دانلود مقاله رفتار شناسی سگها

 

 

 

رفتار شناسی سگها

 

 

 

منبع: رفتارشناسی سگ از انتشارات جامعه دامپزشکی حیوانات کوچک انگلستان
یکی از دلایل پر طرفدار بودن سگها به عنوان حیوان خانگی خوی اجتماعی آنها است. سگها حیواناتی هستند که در طبیعت به صورت گله ای زندگی می کنند و به طور غریزی از هنگام تولد تمام شرایط درک و اجرای پاسخ های اجتماعی را دارا می باشند. درک این موضوع که در بعد کلان رفتار اجتماعی سگها امری ذاتی و غریزی می باشد، بسیار مهم است. اما آنچه که سگها در تعاملات اجتماعی خود به طور اکتسابی می آموزند عبارت است از:
الف: گونه ای (The species) که سگها در مقابل آنها رفتارهای اجتماعی خود را اجرا می کنند؛ سگهایی که در طول 12 هفته اول زندگیشان با انسانها زندگی می کنند آنها را هم گونه خود تلقی می کنند
(برای مثال عنصر بلقوه اجتماعی)؛
ب: بخشی از مجموعه رفتارهای اجتماعی که باید استفاده شود؛ برای مثال تمام سگها ذاتاً توانایی بروز رفتارهای سلطه گر و در عین حال فرمانبردار را دارا می باشند ولی اینکه هر کدام این نقش ها را مقابل چه کسی یا چه کسانی بازی کنند امری اکتسابی است.
از نقطه نظر انسانی و برداشتی که انسانها از رفتارهای اجتماعی دارند، نقشه اجتماعی سگها به اندازه کافی برای شکل گیری یک ارتباط خوب بین انسانها و سگ ها کافی است علی رغم این نکته اختلافات میان این دو گونه آنقدر است که به علت عدم درک وقایع، موجب قطع ارتباط شود. حتی جالب ترین خوی اجتماعی سگها هم می توانند مشکل ساز باشند.

تعاملات اجتماعی در گرگها
ساده ترین راه مطالعه فتار شناسی سگها به طور کلی و رفتارهای اجتماعی آنها به طور اخص، مطالعه گرگها است. برای این کار دو دلیل منطقی وجود دارد. نخست، بیشتر سگها در جامعه ای زندگی می کنند که شامل انسانها نیز می باشند. تلاش برای درک تعاملات اجتماعی در این جامعه مانند تلاش برای درک نمایشی است که بعضی از بازیگران آن به خوبی به محدوده نقش خود آگاه نیستند. دوم، در طول فرایند اهلی شدن سگها، عناصر رفتاری ویژه ای از آنها دست خوش تغییرات و حذف قرار گرفته است و این امر درک جایگاه و اهمیت یا روش تطبیق آنها با الگوی کلی رفتار سگ ها را مشکل ساخته است. برای مثال گرگ های مادر هنگام از شیر گفتن توله هایشان برای تغذیه آنها غذای درون معده خود را بالا
می آورد. این عمل در ماده سگها به شکل غیر معمول و متفاوتی مانند بالا آوردن غذا بدون داشتن توله یا خوردن غذای بالا آورده شده دیده می شود. به طوریکه هیچ هدف خاصی از این کار دیده نمی شود. به علت اصلاح نژاد و جفت گیری انتخابی، برخی نژادها رفتارهای جدیدالظهور را از خود نشان می دهند که تفسیر شان مشکل است؛ در بعضی نژادها سگهای بالغ رفتاری از خود نشان می دهند که در گرگهای نابالغ دیده می شود: تمایل رفتار دوستانه با غریبه ها که در بعضی نژادها دیده می شود می تواند مثال خوبی از این رفتارها باشد.
مطالعه روی گرگها به علت خوی گوشه گیری و زندگی خانه بدوش آنها تحت شرایط کاملاً وحشی و طبیعی دشوار می باشد. با وجود این پژوهشگرانی مانند زیمن (Zimen, 1981) با نگهداری گرگها در شرایط نیمه وحشی توانستند شرایط خوبی برای ایجاد حالت بینابینی ایجاد کنند. خلاصه بخشی از تحقیقات ایشان که به موضوع این بحث مرتبط می باشد در ادامه خواهد آمد، ولی برای درک تمام
جنبه های ارتباطات پیچیده گرگها بهتر است به مقالات اصلی افرادی چون زیمن مراجعه کرد. هر چند باید توجه داشت که قاعدتاً چنین مقالاتی که حاصل از سالها مشاهدات مشقت بار این محققان است هنوز برای درک کامل سازوکار اجتماعی گرگها کافی نمی باشد.
1-4- سلسله مراتب قدرت
گله های گرگ خانواده های توسعه یافته ای می باشند که از هر دو جنس نر و ماده تشکیل شده است. گرگ ها تا آخر عمر خود در گله خودشان باقی می مانند مگر برای تشکیل گله ای جدید که از گله خود برای همیشه جدا می شوند. اعضای گله با همدیگر حرکت، شکار و تغذیه می کنند. جفت گیری میان اعضای گله انجام می شود و پرورش توله ها هم به طور مشارکتی انجام می شوند. به نظر می رسد بخش اعظم رفتارهای اجتماعی گرگها در جهت تقویت پیوستگی اجتماعی گله قرار دارد. گرگها اغلب به نوبت در نقطه ای خاص ادرار می کنند، و همیشه به طور گروهی جمع می شوند و زوزه می کشند. به علاوه آنها چندین بار در روز (برای مثال پس از خواب) با مالیدن پوزه هایشان به هم به نوعی به هم سلام می دهند و ناحیه پرینه یکدیگر را بو می کشند. به نظر می رسد تنها هدف این کارها افزایش همبستگی اعضای گروه و شناخت یکدیگر می باشد.
قبول سلسله مراتب قدرت در میان گرگ ها با رفتار اجتماعی آنها مناسبت دارد. ولی این مسئله بسیار پیچیده تر از آنست که معمولاً پنداشته می شوند. نرها و ماده ها دارای سلسله مراتب جدایی هستند.
مسلط ترین حیوانهای گله موجب تحریک فعالیت ها می شوند و اولین کسانی هستند که از منابع غذایی و ... استفاده می کنند و احتمالاً مسن ترین و بزرگ ترین حیوان گله هستند. با این حال سلسله مراتب قدرت در گرگها به عکس ساختار ارتش که همواره درجه افراد در آن ثابت است بدن تغییر نمی باشد. این حالت بیشتر شبیه خانواده انسان ها می باشد. در این خانواده ها فارغ از فعالیت اعضا، تمام افراد از احتمال کسب تصدی و موقعیت جدید برخوردارند. همچنین گرگها از نظر محدوده رفتاری در جایگاهی که بوسیله قدرت بدست آورده اند تفاوت های فردی با هم دارند.
از آنچه در بالا گفته شد چند موضوع در ارتباط با رفتار سگ ها استنباط می شود:
الف: بر اساس تحقیقات اسکات و فولر در سال 1965 سگهایی که قبل از سن 14-12 هفتگی با انسانها حتی کمترین تماس و ارتباطی داشته اند هم صاحبان خود را یکی از اعضای گله خود می پندارند. بنابراین رابطه بیشتر سگها با صاحبانشان رابطه فرمانبردار/ مسلط است. در این حالت اگر صاحب دام آگاهانه نقش خود در این سلسله مراتب برای حیوان مشخص نکند، سگ خود از ورای اعمال و رفتار ناآگاهانه و غیر عمدی صاحب خود به آنها معنی داده و بر اساس نتیجه گیری خود سلسله مراتب را شکل می دهد.
ب: سگ ممکن است در بعضی موقعیت ها نقش مسلط را بازی کند و در سایر موقعیت ها خیر؛ برای مثال سگهایی هستند که درون خانه در مقابل صاحب خود رفتاری سلطه گر دارند در حالی که در امتحان فرمانبرداری به خوبی نقش فرمانبردار را بازی می کنند.
پ: رابطه مسلط/ فرمانبردار در تمام سگها شکل نمی گیرد. بنابراین تنها صاحبان دارای سگ های
سلطه گر باید در مورد حفظ موقعیت مسلط شان بر سگ خود دقت کنند.

2-4- قلمرو
سالیان دراز، گرگ ها مناطق تقریباً پهناوری بالغ بر 20 مایل مربع را در عرصه تاخت و تاز خود داشتند. به طور کلی این قلمرو تنها به یک گله تعلق داشت که محدوده آن از راه های مختلف بویژه
علامت گذاری با ادرار و مدفوع مشخص می شود و شدت این نشانه ها در صورتی که گله متوجه تعدی غیر قانونی گله های دیگر بشود افزایش می یابد. در طول ماههای تابستان در صورتی که گله مشغول پرورش توله ها باشد محدوده گسترش گله کمتر خواهد شد و مثل قبل افزایش نمی یابد. ما در توله ها در محدوده کوچکتری که احتمالاً دارای چندین غار و پناهگاه می باشد مستقر می شود و سایر اعضای گله در اطراف این محدوده تاخت و تاز می کنند و گهگاه و به نقطه مرکزی این کانون باز
می گردند و بدین ترتیب محافظت از این «منطقه خانگی» (home area) بسیار شدیدتر و متمرکزتر از سایر مناطق قلمرو خواهد بود. گرگهای ارشد گله در فعالیت ها دفاعی درگیری بیشتری دارند و بیشتر به کار نشانه گذاری با ادرار می پردازند. به نظر می رسد بخش اعظم مسئولیت های آنها محافظت از قلمرو گله در برابر متجاوزان باشد.
برای بسیاری از سگ ها خانه، باغ و حتی ماشین به عنوان «منطقه خانگی» تلقی می شود. درجه و شدت محافظت و دفاع از این مناطق به چگونگی احساس و درک حیوان از موقعیت سلطه و قدرت خودش بستگی دارد. در صورتی که تمایل حیوان به دفاع از قلمروش مشکل ساز بشود، حتماً باید موقعیت سلطه و قدرت حیوان را در خانواده تغییر داد، (به بخش 2-9 رجوع شود). به همین ترتیب دفعات نشانه گذاری با ادرار می تواند با موقعیت سلطه و قدرت حیوان در ارتباط باشد؛ چنانچه این رفتار هم به شکل یک مشکل بروز کند (برای مثال در صورتی که درون خانه اتفاق بیفتد) کاهش میزان سلطه حیوان می تواند در رفع آن بسیار مفید باشد. سگ ممکن است خانه را به انضمام مناطقی دورتر از خانه که حیوان عادتاً در آنجا به تمرین و فعالیت بدنی می پردازد (مانند پارک محل)، به عنوان قلمرو خودش تلقی کند در این صورت اگر حیوان با سگهای درون این محدوده رفتار تهاجمی داشته باشد، شدت این رفتار کمتر از مواجهه با این حیوانات در خارج از این محدوده خواهد بود.


3-4- شکار و تغذیه
توانایی گرگها وقتی که در قالب گروه های سازماندهی شده به شکار می پردازند با افزایش اندازه طعمه آشکارا افزایش می یابد؛ یک گله گرگ در کانادا می توانند یک گوزن شمالی آمریکایی را شکار کنند. کارایی و بازده گروه های شکار همچنین با تمایل اعضای آن ها به پیروی از رهبر گروه افزایش می یابد و ارزش حیاتی سلسله مراتب قدرت در اینجا کاملاً آشکار می شود. هنگام تغذیه نیز نوعی تقدم و برتری وجود دارد.
در بسیاری از سگهای خانگی دسترسی به غذا برای تعیین چگونگی برداشت حیوان از موقعیت سلطه و قدرت خودش بسیار مهم است (به مثال 8-1 رجوع شود)
یکی از راه های کاهش یا جلوگیری از افزایش سلطه حیوان این است که از چند مورد در رابطه با تغذیه حیوان مطمئن باشیم:
الف: هیچگاه حیوان در درخواست غذا از صاحب خود موفق نباشد.
ب: حیوان برای کسب غذا مجبور باشد در برابر صاحب خود فرمانبردار و مطیع رفتار کند ( به بخش2-9 رجوع شود)
پ: حیوان درک کند که غذایش پس از صرف غذا توسط صاحبش به او داده می شود تا پایان غذای صاحبش تغذیه نخواهد شد.

4-4- بازی
در اکثر حیوانات بازی یکی از ویژگیهای حیوانات جوان می باشد ولی بر خلاف معمول سایر حیوانات بازی در میان گرگها بالغ هم مرسوم است. بازی را در گرگها می توان بوسیله یک یال چند ویژگی که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد از فعالیت های جدی حیوانات تفکیک کرد:
الف: دو گرگ هنگام بازی بطور مداوم نقش های خود را عوض می کنند، برای مثال مهاجم در ادامه نقش قربانی را بازی خواهد کرد.
ب: قسمت هایی از یک رفتار ممکن است به تنهایی یا همراه رفتاری دیگر به نمایش گذاشته شود؛ بدین صورت که دو گرگ یا سگ حین بازی ممکن است در عرض چند دقیقه رفتار جنسی تهاجمی و دزد پلیس را پی در پی نشان دهند.
ت: وضعیت های بدنی ای وجود دارند که مخصوص بازی هستند: «تعظیم حین بازی» (تصویر شماره 1) که دیدن آن بسیار رایج است حالتی است که دلالت بر دعوت به بازی می کند. باید توجه داشت که این حالت با نوعی فنریت بدن و در عین حال آرامش ناشی از سر خوشی همراه است که در صورت همراهی آن با هر فعالیت جدی ای باز هم دلیل بر بازی بودن آن فعالیت خواهد بود.
بازی برای حیوانات جوان دارای اثرات زیر بنایی مهم است و در حکم یک تمرین رفتاری آنها را برای زندگی آینده آماده می سازد. برای مثال در بازی جنگیدن حیوانات حدود قابل قبول گاز گرفتن را می آموزند. در بالغین نیز به نظر می رسد بازی دارای نتایج اجتماعی مهمی می باشد، هر چند از این نظر اثرات این تعامل اجتماعی هنوز به خوبی شناخته نشده است ولی می توان گفت که گرگهای بالغ در بازی های خود مانند انسانها اهداف زیر کانه ای را دنبال می کنند. با وجود اینکه در خیلی مواقع به نظر می رسد تنها هدف بازی لذت بردن است؛ گرگ ها ممکن است از بازی برای پیشرفت و ارتقاء جایگاه اجتماعی، تشخیص و شناسایی رقیبان آینده یا منحرف کردن تهاجم استفاده کنند.
از نوشته های بالا نکات مفیدی را برای صاحبان سگ می توان استنباط کرد:
الف: صاحب حیوان ممکن است به اشتباه از مشاهده رفتار تهاجمی حیوان در حین بازی آسوده خاطر باشد، ولی باید در نظر داشت که اکثر رفتار تهاجمی که حیوان در حین بازی در برابر سگهای دیگر یا انسانها از خود نشان می دهد می توان اخطار و نشانه ای از تهاجمات جدی حیوان در آینده باشد. در مواردی که دو سگ در کنار هم نگهداری می شوند، مقدار مشخصی از رفتار تهاجمی در حین بازی طبیعی است ولی افزایش ناگهانی مقدار آن می تواند علامتی از آغاز تلاش برای سلطه گری باشد. همین حالت در مورد رفتار تهاجمی حین بازی در مقابل انسانها هم صدق می کند و همانطور که در چنین ارتباطاتی همواره فرمانبردار بودن حیوان خوشایند و مطلوب است، برای حفظ آن، صاحبان سگ ها هیچگاه نباید در بازی با سگهایی که به سلطه گری تمایل دارند با آنها بجنگند.
ب: بعضی بازی ها مانند طناب کشی که جنگیدن در آن وجود ندارد هم به نوعی مسابقه سلطه گری هستند. در مورد سگ های سلطه گرا از این بازی ها هم باید اجتناب شود.
پ: وقتی هنگام بازی، توله سگ صاحب خود را گاز می گیرد او باید وانمود کند که درد می کشد و ناله کند و بلافاصله بازی را قطع کند. این عمل پاسخ طبیعی توله سگ ها هنگام بازی با یکدیگر می باشد و موجب مهار گاز گرفتن در آنها می شود.

