر یا ماده هستند، بطوریکه خطوط نر و خطوط ماده ایجاد شده اند. تکثیر کننده ها اولاد را دریافت میکنند و پرورش می دهند و نسل بعدی را به شرکت های تخم گذاری (مرغهای کبابی و بوقلمون)، کشاورزان تجاری، یا شرکتهای بسته بندی گوشت خوک می فروشند. در مورد ماکیان، قفل زیستی توسط اجتناب از دسترسی به حیوانات نر از یکی از خطوط خالص (معمولاً خط ماده) و برای حیوانات ماده از خط خالص دیگر (معمولاً خط نر) اعمال می گردد. قراردادهای انحصاری با تکثیرکننده ها در مورد خوک های نر و خوک های ماده ایجاد می گردد.
در آبزی پروری، ماهی آزاد دو رگه و ماهی خاردار دریایی جزو تجارت های گسترش یافته هستند. یک راهککار دو خطی مشابه با دو رگه پروری بعنوان مکانیزم زیستی برای حفاظت مالکیتی سهام پرورش میگو پیشنهاد می گردد. میگوهای pirated دارای نرخ تولید مثل خیلی پایینی هستند و یا اینکه حتی در شرایط نامساعد می میرند. عقیم سازی ژنتیکی سهام پرورش حیوانات یک استراتژی کنترل زیستی دیگر مورد بحث است.
مهندسی ژنتیک و تولید مثل غیر جنسی
مهندسی ژنتیک برای ماکیان از دهه 1980 امکانپذیر بوده است، و تولید پرندگان فرا-ژنتیکی نیز در جوجه های آزمایشگاهی متداول است، و همچنین در جوجه هایی که برای تولید دارویی تخم آنها استفاده می گردند. شرکت های ماکیان دارویی بصورت آشکار تکنولوژی خود را برای تولید خوراک به پرورش ماکیان پیشنهاد میکنند. البته PHW (از جمله شرکت تابعه Aviagen) بطور آشکار ماکیان GMO را رد میکند، درحالیکه Hendrix Genetics و Grimaud Group در مورد این موضوع ساکت مانده اند.
Origen Therapeutics مجزاسازی و کشت سلول های رویانی پرندگان را توسعه داده است و طرح هایی برای توسعه روشهای تولید ماکیان مالکیتی و جدید بر مبنای استفاده از سلول های رویانی پرندگان دارد، که اصولاً قابل مقیاس با نیازهای صنعت دنیای ماکیان هستند ... Origen معتقد است که تکنولوژی مالکیتی آنها، شرکت آنها را قادر خواهد کرد که بصورت مجازی تغییر شکل های ارزشمندی را از لحاظ تجاری بر روی پرندگان به تعداد زیاد ایجاد کند.
Avigenics Inc همچنین ماکیان GMO را نیز تولید میکند: توالی های DNA را میتوان مهندسی کرد و برای خطوط پرورش دهنده و فرا-ژنتیکی ارزشمندی به ژنوم ماکیان معرفی کرد. AviGenics در حال توسعه این تکنولوژی برای مشخص سازی خطوط مالکیتی خود (بعنوان مثال در خطوط تولید مرغ کبابی FibrGroTM Advantage) استفاده میکند. این تکنولوژی را می توان برای پرورش دهندگان ماکیان نیز ایجاد کرد. AviGenics و شرکای آن به این شیوه، میتوانند تکثیر ژنتیک مالکیتی را کنترل کنند.
کارل مارهاور از شرکت Avigenics گفت: Avigenics میتواند همه املت هایی را که در اروپا می خورند بصورت ژنتیکی تغییر دهد و ماکیان فرا-ژنتیکی را نیز پوشش دهد. این شرکت جوجه های تغییر یافته از لحاظ ژنتیکی را نیز بمدت چهار سال آخر با استفاده از فرآیندی با نام تکنولوژی پنجره سازی تولید کند، که مواد ژنتیکی را از طریق یک حفره یا پنجره در پوسته، در تخم مرغ ها وارد می سازد. تکنولوژی پنجره سازی امکان تولید سریع و مؤثر جوجه های فرا-ژنتیکی را فراهم می سازد. این شرکت 2 میلیون دلار از بخش بازرگانی ایالات متحده بخاطر تولید اولین پرنده با تولید مثل غیر جنسی دریافت کرده است.
اما همه پرندگان بصورت تصاعدی از لحاظ ژنتیکی در مقیاس تجاری تغییر داده نمی شوند: پیش بینی می شود که یک ماهی آزاد فرا-ژنتیکی با داشتن زمان کافی برای رشد در سال 2009 در ایالات متحده ایجاد گردد. با فرصت های رشد بالا، خصوصاً در شمال، یک فرآیند تراکم در آبزی پروری پیش بینی می گردد. تعداد گونه های آبزی پروری که میتوان پرورش داد در حال افزایش است. ماهی آزاد، قزل آلا، ماهی خاردار، سپر ماهی و گونه های آبزی دیگر مانند میگو و صدف خوراکی برای تولید صنعتی با پرورش متعارف توسط انتخاب و همچنین تکنولوژی زیستی سازگار شده اند.