4-5- زاد و ولد
گرگها حدود 2 سالگی به بلوغ جنسی می رسند. اگر چه سن بلوغ جنسی سگها به طور عادی خیلی زودتر از این موعد است ولی در دو سالگی به علت تغییرات هورمونی این حیوانات تغییرات شخصیتی بسیاری پیدا می کنند. برای مثال سگ های نر در این سن به فرماندهی و سلطه گری تمایل زیادی پیدا می کنند.
گرگهای ماده سالی یکبار حدود ماه فبریه فحل می شوند و در هفته های مانده به این زمان جنگ و نبرد در گله افزایش می یابد چرا که در این زمان شکل دهی و تثبیت سلسله مراتب قدرت ضرورت
می یابد. ماده هایی که در سلسله مراتب قدرت جایگاه پایین تری دارند حتی ممکن است علائم رفتاری فحلی را نشان ندهند. جفت گیری اغلب میان حیوانات دارای جایگاه بالاتر رخ می دهد ولی گاهی انتخاب جفت می تواند بر اساس سلایق شخصی صورت گیرد. شکل گیری خویشاوندی میان افراد مسلط گله با افراد نسبتاً مطیع ممکن است منجر به افزایش ارزش و جایگاه فرد زیر دست شود.
در جفت گیری انتخابی با توجه به اهداف از پیش تعیین شده آن تمام حیوانات تا جایی که امکان دارد می بایست قادر باشند تا با رغبت با هر جفتی که پرورش دهنده آنها انتخاب می کند، جفت گیری کنند. بنابراین پرورش دهندگان بر عکس روند طبیعی جفت یابی در گله های گرگ، برای حیواناتشان به جفت انتخاب می کند هر چند تعدادی از سگ های نر و ماده همچنان ترجیح می دهند این کار را به انتخاب خودشان انجام دهند. همچنین فحل شدن ناقص بعضی سگهای ماده و ناتوانی آنها در بروز نشانه های رفتاری فحلی در مقابل جنس نر، در بعضی موارد می تواند به علت زیر دست بودن آنها نسبت به سایر ماده سگها باشد.
سگها به احتمال بسیار زیاد قادر به تشخیص جنسیت انسانها می باشند بنابراین آنها قادرند با انسانهایی که دارای رفتار و محرک های جنسی هستند رابطه برقرار کنند. این موضوع می تواند بر چگونگی نگرش آنها نسبت به موقعیت تسلط و قدرتشان موثر باشد. چنانچه سگ نر یا ماده ای با جنس مخالف خود که دارای موقعیت و جایگاه بالایی در خانواده است ارتباط تنگاتنگی برقرار کند ممکن است برای خود قدرت بالاتری متصور شود. برای مثال در سگهای نری که دارای اختلال سلطه گری تهاجمی هستند بسیار دیده می شود که حیوان با زن خانواده فارغ از اینکه او دارای رفتار جنسی باشد یا خیر، ارتباط تنگاتنگی ایجاد کرده است در این موارد، در صورتی که فرد درگیر در ماجرا حیوان را نادیده بگیرد و حیوان مجبور باشد برای جلب توجه و تعامل اجتماعی به سایر افراد خانواده رو بیاورد وضعیت می تواند بدتر شده و توسعه بیابد.
به نظرمی رسد زنان سخت تر از مردان می توانند بر سگهای نر مسلط شوند این امر ممکن است به دلیل تمایل طبیعی سگ های نر برای یافتن خویشاوندی همطراز با جنس ماده باشد، چون ارتباط مبتنی بر سلسله مراتب قدرت اغلب در حیوانات همجنس دیده می شود. به هر حال آنچه که مسلم است این است که زنانی که در مسلط شدن بر سگهای نر موفق بوده اند (برای مثال پرورش دهندگان نژادهای بزرگ و مهاجم) اغلب این کار را با وانمود کردن خود به عنوان مرد توانسته اند انجام دهند ( برای مثال بوسیله تقلید حرکات، گفتار و صدای مردانه). علاوه بر این بعضی زنها ممکن است متوجه شوند که برای مسلط شدن بر حیوان باید نقشی متفاوت از نقش مرسوم آنها در پرورش و قبول کردن خواسته های حیوان داشته باشند.

4-6- بیان رابطه مسلط/ فرمانبردار توسط سگها
گرگها برای بیان و تثبیت تسلط یا فرمانبرداریشان در ارتباط با سایرین از زبان بدن استفاده می کنند. این مسئله در سگها نیز به همین شکل است. هر چند که موی بلند بدن، افتادگی گوشها و عدم وجود دم در بعضی نژاد ها می تواند تفسیر زبان بدن را در سگها کمی مشکل کند.
فرمانبرداری از راه های زیر نمایش داده می شود:
الف: دفع و برگرداندن نگاه خیره (فرار از نگاه خیره)
ب: فرمانبرداری فعال: حیوان به پایین خم می شود و قوز می کند، گوشها به عقب، دم پایین داده می شود (تصویر 2)
پ: فرمانبرداری غیر فعال: حیوان روی یک پهلو به پشت دراز می کشد و یک پای خود را بالا نگه می دارد و ناحیه مغابنی را به شکل مشخصی نمایان می سازد (تصویر3)
تسط از راه های زیر به نمایش گذاشته می شود:
الف: نگاه خیره صاحب خود را پاسخ می دهد.
ب: حیوان می ایستد و گوشها را به سمت جلو نگه می دارد، دم بالا و موهای گردن ممکن است سیخ شود و لب رو به جلو به حالت خاصی نگهداری می شود (تصویر 4)
پ: سگها ممکن است تسلط خود را با ایستادن بالای دیگران به ویژه در سمت راست و با گذاشت دستها روی پشت فرد به نمایش بگذارند. توله ها اغلب هنگام بازی روی پاهای خود می ایستند و بدن خود را بالا می کشند. در مقابل مقایسه، ممکن است سگها با گذاشتن دستهایشان روی شانه های صاحب خود نسبت به او احساس تسلط کنند، این احساس در سگهای کوچکتر می تواند با گذاشتن سر یا دست ها روی پاهای صاحب شان یا حلقه کردن آن دور گردن یا شانه های او ایجاد می شود.
هر وضعیت و موقعیتی که باعث تغییر و کاهش ارتفاع نسبی صاحب حیوان و سگ شود می تواند باعث افزایش احساس تسلط سگ شود. برای مثال سگی که اجازه دارد روی تخت خواب صاحب خود کنار او بخوابد ممکن است احساس تسلط در او افزایش یابد.
ت: تسلط می تواند از راه هایی غیر زبان بدن بیان می شود:
1- حرکت دادن حیوان از محل استراحتش ممکن است به تدریج مشکل تر شود؛ برای مثال ممکن است حیوان برای ترک صندلی استراحت صاحب خود راغب نباشد و این کار را با بی میلی انجام دهد.
2- خارج کردن چیزهایی که حیوان در دهان گرفته است ممکن است مشکل شود و حیوان در مورد غذا حس مالکیت دارد.
3- ممکن است دستور را به کندی انجام دهد.
4- ممکن است حیوان مخالف تیمار کردن نوازش و در آغوش گرفتن باشد.
5- از همه مهمتر، نشان داده شده است که به طور کلی در حیواناتی مانند گرگ ها و میمون ها که سلسله مراتب قدرت در آنها وجود دارد، حیوانات مسلط تر، بیشتر از دیگران وارد تعاملات اجتماعی می شوند و همچنین نسبت به کوچکترین چیز پاسخ می دهند.
در بیشتر موارد، در سگهایی که رفتار سلطه گر مهاجم دارند، دیده می شود که در محیط خانواده، آنها دارای بیشترین مشارکت در فعالیت هایی هستند که خود آغازگر آن بوده اند. به ویژه چنین سگهایی مدام اطراف صاحب خود پرسه نمی زنند و برای جلب توجه، آنها را به ستوه نمی آورند. بلکه این سگها گاه به گاه به صاحب خود سر می زنند آنها هم با دیدن حیوان به آن واکنش می دهند. چنین حیواناتی حتی تنظیم وقت غذا، قدم زدن و بیرون رفتن را به صاحب خود می سپارند. سگی که اینگونه در خانه رفتار می کند حتی اگر رفتار تهاجمی هم از خود نشان ندهد، نگرشی سلطه گر نسبت به خود دارند و این می توان خطر شکل گیری رفتار تهاجمی را در آینده در پی داشته باشد (به بخش 2-9 رجوع شود)

4-7- تهاجم و سلطه
رفتار تهاجمی به خودی خود نمی تواند دلیلی بر بیان سلطه گری باشد و همانطور که در بالا به آن اشاره شد این بیان می تواند حتی بدون بروز رفتار تهاجمی صورت بگیرد (آبرانتز 1987). در واقع رفتار تهاجمی هم در سگهای مسلط و هم در سگهای فرمانبردار می تواند اتفاق بیفتد. در حقیقت، بروز این رفتار بیانگر آن است که شرایط برای بروز رفتارهای طبیعی از بین رفته است. یک سگ مطیع ممکن است هنگام ترس یا گیر افتادن در گوشه ای با گاز گرفتن از خود دفاع کند (به بخش 2-9 رجوع شود). سگی که در یک رابطه خود را مسلط فرض می کند هنگامی حمله می کند که حس کند علائم بدنی سلطه گر او توسط فرد زیر دستش نادیده گرفته شده است و به اندازه کافی گویا نبوده است.
بعضی از سگ ها صرف نظر از شرایط اجتماعی اطرافشان سریع تر و آسانتر از سایرین به حالت تهاجمی رو می آورند. در این امر مسائل نژادی هم دخیل هستند. برادشاو و نوت در سال 1992 مشخص کردند که علائم ارتباطی نشاندهنده رابطه سلطه گرانه در توله های همزمان متولد شده ی سگهای نژاد Cavalier king Charles Spainel به قدری ظریف انجام می شود که تنها بوسیله تکرار آهسته آن در تصاویر ویدیویی قابل تشخیص است و برعکس آنها علائم نشان دهنده رابطه سلطه گرانه و توله های همزمان متولد شده نژاد French bulldogs بسیار آشکار است و به کرات و به شکل دعوا رخ می دهد.
4-8- بیان سلطه/ فرمانبرداری به سگها
انسانها می توانند با استفاده از روشهای زیر تسلط یا فرمانبرداری خود را به سگ ها بیان کنند:
الف: جواب دادن نگاه خیره حیوان نشانه سلطه طلبی است. بر گرداندن و فرار کردن از نگاه خیره حیوان نشانه فرمانبرداری است. در صورتی که سگی خرخر می کند و سعی در ترساندن فرد مقابل خود را دارد، فرار کردن از نگاه خیره حیوان اولین عمل بازدارنده می باشد که می تواند منجر به جلوگیری از حمله حیوان شود.
ب: بلندتر بودن از حیوان نشانه سلطه طلبی است؛ کوتاه تر بودن از آن نشانه فرمانبرداری. از این اصل برای دوست شدن با سگ های غریبه می توان استفاده کرد به این صورت که فرد باید پایین تر از ارتفاع حیوان قوز کند و دولا شود.
پ: ایستادن در کنار سگ پیام سله طلبی برای آن دارد و اثر این پیام در صورت همراه شدن این عمل با نوازش و تقه زدن به پشت حیوان افزایش می یابد. به همین دلیل صاحبان بسیاری هنگام انجام چنین اعمالی ممکن است توسط حیوان گزیده شوند. بسیاری از صاحبان سگ ها فکر می کنند با نوازش و تیمار کردن حیوان از طریق هم احساسی (Empathy = قدرت شناساندن فکر خود به دیگران از طریق ذهنی) می توانند با سگ عصبانی خود ارتباط برقرار کنند («او دوست ندارد موهایش برس زده شود») ولی گاز گرفته شدن توسط سگ را توهین تلقی می کنند («من تنها می خواستن دوستانه رفتار کرده باشم»).
ت: ادعا کردن و مطالبه منابعی مانند غذا، جای استراحت و قلمرو ]از حیوان نشانه سلطه طلبی است[.
ث: دستور دادن به حیوان
ج: بی توجهی به تمام کارهای اجتماعی ای که سگ در آنها پیش قدم می شود و توجه به سگ تنها وقتی که دستورات یا هر گونه رفتار حاکی از فرمانبرداری را اجرا می کند، یکی از موثر ترین و قوی ترین راه برای بیان سلطه طلبی به حیوان است. این روش برای صاحبانی که سگ سلطه طلب دارند روشی انتخابی است (به بخش2-9: درمان سلطه طلبی مهاجم رجوع شود).

4-9- سلطه طلبی و مشاوره دامپزشکی:
نگرش و رفتار دامپزشکان در برابر مراجعین و بیمارانشان گاهی اوقات تحت تأثیر درک غلط آنها از تسلط و سلطه گری دارد:
الف: بسیار دیده شده است سگهایی که صاحبانشان قادر به کنترل آنها نمی باشند ولی به راحتی توسط دامپزشکان معاینه و دستکاری می شوند. علت معمول این مسئله آنست که دامپزشک برای سگ نسبتاً غریبه است و بلطبع رابطه فرمانبرداری در او شکل نگرفته است.
ب: بعضی دامپزشکان اعتقاد دارند که مهمترین راه برای اطمینان از همکاری حیوان در فعالیت های دامپزشکی و خودداری از گاز گرفتن افراد مسلط شدن بر آن است (برای مثال با انجام کارهایی از قبیل ایستادن بالای سر حیوان، خیره شدن به حیوان، گیر انداختن حیوان)؛ ایشان حتی ممکن است برای جلوگیری از هر گونه حرکت ناخوشایند حیوان با آن به تندی صحبت کنند یا حتی آنرا بزنند. چنین رفتار تهاجمی با حیوان کاملاً غیر ضروری و نامناسب می باشد (به بخش 7-4 رجوع نشود) و حتی ممکن است موجب تحریک حمله دفاعی و یا ناشی از ترس در حیوان بشود. معمولاً توصیه می شود برخورد با حیوان ترساننده نباشد.
4-10- سلطه گری و سگهای یک خانواده
چند سگ در محیط خانواده معمولاً می توانند به آرامی در کنار هم زندگی کنند و در عین حال سلسله مراتب قدرت و تسلط خود را حفظ کنند، با وجود این گاهی جنگ و دعوا رخ می دهد که همانطور که در بخش 7-4 گفته شد این امر نشاندهنده نادرست بودن شرایط اجتماعی می باشد. به حال خود رها کردن سگهایی که با هم می جنگند به این امید که مشاجره آنها بدون زخمی کردن یکدیگر پایان خواهد گرفت کاملاً اشتباه است.
صاحب سگ ها به ویژه در شرایط زیر باید کاملاً هوشیارانه عمل کند:
1- هنگامی که یک یا هر دوی آنها از نژادهای مهاجم هستند.
2- هنگامی که اختلاف اندازه دو حیوان خیلی زیاد است.
3- هنگامی که هر کدام از سگ ها تاریخچه رفتار اجتماعی ضعیفی در برابر سایر سگها دارد به طوریکه توانایی او در درک زبان بدن دیگران پایین باشد.
به علت رقابتی بودن زندگی در رأس گله، نبردهایی که بر سر قدرت و تسلط میان گرگهای بلند مرتبه گله رخ می دهد از نظر وضعیت و وحشی گری اختلاف فاحشی با نبرد سایر اعضای آن گله دارد، به همین ترتیب اگر دو سگ یک خانواده نبردی کاملاً جدی و وحشتناک با هم دارند، این به آن معنی است که هر دوی آنها خودشان را مسلط ترین فرد خانواده می دانند. در این حالت برای آسان شدن حل مسئله صاحب حیوانات باید نقش مسلط تری در خانه بر عهده بگیرد.
وقتی که میان گرگهای بلند مرتبه یک گله جنگ و نبردی جدی وجود دارد، احتمال وجود دعوا در رده های پایین گله هم زیاد است. چون به محض تزلزل در رهبری گله سایر اعضای جاه طلب فرصت بدست آمده را برای ارتقای موقعیت فردی خود غنیمت می شمارند و دست به کار می شوند. به همین ترتیب در مواردی از اختلالات سلطه گرانه مهاجم در میان سگها، این احتمال وجود دارد که رفتار تهاجمی حیوانات در طول دوره ای که میان افراد خانواده اختلافاتی وجود داشته است شکل گرفته باشد.

منابع برای مطالعه بیشتر:
ZIMEN, E (1981). The Wolf. London: Souvenir Press

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    20صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله رفتار شناسی سگها


دانلود مقاله زبان برنامه نویسی Action Script

 

 

 

اسکریپت
زبان های اسکریپتی برای ارائه تحولات و ایجاد پویایی در صفحات وب ایجاد شدند . این زبان ها از روی زبان های برنامه نویسی ساخته شدند و بهمین دلیل دارای تشابه بسیاری با هم هستند . این زبان ها در اصل نمونه کوچک شده زبان های مادر خود هستند . تعدادی از فرمان ها و امکانات زبان های بزرگ در این زبان ها حذف شده اند . مثلا امکان نوشتن فایل یا پاک کردن فایل ها برروی سیستم کاربر مانند زبان های برنامه نویسی وجود ندارد . البته این زبان ها برای استفاده در زمینه کاری شبکه طراحی شده اند و حذف این دستورات علل خاصی ( از جمله بالا رفتن امنیت و ... ) داشته است .

VB Script
این زبان نمونه کوچک شده زبان VB است و کسانی که با ویژوال بیسیک کار کرده اند در یاد گیری این زبان بیشتر راه را پیموده اند و کافیست تفاوت های آن را با ویژوال بیسیک یاد گیرند . این زبان برای افزودن افکت به صفحات وب نیز کاربرد دارد . ولی کاربرد برتر آن در نوشتن برنامه های سمت سرور است که بر اساس تکنولوژی ASP صورت میگیرد . این زبان به عنوان زبان پیش فرض برای نوشتن صفحات ASP است . یاد گیری این زبان برای کسانی که تا کنون برنامه نویسی نکرده اند بسیار آسان است و شروع بسیار خوبی برای ورود به دنیای برنامه نویسی است .
JAVA Script
این زبان ساختاری شبیه زبان C دارد و بیشتر برای ایجاد افکت بر روی کامپیوتر کاربر استفاده میشود (Client-side) .احتمالا تا کنون سایت هایی را دیده اید که در آن کلمه خاصی دنبال موس میدود . یا هنگام وارد شدن به آن سایت مرورگر شما در صفحه ویندوزتان میلرزد . این قبیل کد ها که فقط روی سیستم کاربر اجرا میشوند و نیازی به پردازش توسط سرور ندارند را کد های سمت کاربر (کلاینت ساید) میگویند . البته این زبان نیز قابلیت های استفاده به صورت server-side را داراست . اما چون استفاده از زبان VBS آسانتر است معمولا از VBS برای نوشتن برنامه های سرور-ساید استفاده میشود . یکی از تفاوت های این دو زبان در طرز نوشتن حروف است . در VBS تفاوتی ندارد که دستورات را با حروف کوچک یا بزرگ بنویسید ، اما در JavaScript اگر دستوری که با حروف کوچک است با حروف بزرگ بنویسید با Error در صفحات خود مواجه میشوید.برای دیدن قدرت زبان JavaScript میتوانید از سایت AnfyTeam دیدن کنید . این سایت همچنین امکان دانلود برنامه ای برای ساخت افکت های جاوا اسکریپت خود را در اختیارتان میگذارد .

 

 

 


قالب دستوری اکشن اسکریپت

 

 

 

نقطه :
در اکشن اسکریپت نقطه برای نشان دادن خواص یا متدهای وابسته به یک شیی یا سمبل مووی کلیپ استفاده میشود . همچنین برای تعیین target path در یک مووی کلیپ یا متغیر ، فانکشن یا آبجکت ها استفاده میشود . عبارت نقطه دار با نام شیئ یا کلیپ موردنظر آغاز شده ، نقطه میگذاریم و در آخر با یک المان که توسط شما تعیین میشود پایان می یابد .
بطور مثال خاصیت x که برای مووی ها میباشد مکان افقی مووی را روی صحنه مشخص میکند . مثلا عبارت ball.x نشان دهنده مشخصه x از کلیپ ball میباشد .
مثال دیگر : submit یک متغیر در کلیپ Form است که در کلیپ shop قرار دارد . عبارت shop.form.submit=True مقدار متغیر submit از form را True میکند .
مثال دیگر : عبارت ball.play(); را داریم . play یک متد از کلیپ ball است که باعت اجرای این کلیپ میشود .
نقطه همچنین با شیی مجازی _root و _parent کار میکند . شیی مستعار _root به Timeline اصلی بر میگردد. شما از این شیی میتوانید برای خلق Target path های مطلق استفاده کنید . بطور مثال عبارت زیر باعث فراخوانی فانکشن Buildgameboard در مووی کلیپ functions در Timeline اصلی میشود .
_root.functions.buildgameboard();
از شیی مجازی _parent برای مراجعه یه یک کلیپ که کلیپ کنونی در آن قرار دارد استفاده میشود . همچنین میتوانید برای ساخت target path وابسته استفاده اش کنید .

آکولاد:
عبارات اکشن اسکریپت توسط آکولاد ها گروه میشوند .به مثال زیر توجه کنید .
on(release) {
myDate = new Date();
currentMonth = myDate.getMonth();
{
سمی کالن :
عبارات زبان اکشن اسکریپت با سمی کالن پایان میابد . مثال:
column = passedDate.getDay();
row = 0;

اگر شما سمی کالن پایانی را فراموش کنید هیچ مشکلی برای اسکریپت شمل پیش نمی آید اما بهتر است برای شیوایی اسکریپت خود آنرا همیشه بگذارید .

پرانتز ها :
وقتی شما یک فانکشن تعریف میکنید ، باید پارامتر های فرستاده شده در فانکشن را در پرانتز قرار دهید . مثال :
function myFunction (name, age, reader){
...
}
همچنین برای آسانتر شدن عبارات ریاضی در اسکریپت نیز از پرانتز ها بصورت ذیل استفاده میشود .
(در زبان های برنامه نویسی اعمال ریاضی بترتیب خاصی در پراسیجر تفسیر میشوند . وقتی یک عبارت ریاضی داخل پرانتز باشد محاسبه آن قبل از بقیه عبارت صورت میگیرد . به مثال زیر دقت کنید :
Total =2+3*5 ;
Total =(2+3)*5 ;
در عبارت اولی ابتدا عمل ضرب و سپس جمع صورت میگیرد و پاسخ عدد 17 است
در عبارت دوم بعلت وجود پرانتز ابتدا پرانتز محاسه و سپس ضرب صورت میگیرد و جواب 25 است .

از پرانتز همچنین برای مقدار دهی عبارات استفاده میشود . قالب کلی آن مانند مثال زیر است :
(new Color(this)).setRGB(0xffffff);
اگر بخواهید از پرانتز استفاده نکنید باید از 2 عبارت استفاده کنید :
myColor = new Color(this);
myColor.setRGB(0xffffff);


حساسیت به حروف کوچک و بزرگ :
فقط کلمات کلیدی اکشن اسکریپت به حروف حساسند و در بقیه موارد میتوانید از هر دو حالت استفاده کنید .
شما نمیتوانید از اسم های رزرو شده اکشن اسکریپت بجای نام اشیای خود استفاده کنید .
اگر کلمات کلیدی اسکریپت را از لحاظ کوچکی و بزرگی اشتباه بنویسید اسکریپت حاصل دچار مشکل خواهد شد . keyword ها در حالت پیش فرض در پنجره اکشن به رنگ آبی هستند

کامنت نویسی :
کامنت ها کد نیستند بلکه جملاتی اند که طراح در میان کد ها برای توضیح درباره کد مینویسد تا در رجوع بعدی خود کاری که انجام داده را بیاد آورد . در اکشن اسکریپت از دو بک اسلش پشت سر هم ، برای نوشتن کامنت استفاده میشود . خطی که با // شروع شود جزو کد ها به حساب نمی آید و در کامپایل فایل فلش نادیده گرفته میشود . در نوشتن کامنت محدودیت لغتی وجود ندارد .

کلمات کلیدی :
اکشن اسکریپت تعدادی از لغات خاص را برای استفاده های خاص زبان اسکریپت برای خود رزرو کرده که شما نمیتوانید این لغات را بعنوان اسم متغیر ، فانکشن یا اسامی لیبل استفاده کنید .
این کلمات عبارتند از :
break else instanceof typeof
case for new var
continue function return void
default if switch while
delete in this with

ثابت ها :
ثابت ها چیز هایی مانند متغیر ها هستند با این تفاوت که مقدارشان هرگز تغییر نمیکند . بطور مثال ثابت های BACKSPACE, ENTER, QUOTE, RETURN از ثابت های شیی key هستند که به کلید های کیبورد مربوطند . مثلا برای اینکه بفهمید کاربر کدام کلید را فشار داده از کد زیر استفاده میکنیم .
if(Key.getCode() == Key.ENTER) {
alert = "Are you ready to play?";
controlMC.gotoAndStop(5);
}

 

Action Script - FScommand

 

چگونه در فلش فایل exe بسازیم ؟
همانطور که اکثرا میدانید برای ساخت فایل های اجرایی با فلش بعد از ساخت فایل swf به منوی فایل رفته و سپس روی گزینه publish setting کلیک میکنیم . در پنجره ای که باز میشود گزینه windows projector را تیک میزنیم . حالا برای ساخت فایل exe دکمه publish را میزنیم . فایل exe ما آماده است . اما این فایل یک فیلم فلش است که همیشه در پنجره flash player اجرا میشود . با این فرق که اجراگر فلش همراه فایل ، ضمیمه شده است و در دستگاه هایی که این player را ندارند اجرا میشود . در ضمن برای اینکه کاربر فلش شما را ببندد باید flash player آن را ببندد . حال برای اینکه یک دکمه خروج در برنامه بگذاریم چه میکنیم ؟

اکشن اسکریپت fscommand
یک دکمه روی فیلم خود بگذارید . حال آنرا انتخاب کنید و با زدن دکمه F9 پنجره Actions را باز کنید . کتاب Actions و سپس کتاب Browser/network را باز کنید و روی fscommand را دوبل کلیک کنید . حالا از منوی بازشوی سمت راست ، گزینهquit را انتخاب کنید . حال زدن این دکمه توسط کاربر در برنامه باعث بسته شدن فیلم فلش میشود ! .

اکشن اسکریپت برای full screen شدن
یک دکمه روی فیلم خود بگذارید . باز هم fscommand را دوبل کلیک کنید و اینبار از منوی سمت راست آن fullscreen را برگزینید. میبینید که در جعبه متنی بالای آن نام fullscreen و در قسمت پارامتر true نوشته شده است .این هم کد کامل آن که فلش برای شما ساخته است .

on (release) {
fscommand("fullscreen", "true");
}

اگر خواستید فیلم با زدن دکمه از حالت فوق خارج شود خودتان پارامتر true را به false تغییر دهید .

تغییر سایز فلش با سایز صفحه شما
اگر بخواهید فیلم فلش شما هنگامی که کاربر سایز FLASH PLAYER را عوض میکند ثابت بماند باید در منوی بازشوی fscommand گزینه allowscale را مساوی false قرار دهید . این هم کد کامل آن :

on (release) {
fscommand("allowscale", "false");
}

 

 

 


اکشن اسکریپت ، یک زبان شیئ گرا

 

 

 

به چه چیز هایی میتوان Action Script داد ؟
دکمه ها ، فریم ها و مووی کلیپ ها میتوانند اکشن اسکریپت بگیرند .
• برای ربط دادن یک کد اسکریپت به فریم باید ابتدا روی فریم موردنظر کلیک کنید و سپس وارد پنل اکشنز شوید و کد های خود را وارد کنید . (توجه کنید که فقط فریم هایی که فریم کلیدی باشند اکشن میپذیرند و اگر روی یه فریم معمولی کلیک کنید که فریم کلیدی نباشد اکشنی که در آن فریم وارد کنید به اولین فریم کلیدی قبل از آن فریم تعلق میگیرد) .
• برای کد دادن به یک دکمه ، ابتدا روی دکمه کلیک کنید و سپس وارد پنل اکشنز شده و کد موردنظرتان را به آن اضافه کنید .
• برای کد دادن به مووی کلیپ ها شما در اصل به یک کپی از مووی کلیپ کتابخانه که روی صفحه فلشتان است اسکریپت میدهید و بقیه کپی هایی که از سمبل روی آن کلیپ کتابخانه در صفحه می آورید از آن اسکریپت بهره نمی گیرند.(در صورتی که هنگام ویرایش مووی کلیپ اصلی ، کدی را به یکی از فریم ها یا دکمه های موجود در مووی کلیپ بدهید آن اسکریپت برای سمبل است و تمام کپی هایی که از روی آن میسازید آن کد را دارا هستند). وقتی شما یک اکشن به یک مووی کلیپ میدهید باید اکشن را در یک Event Handler قرار دهید تا در صورت رخ دادن آن Event اکشنی که داده اید اجرا شود .(Event به معنای رویداد است که در تمامی زبان های برنامه نویسی نیز به همین نام مرسوم است . رویداد یعنی رخ دادن یک اتفاق بر روی شیئ مورد نظر . مثلا رد شدن موس از روی مووی کلیپ یک رویداد است و یا کلیک روی آن یا خاتمه یافتن صدایی که به یک فریم اختصاص داده اید.).
اسکریپت نویسی شیئ گرا :
در اسکریپت نویسی شی گرا ، اطلاعات در گروه های خاصی دسته بندی میشوند که به آنها Class میگویند . شما میتوانید چندین کپی از یک کلاس را در اسکریپت خود بسازید که به هر یک از آنها یک شی (Object) میگوییم . شما میتوانید کلاس های مربوطه را خودتان بسازید و یا از کلاس های آماده فلش در پوشه Objects در پنل اکشنز استفاده کنید.
وقتی شما یک کلاس میسازید ، باید تمامی دارایی ها ( property ) و متد Method های مربوط به هر شی ای را که ساخته اید تعریف کنید. مثلا یک آدم دارای چه دارایی هایی است ؟ چشم ، دست ، مو ، و مانند آن . و دارای چه متد هایی ؟ متد راه رفتن ، خندیدن ، حرف زدن و غیره . در مثال فوق کاراکتر آدم یک کلاس است و هر کپی از روی آن یک شی خواهد بود . اشیاء در اکشن اسکریپت میتوانند اطلاعات یا گرافیک ها را حمل کنند. بطور مثال یک مووی کلیپ در فیلم فلش ما در اصل یک شی از کلاس مووی کلیپی است که در کتابخانه آن فیلم فلش قرار دارد و شامل تمام دارایی ها و متد های شی اصلی است.

برای تعریف کردن یک کلاس شما باید یک فانکشن constructorتعریف کنید بطور مثال اگر شما اطلاعاتی درباره یک دوچرخه سوار در فیلم فلش خود دارید شما میتوانید یک فانکشن از نوع constructor بنام Biker بسازید و برای آن دو پراپرتی زمان و فاصله تعریف کنید و یک متد Getspeed که این متد سرعت دوچرخه سوار را در هر لحظه که فراخوانی شود میدهد .
function Biker(t, d) {
this.time = t;
this.distance = d;
this.getSpeed = function() {return this.time / this.distance;};
}
در مثال بالا یک فانکشن ساختیم که دو متغیر برای دریافت اطلاعات بنام های t , d دارد .وقتی شما این فانکشن را برای ساخت یک کپی از شی آن فراخوانی میکنید باید پارامتر های تعریف شده را نیز بهمراه نام فانکشن وارد کنید . به مثال زیر توجه کنید:
emma = new Biker(30, 5);
hamish = new Biker(40, 5);
در کد های بالا دو شیئ biker با نام های emma و hamish ساختیم . همانطور که میبینید بعد از نوشتن نام فانکشن داخل پرانتز پارامتر های تعریف شده را هم نوشته ایم.

وراثت در اسکریپت نویسی شیئ گرا :
در اسکریپت نویسی شیئ گرا Class ها میتوانند متد ها و پراپرتی ها را به روش وراثت inheritance از همدیگر دریافت کنند . شما میتوانید وراثت را برای گسترش یا دوباره سازی متد ها و پراپرتی های یک کلاس بکار گیرید . کلاسی که ار کلاس دیگر ارث میبرد Subclass نامیده میشود .(sub به معنای زیر مجموعه است) و کلاسی که متد ها و پراپرتی هایش را به کلاس دیگر پاس میدهد superClass نامیده میشود . یک کلاس میتواند هم Subclass و هم SuperClass باشد .

 

 

 

 

 


اکشن اسکریپت : متغیر های رشته ای ، عددی و بولین و نال

 


رشته چیست ؟
رشته مجموعه ای از کاراکتر هاست که در کنار هم قرار گرفته اند و میتواند شامل حروف و اعداد و کاراکتر های نقطه گذاری باشند . برای نوشتن رشته ها باید آنها را در میان کوتیشن قرار داد. مثلا : “Mediax”
شما میتوانید از عملگر + جهت متصل کردن دو رشته به هم استفاده کنید . اکشن اسکریپت فاصله ها را در ابتدا یا انتهای رشته ها جزو رشته به حساب می آورد . یعنی هر فاصله دقیقا مانند یک کاراکتر از رشته است . گر چه در اکشن اسکریپت متغیر ها ، نام اشیاء و لیبل فریم ها حساس به بزرگی یا کوچی حروف نیستند ، اما در مورد رشته ها این خاصیت برقرار است .در مثال زیر جملات نوشته شده خروجی های گوناگونی را نشان میدهند . چون دو لغت “macro”و “MACRO” دو رشته واقعی هستند :
invoice.display = "macro";
invoice.display = "MACRO";

برای نشان دادن کوتیشن در یک رشته ، باید قبل از آن یک کاراکتر بک اسلش بگذارید . به اینکار میگویند فرار (Escaping) کاراکتر . کاراکترهای دیگری هم هستند که در اکشن اسکریپت نشان داده نمیشوند مگر اینکه از روش های فرار کاراکتر خاص آنها استفاده کنید . جدول زیر تمامی کاراکتر های استفاده برای فرار یک کاراکتر را نشان میدهد :
Escape sequence Character
\b Backspace character (ASCII 8)
\f Form-feed character (ASCII 12)
\n Line-feed character (ASCII 10)
\r Carriage return character (ASCII 13)
\t Tab character (ASCII 9)
\" Double quotation mark
\' Single quotation mark
\\ Backslash
\000 - \377 A byte specified in octal
\x00 - \xFF A byte specified in hexadecimal
\u0000 - \uFFFF A 16-bit Unicode character specified in hexadecimal

اعداد :
نوع داده ای عدد از نوع داده ای بسیار دقیق شناور میباشد . شما میتوانید از عملگر های حسابی زیر جهت عملیات ریاضی استفاده کنید :
+ جمع
- تفریق
* ضرب
/ تقسیم
% به پیمانه
++ افزایش
ـ ـ کاهش
• توجه : ++ جهت افزودن یک واحد به یک متغیر عددی کاربرد دارد . بیشترین استفاده از آن نوشتن i++ بجای i=i+1 میباشد . این عملگر هم قبل و هم بعد از نام متغیر عددی استفاده میشود . در مثال زیر متغیر age ابتدا یک واحد اضافه شده و سپس با عدد 30 چک میشود .
if (++age >= 30)
اما در مثال زیر age بعد از انجام عمل مقایسه اضافه میشود .
if (age++ >= 30)

همچنین میتوانید از متد های آماده آبجکت ریاضی اکشن اسکریپت برای دستکاری اعداد استفاده کنید . در مثال زیر ازمتد sqrt جهت جذر گرفتن از عدد داده شده استفاده کرده ایم :
Math.sqrt(100);

نوع داده بولین :
یک مقدار بولین مقداریست که دو حالت بیشتر نداره ، یا true یا false . اکشن اسکریپت این دو مقدار را به دو مقدار 1 و 0 نیز تبدیل میکند . مقادیر بولین معمولا با عملگر های منطقی در جملات اکشن اسکریپت استفاده میشوند که باعث انجام مقایسه ای برای اجرای کد بعدی میشود . بطور مثال در کد زیر فیلم در صورتی اجرا میشود که متغیر Password مقدارش true باشد
onClipEvent(enterFrame) {
if (userName == true && password == true){
play();
}
}

نوع داده تهیNULL) ) :
این نوع داده فقط یک مقدار دارد و آنهم NULL است به معنای پوچ ، یعنی هیچ داده ای وجود ندارد. این نوع داده برای تفاوت قائل شدن بین وضعیت های گوناگون کاربرد دارد . چند مثال :
• برای اینکه نشون بده هنوز یک متغیر مقدار دهی نشده یا اینکه در این لحظه هیچ مقداری نداره .
• برای هنگامی که میخواهید در یک فانکشن مقدارش را چک کنید تا در صورت وجود ارسال شود .
• و ...

نوع داده ای تعریف نشده ( Undefined) :
این نوع داده نیز فقط یک مقدار دارد که Undefined است و برای متغیر ها استفاده میشود که هنوز مقداری نگرفته اند .

 

 

 

 

 

 

 

اکشن اسکریپت : کنترل در زمان اجرا

 


وقتی شما یک اکشن اسکریپت مینویسد ،از پنل Actions برای ضمیمه کردن کد ها به فریم یا دکمه یا مووی کلیپ ها استفاده میکنید . اسکریپت هایی که به فریم ها ضمیمه میکنید زمانی اجرا میشوند که هد اجرایی فلش وارد آن فریم شود . اما فریم اول فیلم فلش بگونه ای متفاوت از سایر فریم ها عمل میکند . چون اولین فریم فیلم فلش کم کم لود میشود و اشیاء در آن همینطور که دانلود میشوند نمایش داده میشوند و این موضوع بر روی اجرای اسکریپت ها اثر میگذارد . اما فریم های بعد از فریم اول تا وقتی تمام اشیاء داخل آن فریم لود نشوند نمایش داده نمیشوند .
اسکریپت هایی که به مووی کلیپ یا دکمه ها نسبت داده شده اند زمانی اجرا میشوند که رویداد (event) خواسته شده اتفاق افتد . یک رویداد یک اتفاقی است که توسط کاربر یا گاهی توسط فیلم فلش شما اتفاق می افتد ، مانند کلیک کردن موس ، فشردن یک دکمه از کیبورد ، و یا لود شدن یک مووی کلیپ ( این آخری توسط فیلم اتفاق افتاده) . شما میتوانید بر اساس رویداد هایی که رخ میدهد کد های متفاوتی بنویسید تا در هنگام رخ دادن هر رویداد یک کد خاص اجرا گردد .
اکشن هایی که به دکمه ها یا مووی کلیپ ها نسبت میدهید در اکشن های خاصی بنام Handler حبث میشوند .on و onClipEvent دوHandler هستند . شما میتوانید یک یا بیش از یک Event را در یک Handler قرار دهید و همچنین میتوانید بیش از یک Handler برای هر شیئ قرار دهید . هندلر onClipEvent برای مووی کلیپ و هندلر on برای دکمه هاست . همچنین شما میتوانید از on برای خلق مووی کلیپ دکمه ای استفاده کنید که رویداد های دکمه را دریافت میکند .
رویداد های مووی کلیپ و دکمه ها میتوانند توسط متد های خود شیئ نیز بکار گرفته شوند . شما باید یک فانکشن تعریف کنید و آن را به متد Event Hadler ارجاع دهید . این فانکشن وقتی که رویداد اتفاق بیافتد اجرا میشود .
جدول زیر متد ها و Event Handler های دکمه ها را نشان میدهد :
Event handler actions Event handler methods
on (press) onPress
on (release) onRelease
on (releaseOutside) onReleaseOutside
on (rollOver) onRollOver
on (rollOut) onRollOut
on (dragOver) onDragOver
on (dragOut) onDragOuot
on (keyPress"...") onKeyDown, onKeyUp

جدول زیر متد ها و Event Handler های مووی کلیپ ها را نشان میدهد :
Event handler actions Event handler methods
onClipEvent (load) onLoad
onClipEvent (unload) onUnload
onClipEvent (enterFrame) onEnterFrame
onClipEvent (mouseDown) onMouseDown
onClipEvent (mouseUp) onMouseUp
onClipEvent (mouseMove) onMouseMove
onClipEvent (keyDown) onKeyDown
onClipEvent (keyUp) onKeyUp
onClipEvent (data) onData
با اکشن اسکریپت همچنین میتوانید رویداد های TEXTbox و دیگر اشیاء اکشن اسکریپت را کنترل کنید.

 

 

 


اکشن اسکریپت - متغیر ها در فلش

 


اکشن اسکریپت - متغیر ها در فلش :
متغیر چیست ؟
یک متغیر یک نگه دارنده اطلاعات است که بخشی از حافظه را بنام خود میکند تا شما بتوانید داخلش مقدار های متفاوتی را بنویسید و پاک کنید . متغیر خودش ثابت میماند اما مقدار داخلش تغییر میکند .برای نگه داشتن مقادیر انجام شدن یک کار خاص یا گرفتن اطلاعات از کاربر ، اول اطلاعات به حافظه رم کامپیوتر منتقل میشود که اینجا متغیر ها هستند که نقش نگه داری اطلاعات را انجام میدهند .
یک ایده خوب در بکار گیری متغیر ها اینه که همون اول که متغیر را تعریف میکنیم یه مقدار اولیه بهش بدیم . به اینکار میگویند initialize کردن . اینکار را معمولا در فریم اول انجام میدن .
متغیر ها میتوانند انواع مختلفی از اطلاعات را در خود نگه دارند مانند اعداد ، رشته ها ، مقادیر بولین ، آبجکت ها یا مووی کلیپ ها .
نام گذاری متغیر ها :
نام یک متغیر از قوانین زیر پیروی میکند :
• باید اسم آن نشان دهنده نوع آن باشد .
• نام متغیر نمیتواند از بین keyword های اکشن اسکریپت باشد . همچنین نمیتواند از کلمات تعیین کننده مانند true , false , null و undefiend باشد.
• نام متغیر باید در محیط خودش یکتا باشد .

مقدار دهی متغیر :
در فلش نیازی نیست که نوع متغیر را در ابتدای کار تعیین کنید . فلش هنگامی که شما به آن مقدار میدهید نوع متغیرش را تعیین میکند.
X = 3 ;
در عبارت فوق ، فلش داده سمت راست مساوی را تعیین هویت میکند و میفهمد که نوع آن عدد است . یک مقدار دهی دیگر میتواند نوع x را عوض کند . مثلا x = “hello”; مقدار x را به نوع رشته ای تغییر میدهد . متغیری که هنوز هیچ داده ای به آن نداده ایم نوع undefiend دارد .
وقتی یک عبارت اکشن اسکریپت یک متغیر را با نوع داده ای خاصی طلب میکند ، اکشن اسکریپت بصورت اتوماتیک نوع آن را تغییر میدهد تا نوع داده ای مطلوب حاصل شود . بطور مثال وقتی شما مقداری را به دستور trace میدهید مقدارش به نوع داده رشته ای تغییر میکند و سپس آن را نمایش میدهد . در عبارت هایی که عملگر های ریاضی و مانند آن قرار دارند اکشن اسکریپت متغیر ها را به نوع داده ای مورد نیاز تبدیل میکند . مثلا در عبارت زیر 7 یک عدد است که برای جمع با رشته تبذیل به رشته میشود .
"Next in line, number " + 7

پس از تبدیل جواب جمع رشته بصورت زیر در میاید :
"Next in line, number 7"
وقتی شما اسکریپت هایتان را اشکال زدایی میکنید نگاهی به نوع متغیرها بیندازید.
کد زیر نوع متغیر را اعلام میکند
trace(typeof(نام متغیر));

قلمرو یک متغیر :
قلمرو یک متغیر به محدوده ای میگویند که آن متغیر در آن شناسایی میشود و میتوان به آن دسترسی داشت . سه نوع قلمرو برای متغیر ها در اکشن اسکریپت موجود است .
• متغیر های local (محلی) : این متغیرهادر بلوک کد خودشان قابل دسترسی هستند (که بلوک کد آنها با آکولاد محصور میشود) .
• متغیر های Timeline : که در هر تایم لاینی که از Target path استفاده کنید قابل دسترسی هستند .
• متغیر های عمومی (global) : که در هر تایم لاینی قابل دسترسی است . حتی اگر از target path استفاده نکرده باشید .

برای اعلام کردن یک متغیر(declare) میتوانید از عبارت var استفاده کنید . بطور مثال متغیر های j و i معمولا برای استفالده در حلقه ها استفاده میشوند (البته هر اسمی میشه گذاشت ، فکر نکنی اسمش چیز خاصی داره ها .. اما خوب برنامه نویسا به یه سری اسامی عادت کردن دیگه) .
در کد زیر i به عنوان یک متغیر محلیبگار رفته که فقط در فانکشن makedays وجود دارد .
function makeDays() {
var i;
for( i = 0; i < monthArray[month]; i++ ) {
_root.Days.attachMovie( "DayDisplay", i, i + 2000 );
_root.Days[i].num = i + 1;
_root.Days[i]._x = column * _root.Days[i]._width;
_root.Days[i]._y = row * _root.Days[i]._height;
column = column + 1;
if (column == 7 ) {
column = 0;
row = row + 1;
}
}
}

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  21  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله     زبان برنامه نویسی Action Script


دانلودمقاله مجموعه آثار ادبی یک سرزمین یا یک زبان

 

 



 

یا یک دوره از تاریخ است که به وسیله شاعران و نویسندگان یک قوم یا ملت پدید آمده باشد . اثر ادبی سخنی است که اندیشه و احساس و تجربه گوینده یا نویسنده را آمیخته با تخیل هنرمندانه بیان کند . وسیله آفرینش اثر ادبی کلمه ها و جمله ها ؛ یعنی زبان است . پدیدآورنده اثر ادبی ، شعر یا نثرش را با خیال و عاطفه و اندیشه و تجربه خود می آمیزد تا آن را به صورت اثری در آورد که دارای ارزش هنری باشد . چنین اثری عاطفه و تخیل و اندیشه شاعر یا نویسنده را به شنونده یا خواننده انتقال می دهد ، احساسات و عواطف او را بر می انگیزد ، او را شاد ، اندوهگین ، یا شگفت زده می کند و تجربه هایی را به او می آموزد . شاعر یا نویسنده هنگامی می تواند اثری ادبی بیافریند که خودش شادی ها ، رنج ها ، آروزها ، ناکامی ها ، و فراز و نشیب های زندگی را آزموده باشد . به همین سبب اثر ادبی در ظاهر بیانگر عاطفه و اندیشه و تجربه یک نویسنده یا شاعر است ، اما از عاطفه و اندیشه و تجربه بسیاری از انسان ها سخن می گوید که توانایی آفرینش و بیان را نداشته اند .
آثار ادبی ممکن است به صورت شعر ، نثر یا آمیخته ای از آن ها باشند .
شعر
کلامی است موزون و خیال انگیز که احساس و عاطفه شنونده یا خواننده را بر می انگیزد . حقیقت زندگی را در قالب خیال بیان می کند ، و آدمی را به تخیل وا می دارد . به همین سبب ، بسیاری از ادبیان خیال را پایه اصلی شعر دانسته اند . مثلا فردوسی ، سراینده شاهنامه ، برای آن که سوگ کشته شدن سیاوش به دست افراسیاب را بیان کند و اندوه از دست رفتن او را در شنونده یا خواننده برانگیزد ، شعری چنین خیال انگیز سروده است .
که زیبد کزین غم بنالد پلنگ ز دریا خروشان برآید نهنگ
و گر مرغ با ماهیان اندر آب بخوانند نفرین بر افراسـیاب
فردوسی ، به یاری خیال ، جانوران خشکی و درای را همانند انسان ، دارای عاطفه تصور می کند و همه را در غم کشته شدن سیاوش نالان و خشمگین می بیند .
شاعر برای سرودن شعر از وزن و قافیه استفاده می کند . به کمک آن ها قالب یا شکل ظاهری شعر را می سازد و آنچه به یاری آن ها بیان می کند ، محتوا یا مایه اصلی شعر است . بسیاری از آثاری را که وزن و قافیه دارند ولی تخیل و عاطفه شنونده یا خواننده را بر نمی انگیزد ، شعر نمی خوانند ، این گونه آثار را نظم یا سخن منظوم نامیده اند .
نثر ادبی
نوشته ای است که در قالب شعر یا سخن منظوم بیان نشده باشد . نثر ادبی نیز چون شعر ، ویژگی هایی دارد . روانی ، نظو و به هم پیوستگی قسمت های مختلف نوشته ، توضیح اندیشه ها در حدی که برای انتقال آن ها به خواننده کافی باشد ، توجه نویسنده به انتخاب واژه ها و به بار تحیلی و توصیفی نوشته را می توان از جمله ویژگی های نثر ادبی شمرد . نثر ادبی ممکن است ساده و بی پیرایه یا آهنگین باشد ؛ مثلا تاریخ بلعمی ترجمه و تالیف محمد بلعمی ، وزیر منصوربن نوح سامانی ، نثری است آهنگین که آمیخته با نظم است .
نثر ادبی را در گذشته بیشتر در نوشته های تاریخی ، دینی ، فلسفی ، عرفانی و در نوشتن زندگینامه ، پند و اندرز و مانند آن ها به کار می بردند . امروزه نثر ادبی را بیشتر در نوشتن داستان ، نمایشنامه و فیلمنامه به کار می برند .
قالب ها یا گو نه های ادبی
هر شعر یا نوشته محتوا و قالبی دارد . محتوا ، اندیشه یا پیامی است که شاعر یا نویسنده می کوشد تا آن را به شنونده یا خواننده منتقل کند ، و قالب ، شکل و زبان و بیانی است که برای انتقال لین اندیشه یا پیام به کار می برد . شاعران و نویسندگان برای بیان موضوع های گوناگون از قالب های گوناگون استفاده می کنند . مهم ترین گونه های ادبی ، گذشته از شعر که پیش از این شرح دادیم ، عبارتند از داستان و نمایشنامه . زندگینامه ها ، نثر های تاریخی و جغرافیایی کهن نیز که در این قالب ها نمی گنجد ، ارزش ادبی دارند .
داستان
سخن یا نوشته ای است که در آن گوینده یا نویسنده ، فکر و هدف خود را در قالب رویدادهای واقعی یا خیالی که برای شخصیت های گوناگون پیش می آید ، بیان می کند و کنجکاوی شنونده یا خواننده را بر می انگیزد تا از دنباله رویدادها و نتیجه آن ها آگاه شود . داستان از روزگاران کهن تا به امروز مهم ترین گونه ادبی در ادبیات شفاهی و سپس در ادبیات کتبی مردم جهان بوده است . داستان ها را
می توان به داستان های قدیم و داستان های جدید تقسیم کرد .
داستان های قدیم را قصه نیز می نامند . قصه ها هم به نظم و هم به نثر و گاهی آمیزه ای از این دو هستند . قصه ها را به قصه های بلند و قصه های کوتاه و به قصه های تخیلی و قصه های واقعی نیز می توان تقسیم کرد . در بعضی از قصه ها تخیل و واقعیت با هم آمیخته اند . مثلا ، سمک عیار قصه ای است بلند به نثر ، و خسرو شیرین نظامی قصه ای است بلند به نظم . قصه کو تاه را حکایت می نامند . حکایت ها ممکن است به نثر یا به نظم باشند . قصه ها را به افسانه و غیر افسانه نیز تقسیم کرده اند .
افسانه قصه ای است که بیشتر از تخیل مایه گرفته تا از واقعیت . در افسانه از ماجراهایی سخن گفته می شود که قهرمان های آن یا واقعی نیستند یا کارهای غیر واقعی انجام می دهند . قهرمان های افسانه انسان ها ، جانوران ، اشیا ، پدیده های طبیعی یا موجودات تخیلی هستند . رابطه زمان و مکان و قهرمان ها در افسانه ، منطقی و طبیعی به نظر نمی رسد و بیان بیشتر افسانه ها نزدیک به زبان گفتاری است و از سخن پردازی ها و حاشیه رویها و توصیف های طولانی و زاید پرهیز دارد . هزاران سال است که آدمی به یاری ذهن افسانه پرداز خود ، به کنجکاوی هایش درباره آفرینش و پدیده های طبیعی و ناشناخته های دیگر و حتی آرزوهایش پاسخ داده است . بسیاری از افسانه های کهن ، نویسنده معین ندارند . این افسانه ها سینه به سینه نقل شده اند و از نسلی به نسل دیگر رسیده اند و با گذشت زمان دگر گونی هایی در آن ها پدید آمده است . بعضی از نویسندگان به جمع آوری و گاهی به باز نویسی این گونه افسانه ها پرداخته اند . مانند افسانه های شارل پرو ، نویسنده فرانسوی ، افسانه های برادران گریم ، نویسندگان آلمانی ، و افسانه های کهن گردآوری صحبی مهتدی .
قصه های غیر افسانه ای ، قصه هایی هستند که از رویدادهای تاریخی و واقعی مایه گرفته اند ، مانند حماسه ها ، داستان های قهرمانی ، سرگذشت های پیامبران ، و قصه های مذهبی . شاهنامه فردوسی ، ایلیاد و ادیسه اثر هومر ، نویسنده یونان باستان ، قصص الانبیای نیشابوری ، قصه های غیر افسانه ای به شمار می روند .
حکایت های طنز آمیز کوتاهی را که شخصیت های آن ها جانوران هستند و هدف نویسنده در آن بیان یک نکته اخلاقی است ، فابل می نامند ، مانند فابل های ازوپ ، افسانه پرداز یونان باستان ، فابل های لافونتن ، نویسنده فرانسوی ، و فابل های کریلف نویسنده روسی .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  15  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلودمقاله مجموعه آثار ادبی یک سرزمین یا یک زبان


امر به معروف و نهی از منکر

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   65 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

 

امر به معروف و نهی از منکر

 

حدیث (1) قال على علیه السلام :
وَماأعمالُ البِرِّ کُلُّها وَالجِهادُ فى سَبیلِ اللّه‏ِ عِندَ المرِ بِالمَعرُوفِ وَالنَّهىِ عَنِ المُنکَرِ إِلاّ کَنَفثَةٍ فى بَحرٍ لُجِّىٍّ؛
همه کارهاى خوب و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر چون قطره‏اى است در دریاى عمیق.
نهج البلاغه، حکمت 374
حدیث (2) امام على علیه السلام :
إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ وَالنَّهىَ عَنِ المُنکَرِ لا یُقَرِّبانِ مِن أَجَلٍ وَلا یَنقُصانِ مِن رِزقٍ ، لکِن یُضاعِفانِ الثَّوابَ وَیُعظِمانِ الجرَ وَأفضَلُ مِنهُما کَلِمَـةُ عَدلٍ عِندَ إمامٍ جائِرٍ؛
امر به معروف و نهى از منکر نه اجلى را نزدیک مى‏کنند و نه از روزى کم مى‏نمایند، بلکه ثواب را دو چندان و پاداش را بزرگ مى‏سازند و برتر از امر به معروف و نهى از منکر سخن عادلانه‏اى است نزد حاکمى ستمگر.
غررالحکم، ج2، ص611، ح3648
حدیث (3) قال رسول الله صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله :
إذا لَم یَأمُروا بِمَعروفٍ وَلَم یَنهَوا عَن مُنکَرٍ وَلَم یَتَّبِعوا الأخیارَ مِن أهلِ بَیتى ، سَلَّطَ اللّه‏ُ عَلَیهِم شِرارَهُم ، فَیَدعوا عِندَ ذلِکَ خِیارُهُم فَلا تُستَجابُ لَهُم؛
هرگاه (مردم) امر به معروف و نهى از منکر نکنند، و از نیکان خاندان من پیروى ننمایند، خداوند بدانشان را بر آنان مسلّط گرداند و نیکانشان دعا کنند امّا دعایشان مستجاب نشود .
امالى صدوق، ص‏254
حدیث (4) قال رسول الله صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله :
لا یَأمُرُ بِالمَعروفِ وَلا یَنهى عَنِ المُنکَرِ إلاّ مَن کانَ فیهِ ثَلاثُ خِصالٍ : رَفیقٌ بِما یَأمُرُ بِهِ رَفیقٌ فیما یَنهى عَنهُ ، عَدلٌ فیما یَأمُرُ بِهِ عَدلٌ فیما یَنهى عَنهُ، عالِمٌ بِما یَأمُرُ بِهِ عالِمٌ بِما یَنهى عَنهُ؛
امر به معروف و نهى از منکر نکند مگر کسى که سه خصلت در او باشد: در امر و نهى خود مدارا کند، در امر و نهى خود میانه‏روى نماید و به آنچه امر و نهى مى‏کند، دانا باشد .
بحارالأنوار، ج100، ص87، ح64
حدیث (5) قال على علیه السلام :
مَن أمَرَ بِالمَعروفِ شَدَّ ظَهرُ المُؤمِنِ وَمَن نَهى عَنِ المُنکَرِ أَرغَمَ أَنفَ المُنافِقِ وَأَمِنَ کَیدَهُ؛
هر کس امر به معروف کند به مؤمن نیرو مى‏ بخشد و هر کس نهى از منکر نماید بینى منافق را به خاک مالیده و از مکر او در امان مى‏ ماند.
کافى،ج2، ص50، ح1
حدیث (6) قال رسول الله صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله :
لا یَزالُ النّاسُ بِخَیرٍ ما أمَروا بِالمَعروفِ وَنَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَتَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَ التَّقوى فَإذا لَم یَفعَلوا ذلِکَ نُزِعَت مِنهُمُ البَرَکاتُ، وَ سُلِّطَ بَعضُهُم عَلى بَعضٍ و َلَم یَکُن لَهُم ناصِرٌ فِى الأرضِ وَ لا فِى السَّماءِ؛
تا زمانى که مردم امر به معروف و نهى از منکر نمایند و در کارهاى نیک و تقوا به یارى یکدیگر بشتابند در خیر و سعادت خواهند بود، اما اگر چنین نکنند، برکت‏ها از آنان گرفته شود و گروهى بر گروه دیگر سلطه پیدا کنند و نه در زمین یاورى دارند و نه در آسمان.
تهذیب الاحکام، ج6، ص181، ح22
حدیث (7) قال الباقر علیه السلام :
أوحَى اللّه‏ُ تَعالى إلى شُعَیبٍ النَّبِىِّ إِنّى مُعَذِّبٌ مِن قَومِکَ مِائَةَ أَلفٍ: أَربَعینَ أَلفا مِن شِرارِهِم وَسِتّینَ أَلفا مِن خیارِهِم فَقالَ: یارَبِّ هؤُلاءِ الشرارُ فَما بالُ الخیارِ؟! فَأَوحَى اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ إِلَیهِ: داهَنُوا أَهلَ المَعاصى فَلَم یَغضِبُوا لِغَضَبى؛
خداى تعالى به شعیب پیامبر وحى فرمود که: من صد هزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم کرد: چهل هزار نفر بدکار را، شصت هزار نفر از نیکانشان را. شعیب عرض کرد: پروردگارا! بدکاران سزاوارند اما نیکان چرا؟ خداى عزوجل به او وحى فرمود که: آنان با گنهکاران راه آمدند و به خاطر خشم من به خشم نیامدند.
کافى، ج5، ص56، ح1
حدیث (8) قال رسول الله صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله :
مَن رَأى مِنکُم مُنکَرا فَلیُغَیِّرهُ بِیَدِهِ ، فَإن لَم یَستَطِع فَبِلِسانِهِ ، فَإن لَم یَستَطِع فَبِقَلبِهِ وَذلِکَ أضعَفُ الإیمانِ؛
هر کس از شما منکرى ببیند باید با دست و اگر نتوانست با زبان و اگر نتوانست با قلبش آن را تغییر دهد، که پائین‏ترین درجه ایمان همین (تغییر قلبى) است.
نهج الفصاحه، ح‏3010

حدیث (9) قال الباقر علیه السلام :
إنَّ الأمرَ بِالمَعروفِ وَالنَّهیَ عَنِ المُنکَرِ سَبیلُ الأنبیاءِ ، وَمِنهاجُ الصُّلَحاءِ ، فَریضَةٌ عَظیمَةٌ بِها تُقامُ الفَرائضُ ، وتَأمَنُ المَذاهِبُ ، وتَحِلُّ المَکاسِبُ ، وتُرَدُّ المَظالِمُ ، وَتَعمُرُ الأرضُ ، وَیُنصَفُ مِنَ الأعداءِ ، وَیَستَقیمُ الأمرُ؛
امر بمعروف و نهى از منکر راه و روش پیامبران و شیوه صالحان است و فریضه بزرگى است که دیگر فرایض به واسطه آن بر پا مى‏شود، راه‏ها امن مى‏گردد و درآمدها حلال مى‏شود و حقوق پایمال شده به صاحبانش برمى‏گردد، زمین آباد مى‏شود و (بدون ظلم) حق از دشمنان گرفته مى‏شود و کارها سامان مى‏پذیرد.
کافى، ج5، ص56، ح1
حدیث (10) قال رسول الله صلى ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله :
مَن أَمَرَ بِالمَعرُوفِ وَنَهى عَنِ المُنکَرِ فَهُوَ خَلیفَةُ اللّه‏ِ فِى الرضِ وَخَلیفَةُ رَسُولِهِ؛
هر کس امر بمعروف و نهى از منکر نماید، جانشین خدا در زمین و جانشین رسول اوست.
مستدرک ‏الوسایل، ج12، ص179، ح13817
حدیث (11) امام على علیه السلام :
وَماأعمالُ البِرِّ کُلُّها وَالجِهادُ فى سَبیلِ اللّه‏ِ عِندَ المرِ بِالمَعرُوفِ وَالنَّهىِ عَنِ المُنکَرِ إِلاّ کَنَفثَةٍ فى بَحرٍ لُجِّىٍّ؛
همه کارهاى خوب و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر چون قطره‏اى است در دریاى عمیق.
نهج البلاغه، حکمت 374
حدیث (12) پیامبر اکرم (ص) :
نَصرُ الْمَظلُومِ وَالْأمرُ بِالْمَعرُوفِ وَالنَّهیُ عَنِ الْمُنکَرِ جِهادٌ؛
یارى رساندن به ستمدیده و امر به معروف و نهى از منکر جهاد در راه خداست.
جامع الأحادیث قمى، ص 125
حدیث (13) امام علی (ع):
مَن تَرَکَ إنکارَ الْمُنکَرٍ بِقَلبِهِ ویَدِهِ ولِسانِهِ فَهُوَ مَیِّتٌ بَینَ الْأحیاءِ؛

 

کسى که منکَر را با قلب و دست و زبانش انکار نکند، مرده‏اى است میان زندگان.
تهذیب الأحکام، ج 6، ص 181
حدیث (14) پیامبر اکرم (ص) :
مَن أمَرَ بِمَعروفٍ فَلیَکُن أمرُهُ بِذلِکَ بِمَعروفٍ.
کسی که امر به معروف می کند باید این کار را به روش خوبی انجام دهد.
کنزالعمل ج552

 

امام علی (ع) :
1. همه کارهاى نیک و جهاد در راه خدا، در برابر امر به معروف و نهى از منکر بیش از قطره اى [آب دهانى] در برابر دریاى خروشان نیست.
(نهج البلاغه ، ح 366، ص 921)
2. هـمـانـا امر به معروف و نهى از منکر دو خُلق از اخلاق خداوندى است و این دو صفت و فعالیت نه مرگى را نزدیک مى کنند و نه از روزى کسى مى کاهند. (همان ، خ 155، ص 490)
3. هر کس امر به معروف کند پشت مؤمنان را سخت و محکم گرداند. (بحارالانوار، ج 68، ص 348)
4. خداوند نهى از منکر را براى بازداشتن بى خردان واجب نمود. (نهج البلاغه ، ح 244، ص 1197)
5. لعـنـت خـدا بـر آنـان باد که به معروف امر مى کنند و خود آن را وامى گذارند و از منکر نهى مى کنند و خود بدان دست مى یازند.
(همان ، خ 129، ص 386)
6. زشتى منکر را با دست و زبانت آشکار کن . (نهج البلاغه ، ن 31، ص 910)
7. خداوند سبحان نسل گذشته را مورد لعن و نفرین و عذاب خویش قرار نداد مگر به سبب اینکه امر به معروف و نهى از منکر را ترک کردند. (همان ، خ 234، ص 808)
8. به راستى که امر به معروف و نهى از منکر نه مرگ کسى را نزدیک مى ‏کنند، و نه از روزى کسى مى ‏کاهند، ولى پاداش را دو چندان کرده و اجر را بزرگ گردانند، و بهتر از این دو آن سخنى است که در راه خدا و در مسیر دفاع از عدالت در برابر پیشواى ستمگرى گفته شود.
(غررالحکم ، باب امر به معروف)
9. آدم بدکار را به وسیله کار نیک خود اصلاح کن، و با سخن زیبایت دیگران را به کار خیر رهنمون باش. (غررالحکم ، باب امر به معروف)
10. امر به معروف کن تا اهل و شایسته آن باشى، و جلوگیرى کن از کار زشت با دست و زبان خود، و از انجام کار بد جدا شود و کناره گیرى کن با تلاش و کوشش خود. (غررالحکم ، باب امر به معروف)
11. پذیرا باشید دستور معروف را و خود نیز بدان دستور دهید، و بپذیرید نهى از منکر را و خود نیز از آن نهى کنید.
(غررالحکم ، باب امر به معروف)
12. کسى که امر به معروف کند پشت مؤمنان را محکم کرده است. (غررالحکم ، باب امر به معروف)
13. به معروف امر کن و از منکر (کار زشت) باز دار، و با کسى که از تو بریده پیوند کن، و به کسى که تو را محروم کرده عطا کن.
(غررالحکم ، باب امر به معروف)
14. امر به معروف کن و خود نیز بدان عمل کن و از آن کسانى نباش که مردم را امر به معروف کنند و خود از آن دورى کنند، که در نتیجه گناه آن را بر دوش گیرند و خود را در معرض خشم پروردگار در آورند. (غررالحکم ، باب امر به معروف)
15. به معروف امر کن و از منکر نهى کن، به کار خیر عمل کن و از کار بد مردم را باز دار. (غررالحکم ، باب امر به معروف)
16. قوام و اساس شریعت اسلام امر به معروف و نهى از منکر و بر پا داشتن حدود الهى است. (غررالحکم ، باب امر به معروف)
17. امر به معروف برترین عمل ها مردم است. (غررالحکم ، باب امر به معروف)
18. کسى که سه چیز در او باشد دنیا و آخرتش سالم باشد، امر به معروف کند و خود نیز پذیراى آن باشد، و نهى از منکر کند و خود نیز پذیرا باشد، و حدود الهى را نگهدارى کند. (غررالحکم ، باب امر به معروف)

 

قال الله تعالى
«وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ اُمَّةٌ یَدْعُونَ اِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْروفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَاُولئِکَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ».
یعنى: «و باید از شما مسلمانان برخى، خلق را به خیر و صلاح دعوت کنند و مردم را به نیکوکارى امر کرده، از بدکارى نهى کنند و آنانند رستگاران».(آیه 104 سوره آل عمران)
وقال الله تعالى:
«اَلَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِىَّ الاُْمّىَّ الَّذى یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِى التَّوراةِ وَالاْنْجیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْروفِ وَیَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ اِصْرَهُمْ وَالاْغْلالَ الَّتى کانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذى اُنْزِلَ مَعَهُ اُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».(سوره مبارکه اعراف آیه 157)
یعنى: «آنان که پیروى کنند از رسول و پیغمبر امّى که در تورات و انجیلى که در دست آنهاست نگاشته مى یابند، آنها را امر به نیکویى و نهى از زشتى خواهد کرد و بر آنان هر طعام پاکیزه را حلال و هر پلید و منفور را حرام مى گرداند و احکام پر رنج و مشقتى را که چون زنجیر بر گردن خود نهاده اند بر مى دارد. پس آنان که به او گرویدند و از او حرمت و عزّت نگاه داشتند و یاریش کردند و نورى که بر او نازل شد پیرو شدند آن گروه به حقیقت رستگاران عالمند
مى فرماید: ((شما بهترین امتى بودید که به سود انسانها آفریده شده اند (چه اینکه ) امر به معروف و نهى از منکر مى کنید و به خدا ایمان دارید)) (کنتم خیر امة اخرجت للناس ‍ تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤ منون بالله ).
نکته جالب توجه اینکه در این آیه مسلمانان به عنوان بهترین ((امتى )) معرفى شده که براى خدمت به جامعه انسانى بسیج گردیده است ، و دلیل بهترین امت بودن آنها این ذکر شده که ((امر به معروف و نهى از منکر مى کنند و ایمان بخدا دارند))

 

تفسیر نمونه ، جلد 3، صفحه 65
و این خود مى رساند که اصلاح جامعه بشرى بدون ایمان و دعوت بحق و مبارزه با فساد ممکن نیست ، و ضمنا از آن استفاده مى شود که این دو وظیفه بزرگ با وسعتى که در اسلام دارد در آئینهاى پیشین نبوده است .
اما چرا این امت بهترین امتها باید باشد آن نیز روشن است زیرا آنها داراى آخرین ادیان آسمانى هستند و آخرین دین روى حساب تکامل کامل ترین آنها است .
در آیه فوق به دو نکته دیگر باید توجه نمود، نخست اینکه ((کنتم )) (بودید) به صورت فعل ماضى ذکر شده یعنى شما در گذشته بهترین امت بودید، درباره مفهوم این جمله گرچه مفسران احتمالات زیادى داده اند ولى بیشتر بنظر مى رسد که تعبیر به فعل ماضى براى تاءکید است ، و نظیر آن در قرآن مجید فراوان است که موضوعات مسلم در شکل فعل ماضى ذکر مى شود و آنرا یک واقعیت انجام یافته معرفى مى کند.
دیگر اینکه در اینجا امر به معروف و نهى از منکر بر ایمان بخدا مقدم داشته شده و این نشانه اهمیت و عظمت این دو فریضه بزرگ الهى است ، به علاوه انجام این دو فریضه ضامن گسترش ایمان و اجراى همه قوانین فردى و اجتماعى مى باشد و ضامن اجرا عملا بر خود قانون مقدم است .
از همه گذشته اگر این دو وظیفه اجرا نگردد ریشه هاى ایمان در دلها نیز سست مى گردد، و پایه هاى آن فرو مى ریزد، و بهمین جهات بر ایمان مقدم داشته شده است .
از این بیان نیز روشن مى شود مسلمانان تا زمانى یک ((امت ممتاز)) محسوب مى گردند که دعوت به سوى نیکیها و مبارزه با فساد را فراموش نکنند، و آن روز که این دو وظیفه فراموش شد نه بهترین امتند و نه به سود جامعه بشریت خواهند بود. ضمنا باید توجه داشت که مخاطب در این آیه عموم مسلمانان هستند، همانطور که سایر خطابات قرآن چنین است ، و اینکه بعضى احتمال داده اند.

 

تفسیر نمونه ، جلد 3، صفحه 66
که مخصوص مهاجران یا مسلمانان نخستین باشد هیچگونه دلیلى ندارد.
سپس اشاره مى کند که مذهبى به این روشنى و قوانینى با این عظمت منافعش براى هیچ کس قابل انکار نیست ، بنابراین ((اگر اهل کتاب (یهود و نصارى ) ایمان بیاورند بسود خودشان است ، اما متاءسفانه تنها اقلیتى از آنها پشت پا به تعصبهاى جاهلانه زده اند و اسلام را با آغوش باز پذیرفته اند در حالیکه اکثریت آنها از تحت فرمان پروردگار خارج شده و حتى بشاراتى که درباره پیامبر در کتب آنها بوده نا دیده انگاشته و بر کفر و عصبیت خود همچنان باقى مانده اند.و لو آمن اهل الکتاب لکان خیرا لهم منهم المؤ منون و اکثرهم الفاسقون .

 

امر به معروف و نهی از منکر در قرآن
انسان در دستگاه خلقت الهی به گونه ای آفریده شده که اجتماعی بودن از برجسته ترین ویژگی های اوست به گونه ای که نقش هر مسلمان در تعیین سرنوشت جامعه و تعهدی که باید در پذیرش مسؤولیت های اجتماعی داشته باشد، ایجاب می کند که او ناظر و مراقب همه اموری باشد که پیرامون وی اتفاق می افتد. این مسئله مهم که در فقه اسلامی تحت عنوان « امر به معروف و نهی از منکر» مطرح شده و از مهم ترین مبانی تفکر سیاسی یک مسلمان به شمار می رود؛ چنان که از مهم ترین فرایضی است که وجوب کفایی آن, ضروری دین شناخته شده و ضامن بقای اسلام است.[1]
دلیل بر این مطلب، گذشته از اجماع علما و عنایت عقل سلیم همگان بر آن، آیات و اخباری است که در این زمینه وارد شده است.
امر به معروف و نهی از منکر, در قرآن کریم با بیانات مختلف و تاکیدات فراوان بیان شده که به برخی از این آیات اشاره می گردد:
در بیان صفات ممتاز مؤمنان می فرماید: وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیا بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ یُطِیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ [2] مردان و زنان با ایمان ولی (و یار و یاور) یکدیگرند، امربه معروف و نهی ازمنکر می کنند، نماز را برپا می دارند و زکات را می پردازند و خدا و رسولش را اطاعت می کنند.
به موجب این آیه، افراد مؤمن به سرنوشت یکدیگر علاقمند بوده و به منزله یک پیکر می باشند. پیوند سرنوشت ها موجب می شود که تخلف و انحراف یک فرد، در کل جامعه تأثیر بگذارد؛ چنان که یک بیماری واگیر در صورتی که معالجه نگردد، از فرد به جامعه سرایت نموده و سلامت آن را به خطر می اندازد.
در جای دیگر می فرماید: ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون[3] در آیه فوق به طور وضوح، وجوب آمده است، زیرا کلمه «ولتکن» امر است و ظاهر امر ایجاب است و در این آیه توضیحی است مبنی بر این که رستگاری منوط بر آن است، زیرا به طور حصر بیان کرده و فرموده است : و اولئک هم المفلحون. و نیز در آیه آمده است که این عمل واجب کفایی است نه واجب عینی، زیرا وقتی که گروهی اقدام کردند، از دیگران ساقط می گردد، چون نفرموده است که همگی امر به معروف کنید، بلکه فرموده است : باید جمعی از میان شما دعوت به نیکی کنند. بنابراین هرگاه یک فرد و یا جمعی اقدام کنند، تکلیف از دیگران برداشته شده و رستگاری از آن کسانی خواهد بود که امر به معروف کرده اند ولی اگر تمام مردم از آن خودداری کنند ناگزیر گناه متوجه تمام کسانی است که توانایی انجام آن را داشته اند.
خداوند متعال فرموده است : لیسوا سواء من اهل الکتاب امه قائمه یتلون آیات اللّه آناء اللیل و هم یسجدون، یؤمنون باللّه و الیوم الاخر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یسارعون فی الخیرات و اولئک من الصالحین[4]
در این آیه خدای متعال, صالح بودن آنان را به صرف داشتن ایمان به خدا و روز واپسین گواهی نکرده است، بلکه امر به معروف و نهی از منکر را نیز بر آن افزوده است.
خداوند متعال فرموده است : و المؤ منون و المؤ منات بعضهم اولیا بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلوه.[5] مؤمنان را به انجام امر به معروف وصف کرده است. پس کسی که امر به معروف را ترک کند از جمع مؤ منان توصیف شده در این آیه خارج است.
خداوند متعال فرموده است : لعن الذین کفروا من بنی اسرائیل علی لسان داوود و عیسی بن مریم ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون، کانوا لایتناهون عن منکر فعلوه لبئس ما کانوا یفعلون[6]
این نهایت سرزنش است، زیرا آنان را به علت ترک نهی از منکر سزاوار لعن و نفرین دانسته است.
و خداوند متعال فرموده است : کنتم خیر امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر[7]
این سخن دلیل بر فضیلت امر به معروف است، زیرا بیانگر آن است که ایشان بدان وسیله بهترین امت بودند.
همچنین خداوند متعال فرماید: فلما نسوا ما ذکروا انجینا الذین ینهون عن السوء و اخذنا الذین ظلموا بعذاب بئیس بما کانوا یفسقون.[8]
به این ترتیب بیان می فرماید که ایشان به دلیل نهی از بدی نجات یافتند. و این خود نیز دلیل بر وجوب نهی از منکر است.
در جای دیگر خداوند متعال فرموده است : الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلوه و آتوا الزکوه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر[9]
در این آیه خدای متعال، امر به معروف و نهی از منکر را در شمار صفات نیکان و مؤ منان، با نماز و زکات برابر کرده است.
خداوند متعال فرماید: تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان [10]
این دستور قاطعی است، و معنای تعاون، واداشتن دیگران به یاری رساندن به امر خیر و هموار کردن راه خیر و مسدود کردن راه های شر و تجاوز، در حد امکان است.
خداوند متعال فرموده است : لولا ینهاهم الربانیون و الاحبار عن قولهم الاثم و اکلهم السحت لبئس ما کانوا یصنعون[11] خداوند در این آیه بیان کرده است که آنان به دلیل ترک نهی از منکر، گناه کرده اند.
خداوند متعال فرموده : فلو کان من القرون من قبلکم اولوا بقیه ینهون عن الفساد فی الارض الا قلیلا ممن انجینا...[12]
در این آیه خداوند بیان داشته است که همه آنان را، به جز اندکی که از فساد در روی زمین جلوگیری می کردند، هلاک کرده است.
و نیز خداوند متعال فرموده است : یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهدا للّه و لو علی انفسکم اوالوالدین و الاقربین. [13]
این مطلب همان امر به معروف به پدر و مادر و خویشاوندان است.
- لا خیر فی کثیر من نجویهم الا من امر بصدقه او معروف او اصلاح بین الناس و من یفعل ذلک ابتغا مرضات اللّه فسوف نؤتیه اجرا عظیما. [14]
- و ان طائفتان من المؤ منین اقتتلوا فاصلحوا بینهما... [15]
اصلاح همان جلوگیری از تجاوز و بازگرداندن به طاعت خداست، و اگر متجاوز برنگشت، خداوند دستور به مبارزه با او را داده و فرموده است : فقاتلوا التی تبغی حتی تفییء الی امر اللّه [16] و این همان نهی از منکر است.
اما امر به معروف و نهی ازمنکر , در روایات گهربار معصومین - علیهم السلام از جهات مختلف تبیین شده تا جائی که درباره وجوب, اهمیت, شرایط, آثار فردی و اجتماعی و... این فریضه مهم دینی, هیچگونه ابهامی برای انسان باقی نمی گذارد, که در اینجا به اختصار به چند روایت اشاره می شود:
از پیامبر اکرم - صلی اللّه علیه و آله- نقل شده که فرمود: هیچ گروهی نیستند که مرتکب گناهی شوند و در میان ایشان کسی باشد که بتواند آنها را نهی از منکر کند و نکند، مگر این که بزودی خداوند همه آنها را به عذابی از جانب خود گرفتار می سازد[17]
از ابوثعلبه خشنی نقل کرده اند که وی از رسول خدا - صلی اللّه علیه و آله- درباره تفسیر این آیه مبارکه پرسید: لا یضرکم من ضل اذا اهتدیتم[18] , پیامبر - صلی اللّه علیه و اله- می فرماید: ای ابوثعلبه، امر به معروف و نهی از منکر نما و هرگاه دیدی که مردم به دنبال حرص و آز هستند و از هوای نفس پیروی می کنند و دنیا را برگزیده اند و هر صاحب نظری، فریفته نظر خویش است، مواظب خودت باش و توده مردم را رها کن، زیرا در پی شما آشوبهایی مانند پاره های تیره شب است، کسی که در آن اوقات به دست آویزی همچون دست آویز شما چنگ زند، اجر و مزد پنجاه تن از شما را دارد. گفتند: یا رسول اللّه، آیا اجر پنجاه تن از آن مردم را؟ فرمود: بلکه از شما را که نیکوکاری را یاری می کند در حالی که آنها نمی کنند [19]
از ابن مسعود درباره تفسیر این آیه پرسیدند، او گفت : اینک زمان تفسیر آن نیست، امروز متن آیه قابل قبول است و لیکن نزدیک است که زمان تفسیر آن فرا رسد؛ آن وقت شما امر به معروف می کنید، با شما چنین و چنان عمل می کنند و سخن می گویید، کسی از شما نمی پذیرد، در آن زمان است که باید به خود بپردازید و هنگامی که شما هدایت یافتید، گمراهی کسانی که گمراه شده اند به شما زیانی نمی رساند [20]
رسول خدا - صلی اللّه علیه و اله- همچنین می فرمایند: باید امر به معروف و نهی از منکر کنید وگرنه خداوند, بدکاران شما را به شما مسلط می کند و از آن پس نیکان شما هر چه دعا می کنند مستجاب نمی شود.[21] مقصود این است که هیبت و شکوه آنان در نظر اشرار از بین می رود در نتیجه, اهمیتی به آنها نمی دهند و از آنها نمی ترسند.
________________________________________
[1] . ر.ک: وسائل الشیعه، ج 11، ص 395.
[2] . توبه,71.
[3] . آل عمران , 104: باید از میان شما جمعی دعوت به نیکی کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند و آنها رستگارانند.
[4] . آل عمران , 113 و 114: آنها همه یکسان نیستند، از اهل کتاب جمعیتی هستند که قیام (به حق و ایمان ) می کنند و پیوسته در اوقات شب آیات خدا را می خوانند در حالی که سجده می کنند به خدا و روز دیگر ایمان می آورند، امر به معروف و نهی از منکر می کنند و در انجام کارهای نیک بر یکدیگر سبقت می گیرند و آنها از صالحانند.
[5] . توبه , 71: مردان و زنان با ایمان ولی (یار و یاور) یکدیگرند، امر به معروف و نهی از منکر می کنند و نماز را بر پا می دارند.
[6] . مائده , 78 و 79: آنها که از بنی اسرائیل کافر شدند، بر زبان داوود و عیسی بن مریم لعن شدند، این به سبب آن بود که گناه و تجاوز می کردند، آنها از اعمال زشتی که انجام می دادند یکدیگر را نهی نمی کردند چه بدکاری انجام می دادند.
[7] . آل عمران , 110: شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شدید، زیرا امر به معروف و نهی از منکر می کنید.
[8] . اعراف , 165: اما هنگامی که تذکراتی را که به آنها داده شده بود فراموش کردند، نهی کنندگان از بدی را رهایی بخشیدیم و آنها را که ستم کردند به عذاب شدیدی به سبب نافرمانیشان گرفتار ساختیم.
[9] . حج , 41: یاران خدا کسانی هستند که هرگاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم نماز را بر پا می دارند و زکات را ادا می کنند و امر به معروف و نهی از منکر می نمایند.
[10] . مائده , 2: در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید و (هرگز) در راه گناه و تعدی، همکاری ننمایید.
[11] . مائده , 63: چرا دانشمندان نصارا و علمای یهود آنها را از سخنان گناه آمیز و خوردن مال حرام نهی نمی کنند؟ چه زشت است عملی که انجام می دهند.
[12] . هود , 116: چرا در قرون (و اقوام ) قبل از شما دانشمندان صاحب قدرتی نبودند که از فساد در زمین جلوگیری کنند، مگر اندکی از آنها که نجاتشان دادیم.
[13] . نساء , 135: ای کسانی که ایمان آورده اید کاملا قیام به عدالت کنید، برای خدا گواهی دهید، اگر چه (این گواهی ) به زیان خود شما یا پدر و مادر یا نزدیکان شما بوده باشد.
[14] . نساء , 114: در بسیاری از سخنان در گوشی (و جلسات محرمانه ) آنها خیر و سودی نیست مگر کسی که (به این وسیله ) امر به کمک به دیگران یا کار نیک یا اصلاح در میان مردم کند، و هر کس برای خشنودی پروردگار چنین کند، پاداش بزرگی به او خواهیم داد.
[15] . حجرات , 9: هرگاه دو گروه از مؤ منان باهم به نزاع و جنگ پردازند، در میان آنها صلح برقرار سازید.
[16] . حجرات , 9: و اگر یکی از آنها بر دیگران تجاوز کند یا طایفه ظلم پیکار کنید تا به فرمان خدا باز گردد.
[17] . این حدیث را ابوداوود، در ج 2، ص 436 کتاب خود و ابن ماجه و ابن حیان - به طوری که در الجامع الصغیر آمده - به سنن حسن آورده اند.
[18] . مائده , 105: هنگامی که شما هدایت یافتید گمراهی کسانی که گمراه شده اند به شما زیانی نمی رساند.
[19] . این حدیث را ابن ماجه به شماره 4014، در کتاب الفتن نقل کرده است.
[20] . این حدیث را عبد بن حمید و سعید بن منصور - به طوری که در درالمنثور، ج 2، ص 339 آمده - از وی نقل کرده است.
[21] . مجمع الزوائد، ج 7، ص 266 .

 


احادیث و آیات درباره امر به معروف و نهی از منکر
آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 11 اسفند 1392 ساعت 23:24 |
Top of Form
میانگین امتیار کاربران: / 117
ضعیف عالی
Bottom of Form
امر به معروف و نهی از منکر
قرآن
وَ لْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلىَ الخَْیرِْ وَ یَأْمُرُونَ بِالمَْعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُون‏ ( آل عمران آیه 104 ) { باید از میان شما گروهی باشند که به خیر دعوت کنند و به خوبی فرمان دهند و از بدی باز دارند، اینان رستگارانند }
کُنتُمْ خَیرَْ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ ءَامَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکاَنَ خَیرًْا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثرَُهُمُ الْفَاسِقُون‏ ( آل عمران آیه 110 ) { شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدید آمده است ، به خوبی فرمان می دهید و از بدی باز می دارید و به خدا ایمان دارید .اگر اهل کتاب نیز ایمان بیاورند برایشان بهتر است.بعضی از ایشان مومنند ولی بیشترشان تبهکارند }
یَابُنىَ‏َّ أَقِمِ الصَّلَوةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنکَرِ وَ اصْبرِْ عَلىَ‏ مَا أَصَابَکَ إِنَّ ذَالِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُور ( لقمان آیه 17 ) { ای پسرک من ! نماز بگزار و به خوبی فرمان ده و از بدی باز دار و بر هر چه به تو رسد صبر کن ؛ زیرا این از کارهایی است که نباید سهلش گرفت }
وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَر ( توبه آیه 71 ) { مردان مومن و زنان مومن دوستان یکدیگرند ، به نیکی فرمان می دهند و از ناشایست باز می دارند }
حدیث

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   65 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود امر به معروف و نهی از منکر


دانلود مقاله انسان شناسی

 

 

 
مقدمه
انسان همواره با انبوهی از گزینه‌های رفتاری رو به دوست که فقط می‌تواند از شمار محدودی از آن‌ها برگزینند: چشم خود را به بعضی از دیدنی‌ها بدوزد، به بخشی از شنیدهی‌ها گوش فرا دهد، دست، پا و سایر اندام‌های خود را برای انجام‌ برخی از کارها به کار گیرد. همگام با رشد قوای بدنی، فکری و عاطفی، و در هم تنیدن روابط گوناگون اجتماعی و افزایش اندوخته‌های علمی و مهارت علمی، دایرة گزینه‌ها به صورت تصاعدی گسترش می‌یابد، به طوری که هر لحظه هزاران کار امکان انجام می‌یابد و گزینش دشوار و دشوارتر می‌شود.
برای ترجیح و تعیین گزینه‌ها، عوامل گوناگونی وجود دارد که از جمله می‌توان به شکوفایی غرایز و افزایش خواسته‌های آنها، احساس ناامنی و نیز به عادت، تقلید، تلقین و سایر عوامل روانی و اجتماعی اشاره کرد. اما مهم‌تر از همه، عامل عقلانی یعنی «گزینش آگاهانه» است که با در نظر گرفتن همة گزینه‌ها و بررسی تأثیر هر یک در سعادت و کمال نهایی انسان، ترجیح و تعیین گزینه‌های برتر، والاتر و ارزشمندتر را به عهده می‌گیرد و نقش خود را در شکل گیری ارادة انسانی ایفا می‌کند. راز برتری حقیقی انسان را باید در برخورداری از همین عامل و به کارگیری آن جستجو کرد.
در این مقاله سعی شده است که تمامی عوامل و ابزاری که رادر شناخت ابعاد وجودی انسان مهم می‌باشند را بررسی کرده و به عنوان الگویی برای رسیدن به موفقیت به معنای واقعی آن قرار داد باشد که مقبول باشد.

اومانیسم یا اصالت انسان بطور اعم به نظامی فلسفی یا اخلاقی گفته می‌شود که انسان مدار و فردگر است و انسان و خواست و ارادة او را محور همة امور می‌داند. اما به طور اخص به نهفتی گفته می‌شود که در قرن چهاردهم میلادیدر اروپا پدید آمد که در آغاز با کلیسانی نقی نداشت اما بعد از مدتی به مخالفت با ارباب کلیسا پرداخت و به جرح و تعدیل متون مذهبی پرداخت. با حاکمیت بینش افسانگرا یا نه در فرهنگ اروپا همه چیز دگرگون شهر چون تا آن زمان همة فعالیتها جنبه ی الهی داشت و انسان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود و اعتقاد بر این بود که حضرت مسیح برای نجات او آمده همچنین در سلسله مراتب همتی انسان در زمرة مخلوقات قرار داشت، عنایت و مقصود او خداوند بود و هستی او منوط به ارادة خداوند بود و خلاصه همة امور حول محور اعتقاد به خدا دور می‌زد. اما در بینش جدید انسان جایگزین خدا شد مرکز ثقل تمام ارزشها و عنایت همة امور قرار گرفت. انسان خود را بریده از آسمان و پیوند خورده با زمین می‌دانست و رستگاری و بهشت موعد را در زمین طلب می‌کرد. هدفش کسب علم و در نهایت تحصیل قدرت بود زیرا منادیان علم جدید هدف اصلی علم را تحصیل قدرت و سلطة انسان بر طبیعت می‌دانستند. به هر ترتیب انسان باید تنها با تکیه بر استعداد ها و تواناییهای وجود خود سرنوشت خود رابسازد و بر آن حاکم گردد.
ایمان به نوع بشر و پذیرش عظمت و توانایی انسان و نهایتاً پرستش او از دیگر خصوصیات این عصر است. در این عصر شخصیت و فردیت افراد از اهمیت والایی برخوردار بود. هر کس وظیفه داشت تا با مدد گرفتن از قوای عقلانی و استعدادهای خود در جهت کمال و دست یابی به آرمانهای مقالی بشر گام بردارد و مقصود از ساخت جامعه آن بود تا امکانات لازم جهت شکوفایی استعدادهای افراد فراهم گردد. آراء این دوره بر عقل و خلاقیت اندیشه انسان طبیعت و علم و پیشرفت تمدن بشریکه داشت و این امور به این جهت مهم بود که بشر را به سعادت دنیوی رهنمون می‌ساختند. آزادی انسان از ویژگیهای بارز این عصر بشمار می‌آید که هیچ چیز بنابراین آزادی را محدود می‌کرد.

بنیاد فلسفة اخلاق کانت نیز بر اساس احترام به فردیت افراد شکل گرفته است. کانت معتقد بود فرد آزاد کسی است که در برآورده ساختن خواستهای خویش، از قوانین درونی که همانا وجدان است تبعیت کند. او به آدمی تنها یک وسیله نمی نگریست بلکه او را غایت بالذات می‌دانست و می‌گفت هر کس از انسان به عنوان یک وسیله سود جوید بالاترین قانون اخلاق را نادیده گرفته است. حس کمال جویی و پیشرفت انسان سبب شد تا اذهان اندیشمندان متوجه تمدن یونان و روم باستان گردید. زیرا انسان عهد هومر انسانی است که توانسته است تواناییهای خود را محقق سازد. وی طالب زیبایی و دوستدار دانش و واقف به عظمت انسان بود. بدین ترتیب انسان گرایی عصر روشنگری رو به سوی تمدن یونان و روم داشت و درصد آن بود تا آرمانهای انسانی عصر پریکلس و افلاطون را احیا سازد.
سخن از انسان است، سخن از موجودی است که سخنهای بسیار در مورد او می‌توان گفت. موجودی که معمای بزرگ قرون و اعصار بوده است. سخن از انسان است. سخن از انسانی که از حیات و زندگی خود دست می‌شوید تا دیگران بمانند و زندگی کنند. انسانی که زیستن خود را بدون شادمان زیستن دیگری ممکن نمی‌داند. انسانی که با مشاهدة کوچکترین رنج همنوع خود طوفانی در درونش ایجاد می‌شود. انسانی که حتی حاضر نیست مورچه‌ای در زیر پای او لگد شود. سخن از انسان است. انسانی که از شکنجه شدن افرادی چون خود لذت می‌برد. انسانی که از رنجاندن دیگران برخورد می‌بالد و با افتخار و سربلندی می‌گوید : این من بودم که چنین کردم. انسانی که حاضر است از ؟؟ همنوعان خود تحت ریاست برای خویشتن بسازد. آری سخن از انسان است. انسانی که میان دو بی نهایت قرار دارد. انسانی که از یکسوی می‌تواند تا بی نهایت سقوط کند. آن هم آن چنان سقوطی که شایستة نام حیوان نیز نباشد تا چه رسد به انسان، را از سوی دیگر آنچنان می‌تواند پرواز کند که ملائکه نیطز یارای پای نهادن به مقام او را نخواهد داشت.
1- انسان دارای طبیعت نیست. انسان فاقد طبیعت است. هر گونه که خودش بخواهد می‌تواند خود را بسازد (ژان پل سارتر)
2- انسان فاقد طبیعت ثابت است و این جامعه است که او را می‌سازد. (امیل دورکیم و طرفداران اصالت اجتماع)
3- انسان به غیر از نیازهای زیستی دارای طبیعت دیگری نیست و در واقع این تاریخ است که او را در هر مرحله از مراحل به شکل خاصی در می‌آورد. (مارکیستها)
4- انسان دارای طبیعت است، اما مهمترین عامل در طبیعت او غریزه جنسی است. این غریزه جنسی که به همة اعمال و رفتار او جهت می‌بخشد. علم انسان، هنر انسان، اعتقادات دینی انسان از غریزة جنسی او ریشه می‌گیرد (نروید)
5- آنچه که در طبیعت انسانی مهم است میل به برتری جویی است و در واقع این میل عامل محرک رفتار و کردار آدمی است(آلفرد آدلر)
6- طبیعت انسان دو قطبی است. انسان دارای نیروهای متضاد است. برخی از تضادهای درونی وجود انسان عبارتند از : برون گرایی و درون گرایی، خود آگاه و ناخودآگاه، پیشرفت و بازگشت (یونگ)
7- انسان موجودی زیستی اجتماعی است انسان یک سلسله نیازها را همراه خود دارد، اما این نیازها بی رابطه با شرایط اجتماعی نیست (اریک فروم)
8- طبیعت انسان نیک است. انسان موجودی است که ذاتاً خوب است و این تمدن است که او را فاسد می‌سازد. (ژان ژاک دوسو)
با وجود بسیاری از اختلاف نظرها و برخورد عقاید در مورد انسان باید گفت که مکاتب بشری هنوز نتوانسته‌اند انسان را درست بشناسند. هنوز مکاتب بشری نتوانسته‌اند انسان را درست تفسیر کنند و ابعاد وجودی وی را مشخص نمایند. آنها هنوز نتوانسته‌انذ به مقام ارزش انسانی آن چنان که هست پی ببرند و هم چنین به دور از هر گونه افراط و تفریط، عوامل رشد انسان را نشان دهند.
تا آنجا که ما می‌دانیم مکاتب بشری اهدافی را که برای رشد انسان تاکنون مطرح ساخته‌اند هیچ کدام متناسب با شأن و مقام انسان نبوده و همین طور هیچ مکتب و انسام شناسی را نمی‌توان سراغ گرفت که دیگر مسایل مربوط به انسان را درست شناخته باشد. از همین جاست که می‌گوییم برای شناخت صحیح انسان چاره‌ای جز آن نیست که از خالق انسان کمک بگیریم. یعنی از خداوندی که انسان را خلق کرده است. او خود باید بگوید که انسان چیست و دارای چه نیازها و ابعادی است؟

در این جا ممکن است کمی سوال کند که اساساً چه نیازی هست که انسان را بشناسیم ؟ اولاً شناخت انسان راهی است برای شناخت خدا «طبق فرمایش حضرت علی : آن کسی خود را شناخت، خدای خود را شناخته است» در واقع یکی از بهترین راه‌ها برای شناخت خدا و حتی پی بردن به صفات او شناخت انسان است.ثانیاً بدون شناخت انسان نمی‌توان استعدادها و نیازهای او را شناخت با شناخت صحیح انسان و ابعاد گوناگون وجود اوست که می‌توان به بهره برداری صحیح از استعدادها و ارضای درست نیازهای او پرداخت. به بیان دیگر با شناخت انسان می‌توان به شکوفا کردن استعدادهای انسان پرداخت. ثالثاً در ارتباط با این مسئله باید گفت که بدون شناخت انسان مسئله اساسی تربیت به حل و فصل نهایی خود نخواهد رسید. یعنی تا انسان شناخته نشود نمی‌توان یک نظام و تربیتی صحیح برای رشد انسان عرضه نمود. رابعاً بدون شناخت انسان نمی‌توان تکالیف و وظایف او را مشخص کرد. بدون شناخت انسان هیچ نظام حقوقی، سیاسی، اقتصادی و خانوادگی صحیح قابل ارائه نیست.
1- درون انسان گرایش به خدا وجود دارد و به وسیلة آن می‌تواند خالق خود را درک کرده، به پرستش او بپردازد.
2- انسان دارای نیروی عقل و اندیشه و به مدد آن می‌تواند حقایق را درک کند و مفاهیم کلی را از واقعیات خارجی انتزاع کند.
3- انسان دارای اختیار بوده و با آزادی اراده می‌تواند دست به انتخاب بزند. به بیان دیگر انسان موجودی انتخابگراست.
4- در انسان میل به کمال وجود دارد. انسان می‌کوشد تا خود را از آنچه که هست برتر و والاتر سازد و تعالی جوید.
5- انسان موجودی است که به مرگ خود می‌اندیشد و می‌خواهد بداند که چرا می‌میرد و پس از مرگ به کجا می‌رود.
6- انسان موجودی است که می‌تواند دست به ابداع و خلاقیت بزند.
7- انسان موجودی است که با پدیده‌ای به نام هنر می‌تواند سر و کار داشته باشد.
8- انسان موجودی است که می‌تواند عشق و محبت بورزد. عشق و محبتی که گاه مافوق تصور است.
9- انسان موجودی است که می‌تواند که اگر تعالی پیدا کند می‌تواند ازملائکه برتر و بالاتر برود و اگر هم سقوط کند آن چنان به پستی می‌رسد که هیچ درنده‌ای را نمی‌توان با او قیاس کرد.
برای شناخت انسان مطالعة ویژگی‌ها و مختصات انسانی از اهمیت بسزایی برخوردار است، چرا که مطالعه این ویژگی‌ها نمایانگر این حقیقت است که انسان دلیل قاطعی است بر رد نظریه کسانی که می‌خواهند انسان را چونان یک ماشین پیچیده مطرح می‌سازد و برتریهای ذاتی او را انکار کنند.
استاد بزرگوار، علامه محمد تقی جعفری در ؟؟ نهج البلاغه، حدود 232 مختص انسانی را بر می‌شمارد (البته با در نظر گرفتن تنوع این مختصات آنها را 950 مختص می‌دانند) که هیچ ماشینی از آنها برخوردار نیست.

در این بحث اولین سوالی که مطرح می‌شود این است که آیا قرآن کریم برای شناخت ارزش و اهمیتی قایل است یا نه؟ در پاسخ باید گفت که به طور یقین هیچ مکتبی را نمی‌توان یافت که مانند اسلام برای علم و آگاهی ارزش قایل بوده و انسانها را به سوی علم و دانش و تفکر و تعقل تحریک نماید. وجود واژه‌های «علم» - «فکر» - «عقل» - «نظر» - «فقه»- «فواد» - «حکمت» و مشتقات آنها حدود هزار بار در قرآن کریم آمده نمایشگر ارزش و اهمیتی است که این کتاب برای شناخت قایل است. قرآن به هنگام مقایسه میان علم و جهل یا عالم و جاهل چنین می‌گوید: آیا کسانی که می‌دانند با کسانی که نمی‌دانند برابرند؟ و قرآن درک بسیاری از حقایق را فقط از آن عالمان دانستند. علم و آگاهی از آن چنان اهمیتی برخوردار است که خداوند کسانی را که عقل و اندیشة خود را با نمی‌اندازند بدترین به حساب آورده است. ارزش و اهمیت شناخت تا آنجاست که خداوند علم را با نور و روشنایی مساوی داشته و جهل را مساوی با ظلمت و تاریکی به حساب آورده است.

از مهمترین مسائل شناخت مسئله امکان شناخت است. به این معنا که آیا انسان می‌تواند حقایق عالم را بشناسد؟ آیا قوای ادراکی انسان توانایی آن را دارد که موجودات را آن چنان که هستند بشناسند یا نه؟ در پاسخ به این سوال مکاتب فکری و فلسفی پاسخهای گوناگون داده‌اند که می‌توان مجموع آنها را بر دو قسم تقسیم کرد: 1- گروهی معتقدند که حقایق عالم و آنچنان که هستند قابل شناسایی نمی‌باشند، یعنی برای انسان شناخت موجودات ناممکن است . از جمله طرفداران این گروه سونسطائیان و شکاکان هستند که به چند دلیل شناخت را برای بشرممکن نمی‌دانند. 2- گروهی دیگر از فلاسفه و متفکران معتقد به امکان شناخت بوده و قوای ادراکی انسان را قادر به شناخت باید این نکته را همواره باید در نظر داشت که اگر قرآن کریم شناخت را برای انسان ممکن می‌داند این به آن معنا نیست که انسان همه چیز را می‌تواند بشناسد زیر آیاتی در قرآن کریم وجود دارد که به ناتوانی انسان از شناخت همة حقایق اشاره می‌کند.
از دیدگاه قرآن کریم انسان به مدرسه وسیله می‌تواند عالم آفاق و انس را بشناسد.
1- حواس 2- عقل 3- دل و قلب
1- حواس : نخستین وسیلة ابزار شناخت است. هر یک از این حواس موجب شناخت خاصی می‌شود. به طوری که فقدان آن موجب فقدان شناخت مربوط به آن حس می‌شود. از باب نمونه اگر کسی از آغاز تولد نابینا باشد قادر به درک رنگها و شکلها نخواهد بود. 2- عقل : دومین ابزار شناخت است که به کمک آن می‌توان آنچه را که با حواس از عالم خارج گرفته می‌شود تجزیه و تحلیل کرده و دلیل برهان ارائه نمود. عموم فعالیتهای ذهنی به مدد عقل انجام می‌گیرد. انتزاع، تعمیم، استقرا، و ... همه به وسیلة عقل انجام می‌پذیرد. 3- دل: سومین ابزار شناخت است که متأسفانه کمتر مورد توجه مکاتب بشری و حتبی فیلسوفان قرار گرفته است. کسانی که هم برای دل و قلب اهمیت قایل شده‌اند بیشتر به جنبة انسان سازی آن توجه کرده‌اند تابعه ادراکی آن. متصوفه که به کسانی درون از آلایشهای عالم برون سخت توجه دارند، از آنجا که به مسئله شناخت عنایت چندانی نشان نمی‌دهند به ناگزیر به نقشی که دل در ادراک حقایق و امور دارد کمتر توجه می‌کنند.
در بحث از منابع شناخت این مسئله مطرح است که در پیرامون چه موضوعاتی باید مطالعه و تحقیق نمود. از نظر قرآن کریم از خدا گرفته تا همة مخلوقات او منابع مهمی برای شناسایی انسان به شمار می‌رود. خدا، انسان، طبیعت، جامعه و تاریخ و حتی قرآن از جمله اموری هستند که تفکر و تعمق دربارة آنها مورد تأکید قرار گرفته است.
طبیعت : قرآن کریم در آیات بسیاری افراد انسانی را به مطالعات و پژوهش در طبیعت و پدیده‌های طبیعی فراخوانده است. از نظر قرآن کریم آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف شبانهَ‌روز برای صاحبان عقل و اندیشه،نشانه‌های خوبی است تا به وجود مبدأ آفرینش پی ببرند. «همانا در آفرینش آسمانها و زمین وو تعاقب شب و روز برای صاحبان خود نشانه‌هایی است آل عمران 190»
انسان :انسان شناسی از جمله موضوعاتی است که قرآن کریم اهتمام خاص به آن دارد که از نظر قرآن انسان باید بنگرداز چه چیزی خلق شده است.
تاریخ : از دیدگاه قرآن یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که باید به بررسی و تحقیق پیرامون آن پرداخت تاریخ است. آیات بسیاری وجود دارد که انسان را به مطالعه و نظر در تاریخ فراخوانده و خود قرآن نیز مثالهای تاریخی بسیاری از در مورد اقوام و ملل مختلف می‌زند. قرآن : یکی دیگر از موضوعات که تدبیر و تفکر در آن توصیه شده خود قرآن است. تحقیق و تدبر در آن از این جهت اهمیت دارد که سعادت و یا شقاوت انسانها بستگی به اطاعت یا عدم اطاعت از فرامین آن دارد.
از دیدگاه قرآن کریم موانع بسیاری بر سر راه ادراک حقایق و امور وجود دارد که آدمی را از شناخت واقعیات دور می‌سازد. آفاتی که قرآن برای شناخت مطرح می‌سازد بسیار است شامل :
1- هواء هوس 2- تکبر 3- مجادلة با حق 4- خیال پردازی
5- شخصیت زدگی 6- سهل انگاری 7- ظن و گمان 8- گناه
9- عدم احاطه 10- علم بدون عمل

دانشمندان علوم طبیعی در مورد منشأ و مبدأ خلقت موجودات 2 نظریه ارائه داده‌اند :
1- نظریه ثبوت انواع (Fixisme) :
2- نظریه تحول انواع (Transfiormism):
1- بر اساس این نظریه خلقت همة موجودات از آغاز مشتمل بوده است. یعنی هر گیاه و جانوری از ابتدا همان بوده که اکنون هست و از هیچ گاه یا حیوانی مشتق نشده است. طرفداران این نظریه می‌گویند: طرح کلی خلقت به گونه‌ای است که هر گیاه و یا جانوری باید از گیاه و یا جانور همنوع خود به وجود آمده باشد، نه گیاه و جانوری مغایر با خود. بر مبنای این نظریه، انسان نیز طرح مستقلی دارد. یعنی از هیچ موجود دیگری مشتق نشده است.
2- طبق این نظریه هر گیاه و یا جانوری از گیاه و یا جانور دیگری به دست آمده است. داروین از طرفداران این نظریه است که نظریاتی هم در این باره ارائه کرده است. او معتقد بود که جانوران و گیاهان تولید مثل بسیار دارند و اگر نباشد که همة آنها زنده باقی بمانند و به تولید مثل خود ادامه دهند دیری نخواهد پایید که آنها سطح زمین را اشغال کنند. اما از آنجا که غذا و مسکن به اندازة کافی برای موجودات وجود ندارد، در نتیجه هر موجودی برای بقای خود باید در کوشش باشد تا به وسیلة مقابله با رقبای خود حیاتش را حفظ کند که او این کوشش مستمر را تاریخ بقا نام نهاده است که از نظر او در این رهگذر افرادی می‌توانند زنده بمانند که دارای صفت مفیدی باشند و آنهایی که از این صفت برخوردار نباشند از میان خواهد رفت. پس از آنکه صفتی باعث بقای یک فرد شد این صفت از طریق وراثت به افراد دیگر منتقل می‌شود به این ترتیب نسل موجودات ادامه می‌یابد. نظریه داروین را می‌توان در 4 اصل زیر خلاصه کرد:
1- اصل قابلیت تغییر پذیری ارگانیسم موجود زنده در برابر عوامل محیطی.
2- اصل متنازع بقا و کوشش مستمر برای ادامة حیات
3- اصل بقای صلح در میدان تنازع بقا و انتخاب طبیعی
4- اصل انتقال صفات اکتسابی به نسلهای آینده.

انسان چیست و ابعاد وجودی وی کدام است؟ ... نظر قرآن در این زمینه چیست؟ از دیدگاه قرآن انسان موجودی است که به عنوان روح خدا از آن یاد شده است. پس انسان از یک سوی روی به سوی خاک دارد و از سوی دیگر روی به بارگاه ربوبی و ملااعلی. بر همین اساس است که انسان در دو قوس صعود و نزول می‌تواند حرکت کند. در قوس صعود می‌تواند از ملائکه بالاتر رفته و به جای برسد که بجز خدا نبیند و از سوی دیگر تا آنجا می‌تواند سقوط کند که از حیوان نیز پست‌تر شود.
صورالمتالهین فیلسوف عالی قدراسلامی در تحقیقات عمیق و ژرف خود پیرامون نفس برای نفس 2بعد قایل است.
یکی بعد ادراکی و دیگری بعد تحریکی. بعد ادراکی عبارت است از عقل و اندیشة انسان و بعد تحریکی نیز عبارت است از فطریات و نیازهای روحی او. بنابراین تقسیم جسم و عقل و نفس صحیح به نظر نمی‌رسد چرا که عقل و اندیشه آدمی نیز بعدی از ابعاد نفس انسان است و اگر هم سخن از جسم و عقل و روح به میان می‌آوریم به این معناست که عقل را بعدی از ابعاد روح و نفس می‌دانیم، همانگونه که دل را نیز بعدی از ابعاد نفس به شمار می‌آوریم. به بیان دیگر یک بعد از ابعاد نفس را که جنبة ادراکی عقل نام می‌دهیم و بعد دیگری آن را که جنبة تحریکی دارد، دل می‌نامیم.
در تاریخ فلسفه این نظریه از سوی دکارت و پیروانش مطرح گردیده که روح و بدن دو جوهر مبتاین هستند. یعنی جسمی یک چیز است در روج چیز دیگر و حقیقت انسان نیز ترکیب دو ؟؟ مبتاین است. دکارت می‌گوید که صفت ذاتی نفس نیز آن است که می‌اندیشد. البته دکارت میان جسم و روح ارتباط برقرار می‌داند و می‌گوید چون این دو، دو فسخ وجود هستند پس غده‌ای به نام «صنوبر» در مقعر وجود دارد که میان این دو ارتباط برقرار سازد.
نظریه دیگر این است که بگوییم حقیقت وجود انسان همان نفس است، نه آنکه جسم و روح با یکدیگر ترکیب شده باشند. یعنی شخصیت انسان همان نفس است، نه آنکه نفس جزئی از شخصیت انسان باشد و جزء دیگر آن بدن.
بنابراین نظریه میان روح و بدن یک نوع تعلق و ارتباطی برقرار است که به آن«ارتباط تدبیری» می‌گویید. یعنی جسم است و وسیله‌ای است در دست نفس است و ادارة آن بر عهدة نفس می‌باشد.
یکی از ابعاد وجودی انسان عقل و اندیشه است. انسان موجودی است که در او استعدادهای عقلی بالقوه نهفته است. فلاسفه از قدیم در تعریف انسان گفته‌اند حیوان ناطق. یعنی انسان‌ جانداری است که می‌اندیشد. آیات بسیاری در قرآن وجود دارد که برای بعد انسانی تأکید می‌کند. الفاظ عقل، تفکر، تدبر و ... در جای قرآن آمده است. قرآن یکی از عناصر سازندة انسان را پرورش عقل و اندیشه می‌داند یعنی انسان به وسیلة رشد صحیح عقل و اندیشة خود می‌تواند از حیات طبیه برخوردار شود. افلاطون بر این اعتقاد است که روح انسانی قبل از هیوط به عالم طبیعت، آن هنگام که در عالم ارواح و مثل به سر می‌برد به همة حقایق پی برده بود و وقتی که به این عالم پا نهاد به خاطر حجابهای دنیوی آنها را فراموش کرد. البته از نظر افلاطون، انسان بر اثر تعلیم می‌تواند آن حقایق را به یاد آورد. به بیان دیگر طبق نظریه‌ افلاطون انسان به هنگام قدم نهادن به عالم طبیعت آنچه را که قبلاً می‌دانسته به فراموشی سپرده است و به وسیلة تعلیم و تعلم می‌تواند آنها را به یاد آورده و از آنها آگاه گردد.
انسان دارای نیازهای متعددی است که ارضاء و اقناع آن موجب رشد و تکامل وی می‌شود. که اگر این نیازها به گونة صحیح ارضاء نشوند و موجبات ناهماهنگی شخصیت انسانی را فراهم می‌آورند. برخی از نکاتی که در مورد نیازها مورد توجه است عبارت اند از : 1- قرآن مجموعة نیازهای اصیل انسانی را در نظر می‌گیرند نه آنکه برخی از نیازهای انسانی را در نظر آورده و برخی دیگر را به فراموشی سپرد. 2- از دیدگاه اسلام و قرآن هیچ یک از نیازهای انسانی هدف نیست بلکه اینها وسیله هستند و وسیلة مهمی برای رساندن انسان به قلة کمال و معنویت.
3- ارضای نیازها باید به روش معقول باشد. انسان نمی‌تواند هر گونه که بخواهد نیازهای خود را ارضاء کند.
4- انسان نباید نیازهای خود را سرکوب کند.
اما نیازهای انسان هم شامل : نیاز پرورش جسم، نیاز اقتصادی، نیاز زندگی اجتماعی، نیاز جنسی، نیاز زیباجویی، نیاز اخلاقی و نیاز به عواطف انسانی و ... می‌باشد.
دربارة اینکه انسان چیست و آیا انسان طبیعی دارد یا نه 2 نظریه ارائه شده : نظریه اول این است که انسان فاقد طبیعت و فطرت است یعنی هیچ گونه نیاز و گرایش ذاتی در درون او یافت نمی‌شود و طبیعت او در آغاز حیات چون ظرفی خاکی و بی شکل و صفحه‌ای بی رنگ است که هر چه جامعه یا خود فرد در آن بریزد می پذیرد. از طرفداران این نظریه امیل دورکیم و ژان پل سارتر هستند. دورکیم معتقد است انسان دارای هیچگونه طبیعت و نهادی نیست و فرد را جامعه می‌سازد. یعنی تمامی مسائل مربوط به ابعاد وجودی انسان ساخته و پرداخته محیط است و بس. ژان پل سارتر نیز با وجود آنکه نه جبر اجتماعی دورکیم را قبول دارد که طبق آن انسان ساخته شده محیط اجتماعی خویش است و نه جبر تاریخی مارکس و دیگران را – که اساس را اسیر جبر تاریخ می‌دانند ـ‌ هیچ گونه نیاز ذاتی و فطری را برای انسان نمی‌پذیرد. نظریه دوم این است که طبیعت انسان چون ظرفی خالی و عقلی نیست که هر گونه که فرد بخواهد ساخته شود یا تحت تأثیر اجتماع قرار گرفته و شکل پیدا کند. بلکه در وجود انسان نیازها و گرایشهای نهفته است که انسان بر اساس آن نیازها و گرایشها زندگی می‌کند و این نیازها و گرایشها اگر در شرایط مساعد قرارگیرد شکوفا می‌شوند. اگر این نیازها و تمایلات نباشد اجتماع نمی‌تواند هیچ گاه تأثیری در انسان بگذارد و اصولاً نقش اجتماع و یا خود فرد این است که می‌تواند عامل پرورش این استعدادها یا عامل باز دارندة آنها باشد. این نظریه به عنوان نظریه فطرت نام برده می‌شود.
طبیعت انسانی از دیدگاه مارکس به دو عنصر ثابت و متغیر تقسیم می‌شود که میل جنسی و گرسنگی جزء لازم طبیعت پایدار انسان است و جنبة متغیر طبیعت بشری نیز در رابطه با شرایط اجتماعی مورد بررسی قرار می‌گیرد. کلاً انسان درمکتب مارکسیم موجودی است مادی که هیچ گونه تجلی روحانی و معنوی در وجود او نیست و نیازها و خواسته‌هایش محدود به امور مادی و اقتصادی است. انسان در این اندیشه نه یکسره نیک است نه یکسره بد. انسان به جز یک سلسله نیازهای مردی و نوعی عاری از هر نوع طبیعت و سرشت مثبت یا منفی است. انسان دارای یک سلسله نیازهایی است که آن‌ نیازها در طبیعت انسان قرار دادند. مانند میل به خوردن و خوابیدن و ارمنای غریزة جنسی. انسان بر اساس ساز و کار وجودی خود چیزهایی را که مورد نیازش می‌باشد مانند تهیه غذا برای ادامه حیات نرسد می‌کند که به غیر از ابعاد مهم فیزیولوژیکی فوق دارای برخی نیازهای نوعی نیز هست مانند عشق ورزیدن، همکاری بادگیران، کار و عمل نیز یکی از ابعاد مهم فعالیتهای اوست. کار و فعالیت انسانی که در هر دوره‌ای از تاریخ به شکلی بوده موجب دگرگونی طبیعت انسانی می‌شود. دورة فئودالیسم، انسانی مطابق با عمر خود را و دورة سرمایه‌داری، انسانی نیز مطابق با روابط اجتماعی حاکم بر عمر خود را می‌پروراند. خلاصه آنکه از نظر مارکسیم انسان زاییدة شرایط اجتماعی و محیط اقتصادی خویش است. حتی نیازهای بیولوژیکی انسان، خود را از طریق خصلتهای اجتماعی منعکس می‌کنند و به همین وسیله خصلتهای اجتماعی نیز تغییر و تحول می‌یابند.
از آنجا که نفس انسان دارای 2 بعد ادراکی و تحریکی است، متفکران اسلامی فطریات انسان را به دو تقسیم کرده‌اند: یکی فطریات در ناحیه ادراکات و شناختها و دیگری فطریات در ناحیه خواسته‌ها و گرایشها. از نقطه نظر ادراکات این مسئله مطرح است که انسان دارای یک سلسله ادراکات فطری می‌باشد. یعنی قوه و استعداد یک اصول فکری و بدیهات اولیه در نهاد انسان نهفته است. به طور مثال بدیهیاتی چون «اجتماع نقیضین محال است» «کل بزرگتر از جزء اوست» و ... از جمله امور فکری هستند که انسان بالفطره به آنها اذعان دارد. قسم دوم از فطریات انسان در ناحیه خواسته‌ها و گرایشهاست، یعنی انسان یک سلسله میل‌ها و گرایشها چون میل کمال جویی، خداجویی، راستی و درستی، زیبا جویی و ... دارد. اینکه انسان در ناحیة خواسته‌ها و گرایشهای خود چه فطریاتی دارد مورد بحث و گفتگوی مکاتب مختلف روان شناسی است، و روان شناسان نیز هر یک در این زمینه نظر خاصی را ارائه داده‌اند و حتی در این میان برخی از آنها به طور کلی منکر وجود فطریات در انسان شده‌اند.
استاد مطهری در این باره می‌فرماید : انسان بعضی چیزها را بالفطره می‌داند که البته کم هستند. به عبارت دیگر اصول تفکر انسانی که در همة انسانها مشترکند و فطری می‌باشند، و فروع تفکرات و شاخه‌های تفکر اکتسابی‌‌اند. البته اصول تفکر نه به آن معنایی که افلاطون می‌گوید که انسان اینها را در دنیای دیگری یاد گرفته است و اینجا فراموش کرده است، نه! مقصود این است که در این دنیا انسان متوجه آن اصول می‌شود. ولی در دانستن اینها انسان نیازمند به معلم و نیازمند به صغری و کبری چیدن و ترتیب قیاس دادن، یا تجربه کردن و اینها نیست، یعنی ساختمان فکری انسان به گونه‌ای است که آن مسایل به صرف اینکه عرفه بشوند کافی است برای درک آنها احتیاج به استدلال و برهان ندارد، نه اینکه اینها را قبلاً می‌دانسته است ... در این حال می‌فرماید ذهن نوزاد وقتی به دنیا می‌آید مانند لوح صاف و پاک است، ولی در عین حال قرآن مسایلی را طرح می‌کند که انسان متوجه می‌شود که ذهن انسان بی نیاز از استدلال است، نظریاتی را که قرآن قایل است از نوع فطریاتی که افلاطون می‌گوید نیست، بلکه این است که استعدادها اینها در هر کس هست به طوری که همین قدر بچه به دنیا آمد و رسید به مرحله‌ای که بتواند اینها را تصور بکند، تصدیقش فطری است، بعد از تصور، تصدیقش فطری است. بنابراین اینها با یکدیگر منافات ندارد.
1- نظریه‌ای که می‌گوید طبیعت و فطرت انسان خوب است و نیک. انسان در ذرات موجودی نیک سرشت است. ژان ژاک روسو از طرفداران این نظریه است. به نظر وی انسان آن هنگام که در دامان طبیعت زندگی می‌کرد، یعنی اثری از تمدن و نظامات گوناگون اجتماعی نبود اثری از زشتیها و بدخوییها در او نبود، اما همین که اسیر تمدن شد سرشت نیک خود را از دست داد و دچار فسادهای گوناگون شد. بنابراین برای رجوع به فطرت و اصل خویش چاره‌ای جز آن نیست که آن انسان به طبیعت رجوع کند.
2- نظریه‌ای که می‌گوید طبیعت و فطرت انسان بد است و زشت. انسان از نظر ذاتی موجودی بد سرشت و پلید است. انسان موجودی شیطان صفت و فاسد است. ماکیاولی و توماس‌هابزاز جمله طرفداران این نظریه هستند. هابز می‌گوید : انسان گرگ انسان است. به گمان طرفداران این نظریه اگر عمل مثبتی هم از انسان سر بزند به خاطر فشار عوامل خارجی است .
3- انسان نه خوب است و نه بد نه دارای فضیلت است و نه رذیلت. نه پاک است و نه پاک. طبیعت انسان لا تعینی محض است . یعنی انسان هیچ چیزی مثبت دارد وهم استعدادهای منفی. انسان هم دارای قوا و استعدادهای خیرخواهانه است و هم دارای قوا و استعدادهای شرورانه، هم زمینه‌های فضیلت در انسان وجود دارد و هم زمینه‌های انسان دارای فطریات مثبت بسیاری است. فطریاتی که موجب رشد و تعاونی انسان را فراهم می‌آورند. این جنبه‌های مثبت شامل : خودآگاهی – شناسایی خوب و بد – فطرت خداجویی – انسان استعداد کمال بی نهایت را دارد – و جوان...
هم چنین انسان دارای برخی فطریات منفی است شامل: انسان تابع هوا و هوس است – انسان موجودی است مجادله گر – انسان در صورت بی نیازی طغیانگری می‌کند – انسان موجودی عجول ایست انسان موجودی ضعیف و در رنج است – انسان موجودی حریص است – انسان دوستدار مال است – انسان موجودی بخیل است – انسان موجودی کفران پیشه است – انسان به هنگام از دست دادن نعمت مأیوس می‌شود – انسان موجودی فخر فروش است و ...

کلمه رشد و مشتقات آن چون یرشدون، راشدون، مرشد، رشاد حدود 19 بار در قرآن به کار رفته است، کلمة رشد به معنی رسیدن به واقع است و در قرآن به معنای هدایت یافتن و رسیدن انسان به کمال وجودیش به کار رفته است.
در مقابل کلمة رشد در قرآن کلمة غی به کار رفته است که به معنای گمراهی و دور شدن از واقع است. این کلمه نیز 4 بار در قرآن به کار رفته است. از جمله در آیه زیر :
«لا اکراه فی الدین قدتبین الرشد من الغی»
در پذیرش دین اجبار نیست، زیرا راه رشد از راه گمراهی آشکار گردیده است. (بقره 256)

قرآن عناصر و عواملی را برای رشد و تعالی انسان مطرح می‌کند که عبارتند از :
1- علم و تفکر 2- ایمان 3- صالح
انسان به وسیلة علم و ایمان و عمل صالح می‌تواند رشد پیدا کرده به قرب ربوبی نایل گردد . از دیدگاه قرآن این عوامل موجب کنار رفتن طبیعت مهمی انسان و بروز فطریات مثبت او می‌شود، یعنی انسان با استعداداز عوامل رشد می‌تواند استعدادهای مثبت وجودی خود را به نعلیت رسانده و استعدادهای منفی را که در نهاد اوست کنار بگذارد. و در واقع بروز استعدادهای انسانی یعنی فطریات مثبتی که در نهاد و ضمیر انسان قرارگرفته نیازمند به یک سلسله عواملی است که از آنها تعبیر به عوامل رشد می‌کنیم. علم و دانش، تفکر و تعقل یکی از عوامل سازندة انسان به شمار می‌رود. قرآن برای علم و آگاهی ارزش بسیاری قائل است. در ارزش علم و دانش همین بس که نخستین آیاتی که بر پیامبر (ص) نازل شده سخن از علم به میان آورده است. ایمان دومین عامل تکامل انسان و منظور از ایمان عبارت است از اعتقاد قلبی به خدا و فرامین او همراه با تسلیم به آنها. ایمان به غیر از علم است، چرا که قرآن از کافرانی سخن می‌گوید که با وجود علم و آگاهی به سوی کفر گرایش داشتند. از جمله شیطان که خدا را می‌شناخت به معاد نیز اعتقاد داشت و می‌دانست که انبیاء از سوی خدا آمده‌اند ولی قرآن او را کافر می‌داند. عمل سومین عاملی که موجب رشد و تکامل انسان می‌شود. در زندگی عواملی و عناصر متضاد مخالفی وجود دارد که همواره انسان را به مبارزه و عمل می‌کشاند و نه تنها انسان که در پیرامون محیط حیوان نیز موانع و عوامل گوناگونی در کارند که او را به مبارزه و انتخاب می‌کشانند.

مارکسیم کار و عمل را یکی از ابعاد مهم فعالیتهای نوع انسان می‌داند، چرا که در میان همة موجودات جهان تنها انسان است که با طبیعت رابطه برقرار کرده، با کار و عمل خویش به دگرگونی آن می‌پردازد و در این میان خود نیز دگرگون می‌شود

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  46  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 



خرید و دانلود دانلود مقاله انسان شناسی