تولید مثل غیر جنسی در گوسفند، احشام، خوک، و اسب امکان پذیر است. تأثیر آن هنوز کم است و حیوانات تولید شده بصورت غیر جنسی ممکن است با اختلالات جدی متولد شوند. البته پیش بینی می گردد که تولید مثل غیر جنسی فعالیت های صنعت ژنتیک حیوانات را، خصوصاً با توجه به تحویل نطفه به گاوهای نر و خوک های نر برتر تسریع و تشدید کند. در خوک ها (که تلقیح مصنوعی مانند احشام امکان حدود 1 میلیون اولاد را فراهم نمی سازد بلکه فقط حدود 2000 اولاد را ممکن می سازد)، تولید مثل غیر جنسی ممکن است از لحاظ اقتصادی امیدوار کننده باشد.
صنعت تکنولوژی زیستی تولید مثل غیر جنسی را بصورت یک دوقلوی ژنتیکی خیلی ساده می سازد که بصورت زمانی مجزا می گردد. هرگونه مسئله فنی و اخلاقی که این تکنولوژی ممکن است در بر داشته باشد، به کنار گذاشته شده است. از نظر هواداران، تکنولوژی تولید مثل غیر جنسی به انتشار این فرآورده های ژنتیکی کمک میکند، پرورش را تسریع میکند و بازارها را توسط تکنولوژی های حق امتیاز کنترل میکند. ترکیب فرآورده ها از خوراک های تولید شده بصورت طبیعی قابل تشخیص نیست. یکنواختی آنها فرآورده های غذایی ترکیبی را برای صنعت عمل آوری گوشت جذاب می سازد.
خوراک ترکیبی در راه رسیدن به مصرف کنندگان است: در ژانویه 2007، انجمن غذا و داروی ایالات متحده فرآورده های غذایی از حیوانات ترکیبی را تأیید کرد. دلیل اصلی این تأیید اینست که غذاهای ترکیبی از غذاهای طبیعی قابل تشخیص نیستند. همچنین، گروه کاری غذاهای جدید کمیسیون اروپا در 17 ژآنویه 2007 تصمیم گیری کرد که در اروپا حیوانات ترکیبی باید مانند غذاهای جدید دیگر در نظر گرفته شوند.
تولید مثل غیر جنسی اغلب مسائل همراه با صنعت احشام مانند تنوع زیستی و مسائل رفاه حیوان را تشدید میکند.
مشاوران سیاست، مانند اعضای نیروی کار US-EC تحقیقات تکنولوژی زیستی، نگرش مصرف کنندگان را نسبت به ریسک و مزایای آن بعنوان یک عامل کلیدی برای قابلیت قبول حیوانات ترکیبی یا تغییر داده شده بصورت ژنتیکی بررسی میکنند. قابلیت قبول عمومی پایین تاکنون دلیل اصلی بوده است که شرکت های اصلی ژنتیک ماکیان و خوک ادعا میکنند که حیوانات GMO را تولید نمی کنند.
توالی ژنوم و پرورش کمک کننده به نشانه گذار
در دسامبر 2004 ژنوم مرغ بصورت متوالی قرار داده شد؛ ژنوم احشام در 5/2004 دنبال شد. نقشه ای از ژنوم ماهی قزل آلا در مرکز تحقیقات عمومی ایالات متحده آماده شد. توالی ژنوم خوک نیز هدف اصلی یک برنامه تحقیقات سرمایه گذاری شده EU است (پرورش حیوانات قابل دوام) که در آوریل 2006 آغاز شد. پیش بینی می شود که در سال 2007 تکمیل شود. مدتی قبل از آن، بخش کشاورزی ایالات متحده 10 میلیون دلار را برای همین هدف تصویب کرده بود. یک گروه چینی-دانمارکی نیز بر روی ژنوم موغ مطالعه میکنند و Aviagen شناسایی نشانه گذارهای ژنتیکی برای خصوصیاتی طبیعی را آغاز کرد. با نمایش خطوط شجره نامه، تفاوت های اصلی منفرد را میتوان شناسایی کرد که آگاهی را در مورد آنچه ایجاد میکند که یک مرغ را از مرغ دیگر متفاوت می سازد. فراهم کننده این تکنولوژی در ژنومیک انسان طبقه بندی زنومی را با استفاده از یک پانل طراحی شده خاص با بیش از برای تعداد زیادی از نمونه های DNA مرغ ممکن می سازد. این شرکت پیش بینی میکند که به اکتشافات جدیدی در تحقیقات ژنومیک دست یابد، و از قبل بسیاری از منابع اساسی مورد نیاز را بدست آورده است (مانند ساختار جمعیت شجره نامه خوب، داده های کارایی کیفیت بالا، بانک DNA از نمونه های پرندگان، و یک تیم عالی از متخصصان تحقیق و توسعه در ژنتیک ملکولی و کمی).
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 30 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید